جمع بندی راضی نبودن به ازدواج از طریق واسطه

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راضی نبودن به ازدواج از طریق واسطه

سلام خدا قوت
دختری 25 ساله هستم راضی به ازدواج با کسی از طریق واسطه نمی شوم و معتقدم که پسر خودش باید من را انتخاب کند و از قبل دیده باشد نه از طریق خانوداده و اطرافیان. به همین خاطر هر خواستگاری برایم می آید راضی نمیشوم چون از طریق واسطه به من گفته شده و طرف خودش من و ندیده.
دوست دارم اولین بار خودش من و انتخاب کرده باشه نه خانواده و اطرافیانش

از طرفی قبلا هم پسری را که هم کلاسیم در دانشگاه بود به مدت سه سال دوست داشتم البته هیچ موقع بهش نگفتم که دوستش دارم
الان 6 ماهه ندیدمش ولی باز از ذهنم بیرون نمیره و خیلی هم از خدا کمک خواستم

لطفا من راهنمایی کنید

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

nimamatrix;878444 نوشت:
سلام خدا قوت

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

nimamatrix;878444 نوشت:
دختری 25 ساله هستم راضی به ازدواج با کسی از طریق واسطه نمی شوم و معتقدم که پسر خودش باید من را انتخاب کند و از قبل دیده باشد نه از طریق خانوداده و اطرافیان. به همین خاطر هر خواستگاری برایم می آید راضی نمیشوم چون از طریق واسطه به من گفته شده و طرف خودش من و ندیده.
دوست دارم اولین بار خودش من و انتخاب کرده باشه نه خانواده و اطرافیانش

دایره انتخابهای انسان محدود می باشد و نحوه انتخاب هم همین گونه می باشدچه بسا ازدواج هایی که دختر و پسر همدیگر را از قبل دیده اند و پسندیده اند ولی الان زندگی خوب و لذت بخشی ندارند چرا که در انتخاب به احساسات خود بیشتر بها داده اند و انتخاب عاقلانه ای نداشته اندو چه بسا ازدواجهایی که معرفی توسط واسطه بوده است و دختر و پسر با خواستگاری همدیگر را شناخته اند و البته سعی نموده اند انتخاب عاقلانه داشته اند لذا زندگی زیبا و شیرینی دارند.پس این فرصتها را از خود نگیرید چه بسا خواستگارانی را رد نموده اید که بسیار خوب بوده اند و شما اجازه شناخت بیشتر همراه با نظارت والدین را ندادید.
خواهر گرامی دو روش بالا هر دو ممکن است زندگی انسان را خوب و زیبا نمایند در صورتی که انتخاب عاقلانه باشد و ممکن است که بالعکس باشد چرا که عاقلانه نبوده است.
اتفاقا در روش اول خطر بیشتر می باشد چرا که احساسات بیشتر میدان داری می کند و چون در ابتدا بدون نظارت خانواده است خطر وابستگی ،مخالفت بعدی والدین،علاقه یک طرفه و حتی خطرات تعرض و بی حیایی و سوءاستفاده و...زیاد می باشد.
راه درست آنست که ما دنبال انتخاب عاقلانه باشیم و این انتخاب در صورتی است که ما :
1 . آگاهی و دانش خود را بالا ببریم
2 . شناخت خوبی نسبت به خود ،ازدواج و طرف مقابل داشته باشیم
3 . ملاکها و معیارهای درستی برای خود انتخاب نماییم.
4 . اول تصمیم باشد و سپس انتخای نه بالعکس: اینگونه نباشد که اول انتخاب نماییم و سچس همه استدلالها و دلایل را به گونه ای بچینیم که منتهی به فرد مورد نظر ما شود.
5 . از مشورت افراد خبره و مشاور استفاده نماییم.
6 . رعایت ضوابط شرعی را بنماییم تا اسیر احساسات و خطرات مختلف آن نشویم.
7 . و...

nimamatrix;878444 نوشت:
از طرفی قبلا هم پسری را که هم کلاسیم در دانشگاه بود به مدت سه سال دوست داشتم البته هیچ موقع بهش نگفتم که دوستش دارم
الان 6 ماهه ندیدمش ولی باز از ذهنم بیرون نمیره و خیلی هم از خدا کمک خواستم
لطفا من راهنمایی کنید

نيازهاى عاطفى و غرايز در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مى‏دهد كه البته اين يك امر طبيعى و غريزى است و كمتر مى‏توان راهى براى گريز از آن پيدا كرد.
آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است كه ممكن است فرد را به گرفتارى‏هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
شما خوب مى‏دانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار شديد است مخصوصا در سنين جوانى، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مى‏باشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى و وسوسه‏هاى شيطانى قوى‏تر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود.
در ازدواج هميشه پسران طالبند و دختران مطلوب، اين عادت براساس فطرت انسانى آنهاست. به همين جهت پسران به خواستگارى مى روند نه دختران، حتى در روايتى كه مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با اين كه خليفه خدا و مسجود ملائكه شد ولى مأمور شد كه از حوا خواستگارى كند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگارى كند. حال اگر عكس اين عادت فطرى اتفاق افتد، نتيجه مطلوبى نخواهد داد و بلكه گاهى سبب تحقير و شكست روحى دختر مى شود.
پسر مزبور يقينا قصد ازدواج با شما را نداشته، شايد نامزد داشته يا به شخص ديگرى علاقه‏مند بوده است يا.... بنابراين، احساسات خود را كنترل كنيد و سعى كنيد علاقه بيجاى خود را به او از بين ببريد.
دقت نمایید این دوست داشتن های یک یطرفه بسیار مضر می باشد و اصلا به مصلحت شما نمی باشد شما سه سال ذهن و فکر خود را معطوف به کسی نمودید که شاید هیچ میل و علاقه ای به شما نداشته است و حتی ممکن است بسیاری از خواستگاران را که حتی شرایط خوبی هم داشته اند را به خاطر ایشان رد نموده باشید.ادامه این فکرها سبب می شود شما در زندگیتون و حتی بعد از ازدواجتون نیز دچار مشکل شوید چرا که دائما فکر آن نامحرم در ذهن شما می باشد و از زندگی خود لذت کافی را نمی برید.
برای اینکه این افکار را از ذهن خود بیرون نمایید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

الف :مهارتهای کنترل فکر:
فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده نداشته باشید
اگر آن افکار آزار دهنده خود به خود به ذهن شما آمدند :
۱. اهمیت ندهید
۲ . پر کردن اوقات روزانه
۳. در نظر گرفتن افکار و رفتارهای مناسب و لذتبخش جایگزین
۴ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته و به مرور کم کردن آن زمان
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن هنگام آمدن افکار
۶ . ورزش
۷ . توجه به معنویت
۸ .دعا و توسل به اهل بیت

ب :هر آنچه که سبب می شود شما به یاد او بیافتید را از خود دور نمایید و یا از بین ببرید.
ج :ویژگیهای منفی او را در ذهن خود بیارید و سعی نمایید به این وسیله رغبت خود را به ایشان کم نمایید.
د : به خود تلقین نمایید که او ممکن است نتواند همسر ایده آل من باشد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است