جمع بندی راضی نبودن به ازدواج از طریق واسطه
تبهای اولیه
سلام خدا قوت
دختری 25 ساله هستم راضی به ازدواج با کسی از طریق واسطه نمی شوم و معتقدم که پسر خودش باید من را انتخاب کند و از قبل دیده باشد نه از طریق خانوداده و اطرافیان. به همین خاطر هر خواستگاری برایم می آید راضی نمیشوم چون از طریق واسطه به من گفته شده و طرف خودش من و ندیده.
دوست دارم اولین بار خودش من و انتخاب کرده باشه نه خانواده و اطرافیانش
از طرفی قبلا هم پسری را که هم کلاسیم در دانشگاه بود به مدت سه سال دوست داشتم البته هیچ موقع بهش نگفتم که دوستش دارم
الان 6 ماهه ندیدمش ولی باز از ذهنم بیرون نمیره و خیلی هم از خدا کمک خواستم
لطفا من راهنمایی کنید
با تشکر
سلام خدا قوت
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
دختری 25 ساله هستم راضی به ازدواج با کسی از طریق واسطه نمی شوم و معتقدم که پسر خودش باید من را انتخاب کند و از قبل دیده باشد نه از طریق خانوداده و اطرافیان. به همین خاطر هر خواستگاری برایم می آید راضی نمیشوم چون از طریق واسطه به من گفته شده و طرف خودش من و ندیده.
دوست دارم اولین بار خودش من و انتخاب کرده باشه نه خانواده و اطرافیانش
دایره انتخابهای انسان محدود می باشد و نحوه انتخاب هم همین گونه می باشدچه بسا ازدواج هایی که دختر و پسر همدیگر را از قبل دیده اند و پسندیده اند ولی الان زندگی خوب و لذت بخشی ندارند چرا که در انتخاب به احساسات خود بیشتر بها داده اند و انتخاب عاقلانه ای نداشته اندو چه بسا ازدواجهایی که معرفی توسط واسطه بوده است و دختر و پسر با خواستگاری همدیگر را شناخته اند و البته سعی نموده اند انتخاب عاقلانه داشته اند لذا زندگی زیبا و شیرینی دارند.پس این فرصتها را از خود نگیرید چه بسا خواستگارانی را رد نموده اید که بسیار خوب بوده اند و شما اجازه شناخت بیشتر همراه با نظارت والدین را ندادید.
خواهر گرامی دو روش بالا هر دو ممکن است زندگی انسان را خوب و زیبا نمایند در صورتی که انتخاب عاقلانه باشد و ممکن است که بالعکس باشد چرا که عاقلانه نبوده است.
اتفاقا در روش اول خطر بیشتر می باشد چرا که احساسات بیشتر میدان داری می کند و چون در ابتدا بدون نظارت خانواده است خطر وابستگی ،مخالفت بعدی والدین،علاقه یک طرفه و حتی خطرات تعرض و بی حیایی و سوءاستفاده و...زیاد می باشد.
راه درست آنست که ما دنبال انتخاب عاقلانه باشیم و این انتخاب در صورتی است که ما :
1 . آگاهی و دانش خود را بالا ببریم
2 . شناخت خوبی نسبت به خود ،ازدواج و طرف مقابل داشته باشیم
3 . ملاکها و معیارهای درستی برای خود انتخاب نماییم.
4 . اول تصمیم باشد و سپس انتخای نه بالعکس: اینگونه نباشد که اول انتخاب نماییم و سچس همه استدلالها و دلایل را به گونه ای بچینیم که منتهی به فرد مورد نظر ما شود.
5 . از مشورت افراد خبره و مشاور استفاده نماییم.
6 . رعایت ضوابط شرعی را بنماییم تا اسیر احساسات و خطرات مختلف آن نشویم.
7 . و...
از طرفی قبلا هم پسری را که هم کلاسیم در دانشگاه بود به مدت سه سال دوست داشتم البته هیچ موقع بهش نگفتم که دوستش دارم
الان 6 ماهه ندیدمش ولی باز از ذهنم بیرون نمیره و خیلی هم از خدا کمک خواستم
لطفا من راهنمایی کنید
نيازهاى عاطفى و غرايز در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مىدهد كه البته اين يك امر طبيعى و غريزى است و كمتر مىتوان راهى براى گريز از آن پيدا كرد.
آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است كه ممكن است فرد را به گرفتارىهاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
شما خوب مىدانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار شديد است مخصوصا در سنين جوانى، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مىباشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى و وسوسههاى شيطانى قوىتر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود.
در ازدواج هميشه پسران طالبند و دختران مطلوب، اين عادت براساس فطرت انسانى آنهاست. به همين جهت پسران به خواستگارى مى روند نه دختران، حتى در روايتى كه مربوط به ازدواج آدم و حواست، آدم با اين كه خليفه خدا و مسجود ملائكه شد ولى مأمور شد كه از حوا خواستگارى كند و خداوند اجازه نداد حوا از آدم خواستگارى كند. حال اگر عكس اين عادت فطرى اتفاق افتد، نتيجه مطلوبى نخواهد داد و بلكه گاهى سبب تحقير و شكست روحى دختر مى شود.
پسر مزبور يقينا قصد ازدواج با شما را نداشته، شايد نامزد داشته يا به شخص ديگرى علاقهمند بوده است يا.... بنابراين، احساسات خود را كنترل كنيد و سعى كنيد علاقه بيجاى خود را به او از بين ببريد.
دقت نمایید این دوست داشتن های یک یطرفه بسیار مضر می باشد و اصلا به مصلحت شما نمی باشد شما سه سال ذهن و فکر خود را معطوف به کسی نمودید که شاید هیچ میل و علاقه ای به شما نداشته است و حتی ممکن است بسیاری از خواستگاران را که حتی شرایط خوبی هم داشته اند را به خاطر ایشان رد نموده باشید.ادامه این فکرها سبب می شود شما در زندگیتون و حتی بعد از ازدواجتون نیز دچار مشکل شوید چرا که دائما فکر آن نامحرم در ذهن شما می باشد و از زندگی خود لذت کافی را نمی برید.
برای اینکه این افکار را از ذهن خود بیرون نمایید از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
الف :مهارتهای کنترل فکر:
فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده نداشته باشید
اگر آن افکار آزار دهنده خود به خود به ذهن شما آمدند :
۱. اهمیت ندهید
۲ . پر کردن اوقات روزانه
۳. در نظر گرفتن افکار و رفتارهای مناسب و لذتبخش جایگزین
۴ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته و به مرور کم کردن آن زمان
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن هنگام آمدن افکار
۶ . ورزش
۷ . توجه به معنویت
۸ .دعا و توسل به اهل بیت
ب :هر آنچه که سبب می شود شما به یاد او بیافتید را از خود دور نمایید و یا از بین ببرید.
ج :ویژگیهای منفی او را در ذهن خود بیارید و سعی نمایید به این وسیله رغبت خود را به ایشان کم نمایید.
د : به خود تلقین نمایید که او ممکن است نتواند همسر ایده آل من باشد.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی