جمع بندی وقتی سنی ،شیعه را و شیعه سنی را نامسلمان می داند، پس مسلمان واقعی کیست؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وقتی سنی ،شیعه را و شیعه سنی را نامسلمان می داند، پس مسلمان واقعی کیست؟

سلام. شیعه و سنی در کنار هم سالها زندگی کرده اند اما چندسال اخیر جریاناتی براه افتاده که این دو مسلمان را نسبت به هم کینه توز ودشمن کرده است و باقهر عجیبی به هم توهین میکنند! هیچ کدام در این میان به قرآن و احکام ساده و شروط اولیه مسلمان بودن اعتنا نمی کنند و خود را مسلمان میدانند. 1- اینکه مسلمان واقعی در بحث های بیهوده که بیشترجدال بیهوده است وارد نمیشود. 2- باید مردم از زبان مسلمان در امان باشند ولی متاسفانه هردوطرف وقتی در موضع ضعف قرار میگیرند دست به توهین میزنند. 3- برادران اهل تشیع دست به غیبت و بهتان میزنند نسبت به خلفای اهل تسنن. وقتی کسی پشت سر کسی بد بگوید درحالیکه آن شخص حضور نداشته باشدتا از خود دفاع کند این غیبت است ولی اگر آن حرف حقیقت نداشته باشد و دروغ باشد این عمل بهتان است. پس حداقل غیبت را مرتکب میشوند.وبالعکس 4- تمام این بحث ها از سر تعصب است و کسی دنبال اینکه واقعا بخواهد و دنبال حقیقت باشد اینجا نیست چون کسی که دنبال حقیقت است جدل نمیکند نهایتا باز سوال میپرسد آن هم نه اینجاو نه از افراد عادی که صلاحیت ندارند نه شما از آنها سوال بپرسید و نه آنها جواب بدهند حتی اگر کاملا اشراف به قضیه مورد نظر داشته باشند. 5- مسلمان واقعی هیزم در آتش دشمنان اسلام نمیشود و حداقل سکوت بهترین کار در این زمان است. 6- میگویند در کتاب های خودتان است ولی یکبار نشده کسی ازهرکدام باشد یک فیلم تهیه کند و کتاب را باز کند و دقیقا آن مطلب مورد نظر بیابد و نشان بدهد. دلم از این همه جهالت و نادانی هردو سخت غمگین و افسرده است و حرف زیادولی درنهایت باید بگویم. کو ابوبکر تا از مسند براندازیمش و کو علی تا برمسند نشانیم. با نقل یک واقعه که در پیشروی همگی ماست شمارا به قادر متعال که از رگ گردن به ما نزدیکتر است میسپارم.البته کامل نیست و منظور را بگیرید در صحرای محشرآفتاب در حال نزدیک شدن به مردم است واین واقعه باعث حزن و وحشت آنان میشود پس یکی درآن هیاهو داد میزند آیا کسی نیست که از خدا بخواهد تا این دشواری را از ما بردارد و مارا شفاعت کند پس همگی نزد حضرت آدم میروند و میگویند تو کسی هستی که خدا بادست خویش تورا آفرید و دوستت داشته است ببین خورشید دارد میآید و گرمایش طاقت فرسا شده و دعایی کن و از خدا بخواه که خورشید را برگرداند تا همه هلاک نشدیم. حضرت آدم به آنان میگوید من فریب شیطان را خوردم و گناهی کردم که خدا را سخت خشمگین کرد واکنون نیز خدا خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد نوح. نزد نوح میروند همان حرفهارامیزنند ولی نوح درجواب آنها میگوید که من یک دعای مستجاب داشتم که آنرا علیه قوم خودم بکار بردم و آنان را نفرین کردم و خدا نیز خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد ابراهیم. وهرکدام از پیامبران عذری میآورند تا اینکه همگی نزد حضرت محمد ص میروند و آنگاه ایشان شروع میکنند به دعا کردن. هرپیامبر یک دعای مستجاب دارد و البته همه پیامبران همیشه در حال دعا بوده اند اما یک خواسته بزرگ آنها حتما اجابت میشود که آن دعا را محمد ص برای روز قیامت نگه داشته اند فقط برای شفاعت امت خودش حتی خدا حاضر بده است کلید آسمانها و زمین را به دست ایشان بدهد ولی ایشان قبول نکرده و فقط بفکر امت خویش بوده است ولی ما درجواب اینهمه از خود گذشتگی ایشان بجای اینکه باهم بفکر ارتقای دین باشیم با جنگ خونریزی آنهم برعلیه هم مایه خجالت و شرمندگی هستیم. اینهاراگفتم تا کمی فکر کنیم که آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی آیا یک مسلمان پاسخگوی اعمال خودش است یا اینکه جواب اعمال گذشتگان قبل از خودش را هم باید بدهد؟؟ هرکس پاسخگوی اعمال خویش است و قیه را دخلی در او نیست پس بفکر عاقبت خودمان باشیم.اول یک مسلمان واقعی باشیم تا شفاعت شامل حالمان بشود بعدا اگر به آن درجه رسیدیم که هدایت مردم شد وظیفه ما در آنصورت به بحث بنشینید. حتما کسانی به این حرفهای من نیز خورده خواهند گرفت و به جدل خویش اصرارخواهند کرد ماکه حرفمان را زدیم خواه پندگیر خواه ملال. تاخدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم. همه شمارا به خداوند منان که هیچوقت نمخوابد و استراحت نمیکند و برهمه امور قادر و آگاه است میسپارم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

gelen;878061 نوشت:
سلام.
شیعه و سنی در کنار هم سالها زندگی کرده اند اما چندسال اخیر جریاناتی براه افتاده که این دو مسلمان را نسبت به هم کینه توز ودشمن کرده است و باقهر عجیبی به هم توهین میکنند!
هیچ کدام در این میان به قرآن و احکام ساده و شروط اولیه مسلمان بودن اعتنا نمی کنند و خود را مسلمان میدانند.

1- اینکه مسلمان واقعی در بحث های بیهوده که بیشترجدال بیهوده است وارد نمیشود.
2- باید مردم از زبان مسلمان در امان باشند ولی متاسفانه هردوطرف وقتی در موضع ضعف قرار میگیرند دست به توهین میزنند.
3- برادران اهل تشیع دست به غیبت و بهتان میزنند نسبت به خلفای اهل تسنن.
وقتی کسی پشت سر کسی بد بگوید درحالیکه آن شخص حضور نداشته باشدتا از خود دفاع کند این غیبت است ولی اگر آن حرف حقیقت نداشته باشد و دروغ باشد این عمل بهتان است.
پس حداقل غیبت را مرتکب میشوند.وبالعکس
4- تمام این بحث ها از سر تعصب است و کسی دنبال اینکه واقعا بخواهد و دنبال حقیقت باشد اینجا نیست چون کسی که دنبال حقیقت است جدل نمیکند نهایتا باز سوال میپرسد آن هم نه اینجاو نه از افراد عادی که صلاحیت ندارند نه شما از آنها سوال بپرسید و نه آنها جواب بدهند حتی اگر کاملا اشراف به قضیه مورد نظر داشته باشند.
5- مسلمان واقعی هیزم در آتش دشمنان اسلام نمیشود و حداقل سکوت بهترین کار در این زمان است.
6- میگویند در کتاب های خودتان است ولی یکبار نشده کسی ازهرکدام باشد یک فیلم تهیه کند و کتاب را باز کند و دقیقا آن مطلب مورد نظر بیابد و نشان بدهد.

دلم از این همه جهالت و نادانی هردو سخت غمگین و افسرده است و حرف زیادولی درنهایت باید بگویم.
کو ابوبکر تا از مسند براندازیمش و کو علی تا برمسند نشانیم.
با نقل یک واقعه که در پیشروی همگی ماست شمارا به قادر متعال که از رگ گردن به ما نزدیکتر است میسپارم.البته کامل نیست و منظور را بگیرید

در صحرای محشرآفتاب در حال نزدیک شدن به مردم است واین واقعه باعث حزن و وحشت آنان میشود پس یکی درآن هیاهو داد میزند آیا کسی نیست که از خدا بخواهد تا این دشواری را از ما بردارد و مارا شفاعت کند پس همگی نزد حضرت آدم میروند و میگویند تو کسی هستی که خدا بادست خویش تورا آفرید و دوستت داشته است ببین خورشید دارد میآید و گرمایش طاقت فرسا شده و دعایی کن و از خدا بخواه که خورشید را برگرداند تا همه هلاک نشدیم.
حضرت آدم به آنان میگوید من فریب شیطان را خوردم و گناهی کردم که خدا را سخت خشمگین کرد واکنون نیز خدا خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد نوح.
نزد نوح میروند همان حرفهارامیزنند ولی نوح درجواب آنها میگوید که من یک دعای مستجاب داشتم که آنرا علیه قوم خودم بکار بردم و آنان را نفرین کردم و خدا نیز خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد ابراهیم.
وهرکدام از پیامبران عذری میآورند تا اینکه همگی نزد حضرت محمد ص میروند و آنگاه ایشان شروع میکنند به دعا کردن.
هرپیامبر یک دعای مستجاب دارد و البته همه پیامبران همیشه در حال دعا بوده اند اما یک خواسته بزرگ آنها حتما اجابت میشود که آن دعا را محمد ص برای روز قیامت نگه داشته اند فقط برای شفاعت امت خودش حتی خدا حاضر بده است کلید آسمانها و زمین را به دست ایشان بدهد ولی ایشان قبول نکرده و فقط بفکر امت خویش بوده است ولی ما درجواب اینهمه از خود گذشتگی ایشان بجای اینکه باهم بفکر ارتقای دین باشیم با جنگ خونریزی آنهم برعلیه هم مایه خجالت و شرمندگی هستیم.

اینهاراگفتم تا کمی فکر کنیم که آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی آیا یک مسلمان پاسخگوی اعمال خودش است یا اینکه جواب اعمال گذشتگان قبل از خودش را هم باید بدهد؟؟
هرکس پاسخگوی اعمال خویش است و قیه را دخلی در او نیست پس بفکر عاقبت خودمان باشیم.اول یک مسلمان واقعی باشیم تا شفاعت شامل حالمان بشود بعدا اگر به آن درجه رسیدیم که هدایت مردم شد وظیفه ما در آنصورت به بحث بنشینید.
حتما کسانی به این حرفهای من نیز خورده خواهند گرفت و به جدل خویش اصرارخواهند کرد ماکه حرفمان را زدیم خواه پندگیر خواه ملال.

تاخدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم.

همه شمارا به خداوند منان که هیچوقت نمخوابد و استراحت نمیکند و برهمه امور قادر و آگاه است میسپارم.

سلام علیکم
دوست گرامی نمی دانم مطلب را از جایی برداشته اید یا انشاء خودتان است
در هر صورت اگر نگاه تاریخی به نکات بالاداشته باشیم مطلب صحیح با مطلب اشتباه در هم آمیخته شده است
اینکه مسلمانان نباید همدیگر را تفکیر کنندسخنی است صحیح، اما اینکه نباید واقعیات تاریخی گفته شود سخنی است اشتباه
در این مسئله وحدت که نوعی به این مطالب مربوط است تا افراط می شود یا تفریط
برخی از مسلمانان چه شیعه، چه سنی با وحدت مخالفند و در تکفیر همدیگر گوی سبقت را می ربایند.
برخی نیز از آن طرف افتاده و می گویند اتحاد مسلمانان باید طوری باشد که شیعه و سنی معنا پیدا نکند، بحث حقانیت ابوبکر و یا حضرت علی علیه السلام مطرح نشود. تاریخ کنار گذاشته شود
این هر دو اشتباه است
باید در عین حال که اتحاد در مقابل دشمن مشترک بر قرار است نکات تاریخی در فضایی آرام علمی مباحثه شود.
این از مقدمه پاسخ به متن شما

gelen;878061 نوشت:
شیعه و سنی در کنار هم سالها زندگی کرده اند اما چندسال اخیر جریاناتی براه افتاده که این دو مسلمان را نسبت به هم کینه توز ودشمن کرده است و باقهر عجیبی به هم توهین میکنند!

این مطلب صحیح است بله نباید همدیگر را تکفیر رکده و با قهر و کینه توزی باهم دیگر رفتار کنیم.

gelen;878061 نوشت:
اینکه مسلمان واقعی در بحث های بیهوده که بیشترجدال بیهوده است وارد نمیشود.

این مطلب نیز صحیح است اما باید مباحث علمی در فضای آرام جدال بیهوده خوانده نشود و به بهانه جدال بیهوده مباحث علمی منزوی نشوند

gelen;878061 نوشت:
باید مردم از زبان مسلمان در امان باشند ولی متاسفانه هردوطرف وقتی در موضع ضعف قرار میگیرند دست به توهین میزنند.

ای کاش می فرمودید برخی از هر دو گروه. زیرا در بین اهل سنت کسانی هستند که این فرمایش شما درباره آنان صدق نمی کند و نیز در بین شیعیان زیادند افرادی که با بیان واقعیات تاریخی بصورت علمی از توهین به طرف مقابل پرهیز می نمایند.

gelen;878061 نوشت:
برادران اهل تشیع دست به غیبت و بهتان میزنند نسبت به خلفای اهل تسنن.
وقتی کسی پشت سر کسی بد بگوید درحالیکه آن شخص حضور نداشته باشدتا از خود دفاع کند این غیبت است ولی اگر آن حرف حقیقت نداشته باشد و دروغ باشد این عمل بهتان است.

شاید اشتباه ترین مطلبی که فرموده اید همین باشد
باید مشخص شود که منظور از توهین چیست؟ اگر بگوئیم که خلیفه دوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها هجوم بوده و ایشان را به شهادت رساند توهین است؟!!! اگر بگوئیم فلان آقا در نماز، وضو و ...بدعت نهاد توهین است؟؟!!! قطعا این مطالب باید مودبانه مطرح شود و چه بهتر از کتابهای خود اهل سنت نیز آدرس داده شود. این توهین نیست
بحث غیبت نیز مطرح نیست عایشه جنگ جمل را علیه حضرت علی علیه السلام به راه انداخته است. بیان این واقعیت تاریخی غیبت است؟؟!!! اگر این مابحث غیبت باشد فرفی نمی کند پشت سر یزید نیز حرف زدن غیبت می شود. پس باید داستان کربلا را نیز جمع کنیم،
اصلا باید تمام کتابهای تاریخی پیرایش شوند انچه تعریف و تمجید از اشخاص است بیان وآنچه برعلیه آنان است و رفتار زشت آنان را بازگو می کند حذف شوند زیرا غیبت است؟!
با این حال شما از کجا می توانید به واقعیات تاریخی دست پیدا کنید؟

gelen;878061 نوشت:
میگویند در کتاب های خودتان است ولی یکبار نشده کسی ازهرکدام باشد یک فیلم تهیه کند و کتاب را باز کند و دقیقا آن مطلب مورد نظر بیابد و نشان بدهد.

به سایت های پاسخگویی مختلف مراجمه کنید خواهید دید که عکسهای زیاد است وانگهی اگر آدرس داده شود نیاز به فیلم و عکس نیست
وقتی می گوئیم در جلد چندم طبری، صفحه فلان، فلان مطلب آمده، شنونده باید مراجعه کند بلکه عکس و فیلم کار راحتتر می کند اما منحصر به آن نیست
آنوقت که فیلم و عکس نبود چکار باید می کردند، الغدیر را مراجعه بفرمائید با استناد به کتابهای خودشان داستان غدیر را در طول 14قرن و در 11 جلد بیان نموده است

gelen;878061 نوشت:
در صحرای محشرآفتاب در حال نزدیک شدن به مردم است واین واقعه باعث حزن و وحشت آنان میشود پس یکی درآن هیاهو داد میزند آیا کسی نیست که از خدا بخواهد تا این دشواری را از ما بردارد و مارا شفاعت کند پس همگی نزد حضرت آدم میروند و میگویند تو کسی هستی که خدا بادست خویش تورا آفرید و دوستت داشته است ببین خورشید دارد میآید و گرمایش طاقت فرسا شده و دعایی کن و از خدا بخواه که خورشید را برگرداند تا همه هلاک نشدیم.
حضرت آدم به آنان میگوید من فریب شیطان را خوردم و گناهی کردم که خدا را سخت خشمگین کرد واکنون نیز خدا خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد نوح.
نزد نوح میروند همان حرفهارامیزنند ولی نوح درجواب آنها میگوید که من یک دعای مستجاب داشتم که آنرا علیه قوم خودم بکار بردم و آنان را نفرین کردم و خدا نیز خشمگین است به گونه ای که قبل ازین نبوده و بعد ازین نیز نخواهد شد،من نمیتوانم برای شما کاری انجام دهم بروید نزد ابراهیم.
وهرکدام از پیامبران عذری میآورند تا اینکه همگی نزد حضرت محمد ص میروند و آنگاه ایشان شروع میکنند به دعا کردن.
هرپیامبر یک دعای مستجاب دارد و البته همه پیامبران همیشه در حال دعا بوده اند اما یک خواسته بزرگ آنها حتما اجابت میشود که آن دعا را محمد ص برای روز قیامت نگه داشته اند فقط برای شفاعت امت خودش حتی خدا حاضر بده است کلید آسمانها و زمین را به دست ایشان بدهد ولی ایشان قبول نکرده و فقط بفکر امت خویش بوده است ولی ما درجواب اینهمه از خود گذشتگی ایشان بجای اینکه باهم بفکر ارتقای دین باشیم با جنگ خونریزی آنهم برعلیه هم مایه خجالت و شرمندگی هستیم.


اگر چه این حدیث بیان واقعیات تاریخی را انکار نمی کند اما اگر سندش را می گذاشتید خوب بود

gelen;878061 نوشت:
اینهاراگفتم تا کمی فکر کنیم که آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی آیا یک مسلمان پاسخگوی اعمال خودش است یا اینکه جواب اعمال گذشتگان قبل از خودش را هم باید بدهد؟؟

این مطلب نیز خلط مبحث است
بسیار فرق می کند که ما حضرت علی علیه السلام را جانشین بلافصل بدانیم یا خلیفه چهارم
گذاشته از آن بنا براین تئوری
ما الان چگونه وضو بگیریم، مانند اهل سنت یا شیعه،؟ یا اینکه هفته ای کنیم یک هفته همه مسلمانان مانند شیعیان وضو بگیرند یک هفته نیز مانند اهل سنت!
این همان تفریط است که عرض کردم
برفرض که بخواهیم مسلمانان باشیم
الان اگر از ما بپرسند خلیفه برحق بعد از پیامبرصلی الله علیه واله وسلم کیست چه پاسخی دهیم؟ چاره ای نیست یا ابوبکر را بگوئیم یا حضرت علی علیه السلام را
اگر بگوئیم که ابوبکر است. سنی می شویم
اگر بگوئیم حضرت علی علیه السلام است همان شیعه مانده ایم
شق سومش چیست که نه سنی شویم نه شیعه و به قول شما مسلمان باشیم
از این موارد بسیار است
لذا باید هر کس بر عقاید و احکام خود باقی بماند البته به صورت علمی و در فضای آرام هر کس تبلیغ مذهب خود نموده البته مودبانه

gelen;878061 نوشت:
واقعی باشیم تا شفاعت شامل حالمان بشود بعدا اگر به آن درجه رسیدیم که هدایت مردم شد وظیفه ما در آنصورت به بحث بنشینید.

همین مطلب شما نقض غرض است
گروهی از مسلمانان شفاعت را قبول ندارد. و دیگران را به دلیل قبول داشتن شفاعت تکفیر می کنند. اگر با بخواهیم مشترکات همدیگر را بگیریم و افتراقات را رها کنیم شفاعت را نیز باید رها کنیم.
اما این روش صحیح نیست، بلکه باید بر شفاعت پافشاری نموده و با استدال هایی منطقی و برخی قضایای تاریخی دخیل در موضوع، عقب نشینی نکنیم

gelen;878061 نوشت:
حتما کسانی به این حرفهای من نیز خورده خواهند گرفت و به جدل خویش اصرارخواهند کرد ماکه حرفمان را زدیم خواه پندگیر خواه ملال.


این مطلب نیز خود نوعی از حق تصور کردن خود و باطل دانستن دیگران است. اینکه فرمایش شما قطعا حق است و اگر کسی آن را قبول نکند جدل کرده، انصاف نیست
شما باید با آیه، روایت، سنت، و مباحث عقلی مدعای خود را اثبات نمائید اگر اثبات کردید و عقلای قوم نیز از طرفین پذیرفتند آن وقت کسی که قبول نکرد جدل کرده است آنهم با ضوابطی
نه اینکه حق همین است که من می گویم و هر کس این را قبول ندارد جدل کرده است

gelen;878061 نوشت:
هرکس پاسخگوی اعمال خویش است و قیه را دخلی در او نیست پس بفکر عاقبت خودمان باشیم.اول یک مسلمان واقعی باشیم تا شفاعت شامل حالمان بشود بعدا اگر به آن درجه رسیدیم که هدایت مردم شد وظیفه ما در آنصورت به بحث بنشینید.
حتما کسانی به این حرفهای من نیز خورده خواهند گرفت و به جدل خویش اصرارخواهند کرد ماکه حرفمان را زدیم خواه پندگیر خواه ملال.

با سلام

مقداريش درست است اما بايد علل اختلاف در مكاني ارام وعلمي بحث شود بدور از تعصب .... چرا اينچنين بجان شيعيان افتاد ند از روز اول و قتل عام ائمه شيعه وسركوب و قتل علويان و....هنوز هم مدعي هستند وطلبكار ؟!

دين وسنت رسول خدا ص را خلفا تحريف كردند ومنشا بدبختي مسلمين وبشريت شدند حالا تاوانش را شيعيان بايد پس دهند ؟! چرا ؟!

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ {آل عمران/144}

فقد جاء في الصحيحين عن ابن مسعود رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: "أنا فرطكم على الحوض وليختلجن رجال دوني فأقول يارب أصحابي فيقال إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك، إنهم غيروا وبدلوا فيقول النبي صلى الله عليه وسلم سحقا سحقا لمن غير وبدل"
الكتاب: حقوق النبي صلى الله عليه وسلم على أمته في ضوء الكتاب والسنة
المؤلف: محمد بن خليفة بن علي التميمي
الناشر: أضواء السلف، الرياض، المملكة العربية السعودية

تعدادي از صحابه من، كنار من در حوض مي آيند و من آنها را مي شناسم، ... ، و مي گويم: خدايا! اصحاب من! گفته مي‌شود: تو نمي داني كه اينها بعد از تو، چه بدعت‌هايي گذاشتند و تغییر وتبدیل کردند .... رسول خدا ص هم نفرین میکند و میگوید دور باد دورباد کسیکه تغییر وتبدیل کرد !


gelen;878061 نوشت:
میگویند در کتاب های خودتان است ولی یکبار نشده کسی ازهرکدام باشد یک فیلم تهیه کند و کتاب را باز کند و دقیقا آن مطلب مورد نظر بیابد و نشان بدهد

سلام به شما دوست گرامي
هر مطلبي مد نظرتان است همين الان بفرمائيد تا اساتيد سايت آدرسش را به شما بگويند
فيلم و عكسش هم با افرادي مثل جناب "خيرالبريه" و ديگراني مثل من

gelen;878061 نوشت:
آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی آیا یک مسلمان پاسخگوی اعمال خودش است یا اینکه جواب اعمال گذشتگان قبل از خودش را هم بايد بدهد؟

با اين حساب بفرمائيد براي بندهء خدا چه فرقي مي كند مسلمان باشد يا مسيحي يا يهودي يا زرتشتي؟
مگر مسئول اعمال گذشتگان هستيم؟!

يا اصلاً چرا خداوند در قرآن داستان فرعون ، قوم لوط و امثال اينها را ميگويد؟ اعمال آنها به ما چه ارتباطي دارد؟!


[=IRANSans]
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این


قضایای حقانیت بین ادیان و مذاهب منشعب از ادیان قضیه منطقی و علمی مثل قضیه فیثاغورث نیست که با دلیل و برهان پی به درستی و جقانیت یکی از این هزارتوهای سردرگم ببرید
مطمئن باشید هیچ برهان و دلیل محکمی هیچکدام در دست ندارند
اگر راست میگویند اول مرجعیت خود را بین هم فکران و هم مسلکان خود بیاورند
یعنی آنکه آن گروه یا مرجع که دعوی دفاع از دین یا مذهبی را دارد اول ثابت کند که مرجع و استاندارد دین هست که در همین وهله اول هیچکس چنین نشان و نمادی ندارد
دوم آنکه برهان بی خدشه و ضد گلوله ای از حقانیت دین و مذهب خود بیاورند
باز هم مطمئن باشید چنین برهانی در دست ندارند که اگر داشتند در این چند هزار ساله این همه انشعاب واختلاف تفسیر و تعبیر های گوناگون در ادیان بوجود نمی آمد





متحیر;879595 نوشت:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این


بی علت و برهان و دلیل آوردن
رد کردن اعتقـادها آسان است

جای نگرانی ز رَهِ این و هم آن
فکر رَهِ خود کن که به ترکستان است

متحیر;879595 نوشت:
مطمئن باشید هیچ برهان و دلیل محکمی هیچکدام در دست ندارند
مدرکی ارائه بدهید که از شیعه برهان و دلیل خواسته اید و آنها هیــــچ دلیل و برهانی نداشته اند

متحیر;879595 نوشت:
اگر راست میگویند اول مرجعیت خود را بین هم فکران و هم مسلکان خود بیاورند
شما پلهء اول که قبول اصل خداوند و پیامبران(ع) است و اشتراک تمام مسلمانان است را حل بفرمائید
تا بعد انشاالله بروید به پلهء دوم که شناخت مذهب است

متحیر;879595 نوشت:
باز هم مطمئن باشید چنین برهانی در دست ندارند که اگر داشتند در این چند هزار ساله این همه انشعاب واختلاف تفسیر و تعبیر های گوناگون در ادیان بوجود نمی آمد
یکی از منطقی ترین براهینی بود که تا کنون دیده ام!!
اگر یک مسیر حق باشد ، بعد عده ای به دلایل مختلف مثل عدم شناخت کافی ، حب و بغض های قومی و قبیله ای ، عناد با رهبرانِ آن مسیر ، حب دنیا ، منفعت طلبی و..... آن نظریه را نپذیرفتند ، چه خدشه ای به آن وارد خواهد کرد؟

با این استدلال ، شما اگر بیمار شدید و دیدید چند نظریه در مورد بیماری شما وجود داد ، کلاً درمان را رها می کنید!

gelen;878061 نوشت:
اینهاراگفتم تا کمی فکر کنیم که آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی

بزرگترین اشتباه حضرت عالی این است که اطلاعاتی که در مورد شیعه و سنی دارید همان چیزهایی است که از دیگران شنیده اید و خودتان بدون تعصب تحقیق و تدبر نکرده اید! و پرواضح است که حتی اسم حدیث 73 فرقه را هم نشنیده اید چه برسد به آنکه این حدیث صحیح را که حتی مورد قبول وهابیت است را باورداشته باشید

gelen;878061 نوشت:
هرکس پاسخگوی اعمال خویش است و قیه را دخلی در او نیست پس بفکر عاقبت خودمان باشیم.

جالب است حتی به آنجه که شعار می دهید خودتان هم عمل نمی کنید!
اگر کار بقیه به دیگران ربطی ندارد و فقط باید به فکر عاقب خود بود حضرت عالی چرا این تاپیک را زده اید؟؟ نگران عاقبت خودتان هستید یا دیگران؟
رطب خورده کی کند منع رطب؟؟

gelen;878061 نوشت:
اول یک مسلمان واقعی باشیم تا شفاعت شامل حالمان بشود بعدا اگر به آن درجه رسیدیم که هدایت مردم شد وظیفه ما در آنصورت به بحث بنشینید.

ان شاءالله شما به این حد رسیده اید دیگر؟!

gelen;878061 نوشت:
همه شمارا به خداوند منان که هیچوقت نمخوابد و استراحت نمیکند و برهمه امور قادر و آگاه است میسپارم.

بقره/159«ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون»
کسانى که دلایل روشن و رهنمودهاى ما را پس از آن که در کتاب آسمانى براى مردم به روشنى بیان کرده ایم کتمان مى کنند، خدا لعنتشان مى کند و آنان را از رحمت خود دور مى سازد، و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعنت مى کنند و از خدا مى خواهند که آنان را از رحمت و سعادت محروم کند..

gelen;878061 نوشت:
1- اینکه مسلمان واقعی در بحث های بیهوده که بیشترجدال بیهوده است وارد نمیشود.
2- باید مردم از زبان مسلمان در امان باشند ولی متاسفانه هردوطرف وقتی در موضع ضعف قرار میگیرند دست به توهین میزنند.
3- برادران اهل تشیع دست به غیبت و بهتان میزنند نسبت به خلفای اهل تسنن.
وقتی کسی پشت سر کسی بد بگوید درحالیکه آن شخص حضور نداشته باشدتا از خود دفاع کند این غیبت است ولی اگر آن حرف حقیقت نداشته باشد و دروغ باشد این عمل بهتان است.
پس حداقل غیبت را مرتکب میشوند.وبالعکس
4- تمام این بحث ها از سر تعصب است و کسی دنبال اینکه واقعا بخواهد و دنبال حقیقت باشد اینجا نیست چون کسی که دنبال حقیقت است جدل نمیکند نهایتا باز سوال میپرسد آن هم نه اینجاو نه از افراد عادی که صلاحیت ندارند نه شما از آنها سوال بپرسید و نه آنها جواب بدهند حتی اگر کاملا اشراف به قضیه مورد نظر داشته باشند.
5- مسلمان واقعی هیزم در آتش دشمنان اسلام نمیشود و حداقل سکوت بهترین کار در این زمان است.
6- میگویند در کتاب های خودتان است ولی یکبار نشده کسی ازهرکدام باشد یک فیلم تهیه کند و کتاب را باز کند و دقیقا آن مطلب مورد نظر بیابد و نشان بدهد.

این مجموعه قوانین را خودتان وضع کردید و به اسلام نسبت می دهید در اسلام غیبت تعریف دارد ، تهمت تعریف دارد دلبخواه نیست
و البته در مورد تهمتی که به شیعیان زدید هم باید به فکر استغفار باشید

جمع بندی

پرسش:
وقتی سنی ،شیعه را و شیعه سنی را نامسلمان می داند، پس مسلمان واقعی کیست؟ آیا برای یک مسلمان واقعی فرقی هم میکند شیعه باشد یا سنی آیا یک مسلمان پاسخگوی اعمال خودش است یا اینکه جواب اعمال گذشتگان قبل از خودش را هم باید بدهد؟؟ آیا بیان مطالب تاریخی اختلافی به عمیق تر شدن اختلاف بین شیعه و سنی می افزاید؟

پاسخ:
طبق پرسش فوق دو را بیشتر به مسلمانان چه شیعه و سنی وجود ندارد. یک بیان وقایع تاریخی و کوبیدن بر طبق اختلاف و دوم کنار گذاشتن تاریخ به کلی و پیرو آن کنار گذاشتن همه مباحث اختلافی اعم از تاریخی، فقهی، کلامی و ... و جمع شدن زیر پرچم اسلام و کنار گذاشتن عنوان شیعه و سنی

بدیهی است که با وجود این همه دشمن برای اسلام صورت اول معقول نیست، نیز صورت دوم عملا امکان پذیر نیست، زیرا اگر چه مشترکات فراوان است اما اختلافات نیز آنقدر است که نتوان همه آنها را نادیده گرفت.
در بحثهای کلامی آیا می شود شیعه امامت را به طور کلی کنار گذاشته و اهل سنت نیز خلافت را کنار بگذارند؟ چگونه یک شیعه می تواند امامت را به طور کلی کنار بگذارد و دستور خداوند و رسول او ار در مورد جانشین پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نادیده بگیرد؟

اگر چنین کند که شیعه بودن را کنار گذاشته و به طور کلی یک سنی شده است. چگونه یک سنی می تواند مسئله خلافت را به طور کلی کنار گذاشته و از خلافت ابوبکر، عمر و عثمان و حضرت علی (علیه السلام) یادی نکند در این صورت دیگر سنی نیست.

آیا می شود به شیعه وسنی گفت: شما مسئله امامت و خلافت را مطرح نکنید و فقط به مشترکات و پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بسنده کنید. شیعه دیگر از حقانیت حضرت علی (علیه السلام) و شهادت امام حسین (علیه السلام) و ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) چیزی نگوید اهل سنت نیز بزرگانشان بجز حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) را کنار بگذارند؟ آیا این شدنی است؟

در مسئله فقهی: بنا بر فقه اهل سنت وضو، نماز و ... به گونه ای است که فقه شیعه آن را جایز نمی داند وبرعکس آیا می شود گفت موارد اختلافی در فقه را کنار بگذاریم؟ در این صورت چگونه وضو بگیریم طبق معیار اهل سنت یا شیعه، چگونه نماز بخوانیم طبق معیار اهل سنت یا شیعه؟
وقتی وضوی شیعه از طرف اهل سنت باطل است و وضوی اهل سنت از نظر شیعه باطل چگونه جمع بین این دو امکان دارد. آیا ممکن است همه مسلمانان تصمیم بگیرند و یک ماه به شیوه اهل سنت و ماه دیگر به شیوه تشیع وضو بگیرند؟؟؟!!!! بدیهی است که چنین تفاهمی غیر ممکن است

اما باید گفت تعامل شیعه و سنی منحصر به دو وجه بالا نیست بله آن چه امکان پذیر است رعایت اصول، عقاید و فقه از سوی پیروان طرفین طبق شیوه خودشان است اما بحث آرام و علمی، بیان وقایع تاریخی بدور از ناسزاگویی و پرخاشگری نیز باید باشد تا طرفین حقیقت را پیدا کنند. از طرفی بیان وقایع تاریخی نباید بگونه باشد که احساسات طرف مقابل را بر انگیخته و باعث سوء استفاده دشمنان هر دو گروه شود.

اینکه مسلمانان نباید همدیگر را تفکیر کنندسخنی است صحیح، اما اینکه نباید واقعیات تاریخی گفته شود سخنی است اشتباه
در این مسئله وحدت که نوعی به این مطالب مربوط است یا افراط می شود یا تفریط
برخی از مسلمانان چه شیعه، چه سنی با وحدت مخالفند و در تکفیر همدیگر گوی سبقت را می ربایند.
برخی نیز از آن طرف افتاده و می گویند اتحاد مسلمانان باید طوری باشد که شیعه و سنی معنا پیدا نکند، بحث حقانیت ابوبکر و یا حضرت علی (علیه السلام) مطرح نشود. تاریخ کنار گذاشته شود
این هر دو اشتباه است
باید در عین حال که اتحاد در مقابل دشمن مشترک بر قرار است نکات تاریخی در فضایی آرام علمی مباحثه شود.
لذا در عین حال که بیان مباحث تاریخی لازم است برای وحدت نکات زیر باید مد نظر قرار گیرد

1) گفتگوی علمی بدور از توهین
اولین و مهم ترین راهکار جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی است، بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی، فرقه های اسلامی در کنار هم قرار گرفته، گفتگوهای علمی انجام دهند. در این گفتگوها بر مسایل مشترک تأکید شده و عالمان اسلامی از مبانی یکدیگر آشنا شوند؛

زیرا خیلی از مسایل اختلافی بین مسلمانان ناشی از آن است که فرقه های اسلامی از بعضی اصول و مبانی یکدیگر آشنایی کامل ندارند . عدم آشنایی کامل آنها از اصول یکدیگر موجب شده که مسلمانان برداشت های نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین گردند، حتی حکم تکفیر یکدیگر را صادر نموده و زمینه های برخوردهای فیزیکی فراهم گردد. بیشتر تعصبات مذهبی و قومی نیز ریشه در عدم آگاهی از مبانی گروه های اسلامی دارد.

عدم آشنایی مذاهب از عقاید یکدیگر موجب می شود، دشمنان اسلام و آنها که از تفرقه میان فرقه های اسلامی سود می برند موارد اختلاف برانگیز را پررنگ تر کرده و مواردی را که موجب اتحاد بین مسلمانان می شود، نادیده گیرند.

علامه شرف الدین یکی از اندیشمندان شیعی است که به گفتمان علمی پرداخته و بین او و شیخ سلیم بشری (از علمای اهل سنت) سؤال و جواب هایی مطرح شده است که نتیجه آن کتاب "المراجعات" است که نقش بنیادی در زمینه و فرهنگ سازی برای وحدت اسلامی دارد.

2 - توجه به نقاط مشترک و دشمن مشترک:
یکی از عوامل مهمی که در جهان معاصر می تواند موجب وحدت بین دو گروه بزرگ اسلام شود، توجه به نقاط مشترک بین این دو مذهب است. مطمئناً مسائل مورد اتفاق میان این دو مذهب بسیار فراتر از موارد اختلاف می باشداما غالباً مسائل مورد اختلاف مورد توجه قرار گرفته و مسائل و اعتقادات مشترک نادیده نگاشته می شود، که یکی از عوامل ایجاد اختلاف و دوری هر چه بیشتر مسلمانان از نقاط مشترک مسلمانان است.

هم چنین توجه به دشمن مشترکی که اصل اسلام و کشورهای اسلامی و مردم جهان اسلام را نشانه رفته اند، یکی از عوامل مهم اتفاق نظر و وحدت میان کشورهای اسلامی می تواند می باشد. اگر به صدر اسلام نیز نگاه کنیم، علت اساسی سکوت امیرمؤمنان و ائمه معصومین (ع) و همراهی با مخالفان فکری و عقیدتی ، توجه به دشمن مشترک و مورد تهدید قرار گرفتن مرزهای اسلامی به وسیله دشمنان اسلام بوده است.

3 - تدوین آثار وبرگذاری همایش های علمی
یکی از شیوه های کاربردی در ایجاد وحدت اسلامی، تدوین اثار علمی در قالب کتاب ، مجله و روزنامه ، نیز برگزاری نشست های علمی و تبادل افکار و نظریات است . در آثار علمی باید به عوامل وحدت و عوامل اختلاف پرداخته شده و مشکلات جهان اسلام بررسی گردد. تدوین فقه مقارن و عقاید تطبیقی و مقایسه ای نیز باید از محورهای مهم آثار علمی باشند .

کتاب هایی مانند "الفصول المهمه" تألیف علامه شرف الدین و انتشار مجله ای مانند "رسالةالتقریب" نقش بنیادی در زمینه سازی وحدت اسلامی داشتند. از سوی دیگر با تدوین سریال ها و نمایش نامه ها نیز می توان جهت ایجاد وحدت اسلامی زمینه سازی نمود. بهتر است این دست از آثار به زبان های مختلف ترجمه شوند و در اختیار مسلمانان قرار گیرند.

4 - صدور فتواهای همگرایی
بی تردید صدور فتوای مجتهدان فرقه های اسلامی نقش بنیادی در وحدت اسلامی دارد، همان گونه که نقش اساسی در اختلافات مسلمانان دارد. اگر مجتهدان فتاوایی مانند جواز شرکت نمودن مسلمانان در مراسم عبادی همدیگر را صادر نمایند، زمینه های همسویی مسلمانان را فراهم می کند. بعضی از مجتهدان و عالمان اهل سنت و تشیع در این خصوص پیشگام بوده اند.

شیخ محمود شلتوت ، رئیس دانشگاه الازهر مصر در زمان جمال عبدالناصر یکی از کسانی است که در فتوای معروف خود، مذهب جعفری و فقه شیعه را به عنوان یک مذهب رسمی و فقهی تأیید کرد.(1) فتوای معروف او در زمان خود در نزدیکی اهل سنت به شیعه تأثیر به سزایی داشت.

5 - آشنایی با معارف اسلامی
یکی از راهکارهای وحدت اسلامی، آشنایی مسلمانان با آموزه های دینی است. در آیات متعدد مسلمانان به همگرایی دعوت شده اند.(2) در برخی از آیات همه مسلمانان برادران دینی خوانده شده و مرزهای جغرافیایی و ملی نادیده گرفته شده است :"انما المؤمنون اخوة..."(3)
"واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا...".(4) در روایات اسلامی نیز همه مسلمانان به همبستگی و اتحاد اسلامی سفارش شده است. (5)

یکی از عوامل مهم اختلاف فاصله گیری از معارف و آموزه های دینی است. شخصیت هایی مانند امام راحل و علامه شرف الدین بر این باور بودند که جهت" ایجاد وحدت اسلامی" آشنایی کامل مسلمانان با معارف اسلامی لازم است. نکتة قابل دقت آن است که یکی از موارد قانون اساسی "جماعة التقریب بین المذاهب الاسلامیة" که در قاهره تشکیل شده ، آن بود که مسلمانان با معارف اسلامی آشنایی پیدا کنند.

6 - شناسایی عوامل اختلاف
برای ایجاد وحدت اسلامی، همان گونه که شناخت عوامل و زمینه های همگرایی ضرورت دارد، شناخت عوامل و زمینه های اختلاف نیز بایسته است. بر این اساس برای ایجاد وحدت اسلامی، باید عوامل اختلاف همانند تعصبات قومی، قدرت گرایی و پیروی از هواهای نفسانی، شناسایی و با آنها مبارزه گردد. دشمنان خارجی نیز نقش بنیادی در ایجاد اختلاف داشته و دارند.

استعمارگران با شعار "اختلاف بینداز و حکومت کن" بین مسلمانان اختلاف ایجاد کرده اند. داده های تاریخی نشان از آن دارد که استعمارگران در حوادث ناگواری که در جهان اسلام به وجود آمدند، نقش اساسی داشتند. آنان با ایجاد اختلاف جنگ های داخلی را به وجود آوردند. حتی می توان عامل اساسی و ریشه ای ایجاد و پیدایش بعضی از فرقه ها میان اهل سنت و شیعه را استعمارگران دانست و دست های مرموز آنها را پیدا کرد.
بر این اساس برای ایجاد وحدت اسلامی ، شناخت عوامل داخلی و خارجی اختلاف ضرورت دارد.

مرحوم آیت الله بروجردی در آخرین لحظات عمر خویش یکی از راه های ایجاد وحدت اسلامی را شناسایی عوامل اختلاف دانست: "من برای ایجاد حسن تفاهم میان مسلمانان آرزوهای بسیار داشتم و درصدد بودم در نامه ای به شیخ محمود شلتوت بنویسم و به ایشان یادآور شوم که موجبات رفع اختلاف را فراهم سازند".(6)

7 - اتخاذ سیاست های مشترک
یکی از شیوه های ایجاد وحدت اسلامی ، اتخاذ سیاست مشترک توسط کشورهای اسلامی است. این سیاست ها می توانند در روابط بین المللی و سیاست های اقتصادی و تشکیل بازارهای مشترک اقتصادی شکل گیرد هم چنین می توان در صحنه های سیاسی در برابر دشمنان مسلمانان سیاست های راهبردی اتخاذ نموده و به حمایت از مظلومان و آسیب دیدگان جهان اسلام پرداخت.

پی نوشت ها :
1 - عبدالکریم بی آزار شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی . ص 310 - 311.
2 - آل عمران، آیه 103؛ تفسیر نمونه، ج3، ص 43.
3 - حجرات، (49) آیه 10.
4 - آل عمران، آیه 13.
5 - تفسیر نمونه، ج3، ص 46.
6 - عبدالکریم شیرازی، پیشین، 115.

 

موضوع قفل شده است