جمع بندی از زندگی خسته شدم، کاش میشد تمومش کنم!

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از زندگی خسته شدم، کاش میشد تمومش کنم!

سلام...
من قبل این چند سوال پرسیده بودم و مشکلاتم رو گفته بودم.راستش حوصله ندارم دوباره بازگو کنم همه اونارو.
فقط الان حس میکنم به آخر خط رسیدم.
خسته ام از زندگی خودم. منی که میتونستم در بهترین موقعیت علمی و حتی شغلی باشم الان شاید بخاطر گناه خودارضائی در بدترین وضعیت قرار گرفتم. زندگیم سیاه شده. برمیگردم به گذشته م نگاه میکنم می بینم جوونیم داره از بین میره و من یه آدم بی روح و پژمردم که فقط دارم نفس میکشم و اسمش زنده بودنه!
الان سال آخر ارشدم. از شش سال پیش یعنی سال اول دانشگاه درگیر رابطه های مختلف میشدم.با اینکه به حساب خودم آدم مذهبی بودم و مقید به انجام واجبات! ولی نمیدونم بخاطر تنهایی، نیاز عاطفی یا نیاز جنسی درگیر روابط مختلف شدم و جدایی های بعدش که الان روح و روانم داغون و افسرده ست! الان هم درگیر یه رابطه ام که مزخرفتر از همه قبلی هاست.چون رابطه با یه خانومیه ک همسر داره! میدونم دارم چ گناه بزرگی میکنم مخصوصا که به رابطه تماسی هم کشیده شده ولی هیچ امیدی نمی بینم واسه برگشتن.من هرچقدر تو گذشته بد میشدم ولی نمازم رو میخوندم،ولی الان نزدیک یه ماهه که نماز هم نخوندم.
زندگیم به بدترین وضعیت ممکنش رسیده و دلم میخاد نباشم.نمیدونم با کی لج کردم، با خودم، یا با خانوادم که اگه به فکر من بودن و میدونستن من علاوه بر آب و غذا نیازهای دیگه ای هم دارم و معصوم نیستم الان وضعیتم این نبود. دلم میخاد این رابطه رو بفهمن تا متوجه بشن که اونجوری که فکر میکنن نیستم، اون پسر پاک و سر به زیری که تو خیالشونه نیستم و به گند کشیده شدم.خسته ام ازین که همه به چشم یه پسر آروم و مظلوم بهم نگاه کردن.از تحقیر شدن حالم بهم میخوره. دلم میخاد همه بفهمن من یه آدم مزخرفم.میخام کاری کنم که همه تعجب کنند.برم دنبال سیگار و مواد.دلم میخاد خدا آبروم رو ببره.
خسته شدم ازینکه انقد گناه کردم و پوشوند گناهام رو!!
امشب بعد مدتها نماز خوندم!
میدونم اشتباهه این رابطه ولی نمیتونم تمومش کنم. انگیزه و امیدی نمی بینم.
من یه شاگرد اول بودم ولی الان دو ترم مشروط شدم و شاید هم اخراج بشم از دانشگاه! واسه پایان نامه م هیچکاری نکردم. الان چی میتونه امید بده بهم. دلم میخاست برمیگشتم و جبران میکردم.از شش سال پیش همش به ازدواج فکر میکردم و گمون میکردم ازدواجه ک میتونه انگیزه بده بهم! ولی از طرفی وقتی می دیدم نمیشه حالم گرفته میشد و افسردگی میگرفتم.خسته م ازینکه همه چیز رو تو ازدواج میدیدم و خودم زندگیمو تغییر ندادم.چیکار کنم که راه برگشتی ندارم.از جوونیم بهره ای نبردم.الان هم توی بدترین وضعیتم...
کاش میشد این رابطه لعنتی رو تموم کنم! ولی هم دلم برای اون میسوزه و هم شیطون نمیذاره..میگه الان ک نمیتونی ازدواج کنی لااقل این هست ک نیاز عاطفی و جنسیت رو رفع کنه!!
کاش میتونستم خودکشی کنم و راحت بشم ازین زندگیم ولی به بعدش ک فکر میکنم که تو اون دنیا زندگیم بدتر ازین دنیا میشه پشیمون میشم.. چیکار کنم!!؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

ye-nafar;877819 نوشت:
از زندگی خسته شدم، کاش میشد تمومش کنم!

سلام...
من قبل این چند سوال پرسیده بودم و مشکلاتم رو گفته بودم.راستش حوصله ندارم دوباره بازگو کنم همه اونارو.
فقط الان حس میکنم به آخر خط رسیدم.
خسته ام از زندگی خودم. منی که میتونستم در بهترین موقعیت علمی و حتی شغلی باشم الان شاید بخاطر گناه خودارضائی در بدترین وضعیت قرار گرفتم. زندگیم سیاه شده. برمیگردم به گذشته م نگاه میکنم می بینم جوونیم داره از بین میره و من یه آدم بی روح و پژمردم که فقط دارم نفس میکشم و اسمش زنده بودنه!
الان سال آخر ارشدم. از شش سال پیش یعنی سال اول دانشگاه درگیر رابطه های مختلف میشدم.با اینکه به حساب خودم آدم مذهبی بودم و مقید به انجام واجبات! ولی نمیدونم بخاطر تنهایی، نیاز عاطفی یا نیاز جنسی درگیر روابط مختلف شدم و جدایی های بعدش که الان روح و روانم داغون و افسرده ست! الان هم درگیر یه رابطه ام که مزخرفتر از همه قبلی هاست.چون رابطه با یه خانومیه ک همسر داره! میدونم دارم چ گناه بزرگی میکنم مخصوصا که به رابطه تماسی هم کشیده شده ولی هیچ امیدی نمی بینم واسه برگشتن.من هرچقدر تو گذشته بد میشدم ولی نمازم رو میخوندم،ولی الان نزدیک یه ماهه که نماز هم نخوندم.
زندگیم به بدترین وضعیت ممکنش رسیده و دلم میخاد نباشم.نمیدونم با کی لج کردم، با خودم، یا با خانوادم که اگه به فکر من بودن و میدونستن من علاوه بر آب و غذا نیازهای دیگه ای هم دارم و معصوم نیستم الان وضعیتم این نبود. دلم میخاد این رابطه رو بفهمن تا متوجه بشن که اونجوری که فکر میکنن نیستم، اون پسر پاک و سر به زیری که تو خیالشونه نیستم و به گند کشیده شدم.خسته ام ازین که همه به چشم یه پسر آروم و مظلوم بهم نگاه کردن.از تحقیر شدن حالم بهم میخوره. دلم میخاد همه بفهمن من یه آدم مزخرفم.میخام کاری کنم که همه تعجب کنند.برم دنبال سیگار و مواد.دلم میخاد خدا آبروم رو ببره.
خسته شدم ازینکه انقد گناه کردم و پوشوند گناهام رو!!
امشب بعد مدتها نماز خوندم!
میدونم اشتباهه این رابطه ولی نمیتونم تمومش کنم. انگیزه و امیدی نمی بینم.
من یه شاگرد اول بودم ولی الان دو ترم مشروط شدم و شاید هم اخراج بشم از دانشگاه! واسه پایان نامه م هیچکاری نکردم. الان چی میتونه امید بده بهم. دلم میخاست برمیگشتم و جبران میکردم.از شش سال پیش همش به ازدواج فکر میکردم و گمون میکردم ازدواجه ک میتونه انگیزه بده بهم! ولی از طرفی وقتی می دیدم نمیشه حالم گرفته میشد و افسردگی میگرفتم.خسته م ازینکه همه چیز رو تو ازدواج میدیدم و خودم زندگیمو تغییر ندادم.چیکار کنم که راه برگشتی ندارم.از جوونیم بهره ای نبردم.الان هم توی بدترین وضعیتم...
کاش میشد این رابطه لعنتی رو تموم کنم! ولی هم دلم برای اون میسوزه و هم شیطون نمیذاره..میگه الان ک نمیتونی ازدواج کنی لااقل این هست ک نیاز عاطفی و جنسیت رو رفع کنه!!
کاش میتونستم خودکشی کنم و راحت بشم ازین زندگیم ولی به بعدش ک فکر میکنم که تو اون دنیا زندگیم بدتر ازین دنیا میشه پشیمون میشم.. چیکار کنم!!؟!

با عرض سلام و ادب
از اینکه با این مسائل و عادات سخت و ناپسند مواجه هستید بسیار متاسفم امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشای شما باشد .
مطالبتون رو نگاه کردن و یکی از پستهاتون رو هم خواندم وضعیت سخت و نامناسبی دارید و گرفتارهای گناهان بدی هستید و اراده قوی ای می خواهد مه البته شما به کمک خداوند و توسل به اهل بیت قطعا دارید بدانید همین آشنایی با این سایت و بیان نکاتی که اینجا نوشتید نشان از دل خدایی شما دارد نشان از این دارد که فطرت شما بیدار است و می تونید برگردید فقط باید بخواهید.
بدانید بعد از شرک به خداوند (العیاذ بالله) بزرگترین گناه نا امیدی است
نگاه کنید به یکی از امید بخش ترین آیات قرآن :
http://www.yjc.ir/fa/news/5502632/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A8%D8%AE%D8%B4%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
هر چقدر گناه شما بزرگ باشد آیا به بزرگی رحمت خداوند می رسد هر جقدر شیطان قوی باشد آیا به قدرت خداوند می رسد و...
به آیات و روایات و داستانهای باب توبه توجه نمایید و هگز نا امید نشوید.
http://www.ashoora.ir/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D9%88%DB%8C/%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2/777-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D8%B4-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86.html
مومن باید بین خوف و رجا باشید اگر خوف او بیشتر شود نامید می شود و اگر رجا ا و بیشتر شود جسور به گناه می شود.
سعی کنید توبه نموده و جبران نمایید و این ایام برای توبه فرصت خوبی هست بروید در خونه امام حسین و...

در مورد اون خانم هم توبه نمایید و برگردید و مواظب فریبهای شیطان و توجیه های او باشید رها کنید و بیایید در خونه خدا که خداوند خدای همه هست حتی حتی مشرکین و ملحدین و...
به هیچ عنوان دلتون برای او نسوزد در مورد نادرست بودن ارتباطتون برای اون خانم نکاتی رابیان نمایید و ارتباط را یکباره قطع نمایید و با مهارتهای کنترل فکر ،فکر خود را مدیریت نمایید تا ضمن آرامش بیشتر دو باره به وضعیت قبلی برنگردید. و البته اگر می بینید که با ذکر همین نکات ،قطع ارتباط مشکل تر می شود همین را هم انجام ندهید و به یکباره قطع نمایید.
بسم الله ...
ما هم در صورت وجود سوال یا مسئله در خدمتیم...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[h=2] جلوه های محبت حضرت حق به بندگان
[/h] 1) بنده نوازی خدا: در ارشاد القلوب است که خداوند به موسی(علیه السلام) می فرماید: «بنده من به حقی که تو بر گردن من داری من تو را دوست می دارم پس به حقی که من بر تو دارم تو نیز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هایش ابراز محبت می کند . این حدیث برای اهلش بسیار عظیم است. »
مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است،او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم، او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.
2) حدیث قدسی: در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند می فرماید: اگر بنده هایی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد.
3) حتی فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود :
موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.

اگر انسانی دچار خطا و گناه گردید و متوجه خطای خود شد و پشیمان و نادم گردید و عذر تقصیر به پیشگاه با عظمت خداوند آورد، ولی به آمرزش و لطف حق اعتمادی نداشت و تصورش این بود که مورد مغفرت و رحمت حق قرار نگرفته، معلوم است که وعده های الهی را باور نکرده و خداوند را به غفور بودن و رحمان و رحیم بودن نشناخته و یا گناه خود را که با همه بزرگی محدود است بزرگتر از صفات رحمت و مغفرت الهی که بی حد و بی کرانه است می بیند


4) شدت محبت خدا به مخلوقاتش: یک نفر به محضر پیامبر اکرم رسید. بقچه ایی همراهش بود آن را باز کرد. دیدند یک پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت یا رسول الله، من از راه دور به دیدن شما آمدم. در بیابان به یک بوته رسیدم. دیدم کنارآن چند جوجه است. آنها را گرفتم و داخل بقچه کردم. روی سرم گذاشتم تا برای شما هدیه بیاورم. دیدم هر جا می روم، مادرشان به دنبال من می آید. نمی تواند از جوجه هایش دل بکند. بقچه را پهن کردم تا بیاید این جوجه ها را ببرد یا اینکه خودش را هم بگیرم. وقتی بقچه را بازکردم دیدم مادر جوجه ها به میان آنها آمد. شخص گفت: یا رسول الله مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پیغمبر اکرم از این صحنه خیلی منقلب شد و فرمودند: این پرنده چقدر جوجه هایش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از این پرنده به جوجه هایش بیشتر است. این محبتی که در عالم هست تنزلی از محبت عالم والاست لکل حق حقیقه هر حقی دراین عالم حقیقتی در عالم بالا دارد. محبت بقدری مهم است که فرمودند: اگر بین مأمومین و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمی رود .
- چطور می توان محبوبیت بیشتری نزد خدا پیدا کرد؟
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا شما را دوست بدارد. عرض شد که علت خلق مخلوقات پیدایش انسان عارف است و براساس این آیه همانطور که حضرت استاد جوادی آملی فرمودند: وظیفه ی انسان کامل ترسیم هندسه ی محبت است.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=195543

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

بنام خدا.

پاسخهای جناب کارشناس خیلی خوب و درست بودند و من نیز از انها لذت بردم.

در مورد اون خانم و رابطه شما با ایشان که فرمودید هم برای لذت و هم برای دلسوزی نمیتوانید رهایش نمایید باید یه کاری برای این دل نرم و نازک خودتان بکنید و البته برخلاف نظر جناب کارشناس محترم من معتقد نیستم که ایشان را با این وضع رها نمایید بهرحال اونم همون خدا را دارد که شما و من داریم و اونهم ممکنه لطمه بخوره لذا یا ازایشان بخواهید طلاق گرفته و با هم ازدواج نمایید{چون ممکنه شما با هم برای هم ساخته شده بودید که یک اشتباه کار را به اینجا کشانده}

یا اگر ایشان را در حد ازدواج و یک عمر زندگی نمی پسندید باید بگویید که پشنهادات یا راهنمایی های دیگری شود{مثلا نگفتید که ایا ایشان فرزند هم دارند یا نه و ..}

و بهرحال باید بگونه ای این قطع ارتباط صورت بگیرد که هیچیک دچار مشکلات بعدی نشوند.

در نهایت اگرمیتوانید گوشهایتان را برای دلسوزی ها یا راهنمایی های شیطان ببندید و دلتان را بسپارید دست نماز و خدا و همچنین انعکاس این مشکل در این انجمن را و اینکه تا این حد این مکان را قابل اعتماد و محرم دانستید ، دال بر مجبت و یاری خداوند بدانید فقط در جدایی از این خانم یا هر اقدام دیگر برای رفاه و امنیت خودتان دچار لغزشی دیگر یا گناهان دیگرنشوید و مطمئن باشید اکثر مشکلات با خوبی و محبت بهتر حل میشوند یا جواب میدهند.درپناه حق.

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
در مورد اون خانم و رابطه شما با ایشان که فرمودید هم برای لذت و هم برای دلسوزی نمیتوانید رهایش نمایید باید یه کاری برای این دل نرم و نازک خودتان بکنید و البته برخلاف نظر جناب کارشناس محترم من معتقد نیستم که ایشان را با این وضع رها نمایید بهرحال اونم همون خدا را دارد که شما و من داریم و اونهم ممکنه لطمه بخوره لذا یا ازایشان بخواهید طلاق گرفته و با هم ازدواج نمایید{چون ممکنه شما با هم برای هم ساخته شده بودید که یک اشتباه کار را به اینجا کشانده}

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

حواستون هست چه می گویید؟ به راحتی حکم به طلاق یک فرد می دهید؟
حق یک مرد رو نادیده می گیرید به خاطر احساساتی که در یک رابطه حرام شکل گرفته؟

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
و بهرحال باید بگونه ای این قطع ارتباط صورت بگیرد که هیچیک دچار مشکلات بعدی نشوند.

گاهی وقت ها همان مشکلات بعدی و احساسی بسیار کار آمد و راه گشاست
همین که شکست روحی از قطع این رابطه بخورند(البته نه شکستی که به ناامیدی تمام و افسردگی شدید منجر شود که از زندگی و امید به خدا باز بماند)
برایشان خوب است

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
در نهایت اگرمیتوانید گوشهایتان را برای دلسوزی ها یا راهنمایی های شیطان ببندید و دلتان را بسپارید دست نماز و خدا و همچنین انعکاس این مشکل در این انجمن را و اینکه تا این حد این مکان را قابل اعتماد و محرم دانستید ، دال بر مجبت و یاری خداوند بدانید فقط در جدایی از این خانم یا هر اقدام دیگر برای رفاه و امنیت خودتان دچار لغزشی دیگر یا گناهان دیگرنشوید و مطمئن باشید اکثر مشکلات با خوبی و محبت بهتر حل میشوند یا جواب میدهند.درپناه حق.

ان شاء الله با تکیه بر خداوند متعال بتوانند مشکلشان را حل کنند.

یا علی

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
ازایشان بخواهید طلاق گرفته و با هم ازدواج نمایید{چون ممکنه شما با هم برای هم ساخته شده بودید که یک اشتباه کار را به اینجا کشانده}

فکر کنم شما فیلم هندی زیاد میبینی

این دیگه چجور راهنمایی کردنیه

اون خانم اگه مشکل نداشت که سعی میکرد رابطشو با همسرش درست کنه

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
در مورد اون خانم و رابطه شما با ایشان که فرمودید هم برای لذت و هم برای دلسوزی نمیتوانید رهایش نمایید باید یه کاری برای این دل نرم و نازک خودتان بکنید و البته برخلاف نظر جناب کارشناس محترم من معتقد نیستم که ایشان را با این وضع رها نمایید بهرحال اونم همون خدا را دارد که شما و من داریم و اونهم ممکنه لطمه بخوره لذا یا ازایشان بخواهید طلاق گرفته و با هم ازدواج نمایید{چون ممکنه شما با هم برای هم ساخته شده بودید که یک اشتباه کار را به اینجا کشانده}

واقعا شما عشق امام هستید که اینطور نظر میدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به سوا ل کننده محترم:

سلام. همین الان اون خانوم رو رهاش کن. نه فردا نه پس فردا بلکه همین الان. همین امشب که همه جا مجلس امام حسین هست برید و تضرع کنید و توبه کنید . از امام حسین بخواید واسطه بشه تا خداوند شما رو ببخشه. از امام حسین بخواید که دلتون رو آروم و قلبتون رو نسبت به رافت و بخشش و محبت خدا مطمئن کنه. همین امشب با علی اکبر امام حسین عهد ببندید که از راهتون برگشته اید و دیگه اشتباه نمی کنید. برای ثابت ماندن روی عهدتون همین امشب نذر کنید ، مثلا نذر کنید که برای این که دیگه به گناه نیوفتم از امشب بعد از هر نماز واجب تسبیحات بگم یا نمازمو همیشه اول وقت بخونم یا هر روز هدیه به حضرت زهرا یس بخونم یا هر روز زیارت عاشورا بخونم یا هر روز یک صفحه قران بخونم و هر روز برای سلامتی امام زمان اول صبح صدقه بدم ولو 100 تومن. نذر چیز کمی بکنید و سنگین نباشه که شیطان وسوسه به ترکش بکنه. حتی اگر چند بار هم ترک کردید به محض این که به خودتون امدید دوباره از سر بگیریدش.

من این روش رو امتحان کردم و جواب داده. نذر کردم که بعد از همه نمازهام تسبیحات بگم تا در یک کار دشوار موفق بشم و الحمد لله شده ام و همچنان به نذرم عمل میکنم. نذر کردم که زبان انگلیسیم خوب بشه و تلاش هم کردم و بعد از چند ماه از این رو به اون رو شد.

در خصوص اون خانوم: آیت الله جوادی آملی می گویند که زنی که بد حجاب با آرایش بیرون می آید در آن لحظه عین آتش است و عین شیطان است منتها ما با چشم بصر نمی توانیم ببینیم و اگر کسی اولیای خدا باشه میتونه ببینه. چنانچه برخی علما بودند که مردم اطراف رو به شکل برخی حیوانات میدیدن و باطن مردم براشون آشکار شده بود. لذا بنده با قاطعیت عرض میکنم که آن خانم که با داشتن همسر چنین کاری میکنند عین آتش هستند و شما هر چه نزدیک تر بشید بیشتر میسوزید ولی خودتون خبر ندارید . بسرعت از ایشون دور بشید و اصلا ارتباطی نداشته باشید همونطور که اگر خانه تان آتش گرفته باشه به سرعت ازش خارج میشید تا خود را نجات دهید و دیگه به فکر وسایل و غیره نیستید.

nobelist;881825 نوشت:
واقعا شما عشق امام هستید که اینطور نظر میدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شما نظرات ایشون رو در تاپیک های مختلف مطالعه کنید متوجه میشید که چی هستن Wink

به سوال کننده محترم:

متاسفم برای بسیاری از پدر و مادرها که چطور میخوان اون دنیا جواب خدا رو بدن. اگر درباره شما کوتاهی کرده باشن در تمام گناهان شما شریک اند. به اونها درباره کارهایی که قبلا شده به هیچ وجه چیزی نگید. روراست بگم که پدر و مادرها اصلا جنبه این حرفها رو ندارن و بدتر ممکنه شما ترد و ازین خرد تر بکنند. لذا اخلاق مسخره ایی که بسیاری از ما ایرانی ها داریم را کنار گذاشته و بدون خجالت و با رعایت ادب و احترام و با منطق و با نشان دادن اینکه شما مرد شده اید و از برخی حقوق والدین بر فرزند که کمک به انتخاب همسر مناسب است اطلاع دارید به ایشان بگویید که میخواهید ازدواج کنید و بر این مسئله هم با دلیل و برهان پافشاری کنید. فرایند پیدا کردن دختر مناسب و خواستگاری و ... چند ماه زمان میبره و شما توی این مدت میتونید خودتون رو جمع و جور کنید و با مورد های مختلف بطور رسمی و شرعی آشنا بشید و شرایط مالی و تحصیلیتون رو بگید. از خانواده بخواید که اگر تمکن مالی دارند شما رو در فراهم آوردن مقدمات زندگی یاری کنند. بسیاری از دخترها هم هستند که به عقد طولانی مدت دو ساله رضایت میدن تا آقا خودش رو از نظر مالی و اتمام تحصیلات جمع و جور کنه. به هیچ وجه از ترس هایی که خانواده در دلتون میندازن که شما الان پول نداری و درست تموم نشده نترسید و با زبان خوش به ایشان نشان دهید که نیاز به ازدواج دارید و همینه که هست. از بزرگترهای فامیل که روی والدینتون نفوذ دارن استفاده کنید. فرایند مخ زدن والدین و راضی کردن آنها برای خواستگاری و پیدا کردن مورد مناسب مدتی طول میکشه که در طی اون باید صبور باشید و به خدا توکل کنید. با اساتیدتون صحبت کنید و بدون این که اشاره به پیشینه اخلاقیتون بکنید ازشون بخواید کمکتون کنن که بتونید پایان نامه رو سریعتر کار کنید. خودتون رو به کار نیمه وقتی چیزی مشغول کنید تا خانواده توانایی شما رو در پول دراوردن ببینن. یکم به خودتون تکونی بدین و از این رخوت دربیاین و فعال تر باشین.

ان شاء الله که عاقبت بخیر بشین.

سلام

خانم nobelist توضیحات خیلی خوبی دادن .

ببین این شرایط شما برای خیلی از آدما اتفاق میفته . پس فکر نکن فقط شما گرفتارشی ..

ببین با خودت رو راست باش . تو مسیر رو اشتباه رفتی ، الان نباید ناراحت باشی از این وضعیت خودت . چون هرچی به شرایط الان خودت فکر کنی بیشتر افسرده میشی وگناه بیشتری میکنی.

همین که پست زدی ، بدون داره جرقه های تغییر تو وجودت زده میشه .

اصلا افسوس گذشته و شرایط الان خودت رو نخور .

اگر دوست داری اون آدمی قبلی بشی ، تنها راهش اینه که دیگه کارهای گذشته رو تکرار نکنی. و در مسیر درست قدم برداری .

ببین میشه عوض شد. راهکارهای زیادی برای خوب شدن شما وجود داره . ولی شاه کلید تغییر دست خودته . تو خودت بهتر میتونی باید چی کار کنی چی کار نکنی.

کلام آخر این خدای به این خوبی رو فراموش نکن . همون جور که کارشناس محترم گفتن . بد جور مخلوقاتشو دوست داره. برام خیلی ثابت شده این نکته ! ها

حسابی شانس بهت رو کرده ، قدر امشب و فردا شب رو بدون . از آقا امام حسین کمک بگیر. به خدا قسم تو وجود ماها اراده ای هست که همه کار میتونیم بکنیم.

التماس دعا

ye-nafar;877819 نوشت:
از شش سال پیش همش به ازدواج فکر میکردم و گمون میکردم ازدواجه ک میتونه انگیزه بده بهم! ولی از طرفی وقتی می دیدم نمیشه حالم گرفته میشد و افسردگی میگرفتم.

سلام
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ؛ همانا ریشه فسادها و فتنه ها [در میان مردم]، تبعیت از خواسته های نفس و بدعت هایی است که بر خلاف قرآن [و احکام الهی] صادر می گردد.»

هر چه جامعه ما از قرآن و اسلام و احکام آن دورتر شود فساد و تباهی بیشتر خواهد شد و هر کسی هم به هر طریقی چه لفظی چه نوشتاری و ... در مخالفت با سنت های اسلامی رفتاری انجام دهد که باعث دوری مردم از این سنت ها شود در گناهانی که به واسطه ترک آن سنت ها به وقوع می پیوندد شریک است.

در قسمتی از فرمان امیرالمومنین به مالک اشتر آمده است: «و لا تنقض سنه صالحه عمل بها صدور هذه الامه و اجتمعت بها الالفه و صلحت علیها الرعیه، و لا تحدثن سنه تضر بشیء من ماضی تلک السنن، فیکون الاجرلمن سنها، و الوزر علیک بما نقضت منها؛ و هیچ سنت شایسته ای را که بزرگان و صاحب نظران صالح مدیریت جامعه اسلامی به آن عمل نموده خللی به آن وارد نکن که به وسیله آن سنت،هماهنگی معقول و اصلاح رعیت به وجود آمده است، و هرگز سنتی را مقرر مدار که به چیزی از آن سنت های گذشته ضرری وارد بسازد که در نتیجه پاداش از آن کسی باشد که آن سنت شایسته را مقرر داشته و گناه شکستن آن سنت به گردن تو بیفتد.»

برای آشنایی با یکی از سنت ها به این بحث (کلیک کنید) که در تاپیکی دیگر در جریان است رجوع نمایید.

عشق امام و ایران;881752 نوشت:
بنام خدا.

پاسخهای جناب کارشناس خیلی خوب و درست بودند و من نیز از انها لذت بردم.

در مورد اون خانم و رابطه شما با ایشان که فرمودید هم برای لذت و هم برای دلسوزی نمیتوانید رهایش نمایید باید یه کاری برای این دل نرم و نازک خودتان بکنید و البته برخلاف نظر جناب کارشناس محترم من معتقد نیستم که ایشان را با این وضع رها نمایید بهرحال اونم همون خدا را دارد که شما و من داریم و اونهم ممکنه لطمه بخوره لذا یا ازایشان بخواهید طلاق گرفته و با هم ازدواج نمایید{چون ممکنه شما با هم برای هم ساخته شده بودید که یک اشتباه کار را به اینجا کشانده}

یا اگر ایشان را در حد ازدواج و یک عمر زندگی نمی پسندید باید بگویید که پشنهادات یا راهنمایی های دیگری شود{مثلا نگفتید که ایا ایشان فرزند هم دارند یا نه و ..}

و بهرحال باید بگونه ای این قطع ارتباط صورت بگیرد که هیچیک دچار مشکلات بعدی نشوند.

در نهایت اگرمیتوانید گوشهایتان را برای دلسوزی ها یا راهنمایی های شیطان ببندید و دلتان را بسپارید دست نماز و خدا و همچنین انعکاس این مشکل در این انجمن را و اینکه تا این حد این مکان را قابل اعتماد و محرم دانستید ، دال بر مجبت و یاری خداوند بدانید فقط در جدایی از این خانم یا هر اقدام دیگر برای رفاه و امنیت خودتان دچار لغزشی دیگر یا گناهان دیگرنشوید و مطمئن باشید اکثر مشکلات با خوبی و محبت بهتر حل میشوند یا جواب میدهند.درپناه حق.

ye-nafar;877819 نوشت:
حس میکنم به آخر خط رسیدم

ye-nafar;877819 نوشت:
من یه آدم بی روح و پژمرده ام که فقط دارم نفس میکشم و اسمش زنده بودنه!

ye-nafar;877819 نوشت:
با اینکه به حساب خودم آدم مذهبی بودم و مقید به انجام واجبات

ye-nafar;877819 نوشت:
درگیر روابط مختلف شدم و جدایی های بعدش که الان روح و روانم داغون و افسرده ست

ye-nafar;877819 نوشت:
الان هم درگیر یه رابطه ام که مزخرفتر از همه قبلی هاست.چون رابطه با یه خانومیه ک همسر داره! میدونم دارم چ گناه بزرگی میکنم

ye-nafar;877819 نوشت:
ولی هیچ امیدی نمی بینم واسه برگشتن.

ye-nafar;877819 نوشت:
زندگیم به بدترین وضعیت ممکنش رسیده و دلم میخاد نباشم.

ye-nafar;877819 نوشت:
میخام کاری کنم که همه تعجب کنند.برم دنبال سیگار و مواد.دلم میخاد خدا آبروم رو ببره.

ye-nafar;877819 نوشت:
میدونم اشتباهه این رابطه ولی نمیتونم تمومش کنم

ye-nafar;877819 نوشت:
کاش میشد این رابطه لعنتی رو تموم کنم!

ye-nafar;877819 نوشت:
ولی هم دلم برای اون میسوزه و هم شیطون نمیذاره.

ye-nafar;877819 نوشت:
کاش میتونستم خودکشی کنم

باسلام مجدد.

پاسخ دوستانی که از نوشتارهایشان معلوم است اهل کینه جویی و اوغده گشایی هستند واقعا نمیدانم چی بدهم {و البته در کدام بحث یا تاپیک چه نظری داده ام که باعث رنجش ایشان را فراهم اورده انرا هم واقعا نمیدانم و یادم نیست.امیدعفو} اما پاسخ شما هم که بنوعی شروع کننده این بحث شدید{رستگاران}بدون کوچکترین توهین و انتقامجویی میدهم . امید و انشاا...که اینبار کمی بیشتر دقت بنمایید.ممنون.

{لطفا بدقت بفرمایید}
کسی که بنوعی مدعی ست به اخر خط رسیده و ..

و کسیکه مدعی ست نمیتواند یک رابطه را که به نامشروع بودن انهم خودشان سریعا نیز اعتراف نموده و معترفند ، تمام نمایند تنها به این دلیل مهمتر که میگویند دلشان بحال ان خانم میسوزد{و البته اینکه چرا دلشان میسوزد احتمالا جای سوال بوده و هست که شاید دارای رمز و رازهایی بوده و باشد که شاید منو شما توجه ننمودیم اما احتمالا باید جریان وداستانی در کار بوده یا باشد که میگویند بدلیل دلسوزی نمیتوانند بنابراین اگر شما نیز به این نکته ظریف ایشان توجه نموده بودید درمیافتید که احتمالا ایشان یا عاشق این خانم شده اند و یا بدلیل نازک بودن دلشان آنهم بی اندازه ، از عذاب وجدانهایی که خودشان بهتر از خودشان سراغ دارند که بعدا بسراغشان خواهندامد و ایشان را به مرز خودکشی حتی خواهندکشاند در نهایت بسراغ این انمجمن مقدس و روحانی امدند}

و همچنین نکته قابل تامل دیگر >> و ایشان کسی ست که مدعی ست خودش را ادم با ایمانی میدانسته و بااینجال درگیر گناه شده اند و ..

و بنابراین بنظر من ابتدا باید با شخصیت این فرد اشنا شویم که با اعترافات سریع و روشن خودش که هم به گناه یک عمل واقف هستند و با اینحال و بازهم به ان ادامه داده و میدهند و حتی قصد محو کردن خودشان از این دنیا را دارند اما ترس از بعدازخودکشی فعلا ایشان را منصرف نگاه داشته و این خودکشی نیز شاید بیشترش بخاطر همین درگیر یک رابطه نامشروع ناخواسته شدن بوده و هست که اگر ایشان میتوانسند این خانم را رها نمایند مطمئن باشید که سراغ این انجمن و ما و شما نمیامدند...بنابراین از نظر من از انجاییکه ایشان نمیتوانستند این گناه را به کناری بگذارند احتمالا سراغ ما امده اند و ما نیز وظیفه داشته و داریم بحکم وظیفه و انسانیت و انچه بنظرمان بهتر میاید ارائه و راهنمایی دهیم {و نه اینکه خودمان را ندانسته درگیر بحث های متفرقه نموده یا ابتدا بفکر انتقامجویی و ارضای خودمان باشیم و در صورتیکه خودمان نمیتوانیم دراین ایام سوگواری از ناراحتی های کوچک خودمان گذشت نماییم چگونه دریک لحظه توقع قطع یک رابطه دامنه دار و گسترده و عمیق را از یک نفر دیگر انهم در یک آن و یک لحظه داریم؟بنظر خودتان واقعا که عجیب نیست؟}

بنابراین اگر کمی بیشتر دقت نموده یا مینمودید متوجه میشدید که نظر و ارسال من نیز منطبق بر اظهارات خود درخواست کننده کمک استوار بودند که مرا مجاب نمودند که در نهایت چنین نوشتاری صورت پذیرد که پذیرفت{ اما اگر شما همچنان ناراحت هستید بگویید تا فرصت باقی ست حذفش نمایم و متعاقبا اگر شما خود بهتر از من بلد بوده و هستید راهنمایی یدهید بسم ا... بفرمایید من بسیار هم خوشحال خواهم شد که به عشق امام و وطنم به یک هموطن و همدین و هم مذهب و درنهایت ، یک همنوع و مخلوق افریدگارم که در چهارچوب یک نظام مقدس زندگی مینماید و این نظام مقدس را آنقدر امین و رازدار خود دانسته و میداند که درخواست کمک و یاری حتی اینچنینی نموده و مینماید ، کمک و یاری شود}{توسط چه کسی و چگونه هم فرقی نمیکند فقط انقدری دانا و توانا باشد که بتواند قلب ونظر خواننده و مخاطب دورشده از دین و مذهب و امام و ایران و انقلاب را بطرف امام و وطن و در نهایت ، انقلابمان ، مقدار کمی حتی جلب و متمایل نماید}

سلام .
دو تا راه حل دارین .

1. روش اولتون این هست که بی خیال یک همسر ایده ال بشین . مطمینا همین الان خیلی از دخترها شما رو پسند میکنند ولی شما ایشون رو پسند نمیکنین . برین جلو و از یکی از این دخترها خواستگاری کنین و باهاش زندگی کنین .

بعد از 5 تا 6 سال دیگه هم طلاقش بدین و برین با کسی که دوستش دارین ازدواج کنین .

یا اینکه طلاقش ندین و زندگی عشقیتون رو بدون ایشون داشته باشین ...

ببخشید . ولی با شرایط موجود بهترین پیشنهاد به نظرم همین هست . برای دختر و پسرش هم فرق نمیکنه . اگر فشار جنسی اذیتتون میکنه تندی ازدواج کنین ...

بعدا تصمیم بگیرین که میخواین ادامه بدین یا نه .

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
چگونه دریک لحظه توقع قطع یک رابطه دامنه دار و گسترده و عمیق را از یک نفر دیگر انهم در یک آن و یک لحظه داریم؟بنظر خودتان واقعا که عجیب نیست؟}

خیر عجیب نیست. سوال کننده محترم را به جناب حر ارجاع میدهم . آیا غیر از این است که ایشان که در محصور شدن امام در کربلا نقش مستقیم داشت در یک لحظه و آن هم آخرین لحظه یعنی روز عاشورا بازگشت؟؟؟؟ آن هم با خجالت و امیدی به بخشش امام نداشتند؟؟؟؟

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
وسط چه کسی و چگونه هم فرقی نمیکند فقط انقدری دانا و توانا باشد که بتواند قلب ونظر خواننده و مخاطب دورشده از دین و مذهب و امام و ایران و انقلاب را بطرف امام و وطن و در نهایت ، انقلابمان ، مقدار کمی حتی جلب و متمایل نماید

اصلا بحث امام و ایران و انقلاب مطرح نیست چرا مسایل را با هم قاطی می کنید. هر مسلمانی در هر نقطه زمین هم چنین مسئله ایی داشت راهش بجز این نبود که از یک کارشناس کتدین بپرسد و جواب همان بود که ایشان دادند.

عشق امام و ایران;881837 نوشت:
و نه اینکه خودمان را ندانسته درگیر بحث های متفرقه نموده یا ابتدا بفکر انتقامجویی و ارضای خودمان باشیم و در صورتیکه خودمان نمیتوانیم دراین ایام سوگواری از ناراحتی های کوچک خودمان گذشت نماییم

مشکلات این برادر اینقدر زیاده که مشکلات خود آدم رو از یادش میبره. در ثانی اگر مطرح کردن بحث توسل به امام حسین انتقامجویی و ارضای شخصی هست که دیگه من حرفی ندارم. در ضمن این ایام سوگواری برای برگشتن از گناهان عظیم و سنگینیه که به تنهایی امیدی به بخشش اونها نداریم و با واسطه قراردادن ائمه بسوی خدا برمیگردیم.

اینجا تریبون مجلس یا نطق انتخاباتی نیست بلکه تلاش برای التیام درد یک مسلمان شیعه است که در همین جامعه زندگی می کند و امثال ایشان متاسفانه در حال زیاد شدنه و امثال کسانی که نمیدونن هر نگاه حرام تیریست از تیرهای شیطان که برجان انسان مینشیند و اثرش را تا آخر عمر برجای میگذارذ هم متاسفانه زیاده!!!!

راه شما توسل و توکل و اقدام شخصی است. شما یک قدم در جهت دور شدن از گناه بردار ، خدا هزار قدم بسوی شما برمیداره. من اینو به شخصه دیده ام.

دوستان به نظر شما ازدواج این دوستمون تو این شرایط الانش ، از چاله به چاه افتادن نیست ؟

الان ذهن این بنده خدا بسیار نا آرامه ، و لازمه یه زندگی پایدار آرامش روان دو طرف هست.

مثلا یه بنده خدا تو فامیل ما معتاد بود ، اطرافیا گفته بودن ، زنش میدیم خوب میشه . خوب که نشد هیچ ، زنش هم طلاق داد . الانم چندین سال زندانه

خدایا دوست دارم;881861 نوشت:
دوستان به نظر شما ازدواج این دوستمون تو این شرایط الانش ، از چاله به چاه افتادن نیست ؟

کاملا درسته. کارشناس محترم هم اشاره ایی به ازدواج نکردن. بنده هم صرفا گفتم زمانی که توبه کردید و به خدا برگشتید نیازتان را با والدین درمیان بگذارید و دنبال درس و کار را بگیرید تا چند ماه بعد مورد های مناسب کم کم پیدا می شوند.

nobelist;881869 نوشت:
کاملا درسته. کارشناس محترم هم اشاره ایی به ازدواج نکردن. بنده هم صرفا گفتم زمانی که توبه کردید و به خدا برگشتید نیازتان را با والدین درمیان بگذارید و دنبال درس و کار را بگیرید تا چند ماه بعد مورد های مناسب کم کم پیدا می شوند.

بله توصیه شما کاملا متین و به جابود.

روی سخنم با دوستمون بود که گفته اگه فشار جنسی اذیتتون میکنه زود ازدواج کن

[="Arial"][="Navy"]بنام خدا.

nobelist;881849 نوشت:
نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
چگونه دریک لحظه توقع قطع یک رابطه دامنه دار و گسترده و عمیق را از یک نفر دیگر انهم در یک آن و یک لحظه داریم؟بنظر خودتان واقعا که عجیب نیست؟}
خیر عجیب نیست. سوال کننده محترم را به جناب حر ارجاع میدهم . آیا غیر از این است که ایشان که در محصور شدن امام در کربلا نقش مستقیم داشت در یک لحظه و آن هم آخرین لحظه یعنی روز عاشورا بازگشت؟؟؟؟ آن هم با خجالت و امیدی به بخشش امام نداشتند؟؟؟؟
نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
وسط چه کسی و چگونه هم فرقی نمیکند فقط انقدری دانا و توانا باشد که بتواند قلب ونظر خواننده و مخاطب دورشده از دین و مذهب و امام و ایران و انقلاب را بطرف امام و وطن و در نهایت ، انقلابمان ، مقدار کمی حتی جلب و متمایل نماید
اصلا بحث امام و ایران و انقلاب مطرح نیست چرا مسایل را با هم قاطی می کنید. هر مسلمانی در هر نقطه زمین هم چنین مسئله ایی داشت راهش بجز این نبود که از یک کارشناس کتدین بپرسد و جواب همان بود که ایشان دادند.
نوشته اصلی توسط عشق امام و ایران
و نه اینکه خودمان را ندانسته درگیر بحث های متفرقه نموده یا ابتدا بفکر انتقامجویی و ارضای خودمان باشیم و در صورتیکه خودمان نمیتوانیم دراین ایام سوگواری از ناراحتی های کوچک خودمان گذشت نماییم
مشکلات این برادر اینقدر زیاده که مشکلات خود آدم رو از یادش میبره. در ثانی اگر مطرح کردن بحث توسل به امام حسین انتقامجویی و ارضای شخصی هست که دیگه من حرفی ندارم. در ضمن این ایام سوگواری برای برگشتن از گناهان عظیم و سنگینیه که به تنهایی امیدی به بخشش اونها نداریم و با واسطه قراردادن ائمه بسوی خدا برمیگردیم.

اینجا تریبون مجلس یا نطق انتخاباتی نیست بلکه تلاش برای التیام درد یک مسلمان شیعه است که در همین جامعه زندگی می کند و امثال ایشان متاسفانه در حال زیاد شدنه و امثال کسانی که نمیدونن هر نگاه حرام تیریست از تیرهای شیطان که برجان انسان مینشیند و اثرش را تا آخر عمر برجای میگذارذ هم متاسفانه زیاده!!!!

برادر من ، خواهر من با اینکه این ارسال شما اصلا هیچ ربطی به ارسال من نداشته و ندارد {مگرقسمتی از آن که با ارسال شماره 8 خود شما پیوندخورده} بااینحال من اعتراف مینمایم حرف شما و دوستان دیگر درست و من تسلیم،،فقط اگر اجازه بدین دیگران که نظری دارند نظر بدهند شاید بدرد این هموطن یا بنده خدا بخورد و ایشان را از بارگناهانش خلاص و رها یا از گناهان بیشتر بازشان دارد{منهم عرض کردم که دیگه تسلیمم چون هرچه بیشتر جلو برویم یا جواب بدهم کار مفیدی انجام نداده ام مگر اینکه بارگناهان خودم و شما را بیشتر نمایم بنابراین بهترین تصمیم این است که اگر مدعی خوب بودن هستم برای اثباتش بگویم من تسلیم بی قید و شرط}امید عفو و التماس دعا.[/]

عشق امام و ایران;881902 نوشت:
بنام خدا.

برادر من ، خواهر من با اینکه این ارسال شما اصلا هیچ ربطی به ارسال من نداشته و ندارد {مگرقسمتی از آن که با ارسال شماره 8 خود شما پیوندخورده} بااینحال من اعتراف مینمایم حرف شما و دوستان دیگر درست و من تسلیم،،فقط اگر اجازه بدین دیگران که نظری دارند نظر بدهند شاید بدرد این هموطن یا بنده خدا بخورد و ایشان را از بارگناهانش خلاص و رها یا از گناهان بیشتر بازشان دارد{منهم عرض کردم که دیگه تسلیمم چون هرچه بیشتر جلو برویم یا جواب بدهم کار مفیدی انجام نداده ام مگر اینکه بارگناهان خودم و شما را بیشتر نمایم بنابراین بهترین تصمیم این است که اگر مدعی خوب بودن هستم برای اثباتش بگویم من تسلیم بی قید و شرط}امید عفو و التماس دعا.

دوست من منظور دوستان این نبوده که شما نباید نظر بدین. نظر شما فقط نقد و بررسی شد . همه آزادن عقیده خودشونو بیان کنن.

استارتر موضوع خواهشا اگر پست من رو دیدی موضوع تاپیک رو هم عوض کن . مثلا موضوع رو بذار :
[h=1]از زندگی خسته شدم، میخوام از نو شروع کنم![/h]
خلاصه اگه میخوای تغییر کنی باید از همین موضوعات به ظاهر ساده شروع کنی !!!

nobelist;881853 نوشت:
راه شما توسل و توکل و اقدام شخصی است. شما یک قدم در جهت دور شدن از گناه بردار ، خدا هزار قدم بسوی شما برمیداره. من اینو به شخصه دیده ام.

سلام .
امکانش هست کمی در مورد تجربتون صحبت کنین ...
اینی که شما گفتین خدا هزار قدم به سوی ایشون بر میداره ... امکانش هست یه توضیحی در موردش بدین ...

مثلا ممکن هست بگین برای شما چی کار کرده .

چون من واقعا چنین چیزی رو ندیدم .

متشکرم .

nobelist;881853 نوشت:
راه شما توسل و توکل و اقدام شخصی است.

مشکل اینجاست که هورمون ها توسل حالیشون نیست و همینطور ترشح میشن

هرمیون;881839 نوشت:
مطمینا همین الان خیلی از دخترها شما رو پسند میکنند ولی شما ایشون رو پسند نمیکنین

با عرض سلام و ادب

ببخشید شما چطور انقدر مطمئنید؟!

اگر دقت کنید ایشون گفتند که قبل از انجام گناه میتونستند در بهترین وضعیت شغلی و...باشند ولی الان توی اون موقعیت قبل نیستند.

هرمیون;881839 نوشت:
بعد از 5 تا 6 سال دیگه هم طلاقش بدین و برین با کسی که دوستش دارین ازدواج کنین .

بزرگوار فرض میکنیم که استارتر این پیشنهاد شما رو عملی کردند، یعنی زندگی یک دختر خانم انقدر بی ارزشه که 5-6 سال از جوونیشون به پای این آقا هدر بره و بعد خیلی راحت طلاق بگیرند و برن با کسی که دوستش دارند ازدواج کنند!

این انصافه!!!؟

هرمیون;881839 نوشت:
تندی ازدواج کنین ...

امری ست بعید!

ye-nafar;877819 نوشت:
سلام...
من قبل این چند سوال پرسیده بودم و مشکلاتم رو گفته بودم.راستش حوصله ندارم دوباره بازگو کنم همه اونارو.
فقط الان حس میکنم به آخر خط رسیدم.
خسته ام از زندگی خودم. منی که میتونستم در بهترین موقعیت علمی و حتی شغلی باشم الان شاید بخاطر گناه خودارضائی در بدترین وضعیت قرار گرفتم. زندگیم سیاه شده. برمیگردم به گذشته م نگاه میکنم می بینم جوونیم داره از بین میره و من یه آدم بی روح و پژمردم که فقط دارم نفس میکشم و اسمش زنده بودنه!
الان سال آخر ارشدم. از شش سال پیش یعنی سال اول دانشگاه درگیر رابطه های مختلف میشدم.با اینکه به حساب خودم آدم مذهبی بودم و مقید به انجام واجبات! ولی نمیدونم بخاطر تنهایی، نیاز عاطفی یا نیاز جنسی درگیر روابط مختلف شدم و جدایی های بعدش که الان روح و روانم داغون و افسرده ست! الان هم درگیر یه رابطه ام که مزخرفتر از همه قبلی هاست.چون رابطه با یه خانومیه ک همسر داره! میدونم دارم چ گناه بزرگی میکنم مخصوصا که به رابطه تماسی هم کشیده شده ولی هیچ امیدی نمی بینم واسه برگشتن.من هرچقدر تو گذشته بد میشدم ولی نمازم رو میخوندم،ولی الان نزدیک یه ماهه که نماز هم نخوندم.
زندگیم به بدترین وضعیت ممکنش رسیده و دلم میخاد نباشم.نمیدونم با کی لج کردم، با خودم، یا با خانوادم که اگه به فکر من بودن و میدونستن من علاوه بر آب و غذا نیازهای دیگه ای هم دارم و معصوم نیستم الان وضعیتم این نبود. دلم میخاد این رابطه رو بفهمن تا متوجه بشن که اونجوری که فکر میکنن نیستم، اون پسر پاک و سر به زیری که تو خیالشونه نیستم و به گند کشیده شدم.خسته ام ازین که همه به چشم یه پسر آروم و مظلوم بهم نگاه کردن.از تحقیر شدن حالم بهم میخوره. دلم میخاد همه بفهمن من یه آدم مزخرفم.میخام کاری کنم که همه تعجب کنند.برم دنبال سیگار و مواد.دلم میخاد خدا آبروم رو ببره.
خسته شدم ازینکه انقد گناه کردم و پوشوند گناهام رو!!
امشب بعد مدتها نماز خوندم!
میدونم اشتباهه این رابطه ولی نمیتونم تمومش کنم. انگیزه و امیدی نمی بینم.
من یه شاگرد اول بودم ولی الان دو ترم مشروط شدم و شاید هم اخراج بشم از دانشگاه! واسه پایان نامه م هیچکاری نکردم. الان چی میتونه امید بده بهم. دلم میخاست برمیگشتم و جبران میکردم.از شش سال پیش همش به ازدواج فکر میکردم و گمون میکردم ازدواجه ک میتونه انگیزه بده بهم! ولی از طرفی وقتی می دیدم نمیشه حالم گرفته میشد و افسردگی میگرفتم.خسته م ازینکه همه چیز رو تو ازدواج میدیدم و خودم زندگیمو تغییر ندادم.چیکار کنم که راه برگشتی ندارم.از جوونیم بهره ای نبردم.الان هم توی بدترین وضعیتم...
کاش میشد این رابطه لعنتی رو تموم کنم! ولی هم دلم برای اون میسوزه و هم شیطون نمیذاره..میگه الان ک نمیتونی ازدواج کنی لااقل این هست ک نیاز عاطفی و جنسیت رو رفع کنه!!
کاش میتونستم خودکشی کنم و راحت بشم ازین زندگیم ولی به بعدش ک فکر میکنم که تو اون دنیا زندگیم بدتر ازین دنیا میشه پشیمون میشم.. چیکار کنم!!؟!

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
1. شرایط فعلیتون رو بپذیرید،به روحتون فشار بیخود نیارید،با خودتون بگید الان وضعیت من اینه..بپذیرید شرایط فعلیتون رو..
2.تا گناهی مرتکب شدید استغفار کنید همون لحظه..همین!!!
3.اگر در این بین کار خوبی هم کردید سریعا شکرش رو بجا بیارید،مثل همین نمازتون..
4.هراتفاقی افتاد و هرگناهی کردید ،یک خط قرمز برای خودتون مشخص کنید،مثلا بگید هرکار کردم نمازم رو ترک نمیکنم..
با اینکار به خدا نشون بدید من یاغی نیستم....بگید خدایا من که گناه رو دوست ندارم،یه گناه میکنم در عوضش تمام وجودم بهم میریزه...
به یک اشاره ی خدا گناه از شما برداشته میشه،منتها میخواد خودت راه رو پیدا کنی تا برای اینده ساخته بشی...مدام میخوری زمین و بلندت میکنه..
بله بلندت میکنه وگرنه بعد گناه بلند بلند میخندیدی...روایت میفرماید نشان مومن اینه که وقتی گناه کرد حس میکنه یه کوهی بالای سرشه میخواد خراب بشه روی سرش..
دقیقا این حالت در شما حس میشه...شما مومنید و خیلی هم درجه ی ایمانتون بالاست که شیطان اینطوری همه جانبه بهتون حمله کرده...
جمع بندی میکنم:شرایط فعلیت رو بپذیر....نمازت رو ترک نکن تا به خدا بگی یاغی نیستی..از درگاه خدا ناامید نشو و بدون از مومنین هستی...
توصیه آخرم هم اینه که مدام توسل به امام حسین علیه السلام داشته باشی و ولو به زورم شده یه قطره اشک هر روز با روضه بریزی...کشتی نجاته....وسط همه ی طوفان ها نجاتت میده..

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم

یه مطلب مهم و ارزشمند چند روز قبل از استادم شنیدم..
باید با طلا نوشتنش..
خدا هر بار بخواد به شما نعمت بزرگی رو بده،اول حرامش رو سر راهتون میذاره،اگر اجتناب کردید ،اون حلاله رو بهتون میده..
فرق بین حلال و حروم که میدونید،تمام آرامش در حلال و تمام فلاکت و بدبختی در حرام..
مثلا میخواد یه زن خوب به شما بده،اول یه دختر سر راهتون میذاره،اگر به حرام افتادید،دیگه اون زن خوبه رو بهتون نمیده و مشغولتون میکنه به حرام..
میخواد یه مال خوب بهت بده،اول یه مال حرام میذاره جلوی دستت،چشم پوشی کردی حلاله میاد بجاش..
اینکه ازدواج شما مانع افتاده توی راهش،دلیلش اینه که خدا دوستت داره،میخواد اون دختر خوبه رو نصیبت کنه،منتهی چشم شما ،گناه شما لایق اون نیست الان...
چشمت دنبال اون هدف بزرگ باشه...انوقت راحت میتونی از حرام چشم بپوشونی..
یادت باشه اون خانم خوبی که شما و هر پسری آرزوشه ،پای سجاده اش داره به خدا میگه،خدایا یه پسر چشم پاک و مومن و ...نصیبم کن..
خدا دعای اون خانم رو هم میبینه..
لذاست که در قرآن میفرماید،دخترای خوب و مومن برای پسرای مومن و خوب و بالاعکس..
خدا الان بخواد ازدواجت رو حل کنه یکی با شرایط خودت سر راهت میذاره،راضی ای؟
پس ببین چه مهربونه...صبر کرده تا خودتو بسازی برای اون خوبه....پس به خودت بیا....یه تکون....
وجودتو عوض کن...زیارت زیارت..قم ..مشهد...مسجد...روضه...انقدر توی این مکان ها برو و بیا تا وجودت عوض بشه..

9

هرمیون;881970 نوشت:
سلام .
امکانش هست کمی در مورد تجربتون صحبت کنین ...
اینی که شما گفتین خدا هزار قدم به سوی ایشون بر میداره ... امکانش هست یه توضیحی در موردش بدین ...

مثلا ممکن هست بگین برای شما چی کار کرده .

چون من واقعا چنین چیزی رو ندیدم .

متشکرم .

سلام. بله ممکن هست که بگم. در درون هر انسانی چنین غریزه ایی هست که اگر میتونه باید رفعش کنه و اگر هم نه باید عفت پیشه کنه. من خودم تو سن 20 و اینا که بودم خیلی اذیت میشدم. اون موقع کسی به من نگفت که چطور خودت رو کنترل کن بنابراین من هم مثل خیلی ها پام به سایتهای .... باز شد. یکسال گذشت و افت تحصیلی زیادی پیدا کردم و یکدفعه تصمیم گرفتم توبه کنم و برگردم و با امام حسین عهد کردم که دیگه بگذارم کنار. از اون موقع هر وقت که این غریزه بهم فشار میاره و موقعیت گناه برام پیش میاد یاد عهدم میفتم و از امام حسین خجالت میکشم و فکر میکنم که اگر الان امام زمان منو در این حالت ببینه چی جواب بدم و حتی فکر گناه هم از سرم بیرون میکنم. از اون روز شد که در درس بطور چشمگیری پیشرفت کردم، شاگرد اول لیسانس و ارشد و دکتری ، رتبه تو المپیاد دانشجویی و .... . حتی یادمه که لینوکس که اون موقع برام غولی بود و فکر میکردم خیلی سخته رو مثل هلو قورت دادم تا حدی که دوره های برنامه نویسی تو دانشگاه برگزار میکردم. اثرات بسیار بسیار دیگه ایی هم داشت که مهمترینش آرامش روحی و روانی بود که خدا عنایت کرده بود. موارد بسیار دیگه ایی هم بوده که کاری رو بخاطر خدا انجام دادم تا مشکل کسی حل بشه ولو اینکه خودم توی مشکل بیفتم ولی دیدم که خدا حیلی سریع جوری جبران کرده که اصلا فکرش رو نمیکردم.

موارد زیاده. نمیخوام بگم که آدم خوبی هستم نه ، ولی اگر یک قدم در راه خدا برداری خدا بهت رو میکنه. حتی یک دوست مسیحی هم داشتم که اینو چند بار به من گفت و بهش اعتقاد داشت، من نمیدونم جرا بچه مسلمونها اینطوری شدن!

shsina;881976 نوشت:
مشکل اینجاست که هورمون ها توسل حالیشون نیست و همینطور ترشح میشن

این مشکل شماست نه همه. یعنی خدایی که اون هورمونها رو آفریده نمیتونه مدیریتشون کنه،؟؟ اگر ببینه که بنده اش از آزمایشهای سختش نمیتونه سرافراز بیرون میاد و توسل به واسطه فیض الهی میکنه تا خودشو نجات بده نمیتونه اثرات هورمونها رو تقلیل بده؟؟؟خیلی بی انصافی و بی ادبیست چنین حرفی.

امامان واسطه فیض خدا هستند. میتونن ما رو به اذن خدا زیرو رو کنن. شما امام زنده ولی غایب داری و چنین حرفی میزنی؟ یعنی امام زمان قدرت تاثیر برهورمونها رو نداره اگر ببینه که یک بنده ازش موقع گناه خجالت میکشه؟؟ کسی که در یک لحظه به اذن خدا به شرق و غرب عالم مسلط نیشه نمیتونه واسطه فیض خدا به کسی و دوری از گناه بشه؟؟ من نمیدونم چرا اعتقادات ما شیعیان اینقدر ناجور شده. یک مسیحی یا زرتشتی روز عاشورا با دیدن هیات و مراسم امام حسین دلش میشکنه و درخواست میکنه تا بچشو شفا بدن یا مشکلش حل بشه و میشه، اون وقت شیعه ها میان میگن هورمونهای ما توسل حالیشون نیست یا نمیفهمیم وقتی که گناه رو ترک کنیم خدا بهمون رو میاره یعنی چی!

سلام

ابتدا حکم شرعی:
ازدواج (چه دائم و چه موقت) در صورتی که انسان به خاطر ترک آن به گناه گرفتار می شود واجب است و اگر به گناه گرفتار نمی شود مستحب است. بنا بر این کسی که امکان ازدواج داشته باشد و به خاطر ترک ازدواج مرتکب گناه و معصیت می شود واجب است ازدواج کند؛ هرچند قبل از ازدواج مرتکب گناه هم شده باشد. ولی باید از گناهان خود توبه کند.
این مسأله که هر گناه در زندگی اثر منفی ایجاد می کند و عکس العمل از خود می گذارد صحیح است، لیکن این مسأله که به خاطر گناهانی که قبلا مرتکب شده ازدواج را ترک کند صحیح نیست. و ترک ازدواج ممکن است انسان را به گناهان بیشتر گرفتار کند. و عکس العمل بعضی از گناهان را می توان با توبه و انجام اعمال نیک جبران نمود.

اما مطلب دیگر:
نظام هستی، نظام اسباب و کوشش است و برای رسیدن به مطلوب باید وسایلی را به‏ کارگرفت، پس دعای بدون تلاش نافذ نیست و دعای بدون تلاش در راه صحیح مستجاب نمی‌شود ؛ یعنی تنبلی و عدم تلاش و مانند آن مانع اجابت است، زیرا بازگشت دعای چنین فردی به این است که «خدایا سنت خود را در برابر نیاز به ازدواج را تغییر ده و آن را باطل کن»، در حالی که خداوند زمین را طبق سنت خود برای انسان رام کرد تا در آن روزی خویش را طلب کند: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾.(این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت!)

در آیه ۲۰۲ سوره مبارکه بقره می خوانیم:
«أُولَـئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ.»
«آنها هستند كه از دستاوردشان نصيبى خواهند داشت، و خداوند زودرس به حساب است.»

نمونه ای از جمع بین دعا و انجام دادن کار مناسب مثل اقدام به ازدواج ولو موقت را می‌توان از این قصه کوتاه استنباط کرد: امیر مؤمنان(علیه‌السلام) از شخصی اعرابی که شتر او جَرَب و گال گرفته بود پرسید: چرا شتر مداوا نمی‌کنی؟ گفت: می‌کنم. فرمود: با چه؟ گفت: با دعا. امام(علیه‌السلام) فرمود: با دعا مقداری قطران (روغن ویژه درمان‌گر شتران ) هم بگذار.

در روایت آمده است که : مردى فقیر و قرضدار به حضور امام صادق (ع ) شرفیاب شد و عرض کرد: یابن رسول الله ! درباره ى من دعایى بفرمایید، که خداوند به من وسعت عنایت بفرماید و روزى ام فراوان گردد، زیرا خیلى فقیر و تنگدستم .
امام صادق (ع ) فرمود: من هرگز چنین دعایى درباره ى تو نمى کنم ؛ زیرا خداوند متعال براى به دست آوردن روزى راهى فراهم کرده ، و به ما دستور داده آن را تعقیب کنیم ، ولى تو مى خواهى در خانه ات بنشینى و با دعا روزى بخورى ؟

خداوند هم در اینمورد دستور داده است (حکم شرعی که بیان شد) کسی که به واسطه ترک ازدواج به گناه می افتد واجب است ازدواج (دائم یا موقت با توجه به اینکه کدام یک برایش مهیا است) کند و خدا راهی را برای رفع نیاز قرار داده و دستور به تعقیب آن را داده است،نمی شود در خانه نشست و دعا و توسل کرد بدون اینکه سراغ راه صحیح و شرعی آن برود!

علــی;882058 نوشت:
سلام

برادر خیلی خوبه که شما اینقدر تبلیغ ازدواج رو میکنید!

ولی وقتی نه دائمش میشه نه موقتش، چه فایده داره؟

برای ازدواج موقت بهترین راه داشتن معرف هست، که خوشبختانه کسی نیست!!!

راهنما;881743 نوشت:
مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد

شاید مادر جوجه ها میدانسته که جوجه ها پیش پیامبر خاتم و رحمة اللعالمین برده می شوند ، اینم که خوشحالی داشته نه ناراحتی.

کاش اون اسارتی که نتیجه اش این باشه که پیش خاتم الآنبیاء برویم ، نصیب ما هم می شد...

تنهاترین سردار;882012 نوشت:
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم

یه مطلب مهم و ارزشمند چند روز قبل از استادم شنیدم..
باید با طلا نوشتنش..
خدا هر بار بخواد به شما نعمت بزرگی رو بده،اول حرامش رو سر راهتون میذاره،اگر اجتناب کردید ،اون حلاله رو بهتون میده..
فرق بین حلال و حروم که میدونید،تمام آرامش در حلال و تمام فلاکت و بدبختی در حرام..
مثلا میخواد یه زن خوب به شما بده،اول یه دختر سر راهتون میذاره،اگر به حرام افتادید،دیگه اون زن خوبه رو بهتون نمیده و مشغولتون میکنه به حرام..
میخواد یه مال خوب بهت بده،اول یه مال حرام میذاره جلوی دستت،چشم پوشی کردی حلاله میاد بجاش..
اینکه ازدواج شما مانع افتاده توی راهش،دلیلش اینه که خدا دوستت داره،میخواد اون دختر خوبه رو نصیبت کنه،منتهی چشم شما ،گناه شما لایق اون نیست الان...
چشمت دنبال اون هدف بزرگ باشه...انوقت راحت میتونی از حرام چشم بپوشونی..
یادت باشه اون خانم خوبی که شما و هر پسری آرزوشه ،پای سجاده اش داره به خدا میگه،خدایا یه پسر چشم پاک و مومن و ...نصیبم کن..
خدا دعای اون خانم رو هم میبینه..
لذاست که در قرآن میفرماید،دخترای خوب و مومن برای پسرای مومن و خوب و بالاعکس..
خدا الان بخواد ازدواجت رو حل کنه یکی با شرایط خودت سر راهت میذاره،راضی ای؟
پس ببین چه مهربونه...صبر کرده تا خودتو بسازی برای اون خوبه....پس به خودت بیا....یه تکون....
وجودتو عوض کن...زیارت زیارت..قم ..مشهد...مسجد...روضه...انقدر توی این مکان ها برو و بیا تا وجودت عوض بشه..

من این حرفتون رو قبول ندارم .

nobelist;882017 نوشت:
9

سلام. بله ممکن هست که بگم. در درون هر انسانی چنین غریزه ایی هست که اگر میتونه باید رفعش کنه و اگر هم نه باید عفت پیشه کنه. من خودم تو سن 20 و اینا که بودم خیلی اذیت میشدم. اون موقع کسی به من نگفت که چطور خودت رو کنترل کن بنابراین من هم مثل خیلی ها پام به سایتهای .... باز شد. یکسال گذشت و افت تحصیلی زیادی پیدا کردم و یکدفعه تصمیم گرفتم توبه کنم و برگردم و با امام حسین عهد کردم که دیگه بگذارم کنار. از اون موقع هر وقت که این غریزه بهم فشار میاره و موقعیت گناه برام پیش میاد یاد عهدم میفتم و از امام حسین خجالت میکشم و فکر میکنم که اگر الان امام زمان منو در این حالت ببینه چی جواب بدم و حتی فکر گناه هم از سرم بیرون میکنم. از اون روز شد که در درس بطور چشمگیری پیشرفت کردم، شاگرد اول لیسانس و ارشد و دکتری ، رتبه تو المپیاد دانشجویی و .... . حتی یادمه که لینوکس که اون موقع برام غولی بود و فکر میکردم خیلی سخته رو مثل هلو قورت دادم تا حدی که دوره های برنامه نویسی تو دانشگاه برگزار میکردم. اثرات بسیار بسیار دیگه ایی هم داشت که مهمترینش آرامش روحی و روانی بود که خدا عنایت کرده بود. موارد بسیار دیگه ایی هم بوده که کاری رو بخاطر خدا انجام دادم تا مشکل کسی حل بشه ولو اینکه خودم توی مشکل بیفتم ولی دیدم که خدا حیلی سریع جوری جبران کرده که اصلا فکرش رو نمیکردم.

موارد زیاده. نمیخوام بگم که آدم خوبی هستم نه ، ولی اگر یک قدم در راه خدا برداری خدا بهت رو میکنه. حتی یک دوست مسیحی هم داشتم که اینو چند بار به من گفت و بهش اعتقاد داشت، من نمیدونم جرا بچه مسلمونها اینطوری شدن!

سلام .
بابته جوابتون تشکر میکنم .
دیوایس ، درایور کد میزنی یا کرنل ؟

هو الغفار

با سلام و عرض ادب

به نظر بنده شما خیلی راحت میتونیدو اسون به شرایط قبل بر گردیدhappy به این صورت که :

1-امید خودتون رو به خدا و اینده بیشتر کنید چون اگه توبه کنید بخشیده میشوید و گناهانتون به ثواب تبدیل خواهد شد

چون مثلا مقام یک دزدی که پلیس شده شده بسیار بالاتر از یک پلیسی هست که گذشته پاکی داشته (پس پلیسی که قبلا دزد بوده میدونه که برنامه دزد ها چیه و راحت تر میتونه اونارو دستگیر کنه و میدونه دزدی چیه و ازین حرفا)

2-خودتون و ارادتون رو از رفتن به سمت گناه و اون خانوم از دست بدهید اعضای بدنتون رو برای گناه فلج کنید

3- به گذشته اصلا فکر نکنید و نقش بازی کنید (نقش پسر بسیار خوب و زرنگ درسخون)

4-دکوراسیون اتاق - مطالب گوشی و هر چیزی که شما رو به یاد گذشته بندازه همه رو عوض کنید و پاک کنید

5-روزه بگیرید و مطالعات کتابهای مذهبی و عرفانی مثل مثنوی و کتب الهی نامه اسرار نامه و پند نامه عطار نیشابوری عالی هستن همچنین ورزش کنید

6-صبر کنید از این ماجرا حداقل 6 ماه بگذره و به ازدواج و .... فعلا فکر نکنید تا شرایط جسمی و روحی به حالت تعادل و نرمال برسه

7-نماز خوندن رو شروع کنید

8-در ضمن اگه قرار بود ابروتون بره خدا خودش ابروتون رو میبرد .........دنیا به اخر که نرسیده عزیز

و در اخر همین که اومدین اینجا و مشکلتون رو مطرح کردید این یعنی یه قدم بسیار بزرگ برای تغییر و خوشحال باشید که توفیق پیدا کردید

حالا این شما و این هم زندگی =اراده دارید که دگرگونش کنید(همه چیز در دست اراده شماست)

shsina;882134 نوشت:
کسی این اخبار رو تایید نکرد...!

پس لطفا تا تایید نشده برای دیگران این مطالب را نقل نکنید
«لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا».
به چیزی که علم و اطمینان نداری، اعتماد مکن و آن را بر زبان میاور، زیرا گوش و چشم و دل و اندیشه آدمی مسوول خواهند برد.

در خطبه 78نهج البلاغه از امیر المومنین می خوانیم: «فدع ما لا تعرف فان شرارالناس طائرون الیک باقاویل السوء».
از نقل مطالبی که درباره آن اطلاع کافی ندارید پرهیز کن، زیرا اشرار مردم، مطالب بی اساس یعنی شایعات را علیه من به گوش شما می رسانند.

همچنین

قالَ الإمامُ أبُو مُحَمَّد الْحَسَنِ الْعَسْکَری (علیه السلام):إیّاکَ وَ الاْذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَکَهِ.

( بحارالأنوار: ج 50، ص 296، ضمن ح 70.)
حضرت امام حسن عسکری( علیه السلام) فرمود: مواظب باش از این که بخواهی شایعه و سخن پراکنی نمائی و یا این که بخواهی دنبال مقام و ریاست باشی و تشنه آن گردی، چون هر دوی آن ها انسان را هلاک خواهد نمود.

همینکه میدونی کارت اشتباهه خودش خیلیه....خواستن توانستن است.بذارش کنار...

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام و عرض ادب

کاربران عزیز
لطفا از طرح موضوعات غیر مرتبط خود داری کنید
در غیر این صورت با محدودیت مواجه خواهید شد[/]

ye-nafar;877819 نوشت:
شیطون نمیذاره..میگه الان ک نمیتونی ازدواج کنی لااقل این هست ک نیاز عاطفی و جنسیت رو رفع کنه!!

خدایا دوست دارم;881861 نوشت:
دوستان به نظر شما ازدواج این دوستمون تو این شرایط الانش ، از چاله به چاه افتادن نیست ؟

nobelist;881869 نوشت:
کاملا درسته. کارشناس محترم هم اشاره ایی به ازدواج نکردن. بنده هم صرفا گفتم زمانی که توبه کردید و به خدا برگشتید نیازتان را با والدین درمیان بگذارید و دنبال درس و کار را بگیرید تا چند ماه بعد مورد های مناسب کم کم پیدا می شوند.

طارق اللیل;882131 نوشت:
صبر کنید از این ماجرا حداقل 6 ماه بگذره و به ازدواج و .... فعلا فکر نکنید تا شرایط جسمی و روحی به حالت تعادل و نرمال برسه

سلام
با توجه به اینکه شخص سوال کننده به واسطه عدم ازدواج به گفته خودش به گناه کشیده می شود
و با توجه به مساله شرعی که گذشت ازدواج برای این شخص واجب شده است

آیا توصیه به تاخیر در ازدواج توسط شما مبنای شرعی دارد؟

علــی;882268 نوشت:
آیا توصیه به تاخیر در ازدواج توسط شما مبنای شرعی دارد؟

با سلام و عرض ادب

بله مبنای شرعی و عقلی دارد چون ازدواج ملاکهای زیادی میخواد و برای ازدواج نیاز جنسی کافی نیست

ازدواجی که بر مبنای ارضای این نیاز باشه فکر نمیکنید به شکست منتهی بشه؟ یه دختری, به خاطر خویشتن دار نبودن یه اقا قربانی بشه این از انصاف به دور نیست؟!

علــی;882268 نوشت:

آیا توصیه به تاخیر در ازدواج توسط شما مبنای شرعی دارد؟

سلام

بله شرع هم میگه ازدواج کنید ولی بر مبنای عقل...

مثلا یه نفر قهرمان دوی 100 متر معتاد میشه ، ما میتونیم بهش بگیم اگه میخوای دوباره پاک بشی و مثل روز اولت شی باید با همون قدرت و سرعت ورزش رو شروع کنی . نمیشه باید کم کم ، پله پله رو خودش کار کنه تا بتونه به شرایط عادی برگرده.

حالا مقوله ازدواج که دیگه بماند . این آقا باید خودشو درمان کنه ، حالا نمیگیم 100% بشه مثل روز اولش ، نه !! همین که فهمیده اشتباه کرده و در مسیر درست قدم برداره ، حدودا یه 6 ماه یکسال بعد خیلی تغییر میکنه و اون موقع است که باید با جدیت تمام به فکر ازدواج باشه

طارق اللیل;882271 نوشت:
بله مبنای شرعی و عقلی دارد چون ازدواج ملاکهای زیادی میخواد و برای ازدواج نیاز جنسی کافی نیست
ازدواجی که بر مبنای ارضای این نیاز باشه فکر نمیکنید به شکست منتهی بشه؟ یه دختری, به خاطر خویشتن دار نبودن یه اقا قربانی بشه این از انصاف به دور نیست؟!

سلام
منظور بنده از ازدواج هر دو نوع ازدواج بود که برای موقتش همان وجود نیاز جنسی کافی است اما استثناءً بنده فعلا کاری به ازدواج موقت هم ندارم!! چون از مطالبی که شخص سوال کننده ارسال کردند نکته ای به ذهنم نرسید که کدام یک از ملاک های ازدواج دائم را شخص سوال کننده ندارند؟
اما اینکه می فرمایید ازدواج بر مبنای ارضای نیاز منتهی به شکست می شود وجه جمع آن با اینکه فرمودید شش ماه صبر کنند را متوجه نشدم یعنی پس از گذشت شش ماه و با فرض اینکه گناه را هم ترک کردند دیگر نیاز ندارند و بر مبنای چیزی غیر از ارضای نیاز اقدام به ازدواج می کنند با توجه به این موضوع که عموما پس از ترک گناهان فشار جنسی که به شخص می آید و احساس نیازی که فرد دارد بیشتر خواهد بود؟
تازه این فرض بر این است که توانستند گناه را ترک کنند اگر شش ماه بعد باز هم نتوانستند چه؟ همینگونه تا سالیان سال گناه کند و ازدواج نکند؟
آیا سیره معصومین هم همینگونه بوده است؟عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ أُتِيَ بِرَجُلٍ عَبِثَ بِذَكَرِهِ، فَضَرَبَ يَدَهُ حَتّى‏ احْمَرَّتْ، ثُمَّ زَوَّجَهُ‏ مِنْ بَيْتِ‏ الْمَالِ‏»
شخصی که استمناء می کرد را نزد علی علیه السلام آوردند و حضرت از هزینه من المال برای او همسر گرفت و فاصله ای میان ازدواج او قرار نداد که تو اولا برو گناهت را ترک کن بعد ازدواج

پس خلاصه کنم سخنانم را:
اولا الان یا شش ماه دیگر و یا یکسال دیگر نیاز جنسی او تغییر آنچنانی نخواهد کرد که اگر الان به خاطر آن بخواهد ازدواج کند به تعبیر شما دختر خانمی قربانی این شخص شود و شش ماه دیگر این اتفاق نیفتد!
ثانیا تضمینی وجود ندارد اگر به دنبال ترک گناه از غیر طریق شرعی و معقول آن یعنی ازدواج باشد بتواند به نتیجه مطلوب خودش برسد.
ثالثا سیره معصومین برای افرادی که به واسطه عدم ازدواج به گناه کشیده می شدند ازدواج آنها آنهم از هزینه بیت المال بوده است که حکم شرعی آن هم گفته شد.

[="Tahoma"]

خدایا دوست دارم;882358 نوشت:
بله شرع هم میگه ازدواج کنید ولی بر مبنای عقل...
مثلا یه نفر قهرمان دوی 100 متر معتاد میشه ، ما میتونیم بهش بگیم اگه میخوای دوباره پاک بشی و مثل روز اولت شی باید با همون قدرت و سرعت ورزش رو شروع کنی . نمیشه باید کم کم ، پله پله رو خودش کار کنه تا بتونه به شرایط عادی برگرده.
حالا مقوله ازدواج که دیگه بماند . این آقا باید خودشو درمان کنه ، حالا نمیگیم 100% بشه مثل روز اولش ، نه !! همین که فهمیده اشتباه کرده و در مسیر درست قدم برداره ، حدودا یه 6 ماه یکسال بعد خیلی تغییر میکنه و اون موقع است که باید با جدیت تمام به فکر ازدواج باشه

سلام
البته عقل هم به تبعیت از شرع فرمان می دهد اما همین مثالی که زدید مثال خوبی است
شخصی که دچار اعتیاد شده است اگر به او بگوییم شما برو و ترک کن به همین سادگی می تواند اعتیاد را کنار بگذارد؟
یکی از روش های ترک اعتیاد که استفاده می شود برای درمان اعتیاد به مواد مخدری که مرفین دارند استفاده از داروهای مخدری مثل متادون و بوپره‌نورفین است که این دارو ها نیاز فرد به آن مواد مخدر را قطع می کنند و با روش های خاصی که دارند استفاده از این دارو ها قطع می شود.
دقیقا کارکرد ازدواج همین است که نیاز شخص به گناه را قطع می کند و گناه ترک می شود اینکه در روایات آمده :«مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‏»(النوادرللراوندی، ص12) (هر جوانى در اوایل جوانى خود ازدواج کند، شیطان او و فریاد مى ‏زند: اى واى! اى واى! این جوان دو ثلث دین خود را از نفوذ من حفظ کرد. پس باید آن جوان در یک سوم باقی آن تقوا داشته باشد.)
شما می فرمایید باید ابتدا گناه را ترک کند و سپس ازدواج کند که بنده می گویم برای ترک گناه باید را نفوذ شیطان را ببندد یعنی ازدواج کند همینکه فقها می فرمایند اگر کسی به واسطه ترک ازدواج به گناه می فاتد واجب است ازدواج کند اگر شخص گناه نکند که ازدواج برایش مستحب است نه واجب.

علــی;882409 نوشت:

سلام
البته عقل هم به تبعیت از شرع فرمان می دهد اما همین مثالی که زدید مثال خوبی است
شخصی که دچار اعتیاد شده است اگر به او بگوییم شما برو و ترک کن به همین سادگی می تواند اعتیاد را کنار بگذارد؟
یکی از روش های ترک اعتیاد که استفاده می شود برای درمان اعتیاد به مواد مخدری که مرفین دارند استفاده از داروهای مخدری مثل متادون و بوپره‌نورفین است که این دارو ها نیاز فرد به آن مواد مخدر را قطع می کنند و با روش های خاصی که دارند استفاده از این دارو ها قطع می شود.
دقیقا کارکرد ازدواج همین است که نیاز شخص به گناه را قطع می کند و گناه ترک می شود اینکه در روایات آمده :«مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‏»(النوادرللراوندی، ص12) (هر جوانى در اوایل جوانى خود ازدواج کند، شیطان او و فریاد مى ‏زند: اى واى! اى واى! این جوان دو ثلث دین خود را از نفوذ من حفظ کرد. پس باید آن جوان در یک سوم باقی آن تقوا داشته باشد.)
شما می فرمایید باید ابتدا گناه را ترک کند و سپس ازدواج کند که بنده می گویم برای ترک گناه باید را نفوذ شیطان را ببندد یعنی ازدواج کند همینکه فقها می فرمایند اگر کسی به واسطه ترک ازدواج به گناه می فاتد واجب است ازدواج کند اگر شخص گناه نکند که ازدواج برایش مستحب است نه واجب.

سلام

صحبت شما در صورتی صحیح هست که ایشون از نظر روانی و روحی شرایط مساعدی داشته باشه.

نه که الان . این بنده خدا میگه من از نظر روحی داغونم و افسردگی شدید داره . و یکی از مهم ترین موارد تو تشکیل خانواده آرامش روح هستش . هم روانشناسا میگن ، و هم کارشناسای دینی.

شما منظور ما رو بد برداشت کردید.

ما نمیگیم ایشون گناه رو بذار کنار بعد بره ازدواج کنه.. نه .. منظور اصلی ما فاصله گرفتن از این شرایط بد روحی است که دارن .

خدایا دوست دارم;882418 نوشت:
ما نمیگیم ایشون گناه رو بذار کنار بعد بره ازدواج کنه.. نه .. منظور اصلی ما فاصله گرفتن از این شرایط بد روحی است که دارن .

سلام
برگردیم به همان مثال اعتیاد که زدیدhappy
شخصی که دچار اعتیاد شده است در شرایط روحی و روانی مناسبی هم قرار ندارد اینجا نمی شود گفت شما فعلا از این شرایط روحی فاصله بگیر بعد! این شرایط بد قرین اعتیاد است و باید اعتیاد از بین برود که آنهم از بین نمی رود مگر به واسطه آنچه که گفتیم در نوشته قبلی!
همانگونه که شرایط بد روحی و روانی قرین گناهانی است که به واسطه ترک ازدواج انجام می شود یعنی اگر ازدواج کرد و راه نفوذ شیطان بسته شد و گناه ترک شد هم به واسطه ترک گناهان واثرات تقوا بر زندگی و هم به واسطه خود ازدواج که مایه آرامش است شرایط روحی و روانی بهتر خواهد شد.
قرآن می فرماید:وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا
در واقع در این آیه یکی از فواید ازدواج را ،مسکن بودن و ایجاد آرامش می داند «لتسكنوا الیها» یعنی پس از ازدواج این آرامش حاصل می شود.

سلام
با تشکر از کارشناس محترم و دوستانی که نظر دادن.
اول باید بگم که اون رابطه تقریبا تموم شده، البته از جانب اون خانم. و در این امتحان الهی شکست خوردم من!! چون اون اعتقاد و ایمان نداشت و اینکارو میکرد ولی من در عین اینکه به حساب خودم آدم مقیدی بودم دنبال این کار مزخرف رفتم!! منی که تا همین دو ماه پیش تو ماه رمضان نمازشب هم میخوندم الان به این گند کشیده شدم... دوستانی که گفتن بخاطر نیاز جنسی نباید ازدواج کنم و در اینصورت یه دختر رو بدبخت میکنم!!!!!!! من انقدر هم وضعیتم داغون نیست که کسی رو بدبخت کنم.از نظر تحصیلی و موقعیت اجتماعی هم وضعیتم بد نیست و لااقل بدبخت نمیشه اون بنده خدا!!!!! و بخاطر نیاز جنسی هم نیست فقط بلکه شاید حتی نیاز عاطفی و تنهایی هم بیشتر اذیتم کرده تو این سال ها. نمیخام کار خودم رو توجیه کنم که چون نمیتونم ازدواج کنم باید این کارو میکردم.دلیل اصلیش شاید ناامیدی بود و مشکلاتی که تو تحصیلم پیش اومد و همچنین نرسیدن به کسی که دوستش داشتم که همه این ها فشار روحی زیادی بهم وارد کرد تا واسه فراموشی و فرار از مشکلات خودم رو با گناه سرگرم کنم..

خدایا دوست دارم;881861 نوشت:
دوستان به نظر شما ازدواج این دوستمون تو این شرایط الانش ، از چاله به چاه افتادن نیست ؟

الان ذهن این بنده خدا بسیار نا آرامه ، و لازمه یه زندگی پایدار آرامش روان دو طرف هست.

مثلا یه بنده خدا تو فامیل ما معتاد بود ، اطرافیا گفته بودن ، زنش میدیم خوب میشه . خوب که نشد هیچ ، زنش هم طلاق داد . الانم چندین سال زندانه

من که کلا بیخیال ازدواج شدم دیگه!! خیلی دلم میخاست اصلا نیازی به ازدواج حس نمیکردم و بدون دغدغه درسم رو میخوندم و پیشرفت میکردم و اصلا بهش فکر هم نمیکردم اما چه فایده که انقدر ذهنم درگیرش بود ک هیچ کاری نتونستم بکنم. الان هم که اخراج شدم باید برم سربازی و شاید تا چند سال دیگه بیخیالش شم.تا چند سال دیگه هم مثل قبلا علاقه ای به ازدواج ندارم و زیاد برام مهم نیست.

فریاد سکوت;881815 نوشت:
فکر کنم شما فیلم هندی زیاد میبینی

این دیگه چجور راهنمایی کردنیه

اون خانم اگه مشکل نداشت که سعی میکرد رابطشو با همسرش درست کنه

اون خانم هم بخاطر کمبود محبت و عشق از طرف همسرش بود که به رابطه کشیده شده بود..

ye-nafar;882485 نوشت:
من که کلا بیخیال ازدواج شدم دیگه!! خیلی دلم میخاست اصلا نیازی به ازدواج حس نمیکردم و بدون دغدغه درسم رو میخوندم و پیشرفت میکردم و اصلا بهش فکر هم نمیکردم اما چه فایده که انقدر ذهنم درگیرش بود ک هیچ کاری نتونستم بکنم. الان هم که اخراج شدم باید برم سربازی و شاید تا چند سال دیگه بیخیالش شم.تا چند سال دیگه هم مثل قبلا علاقه ای به ازدواج ندارم و زیاد برام مهم نیست.

دوست عزیزم میدونم تو چه شرایطی هستی .
الان این فکرا رو بذار کنار ، افکاری مثل این که من نیازی به ازدواج ندارم ، کی به من زن میده ؟ ، من دیگی هیچ کاری ازم بر نمیاد !!!!
اینا افکار باطلی هستن که چند سال دیگه بهشون میخندی .

واقعیت اینه شما راه رو اشتباه رفتی ، مثل خیلی های دیگه... خوش شانس هستی که فهمیدی راه رو داری اشتباه میری ...
خدا وکیل بیا با خودت عهد ببند ، این کارها رو که حالت رو بد کرده بذاری کنار

ایمان داشته باش اگه نهایتا ((یکسال)) تو مسیر درست قدم برداری ، میشی همون آدم سابق . این حرف من نیست . خدا خودش وعده داده

تو تصمیم واقعی بگیر که میخوای عوض بشی ، بعد ببین خدا چه جور وعده خودشو برات محقق میکنه

تو این مسیر من و سایر دوستان تا اونجا که بتونیم کمکت میکنیم. اگه قراره بری سربازی ، الان فکرت معطوف این باشه ، که به بهترین نحو ممکن خدمت سربازیتو انجام بدی .. تو دوره آموزشی سعی کن یه رفیق خوب (آدم درست وحسابی) پیدا کنی . خیلی میتونه بهت کمک کنه

انشا الله به زودی زود به زندگی عادیتون بر میگردین

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

خدایا دوست دارم;882528 نوشت:
رو بد کرده بذاری کنار

ایمان داشته باش اگه نهایتا ((یکسال)) تو مسیر درست قدم برداری ، میشی همون آدم سابق . این حرف من نیست . خدا خودش وعده داده


بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
همان طور؟ و یا بهتر از آن
خودتون باید بخواهید برادر عزیر بخواهید و توکل به خدا کنید کار خوبی کردید

ye-nafar;882475 نوشت:
ن.
اول باید بگم که اون رابطه تقریبا تموم شده، البته از جانب اون خانم. و در این امتحان الهی شکست خوردم من!! چون اون اعتقاد و ایمان نداشت و اینکارو میکرد ولی من در عین اینکه به حساب خودم آدم مقیدی بودم دنبال این کار مزخرف رفتم!! منی که تا همین دو ماه پیش تو ماه رمضان نمازشب هم میخوندم الان به این گند کشیده شدم... دوستانی که گفتن بخاطر نیاز جنسی نباید ازدواج کنم و در اینصورت یه دختر رو بدبخت میکنم!!!!!!! من انقدر هم وضعیتم داغون نیست که کسی رو بدبخت کنم.از نظر تحصیلی و موقعیت اجتماعی هم وضعیتم بد نیست و لااقل بدبخت نمیشه اون بنده خدا!!!!! و بخاطر نیاز جنسی هم نیست فقط بلکه شاید حتی نیاز عاطفی و تنهایی هم بیشتر اذیتم کرده تو این سال ها. نمیخام کار خودم رو توجیه کنم که چون نمیتونم ازدواج کنم باید این کارو میکردم.دلیل اصلیش شاید ناامیدی بود و مشکلاتی که تو تحصیلم پیش اومد و همچنین نرسیدن به کسی که دوستش داشتم که همه این ها فشار روحی زیادی بهم وارد کرد تا واسه فراموشی و فرار از مشکلات خودم رو با گناه سرگرم کنم..

خوبه که رابطه تموم شده از تقریبا نمی دانم حس قلبیتونه یا رابطه فیزیکیاگر قلبی عاطفیه بهش بی محلی کنید ان شاء الله درست میشه
در مورد نتیجه امتحان هم بسپارید به خود خدا
شما از کجا می دانید امتحانتون چی بوده و جوابش چیست؟

توکل به خدا کنید نا امید نشوید

شرایط همسر ایده عالتون رو به خدا بگویید
قرآن بخوانید
صبر کنید
روزه بگیرید
نماز بخوانید(چه بهقضا و چه ادا حکم شرعی اعمال فوت شده رو بپرسید.)

ان شاء الله شرایط روحیتون خوب میشه
اگر هدف خاصی در زندگی داشتید(حلال و مشروع و معنوی و دنیوی) با توکل به خدا پیگیرش باشید
امید.وارم در روز جزا شما در قالب یک فرد فوق العاده ظاهر شوید.
و نیک و خوش بخت شوید
یا علی@};-[/]

موضوع قفل شده است