جمع بندی پذیرای رنگ و شکل و اندازه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پذیرای رنگ و شکل و اندازه

سلام
چه چیزی پذیرای رنگ و شکل و اندازه است؟

میگویند رنگ و شکل و اندازه ، مربوط به عالم ماده است. پس باید قاعدتا این ماده باشد که پذیرای اینهاست.

اما باز می گویند: در عالم مثال ، ماده نیست اما رنگ و شکل و اندازه وجود دارد.

پس با این حساب ، ماده نمی تواند عامل پذیرای رنگ و شکل و اندازه باشد.

بلکه باید آن چیزی که حقیقتاً پذیرای اینهاست ، چیزی باشد اعم از ماده و مثال.

آن چیز چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

یاقوت احمر;877772 نوشت:
چه چیزی پذیرای رنگ و شکل و اندازه است؟

میگویند رنگ و شکل و اندازه ، مربوط به عالم ماده است. پس باید قاعدتا این ماده باشد که پذیرای اینهاست.


باسلام
پاسخ به سوال شما مستلزم توجه به یک مقدمه است.
بر اساس یک دسته بندی، عوالم بر چهار مدل است.
عالم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت.

عالم ناسوت که همین عالم طبیعت است، خصوصیتش این است که هم مادی است و هم خصوصیاتی مادی مانند رنگ و شکل و اندازه رادارد.

عالم ملکوت که معادل همان عالم مثال است، خصوصیتش این است که
از سوئی مادی نیست پس رها از قید زمان، مکان و حرکت است، (1)
ولی در عین حال، خصوصیات مادیات مانند رنگ و شکل و اندازه را دارد.

عالم جبروت که عالم عقول است، خصوصیتش این است که نه مادی است و نه خصوصیات مادی(از جمله رنگ وشکل و اندازه) در آن راه دارد.(2)

عالم لاهوت نیز که همان ذات مقدس الهی است و قابل تصور نیست.(3)

باتوجه به این مقدمه، مشخص میشود که رنگ و شکل و اندازه، گرچه از خصوصیات موجودات عالم ناسوت و طبیعت است ولی منحصر به آن نیست و در عالم ملکوت و مثال نیز وجود دارد.
اما در عالم جبروت از هیچ یک از این خصوصیات خبری نیست. در آنجا موجودات به نحو مجرد تام قرار دارند و نه مادی اند و نه خصوصیات موجودات مادی را دارند.

و به نظر میرسد آنچه موضوع این عوارض است، مطلق جسم است که در دنیا جسم عنصری است و در برزخ، جسم مثالی.
موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1.
سجادی، جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص 325.
2. مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 196 و 197.سایت پرسمان اینجا[=microsoft sans serif]3. همان، ص195

صدیق;878864 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
پاسخ به سوال شما مستلزم توجه به یک مقدمه است.
بر اساس یک دسته بندی، عوالم بر چهار مدل است.
عالم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت.

عالم ناسوت که همین عالم طبیعت است، خصوصیتش این است که هم مادی است و هم خصوصیاتی مادی مانند رنگ و شکل و اندازه رادارد.

عالم ملکوت که معادل همان عالم مثال است، خصوصیتش این است که
از سوئی مادی نیست پس رها از قید زمان، مکان و حرکت است، (1)
ولی در عین حال، خصوصیات مادیات مانند رنگ و شکل و اندازه را دارد.

عالم جبروت که عالم عقول است، خصوصیتش این است که نه مادی است و نه خصوصیات مادی(از جمله رنگ وشکل و اندازه) در آن راه دارد.(2)

عالم لاهوت نیز که همان ذات مقدس الهی است و قابل تصور نیست.(3)

باتوجه به این مقدمه، مشخص میشود که رنگ و شکل و اندازه، گرچه از خصوصیات موجودات عالم ناسوت و طبیعت است ولی منحصر به آن نیست و در عالم ملکوت و مثال نیز وجود دارد.
اما در عالم جبروت از هیچ یک از این خصوصیات خبری نیست. در آنجا موجودات به نحو مجرد تام قرار دارند و نه مادی اند و نه خصوصیات موجودات مادی را دارند.

و به نظر میرسد آنچه موضوع این عوارض است، مطلق جسم است که در دنیا جسم عنصری است و در برزخ، جسم مثالی.
موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1.
سجادی، جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص 325.
2. مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 196 و 197.سایت پرسمان اینجا

[=microsoft sans serif]3. همان، ص195

با تشکر.
بر این اساس ، وقتی جسم را یکی از جواهر پنجگانه می شمارند , منحصر در جسم مادی نیست. درست است؟

۲- تعریف جسم مطلق (اعم از مادی و مثالی) چیست؟

۳- فرموده اید که عالم مثال فاقد زمان و مکان است. به نظر میرسد تصور برخی از عوارض ذکر شده مثل شکل و اندازه ، متوقف بر تصور مکان است. مثلا مربع شکل بودن یک شی ، به معنای اینست که مکانی را که اشغال کرده است به شکل مربع می باشد. یا "دراز" بودن یک شیء اندازه دار در مقایسه با شیء کوتاهتر ، به معنی تفاوت آنها در مقدار مکانمندی آنههاست.
چگونه شی ایی که فاقد مکان است ، می تواند دارای عوارض شکل و اندازه باشد؟

[=microsoft sans serif]باسلام

یاقوت احمر;878937 نوشت:
بر این اساس ، وقتی جسم را یکی از جواهر پنجگانه می شمارند , منحصر در جسم مادی نیست. درست است؟

گذشته از ابهام منشأ این نتیجه گیری شما، به نظر میرسد این مسئله قدری مبهم باشد.
از سوئی باتوجه به تعریفی که فلاسفه از جوهر جسمانی ارائه کرده اند، نمیتوان این جوهر را شامل دو نوع مادی و مثالی دانست.
در تعریف جوهر جسمانی گفته شده:
جوهري كه در سه جهت امتداد داشته باشد، و لازمهٔ آن اين است كه اولاً، در هريك از جهات سه‌گانه تا بي‌نهايت قابل تقسيم باشد، و ثانياً، مكان‌دار باشد، و ثالثاً، قابل اشارهٔ حسي باشد، و رابعاً، داراي امتداد زماني باشد.(آموزش فلسفه، ج2، ص164، درس41)
و معلوم که این خصوصیات، مخصوصا مورد دوم تا چهارم، شامل جسم مثالی نمیشود.

از سوی دیگر، تعبیر و تعریفی که اندیشمندان اسلامی برای موجود مثالی بیان میکنند، ظاهرش این است که این موجودات واقعا و در ظرف عالم مثال دارای این خصوصیات مادی هستند نه اینکه صرفا مسئله سابجکتیو و در لحاظ بیننده چنین به نظر رسیده باشد.

یاقوت احمر;878937 نوشت:
۲- تعریف جسم مطلق (اعم از مادی و مثالی) چیست؟

ما یک جسم مطلق داریم که اعم است از جسم طبیعی و جسم تعلیمی.(فرهنگ علوم عقلی)
یک جسم مطلق هم داریم(که البته چنین اصطلاحی به این صورت رسمی نداریم) که شامل جسم عنصری و مادی و جسم مثالی میشود.
جسم مطلق به معنای دوم را میتوان بر اساس خصوصیات و آثارش تعریف کرد: جسم مطلق، چیزی است که خصوصیات موجودات مادی را دارد، خواه ماده و تقسیم پذیری را هم داشته باشد خواه نداشته باشد.

یاقوت احمر;878937 نوشت:
۳- فرموده اید که عالم مثال فاقد زمان و مکان است. به نظر میرسد تصور برخی از عوارض ذکر شده مثل شکل و اندازه ، متوقف بر تصور مکان است. مثلا مربع شکل بودن یک شی ، به معنای اینست که مکانی را که اشغال کرده است به شکل مربع می باشد. یا "دراز" بودن یک شیء اندازه دار در مقایسه با شیء کوتاهتر ، به معنی تفاوت آنها در مقدار مکانمندی آنههاست.
چگونه شی ایی که فاقد مکان است ، می تواند دارای عوارض شکل و اندازه باشد؟

مکان تابع جسم است؛ هر کجا جسم، مادی بود مکان آن هم مادی است و هر کجا جسم مادی نبود مکان آن هم مادی نیست؛ مثلاً در عالم مثال[=microsoft sans serif]، هم می توان گفت صور مثالیه مکان دارند و هم می توان گفت صور مثالیه مکان ندارند؛ اگر مقصود از مکان، مکان مادی بود صور عالم مثال مکان ندارند و این چنین مکانی را نمی توان به صور مثالی نسبت داد چون مبرای از ماده هستند، واگر منظور از مکان، مکان غیر مادی بود صور مثالی مکان دارند ومکانشان هم مثل خودشان مثالی است .
پس همانطور که این اعراض مختص به امور مادی نشد و شامل موجودات عالم مثالی نیز هست، مکان نیز میتواند شامل این موجودات بشود و البته در ان صورت ، مکان مورد نظر مکان مثالی خواهد بود.


[=microsoft sans serif]پرسش: چه چیزی پذیرای رنگ و شکل و اندازه است؟ میگویند رنگ و شکل و اندازه ، مربوط به عالم ماده است. پس باید قاعدتا این ماده باشد که پذیرای اینهاست.
اما باز می گویند: در عالم مثال ، ماده نیست اما رنگ و شکل و اندازه وجود دارد. پس با این حساب ، ماده نمی تواند عامل پذیرای رنگ و شکل و اندازه باشد.
بلکه باید آن چیزی که حقیقتاً پذیرای اینهاست ، چیزی باشد اعم از ماده و مثال. آن چیز چیست؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]باسلام
پاسخ به سوال شما مستلزم توجه به یک مقدمه است.
بر اساس یک دسته بندی، عوالم بر چهار مدل است.
عالم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت.

عالم ناسوت که همین عالم طبیعت است، خصوصیتش این است که هم مادی است و هم خصوصیاتی مادی مانند رنگ و شکل و اندازه رادارد.

عالم ملکوت که معادل همان عالم مثال است، خصوصیتش این است که
از سوئی مادی نیست پس رها از قید زمان، مکان و حرکت است، (1)
ولی در عین حال، خصوصیات مادیات مانند رنگ و شکل و اندازه را دارد.

عالم جبروت که عالم عقول است، خصوصیتش این است که نه مادی است و نه خصوصیات مادی(از جمله رنگ وشکل و اندازه) در آن راه دارد.(2)

عالم لاهوت نیز که همان ذات مقدس الهی است و قابل تصور نیست.(3)

باتوجه به این مقدمه، مشخص میشود که رنگ و شکل و اندازه، گرچه از خصوصیات موجودات عالم ناسوت و طبیعت است ولی منحصر به آن نیست و در عالم ملکوت و مثال نیز وجود دارد.
اما در عالم جبروت از هیچ یک از این خصوصیات خبری نیست. در آنجا موجودات به نحو مجرد تام قرار دارند و نه مادی اند و نه خصوصیات موجودات مادی را دارند.

و به نظر میرسد آنچه موضوع این عوارض است، مطلق جسم است که در دنیا جسم عنصری است و در برزخ، جسم مثالی.
موفق باشید.
ـــــــــــــــ
1.
سجادی، جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص 325.(نرم افزار کتابخانه حکمت)
2. مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 196 و 197(نرم افزار آثار استاد مطهری)
[=microsoft sans serif]3. همان، ص195

[=microsoft sans serif]پرسش:
چند سوال:
1. بر این اساس ، وقتی جسم را یکی از جواهر پنجگانه می شمارند , منحصر در جسم مادی نیست. درست است؟

۲. تعریف جسم مطلق (اعم از مادی و مثالی) چیست؟

3. گفته میشود عالم مثال فاقد زمان و مکان است. به نظر میرسد تصور برخی از عوارض ذکر شده مثل شکل و اندازه ، متوقف بر تصور مکان است. مثلا مربع شکل بودن یک شی ، به معنای اینست که مکانی را که اشغال کرده است به شکل مربع می باشد. یا "دراز" بودن یک شیء اندازه دار در مقایسه با شیء کوتاهتر ، به معنی تفاوت آنها در مقدار مکانمندی آنههاست.
چگونه شی ایی که فاقد مکان است ، می تواند دارای عوارض شکل و اندازه باشد؟

پاسخ:
[=microsoft sans serif]باسلام و عرض ادب
در مورد سوال اول:
از سوئی باتوجه به تعریفی که فلاسفه از جوهر جسمانی ارائه کرده اند، نمیتوان این جوهر را شامل دو نوع مادی و مثالی دانست.
در تعریف جوهر جسمانی گفته شده:
جوهري كه در سه جهت امتداد داشته باشد، و لازمهٔ آن اين است كه اولاً، در هريك از جهات سه‌گانه تا بي‌نهايت قابل تقسيم باشد، و ثانياً، مكان‌دار باشد، و ثالثاً، قابل اشارهٔ حسي باشد، و رابعاً، داراي امتداد زماني باشد.(1)
و معلوم که این خصوصیات، مخصوصا مورد دوم تا چهارم، شامل جسم مثالی نمیشود.

از سوی دیگر، تعبیر و تعریفی که اندیشمندان اسلامی برای موجود مثالی بیان میکنند، ظاهرش این است که این موجودات واقعا و در ظرف عالم مثال دارای این خصوصیات مادی هستند نه اینکه صرفا مسئله سابجکتیو و در لحاظ بیننده چنین به نظر رسیده باشد و مسئله ای روانی باشد.

در مورد سوال دوم:
ما یک جسم مطلق داریم که اعم است از جسم طبیعی و جسم تعلیمی.(2)
یک جسم مطلق هم داریم(که البته چنین اصطلاحی به این صورت رسمی نداریم) که شامل جسم عنصری و مادی و جسم مثالی میشود.
جسم مطلق به معنای دوم را میتوان بر اساس خصوصیات و آثارش تعریف کرد: جسم مطلق، چیزی است که خصوصیات موجودات مادی را دارد، خواه ماده و تقسیم پذیری را هم داشته باشد خواه نداشته باشد.

در مورد سوال سوم:
مکان تابع جسم است؛ هر کجا جسم، مادی بود مکان آن هم مادی است و هر کجا جسم مادی نبود مکان آن هم مادی نیست؛ مثلاً در عالم مثال
[=microsoft sans serif]، هم می توان گفت صور مثالیه مکان دارند و هم می توان گفت صور مثالیه مکان ندارند؛ اگر مقصود از مکان، مکان مادی بود صور عالم مثال مکان ندارند و این چنین مکانی را نمی توان به صور مثالی نسبت داد چون مبرای از ماده هستند، واگر منظور از مکان، مکان غیر مادی بود صور مثالی مکان دارند ومکانشان هم مثل خودشان مثالی است .
پس همانطور که این اعراض مختص به امور مادی نشد و شامل موجودات عالم مثالی نیز هست، مکان نیز میتواند شامل این موجودات بشود و البته در ان صورت ، مکان مورد نظر مکان مثالی خواهد بود.

موفق باشید.
ـــــــ
1. محمدتقی مصباح یزدی، [=microsoft sans serif]آموزش فلسفه، تهران، موسسه نشر امیرکبیر، 1377، ج2، ص164، درس41
2. سید جعفر سجادی، [=microsoft sans serif]فرهنگ علوم عقلی، واژه جسم.

موضوع قفل شده است