جمع بندی بررسی آیات قرآن در موضوع اختیار انسان

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی آیات قرآن در موضوع اختیار انسان

باسمه النور

عرض سلام و احترام

در بعضی آیات شریفه سخن از اختیار نیست بلکه فعل انسان به صراحت به خداوند نسبت داده شده است

نظیر آیۀ شریفۀ:"فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی...."انفال/17

پس شما آنها را نکشتید،بلکه خدا آنها را کشت ، و تو تیر نیانداختی ، بلکه خدا آن را بیانداخت

تا مؤمنان را به آزمایشی نیکو بیازماید ،همانا خدا شنوا و داناست.

در آیه فوق نسبت فعل به عامل انسانی آن نفی و به خداوند اسناد داده شده است.

از مجموع آیات پیرامون رابطه افعال انسان با توحید فاعلی حق متعال چه نتیجه ای حاصل می گردد؟

آیا همه عالم مجاری و وسائط فعلیت و تحقق مشیّت حقند؟


با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

سوال:
در بعضی آیات شریفه سخن از اختیار نیست بلکه فعل انسان به صراحت به خداوند نسبت داده شده است
از مجموع آیات پیرامون رابطه افعال انسان با توحید فاعلی حق متعال چه نتیجه ای حاصل می گردد؟
آیا همه عالم مجاری و وسائط فعلیت و تحقق مشیّت حقند؟


پاسخ:

با سلام و احترام و همچنین تبریک عید با سعادت غدیر

در مسئله ای که اشاره کردید نکته جالبی نهفته است، برای دست یافتن به پاسخ مسئله، و آن نکته جالب باید توجه کرد که آیات قرآن در خصوص افعال انسان به سه دسته تقسیم می‌شوند،

دسته اول آیاتی هستند که همان طور که شما فرمودید از ظواهرشان چنین نتیجه گرفته می شود که رفتارهای انسان جبری بوده، و همه چیز به فعل خداست، جبریه و اشاعره برای اثبات اعتقادشان به این آیات استناد کرده اند، آیاتی مانند:

«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ»؛ خداوند است که شما و اعمال شما را آفریده است.(1)

«وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين‏»؛ ولى از شما كسى نمى‏خواهد(مستقیم باشد) مگر وقتى خداى تعالى كه رب عالميان است خواسته باشد.(2)
«
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه‏»؛ و هيچ شخصى جز به اذن خدا ايمان نمى‏آورد.(3)

دسته دوم آیاتی هستند که بر خلاف دسته اول، فعل انسان ها را فعل خودشان معرفی می‌کنند که به خداوند ارتباطی ندارد، مفوضه برای اثبات ادعایشان به این آیات استناد کرده اند، آیاتی مانند:

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد»؛ كسى كه كار شايسته انجام دهد، به سود خود اوست، و كسى كه مرتكب زشتى شود به زيان خود اوست، و پروردگارت به بندگان ستم نمیکند.(4)

«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏»؛ براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‏اى‏] نيست‏.(5)

«إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْر»؛ اگر كافر شويد [زيانى به خدا نمى‏ رسانيد زيرا] خدا از شما بى‏نياز است، و كفر را براى بندگانش نمى ‏پسندد.(6)

«إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلا»؛ اين آيات، پند و تذكرى است تا هر كه بخواهد راهى به سوى خداى خود پيش گيرد.(7)

نکته جالبی که می خواستم عرض کنم این است که هر کدام از این دو دسته آیات، دلالت آیات دسته مقابل خود را تعدیل می‌کند، یعنی آیات دسته اول که جبریون به آنها استناد کرده اند، تفویض را نفی می‌کند، و آیات دسته دوم که مفوضه به آن استناد کرده اند جبر را نفی می‌کند، پس هم جبر نفی می‌شود، و هم تفویض، و آنچه می‌ماند "امر بین الامرین" است،
یعنی ایفای نقش برای هر دو اراده الهی، و بشری برای تحقق فعل، که در دسته سوم از آیات به آن اشاره شده:

«قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُم‏»؛ با آنان بجنگيد تا خدا آنان را به دست شما عذاب كند.(8)

«وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏»؛ [اى پيامبر!] هنگامى كه به سوى دشمنان تير پرتاب كردى، تو پرتاب نكردى، بلكه خدا پرتاب كرد.(9)

در این آیه شریفه خداوند می فرماید: تو تیر انداختی، اما تو تیر نینداختی! ایجاب و سلب با هم، و در یک زمان حال امکان ندارد مگر به این معنا که ای پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت فعل به تو، نسبت کامل و مستقل از خداوند نیست، اراده تو بدون اراده الهی هرگز تحقق نمی یافت.(10)

یعنی هر دو اراده برای تحقق فعل لازم است، البته روشن است جمع دو فاعل برای فعل واحد امکان ندارد مگر به صورت فاعلیت طولی، یعنی فاعلیت ما در طول فاعلیت خداوند است، نه در عرض آن.
پس افعال ما، بلاتشیه مثل چک دو امضائه است(11)، که برای تحقق هر دو فاعلیت را می طلبد، فاعیلت ما به تنهایی کافی نیست چون وابسته به فاعلیت الهی است، و بدون اراده او اراده ما ناکارآمد است، و فاعلیت الهی به تنهایی موجب افعال ما نیست، نه اینکه ناقص و نیازمند به اراده ما باشد، بلکه چون خود خداوند چنین اراده کرده است که ما مختارانه تصمیم بگیریم، و خود اوست که به اراده ما نقش داده است، و هر آنچه ما اراده کنیم را اراده کرده است.

بنابراین تنها فاعل مستقل خداوند است، و همه چیز به اراده خداوند محقق می شود، او هرچه اراده کند همان می شود و نیازی به اراده ما ندارد، اما در خصوص اعمال ما، خود او اراده کرده است که اراده ما هم نقش داشته باشد، به عبارت دیگر او برای افعال انسانی نیازی به اراده انسان نداشته، می توانسته او را مجبور بیافریند، اما خودش این چنین اراده کرده است که انسان هم نقش داشته باشد.

_________________________
1.(صافات:96)
2.(تکویر:29)
3.(یونس:100)
4.(فصلت:46)
5.(نجم:39)
6.(زمر:7)
7.(مزمل:19؛ انسان:29)
8.(توبه:14)
9.(انفال:17)
10.(سبحانی، جعفر، الالهیات، ج2، ص352)
11. البته با این تفاوت عمیق که در دسته چک دو امضائه هر دو فاعل در یک مرتبه هستند، بر خلاف بحث ما که اراده ما کاملا وابسته و نیازمند به اراده خداوند است، و اوست که از سر لطف و عنایتش به امضاء ما هم بها داده است.

موضوع قفل شده است