جمع بندی آیا علت العلل بودن خداوند با قانون علیت منافات دارد؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا علت العلل بودن خداوند با قانون علیت منافات دارد؟

سلام
ابتدا يا خدايي هست يا نيست خداباوران دليل وجود خدا را جهان و آفرينش آن ميدانند و جهان را داراي آفريننده كلي و محيط ميدانند

جهان آفريننده اي دارد زيرا هر معلول علتي دارد؟ بله هر معلول علتي دارد و آن علتي منطقي است علت راه رفتن من چيست 1.بدليل نيروي اراده 2.بدليل نيروي عضلات3.بدليل قوه مخيله 4. بدليل فرمان عصبي مغز الي آخر...
ميبينيم كه علتهاي متعددي چه واقعي و چه غير واقعي ميتوان براي اين كار در نظر گرفت پس خدا هم ميتواند در كنار علتهاي ديگر در آفرينش جهان شريك نمود .
ممكن است در جواب بگوييد گردآورنده همه اين علت ها خدا است كه با برهان منطقي هر معلول علتي دارد جور در نمآيد چون اگر خدا باشد پس او هم علتي دارد وگرنه برهان عليت نقض ميشود

نكته:1جواب الهياري نده
2سفسطه دجالگري نكن

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Blue"]سلام و عرض ادب خدمت شما

قبل از پاسخ بیان چند مقدمه ضروری است:

الف) منظور از علت(در اینجا)، چیزی است که وجود شیء بر آن متوقف است. به عبارتی منظور از علیت خالق برای مخلوق، علت فاعلی و تشکیل دهنده آن است.

ب) علت به تامه و ناقصه تقسیم می شود؛ زیرا آن چیزی که معلول بر آن متوقف است یا همه ی چیزی است که معلول به آن نیاز دارد به طوری که معلول با وجود آن راهی ندارد مگر اینکه موجود شود. در این صورت، به آن علت، علت تامه می گویند. یا اینکه آن چیزی که معلول بر آن متوقف است بعضی از چیزهایی است که معلول به آن احتیاج دارد. به چنین علتی ناقصه می گویند.
مثال: پیدایش زید متوقف است بر پدر، مادر، سالم بودن پدر و مادر و شرایط مختلف دیگر و اینکه خداوند هم باشد تا در او روح بدمد. اگر همه ی اینها موجود شود، زید هم موجود می شود بنابراین همه ی اینها با هم برای وجود زید علت تامه می شود. و وجود یکی به تنهایی مانند پدر یا مادر، علت ناقصه(یا مُعِد: زمینه ساز) خواهد بود.

با توجه به مقدمات مذکور، منظور از علیت خداوند برای جهان، علت معد و زمینه ساز نیست بلکه منظور علت حقیقی است. به عبارتی تا خداوند به عنوان علت اصلی به دیگر علتهای ناقصه و معد اضافه نشود، چیزی محقق نخواهد شد.
از طرفی منظور از جمله «هر معلولي محتاج به علت است» اين است که هر گاه معلولي در خارج، تحقق يابد نيازمند به علت خواهد بود و هيچ موجودي نيست که معلول باشد و بدون علت به وجود آمده باشد، پس وجود معلول، بيانگر اين است که علتي آن را به وجود آورده است. موضوع این جمله کلیدی، معلول و پدیده است، در حالی که خداوند معلول و پدیده نیست تا موضوع این قانون کلی قرار گیرد. بنابر اینکه تسلسل و دور در علل محال است، باید این علتهایی که در عالم وجود دارد به علتی منتهی گردد که خود علت نداشته باشد و به عبارت دیگر علت العلل باشد.

اگر قسمتی از پاسخ را متوجه نشدید و یا اصطلاحی قابل فهم نبود بفرمایید تا توضیح بدم.
در پناه حق باشید...

[/]

در جواب ساده براي شما از پس خودمان برنميآييم گنده گويي و توهم ميزنيم
https://www.youtube.com/watch?v=YDoOyFTFsK8

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

abbas123;878568 نوشت:
در جواب ساده براي شما از پس خودمان برنميآييم گنده گويي و توهم ميزنيم

اگر سوال یا اشکالی در متن جواب وجود دارد بفرمایید تا بحث را ادامه بدهیم.
هر جا رو هم که قبول ندارید با دلیل نقد کنید.
منتظر پست های شما هستم.
[/]

abbas123;878568 نوشت:
از پس خودمان برنميآييم گنده گويي و توهم ميزنيم

عزیزم این بابایی که کلیپشو گذاشتی اصلا نمیدونه خدا کیه تا دربارش حرف بزنه اخه خدای اسلام ریش داره؟ راست میگن که مردم دشمن اون چیزی هستن که نمیدونن اینم یکیش

عامل;877547 نوشت:
بنابر اینکه تسلسل و دور در علل محال است

اساسا هیچ دلیل درستی بر ابطال تسلسل ارائه نشده است. این بحث قبلی اینجانب در این رابطه بود که پاسخ دهنده‌ای نیافت:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49399

ابتدا قانون تعيين كردن كاري نداره من با همين سواد كم ميتونم يك كتاب قانون بنويسم و دليل بر درست بودنشم نميشه مثلا من ميگم هركي هر شب فلان چيز را بخوره هميشه زنده ميمونه بعد يكي ممكنه بياد بگه پدر من اين كارا كرد ولي مرد وجود خدا هم اينگونه حالا شما اگر به قانون ثابت كني ولي اثر نداشته باشه مردوده
دوما شما يه چيز غير منطقي را با چيزهاي حدودا منطقي ميخواي جواب بدي منظور من از منطق واقع بين بودنه و جالب اينجاس كه به جاي اينكه با خود قانون خدايي بخواي جواب بدي با رياضي غيره و قوانين ديگر ميخواي جواب بدي كه ممكن همين قوانين استدلها هم درست نباشه از هر جا يه چيزي وصله پينه كردي
سوما چيزي كه نباشه ايمان آوردن بهش درست نيست الان تو جامعه رو نگاه كن كسي بانك نميزنه كسي قتل نميكنه چرا چون ايمان داره اگه اين كارا كرد مامور مياد دستگيرش ميكنه ولي اين جهنمي كه خيلي بدتر از زندان و دادگاه است و خدايي كه هيجوره سرش شيره نميشه ماليد هم گناه ميكنن تو خفا اگه بدونن قسر در ميرن ظلم ميكنن پس خيال تا واقعيت فرق است يك جوان تو خيال خودش ممكنه با هزار تا دختر هم بستر بشه و خود ارضايي كنه ولي دليل بر راست بودنش نميشه

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

irancplusplus;878594 نوشت:
اساسا هیچ دلیل درستی بر ابطال تسلسل ارائه نشده است. این بحث قبلی اینجانب در این رابطه بود که پاسخ دهنده‌ای نیافت:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=4

تسلسل در علل با تسلسل اعداد ریاضی و غیره فرق داره و اینجا جای اثباتش نیست.(البته اگر مایل باشید از طریق پیام خصوصی قابل بررسی است)
البته علاوه بر تسلسل راههای دیگری هم برای اثبات واجب مانند وجود فقری نیز وجود دارد.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

abbas123;878752 نوشت:
ابتدا قانون تعيين كردن كاري نداره من با همين سواد كم ميتونم يك كتاب قانون بنويسم

مبنای تمام بحث های فلسفی و منطقی، عقل است.
یعنی از مباحث عقلانی شروع می کنند تا به بدیهی برسند.
بنابراین اصل موضوع یا همون قانون وضعی وجود نداره تا بر مبنای اون بخوان چیزی رو ثابت کنند.
از طرفی اگر هر کی بخواهد قانون خود را وضع کند و نتیجه بگیرد که بین آنها حد مشترکی نیست تا حرف همدیگر رو بفهمند. حد مشترک و عامل تفاهم در مباحث فلسفی عقلانی بودن مطالب و مباحث است.

abbas123;878752 نوشت:
شما يه چيز غير منطقي را با چيزهاي حدودا منطقي ميخواي جواب بدي

شما قبل از اینکه وارد بحث بشید، غیر منطقی بودن خدا رو فرض گرفتید و با این پیش فرض به هیچ نتیجه ای نخواهیم رسید!
با این پیش فرض شما به جای تفکر روی دلایل، مدعای عدم وجود خدا رو تکرار می کنید. مانند این:
abbas123;878752 نوشت:
چيزي كه نباشه ايمان آوردن بهش درست نيست

دوست عزیز وجود خدا با گناه کردن مردم هیچ رابطه منطقی ندارد. یعنی ممکنه کسی معتقد به خدا باشه اما به دلیل ضعف ایمان و غفلت، گناه هم انجام بده.
مگر انسانهای سیگاری یقین به ضرر داشتن سیگار ندارند؟ چرا سیگار می کشند؟
حوزه اعتقاد از عمل جداست. تا زمانی که اعتقاد با کل وجود شخص عجین نشود نمی تواند از تمام گناهان جلوگیری کند.

[/]

سوال:
آیا خداوند در عرض دیگر علل جهان است؟
آیا علت العلل بودن خداوند با قانون علیت منافات دارد؟

پاسخ:
مقدمه1؛ اقسام علل:
(۱) علت فاعلی که پدید آورنده معلول است.
(۲) علت مادی که تشکیل دهنده مادّه معلول است.
(۳) علت صوری که صورت و شاکله معلول از مادّه آن استخراج می‌گردد.
(۴) علت غایی؛ هدف و غایتی که معلول برای آن ایجاد شده است.(1)

مقدمه2؛ علت به تامه و ناقصه تقسیم می شود؛ زیرا آن چیزی که معلول بر آن متوقف است یا همه ی چیزی است که معلول به آن نیاز دارد به طوری که معلول با وجود آن راهی ندارد مگر اینکه موجود شود. در این صورت، به آن علت، علت تامه می گویند. یا اینکه آن چیزی که معلول بر آن متوقف است بعضی از چیزهایی است که معلول به آن احتیاج دارد. به چنین علتی ناقصه می گویند.(2)

مثال: پیدایش زید متوقف است بر پدر، مادر، سالم بودن پدر و مادر و شرایط مختلف دیگر و اینکه خداوند هم باشد تا در او روح بدمد. اگر همه ی اینها موجود شود، زید هم موجود می شود بنابراین همه ی اینها با هم برای وجود زید علت تامه می شود. و وجود یکی به تنهایی مانند پدر یا مادر، علت ناقصه(یا مُعِد: زمینه ساز) خواهد بود.

مقدمه3؛ قضيّه(هر معلولي محتاج به علت است) از قضایای تحلیلی است و مفهوم محمول آن از مفهوم موضوعش بدست مى آيد زيرا مفهوم «معلول» عبارت است از موجودى كه وجود آن، متوقّف بر موجود ديگر و نيازمند به آن باشد.
پس مفهوم موضوع (معلول) مشتمل بر معناى احتياج و توقّف و نياز به علّت است كه محمول قضيّه مزبور را تشكيل مى دهد. به همین دلیل از بدیهیّات اوّلیه و بى نياز از دلیل و برهان است و صِرف تصوّر موضوع و محمول، براى تصدیق به آن، كفايت مى كند.

پاسخ الف)
با توجه به مقدمات، منظور از علت(در سوال مذکور)، چیزی است که وجود شیء بر آن متوقف است. از طرفی علیت خداوند برای جهان، علت معد و زمینه ساز نیست بلکه منظور علت حقیقی است. به عبارتی تا خداوند به عنوان علت اصلی به دیگر علتهای ناقصه و معد اضافه نشود، چیزی محقق نخواهد شد. بنابراین خداوند متعال علت العلل بوده و در راس تمامی علل قرار می گیرد، نه در عرض آنها. به عبارتی واجب الوجود مبدء و موجد تمام موجودات بوده و در راس تمام علتها قرار دارد، نه اینکه مانند دیگر علل و در قرار آنها باشد.

پاسخ ب)
برخی پنداشته اند مفاد اصل علیت اين است كه: هر موجودى نيازمند به علّت است. و از اينرو به گمان خودشان در برهانى كه بر اساس اصل علّيت براى اثبات وجود خداى متعال، اقامه شده مناقشه كرده اند كه طبق اصل مزبور خدا هم بايد آفریننده اى داشته باشد! غافل از اينكه موضوع اصل علّيت «موجود» بطور مطلق نيست بلكه «موجود معلول» است.

به عبارتی دیگر، منظور از جمله «هر معلولي محتاج به علت است» اين است که هر گاه معلولي در خارج، تحقق يابد نيازمند به علت خواهد بود و هيچ موجودي نيست که معلول باشد و بدون علت به وجود آمده باشد، پس وجود معلول، بيانگر اين است که علتي آن را به وجود آورده است. موضوع این جمله کلیدی، معلول و پدیده است،

در حالی که خداوند معلول و پدیده نیست تا موضوع این قانون کلی قرار گیرد. بنابر اینکه تسلسل و دور در علل محال است، باید این علت هایی که در عالم وجود دارد به علتی منتهی گردد که خود علت نداشته باشد و به عبارت دیگر علت العلل باشد.

منابع


[/HR]1. مصباح، آموزش فلسفه، ج2، ص35.
2. همان، ص33.

موضوع قفل شده است