محرمیت در فضای مجازی!

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محرمیت در فضای مجازی!

با سلام
من مدتی بخاطر تنهایی تو فضای مجازی با اقایی چت میکردم....
یبار داشت قضیه خواستگاری یکی از اقوامشونو میگفت و اینکه بعدش صیغه محرمیت خوندن و ازین حرفا....یهو وسط بحث گفت میخوای منم یه چی بخونم محرم شیم!منم گفتم این چیا جوری نیست همینجوری بخونن و شرایط داره....بعد اون گفت حالا میبینی الان میخونم محرم میشیم بعدم گفت ایه رو خوندم محرم شدیم مبارکه!!
من اصلا مونده بودم چی داره میگه....هیچ توافق قبلی بین ما نبوده و یهو ازون بحث کشیده شد به این حرفا...من باز بهش گفتم این چیا الکی نیست و اون گفت والا الکیه!من گفتم اگه اینطور بود هرکی مینشست تو خونه واسه خودش میخوند اون گفت این فقط محرمیته و جنبه حقوقی نداره....من گفتم مثلا واسه دختر اذن پدر لازمه اون گفت تو 18 سالت تمومه و کبیر حساب میشی!
واقعا بحث کردن باهاش بیفایده بود..برای اینکه بحثو تموم کنم گفتم والا نمیدونم اینقدر ذهنم درگیر فکرای دیگست دیگه واسه این چیا جا ندارم..اونم گفت اره بابا ولش کن..من ازین بحث واقعا ناراحت شدم و ارتباطم رو قطع کردم ولی فکر رهام نمیکنه..حتی چیزی تایپ نشد و فقط گفت خوندم..من حتی اصلا نمیدونم اون واقعا چیزی خونده یا نه..یا اگه خونده اصلا چی خونده..به من دیگه چیزی نگفت منم سوال نکردم..
الان همش فکر میکنم نکنه چیزی خونده باشه..یا مثلا مدت تعیین کرده باشه!..
من هیچی نمیدونم و اینا فقط فکر و گمان های خودمه که به ذهنم میرسه و ازارم میده..
خب بر فرض اون یچی واسه خودش گفته باشه وقتی من هیچی نمیدونم و اون به من چیزی نگفته دیگه مسئولیتی گردن من هست؟؟
ایا باید ازش سوال میکردم که منظورش چی بوده و چی خونده؟!..
خواهش میکنم منو ازین فکرا خلاص کنین من واقعا روزی صدبار میگم غلط کردم کارم به قرص اعصاب کشیده..
در ضمن ما از دو شهر خیلی دور بودیم و هر دو میدونستیم هیچوقت امکان دیدارمون وجود نداره.....

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سجاد

Bahar1;833132 نوشت:
با سلام
من مدتی بخاطر تنهایی تو فضای مجازی با اقایی چت میکردم....
یبار داشت قضیه خواستگاری یکی از اقوامشونو میگفت و اینکه بعدش صیغه محرمیت خوندن و ازین حرفا....یهو وسط بحث گفت میخوای منم یه چی بخونم محرم شیم!منم گفتم این چیا جوری نیست همینجوری بخونن و شرایط داره....بعد اون گفت حالا میبینی الان میخونم محرم میشیم بعدم گفت ایه رو خوندم محرم شدیم مبارکه!!
من اصلا مونده بودم چی داره میگه....هیچ توافق قبلی بین ما نبوده و یهو ازون بحث کشیده شد به این حرفا...من باز بهش گفتم این چیا الکی نیست و اون گفت والا الکیه!من گفتم اگه اینطور بود هرکی مینشست تو خونه واسه خودش میخوند اون گفت این فقط محرمیته و جنبه حقوقی نداره....من گفتم مثلا واسه دختر اذن پدر لازمه اون گفت تو 18 سالت تمومه و کبیر حساب میشی!
واقعا بحث کردن باهاش بیفایده بود..برای اینکه بحثو تموم کنم گفتم والا نمیدونم اینقدر ذهنم درگیر فکرای دیگست دیگه واسه این چیا جا ندارم..اونم گفت اره بابا ولش کن..من ازین بحث واقعا ناراحت شدم و ارتباطم رو قطع کردم ولی فکر رهام نمیکنه..حتی چیزی تایپ نشد و فقط گفت خوندم..من حتی اصلا نمیدونم اون واقعا چیزی خونده یا نه..یا اگه خونده اصلا چی خونده..به من دیگه چیزی نگفت منم سوال نکردم..
الان همش فکر میکنم نکنه چیزی خونده باشه..یا مثلا مدت تعیین کرده باشه!..
من هیچی نمیدونم و اینا فقط فکر و گمان های خودمه که به ذهنم میرسه و ازارم میده..
خب بر فرض اون یچی واسه خودش گفته باشه وقتی من هیچی نمیدونم و اون به من چیزی نگفته دیگه مسئولیتی گردن من هست؟؟
ایا باید ازش سوال میکردم که منظورش چی بوده و چی خونده؟!..
خواهش میکنم منو ازین فکرا خلاص کنین من واقعا روزی صدبار میگم غلط کردم کارم به قرص اعصاب کشیده..
در ضمن ما از دو شهر خیلی دور بودیم و هر دو میدونستیم هیچوقت امکان دیدارمون وجود نداره.....
با تشکر

با عرض سلام و احترام

در گذشته هم چندین بار در پیام خصوصی خود به این سؤال پاسخ دادم که این افکار وسواس گونه است و نباید ادامه یابد چرا که بدون قصد محرمیت و رعایت کامل شرایط از جمله خواندن صحیح صیغه ازدواج و .... محرمیتی حاصل نمی شود پس این افکار را از ذهن دور کنید و خیالتان راحت باشد!

در پناه حضرت حق باشید

[="Times New Roman"][="Black"]بعضی ها که بویی از انسانیت نبردند این حقه ها و ترفند ها رو برای انسان های ساده به کار می برند و چند تا کلمه سنگین جلوت به کار می برن که تحت تاثیر قرار بگیری و بعد بحث رو به رابطه بکشونند.[/]

[="Blue"]

Bahar1;833132 نوشت:
با سلام
من مدتی بخاطر تنهایی تو فضای مجازی با اقایی چت میکردم....
یبار داشت قضیه خواستگاری یکی از اقوامشونو میگفت و اینکه بعدش صیغه محرمیت خوندن و ازین حرفا....یهو وسط بحث گفت میخوای منم یه چی بخونم محرم شیم!منم گفتم این چیا جوری نیست همینجوری بخونن و شرایط داره....بعد اون گفت حالا میبینی الان میخونم محرم میشیم بعدم گفت ایه رو خوندم محرم شدیم مبارکه!!
من اصلا مونده بودم چی داره میگه....هیچ توافق قبلی بین ما نبوده و یهو ازون بحث کشیده شد به این حرفا...من باز بهش گفتم این چیا الکی نیست و اون گفت والا الکیه!من گفتم اگه اینطور بود هرکی مینشست تو خونه واسه خودش میخوند اون گفت این فقط محرمیته و جنبه حقوقی نداره....من گفتم مثلا واسه دختر اذن پدر لازمه اون گفت تو 18 سالت تمومه و کبیر حساب میشی!
واقعا بحث کردن باهاش بیفایده بود..برای اینکه بحثو تموم کنم گفتم والا نمیدونم اینقدر ذهنم درگیر فکرای دیگست دیگه واسه این چیا جا ندارم..اونم گفت اره بابا ولش کن..من ازین بحث واقعا ناراحت شدم و ارتباطم رو قطع کردم ولی فکر رهام نمیکنه..حتی چیزی تایپ نشد و فقط گفت خوندم..من حتی اصلا نمیدونم اون واقعا چیزی خونده یا نه..یا اگه خونده اصلا چی خونده..به من دیگه چیزی نگفت منم سوال نکردم..
الان همش فکر میکنم نکنه چیزی خونده باشه..یا مثلا مدت تعیین کرده باشه!..
من هیچی نمیدونم و اینا فقط فکر و گمان های خودمه که به ذهنم میرسه و ازارم میده..
خب بر فرض اون یچی واسه خودش گفته باشه وقتی من هیچی نمیدونم و اون به من چیزی نگفته دیگه مسئولیتی گردن من هست؟؟
ایا باید ازش سوال میکردم که منظورش چی بوده و چی خونده؟!..
خواهش میکنم منو ازین فکرا خلاص کنین من واقعا روزی صدبار میگم غلط کردم کارم به قرص اعصاب کشیده..
در ضمن ما از دو شهر خیلی دور بودیم و هر دو میدونستیم هیچوقت امکان دیدارمون وجود نداره.....

با تشکر

الله اکبر!
چقدر تعداد سوء استفاده گران مجازی زیاد شده![/]

سجاد;833574 نوشت:
[="Tahoma"][="Black"]

با عرض سلام و احترام

در گذشته هم چندین بار در پیام خصوصی خود به این سؤال پاسخ دادم که این افکار وسواس گونه است و نباید ادامه یابد چرا که محرمیتی بدون قصد محرمیت و رعایت کامل شرایط از جمله خواندن صحیح صیغه ازدواج و .... حاصل نمی شود پس این افکار را از ذهن دور کنید و خیالتان راحت باشد!

در پناه حضرت حق باشید

[/]

با تشکر از پاسختون,من وقتی این اقا این حرف رو زد هیچ اطلاعی در این زمینه ها نداشتم و اصلا نمیدونستم شرایط چیا هست ولی به هر حال میدونستم شرایطی وجود دارد,که بعدها با سرچ متوجه شدم که مثلا تعیین مهر و مدت ضروریه,اصلا همچین حرفایی در این موارد ردوبدل نشد,ولی ذهن من هر روز یه فکر جدید داره!مثلا با خودم میگم نکنه اون اسم مدت هم برده باشه!ولی خب بمن که نگفته!من نمیدونم ایا باید ازش سوال میکردم؟

[="Tahoma"][="Black"]

Bahar1;833594 نوشت:
با تشکر از پاسختون,من وقتی این اقا این حرف رو زد هیچ اطلاعی در این زمینه ها نداشتم و اصلا نمیدونستم شرایط چیا هست ولی به هر حال میدونستم شرایطی وجود دارد,که بعدها با سرچ متوجه شدم که مثلا تعیین مهر و مدت ضروریه,اصلا همچین حرفایی در این موارد ردوبدل نشد,ولی ذهن من هر روز یه فکر جدید داره!مثلا با خودم میگم نکنه اون اسم مدت هم برده باشه!ولی خب بمن که نگفته!من نمیدونم ایا باید ازش سوال میکردم؟

با عرض سلام مجدد

همان طور که عرض کردم هر چقدر بیشتر به این مسئله فکر کنید و سؤالات جدید بپرسید مشکلات بیشتر می شود.

نیازی به سؤال کردن از طرف مقابل هم نیست بلکه گاهی سؤال کردن موجب ادامه رابطه حرام و گناه آلود می شود که در این صورت اصلا جایز نیست.

در پناه حضرت حق باشید[/]

باسلام
متن رو خوندم احساس کردم شوخی کردند با ایشون
و ایشون خیلی جدی گرفتند
خود فرد در سو استفاده نقش داره

نقل قول:

یبار داشت قضیه خواستگاری یکی از اقوامشونو میگفت و اینکه بعدش صیغه محرمیت خوندن و ازین حرفا.
هیچ توافق قبلی بین ما نبوده و یهو ازون بحث کشیده شد

خب اگر شما ادامه نمی‌دادید به نظرتان به این مرحله می‌رسید

نقل قول:

خوندم محرم شدیم مبارکه!!

Bahar1;833132 نوشت:
با سلام
من مدتی بخاطر تنهایی تو فضای مجازی با اقایی چت میکردم....
یبار داشت قضیه خواستگاری یکی از اقوامشونو میگفت و اینکه بعدش صیغه محرمیت خوندن و ازین حرفا....یهو وسط بحث گفت میخوای منم یه چی بخونم محرم شیم!منم گفتم این چیا جوری نیست همینجوری بخونن و شرایط داره....بعد اون گفت حالا میبینی الان میخونم محرم میشیم بعدم گفت ایه رو خوندم محرم شدیم مبارکه!!
من اصلا مونده بودم چی داره میگه....هیچ توافق قبلی بین ما نبوده و یهو ازون بحث کشیده شد به این حرفا...من باز بهش گفتم این چیا الکی نیست و اون گفت والا الکیه!من گفتم اگه اینطور بود هرکی مینشست تو خونه واسه خودش میخوند اون گفت این فقط محرمیته و جنبه حقوقی نداره....من گفتم مثلا واسه دختر اذن پدر لازمه اون گفت تو 18 سالت تمومه و کبیر حساب میشی!
واقعا بحث کردن باهاش بیفایده بود..برای اینکه بحثو تموم کنم گفتم والا نمیدونم اینقدر ذهنم درگیر فکرای دیگست دیگه واسه این چیا جا ندارم..اونم گفت اره بابا ولش کن..من ازین بحث واقعا ناراحت شدم و ارتباطم رو قطع کردم ولی فکر رهام نمیکنه..حتی چیزی تایپ نشد و فقط گفت خوندم..من حتی اصلا نمیدونم اون واقعا چیزی خونده یا نه..یا اگه خونده اصلا چی خونده..به من دیگه چیزی نگفت منم سوال نکردم..
الان همش فکر میکنم نکنه چیزی خونده باشه..یا مثلا مدت تعیین کرده باشه!..
من هیچی نمیدونم و اینا فقط فکر و گمان های خودمه که به ذهنم میرسه و ازارم میده..
خب بر فرض اون یچی واسه خودش گفته باشه وقتی من هیچی نمیدونم و اون به من چیزی نگفته دیگه مسئولیتی گردن من هست؟؟
ایا باید ازش سوال میکردم که منظورش چی بوده و چی خونده؟!..
خواهش میکنم منو ازین فکرا خلاص کنین من واقعا روزی صدبار میگم غلط کردم کارم به قرص اعصاب کشیده..
در ضمن ما از دو شهر خیلی دور بودیم و هر دو میدونستیم هیچوقت امکان دیدارمون وجود نداره.....

سلام علیکم
عرض ادب و احترام به محضر شما خواهر خوب و بزرگوارم
توضیحات لازم را جناب استاد سجادی بزرگوار فرمودند و بنده فقط چند نکته میگویم که خیالتان راحت باشد

برفرض که اصلا همه شرایط صیغه هم درست بوده یعنی نیاز به اذن پدر و صحیح بون عبارت صیغه و غیره وجود داشت،(که در این جا هیچ کدام درست نبوده)
یکی از شرایطی که برای صحت صیغه وجود دارد این است که باید لفظی باشد! یعنی از طریق چت یا نوشتن نمیشود محرم شدو صیغه باطل است!

یعنی فرض حتی اگر شما خواستگاری داشته باشید ،و خانواده شما هم قبول کنند، با پدرتان بنشینید پشت کامپیوتر و پدرتان اجازه دهند که برای شما صیغه خوانده شود( این را مثال زدم که دیگر بالاتر ازاین نباشد) و یک روحانی شروع کند با چت صیغه را برای شما بنویسد و شما هم با چت بله را بگویید، این عقد باطل است! ومحرمیت حاصل نمیشود ،پس کلا عقد مکاتبه ای باطل است ،این را گفتم که دیگر صد درصد مطمئن باشید

اما جدایی از موضوع بالا فرض که مکتابه ای هم نبود و تلفنی بود و لفظی هم بود ،عقد به همین راحتی هم بسته نمیشود خواهر خوبم
باید کاملا شرایط باشد،!که شما اصلا شرایط صحت عقد را نداشته اید

ان شاءالله از این به بعد در فضای مجازی با احتیاط بیشتری وارد شوید و در صحبت با جنس مخالف دقت بیشتری داشته بشید تا مشکلی برایتان ایجاد نشود

یازهرا سلام الله علیها

اللیل والنهار;833604 نوشت:
باسلام
متن رو خوندم احساس کردم شوخی کردند با ایشون
و ایشون خیلی جدی گرفتند
خود فرد در سو استفاده نقش داره

خب اگر شما ادامه نمی‌دادید به نظرتان به این مرحله می‌رسید


راستش من ازینکه اصلا این ارتباطو داشتم پشیمونم ولی اینکه این اقا یهو این حرف رو زد من واقعا نقشی نداشتم,من نمیدونم چی شد گفت حالا میخوای منم یچی بخونم محرم شیم که من گفتم الکی نیست و شرایط داره و اون گفت حالا میبینی میخونم!به قوله شما اصلا شوخی شاید بوده....ولی بعضی وقتا ذهن ادم واقعا سرکش میشه و الان 1 ماهه این موضوع با منه..من مثلا میخواستم اونو توجیح کنم که بابا طرز فکرت اشتباهه و به همین راحتیا نیست از کجا میدونستم یهو....

یارب;833616 نوشت:

سلام علیکم
عرض ادب و احترام به محضر شما خواهر خوب و بزرگوارم
توضیحات لازم را جناب استاد سجادی بزرگوار فرمودند و بنده فقط چند نکته میگویم که خیالتان راحت باشد

برفرض که اصلا همه شرایط صیغه هم درست بوده یعنی نیاز به اذن پدر و صحیح بون عبارت صیغه و غیره وجود داشت،(که در این جا هیچ کدام درست نبوده)
یکی از شرایطی که برای صحت صیغه وجود دارد این است که باید لفظی باشد! یعنی از طریق چت یا نوشتن نمیشود محرم شدو صیغه باطل است!

یعنی فرض حتی اگر شما خواستگاری داشته باشید ،و خانواده شما هم قبول کنند، با پدرتان بنشینید پشت کامپیوتر و پدرتان اجازه دهند که برای شما صیغه خوانده شود( این را مثال زدم که دیگر بالاتر ازاین نباشد) و یک روحانی شروع کند با چت صیغه را برای شما بنویسد و شما هم با چت بله را بگویید، این عقد باطل است! ومحرمیت حاصل نمیشود ،پس کلا عقد مکاتبه ای باطل است ،این را گفتم که دیگر صد درصد مطمئن باشید

اما جدایی از موضوع بالا فرض که مکتابه ای هم نبود و تلفنی بود و لفظی هم بود ،عقد به همین راحتی هم بسته نمیشود خواهر خوبم
باید کاملا شرایط باشد،!که شما اصلا شرایط صحت عقد را نداشته اید

ان شاءالله از این به بعد در فضای مجازی با احتیاط بیشتری وارد شوید و در صحبت با جنس مخالف دقت بیشتری داشته بشید تا مشکلی برایتان ایجاد نشود

یازهرا سلام الله علیها

با سلام خدمت شما
من واقعا از جواب مفصل و دلگرم کنندتون ممنونم,این موضوع تا جایی رفت رو ذهنم که با مامانم در میون گذاشتم ,ایشون هم گفتن واقعا ارزش فکر کردن نداره,واقعا پشیمونم و میگم کاش هیچوقت این حرف زده نمیشد,گاهی ذهنم میره به سمت اینده و اینکه یهو این فکر نیاد رو مخم و فک کنم با طرف مقابلم (بر فرض همسرم) محرم نشدیم!میدونم کمی عجیبه ولی واقعا فکر ادمو تا کجاها که نمیبره!من جایی خوندم که یه نفر میتونه جای دونفرشون بخونه بعد میگم نکنه خودش جای من خونده,خب اونم باز وکالت میخواد,تمام متن چت ما همونی هست که نوشتم و میگم نکنه حرفی زدم که ناخواسته همچین وکالتی داده شده؟!!!!اصلا تو حرفای من همچین چیزی بوده؟!اصلا ناخواسته میشه؟!و اینکه از مامانم خواستم باهاش صحبت کنه و بپرسه منظورش چی بوده,از نظر مامانم واقعا اینکار الکیه,از نظر شما درسته مامانمو وادار به اینکار کنم که صحبت کنه اصلا درسته؟!!ببخشید من اینقدر سوال پرسیدم ولی خب ذهنم واقعا دیوونم کرده.....بازم ممنون

Bahar1;833627 نوشت:
راستش من ازینکه اصلا این ارتباطو داشتم پشیمونم ولی اینکه این اقا یهو این حرف رو زد من واقعا نقشی نداشتم,من نمیدونم چی شد گفت حالا میخوای منم یچی بخونم محرم شیم که من گفتم الکی نیست و شرایط داره و اون گفت حالا میبینی میخونم!به قوله شما اصلا شوخی شاید بوده....ولی بعضی وقتا ذهن ادم واقعا سرکش میشه و الان 1 ماهه این موضوع با منه..من مثلا میخواستم اونو توجیح کنم که بابا طرز فکرت اشتباهه و به همین راحتیا نیست از کجا میدونستم یهو....

سلام
ببینید خواهر من قسمت از متن که رنگی کردم ببینید اصلا لزومی به این توضیح از طرف شما نبوده
حالا درگیری شما بعد از توضیحات کارشناس محترم بی مورد هست
نگران اشتباه اون فرد هم نباشید
همه سعی کنیم اول خودمان مرتکب اشتباه نشویم خودکار همه درست عمل میکنیم حالا اونی هم که غرض و مرضی داره با نصیحت توضیحات هم به نتیجه نخواهد رسید.

اللیل والنهار;833637 نوشت:
سلام
ببینید خواهر من قسمت از متن که رنگی کردم ببینید اصلا لزومی به این توضیح از طرف شما نبوده
حالا درگیری شما بعد از توضیحات کارشناس محترم بی مورد هست
نگران اشتباه اون فرد هم نباشید
همه سعی کنیم اول خودمان مرتکب اشتباه نشویم خودکار همه درست عمل میکنیم حالا اونی هم که غرض و مرضی داره با نصیحت توضیحات هم به نتیجه نخواهد رسید.

ممنون از پاسختون,بله الانم خودم پشیمونم که اون لحظه چرا یه جواب بهش ندادم که دیگه جرات نکنه حرف بزنه,نمیدونم اون لحظه من چمیدونستم چی میخواد پیش بیاد,تازه بعد این حرفا گفت من کلا دوره رابطه و ازدواج خط کشیدم چون شرایطشو ندارم,بعد این موضوع من دیگه محلش نذاشتم و اون خودشم این نظرو داشت که ما خیلی دوریم و رابطه مجازی بیفایدست و بهتره تمومش کنیم,منم نظرم همین بود اونم با این حرفایی ک اعصاب منو بهم ریخت,اون الان روحشم خبر نداره من اینجوریم,پس دیگه واقعا من مسئولیتی ندارم درسته؟و نباید سوالی کنم؟

Bahar1;833664 نوشت:
پس دیگه واقعا من مسئولیتی ندارم درسته؟و نباید سوالی کنم؟

سلام.
بله.خیالتان راحت باشد.محرمیت به گفته ی خودتون به این سادگی نمی باشد...
استاد سجاد هم پاسخ دادن که چنین چیزی صحت ندارد،پس دیگر نگران نباشید...
بنظرم از این تجربه استفاده کنید ومراقب اینطور مسائل خیلی باشید..
افراد سودجو در فضای مجازی زیاد هستند...

با تشکر از تمام اعضای محترمی که در این سوال منو راهنمایی کردن,فقط برای من یه کنجکاوی به وجود اومده و اینکه جایی خوندم یه نفر به جای دو نفر میتونه بخونه,این قضیه به چه صورت هست؟

با تشکر از پاسختون
عذر میخوام فقط نمیدونم چرا جوابتون فقط از طریق ایمیلم میتونم ببینم اینجا نمیتونم,توی متن چت من که همچین رضایتی نبوده؟مثلا یه چیزی ناخواسته گفته باشم؟

از فضای مجازی چه سو استفاده‌هایی که نمیشه. خداوند عاقبت بخیر بکنه همه ما رو

موضوع قفل شده است