جمع بندی مرگ گفتن بر دیگران در سیره پیامبر اسلام

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرگ گفتن بر دیگران در سیره پیامبر اسلام

سلام
در تاریخ اسلام از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یا ائمه علیهم السلام داریم که در مراسم عمومی مثل خطبه ها نماز جمعه یا مراسم حج و... به صورت عمومی برگروهی مرگ فرستاده باشند یا لعنشان کرده باشند؟؟ شعارهایی به این شکل داشتند؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

با سلام و احترام
یکی از مواردی که پیامبر برخی از متخلفین را مورد لعن خویش قرار داد در جریان لشکر اسامه بود پیامبر در روزهای اخر عمر شریف خویش سپاه اسامه را تدارک دید تا ان را به منطقه موته اعزام نماید از انجا که اسامه جوانی 19 ساله بود بر برخی از صحابه کبار گران آمد تا در زمره یاران و زیر علم و پرچم او قرار بگیرند ازاین رو در سپاه وی قرار نگرفتند
وقتي پيغمبر شنيد که مهاجرين و انصار صحابه به اسامه طعنه مي‌زنند به شدت غضبناک شد و از منزل خارج شد پارچه مشکي پيغمبر بر سرش بسته بود و قطيفه‌اي هم بر روي آن بود بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اين چه سخني است که از بعضي نسبت به فرماندهي اسامه مي‌شنوم اگر امروز شما نسبت به اسامه بن زيد اعتراض مي‌کنيد قبلاً هم نسبت به فرماندهي پدرش زيد هم اعتراض مي‌کرديد قسم به خدا زيد هرآيينه شايسته و زيبنده فرماندهي بود فرزند او هم
این گزارش را ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق[1] و ابن سعد در طبقات کبری[2] و مقریزی در امتاع الاسماع[3] اورده اند البته در این گزارشات سخنی از لعن متخلفین از شرکت در سپاه اسامه نیست اما در منابع دیگر مانند المواقف ایجی،[4] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید[5] و شواهد التنزیل حاکم حسکانی جمله لعن الله من تخلف عن جیش اسامه امده است.
قال جهزوا جيش أسامة لعن الله من تخلف عنه فقال قوم يجب علينا امتثال أمره واسامة قد برز من المدينة وقال قوم قد اشتد مرض النبي عليه الصلاة والسلام فلا تسع قلوبنا مفارق
با توجه به گزارش منابع قبل که پیامبر بر بالای منبر کسانی که به اسامه طعنه میزنند را توبیخ میکند به نظر میرسد لعن متخلفین از حضور در جیش اسامه هم توسط پیامبر بر بالای منبر گفته شده است.



[/HR][1] . تاريخ دمشق ج2 ص55 المؤلف: أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)، المحقق: عمرو بن غرامة العمروي، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 80 (74 و 6 مجلدات فهارس)

[2] . الطبقات الكبرى ج2 ص146 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصري، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990 م، عدد الأجزاء: 8 .

[3] . إمتاع الأسماع ج2 ص124 المؤلف: أحمد بن علي بن عبد القادر، أبو العباس الحسيني العبيدي، تقي الدين المقريزي (المتوفى: 845هـ)، المحقق: محمد عبد الحميد النميسي، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1420 هـ - 1999 م، عدد الأجزاء: 15 .

[4] . المواقف ، ج3 ، ص 650 المؤلف : عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الإيجي، الناشر : دار الجيل - بيروت، الطبعة الأولى ، 1997، تحقيق : د.عبد الرحمن عميرة، عدد الأجزاء : 3.

[5] . شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد ( 656 هـ ) ، ج 6 ، ص 52 .


لعن بنی امیه توسط پیامبر در بین جمع حاضر

یکی دیگر از مواردی که پیامبر در جمعی بنی امیه را لعن کردند این مورد است
احمد حنبل و ابو یعلی و نصر بن مزاحم از ابو برزه اسلمی و طبرانی در تاریخ کبیر از ابن عباس نقل نموده اند: در سفری همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله بودیم، که صدای آواز دو نفر را شنیدیم که یکی در جواب دیگری می گفت:
«يزالُ‏ حواريٌّ تلوحُ عظامه ......‏زوى الحرب عنه أن يجنّ فيقبرا»؛همواره استخوانهای اسب من آشکار می شود و جنگ مانع از دفن آن می شود.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: ببینید کیستند؟ عرض نمودند: معاویه و عمرو بن عاص می باشند. حضرت دستان خویش را بالا بردند و فرمودند: «اللّهمّ أركسهما ركساً، و دعّهما إلى النار دعّا»؛[ مسند احمد،ج4،ص421؛ المصنف،ج8،ص695.و...] خداوندا آنان را کاملا وارونه گردان و به حالات گذشته برگردان، و به زور در آتش دوزخ افکن.
لعن ابوسفیان و معاویه توسط پیامبر بالای منبر
عاصم لیثی می گوید: داخل مسجد رسول الله شدم؛ دیدم که اصحاب می گویند: از خشم خدا و رسولش به خدا پناه می بریم. گفتم: چه شده است؟ گفتند: پیامبر اکرم بالای منبر خطبه می خواندند که ابوسفیان و معاویه برخاسته و از مسجد بیرون رفتند. پس رسول خدا فرمودند:((خداوند پیش رو و دنباله رواش را لعنت کند. وای بر این امت از معاویه درشت سرین! (ابن ابی الحدیدت ج 4 ص 79)

لعن علنی معاویه در مسجد توسط امام حسن علیه اسلام
اگر چه در اینجا لعن بر یک نفر وارد شده اما میتوان عموم بنی امیه را شامل لعن بر شمرد.
وخطب معاوية بالكوفة ... فذكر عليا عليه السلام فنال منه ثم نال من الحسن فقام الحسين ليرد عليه فأخذه الحسن بيده فأجلسه ثم قام ... فلعن الله أخملنا ذكراً ، و ألامنا حسباً ، وشرنا قديماً وحديثاً ، وأقدمنا كفراً ونفاقاً فقال طوائف من أهل المسجد : امين.
معاويه وقتی به کوفه آمد ... در مورد علی سخن گفته و به او دشنام داد ؛ سپس به حسن دشنام داد ؛ پس حسين ايستاد تا به وی جواب گويد ؛ اما حسن دست وی را گرفته و او را نشاند ؛ پس ايستاده و گفت : ... پس خداوند هر کدام از ما دو را که نسب پست تری دارد و آنکه بدی وی از قديم تا حال باقی است و آنکه پيش گام در کفر و نفاق بوده است را لعنت کند .پس همه مردم مسجد گفتند : آمين .
(جمهرة خطب العرب ج 2 ص 14 باب رد الحسن بن على على معاوية حين نال منه ومن أبيه ؛ مقاتل الطالبيين ج 1 ص 19 ، اسم المؤلف: أبو الفرج الاصفهاني ، علي بن الحسين (المتوفى : 356هـ) الوفاة: 356 ؛شرح نهج البلاغة ج 16 ص 27)
لعن زیاد و فرزندش توسط امام حسین مقابل لشکر عمر بن سعد
امام حسین علیه السلام هنگامی که در مقام افشاء و ظاهر ساختن چهره کفر و نفاق بر می آید، خطاب به مردم کوفه و عراق می فرماید: « الا و انّ الدعیّ ابن الدعیّ قد رکز بین اثنتین بین السّلّة و الذّلّة و هیهات من الذّلّة و ما آخذ بالدنیّة ...» مردم: آن زنازاده پسر زنازاده، آن امیر و فرمانده شما، مرا بین دو چیز مجبور کرده است؛ بین مرگ و ذلت، اما چه دور است که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنین روا نداشته است و دامن های پاک و دارای اصالت و شرف، وخاندان دارای همت والا و عزت نفس ما، هرگز اجازه نمی دهند که اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم...»، (طبرسی الاحتجاج ص 336)

البته اگر به قران رجوع کنیم موارد لعن و نفرین را در میابیم که غالبا ناظر به شجره خبیثه ملعونه بنی امیه بوده است

«إنّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخره»؛ (احزاب 57) «بی گمان، کسانی که خدا و پیامبر او را آزار می‌رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است»
بر اساس برخي روايات و سخنان پيشوايان معصوم منظور از "الشجرة الملعونة‌" (درخت لعنت شده‌) در، بني اميه و خاندان آن‌ها هستند. چنان كه حضرت امام صادق‌ مي‌فرمايد: "درختي كه در قرآن مورد لعنت قرار گرفته‌، همان خاندان اميه و بني اميه هستند". ( تفسير نمونه‌، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 12، ص 170، دارالكتب الاسلامية‌، تهران / تفسير.)

نمونه هاي زيادي در اين باره در تاريخ اهل بيت مبني بر لعن بني اميه و مجرمان ماجراي عاشورا و غيره وجود دارد كه به چند نمونه خواهيم پرداخت.
مورخین بزرگ اهل سنت همچون بلاذری، طبری، ابن اثیر، ابن خلدون، ابو الفداء و وطواط در کتاب های خود نقل کرده اند که پس از واقعه ی حکمیت و فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمروعاص، امیر المومنین علی (ع) در قنوت نماز خویش چند تن را لعن نمودند که عبارتند از:
معاویه، عمرو عاص، ابو الاعور سلمی، حبیب بن مسلمه، ضحاک بن قیس، ولید بن عقبه و عبد الرحمن بن خالد بن وليد.( انساب الأشراف، البلاذري، ج 2 ص 351 و 352؛تاريخ الطبري، الطبري، ج 4، ص 52؛الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج 3،ص 333؛تاريخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج 2،ص 178.)

و يا در موقعيتهاي ديگر امام آنها را لعن نموده است.( وقعة صفين، نصر بن مزاحم، ص 552؛كتاب ‏سليم‏ بن‏ قيس، ص 738 ، الحديث الثاني و العشرون؛الغارات، ثقفی، ج 2، ص 442)

پس مواردی که در پستهای گذشته بیان شد مواردی بودند که پیامبر یا برخی از امامان در ملا عام و در بین جمعی که حاضر بودند یا بالای منبر یا در حین جنگ به طوری که دو طرف صدای حضرت اباعبدالله را بشنوند به لعن یا نفرین برخی از اشخاص پرداختند.
البته نکته قابل تامل اینجاست که افرادی که در این موارد لعن شدند کسانی بودند که مورد لعن و نفرین قران یا جامعه عصر ان زمان بودند مانند ابوسفیان و فرزندانش یا همان شجره خبیثه و یا زیادبن ابیه و فرزندش عبیدالله از کسانی بودند که حرام زاده بودند و این امر بین مردم مشهور بوده است وهمچنین لعن بر انها بین مردم مرسوم بوده زیرا زیاد بن ابیه در حکومت معاویه دستش به خون شیعیان بسیار زیادی آغشته بود و فرزند روسیاهش در کربلا دستش به خون فرزند رسول خدا اغشته بود.

جمع بندی

پرسش

در تاریخ اسلام از پیامبر صل الله علیه و آله یا ائمه علیهم السلام داریم که در مراسم عمومی مثل خطبه ها نماز جمعه یا مراسم حج و... به صورت عمومی برگروهی مرگ فرستاده باشند یا لعنشان کرده باشند؟؟ شعارهایی به این شکل داشتند؟

پاسخ

یکی از مواردی که پیامبر صلی الله علیه واله برخی از متخلفین را مورد لعن خویش قرار داد در جریان اعزام لشکر اسامه بود. پیامبر صلی الله علیه و اله در روزهای اخر عمر شریف خویش سپاه اسامه را تدارک دید تا ان را به منطقه موته اعزام نماید از انجا که اسامه جوانی 19 ساله بود بر برخی از صحابه کبار گران آمد تا در زمره یاران و زیر علم و پرچم او قرار بگیرند ازاین رو در سپاه وی قرار نگرفتند
این گزارش را ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق[1] و ابن سعد در طبقات کبری[2] و مقریزی در امتاع الاسماع[3] اورده اند البته در این گزارشات سخنی از لعن متخلفین از شرکت در سپاه اسامه نیست اما در منابع دیگر مانند: ملل و نحل شهرستانی،[4] المواقف ایجی،[5] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید[6] و شواهد التنزیل حاکم حسکانی، جمله لعن الله من تخلف عن جیش اسامه امده است.
با توجه به گزارش منابع قبل که پیامبر صلی الله علیه واله بر بالای منبر کسانی که به اسامه طعنه میزنند را توبیخ میکند به نظر میرسد لعن متخلفین از حضور در جیش اسامه هم توسط پیامبر صلی الله علیه و اله بر بالای منبر گفته شده است.
لعن بنی امیه توسط پیامبر صلی الله علیه واله در بین جمع حاضر
یکی دیگر از مواردی که پیامبر صلی الله علیه واله در جمعی بنی امیه را لعن کردند این مورد است
احمد حنبل و ابو یعلی و نصر بن مزاحم از ابو برزه اسلمی و طبرانی در تاریخ کبیر از ابن عباس نقل نموده اند: در سفری همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله بودیم، که صدای آواز دو نفر را شنیدیم که یکی در جواب دیگری می گفت:
«يزالُ‏ حواريٌّ تلوحُ عظامه ......‏زوى الحرب عنه أن يجنّ فيقبرا»؛همواره استخوانهای اسب من آشکار می شود و جنگ مانع از دفن آن می شود.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: ببینید کیستند؟ عرض نمودند: معاویه و عمرو بن عاص می باشند. حضرت دستان خویش را بالا بردند و فرمودند: «اللّهمّ أركسهما ركساً، و دعّهما إلى النار دعّا»؛[7] خداوندا آنان را کاملا وارونه گردان و به حالات گذشته برگردان، و به زور در آتش دوزخ افکن.
لعن ابوسفیان و معاویه توسط پیامبر صلی الله علیه واله بالای منبر
عاصم لیثی می گوید: داخل مسجد رسول الله شدم؛ دیدم که اصحاب می گویند: از خشم خدا و رسولش به خدا پناه می بریم. گفتم: چه شده است؟ گفتند: پیامبر اکرم بالای منبر خطبه می خواندند که ابوسفیان و معاویه برخاسته و از مسجد بیرون رفتند. پس رسول خدا فرمودند(خداوند پیش رو و دنباله رواش را لعنت کند. وای بر این امت از معاویه درشت سرین![8]
لعن علنی معاویه در مسجد توسط امام حسن علیه السلام
اگر چه در اینجا لعن بر یک نفر وارد شده اما میتوان عموم بنی امیه را شامل لعن بر شمرد.
معاويه وقتی به کوفه آمد ... در مورد علی علیع السلام سخن گفته و به او دشنام داد ؛ سپس به حسن علیه السلام دشنام داد ؛ پس حسين علیه السلام ايستاد تا به وی جواب گويد ؛ اما حسن علیه السلام دست وی را گرفته و او را نشاند ؛ پس ايستاده و گفت : ... پس خداوند هر کدام از ما دو را که نسب پست تری دارد و آنکه بدی وی از قديم تا حال باقی است و آنکه پيش گام در کفر و نفاق بوده است را لعنت کند .پس همه مردم مسجد گفتند : آمين .[9]
لعن زیاد و فرزندش توسط امام حسین علیه السلام مقابل لشکر عمر بن سعد
امام حسین علیه السلام هنگامی که در مقام افشاء و ظاهر ساختن چهره کفر و نفاق بر می آید، خطاب به مردم کوفه و عراق می فرماید: « الا و انّ الدعیّ ابن الدعیّ قد رکز بین اثنتین بین السّلّة و الذّلّة و هیهات من الذّلّة و ما آخذ بالدنیّة ...» مردم: آن زنازاده پسر زنازاده، آن امیر و فرمانده شما، مرا بین دو چیز مجبور کرده است؛ بین مرگ و ذلت، اما چه دور است که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنین روا نداشته است و دامن های پاک و دارای اصالت و شرف، وخاندان دارای همت والا و عزت نفس ما، هرگز اجازه نمی دهند که اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم...»[10]

کلیدواژه : پیامبر،امامان، لعن، دشمنان

منابع

[1]
. ابن عساکر، تاريخ دمشق ج2 ص55، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 80 (74 و 6 مجلدات فهارس

[2] . ابن سعد، الطبقات الكبرى ج2 ص146 الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990 م، عدد الأجزاء: 8

[3] . مقریزی، إمتاع الأسماع ج2 ص124، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1420 هـ - 1999 م، عدد الأجزاء: 15 .

[4] . شهرستانی، ملل و نحل ج 1 ص 30، شریف رضی، قم، 1364ش

[5] . ایجی، المواقف ، ج3 ، ص 650، الناشر : دار الجيل - بيروت، الطبعة الأولى ، 1997، تحقيق : عبد الرحمن عميرة، عدد الأجزاء : 3.

[6] . شرح نهج البلاغة ، ابن أبي الحديد، ج 6 ، ص 52

[7] . ابن ابی شیبه، المصنف،ج8 ، ص695

[8] . ابن ابی الحدید ج 4 ص 79

[9] . جمهرة خطب العرب ج 2 ص 14 باب رد الحسن بن على على معاوية حين نال منه ومن أبيه ؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبيين ج 1 ص 19 ، شرح نهج البلاغة ج 16 ص 27

[10] . طبرسی الاحتجاج ص 336


موضوع قفل شده است