جمع بندی آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه ازدواج کرد؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه ازدواج کرد؟

با سلام

23 ساله هستم
از سال پیش یکی از اقوام به خواستگاری من اومد .پدر موافق این ازدواج بود ولی مادرم نه ...اما کم کم نه تنها مادرم راضی شده بود بلکه اصرار داشت که باید تمام رفتارم متناسب باشد تا مبادا این خواستگار من ناراحت شود و به گفته او باید با همین خواستگار ازدواج می کردم .
جدای این مباحث مساله من این است که من در آن زمان یک بار با ایشون صحبت کردم ، تا حدی راضی به این ازدواج شدم ... اما کم کم مسیر زندگی من تغییر کرد و متوجه شدم ایشون فرد مناسب من نیست ... و با معیار های من سازگاری ندارد ... نه اینکه پسر بدی باشه نه ...ولی رفتار هایش ،ظاهرش و... به دلم نمینشست . نمیدانم چرا بعد از اولین صحبت راضی بودم ولی بعد از آن کم کم سرد شدم . و جوابم منفی شد. دوبار به ایشون جواب رد دادم .اما برای بار سوم و چهارم هم از من خواستگاری کردند که بار سوم هم جواب من منفی بود.... الان برای بار چهارم دارم فکر میکنم ... نمیدونم باید چی کار کنم؟
من احساسی به ایشون ندارم . یعنی اگر در زندگی من نباشند برایم مهم نیست . از ظاهر و چهره ایشون هم خوشم نمیاد .نه اینکه زشت باشه ولی متناسب با معیار های من نیست .
مدام اطرافیانم از خوبی هایش برایم میگویند حتی گفته بودند که با ایشون بیرون برم و صحبت کنم ولی علاقه ای به این کار ندارم . خیلی ها میگویند برای دختر تا سن 25 سالگی خواستگار هست ...و من مدام از فکر اینگه مبادا بهتر از ایشون ،شخصی از من خواستگاری نکند به ازدواج با او فکر می کنم . اما علاقه ای ندارم حتی از ویژگی هایی که در ایشون هست و من دوست ندارم هم با خودشون در میون گذاشتم و حتی قبول کردند که تغییر کنند . با این حال هنوز هم حسی ندارم . پسر سالمی است اما ویژگی های اخلاقی ایشون رو دوست ندارم ...مخصوصا ظاهر ... می دونم ممکنه یکم عجیب باشه ولی برای من ظاهر هم جزو اولوبت های اوله ..
حتی برای این امر پدر و مادرم هم استخاره کردند .و بسیار خوب بود .
ولی نمی توانم آینده ام رو کنار ایشون تصور کنم ..راستش مشکل من شبیه مشکل یکی از کاربران همین سایت با این تفاوت که ایشون می خواستند بروند خواستگاری دختری که حس خاصی بهشون نداشتند و من قراره یک خواستگار رو قبول کنم با اینکه حس خاصی ندارم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=35708
باید چ کنم ؟
ممنونم از راهنماییتون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

azumane;831565 نوشت:
با سلام

با عرض سلام و ادب خدمت شما و همه اسک دینی های عزیز

azumane;831565 نوشت:
23 ساله هستم
از سال پیش یکی از اقوام به خواستگاری من اومد .پدر موافق این ازدواج بود ولی مادرم نه ...اما کم کم نه تنها مادرم راضی شده بود بلکه اصرار داشت که باید تمام رفتارم متناسب باشد تا مبادا این خواستگار من ناراحت شود و به گفته او باید با همین خواستگار ازدواج می کردم .
جدای این مباحث مساله من این است که من در آن زمان یک بار با ایشون صحبت کردم ، تا حدی راضی به این ازدواج شدم ... اما کم کم مسیر زندگی من تغییر کرد و متوجه شدم ایشون فرد مناسب من نیست ... و با معیار های من سازگاری ندارد ... نه اینکه پسر بدی باشه نه ...ولی رفتار هایش ،ظاهرش و... به دلم نمینشست . نمیدانم چرا بعد از اولین صحبت راضی بودم ولی بعد از آن کم کم سرد شدم . و جوابم منفی شد. دوبار به ایشون جواب رد دادم .اما برای بار سوم و چهارم هم از من خواستگاری کردند که بار سوم هم جواب من منفی بود.... الان برای بار چهارم دارم فکر میکنم ... نمیدونم باید چی کار کنم؟
من احساسی به ایشون ندارم . یعنی اگر در زندگی من نباشند برایم مهم نیست . از ظاهر و چهره ایشون هم خوشم نمیاد .نه اینکه زشت باشه ولی متناسب با معیار های من نیست .

azumane;831565 نوشت:
با این حال هنوز هم حسی ندارم . پسر سالمی است اما ویژگی های اخلاقی ایشون رو دوست ندارم ...مخصوصا ظاهر ... می دونم ممکنه یکم عجیب باشه ولی برای من ظاهر هم جزو اولوبت های اوله ..

خواهر عزیز مطالعات خود را در زمینه اهداف زندگی و ازدواج بررسی نما و اگر فکر می کنی و یا حتی احتمال می دهی ناقص بوده آنها را افزایش بده و مجددا ملاکهایی را برای خود تنظیم و با اهداف خود مقایسه نمایید و آنها را اصلی (ملاکهایی که قابل چشم پوشی نیستند )و فرعی(ملاگهایی که قابل چشم پوشی هستند در واقع ترجیحی می باشند) کنید . و سپس دوباره ایشان را با توجه به ملاکهای خود مورد ارزیابی قرار دهید.
اگر همچنان ملاکهایی برای شما اصلی هستند و در ایشان وجود ندارند (هر جند آن ملاک ظاهر باشد)از این ازدواج صرفنظر نمایید.
البته معمولا به دل چسبیدن و نشستن جزء ملاکهای اصلی است ولی زیبایی می تواند ملاک فرعی و ترجیحی باشد.

azumane;831565 نوشت:
مدام اطرافیانم از خوبی هایش برایم میگویند حتی گفته بودند که با ایشون بیرون برم و صحبت کنم ولی علاقه ای به این کار ندارم . خیلی ها میگویند برای دختر تا سن 25 سالگی خواستگار هست ...و من مدام از فکر اینگه مبادا بهتر از ایشون ،شخصی از من خواستگاری نکند به ازدواج با او فکر می کنم . اما علاقه ای ندارم حتی از ویژگی هایی که در ایشون هست و من دوست ندارم هم با خودشون در میون گذاشتم و حتی قبول کردند که تغییر کنند .

خود را از چاله بیرون نیاورید و به چاه بیافتید با توجه به نکته قبلی عمل نمایید اینکه خوبی ها را برای شما گفته اند کار بسیار خوبی است و اما تصمیم گیر نهایی خود شما هستید و خوبیها و بدیها را در کنار هم بگذارید و ارزیابی نمایید ببینید میتوانید بدیهای او را نادیده بگیرید یا نه.خیلی از موارد هستند که از نظر شما بد هستند و از نظر بسیاری از افراد خوب می باشند در ازدواج مهم خود شما هستید.
به تغییرات آینده خوش بین نباشید چرا که بسیاری از موارد و زندگی ها بوده اند که تغییرات وعده داده شده محقق نشده است سخت است که عاداتی که جزء شخصیت انسان شده است تغییر یابند.

azumane;831565 نوشت:
حتی برای این امر پدر و مادرم هم استخاره کردند .و بسیار خوب بود .

استخاره در مورد شما تنها پس از تحقیق و بررسی و ماندن تردید درست می باشد و لذا خود را فعلا تسلیم استخاره نکنید.

پس بازهم دقت خود را بیشتر نمایید و در ملاکهای خود بازبینی نمایید ویژگیهای منفی و مثبت ایشان را در کنار هم قرار دهید و در صورتی که همچنان بی رغبت بودید صرفنظر نمایید.
در ضمن دقت نمایید اگر دل به فرد دیگری بسته اید بدونید نه تنها نسبت به ایشان بلکه نسبت به هر کس دیگری همین حالت را خواهی داشت .

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یاعلی

azumane;831565 نوشت:
من احساسی به ایشون ندارم . یعنی اگر در زندگی من نباشند برایم مهم نیست . از ظاهر و چهره ایشون هم خوشم نمیاد .نه اینکه زشت باشه ولی متناسب با معیار های من نیست

azumane;831565 نوشت:
مدام اطرافیانم از خوبی هایش برایم میگویند حتی گفته بودند که با ایشون بیرون برم
سلام
گفتنی ها را که استاد "راهنما" به بهترین شکل ممکن و در کمترین جملات بیان کردند
اگر من می خواستم بگویم دو سه صفحه ای طول می کشید! :Nishkhand:

به نظرم به یک نکتهء مهم توجه کنید:

عادت کردن

ببینید ، اگر انسان مدتی در کنار یک پرنده هم باشد ، برایش مهم خواهد شد

(تا حدودی)
پس طبیعتاً اگر شما با یک انسان آن هم از جنس مخالف رفت و آمدی داشته باشید ، ممکن است وابستگی ایجاد بشود
اما معلوم نیست این وابستگی از روی عاطفه باشد ، ترحم باشد ، عادت باشد یا واقعاً عشق و علاقه باشد
پس توصیه من این است که به هیچ وجه به حرف این اطرافیان گوش ندهید و ببینید در همان برخورد اولیه چه احساسی به طرف مقابل دارید

azumane;831565 نوشت:
خیلی ها میگویند برای دختر تا سن 25 سالگی خواستگار هست
یعنی حاضرید بخاطر ترس از اینکه دیگر خواستگاری نداشته باشید
با کسی ازدواج کنید که دوستش ندارید و یک عمر کنارش باشید؟!

azumane;831565 نوشت:
می دونم ممکنه یکم عجیب باشه ولی برای من ظاهر هم جزو اولوبت های اوله
چرا باید عجیب باشد؟!
ببینید تعارف که نداریم. ازدواج با انتخاب دوست فرق می کند
در ازدواج ، بحث روابط عاشقانه و..... مطرح است. بحث لذت بردن از یکدیگر مطرح است
اینکه ظاهر برای شما اهمیت دارد ، نه ضد عقل است ، نه ضد دین

azumane;831565 نوشت:
قبول کردند که تغییر کنند
اعتباری ندارد!
نه اینکه ایشان دروغ بگویند ، اما این نوع قول دادن ها ، نوعاً امکانش زیاد است که عملی نشود

azumane;831565 نوشت:
پسر سالمی است ، اطرافیانم از خوبی هایش برایم میگویند
در محلهء ما هم پیرزنی بیوه است 120 ساله
خیلی زن خوبی است. مهربان و نجیب ، بسیار متدین و خوش برخورد و با کمالات
خب پس من باید بروم او را بگیرم؟!

قرار نیست هر کسی خوب بود به او پاسخ مثبت بدهید که!
شما حتماً سعی کنید با یک مردِ خوب ازدواج کنید ، اما مردِ خوبی که دوستش داشته باشید
و البته همانطور که استاد "راهنما" فرمودند ، دوست داشتن یعنی دلتان او را بخواهد ، حتی اگر دیگران بگویند زشت است!

سلام .
با اینکه با حرف آقا رضا موافق هستم ولی یه نکته دیگه هم من بهتون بگم .

ببینید ...
خیلی از ازدواج ها در نهایت به طلاق کشیده میشه ... چرا ... چون شخصی که میخواسته انتخاب کنه هنوز نفهمیده که شیرینی ازدواج در کجاست ... به عبارتی هنوز ذایقه اش شکل نگرفته .

من کسی رو میشناختم که عاشق بگو بخند همسرش بود ، همسرش به شدت پولدار ، ارتباط اجتماعی بالا ، بذله گو و بگو بخند بود . در نهایت اون شخص از همسرش بعد از چندین سال زندگی مشترک طلاق میگیره و زنه مردی مهندس معاب میشه .

به مرور زمان ذایقه ها عوض میشه .

من نمیدونم ایشون چگونه پسری هستند . بعضی ها چون قبلا با کسی دوست نبودند یا اینکه تجربه چنین روابطی رو ندارند مثلا وقتی یه پسر بدنساز میبینن که بازویی داره و فرم بخصوصی حرف میزنه و دو سه نفر دورش هستند تندی دل میبندن .

از اون طرف پسری که کمی محفوظ به حیا هست و تم مهندسی داره و کمی آروم یا خجالتی هست رو بی ارزش میدونن .

اینی که کسی بیاد به شما بگه با چنین آدمی ازدواج کن در آینده نطرت عوص میشه خوب حرف اشتباهی هست ، ولی به نظر من قبل از اینکه بخوای ازدواج کنی بزار ذایقه ات حسابی تحریک بشه .

و الان هم دوباره یاده یکی دیگه افتادم که ایشون شوهری هیکلی و توپر و بذله گویی داشتند ولی به علت اینکه شوهرش تحصیلات دانشگاهی نداشت و نمیتونست باهاش همکلام بشه ازش جدا شد .

من کمی با حرف آقا رضا موافق نیستم . همسر نه برای عشق ورزیدن هست ، نه برای کلاس گذاشتن ، نه برای ...

همسر برای اینه که یه عمر باهاش راحت باشی ، راحت بتونی حرف دلت رو بهش بزنی .

ببین وقتی باهاش بیرون میری میتونی باهاش راحت باشی ، درد دل کنی ، میتونی شادش کنی ، میتونه شادت کنه ،

فکر کن میخوای با یه همنوعت میخوای دوست بشی و تا آخر عمر باهاش باشی ... اصلا ببین میتونی باهاش مسافرت بری یا نه ....

و ...

باسلام

به نظر من به دل نشستن چهره طرف مهمه ولی از اون مهمتر خوش اخلاق وهم کفو بودنشه

ب

ما یه بار رفتیم یه شهری خونه دوستان مهمون

اونجا یه فردی رو دیدم که از لحاظ قیافه به عقیده بنده خیلی افتضاح بود و در نگاه اول اصلا دلم نمیخواست بهش نگا کنم

چند روزی که اونجا بودیم و من با این فرد آشنا تر شدم به حدی اخلاق و رفتارش من رو شیفته کرده

بود که اصلا قیافه ایشون به چشم من هم نمیومد

اونجا یه درس بزرگی گرفتم و اونم این بود که قیافه ادما نباید اولویت قرار بگیره

حالا توصیه بنده طبق تجربیاتم بر شما اینه که سعی کنید ایشون رو بشناسید

چند ماهی رو باهم دیگه بگذرونید ... بیرون برید ....حرف بزنید ... بحث کنید .... و بعد تصمیم بگیرید

نشناخته جواب مثبت ندین

اول بشناسیدش بعد با خواسته قلبیتون جوابتون رو بدین

هرمیون;832697 نوشت:
اینی که کسی بیاد به شما بگه با چنین آدمی ازدواج کن در آینده نطرت عوص میشه خوب حرف اشتباهی هست ، ولی به نظر من قبل از اینکه بخوای ازدواج کنی بزار ذایقه ات حسابی تحریک بشه
عالی گل
کاملاً موافقم

هرمیون;832697 نوشت:
من کمی با حرف آقا رضا موافق نیستم . همسر نه برای عشق ورزیدن هست ، نه برای کلاس گذاشتن ، نه برای ...
همسر برای اینه که یه عمر باهاش راحت باشی ، راحت بتونی حرف دلت رو بهش بزنی
داداش گل
شما با کسی راحت هستید که به او عشق بورزید
و به کسی عشق می ورزید که با او راحت باشید و حرف دل هم را بفهمید

اگر کمی به گفته های من دقت کنید ، من صحبت از زیبایی چهره یا اندام نکردم

(گر چه این هم جزئی از به دل نشستن است)
عرض کردم همسر باید به دل بنشیند. به دل نشستن مجموعه ای از عواملی است که مرا خوشحال می کند
اعم از زیبایی ظاهر ، اخلاق ، کردار ، میزان فهم و شعور
(نه لزوماً تحصیلات) ، دینداری ، نجابت و......

هرمیون;832697 نوشت:
ببین وقتی باهاش بیرون میری میتونی باهاش راحت باشی ، درد دل کنی ، میتونی شادش کنی ، میتونه شادت کنه ،
فکر کن میخوای با یه همنوعت میخوای دوست بشی و تا آخر عمر باهاش باشی
البته من حرف شما را متوجه شدم و تایید هم می کنم
اینکه اگر ما خوبی را بشناسیم ، به آن علاقمند هم خواهیم شد. این حرف تا حد زیادی درست است ، اما....

یکی از مهمترین تفاوت های انتخاب همسر با انتخاب دوست در این است که با همسر رابطهء جنسی داریم
لذا در ازدواج باید کشش ، جذابیت و به دل نشستن
برای هر شخصی به سلیقه خودش وجود داشته باشد

شما این طرف موضوع را هم در نظر بگیرید
فرض کنید شخص همسری را انتخاب کند که از نظر اخلاق و رفتار کاملاً با هم منطبق باشند ، اما نتوانند از هم لذت زناشویی ببرند
به همان اندازه که نبود تفاهم و همفکری و کشش اخلاقی مخرب است ، نبود این نوع کشش که عرض کردم نیز تخریب کننده ازدواج است

سلام و عرض ادب

شدن که کار نشد نداره. باید دید عواقبش براتون چی هست. من فقط به یه موردش اشاره میکنم.

آدم کسی که دوستش داره چندین اشتباه هم بکنه خیلی راحت میتونه ازش بگذره. (البته در حدی که اون دوست داشتنه رو از بین نبره)

اما اگر کسی که نسبت بهش حسی نداره یکی از همین اشتباهات رو بکنه گذشتن از یه اشتباه هم (به معنای واقعی گذشتن نه فقط عکس العمل نشون ندادن) میتونه کار خیلی سختی بشه.

موفق باشید

یا حق

[="Arial"]

azumane;831565 نوشت:
آیا با کسی که هیچ حسی نسبت بهش ندارم میشه ازدواج کرد؟

[=arial]آره میشه
الان از ترس حرف مردم و نداشتن خواستگار بهتر بله رو میگی
دو روز دیگه میای تاپیک میزنی بعد چند سال زندگی و یه بچه هنوز به دلم ننشسته
چیکار کنم؟
ما هم میشینیم واست صغری کبری میکنیم که باید اولش فکرشو میکردی
دنبال خوبیاش باش و هزارتا اراجیف دیگه
ولی دیگه اون زندگی نه واسه تو زندگی میشه نه واسه همسرت
چهار دفعه خواستگاری کردنم همیشه معنیش عشق نیست
یه وقتایی رو کم کنیه
هیجان خونت اومده پایین سر زندگیت ریسک نکن
تو همین انجمن بگرد ببین چند نفر آینده تو شده تجربشون و هیچ راهیم ندارن
خونواده که هیچی اگه لازمه جلوی کل بشریت بایست و بگو نمیخوام ....

هو العالم

با سلام و عرض ادب

به نظر بنده در امر ازدواج علاقه ی اولیه یا همون به دل نشستن خیلی خیلی مهم هست

ولی به این فکر کنید که تا چه حد بهش علاقه ندارید ؟ تا حدی که حاضرید تو خونه بمونید و هیچ کس نیاد هم براتون مهم نیست؟

یا اینکه خواه خواستگار دیگه داشته باشید یا نداشته باشید هم حاضر نیستید به ازدواج با ایشون

به نظر بنده بهتر هست که باهاشون بیشتر اشنا بشید ولی اگر اصلا دوست نداشته باشید که حتی باهاش بیشتر اشنا بشید بهتر هست که منتظر خواستگار بعدی باشید

ازدواجی که از همون اولش علاقه ای درش نباشه اخرش معلومه ....

azumane;831565 نوشت:
الان برای بار چهارم دارم فکر میکنم ... نمیدونم باید چی کار کنم؟

سلام ردش کن بره
وقتی هیچ حسی نداری و مورد پسندت نیست بهتر کلا ردش کنی بره چه بسا الان بزور اطرافیان و اینکه خواستگار تا فلان سن میاد برات بعدش دیگه هیچ کسی نمیاد و .... زن ایشون شدی فردا دیدی نمیتونی بسازی با ی بچه برگشتی خونه پدر گرامی!
پس روزه شک دار نگیر تجربه دوستان و اطرافیان ثابت کرده اینو ازدواجها 90 درصد دوام نداره دوام هم داشته باشه منتهی ب طلاق عاطفی میشه

reza-d;832671 نوشت:
در محلهء ما هم پیرزنی بیوه است 120 ساله
خیلی زن خوبی است. مهربان و نجیب ، بسیار متدین و خوش برخورد و با کمالات
خب پس من باید بروم او را بگیرم؟!

فکر خوبیه فقط ی نم اختلاف سنی دارید اونم دو جلسه تو کلاسای مشاوره ی من شرکت کنی حل میشه!:d

هرمیون;832697 نوشت:
همسر نه برای عشق ورزیدن هست

پس برا چیه؟
در احادیث داریم به همسر خود عشق بورزید
مثلا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : این سخن مرد که به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد. شافى جلد 2 ص 138

شما هم بورز جانم!

هرمیون;832697 نوشت:
همسر برای اینه که یه عمر باهاش راحت باشی ، راحت بتونی حرف دلت رو بهش بزنی .

این یکی از ویژگهای همسر خوبه!
شما یه نمه دنبال گوش شنوایی تا همسر:-@

یوسف יוסף;832889 نوشت:
پس برا چیه؟
در احادیث داریم به همسر خود عشق بورزید
مثلا
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : این سخن مرد که به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد. شافى جلد 2 ص 138

شما هم بورز جانم!

این یکی از ویژگهای همسر خوبه!
شما یه نمه دنبال گوش شنوایی تا همسر:-@

زمونه ، زمونه عشق ورزیدن نیست .
زمونه عشق ورزیدن گذشته ... الان همه دنبال پول هستن ...

روزگاری بود که دخترا 18 سالگی و پسر ها 24 سالگی ازدواج میکردند . ولی الان به علت وضع اقتصادی بد خانواده ها و هزار تا مسئله دیگه زندگی ها و انتخاب ها بر اساس عشق شکل نمیگیره ...

بر اساس این شکل میگیره که یه مرد در چه سنی میتونه از لحاظ اقتصادی رو پاهاش وایسه و بر اساس این شکل میگیره که چه خواستگاری برای یه خانوم میاد .

هرمیون;832898 نوشت:
زمونه ، زمونه عشق ورزیدن نیست .
زمونه عشق ورزیدن گذشته ... الان همه دنبال پول هستن ...

بله اینهم نظریست
پول دخیله ولی این توقع بیجا است ک مانع ازدواج است الحمدلله مذهبی و غیر مذهبی هم نداره بعضا مذهبیا بدترن
مثلا طرف مهریه اش 10 بار سفر حج+هر سال کربلا و نجف و مشهد+110 سکه است دو مورد اولشم هر سال میخاد
تو شرط ازدواجشم میگه
پنجشنبه ها باید جلسه بسیج محل رو حتما شرکت کنه چون ایشون جلسه نرن داعش مسجد محل رو تصرف میکنه....
سه شنبه ها هم که در میت کاروانی متشکل از بانوان راهی جمکران هست بعد میخاد شوهر هم براش پیدا بشه(دوستان رفتن خواستگار گفتن شرط دختر این بود)
یکی نیست بگه شما شوهر نمیخای جت خصوصی میخای...!
وضعیت بقیه دوستان هم ک معمولا....
البته برخی اقایونم توقعات جالبی دارند طرف سربازی نرفته، کار نداره رفت خواستگاری بعدم میخاد بهش زن بدن!
یا طرف انقدر ارایش داره معلوم نیست زن یا مرده! و تو مجلس خواستگاری همه فکر کردن خواهر داماد بعد زنم میخاد!

ولی عشق لازمه زندگیست(نگفتم چشم بسته عاشق شو ! گفتم عشق ورزیدن ....بین عاشقی و عشق ورزیدن فرقه...)

azumane;831565 نوشت:
پیش

راحت بخام بگم....شما براتون ایمان و اخلاق و امانت داری پسر مطرح نبوده....یکم به این فکر کنیم که زیباترین چهره ها پس از مدتی عادی می شن
برای چی ازدواج میکنیم؟ که وقتی تو جمع رفتیم تو خیابون رفتیم جلوی چشم بقیه بهمون بگن چه خوشگله؟؟؟

سوال:
خواستگاری دارم که رفتار وظاهرش به دلم نمینشست ومن احساسی به ایشون ندارم نمیدونم باید چی کار کنم؟


پاسخ:

با عرض سلام و ادب خدمت شما و همه اسک دینی های بزرگوار
خواهر گرامی مطالعات خود را در زمینه اهداف زندگی و ازدواج بررسی نما و اگر فکر می کنی و یا حتی احتمال می دهی ناقص بوده آنها را افزایش بده و مجددا ملاکهایی را برای خود تنظیم و با اهداف خود مقایسه نمایید و آنها را اصلی (ملاکهایی که قابل چشم پوشی نیستند )و فرعی(ملاگهایی که قابل چشم پوشی هستند در واقع ترجیحی می باشند) کنید . و سپس دوباره ایشان را با توجه به ملاکهای خود مورد ارزیابی قرار دهید.

اگر همچنان ملاکهایی برای شما اصلی هستند و در ایشان وجود ندارند (هر جند آن ملاک ظاهر باشد)از این ازدواج صرفنظر نمایید.
البته معمولا به دل چسبیدن و نشستن جزء ملاکهای اصلی است ولی زیبایی می تواند ملاک فرعی و ترجیحی باشد.
خود را از چاله بیرون نیاورید و به چاه بیافتید با توجه به نکته قبلی عمل نمایید اینکه خوبی ها را برای شما گفته اند کار بسیار خوبی است و اما تصمیم گیر نهایی خود شما هستید و خوبیها و بدیها را در کنار هم بگذارید و ارزیابی نمایید ببینید میتوانید بدیهای او را نادیده بگیرید یا نه.خیلی از موارد هستند که از نظر شما بد هستند و از نظر بسیاری از افراد خوب می باشند در ازدواج مهم خود شما هستید.
به تغییرات آینده خوش بین نباشید چرا که بسیاری از موارد و زندگی ها بوده اند که تغییرات وعده داده شده محقق نشده است سخت است که عاداتی که جزء شخصیت انسان شده است تغییر یابند.
استخاره در مورد شما تنها پس از تحقیق و بررسی و ماندن تردید درست می باشد و لذا خود را فعلا تسلیم استخاره نکنید.

پس بازهم دقت خود را بیشتر نمایید و در ملاکهای خود بازبینی نمایید ویژگیهای منفی و مثبت ایشان را در کنار هم قرار دهید و در صورتی که همچنان بی رغبت بودید صرفنظر نمایید.
در ضمن دقت نمایید اگر دل به فرد دیگری بسته اید بدونید نه تنها نسبت به ایشان بلکه نسبت به هر کس دیگری همین حالت را خواهی داشت .
در ضمن برخی از بزرگواران پیشنهاد دادند که مدتی با هم رفت و آمد نمایید تا همدیگر را بشناسید
لازم است عرض کنم پیشنهاد اشتباهی است چرا که دختر و پسر به هم کشش دارند و وابسته می شوند در این صورت دیگر شناخت و تصمیم درستی نخواهد بود

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یاعلی


1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:۲۳/ ۱۰/ ۱۳۹۵

موضوع قفل شده است