نظر مراجع تقلید درباره چشم زخم
تبهای اولیه
تأثیر چشم زخم از دیر زمان مورد توجه بوده است، تجربیات روزمره و نقلهای تاریخی و دینی این اعتقاد را تقویت کرده اما در این میان خرافاتی هم شکل گرفته که باید برای رفع آنها تلاش کرد.
به گزارش مهر، بر اساس استفتاء انجام شده از دفتر آیت الله موسوی اردبیلی آخرین آیات مبارکه سوره قلم که می فرماید "و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مىگفتند او واقعا دیوانهاى است" به پیغمبر نازل شد تا از چشم زخم در امان باشد و استفاده از این آیه برای در امان ماندن از چشم زخم کاربردی است.
در استفتاء از دفتر آیت الله جعفر سبحانی نیز استفاده از برخی آیات قرآن چون آیه 51 سوره قلم و آیة الکرسی برای استفاده علیه چشم زخم مورد تأیید قرار گرفت و طی آن به کاربرد دعاهایی چون تعویذ و شرف الشمس که در مفاتیح نیز ذکر شده اشاره شد.
دفتر آیت الله نوری همدانی در پاسخ به استفتاءدر رابطه با استفاده از مهره های آبی رنگ به عنوان دستبند، گردنبند یا آویز در منازل تأکید کرد که این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. ممکن است بتوان برای برخی سنگها چون عقیق خواصی را برشمرد اما درباره مهره های آبی رنگ مستند شرعی وجود ندارد، در رابطه با جلوگیری از چشم زخم خواندن "و ان یکاد ( آیه 51 سوره قلم)"، آیة الکرسی و یا چهارقل در روایات آمده است. در این استفتاء همچنین تأکید شده است که دعای شرف الشمس و تعویذ از دعاهای مستند در این رابطه هستند.
در تفسیر نمونه در رابطه با آیه 51 سوره قلم آمده است: بسیارى از مفسران گفته اند: منظور این است که دشمنان به هنگامى که آیات با عظمت قرآن را از تو مى شنوند، به قدرى خشمگین و ناراحت مى شوند و با عداوت به تو نگاه مى کنند که گویى مى خواهند تو را با چشمهاى خود بر زمین افکنند و نابود کنند! و در توضیح این معنى جمعى افزوده اند که آنها مى خواهند از طریق چشم زدن که بسیارى از مردم به آن عقیده دارند و مى گویند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است که با یک نگاه مخصوص ممکن است طرف را بیمار یا هلاک کند، تو را از بین ببرند.
تفسیر نمونه در ادامه آورده است: بعضى دیگر گفته اند که این کنایه از نگاههاى بسیار غضب آلود است. تفسیر دیگرى براى این آیه به نظر مى رسد که شاید از تفسیرهاى بالا نزدیکتر باشد و آن اینکه قرآن مى خواهد تضاد عجیبى را که در میان گفته هاى دشمنان اسلام وجود داشت با این بیان ظاهر سازد و آن این است که آنها وقتى آیات قرآن را مى شنوند آنقدر مجذوب مى شوند و در برابر آن اعجاب مى کنند که مى خواهند تو را چشم بزنند.
از رسول گرامی اسلام روایت شده که روزی آن حضرت از قبرستان بقیع میگذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتر اهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیدهاند.
از امام صادق (ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود هر آیینه میبینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مردهاند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد.
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.
از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود.
دفتر آیت الله نوری همدانی در پاسخ به استفتاءدر رابطه با استفاده از مهره های آبی رنگ به عنوان دستبند، گردنبند یا آویز در منازل تأکید کرد که این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. ممکن است بتوان برای برخی سنگها چون عقیق خواصی را برشمرد اما درباره مهره های آبی رنگ مستند شرعی وجود ندارد، در رابطه با جلوگیری از چشم زخم خواندن "و ان یکاد ( آیه 51 سوره قلم)"، آیة الکرسی و یا چهارقل در روایات آمده است. در این استفتاء همچنین تأکید شده است که دعای شرف الشمس و تعویذ از دعاهای مستند در این رابطه هستند.
با تشکر از مطالب مفید شما
در صورت امکان در باره دعای شرف الشمس و تعویذ ذکر شده، توضیح بیشتری بدهید. با تشکر :Gol:
دعاي شرف الشمس چيست؟
مرحوم كفعمي در كتاب مصباح كفعمي بدون آن كه سند محكمي ذكر كند مي گويد: اين حروف (دعاي شرف الشمس) شكل اسم اعظم است، سپس در حاشيه كتاب ياد شده مي گويد: در بعضي از كتاب هاي شيعه ديدم كه از امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ نقل شده است.
به نظر مي رسد بيان چنين نقلي محكم نيست، چون سند روايت امام علي ـ عليه السّلام ـ ذكر نشده است. مرحوم شيخ بهايي نيز در كتاب «سر المستتر» با اندكي تغيير آن را آورده است.
البته در كتاب هاي ياد شده اين حروف و شكل به شرف الشمس ناميده نشده است، بلكه ممكن است تشخيص اساتيد علوم ختوم و اذكار اين بوده كه اين شكل در شرف شمس ـ كه نوزدهم فروردين ماه است ـ نوشته شود كه ساعت خوبي است و باعث تأثير بيشتر اين ذكر مي شود. برخي اين شكل و ذكر را بر روي انگشتر حك مي كنند، ولي سندي براي آن يافت نشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ سيد مصطفي خميني، تفسير القرآن الكريم، قم، مؤسسه العروج، الطبعه الثانيه، 1418 ق، ج 1، ص 152.
2ـ مرحوم مجلسي، بحار الانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، الطبعه الثانيه، 1403 ق، ج 59، ص 355.
[=tahoma][=tahoma][=yagut][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]اَللّهُم اِنّي اَسئَلُكَ بِالهاءِ مِنْ اِسمِكَ الْاَعظَم و بالثَلآثِ العِصّيِ و بالالَفِ المُقَّّوِم و بِالمِيمِ الطَميس الاَبتَر و بالسِّلمِ و بالاَربَعَه الَتِي هِي كالكَفِ بِلا مُعصَم و بِالهاءِ المَشقُوقَه و بالواوِ المُعظَّم صوره اِسمكَ الشَّريفِ الاَعظَم اَن تُصَلِيَ علي سَيِّدِنا مُحمَّدِ وَ آلِهِ بعدد حروف ماجري بِالقلم و اَن تَقضِي حاجَتِي.[/][/][/][/]
تعویذ یعنی چه؟
«عوذه» یعنی چیز یا کسی که به آن پناه برده شود، و «تعویذ» یعنی در پناه درآوردن.
بنا به تعالیم شریعت اسلام، برخی نفوس شریر همانند جنیان کافر و شیاطین جنی و انسی در برخی افراد، تأثیراتی سوء دارند.
برای دفع این گونه تأثیرات، در اسلام دستوراتی رسیده است، از جمله:
خواندن برخی دعاها یا وردها و ذکرها، و نیز نوشتن برخی دعاها و همراه داشتن آنها.
بخشی از این عوذات و حرزها از برخی ائمه علیه السلام نقل شده است که مشهورترین آنها آیه « و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون »؛ ( و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را می شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می گویند بی گمان او دیوانه است. ) برای دفع چشمزخم و حرز امام جواد علیه السلام برای دفع بلایا است.
[="seagreen"]يا نُورُ يا بُرْهانُ يا مُبينُ يا مُنيرُ يا رَبِّ اِكْفِنى الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَاَسْئَلُكَ النَّجاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِى الصُّورِ [="seagreen"]اى نور و اى دليل روشن و اى آشكاركننده اى نوربخش پروردگارا كفايتم كن از شرور و آفات روزگار و از تو خواهم رهايى را در روزى كه دميده شود در صور[/]
[/]
وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (51قلم)
و حقيقت اين است كه كسانى كه كفر ورزيدهاند هنگامى كه اين ذكر (قرآن را) شنيدند نزديك بود تو را به (نحوست) چشمانشان بلغزانند! و (به خاطر عجز از درك قرآن درباره آورنده آن) مىگويند: او ديوانه است.
در تفسير اين آيه نظرات گوناگونى دادهاند:
1- بسيارى از مفسران گفتهاند: منظور اين است كه دشمنان به هنگامى كه آيات با عظمت قرآن را از تو مىشنوند، به قدرى خشمگين و ناراحت مىشوند، و با عداوت به تو نگاه مىكنند كه گويى مىخواهند تو را با چشمهاى خود بر زمين افكنند و نابود كنند! و در توضيح اين معنى جمعى افزودهاند كه آنها مىخواهند از طريق چشم زدن كه بسيارى از مردم به آن عقيده دارند و مىگويند در بعضى از چشمها اثر مرموزى نهفته است كه با يك نگاه مخصوص ممكن است طرف را بيمار يا هلاك كند، تو را از بين ببرند.
2- بعضى ديگر گفتهاند كه اين كنايه از نگاههاى بسيار غضبآلود است مثل اينكه مىگوئيم فلان كس آن چنان بد به من نگاه كرد كه گويى مىخواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد! 3- تفسير ديگرى براى اين آيه به نظر مىرسد كه شايد از تفسيرهاى بالا نزديكتر باشد و آن اينكه قرآن مىخواهد تضاد عجيبى را كه در ميان گفتههاى دشمنان اسلام وجود داشت با اين بيان ظاهر سازد و آن اينكه: آنها وقتى آيات قرآن را مىشنوند آن قدر مجذوب مىشوند و در برابر آن اعجاب مىكنند كه مىخواهند تو را چشم بزنند (زيرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است كه بسيار اعجابانگيز مىباشد) اما در عين حال مىگويند: تو ديوانهاى، و اين راستى شگفتآور است، ديوانه و پريشان گويى كجا و اين آيات اعجابانگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟
گروهى از مفسرين منكر اثر و خطر چشم و نظر شده اند و گفته اند: چشم زخم هيچگونه اثرى ندارد. ولى چون آن دليلهائى كه آنان براى مدعاى خود آورده اند قابل اعتماد نيستند لذا از نقل آنها خود دارى مى كنيم. و گروه ديگرى از مفسرين و محققين، اين موضوع را ثابت نموده و دليلهائى براى اثبات آن آورده اند.
از جمله اينكه صاحب تفسير مجمع البيان مى گويد: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
چشم زخم حق است. چشم زخم مى تواند قله كوه را فرود آورد- و نيز آن حضرت مى فرمايد: اگر چيزى باشد كه بر قضا و قدر سبقت گيرد يقينا چشم- زخم خواهد بود- و نيز پيامبر خدا براى امام حسن و امام حسين عليهما السّلام دعاى چشم زخم مى خواند و ... از جمله اينكه حضرت على بن أبي طالب عليه السّلام- چنانكه در كلمات قصار نهج البلاغه، شماره- 400- آمده مى فرمايد:
العين حق و الرقى حق و السحر حق.1
يعنى چشم زخم و تعويذهائى كه در آنها مى دمند و سحر حق و داراى اثر مى باشند.
در ذيل سخن على عليه السّلام راجع به چشم زخم مطالب شايان توجهى نقل كرده كه مراجعه به آنها بسيار مفيد است. در تفسير صافى مى گويد: در حديث آمده:
چشم زخم، مرد را در قبر و شتر را در ديگ مىكند. و علم (هيپنوتيزم) چنانكه در: قاموس قرآن قريشى مى گويد نيز اين مطلب را آفتابى كرده و گفته: نيروئى كه از چشم شخص خارج مى شود حتى مى تواند طرف را بخواباند.
نمونه هائى از اثر چشم و نظر:
1- گفته شده: (در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) افرادى داراى چشم زخم بودند كه حتى اگر ماده گاو و ماده شتر چاق از نزديكى آنان عبور مى كرد او به آن حيوان يك نظر مخصوص مى انداخت، بعدا به دختر، يا كنيز خود مى گفت: زنبيل و پول را حاضر كن تا برويم از گوشت اين شتر بياوريم! آن شتر شب را صبح نمى كرد تا اينكه هدف مرگ قرار مى گرفت، آنگاه آنرا نحر مىكردند!
2- كلبى مى گويد: چه بسا مردى از عرب بود كه مدت دو، يا سه روز چيزى نمى خورد. بعدا پرده خيمه را بلند مى كرد. هنگامى كه شتر، يا گوسفندى از آنجا عبور مى كرد او مى گفت: من تا امروز شتر و گوسفندى بهتر از اينها نديده ام! بعدا چندان طولى نمى كشيد كه قسمتى از آن شتر و گوسفندها سقوط مى كردند و هلاك مى شدند.
پس قول آن دسته از مفسرين كه منكر چشم زخم بوده و هستند ضعيف است. زيرا لازم نيست كه رابطه بين مؤثر و متأثر حتما بوسيله حواس ظاهرى انسان باشد كه عبارتند از: چشم، گوش، چشيدن، لمس و بوئيدن بلكه مى توان گفت: رابطه بين آنها مافوق و ماوراء حواس ظاهرى انسان است.
كما اينكه چيزهاى ديگرى مى باشد كه خود آنها بوسيله حواس ظاهرى محسوس نمى شوند. بلكه از آثارشان مى توان پى به وجودشان برد. مثلا نظير ذات مقدس پروردگار كه ممكن نيست با حواس ظاهرى انسان محسوس شود.
بلكه به وسيله آثار و مخلوقاتش مى توان پى به وجود مقدسش برد. 2
موفق باشید:Gol:
1.ابن ابى الحديد در جلد- 19- شرح نهج البلاغه
2.تفسير آسان، ج8، ص: 159و 158
[=trebuchet ms][="]یکی از چیزهایی عجیب و حیرت آور عالم انسانی، اصابه العین یعنی «چشم زخم» است. که به زبان عادی می گوییم: چشمش گیرا و گیرنده است. به فارسی کتابی می گوییم: «شور چشم» است و به عربی می گویند عیون است.[/][/]
[=trebuchet ms][="]پیش ترها، خرمهره های رنگی کوچک و بزرگ را بر بازو یا سینه یا کلاه بچه ها می دوختند، برای این که هرگاه کسی چشم به این بچه باز کند، ابتدا چشمش به این مهره های رنگین بیفتد و تیرش به آن ها بخورد و به بچه اصابت نکند و اکنون این رسم برداشته شده است.[/][/]
[=trebuchet ms][="]فخر رازی در ضمن آیه ی کریمه ی سوره ی مبارکه ی یوسف که حضرت یعقوب، اسرائیل الله (علیه السلام) به فرزندانش می فرماید: «یا بنیّ لا تدخلوا من باب واحدٍ و ادخلوا من ابوابٍ متفرقهٍ» (یوسف-67) می گوید که این برای دوری از اصابه العین است. به سفینه البحار ماده ی عین نیز مراجعه کنید. آن جا هم روایاتی در این خصوص آمده است.[/][/]
[=trebuchet ms][="]در شهاب الاخبار و غیره هم این روایت از جناب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که فرمود: «ان العین لتدخل الرجل القبر و لتدخل الجمل القدر» شتر را در دیگ می اندازد و مرد را در قبر داخل می نماید، به خصوص در باره ی طایفه ی بنی است می گویند که خیلی چشم گیرا داشتند و حتی روایتی در این باره آمده است.[/][/]
[=trebuchet ms][="]آقایی خدا رحمتش کند صحبت می کرد که شخصی به قدری چشمش گیرا بود که همه از او می ترسیدند. بالاخره چشم خود او خودش را از پا درآورده و خود او را گرفت. گفتند به درخت خرمایی تکیه داده بود داشت صحبت می کرد، و در اثنای صحبت دست آورده بالای سرش روی درخت خرما و برگشت نگاه کرد و گفت: قد من چقدر بلند است! و این نظر به بلندی کار خودش را کرد و او را از پای درآورد![/][/]
[=trebuchet ms][="]شرح دروس اشارات و تنبیهات- نمط دهم- ص 232-233[/][/]