جمع بندی اگر تعداد زنان کمتر از تعداد مردان باشد؛ حکم اسلام در ازدواج چگونه است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر تعداد زنان کمتر از تعداد مردان باشد؛ حکم اسلام در ازدواج چگونه است؟

سلام. من یک روایتی خوندم بیان همه چیز در قران هست. حالا فرض کنیم که تو جهان به تعداد 20 نفر زن بالغ که توانایی بچه دار شدن رو داره وجود داره و این بیست نفر شامل باکره و غیر باکره و زنان بیوه میشه. و به تعداد صد نفر مرد جوان 30 ساله در دنیا وجود داره که از لحاظ روحی

و جسمی نیاز به جنس مخالف دارند و جمعیت جهان کلا 120 نفره که شامل 20 تا زن بالغ و 100 مرد بالغ است.

حالا سوال اینجاست: به ازای همه تعداد مردان زنی وجود نداره و اگر به هر مرد یک زن اختصاص بدهیم 80 مرد بالغ دیگه می مانند. این هشتاد مرد با شهوت خودشون چی کار کنند. حکم قران در این باره چیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
مطلب اول این که:
اگر آیات و روایات می فرمایند هر چیزی در قرآن هست آیا به این معناست که همه آن را ما می فهمیم. قرآن می فرماید: لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و یا می فرماید وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ. در تفسیر این آیات نظر های مختلفی هست که بهترین ها این به نظر می رسد که قرآن در امور هدایت انسان ها همه امور را دارا است و در قرآن هر علم برای هدایت بشر هست. اما آیا این به آن معناست که ما می توانیم به این علوم دست پیدا کنیم ؟ خود قرآن جواب این مطلب را می دهد : لا یمسه الا المطهرون . دست یابی به حقایق قرآن مخصوص ائمه معصومین است.
پس هر سوالی که در راه هدایت انسان به ذهنم می آید جوابگوی آن قرآن است اما نباید انتظار داشت که هر انسان معمولی بتواند آن را از درون قرآن بیرون کشد و این کار مخصوص ائمه طاهرین است چه این که هر سوالی که از حضرات می کردند ایشان با قرآن جواب می فرمودند.

اما مطلب دوم : فرضی که شما در سوالتان مطرح فرمودید یک مطلب کاملا فرضی است که با حقایق خلقت مطابق نیست و قرار نیست که ما حقایق خلقت و قوانین آن را به هم بریزیم و آنگاه از خدا سوال کنیم که خدا در قرآن خود چه مطلبی برای این فرض آورده ای؟؟؟! این مشی و حرکت غیر علمی و ناصحیحی است. در حالی که خدا بنا بر آنچه که عالم را خلق فرموده است که این خلقت او از روی حکمت و علم بوده آن را هدایت می فرماید : ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی : (پروردگار ماکسی است که خلقت هر چیزی را به آن داد و سپس آن را هدایت کرد) هدایت خدا چه تکوینی و چه تشریعی بر اساس خلقت حکیمانه خداست. اگر خدا قوانینی در عالم خلقت گذاشته است تکوینا و قوانینی در زندگی انسان مختار وضع کرده است تشریعاً همه و همه بر اساس آن خلقت عالمانه و حکیمانه اوست. اگر می گوید آتش می سوزاند و آب خن می کند به خاطر نحوه آفرینش آن هاست و اگر می گوید مرد فلان احکام را دارد و زن فلان حکم را (حجاب و ازدواج و ...) همه به خاطر نحوه آفرینش آنهاست . و همچنین در آفرینش اجتماعی انسان ها چه مرد و چه زن که خدا آنها را به ترتیبی خلق کرده است که برای هر کدام زوج مناسب خود در عالم وجود دارد.
حال اگر بیاییم و به صورت فرضی قوانین عالم را به هم بریزیم و از برای خودمان قوانین جدیدی در عالم خلقت فرض کنیم نمی توانیم برای این قوانین جدید از دین پاسخ بخواهیم چه این که خدا بنا بر خلقت حکیمانه عالم را خلق کرده و قوانین آن معلوم و مشخص است و قوانین فرضی شما نه حکیمانه است نه ساخته خدا. این بحث آنجا جدی تر می شود که انسان با عملکرد ناصحیح خود ناموس خلقت را عوض می کند و منتظر تغییر احکام دینی است و چرایی هایی برای دین مطرح می کند به قول معروف لیوان را بر عکس می گیرد و می گوید این چه لیوانی است دیگر ، ته آن باز و سر آن بسته است!! این قضیه در عالم امروزه پیش آمده است انسان ها با تعالیم ناصحیح غربی جامعه ای را شکل داده اند که ناموس طبیعت نیست و مشکلات فراوانی دارد آنگاه در پی تغییر احکام دینی اند در صورتی که جواب به آنها این است که شما خود را درست کند نه بخواهید دین را تغیر دهید به عنوان مثال ناموس طبیعت این است که مرد نفقه بده باشد و زن نفقه بگیر ، مرد فعالیت های سخت کاری داشته باشد و پول در بیاورد و زن مسئول امور عاطفی خانه باشد و نفقه بگیرد و بر همین اساس نیز اسلام احکامی را مطرح کرده است احکام دیات و ارث و نفقه و مهریه و... اما غربی ها با تغییر سیستم خانواده و تولید فمینیسم همه قواعد را به هم ریخته اند از اسلام ایراد می گیرند.
در موضوع مطرح شده در سوال شما هم این گونه است اگر این یک فرض صرف است که نباید دنبال جواب آن بود و اگر روزی پیش بیاید که انسان با سوء تدبیر خویش جامعه را به این سمت ببرد که نسبت مرد و زن 1 به شش بشود خود کرده را تدبیر نیست و باید این سیاست غلط را اصلاح کرد و الا خدا با سیستم طبیعی که در بدن انسان قرار داده است نسبت زنان و مردان را در طول آفرینش متعادل نگه داشته است.

مطلب سوم این که: اگر از دو مطلب قبلی بگذریم و بگوییم واقعا اگر این گونه پیش آید که تعداد زنان از مردان کمتر شود و مردی برای ازدواج زنی نیابد (بر فرض) چه باید کرد آیا قرآن جوابی دارد یا نه؟
آری : جواب های قبلی که از قرآن گفتیم جواب ابدایی قرآن بود مثل:
ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی. و جواب اصلی قرآن به این سوال شما این است:
[=&quot]
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [=&quot]و كسانى كه وسيله نكاح كردن ندارند به عفت سر كنند تا خدا از كرم خويش از اين بابت بى نيازشان كند ... . (نور، آیۀ 33)

[=&quot][=&quot]این آیه می فرماید که اگر کسی برای ازدواج مشکلی داشت و مورد ازدواج برای او پیدا نشد مجوز گناه ندارد و می تواند با عفت ورزیدن روزگار بگذراند آن خدایی که انسان را خلق کرده است و به نیاز ها و شهوات او عالم است می داند که این انسان با عفت ورزیدن می تواند این شهوات را کنترل کند و اگر ازدواج برای او رخ ندهد می تواند گناه نکند و اگر این کار را کرد خدا او را بی نیاز می کند .
البته در شرایط خاص ( بر فرض مثال شما) فقه اسلامی ظرفیت هایی دارد که می تواند این شرایط خاص را مدیریت کند.
[=&quot][=&quot]
[=&quot][=&quot]نتیجه:
[=&quot][=&quot][=&quot][=&quot]اول این که[=&quot][=&quot] : در باب هدایت همه چیز در قرآن هست ولی این به آن معنا نیست که همه می توانند به آن دست یابند و این مختص معصومین است.
[=&quot][=&quot][=&quot][=&quot]دوم این که : [=&quot][=&quot]خدا با شرایط خاصی عالم را آفرید که عالمانه و حکیمانه است و طبق آن نظام احسن احکام تکوینی و تشریعی خود را وضع کرده است و تغییر آن معنایی ندارد.
[=&quot][=&quot]سوم این که[=&quot][=&quot] : برای این فرض شما هم خدا جوابی در قرآن بیان کرده است: [=&quot]وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ [=&quot]و كسانى كه وسيله نكاح كردن ندارند به عفت سر كنند تا خدا از كرم خويش از اين بابت بى نيازشان كند ... . (نور، آیۀ 33)


سوال:
اگردر جهان به تعداد 20 نفر زن که توانایی بچه دار شدن رو داره وجود داره و به تعداد صد نفر مرد جوان 30 ساله در دنیا وجود داره
راهکار اسلام برای این وضعیت چیست؟


جواب:
مطلب اول این که: اگر آیات و روایات می فرمایند هر چیزی در قرآن هست آیا به این معناست که همه آن را ما می فهمیم. قرآن می فرماید: لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین(1) و یا می فرماید وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ(2).
در تفسیر این آیات نظر های مختلفی هست که بهترین ها این به نظر می رسد که قرآن در امور هدایت انسان ها همه امور را دارا است و در قرآن هر علم برای هدایت بشر هست. اما آیا این به آن معناست که ما می توانیم به این علوم دست پیدا کنیم ؟ خود قرآن جواب این مطلب را می دهد : لا یمسه الا المطهرون(3) . دست یابی به حقایق قرآن مخصوص ائمه معصومین است.

پس هر سوالی که در راه هدایت انسان به ذهنم می آید جواب گوی آن قرآن است اما نباید انتظار داشت که هر انسان معمولی بتواند آن را از درون قرآن بیرون کشد و این کار مخصوص ائمه طاهرین است چه این که هر سوالی که از حضرات می کردند ایشان با قرآن جواب می فرمودند.

اما مطلب دوم :
فرضی که شما در سوالتان مطرح فرمودید یک مطلب کاملا فرضی است که با حقایق خلقت مطابق نیست و قرار نیست که ما حقایق خلقت و قوانین آن را به هم بریزیم و آن گاه از خدا سوال کنیم که خدا در قرآن خود چه مطلبی برای این فرض آورده ای؟؟؟!

این مشی و حرکت غیر علمی و ناصحیحی است. در حالی که خدا بنابر آنچه که عالم را خلق فرموده است که این خلقت او از روی حکمت و علم بوده آن را هدایت می فرماید : ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی(4) : (پروردگار ماکسی است که خلقت هر چیزی را به آن داد و سپس آن را هدایت کرد) هدایت خدا چه تکوینی و چه تشریعی بر اساس خلقت حکیمانه خداست.

اگر خدا قوانینی در عالم خلقت به صورت تکوینی قرار داده و قوانینی در زندگی انسان مختار به صورت تشریعی وضع کرده است همه بر اساس خلقت عالمانه و حکیمانه اوست. اگر می گوید آتش می سوزاند و آب خنک می کند به خاطر نحوه آفرینش آن هاست و اگر می گوید مرد فلان احکام را دارد و زن فلان حکم را (حجاب و ازدواج و ...) همه به خاطر نحوه آفرینش آنهاست .

و همچنین در آفرینش اجتماعی انسان ها چه مرد و چه زن که خدا آنها را به ترتیبی خلق کرده است که برای هر کدام زوج مناسب خود در عالم وجود دارد.
حال اگر به صورت فرضی قوانین عالم را به هم بریزیم و قوانین جدیدی در عالم خلقت فرض کنیم نمی توانیم برای این قوانین جدید از دین پاسخ بخواهیم چه این که خدا بنا بر خلقت حکیمانه عالم را خلق کرده و قوانین آن معلوم و مشخص است و قوانین فرضی شما نه حکیمانه است نه ساخته خدا.

این بحث آنجا جدی تر می شود که انسان با عملکرد ناصحیح خود جریان طبیعی عالم را عوض می کند و منتظر تغییر احکام دینی است و چرا هایی برای دین مطرح می کند به قول معروف لیوان را بر عکس می گیرد و می گوید این چه لیوانی است دیگر ، ته آن باز و سر آن بسته است!!

این قضیه در عالم امروزه پیش آمده است انسان ها با تعالیم ناصحیح غربی جامعه ای را شکل داده اند که همراه با جریان طبیعی عالم نیست و مشکلات فراوانی دارد آنگاه در پی تغییر احکام دینی اند در صورتی که جواب به آنها این است که شما خود را درست کنید نه اینکه بخواهید دین را تغیر دهید

به عنوان مثال ناموس طبیعت این است که مرد نفقه بده باشد و زن نفقه بگیر ، مرد فعالیت های سخت کاری داشته باشد و پول در بیاورد و زن مسئول امور عاطفی خانه باشد و نفقه بگیرد و بر همین اساس نیز اسلام احکامی را مطرح کرده است احکام دیات و ارث و نفقه و مهریه و... اما غربی ها با تغییر سیستم خانواده و تولید فمینیسم همه قواعد را به هم ریخته اند از اسلام ایراد می گیرند.

در موضوع مطرح شده در سوال شما هم این گونه است اگر این یک فرض صرف است که نباید دنبال جواب آن بود و اگر روزی پیش بیاید که انسان با سوء تدبیر خویش جامعه را به این سمت ببرد که نسبت مرد و زن 1 به شش بشود خود کرده را تدبیر نیست و باید این سیاست غلط را اصلاح کرد و الا خدا با سیستم طبیعی که در بدن انسان قرار داده است نسبت زنان و مردان را در طول آفرینش متعادل نگه داشته است.

مطلب سوم این که:
اگر از دو مطلب قبلی بگذریم و بگوییم واقعا اگر این گونه پیش آید که تعداد زنان از مردان کمتر شود و مردی برای ازدواج زنی نیابد (بر فرض) چه باید کرد آیا قرآن جوابی دارد یا نه؟
آری : جواب های قبلی که از قرآن گفتیم جواب ابدایی قرآن بود مثل:
ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی. و جواب اصلی قرآن به این سوال شما این است:

وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ و كسانى كه وسيله نكاح كردن ندارند به عفت سر كنند تا خدا از كرم خويش از اين بابت بى نيازشان كند ...(5)

این آیه می فرماید که اگر کسی برای ازدواج مشکلی داشت و مورد ازدواج برای او پیدا نشد مجوز گناه ندارد و می تواند با عفت ورزیدن روزگار بگذراند آن خدایی که انسان را خلق کرده است و به نیاز ها و شهوات او عالم است می داند که این انسان با عفت ورزیدن می تواند این شهوات را کنترل کند و اگر ازدواج برای او رخ ندهد می تواند گناه نکند و اگر این کار را کرد خدا او را بی نیاز می کند .
البته در شرایط خاص ( بر فرض مثال شما) فقه اسلامی ظرفیت هایی دارد که می تواند این شرایط خاص را مدیریت کند.

نتیجه:
اول این که : در باب هدایت همه چیز در قرآن هست ولی این به آن معنا نیست که همه می توانند به آن دست یابند و این مختص معصومین است.
دوم این که : خدا با شرایط خاصی عالم را آفرید که عالمانه و حکیمانه است و طبق آن نظام احسن احکام تکوینی و تشریعی خود را وضع کرده است و تغییر آن معنایی ندارد.
سوم این که : برای این فرض شما هم خدا جوابی در قرآن بیان کرده است: وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ و كسانى كه وسيله نكاح كردن ندارند به عفت سر كنند تا خدا از كرم خويش از اين بابت بى نيازشان كند ... (6)

پاورقی:
1- انعام 59.
2- نحل 89.
3- واقعه 79.
4- طه 50.
5-
نور، 33.
6- همان.

موضوع قفل شده است