جمع بندی آیا بیماری خطرناک خود را با خانواده در میان بگذارم!؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا بیماری خطرناک خود را با خانواده در میان بگذارم!؟

سلام
26 ساله هستم ، پسر ، شاغل در یک اداره ی دولتی و مجرد
من برای انتقال خون به مرکز انتقال خون رفتم و آنها یک تست از من گرفتن. تست مربوط به hiv بود که نتیجه ی آن مثبت بود. مسئول آزمایشگاه گفت که امکان اشتباه وجود داره و مجددا خواست بعد از 2 ماه آزمایش بدم ، و دوباره هم آزمایش مثبت بود
به متخصص عفونی هم مراجعه کردم و بعد از دیدن آزمایشات گفت که شما hiv+ هستی.
الآن تحت درمان هستم و حدود 3 ماه از بیماریم میگذره

فقط یک سوال دارم ، آیا این مشکل را با خانواده ام مطرح کنم!؟ به آنها بگویم که به hiv مبتلا هستم یا نه!؟ میترسم در این صورت من را تنها بگذارند...
بسیار دیده ام که اشخاصی که بیماری را با بقیه در میان می گذارند از خانواده طرد می شوند و خانواده حتی حاضر به غذا خوردن با آنها نیستند...
از سوی دیگر حس میکنم پشتیبانی آنها برایم مفید است

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

مددجو;829922 نوشت:
سلام
26 ساله هستم ، پسر ، شاغل در یک اداره ی دولتی و مجرد
من برای انتقال خون به مرکز انتقال خون رفتم و آنها یک تست از من گرفتن. تست مربوط به hiv بود که نتیجه ی آن مثبت بود. مسئول آزمایشگاه گفت که امکان اشتباه وجود داره و مجددا خواست بعد از 2 ماه آزمایش بدم ، و دوباره هم آزمایش مثبت بود
به متخصص عفونی هم مراجعه کردم و بعد از دیدن آزمایشات گفت که شما hiv+ هستی.
الآن تحت درمان هستم و حدود 3 ماه از بیماریم میگذره

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و همه دوستان اسک دینی عزیز
بسیار متاسفم که مبتلا به این بیماری شده اید امیدوارم ضمن عمل به دستورات پزشکان درمانهای مناسب و قطعی برای این بیماری پیدا شود.
متاسفانه در کشور برخورد مناسبی با مبتلایان به این بیماری صورت نمی گیرد و عمدتا به خاطر آگاهی نامناسب و غیر کافی با این بیماری می باشد و همچنانکه فرمودید حتی در بسیاری از مواقع بازگو نمودن بیماری موجب طرد شدن می شود.
البته رفته رفته آگاهی ها بیشتر می شود و در همین مسیر اخیرا سریالی از شبکه 3 تحت عنوان پریا پخش شد که از جهت اطلاع دهی نسبت به این بیماری فیلم خوبی بود.
دوست عزیز ابتدا اطلاعات خود را نسبت به این بیماری بالا ببرید و به هیچ عنوان امید و روحیه و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و بدانید چه بسیار از بیماریها هستند که امید و روحیه بیمار سبب غلبه بر بیماری می شود و یا بالعکس ناامیدی سبب نابودی می شود بدانید ناامیدی از همه بیماریها کشنده تر است.بسیاری از افراد همانند شما هستند که هم اکنون با کنترل بیماری امید و روحیه و اعتماد به نفس خود را حفظ نموده و زندگی طبیعی دارند و البته افرادی هم هستند که خود را باخته اند پس هر چند شما ندانسته به این بیماری مبتلا شده اید ولی موفقیت آینده شما در گرو عکس العمل مناسب شماست.
همچنانکه میدانید معاشرتهای اجتماعی بیش از آنکه برای سایرین ایجاد مشکل نمایید برای خود شما ایجاد مشکل می نماید چرا که در صورت بیمار شدن شما به دلیل ضعف ایمنی بدن شما بهبودی شما طولانی تر خواهد بود لذا به دستورات پزشکان در جهت جلوگیری از پیشرفت و رعایت بهداشت و...توجه ویژه داشته باشید.
هرچند که مجرد هستید ولی با خانمهایی که داری این بیماری هستند می توانید ازدواج نمایید لذا مانعی برای ازدواج شما هم نیست.

مددجو;829922 نوشت:
فقط یک سوال دارم ، آیا این مشکل را با خانواده ام مطرح کنم!؟ به آنها بگویم که به hiv مبتلا هستم یا نه!؟ میترسم در این صورت من را تنها بگذارند...
بسیار دیده ام که اشخاصی که بیماری را با بقیه در میان می گذارند از خانواده طرد می شوند و خانواده حتی حاضر به غذا خوردن با آنها نیستند...
از سوی دیگر حس میکنم پشتیبانی آنها برایم مفید است

هر دو نکته شما بسیار درست است هم احساس نیاز شما به حمایتهای خانواده و هم امکان برخورد نامناسب آنها و طرد شدگی شما و همچنانکه می دانید مهمترین دلیل نداشتن اطلاعات و جو غلط حاکم بر جامعه است
برای غلبه بر این مشکل ابتدا باید به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خانواده خود اطلاعات دهید و آنها را آگاه سازید
بدانید شما به تنهایی و به سرعت نمی توانید اطرافیان و جامعه را تغییر دهید پس به هیچ عنوان بیماری خود را مگر در صورت ضرورت و نیاز به کسی نگویید و تنها در صورت آگاهی بخشی و زمینه سازی به خانواده خود بگویید البته دقت داشته باشید زمینه سازی به گونه ای باشد که خانواده به افراد و فامیلهای دیگر نگویند.
افزایش اطلاعات خانواده باید تدریجی و بدون ایجاد حساسیت باشد همچنین بعد از آن هم اطلاع آنها از بیماری شما نیز باید تدریجی باشد.
برای اطلاع دادن می توانید ابتدا از افراد منطقی و دلسوز و تاثیر گذار روی خانواده استفاده نمود.
آرامش خود را حفظ نموده و سعی نمایید ایمان خود را محکمتر نمایید.
توجه به معنویت و دعا و توسل به اهل بیت را هرگز فراموش نکنید که بهترین راه برای کسب آرامش و تقویت ایمان انسان باشد .
نکته آخر: در جاهای ضروری مثل مراجعه به دکتر یا بیمارستانها و...باید با زمینه سازی مناسب آنها را متوجه بیماری خود بکنید و از برخورد آنها ناراحت نشده و محکم باشید.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام

ببخشید بنده پیشنهاد میکنم حتما خانواده رو مطلع کنید و ازشون خواهش کنید که یه چکاپ برای این بیماری بدهند.

حالا اگه دوست نداشتید در مورد خودتون صحبتی نکنید ولی به یک طریقی خانواده رو بفرستید آزمایش. خدایی نکرده اگر مبتلا باشند زودتر متوجه بشوید بهتر هست.

متاسفانه فرهنگ خوبی در این موارد در جامعه کنونی ما حکمفرما نیست و ما هم تو هپروت زندگی نمیکنیم تو همین جامعه و بین همین افراد داریم زندگی میکنیم .
حتی ممکنه از طریق خانواده به سایر آشناها و فامیل هم کشیده بشه .
شما با توکل به خدا زندگیتو بکن و درمان رو شروع کن ، مواظب باش که افراد خانواده از شما بیماری رو نگیرن .
ترحم افراد خانواده به درد شما نمیخوره امیدت به خدا باشه .

باید به اعضای خونوادتم دقت کنی.ببینی اونا رازنگه دار هستن یا کسایی هستن که بتونن تحمل کنن این موضوعو.من بودم به خاطر اینکه مادرم غصه نخوره بهش نمیگفتم.حاضرم تمام دردای دنیا را تحمل کنم ولی مادرم یخورده غصه هم نخوره.

[="Navy"]اولا خیلی ناراحت شدم که بیمار هستید انشاالله که هرچه زودتر بیاین و اینجا اعلام کنید که خوب شدید
در ثانی به نظر من خانواده رو در جریان بذارید چون نوع بیماریتون جوری هست که امکان انتقالش به بقیه هستش اگه بدونن رعایت میکنن
[/]

حضرت موسی علیه السلام یک بار مریض شدند در بارگاه الله دعا کردند الله تعالی فرمودند برو فلان جا و فلان گیاه را بخور.

حضرت موسی ع رفت و از آن گیاه خورد و شفا پیدا کرد . بعد از جندین وقت دوباره مبتلا به همان مریضی شد و باز رفت از همان گیاه خورد اما شفا پیدا ننمود.

به بارگاه الله تعالی رجوع کرد و از الله ذوالجلال طلب کمک نمود .

الله تعالی فرمود : ای موسی بار اول متوجه ما شدی و رفتی از گیاه خوردی اما اینبار مستقیم متوجه گیاه شدی.

میخوام بگم که خدا نظام رو رها نکرده بحال خودش یا نظام دنیا مثل ساعت کوکی نیست خودش کاراشو بکنه.

سه نفر در غاری رفتند بعد از مدتی سنگ بزرگی در غار افتاد و آنها در غار ماندند.

آن زمان نه تلفنی بود نه چیزی !

حال اگه این سه نفر از منکرین خدا یا کمونیسم می بودند چی ؟؟؟
نا امید می نشستند و می گفتند راهی برای نجات نیست.

سه فرد در غار متوجه الله شده به بارگاهش زاری و تضرع کردند و الله ذوالجلال به شکلی سنگ را تکان داده و آنها از آنجا نجات یافتند.

وماتسقط من ورقه الا یعلمها (آیه ی قرآن) یعنی حتی یک برگ هم بدون امر الله تعالی از زمین نمی افته.

و از طرفی همه ی داستانهای قرآنی به ما درس یقین را می دهند که درسته دنیا نظام دارالاسباب است منتها الله تعالی خلاف اسباب هم عمل می کند و بدون اسباب هم عمل می کند.

ار بزرگترین گناهان یقین غلط می باشد که انسان به اسباب یقین پیدا کند و این خلاف توحید و ایمان است.

ترک اسباب جهالت است و یقین به اسباب شرک است و اعتماد به اسباب هلاکت است.

اینقدر الله ذوالجلال از کمی در عمل حساب نمی گیرد بلکه از باور و یقین غلط شدید حساب می گیرد.

لذا در کنار استفاده از اسباب باید توکل و اعتماد را بطرف الله تعالی ببریم .

کلیپ رو ببینید http://www.aparat.com/v/J9yrh

سلام

ایدز آخر راه نیست...........

بیماری ایدز ، یک مشکل جهانیه


با افزایش آگاهی خود و اجتناب از رفتارهای پر خطر علیه بیماری ایدز اقدام کن


با انجام مشاوره و آزمایش ترس و نگرانی را از خود دور کن

راههای انتقال ایدز را بشناس

شما نیاز به دو مشاور داری که باید به صورت جدی و با انگیزه ای بالا از آنها کمک بگیری

اولا مشاور پزشکی چون فقط ایشون می دونه شما در چه مرحله از بیماری هستی و آیا لازمه که خونواده از این امر مهم مطلع بشن یا نه

دوم یک روانشناس دینی مذهبی که بتونه شما رو در رویارویی با این بیماری کمک معنوی بده که بسیار در روحیه شما مؤثره

ان شاءالله خداوند کریم شما و همه ی بیماران رو شفای عاجل عنایت کنه

جمع بندی :

سوال :
آیا بیماری خطرناک خود را با خانواده در میان بگذارم!؟

سلام
26 ساله هستم ، پسر ، شاغل در یک اداره ی دولتی و مجرد
من برای انتقال خون به مرکز انتقال خون رفتم و آنها یک تست از من گرفتن. تست مربوط به hiv بود که نتیجه ی آن مثبت بود. مسئول آزمایشگاه گفت که امکان اشتباه وجود داره و مجددا خواست بعد از 2 ماه آزمایش بدم ، و دوباره هم آزمایش مثبت بود
به متخصص عفونی هم مراجعه کردم و بعد از دیدن آزمایشات گفت که شما hiv+ هستی.
الآن تحت درمان هستم و حدود 3 ماه از بیماریم میگذره

فقط یک سوال دارم ، آیا این مشکل را با خانواده ام مطرح کنم!؟ به آنها بگویم که به hiv مبتلا هستم یا نه!؟ میترسم در این صورت من را تنها بگذارند...
بسیار دیده ام که اشخاصی که بیماری را با بقیه در میان می گذارند از خانواده طرد می شوند و خانواده حتی حاضر به غذا خوردن با آنها نیستند...
از سوی دیگر حس میکنم پشتیبانی آنها برایم مفید است .

پاسخ :

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و همه دوستان اسک دینی عزیز
بسیار متاسفم که مبتلا به این بیماری شده اید امیدوارم ضمن عمل به دستورات پزشکان درمانهای مناسب و قطعی برای این بیماری پیدا شود.
متاسفانه در کشور برخورد مناسبی با مبتلایان به این بیماری صورت نمی گیرد و عمدتا به خاطر آگاهی نامناسب و غیر کافی با این بیماری می باشد و همچنانکه فرمودید حتی در بسیاری از مواقع بازگو نمودن بیماری موجب طرد شدن می شود.
البته رفته رفته آگاهی ها بیشتر می شود و در همین مسیر اخیرا سریالی از شبکه 3 تحت عنوان پریا پخش شد که از جهت اطلاع دهی نسبت به این بیماری فیلم خوبی بود.
دوست عزیز ابتدا اطلاعات خود را نسبت به این بیماری بالا ببرید و به هیچ عنوان امید و روحیه و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و بدانید چه بسیار از بیماریها هستند که امید و روحیه بیمار سبب غلبه بر بیماری می شود و یا بالعکس ناامیدی سبب نابودی می شود بدانید ناامیدی از همه بیماریها کشنده تر است.بسیاری از افراد همانند شما هستند که هم اکنون با کنترل بیماری امید و روحیه و اعتماد به نفس خود را حفظ نموده و زندگی طبیعی دارند و البته افرادی هم هستند که خود را باخته اند پس هر چند شما ندانسته به این بیماری مبتلا شده اید ولی موفقیت آینده شما در گرو عکس العمل مناسب شماست.
همچنانکه میدانید معاشرتهای اجتماعی بیش از آنکه برای سایرین ایجاد مشکل نمایید برای خود شما ایجاد مشکل می نماید چرا که در صورت بیمار شدن شما به دلیل ضعف ایمنی بدن شما بهبودی شما طولانی تر خواهد بود لذا به دستورات پزشکان در جهت جلوگیری از پیشرفت و رعایت بهداشت و...توجه ویژه داشته باشید.
هرچند که مجرد هستید ولی با خانمهایی که دارای این بیماری هستند می توانید ازدواج نمایید لذا مانعی برای ازدواج شما هم نیست.

هر دو نکته شما بسیار درست است هم احساس نیاز شما به حمایتهای خانواده و هم امکان برخورد نامناسب آنها و طرد شدگی شما و همچنانکه می دانید مهمترین دلیل نداشتن اطلاعات و جو غلط حاکم بر جامعه است
برای غلبه بر این مشکل ابتدا باید به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خانواده خود اطلاعات دهید و آنها را آگاه سازید
بدانید شما به تنهایی و به سرعت نمی توانید اطرافیان و جامعه را تغییر دهید پس به هیچ عنوان بیماری خود را مگر در صورت ضرورت و نیاز به کسی نگویید و تنها در صورت آگاهی بخشی و زمینه سازی به خانواده خود بگویید البته دقت داشته باشید زمینه سازی به گونه ای باشد که خانواده به افراد و فامیلهای دیگر نگویند.
افزایش اطلاعات خانواده باید تدریجی و بدون ایجاد حساسیت باشد همچنین بعد از آن هم اطلاع آنها از بیماری شما نیز باید تدریجی باشد.
برای اطلاع دادن می توانید ابتدا از افراد منطقی و دلسوز و تاثیر گذار روی خانواده استفاده نمود.
آرامش خود را حفظ نموده و سعی نمایید ایمان خود را محکمتر نمایید.
توجه به معنویت و دعا و توسل به اهل بیت را هرگز فراموش نکنید که بهترین راه برای کسب آرامش و تقویت ایمان انسان باشد .
نکته آخر: در جاهای ضروری مثل مراجعه به دکتر یا بیمارستانها و...باید با زمینه سازی مناسب آنها را متوجه بیماری خود بکنید و از برخورد آنها ناراحت نشده و محکم باشید.
ضمن مراقبتهای پزشکی حتما به صورت مستمر با یک روانشناس مذهبی ارتباط داشته باشد تا از نظر روحی شما را محکم و آماده نگه دارد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

موضوع قفل شده است