چرا تقلید کردن مقلد می بایست بر مبنای وحدت مرجع تقلید باشد؟
تبهای اولیه
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .
یک سوال برای من بوجود اومده گفتم ازتون بپرسم تا در صورت امکان بهم کمک کنین ...
در انتخاب مرجع تقلید اون چیزی که من میدونم این هستش که باید به اعلمیت مرجع تقلید خودمون پی ببریم و برای این کار نیز راهکارهایی تبیین شده ... بنابراین من نوعی برای انتخاب مرجع تقلیدم باید راهکاری رو در پیش بگیرم تا بتونم متوجه بشم که کدومیکی از مراجع تقلید اعلم تر هستند ...
اولین سوال : این هستش که یا من علمم بالاتر از یک مرجع تقلید هست یا کمتر از اون ... اگر بالاتر از اون باشه که نیازی نیست من از ایشان تقلید کنم و اگر کمتر باشه که اصلا نمیتونم بفهمم که کدومیک از مراجع تقلید اعلم تر هستند ...
مساله دوم که برای من مهمتر هستش ... این هست که طبق چه وجه "عقلانی" یا "شرعی" من میبایست یک مرجع تقلید انتخاب کنم و برای تمامی مسائلم تاکید میکنم برای تمامی مسائلم به ایشان مراجعه کنم .
مثلا ممکن هست من در درون مسایل سیاسی پی به اعلم بودن آقای جوادی آملی ببرم و بخوام در درون مسائل سیاسی از ایشون تقلید کنم و در مورد مسائل فقهی پی به اعلم بودن آقای شبیری زنجانی ببرم و بخوام از ایشون تقلید کنم .
اصلا ممکن هست من در درون مساله ای رای آقای x رو درست بدونم و در درون مساله ای دیگر رای آقای y رو درست بدونم . اونوقت من طبق چه سند عقلانی و فقهی باید تنها از قول یک نفر تبعیت کنم . ... آیا این مساله میتونه وجه عقلی و شرعی داشته باشه ؟؟؟
اینی که کسی خوب شربت درست میکنه و نظرش در مورد شربت درست کردن رو من درست میدونم آیا میتونه دلیلی بر این باشه که رانندگیش هم حتما از دیگران بهتر هست و من باید در تمامی موارد از ایشون تبعیت کنم ؟؟؟
مساله این هستش که کسانی که "احتیاط" نمیکنند و تنها یک مرجع تقلید دارند برای این کارشون چه دلیل فقهی یا عقلانی دارند ؟؟؟
من در مورد مسائل سیاسی نظر 4 مرجع تقلید را میشنوم ...
در نهایت به نظرم باید در اون مساله خاص از آقای شبیری زنجانی تقلید کنم . ولی میبینم که قبلا من آقای جوادی آملی رو انتخاب کردم و باید بر خلاف اعتقادم از نظر آقای جوادی آملی تبعیت کنم چرا !!!!
متشکرم
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .
یک سوال برای من بوجود اومده گفتم ازتون بپرسم تا در صورت امکان بهم کمک کنین ...
در انتخاب مرجع تقلید اون چیزی که من میدونم این هستش که باید به اعلمیت مرجع تقلید خودمون پی ببریم و برای این کار نیز راهکارهایی تبیین شده ... بنابراین من نوعی برای انتخاب مرجع تقلیدم باید راهکاری رو در پیش بگیرم تا بتونم متوجه بشم که کدومیکی از مراجع تقلید اعلم تر هستند ...
اولین سوال : این هستش که یا من علمم بالاتر از یک مرجع تقلید هست یا کمتر از اون ... اگر بالاتر از اون باشه که نیازی نیست من از ایشان تقلید کنم و اگر کمتر باشه که اصلا نمیتونم بفهمم که کدومیک از مراجع تقلید اعلم تر هستند ...
مساله دوم که برای من مهمتر هستش ... این هست که طبق چه وجه "عقلانی" یا "شرعی" من میبایست یک مرجع تقلید انتخاب کنم و برای تمامی مسائلم تاکید میکنم برای تمامی مسائلم به ایشان مراجعه کنم .
مثلا ممکن هست من در درون مسایل سیاسی پی به اعلم بودن آقای جوادی آملی ببرم و بخوام در درون مسائل سیاسی از ایشون تقلید کنم و در مورد مسائل فقهی پی به اعلم بودن آقای شبیری زنجانی ببرم و بخوام از ایشون تقلید کنم .
اصلا ممکن هست من در درون مساله ای رای آقای x رو درست بدونم و در درون مساله ای دیگر رای آقای y رو درست بدونم . اونوقت من طبق چه سند عقلانی و فقهی باید تنها از قول یک نفر تبعیت کنم . ... آیا این مساله میتونه وجه عقلی و شرعی داشته باشه ؟؟؟
اینی که کسی خوب شربت درست میکنه و نظرش در مورد شربت درست کردن رو من درست میدونم آیا میتونه دلیلی بر این باشه که رانندگیش هم حتما از دیگران بهتر هست و من باید در تمامی موارد از ایشون تبعیت کنم ؟؟؟
مساله این هستش که کسانی که "احتیاط" نمیکنند و تنها یک مرجع تقلید دارند برای این کارشون چه دلیل فقهی یا عقلانی دارند ؟؟؟
من در مورد مسائل سیاسی نظر 4 مرجع تقلید را میشنوم ...
در نهایت به نظرم باید در اون مساله خاص از آقای شبیری زنجانی تقلید کنم . ولی میبینم که قبلا من آقای جوادی آملی رو انتخاب کردم و باید بر خلاف اعتقادم از نظر آقای جوادی آملی تبعیت کنم چرا !!!!
متشکرم
عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما
1. مردم نسبت به یک علم خاص به سه گروه تقسیم می شوند: الف- عده ای اطلاعی ندارند ،ب- عده ای تا حدودی مطلع هستند ، ج- عده دیگر کاملا مطلع هستند و در آن علم تخصص دارند.
درست است که گروه اول نمی توانند مستقیما متخصص در یک علم را تشخیص دهند اما با واسطه گروه دوم این کار ممکن است چرا که گروه دوم تا اندازه ای با یک علم آشنا هستند و همین ها می توانند متخصصان بالاتر از خود را شناخته و به دیگران معرفی کنند و این شیوه دقیقا همان است که در رساله های عملیه برای انتخاب مرجع استفاده شده بدین صورت که به مکلف توصیه شده از دو نفر کارشناس خبره برای شناخت اعلم کمک بگیرد.
2. اصطلاح تقلید در مسائل سیاسی به کار نمی رود و تقلید مختص مسائل فقهی می باشد و لازم هم نیست در همین مسائل فقهی نیز از یک مرجع تقلید کنید اگر شما توانستید در هر باب فقهی یک اعلم را شناسایی کنید که طبق معیارهای تشخیص اعلم در همان باب داناتر و تواناتر از دیگران باشد مانعی ندارد که تنها در همان باب از او تقلید کنید و در باب های دیگر از افراد دیگر .
اما مشکل اینجاست که شناخت اعلم برای همه ابواب فقهی کار آسانی نیست چه رسد به شناخت اعلم برای تک تک آنها که به نظر محال می آید!
در پناه حضرت حق باشید
استاد سجاد ...
سلام .
بابته پاسختون در ابتدا تشکر میکنم دو مطلب ...
1. این رو تقریبا مطمئن هستم که اگر من از یک مرجع تقلید بپرسم که شما اعلم تر هستین یا اون یکی ... جوابش به من این هستش که الله اعلم . و در این جوابش هم صادق هست . به نظر شما من این سوال رو از چه کسی بپرسم که حرفش حرف باشه .
2. در جواب قسمت دوم بزارین کمی مصداقی صحبت کنم . من نظر شما و مراجع تقلید رو در مورد ازدواج موقت و اذن پدر رو خوب خوندم . ممکن هست که من در امور فقهی نظر ایت الله جوادی املی رو درست بدونم و از ایشان تقلید کنم ولی به مرور زمان ببینم که ...
غریزه جنسی داره بهم فشار میاره
احتیاج به کسی برای صحبت و گفت و شنود دارم
و ایشان این مساله رو منوط به تصمیم پدر کرده اند . ولی وقتی من دقت میکنم مساله به نحوی هست که ....
1. اصلا ممکن هست من این مساله رو یک مساله کاملا خصوصی بدونم .
2. ممکن هست حیایی بین من و پدرم باشه و من نتونم بهش بگم چه احساسی دارم .
3. ممکن هست پدرم من رو درک نکنه
4. ممکن هست اگر من بخوام این مساله رو با ایشون یا خانوادم مطرح کنم این مساله رو خیلی ها متوجه بشن و من نخوام اینجوری بشه .
و با اینکه من نظر ایت الله جوادی املی رو کاملا درست میدونم و واقعا درک میکنم که خیلی ها برای داشتن چنین روابطی بهتر هست این مساله رو با بزرگترشون در میون بزارن ... ولی من ممکن هست ترجیح بدم در این مساله از آیت الله روحانی تقلید کنم که اذن پدر رو شرط ندونستند .
و مثلا با کسی دوست بشم و روابط خفیفی باهاش داشته باشم .
بنابراین در این مساله خاص من آیت الله روحانی رو اعلم تر میشناسم چون دقیق تر این نوع روابط رو دیدن و شاید تجربیاتی داشتند که این مساله رو میتونن درک کنن .
بنابراین میخواستم بدونم اگر من در هر مساله نظر مراجع تقلید متفاوت رو بشنوم و اون نظری که به نظرم عقلانی تر هست رو انجام بدم و در اون مساله از اون شخص تبعیت کنم چه مشگلی داره .
من نظر شما و مراجع تقلید رو در مورد ازدواج موقت و اذن پدر رو خوب خوندم . ممکن هست که من در امور فقهی نظر ایت الله جوادی املی رو درست بدونم و از ایشان تقلید کنم ولی به مرور زمان ببینم که ...
ولی من ممکن هست ترجیح بدم در این مساله از آیت الله روحانی تقلید کنم که اذن پدر رو شرط ندونستند .
سلام
آنگونه که صاحب جواهر ادعا می کند مشهور بین متقدمین و متاخرین سقوط اذن پدر در پاکره رشیده می باشد و آیت الله جوادی آملی هم در درس خارج فقه که دارند پس از مطرح کردن روایات مختلف وجه جمع بین روایات را سقوط اذن ولی دانسته و آن را اقوی الاقوال می دانند اما در مقام فتوا یک احتیاط هم به آن اضافه می کنند!
کلام آیت الله جوادی در خارج نکاح که در فایل صوتی هم موجود است در زیر می آید (برای دانلود کلیک کنید و از 25 دقیقه و 44 ثانیه مطالبی که آوردیم شروع می شود)
"
ما چه بکنيم با اين دو طايفه؟ آن 23 روايت دلالت داشت بر استمرار ولايت أب و جدّ، اين چندتا روايتي که خوانده شد دلالت دارد بر اينکه وقتي که مالک خودش بود از تحت ولايت أب و جدّ درميآيد. آيا تصرّف در ماده بکنيم؛ مثل روايت يک باب سه را حمل بکنيم بر ثيّب و شاهد جمع هم بعضي از رواياتي که خوانده شد آن باشد؟ اين تصرف در ماده است؛ يعني آن مطلقاتي که ميگويد دختر تحت ولايت هست همچنان به اطلاقش باقي است، اين روايتهايي که ميگويد اگر «مَلَكَتْ نَفْسَهَا» از تحت ولايت بيرون ميآيد حمل بر ثيّب ميشود؛ آنگاه دختر رشيده بالغه تحت ولايت أب و جدّ است، اين تصرف در ماده است. البته جمع بين مطلق و مقيد يا جمع بين دوتا عنوان با تصرف در ماده اين اُوليٰ است از حمل بر تصرف در هيئت که حمل بر استحباب بکنيم؛ لکن در خصوص مقام به تعبير مرحوم شيخ خصيصهاي است که ما ناچاريم تصرف در هيئت بکنيم و آن اين است که اين روايتهاي مطلق را که شامل بالغه رشيده باکره ميشود، نسبت به اين قسمت حمل بر استحباب بکنيم و بقيه را حمل بر لزوم. به چه دليل حمل بر استحباب بکنيم؟ به دليل اينکه روايتي که ميگويد باکره ميتواند بدون اذن پدر ازدواج کند، اين به طرح شبيهتر است تا به جمع دلالي! شما اين را ميخواهيد چگونه حمل بکنيد؟ اينکه ميگويد باکره بدون اذن پدر ميتواند ازدواج کند، معلوم ميشود او مستقل است و اگر چنانچه اطلاق آن قسمت باکره بالغه را هم شامل ميشود، حمل بر استحباب خواهد شد.
بنابراين اين راهي را که مرحوم محقق ذکر فرمود که سقوط ولايت است مطلقا که در متن شرايع فرمودند، اين قول «اقوي الاقوال» است در بين اين اقوال هفتگانه. قول به استمرار ولايت تام نيست، قول به فرق بين دائم و منقطع و منقطع و دائم که دو قول بود و دو تفصيل بود هيچ کدام تام نيست، تفصيل بين أب و جدّ هم تام نيست، براي اينکه رواياتي که درباره جدّ بود ولايت جدّ را اُوليٰ از ولايت پدر دانستند، چگونه شما ميتوانيد اين روايت مثبته را حمل بکنيد بر ولايت أب و روايت نافيه را حمل بکنيد بر ولايت جدّ؟ تفصيل بين أب و جدّ هم تام نيست؛ چه اينکه تفصيل بين دائم و منقطع هم تام نيست. تشريک «في الجلمه» تام است نه «بالجمله»؛ تشريک به اين نحو است که اين دختر بالغه مستقل است، احتياط آن است که از پدر اذن بگيرد؛ حالا اين چون احتياط است و فتوا نيست، موارد فرق ميکند؛ در بعضي از موارد مثل ايلات، عشاير، قبايل و اقوام که اينها زندگيشان به پدرسالاري و مادرسالاري و قبيله بودن است، يک ننگي است که دختر بدون اذن پدر ازدواج بکند، اين بر آن موارد ممکن است که يا تشريک باشد اصلاً، يا احتياط وجوبي باشد؛ اما در يک فضايي است که دانشگاهي هستند، رفت و آمد دارند و بالغه هستند، هوش و درايت اين تحصيل کرده از پدر و مادر اگر بيشتر نباشد کمتر نيست، در اينجا احترام خانوادگي ايجاب ميکند که اذن بگيرد؛ حالا يا احتياط لزومي يا احتياط استحبابي و به هر تقدير اين حکم تکليفي است نه حکم وضعي."
استاد سجاد ...
سلام .
بابته پاسختون در ابتدا تشکر میکنم دو مطلب ...
1. این رو تقریبا مطمئن هستم که اگر من از یک مرجع تقلید بپرسم که شما اعلم تر هستین یا اون یکی ... جوابش به من این هستش که الله اعلم . و در این جوابش هم صادق هست . به نظر شما من این سوال رو از چه کسی بپرسم که حرفش حرف باشه .
2. در جواب قسمت دوم بزارین کمی مصداقی صحبت کنم . من نظر شما و مراجع تقلید رو در مورد ازدواج موقت و اذن پدر رو خوب خوندم . ممکن هست که من در امور فقهی نظر ایت الله جوادی املی رو درست بدونم و از ایشان تقلید کنم ولی به مرور زمان ببینم که ...
غریزه جنسی داره بهم فشار میاره
احتیاج به کسی برای صحبت و گفت و شنود دارم
و ایشان این مساله رو منوط به تصمیم پدر کرده اند . ولی وقتی من دقت میکنم مساله به نحوی هست که ....
1. اصلا ممکن هست من این مساله رو یک مساله کاملا خصوصی بدونم .
2. ممکن هست حیایی بین من و پدرم باشه و من نتونم بهش بگم چه احساسی دارم .
3. ممکن هست پدرم من رو درک نکنه
4. ممکن هست اگر من بخوام این مساله رو با ایشون یا خانوادم مطرح کنم این مساله رو خیلی ها متوجه بشن و من نخوام اینجوری بشه .
و با اینکه من نظر ایت الله جوادی املی رو کاملا درست میدونم و واقعا درک میکنم که خیلی ها برای داشتن چنین روابطی بهتر هست این مساله رو با بزرگترشون در میون بزارن ... ولی من ممکن هست ترجیح بدم در این مساله از آیت الله روحانی تقلید کنم که اذن پدر رو شرط ندونستند .
و مثلا با کسی دوست بشم و روابط خفیفی باهاش داشته باشم .
بنابراین در این مساله خاص من آیت الله روحانی رو اعلم تر میشناسم چون دقیق تر این نوع روابط رو دیدن و شاید تجربیاتی داشتند که این مساله رو میتونن درک کنن .
بنابراین میخواستم بدونم اگر من در هر مساله نظر مراجع تقلید متفاوت رو بشنوم و اون نظری که به نظرم عقلانی تر هست رو انجام بدم و در اون مساله از اون شخص تبعیت کنم چه مشگلی داره .
با عرض سلام و احترام مجدد
1. خیلی مطمئن نباشید و ممکن است برخی مراجع جواب هم بدهند.
2. در فرض سؤال اگر مرجع تقلیدی که او را اعلم تشخیص داده اید فتوایی داشته باشد لازم است از ایشان تبعیت کنید و نمی توانید تشخیص عقل خود را مقدم بدارید چرا که در این صورت شما دیگر مقلد نخواهید بود و عمل شما مستند به فتوای مرجع تقلید نبوده و در قیامت حجیتی نخواهد داشت.
3. هر جایی که مرجع شما قائل به احتیاط واجب شده و فتوا نداده می توانید با تحقیق بین مراجع، اعلم بعد از ایشان را تشخیص داده به فتوای او مراجعه کنید.
در پناه حضرت حق باشید
[="Tahoma"][="Black"] کلام آیت الله جوادی در خارج نکاح که در فایل صوتی هم موجود است در زیر می آید (برای دانلود کلیک کنید و از 25 دقیقه و 44 ثانیه مطالبی که آوردیم شروع می شود) بنابراين اين راهي را که مرحوم محقق ذکر فرمود که سقوط ولايت است مطلقا که در متن شرايع فرمودند، اين قول «اقوي الاقوال» است در بين اين اقوال هفتگانه. قول به استمرار ولايت تام نيست، قول به فرق بين دائم و منقطع و منقطع و دائم که دو قول بود و دو تفصيل بود هيچ کدام تام نيست، تفصيل بين أب و جدّ هم تام نيست، براي اينکه رواياتي که درباره جدّ بود ولايت جدّ را اُوليٰ از ولايت پدر دانستند، چگونه شما ميتوانيد اين روايت مثبته را حمل بکنيد بر ولايت أب و روايت نافيه را حمل بکنيد بر ولايت جدّ؟ تفصيل بين أب و جدّ هم تام نيست؛ چه اينکه تفصيل بين دائم و منقطع هم تام نيست. تشريک «في الجلمه» تام است نه «بالجمله»؛ تشريک به اين نحو است که اين دختر بالغه مستقل است، احتياط آن است که از پدر اذن بگيرد؛ حالا اين چون احتياط است و فتوا نيست، موارد فرق ميکند؛ در بعضي از موارد مثل ايلات، عشاير، قبايل و اقوام که اينها زندگيشان به پدرسالاري و مادرسالاري و قبيله بودن است، يک ننگي است که دختر بدون اذن پدر ازدواج بکند، اين بر آن موارد ممکن است که يا تشريک باشد اصلاً، يا احتياط وجوبي باشد؛ اما در يک فضايي است که دانشگاهي هستند، رفت و آمد دارند و بالغه هستند، هوش و درايت اين تحصيل کرده از پدر و مادر اگر بيشتر نباشد کمتر نيست، در اينجا احترام خانوادگي ايجاب ميکند که اذن بگيرد؛ حالا يا احتياط لزومي يا احتياط استحبابي و به هر تقدير اين حکم تکليفي است نه حکم وضعي."سلام
آنگونه که صاحب جواهر ادعا می کند مشهور بین متقدمین و متاخرین سقوط اذن پدر در پاکره رشیده می باشد و آیت الله جوادی آملی هم در درس خارج فقه که دارند پس از مطرح کردن روایات مختلف وجه جمع بین روایات را سقوط اذن ولی دانسته و آن را اقوی الاقوال می دانند اما در مقام فتوا یک احتیاط هم به آن اضافه می کنند!
"
ما چه بکنيم با اين دو طايفه؟ آن 23 روايت دلالت داشت بر استمرار ولايت أب و جدّ، اين چندتا روايتي که خوانده شد دلالت دارد بر اينکه وقتي که مالک خودش بود از تحت ولايت أب و جدّ درميآيد. آيا تصرّف در ماده بکنيم؛ مثل روايت يک باب سه را حمل بکنيم بر ثيّب و شاهد جمع هم بعضي از رواياتي که خوانده شد آن باشد؟ اين تصرف در ماده است؛ يعني آن مطلقاتي که ميگويد دختر تحت ولايت هست همچنان به اطلاقش باقي است، اين روايتهايي که ميگويد اگر «مَلَكَتْ نَفْسَهَا» از تحت ولايت بيرون ميآيد حمل بر ثيّب ميشود؛ آنگاه دختر رشيده بالغه تحت ولايت أب و جدّ است، اين تصرف در ماده است. البته جمع بين مطلق و مقيد يا جمع بين دوتا عنوان با تصرف در ماده اين اُوليٰ است از حمل بر تصرف در هيئت که حمل بر استحباب بکنيم؛ لکن در خصوص مقام به تعبير مرحوم شيخ خصيصهاي است که ما ناچاريم تصرف در هيئت بکنيم و آن اين است که اين روايتهاي مطلق را که شامل بالغه رشيده باکره ميشود، نسبت به اين قسمت حمل بر استحباب بکنيم و بقيه را حمل بر لزوم. به چه دليل حمل بر استحباب بکنيم؟ به دليل اينکه روايتي که ميگويد باکره ميتواند بدون اذن پدر ازدواج کند، اين به طرح شبيهتر است تا به جمع دلالي! شما اين را ميخواهيد چگونه حمل بکنيد؟ اينکه ميگويد باکره بدون اذن پدر ميتواند ازدواج کند، معلوم ميشود او مستقل است و اگر چنانچه اطلاق آن قسمت باکره بالغه را هم شامل ميشود، حمل بر استحباب خواهد شد.
با عرض سلام و احترام
از شما بعید بود !
1. اصولا مباحث علمی که در دروس خارج فقه و کتاب های استدلالی مراجع تقلید مطرح می شود برای مقلدان ایشان حجیت ندارد مگر خود حضرات تأیید کنند یا در رساله های عملیه و استفتائات آن را ذکر نمایند.
2. وقتی مباحث علمی مجتهدی با فتوای او که در رساله ها ذکر شده ، متفاوت است آنچه حجیت دارد دومی است نه اولی .
در پناه حضرت حق باشید[/]
[="Arial"][="DarkGreen"]2. در فرض سؤال اگر مرجع تقلیدی که او را اعلم تشخیص داده اید فتوایی داشته باشد لازم است از ایشان تبعیت کنید و نمی توانید تشخیص عقل خود را مقدم بدارید چرا که در این صورت شما دیگر مقلد نخواهید بود و عمل شما مستند به فتوای مرجع تقلید نبوده و در قیامت حجیتی نخواهد داشت.
[=verdana]سلام و عرض ادب
جناب سجاد ممنون میشم به این موارد هم پاسخ بدید
1- اگر شخصی بر خلاف نظر مرجعش عملی که جایز نیست انجام بده . (مثلا در جایی که همه مراجع چیزی گفتن ولی نظر مرجعش چیز دیگری هست) . آیا اگر در قیامت اثبات شود که حکم خدا هم خلاف نظر مرجعش بوده آیا بابت تخلف از نظر مرجعش مجازات میشه؟
2- برعکس یعنی اگر مرجعش عملی رو مجاز بدونه و این شخص با رعایت روش درست انتخاب مرجع تقلید مرجعش رو انتخاب کرده باشه ولی در قیامت مشخص بشه مرجعش در اون مورد خاص اشتباه کرده و این کار از نظر خدا جایز نبوده آیا این شخص (مقلد) گناهکاره و خدا گناهش رو بر مبنای حجتی که داشته میبخشه یا کلا گناه کار نیست؟
3- اگر شخصی تشخیص بده (با روش درست نه نتیجه گیری از حکم به اعلم بودن یا نبودن مرجع) تخصص مرجعش در مقابل مرجع دیگری در یک حوزه مثلا مسایل اقتصادی کم تر هست آیا [=verdana]میتونه[=verdana] و آیا [=verdana]باید در اون زمینه از مرجع دوم (که اعلم هست) تبعیت کنه؟
با تشکر
1. مردم نسبت به یک علم خاص به سه گروه تقسیم می شوند: الف- عده ای اطلاعی ندارند ،ب- عده ای تا حدودی مطلع هستند ، ج- عده دیگر کاملا مطلع هستند و در آن علم تخصص دارند.
درست است که گروه اول نمی توانند مستقیما متخصص در یک علم را تشخیص دهند اما با واسطه گروه دوم این کار ممکن است چرا که گروه دوم تا اندازه ای با یک علم آشنا هستند و همین ها می توانند متخصصان بالاتر از خود را شناخته و به دیگران معرفی کنند و این شیوه دقیقا همان است که در رساله های عملیه برای انتخاب مرجع استفاده شده بدین صورت که به مکلف توصیه شده از دو نفر کارشناس خبره برای شناخت اعلم کمک بگیرد.
خب استاد ببینید من نوعی اگه بخوام مرجع تقلید انتخاب کنم شیوه ای که در خود توضیح المسائلها نوشته شده اینه که از دو نفر خبره بپرسین به شرط این که دو نفر خبره دیگه باهاشون مخالفت نکنن یا اصلا فرض کنید فقط بگن از دو نفر خبره بپرسین وقتی من میدونم که بین افراد خبره اختلاف هست مثلا میدونم بعضی افراد قطعا رهبری رو معرفی خواهند کرد. بعضی افراد قطعا سیستانی، و بعضی افراد قطعا مکارم یا وحید خراسانی و ... این شیوه چطور من رو به اعلم میرسونه؟ و چقدر عملی هست فعلا؟
روش سوم که یه گروه بگن هم ملحق به همین دو فرد خبره است.
روش اول که میگه خود مقلد اطمینان کنه کی اعلمه تنها روش هست البته نه اطمینان، میتونه یه احتمال هرچند ضعیف و غیر سختگیرانه ای ایجاد کنه که ترجیح به اعلمیت یک نفر بده و از هر قرینه عقلانی میتونه برای برداشتش استفاده کنه که مثلا دونستن رای اون دو خبره هم یک قرینه است برای تشخیصش.
1. خیلی مطمئن نباشید و ممکن است برخی مراجع جواب هم بدهند.
من فکر نمیکردم مراجع جواب بدهند مگه مراجع ضعیفی و در واقع مجتهد باشند که خب از بررسی ما از اول خارج هستند.
شما میتونید شش مرجع جامعه مدرسین رو سوال کنید و ترتیب اعلمیتشون رو با پرسش از خودشون بپرسید؟
اگه مراجع نسبت به اعلم بودن یک مرجع دیگه نسبت به خودشون اظهارنظر نمیکنند چه علتی داره؟
حداقل میتونن به غیر از نسبت به رهبری در مورد اعلمیت یا عدم اعلمیت بقیه نسبت به خودشون نظرشون رو بگن
اونها باید بگن آقایون مقلد فلانی از نظر خود من از من اعلمتره. حالا شمای مقلد در یه فرض تقریبا محالی تونستی مطمئن شدی من اعلمم اون فرق میکنه. ولی به طور عمومی فلانی از من اعلمتره.
آیا این قید اعلمیت اهمیتی نداره؟ یا محذوریت خاصی داره که نمیگن
من روی این موضوع فکر کردم. اطلاعات کاملی ندارم ولی تا جایی که در کتابها دیدم همواره چهره شاخص فقهی هر عصر مشخص بوده به جز زمان ما. من فکر میکنم علتش شلوغ کردن مرجعیت و تقویت مرجعیت یک نفر باشه.
در مورد عنوان سوال تاپیکتون نظر من این هست که اگه (همونطور که وقتی از فلسفه تقلید سوال میشه) میگن تقلید سیره عقلا است که مثلا مریض به پزشک رجوع میکنه یا پزشک به مثلا روانشناس برای مشاوره؛
خب سیره همون عقلا هیچوقت به یک نفر رجوع نمیکنه.
اما خب علت اینکه در دین متفاوت هست و باید به یه نفر رجوع کنی نمیدونم چی هست. یعنی مستند شرعی اش چی هست. ولی اگه فکر خودم رو بخوام بگم فکر میکنم چون در دین کسی فکر نمیکنه کدوم کار درست تره و دنبال رفع تکلیفه بیشتر، برای همین ممکنه فرد به هوای نفسش عمل کنه. یعنی اگه شما به سه تا روانشناس یا سه تا تعمیرکار یا تا دکتر رجوع کنی فکر میکنی کدوم درست تره ولی در دین اگه افراد بتونن به متخصصین مختلف رجوع کنن نگاه نمیکنن کدوم درست تره نگاه میکنن دلشون کدوم نظرو دوست داره یا کدوم آسونتره براشون. یه جای اینکه کدوم بر اساس مبانی دینی درست تره
اما اگه دو مورد یکی اینکه فرد با مبانی دینی آشنایی داشته باشه یعنی بدونه مراجع فقط با عقلشون فتوا نمیدن و باید بتونن روایات اون موضوع رو هم ببینن و دوما هوای نفسش رو هم در انتخاب یک نظر دخالت نده بلکه دنبال درستی موضوع باشه اون وقت میتونه مثل سیره عقلا به متخصصین مختلف رجوع کنه
اولین سوال : این هستش که یا من علمم بالاتر از یک مرجع تقلید هست یا کمتر از اون ... اگر بالاتر از اون باشه که نیازی نیست من از ایشان تقلید کنم و اگر کمتر باشه که اصلا نمیتونم بفهمم که کدومیک از مراجع تقلید اعلم تر هستند ... مثلا ممکن هست من در درون مسایل سیاسی پی به اعلم بودن آقای جوادی آملی ببرم و بخوام در درون مسائل سیاسی از ایشون تقلید کنم و در مورد مسائل فقهی پی به اعلم بودن آقای شبیری زنجانی ببرم و بخوام از ایشون تقلید کنم . اصلا ممکن هست من در درون مساله ای رای آقای x رو درست بدونم و در درون مساله ای دیگر رای آقای y رو درست بدونم . اونوقت من طبق چه سند عقلانی و فقهی باید تنها از قول یک نفر تبعیت کنم . ... آیا این مساله میتونه وجه عقلی و شرعی داشته باشه ؟؟؟ اینی که کسی خوب شربت درست میکنه و نظرش در مورد شربت درست کردن رو من درست میدونم آیا میتونه دلیلی بر این باشه که رانندگیش هم حتما از دیگران بهتر هست و من باید در تمامی موارد از ایشون تبعیت کنم ؟؟؟ مساله این هستش که کسانی که "احتیاط" نمیکنند و تنها یک مرجع تقلید دارند برای این کارشون چه دلیل فقهی یا عقلانی دارند ؟؟؟ من در مورد مسائل سیاسی نظر 4 مرجع تقلید را میشنوم ...
در انتخاب مرجع تقلید اون چیزی که من میدونم این هستش که باید به اعلمیت مرجع تقلید خودمون پی ببریم و برای این کار نیز راهکارهایی تبیین شده ... بنابراین من نوعی برای انتخاب مرجع تقلیدم باید راهکاری رو در پیش بگیرم تا بتونم متوجه بشم که کدومیکی از مراجع تقلید اعلم تر هستند ...
سلام علیکم،
تا جایی که فهمیدم راهش این است که حداقل دو نفر عادل آگاه به شما کسی را به عنوان اعلم معرفی کنند و دو نفر عادل آگاه دیگر پیدا نشوند که بگویند او اعلم نیست یا خلاصه جامعالشرایط نیست، یعنی یک نفر شاید اعلم باشد ولی عدالتش خدشهدار باشد و امثال آن ...
اما اگر دو نفر عادل آگاه را پیدا کردید که کسی را معرفی کردند و دو نفر آگاه عادل دیگری هم نیافتید که بگویند او شرایط تقلید را ندارد، و همین شرایط برای ده نفر دیگر هم برقرار بود و مثل الآن که جامعهی مدرسین یک لیست داده است از علمای اعلم، در این صورت شما میتوانید با اعتماد به آنها هر کدام را که خواستید انتخاب کنید، در اینجا میتواند ملاکتان تعقل خودتان هم باشد، مثل اینکه بگویید این نظر او به نظرم درستتر است، یعنی در واقع چون نیازی به دلیل نیست برای آنکه هر کدام را خواستید انتخاب کنید بنابراین هر وجه مرجّحی که داشتید میتوانید همان را ملاک انتخاب خود قرار دهید، حتی خیلی از خانمها برای اینکه معروف است آقای مکارم در احکام خانمها از بقیه سادهتر میگیرند به ایشان رجوع مینمایند، برخی بخاطر اینکه مثلاً تقوای یک نفر دیگر به نظرشان بیشتر است و یا آن شخص استاد اخلاق یا عرفان است ترجیح میدهند به او رجوع کنند، یک گروه بخاطر مفسر قرآن یا فیلسوف بودن کسی به سمت او تمایل دارند ... و قص علی هذا ... یک دلیل اینکه حضرت آقا این همه مقلد دارند هم شاید از همین جهت باشد که ایشان را ولی فقیه میدانیم که در میان تمام مراجع دیگر ولایتی دارند که باقی ندارند و پرچم اسلام در زمان حاضر به دست ایشان برافراشته نگاه داشته شده و بصیرتی دارند که گاهی برخی دیگر از بزرگان تا به این حد یا ندارند و یا نشان نمیدهند و امثال آن ...
مساله دوم که برای من مهمتر هستش ... این هست که طبق چه وجه "عقلانی" یا "شرعی" من میبایست یک مرجع تقلید انتخاب کنم و برای تمامی مسائلم تاکید میکنم برای تمامی مسائلم به ایشان مراجعه کنم .
در نهایت به نظرم باید در اون مساله خاص از آقای شبیری زنجانی تقلید کنم . ولی میبینم که قبلا من آقای جوادی آملی رو انتخاب کردم و باید بر خلاف اعتقادم از نظر آقای جوادی آملی تبعیت کنم چرا !!!!
در مسائل سیاسی که اصلاً تقلید معنا ندارد، میتوانید از متخصصش تقلید کنید اگر هم بنا بر تقلید باشد (اگرچه طبق اینکه دیانت ما همان سیاست ماست و بالعکس علما هم مرجع خوبی برای همین سیاست هستند که در روایت هم داریم المؤمن ینظر بنور الله و بصیرتی که ایشان دارند کمک میکند انسان در دام فتنهها گیر نکند)، ولی عالمی را بخاطر دارم که مثلاً میگفتند بخاطر بصیرت امام خامنهای در مسائل جدید از ایشان تقلید میکنند، و در مسائل سنتیتر از کسانی که آنها را صاحبنظرتر میدانند و فکر کنم بر تقلید از آقای خوئي باقی مانده بودند
ولی در هر صورت هیچ قیدی ندارد که کسی به یک مرجع رجوع کند ... از همون اول میتوانید تحقیق کنید ببینید در هر بابی از مسائل فقهی چه کسی قویتر است ... مثلاً ممکن است یکی باشد که عمرش را گذاشته است بر روی باب نماز یا خمس یا حج یا جهاد و امثال آن ... یا یک نفر را شاید دیدید که مثلاً در باب همین مسائل ازدواج و اذن پدر و امثال آن قویتر است، اگر شرایط تقلید را داشته باشد میتوانید در آن باب و فقط همان باب از او تقلید کنید و در بابهای دیگر از دیگرانی که آنها را قویتر دانستهاید تقلید کنید ... فقط مراقب باشید قاطی نکنید که کدام استفتائات را باید از چه کسی بپرسید یا خمس را به چه کسی بدهید و امثال آن ...
حالا من اینطوری فهمیده بودم، شاید استاد بگویند همهی اینها یا جزئي از آنها غلط است ...
سلام علیکم،
تا جایی که فهمیدم راهش این است که حداقل دو نفر عادل آگاه به شما کسی را به عنوان اعلم معرفی کنند و دو نفر عادل آگاه دیگر پیدا نشوند که بگویند او اعلم نیست یا خلاصه جامعالشرایط نیست، یعنی یک نفر شاید اعلم باشد ولی عدالتش خدشهدار باشد و امثال آن ...
اما اگر دو نفر عادل آگاه را پیدا کردید که کسی را معرفی کردند و دو نفر آگاه عادل دیگری هم نیافتید که بگویند او شرایط تقلید را ندارد، و همین شرایط برای ده نفر دیگر هم برقرار بود و مثل الآن که جامعهی مدرسین یک لیست داده است از علمای اعلم، در این صورت شما میتوانید با اعتماد به آنها هر کدام را که خواستید انتخاب کنید، در اینجا میتواند ملاکتان تعقل خودتان هم باشد، مثل اینکه بگویید این نظر او به نظرم درستتر است، یعنی در واقع چون نیازی به دلیل نیست برای آنکه هر کدام را خواستید انتخاب کنید بنابراین هر وجه مرجّحی که داشتید میتوانید همان را ملاک انتخاب خود قرار دهید، حتی خیلی از خانمها برای اینکه معروف است آقای مکارم در احکام خانمها از بقیه سادهتر میگیرند به ایشان رجوع مینمایند، برخی بخاطر اینکه مثلاً تقوای یک نفر دیگر به نظرشان بیشتر است و یا آن شخص استاد اخلاق یا عرفان است ترجیح میدهند به او رجوع کنند، یک گروه بخاطر مفسر قرآن یا فیلسوف بودن کسی به سمت او تمایل دارند ... و قص علی هذا ... یک دلیل اینکه حضرت آقا این همه مقلد دارند هم شاید از همین جهت باشد که ایشان را ولی فقیه میدانیم که در میان تمام مراجع دیگر ولایتی دارند که باقی ندارند و پرچم اسلام در زمان حاضر به دست ایشان برافراشته نگاه داشته شده و بصیرتی دارند که گاهی برخی دیگر از بزرگان تا به این حد یا ندارند و یا نشان نمیدهند و امثال آن ...در مسائل سیاسی که اصلاً تقلید معنا ندارد، میتوانید از متخصصش تقلید کنید اگر هم بنا بر تقلید باشد (اگرچه طبق اینکه دیانت ما همان سیاست ماست و بالعکس علما هم مرجع خوبی برای همین سیاست هستند که در روایت هم داریم المؤمن ینظر بنور الله و بصیرتی که ایشان دارند کمک میکند انسان در دام فتنهها گیر نکند)، ولی عالمی را بخاطر دارم که مثلاً میگفتند بخاطر بصیرت امام خامنهای در مسائل جدید از ایشان تقلید میکنند، و در مسائل سنتیتر از کسانی که آنها را صاحبنظرتر میدانند و فکر کنم بر تقلید از آقای خوئي باقی مانده بودند
ولی در هر صورت هیچ قیدی ندارد که کسی به یک مرجع رجوع کند ... از همون اول میتوانید تحقیق کنید ببینید در هر بابی از مسائل فقهی چه کسی قویتر است ... مثلاً ممکن است یکی باشد که عمرش را گذاشته است بر روی باب نماز یا خمس یا حج یا جهاد و امثال آن ... یا یک نفر را شاید دیدید که مثلاً در باب همین مسائل ازدواج و اذن پدر و امثال آن قویتر است، اگر شرایط تقلید را داشته باشد میتوانید در آن باب و فقط همان باب از او تقلید کنید و در بابهای دیگر از دیگرانی که آنها را قویتر دانستهاید تقلید کنید ... فقط مراقب باشید قاطی نکنید که کدام استفتائات را باید از چه کسی بپرسید یا خمس را به چه کسی بدهید و امثال آن ...حالا من اینطوری فهمیده بودم، شاید استاد بگویند همهی اینها یا جزئي از آنها غلط است ...
جناب نقطه بهتر است چیزی را که از آن مطمئن نیستید مطرح نکنید. البته این موضوع مختص شما نیست و من امروزه نوعی تساهل دینی حتی در افراد دینی میبینم که بسیار مایه تاسف است.
موضوع این است که شما که گفتید جامعه مدرسین مراجع اعلم !!! را معرفی کرده و از هر کدام خواستید تقلید کنید !! چنین نیست و جامعه بر خلاف تصور اکثریت چنین چیزی منظورش نبوده بلکه فقط افرادی که صلاحیت اجتهاد داشته را معرفی کرده و اعلم را به عهده خود مکلف قرار داده. البته بیانیه جامعه مدرسین در مورد این موضوع مهم بسیار. غامض و چند پهلو است و این برای جامعه که ادعای ... دارد و افراد خبره زیادی دارد مایه تاسف است که نمی توانند در قالب کلمات ساده بیانه ای صریح بنویسند. با این وجود هم مشخص است که هیچ اعلمیتی تشخیص داده نشده و شرعا فرد مکلف است تحقیق کند.
در مورد اعلامیه در این سایت توسط بنده و فردی دیگر بحث هایی وجود دارد که در سایت جستجو کنید به دست میاید.
با عرض سلام و احترام از شما بعید بود ! 1. اصولا مباحث علمی که در دروس خارج فقه و کتاب های استدلالی مراجع تقلید مطرح می شود برای مقلدان ایشان حجیت ندارد مگر خود حضرات تأیید کنند یا در رساله های عملیه و استفتائات آن را ذکر نمایند. 2. وقتی مباحث علمی مجتهدی با فتوای او که در رساله ها ذکر شده ، متفاوت است آنچه حجیت دارد دومی است نه اولی . در پناه حضرت حق باشید
آیت الله جوادی آملی هم در درس خارج فقه که دارند پس از مطرح کردن روایات مختلف وجه جمع بین روایات را سقوط اذن ولی دانسته و آن را اقوی الاقوال می دانند اما در مقام فتوا یک احتیاط هم به آن اضافه می کنند!
سلام
اگر دقت لازم را به عرایض بنده مبذول می داشتید اشکال فوق را مطرح نمی نمودید چه آنکه آنچه که شما مطرح کردید اشکالی بر کلام بنده نیست آنچه که مطرح شد این بود که مطلبی که در دروس خارج آیت الله جوادی آملی با استدلال و بررسی روایات و اقوال متعدد بدست آمده استقلال دختر باکره رشیده به عنوان اقوی الاقوال بوده اما آنچه که ایشان فتوا داده اند این است که بنا بر احتیاط واجب باکره رشیده باید با اذن ولی ازدواج نماید (یعنی در مقام افتا ایشان احتیاط کرده اند) نقل قول فوق از عبارات بنده هم همین مطلب را ثابت می نمود.حال آیا بنده به ایشان نسبت داده ام که در مقام افتا،فتوا به استقلال مطلق دختر باکره رشیده داده اند؟!
اما اینکه گفته شود مطالب مطرح شده و نتایجی که مراجع در دروس خارج و با استدلال بدست می آورد حجیت ندارد آنچنان به این اطلاق کلام صحیحی به نظر نمی رسید امام خمینی در تحریر الوسیله راه های ثبوت نظرات مجتهد را سه طریق می دانند که یکی از آن طرق شنیدن از خود مجتهد مطابق آنچه که مرجع با استنباط به آن رسیده می باشد
المسألة (21): «كيفية أخذ المسائل من المجتهد على أنحاء ثلاثة: أحدها السماع منه، والثاني نقل العدلين أو عدل واحد عنه أو عن رسالته المأمونة من الغلط، بل الظاهر كفاية نقل شخص واحد إذا كان ثقة يطمأن بقوله، الثالث: الرجوع إلى رسالته إذا كانت مأمونة من الغلط».
در تفصیل الشریعه را جع به مطلب فوق آمده است که:
أحدها: أن يسمع منه شفاهاً، سواء أفاد قوله العلم أم لا، نظراً إلى حجّية ظاهر الكلام عند العقلاء من دون اختصاص بما إذا أفاد الظنّ الشخصي بالمراد، أو بما إذا لم يكن هناك ظنّ شخصي بالخلاف، أو بخصوص من قصد إفهامه؛ لِما حقّق في محلّه من أنّ ظاهر الكلام حجّة عقلائيّة مطلقاً مع تشخيص الصغرى و إحراز الظهور العرفي. هذا، مضافاً إلى أنّه من أوضح مصاديق الإنذار، و الجواب عن السؤال الواجب بمقتضى آية السؤال ، و إلى دلالة الروايات الواردة في الإرجاع إلى أشخاص معيّنين
اگر کلام و استدلالی که از مرجع در درس خارج فقه شنیده می شود ظهور در فتوا بودن داشته باشد حجیت آن ثابت است.
1ـ حضرت آيتالله حاج سيدعلي خامنهاي (مقام معظم رهبري) 4ـ حضرت آيتالله حاج شيخ ناصر مكارم شيرازي منبع: سایت جامعهی مدرسینجناب نقطه بهتر است چیزی را که از آن مطمئن نیستید مطرح نکنید. البته این موضوع مختص شما نیست و من امروزه نوعی تساهل دینی حتی در افراد دینی میبینم که بسیار مایه تاسف است.
موضوع این است که شما که گفتید جامعه مدرسین مراجع اعلم !!! را معرفی کرده و از هر کدام خواستید تقلید کنید !! چنین نیست و جامعه بر خلاف تصور اکثریت چنین چیزی منظورش نبوده بلکه فقط افرادی که صلاحیت اجتهاد داشته را معرفی کرده و اعلم را به عهده خود مکلف قرار داده. البته بیانیه جامعه مدرسین در مورد این موضوع مهم بسیار. غامض و چند پهلو است و این برای جامعه که ادعای ... دارد و افراد خبره زیادی دارد مایه تاسف است که نمی توانند در قالب کلمات ساده بیانه ای صریح بنویسند. با این وجود هم مشخص است که هیچ اعلمیتی تشخیص داده نشده و شرعا فرد مکلف است تحقیق کند.
در مورد اعلامیه در این سایت توسط بنده و فردی دیگر بحث هایی وجود دارد که در سایت جستجو کنید به دست میاید.
شاید شما مرجع مناسب تشخیص تساهل دینی در افراد دینی نیستید، شاید ...
حضرات آيات آقاياني كه ذيلاً نامشان ياد ميشود واجد شرايط مرجعيت ميباشند و تقليد از هر كدام آنان جايز است. والله العالم.
2ـ حضرت آيتالله حاج شيخ حسين وحيد خراساني
3ـ حضرت آيتالله حاج سيد موسي شبيري زنجاني
5- حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
6- حضرت آیت الله علی سیستانی
دامت بركاتهم.
تقلید از هر کدام از آنان جایز است ... برای کسی که جامعهی مدرسین را آگاه و عادل بداند و افراد آگاه و عادلی که خلاف فرمایش این بزرگواران را بگوید را نشناسد همین مقدار هم برای رفع تکلیف کفایت است، و الله العالم، اگر شما قادر هستید معانی و تعابیر و وجوه دیگری را بر اعلامیهی فوق و امثال آن حمل کنید شاید وظیفهاتان بیشتر است از افراد عامی امثال بنده ...
شاید شما مرجع مناسب تشخیص تساهل دینی در افراد دینی نیستید، شاید ...تقلید از هر کدام از آنان جایز است ... برای کسی که جامعهی مدرسین را آگاه و عادل بداند و افراد آگاه و عادلی که خلاف فرمایش این بزرگواران را بگوید را نشناسد همین مقدار هم برای رفع تکلیف کفایت است، و الله العالم، اگر شما قادر هستید معانی و تعابیر و وجوه دیگری را بر اعلامیهی فوق و امثال آن حمل کنید شاید وظیفهاتان بیشتر است از افراد عامی امثال بنده ...
این چه حرفی است?
اتفاقا اگر ببینم فردی آشکارا و به دون حجت شرعی حرف یا کاری خلاف شرع
بزند هر چند خودش خبر نداشته باشد:
اولا حق صریح دارم او را متساهل بدانم
دوما چون آگاهی از اصل قضیه دارم آنرا منتشر کنم تا به وظیفه شرعی عمل کرده باشم.
ماجرای این اعلامیه چند پهلو هم که متاسفانه حتی (بعضی) افراد خبره را هم گمراه کرده همین است.
اصولا جامعه مدرسین بر خلاف آنچه مشهور است ، هیچ اظهار نظری در مورد اعلمیت یا یکسان بودن سطح علمی آنها نکرده و فقط افرادی که صلاحیت اجتهاد داشته اند را معرفی کرده و صراحتا تشخیص اعلم را به مکلف واگذار کرده.
اینکه میگویید جامعه گفته تقلید از هر کدام جایز است، از متن نامناسب اعلامیه حکایت دارد چون در جای دیگر همین مطلب آمده که تشخیص اعلم وظیفه مکلف است و صریح تر از این وجود ندارد اما قسمت اول قطعا مشکل تفسیر. دارد چون هیچ عقل سلیمی نمیگوید شما میتوانید از این ها تقلید کنید در حالی که اعلم آنها را مشخص نکرده ایم!!!!
اصولا و شرعا وقتی میتوان از مجتهدی تقلید کرد که اعلم باشد حال چطور وقتی اعلم طبق اعلامیه مشخص نشده میشود از او تقلید کرد??? اینجا است که تناقض اعلامیه آشکار میشود. اما افراد زیادی بدون تحقیق مرجع خود را به دلخواه! انتخاب کرده و چه بسا اعمال آنها اشتباه باشد. و اگر تحقیق میکردند مرجع دیگری انتخاب میکردند.
حال این تحلیل ما از متن اعلامیه کجا و شما کجا!!!
این چه حرفی است?
اتفاقا اگر ببینم فردی آشکارا و به دون حجت شرعی حرف یا کاری خلاف شرع
بزند هر چند خودش خبر نداشته باشد:
اولا حق صریح دارم او را متساهل بدانم
دوما چون آگاهی از اصل قضیه دارم آنرا منتشر کنم تا به وظیفه شرعی عمل کرده باشم.
ماجرای این اعلامیه چند پهلو هم که متاسفانه حتی (بعضی) افراد خبره را هم گمراه کرده همین است.
اصولا جامعه مدرسین بر خلاف آنچه مشهور است ، هیچ اظهار نظری در مورد اعلمیت یا یکسان بودن سطح علمی آنها نکرده و فقط افرادی که صلاحیت اجتهاد داشته اند را معرفی کرده و صراحتا تشخیص اعلم را به مکلف واگذار کرده.
اینکه میگویید جامعه گفته تقلید از هر کدام جایز است، از متن نامناسب اعلامیه حکایت دارد چون در جای دیگر همین مطلب آمده که تشخیص اعلم وظیفه مکلف است و صریح تر از این وجود ندارد اما قسمت اول قطعا مشکل تفسیر. دارد چون هیچ عقل سلیمی نمیگوید شما میتوانید از این ها تقلید کنید در حالی که اعلم آنها را مشخص نکرده ایم!!!!
اصولا و شرعا وقتی میتوان از مجتهدی تقلید کرد که اعلم باشد حال چطور وقتی اعلم طبق اعلامیه مشخص نشده میشود از او تقلید کرد??? اینجا است که تناقض اعلامیه آشکار میشود. اما افراد زیادی بدون تحقیق مرجع خود را به دلخواه! انتخاب کرده و چه بسا اعمال آنها اشتباه باشد. و اگر تحقیق میکردند مرجع دیگری انتخاب میکردند.
حال این تحلیل ما از متن اعلامیه کجا و شما کجا!!!
سلام
به طرز مشابه تحلیل حضرت عالی از نظر بنده صحیح نیست ... طبق یک قاعدهی عقلی خبره را به خبره میشناسند، اگر آنها که خبره هستند نتوانند بین این چند نفر یکی را اعلم تعیین کنند و بعد انتظار داشته باشند که مایی که خبره نیستیم بتوانیم چنین کاری را انجام بدهیم در این صورت چه بسا این کارشان از اساس غیرعقلایی و باطل است ... ترجیح میدهم فرض کنم این کار ایشان توجیه عقلایی داشته است ... آنها که فرمودهاند شخص مکلف باید تحقیق کند تا اعلم را بیابد منظورشان این نیست که باید مجتهد شوید تا بتوانید به این شناخت دست پیدا کنید، چرا که کسی که مجتهد شد دیگر تقلید بر او حرام است ... اگر ایشان به نظرشان یک نفر باشد که اعلم است ولی بگویند ای مردم خودتان بروید تحقیق کنید تا ببینید که کدام یک از این افراد اعلم هستند این مثل یک تست چند گزینهای است که لابد یک جایزه هم باید به قید قرعه به کسی بدهند که جواب درست را داده است ... واقعاً این چیزی است که شما از این اعلامیه برداشت میکنید و همه را در اشتباه دانسته و برای خود حق صریح قائل میشوید که همه را متساهل بدانید؟ ... اگر بله که دیگر الأمر إلیکم ...
و البته خدا خیرتان بدهید که بر اساس تکلیف شرعی این مطالب را فرمودید و عفو کنید که حقیر نمیتوانم ولو به عنوان یک شخص عامی نظر هر عالم بزرگواری را چشمبسته بپذیرم ... التماس دعا
اما خب علت اینکه در دین متفاوت هست و باید به یه نفر رجوع کنی نمیدونم چی هست. یعنی مستند شرعی اش چی هست. ولی اگه فکر خودم رو بخوام بگم فکر میکنم چون در دین کسی فکر نمیکنه کدوم کار درست تره و دنبال رفع تکلیفه بیشتر، برای همین ممکنه فرد به هوای نفسش عمل کنه. یعنی اگه شما به سه تا روانشناس یا سه تا تعمیرکار یا تا دکتر رجوع کنی فکر میکنی کدوم درست تره ولی در دین اگه افراد بتونن به متخصصین مختلف رجوع کنن نگاه نمیکنن کدوم درست تره نگاه میکنن دلشون کدوم نظرو دوست داره یا کدوم آسونتره براشون. یه جای اینکه کدوم بر اساس مبانی دینی د
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام
علت اصلی خروج مسیر دین در وصایت و نادیده گرفتن حق امیرالمومنین(ع) و وقایع بعد آن و غیبت امام زمان(عج) است.
اعلم جمیع علوم و عاملین به معروف و نهی کننده گان از منکر و بهترین عمل کنندگان ،حجت زمان حضرت صاحب الزمان(عج) هستند و طبق شواهدی که مطرح کردند در عصر غیبت رجوع به وکلا و مراجع مطرح است که در غیبت صغری به نحوی بود و حال به نحوی(که در کلام بحث می شود و کسانی که می خواهند رجوع کنندمی شود آنجا بحث کرد)
اما در مورد نقل قول مطلب شما جناب سجاد بر خلاف حرف شما را گفته اند.(طبق بررسی من)
2. اصطلاح تقلید در مسائل سیاسی به کار نمی رود و تقلید مختص مسائل فقهی می باشد و لازم هم نیست در همین مسائل فقهی نیز از یک مرجع تقلید کنید اگر شما توانستید در هر باب فقهی یک اعلم را شناسایی کنید که طبق معیارهای تشخیص اعلم در همان باب داناتر و تواناتر از دیگران باشد مانعی ندارد که تنها در همان باب از او تقلید کنید و در باب های دیگر از افراد دیگر .
اما مشکل اینجاست که شناخت اعلم برای همه ابواب فقهی کار آسانی نیست چه رسد به شناخت اعلم برای تک تک آنها که به نظر محال می آید!
هرچند در آخر گفتند کار دشواریست در هر باب فقهی اعلم را شناخت
اما بدانیم الان در عصر غیبت هستیم و دعا کنیم تا خداوند این عصر را به پایان برد و آن حجتش را ظاهر کرده و کتاب و سنت را خودشان ترویج کنند
به امید آن روز
یا علی
سلام
به طرز مشابه تحلیل حضرت عالی از نظر بنده صحیح نیست ... طبق یک قاعدهی عقلی خبره را به خبره میشناسند، اگر آنها که خبره هستند نتوانند بین این چند نفر یکی را اعلم تعیین کنند و بعد انتظار داشته باشند که مایی که خبره نیستیم بتوانیم چنین کاری را انجام بدهیم در این صورت چه بسا این کارشان از اساس غیرعقلایی و باطل است
با سلام
شما این تناقض را برای بنده حل کنید.
متن اعلامیه در سال 1373:...حضرات آيات آقاياني كه ذيلاً نامشان ياد ميشود واجد شرايط مرجعيت ميباشند و تقليد از هر كدام آنان جايز است. والله العالم.
بعد در بخش سوالات متداول:
مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همه جایز التقلید هستند و تشخیص اعلمیت به عهده خود مکلف می باشد از نظر این جامعه تقلید از همه آقایان مذکور جایز است.
صریحا در این مورد گفته تشخیص اعلمیت بر عهده مکلف است. این یعنی چه؟ مگر میشود بگوید از این افراد تقلید کنید بعد بگوید اعلم را خودتان تشخیص دهید!!
اگر جامعه اجازه داده که از این افراد تقلید شود پس چرا میگوید اعلم را خودتان تشخیص دهید در حالی تا اعلم مشخص نشده نباید از کسی تقلید کرد؟؟این تناقض امر به تقلید و سپس تحقیق اعلمیت را پاسخ دهید.
اما اینکه گفته شود مطالب مطرح شده و نتایجی که مراجع در دروس خارج و با استدلال بدست می آورد حجیت ندارد آنچنان به این اطلاق کلام صحیحی به نظر نمی رسید امام خمینی در تحریر الوسیله راه های ثبوت نظرات مجتهد را سه طریق می دانند که یکی از آن طرق شنیدن از خود مجتهد مطابق آنچه که مرجع با استنباط به آن رسیده می باشد أحدها: أن يسمع منه شفاهاً، سواء أفاد قوله العلم أم لا، نظراً إلى حجّية ظاهر الكلام عند العقلاء من دون اختصاص بما إذا أفاد الظنّ الشخصي بالمراد، أو بما إذا لم يكن هناك ظنّ شخصي بالخلاف، أو بخصوص من قصد إفهامه؛ لِما حقّق في محلّه من أنّ ظاهر الكلام حجّة عقلائيّة مطلقاً مع تشخيص الصغرى و إحراز الظهور العرفي. هذا، مضافاً إلى أنّه من أوضح مصاديق الإنذار، و الجواب عن السؤال الواجب بمقتضى آية السؤال ، و إلى دلالة الروايات الواردة في الإرجاع إلى أشخاص معيّنين اگر کلام و استدلالی که از مرجع در درس خارج فقه شنیده می شود ظهور در فتوا بودن داشته باشد حجیت آن ثابت است.سلام
اگر دقت لازم را به عرایض بنده مبذول می داشتید اشکال فوق را مطرح نمی نمودید چه آنکه آنچه که شما مطرح کردید اشکالی بر کلام بنده نیست آنچه که مطرح شد این بود که مطلبی که در دروس خارج آیت الله جوادی آملی با استدلال و بررسی روایات و اقوال متعدد بدست آمده استقلال دختر باکره رشیده به عنوان اقوی الاقوال بوده اما آنچه که ایشان فتوا داده اند این است که بنا بر احتیاط واجب باکره رشیده باید با اذن ولی ازدواج نماید (یعنی در مقام افتا ایشان احتیاط کرده اند) نقل قول فوق از عبارات بنده هم همین مطلب را ثابت می نمود.حال آیا بنده به ایشان نسبت داده ام که در مقام افتا،فتوا به استقلال مطلق دختر باکره رشیده داده اند؟!
المسألة (21): «كيفية أخذ المسائل من المجتهد على أنحاء ثلاثة: أحدها السماع منه، والثاني نقل العدلين أو عدل واحد عنه أو عن رسالته المأمونة من الغلط، بل الظاهر كفاية نقل شخص واحد إذا كان ثقة يطمأن بقوله، الثالث: الرجوع إلى رسالته إذا كانت مأمونة من الغلط».
در تفصیل الشریعه را جع به مطلب فوق آمده است که:
با عرض سلام و احترام مجدد
بله متوجه فرمایش شما بودم و دقت لازم هم انجام شد اما در عین حال اشکال بنده به کار شما باقی است.
شما در این سایت با طلاب رو برو نیستید که این دقت های عبارتی را متوجه شوند هر چند همه طلبه ها هم متوجه نیستند!
شما با افرادی مواجه هستید که تنها یک سؤال شرعی پرسیدند و یک فتوا می خواهند برای عمل کردن و این گونه نقل کردن درس خارج علما، آن هم مباحثی مخالف با فتوای آنان( به هر انگیزه و غرضی که انجام گیرد) ، برایشان قابل تفکیک نبوده و به صورت معمول و در غالب این افراد اغراء به جهل خواهد بود.
یعنی در حقیقت شما با وارد کردن بی جهت افراد به مباحث تخصصی، ممکن است آنان را از عمل به وظایف شرعی خود باز دارید و قیامت آنان را خراب کنید.
در پناه حضرت حق باشید
سلام
اگر ایشان به نظرشان یک نفر باشد که اعلم است ولی بگویند ای مردم خودتان بروید تحقیق کنیداگر ایشان به نظرشان یک نفر باشد که اعلم است ولی بگویند ای مردم خودتان بروید تحقیق کنید تا ببینید که کدام یک از این افراد اعلم هستند این مثل یک تست چند گزینهای است که لابد یک جایزه هم باید به قید قرعه به کسی بدهند که جواب درست را داده است ... واقعاً این چیزی است که شما از این اعلامیه برداشت میکنید و همه را در اشتباه دانسته و برای خود حق صریح قائل میشوید که همه را متساهل بدانید؟
سلام
اشتباه کردید و متوجه نشدید.
متن شما( اگر ایشان به نظرشان یک نفر باشد که اعلم است ولی بگویند ای مردم خودتان بروید تحقیق کنید)
نظر جامعه:تشخیص اعلم بر عهده مکلف است!!!
[="Tahoma"][="Black"] جناب سجاد ممنون میشم به این موارد هم پاسخ بدید 1- اگر شخصی بر خلاف نظر مرجعش عملی که جایز نیست انجام بده . (مثلا در جایی که همه مراجع چیزی گفتن ولی نظر مرجعش چیز دیگری هست) . آیا اگر در قیامت اثبات شود که حکم خدا هم خلاف نظر مرجعش بوده آیا بابت تخلف از نظر مرجعش مجازات میشه؟ 2- برعکس یعنی اگر مرجعش عملی رو مجاز بدونه و این شخص با رعایت روش درست انتخاب مرجع تقلید مرجعش رو انتخاب کرده باشه ولی در قیامت مشخص بشه مرجعش در اون مورد خاص اشتباه کرده و این کار از نظر خدا جایز نبوده آیا این شخص (مقلد) گناهکاره و خدا گناهش رو بر مبنای حجتی که داشته میبخشه یا کلا گناه کار نیست؟ 3- اگر شخصی تشخیص بده (با روش درست نه نتیجه گیری از حکم به اعلم بودن یا نبودن مرجع) تخصص مرجعش در مقابل مرجع دیگری در یک حوزه مثلا مسایل اقتصادی کم تر هست آیا میتونه و آیا باید در اون زمینه از مرجع دوم (که اعلم هست) تبعیت کنه؟ با تشکرسلام و عرض ادب
با عرض سلام و احترام
1. در صورتی که انتخاب مرجع ، صحیح انجام گرفته باشد حکمی که او می دهد برای مقلدش حجیت خواهد داشت و عمل به آن (هر چند در واقع خلاف ما انزل الله باشد) مورد سؤال واقع خواهد شد.
2. به تناسب پاسخ قبل ، پاسخ به این سؤال هم روشن می شود.
3. اگر از طرق شرعی ، به اعلم بودن مرجع دیگر در همه مسائل یا باب خاصی پی ببرد لازم است از مرجع اعلم تبعیت کند.
در پناه حضرت حق باشید[/]
أحدها: أن يسمع منه شفاهاً، سواء أفاد قوله العلم أم لا، نظراً إلى حجّية ظاهر الكلام عند العقلاء من دون اختصاص بما إذا أفاد الظنّ الشخصي بالمراد، أو بما إذا لم يكن هناك ظنّ شخصي بالخلاف، أو بخصوص من قصد إفهامه؛ لِما حقّق في محلّه من أنّ ظاهر الكلام حجّة عقلائيّة مطلقاً مع تشخيص الصغرى و إحراز الظهور العرفي. هذا، مضافاً إلى أنّه من أوضح مصاديق الإنذار، و الجواب عن السؤال الواجب بمقتضى آية السؤال ، و إلى دلالة الروايات الواردة في الإرجاع إلى أشخاص معيّنين اگر کلام و استدلالی که از مرجع در درس خارج فقه شنیده می شود ظهور در فتوا بودن داشته باشد حجیت آن ثابت است.اما اینکه گفته شود مطالب مطرح شده و نتایجی که مراجع در دروس خارج و با استدلال بدست می آورد حجیت ندارد آنچنان به این اطلاق کلام صحیحی به نظر نمی رسید امام خمینی در تحریر الوسیله راه های ثبوت نظرات مجتهد را سه طریق می دانند که یکی از آن طرق شنیدن از خود مجتهد مطابق آنچه که مرجع با استنباط به آن رسیده می باشد
المسألة (21): «كيفية أخذ المسائل من المجتهد على أنحاء ثلاثة: أحدها السماع منه، والثاني نقل العدلين أو عدل واحد عنه أو عن رسالته المأمونة من الغلط، بل الظاهر كفاية نقل شخص واحد إذا كان ثقة يطمأن بقوله، الثالث: الرجوع إلى رسالته إذا كانت مأمونة من الغلط».
در تفصیل الشریعه را جع به مطلب فوق آمده است که:
اگر ظهور داشته باشد ! اما به جهت کثرت کشف خلاف و احتیاط در مقام فتوا ، چنین ظهوری وجود ندارد.
موفق باشید
با سلام
شما این تناقض را برای بنده حل کنید.
متن اعلامیه در سال 1373:...حضرات آيات آقاياني كه ذيلاً نامشان ياد ميشود واجد شرايط مرجعيت ميباشند و تقليد از هر كدام آنان جايز است. والله العالم.
بعد در بخش سوالات متداول:
مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همه جایز التقلید هستند و تشخیص اعلمیت به عهده خود مکلف می باشد از نظر این جامعه تقلید از همه آقایان مذکور جایز است.
صریحا در این مورد گفته تشخیص اعلمیت بر عهده مکلف است. این یعنی چه؟ مگر میشود بگوید از این افراد تقلید کنید بعد بگوید اعلم را خودتان تشخیص دهید!!
اگر جامعه اجازه داده که از این افراد تقلید شود پس چرا میگوید اعلم را خودتان تشخیص دهید در حالی تا اعلم مشخص نشده نباید از کسی تقلید کرد؟؟این تناقض امر به تقلید و سپس تحقیق اعلمیت را پاسخ دهید.
سلام،
بیان دومی اشکال دارد، بیان اول نمیتواند اشکال داشته باشد به همان دلیلی که گفتم، دومی هم اشکال دارد باز به همان دلیل ساده، از ایشان بپرسید که شخص باید چطور بین این چند نفر یک نفر را به عنوان اعلم بشناسد، فتاوای آنها را بررسی کند یا از افراد خبرهی دیگری بپرسد، حالا این شخص شما را که معروف بودید به علم و تقوا میشناخته به شما رجوع کرده اگر شما جوابش را ندهید برود سؤالش را از چه کس دیگری بپرسد؟ رفیقش که مثلاً دارد سطح یک طلبگی میخواند؟ پدرش که یک بقال یا کارمند یا استاد دانشگاه است؟ از چه کسی بپرسد اگر شما نتوانستید تشخیص بدهید که مجمع روحانیت هستید برای خودتان؟ بنابراین وقتی میگوید تشخیص اعلم بر عهدهی خود مکلف است باید بداند که مکلف برای تشخیص همین اعلمیت دارد به لیست شما نگاه میکند، شما اعلمیتش را تشخیص بدهید در باقی موارد ممکن است شخص خودش هم بتواند تصمیم بگیرد ... بله ایشان اگر اسم صانعی را بنویسند هم خیلیها حاضر نیستند بروند سمت ایشان بخاطر اینکه ایشان را از عدالت خارج میدانند، خیلیها نمیدانند ولی خیلیها هم میدانند، تشخیص این عدالت نیاز به تخصص آن چنانی ندارد که بررسی روایات و آیات فقهی و امثال آن نیاز به تخصص دارد ... به همین دلیل هم اگر بین قول اول و دوم اختلافی باشد این قول دوم است که ضعیف است و بدون دقت نوشته شده است ... به قول اول اگر اشکال را وارد کنید به زعم حقیر خلاف عقل خواهد شد، اگر به نظر شما نیست حالا شما بیایید مسأله را به صورت معقول برای حقیر توضیح بدهید که پی به اشتباه و سادگی خودم ببرم ...
علاوه بر این مطالب ... اصلاً واجد شرایط مرجعیت بودن یعنی چه؟ یعنی علمشان از سطحی بالاتر است؟ اینکه نمیشود شرط مرجعیت ... شرط مرجعیت مگر اعلم بودن نیست؟ وقتی چند نفر را بگویند واجد شرایط مرجعیت هستند یعنی همه به قولی اعلم هستند، یعنی یا سطح علمی همهاشان یکسان است و یا اینکه از نظر علمای متفاوت از نظر هر گروهشان یکی از این عالمان بزرگوار اعلم هستند، یعنی اینکه یکی از ایشان بر سایرین اعلم باشد برای همگان به طرز واضحی محرز نگشته است ... در این صورت مکلف بیچاره که از اصول و فقه و امثال آن چیزی نمیداند برود چه چیزی را تحقیق کند که به این نتیجه برسد کدام یک از ایشان اعلم هستند؟ معیارش چه باشد؟ ... واجد شرایط مرجعیت با خودش اعلمیت را هم میرساند ... نمیرساند؟
علاوه بر تمام اینها اعلامیهی رسمی اعتبار بالاتر دارد یا پرسش و پاسخی که معلوم نیست چه کسی توضیحش را داده است و مسؤول آن چه کسی است؟ آیا اعلامیه را بدون رؤیت و تأیید خود بزرگواران میتوانند صادر کنند؟ اگر نه در این صورت بفرمایید آیا پرسشهای متداول را هم به رؤیت آن بزرگواران میرسانند و از ایشان تأیید میگیرند یا نمیگیرند؟ شما چرا متن اعلامیه را رها کردهاید و به توضیح غیرمنطقی یک پاسخگوی ناشناس اکتفا کردهاید و اعلامیه را بر اساس آن تبصره میزنید؟ برای این کارتان حجت شرعی و عقلی دارید؟
سلام
اشتباه کردید و متوجه نشدید.
متن شما( اگر ایشان به نظرشان یک نفر باشد که اعلم است ولی بگویند ای مردم خودتان بروید تحقیق کنید)
نظر جامعه:تشخیص اعلم بر عهده مکلف است!!!
سلام،
اینکه بنده چیزی را متوجه نشوم هیچ بعید نیست ... و من الله التوفیق
سلام
استاد سجاد آیا شما حرفهای جناب نقطه رو تائید میکنید؟ (که اعلامیه جامعه مدرسین به معنی مساوی بودن مراجعیه که معرفی کرده؟ و از نظر اونها همه در یک سطح اعلمیت اند)
و در اینصورت میشه به جای یه نفر از شش نفر اونها به صورتی که هر مسئله ای رو اونی که راحت تر فتوا داده عمل کرد؟
و یک سوال هم داشتم جامعه مدرسین دقیقا چیست؟ یک گروه خاص یا سیاسی هستند یا کل حوزه علمیه قم با هر گرایشی رو نمایندگی میکنند؟
سلام،
بیان دومی اشکال دارد، بیان اول نمیتواند اشکال داشته باشد به همان دلیلی که گفتم، دومی هم اشکال دارد باز به همان دلیل ساده، از ایشان بپرسید که شخص باید چطور بین این چند نفر یک نفر را به عنوان اعلم بشناسد، فتاوای آنها را بررسی کند یا از افراد خبرهی دیگری بپرسد، حالا این شخص شما را که معروف بودید به علم و تقوا میشناخته به شما رجوع کرده اگر شما جوابش را ندهید برود سؤالش را از چه کس دیگری بپرسد؟ رفیقش که مثلاً دارد سطح یک طلبگی میخواند؟ پدرش که یک بقال یا کارمند یا استاد دانشگاه است؟ از چه کسی بپرسد اگر شما نتوانستید تشخیص بدهید که مجمع روحانیت هستید برای خودتان؟ بنابراین وقتی میگوید تشخیص اعلم بر عهدهی خود مکلف است باید بداند که مکلف برای تشخیص همین اعلمیت دارد به لیست شما نگاه میکند، شما اعلمیتش را تشخیص بدهید در باقی موارد ممکن است شخص خودش هم بتواند تصمیم بگیرد ... بله ایشان اگر اسم صانعی را بنویسند هم خیلیها حاضر نیستند بروند سمت ایشان بخاطر اینکه ایشان را از عدالت خارج میدانند، خیلیها نمیدانند ولی خیلیها هم میدانند، تشخیص این عدالت نیاز به تخصص آن چنانی ندارد که بررسی روایات و آیات فقهی و امثال آن نیاز به تخصص دارد ... به همین دلیل هم اگر بین قول اول و دوم اختلافی باشد این قول دوم است که ضعیف است و بدون دقت نوشته شده است ... به قول اول اگر اشکال را وارد کنید به زعم حقیر خلاف عقل خواهد شد، اگر به نظر شما نیست حالا شما بیایید مسأله را به صورت معقول برای حقیر توضیح بدهید که پی به اشتباه و سادگی خودم ببرم ...علاوه بر این مطالب ... اصلاً واجد شرایط مرجعیت بودن یعنی چه؟ یعنی علمشان از سطحی بالاتر است؟ اینکه نمیشود شرط مرجعیت ... شرط مرجعیت مگر اعلم بودن نیست؟ وقتی چند نفر را بگویند واجد شرایط مرجعیت هستند یعنی همه به قولی اعلم هستند، یعنی یا سطح علمی همهاشان یکسان است و یا اینکه از نظر علمای متفاوت از نظر هر گروهشان یکی از این عالمان بزرگوار اعلم هستند، یعنی اینکه یکی از ایشان بر سایرین اعلم باشد برای همگان به طرز واضحی محرز نگشته است ... در این صورت مکلف بیچاره که از اصول و فقه و امثال آن چیزی نمیداند برود چه چیزی را تحقیق کند که به این نتیجه برسد کدام یک از ایشان اعلم هستند؟ معیارش چه باشد؟ ... واجد شرایط مرجعیت با خودش اعلمیت را هم میرساند ... نمیرساند؟
علاوه بر تمام اینها اعلامیهی رسمی اعتبار بالاتر دارد یا پرسش و پاسخی که معلوم نیست چه کسی توضیحش را داده است و مسؤول آن چه کسی است؟ آیا اعلامیه را بدون رؤیت و تأیید خود بزرگواران میتوانند صادر کنند؟ اگر نه در این صورت بفرمایید آیا پرسشهای متداول را هم به رؤیت آن بزرگواران میرسانند و از ایشان تأیید میگیرند یا نمیگیرند؟ شما چرا متن اعلامیه را رها کردهاید و به توضیح غیرمنطقی یک پاسخگوی ناشناس اکتفا کردهاید و اعلامیه را بر اساس آن تبصره میزنید؟ برای این کارتان حجت شرعی و عقلی دارید؟
سلام،
اینکه بنده چیزی را متوجه نشوم هیچ بعید نیست ... و من الله التوفیق
سلام
سلام
بسیار تعجب برانگیز است که شما فکر میکنید مدیریت سایت و مطالب آنرا به فردی مثل بقال سر کوچه سپرده اند که اعتنا و اعتمادی به او نمیتوان داشت!به نظر ما این اعلامیه همان قدری معتبر است که سایر مطالب سایت که منعکس کننده نظرات جامعه است. اصلا این سایت را چه کسی و چرا طراحی کرده? دانشگاهها ، نهاد ها، ادارات و ...سایت طراحی میکنند تا اخبار و نظرات خود را منعکس کنند حال جامعه مدرسین چنین نیست?
عجیب است که فکر میکنید فردی از خودش مطالب سایت را مینویسد بعد به جامعه ربط میدهد و جامعه هم اصلا اعتنایی ندارد که فرد یا عده ای از قول آنها سخن میگویند!
خب این قسمت ارشادات بود! میرسیم به جواب اصلی:
گفتیم این اعلامیه همانقدر معتبر است که سایر مطالبات به سوالات متداول با دقت نگاه کنید متوجه خواهید شد که این ها هم نظر خود جامعه است. و نظر جامعه نبودن آن عجیب خواهد بود به همان دلایل بالا:
1_ مثلا این نظر جامعه در مورد معروف آیت الله صانعی است که قطعا کار اعضای آن است نه به قول شما پاسخگویی ناشناس!
جامعه محترم مدرسين حوزه علميه قم
سلام عليكم
مرجعيت شيعه خورشيد پر فروغي است كه در قرون متمادي همواره پشتيبان اسلام و خط راستين اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. اين مسئوليت خطير همواره شايستهي مرداني بوده است كه واجد شرائط شرعي مذكور در روايات ائمه اطهار (عليهم السلام) باشند نظر به اهميت اين موضوع و با توجه به پرسشهاي مكرّر هموطنان دربارهي مرجعيت آقاي حاج شيخ يوسف صانعي خواهشمند است آن جامعه محترم كه همواره مرجع تشخيص اين موضوع بوده نظر خود را دربارهي مرجعيت ايشان اعلام فرمايند.
پاسخ:
با توجه به پرسشهاي مكرّر مؤمنان، جامعه مدرسين حوزهي علميه قم براساس تحقيقات به عمل آمده در يك سال گذشته و پس از جلسات متعدد به اين نتيجه رسيده است كه ايشان فاقد ملاكهاي لازم براي تصدّي مرجعيت ميباشد.(1103/12710)
سوال : آیا مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین از نظر تقلید مساوی هستند وتحقیق درباره آنان لازم نیست؟
پاسخ :
بسم الله الرحمن الرحیم
مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همه جایز التقلید هستند و تشخیص اعلمیت به عهده خود مکلف می باشد از نظر این جامعه تقلید از همه آقایان مذکور جایز است
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
3_
: مراجع مورد تائید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کدامند؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات آيات آقاياني كه ذيلاً نامشان ياد ميشود واجد شرايط مرجعيت ميباشند و تقليد از هر كدام آنان جايز است. والله العالم.
1ـ حضرت آيتالله حاج سيدعلي خامنهاي (مقام معظم رهبري)
2ـ حضرت آيتالله حاج شيخ حسين وحيد خراساني
3ـ حضرت آيتالله حاج سيد موسي شبيري زنجاني
4ـ حضرت آيتالله حاج شيخ ناصر مكارم شيرازي
5- حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
6- حضرت آیت الله علی سیستانی
دامت بركاتهم.
جامعه مدرسين حوزه عليمه قم
در هر سه مورد رسما در سایت جامعه نظری ثبت شده و گفته شده نظر جامعه است.
حال شما باز هم معتقدید مطالب سایت منعکس کننده نظر اعضا نیست?
جامعه محترم مدرسين حوزه علميه قم پاسخ : بسم الله الرحمن الرحیم مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همه جایز التقلید هستند و تشخیص اعلمیت به عهده خود مکلف می باشد از نظر این جامعه تقلید از همه آقایان مذکور جایز است 3_ پاسخ: بسم الله الرحمن الرحيم حضرات آيات آقاياني كه ذيلاً نامشان ياد ميشود واجد شرايط مرجعيت ميباشند و تقليد از هر كدام آنان جايز است. والله العالم. 1ـ حضرت آيتالله حاج سيدعلي خامنهاي (مقام معظم رهبري) در هر سه مورد رسما در سایت جامعه نظری ثبت شده و گفته شده نظر جامعه است.سلام
سلام
بسیار تعجب برانگیز است که شما فکر میکنید مدیریت سایت و مطالب آنرا به فردی مثل بقال سر کوچه سپرده اند که اعتنا و اعتمادی به او نمیتوان داشت!به نظر ما این اعلامیه همان قدری معتبر است که سایر مطالب سایت که منعکس کننده نظرات جامعه است. اصلا این سایت را چه کسی و چرا طراحی کرده? دانشگاهها ، نهاد ها، ادارات و ...سایت طراحی میکنند تا اخبار و نظرات خود را منعکس کنند حال جامعه مدرسین چنین نیست?
عجیب است که فکر میکنید فردی از خودش مطالب سایت را مینویسد بعد به جامعه ربط میدهد و جامعه هم اصلا اعتنایی ندارد که فرد یا عده ای از قول آنها سخن میگویند!
خب این قسمت ارشادات بود! میرسیم به جواب اصلی:
گفتیم این اعلامیه همانقدر معتبر است که سایر مطالبات به سوالات متداول با دقت نگاه کنید متوجه خواهید شد که این ها هم نظر خود جامعه است. و نظر جامعه نبودن آن عجیب خواهد بود به همان دلایل بالا:
1_ مثلا این نظر جامعه در مورد معروف آیت الله صانعی است که قطعا کار اعضای آن است نه به قول شما پاسخگویی ناشناس!
سلام عليكم
مرجعيت شيعه خورشيد پر فروغي است كه در قرون متمادي همواره پشتيبان اسلام و خط راستين اهل بيت(عليهم السلام) بوده است. اين مسئوليت خطير همواره شايستهي مرداني بوده است كه واجد شرائط شرعي مذكور در روايات ائمه اطهار (عليهم السلام) باشند نظر به اهميت اين موضوع و با توجه به پرسشهاي مكرّر هموطنان دربارهي مرجعيت آقاي حاج شيخ يوسف صانعي خواهشمند است آن جامعه محترم كه همواره مرجع تشخيص اين موضوع بوده نظر خود را دربارهي مرجعيت ايشان اعلام فرمايند.
پاسخ:
با توجه به پرسشهاي مكرّر مؤمنان، جامعه مدرسين حوزهي علميه قم براساس تحقيقات به عمل آمده در يك سال گذشته و پس از جلسات متعدد به اين نتيجه رسيده است كه ايشان فاقد ملاكهاي لازم براي تصدّي مرجعيت ميباشد.(1103/12710)
2_
سوال : آیا مراجع تقلید معرفی شده از سوی جامعه مدرسین از نظر تقلید مساوی هستند وتحقیق درباره آنان لازم نیست؟
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
: مراجع مورد تائید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کدامند؟
2ـ حضرت آيتالله حاج شيخ حسين وحيد خراساني
3ـ حضرت آيتالله حاج سيد موسي شبيري زنجاني
4ـ حضرت آيتالله حاج شيخ ناصر مكارم شيرازي
5- حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
6- حضرت آیت الله علی سیستانی
دامت بركاتهم.
جامعه مدرسين حوزه عليمه قم
حال شما باز هم معتقدید مطالب سایت منعکس کننده نظر اعضا نیست?
سلام،
برخی مطالب هست که نمیدانم چقدر درست است اینجا بیانشان کنم ... برای مثال شما امروز از یکی از نمایندگان حضرت آقا در یکی از دفاترشان یک سؤال شرعی میپرسید و ایشان میگویند نظر آقا «الف» است، بعد از یکی دیگر از نمایندگانشان میپرسید و ایشان میگویند نظر آقا «ب» است با آنکه همان زمان اول هم کسی بهم گفته بود که نظر آقا را پرسیده و «الف» نیست و «ب» است، یکی از دوستان روحانی هم که از نزدیک در جریان برخی موارد بودند میگفتند خیلی از پاسخگوهایی که در برخی دفاتر نشستهاند و به عنوان نماینده جواب میدهند علم کافی برای این کار را ندارند ... حالا شما دارید صحبت از یک سایت میکنید ... نمیدانم کسی که آن مطلب را نوشته است چگونه آدمی است، شاید کار را به او سپردهاند و از نظر ایشان علمش هم خوب بوده است و اشراف به مطلب هم داشته است ولی در نوشتن دقت نکرده است و حواسش نبوده است که اگر ما نتوانستیم یکی را به عنوان اعلم معرفی کنیم دیگر مکلف چطور باید این کار را بکند، شاید میخواسته بنویسه مکلف باید آن را که جامع شرایط میداند انتخاب کند ما فقط از نظر علمی ایشان را بررسی کردیم و ایشان نسبت به سایر افراد موجود اعلم بودند ولی بین خودشان نتوانستیم یکی را به عنوان اعلم تعیین کنیم، بنابراین افراد مکلف با توجه به سایر شرایط یکی را انتخاب کند، مثلاً بر اساس تقوا و ورع ... در حدیث معصوم علیهالسلام که فرمودند از چه کسی تقلید کنید شرایط دیگری هم وارد شده است ... گفتهاند تقلید کنید نگفتهاند که فقط سؤال بپرسید، تقلید کنید یعنی او خودش برای شما اسوهی حسنه است و ببینید برای خودش چه میکند شما هم همان را بکنید، طبیعیه که اگر علمش هم خوب باشه ولی به اندازهی کافی با تقوا نباشه قابل تقلید نیست، این بیتقوایی میتواند در تشخیصهایش هم اثر بگذارد و از یک روایت بر اساس عقل نه خیلی سالمش مطلبی را بفهمد که اگر تقوای خدا را داشت برداشت دیگری میکرد چون عقلش سلیمتر بوده است و سره را از ناسره بهتر تشخیص میداد ...
در ضمن این مطلب خود شما فرمودید که اینجا یک تناقض وجود دارد، اگر یک نفر عقیده به باطل نبودن اجتماع نقیضین داشته باشد که اصلاً قابل استناد کردن نیست، بنابراین فرض را میگذاریم بر اینکه این تناقض در اصل تناقض نیست و بلکه یک نفر یک اشتباهی کرده است و اگر دقیقتر مینوشت این اشتباه پیش نمیآمد ... خود شما هم از اول همین را فرمودید و گفتید متن اعلامیه را خوب ننوشتهاند و باعث میشود افراد متساهل بد برداشت کنند ... پس شما هم قائل به وجود یک اشتباه در این وسط هستید، در نتیجه بنده گفتم که احتمال وجود اشتباه در یک پرسش و پاسخ بیشتر است تا اعلامیهای که همهی بزرگواران باید تأیید کنند قبل از اینکه منتشر گردد ... چطور منکر این مطلب هستید؟ ... شما سعی کردید یک تناقض ظاهری را با بد دانستن متن اعلامیه رفع نمایید و بنده با بد دانستن متن آن پرسش و پاسخ، دیگر قضاوتش با خودتان ... بنده که گفتم اگر معتقد هستید که بر خلاف ادعای حقیر متن آن پاسخ در آن پرسش و پاسخ اشکال عقلایی ندارد مطلب را طوری معقول شرح بدهید که حقیر هم بفهمم که آن مطلب مشکل عقلایی ندارند، ولی شما به جای این کار سه پرسش و پاسخ را لیست فرمودید که نفهمیدم چه نتیجهای میتوانید در این رابطه از آن بگیرید ...
و در نهایت هم اگر اشتباه نکنم در این پست اخیر خود سعی فرمودید که از اینکه معمولاً کسی را مسؤول یک سایت میکنند که مثل بقال سر کوچه بیاطلاع از مسائل سایت و مرتبط با سایت نباشد نتیجه بگیرید که پس اینجا هم حتماً همینطور است ... از یک گزارهی آماری نمیتوان یک نتیجهگیری قطعی در مورد یک مصداق خاص داشت ... نه اینکه مدیر آن سایت را با بقال سر کوچه مقایسه کنم، بلکه صرفاً میگویم ممکن است مدیر آن سایت عدهای را مسؤول این کارها بکند و آنها یا خودش جایی اشتباه کنند و نظارتی که در نوشتن متن یک اعلامیهی رسمی به کار گرفته میشود مثل نظارتی که بر بخش پرسش و پاسخها میشود نیست، در برخی سایتها شاید نظارت بیشتر باشد و در برخی سایتها شاید کمتر باشد و احتمال اشتباه هم که همیشه هست ... شما آیا میتوانید قسم بخورید که اعتبار مدیر آن سایت به تنهایی به اندازهی تمام اعضای آن مجمع باشد که اعتبار بیشتری برای ایشان قائل هستید تا اعتبار یک بیانیهی رسمی که به طور معمول خیلی بیشتر برای نوشتن متن آن زمان و دقت صرف میشود؟
و باز هم سلام
و در اینصورت میشه به جای یه نفر از شش نفر اونها به صورتی که هر مسئله ای رو اونی که راحت تر فتوا داده عمل کرد؟
سلام،
قاعدتاً اگر هیچ وجه مرجحی در انتخاب یک مرجع به دیگری نباشد دیگر به انتخاب خود مکلف باشد، یک نفر ممکن است نتیجه بگیرد که نخیر باید احتیاط کند و مطابق سختترین فتوا عمل کند تا مطمئن باشد به نظر همهی آن علما عمل کرده است، ولی وقتی همهی آنها از نظر افراد خبره جایزالتقلید هستند و شما هم تحقیق منطقی نمیتوانید بیش از این بکنید دیگر دلیلی ندارد که بخواهید به فتوای همگان عمل کرده باشید، آنکه گفتند احتیاط کنید و طوری رفتار کنید که به فتوای همه عمل کرده باشید برای کسی است که نمیخواهد مرجع تقلید خاصی داشته باشد، مگرنه شما میتوانید به سادهترین فتوا عمل کنید و مسؤول درستی و اشتباه بودن آن فتوا هم همان کسی است که در آن باب از او تقلید میکنید ... فقط باید همان اول تصمیم بگیرید که در هر باب از چه کسی تقلید کنید و فکر کنم تغییر دادن مرجع هم شرایطش ساده نیست و در نتیجه بهتر است از همان اول تصمیمتان را درست بگیرید ...
باز هم چون تخصصی ندارم این را گفتم که فقط رویش فکر شود مگرنه که جوابتان را از همان استاد بگیرید ...
[="Tahoma"] با عرض سلام و احترام مجدد بله متوجه فرمایش شما بودم و دقت لازم هم انجام شد اما در عین حال اشکال بنده به کار شما باقی است. شما در این سایت با طلاب رو برو نیستید که این دقت های عبارتی را متوجه شوند هر چند همه طلبه ها هم متوجه نیستند! شما با افرادی مواجه هستید که تنها یک سؤال شرعی پرسیدند و یک فتوا می خواهند برای عمل کردن و این گونه نقل کردن درس خارج علما، آن هم مباحثی مخالف با فتوای آنان( به هر انگیزه و غرضی که انجام گیرد) ، برایشان قابل تفکیک نبوده و به صورت معمول و در غالب این افراد اغراء به جهل خواهد بود. یعنی در حقیقت شما با وارد کردن بی جهت افراد به مباحث تخصصی، ممکن است آنان را از عمل به وظایف شرعی خود باز دارید و قیامت آنان را خراب کنید. در پناه حضرت حق باشید
سلام
اشکال شما این بار هم وارد نیست
اولا بسیار جای تعجب است که اگر جایی نقل مطالب تخصصی فقهی و استناد به روایات در صورتی که خلاف فتوای مشهور است و موجب اغراء به جهل حقیقی مخاطب می شود من باب مثال در همان تاپیکی که راجع به ازدواج موقت بود و بحث استحباب آن-کما افتی به المشهور-مطرح شد جنابعالی روایاتی در ظاهر معارض همانند روایت علی بن یقطین و ... که موجب ایجاد شک و شبهه می شد را مطرح نمودید ،آنجا مطرح نمودن اینچنین روایاتی که فقها پس از بررسی جمیع آنها فتوا به استحباب داده اند اشکالی بر آن وارد نیست اما اگر ما مطالبی نه تنها معارض بلکه عینا مطابق با واقع بیاوریم می شود اغراء به جهل افراد؟ ما لکم کیف تحکمون؟!
ثانیا اینجا بحث مطرح نمودن فتوا نبود که ما در مقام بیان فتوای آیت الله جوادی صرفا به بیان حکم شرعی فارغ از سایر مسائل بپردازیم چه آنکه خود شخص سوال کننده اظهار اطلاع از فتوای آیت الله جوادی داشتند و حتی به فتوای آیت الله روحانی هم آگاهی داشتند بلکه بحث در این بود که آیا می شود اگر در این مساله نظر آیت الله روحانی را صحیح می بینند از او تقلید کنند که غرض از استناد ما به درس خارج آیت الله جوادی این بود که بیان کنیم فتوای آیت الله روحانی مطلب غریبی نیست بلکه در درس خارج آیت الله جوادی هم همین نظر به عنوان اقوی الاقوال مطرح شده اما در مقام فتوا به جهاتی قائل به احتیاط شده اند.
ثالثا ما يک معنا داريم كه مقصود متكلم است و يک لفظ كه متكلم براي بيان مقصودش به كار می برد. يک مدلول كه لفظ بر آن دلالت می كند در واقع مدلول کلام بالعرض لفظ موجود می شود و لفظ هم ظهور معناست یعنی لفظ تحقق خارجی و وجود لفظی معنای مراد متكلم است بنا بر این اگر بنده متکلم قصد استعمال لفظ در معنايی را داشته باشم برای اظهار آن معنا الفاظی را به کار بردم که مدلولش آن چیزی است که از ظاهر کلام فهمیده می شود اما مخاطب به جهتی غیر از آنکه متکلم الفاظ را در همان معانی وضع شده به كار نبرده باشد چیز دیگری از آن بفهمد اینجا به متکلم اشکالی وارد نیست بلکه به مخاطب باید گفت فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ﴿النساء: ٧٨﴾
رابعا این ادعای شما که بنده مباحثی که از آیت الله جوادی آملی نقل نموده ام خلاف فتوای ایشان است حداقل از شما به عنوان مدیر علمی بخش احکام سایت بعید است! چون نهایت چیزی که از ایشان نقل شده این بود که ایشان پس از بررسی اقوال متعدد و اینکه آنها را تام ندانستند فرمودند که استقلال دختر باکره رشیده اقوی الاقوال است،حتی اگر ما نمی گفتیم که نظر ایشان در مقام فتوا هم چیست ایرادی به ما وارد نبود. چون تلازمی میان اقوی الاقوال بودن یک نظر با فتوا به همان نظر وجود ندارد که مطلبی مخالف با فتوا به ذهن متبادر شود! شما به عنوان مدیر علمی احکام چگونه اقوی الاقوال بودن قولی در مسائلی که احتیاط در آنها مثل فروج و دماء از مذاق شارع مقدس فهمیده می شود را می توانید بگویید نظر ایشان دقیقا همان است که فرموده اند اقوی الاقوال است؟! پس ما حتی مطلب خلاف فتوا هم از ایشان نقل نکردیم!
اگر ظهور داشته باشد ! اما به جهت کثرت کشف خلاف و احتیاط در مقام فتوا ، چنین ظهوری وجود ندارد.
دو بحث وجود دارد یکی اینکه اگر ظهور داشته باشد در فتوا حجیت آن ثابت است و دو اینکه آیا چنین ظهوری وجود دارد یا خیر که صحبت ما ناظر به بخش اول بود و صحبت شما ناظر به بخش دوم که صحبت شما را محل تامل می دانیم که آیا واقعا آن مطالبی که شما آن را کشف خلاف می دانید واقعا کشف خلاف است که بعدا قائل به کثرت آن بشویم یا خیر اما نیاز به ورود به این بحث فعلا نیست.
اما حتی ممکن است بالاتر این این تصریح به فتوا بودن هم در دروس خارج فقه مطرح شود که آنچه که نفتی به مثلا این نظر است.
[="Tahoma"][="Black"] و در اینصورت میشه به جای یه نفر از شش نفر اونها به صورتی که هر مسئله ای رو اونی که راحت تر فتوا داده عمل کرد؟ و یک سوال هم داشتم جامعه مدرسین دقیقا چیست؟ یک گروه خاص یا سیاسی هستند یا کل حوزه علمیه قم با هر گرایشی رو نمایندگی میکنند؟استاد سجاد آیا شما حرفهای جناب نقطه رو تائید میکنید؟ (که اعلامیه جامعه مدرسین به معنی مساوی بودن مراجعیه که معرفی کرده؟ و از نظر اونها همه در یک سطح اعلمیت اند)
عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما
حقیر در تاپیک دیگری که مرتبط با این بحث است ، سؤالات پرسشگر محترم را پاسخ دادم :
و در این اعلامیه که بیانیه رسمی جامعه است بر خلاف پاسخ به سؤالاتی که آدرس دادید (که توسط یک نفر قاعدتا انجام می گردد) ، نیامده که تشخیص اعلم بر عهده مکلف است تا آن معنایی که مستفاد حضرت عالی است بدست آید ....به هر حال جامعه مدرسین حوزه این بزرگواران را جایز التقلید اعلام کرده اند و مکلف آزاد است که از این اعلامیه برداشت کند که این بزرگواران، آنها را از نظر علمی مساوی تلقی کردند یا خیر و در پی این برداشت ، شیوه مکلف در انتخاب اعلم تغییر خواهد کرد.
در اعتبار سایت جامعه مدرسین حرفی نیست اما ما برای انتخاب مرجع به دنبال این اعتبار نیستیم بلکه ما اعتبار دیگری نیاز داریم که همانا سخن اعضای جامعه به اتفاق یا به نظر اکثر باشد و دریافت پاسخ دیگری که چنین اعتباری نداشته باشد در مسیر انتخاب مرجع اعلم ، حجیت ساز نبوده و مفید نخواهد بود.بگذارید بیشتر توضیح دهم وقتی ما برای تشخیص اعلم و رفع ابهام در این مسئله به جامعه مدرسین حوزه مراجعه می کنیم ، پاسخ ما می تواند صورت های مختلفی داشته باشد:
الف- اتفاق نظر یا نظر اکثریتی حاصل نشده یا اعلام نظر نمی کنیم !
ب- به اتفاق یا به نظر اکثر اعضاء ، فلانی بین مجتهدان فعلی ، اعلم است.
ج- به اتفاق یا به نظر اکثر اعضاء، فلانی و فلانی و... بین مجتهدان فعلی ، اعلم هستند.
د- به اتفاق یا به نظر اکثر اعضاء ، فلانی و فلانی و ... بین مجتهدان فعلی ، جایز التقلید هستند.
.
.
.
می بینید که پاسخ «د» که همان پاسخ فعلی جامعه مدرسین است بر خلاف پاسخ «ب» هیچ نوع تعیین اعلمیتی را در ظاهر مشخص نمی کند و حتی مثل پاسخ «ج» نمی تواند تساوی چند نفر از مراجع را برساند بلکه تنها گویای مرجع تقلید بودن این بزرگواران است حال اگر مکلفی از این پاسخ جامعه محترم مدرسین (با این استدلال که جامعه برای تشخیص اعلم ، شور گذاشته و وقتی نتوانسته اعلم را مشخص کند، چنین بیانیه ای را داده که به معنای تساوی بین بزرگواران نامبرده است) به این نتیجه برسد که افرادی که نامشان در بیانیه آمده است در اعلمیت با هم مساوی هستند هم در انتخاب اول و هم در مراجعه به فالاعلم در احتیاط ها، می تواند چنین عمل کند اما به زعم بنده چنین بیانیه ای، این نتیجه را ندارد از این رو در پاسخ به پرسش های این حوزه ، بنا ندارم که برای اثبات تساوی بین مراجع به این بیانیه استناد نمایم و اثبات تساوی را مشکل تر از این حرفها می دانم همان طور که خود جامعه نیز اگر برایش محرز می شد می توانست در بیانیه خود از تساوی چند نفر از بزرگواران خبر دهد تا انتخاب برای مکلفان هم راحت تر باشد.در پناه حضرت حق باشید
لطفا مراجعه کرده و سؤالات مرتبط را در همان تاپیک مطرح کنید تا پاسخ گیرد:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=56010
در پناه حضرت حق باشید[/]