جمع بندی مستندترین گزارش از علت مرگ ابن سینا

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مستندترین گزارش از علت مرگ ابن سینا

; نوشت:
مستندترین گزارش از علت مرگ ابن سینا مربوط به ابوعبید جوزجانی شاگرد اوست که تا پایانِ عمر همراهِ او بود:
«زیاده‌روی در شهوات سرانجام جسم نیرومند شیخ را فرسوده کرد. هنگامی که علاءالدوله با تاش فراش می‌جنگید و ابن سینا همراه وی بود، بیماری قولنج گریبان شیخ را گرفت. شیخ از ترس آن‌که مبادا در هنگام کارزار و فرار امیر زمین‌گیر شود و از همگامی با او بازماند، در یک روز هشت بار دستور تنقیه داد که در اثر زیاده‌روی روده‌هایش زخم شد. چون در کار درمان ورزیده بود، خویشتن را به داروهای مناسب اندکی بهبود بخشید اما علیل گشت زیرا از غذا پرهیز نمی‌کرد و از هم‌نشینی با زنان دست‌بردار نبود. در نتیجه، بیماری قولنج وی گاهی زورآور می‌شد و زمانی تسکین می‌یافت تا آن هنگام که در رکابِ علاءالدوله به‌سوی همدان رهسپار گردید.
در این سفر، بیماریِ شیخ به شدّت گرایید و چون به همدان رسید، دانست که نیروی جسمانیِ خود را چنان از دست داده که دیگر از غذا و دارو کاری ساخته نیست. از این رو از درمانِ خویش دست کشید و گفت: «مُدبّرِ تنِ من، از تدبیر فرومانده و درمان بی‌فایده است».
چند روزی بر این حال بود تا دیده از جهان فروبست. جسمش را در همدان به خاک سپردند. در آن هنگام پنجاه‌وهشت ساله بود»

ویکی پدیا

مطلب فوق از تاریخی چقدر مقدار صحت دارد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
آنچه به عنوان علت درگذشت ابن سینا در ویکی پدیا آمده مورد قبول نیست زیرا در منابع دیگر از شهوترانی او خبری نیست:
ابن سینا همچنان در اصفهان روزگار می‌گذرانید، تا هنگامی که علاء الدوله در ۴۲۷ق /۱۰۳۶م به نبرد با تاش فَرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحیه کَرَج (یا کرخ) نزدیک همدان شتافت. ابن سینا که در این سفر علاءالدوله را همراهی می‌کرد، دچار بیماری قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در یک روز هشت بار خود را تنقیه می‌کرد و در نتیجه دچار زخم روده شد. سپس در همین حال بیماری به اصفهان برده شد و همچنان به مداوای خود ادامه می‌داد تا اندکی بهبود یافت، چنانکه توانست در مجلس علاءالدوله حضور یابد. تا اینکه علاءالدوله قصد رفتن به همدان کرد. ابن سینا نیز وی را همراهی کرد، اما در راه بیماریش عود کرد. پس از رسیدن به همدان، وی از معالجه خود دست کشید و پس از چند روز در نخستین جمعه رمضان ۴۲۸/ژوئن ۱۰۳۷، در ۵۸ سالگی درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.(1)

1.بیهقی، علی بن زید، تَتّمه صِوان الحِکمه، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۳۵۱ق، ۳۸- ۵۸.


اما عجیب است که ویکی پدیا گزارش خود را ولو اینکه در کتابی آمده باشد مستندترین گزارش عنوان نموده است
و این ادعای ویکی پیدا که بدون دلیل آورده جای تعجب و تامل دارد

عماد;829308 نوشت:
زیرا در منابع دیگر از شهوترانی او خبری نیست:

با سلام
اتفاقا در همان منبعی که به آن استناد کردید آمده است که آمیزش جنسی زیاد باعث شد که ابن سینا به بیماری قولنج مبتلا شود و بعد هم ادامه ماجرا که به مرگش منتهی گشت.

عماد;829308 نوشت:
بیهقی، علی بن زید، تَتّمه صِوان الحِکمه

من عینا از همین کتاب برای شما نقل میکنم:

وكان أبو علي قوي المزاج، وكانت قوة المجامعة عليه أغلب، وكان يشتغل باستفراغها، فأثر ذلك في مزاجه، وكان لا يعالج شخصه، حتى ضعف في السنة التي حارب فيها علاء الدولة الأمير حسام الدولة أبا العباس تاش فراش على باب الكرخ وعرا الشيخ داء القولنج فحقن نفسه في يوم واحد ثماني مرات، فتقرح بعض أمعائه، وظهر له سحج، وكان لا بد له من المسير مع علاء الدولة، فظهر به الصرع الذي يتبع علة القولنج، فأمر يوماً باتخاذ دانقين من بزر الكرفس في جملة ما يحقن به، وخلطه بها طلباً لكسر ريح القولنج. فقصد بعض الأطباء الذي يعالجه، وطرح من بزر الكرفس خمسة دراهم، ولا يدري أعمداً فعله أم سهواً، فازداد السحج به من حدة بزر الكرفس، وكان يتناول مثروديطوس لأجل الصرع فقام بعض غلمانه وطرح في مثروديطوس شيئاً كثيراً من الأفيون وتناوله. وكان سبب ذلك أن ذلك الغلام خان في خزانته فخاف عاقبة فعله عند برئه.
ونقل الشيخ في المهد كما كان إلى أصفهان، فاشتغل بتدبير نفسه وكان من الضعف بحيث لا يقدر على القيام، فانصرف علاء الدولة إلى أصفهان، والشيخ يعالج شخصه، وغلمانه بتمنون هلاكه، بسبب خيانتهم في أمواله، فقدر الشيخ على المشي، وحضر مجلس علاء الدولة، لكنه مع ذلك لا يحتمي ولا يتحفظ ويكثر التخليط في أمر المعالجة. ولم يبرأ من العلة كل البرء، وكان يبرأ أسبوعاً ويمرض أسبوعاً.
ثم قصد علاء الدولة همذان ومعه الشيخ، فعاود الشيخ القولنج في الطريق إلى أن وصل إلى همذان، وعلم أن قوته قد سقطت، وأنها لا تفي بدفع المرض، فأهمل من أداة نفسه، وقال: المدبر الذي في بدني، عجز عن تدبير بدني، فلا تنفعني المعالجة، ثم ا (غتسل وتا) ب وتصدق بما بقي معه على الفقراء، ورد المظالم إلى عرفه من أربابها، وأعتق غلمانه.
وكان يحفظ القرآن فيختم في كل ثلاثة أيام. ثم مات في الجمعة الأولى من رمضان سنة ثمان وعشرين وأربعمائة ودفن في همذان.
( تتمه الصوان الحکه ص12)

عصران;830545 نوشت:
وكانت قوة المجامعة عليه أغلب،

بله فرمایش شما درست است دقت نکرده بودم
اما فحوای کلام ایشان فهمیده میشود قوی المزاج بوده و مجامعت زیاد می کرده اما ویکی پدیا طوی به تصویر کشیده که شهوت حرام داشته است البته شاید اینجا نیز تصور بنده چنین بوده باشد

عماد;830559 نوشت:
بله فرمایش شما درست است دقت نکرده بودم
اما فحوای کلام ایشان فهمیده میشود قوی المزاج بوده و مجامعت زیاد می کرده اما ویکی پدیا طوی به تصویر کشیده که شهوت حرام داشته است البته شاید اینجا نیز تصور بنده چنین بوده باشد

تکلیف ویکی پدیا که روشن است مطالبش به خودی خود اعتباری ندارند. ولی در ویکی پدیا رفرنس داده و آن متنی که آورده برگرفته از مقدمه ی آقای حسین خدیو جم بر کتاب رساله اضحویه ابن سینا است ( آدرس پایین را ببینید):

http://lib.eshia.ir/73001/1/24

عصران;830545 نوشت:
اتفاقا در همان منبعی که به آن استناد کردید آمده است که آمیزش جنسی زیاد باعث شد که ابن سینا به بیماری قولنج مبتلا شود و بعد هم ادامه ماجرا که به مرگش منتهی گشت.

سلام علیکم

قولنج روده یا همان کلون بیماری ای است که افراد در بین سنین 20 تا 30 سالگی مبتلا به آن میشوند و بین زنان شایع تر از مردان است . بدلیل عدم شناخت عامل اصلی بیماری برخی پزشکان عامل را نوعی از آمیب و برخی دیگر استرس و اضطراب دانسته و برخی بواسطه شباهت پیشرفت بیماری آن را سرطان کلون می خوانند.

آمیزش با زنان عامل بیماری کلون یا قولنج نیست و اگر چنین بود باید تنها بین مردان شایع میشد و متخصصان هم چنین نظری ندارند .

مداوای قطعی ای برای این بیماری وجود ندارد و در حال حاضر تنها با دارو و حفاظت در خوردن برخی خوردنیها مانند لبنیات و ... این بیماری را تاحدودی مهار میکنند و نکته جالب هم در مورد بوعلی این است که در آن زمان بیش از 28 سال این بیماری را توانسته بود مهار کند .

فاتح;830730 نوشت:
سلام علیکم

قولنج روده یا همان کلون بیماری ای است که افراد در بین سنین 20 تا 30 سالگی مبتلا به آن میشوند و بین زنان شایع تر از مردان است . بدلیل عدم شناخت عامل اصلی بیماری برخی پزشکان عامل را نوعی از آمیب و برخی دیگر استرس و اضطراب دانسته و برخی بواسطه شباهت پیشرفت بیماری آن را سرطان کلون می خوانند.

سلام علیکم و رحمه الله

نه من ادعا کردم و نه در متنی که آوردم ادعایی در مورد اینکه آمیزش جنسی عامل مستقیم بیماری قولنج است نشده است. حالا اینکه واقعا عاملش هست یا نه من اطلاعی ندارم.انچه در متن گفته شده این است که آمیزش جنسی زیاد سبب شد تا ابن سینا دچار ضعف مزاج شود و این ضعف مزاج بدنش را ضعیف کرد که در نتیجه باعث غلبه و ابتلای به قولنج شد. و بعد از آن هم جریاناتی رخ داد که باعث وخیم تر شدن این بیماری شد که عاقبت باعث وفاتش شد.
سرما خوردگی هم می گویند عاملش ویروس است ولی سرما هم بدن را ضعیف و مستعد ابتلا به بیماری ها می کند.

عن علی عليه السلام : مَن أرادَ البَقاءَ ـ و لا بَقاءَ ـ فَليُخَفِّفِ الرِّداءَ، و ليُباكِرِ الغَداءَ ، و ليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ . ( عیون الاخبار الرضا ج1 ص42 __ امالی طوسی ص 666 __ دعائم الاسلام ج2 ص 144 __ طب الائمه ص 29 و 60)

ترجمه : از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند : هر كه خواستار بقای عمر است كه البته جاودانگى در كار نيست ـ بايد بدهكارى اش كم باشد، سحر خيز باشد و با زنان كمتر نزديكى كند.

عصران;831359 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

نه من ادعا کردم و نه در متنی که آوردم ادعایی در مورد اینکه آمیزش جنسی عامل مستقیم بیماری قولنج است نشده است. حالا اینکه واقعا عاملش هست یا نه من اطلاعی ندارم.انچه در متن گفته شده این است که آمیزش جنسی زیاد سبب شد تا ابن سینا دچار ضعف مزاج شود و این ضعف مزاج بدنش را ضعیف کرد که در نتیجه باعث غلبه و ابتلای به قولنج شد. و بعد از آن هم جریاناتی رخ داد که باعث وخیم تر شدن این بیماری شد که عاقبت باعث وفاتش شد.
سرما خوردگی هم می گویند عاملش ویروس است ولی سرما هم بدن را ضعیف و مستعد ابتلا به بیماری ها می کند.

عن علی عليه السلام : مَن أرادَ البَقاءَ ـ و لا بَقاءَ ـ فَليُخَفِّفِ الرِّداءَ، و ليُباكِرِ الغَداءَ ، و ليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ . ( عیون الاخبار الرضا ج1 ص42 __ امالی طوسی ص 666 __ دعائم الاسلام ج2 ص 144 __ طب الائمه ص 29 و 60)

ترجمه : از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند : هر كه خواستار بقای عمر است كه البته جاودانگى در كار نيست ـ بايد بدهكارى اش كم باشد، سحر خيز باشد و با زنان كمتر نزديكى كند.

سلام علیکم

در کلام حضرت امیر علیه السلام از الفاظ کمی استفاده شده در عین اینکه سخن و بیان حضرت کلی و کیفی است .

برای تشخیص حد کم و زیاد در کلام حضرت باید میزان اعتدال و حدود را مشخص کنیم و بعد تشخیص بدهیم که چه اندازه کم است و چه اندازه زیاد

مثلا بدهی یک پینه دوز را بر اساس درآمدش و بدهی یک تاجر را نیز به میزان درآمد کسبش بسنجیم .
و همچنین حد مجامعت با زنان و مردان را بر اساس مزاج های گرم و سرد , تر و خشک بدانیم تا کم و زیادش را بتوانیم متوجه شویم . والانسان علی نفسه بصیره

بنا بر شهادت راوی بوعلی قوی المزاج بوده و مزاج او گرم و تر است . از نشانه های این مزاج که در کتاب قانون آمده خوابهای جنسی خزوج قوی منی و رویش زیاد مو در ناحیه تناسلی و پشت آن است .(1)

در متن کتاب قانون هم به جواز رابطه بیش از رویه طبیعی برای این مزاج اشاره شده و چنین آمده که اگر از جماع بیش از حد معمول [ بنسبه سه مزاج دیگر ] دست بردارند زیان ببینند . (2 )

مشکل اینجاست که خواننده متوجه معنی 8 بار تنقیه و خونریزی از بافت های پوسیده و و غیر آن در این بیماری نمیشود. پرخوری اشاره شده را در نظر نمیگیرد که برای این بیماری بواسطه مشکل دفع مضر است ( 3 ) چون من خواننده اطلاع چندانی از مزاج ها و بیماری او ندارم و تنها میزان رابطه جنسی اش را میدانم که "بیش از حد آن" خوب نیست و باعث ضعف قوه با میشود حال آنکه حد را چطور تشخیص دادم بالاتر عرض شد.

____________________________
1- قانون کتاب 3 بخش 3 ص 239 / ترجمه عبدالرحمن شرفکندی /سروش 1370
2- همان
3- همان ص 21

سلام به همه دوستان حاضر در تاپیک
منم یه سوال داشتم
مذهب ابوعلی سینا چیست؟

کریم اردکانی;877342 نوشت:
مذهب ابوعلی سینا چیست؟

برخی او را شیعه اسماعیلی(1) و برخی دوازده امامی (2) می دانند. به نظر می رسد دلیل شیعه اسماعلی بودن وی تنها این است که پدر و برادر او اسماعیلی بوده اند.
او خود در مورد مذهب پدر و برادرش می گوید: «پدرم دعوت فاطمى‏ها را پذیرفته بود، و اسماعیلى مذهب شمرده مى‏ شد. از عقل و نفس سخن مى‏گفت، بر آن شیوه که داعیان این مذهب مى‏گویند و مى‏شناسند، برادرم نیز بر این عقیده بود. میان پدر و برادرم در این زمینه بسیار بحث مى‏شد. من سخنان آنان را مى‏شنیدم و مى‏فهمیدم، ولى بر دلم نمى‏نشست»(3)
همکاری او با آل بویه نیز می تواند به نوعی تمایل وی به شیعه امامیه را برساند.

1راوندى، مرتضى، تاریخ اجتماعى ایران، ج 10، ص 373، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم، ‏1382ش.
2. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 6، ص 72.خامنه ای، محمد، مقدمه ای بر صدر المتالهین،‏ المظاهر الالهیة فى اسرار العلوم الکمالیة، ص 225، بیناد حکمت صدرا، تهران، چاپ اول، 1387ش.
3.ابن سینا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحویه، مترجم: نامعلوم، تصحیح و مقدمه و تعلیق: خدیو جم، حسین، ص٫۱۷

تعریف و تمجید وی از حضرت علی علیه السلام و برتری دادن حض رت علی علیه السلام بر دیگر صحابه او ، نشان از آن دارد که در زمه اهل سنت نبوده بوده است زیرا می گوید: منزلت علی (علیه السّلام) نسبت به صحابه چون نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس. پیامبر (صلّی الله علیه و آله)به وی فرمود: «یا علی! مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه‏ سبقت گیری».(1)
اما آنچه شیعه بودن وی را به یقین نزدیک می کند این نوشته اش است«تعیین جانشین از راه نص به صواب نزدیک‌تر است؛ زیرا این کار مانع تفرقه و دوگانگی و اختلاف می‏شود.»(1) از آنجا که اهل سنت قائل به نص نیستند پس نمی توان او را از اهل سنت دانست. نیز زیدیه و اسماعیلیه نیز نهایت در امامان اولیه قائل به نص هستند اما جمله ابن سینا گویای آن است که در همه امامان قائل به نص است زیرا اگر بنا باشد نبود موجب اختلاف شود منحصر به امامان اولیه نیست بلکه رد همه امامان چنین است. لذا به احتمال نزدیک به یقین ابن سینا امامی مذهب بوده است.

1.ابن سینا، حسین بن عبدالله، معراج نامه‏، به اهتمام: کریمى، بهمن، ص ۱۵(متن).‏‏
2. ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الالهیات)، مصحح: زاید، سعید، ص ۴۵۲

شیخ علی بن فضل الله جیلانی فومنی در تشیع اثنا عشری ابو علی سینا کتابی نوشته و اسم آن را «فی اثبات ان الشیخ الرئیس من المسلمین و من اکابر علماء الامامیه الاثنی عشریه» گذاشته است. این کتاب در تاریخ 1062 هجری قمری تألیف شده و نسخه خطی آن در کتابخانه ملک به شماره 46555 موجود است.

پرسش:
مذهب ابوعلی سینا چه بوده است؟ آیا زیاده روی در شهوات و ابتلاء به بیماری قولنج باعث درگذشت وی شد؟

پاسخ:
در مورد مذهب این سینا اختلاف است، برخی او را شیعه اسماعیلی(1) و برخی دوازده امامی (2) می دانند.
به نظر می رسد تنها موید بر اسماعیلی بودن وی این است که پدر و برادرش پیرو این مذهب بوده اند.
اما او خود در مورد مذهب پدر و برادرش سخنی آورده که کنایه از عدم پذیرشش است، وی می گوید: «پدرم دعوت فاطمى‏ ها را پذیرفته بود، و اسماعیلى مذهب شمرده مى‏ شد. از عقل و نفس سخن مى‏ گفت،بر آن شیوه که داعیان این مذهب مى‏گویند و مى‏شناسند، برادرم نیز بر این عقیده بود. میان پدر و برادرم در این زمینه بسیار بحث مى‏شد. من سخنان آنان را مى‏شنیدم و مى‏فهمیدم، ولى بر دلم نمى‏ نشست»(3)

از طرف دیگر تعریف و تمجید وی از حضرت علی(علیه السلام) و برتری دادن حضرت علی (علیه السلام)بر دیگر صحابه او ، نشان از آن دارد که در زمره اهل سنت نبوده بوده است زیرا می گوید: منزلت علی(علیه السلام) نسبت به صحابه چون نسبت معقول به محسوس است. او در میان خلق مانند معقول بود در میان محسوس. پیامبر(صلّی الله علیه و آله)به وی فرمود: «یا علی! مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه‏ سبقت گیری».(4)

اما آنچه شیعه بودن وی را به یقین نزدیک می کند این نوشته اش است«تعیین جانشین از راه نص به صواب نزدیک‌تر است؛ زیرا این کار مانع تفرقه و دوگانگی و اختلاف می‏شود.»(5) از آنجا که اهل سنت قائل به نص نیستند پس نمی توان او را از اهل سنت دانست. نیز زیدیه و اسماعیلیه نیز نهایت در امامان اولیه قائل به نص هستند اما جمله ابن سینا گویای آن است که در همه امامان قائل به نص است زیرا اگر بنا باشد نبود موجب اختلاف شود منحصر به امامان اولیه نیست بلکه رد همه امامان چنین است. لذا به احتمال نزدیک به یقین ابن سینا امامی مذهب بوده است.

دلیل دیگری که مویدی است بر شیعه بوده وی همکاری با آل بویه است، همکاری او با آل بویه نیز می تواند به نوعی تمایل وی به شیعه امامیه را برساند.
در مورد علت درگذشت وی در برخی منابع آمده است که «ابن سینا همچنان در اصفهان روزگار می‌گذرانید، تا هنگامی که علاء الدوله در ۴۲۷ق /۱۰۳۶م به نبرد با تاش فَرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحیه کَرَج (یا کرخ) نزدیک همدان شتافت. ابن سینا که در این سفر علاءالدوله را همراهی می‌کرد، دچار بیماری قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در یک روز هشت بار خود را تنقیه می‌کرد و در نتیجه دچار زخم روده شد.

سپس در همین حال بیماری به اصفهان برده شد و همچنان به مداوای خود ادامه می‌داد تا اندکی بهبود یافت، چنانکه توانست در مجلس علاءالدوله حضور یابد. تا اینکه علاءالدوله قصد رفتن به همدان کرد. ابن سینا نیز وی را همراهی کرد، اما در راه بیماریش عود کرد. پس از رسیدن به همدان، وی از معالجه خود دست کشید و پس از چند روز در نخستین جمعه رمضان ۴۲۸/ژوئن ۱۰۳۷، در ۵۸ سالگی درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد»(6)
البته مطلبی برخی نیز علت در گذشت وی را قوی المزاج بودن در امر مجامعت عنوان کرده اند(7) که این امر به معنای هوسرانی و زیاده روی در شهوات نیست


کلیدواژه: بوعلی سینا، مذهب، علت درگذشت

منابع:
1. راوندى، مرتضى، تاریخ اجتماعى ایران، ج 10، ص 373، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم، ‏1382ش.
2. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 6، ص 72.خامنه ای، محمد، مقدمه ای بر صدر المتالهین،‏ المظاهر الالهیة فى اسرار العلوم الکمالیة، ص 225، بیناد حکمت صدرا، تهران، چاپ اول، 1387ش.
3.ابن سینا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحویه، مترجم: نامعلوم، تصحیح و مقدمه و تعلیق: خدیو جم، حسین، ص٫۱۷
4.ابن سینا، حسین بن عبدالله، معراج نامه‏، به اهتمام: کریمى، بهمن، ص ۱۵(متن).‏‏
5. ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء (الالهیات)، مصحح: زاید، سعید، ص ۴۵۲
6.بیهقی، علی بن زید، تَتّمه صِوان الحِکمه، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۳۵۱ق،ص ۳۸- ۵۸.
7. همان ص12

موضوع قفل شده است