جمع بندی آیه 44 سوره فاطر و نفی عصمت معصومین!

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 44 سوره فاطر و نفی عصمت معصومین!

سلام
درسوره فاطرایه 44داریم که اگر خداوند مردم رابه سبب کارهایی که مرتکب شده اند مجازات کند جنبنده ای رابرپشت زمین باقی نخواهد گزاشت این جمله صراحتا یعنی همه انسان هامرتکب خطا وگناه شده اند والا گفته نمیشد هیچ انسانی برروی زمین باقی نخواهد ماند دردیگرایات هم داریم که خداوند پیامبرص رابه خاطرطلب امرزش برای کافرانی که عین دانستن ندای حق عنادودشمنی میکردند پیامبرص راسرزنش کرده وایشان ودیگرمومنان راشایسته اینکار نمیدانند حتی به اصطلاح معصومین هم خطا میکنند اما کمترازبقیه دراینجا دیدیم که طلب امرزش پیامبر موجب الگوگیری سایرمومنین ودرنهایت سرزنش توسط خداوند است پس اینکه ماعقیده داریم امام باید معصوم باشد والا مردم دچارانحراف میشوند نادرست است امااینکه امام باید توسط خدا مشخص شود که این شخص بهترین فرددرزمان وکمترین خطاکننده است درست بنظر میرسد ودران ایه ای که گفته شده همانا خداوند میخواهد بدی راازشمااهل بیت دورکند وشماراپاک وپاکیزه گرداند اولا فقط شامل اهل بیت میشه نه تمام معصومین ثانیا گفته شده خداوند میخواهد بدی رادورکند ازشما تاپاکیزه گردید این یعنی تاقبل ازاین بدی نزدهرانسانی بوده وبانزول این ایه گناهان شما بخشیده شده این طورنیست؟
باتشکر

فرستاده شده از HUAWEI G525-U00ِ من با Tapatalk

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

سوال:
درسوره فاطرایه 44داریم که اگر خداوند مردم رابه سبب کارهایی که مرتکب شده اند مجازات کند جنبنده ای رابرپشت زمین باقی نخواهد گذاشت این جمله صراحتا یعنی همه انسان هامرتکب خطا وگناه شده اند والا گفته نمیشد هیچ انسانی برروی زمین باقی نخواهد ماند
در دیگر ایات هم داریم که خداوند پیامبرص رابه خاطرطلب امرزش برای کافرانی که عین دانستن ندای حق عنادودشمنی میکردند پیامبرص راسرزنش کرده وایشان ودیگرمومنان راشایسته اینکار نمیدانند حتی به اصطلاح معصومین هم خطا میکنند اما کمترازبقیه دراینجا دیدیم که طلب امرزش پیامبر موجب الگوگیری سایرمومنین ودرنهایت سرزنش توسط خداوند است
ایه ای که گفته شده همانا خداوند میخواهد بدی راازشمااهل بیت دورکند وشماراپاک وپاکیزه گرداند اولا فقط شامل اهل بیت میشه نه تمام معصومین
گفته شده خداوند میخواهد بدی رادورکند ازشما تاپاکیزه گردید این یعنی تاقبل ازاین بدی نزدهرانسانی بوده وبانزول این ایه گناهان شما بخشیده شده این طورنیست؟

پاسخ:
به نام خدا

با عرض سلام و خسته نباشید.

خداوند در آیه 45 از سوره مبارکه فاطر می فرماید:
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ‏ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً
ترجمه:
هر گاه خداوند مردم را به كارهايى كه انجام داده‏ اند مجازات كند جنبنده ‏اى را بر پشت زمين باقى نخواهد گذاشت! ولى (به لطفش) آنها را تا سر آمد معينى تاخير مى‏ اندازد (و مهلت مى ‏دهد تا خود را اصلاح كنند) اما هنگامى كه اجل آنها فرا رسد، (خداوند هر كس را به مقتضاى عملش جزا مى‏ دهد) كه او نسبت به بندگانش بيناست (و از اعمال و نيات همه آگاه است).

اینجا این سوال پیش می آید که اين حكم عام (اگر خداوند مردم را به اعمالشان مجازات كند كسى را بر صفحه زمين باقى نخواهد گذاشت) شامل انبيا و اوليا و صالحان نيز مى‏ شود؟!
پاسخ اين سؤال روشن است، زيرا اينگونه احكام نظر به توده انسانها و اكثريت قاطع آنها دارد، و پيامبران و امامان و صالحان كه در اقليتند، مسلما از آن خارج مى‌‏باشند. خلاصه هر حكمى استثنايى دارد و آنها از اين حكم مستثنى هستند.
اين درست به آن مى‏ ماند كه مى‏ گوئيم اهل جهان غافلند، حريصند، و مغرورند، و منظور اكثريت آنها است، در آيه 41 سوره روم مى ‏خوانيم:
ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‏:" فساد در خشكى و دريا به خاطر اعمال مردم آشكار شد، خدا مى ‏خواهد بعضى از نتائج اعمال آنها را به آنها بچشاند، شايد باز گردند"! بديهى است فساد نتيجه اعمال همه مردم نيست، بلكه نظر به اكثريت است.
آيه 32 همين سوره كه انسانها را به سه گروه" ظالم" و" ميانه ‏رو" و" سابق بالخيرات" (نيكان و پاكان) تقسيم مى‏كند شاهد ديگرى بر اين معنى است.
بنا بر اين آيه فوق هيچگونه منافاتى با مساله عصمت انبياء ندارد.(1)

خداوند در آیه 113 سوره مبارکه توبه می فرماید: ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبى‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آورده ‏اند سزاوار نيست كه براى مشركان- پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش كنند، هر چند خويشاوند [آنان‏] باشند.(2)
همانگونه که مشخص است از این آیه استفاده نمی شود که پیامبر برای مشرکان استغفار کرده باشد، تنها فهمیده می شود که این کار نباید انجام شود ولی آیا پیامبر این کار را انجام داده است یا خیر؟ آیه سکوت دارد.
بلکه این آیه می تواند در مقام بیان یک حکم قبل از عمل به آن باشد یعنی قبل از آنکه عملی صورت گیرد این مساله گوش زد شده باشد که این کار نباید انجام شود.
آنچه بیان شد با شأن نزول آیه نیز مطابقت دارد. در شأن نزول این آیه بیان شده است: كه گروهى از مسلمانان به پيامبر اسلام مى‏ گفتند: آيا براى پدران ما كه در عصر جاهليت از دنيا رفتند طلب آمرزش نمى‏كنى؟ آيات فوق نازل شد و به همه آنها اخطار كرد كه هيچ كس حق ندارد براى مشركان استغفار نمايد.(3)

لذا به این آیه برای نفی عصمت انبیا نمی توان تمسک کرد.

اولاً اینکه آیه تطهیر شامل اهل بیت است کلامی درست است منتهی در شناخت مصداق این اهل بیت اختلاف وجود دارد. برخی آن را همسران پیامبر، برخی همسران و اهل کسا و برخی آن را تمام بنی هاشم و برخی تنها ائمه معصومین را مصداق اهل بیت می دانند.
لذا در مصداق اهل بیت با اختلاف مواجه شده ایم و صرف ادعای مستشکل بر اینکه دیگر معصومین در مصداق اهل بیت قرار ندارد فایده ای ندارد و نیاز به بیان دلیل متقن دارد.
اما از آنجا که روایات مبین و مفسر حقیقی قرآن هستند مصداق اهل بیت را برای ما روشن می نمایند و سایر معصومین را اهل بیت می داند
ثانیاً اگر پذیرفتیم که مصداق اهل بیت در این آیه سایر معصومین را شامل نمی شود مشکلی در جهت اثبات عصمت سایر ائمه به وجود نخواهد، زیرا با دیگر ادله عصمت خصوصاً نص و وصیت خود اهل کسا بر امامت سایر ائمه، این مساله اثبات خواهد شد.

اگر گفته شده خداوند میخواهد بدی رادورکند ازشما تاپاکیزه گردید این یعنی تاقبل ازاین بدی نزدهرانسانی بوده وبانزول این ایه گناهان شما بخشیده شده این طورنیست؟

اگر اين اشكال وارد باشد، لازمه ‏اش اين است كه در مورد اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ نيز وارد شود، زيرا لازم مى ‏آيد هركسى كه نماز مى‏ خواند و در آن، اين آيه را تلاوت مى‏ كند يا آن را در غير نماز تلاوت مى‏ كند گمراه باشد و از خدا طلب هدايت كند و در غير اين صورت تحصيل حاصل است. درحالى‏ كه قطعاً اين‏طور نيست، بلكه معناى آيه يا طلب استمرار امر موجود و يا طلب زيادتى هدايت و رسوخ پيدا كردن و تعميق آن در دل انسان هدايت‏ يافته است. همين توجيه را در مورد آيه تطهير نيز مى‏ كنيم.

ثانياً: اذهاب بر دو نوع است: يكى از بين بردن بعد از ثبوت شى‏ء، به اين‏كه چيزى آورده شود تا شى‏ء را زائل كند.

ديگرى، از بين‏ بردن قبل از ثبوت شى‏ء، به اين‏كه چيزى آورده شود تا از ابتدا جلوى شى‏ء گرفته شود كه در اصطلاح از اولى، به «رفع» و از دوّمى به «دفع» تعبير مى ‏شود. مقصود از اذهاب در آيه، دفع است نه رفع؛ يعنى خداوند متعال به آنان ملكه و قوّه ‏اى ملكوتى مى‏ دهد كه با وجود آن هيچ تمايلى به گناه ندارند، كه همان رساندن آنان به مقام يقين و عصمت است.
دليل اين مطلب آن است كه اولًا: امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) هنگام نزول آيه طفل بوده‏اند، لذا تصور هيچ‏گونه رجسى در آنها نمى ‏رود تا خداوند اراده رفع آن را نموده باشد.

ثانياً: اگر مراد از اذهاب، رفع باشد بايد پيامبر (صلى الله عليه و آله) را از مصداق اهل‏بيت خارج كرد، زيرا به طور اجماع پيامبر (صلى الله عليه و آله) قبل از نزول آيه هيچ گونه رجس و پليدى نداشته است.
درحالى‏ كه به‏ طور قطع پيامبر (صلى الله عليه و آله) داخل در آيه تطهير است.
اين‏گونه تعبير در قرآن و حديث به كار برده شده است. خداوند متعال در مورد حضرت يوسف (عليه السلام) مى‏فرمايد: كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ، «اين‏چنين ما ميل او را از عمل زشت و بد برگردانديم». درحالى‏كه مى‏ دانيم كه حضرت يوسف (عليه السلام) هرگز اهل فحشا و عمل بد نبوده است.(4)

منابع:
1.(تفسیر نمونه، ج 18 ص 303)
2.(ترجمه فولادوند)
3.
(تفسیرنمونه، ج 8، ص 154)
4.
( شيعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج‏2، ص: 79)

موضوع قفل شده است