جمع بندی یادگیری علم و اقسام علم در اسلام

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یادگیری علم و اقسام علم در اسلام

[=&quot]سلام و عرض خسته نباشید.طاعات و عباداتتون مورد قبول خدا باشه.یه سوال داشتم در مورد علم.گستره ی علوم میدونیم که خیلی زیاده.ولی من چندتا حدیث دیدم که که فقط علم رو چند بخش کردن.[/][=&quot]مثلا پیامبر گفته:لْعِلْمُ عِلْمانِ: عِلْمُ الاَدْیانِ وَ عِلْمُ الاَبْدانِ»: «علم دو گونه است: علوم دینى و علوم پزشکى.یا مثلا حضرت علی گفته:لْعُلُومُ اَرْبَعَةٌ: اَلْفِقْهُ لِلاَدْیانِ وَالطِّبُ لِلاَبْدانِ وَالنَّحْوُ لِلِّسانِ، و النُّجُومُ لِمَعْرِفةِ الاَزْمان.
[=&quot].سوال من اینه که واقعا یادگیری علم در اسلام فقط توی این بخش ها منحصر شده یا یادگیری هر علمی که به نحوی بدرد زندگی دنیایی یا اخروی انسان بخوره مورد تایید دین و خداوند وپیامبر و معصومین هست[/]؟
[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

سوال:
یادگیری علم در اسلام فقط در علوم دینى و علوم پزشکى منحصر شده؟ یا یادگیری هر علمی که به نحوی بدرد زندگی دنیایی یا اخروی انسان بخوره مورد تایید دین و معصومین هست؟


پاسخ:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
برای بحث درباره گستره علوم مورد قبول اسلام و مورد تاکید اسلام توجه به دو مقدمه ضروری است:
اول: گستره دین و دائره حضور دین در زندگی انسان
دوم: نقش و جایگاه انسان در عالم هستی
در مورد مقدمه اول به صورت مختصر باید بگوییم دین اسلام دین کامل و جامع و جاودانه است و همه برای همه نیاز های فردی و اجتماعی و سیاسی اقتصادی و ... انسان برنامه دارد اسلام دین رهبانیت و عزلت نشینی نیست اسلام دین تصوف و ... نیست
اسلام دینی است که برای دنیا و آخرت انسان در همه جنبه های آن برنامه دارد.
امام صادق (ع) در این باره می فرماید:
"خدای متعال به پیامبر اسلام محمد (ص) شرایع نوح، ابراهیم، موسی و عیسی، دین توحید، اخلاص، نفی شریک برای خداوند، دین فطرت حنیف سهل و آسان را عطا فرمود. در این دین رهبانیت و عزلت نیست، در این شریعت چیزهای پاک حلال و چیزهایی خبیث حرام شده است".(1)

بنابراین، اسلام خواسته تمام مشکلات جوامع بشری به دست انسان گشوده شود، و تمام گره های زندگی به دست خود آنان بازگردد: "هیچ مسئله ای نیست مگر آن که در آن مسئله و موضوع خدای متعال حکمی دارد".(2)

مقدمه دوم:
انسان خلیفه الهی روی زمین است: "و (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد ..." (3)
خدا اراده کرده است که عمران و آبادانی زمین و فضای زندگی انسان به دست انسان صورت بگیرد و از این رو عالم را مسخر او کرده است: "آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد، و (نیز) کشتی هایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوس ها حرکت می کنند ...".(حج، 65)
پس انسان به عنوان خلیفه الهی روی زمین در قبال همه آنچه که به او مرتبط می شود مسئول است و نسبت به آنها باید موضع صحیح داشته باشد. و برای اتخاذ موضع صحیح باید به آنها علم داشته باشد.

اولین چیزی که انسان در این مسیر می بایست بدان علم داشته باشد شناخت خود مبدا و معاد خویش و برنامه زندگی خویش است که از آن به اعتقادات تعبیر می شود از آن جا که این امور متوجه تمام انسان ها است و هیچ کس به نیابت از دیگری متکفل آنها نیست،
به بیانی دیگر دانستنی های اعتقادی نیابت بردار نیست و بر هر فردی آموختن این امور واجب عینی است، از این رو بر هر فردی واجب است، بر حسب وسع و توانش به فراگیری این مسائل اجتهاداً (با تلاش و کوشش)، یا از روی تقلید، یعنی رجوع به متخصصان این علوم اقدام کند. از این دسته علوم ، علم به احکام الهی و علم به اخلاق دینی می توان اشاره کرد. این علوم واجب عینی است چرا که نیابت بردار نیست.
از این رو علم واجب را در روایات همین سه علم معرفی می کنند:
« إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل‏ ـــ علم فقط بر سه قسم است ؛ آیه ی محکمه ، فریضه ی عادله ، و سنّت قائمه و آنچه غیر از اینهاست زیادت و فضل است. » (4 )
که همان علم به احکام و اخلاق و عقاید است. این موارد از ضروریات علم آموزی هر انسانی است و بقیه موارد از واجب عینی بودن خارج می شود.

دومین چیزی که انسان با توجه به گستره دین و مقام خلیفه اللهی خویش باید بیاموزد دانشی در قبال اجزاء عالم است از بدن خویش، طبیعت، حیوانات ، افلاک و ...

از آن جهت که انسان مکلف به احیا و آبادی زمین و حفظ نعمت های الاهی؛ مانند انسان، حیوان، گیاهان و ... است، لذا ملزم به فراگیری علوم و دانشی است که وی را به این مهم رهمنون می سازد.

چگونگی تهیه این مهم به عقل، استعداد و ... انسان واگذار شده است. به دلیل آن که خدای متعال قدرت اکتشاف و به استخدام در آوردن امکانات و اشیای زمینی و آسمانی را برای زندگی و رفاه انسان در اختیار وی نهاده است.
آن جا که می فرماید: "و ساختن زره را به خاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگ هایتان حفظ کند، آیا شکر گزار (این نعمتهای خدا) هستید".
البته باید بدانیم بیان زره از باب موردی است و از باب منت نهادن خدا بر انسان در نجات او از دست دشمنان است و هر گاه معیار و مناط آن را بدانیم (دفاع در مقابل دشمن) هر علمی که در این راستا باشد را نیز شامل می شود و مطلوب برای یادگیری است:

"هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید؛ و (همچنین) اسب ها ورزیده (برای میدان نبرد) تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید ...".(انفال، 60.) بنابراین، علم فیزیک، شیمی، ریاضی و ... تماماً از مصادیق، تهیه نیرو و توان است.
البته تمهیدات نظامی از باب بیان نمونه است و هر گونه دانشی که انسان را قوی کند و گستره تصرف صحیح او را در عالم بیشتر کند مطلوب و پسندیده خواهد بود. از این رو این علوم که وسیله ای برای پیشبرد بشر در عالم طبیعت است با این که پسندیده است ولی به قیام عده ای برای رفع آن در جامعه مرتفع می شود و نیاز بر طرف می گردد از این رو واجب کفایی خواهد بود.
آیه الله جوادی آملی از همه انواع علوم به علم دینی یاد می کنند به این تعبیر که برخی از علوم مانند فقه از کلام خدا پرده بر می دارد و برخی از علوم مانند فیزیک و شیمی و طبیعیات از افعال الهی پرده بر می دارد با این تعبیر همه علوم دینی و پسندیده خواهند بود.

شهيد مطهري در اين باره مي فرمايند: «علوم(فريضه) كه بر مسلمانان تحصيل و تحقيق در آنها واجب است ... هر علمى كه برآوردن نيازهاى لازم جامعه اسلامى موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد بر مسلمين تحصيل آن علم از باب به اصطلاح «مقدمه تهيّئى» واجب و لازم است.
توضيح اين كه اسلام دينى جامع و همه جانبه است، دينى است كه تنها به يك سلسله پندها و اندرزهاى اخلاقى و فردى و شخصى اكتفا نكرده است، دينى است جامعه ساز. آنچه كه يك جامعه بدان نيازمند است، اسلام آن را به عنوان يك واجب كفايى فرض كرده است. مثلًا جامعه نيازمند به پزشك است، از اين رو عمل پزشكى واجب كفايى است، يعنى واجب است به قدر كفايت پزشك وجود داشته باشد، و اگر به‏ قدر كفايت پزشك وجود نداشته باشد، بر همه افراد واجب است كه وسيله‏اى فراهم سازند كه افرادى پزشك شوند و اين مهم انجام گيرد.
و چون پزشكى موقوف است به تحصيل علم پزشكى، قهراً علم پزشكى از واجبات كفايى است. همچنين فن معلمى، فن سياست، فن تجارت، انواع فنون و صنايع؛ و در مواردى كه حفظ جامعه اسلامى و كيان آن موقوف به اين است كه علوم و صنايع را در عالى‏ ترين حد ممكن تحصيل كنند، آن علوم در همان سطح واجب مى‏ گردد. اين است كه همه علومى كه براى جامعه اسلامى لازم و ضرورى است جزء «علوم مفروضه اسلامى» قرار مى‏ گيرد و جامعه اسلامى همواره اين علوم را «فرائض» تلقى كرده است. عليهذا علوم اسلامى بر حسب تعريف سوم شامل بسيارى از علوم طبيعى و رياضى- كه مورد احتياج جامعه اسلامى است- نيز مى‏ شود.»(5)

علامه حلی(ره) علوم را به چهار دسته تقسیم می کند:

فراگیری علم یا بر انسان واجب عینی است، یا واجب کفایی، یا مستحب است و یا حرام.

1. علمی که آموختنش بر هر انسان واجب است، آن علم خداشناسی، اثبات نبوّت پیامبر (ص) و امامت و معاد است. این نوع از علم تقلید بردار نیست، بلکه باید با دلیل و برهان باشد؛ یعنی اثبات خداوند واجب الوجود، نبوت پیامبر و عصمتش، امامت ائمه (ع) و اعتقاد به معاد باید، با دلیل و برهان باشد، نه از روی تقلید.

2. علمی که فراگیری آن واجب کفایی است؛ عبارت است از: علم اصول فقه، کیفیت استدلال و اقامه برهان و علم طب برای معالجه انسان ها، علم ریاضی، به جهت نیاز در معاملات، تقسیم ارث و ...

3. دانشی که تعلیمش مستحب است، هر دانشی است که مردم به اندازه نیاز جامعه به فراگیری آن مشغول اند؛ یعنی به اندازه کافی متخصص در آن رشته وجود دارد.
4. علم حرام، هر علمی که آموختنش، به جهت قبح و ضررش از طرف
خدا نهی شده است. مثل سحر، کهانت، قیافه و ...(6)
بعد از بیان این مقدمات به احادیث مورد نظر در سوال شما می پردازیم:

در روایات در تقسیمات مختلفی علم را دسته بندی نموده اند


1- پیامبر گرامی اسلام (ص) فرموده است: "علم بر دو قسم است؛ 1. علم دین برای شناخت خداوند، احکام و ...، 2. علم طب (پزشکی) برای سلامت جسم.(7)


2- امیر مؤمنان علی (ع) در این باره می فرماید: "علم بر چهار دسته است؛ 1. تفقه در دین برای شناخت خداوند، احکام و ...، 2. علم طب (پزشکی) برای سلامت جسم، 3. علم نحو (ادبیات) برای حفظ زبان از خطا و اشتباه در گفتار، 4. علم نجوم و ستارگان برای شناخت زمان.(8)


3- امیر مومنان نیز فرمودند: « الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ الْفِقْهُ لِلْأَدْيَانِ وَ الطِّبُّ لِلْأَبْدَانِ وَ النَّحْوُ لِلِّسَان‏ ــ علم بر سه قسم است: فقه (ژرف نگری) برای ادیان ، طبّ برای ابدان و علم نحو برای زبان.» (9)

4- امام کاظم (ع) فرمودند: « إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ هُوَ فَضْل‏ ـــ علم فقط بر سه قسم است ؛ آیه ی محکمه ، فریضه ی عادله ، و سنّت قائمه و آنچه غیر از اینهاست زیادت و فضل است. » (10)

5- امام صادق (ع) فرمودند: « يَقُولُ وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلِّهِمْ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِك‏ ـــ علم همه ی مردم را در چهار چیز یافتم ؛ اوّل اینکه پروردگار خود را بشناسی ، دوم اينكه آنچه در باره ی تو انجام داده بدانى ، سوم اينكه آنچه از تو می خواهد بشناسى ، چهارم اينكه آنچه تو را از دين بيرون می برد بشناسى.» (11)

این تقسیم بندی ها درباره علم مشخص می کند که این روایات در مقام بیان مثال و نمونه برای علم است نه در مقام حصر علوم در جند علم.

در روایت اول منظور جضرت بیان علم واجب و در روایات پنجم بیان این علوم و روایت دوم و سوم و چهارم بیان کننده هر علم مفید برای انسان است که به عنوان نمونه چند تای آن را بیان فرموده اند.

نتیجه:
هر علم مفیدی برای انسان در اسلام پسندیده و مورد تاکید است البته برخی از این علوم به عنوان واجب عینی بر هر فرد مسلمان واجب است و هر مسلمانی باید در حد خود آن را بیاموزد : علم عقاید احکام و اخلاق.
اما برخی از علوم به عنوان نیاز های جامعه اسلامی نه تنها تعلیم و تعلم آنها مورد تاکید اسلام است بلکه به نحو واجب کفایی بر مسلمانان واجب است. اما برخی از دانسته ها که فایده ای برای جامعه ندارد و یا فایده آن کم است اگر با واجبات تعارضی نداشته باشدبه عنوان یک فضیلت مورد پذیرش است
اما آن دسته از دانسته ها که باعث فساد در جامعه می گردد از آن نهی شده است.
مواردی که از روایات که در آن از برخی از علوم یاد شده است به عنوان نمونه و به عنوان مورد شاخص و لازم علم آموزی بوده و در برخی از موارد به تعیین مصداق علم واجب می پردازد و این دلیل بر حصر علم در اسلام به این موارد خاص نمی باشد.


پاورقی:
1- کلینی، الکافی، ج 2، ص 17، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365.

2- الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 53.
3- صاد26
4-بحار الأنوار ، ج‏1 ،ص211.
5- شهيد مطهرى،مجموعه ‏آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1387، ج‏5، ص 37.
6- علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج 9، ص 36 – 37.
7- العمیدی، کنیز الفوائد، ج 2، ص 108.
8- بحار الانوار، ج 1، ص 218، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ق.
9- بحار الأنوار ، ج‏75 ،ص45
10- بحار الأنوار ، ج‏1 ،ص211.
11- بحار الأنوار ، ج‏1 ،ص212

موضوع قفل شده است