طریقه برخورد با مقوله ای نیرنگ کار و بی وفا به نام « دنیا »

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طریقه برخورد با مقوله ای نیرنگ کار و بی وفا به نام « دنیا »

سلام
در احادیث شنیده ایم که دنیا مانند پیرزن عجوزه ای هست که خواستگارانش رو یکی یکی کشته اما همچنان دلربایی می کند. یا مانند مار، نرم و زیباست اما اندرون آن زهر دار است. دنیا مانند اسبی است که در مسیر به ناگه می ایستد و نافرمانی میکند. مانند زنی است فاجر که به مردان خود را نشان میدهد اما روی برمیگرداند. در دنیا هر که غنی تر ، محتاج تر!! دنیا سرای تو در تو و پیچیده است خداوند در تعریف دنیا می فرماید:دنیا مانند دانه ای در زمین که باران آسمان را فرو می برد و درختی تنومند و سبز میشود که همان به فرمان من درختی خشک میشود که باد تکه های آن را این سو و آن سو می برد.
حالا برای برخورد با دنیا فرموده شده: معتدل رفتار کن و حرص نخور چون قسمت تو از قبل مشخص است!!
من با جمله رنگ آبی مشکل دارم. اول با کلمه معتدل! خب معتدل یعنی چی؟ یعنی نباید زیاد تلاش کنیم؟ یا باید حداکثر تلاش رو بکنیم اما حرص نخوریم؟ اگر متوسط تلاش کنیم که خب می تونیم با تلاش بیشتر ، بیشتر بدست بیاریم. اما اگر منظور تلاش بیشتر در کنار حرص و جوش نخوردن باشه این چطور امکان پذیره؟ مگه میشه نتیجه مهم باشه اما نرسیدن به نتیجه مهم نباشه و ناراحتی نداشته باشه؟ یعنی تلاش زیاد بدون اینکه شهوتی برای کسب نتیجه وجود داشته باشه؟ چه کسی در جنگ شکست میخوره اما ناراحت نمیشه؟ !! یا در مسابقه به رقبا می بازه اما حرص نخوره ؟!! آیا این با ذات فطرت انسان متناقص نیست؟
راننده تاکسی که برای یک مسافر حرص و جوش زیادی میخوره و هی نیش ترمز میزنه و... که اگر این حرص و جوش نباشه اون مسافرو نمی تونست سوار کنه و الی ماشالله از این دست حرص و جوش ها که روزی بیشتر برای صاحبش به ارمغان می آورند.
ممنون

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حافظ

yaHosseinDS;828501 نوشت:
برای برخورد با دنیا فرموده شده: معتدل رفتار کن و حرص نخور چون قسمت تو از قبل مشخص است!!
من با جمله رنگ آبی مشکل دارم. اول با کلمه معتدل! خب معتدل یعنی چی؟ یعنی نباید زیاد تلاش کنیم؟ یا باید حداکثر تلاش رو بکنیم اما حرص نخوریم؟ اگر متوسط تلاش کنیم که خب می تونیم با تلاش بیشتر ، بیشتر بدست بیاریم. اما اگر منظور تلاش بیشتر در کنار حرص و جوش نخوردن باشه این چطور امکان پذیره؟ مگه میشه نتیجه مهم باشه اما نرسیدن به نتیجه مهم نباشه و ناراحتی نداشته باشه؟ یعنی تلاش زیاد بدون اینکه شهوتی برای کسب نتیجه وجود داشته باشه؟ چه کسی در جنگ شکست میخوره اما ناراحت نمیشه؟ !! یا در مسابقه به رقبا می بازه اما حرص نخوره ؟!! آیا این با ذات فطرت انسان متناقص نیست؟
راننده تاکسی که برای یک مسافر حرص و جوش زیادی میخوره و هی نیش ترمز میزنه و... که اگر این حرص و جوش نباشه اون مسافرو نمی تونست سوار کنه و الی ماشالله از این دست حرص و جوش ها که روزی بیشتر برای صاحبش به ارمغان می آورند.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تهنیت فراوان خدمت شما دوست گرامی؛
قرار نیست با بی‌بصیرتی و بدون هیچ فهم و درکی از پشت پرده‌ی دستورات، نقش‌های توصیه شده در دین را به صورت کاملا صوری و ظاهری بازی کنیم. مثلا اگر در اسلام گفته شده زنها کمتر خود را در معرض دید مردان نامحرم قرار دهند و کمتر در مشاغل بیرون از خانه - آن مشاغلی که در اثر آن با نامحرمان مرابطه خواهند داشت- ایفای نقش کنند، این دستورالعمل، حکایت از یک واقعیت‌ خارجی دارد نه آن که صرفا یک دستور بدون روح و نفس‌الامر باشد که قطعا با دانستن این حقیقت، به راحتی می توان با آن کنار آمده و ایفای نقش کرد.

توجه به پشت‌پرده‌ی دستورات و توصیه‌های دینی، این فایده را در بر خواهد داشت که ما به خوبی می‌توانیم نقش ترسیمی را به عهده گرفته و به خوبی از عهده آن بر آییم. بعلاوه، از دیگر فواید این که، در موارد مشتبه که مصادیق در پس غبارآلودگی دچار ابهام و اشتباه گشته‌اند، به خوبی می‌توانیم محدوده‌ی بایسته را از مصادیق ممنوعه تشخیص دهیم . فایده سوم این که در مواردی که دستورالعمل، علیرغم میل نفسانی است و عملیاتی کردن دستور نیازمند اراده‌ و عزم قوی می‌باشد، با اطلاع از حکمت ها و پشت‌ پرده‌های دستور، به راحتی می‌توان از پس امتثال آن بر آمد.
سؤال مطرح شده شما نیز در زمره همین سنخ دستورالعمل‌ها می‌باشد. قرار نیست عکس‌العمل ما در مقابل دنیا صرفا به صورت ظاهری و نمایشی باشد. بهتر است چرایی حذر از دنیا را درک کنیم و همچنین، چرایی وجود دنیا را هم بفهمیم. با پاسخ به این دو سؤال، به راحتی می‌توانیم عملکرد خود را در مقابل شدت و ضعف توجه به دنیا تنظیم کنیم.

اگر گفته شده در مقام مواجهه با دنیا، معتدل باش؛ این جمله، در مقام طرز نگاه و تلقی ما به دنیاست. طوری به دنیا نگاه نکن که گویا این دنیا، هدف نهایی و غایت قصوای آمال و آرزوهای ما باشد؛ بلکه نهایی‌ترین آمال و آرزوی ما، سرای آخرت است و دنیا، تنها نردبان رسیدن به آن. پس به عبارت دیگر، به طور افراطی به دنیا نگاه نکن به نحوی که دنیا هدف نهایی تو باشد؛ بلکه در مرحله قبل‌تر از افراط -یعنی اعتدال- اتراق کن. از طرف دیگر، به کمتر از اعتدال هم تن مده، یعنی به نحو تفریط‌‌ آمیز به دنیا نگاه نکن زیرا در این صورت، نردبان وصول به سرای آخرت را از زیر پای خود کشیده ای.
نکته‌ی کلیدی و حائز اهمیت که پشت پرده‌ی این جمله بوده این است که دنیا نردبان و طریق وصول به سرای آخرت می‌باشد. نه تمرکز و زوم کردن بر این نردبان -نگاه افراط آمیز- کار عاقلانه و حکیمانه‌ای است و نه برداشتن این نردبان- نگاه تفریط آمیز- ؛ بلکه باید با حفظ موجودیت آن، از آن در جهت صعود به سرای آخرت بهره برد. در این صورت است که معتدلانه با آن برخورد شده است.
تا بدین جا، جمله مورد سؤال پرسشگر محترم را بر مدار نوع نگاه و طرز تلقی نسبت به دنیا تفسیر کردم. اما ممکن است این سؤال در ذهن خلجان کند که به چه صورت و چه کیفیتی این نوع نگاه را در عمل پیاده کنیم؟ در پست بعدی پاسخ به این سؤال عرض خواهد شد.

در رابطه با این سؤال که در مقام عمل چطور و با چه کیفیتی باید با دنیا معامله کرد، گوش جان را به کلام درربار امام هفتم علیه السلام می سپاریم:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] رُوِيَ عَنِ الْعَالِمِ ع أَنَّهُ قَالَ‏ اعْمَلْ‏ لِدُنْيَاكَ‏ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا [=Traditional Arabic][=Traditional Arabic](من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 156)
اجرایی کردن این کلام شریف مرهون هنرمندی و به خرج دادن ظرافت است. در حقیقت، با علم به همان پشت صحنه‌ای که در پست قبل به عرض رسید، می‌توان گفت منظور امام علیه السلام از این جمله آن است که در زمینه‌ی امور دنیوی در عین حال که وجهه همت خویش را آخرت قرار داده‌ای، کار را به نحو احسن و متقن انجام بده.
اما در عین حال دلبسته شدن به کار و هدف قرار گرفتنش (در مقایسه با آخرت) مذموم بوده، عکس آن ممدوح خواهد بود.
کارهای سرپایی و غیر متقن که از انسجام و تدبیر هوشمندانه برخوردار نیست، شایسته نیست.
نکته‌‌‌ی لازم به ذکر این که، رفتار هوشمندانه و منسجم و متقن در هر کاری به حسب آن کار تعریف خواهد شد؛ به عنوان مثال همان راننده تاکسی که از جمله مثال‌های پرسشگر محترم بود، برای آن که چنین باشد، دقیقا باید همانطور که پرسشگر محترم ترسیم نمود رفتار کند. یک پزشک به طرز دیگری و یک کاسب به طرزی دیگر.
خلاصه این که مسأله در دو ساحت دسته بندی شد: اول در ساحت نوع تلقی و نگاه؛ دوم در ساحت نحوه عملکرد. که البته این دو ساحت از هم بیگانه نبوده، یکدیگر را همپوشانی می‌کنند. در ساحت عملکرد نیز عقلا و شرعا، اتقان و استحکام در کار محکَّم بوده، معنای استفاده کردن بهینه از نردبان دنیا نیز چیزی جز این نیست.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

[=Traditional Arabic]

فقیری در مسجدی به نیت اعتکاف نشست . و برای خوردن پیش او چیزی نبود . امام مسجد به او نصیحت کرد که از اینطور بی سر و سامان بودن در مسجد بهتر بود جایی کار می کردی فقیر جواب او را نداد.
امام مسجد بار دوم همان مطلب را هم گفتند ، فقیر باز هم جواب نداد. او بار سوم نیز تکرار کرد ، فقیر خاموش بود. برای بار چهارم که تکرار کرد . این یهودی که مغازه اش نزدیک مسجد است. برای من روزانه دو نان مقدر کرده است.
امام مسجد گفت : اگر او نان مقدر کرده است پس بسیار خب . حتما در اعتکاف بنشین.
فقیر گفت : ای کاش تو امام نبودی ، چگونه با این توحید ناقص خود در میان الله جل جلاله و بنده هایش واسطه می شوی بر وعده ی یک کافر یهودی بیش از وعده ی الله اعتماد می کنی . افسوس بر تو و حال تو
واقعا راست گفت حال ما همین است که بر وعده ی بنده اطمینان داریم و بر وهر وعده ی الله جل جلاله اطمینان نداریم.
........

قد بلند یا قد کوتاه بودن ، سفید پوست یا سیاه پوست بودن ، پولدار یا بی پول بودن (کار عبادته) اینا در تقدیر انسان

طرف از خواب بیدار میشه میگن بفرمایید این 1 میلیارد مال شماست میگه چطوری میگن عموت وفات کرده نزدیکترینش شمایید.

اما ندیدیم کسی از خواب بیدار بشه بگن بفرمایید شما حافظ کل قرآن شدی یا عارف شدی واسه اینکه باباتون وفات کرده.

میگن طرفو تا حد مرگ ببر تا به مریضی قانع بشه / میگیم دنیا رو به شدت با گفتارمون نفی و رد کنیم تا مقداری از دلمون بیرون شه.

حافظ;829875 نوشت:
در رابطه با این سؤال که در مقام عمل چطور و با چه کیفیتی باید با دنیا معامله کرد، گوش جان را به کلام درربار امام هفتم علیه السلام می سپاریم:
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] رُوِيَ عَنِ الْعَالِمِ ع أَنَّهُ قَالَ‏ اعْمَلْ‏ لِدُنْيَاكَ‏ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا [=Traditional Arabic][=Traditional Arabic](من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 156)
اجرایی کردن این کلام شریف مرهون هنرمندی و به خرج دادن ظرافت است. در حقیقت، با علم به همان پشت صحنه‌ای که در پست قبل به عرض رسید، می‌توان گفت منظور امام علیه السلام از این جمله آن است که در زمینه‌ی امور دنیوی در عین حال که وجهه همت خویش را آخرت قرار داده‌ای، کار را به نحو احسن و متقن انجام بده.
اما در عین حال دلبسته شدن به کار و هدف قرار گرفتنش (در مقایسه با آخرت) مذموم بوده، عکس آن ممدوح خواهد بود.
کارهای سرپایی و غیر متقن که از انسجام و تدبیر هوشمندانه برخوردار نیست، شایسته نیست.
نکته‌‌‌ی لازم به ذکر این که، رفتار هوشمندانه و منسجم و متقن در هر کاری به حسب آن کار تعریف خواهد شد؛ به عنوان مثال همان راننده تاکسی که از جمله مثال‌های پرسشگر محترم بود، برای آن که چنین باشد، دقیقا باید همانطور که پرسشگر محترم ترسیم نمود رفتار کند. یک پزشک به طرز دیگری و یک کاسب به طرزی دیگر.
خلاصه این که مسأله در دو ساحت دسته بندی شد: اول در ساحت نوع تلقی و نگاه؛ دوم در ساحت نحوه عملکرد. که البته این دو ساحت از هم بیگانه نبوده، یکدیگر را همپوشانی می‌کنند. در ساحت عملکرد نیز عقلا و شرعا، اتقان و استحکام در کار محکَّم بوده، معنای استفاده کردن بهینه از نردبان دنیا نیز چیزی جز این نیست.
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

سلام مجدد
راستیتش زیاد متوجه نشدم. شما گفتید مثال من از راننده تاکسی صحیح بود و منافاتی با آخرت نداره، درسته؟ خوب حرص و جوش راننده تاکسی چی میشه؟ مگه میشه هم راننده تاکسی در تلاش و تکاپو باشه و هم حرص جوش نخوره؟ مثلا در فوتبال از قبل در آسمان ها تعیین شده که ایران گلی نزنه. اما خوب در 90 دقیقه سه بار توپ به تیرک میخوره. و همه نیم خیز میشن و حرص میخورن . یکی سرمیکوبه یکی داد میزنه و... حالا من با این حرص و جوشه مشکل دارم. شما میگید با نگاه اخروی و تلاش دنیوی میشه هم کار رو درست انجام داد و هم حرص و جوش نخورد درسته؟ مثلا میگن الا بذکر الله تطمئن القلوب و یا بخدا بسپار و دلت رو آروم کن. اما چه کسی تونسته در عین تلاش دنیوی و هدف اخروی حرص نخوره؟! مثلا در فتنه 88 رهبری خیلی مضطرب بودن و در چهره و سخنرانی ایشان مشخص بود و یا گریه امام علی علیه السلام در سوگ حضرت فاطمه سلام الله علیها و ... پس باز هم تکنیک تلاش دنیوی و هدف اخروی علاج درد حرص و جوش امور دنیا نیست. البته اشتباه برداشت نشه منظور اینه که درسته اهداف آسمانی بودن ولی خب ناراحتیش رو در دنیا کشیدن. به هرحال کسی از امام اول مسلمین نمی تونه عمیق تر به این تکنیکی که فرمودید برسه. درسته؟
مسئله اینجاست که چطور میشه تلاشی خالصانه در امور دنیوی رو بدون حرص و جوش به نتیجه نرسیدن و یا شکست انجام داد؟؟

yaHosseinDS;829929 نوشت:
خوب حرص و جوش راننده تاکسی چی میشه؟ مگه میشه هم راننده تاکسی در تلاش و تکاپو باشه و هم حرص جوش نخوره؟

این حرص و جوش به خاطر نداشتن نگاهی معتدلانه به دنیاست و الا اگر این قسمت هم درست می‌شد کاملا عالی می‌شد. ما معمولا نمی‌توانیم این دو را در کنار یکدیگر جمع کنیم معمولا کسی که نگاهش را از دنیا بردارد می‌تواند به خوبی نگاهش را معطوف به آخرت کند اما این نقص کار است. نگاه ابزاری داشتن به دنیا، لازمه‌اش برداشتن گام‌های دنیایی محکم است. این یک ایده‌آلی است که به هر میزان به آن نزدیک ک
yaHosseinDS;829929 نوشت:
مثلا در فتنه 88 رهبری خیلی مضطرب بودن و در چهره و سخنرانی ایشان مشخص بود

البته نظر بنده عکس نظر شماست.
yaHosseinDS;829929 نوشت:
یا گریه امام علی علیه السلام در سوگ حضرت فاطمه سلام الله علیها و

این مورد از مصادیق حرص و جوش خوردن دنیوی نیست.

اگر به دنبال یک نمونه‌ی ملموس و عینی هستید من پیشنهاد می کنم خاطره حضرت امام ره در سال 57 را که در هواپیما در حال عزیمت به ایران بود زنده کنید؛ خبرنگار به ایشان عرض کرد چه حالی دارید؟ ایشان بلافاصله و با آرامشی مثال زدنی فرمود هیچ. این هیچ به معنای بی‌رگی و نداشتن احساسات رقیق نیست بلکه به معنای قرص بودن دل در سایه ذکر خداست.

در مثال راننده تاکسی، او از یک طرف آخرت را منزلگاه «اصلی» بداند و از طرفی در عین التفات به «بدلی بودن» دنیا، قرار نیست آن را هیچ و پوچ بینگارد بلکه با دقت تمام مهره‌های شطرنج خودش را جابجا کند. حرص و جوش هم برای کسی است که کم کاری کرده است کسی که سعی خود را انجام داد چه نیازی به حرص و جوش دارد؛ «لیس للإنسان إلا ما سعی»

حافظ;829990 نوشت:

این حرص و جوش به خاطر نداشتن نگاهی معتدلانه به دنیاست و الا اگر این قسمت هم درست می‌شد کاملا عالی می‌شد. ما معمولا نمی‌توانیم این دو را در کنار یکدیگر جمع کنیم معمولا کسی که نگاهش را از دنیا بردارد می‌تواند به خوبی نگاهش را معطوف به آخرت کند اما این نقص کار است. نگاه ابزاری داشتن به دنیا، لازمه‌اش برداشتن گام‌های دنیایی محکم است. این یک ایده‌آلی است که به هر میزان به آن نزدیک ک

البته نظر بنده عکس نظر شماست.

این مورد از مصادیق حرص و جوش خوردن دنیوی نیست.

اگر به دنبال یک نمونه‌ی ملموس و عینی هستید من پیشنهاد می کنم خاطره حضرت امام ره در سال 57 را که در هواپیما در حال عزیمت به ایران بود زنده کنید؛ خبرنگار به ایشان عرض کرد چه حالی دارید؟ ایشان بلافاصله و با آرامشی مثال زدنی فرمود هیچ. این هیچ به معنای بی‌رگی و نداشتن احساسات رقیق نیست بلکه به معنای قرص بودن دل در سایه ذکر خداست.

در مثال راننده تاکسی، او از یک طرف آخرت را منزلگاه «اصلی» بداند و از طرفی در عین التفات به «بدلی بودن» دنیا، قرار نیست آن را هیچ و پوچ بینگارد بلکه با دقت تمام مهره‌های شطرنج خودش را جابجا کند. حرص و جوش هم برای کسی است که کم کاری کرده است کسی که سعی خود را انجام داد چه نیازی به حرص و جوش دارد؛ «لیس للإنسان إلا ما سعی»

در نتیجه به این جمع بندی میشه رسید که. نقص ما نداشتن تلاش و انگیزه، جدایی از هر نتیجه ای هست. فرد عاقل دنیا را به مثابه یک شطرنج باز باهوش، بازی میکنه. در کنار اینها کار برای خداست در عین حال خیال ما از جانب خدا راحت است پس لازمه ایمان قوی نیز هست. و در آخر اینکه رضای خدا در تعهد در کار، کوشش و سعی است. پس اگر بیشتر از آلمانی ها در روز کار مفید داشته باشیم و یا چیزی پیشرفته تر از آمریکایی ها بسازیم، عبادت خدا و ثواب اخروی کردیم و به عبارتی خدا رو شاد کردیم.

این هم نتیجه گیری بنده حالا چه با کم و کاستی هاش که صد در صد داره. ممنونم

موضوع قفل شده است