جمع بندی ادعای پیامبری برای کسب شهرت

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ادعای پیامبری برای کسب شهرت

سلام
چرا نمی توانیم بگوییم حضرت محمد به دلیل دستیابی به شهرت ادعای پیامبری کرده اند؟ چون در تاریخ به عنوان یک انسان خوب جاودانه شود؟
بدون اینکه بگوییم خب پیامبر معجزه داشت وپیامبری خود را اثبات کرده. می خواهم صرفا این انگیزه را بررسی کنم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

paradise;828379 نوشت:
سلام
چرا نمی توانیم بگوییم حضرت محمد به دلیل دستیابی به شهرت ادعای پیامبری کرده اند؟ چون در تاریخ به عنوان یک انسان خوب جاودانه شود؟
بدون اینکه بگوییم خب پیامبر معجزه داشت وپیامبری خود را اثبات کرده. می خواهم صرفا این انگیزه را بررسی کنم.

با سلام و احترام تشکر از سوال شما

برای پاسخ به این باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
نمی‌توان نبوت را بدون معجزه دید، چرا که طبیعتا برای هر مدعی چنین احتمالی وجود دارد که برای دنیا، شهرت، یا حتی اصلاح جامعه به دروغ ادعای نبوت کند، به همین خاطر برای اثبات نبوت معجزه لازم است، یعنی اصلا هدف از معجزه نفی همین احتمالات است.

نکته دوم:
اما با این حال اگر بخواهیم معجزه را کنار بگذاریم می‌توان به مواردی اشاره کرد که تا حد زیادی این احتمال را که پیامبر(ص) به دلیل شهرت طلبی و نام نیک ادعا کرده است را رد می‌کند، مواردی چون:

الف)
بشارت به آمدن پیامبر(ص) و اوصاف او در کتب آسمانی گذشته

ب)
بخش‌هایی از زندگی ایشان نشان دهنده این است که پیامبر(ص) به خداوند اتکا داشته و اعتقادات و گفتارهایشان را باور داشته است، مثل جریان مباهله با مسیحیان نجران که به جای حضور با انبوهی از اصحاب و یارانش، تنها با خانواده اش برای مباهله با مسیحیان حاضر شد.

ج)
روانشانسی و رفتار شناسی پیامبر(ص) نشان می دهد که وی چنان شخصیتی نبوده که به دنبال نام نیک و محبوبیت باشد، تواضع پیامبر(ص) و تاکید بر شناخته نشدنش گواه این امر است، یعنی حتی در نوع نشستن به گونه ای دایره وار در مسجد می نشستند که بالا و پایین نداشته باشد، و کسی که تازه وارد میشد و پیامبر(ص) را نمی شناخت نمی دانست کدامیک پیامبر(ص) هستند، این رفتارها نشان می دهد که هیچگونه حب مطرح شدن در پیامبر(ص) نبوده است.

د)
کسی که به دنبال شهرت و نام نیک است کارهایی را انجام میدهد که در نزد مردم پسنیده بوده و از کارهایی که خلاف عرف است اجتناب می کند، در حالی که برخی رفتارهای پیامبر(ص) در تعارض با دیدگاه های مردم آن زمان بوده است، یعنی به جای شهرت و محبوبیت می توانست موجب نفرت و مبغوضیت شود، اما پیامبر(ص) به خاطر امر خدا آنها را انجام میداد، مانند ازدواج با زینب همسر زید، که دز بین عرب آن زمان ازدواج با همسر پسرخوانده جایز نبود، یا اینکه گرفتن بیش از چهار زن را بر امتش ممنوع کرد اما خودشان نه همسر داشتند. اینها نشان می دهد که ملاک رفتار پیامبر(ص) رضایت یا عدم رضایت مردم نبوده است.

ه)
جاودانه شدن در تاریخ یک امر اعتباری است، منطقی نیست کسی که به آخرت اعتقادی ندارد و به دروغ ادعای نبوت کرده است، از دنیا بگذرد فقط برای اینکه نامش در تاریخی که خود او حضور ندارد، بماند، این برای او هیچ منفعتی ندارد و صرفا یک امر اعتباری است.
نام نیک در صورتی که انسان به آخرت ایمان نداشته باشد به چه درد او می خورد؟شهرت برای زمان حضور در دنیا خوب است اما کسی که به آخرت اعتقادی ندارد و می داند آخرتی ندارد تمام همّ و غم او دنیا می شود.
خوب تصور کنید، خوب خودتان را بگذارد جای یک مدعی دروغگو که اعتقاد دارد آخرتی نیست، یا اگر هم هست او جایگاهش آتش است. اگر خوب مسئله را تصور کنید میبینید که چنین کسی هرگز از دنیا نمی گذرد.

مسلم;828566 نوشت:
برخی رفتارهای پیامبر(ص) در تعارض با دیدگاه های مردم آن زمان بوده است، یعنی به جای شهرت و محبوبیت می توانست موجب نفرت و مبغوضیت شود، اما پیامبر(ص) به خاطر امر خدا آنها را انجام میداد، مانند ازدواج با زینب همسر زید، که دز بین عرب آن زمان ازدواج با همسر پسرخوانده جایز نبود، یا اینکه گرفتن بیش از چهار زن را بر امتش ممنوع کرد اما خودشان نه همسر داشتند. اینها نشان می دهد که ملاک رفتار پیامبر(ص) رضایت یا عدم رضایت مردم نبوده است.

سلام مسلم گرامی

اگر پیامبر کاری انجام دهد که از نظر جامعه پسندیده باشد، نشانه ای بر حقانیت اوست. از طرف دیگر اگر این کار از نظر جامعه ناپسند باشد باز هم دلیلی بر پیامبری او به حساب می آید. هر چه انجام دهد پسندیده است و نیکو.

مسلم;828566 نوشت:
بشارت به آمدن پیامبر(ص) و اوصاف او در کتب آسمانی گذشته

در انجیل، بشارت به آمدن فردی داده شده است که پارکلیت (به معنای تسلی بخش) نامیده شده است. در مورد معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی از جمله منتسر (مناتوس) در اواسط قرن دوم میلادی و مانی در سال ۲۱۰-۲۷۶ پس از میلاد ادعا کردند که پارکلیت موعود اند. در اسلام، از طریق تطبیق جمله مربوطه در انجیل با آیات قرآن، معتقدیم که منظور از پارکلیت بایستی کلمه "احمد" باشد:
نقل قول:
«و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل إنّی رسول اللّه مصدّقاً لما بین یدی من التّوراة و مبشّراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمد فلمّا جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین؛و آن گاه که عیسی پسر مریم گفت:ای بنی اسرائیل!همانا من فرستاده خداوند به سوی شمایم تا آنچه پیش روی من است(تورات) را تصدیق کنم و بشارت دهنده فرستاده ای باشم که پس از من آید و نامش احمد است.و چون با دلایلی روشن نزد آنان آمد،گفتند:این جادویی آشکار است».(سوره صف،آیه 6)

گفته می شود کلمه پارکلیت با واژه Periclytos به معنای "برگزیده شده" یا "ستایش شده" مشابهت دارد که هم معنای کلمه "احمد" است. اما در مورد وجود چنین کلمه ای در زبان یونانی اختلاف نظرهایی وجود دارد. پس شاید بهتر باشد از سایر برهانها برای اثبات پیامبری ایشان استفاده نماییم.

سعدی شیرازی;828585 نوشت:
اگر پیامبر کاری انجام دهد که از نظر جامعه پسندیده باشد، نشانه ای بر حقانیت اوست. از طرف دیگر اگر این کار از نظر جامعه ناپسند باشد باز هم دلیلی بر پیامبری او به حساب می آید.


سلام
خیر جناب سعدی عزیز، اما به سوال پرسشگر دقت بفرمایید، اولا ما در یک فرض خاص سخن می گوییم، او میگوید بنا بر این فرض که هدف مدعی فقط شهرت و کسب محبوبیت و نام نیک باشد چی؟ لذا من در این فرض جواب دادم، شواهدی را بیان کردم که پیامبر(ص) دنبال رضایت مردم نبوده، سخن از این نیست که کار پیامبر ص درست یا غلط، دقت بفرمایید، ما برای رد چنین فرضی فقط مخالفت پیامبر ص با مردم را لازم داریم نه اثبات حقانیت آن رفتار پیامبرص را.

ثانیا: این تعارضی هم که شما می فرمایید اتفاقا اگر خوب دقت کنید می تواند نشان از حقانیت باشد، چرا که یک نبی می آید تا سنت های خوب و پسندیده مردم را تقویت کرده و با آنها همراهی کند، و سنت های غلط و نابه جا را رد کرده ولو به قیمت نارضایتی مردم، با آنها مقابله کند. پس این تعارض نیست، یعنی نه موافقت با مردم، و نه مخالفت با آنها، و نه ترکیبی از هر دو ، هیچکدام نشانه حقانیت نیست، بلکه باید نوع رفتار را سنجید که ایا درست است یا غلط، چه مردم آن زمان موافق بوده باشند، چه مخالف.

مسلم گرامی
ما ازدواج ایشان با 9 همسر را نشانه ای بر حقانیت ایشان می دانیم. اما اگر ایشان تک همسری اختیار نموده بودند، باز هم آن را نشانه ای بر حقانیت ایشان می دانستیم.

مسلم;828591 نوشت:
ثانیا: این تعارضی هم که شما می فرمایید اتفاقا اگر خوب دقت کنید می تواند نشان از حقانیت باشد، چرا که یک نبی می آید تا سنت های خوب و پسندیده مردم را تقویت کرده و با آنها همراهی کند، و سنت های غلط و نابه جا را رد کرده ولو به قیمت نارضایتی مردم، با آنها مقابله کند.

دلیل اینکه ما این سنتها را "خوب و پسندیده" می دانیم، استناد به دستورات اسلام است. فرض "درستی دستورات اسلام" در بحثی که هدفش اثبات حقانیت پیامبر است موجب دور می شود.

سعدی شیرازی;828595 نوشت:
ما ازدواج ایشان با 9 همسر را نشانه ای بر حقانیت ایشان می دانیم. اما اگر ایشان تک همسری اختیار نموده بودند، باز هم آن را نشانه ای بر حقانیت ایشان می دانستیم.

ببینید جناب سعدی عزیز، بنده توضیح دادم که این مبحث را فقط به این خاطر مطرح کردم که بگویم انگیزه پیامبر(ص) کسب محبوبیت و شهرت نبوده است، ای پاسخ بنده فقط و فقط در این فضا مطرح شده است، خواهش میکنم خلط نکنید، ما در هیچ تاپیکی که خارج از این فضا باشد، 9 همسر داشتن پیامبر(ص) را دلیلی بر حقانیت ندانسته ایم، اینجا نیز اگر مطرح شده فقط وفقط برای این است که اثبات شود پیامبر(ص) به دنبال رضایت مردم و کسب شهرت نبوده است، مطلب خیلی واضح است خواهش میکنم دقت بفرمایید، ما دنبال اثبات نبوت از این طریق نیستیم، ما به دنبال رد انگیزه شهرت طلبی و محبوبیت برای پیامبر(ص) هستیم، نه غیر آن.
بله اگر برای اثبات نبوت بنده اینگونه استدلال کرده بودم حق با شما بود. شما قبل از اشکال به استدلال بنده باید ببینید من از این استدلال چه نتیجه ای می خواهم بگیرم، بله نتیجه ای که شما می گویید از این مقدمات بر نمی آید، بنده هم با شما هم نظر و موافقم.

سعدی شیرازی;828595 نوشت:
دلیل اینکه ما این سنتها را "خوب و پسندیده" می دانیم، استناد به دستورات اسلام است.

خیر بعید می دانم تا کنون کارشناسی به جای حسن و قبح عقلی در سنجش افعال، تعالیم اسلامی را ملاک قرار داده باشد، ترازوی سنجش رفتار پیامبر(ص) قبل از اثبات نبوتش همواره عقل بوده است.

بله مسلم گرامی
ممنون از پاسخهای خوب شما

مسلم گرامی، آیا با قواعد کلی زیر موافقید؟

- هر کس تواضع داشته باشد، به دنبال شهرت نیست. (مورد ج)

- اگر کسی به شهرت اهمیت دهد، ممکن نیست کاری انجام دهد که به شهرتش صدمه بزند (مورد د)

- کسی که به آخرت ایمان نداشته باشد، ممکن نیست به دنبال شهرت باشد (مورد ه)

_________________________________________________________________
پیامبر (ص) در زمانی که مردم علت خورشید گرفتگی را فوت فرزند ایشان می دانستند، در مورد طبیعی بودن دلیل اینگونه پدیده ها اطلاع رسانی فرمودند. فکر می کنم این دلیل محکمتری بر صداقت و عدم شهرت طلبی ایشان باشد.

سعدی شیرازی;828764 نوشت:
مسلم گرامی، آیا با قواعد کلی زیر موافقید؟

- هر کس تواضع داشته باشد، به دنبال شهرت نیست. (مورد ج)

- اگر کسی به شهرت اهمیت دهد، ممکن نیست کاری انجام دهد که به شهرتش صدمه بزند (مورد د)

- کسی که به آخرت ایمان نداشته باشد، ممکن نیست به دنبال شهرت باشد (مورد ه)



بله من هم نظر شما را قبول دارم که این ادله برهانی نیست، لذا متکلمین اسلامی نیز این مجموعه قرائن را یک استدلال خطابی می دانند، نه برهانی، ولی با توجه به اینکه احتمال مقابل را به شدت ضعیف میسازد می توان آنها را به عنوان دلیلی عُرفی پسند ذکر کرد، ولی به هر حال حرف شما درست است چون احتمال مقابل را هرچند ضعیف باقی می گذارد.

سعدی شیرازی;828764 نوشت:
پیامبر (ص) در زمانی که مردم علت خورشید گرفتگی را فوت فرزند ایشان می دانستند، در مورد طبیعی بودن دلیل اینگونه پدیده ها اطلاع رسانی فرمودند. فکر می کنم این دلیل محکمتری بر صداقت و عدم شهرت طلبی ایشان باشد.

خدا پدر و مادر شما را بیامرزد.@};-

مسلم;828788 نوشت:
خدا پدر و مادر شما را بیامرزد.

ممنون. خدا شما رو هم حفظ کنه.

هدفم بیشتر این بود که مسائل حلاجی بشه و پاسخ به سوالات احتمالی که ممکنه در این بحث مطرح بشه رو داشته باشیم.

سلام مسلم گرامی
یک سوال:
مگر استدلالی که پایه درستی نداشته باشه، همون مغلطه نیست؟ فرض استدلال خطابی با مغلطه چیه؟

برای هر کدوم از این قواعد کلی میشه کلی مثال نقض پیدا کرد. مثالهای نقض خیلی فراوون اند.

سعدی شیرازی;829058 نوشت:
سلام مسلم گرامی
یک سوال:
مگر استدلالی که پایه درستی نداشته باشه، همون مغلطه نیست؟ فرض استدلال خطابی با مغلطه چیه؟

برای هر کدوم از این قواعد کلی میشه کلی مثال نقض پیدا کرد. مثالهای نقض خیلی فراوون اند.



خیر، ببینید هر استدلالی یک مواد دارد ویک صورت، یا یک محتوا و یک قالب، اگر استدلال از حیث مواد یا صورت دارای اشکالی باشد که آن نتیجه از آن به دست نیاید اینجا مغالطه است، یعنی از اساس نتیجه غلط هست، از این مقدمات چنین نتیجه ای به دست نمی آید، برای وضوح مطلب مثالی میزنم، مثلا مقدمه اول: دیوار موش دارد مقدمه دوم: موش گوش دارد نتیجه: پس دیوار گوش دارد؛ اینجا مغالطه است، چون در مقدمه دوم باید میگفت: هر موش داری گوش دارد، لذا نتیجه پایانی درست نیست.

اما استدلالهایی که درست هستند و از مقدماتشان نتیجه به دست می آید چند دسته هستند، اگر محتوای آنها یقینی و تخلف ناپذیر باشد می شوند برهانی، اگر ظنی و اطمینانی و از آنچه میان مردم مشهور و مقبول است که موجب اقناع آنها می شود ترکیب شده باشد خطابی خواهد بود، یعنی برهانی نیست اما انسان را در سطحی پایین تر از تفکر دقیق فلسفی قانع میسازد.

سوال
چرا نمی توانیم بگوییم حضرت محمد(ص) به دلیل دستیابی به شهرت ادعای پیامبری کرده اند؟ تا در تاریخ به عنوان یک انسان خوب جاودانه شود؟
بدون اینکه بگوییم خب پیامبر معجزه داشت و از آن طریق پیامبری خود را اثبات کرده، می خواهم صرفا این انگیزه را بررسی کنم.


پاسخ

برای پاسخ به این باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: نمی‌توان نبوت را بدون معجزه دید، چرا که طبیعتا برای هر مدعی چنین احتمالاتی وجود دارد که برای دنیا، شهرت، یا حتی اصلاح جامعه به دروغ ادعای نبوت کند، به همین خاطر برای اثبات نبوت معجزه لازم است، یعنی اصلا هدف از معجزه نفی همین احتمالات است.

نکته دوم: اما با این حال اگر بخواهیم معجزه را کنار بگذاریم می‌توان به مواردی اشاره کرد که تا حد زیادی این احتمال را که پیامبر(ص) به دلیل شهرت طلبی و نام نیک ادعا کرده است را رد می‌کند، مواردی چون:

الف) بشارت به آمدن پیامبر(ص) و اوصاف او در کتب آسمانی گذشته(1)

ب) بخش‌هایی از زندگی ایشان نشان دهنده این است که پیامبر(ص) به خداوند اتکا داشته و اعتقادات و گفتارهایشان را باور داشته است، مثل جریان مباهله با مسیحیان نجران که به جای حضور با انبوهی از اصحاب و یارانش، تنها با خانواده اش برای مباهله با مسیحیان حاضر شد.(2)

ج) روان شانسی و رفتار شناسی پیامبر(ص) نشان می دهد که وی چنان شخصیتی نبوده که به دنبال نام نیک و محبوبیت باشد، تواضع پیامبر(ص) و بی تفاوتی نسبت به شناخته شدنش گواه این امر است، چنان که در روایتی از ابوذر آمده است:
«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِي‏ءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُو»؛ در حلقه ای میان اصحابش می نشست؛ به گونه ای که اگر یک فرد غریبی وارد مجلس می شد، نمی دانست که رسول خدا صلی الله علیه و آله کدام است تا اینکه سؤال می کرد.(3)
این رفتارها نشان می دهد که هیچگونه حب مطرح شدن در پیامبر(ص) نبوده است.

د) کسی که به دنبال شهرت و نام نیک است کارهایی را انجام میدهد که در نزد مردم پسنیده بوده و از کارهایی که خلاف عرف است اجتناب می کند، در حالی که برخی رفتارهای پیامبر(ص) در تعارض با دیدگاه های مردم آن زمان بوده است، یعنی به جای شهرت و محبوبیت می توانست موجب نفرت و مبغوضیت شود، اما پیامبر(ص) به خاطر امر خدا آنها را انجام میداد، مانند ازدواج با زینب همسر زید(4) که در بین عرب آن زمان ازدواج با همسر پسرخوانده جایز نبود، یا اینکه گرفتن بیش از چهار زن را بر امتش ممنوع کرد اما خودشان نُه همسر داشتند. اینها نشان می دهد که ملاک رفتار پیامبر(ص) رضایت یا عدم رضایت مردم نبوده است.

ه) کسی که در ادعای نبوتش صادق نبوده، و صرفا به دنبال شهرت است از هر وسیله ای برای تحقق آن استفاده می کند، اما پیامبر(ص) در جریان وفات فرزندش ابراهیم(ع) که با کسوف همراه شده بود و مردم علت آن را فوت فرزند پیامبر(ص) تلقی کرده بودند، با این دیدگاه مخالفت کرده و علت آن را مستقل دانست، در حالی که به راحتی می‌توانست از این ماجرا برای افزایش محبوبیت خویش سوء استفاده کند.(5)

و) جاودانه شدن در تاریخ یک امر اعتباری است، منطقی نیست کسی که به آخرت اعتقادی ندارد و به دروغ ادعای نبوت کرده است، از دنیا بگذرد فقط برای اینکه نامش در تاریخی که خود او حضور ندارد، بماند، این برای او هیچ منفعتی ندارد و صرفا یک امر اعتباری است.
نام نیک در صورتی که انسان به آخرت ایمان نداشته باشد به چه درد او می خورد؟ شهرت برای زمان حضور در دنیا خوب است اما کسی که به آخرت اعتقادی ندارد و می داند آخرتی ندارد تمام همّ و غم او دنیا می شود.
خوب حال یک مدعی دروغگو که اعتقاد دارد آخرتی نیست، یا اگر هم هست او جایگاهش آتش است، خوب حال چنین کسی را را تصور کنید. اگر خوب مسئله را تصور کنید میبینید که چنین کسی هرگز از دنیا نمی گذرد.
______________________________
1. ر.ک: به سبحانی، جعفر، احمد موعود انجیل؛ و مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، ج24، ص74.
2. آل عمران:61؛ و برای سبب نزول، و جزئیات آن ر.ک: مجمع البیان، ج2، ص762.
3. مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص229.
4. احزاب:33/37.
5. کلینی، محمد، الکافی، ج3،ص208.

موضوع قفل شده است