جمع بندی عالم برزخ و اعمال انسان ها

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عالم برزخ و اعمال انسان ها

سلام
طبق روایات حالات انسانها ی متفاوت در برزخ به سه صورت است:
1-مؤمنان محض که در بهشت برزخی هستند
2-کافران محض که در جهنم برزخی هستند
3-مستضفان که به هدایت الهی دسترسی نداشته که حیات برزخی ندارند.
سوال اینجاس که انسانهای مسلمانی که هم اعمال ثواب دارند هم گناه داشته اند در کدان یکی از سه مورد فوق جای میگرند؟
و اگر جزو هیچکدام از سه مورد فوق نیستند برزخ آنها بر طبق اعمال ثواب و گناه آنها چگونه است؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد طاها

با سلام به شما دوست گرامی

علامه مجلسی در کتاب «حق الیقین» به احادیثی اشاره نموده که در مجموع برزخیان را در چهار دسته گروه بندی کرده اند:

اول: مؤمنان خالص كه در بهشت برزخی (با نام وادی السلام) وارد شده و در آنجا متنعّمند.

دوم: كافران خالص كه در دوزخ برزخی (با نام برهوت) وارد شده و آنجا معذّبند.

سوم: مسلمانان فاسق و آنها که ولايت اهل بيت(ع) را نپذیرفته اند اما دارای عمل صالحند و در برابر امامان معصوم(ع) عداوت و دشمنی نشان نداده‏ اند؛ اينان وارد بهشت برزخی نمى‏ شوند اما از بهشت به سوی محل استقرار ایشان راهی باز مى ‏گردد تا از نسيم بهشت برخوردار شوند. سفيهان و كودكان و مستضعفان عقيدتى (جاهلان قاصر) نیز به همین گروه مى ‏پيوندند.

چهارم: دشمنان اهلبیت(ع) اما اهل قبله مسلمانان (یعنی شهادتین را گفته اند)، كه وارد دوزخ برزخی نمیشوند اما درى از دوزخ بسوی محل استقرار ایشان گشوده مى ‏شود و در معرض حرارت آتش دوزخ قرار میگیرند. (حق الیقین / باب 6 / فصل 4 / فائده ثالثه / ص406)

در پناه حق

[="DarkRed"]

طاها;828731 نوشت:
سوم: مسلمانان فاسق و آنها که ولايت اهل بيت(ع) را نپذیرفته اند اما دارای عمل صالحند و در برابر امامان معصوم(ع) عداوت و دشمنی نشان نداده‏ اند؛ اينان وارد بهشت برزخی نمى‏ شوند اما از بهشت به سوی محل استقرار ایشان راهی باز مى ‏گردد تا از نسيم بهشت برخوردار شوند. سفيهان و كودكان و مستضعفان عقيدتى (جاهلان قاصر) نیز به همین گروه مى ‏پيوندند.

سلام
مسلمانانی که شیعه هستند ولی هم عمل صالح دارند و هم گناه جزو مؤمنان خالص هستند یا به این گروه تعلق میگیرند؟

طاها;828731 نوشت:
دوم: كافران خالص كه در دوزخ برزخی (با نام برهوت) وارد شده و آنجا معذّبند

البته افراد بی دینی هم هستند که برای بشریت خدمت کرده اند. و اهل جنایت نبوده اند. حال این گونه افراد چگونه است؟
با تشکر از پاسخ شما[/]

امن;827941 نوشت:
سلام
طبق روایات حالات انسانها ی متفاوت در برزخ به سه صورت است:
1-مؤمنان محض که در بهشت برزخی هستند
2-کافران محض که در جهنم برزخی هستند
3-مستضفان که به هدایت الهی دسترسی نداشته که حیات برزخی ندارند.
سوال اینجاس که انسانهای مسلمانی که هم اعمال ثواب دارند هم گناه داشته اند در کدان یکی از سه مورد فوق جای میگرند؟
و اگر جزو هیچکدام از سه مورد فوق نیستند برزخ آنها بر طبق اعمال ثواب و گناه آنها چگونه است؟

سلام
تمام قرآن را که بگردی کوچکترین اثری از یک حیات میانه یا بگو برزخی در آن پیدا نمی کنی. برزخ درواقع یک جهان تخیلی است و حقیقت خارجی ندارد. قوم پیامبر اینهمه از او درباره رستاخیز و آخرت می پرسند اما دریغ از یک کلمه که درباره برزخ پرسیده باشند . در قرآن این همه از خاطرات بهشتیان و دوزخیان درباره زندگی دنیویشان می شنویم اما کلمه ای درباره زندگی برزخیشان نمی شنویم و این در حالی است که حیات دنیا در مقاایسه با حیات برزخی ابداً قابل مقایسه نیست و مدت زندگی دنیا در برابر مدت زندگی برزخی اصلاً بحساب نمی آید. از آیات قرآن بخوبی می توان فهمید برزخ مفهومی نا آشنا برای مردم عصر رسول الله بوده و معلوم است در قرون بعدی پیدایش یافته تا خلاء محل استقرار اموات را بپوشاند و توجیهی بر حیات اولیاء الله باشد حتی پس از مرگشان.

باسمه البصیر

shahed1;828875 نوشت:
تمام قرآن را که بگردی کوچکترین اثری از یک حیات میانه یا بگو برزخی در آن پیدا نمی کنی. برزخ درواقع یک جهان تخیلی است و حقیقت خارجی ندارد.

آیه:«و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مؤمنون/100) .

و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.

در آیه شریفۀ 45 غافر هم به عذابهای برزخی اشاره شده است:

"وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ"

پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ می کردند حمایت فرمود ، و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت.

آن عذاب ، آتش است که بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه می شوند; و روزی که قیامت برپا گردد

فرمان رسد که فرعونیان را به سخت ترین عذاب درآورید .

ظاهرا سوء العذاب به قرینه "یعرضون علیها غدوا و عشیا"مربوط به عذاب برزخی است

چرا که وجود زمان و روز و شب از نظر برخی مفسرین از ویژگیهای برزخ است.

قرینۀ دیگر در آیه 46 وجود دارد که می فرماید:

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

"یوم تقوم الساعة" اشاره به قیامت بعد از برزخ است و عذاب آن هم شدید تر

"أشد العذاب".

امن;828794 نوشت:
سلام
مسلمانانی که شیعه هستند ولی هم عمل صالح دارند و هم گناه جزو مؤمنان خالص هستند یا به این گروه تعلق میگیرند؟

سلام
مسلمانی که شیعه باشه هم گناه کنه هم عمل صالح انجام بده رو ما نمیتونیم بگیم جاش کجاست!!!!!!!
اونو خدا مقایسه میکنه کاراشو بعد اگه کارهای ثوابش بیشتر بود میره بهشت نبود جهنم (برزخی)
این جور چیزهارا ما نمیتونیم دقیقا بگیم چون
علم72 پرده دارد و ما فقط 1 پرده ان را میدانیم
هنوز به 1 پرده هم نرسیده

shahed1;828875 نوشت:
مام قرآن را که بگردی کوچکترین اثری از یک حیات میانه یا بگو برزخی در آن پیدا نمی کنی. برزخ درواقع یک جهان تخیلی است و حقیقت خارجی ندارد. قوم پیامبر اینهمه از او درباره رستاخیز و آخرت می پرسند اما دریغ از یک کلمه که درباره برزخ پرسیده باشند . در قرآن این همه از خاطرات بهشتیان و دوزخیان درباره زندگی دنیویشان می شنویم اما کلمه ای درباره زندگی برزخیشان نمی شنویم و این در حالی است که حیات دنیا در مقاایسه با حیات برزخی ابداً قابل مقایسه نیست و مدت زندگی دنیا در برابر مدت زندگی برزخی اصلاً بحساب نمی آید. از آیات قرآن بخوبی می توان فهمید برزخ مفهومی نا آشنا برای مردم عصر رسول الله بوده و معلوم است در قرون بعدی پیدایش یافته تا خلاء محل استقرار اموات را بپوشاند و توجیهی بر حیات اولیاء الله باشد حتی پس از مرگشان.

سلام
کلمه برزخ از قرآن گرفته شده.و مربوط به حیات پس از مرگه انسان می باشد.بزرخ عالم تخیلی نیست.بلکه عالمیست که در رتبه وجودی عالم مثال قرار میگرد (طبق نظر فلاسفه اسلامی که عالم را به سه سنخ طبیعت مثال و عقل طبقه بندی میکنند.)در حدیثی گفته شده تمام آسمان ها و زمین در برابر عالم برزخ همانند انگشتری در بیابان بی انتهاست.
اما در کل عالم آخرت سرای باقی است و به همین دلیل آخرت نامیده شده و بنا براین بسیار مهمتر از برزخ بوده و طبیعتا قرآن به ان بهای بیشتری داده.

[="DarkRed"]

اتمچه;829127 نوشت:
اگر روح شهیدا اندازه کوها باشه
روح مومنین اندازه قله های مرتفع شبیه اورست باشنه
و روح امام خمینی اندازه زمین باشه!
روح امام زمان صد در صد هم اندازه خورشید ما باشه که هست !! (یعنی یک میلیون بار بزرگ تر از زمین)

اون وقت روح امام رضا هزار بار بزرگ تر از خورشید ما(امام زمان)
و روح اما علی هزار بار بزرگ تر از امام رضا هست!

این مثال عینا تایید میکنه جمله ای که یک عالم بزرگی درباره استاد سید قاضی بزرگ زد که روحش با اینکه بسیار بسیار بزرگ شده بود اما گفته بود بازم اتم انگشت کوچک امام علی هم نشده بود! یعنی یک میلیاردم امام علی روحش کوچکتر بود!)

در قران هم هسنت که خدا میگه این سیارات و کواکب همینطوری عشقی خلق نشدن یعنی اولش ارواحی بودن بعد از روی نور متمرکز انها من عنصر رویانیدم!


سلام اگه در این باره منبعی دارید بفرمایید[/]

سلام علیکم

خوشحالم که در این سایت از مغیبات صحبت میشه یعنی خیلی خوبه که در مورد جنت و دوزخ و حالات آن صحبت بشه

همچنین چقدر خوبه که از ملایک و جنیات و از معجزه های انبیا صحبت بشه .

چون واقعا دیگه اینا کم رنگ بودند تو جامعه ما و اسلام ما همه افتاده بودند دنبال فلسفه و علم کلام و اختلاف.

به هر حال تذکره مغیبات خیلی تاثیر داره بنظرم علاوه بر این سوالات که مثلا جایگاه مومنان در برزخ و جایگاه گناهکاران کاش دوستان تو تاپیک های دیگه از جنت زیاد بگن از نعمتاش از باغ هاش و از حورانش و ...و....و

باسلام
امروزه رسم برا اینست اشخاص ثروت مند برا ی رفتگان خود آرامگاه خصوصی باقیمت بالا خریداری می کنند ودرون آرامگاه را با وسایل مجلل تزئین می کنند آیا اینکار تاثیری درروح درگذشته دارد .می تواند باعث شود به اموات دیگرکه از این امکانات برخوردار نیستند فخرفروشی کنند.

حبیبه;829099 نوشت:
باسمه البصیر

آیه:«و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مؤمنون/100) .

و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.

سلام
در اینجا برزخ کنایه از یک فاصله زمانی اندک است. می فرماید وقتی مرگ کافری فرا می رسد می گوید پروردگارا مرا به دنیا باز گردان تا عمل صالحی انجام دهم اما در جواب به او گفته می شود هرگز! به فکر برگشت نباشید چون تا روز رستاخیز دیگر فاصله ای باقی نمانده و عنقزیب است که از خواب بسیار کوتاه مرگ بیدارتان کنند. چنانچه این توضیح شما را قانع نمی کند بفرمایید تا توضیح بیشتری بدهم

نقل قول:
در آیه شریفۀ 45 غافر هم به عذابهای برزخی اشاره شده است:

"وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ"

پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ می کردند حمایت فرمود ، و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت.

آن عذاب ، آتش است که بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه می شوند; و روزی که قیامت برپا گردد

فرمان رسد که فرعونیان را به سخت ترین عذاب درآورید .

ظاهرا سوء العذاب به قرینه "یعرضون علیها غدوا و عشیا"مربوط به عذاب برزخی است

چرا که وجود زمان و روز و شب از نظر برخی مفسرین از ویژگیهای برزخ است.

قرینۀ دیگر در آیه 46 وجود دارد که می فرماید:

وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ

"یوم تقوم الساعة" اشاره به قیامت بعد از برزخ است و عذاب آن هم شدید تر

"أشد العذاب".


در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که از نظر مفهومی کاملاً شبیه آیه مورد بحث هستند و من الآن قصد ندارم به آنها اشاره کنم ولی از نظر جمله بندی می خواهم دو آیه معرفی کنم که دقیقاً شبیه دو آیه سوره غافز هستند:

سوره غافز:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)

سوره کهف:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًاوَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)

اگر قسمت قرمز رنگ را از هر دو دسته آیه جدا کنیم به شکل زیر در خواهند آمد:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)
خداوند او را از عواقب بد نقشه هایی که برایش می کشیدند حفظ کرد و عذاب بدی دامنگیر آل فرعون شد و روزی که رستاخیز برپا گردد به آل فرعون گفته شود: حالا در عذابی بدتر و شدید تر داخل شوید.

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)

و براى آنها مثل آن دو مرد را بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو را با درختان خرما پوشانديم، و ميان آن دو باغ را كشتزارى قرار داديم و از خلال آن دو نهرى روان كرده بوديم.

دو جمله قرمز رنگ در واقع معترضه می باشند و بطوری که ملاحظه کردید نقصان آنها اثری در رشته کلام نگذاشت و فقط در باره عذاب آخرت یا وضعیت و حالت آن دو باغ توضیحی اضافه می کردند. یکی تو ضیحی در باره آن عذاب شدید تری که قرار است آل فرعون به آن گرفتار شوند می داد و دیگری وضعیت باغ را توضیح می داد. حالا شما اگر ادامه آیات سوره غافر را از آیه 46 به بعد بخوانید شاید متوجه شوید این نار کدام نار است.

باسمه الحق

shahed1;829154 نوشت:
در اینجا برزخ کنایه از یک فاصله زمانی اندک است. می فرماید وقتی مرگ کافری فرا می رسد می گوید پروردگارا مرا به دنیا باز گردان تا عمل صالحی انجام دهم اما در جواب به او گفته می شود هرگز! به فکر برگشت نباشید چون تا روز رستاخیز دیگر فاصله ای باقی نمانده و عنقزیب است که از خواب بسیار کوتاه مرگ بیدارتان کنند.

سلام علیکم

این آیه لفظا و معنا به وجود عالمی پس از مرگ تا بعث انسانها در قیامت تصریح دارد؛و هیچ دلیلی مبنی بر اینکه برزخ را فاصلۀ

زمانی کوتاه بین مرگ و قیامت بدانیم نیست البته به لحاظ عقلی نیز می توان ثابت کرد ولی به دلایل نقلی اکتفا می کنیم جز

اینکه بهتر است بدانید در سلسله مراتب وجود عالم مثال که بین عالم ماده و عقل قرار گرفته است همان برزخ است.

امام سجاد علیه السلام برزخ را ذیل آيه (و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون) چنين تفسير مى فرمايند:

"البرزخ هو القبر؛و ان لهم فيه المعيشه ً ضنكا؛ و الله ان القبر, لروضه من رياض الجنه؛او حفره من حفرالنيران"

(بحارالانوار) ج 6، ص 214.

برزخ, همان عالم قبر است كه در آن جهان (براى كفار و گنهكاران) زندگى بسى سخت و دشوار است.
سوگند به ذات هستى بخش كه همانا قبر (براى نيكوكاران) همچون باغى است از باغستانهاى بهشت
و (براى بدكاران) همچون گودالى ازگودالهاى آتشين جهنم است.

امام صادق (ع) در اين باره مى فرمايند: "البرزخ القبر؛ و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الاخرة"

(همان،ص218)

برزخ،عالم قبر است كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت مى باشد.

shahed1;829154 نوشت:
در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که از نظر مفهومی کاملاً شبیه آیه مورد بحث هستند

حضرتعالی نمی توانید قسمتی از آیه را به دلخواه حذف نمائید و منظور خویش را از آن نتیجه گیری کنید!

shahed1;829142 نوشت:
سلام
تو اینا رو از کجا میاری ، باور کن اصلاً به سن و سالت و اون قیافه شیطنت آمیزت و قاشق دستت نمی خوره! یادم باشه من بعد اگه از اینجور چیزا نیاز داشتم راست بیام سراغ خودت.

شما این حرفهای تحریف شده را از کجا می اورید
(78)وَ اِنَّ مِنـهُم لَـفَـريـقًا يَلـوونَ اَلـسِـنَـتَـهُم بِالـكِـتابِ لِـتَحـسَـبوهُ مِـنَ الـكِـتابِ وَ ما هُـوَ مِـنَ الـكِـتابِ وَ يَـقولونَ هُـوَ مِن عِنـدِ ا‌للهِ وَ ما هُـوَ مِن عِنـدِ ا‌للهِ وَ يَـقولونَ عَـلَى ا‌للهِ الـكَـذِبَ وَ هُم يَعـلَـمونَ

از دروغ بستن به خدا بپرهیز


روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

با سلام به شما دوست گرامی

امن;828794 نوشت:
مسلمانانی که شیعه هستند ولی هم عمل صالح دارند و هم گناه جزو مؤمنان خالص هستند یا به این گروه تعلق میگیرند؟

شیعه بودن به تنهایی برای ورود به بهشت برزخی و نیز بهشت اخروی کافی نیست:

در روایتی از امام صادق آمده است: وَ اللَّهِ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ إِلَّا الْبَرْزَخ‏. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 214)

میزان ایمان فرد و کمیت و کیفیت اعمال او نقش بسیار مهمی در سرنوشت برزخی او دارد اما باید توجه داشت ما بین مرگ شیعه گنهکار و نهایی شدن سرنوشت او در برزخ، رخدادهایی وجود دارد که میتواند به بهشتی شدن وی کمک کند از قبیل سکرات مرگ:

در روایتی از رسول خدا آمده است: الْمَوْتُ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِ الْمُؤْمِنِينَ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 151)

در روایتی از امام علی آمده است: مَا مِنَ الشِّيعَةِ عَبْدٌ يُقَارِفُ أَمْراً نَهَيْنَاهُ عَنْهُ فَيَمُوتُ حَتَّى يُبْتَلَى بِبَلِيَّةٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ إِمَّا فِي مَالٍ وَ إِمَّا فِي وَلَدٍ وَ إِمَّا فِي نَفْسِهِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا لَهُ ذَنْبٌ وَ إِنَّهُ لَيَبْقَى عَلَيْهِ الشَّيْ‏ءُ مِنْ ذُنُوبِهِ فَيُشَدَّدُ بِهِ عَلَيْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ؛ اگر بنده اى از شيعيان، گناهى كه ما او را از آن نهى كرده ايم مرتكب شود، قبل از اينكه از دنيا برود به يك گرفتارى مبتلا مى شود که گناهانش بوسیله آن گرفتاری پاک گردد. این گرفتاری یا در مال و یا در فرزند و یا در خودش ظاهر می‌گردد تا هنگامى كه خداوند را ملاقات کند برایش گناهی نباشد و اگر گناهى از وى باقى مانده باشد هنگام مرگ بر وى سخت گرفته مى شود تا گناهش آمرزيده گردد.( بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 157)

این رنجها چنانچه فرد را به درجه مومنان خالص برساند طبق روایت یاد شده اهل بهشت برزخی خواهد شد و در غیر اینصورت در گروه سوم جای میگیرد.

امن;828794 نوشت:
افراد بی دینی هم هستند که برای بشریت خدمت کرده اند. و اهل جنایت نبوده اند. حال این گونه افراد چگونه است؟

درباره افراد بی دین هم باید عرض کنیم چنانچه جاهل قاصر بوده اند به عنوان مستضعف فکری قلمداد شده و طبق روایت به گروه سوم ملحق شده اند و چنانچه جاهل مقصر باشند ظاهرا در گروه دوم جای میگیرند. توجه داشته باشید که عمل صالح از نظر اسلام عملی است که هم حسن فعلی دارد و هم حسن فاعلی اما فرد بی دینی که جاهل مقصر است عملش تنها حسن فعلی دارد و فاقد حسن فاعلی است و از اینرو نمیتوان آن را به عنوان عامل بهره مندی او از بهشت قلمداد نمود. (در این باره مراجعه کنید به: مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏1، ص: 340، خلاصه و نتیجه)

در پناه حق

shahed1;828875 نوشت:
تمام قرآن را که بگردی کوچکترین اثری از یک حیات میانه یا بگو برزخی در آن پیدا نمی کنی.

با سلام به شما دوست گرامی

قرآن صریحا میفرماید: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند. (مومنون/100)

در پناه حق

shahed1;829154 نوشت:
در اینجا برزخ کنایه از یک فاصله زمانی اندک است. می فرماید وقتی مرگ کافری فرا می رسد می گوید پروردگارا مرا به دنیا باز گردان تا عمل صالحی انجام دهم اما در جواب به او گفته می شود هرگز! به فکر برگشت نباشید چون تا روز رستاخیز دیگر فاصله ای باقی نمانده و عنقزیب است که از خواب بسیار کوتاه مرگ بیدارتان کنند. چنانچه این توضیح شما را قانع نمی کند بفرمایید تا توضیح بیشتری بدهم

با سلام به شما دوست گرامی

اینکه: برزخ کنایه از یک فاصله زمانی اندک است

از کجای آیه استنباط کرده اید خدا در حال کنایه گویی است؟ ضمن اینکه اگر کنایه از یک فاصله زمانی هم باشد باز دال بر وجود برزخ (به همان معنای مصطلحش) است زیرا برزخ اصطلاحی نیز بر فاصله زمانی میان دنیا و آخرت تاکید دارد پس دلیلی بر مدعای قبلی شما مبنی بر انکار دلالت قرآن بر برزخ نمیشود.

shahed1;829154 نوشت:
دو جمله قرمز رنگ در واقع معترضه می باشند و بطوری که ملاحظه کردید نقصان آنها اثری در رشته کلام نگذاشت

از کجا به این نتیجه رسیده اید جملات قرمز شده معترضه هستند و چطور به این نتیجه رسیدید که نقصانی ایجاد نشد و سوال اساسی تر اینکه چه چیز باعث شد آیات سوره کهف را متمم معنای آیات سوره غافر بدانید؟

تلقی بنده از گفتار شما تا اینجا اینست که جنابعالی شدیدا دچار تفسیر به رای هستید مگر اینکه پاسخهای قانع کننده ای برای سوالاتی که مطرح کردیم داشته باشید.

در پناه حق

حامد1;829307 نوشت:
روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

با سلام به شما دوست گرامی

بحث این تاپیک پیرامون برزخ و حیات برزخی است. شما میتوانید سوالتان را در تاپیک جدیدی مطرح نمایید.

در پناه حق

[="DarkRed"]

طاها;829346 نوشت:
میزان ایمان فرد و کمیت و کیفیت اعمال او نقش بسیار مهمی در سرنوشت برزخی او دارد اما باید توجه داشت ما بین مرگ شیعه گنهکار و نهایی شدن سرنوشت او در برزخ، رخدادهایی وجود دارد که میتواند به بهشتی شدن وی کمک کند از قبیل سکرات مرگ:

با تشکر از پاسخ شما
می توان نتیجه گرفت که بهشت یا عذاب های برزخی هم بسته به میزان عمل صالح یا گناه فرد درجاتی دارند؟[/]

حبیبه;829260 نوشت:
باسمه الحق

سلام علیکم

این آیه لفظا و معنا به وجود عالمی پس از مرگ تا بعث انسانها در قیامت تصریح دارد؛و هیچ دلیلی مبنی بر اینکه برزخ را فاصلۀ

زمانی کوتاه بین مرگ و قیامت بدانیم نیست البته به لحاظ عقلی نیز می توان ثابت کرد ولی به دلایل نقلی اکتفا می کنیم جز

اینکه بهتر است بدانید در سلسله مراتب وجود عالم مثال که بین عالم ماده و عقل قرار گرفته است همان برزخ است.

امام سجاد علیه السلام برزخ را ذیل آيه (و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون) چنين تفسير مى فرمايند:

"البرزخ هو القبر؛و ان لهم فيه المعيشه ً ضنكا؛ و الله ان القبر, لروضه من رياض الجنه؛او حفره من حفرالنيران"

(بحارالانوار) ج 6، ص 214.

برزخ, همان عالم قبر است كه در آن جهان (براى كفار و گنهكاران) زندگى بسى سخت و دشوار است.
سوگند به ذات هستى بخش كه همانا قبر (براى نيكوكاران) همچون باغى است از باغستانهاى بهشت
و (براى بدكاران) همچون گودالى ازگودالهاى آتشين جهنم است.

امام صادق (ع) در اين باره مى فرمايند: "البرزخ القبر؛ و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الاخرة"

(همان،ص218)

برزخ،عالم قبر است كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت مى باشد.

حضرتعالی نمی توانید قسمتی از آیه را به دلخواه حذف نمائید و منظور خویش را از آن نتیجه گیری کنید!

سلام
من دارم از ما انزل الله می گویم و شما می گویید نقل گذشتگان ما را بس است و کفایت می کند با این وجود آیا می توان به نتیجه رسید؟

باسمه النور

shahed1;829560 نوشت:
من دارم از ما انزل الله می گویم و شما می گویید نقل گذشتگان ما را بس است و کفایت می کند با این وجود آیا می توان به نتیجه رسید؟

سلام علیکم

گذشتگان؟!

قران در بیت نبوت نازل شده است و یکی از کُتاب وحی امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده اند!

اهل بیت عصمت و طهارت(ع)مفسرین قران و حاملان آنند!

طاها;829351 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

اینکه: برزخ کنایه از یک فاصله زمانی اندک است

از کجای آیه استنباط کرده اید خدا در حال کنایه گویی است؟

سلام
من از آیات متعدد قرآن این را متوجه شدم. اینکه هرکس را از خواب مرگ بیدار می کنند و به او می گویند چقدر اینجا خوابیدی می گوید یوماً او بعض یوم. حتی بعضی گمان می کنند از مرگشان ساعتی بیش نگذشته است و قسم می خورند که جز ساعتی در خواب مرگ نبوده اند. مثل اصحاب کهف که چندین قرن در خواب بودند و گمان می کردند یک روز یا بخشی از روز را خوابیده اند. یا آن شخصی که سوار بر خرش از آبادی خرابه ای می گذشت و تعجب می کرد خداوند چگونه استخوانهای پوسیده مردمان آن آبادی را دوباره احیاء می کند که خداوند او را صد سال میراند و دوباره زنده ساخت و از او پرسید چقدر اینجا بود؟ گفت روزی یا قسمتی از یک روز.
و همه اینها حکایت از این دارد که فاصله زمانی ( برزخ) بین دنیا و آخرت از منظر کسی که مرده است بسیار کوتاست چرا که او دیگر گذر زمان را احساس نمی کند و انگار با مرگ وارد ماشین زمان قصه های علمی تخیلی شده و این ماشین او را به سرعت روانه آینده می کند.
در قرآن کریم ، برزخ از نظر مکانی نیز به یک فاصله بسیار اندک اشاره دارد مانند برزخ بین دو دریا.


IMAGE(<a href="http://quran-m.com/ckfinder/userfiles/images/Salt-Water-Meets-Fresh-Water" rel="nofollow">http://quran-m.com/ckfinder/userfiles/images/Salt-Water-Meets-Fresh-Water</a>(1).jpg)




نقل قول:
ضمن اینکه اگر کنایه از یک فاصله زمانی هم باشد باز دال بر وجود برزخ (به همان معنای مصطلحش) است زیرا برزخ اصطلاحی نیز بر فاصله زمانی میان دنیا و آخرت تاکید دارد پس دلیلی بر مدعای قبلی شما مبنی بر انکار دلالت قرآن بر برزخ نمیشود.

اما برزخ معروف در کنار دنیاست نه بین دنیا و آخرت و یک حیات موازی با دنیاست نه در امتداد آن که بگوییم بین دنیا و آخرت قرار دارد اینطور نیست؟!

نقل قول:
از کجا به این نتیجه رسیده اید جملات قرمز شده معترضه هستند و چطور به این نتیجه رسیدید که نقصانی ایجاد نشد و سوال اساسی تر اینکه چه چیز باعث شد آیات سوره کهف را متمم معنای آیات سوره غافر بدانید؟

آیا اگر کسی قسمت قرمز رنگ را از جمله جدا کند و و مابقی متن را به کسی بدهد تا مطالعه کند راهی وجود دارد که او دریابد بخشی از جمله حذف شده است؟

نقل قول:
تلقی بنده از گفتار شما تا اینجا اینست که جنابعالی شدیدا دچار تفسیر به رای هستید مگر اینکه پاسخهای قانع کننده ای برای سوالاتی که مطرح کردیم داشته باشید.

در پناه حق

وجود دهها جلد تفسیر قرآن در زمان کنونی نشان می دهد که دو ران تفسیر به رای ( آنگونه که قدما باور داشتند و معتقد بودند قرآن تنها باید به رای معصوم تفسیر شود نه رای کسی دیگر) سپری شده است

خداوند می فرمایند

ما روز قيامت ترازوهای عدالت را ميگذاريم و به کسی ذره ای ظلم نميشود
و اگر عملی به اندازه دانه خردلی باشد آن را به حساب می آوريم.
ما برای رسيدگی به حسابها کافی هستيم. (47)انبیا

آیادرعالم برزخ هم همین ترازوها گذاشته شده اندوبحساب انسانها رسیدگی می شود.درغیر اینصورت بهشت وجهنم برزخی بدون رسیدگی به اعمال انسانها چه معنی دارد؟أ


بسم الله الرحمن الرحیم


shahed1;829563 نوشت:
سلام

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

shahed1;829563 نوشت:
من از آیات متعدد قرآن این را متوجه شدم. اینکه هرکس را از خواب مرگ بیدار می کنند و به او می گویند چقدر اینجا خوابیدی می گوید یوماً او بعض یوم.

قبلا این شبهه را افراد دیگر در تالار های گفت و گوی دیگر در سایت دیگر ذکر کردند که یکی از اساتید و علمای بزرگواری که بنده میشناختم و در امر تفسیر بسیار مسلط و متبحر بودند به خوبی جواب دادند و بنده در اینجا عینا پاسخ این بزرگوار را نقل میکنم و از خودم چیزی نمیگویم.



فَوَقَئهُ اللَّهُ سَيَِّاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بَِالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ(غافر 45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيهَْا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ(46)


پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى‏كردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت. (45) [اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى‏شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مى‏رسد كه:] «فرعونيان را در سخت‏ترين [انواع‏] عذاب درآوريد.» (46)

1- آیات بسیاری میگوید وقتی قیامت به پا میشود، برانگیختگان، احساس گذشت هزاران سال را نکرده‌اند، و گمان میکنند که تنها چند ساعتی از مردن آنها گذشته است! با توجه به آیه قبلی که هر صبح و شام، قبل از قیام ساعت، آل فرعون بر آتش عرضه میشوند، جمع بین این دو گونه آیات چیست؟ آیا کسانی که هیچ احساسی ندارند چه فایده‌ای دارد بر آتش عرضه شوند؟! مگر عذاب نباید عذاب باشد؟! وقتی آل فرعون مبعوث شوند و بگویند ما تنها چند لحظه است که غرق شدیم، این عرضه کردن صبح و شام بر آتش، چه معنا و یا فایده‌ای دارد؟




2- یکی از عظیم‌ترین مخلوقات دستگاه عالم خلقت، روح انسان است، و روح شئونات و قابلیاتی دارد که تنها بخش کوچکی از آن را خدای سبحان توسط مغز فیزیکی انسان، به نمایش گذاشته است، یحول بین المرء و قلبه کاخی از معرفت بر پا کرده است، و امروزه با شناخت هر چه بیشتر مغز انسان، راه برای مکانیسم تراکنش روح و بدن فراهم شده است، و روانشناسی و علم الاعصاب، مکمل همدیگر قرار گرفتند، و آزمایشاتی هم در پیدا کردن مواضع ضمیر ناخودآگاه و نیمه‌آگاه و خودآگاه در مناطق مغز، صورت گرفته است، و در همین فضا است که نظریه ساختار هولوگرامی مغز هم مطرح شده است! و...


و تجربه شهودی تفاوت عملکرد ضمیر ناخودآگاه با خودآگاه، برای هر کسی میسر است، مثال معروف، کسی که تازه رانندگی میکند از محل کار تا خانه، دقیقا میداند که چه کارهایی کرده است، اما پس از ده سال رانندگی، از محل کار حرکت میکند و دفعتا میبیند درب منزلش است! میگوید: من الآن از محل کار حرکت کردم! چگونه نفهمیدم مثلا نیم ساعت است در راه هستم و مشغول رانندگی هستم؟! غرق فکر بودم، گذشت زمان و رفتار فیزیکی‌ام را احساس نمیکردم، ولی همه کارها را به دقت انجام میدادم!


شاید برای هر کسی اتفاق افتاده باشد که در حالت خستگی زیاد به خواب رفته است و دفعتا بیدار میشود و به خیالش تنها دو سه دقیقه گذشته است اما میبیند ده ساعت خواب بوده است! و با خود میگوید چگونه این همه مدت، من هیچ چیز نفهمیدم؟! اما بیرون میرود و چشمش به صحنه‌ای میافتد و دفعتا یادش میآید که دیشب یک خواب طولانی دیده است! ده‌ها کار در آن خواب انجام داده است! و کلا فراموش کرده بود! با تحیر با خود میگوید: وقتی بیدار شدم احساس کردم تنها چند دقیقه گذشته است، اما اکنون میبینم به اندازه چندین روز خواب دیده‌ام! آن احساس نگذشتن مگر چند لحظه، با این یادآوری دیدن یک خواب طولانی، چگونه قابل جمع است؟! اگر آن خواب طولانی را دیده بودم پس چگونه هیچ نفهمیدم و احساس کردم تنها چند دقیقه گذشته است؟!


به جرأت میتوان گفت در دستگاه عظیم خلقت روح انسان، هزاران نمونه از این عجائب، موجود است، و جمجمه خاکی انسان، تنها بخش کوچکی از قابلیات روح را به نمایش میگذارد، امروزه به این شخص میگویند: وقتی بیدار شدی، فعالیت تنها بخش خودآگاه مغز تو یعنی قشر فوقانی آن فعال میشود که در حالت خواب از کار افتاده بود، ولی منافاتی ندارد که در همان حالت خواب، بخش دیگری از وجود تو، توسط قشر پایینی مغز، کاملا فعال بود! میگوید: یعنی من دو جان دارم؟! جواب چیست؟ معادل اینکه آیا من دو روح دارم؟ دو روح نداری، اما روحی داری که هزاران شأن دارد! و هر شأنی مانع از عملکرد شأن دیگر نمیشود، آل فرعون نسبت به شأنی از روحشان، هر صبح و شام بر آتش عرضه میشوند و عذاب میشوند، و وقتی مبعوث میشوند هم نسبت به بخش دیگری از شأن روح خود، واقعا احساس میکنند که تنها چند ساعت از غرق شدن آنها گذشته است! و کسی که با دیده تحقیق به اینها نگاه کند و در صدد تحمیل نظر خود بر قران نباشد، ده‌ها مورد از تفاوت عملکرد شئونات روح در عوالم مختلف، مشاهد میکند. و الله الهادی

shahed1;829563 نوشت:
برزخ از نظر مکانی نیز به یک فاصله بسیار اندک اشاره دارد مانند برزخ بین دو دریا.


خیر این اشتباه است. برزخ به معنی فاصله ی بسیار اندک نیست بلکه معنای دقیق برزخ حایل میان دو چیز است و شما معنای برزخ را غلط متوجه شده اید. گرچه برخی به اشتباه و نگاه سطحی مثل نگاه به تصویر فوق میگویند برزخ یعنی یک فاصله ی کوتاه اما این غلط است و معنای دقیق برزخ که قرآن هم به آن اشاره دارد حایل میان دو چیز است. آن خطی که شما در تصویر دو دریا مدنظر قرار دادید حجمش مهم نیست ماهیتش مهم است که قرآن هم به آن اشاره دارد. ماهیت این خط حایل بودنش است و اگر مثلا این خط بجای این فاصله ی اندک چندین متر هم بود باز به آن برزخ گفته میشد.

در اینجا ضروری است که شما را به سیری در قرآن برای پی بردن به معنای صحیح برزخ ببریم.

مرحوم طريحى در مجمع البحرين در معناى كلمه برزخ چنين مى نويسد:
((البرزخ: الحاجز بين الشيئين)) يعنى ((برزخ حائل بين دو شىء است)),

مجمع البحرين ج2, ص 430.

برزخ در لغت به معنای واسطه و حائل میان دو چیز است. (المفردات في غريب القرآن، ص 118؛ قاموس قرآن، ج ‏1، ص 181)

اين كلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آيه ذكر شده است: در دو آيه كه يكى در سوره فرقان و ديگرى در سوره ((الرحمان)) است, واژه برزخ به معناى فاصله و حائل ميان دو دريا كه يكى شور است و ديگرى شيرين و به هم نمى آميزند, آمده و در آيه سوم كه در سوره ((مومنون)) است, در معناى عالم برزخ يا فاصله ميان مرگ و رستاخيز ذكر شده است.
آيه اول: ((و هو الذى مرج البحرين هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بينهما برزخا و حجرا محجورا))
فرقان: آيه 53.
آيه دوم: ((..و بينهما برزخ لا يبغيان...))
سوره الرحمان, 20

آيه سوم: ((لعلى إعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون))
مومنون, 100

«و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مؤمنون/100) .
و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.

«وراء» در این آیه بر خلاف آنچه که غالبا در آن استعمال می شود، به معنی پیش رو است، چنانکه در برخی از آیات دیگر نیز در این معنی بکار رفته است.آنجا که می فرماید:
«و کان ورائهم ملک یأخذ کل سفینة غصبا» (کهف/79) .
پیش روی آنان فرمانروائی بود که کشتی ها را به یغما می برد.

پس آنچه که واضح و مسلم است این میباشد که معنی کلمه ی ((برزخ)) فاصله و حایل میان دو چیز است و در قرآن هم این معنی درمورد کلمه ی برزخ به کار رفته است و وقتی قرآن میگوید (( و من ورائهم برزخ)) یعنی درمیان آنان یک مکان حایل و میانه است ((الی یوم یبعثون)) تا روزی که برانگیخته شوند . یعنی این عالم نه عالم دنیاست و نه عالم آخرت بلکه عالمی است که حایل میان این دوست و پلی است برای عبور به سمت آخرت . عالمی که انسان ها در آنجا توقف میکنند تا اعمال ماتاخرشان به آنها رسیده (يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ)و گناهکاران در آن عذاب میکشند و نیکوکاران در ناز و نعمت اند

علت این که این نوع از حیات را، حیات برزخی می نامند، این است که این قسمت از زندگی فاصله ای است میان زندگی دنیوی و زندگی اخروی، ولی از آیه یاد شده وجود حیات برزخی استفاده نمی شود.و بیش از این دلالت نمی کند که میان دنیا و آخرت فاصله ای وجود دارد، ولی آیات دیگر واقعیت این حیات برزخی را روشن می سازد.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ
(اي پيامبر) هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شده‏اند مردگانند، بلكه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي‏شوند
آنها بخاطر نعمتهاي فراواني كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند و بخاطر كساني كه (مجاهداني كه) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نيز) خوش وقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مي‏بينند و ميدانند) كه نه ترسي بر آنها است و نه غمي خواهند داشت.
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند؛ و (مي بينند كه) خداوند پاداش مؤ منان را ضايع نمي‏كند (نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهداني كه شهيد نشدند).
سوره ی ال عمران آیات 169 تا 170

این آیات به روشنی ثابت می کنند که انسان در عالم برزخ، هم دارای آثار روحی و روانی مانند فرح و شادمانی، حزن و اندوه، و هم دارای آثار جسمانی است مانند: «رزق» و «روزی» ، و کلمه های «فرحین» و «یستبشرون» و «یرزقون» و «بنعمة من الله» همگی حاکی از چنین آثار حیات می باشند

والسلام علی من اتبع الهدی

حامد1;829613 نوشت:
آیادرعالم برزخ هم همین ترازوها گذاشته شده اندوبحساب انسانها رسیدگی می شود.درغیر اینصورت بهشت وجهنم برزخی بدون رسیدگی به اعمال انسانها چه معنی دارد؟أ


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
عالم برزخ محل حسابرسی نیست. چه بسیارند افرادی که در عالم برزخ در عذاب اند ولی در آخرت به بهشت راه پیدا میکنند. عالم برزخ مکانی جهت توقف انسان ها تا روز حسابرسی است و مومنان و شیعیانی که در دنیا اعمال ناشایست داشته اند در این عالم با عقوبت برزخی بار گناهانشان سبک میشود و مومنان محض یا کسانی که سیئئاتشان اندک است بغیر از قلیلی مشقت در ابتدای کار در دیگر اوقات این سفر در بهشت برزخی که سایه ی بهشت اخروی است زندگی میکنند و کافران هم در جهنم برزخی . و این عذاب ها تجلی اعمالشان است که در عالم برزخ گریبانشان را میگیرد و حسابرسی قطعی در آخرت است و همانطور که عرض شد چه بسا انسانی در برزخ در عذاب باشد و در آخرت به دلیل پاک شدن گناهان در بهشت جای گیرد. و اگر هم حسابرسی باشد به شکل قطعی و با شهود و به آن شکل حسابرسی قیامت نیست بلکه یک حسابرسی مبتنی بر آثار اعمال است. زیرا دنیا سایه ی برزخ است و وقتی بعد از مرگ پرده ها کنار رفت تجلی معنوی و بعد دیگر اعمال انسان دیده میشود و از عذاب و کراهت همین صورت عمل دنیوی است که فرد در برزخ در عذاب است.
والسلام علی من اتبع الهدی

navid;829623 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

قبلا این شبهه را افراد دیگر در تالار های گفت و گوی دیگر در سایت دیگر ذکر کردند که یکی از اساتید و علمای بزرگواری که بنده میشناختم و در امر تفسیر بسیار مسلط و متبحر بودند به خوبی جواب دادند و بنده در اینجا عینا پاسخ این بزرگوار را نقل میکنم و از خودم چیزی نمیگویم.



فَوَقَئهُ اللَّهُ سَيَِّاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بَِالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ(غافر 45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيهَْا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ(46)


پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى‏كردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت. (45) [اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى‏شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مى‏رسد كه:] «فرعونيان را در سخت‏ترين [انواع‏] عذاب درآوريد.» (46)

1- آیات بسیاری میگوید وقتی قیامت به پا میشود، برانگیختگان، احساس گذشت هزاران سال را نکرده‌اند، و گمان میکنند که تنها چند ساعتی از مردن آنها گذشته است! با توجه به آیه قبلی که هر صبح و شام، قبل از قیام ساعت، آل فرعون بر آتش عرضه میشوند، جمع بین این دو گونه آیات چیست؟ آیا کسانی که هیچ احساسی ندارند چه فایده‌ای دارد بر آتش عرضه شوند؟! مگر عذاب نباید عذاب باشد؟! وقتی آل فرعون مبعوث شوند و بگویند ما تنها چند لحظه است که غرق شدیم، این عرضه کردن صبح و شام بر آتش، چه معنا و یا فایده‌ای دارد؟




2- یکی از عظیم‌ترین مخلوقات دستگاه عالم خلقت، روح انسان است، و روح شئونات و قابلیاتی دارد که تنها بخش کوچکی از آن را خدای سبحان توسط مغز فیزیکی انسان، به نمایش گذاشته است، یحول بین المرء و قلبه کاخی از معرفت بر پا کرده است، و امروزه با شناخت هر چه بیشتر مغز انسان، راه برای مکانیسم تراکنش روح و بدن فراهم شده است، و روانشناسی و علم الاعصاب، مکمل همدیگر قرار گرفتند، و آزمایشاتی هم در پیدا کردن مواضع ضمیر ناخودآگاه و نیمه‌آگاه و خودآگاه در مناطق مغز، صورت گرفته است، و در همین فضا است که نظریه ساختار هولوگرامی مغز هم مطرح شده است! و...


و تجربه شهودی تفاوت عملکرد ضمیر ناخودآگاه با خودآگاه، برای هر کسی میسر است، مثال معروف، کسی که تازه رانندگی میکند از محل کار تا خانه، دقیقا میداند که چه کارهایی کرده است، اما پس از ده سال رانندگی، از محل کار حرکت میکند و دفعتا میبیند درب منزلش است! میگوید: من الآن از محل کار حرکت کردم! چگونه نفهمیدم مثلا نیم ساعت است در راه هستم و مشغول رانندگی هستم؟! غرق فکر بودم، گذشت زمان و رفتار فیزیکی‌ام را احساس نمیکردم، ولی همه کارها را به دقت انجام میدادم!


شاید برای هر کسی اتفاق افتاده باشد که در حالت خستگی زیاد به خواب رفته است و دفعتا بیدار میشود و به خیالش تنها دو سه دقیقه گذشته است اما میبیند ده ساعت خواب بوده است! و با خود میگوید چگونه این همه مدت، من هیچ چیز نفهمیدم؟! اما بیرون میرود و چشمش به صحنه‌ای میافتد و دفعتا یادش میآید که دیشب یک خواب طولانی دیده است! ده‌ها کار در آن خواب انجام داده است! و کلا فراموش کرده بود! با تحیر با خود میگوید: وقتی بیدار شدم احساس کردم تنها چند دقیقه گذشته است، اما اکنون میبینم به اندازه چندین روز خواب دیده‌ام! آن احساس نگذشتن مگر چند لحظه، با این یادآوری دیدن یک خواب طولانی، چگونه قابل جمع است؟! اگر آن خواب طولانی را دیده بودم پس چگونه هیچ نفهمیدم و احساس کردم تنها چند دقیقه گذشته است؟!


به جرأت میتوان گفت در دستگاه عظیم خلقت روح انسان، هزاران نمونه از این عجائب، موجود است، و جمجمه خاکی انسان، تنها بخش کوچکی از قابلیات روح را به نمایش میگذارد، امروزه به این شخص میگویند: وقتی بیدار شدی، فعالیت تنها بخش خودآگاه مغز تو یعنی قشر فوقانی آن فعال میشود که در حالت خواب از کار افتاده بود، ولی منافاتی ندارد که در همان حالت خواب، بخش دیگری از وجود تو، توسط قشر پایینی مغز، کاملا فعال بود! میگوید: یعنی من دو جان دارم؟! جواب چیست؟ معادل اینکه آیا من دو روح دارم؟ دو روح نداری، اما روحی داری که هزاران شأن دارد! و هر شأنی مانع از عملکرد شأن دیگر نمیشود، آل فرعون نسبت به شأنی از روحشان، هر صبح و شام بر آتش عرضه میشوند و عذاب میشوند، و وقتی مبعوث میشوند هم نسبت به بخش دیگری از شأن روح خود، واقعا احساس میکنند که تنها چند ساعت از غرق شدن آنها گذشته است! و کسی که با دیده تحقیق به اینها نگاه کند و در صدد تحمیل نظر خود بر قران نباشد، ده‌ها مورد از تفاوت عملکرد شئونات روح در عوالم مختلف، مشاهد میکند. و الله الهادی


خیر این اشتباه است. برزخ به معنی فاصله ی بسیار اندک نیست بلکه معنای دقیق برزخ حایل میان دو چیز است و شما معنای برزخ را غلط متوجه شده اید. گرچه برخی به اشتباه و نگاه سطحی مثل نگاه به تصویر فوق میگویند برزخ یعنی یک فاصله ی کوتاه اما این غلط است و معنای دقیق برزخ که قرآن هم به آن اشاره دارد حایل میان دو چیز است. آن خطی که شما در تصویر دو دریا مدنظر قرار دادید حجمش مهم نیست ماهیتش مهم است که قرآن هم به آن اشاره دارد. ماهیت این خط حایل بودنش است و اگر مثلا این خط بجای این فاصله ی اندک چندین متر هم بود باز به آن برزخ گفته میشد.

در اینجا ضروری است که شما را به سیری در قرآن برای پی بردن به معنای صحیح برزخ ببریم.

مرحوم طريحى در مجمع البحرين در معناى كلمه برزخ چنين مى نويسد:
((البرزخ: الحاجز بين الشيئين)) يعنى ((برزخ حائل بين دو شىء است)),

مجمع البحرين ج2, ص 430.

برزخ در لغت به معنای واسطه و حائل میان دو چیز است. (المفردات في غريب القرآن، ص 118؛ قاموس قرآن، ج ‏1، ص 181)

اين كلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آيه ذكر شده است: در دو آيه كه يكى در سوره فرقان و ديگرى در سوره ((الرحمان)) است, واژه برزخ به معناى فاصله و حائل ميان دو دريا كه يكى شور است و ديگرى شيرين و به هم نمى آميزند, آمده و در آيه سوم كه در سوره ((مومنون)) است, در معناى عالم برزخ يا فاصله ميان مرگ و رستاخيز ذكر شده است.
آيه اول: ((و هو الذى مرج البحرين هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بينهما برزخا و حجرا محجورا))
فرقان: آيه 53.
آيه دوم: ((..و بينهما برزخ لا يبغيان...))
سوره الرحمان, 20

آيه سوم: ((لعلى إعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون))
مومنون, 100

«و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مؤمنون/100) .
و در پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که بر انگیخته می شوند.

«وراء» در این آیه بر خلاف آنچه که غالبا در آن استعمال می شود، به معنی پیش رو است، چنانکه در برخی از آیات دیگر نیز در این معنی بکار رفته است.آنجا که می فرماید:
«و کان ورائهم ملک یأخذ کل سفینة غصبا» (کهف/79) .
پیش روی آنان فرمانروائی بود که کشتی ها را به یغما می برد.

پس آنچه که واضح و مسلم است این میباشد که معنی کلمه ی ((برزخ)) فاصله و حایل میان دو چیز است و در قرآن هم این معنی درمورد کلمه ی برزخ به کار رفته است و وقتی قرآن میگوید (( و من ورائهم برزخ)) یعنی درمیان آنان یک مکان حایل و میانه است ((الی یوم یبعثون)) تا روزی که برانگیخته شوند . یعنی این عالم نه عالم دنیاست و نه عالم آخرت بلکه عالمی است که حایل میان این دوست و پلی است برای عبور به سمت آخرت . عالمی که انسان ها در آنجا توقف میکنند تا اعمال ماتاخرشان به آنها رسیده (يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ)و گناهکاران در آن عذاب میکشند و نیکوکاران در ناز و نعمت اند

علت این که این نوع از حیات را، حیات برزخی می نامند، این است که این قسمت از زندگی فاصله ای است میان زندگی دنیوی و زندگی اخروی، ولی از آیه یاد شده وجود حیات برزخی استفاده نمی شود.و بیش از این دلالت نمی کند که میان دنیا و آخرت فاصله ای وجود دارد، ولی آیات دیگر واقعیت این حیات برزخی را روشن می سازد.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ
(اي پيامبر) هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شده‏اند مردگانند، بلكه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي‏شوند
آنها بخاطر نعمتهاي فراواني كه خداوند از فضل خود به آنها بخشيده است خوشحالند و بخاطر كساني كه (مجاهداني كه) بعد از آنها به آنان ملحق نشدند (نيز) خوش وقتند (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مي‏بينند و ميدانند) كه نه ترسي بر آنها است و نه غمي خواهند داشت.
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند؛ و (مي بينند كه) خداوند پاداش مؤ منان را ضايع نمي‏كند (نه پاداش شهيدان و نه پاداش مجاهداني كه شهيد نشدند).
سوره ی ال عمران آیات 169 تا 170

این آیات به روشنی ثابت می کنند که انسان در عالم برزخ، هم دارای آثار روحی و روانی مانند فرح و شادمانی، حزن و اندوه، و هم دارای آثار جسمانی است مانند: «رزق» و «روزی» ، و کلمه های «فرحین» و «یستبشرون» و «یرزقون» و «بنعمة من الله» همگی حاکی از چنین آثار حیات می باشند

والسلام علی من اتبع الهدی

سلام
من الآن نمی دانم باید پاسخ چه کسی را بدهم و طرف مباحثه کیست؟
آن استاد و عالم بزرگواری که شما می شناختید یا کسانی که از مطالبشان استفاده کردید؟
بحث با افراد مذکور منتفی است چون اینجا حضور ندارند. اگر قرار باشد طرف بحث من شما باشید لازم است با ارائه مطلبی از خود حضورتان را اعلام نمایید

عالم برزخ یک جهان تخیلی و پایگاهی مرزی برای اسکان اموات مقدسین و الولیاء الله است تا توجیهی برای حیات آنها و آمد و شدشان در زمین باشد

امن;829371 نوشت:
می توان نتیجه گرفت که بهشت یا عذاب های برزخی هم بسته به میزان عمل صالح یا گناه فرد درجاتی دارند؟

با سلام به شما دوست گرامی

بله و نمونه ای از آن را در روایتی که در صدر تاپیک عرض کردیم مشاهده نمودید؛ اینکه برخی وارد بهشت برزخی میشوند و برخی صرفا از نسیم آن بهره مند میگردند و برخی وارد دوزخ برزخی میشوند اما گروه دیگر در معرض دود و حرارت آن قرار میگیرند.

در پناه حق

باسمه البصیر

shahed1;829822 نوشت:
عالم برزخ یک جهان تخیلی و پایگاهی مرزی برای اسکان اموات مقدسین و الولیاء الله است تا توجیهی برای حیات آنها و آمد و شدشان در زمین باشد

shahed1;829563 نوشت:
و همه اینها حکایت از این دارد که فاصله زمانی ( برزخ) بین دنیا و آخرت از منظر کسی که مرده است بسیار کوتاست چرا که او دیگر گذر زمان را احساس نمی کند و انگار با مرگ وارد ماشین زمان قصه های علمی تخیلی شده و این ماشین او را به سرعت روانه آینده می کند.
در قرآن کریم ، برزخ از نظر مکانی نیز به یک فاصله بسیار اندک اشاره دارد مانند برزخ بین دو دریا.

این مقدار تناقض در سخنان حضرتعالی واقعا جای تعجب دارد!

اگر برزخ یک جهان تخیلی است چگونه می تواند پایگاهی مرزی(این هم یک اصطلاح عجیب است)برای ارواح اولیاء باشد؟

آنهم جهت توجیه! توجیه چه کسی؟اصلا واژۀ توجیه را تعریف بفرمائید.

جهانی تخیلی چگونه می تواند مرزی بین دو عالم باشد؟کوتاه یا بلند؟

چگونه می تواند فاصلۀ زمانی بین دو عالم باشد؟کوتاه یا بلند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

shahed1;829719 نوشت:
سلام

سلام علی اهله


shahed1;829719 نوشت:
من الآن نمی دانم باید پاسخ چه کسی را بدهم و طرف مباحثه کیست؟
آن استاد و عالم بزرگواری که شما می شناختید یا کسانی که از مطالبشان استفاده کردید؟
بحث با افراد مذکور منتفی است چون اینجا حضور ندارند. اگر قرار باشد طرف بحث من شما باشید لازم است با ارائه مطلبی از خود حضورتان را اعلام نمایید

شما در درجه ی اول باید بابت این مهملات جواب خدا را بدهید. در درجه ی دوم هم باید بگویم حرف آن بزرگوار یک استدلال کاملا علمی و منطقی است که با تجربه ی همه ی افراد بشر به اثبات رسیده و امری واضح و ملموس است و وقتی بنده آنرا اینجا مطرح میکنم به معنای تایید آن از سوی بنده است و شما میتوانید روی آن بحث کنید.
والسلام علی من اتبع الهدی

shahed1;829822 نوشت:
عالم برزخ یک جهان تخیلی و پایگاهی مرزی برای اسکان اموات مقدسین و الولیاء الله است تا توجیهی برای حیات آنها و آمد و شدشان در زمین باشد


سلام علی اهله

این حرف همانطور که در پست قبلی اثبات کردیم بصورت صد در صدی با آیات قرآن در تناقض است و تاکنون هیچ کدام از علمای اسلام چنین ادعایی را نکرده اند و تناقض این اباطیل با احادیث از تناقض و تضاد آن با آیات قرآن بیشتر نباشد کمتر نیست . فلذا شما بروید این مطالب را برای فیلم سازان هالیودی طرح کنید که امروزه مشتاق این هستند که از تمام حقایق معنوی از آخرالزمان گرفته تا جهنم و خلقت انسان و حتی وجود جبرئیل یک شخصیت تخیلی و غیر واقعی درست کنند و به گمانم شما هم بر اثر مشاهده ی بیش از حد این فیلم ها به این روز افتاده اید.
وقتی این سخنان شما با معیار ثقلین یعنی قرآن و عترت در تضاد است برای شیعه حتی ارزش خواندن هم ندارد.
تجربه ی مباحثه در زمینه ی برزخ به بنده اثبات کرده که هر کسی که خوشی میزند زیر دلش می آید برای برزخ یک ایدئولوژی میدهد . یکی می آید آنرا نفی میکند. یکی آنرا تخلی و کوتاه میخواند یکی.... و این حرف ها اصلا ریشه ای در عقل و منطق و قرآن و حدیث ندارند که حتی بخواهند بررسی شوند چون بحث علمی برسر مطلب علمی است و برروی تخیل های کودکانه فقط باید لبخند زد.
لکم دینکم و لی دین.

والسلام علی من اتبع الهدی

آن طور که من تحقیق کرده ام و از سخنان علمای دینی هم شنیدم عالم برزخ حیات بسیار شدیدتری نسبت به عالم دنیا داره و این طور نیست که روح بعضی از اموات مانند مستضعفان و کودکان به بدنشون در قبر تعلق داشته باشه و حیات برزخی نداشته باشند.از نظر پیامبر مردم در خوابند و وقتی مردند بیدار میشوند.اصولا وقتی روح همه انسانها به طور کامل ارتباط خودش رو با بدن مادی قطع میکنه پرده ها کنار میره و حقایقی مشاهده میکنه و باعث تعجب یا وحشت و یا شادی اون فرد میشه.(بسته به اعمال فرد). سوال نکیر و منکر هم برای همه انسانها هست.در روایاتی آمده که روح همه انسانها بعد از جدا شدن از بدن به جسد خودش سر میزنه و از این که میبینه جسدش توسط کرمها و حشرات خورده میشن ناراحت میشه. روح انسانهایی که در زمره افراد مستضعف هستند در جایی شبیه یه بیابان بی انتها به سر میبرند و اگه گناه داشته باشند به جهنم نزدیکتر ند و اگه اعمالی نیک داشته باشند به بهشت نزدیکترند.
همچنین فشار قبر برای همه انسانها هست حتی مؤمنان محض.
و تنها عده انگشتر شماری از فشار قبر استثناء شده اند.البته منظور از فشار قبر اون گودالی که جسد انسان در اون قرار میگیره نیست. بلکه منظور از فشار قبر فشار های روحی هستند که بر روح انسانها وارد میشه و باعث جبران بعضی از گناهان فرد میشه.مثلا مؤمنان محض به خاطر بعضی گناهانی مثل اسرف و ..
که داشته اند مورد آمرزش قرار میگیره و اگه گناهان دیگری نداشته باشند از بهشت برزخی بهره مند میشن.البته بعضی گناهان در حدی سنگین هستند که عالم برزخ ظرفیت این رو نداره که به همشون حسابرسی بشه.و باید در عالم اخرت به حساب انها رسیدگی بشه.برای فرد که مرده توصیه شده حتما نماز وحشت برگزار بشه که گفته شده حتی از نان شب هم واجب تره.

shahed1;829560 نوشت:
من دارم از ما انزل الله می گویم و شما می گویید نقل گذشتگان ما را بس است

با سلام به شما دوست گرامی

اگر منظورتان از «گذشتگان» معصومین هستند باید عرض کنیم:

1. هرگز یک شیعه مسلمان روایات معصومین را بدیل قرآن قرار نمیدهد و حتی معیار صحت و سقم روایات معصومین را قرآن میداند (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 69) و اگر حقیقتا چنین تصور اشتباهی دارید لازم است آن را اصلاح نمایید.

2. قرآن یا به تعبیر شما «ما انزل الله»، خود، پیامبر را به عنوان معلم فرامین الهی معرفی نموده:

كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان‏گونه رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما، كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را نمى‏ دانستيد، به شما ياد دهد. (بقره/151)

و دستور صریح به متابعت مسلمانان از پیامبر داده است

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً؛ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده و كسى كه سرباز زند، تو را نگهبان و مراقب او نفرستاديم و در برابر او، مسئول نيستى. (نساء/80)

وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبينُ؛ اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر را و اگر روى‏گردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفه‏اى ندارد. (تغابن/12)

و یکی از فرامین انکارناپذیر پیامبر (که هم در کتب علمای شیعه و هم اهل سنت آمده)، مراجعه به اهلبیت در کنار قرآن است:

إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏؛ به راستى من در ميان شما دو چيز به جا مى‏ گذارم كه تا بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من، گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت خودم كه خاندان منند، زيرا خداى لطيف و نازك بين و آگاه به من سفارش كرده كه آنها از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من وارد شوند. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 415)

در پناه حق

shahed1;829563 نوشت:
همه اینها حکایت از این دارد که فاصله زمانی ( برزخ) بین دنیا و آخرت از منظر کسی که مرده است بسیار کوتاست

با سلام مجدد

آنچه نقل کردید دلیل «کنایی بودن» تعبیر «برزخ» در آیه: وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (مومنون/100) را نشان نمیدهد بلکه خود شاهد محکمی است بر وجود حقیقتی به نام برزخ. ضمنا برداشتی که از حکایتهای یاد شده دارید خود حاکی از این است که برزخ به عنوان فاصله زمانی اندک و فاصله مکانی اندک میان دنیا و آخرت را قبول دارید پس چرا در پستهای سابق برزخ را امری خیالی توصیف کردید که در قرآن اثری از آن نیست!؟

shahed1;829563 نوشت:
اما برزخ معروف در کنار دنیاست نه بین دنیا و آخرت و یک حیات موازی با دنیاست نه در امتداد آن که بگوییم بین دنیا و آخرت قرار دارد اینطور نیست؟!

این را دیگر از کجا آورده اید!؟

shahed1;829563 نوشت:
آیا اگر کسی قسمت قرمز رنگ را از جمله جدا کند و و مابقی متن را به کسی بدهد تا مطالعه کند راهی وجود دارد که او دریابد بخشی از جمله حذف شده است؟

بله راهی هست و آن ناسازگاری با دیگر آیات قرآنی و نیز روایات معصومین و همچنین برهانهای عقلی است. ضمن اینکه مهم نیست آن فرد تشخیص بدهد یا ندهد مهم این است که «ما انزل الله» شامل این جملات است و ما نمیتوانیم سرخود آنها را حذف کرده و نادیده بگیریم.

shahed1;829563 نوشت:
وجود دهها جلد تفسیر قرآن در زمان کنونی نشان می دهد که دو ران تفسیر به رای ( آنگونه که قدما باور داشتند و معتقد بودند قرآن تنها باید به رای معصوم تفسیر شود نه رای کسی دیگر) سپری شده است

اگر منظورتان این است که همه تفسیرهای موجود تفسیر به رای هستند این بهتانی عظیم و ادعایی صرف و بی اساس است و برای درک این حقیقت کافی است به متن تفاسیری از قبیل تفسیر المیزان یا تفسیر نمونه مراجعه کنید که برداشت از هر آیه را با تکیه بر مجموع آیات قرآن و نیز روایات معصومین انجام میدهند.

در پناه حق

حامد1;829613 نوشت:
آیادرعالم برزخ هم همین ترازوها گذاشته شده اندوبحساب انسانها رسیدگی می شود.درغیر اینصورت بهشت وجهنم برزخی بدون رسیدگی به اعمال انسانها چه معنی دارد؟أ

با سلام مجدد

در این باره به روایتی که در پست نخست آوردیم مراجعه نمایید. ضمنا میتوانید به آیاتی از قبیل آیات زیر نیز مراجعه نمایید:

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ؛ عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى ‏شوند و روزى كه قيامت برپا شود مى ‏فرمايد: «آل فرعون را در سخت‏ترين عذابها وارد كنيد!» (غافر/46)

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده ‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏ شوند. (آل عمران/169)

در پناه حق

navid;829630 نوشت:
عالم برزخ محل حسابرسی نیست.

با سلام به شما دوست گرامی

شاید بتوان گفت در برزخ دو نوع حسابرسی وجود دارد البته نه حسابرسی کامل آنگونه که در این آیه آمده است:

وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‏ بِنا حاسِبينَ؛ ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏ كنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمى ‏شود و اگر بمقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى‏ كنيم و كافى است كه ما حساب‏ كننده باشيم. (انبیا/47)

این حسابرسی دقیق مخصوص قیامت است اما آنگونه که از روایات و نیز برخی آیات استفاده میشود در برزخ نیز نوعی حسابرسی در کار است:

یک نوع آن در مرحله سوال و جواب دو فرشته انجام میگیرد که به باورهای و تکالیف اساسی فرد پرداخته میشود؛

و نوع دیگر آن باز میگردد به اعمال شاخص فرد و تاثیر آن اعمال در اینکه جزو کدام دسته از چهار دسته ای که قبلا اشاره کردیم قرار میگیرد.

در پناه حق

shahed1;829822 نوشت:
عالم برزخ یک جهان تخیلی و پایگاهی مرزی برای اسکان اموات مقدسین و الولیاء الله است تا توجیهی برای حیات آنها و آمد و شدشان در زمین باشد

با سلام مجدد

این عبارت شما مانند مطالب قبلیتان حاوی تناقض گویی است: اگر تخیلی است که دیگر معنا ندارد قایل شویم به پایگاهی برای اسکان و آمد و شد اولیاء الله و اگر چنین پایگاهی حقیقت دارد دیگر چرا آنرا تخیلی دانسته اید!؟

در پناه حق

طاها;829965 نوشت:
یک نوع آن در مرحله سوال و جواب دو فرشته انجام میگیرد که به باورهای و تکالیف اساسی فرد پرداخته میشود؛

و نوع دیگر آن باز میگردد به اعمال شاخص فرد و تاثیر آن اعمال در اینکه جزو کدام دسته از چهار دسته ای که قبلا اشاره کردیم قرار میگیرد.



سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
بله شکی نیست که این مراحلی که فرمودید در برزخ اتفاق می افتد و جنبه ای از حسابرسی است ولی آن حسابرسی قطعی اخروی و به شکل آن نیست و منظور بنده هم همین بود.

navid;829630 نوشت:
و اگر هم حسابرسی باشد به شکل قطعی و با شهود و به آن شکل حسابرسی قیامت نیست بلکه یک حسابرسی مبتنی بر آثار اعمال است.

طاها;829965 نوشت:
نوع دیگر آن باز میگردد به اعمال شاخص فرد و تاثیر آن اعمال

و این قسمت از سخنان شما که موید سخنان فوق از بنده است.

با تشکر

طاها;829967 نوشت:

با سلام مجدد

این عبارت شما مانند مطالب قبلیتان حاوی تناقض گویی است: اگر تخیلی است که دیگر معنا ندارد قایل شویم به پایگاهی برای اسکان و آمد و شد اولیاء الله و اگر چنین پایگاهی حقیقت دارد دیگر چرا آنرا تخیلی دانسته اید!؟

در پناه حق

سلام
من حساب همه پاسخهایی را که اینجا نوشته اید نگه می دارم و برای جلوگیری از گسترده شدن بحث و خروج رشته کلام از دست ابتدا این آخرین پست شما را حسابرسی می کنم بعد که به نتیجه رسیدیم سراغ پاسخهای دیگرتان می روم.
مسلماً این عالم از منظر معتقدین به آن تخیلی نیست و حقیقت خارجی دارد اما از نظر چون منی که از چشم انداز قرآن به آن می نگرم تخیلی است و وجود خارجی ندارد و کسی که این جهان تخیلی را خلق نموده ( نه کسی که به آن اعتقاد پیدا کرده) از این جهان خیالی بعنوان پایگاهی مرزی برای مردگان فرضی استفاده می کند تا حیات آنها و آمد و شدشان به دنیا را توجیه نماید.
کجای این تناقض گویی است؟

navid;829866 نوشت:

سلام علی اهله

این حرف همانطور که در پست قبلی اثبات کردیم بصورت صد در صدی با آیات قرآن در تناقض است و تاکنون هیچ کدام از علمای اسلام چنین ادعایی را نکرده اند و تناقض این اباطیل با احادیث از تناقض و تضاد آن با آیات قرآن بیشتر نباشد کمتر نیست . فلذا شما بروید این مطالب را برای فیلم سازان هالیودی طرح کنید که امروزه مشتاق این هستند که از تمام حقایق معنوی از آخرالزمان گرفته تا جهنم و خلقت انسان و حتی وجود جبرئیل یک شخصیت تخیلی و غیر واقعی درست کنند و به گمانم شما هم بر اثر مشاهده ی بیش از حد این فیلم ها به این روز افتاده اید.
وقتی این سخنان شما با معیار ثقلین یعنی قرآن و عترت در تضاد است برای شیعه حتی ارزش خواندن هم ندارد.
تجربه ی مباحثه در زمینه ی برزخ به بنده اثبات کرده که هر کسی که خوشی میزند زیر دلش می آید برای برزخ یک ایدئولوژی میدهد . یکی می آید آنرا نفی میکند. یکی آنرا تخلی و کوتاه میخواند یکی.... و این حرف ها اصلا ریشه ای در عقل و منطق و قرآن و حدیث ندارند که حتی بخواهند بررسی شوند چون بحث علمی برسر مطلب علمی است و برروی تخیل های کودکانه فقط باید لبخند زد.
لکم دینکم و لی دین.

والسلام علی من اتبع الهدی

کسی شما را مجبور به خواندن مطالب بنده نکرده پس خودتان را به زحمت نیندازید!

shahed1;830133 نوشت:
کسی شما را مجبور به خواندن مطالب بنده نکرده پس خودتان را به زحمت نیندازید!

سلام علی اهله
بحمد الله مکتب فکری شما را از خودتان بهتر میشناسم.
مطالبتان هم من باب مزاح خواندم . مدتی بود اینقدر نخندیده بودم.

shahed1;830127 نوشت:
کجای این تناقض گویی است؟

با سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیر آنقدر وارد دنیای تخیلی و فرضی خود شده اید که حتی مردن و مردگان را هم فرض و خیال قلمداد میکنید و تناقض همینجاست.

به اعتقاد شما:

آیا شما فرضی هستید

آیا قرآنی که میخوانید فرضی است

آیا فهمتان از قرآن هم فرضی است

و آیا مردن هم فرضی است؟

اگر اینها را تخیلی و فرضی نمیدانید تناقض در کلام شما هویداست اما اگر اینها را هم تخیلی و فرضی میدانید بنده پاسخی برای یک فرد فرضی با فهم تخیلی ندارم. نه اینجا تالار خیال بافی است و نه بنده اهل آن. امیداوارم مطلب روشن شده باشد.

در پناه حق

طاها;830233 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیر آنقدر وارد دنیای تخیلی و فرضی خود شده اید که حتی مردن و مردگان را هم فرض و خیال قلمداد میکنید و تناقض همینجاست.

به اعتقاد شما:

آیا شما فرضی هستید

آیا قرآنی که میخوانید فرضی است

آیا فهمتان از قرآن هم فرضی است

و آیا مردن هم فرضی است؟

اگر اینها را تخیلی و فرضی نمیدانید تناقض در کلام شما هویداست اما اگر اینها را هم تخیلی و فرضی میدانید بنده پاسخی برای یک فرد فرضی با فهم تخیلی ندارم. نه اینجا تالار خیال بافی است و نه بنده اهل آن. امیداوارم مطلب روشن شده باشد.

در پناه حق

سلام
از شما تقاضا می کنم نقلی را که از من می آورید کامل باشد تا مجبور نشوم دنبالش بگردم ببینم چه گفته ام. مطلبی که من نوشته ام این است:

shahed1;830127 نوشت:
سلام
من حساب همه پاسخهایی را که اینجا نوشته اید نگه می دارم و برای جلوگیری از گسترده شدن بحث و خروج رشته کلام از دست ابتدا این آخرین پست شما را حسابرسی می کنم بعد که به نتیجه رسیدیم سراغ پاسخهای دیگرتان می روم.
مسلماً این عالم از منظر معتقدین به آن تخیلی نیست و حقیقت خارجی دارد اما از نظر چون منی که از چشم انداز قرآن به آن می نگرم تخیلی است و وجود خارجی ندارد و کسی که این جهان تخیلی را خلق نموده ( نه کسی که به آن اعتقاد پیدا کرده) از این جهان خیالی بعنوان پایگاهی مرزی برای مردگان فرضی استفاده می کند تا حیات آنها و آمد و شدشان به دنیا را توجیه نماید.
کجای این تناقض گویی است؟

در یک جهان خیالی موجودات حقیقی زندگی نمی کنند بلکه تمام موجودات آن فرضی و تخیلی هستند و حقیقت وجودی آنها بر مبنای فرض و خیال پردازی است نه علم محض. فرض بر این است که برزخ جایگاه مردگان است و لی علم محض که قرآن است آن را نمی پذیرد که انشاء الله به مرور آیاتش را ذکر خواهم کرد. اصلا شما کلمه فرض را از نقل فوق حذف کن و بعد بگو کجای چیزی که من نوشته ام تناقض گویی است.
در واقع تناقضی در کار نیست و این برداشت ناشی از این است که در خواندن متن بنده زیاد دقت نکرده اید و این چیزی کاملاً طبیعی است که برای هر کسی ممکن است پیش آید.

طاها;829957 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

اگر منظورتان از «گذشتگان» معصومین هستند باید عرض کنیم:

1. هرگز یک شیعه مسلمان روایات معصومین را بدیل قرآن قرار نمیدهد و حتی معیار صحت و سقم روایات معصومین را قرآن میداند (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 69) و اگر حقیقتا چنین تصور اشتباهی دارید لازم است آن را اصلاح نمایید.

سلام
در پس اکثر آیات قرآن احادیث و روایاتی وجود دارند که فرض می شود از آن پیامبر و مقدسین فرقه ها باشد و آمده اند تا آیات را تفسیر و تآویل کنند در صورتی که آمده اند تا آیات را تلبیس کنند و معانی حقیقی آنها را دگرگون سازند و بدلی باشند برای آیات. در این زمینه آنقدر حدیث و روایت وجود دارد که به شمار نمی آیند .این روایات هر چیزی را که در قرآن وجود نداشته باشد به آن تحمیل می کنند و مردم بی اطلاع از قرآن نیز آن را می پذیرند و سخن پروردگارشان را پشت گوش می اندازند. بعنوان یک نمونه کوچک می توان به روایاتی اشاره کرد که قصد دارند مهدی را به قرآن تحمیل کنند مثلاً روایاتی که عبارت بقیت الله را در آیه 86 سوره هود به مهدی تبدیل می کنند در حالی که هر کس این آیه را بخواند متوجه می شود که منظور از آن روزی و سرمایه حلال است.

بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ

آنچه خداوند برای شما باقی گذارده (از سرمایه‌های حلال)، برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ایمان) نیستم![11:86] ترجمه مکارم شیرازی.
آیا این بدیل نیست و مفهوم درآمد و رزق حلال را به مهدی تبدیل نمی کند؟!

نقل قول:
2. قرآن یا به تعبیر شما «ما انزل الله»، خود، پیامبر را به عنوان معلم فرامین الهی معرفی نموده:

كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان‏گونه رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما، كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را نمى‏ دانستيد، به شما ياد دهد. (بقره/151)

بلکه در این قبیل آیات منظور از تعلیم، آشنا نمودن مردم با آیات الهی است مثلاً خداوند در جایی دیگر تعلیم مردم را به خودش نسبت می دهد :فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
و چه چیزی از این بهتر که تزکیه انسانها از عهده احدی غیر از الله خارج است ؟

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
در آیه فوق تزکیه توأم شده با تلاوت آیات کتاب که شامل خود رسول نیز می شود و او نیز از این قضیه مستثنا نیست چرا که وی نیز در ابتدا مانند قومش امی ( = کسی که دینش را مانند زبانش اولین بار از مادر آموخته)و دینش مادری بوده نه الهی و این خداوند است که با خواندن آیاتش بر او ، از گمراهی بیرونش آورده و تزکیه اش نموده است . خداوند خودش خطاب به رسولش گفته:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ
رسول قبل از وحی قرآن ( = تعلیم پروردگارش) نه می دانست کتاب چیست و نه ایمان سرش می شد .

نقل قول:
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً؛ كسى كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده و كسى كه سرباز زند، تو را نگهبان و مراقب او نفرستاديم و در برابر او، مسئول نيستى. (نساء/80)

وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‏ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبينُ؛ اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر را و اگر روى‏گردان شويد، رسول ما جز ابلاغ آشكار وظيفه‏اى ندارد. (تغابن/12)

در آیات فوق اطاعت از رسول به معنای پیروی از رسالت اوست که مردم را به تعبد احکام قرآن دعوت می کند و امر می نماید که جز حکم پروردگارشان را تعبد نکنند و الا همانگونه که در آیه دوم آمده: وظیفه رسول منحصراً ابلاغ آشکار ( به صورت کتابی که همه آن را ببینند نه روایتی که چند قرن بعد از وفاتش به او نسبت دهند) آیات است.

نقل قول:
و یکی از فرامین انکارناپذیر پیامبر (که هم در کتب علمای شیعه و هم اهل سنت آمده)، مراجعه به اهلبیت در کنار قرآن است:

إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏؛ به راستى من در ميان شما دو چيز به جا مى‏ گذارم كه تا بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من، گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت خودم كه خاندان منند، زيرا خداى لطيف و نازك بين و آگاه به من سفارش كرده كه آنها از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من وارد شوند. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 415)

در پناه حق

از نظر بنده فقط کلام خداوند قابل احتجاج و بحث است لذا از شما تقاضا می کنم غیر آن را سند قرار ندهید که قابل قبول نیست.

shahed1;830270 نوشت:
فرض بر این است که برزخ جایگاه مردگان است و لی علم محض که قرآن است آن را نمی پذیرد که انشاء الله به مرور آیاتش را ذکر خواهم کرد.

با سلام به شما دوست گرامی

بهتر است از فرض و خیال فاصله بگیرید و آیاتی که گمان میکنید بر فرضی و تخیلی بودن برزخ دلالت دارد را بیان نمایید.

ضمنا این که اموات پس از رحلت از این دنیا، وارد برزخ میشوند تصریح قرآن است نه فرض و شما نیز در لابلای کلامتان اصل آنرا پذیرفتید (با تعابیری نظیر: فاصله زمانی اندک و ...). به هر حال همچنان منتظر هستیم پاسخ شما در قبال این تصریح های قرآنی را بشنویم.

در پناه حق

shahed1;830442 نوشت:
از نظر بنده فقط کلام خداوند قابل احتجاج و بحث است لذا از شما تقاضا می کنم غیر آن را سند قرار ندهید که قابل قبول نیست.

با سلام مجدد

این گفته شما نشان میدهد مبنای فکریتان بسیار متفاوت با مبنای فکری توده مسلمانان است. پس بهتر است قبل از آنکه پیرامون موضوعاتی از قبیل برزخ یا مهدویت از منظر اسلام، اظهار نظر کنید این موضوع را در تاپیک مستقلی به بحث بگذارید که: آیا قرآن برای فهم معارف اسلام کافی است و نیازی به سنت نبوی نیست یا اینکه (همانطور که توده مسلمانان قایلند و همانطور که قرآن تصریح کرده است) فهم درست از قرآن در گرو تبیین پیامبر و سنت نبوی است:

وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)

در پناه حق

طاها;830985 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

بهتر است از فرض و خیال فاصله بگیرید و آیاتی که گمان میکنید بر فرضی و تخیلی بودن برزخ دلالت دارد را بیان نمایید.

ضمنا این که اموات پس از رحلت از این دنیا، وارد برزخ میشوند تصریح قرآن است نه فرض و شما نیز در لابلای کلامتان اصل آنرا پذیرفتید (با تعابیری نظیر: فاصله زمانی اندک و ...). به هر حال همچنان منتظر هستیم پاسخ شما در قبال این تصریح های قرآنی را بشنویم.

در پناه حق



سلام آقا طاها
تکرار می کنم که مهمترین دلیل تخیلی بودن حیات برزخی همین بس که قرآن در باره آن چیزی نمی گوید، خداوند با بیان سرگذشت اقوام پیامبران گذشته نکات فرآوانی از تشابهات اعتقادی آن اقوام با قوم پیامبر و مردم عصر رسول الله را مشخص می سازد اما در باره اعتقاد آنها به حیات برزخی چیزی نمی گوید و در این باره مطلبی یافت نمی شود در صورتی که راجع به روز قیامت و حیات دیگر، در میان اقوام پیشین و مردم عصر رسول الله حرفهای زیادی وجود دارد که قرآن از آنها یاد کرده است و همین برای خیالی بودن جهان برزخی کفایت می کند و این بهترین راهکاری است که پروردگار در کتابش به ما معرفی می کند. می پرسید چه راهکاری؟ اینکه خداوند در برابر کسانی که اعتقادات پوچ و بی اساس خود را به الله و دینش نسبت می دهند می فرمایند:

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
کتابتان را بیاورید اگر راست می‌گویید! صافات - 37

در برابر توهمات و باورهای پوچ یهود می گوید:

فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
اگر راست می گویید تورات را بیاورید و بخوانید

این همه داستانهای ضد و نقیض و روایات رنگارنگ که در باره برزخ و حیات برزخی وجود دارد پس چرا یکی از این چیزهایی که در کتب غیر قرآن وجود دارد در قرآن یافت نمی شود؟ آیا این بهترین دلیل بر تخیلی بودن جهان برزخی نیست؟
کلمه برزخ کلاً سه بار در قرآن بکار رفته که از این میان دوتای آن به یک حایل و فاصله بین آب شور و شیرین اشاره دارد. بطوری که در تصویر دیده می شود ، فاصله و حایل مذکور نسبت به پهنای دو دریا بسیار بسیار اندک است .


برزخ سوم در آیه 100 سوره مومنون آمده که دوستان می توانند به آن رجوع کنند. به کی به کی قسم این آیه در باره حیات برزخی صحبت نمی کند و نمی خواهد بگوید مردگان بعد از مرگ تا قیامت در برزخ بسر می برند. فقط می گوید من ورائهم برزخ درست مثل زمانی که می گوید مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ و سایر موارد که در آن زمان آینده به چیزی که از پشت سر می آید تشبیه شده است. می گوید پشت سرشان تا روز قیامت به اندازه برزخی فاصله دارند و من قبلاً در باره آیات مربوطه که به کوتاهی این فاصله اشاره دارند صحبت کردم . اینکه وقتی مردگان در روز قیامت از خواب مرگ بر می خیزند قسم می خورند جز ساعتی از مرگشان نگذشته است.
اما چرا خداوند زمان آینده را به پشت سر تعبیر کرده است؟
زمان را به قطاری تشبیه می کنند که دارد از تونلی بیرون می آید، قسمت جلوی قطار که از تونل بیرون آمده به گذشته دلالت می کند و سطح مقطع مدخل تونل می شود زمان حال و قسمت عقب قطار که هنوز از تونل بیرون نیامده و به عیان نرسیده زمان آینده خواهد بود.


بطوری که می دانیم ، حیات بشر در زندگی دنیویش معمولاًاز چند ده سال تجاوز نمی کند اما حیات برزخی او ممکن است حتی میلیاردها سال طول بکشد ( بخاطر اینکه زمین قبل از قیامت دستخوش یک سری تغییرات می شود که همچون دوران پیدایش زمین ، زمان بر هستند) با این وجود در قرآن تنها از دو حیات اسم برده میشود : حیات دنیا و حیات آخرت و در محاورات معاصرین پیامبر نیز کوچکترین اشاره ای به این حیات عریض و طویل نشده است . از طرفی در گفتگوی بهشتیان و دوزخیان خاطراتی را درباره زندگی دنیوی ایشان می شنویم ( زندگی که معمولاً به صد سال نرسیده است) اماهیچکدام کوچکترین خاطره ای از حیات برزخیشان به یاد نمی آورند. حیاتی که ابداً بازندگی دنیا از نظر مدت قابل مقایسه نیست و درضمن بعد از زندگی دنیاست یعنی خاطرات زندگی برزخی باید بیشتر به یاد اهل جنت و دوزخ مانده باشد تا خاطرات زندگی دنیوی

طاها;830987 نوشت:

با سلام مجدد

این گفته شما نشان میدهد مبنای فکریتان بسیار متفاوت با مبنای فکری توده مسلمانان است. پس بهتر است قبل از آنکه پیرامون موضوعاتی از قبیل برزخ یا مهدویت از منظر اسلام، اظهار نظر کنید این موضوع را در تاپیک مستقلی به بحث بگذارید که: آیا قرآن برای فهم معارف اسلام کافی است و نیازی به سنت نبوی نیست یا اینکه (همانطور که توده مسلمانان قایلند و همانطور که قرآن تصریح کرده است) فهم درست از قرآن در گرو تبیین پیامبر و سنت نبوی است:



سلام
من از کتاب پروردگارم چنین آموخته ام که در طریق دین از کتاب دین که قرآن است تبعیت کنم و هرگز دنباله رو اکثریت نباشم چرا که اکثریت انسانها پیروی نمی کنند الا ظن و گمان خویش را.

وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.[6:116]

در ضمن من با پیشنهاد شما در باره ایجاد تاپیک مستقل موافقم و می خواهم از شما تقاضا کنم در صورت امکان لطف کنید و تاپیک مورد نظر را احداث فرمایید.

نقل قول:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)

در پناه حق


در اینجا بیان به معنای تفسیر نیست و بیانی است که در مقابل کتمان قرار می گیرد و مطابق آیه 137 آل عمران این میثاقی است که خداوند از همه آنهایی که بدانها کتاب داده گرفته است. چه میثاقی ؟ اینکه آیات کتاب را بیان نمایند و کتمانش نکنند.
آن چیزی که اختلاف را بیان می کند خود آیات کتاب است نه تفسیر پیامبر ، ایه 76 سوره نمل را ملاحظه بفرمایید.
بیان به معنای تفهیم و تفسیر به عهده هیچکس نیست مگر الله. خودش می فرماید:
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ = بیان ( شرح و تفسیر) آن بعهده ماست

یه جایی خوندم یکی گمونم مریض شده بود و برزخ رو دید این درسته؟

نوشته بود که «من یه بار به بیماری بسیار بدی میتلا شدم که سه هفته نتونستم چیزی بخورم طوری که پوست استخون شده بودم(نزدیک موت بودم)

بعد که رفتم درمون گاه و حالم بهتر شد اون شبش خوابی دیدم که دارم از یک سرسره مارپیچی سر می خورم میام پایین! (اصلا نمی تونستم خودم ونگه دارم شیپش زیاد بود)
در طرف راست و بالای سر من (پشت نرده های پله کانی مانند) خانم های ساداتی رو دیدم که هراسان داد و فریاد می کردن که بیا طرف ما و بزور می خواستن با کشیدن پیراهنم منو ببرن طرف خودشون!
در طرف چپ من هم زنهای بی حجابی بودن که در حوض ابی قوطه ور بودن که اونها هم می خواستن با اغوا منو ببرن طرف خودشون!(اما در نهایت من موفق نشدم به هیچ طرفی برم و سر خوردم رفتم اون پایین حوض)

بعد که سروصدا خوابید دیدم در لبه حوضی حمام مانند (که در داخل یک برجی قطور و بلند هست) ایستادم!(نقاشی شو هم می تونم بکشم)

خیلی ساکت بود در یه لحظه دیدم پله های مکعبی شکل مرمری از توی این آب این حوض برزگ (کاشی کاری شده ) میاد بیرون، بدون اینکه به چیزی فصل باشن!

من بی اختبار پریدم روی یکی از اونها که باهاش برم بالا...به بالای سرم که نگاه کردم (همون موقع که سوار اون مکعبه بودم) دیدم از پنجره های هلالی شکلی اشعه های نورخورشید می تابه به درون برج و درختانی هم شاخه هاش از لای پنجره اومده داخل!(خیلی بزرگ و عریض بود)

من خدودا ده بیست متری گمون کنم رفتم بالاتر اما دیدم به تالاری در بدنه برجه بازه منم خودم پرت کردم به ورودی اون ایوان ش!

اما همین که رفتم تو دیدم دو نفر شبیه کاهنان باستان که ردای زربفت و کلاهی بزرگ و مکعبی شکلی هم دارن یکی سمت چپ و یکی سمت راست تالار نشسته اند طوری که در بغل هر کدون یه کتاب کلفت و بزرگ هم وجود داشت(درست یادم نیست ولی شاید وزن هر کدوم به ده کیلو هم میرسی!)

بلند شدن اومدن طرف من ( خیلی قد بلند بودن ) که من دیدم ناگهان یکی از در انتهای راهرو (یا شایدم سالن) اومد تو و اشاره کرد گفت:

نه نمی خواد ولش کنین!!!(من یهو هول برم داشت چون فک کردم خواستن منو بزنن!...آخه خیلی خشک بودن شبیه امپراتور های هخامنشیان بودن تا حدودی)

بعدم اون پسره که اونم قد بلند بود (من تا کمرش بودم!!) دست منو گرفت از همون در برد بیرون گفت برو !!

من اصلا نفهمیدم چی شد چی نشد فقط متوجه شدم توی یه روستای کوهستانی هستم که یه کلبه ای هم داره !

بعد دیگه بیدار شدم!»

الان من اینو خوندم برام سوال شد که این خواب برزخ بود؟

موضوع قفل شده است