جمع بندی ورود به دستشویی با کدام پا و حکمت و فلسفه ی این حکم

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ورود به دستشویی با کدام پا و حکمت و فلسفه ی این حکم

باسلام و درود . با پای چپ باید وارد دستشویی شد یا راست؟ دلیلش چیست؟

فرستاده شده از SM-J700Hِ من با Tapatalk

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Blue"]سلام و درود بر شما کاربر گرامی

قبل از پاسخ، ذکر چند مقدمه لازم است:
اول؛ دانشمندان شیعه معتقدند که احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است[1]؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی باشد، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی باشد آن عمل مباح است[2]. این اعتقاد برگرفته از روایاتی مانند بیان نورانی امام رضا(علیه السلام) است که می فرماید: «ما می بینیم که خدای متعال چیزهایی را حلال کرده که مردم در زندگی و ادامه آن به آن چیزها نیازمند هستند و برای آنان مصلحت و فایده ای دارد، اما چیزهایی را حرام کرده که علاوه بر این که مورد نیاز بشر نیست موجب فساد و فنا و نیستی او می باشد.»[3] و امام صادق(علیه السلام) نیز در همین راستا فرمودند: «هیچ حکمی در اسلام تشریع نشده، مگر به سبب حکمتی».[4]

دوم؛ بین علت و فلسفه(حکمت) احکام تفاوت است. فرق علت و حکمت یک حکم در این است که با وجود علت تامّه همواره معلول و حکم موجود است و با رفتن علت، معلول هم از بین می رود. اما حکمت این گونه نیست. بعضی حکمتها ممکن است در مواردی باشند و در موارد دیگری نباشند، همچنین بعضی حکمت ها شاید بدیل(جایگزین) یکدیگر باشند، گاهی چند مصلحت بر روی هم موجب ایجاد یک حکم می شوند و از مجموعه مصالح یا مفاسد یک حکم ممکن است ما برخی را بدانیم و بعضی را درک نکنیم.

سوم؛ از آنجایی که علم بشر محدود است، وقوف و تسلط به تمام جوانب احکام الهی برایش میسر نیست. البته برخی حکمتهای احکام به مرور زمان و با پیشرفت علوم و همچنین با بیان ائمه هدی(علیهم السلام) در دسترس ما قرار گرفته است.

پاسخ:
در کتب حدیث و روایت، حکمتی برای ورود با پای چپ برای تخلی یافت نشد. البته برخی این تقدیم سمت راست بدن و یا تاخیر سمت چپ را به دلیل شرافت و یا پستی مکان یا کار مورد نظر دانسته اند. البته این مساله نیز به علت شرافت راست بر چپ برمیگردد که محل بحث است...
برخی نیز حکمت این امر را اینطور بیان کرده اند: «چنانچه انسان در حالت ایستاده دچار حمله یا سکته شود و وزن بدنش روی پای راست باشد به پشت و اگر روی پای چپ باشد به سمت جلو می افتد. بنابراین وقتی انسان وارد دستشویی می شود و پای چپ او آزاد و در حال قدم برداشتن به پای راست تکیه کند در صورت اتفاق مذکور به پشت و بیرون از دستشویی می افتد. همچنین اگر در حال خروج از دستشویی با پای راست خارج شود و وزن بدن خود را روی پای راست خود بیندازد، در صورت اتفاق مذکور به بیرون از دستشویی می افتد».
این مطلب نیز بر فرض اینکه از نظر علمی قابل اثبات باشد، فایده بسیار نادری خواهد بود.
بنابر مقدمات مذکور، مسلما احکام الهی دارای مصلحت اند و عمل به آنها به صلاح انسان است. و این فایده هم شامل دنیا و آخرت ماست. هر چند مصالح اعمال را بخصوصه ندانیم. در هر حال با توجه به روایت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) اساساً تقدیم سمت راست بر چپ در هر کار و هر چیزی مورد عنایت الاهی است: "و قال النبی(صلی الله علیه و آله) إن الله یحب التیامن فی کل شی‏ء[5] پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود خداوند تقدیم راست در هر چیزی را دوست دارد.



[/HR][1] علامه حلى مى نويسد: (قالت الامامية انّ اللّه تعالى يفعل لغرض و حكمة و فائدة و مصلحة ترجع الى المكلفين و نفع يصل اليهم)؛ اماميه معتقدند كه خداوند متعال افعال را براساس غرض وحكمت و فايده و مصلحتى كه متوجه مكلفان است و نفعش به مخلوق مى رسد, انجام مى دهد(نهج الحق و کشف الصدق، ص89).

[2] اجود التقريرات, ج 2, ص 37 ـ 36؛ منتقى الاصول, ج 2, ص 380.

[3] علل الشرایع، ج2 ص316.

[4] بحار الانوار ج 6 ص110.

[5] ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج2، ص 200.


[/]

عامل;827834 نوشت:
سوم؛ از آنجایی که علم بشر محدود است، وقوف و تسلط به تمام جوانب احکام الهی برایش میسر نیست. البته برخی حکمتهای احکام به مرور زمان و با پیشرفت علوم و همچنین با بیان ائمه هدی(علیهم السلام) در دسترس ما قرار گرفته است.

با سلام
از کجا معلوم که اصلا حکمتی برای این حکم در کار باشد. چنین چیزی در روایات شیعه وارد نشده است . آیت الله خویی درباره ی این حکم می گوید : و لم يرد في أخبارنا ما يدل عليه. نعم في السنن الكبرى للبيهقي عن سراقة بن جشعم: علّمنا رسول اللّه(صلّى اللّه عليه وآله وسلم)إذا دخل أحدنا الخلاء أن يعتمد اليسرى وينصب اليمنى‌ ( موسوعه الامام خویی ج4 ص410)

همانطور که آیت الله خویی می گوید این حکم مبنای حدیثی شیعی ندارد بلکه در روایات اهل سنت آمده است که به دلیل قاعده تسامح در ادله سنن و عمل اصحاب به آن حکم استحباب تعلق گرفته است.
بسیاری از مستحبات و مکروهات یا اصلا مبنای روایی ندارند یا مبنایشان احادیث ضعیف السند است که به دلیل قاعده تسامح سنن حکم مستحب و مکروه گرفته اند. بنابراین لازم نیست حتما حکمتی داشته باشند این احتمال هم خیلی قوی است که سرکاری باشند!


جالبه دنیا در حال پیشرفته و هی دارن رو مجهولات کار میکنن که یه چیزی کشف کنن

اونوقت مردم ما هنوز گیر این هستن که با پای چپ برن دستشویی یا با پای راست

نقل قول:
در کتب حدیث و روایت، حکمتی برای ورود با پای چپ برای تخلی یافت نشد. البته برخی این تقدیم سمت راست بدن و یا تاخیر سمت چپ را به دلیل شرافت و یا پستی مکان یا کار مورد نظر دانسته اند. البته این مساله نیز به علت شرافت راست بر چپ برمیگردد که محل بحث است...

سلام علیکم
ممکن است اینگونه تقدم ها در مکانها یا اوقات و اعمال شریف یا مکانها و اوقات و اعمال ناپسند ، منجر به تقویت کلی جنبه شرافت انسانی شود.

در هر حال ، مساله روشن به نظر می رسد:
انسانها دارای دو جنبه هستند: جنبه شرافت (مثل امور معنوی و معقول) و جنبه دیگری که شرافت ندارد (مثل جنبه های حیوانی و ....). طرف راست نماینده امور اول و طرف چپ نماینده امور دوم است. این در قرآن هم هست: اصحاب یمین و اصحاب شمال - نامه عمل را به دست راست یا چپ افراد می دهند.

وقتی وارد مکان ناپسند (از نظر عقلی یا عرفی) می شویم ، اینکه طرف چپ مقدم شود ، باعث تأخیر در ورود طرف راست می شود. همین که طرف راست مدت کمتری در این مکان بماند (دیرتر وارد شود و زودتر خارج شود) هم رعایت احترام و شأن آن اموری است که طرف راست نماینده آنهاست ، هم اینکه شاید کمتر قرار گرفتن طرف راست در مواضع ناپسند ، اثر مثبتی روی آن اموری داشته باشد که طرف راست نماینده آنهاست. یعنی آن امور کمتر درگیر جنبه های حیوانی شوند و ...

سلام علیکم

وقتی مرگ سراغ انسان میاد انسان به طرف راستش می افته . رفتن دستشویی با پای چپ هست بیرون شدن با راست

رفتن مسجد هم با پای راست هست.

این داره درس بزرگی میده که حادثه مرگ خبر نمی دهد آمادگی کنیم.

البته نه که این حکمت باشه گفتم این یکی از دلایل میتونیم حسابش کنیم

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

عصران;827863 نوشت:
از کجا معلوم که اصلا حکمتی برای این حکم در کار باشد. چنین چیزی در روایات شیعه وارد نشده است . آیت الله خویی درباره ی این حکم می گوید : و لم يرد في أخبارنا ما يدل عليه. نعم في السنن الكبرى للبيهقي عن سراقة بن جشعم: علّمنا رسول اللّه(صلّى اللّه عليه وآله وسلم)إذا دخل أحدنا الخلاء أن يعتمد اليسرى وينصب اليمنى‌ ( موسوعه الامام خویی ج4 ص410)
همانطور که آیت الله خویی می گوید این حکم مبنای حدیثی شیعی ندارد بلکه در روایات اهل سنت آمده است که به دلیل قاعده تسامح در ادله سنن و عمل اصحاب به آن حکم استحباب تعلق گرفته است.

در این مورد که اصل این حدیث در منابع شیعی نیست، حق با شماست.
اما نقل آن توسط اصحاب و فقها و عمل به آنهم بی دلیل نیست. نقل آن توسط شخصی مانند مرحوم صدوق و تبعیت اصحاب از ایشان، باعث شده برخی محشین کتاب من لا یحضره الفقیه چنین بگویند: [="Sakkal Majalla"]الظاهرأنّه في خبر و ان لم نعثر عليه لان الصدوق (ره) لا يذكر شيئا من ذلك الا عن نصبلغه فيه و لذا تبعه الاصحاب.


در هر حال این سوال به یک سوال کلی تر بر میگردد و آن فضل جانب راست بر جانب چپ است که در مورد ورود به مسجد هم مطرح است، البته در مورد ورود به مسجد با پای راست، روایت صحیحی در کافی جلد سوم، ص309 موجود است و هیچ اشکال سندی هم ندارد.

[/]

عامل;828058 نوشت:
اما نقل آن توسط اصحاب و فقها و عمل به آنهم بی دلیل نیست. نقل آن توسط شخصی مانند مرحوم صدوق و تبعیت اصحاب از ایشان، باعث شده برخی محشین کتاب من لا یحضره الفقیه چنین بگویند: الظاهرأنّه في خبر و ان لم نعثر عليه لان الصدوق (ره) لا يذكر شيئا من ذلك الا عن نصبلغه فيه و لذا تبعه الاصحاب.

سلام علیکم
پس مراجع تقلید ما هم در این حکم مقلد شیخ صدوق شده اند. ولی تا جایی که می دانم تقلید بر مجتهد حرام است.

عامل;828058 نوشت:
آن فضل جانب راست بر جانب چپ است که در مورد ورود به مسجد هم مطرح است، البته در مورد ورود به مسجد با پای راست،

اتفاقا این هم تاییدی بر حرف من است.

عامل;828058 نوشت:
روایت صحیحی در کافی جلد سوم، ص309 موجود است و هیچ اشکال سندی هم ندارد.

اشتباه کردید. روایت کتاب کافی در این باره صحیح السند نیست. صالح بن سعید در سند حدیث مجهول است. آنکه اشکال سندی ندارد روایت دوم از آن باب است که درباره ی صلوات هنگام ورود به مسجد است و ربطی به پای راست و چپ ندارد.

(باب) * (القول عند دخول المسجد والخروج منه) * 1 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن صالح بن سعيد الراشدي، عن يونس عنهم (عليهم السلام) قال : قال: الفضل في دخول المسجد أن تبدأ برجلك اليمني إذا دخلت و باليسرى إذا خرجت. ( کافی ج3 ص308 و 309)

باب القول عند دخول المسجد والخروج منه
الحديث الأول : مجهول. ولا خلاف في استحبابهما.
( مرآه العقول ج15 ص 96)

با وجود اینکه سند روایت مجهول است ولی هیچ اختلافی در مستحب بودنش نیست!

عصران;827863 نوشت:
همانطور که آیت الله خویی می گوید این حکم مبنای حدیثی شیعی ندارد بلکه در روایات اهل سنت آمده است

از قضا این حدیث در منابع اهل سنت هم سند بسیار رسوایی دارد.

عَن سراقَة بن مَالك رَضي اللهُ عَنهُ قَالَ : «علمنَا رَسُول الله - صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسلم - إِذا أَتَيْنَا الْخَلَاء أَن نتوكأ عَلَى الْيُسْرَى» .
هَذَا الحَدِيث رَوَاهُ الطَّبَرَانِيّ وَالْبَيْهَقِيّ من رِوَايَة أبي عَاصِم ، نَا (مُعَاوِيَة بن صَالح) عَن مُحَمَّد بن عبد الرَّحْمَن المدلجي ، عَن رجل من بني مُدْلِج ، عَن أَبِيه قَالَ : «قدم علينا سراقَة بن جعْشم ، (فَقَالَ : «علمنَا رَسُول الله - صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسلم - إِذا أَرَادَ أَحَدنَا الْخَلَاء أَن يعْتَمد الْيُسْرَى وَينصب الْيُمْنَى») ترْجم عَلَيْهِ الْبَيْهَقِيّ : بَاب الِاعْتِمَاد عَلَى الرجل الْيُسْرَى إِذا قعد إِن صَحَّ الْخَبَر فِيهِ . وَوَقع فِي رِوَايَة الطَّبَرَانِيّ مُحَمَّد بن أبي عبد الرَّحْمَن وَلَفظه «لقد أمرنَا أَن نتوكأ عَلَى الْيُسْرَى ، وَأَن ننصب الْيُمْنَى» .
قَالَ الْحَافِظ أَبُو بكر الْحَازِمِي : لَا نعلم فِي هَذَا الْبَاب غير هَذَا الحَدِيث ، وَهُوَ حَدِيث غَرِيب جدًّا ، لَا يرْوَى إِلَّا بِهَذَا الْإِسْنَاد ، وَمُعَاوِيَة بن صَالح الْمَكِّيّ : لين ضَعِيف ، وَمُحَمّد بن عبد الرَّحْمَن : مَجْهُول لَا يعرف ؛ فَالْحَدِيث مُنْقَطع . قَالَ الْحَازِمِي : وَقَالَ الشَّيْخ تَقِيّ الدَّين فِي «الإِمَام» : هَذَا الحَدِيث فِي حكم الْمُنْقَطع ؛ لجَهَالَة الرجل من بني مُدْلِج . وَقَالَ النَّوَوِيّ فِي «شرح الْمُهَذّب» : هَذَا الحَدِيث لَا يحْتَج بِهِ . وَقَالَ فِي «الْخُلَاصَة» : ضَعِيف . وَلما ذكر ابْن الرّفْعَة فِي «الْمطلب» حَدِيث سراقَة هَذَا وَلم يعزه ؛ بل قَالَ : إِنَّه حَدِيث لَا يثبت . قَالَ : ورُوي عَن أنس نَحوه . انْتَهَى .
فَليُحرر هَذَا مَعَ قَول الْحَازِمِي : «لَا نعلم فِي الْبَاب غير هَذَا الحَدِيث» .
( بدر المنیر ج2 ص302)

سلام علیکم

عصران;828084 نوشت:
روایت کتاب کافی در این باره صحیح السند نیست. صالح بن سعید در سند حدیث مجهول است.

مرحوم خویی در معجم‏ رجال ‏الحديث ج : 9 ص : 69 در تصحیح صالح بن سعید می فرماید:
أقول: الظاهر اتحاده مع صالح بن سعيد أبي سعيد القماط بقرينة اتحاد الراوي و المروي عنه.
ثم لا يخفى أن أبا سعيد القماط، و إن كان كنية لصالح بن سعيد أيضا إلا أنه إذا أطلق ينصرف إلى أخيه خالد بن سعيد الذي تقدم عن النجاشي.
و يدل عليه: ما في الكافي: الجزء 1، باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب 22، الحديث 8، ففيه: عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن إسماعيل بن مهران، عن أبي سعيد القماط، و صالح بن سعيد، عن أبان بن تغلب، فإن ذكر صالح بن سعيد مع أبي سعيد القماط، يدل على أن المعروف بهذه الكنية غيره، و إن لم يكن لهذا النزاع أثر فإن كلا منهما ثقة على ما عرفت من وقوع صالح بن سعيد في أسناد تفسير علي بن إبراهيم.
بنابراین حدیث صحیح است...

عصران;828084 نوشت:
پس مراجع تقلید ما هم در این حکم مقلد شیخ صدوق شده اند. ولی تا جایی که می دانم تقلید بر مجتهد حرام است.

دوست عزیز تبعیت اصحاب به معنای تقلید آنها نیست.
این یک اصطلاح فقهی است که به کرات در کتب علما استفاده شده و به معنای اعتماد به نقل راوی است نه تقلید از او در استنباط احکام.

عامل;828287 نوشت:
مرحوم خویی در معجم‏رجال‏الحديث ج : 9 ص : 69 در تصحیح صالح بن سعید می فرماید:
أقول: الظاهر اتحاده مع صالح بن سعيد أبي سعيد القماط بقرينة اتحاد الراوي و المروي عنه.
ثم لا يخفى أن أبا سعيد القماط، و إن كان كنية لصالح بن سعيد أيضا إلا أنه إذا أطلق ينصرف إلى أخيه خالد بن سعيد الذي تقدم عن النجاشي.
و يدل عليه: ما في الكافي: الجزء 1، باب الأخذ بالسنة و شواهد الكتاب 22، الحديث 8، ففيه: عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن إسماعيل بن مهران، عن أبي سعيد القماط، و صالح بن سعيد، عن أبان بن تغلب، فإن ذكر صالح بن سعيد مع أبي سعيد القماط، يدل على أن المعروف بهذه الكنية غيره، و إن لم يكن لهذا النزاع أثر فإن كلا منهما ثقة على ما عرفت من وقوع صالح بن سعيد في أسناد تفسير علي بن إبراهيم.

سلام علیکم
کارشناس محترم اعتبار خود تفسیر علی بن ابراهیم محل نزاع است آن وقت شما آن را دلیل وثاقت یک راوی مجهول در نظر می گیرید. ضرب المثل را شنیده اید که می گویند کوری عصاکش کور دیگر شود.حکایت همین است.
و اما اینکه آیت الله خویی در مورد این راوی در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم بودن را تنها دلیل وثاقتش گرفته است. باید بدانید که این یکی از تناقضات آیت الله خویی است. که تفصیل آن یک بحث رجالی است که من برای اینکه خروج از موضوع نشود از آن صرفنظر می کنم. البته اگر شما بخواهید شرح آن را بیان می کنم.

عامل;828287 نوشت:
بنابراین حدیث صحیح است...

بنابراین حدیث مجهول است.

عامل;828287 نوشت:
دوست عزیز تبعیت اصحاب به معنای تقلید آنها نیست.
این یک اصطلاح فقهی است که به کرات در کتب علما استفاده شده و به معنای اعتماد به نقل راوی است نه تقلید از او در استنباط احکام.

همانگونه که خودتان معترف بودید روایتی در این باره وجود نداشت که اعتماد به ناقل آن بشود. بلکه این فتوای شیخ صدوق ( و ایضا شیخ طوسی) بود که شما برای من جمله پاورقی کتاب را آوردید که گفته بود چون کسی همچون شیخ صدوق این فتوا را در کتابش آورده پس حتما روایتی پشت آن است!
وقتی دلیل فتوایی فتوای کس دیگری باشد این همان تقلید است حالا شما می گویید تقلید نیست تبعیت اصحاب است این دیگر بازی با کلمات است.

در هرحال مخلص کلام من این بود که این حکم استحباب اصلا پایه و اساس درستی ندارد که ما بخواهیم به دنبال فلسفه و حکمت آن باشیم یا بگوییم که حکمتی داشته که عقل بشر در حال حاضر از درک آن عاجز است.

دوست عزیز بهتر اینکه دنبال انجام واجبات و ترک محرمات باشیم تا چسبیدن به مستحباتو مکرهات...
اگه ما بجای این همه دقت رو این مسائل کمی هم توجه به اصلاح نفس و تهذیب خودمان داشتیم الان به سعادت نزدیک تر بودیم...
البته سو بداشت نباشه منظور فقط شما نوعی نیست و خطاب به همه و خودم هست

فریاد سکوت;827873 نوشت:

جالبه دنیا در حال پیشرفته و هی دارن رو مجهولات کار میکنن که یه چیزی کشف کنن

اونوقت مردم ما هنوز گیر این هستن کاین دو منا۴اتی با هم ندارد...تشویی یا با پای راست

این دو منافاتی با هم ندارند...میشه پیشرفت داشت و حدود خدا رو هم رعایت کرد

عصران;827863 نوشت:
آیت الله خویی درباره ی این حکم می گوید : و لم يرد في أخبارنا ما يدل عليه. نعم في السنن الكبرى للبيهقي عن سراقة بن جشعم: علّمنا رسول اللّه(صلّى اللّه عليه وآله وسلم)إذا دخل أحدنا الخلاء أن يعتمد اليسرى وينصب اليمنى‌ ( موسوعه الامام خویی ج4 ص410)
همانطور که آیت الله خویی می گوید این حکم مبنای حدیثی شیعی ندارد بلکه در روایات اهل سنت آمده است که به دلیل قاعده تسامح در ادله سنن و عمل اصحاب به آن حکم استحباب تعلق گرفته است.

عصران;828313 نوشت:
اما اینکه آیت الله خویی در مورد این راوی در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم بودن را تنها دلیل وثاقتش گرفته است. باید بدانید که این یکی از تناقضات آیت الله خویی است.

جالبه یاد یه بام و دو هوا افتادم...

عصران;827863 نوشت:
بسیاری از مستحبات و مکروهات یا اصلا مبنای روایی ندارند یا مبنایشان احادیث ضعیف السند است که به دلیل قاعده تسامح سنن حکم مستحب و مکروه گرفته اند. بنابراین لازم نیست حتما حکمتی داشته باشند این احتمال هم خیلی قوی است که سرکاری باشند!

سلام
ممکنه بصورت موردی که سراغ مستحبات بریم حق با شما باشه ولی در مورد فضیلت راست بر چپ در اعضا و جوارح روایات زیادی داریم مثل روایات خوردن با دست راست و یا استنجا با دست چپ و ... یا روایتی که استاد از رسول اکرم نقل کردند که تیامین در هر کار خیری نیکوست. بالاخره این فضیلت باید یه مبنایی داشته باشه البته بر مبنای شیعه که استاد فرمودن هر واجب و مستحبی یه مصلحت داره و هر حرام و مکروهی یه مفسده.

پاگنده;828507 نوشت:
جالبه یاد یه بام و دو هوا افتادم...

سلام
نمی خواهم زیر ذوقتان بزنم ولی اگر دقت کنید آنچه که از آیت الله خویی نقل کردم که حدیثی درباره ی آن در منابع شیعه وجود ندارد درباره ی ورود در مستراح با پای راست بود ولی موضوعی که با کارشناس درباره ی اعتبار سند حدیثش بحث کردم و طبق نظر آیت الله خویی سند حدیث معتبر محسوب می شود درباره ی ورود مسجد با پای راست بود بنابراین اینها دو موضوع جداگانه اند.
اگر هم منظورتان این است که چرا در آنجا نظر آیت الله خویی را پذیرفتم ولی درباره ی آن موضوع نپذیرفتم. اولا من یادم نمی آید جایی گفته باشم که مرحوم خویی معصوم هستند. دوما من این را که حدیثی در منابع شیعه درباره ی ورود و خروج در مستراح با پای راست و چپ وجود ندارد فقط به این دلیل که آیت الله خویی چنین گفته است نپذیرفتم بلکه فقط به سخن ایشان برای حرفی که زدم برای دیگران استناد کردم. الان به شما می گویم که کارشناس هم تایید کردند که روایتی در این باره در منابع شیعه نیست یعنی به دلیل اینکه می دانم شما حرف کارشناس را بیشتر از حرف من قبول دارید به حرف کارشناس برای قبول ادعایی که کردم برای شما استناد کردم . حالا آیا آدم عاقلی می آید و می گوید که پس چرا حرف کارشناس را اینجا قبول کردی ولی جای دیگر حرف کارشناس را قبول نکردی و داری یک و دو هوا رفتار می کنی؟
بنابراین من هم برای قبول کردن و هم برای قبول نکردن سخن آیت الله خویی دلیل جداگانه دارم . و نه چیزی را فقط به این دلیل که ایشان گفته قبول کرده ام و نه برعکسش.

safayyy;828508 نوشت:
سلام
ممکنه بصورت موردی که سراغ مستحبات بریم حق با شما باشه ولی در مورد فضیلت راست بر چپ در اعضا و جوارح روایات زیادی داریم

safayyy;828508 نوشت:
بالاخره این فضیلت باید یه مبنایی داشته باشه

سلام
خلقت خداوند خلقتی متعادل است. تمام جهات وجه الله هستند و به خودی خود هیچ جهتی بر جهت دیگر برتری و شرافتی ندارد: وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ ( بقره : 115) ترجمه : و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو كنيد آنجا جهت خدا است.

نیکمره چپ مغز کنترل بخش راست بدن را دارد و نیمکره راست مغز کنترل بخش چپ بدن را.
قلب انسان در سمت چپ اوست.
قبله گاهی متمایل به راست است . گاهی متمایل به چپ است و گاهی هیچکدام.
غسل و وضو بالاخره باید یک ترتیبی داشته باشند همان غسل را می توانید ارتماسی بگیرید که نیازی به تقدم راست بر چپ نباشد.
خورشید اگر در یک نیمکره زمین در حال غروب باشد در نیمکره ی دیگر در حال طلوع است.
در قرآن وقتی سجده موجودات را بر خود بیان می کند می گوید آنها بر راست و چپها بر او سجده می کنند. ( آیه 48 سوره نحل)
باز در قرآن در ماجرای اصحاب کهف می گوید که آنها را در خواب از پهلوی راست به پهلوی چپ و از پهلوی چپ به پهلوی راست می کردیم. ( کهف : 18)

safayyy;828508 نوشت:
مثل روایات خوردن با دست راست

اولا اکثر افراد معمولا راست دست هستند و آن عده ای هم که چپ دست هستند اگر بخواهند راست دست بشوند دچار مشکل و عسر و حرج می شوند. و دوما ما در این باره احادیث معارضی هم داریم مانند این روایت معتبر : وعنه، عن محمد بن أبى عمير، عن حماد بن عثمان، قال: أكل أبو عبد الله (ع) بيساره وتناول بها ( المحاسن ج2 ص456) ترجمه: امام صادق با دست چپش می خورد و تناول می کرد.

safayyy;828508 نوشت:
و یا استنجا با دست چپ و

اگر انگشترتان را در دست چپتان بکنید آن وقت حکم هم برعکس می شود.

safayyy;828508 نوشت:
یا روایتی که استاد از رسول اکرم نقل کردند که تیامین در هر کار خیری نیکوست.

آن روایتی که کارشناس محترم از کتاب عوالی الئالی نقل کردند مرسل و بدون سند است و از جهات دیگر هم اعتبار چندانی ندارد.
علاوه بر آنکه طبق این روایت ورود در مستراح بر خلاف حکم فقها باید با پای راست صورت گیرد به قید ((فی کل شی)) در روایت دقت کنید.

safayyy;828508 نوشت:
البته بر مبنای شیعه که استاد فرمودن هر واجب و مستحبی یه مصلحت داره و هر حرام و مکروهی یه مفسده.

وقتی چنین است که مبنایشان درست باشد. اگر مبنا درست نباشد نه تنها آنچه مستحب حساب آمده مصلحت ندارد بلکه مفسده هم دارد و موجب وهن مذهب می شود.

عصران;829087 نوشت:
خلقت خداوند خلقتی متعادل است. تمام جهات وجه الله هستند و به خودی خود هیچ جهتی بر جهت دیگر برتری و شرافتی ندارد: وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ ( بقره : 115) ترجمه : و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو كنيد آنجا جهت خدا است.

نیکمره چپ مغز کنترل بخش راست بدن را دارد و نیمکره راست مغز کنترل بخش چپ بدن را.
قلب انسان در سمت چپ اوست.
قبله گاهی متمایل به راست است . گاهی متمایل به چپ است و گاهی هیچکدام.
غسل و وضو بالاخره باید یک ترتیبی داشته باشند همان غسل را می توانید ارتماسی بگیرید که نیازی به تقدم راست بر چپ نباشد.
خورشید اگر در یک نیمکره زمین در حال غروب باشد در نیمکره ی دیگر در حال طلوع است.
در قرآن وقتی سجده موجودات را بر خود بیان می کند می گوید آنها بر راست و چپها بر او سجده می کنند. ( آیه 48 سوره نحل)
باز در قرآن در ماجرای اصحاب کهف می گوید که آنها را در خواب از پهلوی راست به پهلوی چپ و از پهلوی چپ به پهلوی راست می کردیم. ( کهف : 18)


سلام
اینایی که گفتید رو منم قبول دارم ولی با این حرفها فضیلتی که در روایات هست نقد نمیشه
بالاخره چپ و راست بدن ما ساخته خداست و هر دو محترم اما اینکه یکی بر دیگری فضیلت داشته باشه یه بحث دیگه است.
عصران;829087 نوشت:
اولا اکثر افراد معمولا راست دست هستند و آن عده ای هم که چپ دست هستند اگر بخواهند راست دست بشوند دچار مشکل و عسر و حرج می شوند. و دوما ما در این باره احادیث معارضی هم داریم مانند این روایت معتبر : وعنه، عن محمد بن أبى عمير، عن حماد بن عثمان، قال: أكل أبو عبد الله (ع) بيساره وتناول بها ( المحاسن ج2 ص456) ترجمه: امام صادق با دست چپش می خورد و تناول می کرد.

اون فضیلتی که در روایات هست اصل و مبنا است و اونچه شما میفرمایین استثنا و تبصره اس
شما که بهتر از من میدونید بعضی وقتا ائمه برای اینکه بگن فلانکار مثلا حرام نیست اون رو انجام میدادن تا مردم فکر نکنن مثلا با دست راست خوردن واجبه یا با پای چپ رفتن به دستشویی و غیره پس این روایت هم نقض اون فضیلت نیست.
عصران;829087 نوشت:
اگر انگشترتان را در دست چپتان بکنید آن وقت حکم هم برعکس می شود.

اینم که تبصره یک حکم کلیه یعنی اصل اینه که با دست چپ استنجا بشه مگر در صورتی که دست چپ مثلا انگشتر داشته باشه پس باز هم اصل فضیلت سر جاشه
البته من این حکم رو تا حالا نشنیده بودم! خب انگشترشو در بیاره[-x

راستی در مورد تفسیر علی بن ابراهیم از یکی از اساتید سایت یه چیزی یادم اومد:

صدیقین;713900 نوشت:
علامه مجلسی در جلد اول بحار الانوار، منابعی که از آن ها نقل روایت کرده را بر می شمارد و از جمله آن ها کتاب "تفسیر القمی" است. وی در این باره می نویسد: «و كتاب تفسير علي بن إبراهيم من الكتب المعروفة و روى عنه الطبرسي و غيره».(3) منظور علامه مجلسی از طبرسی، همان صاحب مجمع البیان است که در مواردی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است. علامه مجلسی در بحار الانوار در موارد متعددی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است.

شیخ حر عاملی هم در مواردی از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل روایت کرده است(4)، اما این که مرحوم حر عاملی چه نظری درباره تفسیر قمی داشته اند را با نقل نوشتاری از آیة الله استادی پاسخ می دهم.
آیة الله استادی در کتاب «آشنایی با تفاسیر قرآن مجید و مفسران» تحقیق خوبی درباره تفسیر قمی ارائه کرده اند که دوستان علاقه‌مند به این مبحث را به مطالعه آن ارجاع می دهم. ایشان در توضیح تفسیر قمی می نویسد: «آن سلسله از روایاتی که مربوط به ابی جارود و غیر اوست، باید مثل سایر روایات تفاسیر تک تک بررسی شود و آن قسمتی که مربوط به علی بن ابراهیم است نیاز به بررسی ندارد زیرا در مقدمه تفسیرش گفته است: «نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا من مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»، و این یک توثیق عام است. هر حدیثی که شاهد و سند داشته باشد که از علی بن ابراهیم است، سلسله سندش خوب است...

صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] و آیة الله خوئی هم به آن عبارت اعتماد کرده و آن را از توثیقات عام می دانند. آیة الله خوئی [در معجم رجال الحدیث] می فرمایند: «فان فی هذا الکلام دلالة ظاهرة علی انه لایروی فی کتابه هذا الا عن ثقة.»
صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] می فرمایند: «و قد شهد علی بن ابراهیم ایضا بثبوت احادیث تفسیره و انها مرویة عن الثقات عن الائمة»؛ یعنی صاحب وسائل به این شهادت علی بن ابرهیم قمی _که گفته روایاتم در این کتاب را از مشایخ ثقه نقل می کنم_ اعتماد کرده است.


البته ایشون گفته بودن باید در مورد این کتاب احتیاط کرد ولی با این وجود برخی بزرگان اون رو پذیرفتن

سوال:
حکمت ورود به دستشویی با پای چپ چیست؟

پاسخ:
مقدمه اول؛ دانشمندان شیعه معتقدند که احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است[1]؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی باشد، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی باشد آن عمل مباح است[2]. این اعتقاد برگرفته از روایاتی مانند بیان نورانی امام رضا(علیه السلام) است که می فرماید: «ما می بینیم که خدای متعال چیزهایی را حلال کرده که مردم در زندگی و ادامه آن به آن چیزها نیازمند هستند و برای آنان مصلحت و فایده ای دارد، اما چیزهایی را حرام کرده که علاوه بر این که مورد نیاز بشر نیست موجب فساد و فنا و نیستی او می باشد.»[3] و امام صادق(علیه السلام) نیز در همین راستا فرمودند: «هیچ حکمی در اسلام تشریع نشده، مگر به سبب حکمتی».[4]


مقدمه دوم؛ بین علت و فلسفه(حکمت) احکام تفاوت است. فرق علت و حکمت یک حکم در این است که با وجود علت تامّه همواره معلول و حکم موجود است و با رفتن علت، معلول هم از بین می رود. اما حکمت این گونه نیست. بعضی حکمتها ممکن است در مواردی باشند و در موارد دیگری نباشند، همچنین بعضی حکمت ها شاید بدیل(جایگزین) یکدیگر باشند، گاهی چند مصلحت بر روی هم موجب ایجاد یک حکم می شوند و از مجموعه مصالح یا مفاسد یک حکم ممکن است ما برخی را بدانیم و بعضی را درک نکنیم.


مقدمه سوم؛ از آنجایی که علم بشر محدود است، وقوف و تسلط به تمام جوانب احکام الهی برایش میسر نیست. البته برخی حکمت های احکام به مرور زمان و با پیشرفت علوم و همچنین با بیان ائمه هدی(علیهم السلام) در دسترس ما قرار گرفته است.

با توجه به مقدمات مذکور، اگر روایتی از حیث سند و محتوا معتبر باشد، مسلما دارای حکمت خواهد بود. از طرفی روایت «ورود با پای چپ به دستشویی» در کتب اهل سنت وارد شده و در کتب حدیث و روایت امامیه حدیثی در این رابطه وجود ندارد و تنها مرحوم صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» این مطلب را ذکر کرده و مورد تائید و تبعیت علمای پس از ایشان قرار گرفته است. بدین ترتیب روایت مذکور قابلیت استناد را نداشته و تنها از باب رجاء و امید به کسب منفعت، می توان به آن عمل کرد. البته در دیگر روایات، مانند استحباب ورود به مسجد با پای راست، استحباب خوردن غذا با دست راست، استنجاء با دست چپ و ... به فضل سمت راست بر چپ بدن در امور خیر و انجام امور پست با سمت چپ اشاره شده است. پس با توجه به کثرت روایات در احکام مذکور، می توان تقدیم سمت راست بدن و یا تاخیر سمت چپ را به دلیل شرافت و یا پستی مکان یا کار مورد نظر دانست.
بنابراین، مسلما احکام الهی دارای مصلحت اند و عمل به آنها به صلاح انسان است. و این فایده هم شامل دنیا و آخرت ماست. هر چند مصالح اعمال را بخصوصه ندانیم.


[/HR][1] علامه حلى مى نويسد: (قالت الامامية انّ اللّه تعالى يفعل لغرض و حكمة و فائدة و مصلحة ترجع الى المكلفين و نفع يصل اليهم)؛ اماميه معتقدند كه خداوند متعال افعال را براساس غرض وحكمت و فايده و مصلحتى كه متوجه مكلفان است و نفعش به مخلوق مى رسد, انجام مى دهد(نهج الحق و کشف الصدق، ص89).
[2] اجود التقريرات, ج 2, ص 37 ـ 36؛ منتقى الاصول, ج 2, ص 380.
[3] علل الشرایع، ج2 ص316.
[4] بحار الانوار ج 6 ص110.


موضوع قفل شده است