جمع بندی تناقض ظاهری آیات قرآن در مورد ایمان آورندگان به حضرت موسی

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقض ظاهری آیات قرآن در مورد ایمان آورندگان به حضرت موسی

با سلام و خسته نباشید، قران در آیات سوره اعراف میفرماید :


وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

و ساحران (بی‌اختیار) به سجده افتادند.(7:120)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛(7:121)


اما بعد ها در آیات سوره یونس میفرماید :


فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری‌جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!(10:83)

حال اینجا چند احتمال مطرح است، یا ساحران همان گروهی از فرزندان قوم او بوده اند که ایمان آورده اند ، یا اینکه نوعی تناقض گویی وجود دارد ، یا اینکه شما بفرمایید چه اتفاقی افتاده است .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام


در مورد موفقیت حضرت موسی(علیه السلام) در دعوت قومش قرآن می فرماید:« فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ »[1] ((در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند؛ زيرا فرعون، برترى‏جويى در زمين داشت؛ و از اسرافكاران بود).



آن قدر فشار فرعون زیاد بود و مردم از او وحشت داشتند که حتی بنی اسرائیل هم جرات نداشتند به حضرت موسی(علیه اسلام) ایمان بیاورند و به طرفش بروند. اما فرعون نمیخواست هیچ کس به موسی(ع) ایمان بیاورد. وقتی فهمید عده ای از بنی اسرائیل به وی ایمان آوردند، در صدد برآمد با کار تبلیغی کاری کند که دیگر هیچ کس به موسی(ع) ایمان نیاورد، به تعبیری می خواست کاری کند که حنای موسی(ع) برای مردم رنگی نداشته باشد. برای همین تصمیم گرفت از راه فرهنگی وارد شود. با موسی(ع) وعده گذاشت تا در زمان معینی به مبارزه با ساحران که نماینده فرعون هستند بپردازد.


در مورد رویارویی حضرت موسی(علیه السلام) با ساحران قرآن می فرماید:« (روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اى موسى! يا تو (وسايل سحرت را) بيفكن، يا ما مى‏افكنيم!» گفت: «شما بيفكنيد!» و هنگامى (كه وسايل سحر خود را) افكندند، مردم را چشم‏بندى كردند و ترساندند؛ و سحر عظيمى پديد آوردند. (ما) به موسى وحى كرديم كه: «عصاى خود را بيفكن!» ناگهان (بصورت مار عظيمى در آمد كه) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمى‏گرفت. (در اين هنگام،) حق آشكار شد؛ و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. و در آنجا (همگى) مغلوب شدند؛ و خوار و كوچك گشتند. و ساحران (بى‏اختيار) به سجده افتادند. و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم»[2].


این دو دسته آیات ناظر به دو موقعیت و دو دسته افراد مختلف است. در آیه سوره یونس، صحبت در مورد قوم بنی اسرائیل است که فقط تعداد کمی از آنها به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند و در آیات سوره اعراف صحبت در مورد زورآزمایی ساحران با حضرت موسی(ع) است که آنان پس از فهمیدن حقانیت دعوت حضرت موسی(ع) به او ایمان آوردند و در این راه استقامت کردند تا به شهادت رسیدند.




[/HR]
[1] - سوره یونس،آیه83.

[2] - سوره اعراف،آیه115-121.


یاسین;827461 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام


در مورد موفقیت حضرت موسی(علیه السلام) در دعوت قومش قرآن می فرماید:« فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ »[1] ((در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند؛ زيرا فرعون، برترى‏جويى در زمين داشت؛ و از اسرافكاران بود).



آن قدر فشار فرعون زیاد بود و مردم از او وحشت داشتند که حتی بنی اسرائیل هم جرات نداشتند به حضرت موسی(علیه اسلام) ایمان بیاورند و به طرفش بروند. اما فرعون نمیخواست هیچ کس به موسی(ع) ایمان بیاورد. وقتی فهمید عده ای از بنی اسرائیل به وی ایمان آوردند، در صدد برآمد با کار تبلیغی کاری کند که دیگر هیچ کس به موسی(ع) ایمان نیاورد، به تعبیری می خواست کاری کند که حنای موسی(ع) برای مردم رنگی نداشته باشد. برای همین تصمیم گرفت از راه فرهنگی وارد شود. با موسی(ع) وعده گذاشت تا در زمان معینی به مبارزه با ساحران که نماینده فرعون هستند بپردازد.


در مورد رویارویی حضرت موسی(علیه السلام) با ساحران قرآن می فرماید:« (روز مبارزه فرا رسيد. ساحران) گفتند: «اى موسى! يا تو (وسايل سحرت را) بيفكن، يا ما مى‏افكنيم!» گفت: «شما بيفكنيد!» و هنگامى (كه وسايل سحر خود را) افكندند، مردم را چشم‏بندى كردند و ترساندند؛ و سحر عظيمى پديد آوردند. (ما) به موسى وحى كرديم كه: «عصاى خود را بيفكن!» ناگهان (بصورت مار عظيمى در آمد كه) وسايل دروغين آنها را بسرعت برمى‏گرفت. (در اين هنگام،) حق آشكار شد؛ و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت. و در آنجا (همگى) مغلوب شدند؛ و خوار و كوچك گشتند. و ساحران (بى‏اختيار) به سجده افتادند. و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم»[2].


این دو دسته آیات ناظر به دو موقعیت و دو دسته افراد مختلف هستند. در آیه سوره یونس، صحبت در مورد قوم بنی اسرائیل است که فقط تعداد کمی از آنها به حضرت موسی(ع) ایمان آوردند و در آیات سوره اعراف صحبت در مورد زورآزمایی ساحران با حضرت موسی(ع) است که آنان پس از فهمیدن حقانیت دعوت حضرت موسی(ع) به او ایمان آوردند و در این راه استقامت کردند تا به شهادت رسیدند.




[/HR]
[1] - سوره یونس،آیه83.

[2] - سوره اعراف،آیه115-121.


متشکرم، پس آیاتی که میگویند هیچکس ایمان نیاورد فقط منظورش از بنی اسرائیل است ؟ با این حساب باید مدرکی وجود داشته باشد که نشان دهد آیات سوره یونس به زمان قبل از آیات سوره اعراف اشاره دارند ، حال چه چیزی در ظاهر آیات چنین چیزی را نشان میدهد ؟

به من بیاموز;827031 نوشت:
حال اینجا چند احتمال مطرح است، یا ساحران همان گروهی از فرزندان قوم او بوده اند که ایمان آورده اند ، یا اینکه نوعی تناقض گویی وجود دارد ، یا اینکه شما بفرمایید چه اتفاقی افتاده است .


بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از ادامه پاسخ مقدمه ای را تقدیم می کنم؛

سوال اصلی شما در مورد این بود که آیا بین آیات قرآن در مورد ایمان آورندگان به حضرت موسی(علیه السلام) بر اساس دو دسته آیاتی که در سوره یونس(علیه السلام) و سوره اعراف ذکر شد، تناقضی وجود دارد یا خیر؟
گاهی ممکن است ما با دیدن برخی از آیات و مقایسه آنان با یکدیگر گمان کنیم، بین آیات قرآن تناقض وجود دارد. اما خداوند در قرآن وجود تناقض در آیات قرآن را به طور کلی رد می کند و می فرماید:« أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيرا»[1] (آيا درباره قرآن نمى‏انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏يافتند(.
خداوند به عنوان نازل کننده قرآن، وجود اختلاف و تناقض در قرآن را رد می کند. بنابراین اگر موردی بود که به نظر ما ظاهرا بین آیات قرآن اختلافی وجود داشت باید ببینیم راه حل برطرف کردن این اختلاف چیست.


[/HR]
[1] - سوره نساء،آیه84.


بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر می رسد غیر از مطالبی که در اولین پست عرض کردم، با توجه به ظاهر آیات سوره اعراف بتوان در مورد عدم اختلاف و تعارض بین آیات این سوره و سوره یونس(علیه السلام) وجه جمع بیان کرد.


پس از آنکه خداوند حضرت موسی(ع) را به سوی فرعون فرستاد و موسی(ع) از فرعون خواست تا بنی اسرائیل را به او بسپارد، فرعون به موسی(ع) گفت اگر راست می گویی که پیامبر خدا هستی معجزه ای نشان بده.

موسی(ع) عصایش را انداخت و تبدیل به اژدها شد و دستش را در گریبان قرار داد و درخشان شد. اطرافیان فرعون به او گفتند موسی(ع) جادوگر است، فعلا او را مجازات نکن و برای مقابله با او بهترین جادوگران را احضار کن. جادوگران بعد از آنکه در میدان مبارزه با موسی(ع) قرار گرفتند و دیدند که کار موسی(ع) از جنس سحر نیست به حقانیت ادعای موسی(ع) پی بردند و به او ایمان آوردند و بخاطر ایمانشان به شهادت رسیدند.[1]

در سوره یونس خداوند می فرماید:

پس از آنکه خداوند موسی(ع) و هارون(ع) را با معجزاتی به سوی فرعون و قومش فرستاد، آنان از قبول حرف موسی(ع) سر باز زدند و او را ساحر خواندند و گفتند تو و برادرت می خواهید قدرت کسب کنید و ما به شما ایمان نمی آوریم. تصمیم گرفتند برای مبارزه با موسی(ع) از ساحران دعوت کنند تا موسی(ع) را شکست دهند.ساحران بعد از مبارزه با موسی(ع) و شکست خوردن فهمیدن که موسی(ع) ساحر نیست بلکه پیامبر است و به او ایمان آورند.[2]

بعد از این جریانات خداوند می فرماید:« پس به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم او (مردمان مستضعف از قوم او) آن هم با ترسى از فرعون و اشراف قوم خودشان كه مبادا (فرعون) آنها را عذاب كند، و البته فرعون در روى زمين بسى برترى‏ طلب و از تجاوزكاران بود (تجاوز در تكبر به دعوى الوهيت و در قتل به كشتن كودكان و در ستم به شكنجه ‏هاى گوناگون).[3]


ایمان نیاوردن مردم جز اندکی از فرزندان قومش، یا قبل از جریان ساحران بود یا بعد از این جریان. اگر قبل از جریان ساحران تصور کنیم، تناقضی وجود ندارد چون ساحران که هنوز ایمان نیاوردند و مابقی افراد هم جز همین تعداد کم از فرزندان قوم موسی(ع) به او ایمان نیاوردند.

اگر هم بعد از جریان ساحران باشد، بلافاصله بعد از ایمان آوردن ساحران، این افراد تازه مومن شده به زودی توسط فرعون به شهادت رسیدند و باقی نماندند بنابراین باز هم جز همان افراد کم، مومنی نسبت به حضرت موسی(ع) وجود نداشت.




[/HR]
[1] - خلاصه ای از آیات 103 تا 122 سوره اعراف.

[2] - خلاصه ای از آیات75 تا 81 سوره یونس.

[3] - سوره یونس،آیه83.

قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُونَ
موسی گفت آیا وقتی حق به سوی شما آمد می‏گویید [این سحر است] آیا این سحر است و حال آنکه جادوگران رستگار نمی‏شوند

«یونس/77»

وَأَلْقِ مَا فِی یمِینِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَیدُ سَاحِرٍ وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم‏بندی کرده‏اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود

«طه/69»

سلام

اما یک تناقض دیگر هم وجود دارد چون به استناد این ایات ساحران رستگار نمیشوند؟

[="Tahoma"][="Navy"]

به من بیاموز;827031 نوشت:
با سلام و خسته نباشید، قران در آیات سوره اعراف میفرماید :

وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

و ساحران (بی‌اختیار) به سجده افتادند.(7:120)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛(7:121)
اما بعد ها در آیات سوره یونس میفرماید :

فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری‌جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!(10:83)

حال اینجا چند احتمال مطرح است، یا ساحران همان گروهی از فرزندان قوم او بوده اند که ایمان آورده اند ، یا اینکه نوعی تناقض گویی وجود دارد ، یا اینکه شما بفرمایید چه اتفاقی افتاده است .


سلام
به نظر می رسد در آیات سوره مبارکه یونس دارد مومنانی را ذکر می کند که بعد از مقابله با ساحران به او ایمان آوردند چون در همین آیات و قبل از ایمان ذریه جریان مقابله حضرت موسی علیه السلام با ساحران و شکست آنان را ذکر می کند پس آیه ای که می فرماید ذریه ای از قومش به او ایمان آوردند مربوط به بعد این جریان است در حالیکه برخی از ساحران بلافاصله بعد از دیدن معجزه حضرت موسی ع به او ایمان آورند.
پس این دو آیه مربوط به دو زمان است یکی زمان آغاز مقابله ساحران با موسی ع و یکی بعد از آن . پس تناقضی نیست کما اینکه آمده که در تناقض وحدت زمان لازم است.
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;828051 نوشت:
سلام

اما یک تناقض دیگر هم وجود دارد چون به استناد این ایات ساحران رستگار نمیشوند؟


سلام
از عدم رستگاری، توبه کاران استثنا شده اند : الا من آمن و اصلح ....
پس طیق این قاعده ساحران توبه کار هم از رستگارانند بخصوص که بخاطر ایمان و توبه خویش به شهادت هم رسیدند
یا علیم[/]

سلام علیکم

نزدیک به موضوع چیزی بگم

ساحران به دلیل اینکه ظاهر لباس خود را همرنگ ظاهر موسی علیه السلام کرده بودند و همچنین به دلیل ادب مقابل نبی و تعارف سوال از او برای انداختن عصا

الله تعالی همین دو چیز را در ساحران دید آن ها را هدایت نمود.

حال برادر من و شما چه اندازه ظاهرمان را شبیه رسول ص کرده ایم. چه اندازه مقابل نامش و حدیثش احترام را داریم.

محی الدین;828060 نوشت:
سلام
از عدم رستگاری، توبه کاران استثنا شده اند : الا من آمن و اصلح ....
پس طیق این قاعده ساحران توبه کار هم از رستگارانند بخصوص که بخاطر ایمان و توبه خویش به شهادت هم رسیدند
یا علیم

سلام

اول اینکه توبه ساحران از روی خوف است نه ایمان چنانچه شیطان نیز خوف دارد ولی ایمان ندارد مثال برای روشن شدن مطلب عرض میکنم وقتی مار به طعمه اش خیره میشود طعمه از روی ترس هیچ حرکتی نمیکند تا بلعیده میشود ایا میشود گفت طعمه به مار ایمان اورده ؟
و دوم اینکه باید بیشتر به این قسمت دقت فرمایید

فتا 1;828051 نوشت:
وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى
میفرماید ساحر رستگار نمیشود هرچه بکند بواسطه حیله گریش و سوم اینکه شما چه دلیلی برای شهادت انان دارید فرعون انان را تهدید میکند معلوم نیست تهدیدش را عملی کرده باشد .

فتا 1;828051 نوشت:
قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُونَ
موسی گفت آیا وقتی حق به سوی شما آمد می‏گویید [این سحر است] آیا این سحر است و حال آنکه جادوگران رستگار نمی‏شوند

«یونس/77»

وَأَلْقِ مَا فِی یمِینِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَیدُ سَاحِرٍ وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم‏بندی کرده‏اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود

«طه/69»

سلام

اما یک تناقض دیگر هم وجود دارد چون به استناد این ایات ساحران رستگار نمیشوند؟

شايد روى اين جهات است كه آيات فوق مى‏گويد وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‏: ساحر هر كجا باشد و در هر شرائط و هر زمان رستگار نمى‏شود، و به قول معروف به زودى پته‏ اش روى آب خواهد افتاد، چرا كه نيرويش محدود است و افكار و صفاتش انحرافى.
اين موضوع، مخصوص ساحرانى نيست كه به مبارزه با انبياء برخاستند بلكه در باره ساحران به طور كلى صادق است كه آنها زود شناخته مى‏شوند و به پيروزى نمى‏رسند.
[=Traditional Arabic]تفسير نمونه ج‏13ص243

ساحران كه تا آن زمان با چنين صحنه‏اى روبرو نشده بودند و به خوبى سحر را از غير سحر مى‏شناختند، يقين كردند كه اين امر، چيزى جز معجزه الهى نيست، و اين مرد فرستاده خدا است كه آنها را دعوت به سوى پروردگارشان مى‏كند، طوفانى در دل آنها به وجود آمد و انقلاب عظيمى در روحشان پديدار گشت).
تفسير نمونه ج‏13ص 246

اين نكته نيز قابل توجه است كه تنها قناعت به ايمان آوردن نكردند، بلكه وظيفه خود ديدند كه اين ايمان را به صورت روشنى و با جمله‏هايى كه هيچگونه ابهام در آن نباشد، يعنى با تاكيد به پروردگار موسى و هارون اظهار دارند، تا اگر كسانى بر اثر كار آنها گمراه شده‏اند بازگردند و از اين نظر مسئوليتى بر دوش آنها باقى نماند!*** بديهى است كه اين عمل ساحران، ضربه سنگينى بر پيكر فرعون و حكومت جبار و خودكامه و بيدادگرش وارد ساخت، و تمام اركان آن را به لرزه درآورد،

چرا كه مدتها در سرتاسر مصر روى اين مساله تبليغ شده بود، و ساحران را از هر گوشه و كنار گردآورى كرده بودند، و هر گونه پاداش و امتيازى براى آنها در صورت پيروزى قائل شده بود.
تفسير نمونه، ج‏13، ص: 247

عبدالرحیم;828159 نوشت:
شايد روى اين جهات است كه آيات فوق مى‏گويد وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‏: ساحر هر كجا باشد و در هر شرائط و هر زمان رستگار نمى‏شود، و به قول معروف به زودى پته‏ اش روى آب خواهد افتاد، چرا كه نيرويش محدود است و افكار و صفاتش انحرافى.
اين موضوع، مخصوص ساحرانى نيست كه به مبارزه با انبياء برخاستند بلكه در باره ساحران به طور كلى صادق است كه آنها زود شناخته مى‏شوند و به پيروزى نمى‏رسند.
تفسير نمونه ج‏13ص243

عبدالرحیم;828159 نوشت:
یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى

سلام

یفلح : رستگاری
ساحر : فریبکار
حیث : هرجا ، هرچه ، هرگونه
اتی : دادن

معنی این جمله هرکجا باشد نیست بلکه هرچه بدهد است . یعنی شیطان هرچه بدهد یا هرکاری بکند رستگار نخواهد شد حتی اگر 6000 سال عبادت باشد چون فریبکار است . لذا اینکه فقط عده کمی به خدای موسی ایمان اوردند با این ایه هیچ تناقضی ندارد .

با توجه به ظاهر آیات این احتمال شدت میابد که این ماجرا که در سوره اعراف آمده قبل از آیات سوره یونس بوده است.

حال مساله ای که اینجا مطرح است این است که سوره یونس میفرماید :

فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

و شما میگین چون اینجا ساحران به شهادت رسیده بودند آن ها را به حساب نیاورده است که این خودش نوعی تناقض است چرا که میفرمایند

و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل‌الله اموت بل احياء ولکن لا تشعرون کسي را که در راه خدا کشته شد، مرده نپنداريد، بلکه او زنده جاويد است، وليکن شما اين حقيقت را نخواهيد يافت ...

پس چرا خداوند نباید شهیدان را که ایمان آورده اند به حساب بیاورد ؟ آیا خداوند فراموش کرده بود که چنین ماجرایی از پیش تعریف کرده است ؟

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;828124 نوشت:
سلام

اول اینکه توبه ساحران از روی خوف است نه ایمان چنانچه شیطان نیز خوف دارد ولی ایمان ندارد مثال برای روشن شدن مطلب عرض میکنم وقتی مار به طعمه اش خیره میشود طعمه از روی ترس هیچ حرکتی نمیکند تا بلعیده میشود ایا میشود گفت طعمه به مار ایمان اورده ؟
و دوم اینکه باید بیشتر به این قسمت دقت فرمایید


سلام
اولا مهم نیست توبه به چه علت باشد
ثانیا از بیان قرآن روشن است که ایمان ساحران از کشف حقیقت بوده نه ترس و اگر می خواستند بترسند باید از فرعون و تهدید او که عملی شد می ترسیدند
یا علیم[/]

محی الدین;828722 نوشت:
سلام
اولا مهم نیست توبه به چه علت باشد
ثانیا از بیان قرآن روشن است که ایمان ساحران از کشف حقیقت بوده نه ترس و اگر می خواستند بترسند باید از فرعون و تهدید او که عملی شد می ترسیدند
یا علیم

سلام

مهم اینست که توبه واقعی باشد از کجا میتوان دانست که کسی که همه عمرش فریبکاری کرده درست میگوید .چنانچه خدا میداند شیطان هر کار هم بکند راه برگشت ندارد و راه را بر او میبندد .

دوم اینکه از کجا دانستید که سجده ساحران که نمیتواند دلیلی بر توبه باشد از روی کشف حقیقت بوده نه ترس و به کدام دلیل میگوئید که تهدید فرعون عملی شده مگر این ایه را نخوانده اید که
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ
چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی می‏دهیم که تو واقعا پیامبر خدایی و خدا [هم] می‏داند که تو واقعا پیامبر او هستی و خدا گواهی می‏دهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند

«المنافقون/1»

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;830246 نوشت:
سلام

مهم اینست که توبه واقعی باشد از کجا میتوان دانست که کسی که همه عمرش فریبکاری کرده درست میگوید .چنانچه خدا میداند شیطان هر کار هم بکند راه برگشت ندارد و راه را بر او میبندد .

دوم اینکه از کجا دانستید که سجده ساحران که نمیتواند دلیلی بر توبه باشد از روی کشف حقیقت بوده نه ترس و به کدام دلیل میگوئید که تهدید فرعون عملی شده مگر این ایه را نخوانده اید که
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ
چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی می‏دهیم که تو واقعا پیامبر خدایی و خدا [هم] می‏داند که تو واقعا پیامبر او هستی و خدا گواهی می‏دهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند

«المنافقون/1»


سلام
آیه 70 تا 73 سوره مبارکه طاها را مطالعه فرمایید
یا علیم[/]

محی الدین;832147 نوشت:
سلام
آیه 70 تا 73 سوره مبارکه طاها را مطالعه فرمایید
یا علیم

فَأُلْقِی السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى«70»
پس ساحران به سجده درافتادند گفتند به پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِیرُكُمُ الَّذِی عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَینَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى«71»
[فرعون] گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بی‏شک دستهای شما و پاهایتان را یکی از راست و یکی از چپ قطع می‏کنم و شما را بر تنه‏های درخت‏خرما به دار می‏آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت‏تر و پایدارتر است

قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالَّذِی فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ الْحَیاةَ الدُّنْیا«72»
گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتی که به سوی ما آمده و [بر] آن کس که ما را پدید آورده است ترجیح نخواهیم داد پس هر حکمی می‏خواهی بکن که تنها در این زندگی دنیاست که [تو] حکم می‏رانی

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیغْفِرَ لَنَا خَطَایانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَیهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیرٌ وَأَبْقَى«73»
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید و خدا بهتر و پایدارتر است

سلام :

شما هم بهتر است ایه اول منافقون را مطالعه فرمایید

تهدید فرعون دلیل بر اجرای ان نمیشود ادعای منافقین هم دلیلی بر توبه نمیشود .

وَأَلْقِ مَا فِی یمِینِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَیدُ سَاحِرٍ وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى«69»
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم‏بندی کرده‏اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود

دقت نمایید ایه 69 طه میفرماید ساحر رستگار نمیشود صراحت دارد و استثنا ء هم ندارد . مگر میشود کسی که مغضوب شد یا ملعون شد بخشیده بشود یعنی میشود شجره ملعونه یعنی ابو سفیان و معاویه و یزید بخشیده بشوند

أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ
آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است

«الإبراهیم/24»

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ
و مثل سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد

«الإبراهیم/26»

وقتی درختی از ریشه درامد و سرگردان شد دیگر راه برگشت ندارد چنانچه شیطان هم راه برگشت ندارد .

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;832542 نوشت:
سلام :

شما هم بهتر است ایه اول منافقون را مطالعه فرمایید

تهدید فرعون دلیل بر اجرای ان نمیشود ادعای منافقین هم دلیلی بر توبه نمیشود .

وَأَلْقِ مَا فِی یمِینِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَیدُ سَاحِرٍ وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى«69»
و آنچه در دست راست داری بینداز تا هر چه را ساخته‏اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهم‏بندی کرده‏اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمی شود

دقت نمایید ایه 69 طه میفرماید ساحر رستگار نمیشود صراحت دارد و استثنا ء هم ندارد . مگر میشود کسی که مغضوب شد یا ملعون شد بخشیده بشود یعنی میشود شجره ملعونه یعنی ابو سفیان و معاویه و یزید بخشیده بشوند

أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ
آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است

«الإبراهیم/24»

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ
و مثل سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد

«الإبراهیم/26»

وقتی درختی از ریشه درامد و سرگردان شد دیگر راه برگشت ندارد چنانچه شیطان هم راه برگشت ندارد .


سلام
هیچ تصریح و اشاره ای به نفاق سحره در آیات مربوطه نیست
نفاق در مقابل تهدید فرعون تجاوزکار که برای یک فرزند هزاران کودک را کشت بی معنا و بی مفهوم است
یا علیم[/]

محی الدین;833360 نوشت:
سلام
هیچ تصریح و اشاره ای به نفاق سحره در آیات مربوطه نیست
نفاق در مقابل تهدید فرعون تجاوزکار که برای یک فرزند هزاران کودک را کشت بی معنا و بی مفهوم است
یا علیم

قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُونَ
موسی گفت آیا وقتی حق به سوی شما آمد می‏گویید [این سحر است] آیا این سحر است و حال آنکه جادوگران رستگار نمی‏شوند

«یونس/77»

سلام

چطور صراحت ندارد میفرماید جادوگر رستگار نمیشود در اینکه فرعون فرد جنایتکاری بوده شکی نیست شما چه دلیلی دارید که جادوگران بواقع توبه کرده اند .

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
و چون با کسانی که ایمان آورده‏اند برخورد کنند می‏گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند می‏گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند می‏کنیم

«البقرة/14»

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;833431 نوشت:
قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُونَ
موسی گفت آیا وقتی حق به سوی شما آمد می‏گویید [این سحر است] آیا این سحر است و حال آنکه جادوگران رستگار نمی‏شوند

«یونس/77»

سلام

چطور صراحت ندارد میفرماید جادوگر رستگار نمیشود در اینکه فرعون فرد جنایتکاری بوده شکی نیست شما چه دلیلی دارید که جادوگران بواقع توبه کرده اند .

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
و چون با کسانی که ایمان آورده‏اند برخورد کنند می‏گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند می‏گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند می‏کنیم

«البقرة/14»


سلام
آیه اول قبل از مبارزه موسی ع با ساحران بوده و عدم فلاح منوط به عدم توبه است و این یک قاعده کلی است که از آیات توبه فهمیده می شود. الا الذین آمنوا و اصلحوا
آیه آخر هم در مورد منافقان مدینه است و تسری آن به ساحران زمان موسی ع وجهی ندارد چون نفاق وقتی است که فرد زمانی را ولو به ظاهر در وادی ایمان باشد در حالیکه بین ایمان ساحران و شهادتشان توسط فرعون فاصله ای نبوده است. دیگر اینکه نفاق اغلب از دنیاطلبی است و این با ایمان آوردن به موسی ع در مقابل تطمیع و بعد تهدید فرعون سازگار نیست. مگر کسی که در مقابل جنایتکاری مثل فرعون قرار می گیرد می تواند منافقانه ایمان بیاورد؟ چنین کسی می داند تظاهر به ایمان هم به بهای زندگیش تمام می شود. سخنان ساحران با فرعون هم نشان میدهد آنها با انگیزه های منافقانه به موسی ایمان نیاورند. فاقض ما انت قاض و ما تقضی الا الحیاه الدنیا
یا علیم[/]

محی الدین;877363 نوشت:
سلام
آیه اول قبل از مبارزه موسی ع با ساحران بوده و عدم فلاح منوط به عدم توبه است و این یک قاعده کلی است که از آیات توبه فهمیده می شود. الا الذین آمنوا و اصلحوا
آیه آخر هم در مورد منافقان مدینه است و تسری آن به ساحران زمان موسی ع وجهی ندارد چون نفاق وقتی است که فرد زمانی را ولو به ظاهر در وادی ایمان باشد در حالیکه بین ایمان ساحران و شهادتشان توسط فرعون فاصله ای نبوده است. دیگر اینکه نفاق اغلب از دنیاطلبی است و این با ایمان آوردن به موسی ع در مقابل تطمیع و بعد تهدید فرعون سازگار نیست. مگر کسی که در مقابل جنایتکاری مثل فرعون قرار می گیرد می تواند منافقانه ایمان بیاورد؟ چنین کسی می داند تظاهر به ایمان هم به بهای زندگیش تمام می شود. سخنان ساحران با فرعون هم نشان میدهد آنها با انگیزه های منافقانه به موسی ایمان نیاورند. فاقض ما انت قاض و ما تقضی الا الحیاه الدنیا
یا علیم

سلام

جالب است شما قران را محدود به زمان و مکان میکنید در حالی که قران کریم جامع است و محدودیت نمیپذیرد .

وَقَالَ الشَّیطَانُ لَمَّا قُضِی الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِی عَلَیكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِی إِنِّی كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
و چون کار از کار گذشت [و داوری صورت گرفت] شیطان می‏گوید در حقیقت‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک می‏دانستید کافرم آری ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت

«الإبراهیم/22»

ایا فرعون پس از انکه جادوگران گناهان خود را به او نسبت میدهند نمیتواند چون شیطان که به مراتب از او گناه کار تر است بگوید من فقط شما را دعوت نمودم و شما اجابت کردید مگر میشود پس از یک عمر گناه کبیره گناهان خود را به دیگری نسبت داد و راهی بهشت شد .

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;877378 نوشت:
یا فرعون پس از انکه جادوگران گناهان خود را به او نسبت میدهند نمیتواند چون شیطان که به مراتب از او گناه کار تر است بگوید من فقط شما را دعوت نمودم و شما اجابت کردید مگر میشود پس از یک عمر گناه کبیره گناهان خود را به دیگری نسبت داد و راهی بهشت شد .

سلام برادر
ظاهر آیات قرآن می گوید این ساحران به حقانیت معجزه موسی ع پی بردند و از گذشته توبه کرده و ایمان آوردند فرعون هم آنها را به قتل تهدید کرد اما ایمان آنها چنان محکم بود که به تهدید فرعون اعتنا نکردند و از ایمان خود بازنگشتند بلکه حتی تقیه هم نکردند لذا فرعون هم آنها را به قتل رساند
حالا شما می فرمایید چنین افرادی منافق بوده اند
این اوصاف با نفاق چه نسبتی دارد
و اما گناه کبیره هم با توبه حقیقی بخشوده می شود
خدا می بخشاید شما نه ؟
خدا نفرموده آنها از روی نفاق ایمان آوردند شما می گویید منافق بوده اند؟
باعث تعجب است
یک چیزی را از پیش خود ساخته اید و با عموماتی از قرآن به این و آن می چسبانید
اگر این طور باشد که شما می گویید هیچ مدعی ایمانی مومن نیست وقتی که چنین مومنان شجاعی منافق باشد
یا علیم[/]

فتا 1;828124 نوشت:
اول اینکه توبه ساحران از روی خوف است نه ایمان چنانچه شیطان نیز خوف دارد ولی ایمان ندارد مثال برای روشن شدن مطلب عرض میکنم وقتی مار به طعمه اش خیره میشود طعمه از روی ترس هیچ حرکتی نمیکند تا بلعیده میشود ایا میشود گفت طعمه به مار ایمان اورده ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

دلیل اینکه توبه ساحران از روی خوف باشد چیست؟ و از چه چیزی خوف داشتند؟

ساحران مورد حمایت فرعون بودند، بنابراین از حضرت موسی(علیه السلام) به عنوان یک انسان قوی ترسی نداشتند. اگر بگوییم با دیدن معجزه حضرت موسی(علیه السلام) به حقانیت دعوت او پی بردند و از عذاب الهی ترسیدند و ایمان آوردند، این ایمان اشکالی ندارد همانطور که قرآن می فرماید:« وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ‏ تَخْشاهُ‏»[1] (خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى‏).


[/HR]1- سوره احزاب،آیه37.

فتا 1;828124 نوشت:
دوم اینکه باید بیشتر به این قسمت دقت فرمایید
نقل قول نوشته اصلی توسط فتا 1 نمایش پست ها
وَلَا یفْلِحُ السَّاحِرُ حَیثُ أَتَى
میفرماید ساحر رستگار نمیشود هرچه بکند بواسطه حیله گریش و سوم اینکه شما چه دلیلی برای شهادت انان دارید فرعون انان را تهدید میکند معلوم نیست تهدیدش را عملی کرده باشد .

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که اشاره کردین قرآن می فرماید: « لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى‏»[1] ) ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد(. تا زمانی که شخص ساحر است، رستگار نخواهد شد، اما هنگامی که توبه کند و دست از این کار بردارد، چه مانعی برای رستگاری او وجود دارد؟

خداوند می فرماید:« و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى‏ خوانند؛ و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمى‏كشند؛ و زنا نمى‏كنند؛ و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد.عذاب او در قيامت مضاعف مى‏گردد، و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند.مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏كند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است. و كسى كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى‏ كند (و پاداش خود را از او مى‏گيرد.)»[2]

بنابراین ساحران نیز بعد از توبه و برگشت به درگاه خداوند بخشیده خواهند شد.


[/HR]1- سوره طه،آیه69.

2- سوره فرقان،آیه68-71.

فتا 1;828124 نوشت:
سوم اینکه شما چه دلیلی برای شهادت انان دارید فرعون انان را تهدید میکند معلوم نیست تهدیدش را عملی کرده باشد .

بسم الله الرحمن الرحیم

ماجرای ساحران و ایمان آوردن شان در قرآن تقریبا به صورت مشروح بیان می شود:
«(موسى عصاى خود را افكند، و آنچه را كه آنها ساخته بودند بلعيد.) ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم!» (فرعون) گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اذن دهم به او ايمان آورديد؟! مسلّماً او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است! به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مى‏كنم؛ و شما را از تنه‏هاى نخل به دار مى‏آويزم؛ و خواهيد دانست مجازات كدام يك از ما دردناكتر و پايدارتر است!» گفتند: «سوگند به آن كسى كه ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشنى كه براى ما آمده، مقدّم نخواهيم داشت! هر حكمى مى‏خواهى بكن؛ تو تنها در اين زندگى دنيا مى‏توانى حكم كنى! ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل كردى ببخشايد؛ و خدا بهتر و پايدارتر است!»[1]

بعد از ایمان آوردن ساحران، فرعون آنان را تهدید می کند، اما ساحران در جواب می گویند، اکنون که حق برایشان روشن شد و هدایت شدند هرگز حاضر نیستند دست از ایمان شان بردارند و آخرین سخن شان پایداری در راه حق است و هیچ صحبتی در مورد برگشت فرعون از تهدیدش وجود ندارد.


[/HR]1-سوره طه،آیه70-73.


به من بیاموز;828324 نوشت:
و شما میگین چون اینجا ساحران به شهادت رسیده بودند آن ها را به حساب نیاورده است که این خودش نوعی تناقض است چرا که میفرمایند و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل‌الله اموت بل احياء ولکن لا تشعرونکسي را که در راه خدا کشته شد، مرده نپنداريد، بلکه او زنده جاويد است، وليکن شما اين حقيقت را نخواهيد يافت ...

بسم الله الرحمن الرحیم

ظاهرا در مورد معنی زنده بودن، خلطی صورت گرفته است. یک جا بحث از زندگی دنیایی و جای دیگر بحث از زنده بودن و نابود نشدن است. آنچه در مورد زنده بودن شهیدان گفته می شود به این معنی نیست که آنها مانند سایر افراد نفس می کشند و زندگی مادی و جمسانی دارند بلکه زنده بودن آنها حیات برزخی شان است.

منظور از حيات و زندگى شهیدان،همان حيات و زندگى برزخى است كه ارواح در عالم پس از مرگ دارند، نه زندگى جسمانى و مادى، گرچه زندگى برزخى، اختصاصى به شهيدان ندارد، بسيارى ديگر از مردم نيز داراى حيات برزخى هستند. ولى از آنجا كه حيات شهيدان يك حيات فوق العاده عالى و آميخته با انواع نعمتهاى معنوى است- و بعلاوه موضوع سخن، در آيه آنها هستند- تنها نام از آنها برده شده است. آنها بقدرى غرق مواهب حيات معنوى هستند كه گويا زندگى ساير برزخيان در مقابل آنها چيزى نيست.[1]


[/HR]1-آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏3، ص: 170

محی الدین;878383 نوشت:
سلام برادر
ظاهر آیات قرآن می گوید این ساحران به حقانیت معجزه موسی ع پی بردند و از گذشته توبه کرده و ایمان آوردند فرعون هم آنها را به قتل تهدید کرد اما ایمان آنها چنان محکم بود که به تهدید فرعون اعتنا نکردند و از ایمان خود بازنگشتند بلکه حتی تقیه هم نکردند لذا فرعون هم آنها را به قتل رساند
حالا شما می فرمایید چنین افرادی منافق بوده اند
این اوصاف با نفاق چه نسبتی دارد
و اما گناه کبیره هم با توبه حقیقی بخشوده می شود
خدا می بخشاید شما نه ؟
خدا نفرموده آنها از روی نفاق ایمان آوردند شما می گویید منافق بوده اند؟
باعث تعجب است
یک چیزی را از پیش خود ساخته اید و با عموماتی از قرآن به این و آن می چسبانید
اگر این طور باشد که شما می گویید هیچ مدعی ایمانی مومن نیست وقتی که چنین مومنان شجاعی منافق باشد
یا علیم

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ
و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت‏سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر می‏آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمی‏کردند مگر آنکه [قبلا به او] می‏گفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی می‏آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمی‏توانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی می‏آموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمی‏رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره‏ای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر می‏دانستند

«البقرة/102»

سلام

اگر ساحر منافق نیست پس چه کسی منافق است
چه خوش باورانه از منافقین قهرمان میسازیم
ایا ابو سفیان که از ترس سپاه عظیم اسلام به ظاهر اسلام اورد و مطیع پیامبر شد واقعاً توبه کرده بود .

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ«83»
سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری‏جوی و از اسرافکاران بود

متاسفانه ما به بتن ایه توجه نکرده و سطی نگریم در این ایه دو نکته وجود دارد اول انکه ایمان اورندگان به موسی عده کمی از قوم خودش بودند و دوم انکه در مقابل فرعون اسراف کار قوی پنجه تهور و بی باکی احمقانه نداشتند .

یعنی میفرمایید که امام حسین که با یزید جنگید مومن و شجاع بود و امام حسن که در مقابل معاویه عقب نشینی کرد شجاع و با ایمان نبود .

تهور و بی باکی ساحرین در مقابل فرعون قدرتمند که موسی هرگز با او از در جنگ در نیامد از روی ایمان و شجاعت نبود بلکه یا از روی ریا بود و یا هیجانی زود گذر و احمقانه

توجه داشته باشید ایمان اورندگان به خدای محمد (ص) نیز در صدر اسلام مخفیانه و در حالی بود که از ازار کفار میترسیدند.

هر تهوری دلیل شجاعت و ایمان نیست !

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;880431 نوشت:
سلام

اگر ساحر منافق نیست پس چه کسی منافق است
چه خوش باورانه از منافقین قهرمان میسازیم
ایا ابو سفیان که از ترس سپاه عظیم اسلام به ظاهر اسلام اورد و مطیع پیامبر شد واقعاً توبه کرده بود .

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ«83»
سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری‏جوی و از اسرافکاران بود

متاسفانه ما به بتن ایه توجه نکرده و سطی نگریم در این ایه دو نکته وجود دارد اول انکه ایمان اورندگان به موسی عده کمی از قوم خودش بودند و دوم انکه در مقابل فرعون اسراف کار قوی پنجه تهور و بی باکی احمقانه نداشتند .

یعنی میفرمایید که امام حسین که با یزید جنگید مومن و شجاع بود و امام حسن که در مقابل معاویه عقب نشینی کرد شجاع و با ایمان نبود .

تهور و بی باکی ساحرین در مقابل فرعون قدرتمند که موسی هرگز با او از در جنگ در نیامد از روی ایمان و شجاعت نبود بلکه یا از روی ریا بود و یا هیجانی زود گذر و احمقانه

توجه داشته باشید ایمان اورندگان به خدای محمد (ص) نیز در صدر اسلام مخفیانه و در حالی بود که از ازار کفار میترسیدند.

هر تهوری دلیل شجاعت و ایمان نیست !


سلام
نفاق در جایی روی می دهد که جبهه حق غلبه کامل یافته و فرد منافق راهی جز پذیرش ظواهر ندارد
در حالیکه موسی ع در آغاز راه بود و آینده او و دعوتش مشخص نبود
اینکه در این شرایط عده ای ایمان بیاورند در حالیکه آینده روشن نیست و خطر از دست دادن جان هم هست نفاق روی نمی دهد
مگر اینکه بتوانید ثابت کنید آنها از راهی به آینده درخشان موسی و دینش اطلاع یافته بودند که باز هم دچار مشکل می شوید چون اگر چنین علمی داشتند با موسی ع مبارزه نمی کردند
صرف کافر بودن فرد قبل از آوردن ایمان نیز دلیلی بر نفاق او بعد ایمان ندارد در غیر اینصورت همه ایمان آورندگان به پیامبران که قبلا مومن نبودند منافق خواهند بود
تاکید شما بر ساحر بودن است اما سحر بدتر از انکار خدا نیست در عین حال کفر به خدا با ایمان و توبه منتفی می شود چه رسد به سحر
برادر نسبت نفاق به کسانی که دلیل روشن بر نفاق آنها وجود ندارد بلکه ادله خلاف آنرا نشان می دهد کار ناشایستی است
یا علیم[/]

محی الدین;880498 نوشت:
سلام
نفاق در جایی روی می دهد که جبهه حق غلبه کامل یافته و فرد منافق راهی جز پذیرش ظواهر ندارد
در حالیکه موسی ع در آغاز راه بود و آینده او و دعوتش مشخص نبود
اینکه در این شرایط عده ای ایمان بیاورند در حالیکه آینده روشن نیست و خطر از دست دادن جان هم هست نفاق روی نمی دهد
مگر اینکه بتوانید ثابت کنید آنها از راهی به آینده درخشان موسی و دینش اطلاع یافته بودند که باز هم دچار مشکل می شوید چون اگر چنین علمی داشتند با موسی ع مبارزه نمی کردند
صرف کافر بودن فرد قبل از آوردن ایمان نیز دلیلی بر نفاق او بعد ایمان ندارد در غیر اینصورت همه ایمان آورندگان به پیامبران که قبلا مومن نبودند منافق خواهند بود
تاکید شما بر ساحر بودن است اما سحر بدتر از انکار خدا نیست در عین حال کفر به خدا با ایمان و توبه منتفی می شود چه رسد به سحر
برادر نسبت نفاق به کسانی که دلیل روشن بر نفاق آنها وجود ندارد بلکه ادله خلاف آنرا نشان می دهد کار ناشایستی است
یا علیم

سلام

بنده نمیگویم انان منافق بودند بلکه این قران کریم است که میگوید سحر از اموزه های شیطان است و مثال میزند که ساحر سحر را در چه راهی استفاده میکند یعنی کسی که از سحر برای بر هم زدن زندگی دیگران یا هر مصرف دیگری استفاده میکند منافق است .

اشتباه نکنید انان از موسی نترسیدند انان از اژدهائی که دهان باز کرده بود تا انان را ببلعد ترسیدند و در مقابل صاحب اژدها به زانو در امدند وقتی سگ درنده ای به شما حمله کند بدیهی است که به هر وسیله ای میخواهید از شر او در امان بمانید .اینکه موسی در اغاز راه یا نیمه راه یا پایان ان بود اینجا مطرح نیست اینجا بیم جان مطرح است . همانطور که ابو سفیان از بیم جان در مقابل محمد (ص) به زانو درامد طبیعی است که چنین کسی جز منافق نمیتواند باشد یعنی به ظاهر مسلمان و در واقع کافر است .

فتا 1;880572 نوشت:
اشتباه نکنید انان از موسی نترسیدند انان از اژدهائی که دهان باز کرده بود تا انان را ببلعد ترسیدند و در مقابل صاحب اژدها به زانو در امدند وقتی سگ درنده ای به شما حمله کند بدیهی است که به هر وسیله ای میخواهید از شر او در امان بمانید .اینکه موسی در اغاز راه یا نیمه راه یا پایان ان بود اینجا مطرح نیست اینجا بیم جان مطرح است . همانطور که ابو سفیان از بیم جان در مقابل محمد (ص) به زانو درامد طبیعی است که چنین کسی جز منافق نمیتواند باشد یعنی به ظاهر مسلمان و در واقع کافر است .

قرآن از زبان فرعون می گوید:
الشعراء : 49 قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبيرُكُمُ الَّذي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعينَ

بنابراین ساحران ایمان آورده ، مرگ را آن هم با فجیعترین نوعش جلوی چشم خود می دیدند و با این همه به موسی ایمان آوردند و به فرعون هم گفتند ما را بکشی هم دست از ایمان مان برنمی داریم.
این یعنی آنها با اعتقاد ایمان آوردند نه ترس از جان

فتا 1;880572 نوشت:
نفاق در جایی روی می دهد که جبهه حق غلبه کامل یافته و فرد منافق راهی جز پذیرش ظواهر ندارد

این تعریف دقیق نفاق نیست زیرا :

نفاق گاهی از اول است یعنی در ظاهر ایمان می آورد و در باطن کافر است

و گاهی اول واقعا مومن است و بعدها منافق می شود


ذَالِكَ بِأَنهَُّمْ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلىَ‏ قُلُوبهِِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ
(سوره منافقون آیه 3)

سلام علیکم
ایام سوگواری سالار شهیدان، آقا اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش بر همه عزیزان اسک دینی تسلیت باد

فرج اله عباسي;880634 نوشت:
قرآن از زبان فرعون می گوید:
الشعراء : 49 قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبيرُكُمُ الَّذي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعينَ

بنابراین ساحران ایمان آورده ، مرگ را آن هم با فجیعترین نوعش جلوی چشم خود می دیدند و با این همه به موسی ایمان آوردند و به فرعون هم گفتند ما را بکشی هم دست از ایمان مان برنمی داریم.
این یعنی آنها با اعتقاد ایمان آوردند نه ترس از جان

دوست عزیز،اتفاقا از متن قرآن اون چیزی که برمیاد اینه که،ظاهرا فرعون و جادوگران با هم تبانی کرده بودند و مخصوصا اون دیالوگهایی که بین فرعون و جادوگران ردوبدل شده،خیلی به دیالوگهای منافقین نزدیکه(انگاری واقعا دارن تئاتر بازی میکنند،مگه میشه به همین راحتی و با دیدن یه معجزه اینقدر عارف بشی،جملاتشون در حد خود حضرت موسی(ع) هستش،حتی خود حضرت موسی(ع) هم شوکه شده بوده) به قول معروف،اونا کاتولیک تر از پاپ شدن!!!!! ^:)^^:)^^:)^

ترجمه از سایت تدبر(دیالوگ های فیلم بازی کردن فرعون و جادوگران)

[SPOILER]45) پس موسی عصای خود را بیفکند ، پس به ناگاه آنچه را که آنان به صورت غیر واقعی ساخته بودند می بلعید. [ نظرات / امتیازها ]
46) پس جادوگران به صورت سجده کنندگان به خاک افتادند. [ نظرات / امتیازها ]
47) گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. [ نظرات / امتیازها ]
48) همان پروردگار موسی و هارون. [ نظرات / امتیازها ]
49) فرعون گفت: پیش از آنکه من به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! حتما او بزرگ شماست که به شما جادو آموخته پس به زودی خواهید فهمید! قطعا دست ها و پاهای شما را بر خلاف یکدیگر خواهم برید و شما را جمیعا بر دار خواهم آویخت. [ نظرات / امتیازها ]
50) گفتند: هیچ ضرری ( بر ما ) نیست ، زیرا ما به سوی پروردگارمان بازمی گردیم ( و او همه را ) جبران می کند ) . [ نظرات / امتیازها ]
51) همانا ما طمع داریم که پروردگارمان گناهان ما را بدین سبب که نخستین گرونده بوده ایم ببخشاید. [ نظرات / امتیازها ][/SPOILER]

جالبیش اینه که خود حضرت موسی(ع) هم که این معجزه رو چندبار تجربه کرده،باز دلهره بهش وارد میشه ولی فرعون آخ نمیگه!!!!!

سه تا تئوری مطرح هستش :
1-معجزه اژدها به قدری وحشتناک بوده که هر کسی که اونجا بوده،باید به قدری میترسیده که، یا ایمان میاورده(جوری که جادوگران ایمان آوردند) یا حداقل اگه ایمان نمی آورده،به قول معروف لال میشده، نه اینکه مثل فرعون دیالوگهای عجیبی رو مطرح کنه(خودشو هنوز برتر میدونه).
2-فرعونیان و جادوگران از قبل خودشونو برای این معجزات آماده کرده بودند(چون تو برخورد اول حضرت موسی(ع) با فرعون،معجزه عصا و ید بیضا رو دیده بودند) و حاضر بودند که،بعد از کم آوردن در معجزه،نقشه دوم رو اجرا کنند(منظور وارد شدن به گروه حضرت موسی(ع) و پاشوندن گروه از داخل هستش)
3-ولی یه تئوری سوم هستش که چون ما مسلمونها بر اساس اون،اعجاز قرآن رو اثبات میکنیم،و اگر این مورد سوم وجود نداشته باشه،اعجاز قرآن دارای مشکل میشه،و به خاطر همین نمیخوایم قبول کنیم بحث فتا 1 درست هستش،بحث تحدی هستش که، چون جنس جادوی برتر حضرت موسی(ع) رو فقط جادوگران میتونستند تشخیص بدهند،پس فقط اونها ایمان میارند(ولی این دلیل سوم به قدری مشکل داره و خدشه بهش وارد میشه کرد که میترسم باز بحث اعجاز قرآن وسط بیاد)

بیایید داستان حضرت موسی(ع) رو بعد از گذشتن از دریا دنبال کنیم،آیا شما منطقی به جز منطق فتا 1 برداشت میکنید؟؟؟
من اگه بخوام خوشبین باشم و آیات رو ناقص بخونم،با اکثریت موافقم(و میگم جادوگران توبه کردند)،ولی با گذاشتن آیاتی که به حضرت موسی(ع) از تولد تا داستان کوه طور اشاره میکنه،میشه بدون خوشبینی ولی با دید باز، به نتیجه آقای فتا 1 رسید

ان شاءالله که مفسر اصلی قرآن به همین زودی ظهور کنه و امتی رو از گمراهی نجات بده
اللهم عجل لولیک الفرج

درپناه حق

فتا 1;880572 نوشت:
سلام

بنده نمیگویم انان منافق بودند بلکه این قران کریم است که میگوید سحر از اموزه های شیطان است و مثال میزند که ساحر سحر را در چه راهی استفاده میکند یعنی کسی که از سحر برای بر هم زدن زندگی دیگران یا هر مصرف دیگری استفاده میکند منافق است .

اشتباه نکنید انان از موسی نترسیدند انان از اژدهائی که دهان باز کرده بود تا انان را ببلعد ترسیدند و در مقابل صاحب اژدها به زانو در امدند وقتی سگ درنده ای به شما حمله کند بدیهی است که به هر وسیله ای میخواهید از شر او در امان بمانید .اینکه موسی در اغاز راه یا نیمه راه یا پایان ان بود اینجا مطرح نیست اینجا بیم جان مطرح است . همانطور که ابو سفیان از بیم جان در مقابل محمد (ص) به زانو درامد طبیعی است که چنین کسی جز منافق نمیتواند باشد یعنی به ظاهر مسلمان و در واقع کافر است .


سلام
اولا تعبیر منافق در مورد ساحران مال شماست نه قرآن کریم . قرآن در مورد ساحران تعبیر کفر دارد که ظاهرا منظور از آن کفر عملی است نه حتی کفر عقیدتی که موجب خروج از دین شود. همچنانکه در شرع مقدس سحر فعل ممنوع است آنهم به شرط استفاده در امر غیر مشروع پس سحر گناه محسوب می شود همانطور که ترک نماز گناه بزرگی بوده و در روایات از آن به کفر تعبیر شده است.
ثانیا اگر اژدهای موسی ع آنقدر بزرگ بوده که بتواند ساحران را ببلعد باید همه و از جمله خود فرعون هم ترسیده و ایمان می آوردند اما چنین نبوده نه مار موسی ع آنقدر بزرگ بوده که موجب ترس دیگران شود ونه دلیل ایمان ساحران ترس بوده بلکه آنها می دانستند آنچه انجام داده اند تبدیل طناب و ریسمان به مار در قوه خیال مردم است اما مار موسی در واقع مار بود . آنها با مشاهده این حقیقت دانستند که کار موسی سحر نیست بلکه واقعا اعجازی الهی است لذا از آن به "آمدن بینات" تعبیر کردند پس ایمان آوردند اگر آنان از روی ترس ایمان آورده بودند قرآن به آن اشاره می کرد اما برعکس بیان قرآن در خصوص ایمان ساحران یک بیان تحسین آمیز است چون بعد از آیات مربوطه در سوره طاها از آمدن مجرمانه یا مومنانه به نزد پروردگار سخن می گوید که اشاره به عاقبت به خیری ساحران است. و دیگر آنکه اگر قرار بود آنها ار چیزی بترسند باید از تهدید شدید فرعون می ترسیدند اما می بینیم که جلو فرعون ایستاده و به تهدید او بها نمی دهند و با منطقی محکم از ایمان آوردن خود دفاع می کنند بلکه فرعون را متهم می کنند که او آنها را به سحر و مقابله با موسی ع مجبور کرده است.
نتیجه اینکه از ظاهر آیات مربوط به ساحران چیزی جز ایمان ناشی از درک حقیقت و استقامت در ایمان و در نتیجه شهادت بدست طاغوت زمان فهمیده نمی شود و نسبت نفاق به آنها نه با ظاهر آیات مطابق است و نه شاهدی بر این معنا وجود دارد بلکه تمام شواهد بر خلاف آن است.

شما برای اثبات فرضیه خود باید به آیات مفصل مربوط به خود این جریان استناد کنید نه اینکه با استناد به عمومات آیات دیگر در جاهای دیگر با اضافاتی از خود مطلبی را بیان کنید. این کار وقتی انجام می شود که بیانی مختصر و مجمل باشدو بخواهیم با عموماتی وضعیت آنرا تعیین کنیم نه وقتی که یک موضوع بطور واضح و مشروح بیان شده است و ادله و شواهد لفظی کافی در اطراف قضیه در خود متن وجود دارد. هرچند فرضیه شما در مورد ایمان هیچ ساحری قابل تطبیق نیست چون هیچ جای قرآن کریم به این معنا اشاره نشده بلکه از دوام شقاوت ساحران مادام که ساحرند و از کار خود دست نکشیده و توبه نکرده اند سخن گفته است. لطفا تدبر و دقت بفرمایید.
یا علیم

alieye;880757 نوشت:
دوست عزیز،اتفاقا از متن قرآن اون چیزی که برمیاد اینه که،ظاهرا فرعون و جادوگران با هم تبانی کرده بودند و مخصوصا اون دیالوگهایی که بین فرعون و جادوگران ردوبدل شده،خیلی به دیالوگهای منافقین نزدیکه(انگاری واقعا دارن تئاتر بازی میکنند،مگه میشه به همین راحتی و با دیدن یه معجزه اینقدر عارف بشی،جملاتشون در حد خود حضرت موسی(ع) هستش،حتی خود حضرت موسی(ع) هم شوکه شده بوده) به قول معروف،اونا کاتولیک تر از پاپ شدن!!!!!

اگر تبانی کرده اند چرا تا اخر ایستادند و از ایمان خود برنگشتند
اتفاقا فرعون هم آنها را به تبانی با حضرت موسی متهم کرد و گفت موسی بزرگ شماست و این کار هم نقشه ای است که قبلا کشیده بودید و این یعنی افراد با ایمان همواره مورد اتهام هستند و باید مراقب باشند

محی الدین;880815 نوشت:
سلام
اولا تعبیر منافق در مورد ساحران مال شماست نه قرآن کریم . قرآن در مورد ساحران تعبیر کفر دارد که ظاهرا منظور از آن کفر عملی است نه حتی کفر عقیدتی که موجب خروج از دین شود. همچنانکه در شرع مقدس سحر فعل ممنوع است آنهم به شرط استفاده در امر غیر مشروع پس سحر گناه محسوب می شود همانطور که ترک نماز گناه بزرگی بوده و در روایات از آن به کفر تعبیر شده است.
ثانیا اگر اژدهای موسی ع آنقدر بزرگ بوده که بتواند ساحران را ببلعد باید همه و از جمله خود فرعون هم ترسیده و ایمان می آوردند اما چنین نبوده نه مار موسی ع آنقدر بزرگ بوده که موجب ترس دیگران شود ونه دلیل ایمان ساحران ترس بوده بلکه آنها می دانستند آنچه انجام داده اند تبدیل طناب و ریسمان به مار در قوه خیال مردم است اما مار موسی در واقع مار بود . آنها با مشاهده این حقیقت دانستند که کار موسی سحر نیست بلکه واقعا اعجازی الهی است لذا از آن به "آمدن بینات" تعبیر کردند پس ایمان آوردند اگر آنان از روی ترس ایمان آورده بودند قرآن به آن اشاره می کرد اما برعکس بیان قرآن در خصوص ایمان ساحران یک بیان تحسین آمیز است چون بعد از آیات مربوطه در سوره طاها از آمدن مجرمانه یا مومنانه به نزد پروردگار سخن می گوید که اشاره به عاقبت به خیری ساحران است. و دیگر آنکه اگر قرار بود آنها ار چیزی بترسند باید از تهدید شدید فرعون می ترسیدند اما می بینیم که جلو فرعون ایستاده و به تهدید او بها نمی دهند و با منطقی محکم از ایمان آوردن خود دفاع می کنند بلکه فرعون را متهم می کنند که او آنها را به سحر و مقابله با موسی ع مجبور کرده است.
نتیجه اینکه از ظاهر آیات مربوط به ساحران چیزی جز ایمان ناشی از درک حقیقت و استقامت در ایمان و در نتیجه شهادت بدست طاغوت زمان فهمیده نمی شود و نسبت نفاق به آنها نه با ظاهر آیات مطابق است و نه شاهدی بر این معنا وجود دارد بلکه تمام شواهد بر خلاف آن است.

شما برای اثبات فرضیه خود باید به آیات مفصل مربوط به خود این جریان استناد کنید نه اینکه با استناد به عمومات آیات دیگر در جاهای دیگر با اضافاتی از خود مطلبی را بیان کنید. این کار وقتی انجام می شود که بیانی مختصر و مجمل باشدو بخواهیم با عموماتی وضعیت آنرا تعیین کنیم نه وقتی که یک موضوع بطور واضح و مشروح بیان شده است و ادله و شواهد لفظی کافی در اطراف قضیه در خود متن وجود دارد. هرچند فرضیه شما در مورد ایمان هیچ ساحری قابل تطبیق نیست چون هیچ جای قرآن کریم به این معنا اشاره نشده بلکه از دوام شقاوت ساحران مادام که ساحرند و از کار خود دست نکشیده و توبه نکرده اند سخن گفته است. لطفا تدبر و دقت بفرمایید.
یا علیم

سلام

شما هیچ دلیلی ندارید که ساحران برای ایمان ظاهریشان مجازات شده باشند لذا این ایات نمیتواند دلیلی بر توبه واقعی ساحران باشد و شما نمیتوانید قران کریم را محدود کنید همه قران برای اثبات ادله قابل استناد است ودر ایه 102 سوره مبارکه البقره امده که مناق از سحر برای جدائی زن و شوهر استفاده میکند پس ساحر میتواند منافق باشد و همین کافی است تا ثابت کند ساحران فرعون هم میتوانند تظاهر به توبه کرده باشند .

شما به چه استنادی میفرمایید که اژدهای موسی کوچک بوده اینها تخیلات شماست شما از کجا میدانید که فرعون نترسیده موسی بسیا ر معجزات عظیم در مصر انجام داد و اینها موجب ترس فرعون نشد فرعون خود را خدا میدانست و در نهایت حماقت از اینها نمیترسید یا تظاهر میکرد از اینها نمیترسد لطفا با دلیل صحبت کنید .

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ
سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری‏جوی و از اسرافکاران بود

«یونس/83»

ضمناً شما مرتباً فرافکنی کرده وهیچ پاسخی به دو دلیل موجود در این ایه که نشان میدهد ساحران از جمله ایمان اورندگان به موسی نمیتوانند باشند نداده اید

اول اینکه ساحران از قوم موسی نبودند

دوم اینکه ساحران از فرعون ترسی نداشتند

این ایه با استنادات شما بر مبنای تفسیر به رای در ترجمه در تناقض است لطفاً بجای فرافکنی پاسخ این دو مطلب را بدهید .

فرج اله عباسي;880866 نوشت:
اگر تبانی کرده اند چرا تا اخر ایستادند و از ایمان خود برنگشتند
اتفاقا فرعون هم آنها را به تبانی با حضرت موسی متهم کرد و گفت موسی بزرگ شماست و این کار هم نقشه ای است که قبلا کشیده بودید و این یعنی افراد با ایمان همواره مورد اتهام هستند و باید مراقب باشند

نه دوست عزیز،شما عرض بنده رو نگرفتید
برای وارد شدن به یه گروه دیگه،باید خودتو همرنگ اون جماعت نشون بدی،منظور اینه که یه جاسوس برای وارد شدن به یه گروه،باید خودشو بر ضد گروه قبلی نشون بده و حتی صدماتی هم به گروه قبلی خودش بزنه،تا گروه جدید بپذیرنش.
این موارد رو از کجا میشه فهمید،بیا قضیه رو بعد از گذشتن از رود نیل دنبال کن،سامری که یه جادوگره،بعد از گذشتن از نیل باز به کار خودش مشغول شده و اینکه چرا فرعونیان تو نیل غرق شدند،بابت اینه که،بالاخره اونا انسانند و این قسمت قضیه رو حساب نکرده بودند.
نمیدونم حالا واضح شد مطلب یا نه؟؟

با سلام و احترام

عجب داستان عجیبی!

حیث اتی را یک طوری معنا میکنیم بدون منبع؟ معنای شاذ و غیر عقلایی...

داستان های قران مایه هدایت است نه گمراهی و ظاهر ایات دلالت بر ایمان ساحران دارد و خداوند نیز چیزی درباره کذب گفتارشان را نفرموده... و این نشان از صداقت گفتار انها دارد.... این مبنای ایت الله جوادی املی درباره داستان های قرانی و حتی استباط حکم شرعی است...

خداوند هر گناهی را میبخشد الا شرک
تنها گناهی که امکان بخشیدن ندارد شرک است تازه ان هم قبل از توبه
چون توبه از شرک مقبول است.

ذریه قوم موسی از روی خوف ایمان اوردند طبق فرموده قران.
آیا ایمان از روی خوف مقبول نیست؟

انکه میگوید ساحر منافقانه ایمان اورد از کجا فهمید ایمانش منافقانه است؟
یک ایه از قران بیاور که خدا بگوید ایمان ساحران دروغین بود؟

انها که میگویند ساحران از ذریه قوم موسی نبودند دلیلشان را بیاورند؟

و همینطور انها که میگویند ساحران از ذریه قوم موسی بودند دلیلشان را بیاورند؟

و طاها;881062 نوشت:
حیث اتی را یک طوری معنا میکنیم بدون منبع؟ معنای شاذ و غیر عقلایی...

سلام

شما لطف کنید یک ایه بیاورید که اتی معنی رفتن بدهد اتی یا معنی امدن میدهد یا دادن ! حیث هم معنی هرکجا یا هرچه میدهد لطف کنید به قران مجید مراجعه کنید .

این چه اشکالی دارد که بگوییم هرکه روحش را به شیطان فروخت دیگر قابل هدایت نیست مگر شیطان فقط جن است پس فرزندان شیطان که هستند مگر در ایات انتهائی سوره ناس نمیفرماید چه جن باشد چه انس .مگر شیطان میتواند توبه کند.

و طاها;881062 نوشت:
داستان های قران مایه هدایت است نه گمراهی و ظاهر ایات دلالت بر ایمان ساحران دارد و خداوند نیز چیزی درباره کذب گفتارشان را نفرموده... و این نشان از صداقت گفتار انها دارد.... این مبنای ایت الله جوادی املی درباره داستان های قرانی و حتی استباط حکم شرعی است...

و طاها;881062 نوشت:
ذریه قوم موسی از روی خوف ایمان اوردند طبق فرموده قران.
آیا ایمان از روی خوف مقبول نیست؟

ایمان از روی خوف مقبول بنده است که به اسرار سینه ها اگاه نیست خدا به راز سینه ها اگاهست و توبه امثال ابو سفیان برای خودش خوب است .

و طاها;881062 نوشت:
انکه میگوید ساحر منافقانه ایمان اورد از کجا فهمید ایمانش منافقانه است؟
یک ایه از قران بیاور که خدا بگوید ایمان ساحران دروغین بود؟

شما یک ایه بیاورید که بگوید ایمان ساحران مقبول موسی قرار گرفت .

و طاها;881062 نوشت:
خداوند هر گناهی را میبخشد الا شرک
تنها گناهی که امکان بخشیدن ندارد شرک است تازه ان هم قبل از توبه
چون توبه از شرک مقبول است.

شما از کجا به این نتیجه رسیدید که ساحران مشرک نیستند سحر با توسل به شیاطین بدست می اید و توسل به غیر خدا شرک است و دلیلی بر توبه واقعی ساحرین در ایات وجود ندارد که به ان استناد میکنید.

بله نمیشود ثابت کرد که ساحران از ذریه قوم موسی نبوده اند اما قسمت دوم را چه میکنید ایه صراحت دارد که ایمان اورندگان به موسی از فرعون میترسیدند در حالی که ساحران ظاهراً با شهامت تمام در مقابل فرعون ایستادگی کردند و به زعم شما شهید شدند . یعنی کسانی از قوم موسی به شیاطین متوسل شده و سحر اموختند و وقتی دلیل محکمی از جانب پروردگارشان در دست موسی دیدند یکباره متحول شده و چون کوهی در مقابل فرعون ایستادند و شهید شدند یعنی شیطان هم میتواند یکباره متحول شده و راهی جنت شود در حالیکه خداوند در قران کریم میفرماید .

أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَیرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
آیا کسی که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودی خدا نهاده بهتر است‏یا کسی که بنای خود را بر لب پرتگاهی مشرف به سقوط پی‏ریزی کرده و با آن در آتش دوزخ فرو می‏افتد و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمی‏کند

«التوبة/109»

فتا 1;881102 نوشت:
سلام

شما لطف کنید یکیه بیاورید که اتی معنی رفتن بدهد اتی یا معنی امدن میدهد یا دادن !


با سلام

http://www.askdin.com/showthread.php?t=56152&p=828167&viewfull=1#post828167

اولا
مثل اینکه فراموش کردید چه معنای عجیب و غریبی کردید؟

شما اتی را به ' دادن' معنا کردید نه امدن.
لینک پستم گذاشتم.

دوما
یک ایه بیاورید که ' اتی' معنای دادن داشته باشد

سوما
بفرمایید چند نفر از مترجمین و مفسرین، اتی را دادن معنا کرده اند

چهارما
ترجمه قران فقط نگاه به لغتنامه نیست.
اگر یک دیکشنری انگلیسی بردارید یک کلمه ممکن است ده معنا داشته باشد اما دلیل نمیشود هر جا این کلمه را دیدید هر کدام از ده معنا که خواستید را جایگزین کنید.

پس معنای شما شاذ و باطل است.

و طاها;881106 نوشت:
اولا
مثل اینکه فراموش کردید چه معنای عجیب و غریبی کردید؟

شما اتی را به ' دادن' معنا کردید نه امدن.
لینک پستم گذاشتم.

مگر قرار است هرچه مترجمین گفتند قبول کنیم اگر چنین است همان ترجمه طبری را بپذیریم و خلاص

دوما
یک ایه بیاورید که ' اتی' معنای دادن داشته باشد

عجله نکنید عجله کار شیطان است البته ایات بسیار است یک نمونه اش را میاورم ظمناً لزومی نداشت لینک اضافه کنید در همین پست هم معنی دادن را اورده بودم !

وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«25»
و کسانی را که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته انجام داده‏اند مژده ده که ایشان را باغهایی خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه‏ای از آن روزی ایشان شود می‏گویند این همان است که پیش از این [نیز] روزی ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند

و طاها;881106 نوشت:
سوما
بفرمایید چند نفر از مترجمین و مفسرین، اتی را دادن معنا کرده اند

چهارما
ترجمه قران فقط نگاه به لغتنامه نیست.
اگر یک دیکشنری انگلیسی بردارید یک کلمه ممکن است ده معنا داشته باشد اما دلیل نمیشود هر جا این کلمه را دیدید هر کدام از ده معنا که خواستید را جایگزین کنید.

پس معنای شما شاذ و باطل است.

مگر قرار است هرچه مترجمین از روی هم کپی کرده اند بپذیریم اگر چنین است بفرمایید مترجمین خود را زحمت ندهند همان ترجمه مرحوم طبری کافیست معانی قران کریم مرده نیست زنده است و در هر زمان فراخور زمان شکوفا میشود .

فتا 1;881102 نوشت:

ایمان از روی خوف مقبول بنده است که به اسرار سینه ها اگاه نیست خدا به راز سینه ها اگاهست و توبه امثال ابو سفیان برای خودش خوب است .
»

اولا
خدایی که به اسرار سینه ها آگاه است میگوید فرزندانی از قوم موسی ایمان اوردند از روی خوف.
پس حرف شما ارزشی ندارد.
دوما
خدایی که به اسرار سینه ها آگاه است نفرمود ساحران توبه شان واقعی نیست.
پس حرف شما که میخواهید واقعی بودن یا نبودن توبه را از سینه انها بفهمید ارزشی ندارد.
سوما
ظاهر سخن خداوند به نقل از ساحران ایمان انها را نشان میدهد و با توجه به مبنای تفسیری که عرض شد نتیجه میگیریم ساحران ایمان اوردند.

و فرضا که این مبنا را قبول نکنید (البته بدون دلیل از شما پذیرفته نمیشود) نه میتوانید بگویید ساحران ایمان و توبه شان واقعی بود و نه میتوانید بگویید دروغین بود. چون تنها خدا از اسرار سینه ها آگاه است.
چهارما
دروغین بودن ایمان ابوسفیان از کلام نبی یا ائمه یا مانند ان معلوم شد...
اما هیچ شاهد تاریخی یا روایی وجود ندارد که بگوید ایمان ساحران دروغین بود بلکه بالعکس شواهد به واقعی بودن ایمانشان دلالت داشته است.
پس حق ندارید ایمان ابوسفیان را با ایمان ساحران قیاس کنید.

و طاها;881109 نوشت:
اولا
خدایی که به اسرار سینه ها آگاه است میگوید فرزندانی از قوم موسی ایمان اوردند از روی خوف.
پس حرف شما ارزشی ندارد.

سلام

چرا مطلب را دگرگون میکنید ایه میفرماید عده کمی از قوم موسی به او ایمان اوردند در حالی که از فرعون میترسیدند این چه ربطی دارد که استدلال من باطل است

و طاها;881109 نوشت:
دوما
خدایی که به اسرار سینه ها آگاه است نفرمود ساحران توبه شان واقعی نیست.
پس حرف شما که میخواهید واقعی بودن یا نبودن توبه را از سینه انها بفهمید ارزشی ندارد.

و نفرمود که توبه انها واقعی بود پس حرف شما هم منطقی نیست

و طاها;881109 نوشت:
سوما
ظاهر سخن خداوند به نقل از ساحران ایمان انها را نشان میدهد و با توجه به مبنای تفسیری که عرض شد نتیجه میگیریم ساحران ایمان اوردند.

این ظاهراً را شما میگویید انها گفتند ما ایمان اوردیم ابو سفیان هم ظاهراً ایمان اورد در حالی که بزرگترین فتنه تاریخ اسلام شد .

و طاها;881109 نوشت:
چهارما
دروغین بودن ایمان ابوسفیان از کلام نبی یا ائمه یا مانند ان معلوم شد...
اما هیچ شاهد تاریخی یا روایی وجود ندارد که بگوید ایمان ساحران دروغین بود بلکه بالعکس شواهد به واقعی بودن ایمانشان دلالت داشته است.
پس حق ندارید ایمان ابوسفیان را با ایمان ساحران قیاس کنید.

این شاهد تاریخی که ثابت میکند ایمان ساحران مقبول واقع شده کجاست .از کجا معلوم که سامری از همین ساحران نبوده است[="#FF0000"] ظاهراً [/]که میتواند باشد

فتا 1;881108 نوشت:
عجله نکنید عجله کار شیطان است البته ایات بسیار است یک نمونه اش را میاورم ظمناً لزومی نداشت لینک اضافه کنید در همین پست هم معنی دادن را اورده بودم ! .

اولا
در لینک معنای عجیبتان مشخص است :
نقل قول:
اتی : دادن
معنی این جمله هرکجا باشد نیست بلکه هرچه بدهد است.

برای این معنای عجیبتان یک نمونه هم نیاوردید....

دوما گفتید :

نقل قول:
((( وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«25»
و کسانی را که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته انجام داده‏اند مژده ده که ایشان را باغهایی خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه‏ای از آن روزی ایشان شود می‏گویند این همان است که پیش از این [نیز] روزی ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند ))))

اقا فتا
مثل اینکه هنوز تفاوت متعدی و لازم را نمیدانید.
مثلا ذهب یعنی رفت اما وقتی متعدی میشود یعنی برد

سوما گفتید :

نقل قول:
(((
مگر قرار است هرچه مترجمین از روی هم کپی کرده اند بپذیریم )))

اقا فتا پس معنایتان شاذ است. هیچ کسی این ایه را اینطوری معنا نکرده است.

چهارما گفتید :

نقل قول:
(((
معانی قران کریم مرده نیست زنده است و در هر زمان فراخور زمان شکوفا میشود )))

اقا فتا لطفا اینطوری شکوفا نکنید چون زبان عربی را دگرگون کردید!

فتا 1;881114 نوشت:
سلام

چرا مطلب را دگرگون میکنید ایه میفرماید عده کمی از قوم موسی به او ایمان اوردند در حالی که از فرعون میترسیدند این چه ربطی دارد که استدلال من باطل است

سلام

اقای فتا
این شما بودید که از من نقل و قول گرفتید
و
مثل اینکه شما اصلا توجه نمیکنید کدام بخش از کلام من را نقد کرده اید.
به پست شماره 48 دوباره نگاه کنید.

[="Tahoma"][="Navy"]

فتا 1;881019 نوشت:
شما هیچ دلیلی ندارید که ساحران برای ایمان ظاهریشان مجازات شده باشند لذا این ایات نمیتواند دلیلی بر توبه واقعی ساحران باشد و شما نمیتوانید قران کریم را محدود کنید همه قران برای اثبات ادله قابل استناد است ودر ایه 102 سوره مبارکه البقره امده که مناق از سحر برای جدائی زن و شوهر استفاده میکند پس ساحر میتواند منافق باشد و همین کافی است تا ثابت کند ساحران فرعون هم میتوانند تظاهر به توبه کرده باشند .

شما به چه استنادی میفرمایید که اژدهای موسی کوچک بوده اینها تخیلات شماست شما از کجا میدانید که فرعون نترسیده موسی بسیا ر معجزات عظیم در مصر انجام داد و اینها موجب ترس فرعون نشد فرعون خود را خدا میدانست و در نهایت حماقت از اینها نمیترسید یا تظاهر میکرد از اینها نمیترسد لطفا با دلیل صحبت کنید .

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّیةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ
سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت فرعون در آن سرزمین برتری‏جوی و از اسرافکاران بود

«یونس/83»

ضمناً شما مرتباً فرافکنی کرده وهیچ پاسخی به دو دلیل موجود در این ایه که نشان میدهد ساحران از جمله ایمان اورندگان به موسی نمیتوانند باشند نداده اید

اول اینکه ساحران از قوم موسی نبودند

دوم اینکه ساحران از فرعون ترسی نداشتند

این ایه با استنادات شما بر مبنای تفسیر به رای در ترجمه در تناقض است لطفاً بجای فرافکنی پاسخ این دو مطلب را بدهید .


سلام
اول اینکه گفته شد کفر مرتبط با سحر کفر عملی است مثل ترک نماز نه کفر عقیدتی
از طرف دیگر عنوان نفاق به کسی نسبت داده می شود که کفر عقیدتی را پنهان کند در حالیکه آنها به عنوان ساحر کافر نبوده اند که بخواهند آنرا پنهان کنند
دیگر اینکه شما پاسخ سوالات ما را از متن مرتبط با سحره فرعون در سور مختلف از جمله سوره طاها نمی دهید بعد می پرسید چرا جواب فلان سوال غیر مرتبط را نداده اید؟
یک اصل عقلایی وجود دارد که اثبات شی نفی ماعدا نمی کند یعنی اثبات ایمان عده ای از قوم موسی نافی ایمان دیگران نیست
اول اینکه این آیه مرتبط با ابتدای دعوت موسی ع است چرا که می دانیم پس از چندی همه قوم بدو ایمان آورند پس اینکه می فرماید ذریه ای یا عده ای از قومش، مربوط به اول دعوت اوست
بنابر این منافاتی ندارد با ایمان سحره
ثانیا در آیه مد نظر به علت عدم ایمان بقیه اشاره شده چون می فرماید با وجود ترس از فرعون و لشکریانش به او ایمان آوردند چون فرعون طغیانگر بزرگی بود. این بیان علاوه بر اینکه علت عدم ایمان بقیه را ذکر می کند، موید سخن ما در مورد عدم نفاق سحره نیز هست چون اقتضای ترس و نفاق عدم اظهار ایمان به موسی ع است نه اظهار بدان پس اینکه اظهار کردند نشانه شجاعت و اخلاص آنهاست نه نفاق ایشان . آنها نه تنها اظهار ایمان کردند بلکه فرعون را متهم به اجبار خود برای مقابله با موسی ع نمودند.
و اما در مورد اندازه اژدهای موسی شاهد ما این است که قرآن کریم برعکس شما به ترس سحره و مردم و فرعون از مار موسی هیچ اشاره نکرده در حالیکه به ترسشان از مار ساحران تصریح نموده است واسترهبوهم وجاووا بسحر عظیم اعراف 116
این نشان می دهد که تخیل زایی سحره در مورد طناب و ریسمانهای خود در ذهن افراد همراه با ایجاد ترس بوده اما موسی ع با واقعیتی عینی و بدون نیاز به ایجاد وحشت آن طناب و ریسمانها را با مار خود از بین برد. و همین تفاوت روشن که برعکس مردم خود ساحران در خارج شاهدش بودند بعنوان بیناتی موجب ایمانشان شد
اللهم اهدنا سواء السبیل
یا علیم[/]

و طاها;881127 نوشت:
اقا فتا
مثل اینکه هنوز تفاوت متعدی و لازم را نمیدانید.
مثلا ذهب یعنی رفت اما وقتی متعدی میشود یعنی برد

سلام

چه ربطی دارد بله فعل اتی متعدی به دو مفعول است و اینجا بحث بر سر معنی اتی است که عطا کردن است دادن است بخشیدن است نه رفتن .

و طاها;881127 نوشت:

اقا فتا پس معنایتان شاذ است. هیچ کسی این ایه را اینطوری معنا نکرده است.

خوب این نظر شماست نظر هرکس محترم است البته برای خودش

و طاها;881127 نوشت:

اقا فتا لطفا اینطوری شکوفا نکنید چون زبان عربی را دگرگون کردید!

خیلی از لطف شما ممنون

و طاها;881129 نوشت:
سلام

اقای فتا
این شما بودید که از من نقل و قول گرفتید
و
مثل اینکه شما اصلا توجه نمیکنید کدام بخش از کلام من را نقد کرده اید.
به پست شماره 48 دوباره نگاه کنید.

سلام

مشکل شما اینست که خوف از فرعون را با خوف از خدا اشتباه گرفته اید ایمان اورندگان از فرعون خوف داشتند نه از خدا و ساحرین ظاهراً از خدا ترس داشتند نه از فرعون .

موضوع قفل شده است