جمع بندی شبهه ای در مورد حدیث کسا

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه ای در مورد حدیث کسا

سلام . چون تازه عضو شدم نمیدونم که جای سوال اینجاست یا نه اما در صورت امکان پاسخ بدهید و منو از عذاب فکری ایجاد شده نجات بدهید
من هر روز به لطف خدا حدیث کسا میخوانم اما سوالی که نمیدونم چرا برام ایجاد شده اینه که
پیامبر تشریف می اورند خانه حضرت فاطمه و به خاطر کسالت برد یمانی را رویشان میکشند امام حسن و امام حسین بعلت سن کم و محبت به پدربزرگ می ایند و با ایاشن در برد یمانی جا میگیرند اما منطقی نیست که حضرت علی بیایند و ببینند که بله دو پسر و حضرت محمد در بستر یمانی هستند و ایشان هم بخواهند که بیایند و چون حضرت فاطمه میبیند ایشان هم میخواهند که در زیر یمانی باشند.این سوال من رو بدجور درگیر کرده خواهشا منو از شک در بیارید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

امین فتحی;826193 نوشت:
من هر روز به لطف خدا حدیث کسا میخوانم اما سوالی که نمیدونم چرا برام ایجاد شده اینه که
پیامبر تشریف می اورند خانه حضرت فاطمه و به خاطر کسالت برد یمانی را رویشان میکشند امام حسن و امام حسین بعلت سن کم و محبت به پدربزرگ می ایند و با ایاشن در برد یمانی جا میگیرند اما منطقی نیست که حضرت علی بیایند و ببینند که بله دو پسر و حضرت محمد در بستر یمانی هستند و ایشان هم بخواهند که بیایند و چون حضرت فاطمه میبیند ایشان هم میخواهند که در زیر یمانی باشند.این سوال من رو بدجور درگیر کرده خواهشا منو از شک در بیارید

با سلام و احترام

از مجموع روایاتی که در خصوص اصحاب کساء وارد شده است برداشت می شود این اتفاق، یک اتفاق طبیعی و به منظور رفع ضعف و کسالت یا بیماری نبوده است، بلکه به منظور معرفی و اعلان رسمی اهل بیت پیامبر(ص) بوده است، چرا که:

اولا:
اگرچه پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) از پدید آمدن ضعف جسمی سخن می گویند، اما عبا طلب نمودن از حضرت زهرا(س) ربطی به این ماجرا ندارد، چرا که اولا پیامبر(ص) همواره از بیرون که می آمدند عبا به همراه داشته‌اند، اما باز یک عبای خاص طلب نموده‌اند، ثانیا: حتی اگر عبا هم به همراه نداشته بوده اند، چرا با توجه به کسالت، به جای رو انداز، عبا طلب نمودند؟ پس روشن می شود که قصدشان استراحت نبوده است، و ثالثا: برای عبا هم قید تعیین نموده و فرمودند عبایی که یمانی باشد، روشن است که برای رفع خستگی و استراحت یمانی بودن عبا دخالتی ندارد؛ پس مراد پیامبر(ص) از بیان ضعف در بدن اشاره به نزدیک بودن رحلت ایشان است، لذا عبایی طلبیدند تا اهل بیت(ع) زمان خویش را که مصداق آیه شریفه تطهیر هستند معرفی نمایند.

ثانیا:
در بسیاری از روایات از پنج تنی که زیر آن عبا بوده اند با عنوان اهل کساء یا اهل عبا یاد شده است، این هم قرینه‌ای می‌شود بر اینکه جنبه عبا کشیدن، جنبه معرفی بوده و باید دائما به این نام خوانده و معرفی می‌شده‌اند:
مثلا عبدالله بن فضل هاشمی وقتی از امام صادق(ع) می پرسد چرا به جای روز رحلت پیامبر(ص)، یا روز شهادت حضرت فاطمه(س)، یا روز شهادت امام علی(ع)، یا شهادت امام حسن(ع)، روز عاشورا به عنوان بزرگترین روز مصیبت و غم و گریه معرفی شده است؟ امام صادق(ع) در پاسخ می فرمایند:
«فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع لَمْ يَكُنْ بَقِيَ مِنْ أَهْلِ الْكِسَاءِ أَحَدٌ... فَكَانَ ذَهَابُهُ كَذَهَابِ جَمِيعِهِمْ كَمَا كَانَ بَقَاؤُهُ كَبَقَاءِ جَمِيعِهِم‏»؛ پس هنگامی که حسین ع کشته شد دیگر احدی از اهل کساء در زمین باقی نماندند، پس رفتن او مانند رفتن جمیع آنان بود، همان‌طور که بودن او مانند بودن جمیع ایشان بود. (علل الشرایع، ج1، ص226)
یا در برخی زیارات امام حسین(ع) آمده است:
«السَّلَامُ عَلَى خَامِسِ أَصْحَابِ أَهْلِ الْكِسَاء»؛ سلام بر پنجمین اهل کساء.(ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص497)

ثالثا:
خود این اذن گرفتن و اذن دادن پیامبر (ص) موضوعیت دارد، در روایات متعددی حتی در منابع اهل سنت آمده است که برخی همسران پیامبر(ص) در همان ماجرا، یا تکرار آن نزد پیامبر(ص) آمده و اذن ورود به زیر عبا را خواسته‌اند اما پیامبر(ص) به آنها اجازه نداده است، مثلا وقتی ام سلمة از پیامبر(ص) اذن خواست و گفت: آیا من از اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر(ص) فرمودند:
«انك على خير و هؤلاء أهل بيتي‏»؛ تو جایگاه خوبی داری و بر خیر هستی، اما اینان اهل بیت(ع) (خاص) من هستند.(قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج2، ص542)
یا فرمودند: «انت من ازواج النبی»، تو از همسران پیامبر(ص) هستی.(همان، ج9، ص38)
لذا این که تک تک اهل بیت(ع) برای حضور در کنار پیامبر(ص) اذن خواسته‌اند و آن حضرت به ایشان اذن داده است به معنای این است که حضورشان به عنوان اهل کساء با رضایت پیامبر(ص) بوده است و تنها اوست که بیان می کند مراد از اهل بیتش در آیه شریفه تطهیر چه کسانی هستند، پس ورود به این چایگاه باید با تأیید پیامبر(ص) باشد.

جمع بندی و نتیجه

از مجموع ادله فوق روشن می‌شود حدیث کساء در حقیقت یک استراتژی برای معرفی مصادیق اهل بیت(ع) درآیه شریفه تطهیر است، بالاخره آیه ای نازل شده و رجس و پلیدی را به صورت مطلق از اهل بیت پیامبر(ص) دور خوانده است، اما پیامبر(ص) باید مراد از این اهل بیت(ع) را به مردم معرفی می‌نمود، تا همسران و سایر اهل بیتش که معصوم نیستند در آن داخل نشوند، لذا با توجه به نزدیکی رحلتشان این گام را برای معرفی ایشان انتخاب نمودند. به همین خاطر است که در یک حادثه تأمل بر انگیز عبا روی سر ایشان کشیده و غیر ایشان را راه نداده و می فرمودند: خداوندا اینها اهل بیت من هستند.(احقاق الحق، ج2، ص514)
نتیجه این استراتژی در معرفی اهل بیت(ع) به گونه ای نتیجه بخش بوده است که ابو جعفر طحاوی یکی از علمای اهل سنت که بسیار مورد قبول وهابیت نیز هست، در کتاب مشکل الآثار ضمن بررسی آیه تطهیر و روایات در خصوص آن، به خاطر همین ماجرای کساء که در روایات متعدد آمده است، مراد از اهل بیت(ع) را فقط در همان پنج تن دانسته است.
پس ورود حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) زیر عبا از روی نعوذ بالله سرگرمی یا کنجکاوی و... نبوده است، بلکه اذن ورود گرفتن ایشان هم حکایت از حادثه ای خاص داشته که باید نقل شود که به ایشان اجازه ورود به مصادیق اهل بیت ع داده شده، اما به غیر ایشان اذن داده نشد.

با سلام

بعضی روایات نوشتن که اول رسول خدا ص 4 نفر را جمع کرد زیر عبایش وگفت خدایا اینان اهل بیت من هستند بعد آیه تطهیر نازل شد همچنانکه در حدیث کساء در مفاتیح نیز امده واین مساله راهگشای بسیاری از مشکلاتیست که گریبانگر مدرسه سقیفه شده مانند چطور ممکنست که خداوند اول آیه تطهیر را نازل کند بعد رسول خدا ص بگوید خدایا اینان اهل بیت من هستند و ... :

وروى الحاكم في المستدرك :

4709 - حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّعْرَانِيُّ، ثنا جَدِّي، ثنا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْحِزَامِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي فُدَيْكٍ، حَدَّثَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِي بَكْرٍ الْمُلَيْكِيُّ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَمَّا نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَى الرَّحْمَةِ هَابِطَةً، قَالَ: «ادْعُوا لِي، ادْعُوا لِي» فَقَالَتْ صَفِيَّةُ مَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَهْلَ بَيْتِي عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ» فَجِيءَ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كِسَاءَهُ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ» ، وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: {إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا} [الأحزاب: 33] «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ» وَقَدْ صَحَّتِ الرِّوَايَةُ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ أَنَّهُ عَلَّمَهُمُ الصَّلَاةَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ كَمَا عَلَّمَهُمُ الصَّلَاةَ عَلَى آلِهِ"


حدیث قاطع و موید در نبودن ازواج :

قد حدثنا فهد
حدثنا سعيد بن كثير بن عفير
حدثنا ابن لهيعة عن أبي صخر عن أبي معاوية البجلي عن عمرة الهمدانية قالت أتيت أم سلمة فسلمت عليها فقالت من أنت فقلت عمرة الهمدانية فقالت عمرة يا أم المؤمنين أخبريني عن هذا الرجل الذي قتل بين أظهرنا فمحب ومبغض تريد علي بن أبي طالب قالت أم سلمة أتحبينه أم تبغضينه قالت ما أحبه ولا أبغضه فقالت أنزل الله هذه الآية إنما يريد الله إلى آخرها وما في البيت إلا جبريل ورسول الله صلى الله عليه وسلم وعلي وفاطمة وحسن وحسين عليهم السلام فقلت يا رسول الله أنا من أهل البيت فقال إن لك عند الله خيرا فوددت أنه قال نعم فكان أحب إلي مما تطلع عليه الشمس وتغرب
الكتاب :بيان مشكل الآثار
المؤلف: الإمام أبو جعفر الطحاوي

اين جمله ام سلمه رض : فوددت أنه قال نعم : يعني چقدر دوست داشتم كه رسول الله ص درجواب سوالم بگويد بله تو هم از اهل بيت مشمول آيه تطهيري هستي ، كه از هرچه خورشيد بران طلوع وغروب ميكرد برايم محبوبتر بود اما نگفت !!!!!!!

تفصیل مطالب در مورد خمسه کسا ء :https://sites.google.com/site/hojjah/kasa.doc?attredirects=0&d=1

سوال
طبق حدیث کساء، پیامبر(ص) تشریف می آورند خانه حضرت فاطمه(س)، و به خاطر کسالت برد یمانی رویشان میکشند، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بعلت سن کم و محبت به پدربزرگ می آیند و با ایشان در برد یمانی جا میگیرند، اما منطقی نیست که حضرت علی(ع) بیایند و ببینند که دو پسرشان و حضرت محمد(ع) در بستر یمانی هستند و ایشان هم بخواهند که بیایند و چون حضرت فاطمه(س) این منظره را می بینند ایشان هم بخواهند که در زیر یمانی باشند. لطفا بنده را راهنمایی کنید.

پاسخ

از مجموع روایاتی که در خصوص اصحاب کساء وارد شده است برداشت می شود این اتفاق، یک اتفاق طبیعی و به منظور رفع ضعف و کسالت یا بیماری نبوده است، بلکه به منظور معرفی و اعلان رسمی اهل بیت پیامبر(ص) بوده است، چرا که:

اولا: اگرچه پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) از پدید آمدن ضعف جسمی سخن می گویند، اما عبا طلب نمودن از حضرت زهرا(س) ربطی به این ماجرا ندارد، قرائن متعددی این برداشت را تقویت می‌کنند:
الف) پیامبر(ص) همواره از بیرون که می آمدند عبا به همراه داشته‌اند، اما باز یک عبای خاص طلب نموده‌اند.
ب) حتی اگر عبا هم به همراه نداشته بوده اند، چرا با توجه به کسالت، به جای رو انداز، عبا طلب نمودند؟ پس روشن می شود که قصدشان از طلب نمودن عبا، استراحت نبوده است.
ج) برای عبا هم قید تعیین نموده و فرمودند عبایی که یمانی باشد، روشن است که برای رفع خستگی و استراحت یمانی بودن عبا دخالتی ندارد؛ پس مراد پیامبر(ص) از بیان ضعف در بدن اشاره به نزدیک بودن رحلت ایشان است، لذا عبایی طلبیدند تا اهل بیت(ع) زمان خویش را که مصداق آیه شریفه تطهیر هستند معرفی نمایند.

ثانیا: در بسیاری از روایات از پنج تنی که زیر آن عبا بوده اند با عنوان اهل کساء یا اهل عبا یاد شده است، این نشان می‌دهد که ماجرای عبا کشیدن، جنبه معرفی داشته، لذا اهل بیت(ع) گاهی به این نام خوانده و معرفی می‌شده‌اند:
مثلا عبدالله بن فضل هاشمی وقتی از امام صادق(ع) می پرسد چرا به جای روز رحلت پیامبر(ص)، یا روز شهادت حضرت فاطمه(س)، یا روز شهادت امام علی(ع)، یا شهادت امام حسن(ع)، روز عاشورا به عنوان بزرگترین روز مصیبت و غم و گریه معرفی شده است؟ امام صادق(ع) در پاسخ می فرمایند:
«فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع لَمْ يَكُنْ بَقِيَ مِنْ أَهْلِ الْكِسَاءِ أَحَدٌ... فَكَانَ ذَهَابُهُ كَذَهَابِ جَمِيعِهِمْ كَمَا كَانَ بَقَاؤُهُ كَبَقَاءِ جَمِيعِهِم‏»؛ پس هنگامی که حسین ع کشته شد دیگر احدی از اهل کساء در زمین باقی نماندند، پس رفتن او مانند رفتن جمیع آنان بود، همان‌طور که بودن او مانند بودن جمیع ایشان بود.(1)
یا در برخی زیارات امام حسین(ع) آمده است:
«السَّلَامُ عَلَى خَامِسِ أَصْحَابِ أَهْلِ الْكِسَاء»؛ سلام بر پنجمین اهل کساء.(2)

ثالثا: خود این اذن گرفتن و اذن دادن پیامبر (ص) موضوعیت دارد، در روایات متعددی حتی در منابع اهل سنت آمده است که برخی همسران پیامبر(ص) در همان ماجرا، یا ماجرای مشابه آن نزد پیامبر(ص) آمده و اذن ورود به زیر عبا را خواسته‌اند اما پیامبر(ص) به آنها اجازه نداده است، مثلا وقتی ام سلمة از پیامبر(ص) اذن خواست و گفت: آیا من از اهل بیت شما نیستم؟ پیامبر(ص) فرمودند:
«انك على خير و هؤلاء أهل بيتي‏»؛ تو جایگاه خوبی داری و بر خیر هستی، اما اینان اهل بیت(ع) (خاص) من هستند.(3)
یا فرمودند: «انت من ازواج النبی»، تو از همسران پیامبر(ص) هستی.(4)
لذا این که تک تک اهل بیت(ع) برای حضور در کنار پیامبر(ص) اذن خواسته‌اند و آن حضرت به ایشان اذن داده است به معنای این است که حضورشان به عنوان اهل کساء با رضایت پیامبر(ص) بوده است و تنها اوست که بیان می کند مراد از اهل بیتش در آیه شریفه تطهیر چه کسانی هستند، پس ورود به این چایگاه باید با تأیید پیامبر(ص) باشد.

جمع بندی و نتیجه
از مجموع ادله فوق روشن می‌شود حدیث کساء در حقیقت یک استراتژی برای معرفی مصادیق اهل بیت(ع) درآیه شریفه تطهیر است، بالاخره آیه ای نازل شده و رجس و پلیدی را به صورت مطلق از اهل بیت پیامبر(ص) دور خوانده است، اما پیامبر(ص) باید مراد از این اهل بیت(ع) را به مردم معرفی می‌نمود، تا همسران و سایر اهل بیتش که معصوم نیستند در آن داخل نشوند، لذا با توجه به نزدیکی رحلتشان این گام را برای معرفی ایشان انتخاب نمودند. به همین خاطر است که در یک حادثه تأمل بر انگیز عبا روی سر ایشان کشیده و غیر ایشان را راه نداده و می فرمودند: خداوندا اینها اهل بیت من هستند.(5)
نتیجه این استراتژی در معرفی اهل بیت(ع) به گونه ای نتیجه بخش بوده است که ابو جعفر طحاوی یکی از علمای اهل سنت که بسیار مورد قبول وهابیت نیز هست، در کتاب مشکل الآثار ضمن بررسی آیه تطهیر و روایات در خصوص آن، به خاطر همین ماجرای کساء که در روایات متعدد آمده است، مراد از اهل بیت(ع) را فقط در همان پنج تن دانسته است.
پس ورود حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) زیر عبا از روی نعوذ بالله سرگرمی یا کنجکاوی و... نبوده است، بلکه اذن ورود گرفتن ایشان هم حکایت از حادثه ای خاص داشته که باید نقل شود که به ایشان اجازه ورود به مصادیق اهل بیت ع داده شده، اما به غیر ایشان اذن داده نشد.
________________________________
1. علل الشرایع، ج1، ص226.
2. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص497.
3. قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج2، ص542.
4. همان، ج9، ص38.
5. همان، ج2، ص514.

موضوع قفل شده است