دارم نابود میشم درمانده شدم

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دارم نابود میشم درمانده شدم

=((:- واقعا امشب از ته دلم امام حسین (ع) را صدا زدم نجاتم بدند
حس پوچی دارم بودنم تو این دنیا عذاب آور هست
پول روانشناسو ندارم هیچ حامی هم ندارم
یه روز دعا و قرآن می خونم یه هفته نمی خونم
ایمانم خیلی ضعیف شد
خدا را التماس می کنم نجاتم بده
مادرم افسرده و غم گین خودم داغون
خسته شدم درمانده شدم
نمی دونم چمه اما بی قرارم دل آشوبم نمی تونم بخندم
منم آرامش می خوام=((=((:-<:->

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

تبسم عشق;825943 نوشت:
سلام
واقعا امشب از ته دلم امام حسین (ع) را صدا زدم نجاتم بدند
حس پوچی دارم بودنم تو این دنیا عذاب آور هست
پول روانشناسو ندارم هیچ حامی هم ندارم
یه روز دعا و قرآن می خونم یه هفته نمی خونم
ایمانم خیلی ضعیف شد
خدا را التماس می کنم نجاتم بده
مادرم افسرده و غم گین خودم داغون
خسته شدم درمانده شدم
نمی دونم چمه اما بی قرارم دل آشوبم نمی تونم بخندم
منم آرامش می خوام

با سلام و احترام
بزرگوار
میشه بگید چرا و چه عواملی شما را خیلی اذیت می کند، از کی اینگونه شدید؟! آیا واقعا می خواهید تغییر کنید؟! از چی خیلی خوشتان میاد؟!

سلام

در حالت عادی شخصیت شادی دارم...اطرافیان من را می رنجانند از غریبه تا خانواده ی خودم و میرم تو فاز غم و ناراحتی...
اعصابم فوق العاده ضعیفه به این فکر می کنم مادر و پدر نرمال داشتم من هم الآن آرامش داشتم
از نظر مالی هوامو دارند اما من را از مهم ترین نعمت! آرامش روح و روان محروم کردند...
از این که حس کنم کسی از من بدش بیاد از این که همه ش بازنده بشم مثلا یکی یه حرفی بزنه و من نتونم دفاع کنم...

از این که خانواده م خیلی روی تربیت فرزندم تأثیر دارند حرف ها و رفتارهای زشتی از خودشون بروز میدن
جلوی فرزند ده ساله ام مراعات نمی کنند طوری که بچه به جای بازی, وارد دنیای آدم بزرگ ها شده...

از این که اعتماد به نفس ندارم آدم های قلدر و زورگو توی زندگیم دارم آدم هایی که من را مورد تمسخر قرار میدهند من را تحقیر می کنند
این ها و فکر کردن به این ها من را دچار افسردگی می کند

و بعدی چند تا بارداری ناموفق داشتم و خیلی آسیب دیدم و متأسفانه فکر نمی کنم باز هم بتونم مادر شوم یا اگرم بشم با دردسر و....تا زن باردار یا فرزند تازه متولد شده ببینم حسرت می خورم...

از این که در حفظ سلامت جسمی بی اراده ام...

اما از اینکه آرامش داشته باشم خوشم میاد ایمانم قوی باشه خیلی چیزا بلد باشم حرف زدنم بدون اضطراب و سوتی باشه
اما انقدر به من برچسب خنگ و گیج زده شد و میشه که واقعا فکر می کنم هستم...=((
یه خانومی با چهل سال سن نمره الف میشه اما من با 28 سال سن معدل زیر 17...

بله دوست دارم تغییر کنم

تست افسردگی بک جوابش برایم وخیم شد

تبسم عشق;827447 نوشت:
سلام
یه خانومی با چهل سال سن نمره الف میشه اما من با 28 سال سن معدل زیر 17...

مام مشروط میشیم... =P~
هیچچچچچ اشکالی نداره همه جا آرووومه New russian

[="Navy"]

تبسم عشق;825943 نوشت:
سلام..........

با سلام

به نظر من بهتره به يه روانپزشک يا روانشناس باليني مراجعه کنيد.

در پناه خدا. التماس دعا.[/]

تبسم عشق;827447 نوشت:
.اطرافیان من را می رنجانند از غریبه تا خانواده ی خودم و میرم تو فاز غم و ناراحتی...

با سلام و احترام
عمده مشکل شما ظاهرا همین اطرافیان هستند که رفتارهای آنان موجب ناراحتی و نا آسودگی روحی و روانی شما شده است.
بی زحمت رفتارهای تک تک اطرافیان را به طور جزئی بگویید تا بررسی کنیم و البته واکنش شما چگونه هست توضیح دهید تا مشکل را به طور اساسی بررسی و راهکار ناسب را ارئه دهیم.

سلام
منونم از پی گیری تون@};-

تمسخر و تحقیر من یا همسرم حتی جلوی جمع!!! توسط یکی از والدینم من را می رنجاند اون لحظه واکنش خاصی نشان نمی دهم فقط لبخند می زنم اما توی دلم غصه می خورم
بخوام ریز بشم زیاد هست و جواب ها را از قبل می دانم...

من در حال حاضر به اعتماد به نفس و عزت نفس و اراده آهنین و ایمان خیلی قوی احتیاج دارم

از دوستانی که همراهی و راهنمایی ام می کنند سپاس گذارم
اجرتون با شهدا...

به درک سیاه

تبسم عشق;827538 نوشت:
من در حال حاضر به اعتماد به نفس و عزت نفس و اراده آهنین و ایمان خیلی قوی احتیاج دارم

پس خواهرم
1. خودتان را قبول کنید.
2. به حرف دیگران ارزشی قائل نشوید.
3. جواب دیگران از قبل آماده کرده و با همان تبسم بگویید( بی جواب نباشید)
4. استعداد و توانایی و نقاط قوت خودتان را باور کنید.
5. دیگران در زندگی خودتان موثر ندانید، بدانید فقط موثر اصلی خداست.
6. به افراد بی شخصیت، بی اهمیت شوید و ارتباط خودتان را با آنها کمتر و معمولی تر بکنید.
7. در فرصت مناسب و موقعیت خود، جوابهای دندان شکنی را به انها بدهید.
8. خودتان را زرنگ و باهوش نشان بدهید.
9. موقع صحبت کردن با تن صدای بلند و همراه با اقتدار حرف بزنید.
10. واقعا قبول کنید که غیر از خد همه بی اثرند.
11. طوری باشید که نگاه، رفتار و اخلاق دیگران برای شما پشه ای ارزش نداشته باشد( رفتارهای نادرست)
12. تلقین و خودگویی مثبتی از خود داشته باشید.
13. به هیچ وجه منفی بافی نکنید.
14. با ورزش کردن و یا با انجام کارهای خوب و مفید و موثر خودتان را مشغول کنید.
15. ناراحتی های خودتان به درون خود نریزید، اگر بتوانید با همسرتان درد و دل کرده و یا شخصی شما را اذیت می کند با پاسخ قوی و متین جوابگو باشید، دیگر بار منفی را احساس نخواهید کرد.

انتخاب اول;827547 نوشت:
به درک سیاه

یعنی چی؟!منظورتان را متوجه نشدیم.

سلام
برای حصول اعتماد به نفس بالا موارد مختلفی هست که یکی از مهمتریناش اعتماد و اعتقاد و دوستی با خداست و دیگریش ورزش هست.
ولی از من می شنوید، توآم با داشتن موارد بالا:
سعی کنید تصویر خودتونو در ضمیر نیمه آگاه خودتون عوض کنید.
به این صورت که در مواقعی از روز که احساس آرامش دارید به خصوص اول صبح هنگام بیداری و شب موقع خواب و ظهر بعد از نماز و ناهار و موقع چرت زدن، سعی کنید جملاتی پر انرژی و مثبت رو به صورت تکراری مدام تکرار کنید.
این جملات باید مثبت باشند نه منفی...
مثلا نباید بگویید "من هیچگاه تپق نمی زنم." باید بگویید"من از خدای خود به خاطر استعداد سرشاری که در فن سخنوری داده قدردانی می کنم."
اتفاقا فرانسوی ها کلمه ای به نام "خسته نباشید" ندارید...بلکه می گن"شاد و تندرست باشید" یا آلمانی ها می گن"همیشه جوان باشید".
چون اثر جملات منفی منفی است.
تکرار جملات سرشار از انرژی و تفکر و تصور شرایط ایده آلی که دوستش دارید مثل همراه بودن با افراد خانواده یا فامیل یا دوستان و ... حتی در میان جمعی که همه عاشقانه به شما نگاه می کنند باعث می شه کم کم و به مرور زمان تصور خودتون رو در ضمیر نیمه آگاه عوض کنید.
همه ما در ضمیر نیمه آگاه خود، تصویری از خود را می سازیم و آن تبدیل به شخصیت ما می شود.
جمله قصاری که منصوب به امام علی (ع) است و البته بنده سندی پیدا نکردم چون اصلا سند شناس نیستم:
مراقب افکارت باش که گفتارت می‌شود، مراقب گفتارت باش که رفتارت می‌شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می‌شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می‌شود، مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود.
تمام اتفاقات و مسخره شدن ها یا موفقیت ها و ...حاصل همین تفکرات و رفتار هایی است که حاصل این تفکرات است.
وقتی تفکری برای ما احساسی بوجود آورد و این تفکر توام با احساس نهادینه شد، مسلما روی رفتار های ما تاتثیر می گذارد.
پس بدون اینکه منتظر بهبود شرایط باشید، با اعتماد به خدا، در مواقع آرامش در شبانه روز سعی کنید چشمانتان را ببندید و تفکرات منفی را از بین برده و تفکرات مثبت داشته باشید و با گفتن جملات آرام بخش و مثبت و تکرار آنها و تصور مجلسی که شما در گرانبهای آن هستید و همه عاشقانه به شما نگاه می کنند و ... به مرور زمان کمک می کند تا تصور خود را در ضمیر نیمه آگاه عوض کرده و خود به خود، نتیجه رفتاری کار شما، در اعمال و رفتارتان به گونه ای بروز کند که از دیگران فقط احترام ببینید!
بنده تجربه کردم و جواب گرفتم. این یک روش روانشناسی هست.
در تصوراتتان به جاهایی که احساس آرامش به شما می دهد بروید و در گفتارتان و تکرار جملات پر انرژی، سعی کنید جملاتتان در جهت رفع احساسات منفیتان باشد... مثلا اگر نمی خواهید تپق بزنید، بگویید من از استعداد عالی سخنوری که خدا دروجود من قرار داده بینهایت سپاسگزارم... این موارد باعث می شود تصویرمان در ضمیر نیمه آگاه اصلاح شود. البته باید این جملات را پشت سر هم با صدایی آرام تکرار کنید. مثلا هر جمله 5 بار یا 10 بار...
شاید بپرسید، چه تاثیری دارد؟
خوب هر کسی تصوری و تصویری از خود در مغز دارد. با تخریب و تضعیف آن، فرد دچار خود کم بینی می شود..
با بهبود آن و عشق فرد به خویشتن و آشتی با درون، به تدریج این تصویر می تواند به فردی قابل احترام تبدیل شود و به صورت خود به خودی روی شخصیت فرد تاثیر گذارد.
اینکه در برخی جمع ها، وقتی سعی می کنید خود را جنتل من یا باحال یا ... نشان دهید ولی نمی شود، این است که سعی می کنید با ضمیر خودآگاه، این کار را انجام دهید غافل از ایکه ضمیر نیمه آگاه اصل هویت شما را فاش می کند...
پس با خودتان آشتی کنید و این موارد را امتحان کنید...ان شاءال...سودمند باشد...موفق باشید...

تبسم عشق;827538 نوشت:
سلام
منونم از پی گیری تون@};-

تمسخر و تحقیر من یا همسرم حتی جلوی جمع!!! توسط یکی از والدینم من را می رنجاند اون لحظه واکنش خاصی نشان نمی دهم فقط لبخند می زنم اما توی دلم غصه می خورم
بخوام ریز بشم زیاد هست و جواب ها را از قبل می دانم...

من در حال حاضر به اعتماد به نفس و عزت نفس و اراده آهنین و ایمان خیلی قوی احتیاج دارم


سلام
چون فرمودید والدین ، تاکید میکنم توضیحات من را جسلرت به کسی برداشت نکنید. من بطور کلی عرض میکنم

یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود شخصی دیگران را مورد تمسخر قرار دهد این است که احساس میکند از آنها پایینتر است! بله شاید عجیب باشد اما حقیقت این است که اگر مورد تمسخر کسی واقع شدید اولین احتمال این است که او دارد حسرت شما را میخورد. اعمالی مثل تمسخر ، غرور ، خجالت و.... سلاح های ما برای پنهان کردن ترس ما هستند ، ترسی که از آشکار شدن نقاط ضعف خود داریم. کسی که دیگران را مسخره میکند در درون خود کمبودی را احساس میکند که کشف آن نیاز به کار روانشناسانه دارد. پس هر وقت مورد تمسخر قرار گرفتید بدانید حتما ارزش هایی در شما وجود دارد

نکته دوم اینکه در نمایش مثبت از خودتان کوشا باشید. جوری رفتار کنید که دیگران نتوانند از شما سوژه ای برای تمسخر پیدا کنند. اما در عین حال بیاد داشته باشید شما هرگز وظیفه ندارید خودتان را به دیگران اثبات کنید!

شما مدام در صحبت هایشان میگویید من اعتماد به نفس ندارم. به نظر من دلیلش این است که خواسته یا ناخواسته سعی میکنید خودتان را به دیگران اثبات کنید. مثلا اگر دیگران شما را به دلیل حساس بودن در تربیت فرزند مسخره کنند تلاش میکنید به آنها اثبات کنید کارتان صحیح است ، اما نمی توانید قانعشان کنید! و فکر میکنید حتما اعتماد به نفس لازم برای اثبات نظرتان را نداشته اید. خب این کاملا اشتباه است!

تعریف صحیح اعتماد به نفس این است:

۱ - عملکرد خود را بسنجید و بهترینش را انتخاب کنید

۲ - به آنچه صحیح دانسته اید اعتقاد داشته باشید

۳ - در حد لزوم بتوانید دلایل عقلانی و دینی برای اعتقاد و عملکرد خود داشته باشید

همین!
دیگر لازم نیست برای تک تک افراد توضیح بدهید. وقتی شما مدام سعی کنید به دیگران اثبات کنید که کارتان صحیح است ، بر روی ذهن خود تاثیر منفی می گذارید و ناخواسته ضعف خود را به آنها نشان میدهید

تبسم عشق;827538 نوشت:
من در حال حاضر به اعتماد به نفس و عزت نفس و اراده آهنین و ایمان خیلی قوی احتیاج دارم

قسمتی از یک فیلم را بارها تعریف کرده ام ولی همیشه ارزش تعریف کردن دارد

استاد هنرهای رزمی داشت به شاگردش آموزش می داد اما شاگرد اصلا نمی توانست حتی یک ضربه به استاد بزند!

استاد به او گفت:
مشکل تو این است که خیلی تلاش میکنی به من ضربه بزنی!

شاگرد با تعجب پرسید:
پس چکار کنم؟!

استاد گفت:
فقط به من ضربه بزن!

خواهر گرامی ، کلماتی مثل قوی ، آهنین ، پولادین و....که به کار میبرید یعنی شما از اعتماد به نفس یک عمل دور از دسترس را در ذهن دارید. یک غول بی شاخ و دم که نمی شود به او ضربه زد!

هر چه در ذهنتان کوه را بلندتر ببینید ، ناخودآگاه سخت تر میتوانید از آن بالا بروید. درس آن استاد به شاگردش این بود که کارها را آسان بگیر

[="Navy"]

نشاط;827554 نوشت:
به حرف دیگران ارزشی قائل نشوید.

البته در اين زمينه رواياتي هم داريم از قبيل قضيه مسافرت جناب لقمان همراه با پسرش و اون مرکب سواري...

ولي ياد يه مطلبي از نويسنده خارجي هم افتادم :

[/]

موضوع قفل شده است