پیامبر و احتمال خطای بزرگ در آیه 76 اسراء

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پیامبر و احتمال خطای بزرگ در آیه 76 اسراء

در آیه 76 سوره اسراء می خوانیم : « و ان کادوا لیستفزونک من الارض لیخرجوک منها و اذا لا یلبثون خلافک الا قلیلا ».و نزدیک بود که کافران تو را از سرزمین خود سبک و دلسرد کرده و از آنجا به مکر و حیله و فریب بیرون کنند اگر با تو چنین می کردند در این صورت پس از آن ماندک زمانی بیش زیست نمی کردند. آیه قرآن در حالی چنین چیزی را اشاره می کند که همه ما می دانیم پیامبر از مکه اخراج شد و هیچ اتفاقی هم برای مشرکان نیافتاد. یعنی اینکه هرگز بلای که این آیه سوره به آن اشاره می کند اتفاق نیافتاد و بعد از هشت سال پیامبر توانست مشرکان را شکست داده و مکه را بگیرد. پرسش من درباره موضوع این آیه است. چرا با آنکه پیامبر را از مکه اخراج کردند اتفاقی برای مشرکان نیافتاد؟چرا پس از اخراج پیامبر بیشتر از اندک زمانی زیست کردند؟ و بعد از آن هم تسلیم شده و ادامه زیست دادند و اتفاق خاصی هم برایشان نیافتاد.؟

همچنین آیه 74 سوره اسراء می فرماید:« و لو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئا قلیلا» درباره این آیه هم توضیح بدهید.

با سلام
متن عربی آیه : وَإِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجوكَ مِنْهَا وَإِذًا لاَّ يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً

شان نزول آیه

مشهور آن است که اين آيات در مورد اهل مكه نازل شده که دور هم جمع شدند و تصميم گرفتند پيامبر (صلي الله عليه و آله) را از مكه بيرون كنند. اما پس از آن تصميم گرفتند پيامبر (صلي الله عليه و آله) را اعدام کنند و به دنبال آن خانه پيامبر (صلي الله عليه و آله) از هر سو محاصره شد، و همانگونه كه مى‏دانيم پيامبر (صلي الله عليه و آله) از اين حلقه محاصره، به طرز اعجاز آميزى، بيرون آمد و به سوى مدينه حركت كرد و سرآغاز هجرت گرديد. ولى بعضى گفته‏اند اين آيات در رابطه با پيشنهاد يهود مدينه نازل شده است كه براى خارج كردن پيامبر (صلي الله عليه و آله) از مدينه به خدمتش رسيده گفتند، اين سرزمين، سرزمين انبياء نيست، سرزمين پيامبران شام است، اگر مى‏خواهى دعوتت پيشرفت كند بايد آنجا بروى. ولى با توجه به اينكه اين سوره، مكى است، تناسبى با اين شان نزول ندارد، به علاوه جمله‏هاى آيات فوق چنان كه خواهيم ديد نيز متناسب با محتواى اين شان نزول نيست.

************************************


**********************************

  • و نزديک بود که تو را از اين سرزمين برکنند تا از آنجا آواره ات سازند، و خود پس از تو جز اندک زمانی نمی ماندند

  • ترجمه فولادوند و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركَنَند، تا تو را از آنجا بيرون سازند، و در آن صورت آنان [هم‏] پس از تو جز [زمان‏] اندكى نمى‏ماندند

  • ترجمه مجتبوی و همانا نزديك بود كه تو را از اين سرزمين برانگيزانند- بى‏آرام كنند و از جا به در برند- تا از آنجا بيرونت كنند، و آنگاه پس از تو درنگ نمى‏كردند مگر اندكى

  • ترجمه مشکینی و حقّا نزديك بود كه (در زمان قبل از نزول اين آيه) تو را از زمين مكه بشورانند تا از آن بيرونت كنند، و اگر چنين مى‏شد آنها نيز پس از تو جز اندك زمانى درنگ نمى‏كردند (چنان كه يك سال پس از بيرون كردن آن حضرت، در جنگ بدر كشته شدند و به سرزمين مكه بازنگشتند)

  • ترجمه بهرام پور و همانا نزديك بود تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آن بيرون برانند، و هرگاه چنين مى‏كردند آنها پس از تو جز اندك زمانى باقى نمى‏ماندند

تفسیر الميزان

" وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا". كلمه" استفزاز" به معناى سوق دادن و تحريك خفيف و آسان است، و الف و لام در" الأرض" براى عهد است، و مقصود از آن زمين معهود، مكه معظمه است، و كلمه" خلاف" به معناى بعد است، و مقصود از قليل زمان اندك است. و معناى آيه اين است كه مشركين نزديك بود كه ترا وادار كنند تا از مكه بيرون شوى، و اگر ايشان ترا بيرون مى‏كردند، بعد از رفتن تو، زمان زيادى زنده نمى‏ماندند، بلكه پس از مدت كوتاهى همه هلاك مى‏شدند. بعضى «2» گفته‏اند: مراد اتحادى است كه مشركين با يهود كردند تا آن جناب را از سرزمينهاى عرب بيرون كنند. و ليكن اين احتمال بعيد به نظر مى‏رسد چرا كه سوره مورد بحث، مكى است و آيات آن هم در يك سياق است و گرفتارى رسول خدا (ص) با يهوديان در مدينه و بعد از هجرت بوده است. _______________ (1) مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 82، چاپ بيروت. (2) مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 83.

*******************************

تفسیر نور
اين آيه، اشاره به آيه‏ى 30 سوره‏ى انفال است كه مى‏فرمايد: «واذ يَمكر بِك الذّين كفروا لِيثبِتوك او يَقتلوك او يخرِجوك و يمكرون و يمكراللّه واللّه خيرالماكرين» يادآور زمانى را كه كفّار نقشه مى‏كشيدند تا تو را حبس كنند يا بكشند يا بيرونت كنند، آنان نيرنگ مى‏زنند و خدا هم تدبير مى‏كند و خداوند بهترين تدبير كنندگان است. 1- پيامبر در معرض هرگونه خطر، توطئه، ترور، آوارگى وتبعيد بود. «كادوا ليستفزّونك ...» 2- دشمنان مكتب، هدفشان قلع و قمع كردن اساس دين است و در اين راه، به احدى حتى پيامبر رحم نمى‏كنند. «ليستفزّونك» 3- طرح كافران در مرحله اوّل، ايجاد رخنه در فكر واعتقاد رهبر است، «ليفتنونك عن الّذى...» ودر مرحله بعد، شدّت عمل وتبعيد واخراج اوست. «ليخرجوك...» 4- حضور پيامبر در ميان مردم، مانع قهر الهى است و اگر آن حضرت را از خود دور و تبعيد كنند، در فاصله كمى نابود مى‏شوند. «لايلبثون خلافك الاّ قليلا» 5 - قرآن كريم، هم از غيب خبر مى‏دهد و هم با بيان ناكامى توطئه‏هاى دشمن به پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله تسلّى مى‏دهد. «كادوا ليستفزّونك ... لايلبثون خلافك الاّ قليلاً»


متن آیه : وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً

شان نزول آیه

در مورد اين آيات بحث‏انگيز شان نزولهاى مختلفى نقل كرده‏اند كه بعضى از آنها با تاريخ نزول آنها به هيچوجه سازگار نيست، از جمله: جمعى از نمايندگان قبيله" ثقيف" خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمدند و عرض كردند: ما با تو بيعت مى‏كنيم اما به سه شرط: اول آنکه در موقع نماز براى ركوع و سجود خم نشويم! دوم آنکه بتهايمان را به دست خودمان نشكنيم، خودت بشكن! سوم اجازه بده بت "لات" يك سال بماند! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد به درد نمى‏خورد، و اما شكستن بتهايتان به دست خودتان مايليد انجام دهيد، اگر مايل نيستيد ما خودمان مى‏شكنيم! و اما عبادت "لات" من به شما چنين اجازه‏اى را نمى‏دهم. ولى درخواست كنندگان هم چنان به درخواست خود ادامه مى‏دادند تا اينکه اين آيات نازل شد. اين سوره اساسا قبل از هجرت پيامبر نازل شده و در آن زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين قدرت ظاهرى نداشت كه مشركان در برابرش اينچنين تواضع كنند.

تفسیر نور


اين آيه با عصمت پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ گونه تعارضى ندارد. جمله‏ى «نزديك بود گناه كنى» به معناى «گناه كردن» نيست. به علاوه جمله‏ى «اگر استوار كردن ما نبود...» حالت شرطى دارد، يعنى اگر حمايت ما نبود شايد متمايل مى‏شدى. ولى چون آن بود، تمايل هم پيدا نشد. در موارد ديگر هم شرطِ (اگر) به معناى انجام قطعى نيست، مثل آيه «ولو تَقَوّل علينا بعض الاَقاويل... لقَطّعنا منه الوَتين» اگر بر ما سخنى دروغ نسبت دهد، شاهرگش را قطع مى‏كنيم. وآيه «لئن اشركت ليحبطنّ عملك» اگر شرك بورزى اعمالت تباه مى‏شود. كه به معناى انجام شدن آن كارها نمى‏باشد. چنانكه امام رضاعليه السلام فرمودند: اين آيه از اين باب مى‏باشد كه به در مى‏گويند تا ديوار بشنود. و در واقع خطاب آيه به مسلمانان است، نه شخص پيامبر. 1- اگر لطف و نگهدارى الهى نباشد، براى مصونيّت و عصمت پيامبران هم ضمانتى نيست. «لولا ان ثبّتناك» 2- قاطعيّت ونفوذناپذيرى در برابر دشمنان وكفّار، از امتيازات انبياست. «ثبّتناك» 3- خداوند پيامبران را معصوم نگاه مى‏دارد. «ثبّتناك» 4- عقب‏نشينى در مسائل اعتقادى واصول مكتب، تمايل وگرايش به ظالمان است ورهبران در معرض چنين خطرى مى‏باشند. «لولا أن‏ثبّتناك لقدتركن‏اليهم» 5 - انحراف حتّى اگر اندك باشد، از كسى مانند پيامبر بسيار است. «شيئاً قليلاً» 6- كمترين عقب‏نشينى از اصول و ارزشها نيز ممنوع است. زيرا براى دشمنان يك موفّقيت و پيروزى حساب مى‏شود. «شيئاً قليلاً»

المستغاث بک یابن فاطمة الزهراء یا صاحب الزمان


قال علی بن موسی الرضا علیه السلام :

اِتِّقِّ الله و لا تَنسب الی انبیاء الله الفواحش ، و لا تتاوّل کتاب الله برأیک ، فان الله - عزوجل - یقول « و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم »

امام رضا علیه السلام فرمودند :
تقوی الهی پیشه کن و به انبیاء خدا زشتی ها را نسبت مده و کتاب خدا را به رای خود تاویل و تفسیر مکن ، زیرا که خداوند عزوجل میفرماید « تاویل آن ( آیات قرآن ) را نمی داند جز خدا و راسخان در علم » ( بحار الانوار 11 / 72 )

ببینید عزیز من عصمت یک مفهوم بی پایه و اساس و ساختگی نیست که با ایراد همچین شبهاتی خللی درش وارد بشه ، همونطور که حدیث رو خوندید قبل از شما هم عده ای این مباحث رو مطرح کردند ، خداوند متعال حال این افراد رو اینگونه توصیف کرده :

فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ( آل عمران / 7 )
((اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن مي‌طلبند))

و خداوند در ادامه آیه راه هرگونه اقدام بر تاویل نادرست آیات رو میبنده :

و ما يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ( آل عمران / 7 )

و تفسیر آیات قرآن را نمی داند جز خداوند و راسخان در علم

این درست نیست که ما محکمات قرآن رو که داره عصمت انبیاء رو اثبات میکنه بزاریم کنار و به یکسری آیات متشابه تکیه کنیم و عصمت انبیاء رو زیر سوال ببریم ، حالا برای اینکه فکر نکنید رو هوا داریم صحبت میکنیم عصمت رو از دیدگاه عقل و نقل بررسی میکنیم :

عصمت از دیدگاه عقل :
ابتدا توضیحی در مورد عصمت و کیفیت آن :
اول اینکه عصمت از ریشه « ع ص م » و باب عَصَمَ یعصم به معنای « حفظ و منع و امساک » میباشد .
در ضمن معصوم یعنی کسی که عصمت او منتسب به دیگری است ( اسم مفعول ) یعنی عصمت انبیاء و ائمه علیهم السلام منتصب به خداوند است .( و البته این به معنای تضمین خداوند در عدم خطای آن بزرگواران است ) .( حتی زمانی که هر شخص عادی از انجام فعل حرامی پرهیز میکند در حقیقت این به عصمت الاهی است )
ببین عزیز من عصمت از دیدگاه شیعه یعنی :

مصونیت از هرگونه ، آلودگی ، گناه و خطا ، چه کبیره چه صغیره چه عمدی و چه سهوی در گفتار ، رفتار و افکار
لازم به ذکر است در بین فرق اسلامی تنها تشیع بواسطه بهره بردن از اهل بیت علیهم السلام اینچنین درکی در مورد عصمت داره ،
اما لزوم عصمت از دیدگاه عقل :
خیلی خلاصه میگم اگه عصم نباشه این مشکلات پیش میاد :
1 . عدم اعتمادبه تبعیت از غیر معصوم
2 . مغایرت در قول و فعل ، از دیدگاه عام قابل پذیرش نیست
3 . عدم توانایی غیر معصوم در جهت هدایت
4 . بیهوده شدن بعثت انبیاء
5 . اگر انبیاء معصوم نباشند به اهداف تربیتی نمی رسند
( از اونجایی که بعلت طولانی شدن مطلب نمی تونم زیاد توضیح بدم هر کجا سوال بود اعلام کنید در خدمتم )

در مجموع اینکه افراد غیر معصوم در هدایت الهی ناتوانند ( برگردید به تاریخ اسلام و بحث خلافت و کنار گذاشتن علی علیه السلام و رسوایی تاریخی خلفا در گمراهی مردم )

اما براهین نقلی :

1 . در مجادله بین خداوند و شیطان ، نهایتاً شیطان به اینجار رسید که :
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ(ص/82)
گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد،

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(ص/83)
مگر بندگان برگزیده تو، از ميان آنها!»


در اینجا شیطان گفته همه را گمراه میکنم جز « مخلَصین » یا برگزیده ها !
در سوره های
مریم / 51
یوسف / 24
ص / 45 و 46
و بسیاری آیات دیگر از انبیاء با لفظ مخلَص یا برگزیده یاد شده !
2 . انبیاء هدایت شده خدایند و به این تعبیر در قرآن :
وَمَنْ يهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ( زمر / 37 )
هرکه را خداوند هدایت کند برای او گمراهی نیست

پس بر طبق این آیه محکم هیچ گونه گمراهی در انبیاء و ائمه علیهم السلام نیست !
3 . دربسیاری از آیات قرآن خداوند به پیروی بدون چون و چرا از پیامبر دستور داده :
طه / 90
تغابن / 12
نور / 54
مائده / 92
محمد ( صلی الله علیه و آله ) / 33
حشر / 7
نساء / 80
نساء / 65
و . . .

چطور خداوند دستور به پیروی بدون چون و چرا از شخصی میدهد که امکان اشتباه و خطا در اوست ؟

از طرفی در بسیاری از آیات گفته شده ، از مسرفین ، گنهکاران ، ظالمان و . . . پیروی نکینیم ، اگر قرار بود انبیاء گنهکار باشند در قرآن تناقض پدید می آمد و همچین چیزی ممکن نیست !
بحث خیلی مفصله ، به همین مقدار اکتفا میشه اگه خواستید ادامه بدید ، اعلام کنید در خدمتیم !

باسمه تعالی
با سلام و تشکر

در مورد آیه شریفه « وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلا» آنچه صحیح به نظر می رسد این است که مشرکان مکه تصمیم گرفتند با نقشه حساب شده ای پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را از مکه بیرون کنند (یا او را حبس کنند و یا بکشند) اما به قرینه كلمه «كادوا» نتوانستند و خداوند متعال پیامبرش را حفظ فرمود و مشرکین نه او را حبس كردند و نه كشتند و نه اخراج كردند بلكه پيغمبر صلّى اللَّه عليه وآله به امر الهى هجرت فرمود و از مكه خارج شد.
لذا در مورد عبارت « و اذا لا یلبثون خلافک الا قلیلا» دو احتمال است:
1- اگر مشرکان پیامبر را اخراج می کردند در این صورت پس از مدت اندکی دچار عذاب الهی میشدند( البته مشرکان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را از مکه بیرون نکردند و اگر این کار را انجام می دادند قطعا دچار عذاب می شدند چرا که سنت الهی این است که هرگاه قومی پیامبر خود را از دیارشان بیرون کنند دچار عذاب می گردند).
2- مشرکان به خاطر این تصمیمشان( اخراج پیامبر) جز مدت کوتاهی درنگ نخواهند کرد ( در روایات آمده تا اینکه در جنگ بدر کشته شوند)

برگرفته از تفاسیر المیزان، اطیب البیان و تفسیر نمونه
موفق باشید:Gol:

نقل قول:
پرسش من درباره موضوع این آیه است. چرا با آنکه پیامبر را از مکه اخراج کردند اتفاقی برای مشرکان نیافتاد؟چرا پس از اخراج پیامبر بیشتر از اندک زمانی زیست کردند؟ و بعد از آن هم تسلیم شده و ادامه زیست دادند و اتفاق خاصی هم برایشان نیافتاد.؟



با سلام وسپاس

بنظر میرسد اشکال اساسی از کلمه : قلیلا : است اگر در آیات دیگر دقت کنید میبینید که خدای متعال همه دنیا وزرق وبرقش را هم قلیل میداند :

قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ ... و ...أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآَخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآَخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ

يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا

وافرادی که صدها سال در این دنیا زندگی کردند اما خدای سبحان میفرماید که در دنیا قلیلی درنگ کردید .

قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ (113) قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (114مومنون)

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ (33) وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ (34) وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآَخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (35زخرف)

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ( قصص58)
چه بسيار شهرهاى آباد و حاصل خيز كه در معيشت خود طغيان كردند و ما هلاكشان كرديم و اينك خرابه هاى مساكن آنها است كه ديگر بعد از ايشان مسكونى نشد مگر اندكى از آنها و ماييم وارث آنان .

قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا

ودر این آیه هم تمتع قلیل ممکن است صد سال باشد !

لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا

اگر منافقان و بيماردلان و گل آلودكنندگان جو مدينه ، دست بر ندارند، تو را عليه آنان مامور مى كنيم ، تا ديگر جز مدتى قلیل در مجاورتت نمانند .

كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ

قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ

لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ (196) مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (197)

بنابراین معنی کلمه قلیل به آن معنی که ما فکر میکنیم نیست ودر بعضی موارد شاید شامل صد سال وبیشتر هم شود .

موضوع قفل شده است