عشق یک نوجوان به دختری 14 ساله

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عشق یک نوجوان به دختری 14 ساله

سلام و خسته نباشید
من پسر 17 ساله هستم.
من آدم مذهبی هستم و اصلا به دخترا نگا نمیکنم. ولی الان 3 ساله که عاشق یه دختر 14 ساله شدم که همسایمونه...
نمیدونم چجوری و از کجا ولی بالاخره گیرش افتادم. جوری که حتی تو این 3 سال خیلی تو درسام افت کردم و کلا داغونم و حال خوشی ندارم و میشه گفت افسردم...
ولی این علاقه رو جز خودم هیشکی نمیدونه...حتی خودش!! و من مطمءنم که این حس من نسبت بهش عشقه نه هوس...چون من خودم کلا از هوس بیزارم و خوشم نمیاد...
حالا از شما تقاضای کمک دارم و میخوام راهنماییم کنین که چیکار باید بکنم.دیگه خیلی خستم.
ممکنه تو جوابتون بگین که به پدر و مادرم بگم ولی باید بگم که نمیتونم.چون خیلی خجالتی هستم.
لطفا راهنمایم کنین که باید چیکار کنم...
با تشکر@};-

با نام و یاد دوست






کارشناس بحث: استاد راهنما

miladg;825449 نوشت:
سلام و خسته نباشید
من پسر 17 ساله هستم.
من آدم مذهبی هستم و اصلا به دخترا نگا نمیکنم. ولی الان 3 ساله که عاشق یه دختر 14 ساله شدم که همسایمونه...
نمیدونم چجوری و از کجا ولی بالاخره گیرش افتادم. جوری که حتی تو این 3 سال خیلی تو درسام افت کردم و کلا داغونم و حال خوشی ندارم و میشه گفت افسردم...
ولی این علاقه رو جز خودم هیشکی نمیدونه...حتی خودش!! و من مطمءنم که این حس من نسبت بهش عشقه نه هوس...چون من خودم کلا از هوس بیزارم و خوشم نمیاد...
حالا از شما تقاضای کمک دارم و میخوام راهنماییم کنین که چیکار باید بکنم.دیگه خیلی خستم.
ممکنه تو جوابتون بگین که به پدر و مادرم بگم ولی باید بگم که نمیتونم.چون خیلی خجالتی هستم.
لطفا راهنمایم کنین که باید چیکار کنم...
با تشکر

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و همه اسک دینی های عزیز
از این که سوال خود را با ما در میان گذاشتید سپاسگذارم امیدوارم نکاتی که گفته می شود راهگشای شما باشد
علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمى زمانى كه در چيزى و يا كسى كمالى را مى‏بيند، به آن علاقه‏مند میگردد و اگر كشش به هر دليل قوى باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى‏گردد.که دو نوع می باشد :
الف ) عشق مجازی که خود دو نوع می باشد:
1- عشق حيوانى كه در آن عاشق تنها از روى شهوت و هوس معشوق خود را مى خواهد و به جنبه هاى جنسى او نظر دارد.
2- عشق پاك: در اين عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولى چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهى دارد، خود زمينه ساز عشق حقيقى مى شود و مانند پلى عاشق را به سوى عشق حقيقى رهنمون مى گردد.
ب) عشق حقيقى و الهى:
عشق حقيقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى كمال‏جو در مسير جاذبه كمال مطلق، يعنى خداوند متعال، پروردگارى كه جميل مطلق، بى‏ نياز، يگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است كه همه رو به سوى او دارند و او را مى‏طلبند.
اما عشق شما چون از نوع انسانی می باشدپس قطعا مجازی می باشد ببینید از کدام نوع می باشد اگر عشق حیوانی باشد و یا عشق پاکی باشد که شما را به سمت خداوند حرکت ندهد و پلی برای رسیدن به عشق حقیقی نباشد خسران می باشد.
دوست عزیز با توجه به سن شما و سن علاقمند شدن شما به نظر می رسد این عشق و علاقه همراه با خسران بوده و خواهد بود چرا که : حتی اگر عشق پاک هم بوده ولی از آن عشق هایی است که زندگی شما را به هم ریخته است و در واقع خیال معشوق شما را بی قرار نموده است انتخاب را از شما سلب نموده است و عقل و شناخت را از شما گرفته است شما ویژگی خوب و کمالی را در ایشان دیده اید و با قوه خیال آن را پر و بال داده اید این نوع عشقها همانهایی هستند که وصال مدفن آن عشق می باشد پس ای برادر عزیز برای نجات از این خسران و دست یابی به عشقی که پل عشق حقیقی می باشد به چند نکته توجه نمایید:
1 . عشق پاک و ازدواج موفق نیاز به علاقه واقعی دارد نه علاقه افراطی : معيار براى تشخيص علاقه هاى افراطى و زودگذر از علايق واقعى اين است كه در علاقه افراطى انسان قدرت انتخاب خود را از دست مى دهد. و موجب مى شود كه انسان قدرت واقع بينى و ارزيابى خود را از دست بدهد و ديگر نتواند مقايسه كند عيب ها و كاستى ها را نمى بيند. پس برادر عزیز ابتدا مطالعات و مشورتهای خود را در زمینه عشق و ازدواج با افراد متخصص و با صلاحیت بالا ببرید و سپس خود و طرف مقابل را به خوبی ارزیابی نمایید ویژگیهای مثبت و منفی را خارج نمایید و آن موقع با مشورت مناسب تصمیم گیری نمایید.
2 .افکار و خیالات خود را کنترل نمایید چرا که این خیالات عطش شما و علاقه ساختگی شما را شدیدتر می نماید و تصمیم گیری را برای شما بسیار سختتر می نماید
3 . از بیکاری بپرهیزید و اوقات روزانه خود را پر نمایید
4 . از هر آنچه سبب یاداوری ایشان و خاطرات او می شوید پرهیز نمایید.
5 . برای کنترل غریزه جنسی از راهکارهای مختلفی که در همین انجمن به آنها اشاره شده استفاده نمایید:
چیرگی بر غریزه جنسی؛ چند راهکار

خود ارضایی؛ پیشگیری و درمان( معرفی منابع برای مطالعه بیشتر)

راهکارهای کنترل غریزه شهوت در جوانی و نوجوانی


6 . ارتباط خود را با دوستان مناسب و مذهبی بیشتر نماییم
7 .به مکانهای مذهبی نظیر مساجد و هیئات و...بیشتر برویم.
8 .توجه به معنویت را فراموش ننماییم
- نماز اول وقت و نماز شب
- دعا و توسل به اهل بیت
- مناجات با خداوند و خواندن دعاهایی همانند دعای کمیل و...
- اذکار صلوات ،استغفار ،لاحول و لا قوه الا بالله و...

ازدواج شرایط مختلفی را می طلبد از جمله رسیدن به بلوغ های اجتماعی ،اقتصادی،عاطفی،فکری و...و همچنین آگاهی و شناخت مناسب از خود و ویژگیهای شخصیتی خود و طرف مقابل ،در صورتی که می بینید شرایط ازدواج را دارید و با توج به نکات گفته شده آن دختر خانم را مورد مناسبی را جهت ازدواج تشخیص می دهید می توانید با گفتن به خواهر یا یکی از نزدیکان و یا استفاده از واسطه یا با نوشتن نامه به مادر،زمینه را برای اطلاع خانواده و آماده شدن شرایط ازدواج فراهم آورید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

miladg;825449 نوشت:
من آدم مذهبی هستم و اصلا به دخترا نگا نمیکنم. ولی الان 3 ساله که عاشق یه دختر 14 ساله شدم که همسایمونه...
نمیدونم چجوری و از کجا ولی بالاخره گیرش افتادم. جوری که حتی تو این 3 سال خیلی تو درسام افت کردم و کلا داغونم و حال خوشی ندارم و میشه گفت افسردم...

سلام
استاد قرائتی دیدم می گفت دختر و همون نوجون هست شوهر بدین
پسر هم هر چی زود تر ازدواج کنه بسیار بسیار بسیار به عاقبت بخیری نزدیک هست و نسلش هم تمیز و پاکیزه میشن

من نظرم اینه که زودتر ازدواج کن زنی که الان تو این سن بدست میاری نمرش 20 هست
توی بیست سالگی میشه 19
توی 25 سالگی میشه 15 اگه توی 35 ببری نمره اون دختری که نصیبتش میشه هول و هوش شیش شیش و نیم هست یعنی معلوم نیست چندتا دوست پسر داشته بعدا می فهمی میزنیش.........راست میگم!:))

اتمچه;826629 نوشت:

زنی که الان تو این سن بدست میاری نمرش 20 هست
توی بیست سالگی میشه 19
توی 25 سالگی میشه 15 اگه توی 35 ببری نمره اون دختری که نصیبتش میشه هول و هوش شیش شیش و نیم هست یعنی معلوم نیست چندتا دوست پسر داشته بعدا می فهمی میزنیش.........راست میگم!:))

ممکنه توضیح بدید روی چه حساب و کتابی این حرفو میزنید ؟!
از چه نظر ؟!

الله اکبر;826642 نوشت:
ممکنه توضیح بدید روی چه حساب و کتابی این حرفو میزنید ؟!
از چه نظر ؟!

سلام
از روی حساب و کتابی که پیامبر کرد میگم

پیامبر(ص) گفت اگه پسر در نوجونی زن بگیره دینش کامله! ( یعنی میشه 20)
اگه در جوونی زن بگیره نصف دین و با خودش میبره! ( یعنی میشه 15 )
اما اگه در میان سالی مثلا 35 تا 40 سالگی زن بگیره هیچی یک سوم دین داره! ( یعنی میشه شیش تا شیش و نیم)

بیست تقسیم بر سه میشه شیش و نیم دیگه نه!

اتمچه;826644 نوشت:

سلام
از روی حساب و کتابی که پیامبر کرد میگم

پیامبر(ص) گفت اگه پسر در نوجونی زن بگیره دینش کامله! ( یعنی میشه 20)
اگه در جوونی زن بگیره نصف دین و با خودش میبره! ( یعنی میشه 15 )
اما اگه در میان سالی مثلا 35 تا 40 سالگی زن بگیره هیچی یک سوم دین داره! ( یعنی میشه شیش تا شیش و نیم)

بیست تقسیم بر سه میشه شیش و نیم دیگه نه!

علیکم السلام ,
ممنون .. منبع حدیث رو مرحمت بفرمایید .

سلام
ممنون از جواب خوبتون...
ولی من که نمیتونم همین الان ازدواج کنم...چون اولا اون دختر رو به من نمیدن چون سنم پایینه
دوما من حالا چجوری به پدر مادرم بگم میخوام زن بگیرم؟؟!!

[="Arial"][=arial]سلام
آقا میلاد یه چیزی میگم بهت برنخوره
اولش گفتی یه پسر مذهبی هستی و به دخترا نگاهم نمیکنی

بعد میگی سه ساله عاشق یه دختر 14 ساله ای
یعنی از 11 سالگیش
احتمالا با تفکر در مورد اجرام آسمانی که عاشقش نشدی
نگاهش کردی دیگه

و یه فرد مذهبی وقتی میدونه خیلی تا ازدواج فاصله داره وقتشو میذاره پای کنترل نگاهش ...

مطمئنم حسی که به اون دخترخانم دارین هوس نیست
ولی به همون اندازه مطمئنم عشق هم نیست
حس شما یه نوع توجه به جنس مخالفه که با تغییر هورمونها شروع میشه
و با یه بی محلی کاملا بی منظور از طرف مقابل بال و پر میگیره
با یه بارون دم غروب حس میکنی دلتنگشی
با یه ترانه عاشقانه هم به اوجش میرسه

به عنوان یه خواهر بهتون میگم
شما الان از تمام شرایط ازدواج فقط بلوغ جنسیشو داری
که نه تنها کافی نیست خطرناک هم هست

سلام...
ضمن تشکر از جواب عالی شما ...باید اول بگم که من زیاد تو فضای مجازی نبودم و نیستم...بخاطر همین کامنت هایی که برای جوابای شما میذارم ، ممکنه ایراد داشته باشه و بخاطر همین از شما عذر میخوام...
شما تو جوابتون از عشق حقیقی صحبت کردین...
من تو 17 سال زندگی سختیای زیادی رو کشیدم که هیشکی حتی فکرشم نمیتونه بکنه...البته این مسءله به این موضوع ربطی نداره ولی فقط جهت اطلاع...بخاطر همین سختیا قدم تو مسیر معنوی گذاشتم تا یکم اروم شم...
من از 9 سالگیم مشغول مراقبه و مکاشفه... هستم. حتی برونفکنی هم میکنم و میشه گفت بیشتر از هر چیزی تو دنیا عاشق خدام...من از 9 سالگیم شروع به تذکیه نفس کردم (البته میدونم که هنوز کارای زیادی رو باید اصلاح کنم) و تا حالا بیشتر از 40 بار مرده ام و دوباره زنده شده ام( یعنی مرگ رو با تمام وجودم درک کردم)!!
ولی آیا منظور شما اینه که انسان باید تو دنیا از هر عشقی دوری کنه؟؟
خب نمیشه وقتی عشق خدا رو تو دلمون داریم...عاشق یکی دیگه هم باشیم؟؟
بودا (که ی پیامبر بود) تو دوران پیغمبریش به انسان ها یاد داد که تحت تاثیر احساسات نباشیم و همه رو مساوی دوست بداریم و از آنجایی که انسان ظرفیت عشق به همگان را نداره بهتره که عشق خود رو وقف نزدیکانش کنه...منم همه رو مساوی دوس دارم...ولی فقط میخوام بقیه عمرم رو کنار اون باشم...حتی اگه قسمت باشه برم بهشت...آرزوم اینه که فقط اون کنار من باشه و بس!!
میخوام در عین حالی که خدا رو دوس دارم اونم باشه...عین یعقوب نبی که در عین حال که عاشق خدا بود عاشق یوسف هم بود و یوسف رو آینه کمال خدا میدونست...منم نیتم همینه ( البته نه تا جایی که خدا هم از یادم بره) .
استاد میخوام بدونم این اصولا اشتباهه یا نه... جوابتون هر چی باشه لطفا بگین باید چیکار کنم...لطفا راهنمایی کنین
با تشکر

[="Arial"]

miladg;828007 نوشت:
از 9 سالگیم شروع به تذکیه نفس کردم (البته میدونم که هنوز کارای زیادی رو باید اصلاح کنم) و تا حالا بیشتر از 40 بار مرده ام و دوباره زنده شده ام( یعنی مرگ رو با تمام وجودم درک کردم)!!

[=arial]برادر من اینایی رو که نوشتی حتی به فرض درستی جار نمیزنن ...

miladg;828007 نوشت:
نمیشه وقتی عشق خدا رو تو دلمون داریم...عاشق یکی دیگه هم باشیم؟؟

[=arial]میشه ولی بشرطها و شروطها
که عرض کردم شما شرایطشو نداری

miladg;828007 نوشت:
بودا (که ی پیامبر بود)

[=arial]واقعا بود؟؟؟

miladg;828007 نوشت:
.منم همه رو مساوی دوس دارم...ولی فقط میخوام بقیه عمرم رو کنار اون باشم.

[=arial]بالاخره همه رو مساوی دوس داری یا فقط ایشونو میخوای؟

اول میشه بگین چجوری پیام خصوصی بفرستم؟
اخه خیلی چیزا رو بقول خودتون نمیشه گفت

سلام میلاد
به پدرت بگو. همین چیزایی که به ما میگی رو به اون بگو. اصلا هم خجالت نداره. خیلی محکم حرفت. بزن.

بودا و ... راهنماهای خوبی حداقل در بحث ازدواج نیستند. فال حافظ هم نزن چون تقریباً تمام غزلهاش عاشقانه است ... هر کدومو که بخونی بدون توجه به شرایط تشویقت می کنه به ازدواج.

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
لطفا کلیپهای این سایت را ببینید
www.zekra1.ir
تجربه مشاهده جهنم
لطفا نشر دهید
یا علیم
[/]

هوالعالم

با سلام و عرض ادب

بنده معتقد هستم که اقتضای سن شما همین هست که علاقه مند بشید و این غیر منطقی نیست ولی شما قراره بزرگ بشید درس بخونید کار کنید .... فکر نمیکنید که تا اون موقع معیار ها و ملاکاتون تغییر کنه

و پخته تر شوید و ابعاد دیگه ای رو هم در نظر بگیرید؟

گیریم که شما بسیار وفا دار هستید و ...

فکر نمیکنید دختر خانوم بزرگ بشه و معیارهاش تغییر کنه؟

اگه دل ببندید راه رو برای گزینه های دیگه برای خودتون میبندید و برای اون دختر .......

هرگز هرگز هرگز برای کسی منتظر نمونید و کسی رو برا خودتون منتظر نگذارید !

من پسری رو میشناسم که وقتی 11-12 سالش بود با دختر همسایشون که اون هم 8 سال بیشتر نداشت بازی میکردن ....الان اون پسر دختر رو فراموش نکرده و حالش اصلا خوب نیست و به کسی دیگه نمیتونه فکر کنه
در حالی که دختر به روی اون به 10 نفر علاقه مند شده و فراموش کرده و اونو نمیخواد

صبر کن............

دستت رو بگذار رو قلبت و بگو : یا خَیر حبیبٍ و محبوبٍ

این ذکر میتونه قلبتون رو اروم کنه

من ذکر یونسیه رو خیلی میخوندم خیلی فکر میکنم جواب بده...

اتمچه;826629 نوشت:
من نظرم اینه که زودتر ازدواج کن زنی که الان تو این سن بدست میاری نمرش 20 هست
توی بیست سالگی میشه 19
توی 25 سالگی میشه 15 اگه توی 35 ببری نمره اون دختری که نصیبتش میشه هول و هوش شیش شیش و نیم هست یعنی معلوم نیست چندتا دوست پسر داشته بعدا می فهمی میزنیش.........راست میگم!:))

سلام
داداش اتمچه یک توضیحی در این باب سخنتان می دهید؟
ممنون می شوم

miladg;825449 نوشت:
سلام و خسته نباشید
من پسر 17 ساله هستم.
من آدم مذهبی هستم و اصلا به دخترا نگا نمیکنم. ولی الان 3 ساله که عاشق یه دختر 14 ساله شدم که همسایمونه...
نمیدونم چجوری و از کجا ولی بالاخره گیرش افتادم. جوری که حتی تو این 3 سال خیلی تو درسام افت کردم و کلا داغونم و حال خوشی ندارم و میشه گفت افسردم...
ولی این علاقه رو جز خودم هیشکی نمیدونه...حتی خودش!! و من مطمءنم که این حس من نسبت بهش عشقه نه هوس...چون من خودم کلا از هوس بیزارم و خوشم نمیاد...
حالا از شما تقاضای کمک دارم و میخوام راهنماییم کنین که چیکار باید بکنم.دیگه خیلی خستم.
ممکنه تو جوابتون بگین که به پدر و مادرم بگم ولی باید بگم که نمیتونم.چون خیلی خجالتی هستم.
لطفا راهنمایم کنین که باید چیکار کنم...
با تشکر@};-

سلام
داداش گلم من هم زمانی که نوجوانی بیش نبودم به درد شما مبتلا بودم.خیلی شدید تر از شما
ولی با کنترل چشمم و بی محلی به نفسم توانستم بر آن غلبه کنم بعد ها فهمیدم که هوس بود نه عشق.عشق مقام بس بالائی دارد که هر کسی بدین مقام نمی رسد.
سعی کن چشمت را کنترل کنی.سعی کن در مسیر رفت و آمدش قرار نگیری.سعی کن بهش نگاه نکنی.نماز بخوان نماز های طولانی.
اون قدیم ها به من می گفتند روزه بگیر خیلی خوبه روزه در من اصلا اثری نداشت ولی نماز تا دلت بخواهد اثر داشت و تا الان اثر مانده....!!!

چی میزنی برادر؟ هفده سالگی چهل بار مرگ رو تجربه کردی و برون فکنی داری و .....

[="Arial"][="DarkGreen"]سلام و عرض ادب

اگر شرایط ازدواج رو داری اقدام کن. البته بعید میدونم حتی اگه شما هم داشته باشی دختر مد نظر شما قصد ازدواج تو این سن رو داشته باشه.

اگر هم نداری ذهنت رو تا موقعی که شرایطش رو نداری درگیر نکن که منفعتی نداره. پیش خودت یه دو دو تا چهار تا بکن ببین کی شرایط ازدواج پیدا میکنی مثلا میگی 2 سال دیگه یا 5 سال دیگه. به خودت بگو تا اون سال صبر میکنم بعد اقدام میکنم . همین باعث میشه تا حدی تمرکزت روی زندگی عادیت برگرده.

در هر دو حالت انتظار نداشته باش جواب دختر مدنظرت حتما بهت مثبت باشه. بنابراین اگر صبر میکنی با قصد صبر برای یه ازدواج موفق صبر کن نه با قصد صبر برای ازدواج با اون شخص که اگه تو این مدت دیدگاهت عوض شد و معیارهات تغییر کرد یا ازدواج با اون نشد دچار شکست عاطفی نشی.

این قضیه هم که شما میگی عشق هست هوس نیست من اسمش رو میذارم جاذبه. یه امر طبیعی هست نه دیدگاه منفی بهش داشته باش که بخوای از خودت دفاع کنی که اینطور نیست و پاکه و .. نه دیدگاه مثبت که فکر کنی اتفاق مهمی افتاده که اگه بهش نرسم چی میشه و دیگه همچین حسی به کسی پیدا نخواهم کرد و ....

و من الله توفیق

یا حق[/]

زهراجاان;828187 نوشت:
چی میزنی برادر؟ هفده سالگی چهل بار مرگ رو تجربه کردی و برون فکنی داری و .....

سلام
این لحن و ادبیات در شأن یک بانوی شیعه و پیرو زهرای اطهر سلام الله علیها نیست.
کمی .....

سلام
یک ذکری را دیدم که یکی از بزرگان فرموده بودند برای خارج کردن علاقه های نادرست از قلب ، خواندش مفیده.
متأسفانه ذکرش یادم نیست.
خوبه آن را پیدا کنید و بخوانید تا اگر علاقه مورد نظر شما نادرست باشد ، از قلب پاک بشه.
البته خودتون هم میدونین که در کنار دعا و ذکر ، باید خودمان هم دست به کار بشویم و کارهایی بکنیم.

miladg;825449 نوشت:
سلام و خسته نباشید
من پسر 17 ساله هستم.
من آدم مذهبی هستم و اصلا به دخترا نگا نمیکنم. ولی الان 3 ساله که عاشق یه دختر 14 ساله شدم که همسایمونه...
نمیدونم چجوری و از کجا ولی بالاخره گیرش افتادم. جوری که حتی تو این 3 سال خیلی تو درسام افت کردم و کلا داغونم و حال خوشی ندارم و میشه گفت افسردم...
ولی این علاقه رو جز خودم هیشکی نمیدونه...حتی خودش!! و من مطمءنم که این حس من نسبت بهش عشقه نه هوس...چون من خودم کلا از هوس بیزارم و خوشم نمیاد...
حالا از شما تقاضای کمک دارم و میخوام راهنماییم کنین که چیکار باید بکنم.دیگه خیلی خستم.
ممکنه تو جوابتون بگین که به پدر و مادرم بگم ولی باید بگم که نمیتونم.چون خیلی خجالتی هستم.
لطفا راهنمایم کنین که باید چیکار کنم...
با تشکر

سلام داداش گلم ..
منم عین خودتم ..!
17 سالمه .. ، اتفاقا یه بار هم عاشق یه دختر 14 ساله شدم!!! بااااااور کن ..

یه کم متنم طولانیه .. ولی لطفا کامل بخونش ..

کاملا میفهمم چی میگی ..
چی میکِشی ..
نمیگم عشقت ناپاکه یا غلطه!
ولی الان وقتش نیست ..
چون به هرحال شرایط جامعه طوری هست که تا سه سال دیگه، نمیتونی ازدواج کنی!
الان من و تو توی سنی هستیم که وقت رشد معنوی و علمی هست ..
درحالی که این عشق ها فقط فکرمونو مشغول میکنه ..
یهو نیم ساعت، فقط درباره یک مواجهه یک دقیقه ای با دختره فکر میکنی!!!!
خب اینطوری که نمیشه زندگی کرد!
بعدشم .. یه درصد احتمال بده که اون جوابش به تو منفی باشه ...
اگه هی بخوای تو فکر و خیالت، به این عشقی بهت دست داده، دامن بزنی و ...
یهو جواب منفی بشنوی دااااااااغون میشی ..
همین احتمال منفی بودن جواب، باعث شد من به این فکر بیفتم که فعلا اون دختر 14 ساله ای که عاشقش شدم رو فراموش کنم که اگه
فردا زنگ زدن گفتن عروسی دخترمونه یا مثلا من رفتم خواستگاری و جوابش منفی بود با دوتا مشکل مواجه نشم:
1.داغونی حال و اوضاع خودم!
2.اگر با کس دیگه ای ازدواج کنم، همش تو فکر اون دختره که از دستم رفته خواهم بود و این یک نوع خیانت ذهنی به همسر هست و موجب کمرنگ شدن روابط میشه.

تصمیم گرفتم فراموشش کنم .. و هر وقت وقتش شد، برای ازدواج، وارد "عمل" بشم، نه "فکر و خیال"!!

راهی که به ذهنم رسید این بود که تصور کنم چند سال گذشته و اون دختره با یکی دیگه ازدواج کرد و رفت ..

من هم با یکی دیگه ازدواج کردم که خیلی از اون بهتر بود و با اون خوشبخت عالَم شدم!

این تصورات، باعث شد اون حالت "عاشقانه" توی من کم بشه و یه حالت "عاقلانه" برام پیش بیاد.
عاقلانه که نگاه کردم ، دیدم طرف اصلا به درد من نمیخوره ..
فقط مجاورت و برخورد های ما باهم، موجب مانوس شدن من شده بود...

یه اصل هست که میگه: مجاورت ، موانست میاره ..
یعنی برخورد زیاد با طرف، باعث میشه کم کم ازش خوشت بیاد ..
و عشق، چشمت رو روی ضعف های اون ببنده ..
و به جای اینکه تو به معیار های خودت توجه کنی،
ویژگی های اون میشه معیار تو!!!

دقیقا اتفاقی برای من افتاده بود، و من با فراموش کردنش، با پذیرفتن اینکه ممکنه اون برای من نباشه،با رفتن "عاشقی" ، با اومدن "عاقلی"، فهمیدم اون با معیار های من سازگار نیست ..
و همین الان، با اینکه اگر ببینمش، دوباره قلبم تالاپ تولوپ میکنه، ولی در آینده، قصد ازدواج با اون رو ندارم.

راهکار عملی:
آهنگ به هیچ وجه گوش نده!
بیکار نباش!
نداشتن اون و داشتن یکی دیگه رو تصور کن!
سعی کن تا جای ممکن باهاش روبرو نشی!
اگه باهاش روبرو شدی به هیچ وجه به لحظاتی که باهم برخورد داشتی فکر نکن!
توسل کن!

یاعلی

داداش به نظرم برو به دختره بگو....
اینطوری همه چیز خوب پیش میره!

HeartOfDarkness;828307 نوشت:
داداش به نظرم برو به دختره بگو....
اینطوری همه چیز خوب پیش میره!

سلام
مثلا چطوری پیش می رود؟
می توانید کامل توضیح دهید؟
ممنونم

HeartOfDarkness;828307 نوشت:
داداش به نظرم برو به دختره بگو....
اینطوری همه چیز خوب پیش میره!

نه داداش من تجربه این کارو داشتن ... اصلا توصیه نمی کنم.

دخترا وقتی متوجه بشن یه نفر بهشون علاقه داره، ازش دور میشن یا توقعاتشون بالا میره. اون طرف هم الآن سنش کمه ممکنه نتونه خوب در مورد این موضوع رفتار کنه.

به پدرتون بگید، اون راهنکایی می کنه که چه کاری باید انجام بدید.

باید همع جوانب رو در نظر گرفت و موقعیت این اقا پسر و دخعر رو در نظر گرفت,نمیشه برای همه یه نسخه پیچید..
بهرحال ممکنه ایشو هنوز از لحاظ تمکن مالی و خیلی مسائل نتونن یک نفر دیگر رو اداره کنند...در اخر چیزی که میمونه یک خانواده از هم پاشیدست...پس عجولانه توصیه نکنید

آها گوش بگیر ببین چی میگم..
بچه جون من یه بار به یکی نگفتم طرف الان یه بچه داره!
به حرف اینایی که میگن ذکر بگو و فراموش کن و نمیدونم اصن این عشقا الکیه و اینا گوش نکن.
به حرف دلت گوش کن ولی با عقلت تصمیم بگیر.
یه روز منتظر وایسا تا بیاد یا با یه راهی پیداش کن باهاش حرف بزن خجالت هم نکش.
شمارشو نگیر.. اصلا باهاش تو فضای مجازی آشنا نشو...
سعی کن خونسرد باشی و بهش بگو که دوسش داری.. خیلی هم راحته اصن مشکلی نیس
فقط دقت کن که واسه چی دوسش داری.. چش و ابرو نباشه.. بعد باهاش آشنا شو.. کم کم موضوع خودش میوفده رو غلتک.

HeartOfDarkness;828330 نوشت:
بچه جون من یه بار به یکی نگفتم طرف الان یه بچه داره!

خب اگه به پدرت میگفتی خیلی بهتر بود ...

HeartOfDarkness;828330 نوشت:
بچه جون من یه بار به یکی نگفتم طرف الان یه بچه داره!

سلام
اون موقع سن شما چقدر بود؟
آیا توانائی تامین نیازهای یک زندگی برای شروع را داشتید؟

HeartOfDarkness;828330 نوشت:
به حرف اینایی که میگن ذکر بگو و فراموش کن و نمیدونم اصن این عشقا الکیه و اینا گوش نکن

این دوستانی که می گویند فراموش کن حداقل با تجربه تر از شما هستند و می دانند چه می گویند .با توجه به سن ایشان من هم موافق با سایر دوستان دیگر هستم و می گویم فراموش کن ولی اگر نمی توانی حتما با پدرتان در میان بگذارید او بهتر شما را راهنمائی کی کند و صلاح شما را بهتر از خود شما می داند چون شما در شرایطی قرار دارید که کلا امکان تصمیم گیری ندارید و ممکن است تصمیمی بگیرید که عو.اقب خوبی نداشته باشد مثلا بروید به طرف یا خانواده طرف بگوئید سوءتفاهمات پیش بیاید!!!

HeartOfDarkness;828330 نوشت:
به حرف دلت گوش کن ولی با عقلت تصمیم بگیر.

کاملا با هم متضاد هستند چطوری می گوئید!؟
وقتی به حرف دلت که نشأت گرفته از احساسات و غرور جوانی است گوش دادی دیگه عقل کار نمی کند.باید شرایطتت را بسنجی و انتخاب خوب و عاقلانه ای داشته باشی.

HeartOfDarkness;828330 نوشت:
سعی کن خونسرد باشی و بهش بگو که دوسش داری.. خیلی هم راحته اصن مشکلی نیس

برادر شما چند سالتونه؟

سعدی شیرازی;828325 نوشت:
نه داداش من تجربه این کارو داشتن ... اصلا توصیه نمی کنم

سلام
احسنت درست و صحیح گفتی

سعدی شیرازی;828325 نوشت:
دخترا وقتی متوجه بشن یه نفر بهشون علاقه داره، ازش دور میشن یا توقعاتشون بالا میره

دومی را خوب گفتی!

سعدی شیرازی;828325 نوشت:
اون طرف هم الآن سنش کمه ممکنه نتونه خوب در مورد این موضوع رفتار کنه.

مدیریت احساس در دختران در این زمینه خیلی ضعیفه و باعث می شود ضربه روحی سختی بخورند.

سعدی شیرازی;828325 نوشت:
به پدرتون بگید، اون راهنکایی می کنه که چه کاری باید انجام بدید.

خدا امواتت را بیامرزه

علیک سلام!
اولا همین امثال شما هستن که ازدواجو سخت کردن.
توانایی های تامین یک زندگی مشروع رو به اذن خدا برای هر کسی فراهم میشه.
بعدشم ما اومدیم اینجا که نظراتمونو بگیم.. اگه به تجربه بود که خب ایشون میرفتن پیش بابابزرگشون و اصن این سایت هم راه نمیوفتاد.
ثالثا سن من مهم نیست سن مربوط به جسمه

HeartOfDarkness;828335 نوشت:
علیک سلام!
اولا همین امثال شما هستن که ازدواجو سخت کردن.
توانایی های تامین یک زندگی مشروع رو به اذن خدا برای هر کسی فراهم میشه.
بعدشم ما اومدیم اینجا که نظراتمونو بگیم.. اگه به تجربه بود که خب ایشون میرفتن پیش بابابزرگشون و اصن این سایت هم راه نمیوفتاد.
ثالثا سن من مهم نیست سن مربوط به جسمه

سلام
عزیز این قدر تند نرو
تهمت هم نزن!
هر کاری یک قانونی داره اگر بی گدار به آب بزنی ضربه اش را خودت می بینی
الان یک پسر 17 ساله از دار دنیا چی داره که بره درب خونه دختره را بزنه بگه مصلا من دخترتون را می خواهم.منطقی باش. از روی هوا حرف نزن!
ما هم داریم در یک محیط آرام با هم بحث می کنیم نظرات شما را می خوانیم این نشد که شما تمام مطالبی را که می گوئید همه قبول کنند.
بله سن برای جسمه بستگی داره سن عقل آدم چقدر باشد

1-من ماشین نیستم که تند یا کند برم
2-من به کسی تهمت نزدم واقعیتو گفتم
3- این آقای مدیر سایت خودش کجاست؟ باید بیاد تو بحث ها شرکت کنه!
4- من خودم یه مئضوع گذاشتم امروز صبح ولی هنوز پست نشده. منظورم اینه که فقظ نظر نمیدم
5- من ذاتا برای مقابله با همچین نظراتی که میگن این روابط پوچه و خطر داره و اینا وارد عمل شدم
6-(و از همه مهمتر) من برای شما ننوشتم برای اون آقا پسر نوشتم..شما هی الکی بحثو طولانی میکنی
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
آقا پسری که سوال مطرح کردی شما خودت حرفاتو راجب نظراتم بزن.. من سعی میکنم مشکلت رو حل کنم
همین.

HeartOfDarkness;828338 نوشت:
1-من ماشین نیستم که تند یا کند برم
2-من به کسی تهمت نزدم واقعیتو گفتم
3- این آقای مدیر سایت خودش کجاست؟ باید بیاد تو بحث ها شرکت کنه!
4- من خودم یه مئضوع گذاشتم امروز صبح ولی هنوز پست نشده. منظورم اینه که فقظ نظر نمیدم
5- من ذاتا برای مقابله با همچین نظراتی که میگن این روابط پوچه و خطر داره و اینا وارد عمل شدم
6-(و از همه مهمتر) من برای شما ننوشتم برای اون آقا پسر نوشتم..شما هی الکی بحثو طولانی میکنی
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
آقا پسری که سوال مطرح کردی شما خودت حرفاتو راجب نظراتم بزن.. من سعی میکنم مشکلت رو حل کنم
همین.

سلام
موفق باشید

موضوع قفل شده است