جمع بندی شبهه: مواجهه با خدا بر طبق گمانی که داریم!

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه: مواجهه با خدا بر طبق گمانی که داریم!

سلام
همه شنیدیم که افراد بسیاری در مواجهه با امامان و پیامبران با شخصیت و منشی روبرو شده اند که اغلب برخلاف گمانشان بوده..یعنی اگر بد میپنداشتند در روبرویی و برخورد عکسش را دیدند و حقیقت را دریافتند
اما این سوال جدی وجود دارد چرا در مورد مواجهه با خدا اینگونه نیست؟ و حداقل بعضی از روایات و ماجراها حاکی از این مطلب است برخورد خداوند در مرگ و بعد از آن متناسب با گمان افراد است..یعنی اگر کسی با سوظن به خدا بمیرد بدبخت است و کارش ساخته است

این عبارت زیر هم در طرح چنین شبهه ای مزید بر علت شد
یاحق

بایزید بسطامی را پرسیدند :
اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛
چه خواهی گفت؟
بایزید فرمود :
وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود ,
به او نمیگویند چه آورده ای
بلکه میگویند چه میخواهی

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Blue"]با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی

این مقایسه را می توان در چند بخش بررسی کرد:
اولا؛ مواجهه افراد با ائمه(علیهم السلام) در دنیا و دار تکلیف بوده نه در آخرت که دار جزاء است. اما اگر کسی اعتقاد نادرست به امام(علیه السلام) داشته باشد و با همین اعتقاد به صحنه قیامت وارد شود معلوم نیست برخورد امام(علیه السلام) مانند دنیا باشد. در آیات و روایات متعددی خداوند متعال به بندگان گنه کار وعده بخشش گناهان و حتی تبدیل گناهان گذشته به حسنات را داده و میفرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (فرقان/70)؛ مگر آن كسانی كه توبه كنند و ايمان آورند و كارهاى شايسته كنند. خدا گناهانشان را به نيكي ها تبدیل مى‏كند و خدا آمرزنده و مهربان است.

ثانیا؛ برخورد ائمه(علیهم السلام) با جاهلان قاصر اینچنین بوده است نه اشخاص معاند. به عنوان مثال برخورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با کفار و مشرکین سخت گیرانه بود تا جایی که خداوند در این باره میفرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم(فتح/29)؛ محمد(صلی الله علیه و آله) پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. برخورد سایر ائمه(علیهم السلام) مانند برخورد امام علی(علیه السلام) با معاویه و عمرو عاص و یا امام حسین(علیه السلام) با مروان و ... نیز همینطور است. برخورد خداوند نیز با جاهلان قاصر بسیار متفاوت خواهد بود. چرا که خودش در قرآن کریم میفرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت» ‏(بقره/286)؛ خدا هيچ كس را جز به اندازه طاقتش مكلّف نمى‏كند. نيكيهاى هر كس و بديهايش از آن خود اوست.

ثالثا؛ برخورد خداوند نیز به اندازه همت و تلاش شخص برای کسب اعتقادات و اعمال صالح است. به عبارتی مجازات هاي جهان ديگر، رابطه تکويني قوي با گناهان دارد، رابطه عمل و جزاء در آخرت قراردادي نيست و حتي رابطه علي و معلولي نيست بلکه بالاتر از آن است يعني رابطه «عينيت» و «اتحاد» است يعني آنچه که در آخرت به عنوان پاداش يا کيفر به نيکوکاران و بدکاران داده مي شود تجسم خود عمل آنهاست. قرآن کريم مي فرمايد: «روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد و آرزو مى‏كند كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصله‏اى دور بود و خداوند شما را از [كيفر] خود مى‏ترساند و [در عين حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است». (آل عمران/30) و در جاي ديگر مي فرمايد: «آنچه را انجام داده‏اند حاضر يابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‏دارد». (کهف/49) و فرمود: «آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود و هر كس هم وزن ذره‏اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد». (زلزال/7-8)
درست مانند انساني که سم خورده و خود را براي هميشه از پا درآورد. و يا با چيزي چشمش را کور کرده براي هميشه کور خواهد بود. بنابراین دوری انسان از خدا در آخرت و عدم توجه او به دلیل همان اعمال دنیاست. مانند کسی که خود را در چاه نجاست انداخته و در عین حال می خواهد با بزرگی مصافحه کند! تا زمانی که خود را پاک نکند لیاقت این ملاقات را نخواهد داشت.

رابعا؛ هنر ائمه(علیهم السلام) تجلی دادن اوصاف الهی در وجود انسانی است، بنابراین اگر این میزان از رحمت و رافت در ائمه(علیهم السلام) وجود دارد، حد اعلای آن در خالق آنهاست. در همین زمینه ابن رئاب از حضرت صادق(علیه السلام) نقل میکند: عبدى را به صف محشر مى‏آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‏شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‏دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‏اى. امر مى‏شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‏زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‏رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‏دارد: بهترين گمان. امر مى‏شود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مى‏رسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد.(1) همچنین پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این رابطه میفرماید: «خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد يکي از آن را به زمين نازل کرده است و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتي که در ميان مردم است از پرتو همان است، ولي نود و نه قسمت را براي خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مي سازد».(2)

این در گه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی

وسعت رحمت الهی به حدی است که خداوند متعال برای بخشش و روانه بهشت کردن انسانها در قیامت به کمترین بهانه ها کفایت میکند! مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مى‏كنند، به او خطاب مى‏رسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مى‏دارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مى‏رسد: بنده‏ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.(3)


[/HR][="Tahoma"]1. بحار الأنوار: 7/ 288،باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث4.
2. طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ص 21؛ تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج1، ص 24.
3. الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.

[/]

خداوند در جایی خطاب به عده ای میفرماید اگر واقعا خدا را به خود نزدیک میدانید آرزوی مرگ کنید که برین پیش خدا، بعد از اون طرف مارو از خدا میترسونه و میگه کسانی که به قیامت اعتقاد ندارند میگویند زود بیاید ولی کسانی که به آن ایمان دارند از آن هراسان هستند .

خب الان تکلیف ما که به خداوند گمان خوب داریم چه باید باشد ؟ جز اینکه آرزوی مرگ کنیم تا به رحمت خداوند برسیم و از شر این دنیای سراسر غم و اندوه خلاص بشویم ؟ پس چرا در جایی دیگه میفرماید کسانی که به قیامت اعتقاد ندارند میگویند زود بیاید ؟ مگر غیر از این هست که آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟

من نمیدانم این از شقی بودن است یا از امید به رحمت خداوند که شخصی بخواهد هر چه زودتر قیامت بشود ؟

عامل;825790 نوشت:
این در گه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی

سلام

بازآ باز آ هر آن چه هستی بازآ

گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ

الهی که همه به درگاهش پذیرفته و بنده باشیم

:-h

ملاali;825278 نوشت:
یعنی اگر کسی با سوظن به خدا بمیرد بدبخت است و کارش ساخته است
بایزید بسطامی را پرسیدند :
اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛
چه خواهی گفت؟
بایزید فرمود :
وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود ,
به او نمیگویند چه آورده ای
بلکه میگویند چه میخواهی

اگر خداوند منبع نور و بخشش و رحم و صفا و ... باشد چرا باید به خدا سوء ظن داشت ؟ این زندگی حقارت بار چنین اندیشه ای را در ذهن ما میسازد که لابد خدایی وجود ندارد یا اگر هست خیلی بی رحم است، ما را همش از آن دنیا میترسانند ولی من به نظرم بهترین دنیای ممکن رو در اون دنیا خواهم داشت، یا اینکه مرگ است و هیچ ... که در این صورت به آرامش ابدی خواهم رسید، یا خداوندی هست و عادل است که در این صورت چه بهتر .

یه مرگ سریع و راحت هم بیاد سراغمون دیگه گلستان میشه، خداوند در این جهان هیچ وقت به بنده هاش اونقدر نداده ک سیر بشن ، همیشه اونارو گشنه نگه داشته تا عذاب بکشن و بهش التماس کنن ، من از این وضعیت خسته شدم، دیگه احساس میکنم جای من اینجا نیست .

من همیشه گفتم ما هیچ کاره ایم همه کاره خداست.روز قیامت هم کاری از دست ما بر نمیاد.من خودم خیلی سوال راجع به این دنیا دارم.و خوشم نمیاد از این دنیا و قوانینش رو دوست ندارم.اما چاره ای ندارم و باید زندگی کنم.

عامل;825790 نوشت:
برخورد خداوند نیز به اندازه همت و تلاش شخص برای کسب اعتقادات و اعمال صالح است

عامل;825790 نوشت:
حضرت صادق(علیه السلام) نقل میکند: عبدى را به صف محشر مى‏آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‏شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‏دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‏اى. امر مى‏شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‏زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‏رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‏دارد: بهترين گمان. امر مى‏شود او را به بهشت ببريد.

ببخشید این دو باهم در تضاد نیستند؟؟؟

خب اگر دومی باشه اینکه بعضی افراد تکلیف الهی رو انجام نمیدن و میگن خدا میبخشه خدابزرگه، اگه بخواد واسه این چیزا ببره جهنم و...

این حرفها درسته و چیز غلطی نمیگن ؟؟؟؟؟؟

خیلیا نه از روی بی خیالی به قول خودشون ایمان دارن که این اتفاق نمیفته و به خاطر این چیزها نمیرن جهنم و شاید مثلا نماز نخونن و .... ولی عوضش انسانن اخلاقیات رو رعایت میکنن کارای خیرخواهانه انجام میدن و کلااا از خیلی از افراد انسان ترن و ....

بااین حساب، حرفشون کاملا درسته؟!!

ملاali;825278 نوشت:
سلام
همه شنیدیم که افراد بسیاری در مواجهه با امامان و پیامبران با شخصیت و منشی روبرو شده اند که اغلب برخلاف گمانشان بوده..یعنی اگر بد میپنداشتند در روبرویی و برخورد عکسش را دیدند و حقیقت را دریافتند
اما این سوال جدی وجود دارد چرا در مورد مواجهه با خدا اینگونه نیست؟ و حداقل بعضی از روایات و ماجراها حاکی از این مطلب است برخورد خداوند در مرگ و بعد از آن متناسب با گمان افراد است..یعنی اگر کسی با سوظن به خدا بمیرد بدبخت است و کارش ساخته است

این عبارت زیر هم در طرح چنین شبهه ای مزید بر علت شد
یاحق

بایزید بسطامی را پرسیدند :
اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛
چه خواهی گفت؟
بایزید فرمود :
وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود ,
به او نمیگویند چه آورده ای
بلکه میگویند چه میخواهی

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه به رحمت خداوند امیدوار باید باشیم و گمان بد را از خود دور کنیم

شروط و نکات :

1. ما وظایفمان را صحیح و درست انجام دهیم
2. خودمان را نشان دهیم تا رحمتش بیشتر شامل حالمان شود
3.خطاها و گناه های دانسته ( انجام در حالت دانایی) را حداقل کنیم =>رحمت بیشتر شامل خطاهای با جهالت و نادانی میشود

برای محکم کاری :

چه بهتر که نزد کریم توشه ای از نیکی ها و خیرات ببریم تا به دستورش عمل کرده باشیم

بد گمانی و ناامیدی به رحمت خدا در ایات قرانی هم نهی شده است

اره دیگه راست گفته

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

ترگل;825920 نوشت:
ببخشید این دو باهم در تضاد نیستند؟؟؟

خب اگر دومی باشه اینکه بعضی افراد تکلیف الهی رو انجام نمیدن و میگن خدا میبخشه خدابزرگه، اگه بخواد واسه این چیزا ببره جهنم و...

این حرفها درسته و چیز غلطی نمیگن ؟؟؟؟؟؟

خیلیا نه از روی بی خیالی به قول خودشون ایمان دارن که این اتفاق نمیفته و به خاطر این چیزها نمیرن جهنم و شاید مثلا نماز نخونن و .... ولی عوضش انسانن اخلاقیات رو رعایت میکنن کارای خیرخواهانه انجام میدن و کلااا از خیلی از افراد انسان ترن و ....

بااین حساب، حرفشون کاملا درسته؟!!


اینکه خداوند به اندازه تلاش انسان با او برخورد میکند، اصل اولی است همانطور که برخورد از روی عدالت اصل اولی است اما با لطف و رحمت برخورد کردن یک اصل ثانوی است به این معنا که حق انسان اینست که با او با عدالت برخورد شود اما اگر با رحمت مواجه شود، چیزی ورای لیاقت خود دریافت نموده است. بنابراین دو مطلب مذکور تنافی با یکدیگر ندارند چرا که در دو مقام متفاوت اند، یکی(برخورد بر مبنای تلاش انسان) عدالت است و اصل اولی و دیگری(برخورد بر مبنای رحمت و مغفرت) لطف است و اصل ثانوی.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

به من بیاموز;825797 نوشت:
الان تکلیف ما که به خداوند گمان خوب داریم چه باید باشد ؟ جز اینکه آرزوی مرگ کنیم تا به رحمت خداوند برسیم و از شر این دنیای سراسر غم و اندوه خلاص بشویم ؟ پس چرا در جایی دیگه میفرماید کسانی که به قیامت اعتقاد ندارند میگویند زود بیاید ؟ مگر غیر از این هست که آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟
من نمیدانم این از شقی بودن است یا از امید به رحمت خداوند که شخصی بخواهد هر چه زودتر قیامت بشود ؟

لازمه گمان خوب داشتن به خدا حتما آرزوی مرگ نیست، بلکه آمادگی برای مرگ است.
انسان تنها در این دنیا صلاحیت و شایستگی قرب الهی را پیدا میکند، به عبارتی این دنیا یک فرصت استثنایی برای رسیدن به اوست و بعد مرگ پرونده اعمال بسته شده و تنها برخی صالحات باقیات مانند فرزند، وقف و ... باقی میماند. در ادعیه نیز عمر با برکت و طولانی خواسته شده تا شخص به عبادت الهی پرداخته و هر چه بیشتر خود را شایسته لقاء الهی کند. همچنین بالاترین مقام برای انسان، مقام رضای الهی است که انسان به هر چه خدا برای او خواست راضی باشد، اگر سلامتی خواست و یا مریضی، برای بنده یکسان باشد و همچنین مرگ خواست یا زندگی...
خداوند متعال با بنده هایش خوب برخورد میکند اما همین برخورد هم دارای مراتبی است. هر چقدر ایمان و عمل صالح بنده بیشتر و بهتر باشد، برخورد الهی هم زیبا تر و بهتر خواهد بود. به همین دلیل گفته شده انسان تا حدود زیادی میهمان سفره عمل و اعتقاد خویش است.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

نالان;825916 نوشت:
من همیشه گفتم ما هیچ کاره ایم همه کاره خداست.روز قیامت هم کاری از دست ما بر نمیاد.من خودم خیلی سوال راجع به این دنیا دارم.و خوشم نمیاد از این دنیا و قوانینش رو دوست ندارم.اما چاره ای ندارم و باید زندگی کنم.

تا حدودی حق با شماست...
قوانین این عالم رو خدا وضع کرده و ما در وضع این قوانین تکوینی نقشی نداشتیم!
اما بالاخره ما بازیگر این میدانیم و با همین قوانین میشه بهترین بازی و یا بد ترین بازی رو انجام داد. نقش ما در قیامت هم تابع بازی ما در دنیاست، هر چقدر در این دنیا خوب بازی کنیم در آخرت وضع بهتری خواهیم داشت. اگر انسان تمام سختی های زندگی و دنیا را وسیله رشد و ترقی اخروی خود بداند، دیگه از این قوانین بعضا سخت دنیوی بدش نمیاد...
[/]

عامل;825972 نوشت:
سلام علیکم

اینکه خداوند به اندازه تلاش انسان با او برخورد میکند، اصل اولی است همانطور که برخورد از روی عدالت اصل اولی است اما با لطف و رحمت برخورد کردن یک اصل ثانوی است به این معنا که حق انسان اینست که با او با عدالت برخورد شود اما اگر با رحمت مواجه شود، چیزی ورای لیاقت خود دریافت نموده است. بنابراین دو مطلب مذکور تنافی با یکدیگر ندارند چرا که در دو مقام متفاوت اند، یکی(برخورد بر مبنای تلاش انسان) عدالت است و اصل اولی و دیگری(برخورد بر مبنای رحمت و مغفرت) لطف است و اصل ثانوی.

سلام .....

خب باز من به جوابم نرسیدم پس بااین حساب ضرورت ادای تکلیف چیه؟!!!

وقتی خدا با رحمت خودش برخورد میکنه فقط کافیه گمان نیک به خدا داشته باشیم چرا خودمون رو به زحمت بندازیم؟!

و سوال بعدی اینکه

مگر نه اینکه فرمودین بر اساس تلاش انسان و در اخرت باعدالت برخورد میشه؟؟؟

خب چنین فردی تلاشی نکرده چیزی نکاشته که بخواد برداشت کنه ولی اصل دوم شامل حالش میشه و بخشیده میشه!!

در این صورت این با عدالت برابره که فردی به دلیل گمان نیکش بخشیده شه و فرد دیگری باهمون مقدار گناه ولی حالا بدون حسن ظن بخشیده نشه؟؟؟

و غیر از اون اگه بافردی مقایسه ش کنیم که در این دنیا تکلیف رو عمل کرده و فقط به حسن ظن کفایت نکرده چطور؟؟؟ حق اون تضییع نمیشه؟؟؟

و اینکه اصلا اصل ثانوی شامل همه میشه؟؟؟ مسلما یه ریسکه!! پس لابد کسانی که این ریسک رو میکنن ایمان بالایی دارن

اونهم بدون عمل؟؟؟ بنابراین پاداشش بخشیده شدنه هرچند عملی درکار نباشه درسته؟؟

ترگل;826002 نوشت:

سلام .....
خب باز من به جوابم نرسیدم پس بااین حساب ضرورت ادای تکلیف چیه؟!!!
وقتی خدا با رحمت خودش برخورد میکنه فقط کافیه گمان نیک به خدا داشته باشیم چرا خودمون رو به زحمت بندازیم؟!

با سلام

من با اجازه استاد عاملی مطلبی رو بیان کنم که خودشون دقیق تر پاسخ خواهند داد :

به نظر من نکته اینه :

بد گمانی و یاس از رحمت خداوند برای این نهی شده که یه گناهکار هم بتونه برگرده و نگه که چون گناه کردم دیگه نمی تونم در راه خدا باشم ( یعنی دیگه همه چی تمام شد) !!
می تونه برگرده و باز روحش رو متعالی کنه

نه اینکه من گناه کنم و بگم دیگه مشکلی نیست و چه غمی هست ؟ رحمت خداوند هست دیگه

_____________

1 . بهتره که بگیم رحمت خداوند هست ، هر گناه کاری میتونه برگرده و توبه کنه نه اینکه چون رحمت خداوند هست و دیگه نباید ادای تکلیف کرد !
2. رحمت خداوند عموما شامل همه نمیشه و بر اساس ظرفیت روحی تعلق میگیره

3. ادای تکلیف نیاز هست ==> چون انسان برای اینکه متعالی شود باید به دستورات خالقش توجه و ادا کند

[="Purple"]سلام

ابوالفضل;826013 نوشت:

2. رحمت خداوند عموما شامل همه نمیشه و بر اساس ظرفیت روحی تعلق میگیره

ابوالفضل;826013 نوشت:
بد گمانی و یاس از رحمت خداوند برای این نهی شده که یه گناهکار هم بتونه برگرده و نگه که چون گناه کردم دیگه نمی تونم در راه خدا باشم ( یعنی دیگه همه چی تمام شد) !!

اینام تناقض دارن که؟؟؟؟
چطور میشه از طرفی می فرمایید رحمت شامل همه نمیشه و از طرفی م میگین که هر بنده ای باهر میزان گناهی میتونه به خدا امید داشته باشه؟!!![/]

ملاali;825278 نوشت:
این عبارت زیر هم در طرح چنین شبهه ای مزید بر علت شد
یاحق

بایزید بسطامی را پرسیدند :
اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛
چه خواهی گفت؟
بایزید فرمود :
وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود ,
به او نمیگویند چه آورده ای
بلکه میگویند چه میخواهی

سلام علیکم

کلمه ای را در سخن بایزید هست که به آن توجه باید کرد چون کلیدی است .

فقر الی الله شان و مرتبه ای است که فرد از دون الله بریده و به یقین رسیده و اطاعت غیر خدا نمیکند.

پس آن را مقایسه نکنید با کسی که فرمان خدا را اطاعت نمیکند و خلاف آن عمل کرده .

یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید

همه مردم فقیر و نیازمند خداوند هستند ولی فقط گروهی از آن آگاه میشوند و از آنها گروهی به آن متوسل میشوند و تخطی نمیکنند تا رضایت خدا را کسب نمایند.

بله این گروه نزد کریم میروند منعم میگردند.

ترگل;826024 نوشت:
سلام

اینام تناقض دارن که؟؟؟؟
چطور میشه از طرفی می فرمایید رحمت شامل همه نمیشه و از طرفی م میگین که هر بنده ای باهر میزان گناهی میتونه به خدا امید داشته باشه؟!!!

خب امیدواری به رحمت خدا باعث توبه و بازگشت و اصلاح فرد میشه
یعنی کلا باید اینجور باشه

منظور من این نیست که فرد روز به روز در باتلاق خطایا و گناهان فرو بره و بگه خدا رحیم و میبخشه !

فردی که به نادانی در باتلاق گناهان گرفتار شده ( یا به هر دلیلی دیگر ) ==> امید به رحمت خدا مانند دستی نجات بخش بیرونش بکشه نه اینکه باز گرفتار ترش کنه

دیگه فکر نکنم تناقضی در این قضیه وجود داشته باشه

وقتی که فرد توبه کرد و بازگشت باز خداوند بهش نظر میکنه .

عامل;825790 نوشت:
ابن رئاب از حضرت صادق(علیه السلام) نقل میکند: عبدى را به صف محشر مى‏آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‏شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‏دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‏اى. امر مى‏شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‏زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‏رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‏دارد: بهترين گمان. امر مى‏شود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مى‏رسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد.


این روایت رو قبلا زیاد شنیدم .. نمیدونم چرا روایتش یه کم نچسب هست!
یه جوریه .. آدم احساس میکنه نامردیه!

یه نفر خودشو بکشه و گناه نکنه و بره بهشت ..
یه نفر هم هر کاری دلش خواست بکنه و به خدا امیدوار باشه .. اونم بره بهشت؟؟

نامردی نیست؟؟

درسته بهشت درجات داره ، ولی بالاخره بهشته دیگه ..

[="Tahoma"][="Blue"]

ترگل;826002 نوشت:
سلام .....

خب باز من به جوابم نرسیدم پس بااین حساب ضرورت ادای تکلیف چیه؟!!!

وقتی خدا با رحمت خودش برخورد میکنه فقط کافیه گمان نیک به خدا داشته باشیم چرا خودمون رو به زحمت بندازیم؟!

و سوال بعدی اینکه

مگر نه اینکه فرمودین بر اساس تلاش انسان و در اخرت باعدالت برخورد میشه؟؟؟

خب چنین فردی تلاشی نکرده چیزی نکاشته که بخواد برداشت کنه ولی اصل دوم شامل حالش میشه و بخشیده میشه!!

در این صورت این با عدالت برابره که فردی به دلیل گمان نیکش بخشیده شه و فرد دیگری باهمون مقدار گناه ولی حالا بدون حسن ظن بخشیده نشه؟؟؟

و غیر از اون اگه بافردی مقایسه ش کنیم که در این دنیا تکلیف رو عمل کرده و فقط به حسن ظن کفایت نکرده چطور؟؟؟ حق اون تضییع نمیشه؟؟؟

و اینکه اصلا اصل ثانوی شامل همه میشه؟؟؟ مسلما یه ریسکه!! پس لابد کسانی که این ریسک رو میکنن ایمان بالایی دارن

اونهم بدون عمل؟؟؟ بنابراین پاداشش بخشیده شدنه هرچند عملی درکار نباشه درسته؟؟


سلام مجدد
اصل اولی مانند قانونه و اصل ثانوی مانند تبصره...
تبصره اگه همه قانون رو ملغی کنه که دیگه تبصره نیست! تبصره یعنی بعضی جاها این قانون به دلایلی اجرا نمیشه یا با قید اجرا میشه.
اینطور نیست که در آخرت هر کس نافرمانی کرده رو خدا ببخشه... در این صورت اصلا حکمت امتحان و آزمایش بندگان زیر سوال میره...
بنابراین برخی افراد هستند که آنهم به دلایلی(مانند برخی اوصاف پسندیده در دنیا و ...) مشمول تبصره خواهند شد. و گرنه اصل اولی و قانون داشتن ایمان و عمل البته به اندازه داده های شخص است.
پس همه گنه کارها مشمول رحمت الهی نخواهند بود و حتی بر فرض بخشش بسیاری از گنه کاران، مقاماتی که به بندگان صالح داده میشود و جایگاه آنها قابل قیاس با جایگاه گنه کار نیست که یک جایگاه حد اقلی است. به همین دلیل قیامت را یوم الحسره خوانده اند.
با این تفاوت معتنا به که در جایگاه و مقام انسان صالح و طالح وجود دارد، عدالت الهی هم توجیه پذیر خواهد بود.
اصل رحمت شامل حال همه انسانهایی که شایستگی و قابلیت دریافت آنرا داشته باشند، اعم از گنه کار و صالح، میشود. برای گنه کار رهایی از عذاب و برای انسان صالح ارتقا درجه خواهد بود.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

گلپسر;826037 نوشت:
این روایت رو قبلا زیاد شنیدم .. نمیدونم چرا روایتش یه کم نچسب هست!
یه جوریه .. آدم احساس میکنه نامردیه!
یه نفر خودشو بکشه و گناه نکنه و بره بهشت ..
یه نفر هم هر کاری دلش خواست بکنه و به خدا امیدوار باشه .. اونم بره بهشت؟؟
نامردی نیست؟؟
درسته بهشت درجات داره ، ولی بالاخره بهشته دیگه ..

سلام بر شما
لطف و بخشش یه عنایت و رحمت مازاد بر تلاش است نه نامردی!
اگر خداوند به همین اندازه یا بیشتر به انسانهای صالح هم عنایت کنه و به مقامات و درجات آنها هم بیافزاید، عدالت اجرا خواهد شد. حتی رحمت و بخشش خدا هم روی حکمت است.
از طرفی این رحمت ممکنه شامل حال همه نشه تا بگید هر کس هر کاری دلش خواست بکنه بعد هم بره بهشت! چنین تضمینی وجود نداره...
همچنین بین درجات بهشت تفاوت عمده و قابل توجهی وجود دارد تا جایی که برخی بهشتیان به بعضی مقامات غبطه می خورند...

[/]

عامل;825790 نوشت:
[="Tahoma"][="Blue"]با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی

این مقایسه را می توان در چند بخش بررسی کرد:
اولا؛ مواجهه افراد با ائمه(علیهم السلام) در دنیا و دار تکلیف بوده نه در آخرت که دار جزاء است. اما اگر کسی اعتقاد نادرست به امام(علیه السلام) داشته باشد و با همین اعتقاد به صحنه قیامت وارد شود معلوم نیست برخورد امام(علیه السلام) مانند دنیا باشد. در آیات و روایات متعددی خداوند متعال به بندگان گنه کار وعده بخشش گناهان و حتی تبدیل گناهان گذشته به حسنات را داده و میفرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (فرقان/70)؛ مگر آن كسانی كه توبه كنند و ايمان آورند و كارهاى شايسته كنند. خدا گناهانشان را به نيكي ها تبدیل مى‏كند و خدا آمرزنده و مهربان است.

ثانیا؛ برخورد ائمه(علیهم السلام) با جاهلان قاصر اینچنین بوده است نه اشخاص معاند. به عنوان مثال برخورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با کفار و مشرکین سخت گیرانه بود تا جایی که خداوند در این باره میفرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم(فتح/29)؛ محمد(صلی الله علیه و آله) پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. برخورد سایر ائمه(علیهم السلام) مانند برخورد امام علی(علیه السلام) با معاویه و عمرو عاص و یا امام حسین(علیه السلام) با مروان و ... نیز همینطور است. برخورد خداوند نیز با جاهلان قاصر بسیار متفاوت خواهد بود. چرا که خودش در قرآن کریم میفرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت» ‏(بقره/286)؛ خدا هيچ كس را جز به اندازه طاقتش مكلّف نمى‏كند. نيكيهاى هر كس و بديهايش از آن خود اوست.

ثالثا؛ برخورد خداوند نیز به اندازه همت و تلاش شخص برای کسب اعتقادات و اعمال صالح است. به عبارتی مجازات هاي جهان ديگر، رابطه تکويني قوي با گناهان دارد، رابطه عمل و جزاء در آخرت قراردادي نيست و حتي رابطه علي و معلولي نيست بلکه بالاتر از آن است يعني رابطه «عينيت» و «اتحاد» است يعني آنچه که در آخرت به عنوان پاداش يا کيفر به نيکوکاران و بدکاران داده مي شود تجسم خود عمل آنهاست. قرآن کريم مي فرمايد: «روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد و آرزو مى‏كند كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصله‏اى دور بود و خداوند شما را از [كيفر] خود مى‏ترساند و [در عين حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است». (آل عمران/30) و در جاي ديگر مي فرمايد: «آنچه را انجام داده‏اند حاضر يابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‏دارد». (کهف/49) و فرمود: «آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود و هر كس هم وزن ذره‏اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد». (زلزال/7-8)
درست مانند انساني که سم خورده و خود را براي هميشه از پا درآورد. و يا با چيزي چشمش را کور کرده براي هميشه کور خواهد بود. بنابراین دوری انسان از خدا در آخرت و عدم توجه او به دلیل همان اعمال دنیاست. مانند کسی که خود را در چاه نجاست انداخته و در عین حال می خواهد با بزرگی مصافحه کند! تا زمانی که خود را پاک نکند لیاقت این ملاقات را نخواهد داشت.

رابعا؛ هنر ائمه(علیهم السلام) تجلی دادن اوصاف الهی در وجود انسانی است، بنابراین اگر این میزان از رحمت و رافت در ائمه(علیهم السلام) وجود دارد، حد اعلای آن در خالق آنهاست. در همین زمینه ابن رئاب از حضرت صادق(علیه السلام) نقل میکند: عبدى را به صف محشر مى‏آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‏شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‏دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‏اى. امر مى‏شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‏زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‏رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‏دارد: بهترين گمان. امر مى‏شود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مى‏رسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد.(1) همچنین پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این رابطه میفرماید: «خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد يکي از آن را به زمين نازل کرده است و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتي که در ميان مردم است از پرتو همان است، ولي نود و نه قسمت را براي خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مي سازد».(2)

این در گه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آی

وسعت رحمت الهی به حدی است که خداوند متعال برای بخشش و روانه بهشت کردن انسانها در قیامت به کمترین بهانه ها کفایت میکند! مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مى‏كنند، به او خطاب مى‏رسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مى‏دارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مى‏رسد: بنده‏ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.(3)


[/HR][="Tahoma"]1. بحار الأنوار: 7/ 288،باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث4.
2. طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ص 21؛ تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج1، ص 24.
3. الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.

[/]

با سلام و تشکر

بزارید به یک شبهه عمیق تری در این رابطه اشاره کنم
آیا ورای اعمال و نیت ما یاور و مددکاری وجود دارد؟
اینکه قرار است هرکس به عمل و نیات و گمان خود برسد و حتی شفاعت را هم از اینجا با خود ببرد این سوال را تداعی میکند پس خدا کجاست؟
ما قراره با خودمون مواجه بشیم یا با خدا؟ اگه قراره با خدا مواجه باشیم باید با قدرتی روبرو باشیم که دستش باز باشه حتی در این که سنت خودشو نقض کنه
در غیر اینصورت ما به خودمون بازگشت کردیم و حقیقت عالم جز کشف خودمان چیز دیگری نبوده

[="Tahoma"][="Blue"]

ملاali;826144 نوشت:
با سلام و تشکر
بزارید به یک شبهه عمیق تری در این رابطه اشاره کنم
آیا ورای اعمال و نیت ما یاور و مددکاری وجود دارد؟
اینکه قرار است هرکس به عمل و نیات و گمان خود برسد و حتی شفاعت را هم از اینجا با خود ببرد این سوال را تداعی میکند پس خدا کجاست؟
ما قراره با خودمون مواجه بشیم یا با خدا؟ اگه قراره با خدا مواجه باشیم باید با قدرتی روبرو باشیم که دستش باز باشه حتی در این که سنت خودشو نقض کنه
در غیر اینصورت ما به خودمون بازگشت کردیم و حقیقت عالم جز کشف خودمان چیز دیگری نبوده

سلام علیکم

انسان برای درک فیض الهی باید قابلیت داشته باشد. این قابلیت در این جهان و با اعمال و اعتقادات انسان بدست می آید. اگر کسی در این دنیا زندگی خدایی داشت، علاوه بر ثمر اعمال خود، ثواب مضاعف و بی نهایت هم دریافت خواهد کرد. به همین دلیل برخی مفسرین در مورد آیه شریفه: الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فيها خالِدُونَ (مومنون/11) گفته اند: تعبير به" ارث بردن" ممكن است اشاره به اين باشد كه مؤمنان بدون زحمت به آن مى‏رسند همانند ارث كه انسان زحمتى براى آن نكشيده است، درست است كه نائل شدن به مقامات عالى بهشت، بسيار تلاش و كوشش و پاكى و خودسازى مى‏خواهد ولى آن پاداش عظيم در مقابل اين اعمال ناچيز بقدرى زياد است كه گويى انسان بى زحمت به آن رسيده است.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه در حديثى از پيامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) چنين نقل شده: «ما منكم من احد الا و له منزلان: منزل فى الجنة، و منزل فى النار، فان مات و دخل النار ورث اهل الجنة منزله»؛ هر يك از شما بدون استثنا داراى دو منزل است: منزلى در بهشت، و منزلى در دوزخ، اگر دوزخى شود و وارد جهنم گردد اهل بهشت منزلگاه او را به ارث مى‏برند.(تفسير نمونه، ج‏14، ص: 202)

از طرفی کسی که در این دنیا خود را آماده چنین مقامی نکرد، مصداق ایه شریفه: وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلاً (اسراء/72)؛ و آن كه در اين دنيا كور دل بوده، در قيامت نيز كور دل است و گمراهتر خواهد بود.
این گروه نه در اين دنيا راه هدايت را پيدا مى‏كنند و نه در آخرت راه بهشت و سعادت را، چرا كه چشم خود را به روى همه واقعيات بستند و از ديدن چهره حق و آيات خداوند و آنچه مايه هدايت و عبرت است و آن همه مواهبى كه خدا به آنها بخشيده بود، خود را محروم ساختند، و از آنجا كه سراى آخرت بازتاب و انعكاس عظيمى است از اين جهان، چه جاى تعجب كه اين كوردلان به صورت نابينايان وارد عرصه محشر شوند؟!(تفسير نمونه، ج‏12، ص: 202)
امام باقر (علیه السلام) در تفسير آيه فوق فرمود: من لم يدله خلق السماوات و الارض، و اختلاف الليل و النهار، و دوران الفلك و الشمس و القمر و الآيات العجيبات على ان وراء ذلك امر اعظم منه، فهو فى الآخرة اعمى و اضل سبيلا؛ كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و گردش ستارگان و خورشيد و ماه و نشانه‏هاى شگفت‏انگيز او را از حقيقت بزرگترى كه وراى آن نهفته است آگاه نسازد او در آخرت اعمى‏ و گمراه‏تر است.(توحید صدوق، ص455)

بنابراین اعمال ما در این دنیا زمینه ساز و یا جزء العله دریافت ثواب است، نه اینکه هر چه در آخرت داریم از اعمال ماست. حتی اگر کسی قائل به این مطلب باشد که هر چه داریم از تجسم اعمال است، باز هم خدا در این فرض همه کاره است. چرا که انسان در زمین خدا و با قواعد او بازی میکند. پس هر ثوابی هم که به سبب اعمالش دریافت کند، از جانب خدا خواهد بود. این مطلب با اعتقاد به توحید افعالی به راحتی قابل اثبات است.

[/]

ملاali;825278 نوشت:
سلام
همه شنیدیم که افراد بسیاری در مواجهه با امامان و پیامبران با شخصیت و منشی روبرو شده اند که اغلب برخلاف گمانشان بوده..یعنی اگر بد میپنداشتند در روبرویی و برخورد عکسش را دیدند و حقیقت را دریافتند
اما این سوال جدی وجود دارد چرا در مورد مواجهه با خدا اینگونه نیست؟ و حداقل بعضی از روایات و ماجراها حاکی از این مطلب است برخورد خداوند در مرگ و بعد از آن متناسب با گمان افراد است..یعنی اگر کسی با سوظن به خدا بمیرد بدبخت است و کارش ساخته است

این عبارت زیر هم در طرح چنین شبهه ای مزید بر علت شد
یاحق

بایزید بسطامی را پرسیدند :
اگر در روز رستاخیز خداوند بگوید چه آورده ای؛
چه خواهی گفت؟
بایزید فرمود :
وقتی فقیری بر کریمی وارد میشود ,
به او نمیگویند چه آورده ای
بلکه میگویند چه میخواهی


با سلام
به نظر بنده تفاوتی وجود ندارد
یعنی عکسش هم ممکن است و در روایات هم آمده. مثل روایتی که عده ای از ارادتمندان امام رضا ع به خدمتش رسیدند و ایشان روزها ایشان را اجازه ورود نداد. مطمئنا اینها با حسن ظن آمده بوند اما فکر یا عملشان به نحوی بود که مقتضی آن برخورد بود.
اگر لسان را بیانگر و نشانگر چیزی بدانیم انسان سه لسان دارد
لسان سر
لسان حال
لسان وجود
با لسان سر می تواند یک واقعیت یا غیر واقعیت را بیان کند . انتظارات در اینجا مطرح اند
لسان حال که مجموعه اعمال و اخلاق و باورهایش آنرا می سازند و اولیا الهی و خدای متعال از آن خبر دارند
لسان وجودی که استعدادهای ذاتی فرد را مشخص می کند و آنرا معدودی از اولیاء خدا و خدا می دانند
لذا اول به حسب لسان وجودی و دوم به حسب لسان حال و سوم به حسب لسان سر با انسان رفتار می شود . اولی از ما پنهان است دومی تا اندازه ای و آخری را کامل می دانیم. اما همه اینها بر خدای متعال و برخی اولیاء آشکار است. لذا رفتاری که با ما می شود تنها با ملاک انتظاری که با لسان سر بیانش می کنیم نیست. بلکه برای حق متعال اولی و دومی اصل است و سومی موثر .
یا علیم

نقل قول:
تا حدودی حق با شماست...
قوانین این عالم رو خدا وضع کرده و ما در وضع این قوانین تکوینی نقشی نداشتیم!
اما بالاخره ما بازیگر این میدانیم و با همین قوانین میشه بهترین بازی و یا بد ترین بازی رو انجام داد. نقش ما در قیامت هم تابع بازی ما در دنیاست، هر چقدر در این دنیا خوب بازی کنیم در آخرت وضع بهتری خواهیم داشت. اگر انسان تمام سختی های زندگی و دنیا را وسیله رشد و ترقی اخروی خود بداند، دیگه از این قوانین بعضا سخت دنیوی بدش نمیاد...



این دنیا مثل این میمونه که تو یک زمین فوتبال میندازنت بدون اینکه قوانین رو بدونی و شرایط رو قبول کنی.بعد نتیجه ی بازی یا آتیشه یا با بهشت.اگر من میدونستم نمیومدم تو این دنیا.50 درصد آتیش نمیارزه.

[="Tahoma"][="Blue"]

نالان;826557 نوشت:
این دنیا مثل این میمونه که تو یک زمین فوتبال میندازنت بدون اینکه قوانین رو بدونی و شرایط رو قبول کنی.بعد نتیجه ی بازی یا آتیشه یا با بهشت.اگر من میدونستم نمیومدم تو این دنیا.50 درصد آتیش نمیارزه.

با سلام
این بحث به جبر و اختیار مربوط میشه و خارج از موضوع مورد بحث است.
[/]

عامل;826075 نوشت:
سلام بر شما
لطف و بخشش یه عنایت و رحمت مازاد بر تلاش است نه نامردی!
اگر خداوند به همین اندازه یا بیشتر به انسانهای صالح هم عنایت کنه و به مقامات و درجات آنها هم بیافزاید، عدالت اجرا خواهد شد. حتی رحمت و بخشش خدا هم روی حکمت است.
از طرفی این رحمت ممکنه شامل حال همه نشه تا بگید هر کس هر کاری دلش خواست بکنه بعد هم بره بهشت! چنین تضمینی وجود نداره...
همچنین بین درجات بهشت تفاوت عمده و قابل توجهی وجود دارد تا جایی که برخی بهشتیان به بعضی مقامات غبطه می خورند...

سلام ..

الان یه کم روایتش بچسب شد happy

عامل;826068 نوشت:
سلام مجدد
اصل اولی مانند قانونه و اصل ثانوی مانند تبصره...
تبصره اگه همه قانون رو ملغی کنه که دیگه تبصره نیست! تبصره یعنی بعضی جاها این قانون به دلایلی اجرا نمیشه یا با قید اجرا میشه.
اینطور نیست که در آخرت هر کس نافرمانی کرده رو خدا ببخشه... در این صورت اصلا حکمت امتحان و آزمایش بندگان زیر سوال میره...
بنابراین برخی افراد هستند که آنهم به دلایلی(مانند برخی اوصاف پسندیده در دنیا و ...) مشمول تبصره خواهند شد. و گرنه اصل اولی و قانون داشتن ایمان و عمل البته به اندازه داده های شخص است.
پس همه گنه کارها مشمول رحمت الهی نخواهند بود و حتی بر فرض بخشش بسیاری از گنه کاران، مقاماتی که به بندگان صالح داده میشود و جایگاه آنها قابل قیاس با جایگاه گنه کار نیست که یک جایگاه حد اقلی است. به همین دلیل قیامت را یوم الحسره خوانده اند.
با این تفاوت معتنا به که در جایگاه و مقام انسان صالح و طالح وجود دارد، عدالت الهی هم توجیه پذیر خواهد بود.
اصل رحمت شامل حال همه انسانهایی که شایستگی و قابلیت دریافت آنرا داشته باشند، اعم از گنه کار و صالح، میشود. برای گنه کار رهایی از عذاب و برای انسان صالح ارتقا درجه خواهد بود.

آهههههااااااانننن ... الان قشنگ چسبید:D

سوال:
در بسیاری از موارد ائمه(علیهم السلام) با کسانی که به آنها گمان بد داشتند با خوشرویی برخورد میکردند، آیا برخورد خداوند متعال با افراد در قیامت نیز چنین است؟

پاسخ:
اصل اولی اینست که خداوند به اندازه همت و تلاش شخص(برای کسب اعتقادات و اعمال صالح) با او برخورد کند. به عبارتی مجازات هاي جهان ديگر، رابطه تکويني قوي با گناهان دارد، رابطه عمل و جزاء در آخرت قراردادي نيست و حتي رابطه علي و معلولي نيست بلکه بالاتر از آن است يعني رابطه «عينيت» و «اتحاد» است يعني آنچه که در آخرت به عنوان پاداش يا کيفر به نيکوکاران و بدکاران داده مي شود تجسم خود عمل آنهاست.

قرآن کريم مي فرمايد: «روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد و آرزو مى‏كند كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصله‏اى دور بود و خداوند شما را از [كيفر] خود مى‏ترساند و [در عين حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است». (1)
و در جاي ديگر مي فرمايد: «آنچه را انجام داده‏اند حاضر يابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‏دارد».(2) و فرمود: «آن روز مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان داده شود و هر كس هم وزن ذره‏اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد». (3)

چنین برخوردی عین عدالت است، درست مانند انساني که سم خورده و خود را براي هميشه از پا درآورد. و يا با چيزي چشمش را کور کرده براي هميشه کور خواهد بود. بنابراین دوری انسان گناهکار از خدا در آخرت و عدم توجه او به دلیل همان اعمال دنیاست. مانند کسی که خود را در چاه نجاست انداخته و در عین حال می خواهد با بزرگی مصافحه کند! تا زمانی که خود را پاک نکند لیاقت این ملاقات را نخواهد داشت.

اما در عین حالی که صحنه قیامت محل افشای اسرار انسانهاست، جایگاه ظهور و بروز رحمت الهی نیز هست! تا جایی که در دعای عرفه می خوانیم: یا من سبقت رحمته غضبه(4)؛ ای کسی که رحمتش بر غضب او پیشی گرفته.

از طرفی هنر ائمه(علیهم السلام) تجلی دادن اوصاف الهی در وجود انسانی است، بنابراین اگر این میزان از رحمت و رافت در ائمه(علیهم السلام) وجود دارد، حد اعلای آن در خالق آنهاست. در همین زمینه ابن رئاب از حضرت صادق(علیه السلام) نقل میکند:

عبدى را به صف محشر مى‏ آورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مى‏شود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مى‏دارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده‏اى. امر مى‏شود او را به آتش ببرند. فرياد مى‏زند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مى‏رسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مى‏ دارد: بهترين گمان. امر مى‏شود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مى‏رسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد.(5)

همچنین پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این رابطه میفرماید: «خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد يکي از آن را به زمين نازل کرده است و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتي که در ميان مردم است از پرتو همان است، ولي نود و نه قسمت را براي خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن مي سازد».(6)

این در گه ما درگه نومیدی نيست ................... صد بار اگر توبه شکستی باز آی

وسعت رحمت الهی به حدی است که خداوند متعال برای بخشش و روانه بهشت کردن انسانها در قیامت به کمترین بهانه ها کفایت میکند! مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مى‏كنند، به او خطاب مى‏رسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مى‏دارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مى‏رسد: بنده‏ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.(7)

در این مقایسه از دو نکته نیز نباید غفلت کرد:
اولا؛ مواجهه افراد با ائمه(علیهم السلام) در دنیا و دار تکلیف بوده نه در آخرت که دار جزاء است. اما اگر کسی اعتقاد نادرست به امام(علیه السلام) داشته باشد و با همین اعتقاد به صحنه قیامت وارد شود معلوم نیست برخورد امام(علیه السلام) مانند دنیا باشد. در آیات و روایات متعددی خداوند متعال به بندگان گنه کار وعده بخشش گناهان و حتی تبدیل گناهان گذشته به حسنات را داده و

میفرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (8)؛ مگر آن كسانی كه توبه كنند و ايمان آورند و كارهاى شايسته كنند. خدا گناهانشان را به نيكي ها تبدیل مى‏كند و خدا آمرزنده و مهربان است.

ثانیا؛ برخورد ائمه(علیهم السلام) با جاهلان قاصر اینچنین بوده است نه اشخاص معاند. به عنوان مثال برخورد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با کفار و مشرکین سخت گیرانه بود تا جایی که خداوند در این باره میفرماید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم(9)؛ محمد(صلی الله علیه و آله) پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان.

برخورد سایر ائمه(علیهم السلام) مانند برخورد امام علی(علیه السلام) با معاویه و عمرو عاص و یا امام حسین(علیه السلام) با مروان و ... نیز همینطور است. برخورد خداوند نیز با جاهلان قاصر بسیار متفاوت خواهد بود. چرا که خودش در قرآن کریم میفرماید: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت» (10)؛ خدا هيچ كس را جز به اندازه طاقتش مكلّف نمى‏كند. نيكيهاى هر كس و بديهايش از آن خود اوست.


[/HR]1. آل عمران/30.
2. کهف/49.
3. زلزال/7-8.
4. کتاب المزار(للمفید)، ص161.
5. بحار الأنوار: 7/ 288،باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث4.
6. طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ص 21؛ تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج1، ص 24.
7. الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.
8. فرقان/70.
9. فتح/29.
10. بقره/286.

موضوع قفل شده است