جمع بندی نحوه برخورد با افرادی که ادعا می کنند همه چیز را می دانند!

تب‌های اولیه

52 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نحوه برخورد با افرادی که ادعا می کنند همه چیز را می دانند!

با سلام و احترام
مدت زیادی هست این سوال تو ذهنمه
در جامعه امروز ما افرادی پیدا شدند که به عنوان سخنران در دانشگاه ها یا جا های دیگه مباحثی رو مطرح می کنند
این دسته که من حداقل سه نفرشون رو میتونم نام ببرم در هر موضوعی نظر میدن
از معماری اسلامی تا نقد بهائیت از نقد فلاسفه برجسته غرب تا مسائل فقهی مربوط به قمه زنی
از نشانه های ظهور و مهدویت تا اقتصاد مقاومتی و...
می خواستم ببینم از نظر منطقی ما باید چه برخوردی با این ها بکنیم؟
برخورد حکومت اسلامی چی باید باشه؟
ببینید من هم به عنوان یک فرد در خیلی موضوعات نظر دارم اما در چیزی که تخصص ندارم نمیام نظراتم رو علنی در یک تریبون دانشگاهی اعلام کنم
و بخوام مثلا دیگران رو هدایت کنم
مثالی عرض کنم یکی از محققین در زمینه بهائیت فردی هست که چندین سال در این زمینه تحقیق کرده استاد دانشگاه هست
وطبق گقته خودش اکثر متون بهائیت رو خونده با برخی مبلغین بهائی مناظره کرده و هر مقاله ای از برجسته های بهائیت دنیا نوشji میشه می خونه و نقد میکنه
خوب این فرد باید بیاد در یک دانشگاه راجع به بهائیت صحبت کنه یا نه یک فرد که حالا مثلا 4 تا کتاب کلی درمورد بهائیت خونده؟
کلا چرا در جامعه ما افرادی که فاقد سواد کافی هسنتد احساس مسئولیت می کنند؟ و با اینکه خودشون به جایی نرسیدن میخوان دیگران رو هدایت کنن؟
البته از قشر روحانی هم هستند عده ای که در هر چیزی نظر میدن از اقتصاد تا فلسفه ، از سیاست تا جامعه شناسی و ...
آیا این افراد که حتی بعضا سواد دانشگاهی یا حوزوی قوی ندارن به علت ضعف های فرهنگی مردم طرفدار پیدا می کنند؟
با تشکر@};-

سلام.
موضوع خوبی هست . ولی به نظرم این مساله شاید در زمانهای قدیم میتونستند اثر گذار باشن ولی دیگه این روزها اونقدر مهم نیستند .

الان انسانها تریبونهاشون رو انتخاب میکنند و تعیین میکنند که از چه تریبونی اخبار رو بشنون .
بنابراین من نوعی اگر ببینم تریبونی داره من رو تهییج میکنه و اخبار دروغ یا اشتباهی بهم میده اون خبرگزاری رو فیلتر میکنم . به چند تا از دوستان و آشناهام هم میگم که فلانی حرفهاش منطقی نیست و به مرور زمان اونها هم اون رو کنار میزارن .

مسیر این هستش که روش تحقیق کردن رو بدونیم . و به راحتی به هر حرفی اعتماد نکنیم . وگرنه حرف زیاد هست .

جوجه اردک زشت;825206 نوشت:
با سلام و احترام
مدت زیادی هست این سوال تو ذهنمه
در جامعه امروز ما افرادی پیدا شدند که به عنوان سخنران در دانشگاه ها یا جا های دیگه مباحثی رو مطرح می کنند
این دسته که من حداقل سه نفرشون رو میتونم نام ببرم در هر موضوعی نظر میدن
از معماری اسلامی تا نقد بهائیت از نقد فلاسفه برجسته غرب تا مسائل فقهی مربوط به قمه زنی
از نشانه های ظهور و مهدویت تا اقتصاد مقاومتی و...
می خواستم ببینم از نظر منطقی ما باید چه برخوردی با این ها بکنیم؟
برخورد حکومت اسلامی چی باید باشه؟
ببینید من هم به عنوان یک فرد در خیلی موضوعات نظر دارم اما در چیزی که تخصص ندارم نمیام نظراتم رو علنی در یک تریبون دانشگاهی اعلام کنم
و بخوام مثلا دیگران رو هدایت کنم
مثالی عرض کنم یکی از محققین در زمینه بهائیت فردی هست که چندین سال در این زمینه تحقیق کرده استاد دانشگاه هست
وطبق گقته خودش اکثر متون بهائیت رو خونده با برخی مبلغین بهائی مناظره کرده و هر مقاله ای از برجسته های بهائیت دنیا نوشji میشه می خونه و نقد میکنه
خوب این فرد باید بیاد در یک دانشگاه راجع به بهائیت صحبت کنه یا نه یک فرد که حالا مثلا 4 تا کتاب کلی درمورد بهائیت خونده؟
کلا چرا در جامعه ما افرادی که فاقد سواد کافی هسنتد احساس مسئولیت می کنند؟ و با اینکه خودشون به جایی نرسیدن میخوان دیگران رو هدایت کنن؟
البته از قشر روحانی هم هستند عده ای که در هر چیزی نظر میدن از اقتصاد تا فلسفه ، از سیاست تا جامعه شناسی و ...
آیا این افراد که حتی بعضا سواد دانشگاهی یا حوزوی قوی ندارن به علت ضعف های فرهنگی مردم طرفدار پیدا می کنند؟
با تشکر@};-

سلام،
وقتی یک جامعه از نظر فکری فسرده باشد و حتی متخصصان آن هم جرأت یا انگیزه‌ی کافی برای فکر کردن‌های انقلابی نداشته باشند وجود چنان افرادی برای پویایی علمی آن جامعه مفید است، وقتی کار متخصصان بحث‌های تخصصی در محافل خودشان باشد و خیلی هم دغدغه‌ی روشن کردن اذهان مردم نسبت به برخی خطرهایی که آینده‌ی ایشان را ولو به عنوان یک احتمال تهدید می‌کند نداشته باشند هم باز وجود چنان افرادی می‌تواند مفید باشد، اگرچه گاهی هم برخی نظراتشان اشتباه باشد، آن‌ها اگر بتوانند متخصصان را برای نقد خودشان وادی گود تفکر بنمایند این خودش ارزش‌مند است، اگر آن‌ها را هم به میدان روشن‌گری برای مردم بکشانند که بحث‌های تخصصی در کنار مقالات و کتاب‌هایی که بعضاً در کتابخانه‌ها خاک می‌خورند به کانون توجه مردم نیز آورده شوند این هم ارزش دارد ... برخی مسائل را اگر افرادی از این قبیل مطرح ننمایند اصولاً در سطح جامعه مطرح نمی‌شوند، چه بسا اگر هم کسی به آن فکر کرده باشند جرأت یا انگیزه‌ی کافی برای طرح کردن آن را نداشته باشد، شاید اگر در میان متخصصان هم مطرح شود همیشه در یک فاز نظری محض به صورت منفعل باقی بماند و نمودی در زندگی افراد نگذارد ... همچنین باید دید که آیا این همه‌چیزدان‌های مدّ نظر شما در همه‌ی زمینه‌های تخصصی که نظر می‌دهند به عنوان یک متخصص نظر می‌دهند یا رویکردشان در نظر دادن ژورنالیستی است و قصد جلب کردن توجه‌ها را به برخی موضوعات دارند که ممکن است اهمیت داشته باشد ولی به اندازه‌ی کافی به آن‌ها توجه نشده باشد؟ یا باید دید که آیا آن‌ها تظاهر می‌کنند که متخصص هستند و یا طوری است که همه‌ی مخاطبان آن‌ها از سطح تحصیلات ایشان آگاه هستند ... البته طبیعی است که وقتی مخاطبان چنین افرادی کسانی باشند که آن‌ها هم به هر حال هر کدام در برخی زمینه‌ها تخصص دارند و نه در تمامی آن زمینه‌ها به فکر ایشان در جهاتی که تخصص کافی ندارند جهت داده می‌شود، ولی این به معنی اشتباه بودن وجود چنان افرادی در سطح جامعه نیست، بلکه به معنای لزوم افزایش چنین افرادی در سطح جامعه است، همانطور که مناظرات علمی می‌تواند به بلوغ فکری مردم کمک نماید چنین نظرات گاهی عجیب و غریبی هم که داده می‌شود می‌تواند به بالاتر رفتن سطح فکری جامعه کمک نماید ... خود شما هم اگر نظرات ایشان را بخوانید می‌بینید که گاهی هم نظرات بدیع و قابل اعتنایی درش هست، حداقلش این هست که اگر تخصص ندارند ولی مطالعات جنبی خوبی دارند و اهل فکر و اندیشه هم هستند، حالا اینکه ذهنشان قالب مختص خودشان را داشته باشد و درست یا غلط با عینک خاصی به مسائل نگاه کنند و یا گاهی مباحثشان با نظریات رایج تخصصی جور در نیاید یا منابعشان دست اول نباشد و یا لحن بیانشان در برخی مواقع بیشتر شورانگیز باشد تا شعورساز و موج‌های اشتباه در اذهان مخاطبان خود ایجاد نمایند و امثال آن مسائلی است که باید به تدریج درست شود، ولی فکر نکنم حذف کردنشان کار عاقلانه‌ای باشد، حتی یک متخصص هم می‌تواند گاهی از نظرات ایشان استفاده کند ... از نظر علم کنترل ما چند نوع کنترلر پایه‌ای داریم، یک نوع کنترلر تناسبی است که مشکل را بزرگ‌نمایی می‌کند تا اهمیت آن بهتر دیده شود، یک نوع کنترل مشتق‌گیر است که تغییرات آنی را رصد می‌کند و یک کنترلر هم انتگرال‌گیر است که روند کلی تغییرات در یک سیستم را رصد می‌نماید، گاهی بحث‌ها در محافل علمی آنقدر ریز و جزئي می‌شود و همه سرگرم جزئیات می‌شوند که به قول استادی میلی‌متر را می‌گیرند ولی کیلومتر از دستشان در می‌رود، افرادی مانند این افراد گاهی نقش کنترلر تناسبی و انتگرال‌گیر را خوب بازی می‌کنند و به همین دلیل هم بیشتر ایشان را باید استراتژیست در نظر گرفت تا متخصص در تمامی زمینه‌هایی که در موردشان اظهار نظر می‌کنند ... اینکه گاهی در نقش کنترلر تناسبی بزرگ‌نمایی‌هایشان غیرواقعی و اغراق‌گونه باشد از یک نظر می‌تواند هنوز سازنده به حساب بیاید اگر از جهات دیگری ناپسند باشد، سازنده بودن آن می‌تواند از آن جهت باشد که توجه‌ها را به مشکلی که تقریباً کاملاً نادیده گرفته شده است جلب نماید، مثل یک موج شوک لحظه‌ای که توجهات را جلب می‌کند و اذهان را نسبت به مسأله برمی‌انگیزد ولی بعد اجازه می‌دهد با روش علمی و تخصصی درست مسائل بررسی شوند ... اینکه معترض هستید چه کسانی به ایشان اجازه داده است اینقدر احساس مسؤولیت بکند را شاید بتوان از این نگاه تا حدی پاسخ داد ... شما هم اگر دغدغه‌ای داشته باشید و خطری را احساس کنید و به اندازه‌ی خودتان تحقیق کنید و ببینید احتمال وقوع آن خطر می‌رود باید دست به کار اقدام عملی شوید برای جلوگیری از بروز آن خطر، در گام اول باید با متخصصان مشورت کرد و منابع علمی ایشان را مطالعه نمود تا نگاه نسبت به مسأله باز شود، گاهی خیال شخص در همین مرحله راحت می‌شود ولی گاهی هم نمی‌شود، بخصوص اگر ببیند که متخصصان در این زمینه متعصبانه برخورد کرده و ذهنشان بسته است یا به کل با یک عینک دیگر به مسائل نگاه می‌کنند، خوش‌بینیانه یا بدبینانه یا هر چیز دیگر، در چنین مواردی شخص می‌تواند یک گام دیگر هم بردارد و جلوتر برود ... حالا گاهی کسی می‌خواهد در جهت منافع مردمش و دین خودش و مردمش گام بردارد، گاهی هم کسی می‌خواهد در خلاف جهت منافع مردمش یا دینش گام بردارد، چنین کسانی در هر دوره‌ی زمانی و در شرایط موجود در جامعه چه توسط حکومت و چه توسط خودم مردم جامعه یا طیفی از مردم جامعه ممکن است حمایت شوند و یا به کل فیلتر شوند ... افرادی که شما مدّ نظر دارید از آن جهت که سمت و سویشان بر خلاف منافع کشور و دین نیست و در جهت این منافع است از طرف حکومت هم شاید حمایت شوند و مردمی هم که سمت و سوی ایشان و شجاعت ایشان در پرده‌برداری از فتنه‌ی فتنه‌گران را می‌بینند و نظرات ایشان را هم قابل اعتنا می‌بینند می‌شوند جزء طرفداران آن‌ها ...
به شخصه احتمالاً برخی افراد مدّ نظر شما را می‌شناسم و با برخی نظرات ایشان هم موافق نیستم ولی با این جبهه‌گیری‌هایی که بر علیهشان می‌شود هم موافق نیستم، بالأخره ایشان حرف‌هایی می‌زنند که شاید انتظار این است که متخصصان پیش از ایشان بزنند ولی نمی‌زنند، اینکه فقط با نگاه عاقل‌اندرسفیه به ایشان و یا به علاقمندان به ایشان نگاه شود هم عاقلانه نیست، به هر حال ایشان ایجاد دغدغه می‌کنند و مردم انتظار دارند که متخصصان پیگیر این دغدغه‌ها باشند، مسؤولان پیگیر این دغدغه‌ها باشند، بررسی تخصصی کنند و مردم را در جریان بگذارند، مناظره ترتیب دهند و امثال آن، این به نوعی یک نگاه ژورنالیستی است، کار ژورنالیست‌ها هم به نوعی همین است، حالا یک ژورنالیست علمی ممکن است به صورت تخصصی وارد گود یک تخصص خاص بشود و جزئیات را رصد نماید و یک نفر هم ممکن است کلیات را دنبال کند که استراتژیست‌ها این کار را می‌کنند ... شما هم اگر با پذیرش اصل جایگاه ایشان در جامعه سعی کنید نظرات ایشان را در زمینه‌ی تخصصی خودتان یا اساتیدتان نقد تخصصی نمایید شاید روی‌هم‌رفته برای جامعه مفیدتر باشد ... شاید ... اینکه انسان باید به صورت منفعل هر چیزی که متخصصان در یک زمینه‌ی خاص به او می‌گویند را به عنوان درست و حقیقت بپذیرد هم از نظر حقیر پذیرفتنی نیست، در مورد مراجع تقلید هم اگر ما چشم و گوش بسته از ایشان تقلید کنیم به این معنا نیست که پذیرفته‌ایم هر چه بگویند درست است و حق همان است که ایشان می‌گویند، بلکه به این دلیل است که تکلیف ما در همان حدّ است و انتظار بیشتری از ما نمی‌رود، می‌دانیم که شاید اشتباه کنند ولی مقام عمل به تکلیف متفاوت است از مقام تصدیق قطعی یک نظریه یا حرف علمی ... به هر حال نظرات علما هم در طول تاریخ تغییراتی داشته است و روی تمامی نظرات ایشان هم اتفاق نظر قطعی وجود ندارد ... با این حال اطاعت از ایشان واجب است ... ولی وقتی بحث بر روی همان مباحث علمی و معرفتی باشد دیگر چنین وجوبی در کار نیست، چه در مباحث دینی و چه در مباحث غیردینی که مدّ نظر شماست، شما هم به قول خودتان در هر زمینه‌ای نظریاتی دارید، دیگر اینکه بیان کردن آن‌ها در جمع‌های چند نفره در چه محل‌هایی را برای خودتان مجاز می‌دانید و در جمع‌های چند نفره در چه محل‌های دیگری را برای خود مجاز نمی‌دانید قابل بررسی است، مطمئن نیستم اینکه شما نظراتی داشته باشید و آن‌ها را در یک سمینار در دانشگاهی بیان کنید حتماً کار اشتباهی باشد، یک ژورنالیست هم ممکن است چنان کاری بکند، یک نامزد انتخاباتی هم ممکن است چنان کاری بکند، یک دانشجو هم پشت تریبون آزاد دانشگاه ممکن است چنان کاری بکند تا صدایش شنیده شود ... و قص علی هذا ... جمع مخاطبان شما هم شاید برخی دانشگاهی باشند و برخی نباشند، برخی دوستانتان باشند و برخی هم‌کلاسی‌ها و هم‌دانشکده‌ای‌ها باشند و یا برخی از کارکنان دانشگاه و اساتید هم باشند و گاهی ممکن است صحبت‌هایتان در رسانه‌های خارج دانشگاه هم بازتاب داشته باشد ... آیا تمامی اینها اشتباه است؟ ... شما دقیقاً از کجا به بعد آن را اشتباه می‌دانید؟ ... حالا اگر یکجا حرفتان توانست مخاطبان خودش را قانع کند و در دانشگاه بقلی هم از شما دعوت کردند که اظهار نظر کنید دیگر مخالفت می‌کنید و می‌فرمایید نظرات من باید در همان جمع قبلی عنوان شود و لاغیر یا اجازه می‌دهید دیگران هم به نظرات شما گوش بدهند اگر از شما درخواستی در این زمینه کردند؟ ... و باز هم قص علی هذا ...

مارینر;825222 نوشت:
سلام.
موضوع خوبی هست . ولی به نظرم این مساله شاید در زمانهای قدیم میتونستند اثر گذار باشن ولی دیگه این روزها اونقدر مهم نیستند .

الان انسانها تریبونهاشون رو انتخاب میکنند و تعیین میکنند که از چه تریبونی اخبار رو بشنون .
بنابراین من نوعی اگر ببینم تریبونی داره من رو تهییج میکنه و اخبار دروغ یا اشتباهی بهم میده اون خبرگزاری رو فیلتر میکنم . به چند تا از دوستان و آشناهام هم میگم که فلانی حرفهاش منطقی نیست و به مرور زمان اونها هم اون رو کنار میزارن .

مسیر این هستش که روش تحقیق کردن رو بدونیم . و به راحتی به هر حرفی اعتماد نکنیم . وگرنه حرف زیاد هست .


سلام
بحث تحقیق نیست بحث این هست با این جور افراد چطور برخورد بشه؟
ببینید خیلی از افراد جامعه ما بی جهت جذب این افراد میشن
من البته معتقد نیستم همه حرف این ها اشتباهه قطعا حرفای صحیح هم دارن
بحث من این هست چرا در یک جامعه این افراد باید رشد کنن
اگر جامعه ما خرد محور بود قطعا این ها رشد نمیکردند چون در اولین سخنرانی یا نه دومی یا سومی یکی پیدا میشد وسط جمع انتقادات علمی میکرد و بحثشون جمع می شد
البته یک بحثی هم هست که هر کسی هم نمیتونه اینطوری سخن رانی کنه
یعنی به نظر من شما باید تفکر خواستی داشته باشی که بتونی راجع خیلی چیزا صحبت کنی و کسی بهت گیر نده
شما حساب کنه یکی از همین ها داشت از ابن سینا یک انتقاد فلسفی می کرد! بعد رسید به علامه طباطبایی گفت ایشون هم این موضوع رو نمیدونسته!!!
درحالی که بحثش بشدت سطحی بود
میخوام بگم اگر جامعه ما سواد داشت به راحتی هر کس نمیتونست برای خودش دار و دسته راه بندازه یکی عرفان حلقه درست کنه یکی بهائیت درست کنه یکی ... در واقع ریشه همه این ها عدم آگاهی کافی هست
که میرسه به ایکه مردم ما مطالعشون کمه

نقطه;825234 نوشت:
سلام،
وقتی یک جامعه از نظر فکری فسرده باشد و حتی متخصصان آن هم جرأت یا انگیزه‌ی کافی برای فکر کردن‌های انقلابی نداشته باشند وجود چنان افرادی برای پویایی علمی آن جامعه مفید است، وقتی کار متخصصان بحث‌های تخصصی در محافل خودشان باشد و خیلی هم دغدغه‌ی روشن کردن اذهان مردم نسبت به برخی خطرهایی که آینده‌ی ایشان را ولو به عنوان یک احتمال تهدید می‌کند نداشته باشند هم باز وجود چنان افرادی می‌تواند مفید باشد، اگرچه گاهی هم برخی نظراتشان اشتباه باشد، آن‌ها اگر بتوانند متخصصان را برای نقد خودشان وادی گود تفکر بنمایند این خودش ارزش‌مند است

سلام
ممنون از شرکتتون در بحث مطالب مهمی گفتید
ببینید هر بحثی جایی دارد مثلا شما میخواهید به مسئله تفکیک و فلسفه اسلامی بپردازید خوب بحث تخصصی هست نمیشه در کوچه و بازار بحث کرد تازه بحث هم کنی کسی چیزی نمیفهمد فقط یک عده طرف فلاسفه را میگیرند به طرف مقابل میگن احمق یک عده طرف تفکیکی ها را به فاسفه میگن کافر(این موضوع در کشور خودمون اتفاق افتاد یکی از دلایل اون هم پخش مناظره این دو گروه از شبکه چهار بود)
میخوام بگم هرچیزی جایی داره

نقطه;825234 نوشت:
به معنای لزوم افزایش چنین افرادی در سطح جامعه است، همانطور که مناظرات علمی می‌تواند به بلوغ فکری مردم کمک نماید چنین نظرات گاهی عجیب و غریبی هم که داده می‌شود می‌تواند به بالاتر رفتن سطح فکری جامعه کمک نماید

بنده هم موافق مناظرات علمی هستم اما یک بحث اینه آیا عمومی بحث کنن با توجه به شرایط جامعه که اکثریت نه تحقیق میفهمن نه جنبه دارند درسته؟
دوم اینکه مناظرات باید بین متخصصین باشه اینا در چیزی تخصص ندارن که بحث اینه افراد بیان مناظره کنن مثلا من چند وقت پیش یک مناظره دیدم در دانشگاه شریف در مسئله فکر می کنم خدا و علم بود دانشجو های ارشد اومده بودن با هم مناظره میکردن فیزیک و فلسفه علم خوب این مناظره کجا و و مباحث این ها کجا؟

نقطه;825234 نوشت:
به شخصه احتمالاً برخی افراد مدّ نظر شما را می‌شناسم و با برخی نظرات ایشان هم موافق نیستم ولی با این جبهه‌گیری‌هایی که بر علیهشان می‌شود هم موافق نیستم، بالأخره ایشان حرف‌هایی می‌زنند که شاید انتظار این است که متخصصان پیش از ایشان بزنند ولی نمی‌زنند، اینکه فقط با نگاه عاقل‌اندرسفیه به ایشان و یا به علاقمندان به ایشان نگاه شود هم عاقلانه نیست، به هر حال ایشان ایجاد دغدغه می‌کنند و مردم انتظار دارند که متخصصان پیگیر این دغدغه‌ها باشند

دغدغه این ها مورد احترامه هرچند من واقعا یقین ندارم ین ها دغدغه دارند اما چون خودم هم این دغدغه رو کم و بیش دارم و البته کاری از دستم بر نمیاد میفهمم چی میگید

نقطه;825234 نوشت:
شما هم به قول خودتان در هر زمینه‌ای نظریاتی دارید، دیگر اینکه بیان کردن آن‌ها در جمع‌های چند نفره در چه محل‌هایی را برای خودتان مجاز می‌دانید و در جمع‌های چند نفره در چه محل‌های دیگری را برای خود مجاز نمی‌دانید قابل بررسی است، مطمئن نیستم اینکه شما نظراتی داشته باشید و آن‌ها را در یک سمینار در دانشگاهی بیان کنید حتماً کار اشتباهی باشد، یک ژورنالیست هم ممکن است چنان کاری بکند، یک نامزد انتخاباتی هم ممکن است چنان کاری بکند، یک دانشجو هم پشت تریبون آزاد دانشگاه ممکن است چنان کاری بکند تا صدایش شنیده شود

مطلب مهمیه به نظرم باید یک حد و مرزی معلوم کنیم به نظر شما حد و مرزش چیه؟ یعنی چطور اعلام نظری فردی و درسته و چه اعلام نظری صحیح نیست؟

یک پیشنهاد هم دارم اون هم اینه: این افراد حالا هر چند تا که هستند هر کدام روی یک موضوع تمرکز کنند و دیگه ازش خارج نشن اینطوری بهتر میتونن کمک کنن تا اینکه در هر چیزی نظر بدن

یه چیزی وجود داره به اسم جذبه یا کاریزما. فردی که جذبه داره مردم حرفشو بیشتر قبول می کنند.

سلام .
به نظرم تنها یک روش برای مدیریت چنین مساله ای وجود داره . اونم مسیری هستش که تمام دنیا داره طی میکنه .

باید برای سخنرانیها استاندارد سازی بشه و براش رنکینگ در بیاد . یعنی اینکه برای یک سخنران مذهبی یا غیر مذهبی استاندارد تعریف بشه و کارشناسانی باشند که بر اساس اون شاخص ها سخنرانی رو محک بزنند و برای اون سخنرانی اعتبار بدن .

وگرنه فکر نکنم بشه جلویه چنین سخنرانیهایی رو گرفت .

به نظر من نمونه بارز همه چی دان ایرانی آقای رائفی پوره...ایشون فکرشو بکنید، از فراماسونری و شیطان پرستی می گه، از مسائل دینی و تفسیر قرآن و احادیث می گه..از سینما می گه....از علوم طبیعی، مخصوصا و شاید تنها نظریه تکامل می گه، اونو زیر سوال می بره، نقضش می کنه....بعد یک همچین آدمی به قول خودش می شه رکوردار بیشترین سخنران در کشور...خوب این فاجعه است...فاجعه خیلی عظیمه...اصلا هم خودمون رو با آمریکا و غرب مقایسه نمی کنم...اصلا آمریکا در جهل و خرافات غوطه ور، من کاری ندارم...ایران خودمون، با این همه شعار و این همه کبکبه دبدبه، سخنرانش یکی مثل رائفی پور باشه که در همه حوزه ها سخنرانی می کنه...ماشاالله سنی هم نداره...یک مو سفید نکرده هنوز.....
یکی از همین آقایون سخنران، که اسمشو نمی برم...اصلا هم تابلو نیست کیو می گم:) نظریه تکامل رو در جمع دانشجویان اشتباه مطرح می کرد و با نظریه لاماراک و امثال اینها اشتباه گرفته بود، می گفت نظریه پردازان تکامل می گن، خرس انقدر دست و پا زده شده نهنگ:))) ملت دانشجو هم انگار نه انگار...این فاجعه است.....فاجعه......
حالا من آخرش نفهمیدم که این شخص که نظریه تکامل رو مردود می دونه، اعتقاد داره که موجودات چگونه خلق شدن؟؟دفعی؟؟اگر نه و اونم اعتقاد به جهش انواع و تبدیل موجودات به هم داره...دیگه چرا انقدر حرص و جوش می خوره، همین که موجودات دفعی خلق نشدن هم کافیه که غرب در بوق و کرنا کنه و مردم رو از خدا دور کنه...یک سری حرف های سطحی مطرح می شه و مردم رو درگیر هم می کنن، طوری تبلیغات می کنن که حالا اگر تکامل باطله، پس خدا هم وجود داره!!!....سطحی بینی...خرافی بینی...ساده اندیشی...تعصب های بی جا... محصول این سخنرانای همه چی دانه....

پارسا مهر;825250 نوشت:
به نظر من نمونه بارز همه چی دان ایرانی آقای رائفی پوره...ایشون فکرشو بکنید، از فراماسونری و شیطان پرستی می گه، از مسائل دینی و تفسیر قرآن و احادیث می گه..از سینما می گه....از علوم طبیعی، مخصوصا و شاید تنها نظریه تکامل می گه، اونو زیر سوال می بره، نقضش می کنه....بعد یک همچین آدمی به قول خودش می شه رکوردار بیشترین سخنران در کشور...خوب این فاجعه است...فاجعه خیلی عظیمه...اصلا هم خودمون رو با آمریکا و غرب مقایسه نمی کنم...اصلا آمریکا در جهل و خرافات غوطه ور، من کاری ندارم...ایران خودمون، با این همه شعار و این همه کبکبه دبدبه، سخنرانش یکی مثل رائفی پور باشه که در همه حوزه ها سخنرانی می کنه...ماشاالله سنی هم نداره...یک مو سفید نکرده هنوز.....
یکی از همین آقایون سخنران، که اسمشو نمی برم...اصلا هم تابلو نیست کیو می گم:) نظریه تکامل رو در جمع دانشجویان اشتباه مطرح می کرد و با نظریه لاماراک و امثال اینها اشتباه گرفته بود، می گفت نظریه پردازان تکامل می گن، خرس انقدر دست و پا زده شده نهنگ:))) ملت دانشجو هم انگار نه انگار...این فاجعه است.....فاجعه......
حالا من آخرش نفهمیدم که این شخص که نظریه تکامل رو مردود می دونه، اعتقاد داره که موجودات چگونه خلق شدن؟؟دفعی؟؟اگر نه و اونم اعتقاد به جهش انواع و تبدیل موجودات به هم داره...دیگه چرا انقدر حرص و جوش می خوره، همین که موجودات دفعی خلق نشدن هم کافیه که غرب در بوق و کرنا کنه و مردم رو از خدا دور کنه...یک سری حرف های سطحی مطرح می شه و مردم رو درگیر هم می کنن، طوری تبلیغات می کنن که حالا اگر تکامل باطله، پس خدا هم وجود داره!!!....سطحی بینی...خرافی بینی...ساده اندیشی...تعصب های بی جا... محصول این سخنرانای همه چی دانه....

به شخصه کاری با آقای رائفی‌پور ندارم ولی اگر مخالف دگرگشت هستند لااقل این یک مورد را درست می‌گویند، نه اینکه متخصصان ایرانی دگرگشت را قبول نداشته باشند، چند وقت پیش این مطلب را در سمیناری به سه استاد دانشگاه تهران در زمینه‌ی علوم زیستی گفتم بهشان برخورد که چطور می‌شود دگرگشت را قبول نکرد، ولی در دفاع از این نظریه حرف جالبی زدند، اینکه برخی از علمای ما هم قبولش دارند و فقط می‌گویند که انسان بخاطر شرافتی که دارد جداگانه خلق شده است، دیگر فرصت نشد به ایشان بگویم که خداوند اگر می‌خواست مراعات انسان را بکند او را از آب جهنده و بدبو خلق نمی‌کرد و یا از خاک پست نمی‌آفرید وقتی جن را از آتش آفریده است ... البته خود دفاع از نظریه‌ی دگرگشت چندان غیرعلمی نیست گرچه برای یک مسلمان زشت است، ولی رد کردن نظریات جایگزین دیگر غیرعلمی است و از آنجا که دگرگشت‌گرایان عموماً فقط همان دگرگشت را درست می‌دانند حقیر به طور مسلّم می‌گویم آن‌ها در دفاع از دگرگشت با چیزهایی دشمن شده‌اند که بیشترشان چیز زیادی از آن نمی‌دانند ... مگرنه چطور ممکن است به یک نفر بگویند نظریه‌ی الف مشاهدات ما را توضیح می‌دهد و او نتیجه بگیرد که پس هیچ نظریه‌ی جایگزین دیگری را نمی‌توان یافت که بتواند همین مشاهدات را به طریق دیگری توضیح دهد؟ ... یا باز بسیاری از آن‌ها می‌گویند نظریه‌ی دگرگشت تقریباً اثبات شده است، اگر ایشان کمی منطق بلد بودند شاید چنین اظهار نظری نمی‌کردند ... برخی هم که در همین سایت تکیه‌ی خیلی زیادی روی علم احتمالات می‌کردند که مشاهده شد فقط به جنبه‌ی کاربردی این علم آگاهی دارند و از جایگاه آن و زیربناهای ریاضیاتی و فلسفی آن اطلاعی ندارند ... خلاصه اینکه اگر بناست در شهر مست را بگیرید بهتر است هر آنچه هست را بگیرید، اینکه بگویید فلانی متهم به ادعای دانستن چیزی است که ما می‌دانیم نمی‌داند در این صورت این اتهام به طیف زیادی از حتی متخصصین نیز وارد است ... حالا یک نفر دوست دارد همراه با جریان رودخانه شود تا تعریف و تمجید دیگران را از این راه کسب کند و همه به او بگویند دانشمند و فهیم، یک نفر دیگر هم دوست دارد مخالف جریان رودخانه شود تا اینطوری اگرچه خیلی فحش و بد و بیراه خواهد خورد ولی بهتر دیده می‌شود و در کانون نگاه‌ها قرار می‌گیرد و عده‌ای هم شاید فدایی پیدا کند ... فقط مانده‌ایم که چه کسی باید قضاوت کند که کی چیزی می‌داند و کی نمی‌داند و فکر کرده که می‌داند ... از نظر شما هم قاعدتاً حقیر یک مصداق بارز از کسانی هستم که فکر می‌کنند می‌دانند ولی شما می‌دانید که نمی‌دانند یا طبل توخالی هستند ... پس این دعواهای کوچه و خیابانی ادامه خواهد داشت ... تا معیار درستی پیدا نشود هر کسی خودش را و همفکر خودش یا محبوب همفکران خودش را متخصص می‌داند و حق اظهار نظر را برای او قائل می‌شود، آن وقت هر کسی طرفداران بیشتری داشت متخصص‌تر به نظر می‌رسد و اجازه‌ی اظهار نظر هم بیشتر خواهد داشت، مثل اینکه اگر کسی در رأس تحقیقات روی نظریه‌ای باشد که طرفداران بیشتری دارد را حق اظهار نظر بیشتری می‌دهد با آنکه شاید ده سال بعد معلوم شود که نظریه‌ی او ضعیف‌تر از نظریه‌ی این کسی بود که امروز طرفداران کمتری داشته و در نتیجه حق اظهار نظر کمتری هم داشت ...
شاید برای پاسخ دادن به موضوع این تاپیک اول باید صلاحیت پاسخ‌دهندگان هم تأیید بشود ... امثال حقیر و امثال شما تخصصمان چیست که در مورد همه‌چیزدان‌ها اظهار نظری بکنیم و به دنبال راه حل باشیم و راه حل ارائه دهیم و انتظار هم داشته باشیم که با نظرات ما جهان گلستان شود؟ ما همه‌چیزدان‌تر از آن‌ها هستیم و یک گروه هم باید درست شود که در مورد ما نظر بدهند؟

جوجه اردک زشت;825239 نوشت:
سلام
ممنون از شرکتتون در بحث مطالب مهمی گفتید
ببینید هر بحثی جایی دارد مثلا شما میخواهید به مسئله تفکیک و فلسفه اسلامی بپردازید خوب بحث تخصصی هست نمیشه در کوچه و بازار بحث کرد تازه بحث هم کنی کسی چیزی نمیفهمد فقط یک عده طرف فلاسفه را میگیرند به طرف مقابل میگن احمق یک عده طرف تفکیکی ها را به فاسفه میگن کافر(این موضوع در کشور خودمون اتفاق افتاد یکی از دلایل اون هم پخش مناظره این دو گروه از شبکه چهار بود)
میخوام بگم هرچیزی جایی داره

سلام،
بله حق با شماست، شاید این مشکلات به این دلیل باشد که این اتفاقات کم است و بستر فرهنگی آن فراهم نیست، اگر کم‌کم مردم با نقد هر دو طرف موافق و مخالف روبرو شدند، یعنی اگر مخالفت‌های این ادم‌های به قول شما همه‌چیزدان کار را به جایی رساند که اختلاف میان متخصصین برای مردم هم آشکار شد آن زمانی که عده‌ای در تأیید بخشی از صحبت‌های ایشان نظر تخصصی دادند و برخی در ردّ همان بخش‌ها، در این صورت دیگر مردم عامی هم از متخصصین بت نمی‌سازند و نمی‌گویند اینکه یک متخصص فلان نظر را داد پس حتماً همان نظر درست است، آن وقت نگاه خود مردم بازتر می‌شود و اگر خودشان هم نظری داشته باشند نمی‌گویند که این نظر چون مال فلان متخصص هست پس حتماً درست است، بلکه می‌گویند که فلان به نظرم این نظر درست است تا ببینم بعد چه می‌شود ... بین علما همیشه اختلاف علمی برقرار بوده و هست ولی وقتی نوبت در این اختلاف‌ها به شاگردان ایشان و مریدهای ایشان می‌رسد دیگر بوی تکفیر و اینها هم می‌دهد، بوی خون هم می‌دهد، فتنه هم به پا می‌شود، این جهل است که هر مریدی می‌گوید مراد من که در مقام نظری می‌داند که لزوماً هم معصوم از اشتباه نیست حتماً نظر درست را گفته است و حق به طور قطعی با اوست و من می‌توانم تفکر خودم را خامون کنم که مغزم آکبند باقی بماند و از این به بعد دیگر به هر چه که فلانی و فلانی و فلانی گفتند اعتماد کنم و بگویم لابد درست است که او اینطور گفته است ...
اما اگر اختلاف میان علما آشکار بشود، با فرض اینکه آن علما و متخصصین بتوانند از نظر اخلاقی اختلافات علمی‌اشان را در همان حدّ علمی باقی بگذارند، این می‌تواند تنش‌زدا باشد و اعتماد مردم به ایشان از حق‌طلبی به جنبه‌ی کاربردی این علوم فروکاسته شود و به این صورت هر چیزی سر جای درست خودش قرار می‌گیرد ... البته هنوز هم یک گروه سردم‌دار تفکر در هر حیطه‌ی تخصصی می‌شوند ولی مردم دیگر آگاهانه‌تر و البته محتاطانه‌تر معتقد به نتیجه‌ی تفکرات و نظریه‌پردازی‌های آن طیف دانشمند و متخصص و عالم می‌گردند ... این می‌شود رشد علمی و رشد فرهنگی توآمان ... این می‌شود پاشیده شدن بذر تفکر در اذهان آحاد مردم یک جامعه ... این می‌شود پرهیز از فرقه‌گرایی و جمود فکری و تعصبات خانمان برانداز ...
البته در این میان حتماً برخی از سردمداران همه‌چیز‌دانی قربانی خواهند شد ... امروز ایشان برای جلب نظر مردم جسورانه برخی از آراء خود را ارائه می‌دهند ... اگر منتقدین پا به گود بگذارند و صادقانه و نه غرض‌ورزانه با بخش‌هایی که مخالفند مخالفت تخصصی کنند آن سردم‌داران همه‌چیزدانی خود را علناً مواجه با اشتباهات خود می‌یابند و دفعه‌ی بعد با احتیاط بیشتری نظر می‌دهند ... البته ان شاء الله این مواجهه‌ها آنقدر زیاد نباشد که ایشان کلاً از جهادی که شروعش کرده‌اند عقب بکشند و بگویند همینقدر دانستم که چقدر نادانم ... اینطور اگر شود کل حرکت متوقف می‌شود و باز هر کسی سرش می‌رود توی لاک خودش و یک عده دوباره می‌شوند قهرمانانی که احتمال اشتباه درشان نمی‌رود و باید مانند بت آن‌ها را پرستید و هر چه که گفتند را بگوییم چشم ... این مواجهه‌ها البته احتمالاً در اوایل شدید خواهد بود و به همین دلیل گفتم که احتمالاً سردمداران این حرکت قربانی شوند، چون مخالفت‌هایشان خیلی جسورانه است و اگر معلوم شود که در برخی از این نظرات تندی که دارند در اشتباه بوده‌اند و باز اگر نتوانند موقعیت خودشان را در مقابل این نقدهایی که وارد است درست مدیریت نمایند اعتبار مردمی‌اشان را از دست می‌دهند و عملاً از صحنه حذف می‌شود و فیلتر می‌گردند ... ان شاء الله که بتوانند مدیریت کنند و کارشان را با تدابیر بهتری ادامه دهند، و چه بهتر که تعدادشان افزایش یابد و هر گروه از گروه‌های قبل از خودش درس بگیرد تا بهتر بتواند هم در همه‌ی مسائل نظر بدهد و هم اعتبار نسبی داشته باشد تا عملکردش در جامعه حفظ شود و همچنان بتواند موتور کشیده شدن بحث‌های علمی به سطح جامعه باشند و متخصصان را وادار به جواب‌گویی به دغدغه‌های خودشان که اینک احتمالاً دغدغه‌های مردم نیز هست بنمایند ...

جوجه اردک زشت;825242 نوشت:

مطلب مهمیه به نظرم باید یک حد و مرزی معلوم کنیم به نظر شما حد و مرزش چیه؟ یعنی چطور اعلام نظری فردی و درسته و چه اعلام نظری صحیح نیست؟

شاید اگر چنان جامعه‌ی آرمانی شکل بگیرد دیگر حدّ و مرزی برای این مطلب نباشد، ولی همانطور که فرمودید الآن که ابتدای چنان حرکتی است باید حد و مرز حساب شده داشته باشد مگرنه خودش می‌شود سم مهلک که جامعه را می‌کشد قبل از آنکه بتواند اصلاحش نماید ... شاید بهتر باشد اول از همان دانشگاه‌ها شروع شود که هم انتظار این است که دانشجویانش که جامعه‌ی هدف اولیه به عنوان مخاطب هستند اهل تفکر باشند و هر چیزی را به صرف ادعا نپذیرند، هم متخصص در رشته‌های مختلف به صورت نقدی وجود دارد و می‌تواند در ضمن جلسه و مثلاً در چند دقیقه‌ی آخر تحت عنوان پرسش و پاسخ یا بعد از جلسه به عنوان خبرنامه و اطلاعیه یا امثال آن نظرات تخصصی ولی ظاهراً اشتباه ایشان را نقد نموده و نقد خودشان را هم مستدل کنند، نه اینکه صرفاً بگویند ما متخصص‌تریم و استاد دانشگاهیم پس حرف همان است که ما می‌گوییم و ایشان بافته‌های بی‌ارزش ذهن خودشان را سر جلسه به خورد دیگران دادند و به شعور مخاطبان توهین کردند و امثال این مسائل ... بعد از نقد شدن هم می‌توان مجموعه‌اش را به دانشگاه‌های دیگر و یا حتی بیرون دانشگاه‌ها به صورت نه خیلی گسترده بازتاب داد ... حتی می‌توان مجلاتی درست کرد که مقالاتش بر پایه‌ی همین نقد نظریات یکدیگر باشد، این به آن جواب دهد و آن به این جواب دهد، گرچه مخاطبان این مجلات لااقل در اوائل دیگر آنقدرها گسترده نخواهد بود ...
جوجه اردک زشت;825242 نوشت:
یک پیشنهاد هم دارم اون هم اینه: این افراد حالا هر چند تا که هستند هر کدام روی یک موضوع تمرکز کنند و دیگه ازش خارج نشن اینطوری بهتر میتونن کمک کنن تا اینکه در هر چیزی نظر بدن

اگر همه روی همه‌ی مسائل فکر کنند بهتر نیست؟
استفاده از آنالورژی‌ها و ایده گرفتن از یک شاخه‌ی علمی برای استفاده در یک شاخه‌ی علمی دیگر امروزه طرفداران زیادی دارد، چه از جهت ایده گرفتن از علوم متفاوت برای حل مسائل یک علم تخصصی خاص، و چه در جهت وحدت علوم که برخی به دنبال آن هستند و به نظر می‌رسد با اعتقادات ما هم جور در بیاید ... متأسفانه فعلاً جامعه‌ی علمی جهانی یک جامعه‌ی علمی-تخصصی است که تمرکزش عمدتاً بر جزئيات است، حال آنکه انتظار این است که اصالت به جای علم به حکمت داده شود، علمی که بر مجموعه‌ی علوم تخصصی احاطه و اشراف دارد و علوم دیگر مصادیق جزئی آن محسوب می‌شوند ... هر کسی خواه‌ناخواه یک تصورات کلی از مجموعه‌ی علومی که از کودکی در ذهنش جمع شده است دارد، ولی معمولاً این علوم به صورت جزایری نامرتبط با هم هستند، گوی‌های نورانی در ذهن که میان آن‌ها دریاهای غبارآلود ظلمات وهم قرار گرفته است، فهمیدن یعنی روشن شدن فضاهای تاریک ذهن، علومی که بتواند این علوم به ظاهر نامرتبط را به هم ربط دهد را نباید کم‌اهمیت دانست ... هر کسی سعی می‌کند بین دانسته‌هایش ارتباط برقرار کند، اگر بذر تفکر در تمامی زمینه‌ها در ذهن همه‌ی افراد کاشته شود و جوّ جامعه طوری شود که همه روی همه چیز فکر می‌کنند بهتر می‌توان فرهنگ و دانش مردم را ارتقاء داد تا اینکه این جزایر را جدا از هم نگاه داریم و بگوییم لااقل متخصصان کمتر در کار هم دخالت کنند ... شاید هم اشتباه می‌کنم ...

نقطه;825272 نوشت:
خلاصه اینکه اگر بناست در شهر مست را بگیرید بهتر است هر آنچه هست را بگیرید، اینکه بگویید فلانی متهم به ادعای دانستن چیزی است که ما می‌دانیم نمی‌داند در این صورت این اتهام به طیف زیادی از حتی متخصصین نیز وارد است ...

سلام علیکم

مطالبتان را خیلی خوب مطرح و تبئین میکنید . دیل موضوعی که نقل قول کردم لازم بود این مساله را عرض کنم که اگر در جامعه ای قابلیت نقد نباشد و نقد را با کلی گوئی و خارج از روال علمی آن بخواهیم پیش ببریم هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود.

اگر کسی در قالب علمی نظری مطرح کرد باید در همان شکل علمی آن و با ذکر مصداق نقد گردد نه اینکه ته داستان بگوئیم طرف مزخرف گفت و خیال کنیم نقد علمی کردیم .

همینطور سرکار مارینر اشاره خیلی خوبی داشتند . نظرات ایشان ارزشمند است از این لحاظ که از دیدگاه خودشان به مسائل با نگاهی نقادانه نگاه میکنند

مارینر;825247 نوشت:
به نظرم تنها یک روش برای مدیریت چنین مساله ای وجود داره . اونم مسیری هستش که تمام دنیا داره طی میکنه .

باید برای سخنرانیها استاندارد سازی بشه و براش رنکینگ در بیاد . یعنی اینکه برای یک سخنران مذهبی یا غیر مذهبی استاندارد تعریف بشه و کارشناسانی باشند که بر اساس اون شاخص ها سخنرانی رو محک بزنند و برای اون سخنرانی اعتبار بدن .

وگرنه فکر نکنم بشه جلویه چنین سخنرانیهایی رو گرفت .

در مورد این مساله هم باید عرض شود نظام مند شدن سیر علوم کار مشکلی نست . الان مقالات isi رو ورق بزنید آخرین نظریات را در هر علمی می یابید . سخنرانان هم نظراتشان را چه ارزشمند و چه نادرست و پر اشکال در همان حیطه مطرح میکنند . این هم قابل دست یابی است .

ولی متاسفانه ما ( ما که عرض میکنم منظور اکثر افراد جامعه است که عموما مقلد فکری اند ) لذا در ابتدای راه تحول میمانیم ما در این اول گام سالهاست گیر افتاده ایم یعنی بلد نیستیم نقادانه به موضوعات نگاه کنیم .

جامعه ای جامعه سعادتمند است که هر فرد آن و هر طیف آن , در هر جائیگاهی که از جامعه قرار دارند بتوانند در موضوعاتی که به خودشان و جامعه مربوط است نقادانه فکر کنند تا بتوانند راه و مسیر بهتری را پیدا کنند.

سعدی شیرازی;825243 نوشت:
یه چیزی وجود داره به اسم جذبه یا کاریزما. فردی که جذبه داره مردم حرفشو بیشتر قبول می کنند.

یک سخنرانی بود چند وقت پیش در دانشگاه صنعتی شریف از دکتر یوسف اباذری , که در موضوع روز و خیلی مهمی ایراد شد ولی مصداق و مویدی را مطرح کردند در مورد خواننده ای که مرحوم شده بودند بود که خیلی تند بود . لذا بنده رفرنس نمیدهم هر کسی خواست برود بشنود . ولی این سخنرانی تند مطالب ارزشمند زیادی داشت که ذیل این تند صحبت کردن ها نا دیده گرفته شد.

در مورد سلبریتی ها این جذبه وجود دارد ولی صرف این جذبه در هر جائی و مورد هر شخصی بد نیست . کسانی مثل گاندی و ماندلا و امثالهم بودند که باعث تغئیر روش و رویه در فاشیسم و نظام سلطه شدند هم از این دسته بودند .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

سلام وعرض ادب محضر همه دوستان:
تخخصص گرایی:
تخصص گرایی چیزی است که شاید در بین فرق ومذاهب اسلامی شیعه بیشتر از همه روی آن تاکید دارد. ومساله تقلید از فقیه جامع الشرایط برای غیر مجتهد هم از این باب است.
از طرف دیگر خداوند متعال در سوره اسراء می فرماید: لاتقف مالیس لک به علم...، چیزی را که به آن علم نداری پیروی نکن. واز این آیه شریفه استفاده می شود که انسان باید عن علم، واز روی دلیل وبرهان سخن بگوید. ودر چیزی که تخصص دارد. اظهار نظر کند.
اشکال دوستان به نظر بنده حقیر هم کاملا وارد است. کسی که متخصص در علوم فنی است، چطور در علوم دینی وانسانی اظهار نظر می کند وبالعکس؟!
با توجه به اینکه دنیای امروز دنیای علم وتخصص است، زمان آن گذشته است که یک نفر در علوم مختلف صاحب نظر باشد. ودر همه آنها اظهار نظر کند. ولی با کمال تاسف، برخی در مسائل مختلف مثل: علوم دینی، مسائل سیاسی، هنر وسینما، عرفان مخصوصا عرفان های نوظهور، و... اظهار نظر می کنند. وعلوم ومعارف دینی هم در این وسط از همه مظلوم تر است. واین مساله به خاطر عللی می تواند باشد. که دوستان هم به برخی از آنها اشاره کردند.
1
- عدم سامان دهی:
ارگانهای نظارتی ومسئول متاسفانه چارچوب ومعیاری مشخص نکرده اند. وکسی که مثلا دانشجو شده است.خود را محق می داند در هر چیزی اظهار نظر کند. ومساله سخنرانی از اموری است که هر کس متینگی درست کرد. ویا موسسه تشکیل داد براحتی می تواند، فعالیت کند. بدون اینکه مدرک وتخصص این فرد بررسی ویا مقابله شود.
جای تاسف دارد، کسی که متخصص در علوم دینی نیست. وصرفا نتیجه مطالعات خود را بیان می کند. وآنهم مطالعات به احتمال قوی آماده شده توسط تیم خود را، در تریبونهای نماز جمعه ما مجال وفرصت سخنرانی پیدا کند.

2- عدم تخصص گرایی:
جامعهما هنوز به آن بلوغ وفهم نرسیده است که فرق بین متخصص وغیر متخصص را بداند. واینهم باز تقصیر ارگانهای مربوطه ومتخصصان وصاحب نظران است. که مردم را سطح پایین نگه داشته اند.

مگر عرفانهای نوظهور، یکی را می خواهد که هم عرفان ناب بداند، هم تقلبی تا بتواند مردم را درست هدایت کند؟ صهیونیزم، بهائیت وفرق ضاله خود یک تخصص است. چطور می شود که فلسفه کانت امروزه رشته ای جداست. ولی فرق ومذاهب که مبتلا به مردم هم هست. چنان بی ارزش شده است. که یک حسابدار یا مهندس راه و... در مورد او نظر می دهد.
3- کوتاهی متخصصان:
پیامبر اسلام(ص) فرمود: زماننی که در جامعه ای بدعت ظاهر گشت، بر عالم(متخصص) هست که علم خودر ا ظاهر کند.
این یک معیار است. وقتی این افراد در هر چیزی حتی طب، اظهار نظر می کنند. پس متخصصان کجا هستند. که مقابله کنند. چرا پزشکان ما غیر از بیمارستان ومطب را نمی شناسند؟ وچه می شود هفته ای یک روز، شما بگو یک ساعت، بخاطر انسانیت از پول بگذرند، وبرای مردم در اماکن عمومی مثل مساجد سخنرانی کنند. ونکات بهداشتی مهم را گوشزد کنند. وسایر متخصصان هم همینطور.
مگر مسجد فقط برای نماز خواندن وسخنرانی حاج آقا است؟ چه ایرادی دارد، یک پزشک در مسجد مردم را به آناتومی بدن وشگفتیهای آن وراه استفاده درست از آن آشنا کند؟مهندس همچنین، مکانیک آنهم از نوع درس خوانده ومجربش مردم را باطرز استفاده درست از ماشینی که نوعا همه دارند آشنا کند؟
وقتی متخصصان ما اولویت اولشان پول باشد. واساتید ما فقط دانشگاه وکلاس درس را بشناسند. فهم ودرک مردم پایین خواهد ماند. وهر کسی مجال سخنرانی عمومی ودانشگاهی را پیدا خواهد کرد. واین نشان می دهد که جامعه دانشگاهی ما هم عوام است. که پای صحبت یک غیر متخصص نشسته وصم بکم گوش می دهند.
خلاصه کلام اینکه این مشکلات زمانی حل می شود که اولا:مردم ما از نظر فرهنگی رشد کنند. وبه هر کسی مجال سخن ندهند. ثانیا: متخصصان ما وصاحب نظران از مراکز ودفاتر خود کمی فاصله بگیرند وبا مردم هم مقداری همراه شوند. وبدانند که همه چیز پول نیست. وخوشا به حال امثال پرفسور سمیعی وحسابی که اینقدر دغدغه انسانیت وانجام وظیفه دارند وداشتند. وعلم خود را فقط با پول معامله نکردند. وامثال اینها وجود دارد ولی کم است.
در مستندی جانبازی می گفت: پرفسور سمیعی هزینه درمان من را خود به عهده گرفت. واجازه نداد که عمل من تعطیل شود. این یعنی انسانیت، یعنی زکات علم. وسر آمد این افراد هم امام امت در عصر ما بودند، که دار وندار خود را فدای آگاهی ورشد مردم کردند. یا شخصیتی مثل شهید چمران.
ثالثا: ارگانهای نظارتی وپی گیری کننده باید دقت داشته باشند. یا حداقل خود اجزاه وزمینه سخنرانی به هر کسی را به صرف داشتن اطلاعاتی ندهند.
منتظر اظهار نظر دوستان هستیم.

کریم;829662 نوشت:
سلام وعرض ادب محضر همه دوستان:
تخخصص گرایی:
تخصص گرایی چیزی است که شاید در بین فرق ومذاهب اسلامی شیعه بیشتر از همه روی آن تاکید دارد. ومساله تقلید از فقیه جامع الشرایط برای غیر مجتهد هم از این باب است.

سلام استاد گرامی،

جناب کریم، با وجود احترامی که برای شما قائل هستم ولی تقریباً با بیشتر فرمایشات شما در این پست مخالفم ... بدون اینکه تخصصی داشته باشم البته ...

پیش از هر بحث دیگری مدعی هستم که در این مباحث باید میان دو علم ناظر بر حقیقت و علم کاربردی فرق قائل شد ... تقلید از مراجع برای این است که کارمان راه بیفتد و به تکلیفمان عمل کرده باشیم، نه اینکه در هر امری اگر فقیهی نظری علمی داد باز هم چشم‌بسته از او تقلید کنیم، بله او چون در این زمینه‌ها وقت زیادی گذاشته است و تفکرات بسیاری کرده است و مباحثات و مناظراتی با موافقان و مخالفان نظریات خودش داشته است نظریاتش اعتبار بیشتری از امثال حقیر دارد و قابل اعتناتر می‌باشد و باید زمان بیشتری را روی فهمیدن آن و حواشی آن صرف نمود و مثلاً به محض آنکه به نظرمان درست نیست ردّشان نکنیم، اما نه اینکه مانند وحی منزل بگوییم حق همین است که شما فرموده‌اید ... شکر خدا در شیعه بسیاری از علما هم چنین ادعاهایی نداشته و ندارند ... اگر به جای ایشان یک پیامبر یا امام معصوم از اشتباه مطلبی را بگوید حقیر هم مانند شما می‌گویم باید به ایشان رجوع کرد و از ایشان پرسید و از ایشان تبعیت کرد، ولی غیرمعصومین ولو اینکه انسان‌های بزرگی هم باشند همینکه بین خودشان اختلافاتی هست نشان می‌دهد که رجوع به متخصص مدّ نظر شما تمامیت ندارد ... اگر عده‌ای متخصص هم روی مطلبی اتفاق داشتند و یک فرد عامی با ایشان مخالفت کرد نه دلیل می‌شود که حتماً آن متخصصین بر حق باشند و نه اینکه حتماً آن شخص عامی بر باطل باشد ... در این بزنگاه درست این است که به جای سرکوب کردن مخالفان با برچسب عوام بودن و متخصص نبودن، این افراد متخصص خودشان هم بیایند و برای مردمی که امر بر ایشان مشتبه شده است با زبان همه‌فهم مطلب را شرح دهند به طوری که اشتباه بودن آن نظر و درست بودن نظر خودشان بر مردم روشن شود، که البته همین هم دلیل بر حق بودن قطعی نظریات ایشان نمی‌شود، بحث ما در حیطه‌ی علوم epistemic است و نه ontic، هیچ تضمینی نیست که دست آخر علم حقیقی نزد متخصصان باشد بلکه صرفاً اینطور به نظر می‌رسد ...
در نتیجه حقیر با متخصص‌گرایی به زعم خودم افراطی که این روزها راه افتاده است مخالفم ... برخورد جو متخصص‌محور در خیلی از اوقات شرایط را مشابه شرایط کلیسای قرون وسطی می‌کند ...

کریم;829662 نوشت:
از طرف دیگر خداوند متعال در سوره اسراء می فرماید: لاتقف مالیس لک به علم...، چیزی را که به آن علم نداری پیروی نکن. واز این آیه شریفه استفاده می شود که انسان باید عن علم، واز روی دلیل وبرهان سخن بگوید. ودر چیزی که تخصص دارد. اظهار نظر کند.

برای کسی که می‌داند که نمی‌داند بله حق با شماست، ولی برای کسی که به زعم خودش می‌داند که دیگر این مطلب وارد نیست ... خود متخصصان هر دوره‌ای هم گمان می‌کنند که می‌دانند و خدا می‌داند که چند سال بعدش متخصصان دیگری بفهمند که آن‌ها هم نمی‌دانستند ... اگر متخصصان به این دلیل که گمان می‌کنند که می‌دانند حق اظهار نظر داشته باشند غیرمتخصصین منصف هم که گمان می‌کنند می‌دانند باید این حق را داشته باشند ... همانطور که همه‌ی متخصصان هم در یک سطح از تخصص نیستند و اگر نظر شما درست باشد همیشه متخصصان با تخصص بالاتر می‌توانند بگویند که کمتر از ما حق اظهار نظر ندارد ... مثل اینکه یک نفر مقاله‌ای بنویسد و او که علی‌الظاهر تخصصش بیشتر است به جای نقد کلام او جوابیه‌ای بنویسد با این مضمون که «تو که نمی‌دانی برای چی الکی حرف می‌زنی»! اینطوری که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌ماند ...
کریم;829662 نوشت:
اشکال دوستان به نظر بنده حقیر هم کاملا وارد است. کسی که متخصص در علوم فنی است، چطور در علوم دینی وانسانی اظهار نظر می کند وبالعکس؟!

هر انسانی بنا بر انسان بودنش و شناختی که از خودش دارد حق اظهار نظر دارد ... طبیعی است که برخی بیشتر روی شناخت خود فکر کرده باشند و برخی کمتر، و باز طبیعی است که شخص یک زمانی کلاً در تاریکی است و نقطه‌ی اتکایی برای خود سراغ ندارد و جواب هر سؤالی را اگر منصف باشد می‌گوید «نمی‌دانم» یا «مطمئن نیستم»، در چنین شرایطی باید بیشتر ساکت باشد و یا خودش فکر کند و یا از فکر دیگران استفاده کند، اما زمانی هم ممکن است برسد که مسأله در ذهنش پخته شده باشد تا آنجا که بتواند بر مبنای تفکرات خودش پاسخ برخی سؤالاتش را بدهد و دستگیره‌ای داشته باشد که بگوید یک چیزی می‌دانم، در این صورت به همان اندازه به خودش حق می‌دهد که اظهار نظر کند، اگر احتمال خطا در تفکراتش را می‌داد (که اگر علمش از جمله‌ی علوم حصولی است باید این احتمال خطا را همیشه مدّ نظر قرار دهد) روی درستی آن‌ها قسم نمی‌خورد، حالا هر چه بیشتر دانست هم نظرات قبلی خودش و هم نظرات دیگران را نقد می‌کند ... اینکه بگوییم تا فلان کتابها را نخوانده‌ای متخصص نیستی و نباید نظر بدهی هم درست نیست ... اگر باب این اظهار نظرها باز شود و سؤال‌ها و جواب‌ها همه‌گیر شوند این می‌شود چیزی مانند «مباحثات طلبگی» که بیشترین بازده را در رشد علم و دانش در یک جامعه می‌تواند داشته باشد ... همه باید حرف بزنند ... همه باید سؤالات رایج را بدانند و جواب‌های ممکن را هم بدانند ... هر کسی که سؤال جدید دارد باید بتواند بپرسد، نقد جدیدش را باید بتواند بیان کند و همه باید روی جواب‌های ممکن برای آن فکر کنند و مشورت کنند و مباحثه کنند و مناظره نمایند ... اگر همه حتی آقایان و خانم‌های متخصص بدانند که آن‌ها هم حق ندارند روی درستی آراء خودشان قسم بخورند در این صورت همه درگیر در این وادی می‌شوند و طبیعی است که آن‌ها که می‌توانند جواب‌های بهتری را فراهم کنند اعتبار بیشتری هم می‌یابند و اقبال مردم به ایشان هم بیشتر می‌شود ... این فرق دارد با اینکه یک عده بنشینند بگوید ما هستیم که این رشته‌ها را تأسیس کرده‌ایم و ما هستیم که مدارک دانشگاهی صادر می‌کنیم و مدارک دیگر را ارزیابی می‌کنیم و مرجع تشخیص حق و باطل در این زمینه‌ها ما هستیم و همه باید به حرف ما گوش کنند و هر کسی که مخالف ما حرف زد از عوام‌الناس است و حق اظهار نظر ندارد ... اگر اینطور باشد حقیر به شخصه اولین نفری هستم که می‌پرسم خود این اشخاص که نظرات دیگران را ارزیابی می‌کنند و تعیین می‌کنند چه کسی متخصص باشد و چه کسی نباشد اعتبار خود را از کجا گرفته‌اند، واضح است که اینجا به یک دور خواهیم رسید، یک دور باطل ... البته دقیقاً دور نیست ولی تقریباً دور هست، یعنی تا حدی رشد و تغییر در علوم را اجازه می‌دهد ولی از جهات زیادی هم در مقابل بسیاری از نظریات انقلابی مقاومت‌های بیجا و متعصبانه می‌نماید و حرکت انسان در مسیر تکامل را کند می‌کند

حتی در علوم دینی هم باید همه بتوانند نظر بدهند ... سؤال بپرسند ... تلاش کنند تا جواب‌های محتمل را بررسی کنند ... متخصصان اگر علمشان بیشتر است بیایند و اعتبار خود را با جواب‌های قانع‌کننده‌ای که می‌دانند بازیابند ... و البته طبیعی است که راه آن ساده و روشن دلیل آوردن است، استفاده از اصطلاحات قلمبه و سلمبه اگرچه عده‌ای را متأثر کرده و سبب جذب ایشان می‌شود ولی در عین حال از قانع شدن عده‌ی زیادی از مخاطبان ایشان ممانعت به عمل می‌آورد، اینکه بگویند جواب شما در فلان کتاب و بهمان کتاب هست که یا در بازار نیست و یا کم است و یا گران است و یا به زبان عربی است و یا زبان نوشتاری آن قدیمی و سخت است هم درست نیست، ایشان اگر عالم هستند عالم بودن ایشان با میزان علم خودشان محک می‌خورد و نه با ارجاع دادنشان به دیگران، یک عالم باید بیشتر از یک موتوز جستجو که منابع را ایندکس‌گذاری می‌کند کارایی داشته باشد ...
مرحوم آیت‌الله بهجت در این زمینه رویکردی داشته‌اند که نمی‌دانم چرا تمام بزرگواران به عنوان یک واجب اخلاقی به آن پایبند نمی‌شوند، برای بیان یک مطلب علمی یا توضیح آن لازم نیست اسم بیان‌کنندگان آن برده شود، کافی است خود نظریات بیان شوند، اینکه چه کسی چطور فکر می‌کرده است اهمیتی در روشن شدن خود مطلب ندارد ... حالا اگر بحث حقوق معنوی افکار و عقاید مطرح شود و برای افکار حق نشر و امثال آن قائل شویم بحث دیگری است ... اگر ظرفیت این را داریم که در اسم‌های بزرگان گیر نکنیم می‌توان این مطالب را هم بیان کرد، به عنوان نقل و نبات بحث علمی، اما اگر قرار است در اسم‌ها گیر کنیم و به جای آنکه اهل حق را به حق بشناسیم حق را به اهل حق بشناسیم، یعنی به جای شناخت اهل علم به علم بیاییم و علم را به اهل علم بشناسیم، در این صورت همان بهتر که حقوق متفکرین را در همان امتیاز مادی چاپ کتاب و مقاله قرار دهیم و از این عادت مرسوم که نظریات را به نام بیان‌کنندگان آن‌ها نامگذاری می‌کنیم عبور نماییم و هر نظریه را به خودش و تنها به خودش و نتایج پذیرفتنش بیان و نقد نماییم ...

کریم;829662 نوشت:
با توجه به اینکه دنیای امروز دنیای علم وتخصص است، زمان آن گذشته است که یک نفر در علوم مختلف صاحب نظر باشد. ودر همه آنها اظهار نظر کند. ولی با کمال تاسف، برخی در مسائل مختلف مثل: علوم دینی، مسائل سیاسی، هنر وسینما، عرفان مخصوصا عرفان های نوظهور، و... اظهار نظر می کنند. وعلوم ومعارف دینی هم در این وسط از همه مظلوم تر است.

با این مطلب هم موافق نیستم ... تخصص‌گرایی محض سبب یک سری مسائل انحرافی دیگر می‌شود ... قاعدتاً شما هم به عنوان یک مسلمان باید قائل به وحدت علوم باشید ... بسیاری از فیزیکدان‌ها به دنبال نظریه‌ی وحدت هستند، یک نظریه که همه چیز را با هم توضیح بدهد ... برخی تا آنجا پیش رفته‌اند که بگویند همه‌ی علوم در ذیل فیزیک قرار می‌گیرد ... گمان می‌کنم که آقا سید علی آقای قاضی بودند که گفتند همه‌ی علوم در علم توحید جمع است، اگر شما هم با این ایده موافق باشید دیگر معنا ندارد که بگوییم هر کسی باید سرش را در لاک خودش کند و بتازد و کاری به علوم دیگر نداشته باشد ... ما باید اتفاقاً به جای علوم مصداقی به دنبال حکمت باشیم، علمی که همه‌چیز شمول باشد ... یک انسان آزاده باید به دنبال این باشد که تصورات ذهنی خودش را که در مورد تمامی موضوعات مورد ابتلای او هم هستند با هم در یک شابلون بتوانند کنار هم جای بگیرند ... مگرنه می‌شود مثل همان برتراند راسل که در کتاب چرا مسیحی نیستم نوشت که یک هفته می‌رفتم مدرسه می‌گفتند یک مخالف است با سه و بعد یکشنبه می‌رفتم کلیسا و آنجا می‌گفتند یک مساوی است با سه، باز یک هفته می‌رفتم مدرسه یاد می‌گرفتم که یک مخالف است با سه و باز یکشنبه می‌رفتم کلیسا و می‌دیدم که یک مخالف است با سه ... استاد گرامی در همین سایت نگاه کنید ببینید کسانی که نسبت به اسلام شبهه دارند چه کسانی هستند و چه طرز تفکراتی دارند ... خیلی از ایشان به تناقض میان تصورات قدیم و جدید خود رسیده‌اند ... به تناقض میان همین علوم تخصص مدّ نظر شما و علوم دینی رسیده‌اند و حالا دم از تقابل علم و دین می‌زنند و معمولاً با چه جواب قانع‌کننده‌ای روبرو می‌شوند؟ اینکه حیطه‌ی عملکرد علم و دین دوتاست و در نتیجه نباید آن‌ها را با هم مقایسه کرد ... برخی از اینها با ایمان قلبی خود مقاومت می‌کنند چون دوست ندارند که ایمانشان به خدا و اهل بیت علیهم‌السلام را از دست بدهند و برخی دیگر می‌زنند زیر همه چیز و می‌گویند من آزاده‌ام و نباید در بند خواسته‌های نفسانی خودم باشم که دوست دارم به حقانیت اسلام معتقد بمانم ... دوست داشتن نباید ملاک من برای تعیین مسیر کل زندگی‌ام باشد ... بله تمام ماجرا این نیست ولی این هم بخشی از ماجراست ... وقتی برخی جواب‌ها قانع‌کننده نیستند باید به دنبال جواب‌های جدید گشت که قانع‌کننده باشند نه اینکه مدام همان جواب‌های قبلی را تکرار کنیم و انتظار داشته باشیم با روش تلقین جوابگو بشود ...

هر کسی بعد از یک مدتی یک نظام فکری برای خودش دارد که در آن نظام فکری برای هر مسأله‌ای جوابی ارائه می‌دهد، بنابراین او می‌تواند به سؤال‌های خودش و دیگران بر مبنای همان نظام فکری خودش جوابگو باشد و اظهار نظر نماید، کسی اگر ادعا دارد که نظام فکری خودش به دلایلی (مثل کتاب بیشتر خواندن و فکر کردن بیشتر و امثال آن) بهتر و کامل‌تر و درست‌تر است باید این مطلب را با آوردن ادله نشان دهد و نه با نشان دادن مدارک دکتری و حوزوی‌اش ... چه بسیار صاحبان مدارک که بی‌سوادند و چه بسیار متفکرین بی‌مدرک ... اینها بخاطر این است که ما یادمان رفته است اعطا کنندگان مدارک دانشگاهی و حوزوی هم اعتبار خود را مستقیماً از خدا یا پیامبرش نگرفته‌اند و جایزالخطا هستند و ممکن است گاهی کاملاً هم تشخیص‌های اشتباهی بدهند ...

کریم;829662 نوشت:
واین مساله به خاطر عللی می تواند باشد. که دوستان هم به برخی از آنها اشاره کردند.
1- عدم سامان دهی:
ارگانهای نظارتی ومسئول متاسفانه چارچوب ومعیاری مشخص نکرده اند. وکسی که مثلا دانشجو شده است.خود را محق می داند در هر چیزی اظهار نظر کند. ومساله سخنرانی از اموری است که هر کس متینگی درست کرد. ویا موسسه تشکیل داد براحتی می تواند، فعالیت کند. بدون اینکه مدرک وتخصص این فرد بررسی ویا مقابله شود.
جای تاسف دارد، کسی که متخصص در علوم دینی نیست. وصرفا نتیجه مطالعات خود را بیان می کند. وآنهم مطالعات به احتمال قوی آماده شده توسط تیم خود را، در تریبونهای نماز جمعه ما مجال وفرصت سخنرانی پیدا کند.

ارگان‌های نظارتی و مسؤول خودشان اعتبار قطعی دارند؟ چه کسی خودشان را گزینش کرده است؟ آیا نظریاتشان همه از روی تخصص است یا بسیاری از آن‌ها به دنبال منافع خودشان هستند؟ آیا نظامشان بر اساس شایسته‌سالاری است که تصمیماتشان نسبتاً ارزشمند باشد؟ بفرمایید وزارت بهداشت که توسط متخصص عالی‌مقامی اداره می‌شود تصمیم می‌گیرد که طب اسلامی را تضعیف کنیم و مثلاً جناب خیراندیش را به دادگاه بکشند، خوب این هم یک نتیجه‌ی تخصص‌گرایی است، آنکه به او گفته می‌شود متخصص گمان می‌کند کسی که مخالف اوست پس لابد متخصص نیست ... حالا شاید آن موضوع اصلاً دلیل دیگری داشته که حقیر نمی‌دانم، شاید برخوردها کاملاً منصفانه بوده است، ولی این درد است که علوم رایج درست فرض شده و صاحبان آن متخصص یا تنها متخصصین موجود فرض شوند ...
بنده نمی‌دانم منظور شما از کسی که در تریبون نماز جمعه صحبت کرده است چه کسی بوده است، ولی به فرض آنکه بدانم منظورتان کیست ادعا می‌کنم که او متخصص‌تر از متخصصانی است که بخاطر روشن‌گری‌های او به دردسر افتاده‌اند و نگران آب‌باریکه‌اشان هستند ... اگر جواب دارند جواب بدهند ... این شخص همینکه مردم را به فکر واداشته باشد کار بزرگی کرده است، اینکه بگوید چنین مسائلی هم هست که باید رویش فکر کرد خودش کار بزرگی است، اگر مردم ندانند یک عده همیشه از آن‌ها سوء استفاده خواهند کرد و به آن‌ها خواهند گفت که خیالتان راحت باشد ما متخصص هستیم و می‌دانیم داریم چه کار می‌کنیم ... فضای جامعه پر از سؤال و مطالبه‌گری از مسؤولین و مدعیان تخصص باشد بهتر است تا اینکه مثل امروز اینقدر فسرده باشد که مردم دو دسته بشوند، یک دسته موافق این گروه و یک دسته هم مخالف آن و بعد این دو گروه مدام به یکدیگر فحش و ناسزا بدهند و هر کدام قسم بخورد که راه من درست است و حاضر باشد جانش را هم بدهد یا جان دیگری را هم بگیرد ...
کریم;829662 نوشت:

2- عدم تخصص گرایی:
جامعهما هنوز به آن بلوغ وفهم نرسیده است که فرق بین متخصص وغیر متخصص را بداند. واینهم باز تقصیر ارگانهای مربوطه ومتخصصان وصاحب نظران است. که مردم را سطح پایین نگه داشته اند.

فرق بین متخصص و غیرمتخصص در چیست؟
بله کسی که تحصیلات مرتبط ندارد باید تحقیق کند، اول باید فکر کند و بخواند و فکر کند و بخواند و اگر جایی به نظرش درست نمی‌آید کنارش سؤالش را یادداشت کند تا از کسانی که مدعی هستند این علوم درست هستند بپرسد و تفسیر مطالب را از آن‌ها بپرسد ... ولی وقتی پرسید و دید جواب‌های آن‌ها قانع‌کننده نیست و از آن‌ها به جای برخوردهای علمی و مسؤولانه یک سری برچسب‌های متعصبانه دریافت نمود دیگر باید چه کار کند؟ برود دانشگاه مدرک بگیرد تا به حرفش گوش بدهند؟ مثل شهید چمران که رفتند دکتری فیزیک گرفتند که اگر حرف دیگری زد به او نخندند؟ این تخصص‌گرایی که درد است برای یک جامعه ... این همان است که العلم حجاب اکبر ... معنی مدرک این است که اگر کسی منِ صادر کننده‌ی مدرک را قبول دارد این شخص مدرک‌گیرنده را هم قبول داشته باشد چون من او را تأیید کرده‌ام ... دور از جان مثل اینکه اگر کسی من مولای او هستم اینک این علی مولای اوست ... اگر کسی مرا به عنوان فقیه قبول دارد اینک این شخص از نظر من به جایگاه فقاهت رسیده است ... همین ... نه بیشتر ... هنوز می‌توان پرسید که جناب متخصص اگر ما شما و دانشگاه شما و مطالبی را که تحت عنوان علم به خورد جوانان می‌دهید را قبول نداشتیم یا کاملا قبول نداشتیم چه؟ چرا هنوز باید کسانی که مدرک از شما گرفته‌اند را متخصص محسوب نماییم؟ ... نه اینکه دانشگاه‌ها خالی از علم باشند، ولی به این معنی هم نیست که هر چه بگویند حق باشد و لا غیر ... به همین خاطر همگان باید فرصت نقد داشته باشند ... آن دیگران هم اگر متخصص هستند بیایند و جواب بدهند به جای تخطئه کردن ... و البته چون متخصصان اصطلاحی جوابگو نیستند یک عده هم داغ می‌کنند و متعصبانه از طرف دیگر بوم می‌افتند و طوری صحبت می‌کنند که گویی آن‌ها به کنه حقیقت دست یافته‌اند و می‌توانند روی نظرات خودشان قسم بخورند ...

مشکل اینجاست که نه متخصصین و نه مردم عادی و نه مسؤولین هیچ کدام درست رفتار نمی‌کنند ... این افراد همه‌چیزدان اگر بتوانند این فضا را بشکنند این به زعم حقیر چیزی در حد بت‌شکنی است، اگر بتوانند و البته خودشان هم از خودشان بت درست نکنند تا کسی روی آن‌ها قسم بخورد ... ایشان اگر به دنبال عقلانیت هستند باید صرفاً مردم را به فکر وادارند و به مطالبه‌گری و جواب خواستن از متخصصان نه اینکه به ایشان جهاتی بدهند که خودش تبعات دیگری خواهد داشت و تقابل دو گروه را شدیدتر می‌کند ... جامعه‌ی ما به فکر کردن نیاز دارد ولی به جای ترویج تفکر مردم را به خواندن کتاب‌های جور و ناجور سوق می‌دهند، مردمی که فکر کردن را نمی‌دانند و مدام به دنبال کسانی هستند که ایشان را به سمتی سوق بدهند برایشان سم است که این کتاب و آن کتاب را بخوانند ... همه چیز را باید به چشم نقد خواند، به چشم اینکه این مطلب برای این است که رویش فکر کنم نه اینکه تا خواندم آن را بپذیرم ... این چه کاری است که مدام بگوییم فلانی این نظر را داشته است پس شما هم منطقی‌تر است که همین نظر را داشته باشید؟ این تخصص‌گرایی خودش اشکال منطقی دارد و جامعه را از درون می‌پوساند ... جامعه‌ای بدون فکر که افراد آن از خودشان هیچ ندارند و به راحتی بازیچه‌ی لفاظی دوست و دشمن قرار می‌گیرند و با موجی به این طرف و آن طرف می‌روند ...

کریم;829662 نوشت:
چطور می شود که فلسفه کانت امروزه رشته ای جداست. ولی فرق ومذاهب که مبتلا به مردم هم هست. چنان بی ارزش شده است. که یک حسابدار یا مهندس راه و... در مورد او نظر می دهد

فلسفه‌ی کانت نظر یک نفر است به اسم کانت، باید نظراتش را خواند تا ببینیم که چه گفته است، ولی وجود خدا و حقانیت یک دین یک مطلب باطنی است که هر کسی باید در مورد آن جداگانه سنگ‌هایش را با خودش وابکند و نمی‌شود هم با اعتماد به یک یا چند نفر متخصص یا غیرمتخصص به حقانیت یک باور دست یافت و کل دنیا و احیاناً آخرت را روی آن قمار کرد ... بله هر کسی می‌تواند در این زمینه نظر بدهد چون این موضوع دیگر نظر یک فرد خاص نیست و مبتلا به همگان است ... ولی حق با شماست اگر کسی خواست ببینید دقیقاً هر دینی چه گفته است باید رفت و دقیقاً بررسی کرد که آن دین چه گفته است ... اما باز هم وقتی تفاسیر از آموزه‌های یک دین متفاوت شد باز هر کسی می‌تواند برداشت خودش را بگوید تا دیگران او را نقد کنند ... نه اینکه تا یک نفر نظرش را که نظر خودش هم هست را می‌دهد یک نفر به او بگوید تو متعلق به فلان مکتب هستی و یا متعلق به فلان مکتب دیگر هستی و عقایدت انحرافی است و بیا مانند من فکر کن تا بر سبیل حق قرار گرفته باشی ... متخصصین اگر جوابی برای برداشت‌های او دارند بدهند نه اینکه بگویند یا مثل من فکر کن و یا می‌روی به جهنم و تا ابد عذاب خواهی شد ... منظورم البته این نیست که کارشناسان این سایت این مشکلات را دارند ولی این مشکلات به هر حال وجود دارد و بحث ما هم اصولاً بر سر این سایت نیست، بلکه صحبت بر سر اظهار نظر کردن یا نکردن متخصصین اصطلاحی و غیرمتخصصین است ... ان شاء الله برای کسی سوء تفاهم نشود ...
کریم;829662 نوشت:

3- کوتاهی متخصصان:
پیامبر اسلام(ص) فرمود: زماننی که در جامعه ای بدعت ظاهر گشت، بر عالم(متخصص) هست که علم خودر ا ظاهر کند.
این یک معیار است. وقتی این افراد در هر چیزی حتی طب، اظهار نظر می کنند. پس متخصصان کجا هستند. که مقابله کنند. چرا پزشکان ما غیر از بیمارستان ومطب را نمی شناسند؟ وچه می شود هفته ای یک روز، شما بگو یک ساعت، بخاطر انسانیت از پول بگذرند، وبرای مردم در اماکن عمومی مثل مساجد سخنرانی کنند. ونکات بهداشتی مهم را گوشزد کنند. وسایر متخصصان هم همینطور.
مگر مسجد فقط برای نماز خواندن وسخنرانی حاج آقا است؟ چه ایرادی دارد، یک پزشک در مسجد مردم را به آناتومی بدن وشگفتیهای آن وراه استفاده درست از آن آشنا کند؟مهندس همچنین، مکانیک آنهم از نوع درس خوانده ومجربش مردم را باطرز استفاده درست از ماشینی که نوعا همه دارند آشنا کند؟
وقتی متخصصان ما اولویت اولشان پول باشد. واساتید ما فقط دانشگاه وکلاس درس را بشناسند. فهم ودرک مردم پایین خواهد ماند. وهر کسی مجال سخنرانی عمومی ودانشگاهی را پیدا خواهد کرد. واین نشان می دهد که جامعه دانشگاهی ما هم عوام است. که پای صحبت یک غیر متخصص نشسته وصم بکم گوش می دهند.

اینکه متخصصان کوتاهی می‌کنند را کاملاً موافقم، ولی شاید نه دقیقاً از آن نظر که شما می‌فرمایید که متخصصان باید علوم خود را در مسجد عرضه نمایند و مثلاً تعمیر کردن ماشین را به دیگران بیاموزند، مشکل از اینجاست که متخصصان امروز وقتی با نقدی مواجه می‌شوند فقط یا می‌گویند آن مخالفان مدرکشان از کجاست که به خودش حق بدهند ما را نقد نمایند، یا می‌گویند ببینید ما چقدر در تکنولوژی پیشرفت کرده‌ایم یا چقدر کتاب و مقاله نوشته‌ایم شما اگر راست می‌گویید بگویید چه خدمتی به بشریت کرده‌اید یا چند کتاب و مقاله در کدام مجلات داشته‌اید که حق اظهار نظر داشته باشید، هر دوی این جواب‌ها طفره‌رفتن است از جواب دادن به نقدهای ایراد شده ... به شما چه که شخص نقد کننده چه کسی است؟ سؤالش اگر جوابی دارد جواب بدهید و مدام امر را بر مردم بیش از پیش مشتبه نگردانید ... حرف درست را ممکن است یک دیوانه هم بر زبان براند، نباید گفت او دیوانه است و هر چه بگوید محکوم به اشتباه بودن است، به قول آن دیگری که می‌گفت ساعت زنگ زده هم در شبانه‌روز دو بار ساعت را درست نشان دهد، پس اگر نقدی وارد شد باید جوابش را داد، اگر عالم هستند بیایند جواب بدهند ... در برخی مسائل می‌توان اعتماد کرد به کارکردهای گذشته‌ی برخی از علما و دانش‌مندان ولی در برخی از مسائل دیگر اینطور نیست، بخصوص اگر مطلبی به دغدغه‌ی مردمی تبدیل شد دیگر باید درست جوابش را داد ... مگرنه می‌شد مصداق آن گربه‌ای که خود را به شکل موش درآورد و رفت و گفت که من یک موش هستم، بعد دمش بیرون زد و فهمید که موش‌ها دمش را دیده‌اند، به ایشان گفت که به من اعتماد کنید من یک موش هستم، شما به حرف من بیشتر اعتماد دارید یا به چشم‌هایتان؟
کریم;829662 نوشت:

ثالثا: ارگانهای نظارتی وپی گیری کننده باید دقت داشته باشند. یا حداقل خود اجزاه وزمینه سخنرانی به هر کسی را به صرف داشتن اطلاعاتی ندهند.

اگر داشتن اطلاعات برای اظهار نظر کردن کافی نیست چه چیز دیگری کافی است؟ تأیید یک نفر دیگر که معلوم نیست خودش چقدر اطلاعات داشته باشد؟
البته بله ... با تمام حرف‌های شما موافق هستم و خودم را نقد می‌کنم، در جامعه‌ی امروز که تفکر و تعقل کالای کم‌یاب و گاه نایابی است و مردم فقط به دنبال کسی هستند که به نظراتش پایبند شوند و جهت بگیرند تا با یک طیف دیگر مخالفت کنند و بگویند نظر ما با نظر شما مخالف است ... در چنین شرایطی نباید اجازه داد هر نظری نشر پیدا کند ... یا حتی هر صاحب‌نظر یا متخصصی حرف بزند ... حالا چه کسی کنترل کند که صاحبان کدام نظرها حرف بزنند و به مردم جهت بدهند و صاحبان کدام نظرها حرف نزنند تا مردم جهت نگیرند؟ ... بالأخره که چی؟ این وضع تا کی ادامه داشته باشد ... به شخصه تمام اشکال را به متخصصان وارد می‌دانم، همینکه مردم اینطور هستند بخاطر کوتاهی ایشان است، و از آنجا که مسؤولین هم از دسته‌ی متخصصان نوعی انتخاب می‌شوند مسؤولین هم مقصرند، و بیشتر مقصرند چون برش بیشتری در جامعه دارند، اما سری که درد نمی‌کند را دستمال نمی‌بندند، تا می‌شود مردم را در بی‌خبری آرام نگاه داشت برای چه برای خودشان مطالبه‌گر بتراشند تا مجبور باشند که جوابگوی سؤالات مردم باشند؟ ... در این وضعیت است که این آقایان همه‌چیزدان مفید هستند همانطور که خبرنگاران مفید هستند ... کارشان ایجاد چالش برای مسؤولین و متخصصان است ... اگر جهت‌دهی کردند همانطور که رسانه‌ها به افکار مردم جهت‌دهی می‌کنند این کارشان اشکال دارد ولی این هم تقصیر خود مسؤولین و متخصصین است که اجازه‌ی شکل گرفتن چنین فرصت‌هایی را برای سوء استفاده فراهم کردند ...

پیشنهاد شخصی‌ام این است که به جای دادن جواب صریح در باب هر مسأله‌ای از روش دیالکتیکی استفاده شود و هر کسی با هر طرز تفکری که دارد مخاطبان خودش را با سؤال و جواب‌های پی‌درپی به جواب مدّ نظر خود برساند ... در این صورت افراد از حالت تقلیدگری بیرون آمده و در نهایت این تفکر و تشخیص شخصی خود آحاد افراد جامعه است که انتخاب می‌کند چه پاسخ‌هایی قانع‌کننده است و چه پاسخ‌هایی فعلاً ارزش پرداختن به آن‌ها را ندارند ... این در حالی است که چه در دانشگاه‌ها و چه در متن جامعه و در رسانه‌ها همه‌ی پاسخ‌ها به مردم دیکته می‌شود، گاهی حتی صورت‌سؤال‌ها تحریف می‌شود تا به جواب آماده شده خورانده شود به جای آنکه برای سؤال موجود جواب مناسب فراهم شود ...
حقیر به عملکرد برخی از افراد همه‌چیزدان و آن هم به برخی از عملکردهایشان معترضم ولی وجودشان را برای این جامعه از نان شب واجب‌تر می‌دانم ... و شما و سایر دوستان هم کاملاً محق هستید که حتی یک کلمه از حرف‌های بنده را هم قبول نکنید ...

نقطه;829684 نوشت:
نه اینکه در هر امری اگر فقیهی نظری علمی داد باز هم چشم‌بسته از او تقلید کنیم،

سلام وعرض ادب محضر شما دوست گرامی
البته ما هم تقلید را فقط در امور فقهی می دانیم نه در تمام مسائل، ولی مبنای این تقلید در امور فقهی هم از باب رجوع جاهل به عالم ومتخصص است.

نقطه;829684 نوشت:
این افراد متخصص خودشان هم بیایند و برای مردمی که امر بر ایشان مشتبه شده است با زبان همه‌فهم مطلب را شرح دهند

احسنت، بنده هم در مطالب بعدی به این مساله اشاره کرده ام. و البته ما هم نمی گوییم که هر چه متخصص فنی می گوید، وحی منزل است. بله العصمة لأهلها، ولی وقتی یک نفر در چندین رشته که هر کدام رشته های متعدد دارد. اظهار نظر می کند. احتمال خطایش بیشتر است.

نقطه;829684 نوشت:
برای کسی که می‌داند که نمی‌داند بله حق با شماست، ولی برای کسی که به زعم خودش می‌داند که دیگر این مطلب وارد نیست .

کلا سخن بنده وبرخی از دوستان این است. در مساله ای کسی که تخصص دارد. ودوره آنرا چندین سال گذرانده است بهتر است، اظهار نظر کند. یا کسی که از روی مطالعات شخصی سخن می گوید؟
ما الان به نظریه پرداز وصاحب نظر احتیاج داریم. یا سخنران؟ البته منظور در امور ومباحث تخصصی است.

نقطه;829684 نوشت:
حتی در علوم دینی هم باید همه بتوانند نظر بدهند ...
ما که نگفتیم کسی در علوم غیر تخصصی خود حق مطالعه ندارد. ویا نمی تواند با دیگران مباحثه کند. سخن در مورد کسانی است. که تخصص ندارند ولی در مقام متخصص نشسته اند. وبعضی اوقات به این مساله افتخار هم می کنند. مگر کثرت سخنرانی نشانه فضل است؟ انسانهای بزرگ ودر راس آنها پیامبر ما از همه کمتر سخنرانی داشتند.
مشکل دیگر جامعه ماست. که رشد کافی نیافته، تا کاربلد را از ناشی تشخیص دهد. کثرت معلومات را نشانه علم وسواد می دانند. تا نکته بینی ودقت را.

نقطه;829684 نوشت:
تخصص‌گرایی محض سبب یک سری مسائل انحرافی دیگر می‌شود ... قاعدتاً شما هم به عنوان یک مسلمان باید قائل به وحدت علوم باشید ... بسیاری از فیزیکدان‌ها به دنبال نظریه‌ی وحدت هستند، یک نظریه که همه چیز را با هم توضیح بدهد ... برخی تا آنجا پیش رفته‌اند که بگویند همه‌ی علوم در ذیل فیزیک قرار می‌گیرد ... گمان می‌کنم که آقا سید علی آقای قاضی بودند که گفتند همه‌ی علوم در علم توحید جمع است،

بنده از مطالب شما چنین برداشت کردم که خلطی بین مدرک گرایی وتخصص شده است. منظور ما از تخصص صرفا مدرک داشتن نیست.بلکه تخصص زمانی است که شخصی در موضوع بحث خود مطالعه وتحقیق داشته است. وصرفا سخنان ومطلب دیگران را نشخوار کرده وبه بقیه تحویل ندهد.
یک موقع بنده مطالب شهید مطهری یا آیت الله جوادی آملی را مطالعه می کنم. وعین همانها را بدون نام بردن در سخنرانی خود تکرار می کنم. بدون اینکه اطلاعی داشته باشم که این سخنان مثلا مورد اشکال قرار گرفته اند. اشکال چیست؟ قابل جواب است یانه؟
متخصص زمانی است که شخص همه ابعاد بحث را مطالعه کرده وقدرت جوابگویی بر اشکالات را داشته باشد.
بنده بشخصه مخالف سخنرانی از روی مطالعه وارائه مطالب دیگران نیستم. به هر حال در این اوضاع کساد بازار علوم اینهم غنیمتی است. اما جامعه ما زمانی رشد می کند. که موافق ومخالف در کنار هم سخن بگویند. وهر کدام بدون هوچی گری، با دلیل وبرهان مطلب ارائه دهند. آنوقت مشخص می شود. که هچند مرده حلاج اند.

نقطه;829684 نوشت:
ارگان‌های نظارتی و مسؤول خودشان اعتبار قطعی دارند؟ چه کسی خودشان را گزینش کرده است؟ آیا نظریاتشان همه از روی تخصص است یا بسیاری از آن‌ها به دنبال منافع خودشان هستند؟ آیا نظامشان بر اساس شایسته‌سالاری است که تصمیماتشان نسبتاً ارزشمند باشد؟ بفرمایید وزارت بهداشت که توسط متخصص عالی‌مقامی اداره می‌شود تصمیم می‌گیرد که طب اسلامی را تضعیف کنیم و مثلاً جناب خیراندیش را به دادگاه بکشند،

احسنت، اینهم خود درد بزرگی است که مسئولان مربوطه فقط جلوی پای خود را ببینند. وخود را معیار حق وباطل بدانند. ما باید سعه دید داشته باشیم.
نشانه قوی بودن سخنران، متخصص وصاحبان تربیون این است که در برابر مخالف خود جرات سخن گفتن داشته باشند. وصرفا چون تربیون در اختیار دارند. یک طرفه سخن نگویند. وفکر کنند عالم طبق سخنرانی آنها می چرخد. واین حالت تا بحال در جامعه ما بوجود نیامده است.
مد نظر هم باشد، که سخن ما روی یک فرد یا چند نفر خاص نیست، بلکه فضای موجود مورد بحث است.

نقطه;829684 نوشت:
اگر داشتن اطلاعات برای اظهار نظر کردن کافی نیست چه چیز دیگری کافی است؟ تأیید یک نفر دیگر که معلوم نیست خودش چقدر اطلاعات داشته باشد؟

داشتن اطلاعات در بهترین حالت مثل ضبط صوت است که شما مطالب دیگران را می خوانید وبه همانها را به دیگران می گویید. این هم بد نیست. ولی زمانی که شما افرادی دارید. وهزینه می کنید. که صرفا جمع مطالب نکرده اند بلکه روی آنها فکر کرده وبا دقت وجامع نگری بیان می کنند. چرا نباید استفاده شوند. یا خودشان را نشان دهند. که جامعه در اینصورت پیشرفت می کند. این افراد فقط راوی نیستند. بلکه با درایت سخن می گویند.
ولی قسم اول، به تعبیر آیت الله جوادی آملی هر قدر هم اطلاعات داشته باشند. کتابخانه خوبی هستند. تا عالم ومتخصص باشند.

نقطه;829684 نوشت:
پیشنهاد شخصی‌ام این است که به جای دادن جواب صریح در باب هر مسأله‌ای از روش دیالکتیکی استفاده شود و هر کسی با هر طرز تفکری که دارد مخاطبان خودش را با سؤال و جواب‌های پی‌درپی به جواب مدّ نظر خود برساند ... در این صورت افراد از حالت تقلیدگری بیرون آمده و در نهایت این تفکر و تشخیص شخصی خود آحاد افراد جامعه است که انتخاب می‌کند چه پاسخ‌هایی قانع‌کننده است و چه پاسخ‌هایی فعلاً ارزش پرداختن به آن‌ها را ندارند ...

بله اینهم روش خوبی است.
به هر حال خواص جامعه وظیفه ای دارند، در باب رشد دادن مردم، ومردم نوعا در مسیری حرکت می کنند که خواص طراحی می نمایند. بی خبر نگه داشتن مردم برای راحتی مسئولان خوب است. چون مطالبه ای ندارند. ولی اگر مسئولی دین داشته باشد. یا حداقل آزاده در دنیا باشد. با مردم چنین معامه نمی کند.

کریم;829881 نوشت:

سلام وعرض ادب محضر شما دوست گرامی
البته ما هم تقلید را فقط در امور فقهی می دانیم نه در تمام مسائل، ولی مبنای این تقلید در امور فقهی هم از باب رجوع جاهل به عالم ومتخصص است.

سلام استاد گرامی و عرض ادب و احترام
در امور فقهی مطلب شاید طور دیگری باشد ... همگان نمی‌توانند عمرشان را صرف کنند که به اجتهاد برسند، اگر بکنند بقیه‌ی کارها روی زمین می‌ماند، اینکه من و شما نماز صبح را دو رکعت بخوانیم یا سه رکعت مدعی‌اش خداست و خود خدا هم فرموده که تکلیف به اندازه‌ی وسع افراد است و باز فرموده‌اند که به فقها رجوع کنید و مسؤولیت درستی و نادرستی فتواهای ایشان با خودشان است و نه با شما، در نتیجه دلیلی ندارد همه‌ی مردم کارشان را رها کنند و بروند مجتهد شوند، همینکه به کسانی رجوع کنیم که بیشترین تلاش را برای تشخیص تکلیف انسان در شرایط متفاوت زندگی متحمل شده‌اند کافی است چون امید بیشتری می‌رود که تشخیص ایشان درست‌تر از تشخیص خود ما باشد ... اما بحث اعتقادات بحث دیگری است، بحث علم بحث دیگری است، هر چه بیشتر باشد بهتر و کسب علم هم بر هر مسلمانی از زن و مرد واجب است، اینجا دیگر نگفته‌اند شما مشغول کار خود بشوید تا هر کسی در زمینه‌ی کاری خودش نظریه‌پردازی کند و شما هم بگویید چشم! ... در پست‌های قبلی هم گفتم، وقتی به آن استاد علوم زیستی گفتم با دگرگشت (Evolution) مخالف هستم با ناراحتی و نگاه عاقل‌اندرسفیه گفت هر کسی به خودش جرأت می‌دهد که در هر زمینه‌ای نظر بدهد و بعد استناد کرد به یکی از اساتید نام‌آشنا که اسمشان را نمی‌برم و در زمینه‌ی دگرگشت تحقیقاتی کرده‌اند و آن را پذیرفته‌اند و انسان را در خلقت بخاطر شرافت وجودی‌اش از سایر مخلوقات استثناء کرده است، این استاد بزرگوار هم چون آن متخصص علوم دینی و فلسفی چنین مطلبی را گفته است گفتند چه بهتر که ما هم می‌توانیم مثل سایر دانشمندان دنیا به دگرگشت معتقد باشیم، ولی اگر کمی فکر می‌کردند می‌دیدند که مهم نیست که آن متخصص چه کسی بوده است که چنان مطلبی را گفته است و از خودش انسان را استثناء محسوب کرده است، خدا اگر می‌خواست انسان را بخاطر شرافتش در خلقت بدنش مستثنی کند نمی‌آمد انسان را از گل بدبو یا آب جهنده‌ی پست بیافریند، چطور شأن انسان رعایت می‌شود وقتی از نطفه‌ی نجس خلق شده است؟ انسانی که اگر ایمان نداشته باشد مانند چهارپایان است برای چه باید در خلقت بدنش از سایر جانداران استثناء شود؟ ... اینکه برخی فکر کردن خودشان را بخاطر اظهار نظر برخی متخصصین تعطیل کرده‌اند درد است، اینکه در یک نگاه عالمانه و منصفانه حق اظهار نظر مقابل آن عالمان را از خود سلب می‌کنند هم درد است ... انسان مگر جز اندیشه چه دارد که بگوییم همه را از متخصصان دیگر اقتباس کن و بگیر و خودت تعطیل بمان؟ ... آیا انسان نباید نسبت به آنچه گمان می‌کند درست است احساس مسؤولیت کند و اگر قانع نمی‌شود زیر بار هم نرود؟ ... فرق کسی که تفکر دارد و برای خودش تحلیل دارد با کسی که هر چه به او بگویند می‌پذیرد در چیست؟ ... اگر متخصص چیزی گفت و یک نفر ناشناس هم چیز دیگری گفت و فعلاً قضاوتی نتوانست روی آن‌ها بکند بله عقل حکم می‌کند وزن بیشتر را به نظر آن متخصص بدهد، ولی همان عقل هم حکم می‌کند که آن نظر دیگر را هم گوشه‌ی ذهنش نگاه دارد شاید روزی فهمید که همان درست است و این ایده جایی به کارش آمد ... تا اینجای کار که بحث قضاوت در مورد عقاید و افکار هر انسانی برای خودش باشد قاعدتاً مخالفتی نخواهید داشت، اختلافات احتمالاً از آنجایی شروع می‌شود که آیا کسی که یک نظام فکری دارد که خودش با آن قانع شده است حق دارد علاوه بر پاسخ دادن به سؤالات و مشکلات فکری خودش به سؤالات و مشکلات فکری دیگران هم پاسخ دهد یا باید صبر کند تا شخص یا گروه خاصی اعتبار او را تأیید کنند و بعد که متخصص به حساب آمد بیاید و اظهار نظر کند؟ ... به نظر شما باید صبر کند؟ آمدیم و نظریاتش هیچ وقت با اقبال نظریه‌پردازان نظریات رایج روبرو نشد، مثل این هنرمندانی که دویست سال بعد از مرگشان کشف می‌شوند زندگی کند و در خلوت خودش بمیرد با آنکه ممکن است دغدغه‌ی اصلاح جامعه و نجات آن از غرق شدن در انواع اباطیل را داشته باشد و احساس مسؤولیت کند؟
کریم;829881 نوشت:

احسنت، بنده هم در مطالب بعدی به این مساله اشاره کرده ام. و البته ما هم نمی گوییم که هر چه متخصص فنی می گوید، وحی منزل است. بله العصمة لأهلها، ولی وقتی یک نفر در چندین رشته که هر کدام رشته های متعدد دارد. اظهار نظر می کند. احتمال خطایش بیشتر است.

ایرادی ندارد، خطاهایش را به او بگویید، همه ممکن است خطا کنند، چه آنها که در یک رشته کار کرده‌اند و چه آن‌ها که در چند رشته کار کرده‌اند، دیگر اینکه احتمال خطای یکی بیشتر و احتمال خطای یکی کمتر باشد نباید نتیجه گرفت که پس او حق اظهار نظر ندارد و دیگری دارد، کما اینکه احتمال خطای متخصصین متخصص در یک رشته هم در یک سطح نیست ...
روال کار تا جایی که بتوانم بگویم این است که هر کسی که توانست مقاله بنویسد و کتاب بنویسد و سخنرانی کند و نظراتش را به گوش دیگران برساند، اگر نظریاتش به نظر متخصصین پوچ و بی‌ارزش رسید و انتظار دارند که این نظریات به علت بی‌ارزش بودن سریعاً یا به تدریج با نرخ قابل توجهی مستهلک شده و در گذر زمان از اذهان پاک شود می‌گویند جواب دادن به این چرندیات ارزش زمان و انرژی که باید بگذاریم را ندارد ... اما اگر آن حرفها چالش‌برانگیز بود یا دغدغه‌ی عمومی چه متخصصین و چه مردم جامعه یا طیف‌هایی از جامعه را برانگیخت قاعدتاً باید وارد گود شده و جواب‌های کامل و مستدل بدهند ... ولی تمام حرفی که حقیر تا کنون دیده‌ام بزنند این است که بگویند فلانی مدرکش از کجاست یا این حرفها چه ربطی به تخصصش دارد یا راحت می‌گویند این خضعبلات ارزش جواب دادن ندارند (با آنکه مطالبه‌ی عمومی یا خصوصی برای جواب و نقد منصفانه و علمی وجود دارد) ... نتیجه‌ی این تنبلی‌ها و تن‌پروری‌ها و تکبرها غرورهای کاذب هم می‌شود اینکه گروهی بگویند که پس آن متخصصین مدعی تخصص جوابی نداشتند و تب در جامعه بالاتر بگیرد تا جایی که دو طرف موافق و مخالف شکل بگیرد که می‌خواهند سر به تن دیگری نباشد ...
در چنین دعوایی بنده مقصر را کسانی نمی‌دانم که می‌خواستند نظریاتی که به زعم خودشان درست بوده است را به گوش دیگران برسانند، بلکه مقصر کسانی هستند که می‌خواهند امپراطوری و شأن اجتماعی خود را بدون چالش و تنها از طریق تخطئه کردن مخالفان خود حفظ کنند ... این نوعی دگماتیسم نقاب‌دار است ... جامعه‌ی علمی که سر و کارش با علم و منطق است اگر دگم باشد دیگر وای بر حال سایر آحاد آن جامعه ...

کریم;829881 نوشت:

کلا سخن بنده وبرخی از دوستان این است. در مساله ای کسی که تخصص دارد. ودوره آنرا چندین سال گذرانده است بهتر است، اظهار نظر کند. یا کسی که از روی مطالعات شخصی سخن می گوید؟

ضرب المثلی داریم به این معنا که مشت نمونه‌ی خروار است ... حالا بنده از شما می‌پرسم که آیا دو مشت حتماً نمونه‌ی بهتری از خروار است و سه مشت نیز حتماً نمونه‌ی بهتری از خروار خواهد بود؟ ... خیر! ... یک مشت نمونه‌ی خروار است، همین، دیگر نمی‌شود قضاوت کرد که مثلاً پنج مشت دانه‌ی گندم نمونه‌ی بهتری باشد از خروار گندم نسبت به شش یا هفت یا هشت مشت گندم ... تنها می‌توان گفت که بی‌نهایت مشت گندم که میل می‌کند به سمت خود خروار به عنوان یک مجموعه نمونه‌ی حتماً بهتری است از یک مشت گندم ... این را در آمار می‌گویند قانون اعداد بزرگ ... The law of large numbers ...
حالا چه کسی حق اظهار نظر دارد؟ کسی که دو کتاب خواند حتماً با سوادتر از کسی است که یک کتاب خوانده؟ کسی که چهار سال دانشگاه رفت حتماً مطلع‌تر و متخصص‌تر است از کسی که چهار سال خودش مطالعه کرد؟ کسی که مدرک دکتری دارد حتماً محق‌تر است به اظهار نظر کردن نسبت به کسی که دکتری ندارد ... به عنوان یک قانون تجربی وقتی هیچ اطلاعات اضافه‌ای نداریم جواب می‌دهیم که شاید بله، یعنی احتمالش بیشتر است، ولی این برای وقتی است که اطلاعات اضافه‌ای نداشته باشیم، یک نفر که خودش را می‌شناسد که روی یک زمینه تحقیق کرده است و آنقدر فهمیده که بتواند مسأله حل کند و مشکلات جدیدی که با آن‌ها برخورد می‌کند را برایش پاسخی بیابد دیگر لزومی ندارد بگوید که من چون دکتری ندارم پس متخصص به حساب نمی‌ایم و بهتر است اظهار نظر نکنم ...
کریم;829881 نوشت:

ما که نگفتیم کسی در علوم غیر تخصصی خود حق مطالعه ندارد. ویا نمی تواند با دیگران مباحثه کند. سخن در مورد کسانی است. که تخصص ندارند ولی در مقام متخصص نشسته اند. وبعضی اوقات به این مساله افتخار هم می کنند.

اگر ممکن است بفرمایید منظورتان چیست که در مقام متخصص نشسته‌اند؟ آیا برای خودشان مدرک جعل کرده‌اند و در رشته‌ی دانشگاهی که در موردش اظهار نظر کرده‌اند کرسی دانشگاهی فراهم نموده‌اند؟ ... یا فقط سخنرانی کرده‌اند و عده‌ای با میل خودشان در جلسات سخنرانی ایشان شرکت کرده‌اند؟ ... اگر مردم به یک نفر اقبال نشان دادند می‌توان گفت آن شخص کلاهبردار است و باید دهانش را بست و گفت حرف نزن؟ ... شما حرف بهتر بزنید و نشان دهید که حرف‌هایش اشتباه است تا مردم از دورش پراکنده شوند و خودش هم دست و پایش را جمع کند و دیگر بی‌مهابا سخنوری نکند ... وقتی یکه‌تاز شد و هر چه گفت هل‌من‌مبارز هیچ کسی جلو نیامد خوب معلوم است که شیرتر می‌شود ... اگر هم کسی پرسید چرا در هر زمینه‌ای صحبت می‌کنید می‌گویند که می‌بینید که آقایان جوابی برای صحبت‌های من ندارند مگرنه با این همه حرص و جوشی که می‌خورند و لعن و نفرینی که می‌کنند سکوت اختیار نمی‌کردند و فقط به تخریب شخصیت من نمی‌پرداختند و می‌آمدند و از خودشان و هویت علمی‌اشان و باورهایی که هویتشان را ساخته است تمام‌قد دفاع می‌کردند ...
نمی‌دانم به سخنرانی کردن افتخار کردن چه وجهی دارد، نمی‌دانم دقیقاً‌ چه کسانی به سخنرانی کردنش باید افتخار کند، امثال آقای رحیم‌پور ازغدی اگر چنین کرده‌اند حقیر تمام‌قد از ایشان دفاع کنم، در مورد سایر بزرگواران نمی‌دانم چه بگویم ... فقط می‌دانم در این شرایط با این هجمه‌ها و دگماتیسم‌های در نقاب علم و تخصص شجاعت می‌خواهد کسی اینقدر بر خلاف جریان رودخانه شنا کند و کم نیاورد ... با وجود تمام انتقادهایی که به برخی نظرات و برخی گویش‌های برخی از ایشان دارم ...
کریم;829881 نوشت:

مگر کثرت سخنرانی نشانه فضل است؟ انسانهای بزرگ ودر راس آنها پیامبر ما از همه کمتر سخنرانی داشتند.

کثرت سخنرانی نشانه‌ی فضل نیست ولی تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد، شما به ما قال توجه کنید و نه به چقدر قال ایشان ... برخی از آن حرف‌ها که می‌زنند باید زده شود، وقتی کس دیگری نمی‌گوید و ایشان می‌گویند نمی‌توان به ایشان خرده گرفت، اگر ۱۵ نفر قرار باشد حرف بزنند می‌توان تقسیم کار کرد، ولی وقتی فقط پنج نفر باید حرف بزنند طبیعی است که هر کدام هم باید به اندازه‌ی سه نفر حرف بزنند ... شاید آن‌ها دارند جور کم‌کاری‌های ما را می‌کشند ... در مورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله نظرم را اگر یادم ماند آخر پست بعدی می‌نویسم ان شاء الله ...
کریم;829881 نوشت:

مشکل دیگر جامعه ماست. که رشد کافی نیافته، تا کاربلد را از ناشی تشخیص دهد. کثرت معلومات را نشانه علم وسواد می دانند. تا نکته بینی ودقت را.

به شخصه فکر می‌کنم آن افرادی که مدّ نظر خودم هستند معروفیتشان بیشتر بخاطر نکته‌بینی و دقتشان هست تا وسعت معلومات، البته وسعت معلومات هم دارند تا حدودی ولی آنچه که عده‌ی زیادی را پای سخنرانی‌های ایشان میخکوب می‌کند همان دقت‌نظرهاست و هشدارهایی که از دل این دقت نظرها برمی‌آید، مگرنه که وسعت معلومات در نزد همان متخصصین صاحب تریبون بیشتر است و در بسیاری از موارد هم برای مردم عادی جلب توجه نمی‌کند که بنشینند پای صحبت‌های آن‌ها که ببینید چه می‌گویند ... نکته‌سنجی و همه‌فهم بودن صحبت‌هایشان و وسعت نسبی معلوماتش شاید از دلایل اصلی اقبال عمومی به ایشان باشد ... اگرچه اقبال عمومی به ایشان می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد، مثل اینکه مردم به دنبال خبرهای عجیب باشند و خبرهای عجیب و مرموز و معماگونه را نزد این افراد بیابند، یا پیگیری‌های این افراد که نشان می‌دهد ساده از کنار اخبار رد نشده و چیزی را ساده قبول نکرده‌اند و آن‌ها را دنبال کرده و ریشه‌یابی می‌کنند و آن‌ها را به هم ارتباط می‌دهند و سعی می‌کنند نتایجی بگیرند که محتمل است و خبر از خطری بزرگ هم می‌دهد ولی معمولاً مورد غفلت متخصصینی است که تصویر کلی ماجرا را رها کرده‌اند و با ذره‌بین هر کدام مشغول شمردن نقطه‌های میکروسکوپی تصویر و مشتق و انتگرال گرفتن از آن‌ها هستند ...

کریم;829888 نوشت:
بنده از مطالب شما چنین برداشت کردم که خلطی بین مدرک گرایی وتخصص شده است. منظور ما از تخصص صرفا مدرک داشتن نیست.بلکه تخصص زمانی است که شخصی در موضوع بحث خود مطالعه وتحقیق داشته است. وصرفا سخنان ومطلب دیگران را نشخوار کرده وبه بقیه تحویل ندهد.
یک موقع بنده مطالب شهید مطهری یا آیت الله جوادی آملی را مطالعه می کنم. وعین همانها را بدون نام بردن در سخنرانی خود تکرار می کنم. بدون اینکه اطلاعی داشته باشم که این سخنان مثلا مورد اشکال قرار گرفته اند. اشکال چیست؟ قابل جواب است یانه؟
متخصص زمانی است که شخص همه ابعاد بحث را مطالعه کرده وقدرت جوابگویی بر اشکالات را داشته باشد.

قاعدتاً هیچ کدام از بزرگواران معتقد نیستند که بدون مطالعه و تحقیق حرف زده‌اند، بلکه حداکثر می‌توان گفت آن مقدار تحقیق کافی نبوده است چون ما بیشتر تحقیق کردیم و دیدیم این مطالب که می‌گویید غلط هستند و مقدار تحقیقی که بتواند کسی را به این نتیجه برساند که این مطالب غلط هستند خیلی هم زیاد نیست ... معمولاً بحث همینجا تمام می‌شود و می‌گویند پس فلانی یک حداقل تحقیقی هم انجام نداده بود و آمد حق‌به‌جانب مثل یک متخصص که چند سال روی مطلب کار کرده است نظر داد ... اما شاید اگر به جای این حرف به اشکال او جواب داده شود و بعد به او هم فرصت پاسخ داده شود بهتر مشخص شود که او در همان اشکالی که این شخص متخصص مثلاً سال اول دانشگاه گیر می‌کرده است گیر کرده است یا نه، به هر حال او الآن در جایگاه مخالف و منتقد علم این متخصص است و شاید برای آن اشکال مدّ نظر آن متخصص هم جوابیه‌ای داشته باشد که از نظر آن متخصص تا کنون دور باقی مانده بوده است، در واقع مثلاً یک بار در همان سال اول دانشگاه روی این مطلب فکر کرده بوده است و بعد جوابش را در فلان کتاب یافته بود و دیگر روی جوانب دیگر مسأله فکر نکرده بود ... تا وقتی فضای نقد این افراد فضای تحقیر و تخطئه باشد درستی ادعای آن‌ها معلوم نمی‌شود، شاید آن شخص چندان هم بدون تحقیق حرف نزده باشد ... والبته این احتمال هم هست که بدون تحقیق حرف زده باشد و امر بر او مشتبه شده باشد و امثال آن ...
اما از نگاه دیگر خیل کثیری از متخصصان هم صرفاً نشخوارکننده‌ی نظریات دیگران هستند، یعنی شما از ایشان سؤال می‌پرسید و به جای آنکه بگویند نظر من این است می‌گویند که عده‌ای معتقد هستند که جواب این باشد، عده‌ی دیگری هم معتقد هستند که جواب آن باشد، عده‌ی دیگری هم می‌گویند هر دوی این جواب‌ها غلط است و جواب آن مورد سوم است، هر سه دسته هم طرفدارانی دارد و هر سه هم بر ردّ یکدیگر ادله‌ای دارند ... خوب این شد تخصص و علم؟ این که شد ندانم‌گرایی! در چنین مواردی هر چه شخص بیشتر بداند می‌بینید که کمتر می‌داند، یعنی هر چه بیشتر بخواند می‌بیند که تشتت آراء بیشتر است و نقد نظریات هم سنگین‌تر و گسترده‌تر است ... حالا در این وسط یک نفر هم بگوید نظر من این است و نظریات دیگر را مطالعه نکرده باشد، ایا حقیقتاً می‌توان به اسم اینکه متخصص نیست او را راند؟ مگر آنها که متخصص‌تر هستند جوابی بجز ظن و گمان که از دانستن حق بی‌نیاز نمی‌کند دارند؟
در نهایت هم به شخصه فکر می‌کنم که بله! آن‌ها که این افراد را به جرم غیرمتخصص بودن فاقد حق اظهار نظر می‌دانند عمدتاً نگاهشان به مدرک‌گرایی است ... اما مدرک‌گرایی به زعم بنده فقط یک کارکرد دارد و آن معرفی ابتدایی افراد است ... یک نفر برای استخدام از دورافتاده‌ترین دانشگاه در دورافتاده‌ترین شهر از دورافتاده‌ترین کشور می‌آید برای استخدام، مدرکش هیچ ارزشی ندارد، به او یک فرصت می‌دهند که توانایی و علمش را نشان دهد، وقتی دیدند که چه سوادی دارد می‌گویند که عجب! پس چنان دانشگاهی هم چنان خروجی‌های قابل قبولی دارد! بعد یک نفر از Harvard مدرک می‌آورد و سریع استخدامش می‌کنند و وقتی دیدند بی‌سواد است می‌گویند عجب! یعنی Harvard هم ممکن است چنین خروجی‌های ضعیفی داشته باشد! الآن اینها که صحبتی از مدرکشان نکرده‌اند، معیار برای سنجش معلوماتشان همان حرف‌هایی است که می‌زنند و همان ادله‌ای که می‌آورند، حقیر از نگاه خودم که برخی صحبت‌های برخی از آن‌ها را شنیده‌ام می‌گویم که برخی از صحبت‌هایشان ارزش گوش دادن دارد و باقی صحبت‌هایشان هم بخاطر اقبال عمومی که از آن‌ها می‌شود ارزش نقد کردن و پاسخ منصفانه و علمی دادن دارند، حالا می‌خواهند مدرک داشته باشند یا نداشته باشند، با دو روز مطالعه به این نتایج و معلومات رسیده باشند یا با سی سال مطالعه و تحقیق و مناظره و نوشتن کتاب و مقاله، مدرکی اگر دارند از بهترین دانشگاه دنیا باشد یا از دورافتاده‌ترین و بدنام‌ترین دانشگاه‌های ایران یا دنیا ... حتی اگر بخواهیم کاری کنیم که دیگر حرف نزنند باید چنان نقدهای مستدل و محکمی کنیم که تشخیصمان در مورد بی‌اطلاع بودنشان را بتوانیم به دیگران هم انتقال دهیم، نقد کوبنده این است نه اینکه او را با چکش فحش و ناسزا و تحقیر بکوبیم که در این صورت خیلی وقت‌ها خودمان را کوچک می‌کنیم ... چنانکه کرده‌اند ... بخصوص اگر جایی به صحبت‌های ایشان پاسخی بدهند که بشود به همان پاسخ هم نقدی دندان‌شکن وارد کرد ... که در برخی موارد هم می‌شود ...
کریم;829888 نوشت:
بنده بشخصه مخالف سخنرانی از روی مطالعه وارائه مطالب دیگران نیستم. به هر حال در این اوضاع کساد بازار علوم اینهم غنیمتی است. اما جامعه ما زمانی رشد می کند. که موافق ومخالف در کنار هم سخن بگویند. وهر کدام بدون هوچی گری، با دلیل وبرهان مطلب ارائه دهند. آنوقت مشخص می شود. که هچند مرده حلاج اند.

با هوچی‌گری مخالفم ولی گاهی هم خیلی تقصیر خودشان نیست و مخالفان هم آنقدر غیرمنصفانه با ایشان تا کرده‌اند که کاسه‌ی صبرشان لبریز شده و دست به قضاوت و نهایتاً هوچی‌گری زده‌اند ... این وضعیتی که ایشان پیش آورده‌اند هر چه نباشد فرصتی است برای فراهم شدن همان شرایطی که شما هم طالب آن هستید ... فضایی بر اساس مطالبه‌ی دلیل و برهان و نقد یکدیگر و به چالش علمی و منطقی کشیدن یکدیگر و بعد پاسخگو بودن در ضمن اعتراف به اینکه در هر دو طرف احتمال اشتباه می‌رود و هیچ کدام از دو طرف هم لزوماً سخنگوی حقیقت نیستند و حیطه‌ی تمام این مباحث علوم حصولی است که شاید از حقیقت فاصله‌ی گاه درازی داشته باشد و ارزش آن به کاربردی بودن آن است و لا غیر ...
کریم;829888 نوشت:
احسنت، اینهم خود درد بزرگی است که مسئولان مربوطه فقط جلوی پای خود را ببینند. وخود را معیار حق وباطل بدانند. ما باید سعه دید داشته باشیم.
نشانه قوی بودن سخنران، متخصص وصاحبان تربیون این است که در برابر مخالف خود جرات سخن گفتن داشته باشند. وصرفا چون تربیون در اختیار دارند. یک طرفه سخن نگویند. وفکر کنند عالم طبق سخنرانی آنها می چرخد. واین حالت تا بحال در جامعه ما بوجود نیامده است.
مد نظر هم باشد، که سخن ما روی یک فرد یا چند نفر خاص نیست، بلکه فضای موجود مورد بحث است.

این ویژگی در خیلی از متخصصین هست ... تا حدّی از آن طبیعی است، به هر حال هر کسی چون یک نظر خاص را درست می‌دانسته قائل به آن شده است و نظریات دیگر را نپذیرفته است، ولی از یک حدّ بیشتر آن دیگر تعصب است و کم ندیده‌ام دانشمندانی را که متعصب و دگم و متحجر بوده‌اند و مخالفان خود را تمسخر کرده یا مورد خشم و غضب خود می‌گردانده‌اند ... حتی در میان فیلسوفان مدعی عقلانیت هم تعصب وجود دارد ... خاص کشور ما و فرهنگ ما هم نیست و در همه جای دنیا رواج دارد و جامعه‌ی علمی امروز کمتر از جامعه‌ی جاهلیت گذشته دچار تعصبات جاهلی نیست ... بخاطر همین گفتم کار برخی از این همه‌چیزدان‌های مورد نظر این تاپیک کمتر از بت‌شکنی نیست و البته امثال ایشان هم فقط در ایران نیستند ...

البته شاید دیر باشد که ابراز کنم که نمی‌دانم چرا اصلاً ایشان را همه‌چیزدان خطاب می‌کنیم، مگر ایشان واقعاً در تمام زمینه‌ها اظهار نظر کرده‌اند؟ تا جایی که بخاطر دارم محوریت نظرات ایشان دین و سیاست و دشمن‌شناسی و انقلاب اسلامی و اقتصاد و امثال آن است، حالا اگر در نظریه‌ی دگرگشت هم اظهار نظر کنند بخاطر ارتباطش با همین مسائل است نه اینکه بخواهند همینطوری یک نظریه‌ی زیست‌شناسانه داده باشند ... اینکه یک نفر که دارد در یک زمینه‌ی خاص کار می‌کند برود و حواشی آن مسأله را در شاخه‌های مختلف هم بررسی کند چیز عجیبی نیست و در هر تخصصی ممکن است به آن نیاز بشود ... شاید اصلاً همین جوّی که به راه انداخته‌اند که بگویند جناب آقای فلانی شما وارد گود زیست‌شناسی نشو بگذار ما نظریاتمان را بدهیم خودش مشکوک به فتنه‌گری همان طرفی‌ها باشد ... شاید اصلاً این نگاه که رواج داده‌اند که اینها دارند در هر موضوعی که تخصصش را ندارند هم نظر می‌دهند خودش اشکال داشته باشد ... آنها چه کار به زیست‌شناسی دارند؟ اگر نظر می‌دهند بخاطر این است که دارد یکجا به اعتقادات دینی مردم خدشه وارد می‌کند و ایشان برای همان موضوع دین که کارشان هست به اندازه‌ی لازم به آن پرداخته باشند ... شاید ... شاید بله و شاید هم نه ...

کریم;829888 نوشت:
داشتن اطلاعات در بهترین حالت مثل ضبط صوت است که شما مطالب دیگران را می خوانید وبه همانها را به دیگران می گویید. این هم بد نیست. ولی زمانی که شما افرادی دارید. وهزینه می کنید. که صرفا جمع مطالب نکرده اند بلکه روی آنها فکر کرده وبا دقت وجامع نگری بیان می کنند. چرا نباید استفاده شوند. یا خودشان را نشان دهند. که جامعه در اینصورت پیشرفت می کند. این افراد فقط راوی نیستند. بلکه با درایت سخن می گویند.
ولی قسم اول، به تعبیر آیت الله جوادی آملی هر قدر هم اطلاعات داشته باشند. کتابخانه خوبی هستند. تا عالم ومتخصص باشند.

شما از کجا می‌دانید که ایشان روی این مطالب فکر نکرده باشند و فقط جمع‌بندی کرده باشند؟ این یک حدس است یا یقین دارید؟
در ضمن اینکه حضور این افراد منافی حضور دیگران نیست ... ایشان نقد کنند کسانی که بیشتر مطالعه کرده‌اند و صاحب‌نظرتر هستند هم بیایند و جواب بدهند و جواب‌های محکم و کوبنده‌ی مستدل و علمی هم بدهند ... با درایت سخن بگویند و با جوابشان آن‌ها را رسوا کنند نه با تحقیرها و تهمت‌ها و توهین‌هایشان ... چه کسی گفته است که اینها بیایند و آنها نیایند؟ چرا بگوییم اینها نیایند؟ شاید بهتر باشد بگوییم آن‌ها هم بیایند ... بیایند و نقد کننده و سؤال کنند و پاسخ دهند ... مثلاً اینها نظریاتی دارند که دو تا سؤال را جواب می‌دهد، شمای متخصص هم بیایید و با سؤالی نظریه‌ی ایشان را به چالش بکشید و بگویید به این دلیل استنتاج شما باطل است ...
کریم;829888 نوشت:
بله اینهم روش خوبی است.
به هر حال خواص جامعه وظیفه ای دارند، در باب رشد دادن مردم، ومردم نوعا در مسیری حرکت می کنند که خواص طراحی می نمایند. بی خبر نگه داشتن مردم برای راحتی مسئولان خوب است. چون مطالبه ای ندارند. ولی اگر مسئولی دین داشته باشد. یا حداقل آزاده در دنیا باشد. با مردم چنین معامه نمی کند.

ای کاش می‌توانستیم مجبورشان کنیم ولی نمی‌دانم چطور ... افراد جسوری مانند این افراد خاص شاید بتوانند مسؤولین را مجبور به تکان خوردن بنمایند ...

نظر من بیگ لایک بر محتوای جناب نقطه
و سپاس از ایشان
ایدکم الله

من از یک زاویه دیگه این موضوع رو بررسی میکنم

چه طور با چنین افرادی برخورد کنیم؟
ما باید ازادی بیان و بعد از بیان داشته باشیم در چهارچوب دین.
شما اگر فکر میکنید این اقا حرف اشتباه میزند میتوانید ایشان را هدایت کنید.
اگر کار حرامی انجام میدهند باید با رعایت شرایط نهی از منکر کنید.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

آزادی بیان به معنای بدعت گذاری در دین نیست.

از طرفی در احکام دینی جایی برای نظر شخصی وجود ندارد. اصلا هیچ احدی حق ندارد در احکام اسلامی نظر شخصی بدهد.

احکام دینی احکامی است که خداوند بیان کرده است.و هیچ کس حق دخل و تصرف در آن را ندارد.

وقتی شخصی در اینگونه مسائل تخصص ندارد نباید برای عموم مردم سخنرانی کند. نباید در محافل عمومی سخنرانی کند.

شاید بتوان در مسائل سیاسی تا جایی که امنیت کشور به خطر نیافتد نظر شخصی را بیان کرد..
همچنین در مسائل دیگر.و .....
در اینگونه مسائل هم اگر سخن فرد باعث به خطر افتادن امنیت بشود باید از سخنرانیش جلوگیری بشود.

اما مسئله دینی اینگونه نیست. زیرا باید فقط دستور خداوند اجراء شود نه کم و نه زیاد.
وهیچ کس نباید در اینگونه مسائل در محافل عمومی نظر شخصی بدهد.[/]

یک سوال مطرح میکنم
طلبه ها دقیقا از چه زمانی متخصص محسوب میشوند؟
پایه سه یا سطح یک یا سطح دو یا سطح سه یا اجتهاد یا مرجع تقلید؟
انها که متخصص در یک زمینه نیستند حق دارند در محافل عمومی سخنرانی کنند درباره چیزی که تخصص ندارند؟

سلام ...
اصلا به نظر من بحث سره تخصص داشتن یا نداشتن نیست . بحث سره چیزه دیگه ای هست .
بحث سره این هست که برخی از این آدمها فکر میکنن فقط خودشون میفهمن و بقیه گلابی هستند . طوری حرف میزنند که اینگار ...

چند وقت پیش بود داشتم یک سخنرانی در سایت ted رو میشنیدم . یه خانومی بود که داشت در مورد طبیعت و محیط زیست و از این جور چیزها صحبت میکرد . وقتی صحبتش تموم شد دست راستش رو مشت میکنه و بر رویه قلبش میزاره و با تمام احساسی که داشت رو میکنه و به حضار و میگه ...
میدونم در جمع شما اندیشمندانی حضور دارند که حرفهای من برای اونها خیلی ملال آور و خسته کننده و شاید ابتدایی بوده باشه بابته این مساله و اینکه من رو تحمل کردین و اینکه وقتتون رو در اختیارم گذاشتین ازتون عذر میخوام . سپس رو میکنه به دوربین و از آیندگانی که اون سخنرانی رو میشنوند در ابتدا تشکر میکنه و سپس میگه سوادم در این اندازه بود اگر شما ایندگان این ویدیو رو دیدید و براتون ملال آور بود ... ازتون عذر میخوام .

از اون طرف یه ویدیو از آقای ... شنیدم که در ابتدای سخنرانی میگه ...
گوش کنین میخوام یه مساله مهم که درک کردنش سخت هست رو بهتون بگم . حالا اگر هم نفهمیدین نفهمیدین دیگه ... چیزی رو از دست ندادین چون براتون نامناسب بوده ( نقل به مضمون )

هیچ ایرادی نداره که شخصی غیر متخصص هم سخنرانی کنه ...
هیچ ایرادی نداره ما انسانها با اینکه علممون ناقص هست و ایراد داره اضهار نظر کنیم .

ولی لحن و شیوه گفتار برخی از این همه دانها طوری هست که ...
یه جور میخوان شستشو مغزی بدن و هیپنوتیزم کنن ...

بسم الله الرحمن الرحیم

و طاها;829978 نوشت:
یک سوال مطرح میکنم
طلبه ها دقیقا از چه زمانی متخصص محسوب میشوند؟
پایه سه یا سطح یک یا سطح دو یا سطح سه یا اجتهاد یا مرجع تقلید؟
انها که متخصص در یک زمینه نیستند حق دارند در محافل عمومی سخنرانی کنند درباره چیزی که تخصص ندارند؟


بنده سوال را با سوال پاسخ میدم.
پزشک از چه زمانی متخصص می شود؟
آیا کسی که مریض می شود نزد پزشک عمومی نمیرود؟
آیا پزشکان عمومی حق تاسیس مطب ندارند؟

هرکس در هر حوزه ای که درس خوانده است حق اظهار نظر در عموم را دارد.
منتهی کسی که تا مقطع عمومی و مقدماتی درس خوانده است تا همان مقطع میتواند در محافل عمومی سخن بگوید. یا بیمار را مداوا کند.
زمانی که مشکل یک شخص تخصصی می شود باید به متخصص رجوع کند. مشکل تخصصی در دین نیازمند مراجعت به متخصص دینی است.
مشکل تخصصی در بیماری نیازمند مراجعت به پزشک متخصص است.
مشکل تخصصی در هر علمی نیازمند مراحعت به متخصص همان علم است.

یک پزشک عمومی نمیتواند در بیماریهای سنگین تخصصی که سر رشته ندارد وارد شود. یک طلبه هم نمیتواند در مسائل بسیار سنگین فقهی که تخصص ندارد وارد شود. و .....
اما یک پزشک عمومی میتواند نظر متخصصان را به افراد بدهد. یک طلبه میتواند نظر متخصصان را بگوید. و ... و تمام این موارد باید با ذکر منبع باشد.

اما یک فرد غیر متخصص اجازه ندارد باب میل خودش برای بیمار دارو تجویز کند ، حق ندارد قران تفسیر کند ، حق ندارد در مسائل متفرقه نظر کارشناسی و تخصصی بدهد.
همانگونه که تجویز دارو توسط یک فرد بی سواد باعث مرگ بیمار می شود. بیان تفسیر غلط از قرآن و احکام و .. باعث کفر و گمراهی یک فرد می شود.
همچنین در مسائل دیگر.

شخصی که طلبه است در حال درس خواندن و تخصص یافتن در مسائل دینی است. و تمام فکرش را صرف رسیدن به درجات عالی علمی در حوزه خویش میکند. به اسناد و منابع دینی دسترسی زیادی دارد. با اساتید صاحب نظر بسیاری در رابطه است و ... پس میتواند در ان زمنیه به راحتی تحقیق کند و نظر بدهد. درنتیجه سواد کافی برای سخنرانی را دارد.

همنطور یک پزشک و باقی شغلها.

اما یک فرد بی سواد در مباحث گوناگون. بصورت تخصصی تحقیق نمیکند. نمیتواند در مباحث گوناگون بصورت تخصصی تحقیق کند. یک شخص فقط 30 سال در یک مبحث تحقیق میکند کار میکند تا صاحب نظر می شود.
اونوقت در ایران یک عده با سرچ در اینترنت و بالا پایین کردن مباحث و نتیجه گیری شخصی ، خودشون رو صاحب نظر میدونند و هر اراجیفی رو که میخوان به خورد خلق الله میدن.
اونوقت این امر باعث میشه یه عده به راحتی در دین بدعت ایجاد میکنند. اونوقت باعث میشه یه عده که قشنگ حرف میزنن طرفدار زیادی پیدا میکنند و متخصصین به حاشیه میرن.
دقیقا اتقاقی که در کشور رخ میده همینه. ملت دنبال کسانی میگردن که قشنگ حرف میزنن و اونایی که حرفای قشنگ میزنن به حاشیه میرن.
حقیقت گم میشه.
آقای الف بی سواد است. اما طرفداران بیشماری دارد. آقای ب متخصص است اما طرفداری ندارد.
هر دو در یک زمینه سخن میگویند.
آقای الف اشتباه و غلط میگوید. اقای ب درست ، علمی و منطقی میگوید.
اکثریت حرف آقای الف رو قبول میکنند. چون قشنگ حرف میزنه.
بعد فقط کافی هست به یکی از این آقایون نقدی بکنی.
اونوقت تا دلتون بخواد برچسبهای مختلف بهتون میچسبونن.

نمونه بارزش بنده. به یکی از همین همه چی دان ها در این سایت نقدی زدم.
حالا هر تاپیکی میزنم یا توش شرکت میکنم یه عده که طرفدار این آقایون هستن پای اون تاپیک رو به همه تاپیکها باز میکنند تا جو رو خراب کنند.
میدویند چرا؟ چون اولا کتاب نمیخونن پس اطلاعاتشون درحد صفر هست و بعضا زیر صفر. بعدشم بخاطر تعصبی که به اون شخص دارن نمیخوان قبول کنند شخص مورد نظر در فلان زمینه سواد کافی برای سخنرانی ندارد.
چرا؟
چون بجای رجوع به متخصص به این همه چی دانها رجوع میکنند.

امام عشق;829992 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم


بنده سوال را با سوال پاسخ میدم.
پزشک از چه زمانی متخصص می شود؟
آیا کسی که مریض می شود نزد پزشک عمومی نمیرود؟
آیا پزشکان عمومی حق تاسیس مطب ندارند؟

هرکس در هر حوزه ای که درس خوانده است حق اظهار نظر در عموم را دارد.
منتهی کسی که تا مقطع عمومی و مقدماتی درس خوانده است تا همان مقطع میتواند در محافل عمومی سخن بگوید. یا بیمار را مداوا کند.
زمانی که مشکل یک شخص تخصصی می شود باید به متخصص رجوع کند. مشکل تخصصی در دین نیازمند مراجعت به متخصص دینی است.
مشکل تخصصی در بیماری نیازمند مراجعت به پزشک متخصص است.
مشکل تخصصی در هر علمی نیازمند مراحعت به متخصص همان علم است.

یک پزشک عمومی نمیتواند در بیماریهای سنگین تخصصی که سر رشته ندارد وارد شود. یک طلبه هم نمیتواند در مسائل بسیار سنگین فقهی که تخصص ندارد وارد شود. و .....
اما یک پزشک عمومی میتواند نظر متخصصان را به افراد بدهد. یک طلبه میتواند نظر متخصصان را بگوید. و ... و تمام این موارد باید با ذکر منبع باشد.

اما یک فرد غیر متخصص اجازه ندارد باب میل خودش برای بیمار دارو تجویز کند ، حق ندارد قران تفسیر کند ، حق ندارد در مسائل متفرقه نظر کارشناسی و تخصصی بدهد.
همانگونه که تجویز دارو توسط یک فرد بی سواد باعث مرگ بیمار می شود. بیان تفسیر غلط از قرآن و احکام و .. باعث کفر و گمراهی یک فرد می شود.
همچنین در مسائل دیگر.

شخصی که طلبه است در حال درس خواندن و تخصص یافتن در مسائل دینی است. و تمام فکرش را صرف رسیدن به درجات عالی علمی در حوزه خویش میکند. به اسناد و منابع دینی دسترسی زیادی دارد. با اساتید صاحب نظر بسیاری در رابطه است و ... پس میتواند در ان زمنیه به راحتی تحقیق کند و نظر بدهد. درنتیجه سواد کافی برای سخنرانی را دارد.

همنطور یک پزشک و باقی شغلها.

اما یک فرد بی سواد در مباحث گوناگون. بصورت تخصصی تحقیق نمیکند. نمیتواند در مباحث گوناگون بصورت تخصصی تحقیق کند. یک شخص فقط 30 سال در یک مبحث تحقیق میکند کار میکند تا صاحب نظر می شود.
اونوقت در ایران یک عده با سرچ در اینترنت و بالا پایین کردن مباحث و نتیجه گیری شخصی ، خودشون رو صاحب نظر میدونند و هر اراجیفی رو که میخوان به خورد خلق الله میدن.
اونوقت این امر باعث میشه یه عده به راحتی در دین بدعت ایجاد میکنند. اونوقت باعث میشه یه عده که قشنگ حرف میزنن طرفدار زیادی پیدا میکنند و متخصصین به حاشیه میرن.
دقیقا اتقاقی که در کشور رخ میده همینه. ملت دنبال کسانی میگردن که قشنگ حرف میزنن و اونایی که حرفای قشنگ میزنن به حاشیه میرن.
حقیقت گم میشه.
آقای الف بی سواد است. اما طرفداران بیشماری دارد. آقای ب متخصص است اما طرفداری ندارد.
هر دو در یک زمینه سخن میگویند.
آقای الف اشتباه و غلط میگوید. اقای ب درست ، علمی و منطقی میگوید.
اکثریت حرف آقای الف رو قبول میکنند. چون قشنگ حرف میزنه.
بعد فقط کافی هست به یکی از این آقایون نقدی بکنی.
اونوقت تا دلتون بخواد برچسبهای مختلف بهتون میچسبونن.

نمونه بارزش بنده. به یکی از همین همه چی دان ها در این سایت نقدی زدم.
حالا هر تاپیکی میزنم یا توش شرکت میکنم یه عده که طرفدار این آقایون هستن پای اون تاپیک رو به همه تاپیکها باز میکنند تا جو رو خراب کنند.
میدویند چرا؟ چون اولا کتاب نمیخونن پس اطلاعاتشون درحد صفر هست و بعضا زیر صفر. بعدشم بخاطر تعصبی که به اون شخص دارن نمیخوان قبول کنند شخص مورد نظر در فلان زمینه سواد کافی برای سخنرانی ندارد.
چرا؟
چون بجای رجوع به متخصص به این همه چی دانها رجوع میکنند.

منظور ما از تخصص صرفا مدرک داشتن نیست.بلکه تخصص زمانی است که شخصی در موضوع بحث خود مطالعه وتحقیق داشته است

موفق باشید

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

و طاها;830012 نوشت:
منظور ما از تخصص صرفا مدرک داشتن نیست.بلکه تخصص زمانی است که شخصی در موضوع بحث خود مطالعه وتحقیق داشته است

موفق باشید

بنده منظور شما رو فهمیدم. پاسخ هم دادم.

[SPOILER]
یک فرد بی سواد در مباحث گوناگون. بصورت تخصصی تحقیق نمیکند. نمیتواند در مباحث گوناگون بصورت تخصصی تحقیق کند. یک شخص فقط 30 سال در یک مبحث تحقیق میکند کار میکند تا صاحب نظر می شود.
اونوقت در ایران یک عده با سرچ در اینترنت و بالا پایین کردن مباحث و نتیجه گیری شخصی ، خودشون رو صاحب نظر میدونند و هر اراجیفی رو که میخوان به خورد خلق الله میدن.
اونوقت این امر باعث میشه یه عده به راحتی در دین بدعت ایجاد میکنند. اونوقت باعث میشه یه عده که قشنگ حرف میزنن طرفدار زیادی پیدا میکنند و متخصصین به حاشیه میرن.
دقیقا اتقاقی که در کشور رخ میده همینه. ملت دنبال کسانی میگردن که قشنگ حرف میزنن و اونایی که حرفای قشنگ میزنن به حاشیه میرن.
حقیقت گم میشه.
آقای الف بی سواد است. اما طرفداران بیشماری دارد. آقای ب متخصص است اما طرفداری ندارد.
هر دو در یک زمینه سخن میگویند.
آقای الف اشتباه و غلط میگوید. اقای ب درست ، علمی و منطقی میگوید.
اکثریت حرف آقای الف رو قبول میکنند. چون قشنگ حرف میزنه.
بعد فقط کافی هست به یکی از این آقایون نقدی بکنی.
اونوقت تا دلتون بخواد برچسبهای مختلف بهتون میچسبونن.
[/SPOILER]

کاری به مدرک نداریم.

حرف این است یک فرد نمیتواند در چند بحث گوناگون و بدون دسترسی درست به منابع درست در عین حال به تمامی موضوعات مسلط بشود.
شاید بتوان در دو موضوع به طور همزمان تحقیق کرد ، دنبال منابع رفت و صاحب نظر شد.
اما اینکه یک فرد برود در اینترنت سرچ کند و در طول کمتر از 5 سال ادعا کند در مباحث دینی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... صاحب نظر شده است ، غلط است.
به تحقیق اینترنتی نمیگویند تخصص یافتن. این دسته از محققین برای کشور مضر هستند ، سم هستند.
یک فرد 30 سال طول میکشد در بحث دینی صاحب نظر شود.
یک فرد 20 سال طول میکشد در بحث سیاسی صاحب نظر شود.
20 سال طول میکشد در بحث اقتصادی صاحب نظر شود.
و .....
اونوقت یک عده در ایران در عرض کمتر از 5 سال و با تحقیق در اینترنت در مسائل دینی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تربیتی و ... خود را صاحب نظر میدانند.
اصلا هیچ منطقی این رویه را قبول نمیکند ، هیچ عقل سلیمی این روند را قبول نمیکند.

بحث مدرک نیست. چه بسا کسانی که مدرک دارند و سواد و شعور لازم را ندارند.و بالعکس.
بحث سر این است چگونه یک عده در عرض کمتر از پنج سال نهایت 10 سال در 20 حوزه صاحب نظر شدند که متخصصین هریک از این حوزه ها 20 الی 30 سال طول کشید صاحب نظر شوند.
جالب هم این است این آقایون همه چی دان در بسیاری از این حوزه ها اشتباهات بسیار بزرگ و سنگینی دارند. بعضی از این اشتباهات کشور را دچار هرج و مرج میکند. برخی از این اشتباهات ارتش کشور رو هدف قرار داد و تضعیف کرد.
این اشتباهات نشون میده این آقایون سر سوزنی سواد لازم و کافی رو ندارند.
برخی از این اشتباهات مصداق بارز بدعت در دین است. یک فرد بی سواد هم تشخیص میدهد سخن غلط است.

خنده دار این است سخن این عده در برخی از موارد با سخن تمام صاحب نظران آن بخش در تضاد است. اونوقت میگن صاحب نظرا اشتباه میگن و ما درست میگیم. اگر نقدی هم بکنید تکفیرتان میکنند.[/]

امام عشق;830017 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

بنده منظور شما رو فهمیدم. پاسخ هم دادم.

[SPOILER]
یک فرد بی سواد در مباحث گوناگون. بصورت تخصصی تحقیق نمیکند. نمیتواند در مباحث گوناگون بصورت تخصصی تحقیق کند. یک شخص فقط 30 سال در یک مبحث تحقیق میکند کار میکند تا صاحب نظر می شود.
اونوقت در ایران یک عده با سرچ در اینترنت و بالا پایین کردن مباحث و نتیجه گیری شخصی ، خودشون رو صاحب نظر میدونند و هر اراجیفی رو که میخوان به خورد خلق الله میدن.
اونوقت این امر باعث میشه یه عده به راحتی در دین بدعت ایجاد میکنند. اونوقت باعث میشه یه عده که قشنگ حرف میزنن طرفدار زیادی پیدا میکنند و متخصصین به حاشیه میرن.
دقیقا اتقاقی که در کشور رخ میده همینه. ملت دنبال کسانی میگردن که قشنگ حرف میزنن و اونایی که حرفای قشنگ میزنن به حاشیه میرن.
حقیقت گم میشه.
آقای الف بی سواد است. اما طرفداران بیشماری دارد. آقای ب متخصص است اما طرفداری ندارد.
هر دو در یک زمینه سخن میگویند.
آقای الف اشتباه و غلط میگوید. اقای ب درست ، علمی و منطقی میگوید.
اکثریت حرف آقای الف رو قبول میکنند. چون قشنگ حرف میزنه.
بعد فقط کافی هست به یکی از این آقایون نقدی بکنی.
اونوقت تا دلتون بخواد برچسبهای مختلف بهتون میچسبونن.
[/SPOILER]

کاری به مدرک نداریم.

حرف این است یک فرد نمیتواند در چند بحث گوناگون و بدون دسترسی درست به منابع درست در عین حال به تمامی موضوعات مسلط بشود.
شاید بتوان در دو موضوع به طور همزمان تحقیق کرد ، دنبال منابع رفت و صاحب نظر شد.
اما اینکه یک فرد برود در اینترنت سرچ کند و در طول کمتر از 5 سال ادعا کند در مباحث دینی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... صاحب نظر شده است ، غلط است.
به تحقیق اینترنتی نمیگویند تخصص یافتن. این دسته از محققین برای کشور مضر هستند ، سم هستند.
یک فرد 30 سال طول میکشد در بحث دینی صاحب نظر شود.
یک فرد 20 سال طول میکشد در بحث سیاسی صاحب نظر شود.
20 سال طول میکشد در بحث اقتصادی صاحب نظر شود.
و .....
اونوقت یک عده در ایران در عرض کمتر از 5 سال و با تحقیق در اینترنت در مسائل دینی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تربیتی و ... خود را صاحب نظر میدانند.
اصلا هیچ منطقی این رویه را قبول نمیکند ، هیچ عقل سلیمی این روند را قبول نمیکند.

بحث مدرک نیست. چه بسا کسانی که مدرک دارند و سواد و شعور لازم را ندارند.و بالعکس.
بحث سر این است چگونه یک عده در عرض کمتر از پنج سال نهایت 10 سال در 20 حوزه صاحب نظر شدند که متخصصین هریک از این حوزه ها 20 الی 30 سال طول کشید صاحب نظر شوند.
جالب هم این است این آقایون همه چی دان در بسیاری از این حوزه ها اشتباهات بسیار بزرگ و سنگینی دارند. بعضی از این اشتباهات کشور را دچار هرج و مرج میکند. برخی از این اشتباهات ارتش کشور رو هدف قرار داد و تضعیف کرد.
این اشتباهات نشون میده این آقایون سر سوزنی سواد لازم و کافی رو ندارند.
برخی از این اشتباهات مصداق بارز بدعت در دین است. یک فرد بی سواد هم تشخیص میدهد سخن غلط است.

خنده دار این است سخن این عده در برخی از موارد با سخن تمام صاحب نظران آن بخش در تضاد است. اونوقت میگن صاحب نظرا اشتباه میگن و ما درست میگیم. اگر نقدی هم بکنید تکفیرتان میکنند.

به نام خدا.

جناب امام عشق، حالا اگر کسی با 5 سال نه که با 5 دقیقه تحقیق آمد و گفت "نتیجه تحقیقات من در فلان زمینه این است و این هم منابعی که استفاده کردم" تکلیف چیست؟ آیا رواست که به این فرد حمله کنیم و بهش نسبت های نادرست بدیم و مثلا بگیم "ادعا دارند که همه چیز میدانند و متخصص همه چیز هستند"؟

ستایشگر :Gol:

عزیز دل من اگه نظرت اون اقاست باید به اطلاعتون برسونم خود شما که تهمت می زنید اطلاع کافی از سیاسی بازی تخریبگری زیر ابزنی بعضی ها ندارید که با تقطیع سخنرانی ها و کیلیپ هاشون چه بلایی سر عماریون میران پس تا زمانی که خودت تز این نحو سیاسی بازی خا بی خبری از نظر بازی رسانه ای بی سوادی بهتره بی سوادی دیگران حرف نزنی چون تا اون حد نرسیدی که در مورد بی سوادی دیگران حرف بزنی اره سوریه عراق و مصر رو هم یه عده بی سواد رسانه ای بدبخت کردن در ضمن این اقایون اگه جواب داشتن که اتحام بی سواد بودن نمی زدند بلکه میومدن جواب می دادند

ایا تا به حال دیدی جواب تز این ادما که احوالشون تو تو اول سوره بقرست جوابی صادر بشه اتفاقا فقط بلدند تهمت بزنن جالبه

و اینم بگم بعضی ها قصد دارن با سیاست پورنوکراسی برن تو دل مردم یک روز ماهواره رو می خوان ازاد کنن یه روز دیگه کنسرتها رو بابا یهویی موادم ازاد کنید مردم می فهمن که باید انتخاب نکنن اونقدرم نفهمند که نمی فهمن عقل بد دونستن یک چیزی دلیل بر کنترل شهوتش نمی شه چه دکترهای سیگاری اینو اون دانشمند فاضل نمی فهمه و وقتیم بهشون می گی کار شما اشکال داره برمی گردن می گن ما اصلاح گریم اونایی که اوستای کارن ایشو دقیقا می دونن کجاست
برادر من خودت به حرفی که می زنی علم کامل داری که افراد دیگه رو متهم می کنی. یا دلت پره که این ادما حرف حق می زنن نمی تونی جواب بدی باید انگ بی سوادی بهشون بچسپونی

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت جناب ستایشگر عزیز

ستايشگر;830019 نوشت:
به نام خدا.

جناب امام عشق، حالا اگر کسی با 5 سال نه که با 5 دقیقه تحقیق آمد و گفت "نتیجه تحقیقات من در فلان زمینه این است و این هم منابعی که استفاده کردم" تکلیف چیست؟ آیا رواست که به این فرد حمله کنیم و بهش نسبت های نادرست بدیم و مثلا بگیم "ادعا دارند که همه چیز میدانند و متخصص همه چیز هستند"؟

ستایشگر



خیلی وقت بود از حضور جنابعالی بی بهره بودیم. خدارو شکر که هستید.

دوست گرامی بحث این نیست که یک فرد بیاید در یک زمینه ای نظر بدهد یا ندهد.
اتفاقا اگر افرادی باشند که حتی فقط در یک موضوع نظر علمی و درست بدهند خیلی هم خوب است.
نظرات علمی و متفاوت افراد باعث پیشرفت کشور میشود.

بحث بر سر این است برخی از سخنرانان در مسائل فقهی نظرات تخصصی میدهند که نظراتشان کاملا غلط و اشتباه است و بعضا بدعت است.
وقتی به این افراد گفته می شود اقاجان شما در این زمینه اشتباهات فاحشی دارید. لطفا در این زمینه سخنرانی نکنید. اما بازهم سخنرانی میکنند و بازهم بدعت ایجاد میکنند بحث فرق میکند.
در بسیاری از مباحث میتوان نظر شخصی داد ، میتوان برداشت خویش را به عنوان یک باور بیان کرد.
اما در مسائل فقهی نظر شخصی و برداشت شخصی جایگاهی ندارد.

منظور از همه چی دانها افرادی هستند که در مسائل گوناگون نظرات اشتباه و غلط تخصصی میدهند.
برخی از این نظرات می تواند کشور را فلج میکند. بعد از قضیه آتش زدن سفارت عربستان. یک سخنرانی در یکی از سخنرانیهایش مردم را تهیج کرد برای حمله به سفارت انگلیس.
اگر ورود به موقع نبود این اتفاق تبدیل می شد به یک بحران بین المللی.
سخنران مورد نظر میخواست مثلا لانه جاسوسی دو را بگیرد به اسم خودش بها بخشد.

سخن بنده این است فردی که در یک حوزه سواد کافی را ندارد نباید بیاید بصورت تخصصی سخنوری کند.

[/]

به نام خدا.

امام عشق;830024 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت جناب ستایشگر عزیز


خیلی وقت بود از حضور جنابعالی بی بهره بودیم. خدارو شکر که هستید.

دوست گرامی بحث این نیست که یک فرد بیاید در یک زمینه ای نظر بدهد یا ندهد.
اتفاقا اگر افرادی باشند که حتی فقط در یک موضوع نظر علمی و درست بدهند خیلی هم خوب است.
نظرات علمی و متفاوت افراد باعث پیشرفت کشور میشود.

بحث بر سر این است برخی از سخنرانان در مسائل فقهی نظرات تخصصی میدهند که نظراتشان کاملا غلط و اشتباه است و بعضا بدعت است.
وقتی به این افراد گفته می شود اقاجان شما در این زمینه اشتباهات فاحشی دارید. لطفا در این زمینه سخنرانی نکنید. اما بازهم سخنرانی میکنند و بازهم بدعت ایجاد میکنند بحث فرق میکند.
در بسیاری از مباحث میتوان نظر شخصی داد ، میتوان برداشت خویش را به عنوان یک باور بیان کرد.
اما در مسائل فقهی نظر شخصی و برداشت شخصی جایگاهی ندارد.

منظور از همه چی دانها افرادی هستند که در مسائل گوناگون نظرات اشتباه و غلط تخصصی میدهند.
برخی از این نظرات می تواند کشور را فلج میکند. بعد از قضیه آتش زدن سفارت عربستان. یک سخنرانی در یکی از سخنرانیهایش مردم را تهیج کرد برای حمله به سفارت انگلیس.
اگر ورود به موقع نبود این اتفاق تبدیل می شد به یک بحران بین المللی.
سخنران مورد نظر میخواست مثلا لانه جاسوسی دو را بگیرد به اسم خودش بها بخشد.

سخن بنده این است فردی که در یک حوزه سواد کافی را ندارد نباید بیاید بصورت تخصصی سخنوری کند.

سلام بر شما.

حرف شما صحیح است، اگر کسی بیاد و بدون تخصص و مطالعه و توانایی استنتاج در موضوعی مطلبی رو به عنوان یافته و ... معرفی کنه و بیاد بگه نظر فقهی من اینه و ... و متاسفانه هستند افرادی که چنین کاری میکنند. اما اگر کسی بیاد و بگه این حاصل تحقیق من هست و از فلان منابع هم استفاده کردم، این چه اشکالی داره؟ اینکار که به معنی نظر دادن و کار متخصص انجام دادن نیست. بین این دو باید تفاوت قائل شد. نباید این آدم دومی رو به چوب آدم اولی روند.

جناب امام عشق، در تاپیک دیگری هم خدمتتون عرض کردم. این افراد مد نظر جنابعالی، درست یا غلط، خوب یا بد، به هر حال نفوذ کلامی بین بخشی از مردم دارند و ان شاء الله نیتشون هم تضعیف و تخفیف دین نیست و بلکه غالب حرفشون اینه که باید دین در کلیه ارکان و شئون جامعه و سیاست و ... احیا بشه. نباید اینها رو ناامید و خسته و درگیر جنگ داخلی بکنیم. باید از این نفوذ کلام استفاده بکنیم تا حرف های درست رو به بیان های مختلف به گوش اکثریت ملت برسونیم.

ستایشگر :Gol:

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

ستايشگر;830026 نوشت:
سلام بر شما.

حرف شما صحیح است، اگر کسی بیاد و بدون تخصص و مطالعه و توانایی استنتاج در موضوعی مطلبی رو به عنوان یافته و ... معرفی کنه و بیاد بگه نظر فقهی من اینه و ... و متاسفانه هستند افرادی که چنین کاری میکنند. اما اگر کسی بیاد و بگه این حاصل تحقیق من هست و از فلان منابع هم استفاده کردم، این چه اشکالی داره؟ اینکار که به معنی نظر دادن و کار متخصص انجام دادن نیست. بین این دو باید تفاوت قائل شد. نباید این آدم دومی رو به چوب آدم اولی روند.

جناب امام عشق، در تاپیک دیگری هم خدمتتون عرض کردم. این افراد مد نظر جنابعالی، درست یا غلط، خوب یا بد، به هر حال نفوذ کلامی بین بخشی از مردم دارند و ان شاء الله نیتشون هم تضعیف و تخفیف دین نیست و بلکه غالب حرفشون اینه که باید دین در کلیه ارکان و شئون جامعه و سیاست و ... احیا بشه. نباید اینها رو ناامید و خسته و درگیر جنگ داخلی بکنیم. باید از این نفوذ کلام استفاده بکنیم تا حرف های درست رو به بیان های مختلف به گوش اکثریت ملت برسونیم.

ستایشگر


اگه بیان بگن طبق این اسناد بنده این سخن را میزنم اشکال ندارد. ما هم نگفتیم این روش غلط است. اتفاقا روش درستی است.
اما 90 درصد سخنرانی های افراد فاقد اینگونه ارائه سند است.

دوم اینکه برخی از موارد تاریخی جزء بدیهیات است ، در قران بصورت اشکار به آن اشاره شده است ، حکم مراجع مشخص است ، و ...
با این همه مشهودات بعضا سخنرانانی میایند در محافل عمومی خلاف این مدارک سخن میگویند.
حرف ما به این افراد این است ، در اینگونه مسائل در محافل عمومی سخن نگویند. حرف بدی میزنیم؟
بروند در محافل خصوصی خودشان بحث کنند. تا به نتیجه درست برسند.
اینگونه نباشد که وقتی بعد از پایان سخنرانی پیرامون موضوع مطروحه سوال می شود ، سخنران در پاسخ عاجز بماند.
این چه تحقیقی است؟

چیز زیادی هم نمیگیم. میگیم بحث فقهی بحثی بسیار سنگین است. بعضا خود مراجع نیز در برخی موارد مرتکب اشتباه می شوند.
حرف این است در مسائل فقهی ورود نکنید.

ورود به بحثهای سنگین فقهی و بالا رفتن اشتباهات باعث می شود از نظر عده ای کلیت سخن خود سخنران بی اعتبار جلوه کند.
دوست نداریم کسی رونده بشه ، میخواهیم اشتباهات از بین برود یا کاهش یابد.
برای عده ای از سخنرانان کاهش اشتباهات یعنی عدم ورود به مسائل فقهی.

وقتی یک فرد بی سواد در کوره داهات کشور زندگی میکند و سخنان درست این آقایون را می شنود ، بعد از گوش دادن به سخنان غلط ، انها را نیز باور میکند. و این خطرناک است.[/]

امام عشق;830017 نوشت:
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

بنده منظور شما رو فهمیدم. پاسخ هم دادم.

حرف این است یک فرد نمیتواند در چند بحث گوناگون و بدون دسترسی درست به منابع درست در عین حال به تمامی موضوعات مسلط بشود.
( مطرح کردن فرضی که مو لای درزش نرود- ایجاد منطقه امن و دور شدن از محل نزاع )
شاید بتوان در دو موضوع به طور همزمان تحقیق کرد ، دنبال منابع رفت و صاحب نظر شد.
اما اینکه یک فرد برود در اینترنت سرچ کند و در طول کمتر از 5 سال ادعا کند در مباحث دینی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... صاحب نظر شده است ، غلط است.
( مطرح کردن فرضهای غلو امیز و نادر )
به تحقیق اینترنتی نمیگویند تخصص یافتن. این دسته از محققین برای کشور مضر هستند ، سم هستند.
( بستگی دارد . بسیاری از تحقیقات اینترنتی هستند )
یک فرد 30 سال طول میکشد در بحث دینی صاحب نظر شود.
( اشتباه است علما چنین نظری ندارند. بدون تحقیق و تفکر صحیت نکنید )
یک فرد 20 سال طول میکشد در بحث سیاسی صاحب نظر شود.
( اشتباه است)
20 سال طول میکشد در بحث اقتصادی صاحب نظر شود.
( اشتباه است )
و .....

.[/B][/]

[/]

همانطور که شما از بحث مصداقی و عینی دوری کردید بنده نیز.

بنده چند خط داخل پرانتز در میان نوشته های شما نوشتم.

و از توضیحات مصداقی خود داری میکنم چون به خیلی ها بر میخورد از جمله افرادی در اینجا مگر اینکه ازادی بیان و بعد از بیان قانونی شود در این زمینه.

موفق باشید

نقطه;829945 نوشت:
ه نظر شما باید صبر کند؟ آمدیم و نظریاتش هیچ وقت با اقبال نظریه‌پردازان نظریات رایج روبرو نشد

سلام
جناب نقطه چین اینجا کسی نگفته است. که انسان در غیر تخصص خود حق مطالعه واظهار نظر وبحث ندارد. بلکه سخن در اطباء جامعه است. آیا تا بحال شما دیده اید که یک فیزیک دان بجای پزشک در بیمارستان نسخه بدهد؟ کدام عاقلی حاضر می شود بجای پزشک برای عمل جراحی ودرمان خود، به مهندس راه مراجعه کند؟
حال چطور شده است. که ما در جسم خود اینقدر محتاط هستیم. ولی وقتی نوبت به اطباء جان وروح می رسد. هرکس سخنرانی کند ایرادی ندارد؟!
کارشناس حسابداری برنامه دینی دهد ود رمسائل دینی داد سخن دهد اشکالی ندارد؟!

نقطه;829945 نوشت:
ولی تمام حرفی که حقیر تا کنون دیده‌ام بزنند این است که بگویند فلانی مدرکش از کجاست یا این حرفها چه ربطی به تخصصش دارد یا راحت می‌گویند این خضعبلات ارزش جواب دادن ندارند

خوب شما خودتان حاضر هستید، به کسی که ادعای دکتری می کند، ولی نه نظام پزشکی دارد، نه مدرکی دال بر طی دوره علم پزشکی، وصرفا ادعای خودش است. مراجعه کنید. تا بر روی شما یا عزیزترین کسانتان مثل فرزند یا پدر ومادر عمل جراحی انجام دهد؟

نقطه;829945 نوشت:
یک نفر که خودش را می‌شناسد که روی یک زمینه تحقیق کرده است و آنقدر فهمیده که بتواند مسأله حل کند و مشکلات جدیدی که با آن‌ها برخورد می‌کند را برایش پاسخی بیابد دیگر لزومی ندارد بگوید که من چون دکتری ندارم پس متخصص به حساب نمی‌ایم و بهتر است اظهار نظر نکنم ...

از نظر علمی فهم شخصی تنها برای خود شخص حجت است. حال شما هم اگر به فهم خود شخص اعتماد کردید، اختیار با خودتان است وبالطبع تبعات آنهم به خودتان بر می گردد.اما نمی شود. گفت: چون خود شخص خودش را قبول دارد، پس جامعه هم در مقابل اظهار نظر ومتینگ های او باید اعتراضی نداشته باشد. فقط چون خودش را قبول دارد؟

نقطه;829945 نوشت:
یا فقط سخنرانی کرده‌اند و عده‌ای با میل خودشان در جلسات سخنرانی ایشان شرکت کرده‌اند؟ ... اگر مردم به یک نفر اقبال نشان دادند می‌توان گفت آن شخص کلاهبردار است و باید دهانش را بست و گفت حرف نزن؟ ... شما حرف بهتر بزنید و نشان دهید که حرف‌هایش اشتباه است تا مردم از دورش پراکنده شوند و خودش هم دست و پایش را جمع کند و دیگر بی‌مهابا سخنوری نکند ... وقتی یکه‌تاز شد و هر چه گفت هل‌من‌مبارز هیچ کسی جلو نیامد خوب معلوم است که شیرتر می‌شود ...

یک قسمت سخن که همان حرف ما وبقیه دوستان هم هست که خواص جامعه در مقابل این حرکات وظیفه دارند. واگر جامعه بسوی انحراف رفت باید مردم را روشن کند. اما در مورد اینکه چون اقبال عمومی است. این دلیل بر درستی کار نمی شود. اگر مردم به خانه فالگیر هم هجوم آوردند، آیا نشانه درستی کار اوست؟

نقطه;829949 نوشت:
شما از کجا می‌دانید که ایشان روی این مطالب فکر نکرده باشند و فقط جمع‌بندی کرده باشند؟ این یک حدس است یا یقین دارید؟

به نظر خود شما یک سخنران حتی اگر متخصص هم باشد. در حالی که برخی از این بزرگواران تخصص در زمینه سخنرانی هم ندارند. چقدر مگرنکات جدید وکلیدی دارد. که هر روز سخنرانی می کند؟ برخی طبق آنچه در سایت شان موجود است. سخنرانی هایشان سه الی شش ساعت طول می کشد. این آدم اگر جمع معلومات را بصورت ضبط صوت تکرار نم یکند. اینهمه معلومات جدید ونقد وبررسی موضوعات را کی مطالعه کرده وروی آن تامل داشته است.
هرچند گوش دادن به سخنرانی برخ یاز این آقایان هم خود نشان دهنده این مساله است.

و طاها;829979 نوشت:
طلبه ها دقیقا از چه زمانی متخصص محسوب میشوند؟
پایه سه یا سطح یک یا سطح دو یا سطح سه یا اجتهاد یا مرجع تقلید؟
انها که متخصص در یک زمینه نیستند حق دارند در محافل عمومی سخنرانی کنند درباره چیزی که تخصص ندارند؟

همانطور که دوستمان گفتند. مدرک صرفا می تواند نشان وعلامتی از تخصص باشد. نه اینکه دارنده مدرک حتما متخصص هم هست. مخصوصا در این عصر مدرک گرایی، اهل فکر با تامل وگوش دادن به سخنرانی افراد می توانند. تشخیص دهند که این آقا سرش به تنش می ارزد یا نه؟

هرمیون;829981 نوشت:
هیچ ایرادی نداره که شخصی غیر متخصص هم سخنرانی کنه ...
هیچ ایرادی نداره ما انسانها با اینکه علممون ناقص هست و ایراد داره اضهار نظر کنیم .

ولی لحن و شیوه گفتار برخی از این همه دانها طوری هست که ...
یه جور میخوان شستشو مغزی بدن و هیپنوتیزم کنن ...


احسنت
البته سخن شما مرا یاد خاطره ای انداخت، که اینهم می تواند خود راه حلی باشد. وآنهم ارزش دادن به علم وتحقیق، یکی از دوستان ما برای دانشگاهی در ژاپن ایمیل زده بود. که بنده بخاطر موضوع پایان نامه ام می خوام در صورت امکان یک دوره مطالعاتی در دانشگاه شم بگیرم. جواب ایمیل ایتن دوست ما را با نامه رسمی داده بودند. وبعد از کلی عذر خواهی گفته بودند که متاسفانه ما دوره مطالعاتی نمی پذیریم. این احترام گذاشتن به علم وعالم هم خیلی مهم است. آنوقت فضای علمی وعمومی کشور بدست سخنران وبرخی اوقات هوچی گر نمی افتد.بلکه به دست صاحب نظران وافراد فاضل افتاده وجامعه به جای پنج یا شش نفر صدها فاضل وصاحی نظر دارد که مردم استفاده می کنند. اما متاسفانه در حال حاضر هم در کشور ما جایگاه رسمی یک استاندار از یک دانشمند صاحب نظر بالاتر است. به صرف اینکه استاندار است. ویک مسئولیت سیاسی دارد.

و طاها;829951 نوشت:
من از یک زاویه دیگه این موضوع رو بررسی میکنم

چه طور با چنین افرادی برخورد کنیم؟
ما باید ازادی بیان و بعد از بیان داشته باشیم در چهارچوب دین.
شما اگر فکر میکنید این اقا حرف اشتباه میزند میتوانید ایشان را هدایت کنید.
اگر کار حرامی انجام میدهند باید با رعایت شرایط نهی از منکر کنید.


سلام جناب و طاها،
ممنون از لطفتان ...
فقط خواستم روی «در چهارچوب دین» که اشاره فرموده‌اید تأکیدی دوباره کرده باشم، آزادی بیان مدّ نظر دین ظاهراً با آزادی بیانی که شعار عده‌ای شده است تفاوت‌هایی داشته باشد ...
اما در مورد مطلبی که فرمودید فکر می‌کنم آزادی بیان مدّ نظر ما به لحاظ قانونی تا حدود قابل توجهی وجود دارد و قیود محدود کننده‌ی این آزادی در نظام‌های فکری خود افراد جامعه و بخصوص گروه متخصصین اصطلاحی است که گمان می‌کنند باید فقط خودشان و امثال خودشان محل رجوع مردم قرار بگیرند و در مقابل آن‌ها کسی اظهار نظر نکند، کسانی که هر اظهار نظری در مقابل خودشان را اظهار فضلی نابجا و گستاخانه قلمداد می‌نمایند ...

هرمیون;829981 نوشت:
سلام ...
اصلا به نظر من بحث سره تخصص داشتن یا نداشتن نیست . بحث سره چیزه دیگه ای هست .
بحث سره این هست که برخی از این آدمها فکر میکنن فقط خودشون میفهمن و بقیه گلابی هستند . طوری حرف میزنند که اینگار ...
...
یه ویدیو از آقای ... شنیدم که در ابتدای سخنرانی میگه ...
گوش کنین میخوام یه مساله مهم که درک کردنش سخت هست رو بهتون بگم . حالا اگر هم نفهمیدین نفهمیدین دیگه ... چیزی رو از دست ندادین چون براتون نامناسب بوده ( نقل به مضمون )

هیچ ایرادی نداره که شخصی غیر متخصص هم سخنرانی کنه ...
هیچ ایرادی نداره ما انسانها با اینکه علممون ناقص هست و ایراد داره اضهار نظر کنیم .

ولی لحن و شیوه گفتار برخی از این همه دانها طوری هست که ...
یه جور میخوان شستشو مغزی بدن و هیپنوتیزم کنن ...


سلام جناب هرمیون،
ایرادی که شما بیان می‌فرمایید آیا یک ایراد به شخصیت برخی از مصداق‌های فعلی موضوع این تاپیک است یا یک ویژگی هر کسی است که کاری مشابه کار آن‌ها را انجام دهد؟ اینطور که به نظر می‌رسد شما هم با اصل این سخنرانی‌های نامتعارف مخالف نیستید و تنها منتقد جزئیات مصادیق موجودشان می‌باشید ... به عبارت دیگر به دنبال اصلاح وضع موجود هستید به جای توقف کلی چنین مسأله‌ای ... درست است؟

امام عشق;829992 نوشت:
هرکس در هر حوزه ای که درس خوانده است حق اظهار نظر در عموم را دارد.
منتهی کسی که تا مقطع عمومی و مقدماتی درس خوانده است تا همان مقطع میتواند در محافل عمومی سخن بگوید. یا بیمار را مداوا کند.
زمانی که مشکل یک شخص تخصصی می شود باید به متخصص رجوع کند.

سلام جناب امام عشق،
اینکه می‌فرمایید شد همان مدرک‌گرایی ... مگر اینکه منظورتان از «درس خواندن» مجازاً مطالعه و تحقیق باشد ...
امام عشق;829992 نوشت:
مشکل تخصصی در دین نیازمند مراجعت به متخصص دینی است.
مشکل تخصصی در بیماری نیازمند مراجعت به پزشک متخصص است.
مشکل تخصصی در هر علمی نیازمند مراحعت به متخصص همان علم است.

یاد حدیثی از امام صادق علیه‌السلام افتادم ... آنجا که فرمودند بنی‌اسرائیل بخاطر همان علمایشان گمراه شدند، آن‌ها می‌دانستند که علمایشان بر اشتباه هستند ولی مطیع آن‌ها باقی ماندند، اولین سؤال این است که بنی‌اسرائیل چطور می‌دانستند که علمایشان بر اشتباه هستند وقتی از نظر شما و برخی دوستان دیگر مرجع شناخت دین برای ایشان همان علما و متخصصین بوده است؟
امام عشق;830017 نوشت:
کاری به مدرک نداریم.

حقیر نتوانستم بین این مطلب شما و سایر مطالبتان را یکجا جمع کنم، اگر قابل جمع هستند توضیح بفرمایید
امام عشق;830017 نوشت:
حرف این است یک فرد نمیتواند در چند بحث گوناگون و بدون دسترسی درست به منابع درست در عین حال به تمامی موضوعات مسلط بشود.

دسترسی درست و منابع درست عباراتی مبهم هستند که باید توضیح بدهید منظورتان چیست و از کجا دانستید که مصادیق مدّ نظرتان «درست» هستند؟
اینکه می‌فرمایید یک فرد نمی‌تواند چنین و چنان کند صرفاً یک قیاس به نفس است، اگر شما نتوانید شاید کس دیگری بتواند، کسانی هستند که حتی در همین روال معمول تحصیلات عالیه هم گاه تا ۷ مدرک عالی دکتری و ارشد گاه کاملاً متفاوت کسب می‌کنند ... اگر میل دارید از دو ریاضی‌دان بزرگ روسی به اسم‌های کلموگروف و آرنولد نام ببرم که دومی شاگر اولی بود و در حین تعریف کردن از استادش گفت که او در همه‌ی زمینه‌های ریاضیات بجز فلان زمینه کار کرد و من در همه‌ی زمینه‌های ریاضیات از جمله آن یک زمینه کار کردم، یعنی از استادم هم بیشتر کار کردم و جایی نیست که در آن تخصص نداشته باشم، اینها دانشمندان جدید هستند، قدیم‌ها که ما امثال داوینچی و ابن سینا را هم داشتیم که رسماً همه‌کاره بودند ...
اگر معمولاً مردم در همان زمینه‌ی تخصصی خودشان هم حال ندارند مطالعه کنند و مجبوری در دانشگاه چند واحد را پاس می‌کنند و برای پول درآوردن یا رزومه پر کردن یا کسب اعتبار مقاله می‌دهند و کتاب می‌نویسند دلیل نمی‌شود همه مثل آن‌ها باشند و بجز در همان یک زمینه‌ی خاص که به هر دلیل به ناچار یک چیزهایی در موردش خوانده‌اند در باب مسأله‌ی دیگری نتوانند نظر بدهند و هر نظری بدهند بهتر از نظری که یک دیوانه یا طفل صغیر ممکن است بدهد نباشد ...
در ضمن اینکه بعید می‌دانم کسی از این بزرگواران ادعا داشته باشد که در باب هر مسأله‌ای که اظهار نظر می‌کند حتی به تمام حواشی آن هم اشراف کامل و تخصص وافی دارد، تا چه برسد به تمام رشته‌ی تحصیلی که این مسأله در یک گوشه‌ی از آن طرح مطلب شده است ... چرا فکر می‌کنید باید تمام نظریات و مسائل و مطالب زیست‌شناسی را بلد بود تا بشود در مورد گوشه‌ای از یک مطلب از آن اظهار نظر نمود؟ ... مثل این می‌ماند که شما مهندس باشید و بعد بگویند در زیست‌شناسی ما مثلاً ۲+۲ می‌شود ۵ و شما هم بگویید که اِاِاِاِ .... چه جالب ....! بعد هم بگویید شما متخصص هستید و من ناچارباید قبول کنم ... نه جناب امام عشق ... علوم مشترکات بسیاری دارند و کسی که در یک رشته هم پیش برود می‌تواند با تلاش به نسبت خیلی کمتری در سایر علوم هم پیشرفت کند و حتی گاهی برای برخی از مسائل شاخه‌های علوم دیگر جواب‌هایی بدهد که از ذهن متخصصان همان علم دور مانده است ... اگر می‌خواهید تا از این باب هم مثال‌های زنده برایتان بزنم ...
ظاهراً برخی از گزاره‌های کلی شما آن‌قدرها هم واضح و قاطع‌البرهان نیستند ...
امام عشق;830017 نوشت:
شاید بتوان در دو موضوع به طور همزمان تحقیق کرد ، دنبال منابع رفت و صاحب نظر شد.
اما اینکه یک فرد برود در اینترنت سرچ کند و در طول کمتر از 5 سال ادعا کند در مباحث دینی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... صاحب نظر شده است ، غلط است.

صاحب‌نظر شدن یعنی چه؟ شما هزار بیت شعر حفظ کنید می‌بینید که دیگر می‌توانید خودتان شعر بگویید ... شما پنج قضیه‌ی ریاضی را اثبات کنید و با آن‌ها کلنجار بروید می‌بینید که مسأله‌ی ششم را خودتان هم می‌توانید حل کنید ... بله یک نفر که روزنامه‌وار درس می‌خواند و حفظ می‌کند و هیچ تحلیلی از خودش ندارد شاید هیچ وقت نتواند خودش یک مطلب جدید را بررسی و تحلیل کند یا مسأله‌ی جدیدی را حل کند، ولی یک نفر که فکر کردن را بلد باشد و چگونه حمله کردن به مسأله را بلد باشد (معمولاً کسی که دیدنش نسبت به یک موضوع بسته است اگر با مسأله‌ی جدیدی مواجه شود اصلاً نمی‌داند برای پاسخ دادن به آن از کجا می‌تواند شروع کند یا ابزارش برای حل مسأله چیست) دیگر یک سری اطلاعات اولیه هم که از علمی به او بدهید می‌تواند با همان‌ها مسائلی را بررسی و حل کند که برای خودش جدید هستند ... چنین شخصی که تنها چیزی را قبول کند که فهمیده است بعد از یک مدت نه خیلی زیاد که تصورات مرتبط با آن علم در ذهنش شکل گرفت می‌تواند بر مبنای همان تصورات، ولو اینکه از دید دیگران ناقص و گاه غلط باشند، اهار نظر کند، جواب‌های مسأله را حدس بزند و تلاش کند آن‌ها را به صورت مستند و قدم‌به‌قدم به صورت اثباتی بیان نماید ... اگر مسائلی که می‌توانست درست تحلیلکرده و حل نماید از حالت استثناء بر قاعده خارج شد چنین شخصی دیگر برای خودش صاحب‌نظری است ... او اینک برای خودش و دیگران می‌تواند پاسخ‌هایی را ارائه دهد که قانع‌کننده و قابل هضم و تصدیق باشند ... طبیعی است که هر چه بیشتر مسأله حل کند اظهار نظرهایش پخته‌تر گردند و اقبال به سوی ایشان هم بیشتر شود ... اگر نظرهایش هم‌سوی با متخصصین بود طبیعی است که اختلافی هم بالا نگیرد، ولی اگر نبود آن وقت باید دید که از نظر شما باید ملاک در برخورد با او چه باشد، از او بپرسند مدرکش چیست و به چه اجازه‌ای اظهار نظر کرده است و یا اینکه به حرف‌هایش گوش بدهند و جوابش را بدهند تا خودش و سایرین بفهمند که چیزی از علم نزد او نیست؟
امام عشق;830017 نوشت:
به تحقیق اینترنتی نمیگویند تخصص یافتن.

چه کسی تعیین می‌کند تخصص داشتن را به چه چیزی می‌گویند؟ منظور شما تعاریف معمول و رایج هستند؟
از نظر لغت‌شناسی تخصص یعنی به طور خاص و مخصوص به یک کار خاص پرداختن، اما حالا شما بیایید و بگویید که منظور من از کار مخصوص همان تفکر و کسب علم و دانش در هر زمینه‌ای است که برایم جالب باشد، یعنی من می‌شوم متخصص علوم، یک بار هم بگویید که من می‌خواهم فقط روی یک شاخه‌ی کلی از علوم کار کنم به اسم مثلاً علوم سیاسی، یک بار دیگر بگویید که من می‌خواهم فقط روی علوم سیاسی شاخه‌ی سیاست خارجی بکنم، یک بار هم بروید روی سیاست‌های یک کشور خاص متمرکز شوید، یک بار هم بروید روی سیاست‌های یک کشور خاص در یک زمان خاص متخصص شوید، یک بار هم بروید روی سیاسیت‌های یک رجل سیاسی خاص در آن کشور خاص در آن برهه‌ی زمانی خاص متخصص شوید ... این به آن معنی نیست که تخصص‌های قدیم‌تر شما دیگر اسمشان تخصص نیست و باد هواست و شما هم حق اظهار نظر جز در مورد همان رجل سیاسی خاص را ندارید و نمی‌توانید مثلاً در مورد ۵۰ سال قبل‌تر وضعیت آن کشور نظر بدهید ...
شما به هر مطلب که روی یک مسأله فکر کنید و ذهنتان در موردش روشن شود می‌تواند برای پاسخ دادن به سؤالات جدید خودتان و دیگران اظهار نظر کنید ... گاهی انسان حال فکر کردن ندارد و فقط داده‌های خام بسیاری را جمع می‌کند تا از آن‌ها برای استنتاجی ساده استفاده نماید، اما گاهی هم حال فکر کردن دارد و تمرکزش را روی یک سری اطلاعات به ظاهر اندک گذاشته و از دل همان اطلاعات اندک با استنتاج‌های بسیار مسائل و مطالبی را بیرون می‌کشد که می‌تواند در موردش کتاب‌ها بنویسد ... مثل فرق کسی که فکر می‌کند باید برای امتحان ریاضی حتماً حداقل ۵۰ تا مسأله حل کند تا اگر مشابهشان در امتحان آمد بلد باشد و کسی که سه تا مسأله را با دقت و حوصله‌ی تمام حل می‌کند و با همان سه مسأله دیگر هر مسأله‌ای که در آن زمینه به او بدهند را می‌تواند حل کند ...

گزاره‌هایتان به نظرم رسید که خیلی کلی و نادقیق هستند و نمی‌توان بر مبنای آن‌ها به نتیجه‌ی درست و دقیقی رسید ... شاید هم اشتباه می‌کنم و به کنه مطالب مدّ نظر شما نرسیده‌ام ...

امام عشق;830017 نوشت:
این دسته از محققین برای کشور مضر هستند ، سم هستند.
یک فرد 30 سال طول میکشد در بحث دینی صاحب نظر شود.
یک فرد 20 سال طول میکشد در بحث سیاسی صاحب نظر شود.
20 سال طول میکشد در بحث اقتصادی صاحب نظر شود.
و .....
اونوقت یک عده در ایران در عرض کمتر از 5 سال و با تحقیق در اینترنت در مسائل دینی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تربیتی و ... خود را صاحب نظر میدانند.
اصلا هیچ منطقی این رویه را قبول نمیکند ، هیچ عقل سلیمی این روند را قبول نمیکند.

کسی که ۳۰ سال یا ۲۰ سال طول بکشد تا بتواند در باب یک مطلب نظر بدهد به زعم حقیر یک فکری به حال خودش بکند ... بنده کمتر از ۵ سال را هم برای صاحب‌نظر شدن کافی می‌دانم، البته ۵ سال داریم تا ۵ سال ... اینکه بگوییم ما اینطور فکر می‌کنیم پس هر عقل سلیمی هم همین را می‌گوید آیا رویه‌ی قابل قبولی است؟ درست است حقیر هم بگویم که جواب من در باب پاسخ به موضوع تاپیک این است و هر کسی که تأیید نکند عقلش سلیم نیست یا منطقش پذیرفته نیست؟

مگر اینکه مدّ نظر شما این باشد که این شخص قرار است رهبر یا مرجع تقلیدی باشد که بار مسؤولیت هدایت و حفظ یک جامعه یا یک دین بر عهده‌اش قرار گرفته است، در این صورت انتظار این است که این شخص نه اینکه صاحب‌نظر باشد بلکه نظراتش به پختگی لازم برای پذیرفتن آن مسؤولیت‌ها رسیده باشد ... اما ما داریم سر افرادی صحبت می‌کنیم که سخنرانی کرده‌اند و نه بیشتر، کسی را هم مجبور به پذیرفتن افکار خودشان نکرده‌اند ... شما بحثتان بر سر رهبر جامعه و مراجع تقلید است؟

ستايشگر;830019 نوشت:
اگر کسی با 5 سال نه که با 5 دقیقه تحقیق آمد و گفت "نتیجه تحقیقات من در فلان زمینه این است و این هم منابعی که استفاده کردم" تکلیف چیست؟ آیا رواست که به این فرد حمله کنیم و بهش نسبت های نادرست بدیم و مثلا بگیم "ادعا دارند که همه چیز میدانند و متخصص همه چیز هستند"؟

سلام جناب ستایشگر،
اگر منابعش را هم بیان کند که خوب خیلی کار خوبی کرده است، ولی اگر نکند آن وقت جواز حمله را می‌یابید؟ همینکه شخص قسم نخورد (یا بیانش طوری نباشد که گویی اینطور فکرکرده است) که حقیقت همان است که او می‌گوید کافی است ... کافی است متعصبانه سخن نگوید و انصاف را رعایت کند ... واقعیت این است که نظر همان متخصصین هم حجیت قطعی ندارد و اگرچه در لحظه‌ی بیان نظرشان احتمال خطا در آن ندهند و مطمئن باشند که نظرشان درست است ولی اگر از ایشان بپرسید و ایشان هم صادقانه جواب بدهند می‌بینید که نمی‌توانند احتمال اینکه بعدها در نظریاتشان اشکالاتی پیدا شود را به طور قاطع نمی‌توانند رد کنند ... در نتیجه این کار را همه باید بکنند ... همه باید در حین اظهار نظر این احتمال را هم در نظر بگیرند که شاید نظرشان اشتباه باشد ... از مرحوم آیت‌الله بهجت رحمه‌الله سؤال شد که آیا اگر کسی به درستی چیزی یقین نداشته باشد ولی آن را برای دیگری طوری بیان نماید که شکّش را انتقال ندهد این کار دروغ است؟ جواب دادند که بله! یعنی اگر کسی می‌داند که ممکن است نظرش اشتباه باشد یا کامل نباشد باید موقع بیان کردنش بخصوص برای مردم که در فضای بحث‌های علمی حضور فعالی ندارند بگویند که این جوابی است که تا کنون ما به آن رسیده‌ایم و شاید هم کاملاً درست نباشد ... اگر این مطلب رعایت شود دیگر چرا همگان نتوانند اظهار نظر کنند؟ ... بعید می‌دانم واجب هم باشد که منابعشان را هم بیان کنند تا حق اظهار نظر داشته باشند ... هر کسی برایش جالب بود بعداً برود بپرسد که فلان مطلب را از کدام منبع بیان کردید و مستندات شما برایش چیست، او هم اگر یادش آمد بیان می‌کند و اگر نیامد زحمتش می‌افتد به دوش آن کسی که می‌خواهد روی این مورد برای خودش تحقیق بیشتری کند ...

کریم;830192 نوشت:
سلام
جناب نقطه چین اینجا کسی نگفته است. که انسان در غیر تخصص خود حق مطالعه واظهار نظر وبحث ندارد. بلکه سخن در اطباء جامعه است. آیا تا بحال شما دیده اید که یک فیزیک دان بجای پزشک در بیمارستان نسخه بدهد؟ کدام عاقلی حاضر می شود بجای پزشک برای عمل جراحی ودرمان خود، به مهندس راه مراجعه کند؟
حال چطور شده است. که ما در جسم خود اینقدر محتاط هستیم. ولی وقتی نوبت به اطباء جان وروح می رسد. هرکس سخنرانی کند ایرادی ندارد؟!
کارشناس حسابداری برنامه دینی دهد ود رمسائل دینی داد سخن دهد اشکالی ندارد؟!

سلام جناب کریم،
اینکه یک فیزیکدان در بیمارستان نسخه ندهد دلیلش چیست؟ شاید دلیلش این است که از نظر قانونی اجازه‌ی این کار را ندارد و دلیل دومش هم این است که در زمینه‌ی پزشکی کاری نکرده است و اگر هم کرده باشد حداکثر همان کتاب‌ها و مقالاتی که آن‌ها می‌خوانند را خوانده است و در نتیجه می‌بیند که هر چه بخواهد بگوید را خود پزشکان بهتر از او می‌دانند و بهتر از او هم می‌توانند بیان نمایند ... اما یک نفر هم مثل جناب خدادادی هست که دکتر نیست ولی کارهای جدیدی در طب اسلامی کرده است و ادعا هم دارد که برخی بیماری‌هایی را می‌تواند درمان کند که پزشکی جدید با این همه سابقه‌ی نسبی و این همه ادعا و این همه دستگاه‌های کوچک و بزرگ و بودجه‌های سرسام‌آور در حوزه‌ی تجهیزات و ساخت دارو و این همه کنگره و هم‌اندیشی و سمینار و کارگروه و غیره و غیره نتوانسته است درمان کند ... حالا ما به او بگوییم مدرکت چیست و بعد بگوییم برو علمت را بگذارد دم در کوزه آبش را بخور؟ حالا یک نفر بیاید هم مشابه کار ایشان را بکند و هم در دو زمینه‌ی دیگر هم تحقیق کند و نظر بدهد، ولو فقط روی یک بیماری خاص و یا یک نظریه‌ی خاص در زیست‌شناسی و یا یک مطلب خاص در معماری، متنوع ولی در هر صورت محدود ... صحبت من این هست که معیار دوستان از تشخیص اینکه چه کسی حق دارد نظر بدهد و چه کسی حق ندارد نظر بدهد موشکافانه و دقیق نیست و یک معیار مصطلح و عوامانه است ... منظورم از عوامانه بار وهن‌انگیز آن نیست، بلکه منظورم این است که بگویم این معیار یک معیار دقیق و جامع و مانع نیست و نگاه عمومی جامعه هم به آن درست نیست ... لااقل به زعم حقیر ...
کریم;830192 نوشت:
خوب شما خودتان حاضر هستید، به کسی که ادعای دکتری می کند، ولی نه نظام پزشکی دارد، نه مدرکی دال بر طی دوره علم پزشکی، وصرفا ادعای خودش است. مراجعه کنید. تا بر روی شما یا عزیزترین کسانتان مثل فرزند یا پدر ومادر عمل جراحی انجام دهد؟

همینطوری روی هوا نه! ولی اگر هم بخواهم جراحی را پیدا کنم به مدرکش بسنده نمی‌کنم و می‌بینم قبلاً جراحی‌های دیگرش چطور بوده است ... شاید هم یک وقت مثلاً کسی دکتر تجربی‌اش را معرفی کند که از صد تا دکتر متخصص دیگر بهتر جواب داده است ... ممکن است یک نفر انرژی‌درمانی کند یا با طب سوزنی کاری کند که پزشکی جدید نمی‌تواند ... کلاً امروز نگاه جامعه به علم خیلی بسته است، چه از نظر محدوده‌ی علم و چه از نظر همین مباحث که گمان می‌کنند همه چیز باید از یک خط سیر کلاسیک تبعیت کند تا علمی بشود ... بر مبنای یک سری تعابیر عرفی ... جالب است که در همان خارج از ایران هم این مسائل منتقدین خودش را دارد، مثلاً مدتی پیش کتابی می‌خواندم که نوشته‌ی یکی از متخصصین ناسا بود در باب مسأله‌ای که همین الآن اگر اینجا مطرحش کنم می‌گویند خرافات است و غیرعلمی است، ولی این شخص خیلی علمی بیانش می‌کرد و مطلبی وهم‌انگیز را فهم‌پذیر عرضه می‌کرد ... ربطی هم به اصل تخصصش نداشته است ...
کریم;830192 نوشت:
از نظر علمی فهم شخصی تنها برای خود شخص حجت است. حال شما هم اگر به فهم خود شخص اعتماد کردید، اختیار با خودتان است وبالطبع تبعات آنهم به خودتان بر می گردد.اما نمی شود. گفت: چون خود شخص خودش را قبول دارد، پس جامعه هم در مقابل اظهار نظر ومتینگ های او باید اعتراضی نداشته باشد. فقط چون خودش را قبول دارد؟

نمی‌دانم از کجای صحبت‌هایم اینطور برداشت کرده‌اید که حقیر بگویم این افرادی که مثل هر متخصص دیگری گمان می‌کنند که چیزی می‌دانند و در نتیجه خود را محق به اظهار نظر دانسته‌اند نباید مورد نقد قرار بگیرند ... تا کنون چند بار نظرم را صریح بیان کرده‌ام و اگر آن مقدار صراحت در بیان کفایت نکرده باشد از ادای بیش از آن معذورم ...
کریم;830192 نوشت:
یک قسمت سخن که همان حرف ما وبقیه دوستان هم هست که خواص جامعه در مقابل این حرکات وظیفه دارند. واگر جامعه بسوی انحراف رفت باید مردم را روشن کند. اما در مورد اینکه چون اقبال عمومی است. این دلیل بر درستی کار نمی شود. اگر مردم به خانه فالگیر هم هجوم آوردند، آیا نشانه درستی کار اوست؟

باز هم نمی‌دانم چطور این مطلب را به حقیر نسبت دادید که گفتم چون مردم به سوی او اقبال نشان دادند پس کار او درست است ... تا جایی که حافظه‌ام یاری کند فقط سعی کردم برسانم که او حرفی را زده است که می‌تواند مورد نقد قرار بگیرد، دیگر اینکه مردم به او اقبال نشان دادند دلیل بر کلاهبردار بودنش نیست ... دلیل بر کلاهبردار بودن او نیست، نه اینکه دلیل بر درست بودن تمام حرف‌هایش باشد، با عرض معذرت شما فرقی میان این دو گزاره نمی‌بینید که مثال فالگیر را مطرح می‌نمایید؟
کریم;830201 نوشت:
به نظر خود شما یک سخنران حتی اگر متخصص هم باشد. در حالی که برخی از این بزرگواران تخصص در زمینه سخنرانی هم ندارند. چقدر مگرنکات جدید وکلیدی دارد. که هر روز سخنرانی می کند؟ برخی طبق آنچه در سایت شان موجود است. سخنرانی هایشان سه الی شش ساعت طول می کشد. این آدم اگر جمع معلومات را بصورت ضبط صوت تکرار نم یکند. اینهمه معلومات جدید ونقد وبررسی موضوعات را کی مطالعه کرده وروی آن تامل داشته است.
هرچند گوش دادن به سخنرانی برخ یاز این آقایان هم خود نشان دهنده این مساله است.

به نظر بنده اهل بیت علیهم‌السلام را هم نعوذبالله نباید بگذاریم صحبتی علمی کنند چون مکتب نرفته‌اند و استادی ندیده‌اند ... خواهید فرمود که اهل بیت علیهم‌السلام کجا و اینها کجا، حقیر با این مثال فقط خواستم بگویم دلیل شما جامع و مانع نیست، آمدیم و ایشان هم مورد الهام قرار گرفتند، مثل آن عالم بزرگوار که گفت علومی بر قلبم نازل شد که اگر تمام عمرم را هم بگذارم که آن‌ها را بنویسم وقت کم خواهم آورد، آمدیم و ایشان هم بسط زمانی داشتند و مثل علمایی شدند که یک ساعتشان به اندازه‌ی چندین و چند ساعت دیگران مفید فایده بود، آمدیم و ایشان از جنیان کمک می‌گرفتند و یا به برخی منابع علمی ناب دست یافته بودند که در دسترس همگان نیست و برایشان منبع الهامات بسیار است، آمدیم و ایشان گروهی داشتند که ایشان نتایج تحقیقاتِ گروهی ایشان را بیان می‌کردند، آمدیم و هزار راه دیگر وجود داشت که ایشان بتوانند برای سخنرانی‌هایشان مطلب جمع نمایند ... شما می‌خواهید با یک تخمین زمانی بگویید که الا و بالله ایشان هر چه بگویند ورّاجی است؟ مگراینکه بفرمایید این مطلب را از بررسی خود سخنانشان دریافتم، در این صورت این قضاوت شما نسبت به مطالب ایشان قابل بررسی است و می‌توان مصداقی بررسی نمود ... دست آخر هم اگر ایشان فقط جمع معلومات کرده باشند هم باز مثل کتاب‌های صوتی که دارد رایج می‌شود می‌گردند و هنوز هم جور کسانی که حال ندارند خودشان کتاب بخوانند را می‌کشند و شاید هم برخی را ترغیب کنند که خودشان بروند و پیرامون یک مطلب خاص که در سخنرانی ایشان شنیده‌اند خودشان کمی مطالعه و تحقیق نمایند ... به هر حال اینکه مطالبشان تکراری است و مطلب جدیدی ندارند و یا مطالبشان صرفاً گردآوری مطالب دیگران است که با حروف اضافه و حروف ربط به هم چسبانده شده‌اند تا یک معنای خاص مدّ نظر ایشان را ایفاد نمایند هم باز دلیل بر منع کردن ایشان از کارشان نمی‌شود، دیگر این بر عهده‌ی مخاطبانشان است که اگر فکر می‌کنند حرف‌های ایشان تکراری است و با گوش دادن سخنرانی‌های دیگر آن‌ها وقتشان تلف خواهد شد به سخنرانی‌های بعدی گوش ندهند، شاید هم دوست داشتند به جای دیدن سریال‌های تلویزیون یا خواندن مطالب امثال بنده در این سایت و سایت‌های دیگر بروند و آن سخنرانی‌ها را گوش بدهند شاید برخی مطالب برایشان بهتر جا بیفتد و روی برخی قسمت‌های آن بتوانند بیشتر و بهتر فکر کنند ... ما حداکثر می‌توانی نصیحتشان کنیم که چقدر به حرف‌های تکراری گوش می‌دهند، بیش از اینکه نمی‌توانیم بگوییم، می‌توانیم؟ ... اگر می‌خواهیم بگوییم حرف‌های آن غلط هم هستند و ارزش گوش دادن ندارند باید نقدشان کنیم و این باز می‌شود همان مطلبی که بارها از طرف هر دو طرف عنوان شده است، بدون آنکه ایشان از صحنه‌ی جامعه حذف بشود تنها مورد نقد قرار بگیرند، نقدهای شفاف و روشن و همه‌فهم و صریح و علمی و مستدل ...

نقطه;830225 نوشت:

سلام جناب هرمیون،
ایرادی که شما بیان می‌فرمایید آیا یک ایراد به شخصیت برخی از مصداق‌های فعلی موضوع این تاپیک است یا یک ویژگی هر کسی است که کاری مشابه کار آن‌ها را انجام دهد؟ اینطور که به نظر می‌رسد شما هم با اصل این سخنرانی‌های نامتعارف مخالف نیستید و تنها منتقد جزئیات مصادیق موجودشان می‌باشید ... به عبارت دیگر به دنبال اصلاح وضع موجود هستید به جای توقف کلی چنین مسأله‌ای ... درست است؟

سلام ...
ببینید ... هیچ کس نمیتونه جلویه سخنرانی من یا شما رو بگیره و هر کسی میتونه هر نوع سخنرانی رو انجام بده ...
ولی به مرور زمان دانش انسانها زیاد میشه و راه تعقل رو یاد میگیرن ... و میفهمن که چگونه باید به یک مساله نگاه کنند ...
یاد میگیرن که کدوم سخنرانی ارزش فکری و محتوایی داره .

الان شما یک سر به سایت tedبزنین و ببینین که سخنران هاش چه کسانی بودند ...
بیل گیتس ( رییس شرکت مایکروسافت )
مارک راکربرگ ( مدیر فیس بوک )
مدیر عامل فعلی شرکت اپل
و ...

یعنی اومدند و مکانی رو درست کردند و اجازه دادند که انسانهایی که دارای فرم اندیشه موفق هستند اجازه صحبت کردن داشته باشند... و از ایشان دعوت به عمل آوردن .

من هیچ مشگلی با این ندارم که افراد غیر متخصص هم بتونن سخنرانی کنن .
ولی باید هر چه زودتر سخنرانی کردن و ارایه علم و دانش به صورت حرفه ای توسط سازمانهایی پیگیری بشه .

مثلا برخی از افراد این سایت ادعا میکنند که جناب پناهیان سخنرانی های تخصصی دارند .
به نظر من مثلا باید حوزه علمیه قم بیاد یک برند تجاری برای سخنرانی هاش درست کنه ... مثلا اسم برندش رو بزاره خطابه مفصل ...

بعدش مثلا 10 تا کارشناس دینی بنشینند و در مورد روابط بین دختر و پسر تمامی احادیث رو جمع کنند ، طبقه بندی کنند و با برند خطابه مفصل اون رو بیرون بدن .

در مورد ازدواج یک سخنرانی دیگه
در مورد اقتصاد اسلامی یک سخنرانی دیگه
در مورد فساد و ربا یک سخنرانی دیگه
در مورد اثبات خدا

و مهم شخص نباشه ... در درون سخنرانی پر از رنگ باشه و اون چیزی که سخنرانی رو پر ارزش میکنه مطالب زیاد و دقیقی باشه که توسط مجریان اون عنوان میشه

و ارزش مهر خطابه مفصل باشه ... نه مثلا سخنران .

حالا ادم های غیر متخصص میخوان سخنرانی بکنن خوب بکنن ...

ولی مطمینا به مرور زمان و با توجه به دقیق و سالم بودن کالاهایی که مهر خطابه مفصل روشون خورده ... مردم خودشون انتخاب میکنن که به چه کانالهایی گوش بدن و به چه کانالهایی گوش ندن .

نقطه;830243 نوشت:
همینطوری روی هوا نه! ولی اگر هم بخواهم جراحی را پیدا کنم به مدرکش بسنده نمی‌کنم و می‌بینم قبلاً جراحی‌های دیگرش چطور بوده است ... شاید هم یک وقت مثلاً کسی دکتر تجربی‌اش را معرفی کند که از صد تا دکتر متخصص دیگر بهتر جواب داده است

سلام وعرض ادب دوباره
جناب نقطه ببینید ما در اینجا فعلا می خواهیم راه حلی پیدا کنیم. واینکه عموم فعلا چه برداشتی دارند. زیاد مورد بحث ما نیست. چون پرداختن به این موضوعات مساله را خیلی کش دار می کند.
شما در این گفتار خود تاکید کردید که کار را به کسی می دهید که کاربلد باشد. واین تخصص هم یا آکادمیک بدست آمده است. یا تجربی که این مورد قبول ما هم هست.
حال سوال این است. با این معیاری که خود فرموده اید: آیا هر کسی بدون اینکه مورد ارزیابی در جای خاصی قرار گرفته باشد. می تواند با تاسیس موسسه ای در موضوعی که بطور آکادمیک مدرکش را ندارد. تا معیاری برای شروع کار باشد. وهنر فعلی اش این است. که خوب سخن می گوید. نه اینکه حتما سخن خوبی هم می گوید.
بنده کسی را سراغ دارم. وحتما سایر دوستان هم می شناسند. که موقعی نوار کاست ها یسخنرانی اس که هنور ودیو هم زیاد راه نیفتاده بود. دست به دست می گشت. واین آقا مدتی خوب سخن می گفت. ومورد اقبال قرار گرفته بود. واز همین اقبال عمومی ضربه ای خوردیم. که هنور هم آثارش از بین نرفته است. آقا رفت وسخنرانی علیه اهل سنت کرد. وهر چه از دهنش در آمد بدون سند محکم نثار برادران اهل سنت کرد. وهمین منبعی شد برای تحریک عواطف برخی جوانان اهل سنت علیه شیعه، وانسانهای آزاده، که هزینه اش را الان مردم سوریه وعراق می دهند. وما هم کم هزینه نداده ایم. بخاطر اینکه یک انسان جاهل را بجای عالم نشانده بودیم. وچون خوب سخن می گفت. هر کوی وبرزنی دعوتش می کردند.
پس چرا باید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم؟

نقطه;830243 نوشت:
نمی‌دانم از کجای صحبت‌هایم اینطور برداشت کرده‌اید که حقیر بگویم این افرادی که مثل هر متخصص دیگری گمان می‌کنند که چیزی می‌دانند و در نتیجه خود را محق به اظهار نظر دانسته‌اند نباید مورد نقدم قرار بگیرند ... تا کنون چند بار نظرم را صریح بیان کرده‌ام و اگر آن مقدار صراحت در بیان کفایت نکرده باشد از ادای بیش از آن معذورم ...

بنده از هر کجای سخن تان برداشت هم کرده باشم. قبل عرض خود نقل قول کرده ام. ولی فارغ از این حتما وقتی بنده سخنی می گویم. لازم نیست. که شما چیزی فرموده باشید. مهم این است. که شما هم این مبنا را قبول دارید. واین به روشن شدن بحث بیشتر کمک می کند.


نقطه;830243 نوشت:
باز هم نمی‌دانم چطور این مطلب را به حقیر نسبت دادید که گفتم چون مردم به سوی او اقبال نشان دادند پس کار او درست است ... تا جایی که حافظه‌ام یاری کند فقط سعی کردم برسانم که او حرفی را زده است که می‌تواند مورد نقد قرار بگیرد، دیگر اینکه مردم به او اقبال نشان دادند دلیل بر کلاهبردار بودنش نیست ... دلیل بر کلاهبردار بودن او نیست، نه اینکه دلیل بر درست بودن تمام حرف‌هایش باش

حتما شما این را می دانید که مناقشه در مثال نمی کنند. وقرار نیست مثال وممثل عین هم باشند. شما اگربه پست های قبلی خود مراجعه کنید. در اینکه چون مردم گوش می دهند، این شخص هم می تواند صحبت کند. بیاناتی داشتید. ما هم نمی گوییم که سخنان این بنده خدا حتما کذب وخلاف دین است. بلکه عرض مان این بود که هر کسی که مردم دورش جمع می شوند. دلیل بر این نمی شود. که حق دارد. برای مردم صحبت کند.
عموم مردم وقتی می بینند. کسی در تلویزیون سخنرانی را کرده ویا بحثی داشته است. سخن او را خحت می دانند. واورا شخصی بزرگ، در حالی که اینچنین نیست.

نقطه;830243 نوشت:
آمدیم و ایشان هم مورد الهام قرار گرفتند، مثل آن عالم بزرگوار که گفت علومی بر قلبم نازل شد که اگر تمام عمرم را هم بگذارم که آن‌ها را بنویسم وقت کم خواهم آورد، آمدیم و ایشان هم بسط زمانی داشتند و مثل علمایی شدند که یک ساعتشان به اندازه‌ی چندین و چند ساعت دیگران مفید فایده بود، آمدیم و ایشان از جنیان کمک می‌گرفتند و یا به برخی منابع علمی ناب دست یافته بودند که در دسترس همگان نیست و برایشان منبع الهامات بسیار است، آمدیم و ایشان گروهی داشتند که ایشان نتایج تحقیقاتِ گروهی ایشان را بیان می‌کردند،

به نظر خودتان با آمدیم آمدیم کار درست می شود؟ ما از قبل همین سخنرانان فله ای کم ضربه ندیده ایم. که یک موردش را عرض کردم که الان هم داریم بخاطر یک سخنرانی وجهالت وعدم موقعیت شناسی یک خطیب خوش بیان تلفات می دهیم. چه در جبهه اهل سنت وچه شیعه. وامثال اینهایکی ودونفر نیستند.
حالا به احتمال اینکه این آقا مورد الهام قرار گرفته است. می توان به او اعتماد کرد. در ثانی امام وپیامبر برای حجیت خود دلیلی بالاتر از هر مدرکی می آوند. وآن معجره است. واینطور نبوده که امام وپیامبر بدون دلیل وبرهان آمده باشند. شما ارهاصات النبی، معاجر المدینه مرحوم بحرانی را مطالعه بفرمایید.

رجوع جاهل به عالم:
قابل توجه همه دوستان که مبنای عقلی رجوع به متخصص وکاربلد، رجوع جاهل به عالم است. بله اگر کسی در مساله ای عالم باشد. باید جاهل به او رجوع کند. در تقلید هم همین حکم عقلی وجود دارد. ووجوب تقلید بر اساس همین حکم عقل است.
در تقلید حتی شما نمی توانید از مجتهد متجزی یا کسی که احکام را می داند. ولی مجتهد نیست. مراجعه کنید. بلکه باید به خود مجتهد ومرجع رجوع کرد. کسی که مبانی حوزه را خوانده می تواند بیانگر احکام مراجع باشد. چون مبانی را می داند. هرچند مجتهد نیست. اما یک دانشجو یا بازاری که نمی تواند صرفا بخاطر مطالعه رساله بیانگر احکام باشد. بلکه تسلط وآگاهی از اصطلاحات یک علم هم لازم است.
در سایر علوم اسلامی ومباحث علمی هم این مساله وجود دارد.

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام

نقطه;830226 نوشت:
سلام جناب امام عشق،
اینکه می‌فرمایید شد همان مدرک‌گرایی ... مگر اینکه منظورتان از «درس خواندن» مجازاً مطالعه و تحقیق باشد ...

دوست گرامی متن بنده را با دقت مطالعه بفرمایید.
بنده گفتم باید به متخصص رجوع کرد ، اما طلبه یا پزشک عمومی به دلیل دسترسی داشتن راحت به منابع و اساتید میتوانند در آن زمینه اظهار نظر کنند. چون تا حدودی تخصص لازم را دارند.
نگفتم چون مدرک دارد. گفتم چون در ان زمینه درست تحقیق کرد.
گفتم کسی که در زمینه پزشکی درس خوانده است به دلایل ذکر شده حق اظهار نظر دارد.
نقطه;830226 نوشت:
یاد حدیثی از امام صادق علیه‌السلام افتادم ... آنجا که فرمودند بنی‌اسرائیل بخاطر همان علمایشان گمراه شدند، آن‌ها می‌دانستند که علمایشان بر اشتباه هستند ولی مطیع آن‌ها باقی ماندند، اولین سؤال این است که بنی‌اسرائیل چطور می‌دانستند که علمایشان بر اشتباه هستند وقتی از نظر شما و برخی دوستان دیگر مرجع شناخت دین برای ایشان همان علما و متخصصین بوده است؟

ببخشید که به صراحت میگویم. این سخن شما مصداق بارز سفسطه است.
با این حال....

خوب وقتی یک متخصص در حوزه تخصصی خودش اشتباه میکند. یک فرد غیر متخصص اشتباهش بیشتر است.
اگر اشتباه یک متخصص در فقه صورت بگیرد. یک فرد بدون تخصص اشتباهش وحشتناک است.
خیلی از این آقایون که ادعا میکنند همه چی حالیشون هست
یا بدعت ایجاد کردند ( که مورد لعن خدا ، پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند.)
یا نیروی نظامی را تضعیف کردند.( که تضعیف نیروی نظامی مصداق بارز خیانت به کشور است)
یا کشور را در آستانه یک بحران بین المللی کشاندند.

نکند توقع دارید جاهل به جای مراجعه به متخصص به جاهل دیگری رجوع کند؟

از طرفی شما که انقدر به احادیث و روایات علاقه مند هستید ، بروید تحقیق کنید دلیل آمدن شاه عبدالعظیم حسنی(ع) به ایران چه بود؟ اوضاع چگونه بود؟

از طرفی بازهم تحقیق کنید همان امام صادق(ع) فرمودند: در زمان غیبت به عالمان دینی مراجعت کنید.

نقطه;830226 نوشت:
حقیر نتوانستم بین این مطلب شما و سایر مطالبتان را یکجا جمع کنم، اگر قابل جمع هستند توضیح بفرمایید

در بخش نخست پاسخ داده ام.
نقطه;830226 نوشت:
دسترسی درست و منابع درست عباراتی مبهم هستند که باید توضیح بدهید منظورتان چیست و از کجا دانستید که مصادیق مدّ نظرتان «درست» هستند؟
اینکه می‌فرمایید یک فرد نمی‌تواند چنین و چنان کند صرفاً یک قیاس به نفس است، اگر شما نتوانید شاید کس دیگری بتواند، کسانی هستند که حتی در همین روال معمول تحصیلات عالیه هم گاه تا ۷ مدرک عالی دکتری و ارشد گاه کاملاً متفاوت کسب می‌کنند ... اگر میل دارید از دو ریاضی‌دان بزرگ روسی به اسم‌های کلموگروف و آرنولد نام ببرم که دومی شاگر اولی بود و در حین تعریف کردن از استادش گفت که او در همه‌ی زمینه‌های ریاضیات بجز فلان زمینه کار کرد و من در همه‌ی زمینه‌های ریاضیات از جمله آن یک زمینه کار کردم، یعنی از استادم هم بیشتر کار کردم و جایی نیست که در آن تخصص نداشته باشم، اینها دانشمندان جدید هستند، قدیم‌ها که ما امثال داوینچی و ابن سینا را هم داشتیم که رسماً همه‌کاره بودند ...
اگر معمولاً مردم در همان زمینه‌ی تخصصی خودشان هم حال ندارند مطالعه کنند و مجبوری در دانشگاه چند واحد را پاس می‌کنند و برای پول درآوردن یا رزومه پر کردن یا کسب اعتبار مقاله می‌دهند و کتاب می‌نویسند دلیل نمی‌شود همه مثل آن‌ها باشند و بجز در همان یک زمینه‌ی خاص که به هر دلیل به ناچار یک چیزهایی در موردش خوانده‌اند در باب مسأله‌ی دیگری نتوانند نظر بدهند و هر نظری بدهند بهتر از نظری که یک دیوانه یا طفل صغیر ممکن است بدهد نباشد ...
در ضمن اینکه بعید می‌دانم کسی از این بزرگواران ادعا داشته باشد که در باب هر مسأله‌ای که اظهار نظر می‌کند حتی به تمام حواشی آن هم اشراف کامل و تخصص وافی دارد، تا چه برسد به تمام رشته‌ی تحصیلی که این مسأله در یک گوشه‌ی از آن طرح مطلب شده است ... چرا فکر می‌کنید باید تمام نظریات و مسائل و مطالب زیست‌شناسی را بلد بود تا بشود در مورد گوشه‌ای از یک مطلب از آن اظهار نظر نمود؟ ... مثل این می‌ماند که شما مهندس باشید و بعد بگویند در زیست‌شناسی ما مثلاً ۲+۲ می‌شود ۵ و شما هم بگویید که اِاِاِاِ .... چه جالب ....! بعد هم بگویید شما متخصص هستید و من ناچارباید قبول کنم ... نه جناب امام عشق ... علوم مشترکات بسیاری دارند و کسی که در یک رشته هم پیش برود می‌تواند با تلاش به نسبت خیلی کمتری در سایر علوم هم پیشرفت کند و حتی گاهی برای برخی از مسائل شاخه‌های علوم دیگر جواب‌هایی بدهد که از ذهن متخصصان همان علم دور مانده است ... اگر می‌خواهید تا از این باب هم مثال‌های زنده برایتان بزنم ...
ظاهراً برخی از گزاره‌های کلی شما آن‌قدرها هم واضح و قاطع‌البرهان نیستند ...

ابتدا اینکه مثالتان اشتباه است.
اینکه شاگردی از استاد پیشی بگیرد به علت کار کردن بیشتر به افرادی که ادعا میکنند همه چی دان هستند ربطی ندارد.
همون اقای ریاضی دان چقدر طول کشید از استادش پیشی بگیرد؟

یک شب ، دو شب ، یک سال ، دو سال ، چقدر زمان برد؟

ابن سینا را مثال زدید.ابتدا اینکه بارهم مثال استباه است.
دلیل اول: شرایط زمان ابن سینا با امروز فرق بسیار زیادی دارد.
دلیل دوم : دروسی که ابن سینا خواند همه نزدیک به هم بودند. فلسفه ، طب سنتی ، علوم غریبه ، ریاضی همه در یک بعد هستند. مطالب نزدیک به هم است.
ابن سینا بصورت تخصصی در اقتصاد نظر نداد ، در علوم سیاسی نظر نداد ، در کشاورزی نظر نداد ، در جنگ افزار نظر نداد ، و .....

همه چی دانهای ما در علوم دینی ، در علو مسیاسی ، در اقتصاد ، فرهنگ ، جامعه ، روانشناسی ، کشاورزی ، هسته ای و .... نظر میدهند.

همه چی دانهای ما نصف سخنرانیهایشان مصداق بارز بدعت در دین است.
وقتی یک سخنران 1001 بدعت در دین ایجاد کرده است ، وقتی در اکثر سخنرانیهایش اشتباه سنگین دارد. برای چه بازهم باید ادامه بدهد.
آهان چون نباید مدرک گرا باشیم هرکس از راه رسید باید نظر فقهی بدهد ولو اینکه غلط باشد. کسی هم نباید موضوع بگیرد چون آزادی بیان داریم؟

دوست گرامی پیغمبر(ص) میفرمایند: آبروی بدعت گذار را ببرید. اجازه سخن گفتن به بدعت گذار را ندهید.
در ضمن فرقی ندارد بدعت از روی آگاهی باشد یا ناآگاهی. بدعت بدعت است و بدعتگذار بدعتگذار است.
حالا ما دنبال آبرو ریزی نیستیم. فقط از آقایون تقاضا میکنیم تو سایتشون بخش پاسخگویی به شبهات باز نکنند ، در مثال سنگین فقهی وارد نشوند.
تا ما نیز مجبور به لعن و تکفیر نشویم.

نقطه;830226 نوشت:
صاحب‌نظر شدن یعنی چه؟ شما هزار بیت شعر حفظ کنید می‌بینید که دیگر می‌توانید خودتان شعر بگویید ... شما پنج قضیه‌ی ریاضی را اثبات کنید و با آن‌ها کلنجار بروید می‌بینید که مسأله‌ی ششم را خودتان هم می‌توانید حل کنید ... بله یک نفر که روزنامه‌وار درس می‌خواند و حفظ می‌کند و هیچ تحلیلی از خودش ندارد شاید هیچ وقت نتواند خودش یک مطلب جدید را بررسی و تحلیل کند یا مسأله‌ی جدیدی را حل کند، ولی یک نفر که فکر کردن را بلد باشد و چگونه حمله کردن به مسأله را بلد باشد (معمولاً کسی که دیدنش نسبت به یک موضوع بسته است اگر با مسأله‌ی جدیدی مواجه شود اصلاً نمی‌داند برای پاسخ دادن به آن از کجا می‌تواند شروع کند یا ابزارش برای حل مسأله چیست) دیگر یک سری اطلاعات اولیه هم که از علمی به او بدهید می‌تواند با همان‌ها مسائلی را بررسی و حل کند که برای خودش جدید هستند ... چنین شخصی که تنها چیزی را قبول کند که فهمیده است بعد از یک مدت نه خیلی زیاد که تصورات مرتبط با آن علم در ذهنش شکل گرفت می‌تواند بر مبنای همان تصورات، ولو اینکه از دید دیگران ناقص و گاه غلط باشند، اهار نظر کند، جواب‌های مسأله را حدس بزند و تلاش کند آن‌ها را به صورت مستند و قدم‌به‌قدم به صورت اثباتی بیان نماید ... اگر مسائلی که می‌توانست درست تحلیلکرده و حل نماید از حالت استثناء بر قاعده خارج شد چنین شخصی دیگر برای خودش صاحب‌نظری است ... او اینک برای خودش و دیگران می‌تواند پاسخ‌هایی را ارائه دهد که قانع‌کننده و قابل هضم و تصدیق باشند ... طبیعی است که هر چه بیشتر مسأله حل کند اظهار نظرهایش پخته‌تر گردند و اقبال به سوی ایشان هم بیشتر شود ... اگر نظرهایش هم‌سوی با متخصصین بود طبیعی است که اختلافی هم بالا نگیرد، ولی اگر نبود آن وقت باید دید که از نظر شما باید ملاک در برخورد با او چه باشد، از او بپرسند مدرکش چیست و به چه اجازه‌ای اظهار نظر کرده است و یا اینکه به حرف‌هایش گوش بدهند و جوابش را بدهند تا خودش و سایرین بفهمند که چیزی از علم نزد او نیست؟

اینطوریا هم که شما میفرمایید نیست. هیچکس با هزار بیت حفظ کردن شاعر نمیشود.
شعر گفتن نیازمند دانستن وزن ها است ، شناخت هجا است ، قافیه چیست ، ردیف چیست و .... اونوقت اگه یک بیت شعر هم حفظ نبودید ، میتونید شعر بگید.
به دانستن این موارد میگویند تخصص یافتن.

از طرفی شما اگر یاد نگیرید مشتق چیست و چگونه حل می شود ، اگر یاد نگیرید انتگرال چیست و چگونه حل میشود. اگر رابطه مشتق و انتگرال را ندانید. اگر دترمینان و ماتریس را بلد نباشید. شاید با حل کردن چند مسئله ریاضی بفهمید چگونه حل شد. اما اگر بنده همان سوال را کمی تغییر بدهم به هیچ عنوان نمیتوانید آن را حل کنید. یک سوال ریاضی را به روشهای زیادی میتوان حل کرد.
در نتیجه برای پاسخ دادن باید نحوه حل را یاد بگیرید ، باید اصطلاحات را بلد باشید و بدانید نحوه حل هرکدام چگونه است. و..... به بلد بودن روش حل میگویند صاحب نظر. نه اینکه سه تا حل کند و بگوید خوب من استاد ریاضی شدم.

متاسفانه همه چی دونهای ما ، همه و همه نگاهشون همین هست. دوتا حدیث میخونن بدون اینکه برن ببینن این حدیث سندیت داره یا نه. بدون اینکه برن ببین این حدیث مخالف قرآن هست یا نه و ...
میرن تو سخنرانیهاشون حدیث رو میخونن و کلی هم شاخ و برگ بهش میدن و شروع به تفسیر میکنند و بعد به مردم میگن دیدید یه چی پیدا کردیم که مراجع هم ازش قافل بودن.
بعد یه عده هم براش کف و سوت میزنن. بعد که داد علما درمیاد این مصداق بدعت است. نامه میزنن به مراجع و میگن ببخشید نمیدونستم.
بعدشم تو سخنرانی بعدیشون اشتباهشون رو درست نمیکنن و حقیقت رو نمگین. فقط یه نامه میزنن که من اشتباه کردم. و 70 درصد کسانی که سخنرانیشو گوش میکنن از نامه خبر ندارند. برای همین فکر میکنن فلان حرفش اشتباه نبود و درست بود.

دوست گرامی مردم اینطوری گمراه میشن. نه اینکه بیایید بگید مثل بنی اسرائیل علما مردم رو گمراه میکنند. ( اینو نگفتید ولی پیام متنتون همین رو میرسونه)

نقطه;830226 نوشت:
چه کسی تعیین می‌کند تخصص داشتن را به چه چیزی می‌گویند؟ منظور شما تعاریف معمول و رایج هستند؟
از نظر لغت‌شناسی تخصص یعنی به طور خاص و مخصوص به یک کار خاص پرداختن، اما حالا شما بیایید و بگویید که منظور من از کار مخصوص همان تفکر و کسب علم و دانش در هر زمینه‌ای است که برایم جالب باشد، یعنی من می‌شوم متخصص علوم، یک بار هم بگویید که من می‌خواهم فقط روی یک شاخه‌ی کلی از علوم کار کنم به اسم مثلاً علوم سیاسی، یک بار دیگر بگویید که من می‌خواهم فقط روی علوم سیاسی شاخه‌ی سیاست خارجی بکنم، یک بار هم بروید روی سیاست‌های یک کشور خاص متمرکز شوید، یک بار هم بروید روی سیاست‌های یک کشور خاص در یک زمان خاص متخصص شوید، یک بار هم بروید روی سیاسیت‌های یک رجل سیاسی خاص در آن کشور خاص در آن برهه‌ی زمانی خاص متخصص شوید ... این به آن معنی نیست که تخصص‌های قدیم‌تر شما دیگر اسمشان تخصص نیست و باد هواست و شما هم حق اظهار نظر جز در مورد همان رجل سیاسی خاص را ندارید و نمی‌توانید مثلاً در مورد ۵۰ سال قبل‌تر وضعیت آن کشور نظر بدهید ...
شما به هر مطلب که روی یک مسأله فکر کنید و ذهنتان در موردش روشن شود می‌تواند برای پاسخ دادن به سؤالات جدید خودتان و دیگران اظهار نظر کنید ... گاهی انسان حال فکر کردن ندارد و فقط داده‌های خام بسیاری را جمع می‌کند تا از آن‌ها برای استنتاجی ساده استفاده نماید، اما گاهی هم حال فکر کردن دارد و تمرکزش را روی یک سری اطلاعات به ظاهر اندک گذاشته و از دل همان اطلاعات اندک با استنتاج‌های بسیار مسائل و مطالبی را بیرون می‌کشد که می‌تواند در موردش کتاب‌ها بنویسد ... مثل فرق کسی که فکر می‌کند باید برای امتحان ریاضی حتماً حداقل ۵۰ تا مسأله حل کند تا اگر مشابهشان در امتحان آمد بلد باشد و کسی که سه تا مسأله را با دقت و حوصله‌ی تمام حل می‌کند و با همان سه مسأله دیگر هر مسأله‌ای که در آن زمینه به او بدهند را می‌تواند حل کند ...

گزاره‌هایتان به نظرم رسید که خیلی کلی و نادقیق هستند و نمی‌توان بر مبنای آن‌ها به نتیجه‌ی درست و دقیقی رسید ... شاید هم اشتباه می‌کنم و به کنه مطالب مدّ نظر شما نرسیده‌ام ...



همین که یک فرد هربار یک بدعت ایجاد میکند ، همین که یک فرد بارها و بارها در مسائل فقهی اشتباهات وحشتناکی را انجام میدهد. و .... یعنی تخصص و سواد لازم رو ندارد.

تخصص هم اشتباه معنی کردید. تخصص یعنی مهارت در کاری. این مهارت لزوما یک مهارت خاص نیست. بلکه میتواند چند مهارت به صورت همزمان باشد.

بنده گفتم تخصص در چند موضوع نیازمند صرف وقت بسیار زیاد است.
نقطه;830226 نوشت:
کسی که ۳۰ سال یا ۲۰ سال طول بکشد تا بتواند در باب یک مطلب نظر بدهد به زعم حقیر یک فکری به حال خودش بکند ... بنده کمتر از ۵ سال را هم برای صاحب‌نظر شدن کافی می‌دانم، البته ۵ سال داریم تا ۵ سال ... اینکه بگوییم ما اینطور فکر می‌کنیم پس هر عقل سلیمی هم همین را می‌گوید آیا رویه‌ی قابل قبولی است؟ درست است حقیر هم بگویم که جواب من در باب پاسخ به موضوع تاپیک این است و هر کسی که تأیید نکند عقلش سلیم نیست یا منطقش پذیرفته نیست؟

مگر اینکه مدّ نظر شما این باشد که این شخص قرار است رهبر یا مرجع تقلیدی باشد که بار مسؤولیت هدایت و حفظ یک جامعه یا یک دین بر عهده‌اش قرار گرفته است، در این صورت انتظار این است که این شخص نه اینکه صاحب‌نظر باشد بلکه نظراتش به پختگی لازم برای پذیرفتن آن مسؤولیت‌ها رسیده باشد ... اما ما داریم سر افرادی صحبت می‌کنیم که سخنرانی کرده‌اند و نه بیشتر، کسی را هم مجبور به پذیرفتن افکار خودشان نکرده‌اند ... شما بحثتان بر سر رهبر جامعه و مراجع تقلید است؟


خوب دیگه ، همه چی دانهای ما هم همینو میگن و ادعا میکنند در تمام زمینه ها تخصص دارند. ولی در تمام زمینه ها بدعت ایجاد کردند و در برخی موارد کشور را تضعیف کردند.
تخصص یعنی اینکه اگر در بین سخنرانی یا بعد از سخنرانی کسی سوال پرسید طرف من من نکند.
تخصص یعنی اشراف کامل بر موضوع. یعنی اگر بنده سوالی در باب موضوع با هر روشی میپرسم طرف مقابل قادر به پاسخ باشد.


[/HR]
تخصص در یک موضوع دینی یعنی اشراف کامل به تاریخ موضوع و اشراف به روایات درست و غلط پیرامون موضوع. یعنی دانستن این امر که کدام روایت در این زمینه سندیت دارد و کدام ندارد.
شناخت کامل راویان حدیث.
دانستن تمام آیات پیرامون موضوع. دانستن شان نزول آیه. دانستن شرایط جامعه در زمان نزول آیه. و .... به این موارد میگویند تخصص. در تک تک موضوعات دینی این تخصص نیاز است.

اینکه یک حدیث بشنوم و بگم اسمش تخصص نیست.اگه حدیث اشتباه باشه. چه اگاه باشم و چه آگاه نباشم. با بیان حدیث بدعت ایجاد کردم. بدعتگذار هم مورد لعن و نفرین خداست.

نه تنها در دین بلکه در تمام علوم و تک تک مواردش این تخصص نیاز است. اینکه دوتا مسئله حل کنم در مسئله حل کردن متخصص نمیشم.
تخصص یعنی اگر یک سوال ریاضی را به صد روش طرح کردم به هر صد روش پاسخ دهید.

[/]

به نام خدا.

نقطه;830227 نوشت:

سلام جناب ستایشگر،
اگر منابعش را هم بیان کند که خوب خیلی کار خوبی کرده است، ولی اگر نکند آن وقت جواز حمله را می‌یابید؟ همینکه شخص قسم نخورد (یا بیانش طوری نباشد که گویی اینطور فکرکرده است) که حقیقت همان است که او می‌گوید کافی است ... کافی است متعصبانه سخن نگوید و انصاف را رعایت کند ... واقعیت این است که نظر همان متخصصین هم حجیت قطعی ندارد و اگرچه در لحظه‌ی بیان نظرشان احتمال خطا در آن ندهند و مطمئن باشند که نظرشان درست است ولی اگر از ایشان بپرسید و ایشان هم صادقانه جواب بدهند می‌بینید که نمی‌توانند احتمال اینکه بعدها در نظریاتشان اشکالاتی پیدا شود را به طور قاطع نمی‌توانند رد کنند ... در نتیجه این کار را همه باید بکنند ... همه باید در حین اظهار نظر این احتمال را هم در نظر بگیرند که شاید نظرشان اشتباه باشد ... از مرحوم آیت‌الله بهجت رحمه‌الله سؤال شد که آیا اگر کسی به درستی چیزی یقین نداشته باشد ولی آن را برای دیگری طوری بیان نماید که شکّش را انتقال ندهد این کار دروغ است؟ جواب دادند که بله! یعنی اگر کسی می‌داند که ممکن است نظرش اشتباه باشد یا کامل نباشد باید موقع بیان کردنش بخصوص برای مردم که در فضای بحث‌های علمی حضور فعالی ندارند بگویند که این جوابی است که تا کنون ما به آن رسیده‌ایم و شاید هم کاملاً درست نباشد ... اگر این مطلب رعایت شود دیگر چرا همگان نتوانند اظهار نظر کنند؟ ... بعید می‌دانم واجب هم باشد که منابعشان را هم بیان کنند تا حق اظهار نظر داشته باشند ... هر کسی برایش جالب بود بعداً برود بپرسد که فلان مطلب را از کدام منبع بیان کردید و مستندات شما برایش چیست، او هم اگر یادش آمد بیان می‌کند و اگر نیامد زحمتش می‌افتد به دوش آن کسی که می‌خواهد روی این مورد برای خودش تحقیق بیشتری کند ...

سلام بر شما.

بنده سوال کردم که "آیا به اونی که میگه این نتیجه تحقیقاتمه و منابعش رو هم میده حمله رواست؟" نگفتم که به منفیش حمله روا هست که! happy

حرف شما هم درسته ( دارم شبیه قاضی ذکر شده در پی نوشت میشم! ) منتها در شرایط نرمال! اما متاسفانه شرایط ما نرمال نیست. یک حس شیفتگی نسبت به یکی که پیدا کردیم، دیگه فکر میکنیم معصوم پانزدهم پیدا شده و هر چی گفت درسته! در این شرایط، بهتره که همون روال "فقط متخصص نظر بده" رو حفظ کنیم تا امکان خطا اگر حذف نمیشه، حداقل مینیمم بشه!

ستایشگر :Gol:

پی نوشت : روزی دو نفر دعوا به خدمت قاضی بردند. نفر اول کل ماجرا رو تعریف میکنه و وقتی حرفش تموم میشه قاضی میگه "حق با شماست". نفر دوم میگه "نه آقا! داستان چیز دیگه است" و داستان خودش رو میگه. وقتی حرف نفر دوم تموم میشه قاضی میگه "حق با شماست". دستیار قاضی زیر گوش قاضی میگه "آقا نمیشه که هم این درست بگه هم اون درست بگه!" قاضی یکم فکر میکنه و میگه "مثل اینکه حق با شما هم هست!". البته بنده قاضی نیستم اما شباهتی دیده میشه! happy

سلام علیکم جمیعاً،
حرف آخر و من الله التوفیق،
هر کسی فکر خودش را دارد و طبیعتاً، جز برای راه افتادن کارش در روال معمول زندگی، وقتی صحبت بر سر معلومات است باید سنگ بنای نظام فکری‌اش بر مطالبی باشد که خودش فهمیده است نه مطالبی که از طرف متخصص و غیرمتخصص به او دیکته شده است ... در زبان دین گفته‌اند اصول‌الدین را هر کسی باید خودش دریابد ... یا می‌گویند در کلیات خود انسان باید تشخیص بدهد و در جزئیات می‌تواند از کسانی که در کلیت مسأله مورد تأیید او هستند و در این زمینه‌ها کار بیشتر کرده‌اند تبعیت نماید، چه در امور شرعی و چه در هر زمینه‌ی دیگری از جمله نظریات علمی در زمینه‌های متفاوت (مثل کسانی که کلاٍ تصمیم گرفته‌اند هر چه دانشمندان غربی می‌گویند را بپذیرند چون کلیت راه علمی ایشان برایشان مورد تأیید است، حقیر چنین نظری ندارم ولی بیشتر جوانانی که در باقی ماندن بر باورهای اسلامی خود سست شده‌اند را از جمله‌ی این دسته یافتم) ...
هر کسی که روش فکر کردن صحیح را یاد بگیرد و در معرفت‌شناسی سنگ محکمی را به عنوان جای پا برای خود یافته باشد و به دنبال حقیقت باشد و نه اثبات موضع خودش (مستقل از اینکه بر حقیقت منطبق هست یا نه)، چنین کسی با حداقل اطلاعات در هر زمینه‌ای که برایش فراهم شود و به هر دلیلی جلب توجهش را بکند شروع به فکر کردن می‌کند و نتایجی هم می‌گیرد، روی اختلاف نتایج تفکرش با نتایج تفکرات دیگران هم فکر می‌کند، جواب‌های آن‌ها به مسائل مورد نظرش هم فکر می‌کند که برای آن‌ها جایی در نظام فکری او وجود دارد یا خیر، یا می‌شود طوری بین آن جواب‌ها و تصورات ذهنی خودش را جمع نماید یا خیر، بعد تصمیم می‌گیرد که به نظرات خودش اتکا کند یا به آن نظرات دیگران ... چنین کسی اگر توانست به چنان نتایجی دست یابد در نزد خودش صاحب‌نظر محسوب شده و به خودش اجازه نمی‌دهد که در ظلمات وهم هر چه به او گفته شد را چشم‌بسته قبول نماید ... او سعی می‌کند جواب سؤالات جدیدش را خودش بیابد و نیم‌نگاهی به جواب‌های موجود و حاضر ارائه شده توسط دیگران هم داشته باشد تا خطاهای احتمالی در فکرهای خودش را هم در صورت وجود بهتر و سریع‌تر متوجه گردد ...
از راه‌های محک زدن درستی یک جواب این است که:
۱. به حواشی آن پرداخته شود و بررسی شود که با دانسته‌های دیگری که از پیش درست فرض شده‌اند به تناقض می‌رسد یا خیر (شرط خودسازگاری یک نظام فکری) و
۲. اینکه به جواب از فواصل و زوایای متفاوتی نگاه شود، برای این کار می‌توان این جواب را به افراد متفاوت با سابقه‌های فکری متفاوت عرضه کرد تا ببینیم نظر آن‌ها چیست، برای آن‌ها هم قانع‌کننده هست یا نیست ...
حالا در طیّ برداشتن گام دوم ممکن است نسبت به این جواب‌ها اقبالی نشان داده شود و جمعی از شخص دعوت کنند که در جمع ایشان صحبت کند، بعد شاید این جمع گسترش یابد، ممکن است این جمع یک طیف عام از همه نوع انسان باشد و ممکن است مربوط به یک صنف خاص باشد که با جواب دیگران نسبت به این موضوع آشنایی ندارند ... اصل فکر کردن و اظهار کردن نتیجه‌ی آن اشکالی ندارد و نیازی هم به تخصص به معنای رایج آن ندارد، اینکه اقبال عمومی هم از چنین سخنرانی‌هایی بشود هم نمی‌شود گفت الا و لابد تقصیر آن سخنرانی است که کار اصلی‌اش فکر کردن است، اگرچه شاید دغدغه‌اش هم چنان استقبالی را بطلبد تا بتواند مطابق افکاری که دارد و به نظر خودش قانع شدن دیگران می‌تواند حجتی در جهت تصدیق محتوای آن محسوب گردد اثرگذاری داشته باشد ... حالا در این میان اگر گروهی که عرفاً متخصص محسوب می‌شوند می‌بینند که این شخص دارد مطالب اشتباه را به خورد مردم می‌دهد، انتظار این است که وارد گود نقد بشوند، اگر نشدند و فقط تمسخر کردند و گفتند یکی جلوی این مدعیان باطل تفکر و عقلانیت را بگیرد، این مایه‌ی تطهیر ایشان از کم‌کاری‌هایشان نمی‌شود ...

در شرایط معمولی به نظرم اینطور می‌رسد، حالا اگر شرایط معمولی نیست، اگر به علت کم‌کاری خیلی‌ها، به علت شرایط تحریم و هجمه‌ی فرهنگی و سوء استفاده‌ی منافقان و کج‌اندیشان و غیرمنصف‌هایی که به دنبال ماهی‌گیری از نهر گل‌آلود هستند و هزار دلیل دیگر وضعیت عادی نیست و به صورت موقت باید این مسائل را تبصره زد دیگر حقیر نمی‌دانم ... شما اگر می‌دانید این ریش و این هم قیچی ... حقیر فقط سخنرانی‌های جناب رحیم‌پور ازغدی را هر جا دیده‌ام گوش کرده‌ام و از آن استفاده‌ها برده‌ام، تا آنجا که گوش کرده‌ام، سخنرانی‌های آقایان رائفی‌پور و دکتر عباسی را زیاد گوش نداده‌ام، برخی را که گوش کرده‌ام نکات قابل تأملی داشته‌اند اگرچه با برخی مواردی که می‌گفته‌اند هم موافق نبوده‌ام و در نهایت دلیل برخی عصبانیت‌ها نسبت به ایشان را هم منصفانه نیافتم، جناب حاج‌آقا پناهیان هم که جناب هرمیون از ایشان یاد کردند هم نمی‌دانم در اذهان فعالین این جستار یکی از مصداق همه‌چیزدان‌ها شمرده شده‌اند یا نه ولی ایشان دیگر اصلاً برای حقیر یکی از اسوه‌های عقلانیت و بلکه از استوانه‌های تعقل به عقل سلیم محسوب می‌شوند در این وضعیت کشور و این وضعیت جهان ...

حرف‌های گفتنی را گفتم و پاسخ به آن‌ها را هم شنیدم و اگرچه به زعم حقیر برخی از نقدها یا دفاعیات بزرگواران وارد و درست نیست ولی دیگر بیش از این بحث را کش نمی‌دهم ... و الله المستعان

یک مرور کوتاه ذهنی داشتم
بیشتر کسانی که سخنران بوده اند و مشکل افرین شده اند
به دو دلیل بوده است
توهین کردن یا برداشت توهین
استفاده از منابع غیر معتبر یا ذکر موارد بدون منبع

ما برای مورد اول قانون داریم و میتوان مشکل را حل کرد. پس نمیتوان به بهانه اینکه کسی ممکن است توهین کند او را منع کنیم.

اما مورد دوم ظاهرا اگر قانون داشته باشد گویی ندارد و اجرا نمیشود.

مقصود از منبع ارجاع به شخص ثالث نیست.
میتوان حرف کاملا جدیدی مطرح کرد اما منابع و دلایل معتبر ارائه داد.

نمیتوان گفت هر کس برای هر حرفش باید رفرنس بدهد. چون تولید علم بی معنا میشود. اما برای هر انتسابی باید رفرنس داد و الا میشود کذب.

مثلا بگوید فلان ایت الله چنین گفته ولی نگفته است.
یا بگوید کمیته سیصد چنین گفته ولی نگفته.

فضای امروز:
در فضای امروز جامعه ما چنین شده است، وقتی کسی دائما می گوید:مطالعات روانشناختی چنین گفته اند، از نظر جامعه شناختی مساله چنین است. دکترین سیاست چنین می گوید، والی آخر. اقبالی پیدا می کنند. وبقیه فکر می کنند. این شخص عجب احاطه ای دارد. بازار گرمی شروع می شود. واین سبک به مرور مد می شود.
در حالی که اگر کسی در رشته وموضوعی که مهارت دارد. وبه قول دوستمان آمادگی جوابگویی به سوالات مختلف را دارد. در همان موضوع اگر اظهار نظر کند. خطا هم کمتر می شود. وآبروی خود را در مجامع علمی نمی برد.
البته فض هم خیلی مهم است. خیلی اوقات فضا عمومی طوری است. که اجازه ظهور وبروز را به جهال بیشتر از علماء می دهد. ومتخصص حقیقی زیاد نمی تواند عرض اندام کند. البته این مساله عمومی نیست. که هر کس اسم ورسمی دارد. چنین است. اما بصورت جزئی تاثیر گذار است. وبا این شرایط چنین می شود. که رهبر مملکت ودیدبان جامعه دائم دارد از فرهنگ جامعه گلایه می کند. ولی اتفاقی رخ نمی دهد. وما همیشه در موضوع فرهنگ کمترین عملکرد را داشته ایم.
الان ما بیشتر از سخنرانی وخوب سخن گفتن، نیازمند فرهنگ سازی درست در مسائل گوناگون هستیم. که اهل فکر باید بیشتر در این زمینه تلاش کنند.

موضوع قفل شده است