احساس تنهایی و بی کسی می کنم

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احساس تنهایی و بی کسی می کنم

سلام
نوجوانی 16 سال هستم
من یه مدته احساس عجیبی دارم
حس می کنم هیچ کس منو دوست نداره
احساس می کنم هیچ دوست صمیمی ندارم
حس می کنم بقیه دوست صمیمی دارند و من تنها موندم
و.....
اونطور که متوجه شدم این مسایل در سن من طبیعیه
لطفا راهکار ها و پیشنهاد هایی به من بدید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

[=arial]

seyedali2;825175 نوشت:
سلام
نوجوانی 16 سال هستم
من یه مدته احساس عجیبی دارم
حس می کنم هیچ کس منو دوست نداره
احساس می کنم هیچ دوست صمیمی ندارم
حس می کنم بقیه دوست صمیمی دارند و من تنها موندم
و.....
اونطور که متوجه شدم این مسایل در سن من طبیعیه
لطفا راهکار ها و پیشنهاد هایی به من بدید.

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما برادر عزیز و همه اسک دینی‌های بزرگوار
احساس شمارا درک می‌کنم و همچنان که درست دانسته‌اید این‌گونه مسائل طبیعی با توجه به سن شما می‌باشد امیدوارم نکاتی را که خدمت تون عرض می‌کنم راهگشا باشد:

شما در سنينى واقع هستيد كه چنين ويژگى و خصوصيتى را طلب می‌کند و به‌عبارتی‌دیگر نوجوان در پى يافتن دوستى صميمى است و نقش‌پذیری‌اش از دوستان نزديك و هم سن و سالانش زياد است و هرگاه می‌بینید ديگران در جمع خود به ايجاد ارتباط صميمى می‌پردازند و او از اين موقعيت محروم است يا كمتر توانسته است در بين دوستان خود چنين رابطه‌ای برقرار كند و محبوبيتى كافى ندارد، احساس شكست، تنهايى و بی‌قراری و عدم آرامش می‌کند.
پس اين حالت در اين موقعيت عادى و طبيعى است نبايد به‌عنوان يك معضل و مشكل حل نشدنى با آن روبرو شويد و مطمئن باشيد به‌مرورزمان و با ورود به دوره جوانى و يا اتمام آن به‌خودی‌خود حل خواهد شد و يا با تدابير لازم با فرد يا افرادى مورد اعتماد و بر اساس يك ارتباط معقول و موردپسند عقل و شرع اين نياز درونی‌تان را پاسخ دهيد.
تدابیر لازم :
1 . انتخاب دوستان مناسب :
در پى آن باشيد كه با يكى دو تن از دوستان هم‌کلاسی و يا همسایه آشنا شويد و با انتخاب فردى كه از دلسوزى كافى برخوردار است و پاى بند دستورات اخلاقى و شرعى است و از گناه و خلاف به دور است و در حفظ خود و پاک‌دامنی و عفت خود كوشاست، به ايجاد ارتباط صميمانه و دوستانه پرداخته تا بتوانيد نيازى كه در بالا به آن اشاره شد، تأمين كنيد.برای این کار بهترین رفت‌وآمد به محیط‌های مذهبی نظیر مساجد، هیئات و پایگاه‌های بسیج و...و انتخاب دوست از این مکان‌ها البته با شناخت و امتحان درست می‌باشد.
2 . پر کردن اوقات روزانه :
با یک برنامه‌ریزی شبانه‌روزی سعى كنيد براى تمام اوقات خود برنامه‌ای داشته باشید گاهی احساس تنهايى در بیکاری‌ها بيشتر خود را نشان می‌دهد و از آن رنج می‌برد. پس سعى كنيد هيچ زمانى در شبانه‌روز بيكار نباشيد.
3 . ورزش و تفریحات و فعالیت‌های مناسب و گروهی:
در فعالیت‌های علمى، فرهنگى، ورزشى، هنرى وغيره به‌صورت دسته‌جمعی انجام می‌شود بيشتر حضور يابيد.
4 . توجه به معنویت :
نماز اول وقت
اذکار صلوات، استغفار و لاحول و لا قوه الا بالله
دعا و توسل به اهل‌بیت
5 . رفت‌وآمد به مکان‌های مذهبی
6 . برنامه‌ریزی منظمى براى خواب و استراحت خود داشته باشيد.
7 . اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس خود را بالا ببرید.
8 .از راهکارهای کسب آرامش و مقابله با اضطراب نظیر یاد خداوند و افزایش معنویت در زندگی ،ورزش و...استفاده نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial]

سلام
وقتی انسان صاحب هنری شد بهترین دوست ها را پیدا میکند

شما اگه هنری داشته باشین (ورزشی علمی هنری و ...) با کسانی همنشین می شوید که انها هم صاحب ارزش هستن و از مصاحبت با انها لذت می برید

اینکه احساس تنهایی می کنین نشان از این داره که هنری ندارین باید یک لیستی تهیه کنین از تمام مواردی که مطلوب اطرافیان هست و یکی رو که دوست دارین برین دنبالش

اون هنر اولین دوست شما هم خواهد شد

راهنما;826003 نوشت:
[=arial]

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما برادر عزیز و همه اسک دینی‌های بزرگوار
احساس شمارا درک می‌کنم و همچنان که درست دانسته‌اید این‌گونه مسائل طبیعی با توجه به سن شما می‌باشد امیدوارم نکاتی را که خدمت تون عرض می‌کنم راهگشا باشد:

شما در سنينى واقع هستيد كه چنين ويژگى و خصوصيتى را طلب می‌کند و به‌عبارتی‌دیگر نوجوان در پى يافتن دوستى صميمى است و نقش‌پذیری‌اش از دوستان نزديك و هم سن و سالانش زياد است و هرگاه می‌بینید ديگران در جمع خود به ايجاد ارتباط صميمى می‌پردازند و او از اين موقعيت محروم است يا كمتر توانسته است در بين دوستان خود چنين رابطه‌ای برقرار كند و محبوبيتى كافى ندارد، احساس شكست، تنهايى و بی‌قراری و عدم آرامش می‌کند.
پس اين حالت در اين موقعيت عادى و طبيعى است نبايد به‌عنوان يك معضل و مشكل حل نشدنى با آن روبرو شويد و مطمئن باشيد به‌مرورزمان و با ورود به دوره جوانى و يا اتمام آن به‌خودی‌خود حل خواهد شد و يا با تدابير لازم با فرد يا افرادى مورد اعتماد و بر اساس يك ارتباط معقول و موردپسند عقل و شرع اين نياز درونی‌تان را پاسخ دهيد.
تدابیر لازم :
1 . انتخاب دوستان مناسب :
در پى آن باشيد كه با يكى دو تن از دوستان هم‌کلاسی و يا همسایه آشنا شويد و با انتخاب فردى كه از دلسوزى كافى برخوردار است و پاى بند دستورات اخلاقى و شرعى است و از گناه و خلاف به دور است و در حفظ خود و پاک‌دامنی و عفت خود كوشاست، به ايجاد ارتباط صميمانه و دوستانه پرداخته تا بتوانيد نيازى كه در بالا به آن اشاره شد، تأمين كنيد.برای این کار بهترین رفت‌وآمد به محیط‌های مذهبی نظیر مساجد، هیئات و پایگاه‌های بسیج و...و انتخاب دوست از این مکان‌ها البته با شناخت و امتحان درست می‌باشد.
2 . پر کردن اوقات روزانه :
با یک برنامه‌ریزی شبانه‌روزی سعى كنيد براى تمام اوقات خود برنامه‌ای داشته باشید گاهی احساس تنهايى در بیکاری‌ها بيشتر خود را نشان می‌دهد و از آن رنج می‌برد. پس سعى كنيد هيچ زمانى در شبانه‌روز بيكار نباشيد.
3 . ورزش و تفریحات و فعالیت‌های مناسب و گروهی:
در فعالیت‌های علمى، فرهنگى، ورزشى، هنرى وغيره به‌صورت دسته‌جمعی انجام می‌شود بيشتر حضور يابيد.
4 . توجه به معنویت :
نماز اول وقت
اذکار صلوات، استغفار و لاحول و لا قوه الا بالله
دعا و توسل به اهل‌بیت
5 . رفت‌وآمد به مکان‌های مذهبی
6 . برنامه‌ریزی منظمى براى خواب و استراحت خود داشته باشيد.
7 . اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس خود را بالا ببرید.
8 .از راهکارهای کسب آرامش و مقابله با اضطراب نظیر یاد خداوند و افزایش معنویت در زندگی ،ورزش و...استفاده نمایید

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial]

خیلی ممنون از پاسختون
من سعی می کنم طبق توصیه های شما یه دوست پیدا کنم در واقع بهتره بگم دوست صمیمی چون دوست زیاد دارم(در این باره هم اگه پیشنهادی دارید ذکر فرمایید)

فقط یه سوال اگه یه وقت نشد مشکلی یا آسیبی برای من پیش نمیاد؟
امیدوارم به من حق بدید که از تنها موندن بترسم و نگران باشم

تنهایی واقعا سخته درسته

irantrn;826054 نوشت:
تنهایی واقعا سخته درسته

خیلی ممنون از اینکه درک می کنید
اگه تجربه ای دارید که فکر می کنید کمکم کنه لطفا بگید

[quote=seyedali2;826045]فقط یه سوال اگه یه وقت نشد مشکلی یا آسیبی برای من پیش نمیاد؟
امیدوارم به من حق بدید که از تنها موندن بترسم و نگران باشم
با عرض سلام و ادب
واقعا تنهایی سخت است ولی دوست عزیز همچنانکه خود هم اشاره نموده اید دوست دارید اما در پی یافتن دوست صمیمی هستید.
اگر به راهکارهای گفته شده عمل نمایید چون دوستان غیر صمیمی هم دارید و این رفته رفته سنتون هم بالاتر می رود معمولا در این شرایط برای افراد مشکلی ایجاد نمی شود .نگران نباشید که خود این نگرانی مشکل زا می باشد
از راهکارهای کنترل فکر استفاده نمایید تا دغدغه شما کمتر شود و ذهن آرام تری داشته باشید.
مهارتهای کنترل فکر:
الف . فکر کردن ارادی به موضوع آزار دهنده نداشته باشید
ب . اگر آن افکار آزار دهنده خود به خود به ذهن شما آمدند :
۱ اهمیت ندهید
۲ . پر کردن اوقات روزانه
۳. در نظر گرفتن افکار و رفتارهای مناسب و لذتبخش جایگزین
۴ . حواله دادن افکار به زمان خاصی در روز یا هفته و به مرور کم کردن آن زمان
۵ . بستن کش به دست و کشیدن آن هنگام آمدن افکار
۶ . ورزش
۷ . توجه به معنویت
۸ .دعا و توسل به اهل بیت

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

بسمه اللیطف

راهنما;826578 نوشت:
اگر به راهکارهای گفته شده عمل نمایید

عرض سلام و ادب

استاد گرامی،احساس تنهایی و یا مواردی که استارتر گرامی به آن اشاره فرمودند

علائم خاصی هم دارد که خانواده را متوجه کند؟

خانواده با چه روشهایی می توانند نوجوانشان را از این احساس رها کنند؟

با تشکر



با عرض سلام و ادب

حبیبه;826588 نوشت:
علائم خاصی هم دارد که خانواده را متوجه کند؟

معمولا اینگونه علایم در نوجوانان سنین بین 13 تا 18 ساله طبیعی می باشد و البته ممکن است با زودرنچی ،پرخاشگری ، انزوا و گوشه گیری ،شرکت نکردن در مجالس یا تفریحات خانوادگی، افت شدید در درس یا عملکرد اجتماعی و گریه شدید ، تو خود بودن ، گوش دادن به موسیق های غمگین ، ...بروز نماید.

حبیبه;826588 نوشت:
خانواده با چه روشهایی می توانند نوجوانشان را از این احساس رها کنند؟

این سن ،سن حساسی می باشد
1 . لذا خانواده ها باید رابطه صمیمیت و رفاقت را با نوجوانان بیشتر نمایند
2 . از انتقاد و نصیحت حتی الامکان پرهیز نمایند و به صورت غیر مستقیم نصیحت یا انتقاد نمایند
3 . عملکرد و یا رفتارهای خوب آنها را تشویق نمایند
4 . ارتباط آنها را با محیطهای مذهبی بیشتر نمایند
5 . دوستان مناسب را به صورت غیر مستقیم در تحت نظر آنها قرار دهند
6 . فضای خانه را مملو از آرامش قرار دهند
7 . پدران و مادران دعا و توسل به اهل بیت را برای کمک و راهنمایی و عاقبت بخیری فرزندانشون فراموش نمایند
8 . اعتماد به نفس آنها را بالا ببرند و آنها را تشویق نمایند تا در امور اجتماعی(مدرسه ،مسجد، بسیج و...)مشارکت نموده و مسئولیت پذیر شوند.
9 . عزت نفس آنها را بالا برده و به آنها ارزش و احترام بگذارند
10 . از انتقادات آنها خشمگین و ناراحت نشوند وبا مدارا و گذشت و در صورت امکان و مناسب بودن با اعمال آنها برخورد نمایند.
11 . نسبت به کارهای اشتباه تغافل (البته نه آن مواردی که قابل چشم پوشی نیست )نموده و نسبت به کارهای پسندیده تشویق نمایند
و..

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام ...
من هم یک چیزی گفتم خدمتتون گفته باشم .

من هم تقریبا از همین زمانها بود که تنها تر شدم و تقریبا میتونم بگم تمام دوستانم رو از دست دادم .
چند تا مطلب هستش که برای من اتفاق افتاد و شاید شما هم با اون مسائل درگیر باشین .

1. اولین مساله این هستش که من و شما ممکن هست "دوستی" رو چیزی تعریف کنیم و دیگران چیزی دیگر . مثلا من یک دوست صمیمی رو کسی تعریف میکردم که بتونم هر حرفی رو باهاش بزنم . هر وقت پول خواستم بتونم ازش قرض بگیرم . هر چی بهش میگم ناراحت نشه و ... و بعد ها متوجه شدم که چنین دوستی رو هیچ وقت هیچ کسی نمیتونه بدست بیاره ... در حقیقت من در درون دبستان و راهنمایی دوستان صمیمی زیادی داشتم و میخواستم در بزرگسالی هم اونها رو همونجوری داشته باشم در حالیکه بزرگسالی با پیچیدگی هایی همراه هست و باید اون پیچیدگی ها رو در نظر گرفت .

2. دوست صمیمی در دوران بزرگسالی دوستی هست که مثلا هر هفته یا هر دو هفته یک بار بتونی بهش زنگ بزنی و در مورد چیزی باهاش مشورت بکنی و کمی در مورد خودت بگی و کمی از اون بشنوی ... وگرنه اینی که انتظار داشته باشیم دوستی های دوران کودکی با همون بی غل و غشی باقی بمونه ... و دوستی داشته باشیم که باهامون بخنده و باهامون گریه کنه و ... خوابی هست که تعبیر نمیشه ...

3. سوم اینکه اصلا ما نیاز به چنین دوستی هایی نداریم ... من به مرور زمان متوجه شدم که هیچ کسی ... حتی خود من هم لیاقت چنین دوستی هایی رو ندارم ... همه ما انسانها جایی حواسمون نیست و گاف میدیم و دوست آنچنانی رو از دست میدیم ... بنابراین به نظر من دنبال دوست بسیار بسیار صمیمی نباش .

4. و اما در مورد دوست صمیمی : دوست صمیمی هم اونجوری نیست که بتونی با کسی بسیار صمیمی باشی و تا آخر عمر داشته باشیش . آدمها عوض میشن و روحیاتشون تغییر میکنه ... بنابراین دوست صمیمی کسی هستش که بتونی باهاش درد د کنی ... و از داشته ها و نداشته هات براش بگی و ... و نیازی هم نیست که بخوای مثلا 10 سال نگهش داری .

5. دوست صمیمی !!! من دوستی صمیمی داشتم که از زمان فارغ التحصیلی باهاش دوست بودم . تقریبا 10 سال بود که باهاش دوست بودم . ایشون مدت زمانی رو مشگل کار داشت و من هم چون دوست صمیمیم بود آوردمش اونجایی که کار میکردم ... به مرور زمان فهمیدم پیش مدیر عامل بدی های من رو میگه ... .... ( غیر اختیاری) چون من همه چیزهام رو به ایشون گفته بودن ... ضعف ها و گریه ها و ناتوانی هام رو بهش میگفتم و ایشون خودش رو در اونجاها قوی احساس میکرد ... وقتی جلسه با مدیر عامل داشتیم ... یه جوری ( بصورت غیر اختیاری ) میخواست بگه از من بهتر هست ... و ...

6. به نظر من دوست صمیمی وجود نداره ... ولی دوستی که بشه مدتی رو باهاش بود و از بودن در کنارش راضی بود و ماهی یک بار باهاش کوه یا استخر رفت هست .

7. در مورد دوست و دوستیابی یک کتاب هست با عنوان "آئین دوست یابی" که فکر میکنم برای آقای حورائی باشه ... مطالب خیلی خوب و دقیقی در درونش عنوان کرده ... یک کتاب دیگه هم هست با عنوان "چگونه دیگران را شیفته خودمان کنیم " اون کتاب نوشته "نیکولاس بوتمن" هست و کتابی دیگر هم هست با عنوان "صمیمیت ، تاثیر گذاری و نفوذ" که این رو مطمئن هستم برای آقای حورایی هست .

8. این سه کتابی که براتون معرفی کردم رو اگر بخونین به نظرم مشگلی در درون دوست یابی و نگهداری دوست نخواهید داشت ... راستی یک کتاب دیگر هم هست با عنوان " چطور سر صحبت را باز کنیم " و در درونش در حدود 900 تا روش برای باز کردن صحبت و ادامه دادن اون صحبت عنوان شده ... که میتونی با هر کسی ارتباط اولیه ایجاد کنی .

9. کتاب "چگونه دیگران رو شیفته خودمون کنیم " کمی بحث رو بر رویه شیوه های صحبت کردن گذاشته و عنوان کرده که در درون هر صحبتی ما باید از آداپتور استنفاده کنیم و خودمون رو با مخاطبمون آداپته کنیم . منظور این نیست که شخصیتمون رو عوض کنیم ... مثلا عنوان میکنه به هیچ عنوان نباید خودمون رو کمتر یا بیشتر از دوستمون نشون بدیم . هر دو تاش باعث میشه از حالت آداپتگی خارج بشیم ... همچنین روشهایی رو مثلا یاد میده که هیچ وقت در میون حرف دیگران نپریم . وقتی داره دوستمون حرف میزنه بهش لبخند بزنیم . و قلبمون رو به سمتش نشانه بگیریم و ....

10 . کتاب " صمیمیت تاثیر گذری و نفوذ " بیشتر در مورد این مساله صحبت میکنه که باید تیپ شخصیت دیگران رو بشناسیم . مثلا مدیران شرکتها و افرادی که دقیق هستند معمولا افراد سمعی هستند ... افراد سمعی خیلی به صحبتهای شما توجه میکنند . اگر بهشون حرف زیبا و خوبی بزنین کیف میکنند . اگر پشتشون حرف بدی بزنین هیچ وقت نمیتونین مشگلتون رو با ایشان حل کنین و .... برای برخورد با اینگونه افراد باید تا جایی که میشه صدا رو پائین آورد ... لبخند زد ... آرام بود ... و کلمات رو آرام و شمرده ادا کرد . برعکس برخی از افراد هستند که بصری هستند ... چنین افرادی اگر پشت سرشون غیبت هم بکنین اصلا ناراحت نمیشوند ... تند تند صحبت میکنند .... اون چیزهایی که میبینند براشون خیلی مهم هست ... مسائل رو تند تند میخوان حل کنند ... برون گرا تر هستند و .... چنین افرادی رو نباید باهاشون آروم حرف زد باید با چنین افرادی تند تند صحبت کرد ... اگر باهاشون آرام صحبت کنین میگن طرف کودن هست !!! نباید به عمق حرفهاشون توجه کرد و ایشان بیشتر بذله گو و ... هستند . و مسائل خیلی بیشتری در مورد تیپ های شخصیتی عنوان میکنند ... روشهایی برای امتداد صمیمیت عنوان میکنند و عنوان میکنند که اگر میخواهید با کسی صمیمی شوید باید به 50 مدل مختلف صمیمی شوید ....

هم بتونی با ایشان درد دل کنین ...
هم بتونی باهاش خرید بری ...
هم بتونی باهاش کوه بری ...
هم بتونی باهاش پارک بری ...

و ایشون در درون کتابشون عنوان میکنند که چگونه این ابعاد روشناسایی کنیم و چگونه سعی کنیم در هر کدوم از اون روشها طنابهای دوستیمون رو محکم تر کنیم

11. مطالب خیلی زیادی هست و اگر واقعا دنبالش باشی میتونی دوستان زیادی برای خودت داشته باشی . من در انتها دو تا چیز رو بهت بگم :

الف ) فکر نکن با دیگران متفاوت هستی و دوست داشتنی نیستی و ... الان زمان قدیم نیست که مثلا بگیم مدیریت در درون خون کسی هست ... یا اینکه بگیم پزشکی در درون ذات کسی هست ... قدیمها مثلا میگفتند پزشکی باید در خون طرف باشه ... و مثال میاوردند که ابوعلی سینا ذاتا پزشک بوده ... الان دیگه هر کسی میتونه بره درسش رو بخونه و بهترین دکتر بشه .... مدیریت هم اینچنین هست ... قبلا ها چون مسائل کلاسه بندی نشده بود ... آدمهای ضعیف و النفس میگفتند که مدیریت باید تو خونه آدم باشه ولی الان مدیریت اکتسابی هست و هر کسی اگر وقت بزاره میتونه مدیر خوبی باشه .... دوستی و دوست یابی هم به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته ... و نیازی نیست که ذاتا کاریزماتیک باشی تا دوستان زیادی باشی کافی هست اصول رو بدونی ...

ب) در مورد پیدا کردن دوست عجله نکن ... راههاش رو یاد بگیر ... ولی سعی نکن تندی با دیگران دوست بشی .... خیلی خیلی آروم باید پیش بری ... 40 تا 50 تا روش برای دوستی وجود داره ... از سلام کردن شروع میشه و تا هدیه رفتن و مسافرت رفتن و پارک رفتن و ... این ها رو برای خودت بنویس ... و اسمشون رو بزار استراتژی های دوست یابی ... بعدش هر زمانی که دوستت رو میبینی فقط چند قدم کوچیک بردار ... همش هم از یک استراتژی استفاده نکن ... از استراتژی های متفاوت .... ولی در قدم هایی بسیار کوچک .


با سلام ,

بله , این حس که دیگران دوستتون ندارند و احساس نیاز میکنید به اینکه مورد توجه فرد یا افرادی قرار بگیرید مقتضای سن و سال شما ست .
اول ببینید تعریفتون از یک دوست صمیمی چیه .. انتظارتون از یک دوست صمیمی چیه که از دوستان غیر صمیمی این انتظار رو ندارید .
اگر که بدنبال دوست اصطلاحا همه چیز تمام هستید , باید بگم که بهتره که در انتظاراتتون تجدید نظر کنید .
چون بعدها ممکنه دوستی هم پیدا کنید که نسبت بهش احساس صمیمیت و نزدیکی پیدا کنید ولی گاهی پیش میاد اونطور که انتظار شما میره رفتار نکنه و این باعث سرخوردگی شما خواهد شد .
اگر نظر بنده رو بخواید بنا به تجربه ای که داشتم , توصیه ی من به شما اینه که در اجتماع قرار بگیرید , در مسجد و محافل مذهبی شرکت داشته باشید ,
در پایگاه بسیج محل فعالیت کنید .. فعالیت های ورزشی داشته باشید . ورزش حس اعتماد به نفس رو در شما تقویت میکنه .
با افراد سالم رفت و آمد کنید ولی روی کسی حسابی با عنوان دوست صمیمی باز نکنید , در عوض سعی کنید ارتباطتون رو با خدا تقویت کنید ..
واقعا چه دوستی بهتر و کامل تر از خدا که بهتر از هر کسی شمارو درک میکنه و از دوای درد های جسمی و روحیتون با خبره ؟!
کسی که از خود شما نسبت به خودتون آگاه تره و دردتون رو میفهمه .. از هر کسی دلسوز تر و مهربان تره نسبت به شما ..
راز ها و درد دل هاتون رو فاش نمیکنه , عیب هاتون رو میپوشونه , دوست از این صمیمی تر ؟!
خدا و اهل بیت رو دوست صمیمی خودتون بدونید .. یه ارتباطی ایجاد کنید با شهدا .. اللخصوص شهدای مدافع حرم که به نسل شما نزدیک تر بودند و مطمئنا حس نزدیکی شما به اونها بیشتره .
در مرحله ی بعدی خانواده رو دوست صمیمی خودتون بدونید , اللخصوص پدر و مادر .

عاقبتتون بخیر

موضوع قفل شده است