جمع بندی آیا ممکن است خدا دروغ بگوید؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ممکن است خدا دروغ بگوید؟

سلام.ما توی زندگی روزمره بعضی وقت ها ممکنه دروغ های مصلحتی ای بگیم که گناه نباشن...و دین هم گفتنشون رو منع یا حرام نکرده باشه و خالی از اشکال دونسته باشه....مثلا یک جا جون یک آدم در خطره و یک ظالمی می خواد جون یک آدم بی گناه رو بگیره...اینجا یک دروغ به اون قاتل و ظالم بگیم تا جون اون بی گناه رو حفظ کنیم، فکر کنم از نظر دین خالی از اشکال باشه.
خوب حالا سوالم اینه که آیا خدا هم ممکنه دروغ مصلحتی بگه؟؟یا سوالم رو کلی تر مطرح کنم، آیا هدف نزد خدا وسیله رو توجیه می کنه؟؟یعنی خدا با یک هدف خیری و نیکویی دروغ ممکنه بگه و یا حق کسی رو ضایع کنه؟خواهشن به این سوال با دو روش پاسخ بدید دقیق.ممنون می شم.یک روش عقلی، یعنی با دلیل و برهان و دو دو تا چهار تا.و یک روش هم روش نقلی، یعنی از آیات و احادیث.تاکیدم بر آیاته...چون روایاتو حالا باید صحت و سقمش بررسی بشه که کار من نیست و خلاصه با شک و تردید هایی همراهه.
مثلا، من یک مثال از قرآن می زنم.یک جایی خدا به ابراهیم می گه، پسرت اسماعیل رو برای من بکش و یا قربانی کن.خوب اینجا ابراهیم، پیش خودش نگفت که کشتن بی گناه یک فرزند پاک و معصوم، کار زشتی و قبیحی و خدا چطور همچین دستوری می ده؟؟شاید ابراهیم فهمیده بود که خدا هدفش خیر بوده، هرچند این روش کشتن اسماعیل نا جوانمردانه هست...ولی آخرش خیره...یعنی خدا ممکنه با هدف خیر و نیکو دروغ بگه.یعنی از این داستان اینو می شه فهمید به نظرم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

وال ئی;823062 نوشت:
سلام.ما توی زندگی روزمره بعضی وقت ها ممکنه دروغ های مصلحتی ای بگیم که گناه نباشن...و دین هم گفتنشون رو منع یا حرام نکرده باشه و خالی از اشکال دونسته باشه....مثلا یک جا جون یک آدم در خطره و یک ظالمی می خواد جون یک آدم بی گناه رو بگیره...اینجا یک دروغ به اون قاتل و ظالم بگیم تا جون اون بی گناه رو حفظ کنیم، فکر کنم از نظر دین خالی از اشکال باشه.
خوب حالا سوالم اینه که آیا خدا هم ممکنه دروغ مصلحتی بگه؟؟یا سوالم رو کلی تر مطرح کنم، آیا هدف نزد خدا وسیله رو توجیه می کنه؟؟یعنی خدا با یک هدف خیری و نیکویی دروغ ممکنه بگه و یا حق کسی رو ضایع کنه؟خواهشن به این سوال با دو روش پاسخ بدید دقیق.ممنون می شم.یک روش عقلی، یعنی با دلیل و برهان و دو دو تا چهار تا.و یک روش هم روش نقلی، یعنی از آیات و احادیث.تاکیدم بر آیاته...چون روایاتو حالا باید صحت و سقمش بررسی بشه که کار من نیست و خلاصه با شک و تردید هایی همراهه.

به نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید
در این زمینه چند سوال مطرح است:
الف: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله)، محال ذاتی است؟
ب: آیا بیان دروغ توسط خداوند (العیاذ بالله) محال وقوعی است؟ (یعنی ممکن است ولی هرگز واقع نمی شود)
ج: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله) ممکن است و واقع نیز شده است؟
قبل از پرداختن به بحث باید دروغ را تعریف و در مورد اقسام آن مقداری سخن بگوئیم.
دروغ که مقابل صداقت و راستی قرار دارد یعنی فرد، سخنی خلاف واقع و حقیقت را بیان دارد.
دروغ در یک تقسیم بندی کلی به دو قسم دروغ مصلحتی و غیرمصلحتی تقسیم می شود. (دروغ مصلحتی آن است که فرد برای دفع یک مفسده مهم چاره ای جز تمسک به بیان دروغ ندارد و دروغ می گوید تا یک شر از بین برود)
با توجه به آنچه بیان شد اینک سراغ سوالات مطرح شده می رویم.
دروغ اگر غیر مصلحتی باشد، ظلم است و گوینده آن ظالم خواهد بود و با عدالت در تناقض است. و از آنجا خداوند عادل است و ظالم نیست پس دروغ نیز نمی گوید.
اما اگر دروغ مصلحتی باشد. باز نیز خداوند متصف به آن نمی شود زیرا اولاً دروغ مصلحتی باز هم دروغ (که یک فعل زشت است) می باشد و انجام دادن فعل زشت با کمال یک موجود در تضاد است پس خداوند که کمال مطلق است آن را انجام نمی دهد.
درست است که قبح آن به سبب اینکه یک مصلحت بزرگتری در میان است به چشم نمی آید با این حال باز هم قبح خود را دارد.
ثانیاً دروغ مصلحتی اگر از طرف خداوند بیان شود به این معنا خواهد بود که خداوند عاجز از بیان حقیقت بوده و در دفع یک مفسده چاره ای جز تمسک به دروغ نداشته است که این نیز با قدرت خداوند و قادر بوده او در تضاد است.
طبق این مسائل بیاید گفت پس ذاتاً محال است که خداوند العیاذ بالله دروغ گوید.
همچنین با توجه به اینکه انگیزه های بیان دروغ که می تواند جهل یا احتیاج و یا انجام کار عبث و بیهود باشد در مورد خداوند منتفی است می گوئیم دروغ گوئی در مورد خداوند محال است که واقع شود.(محال وقوعی)
همچنین احتمال دروغ (چه مصلحتی یا غیر آن) در خداوند سبب می شود که بشر اعتماد خود را نسبت به خداوند از دست دهد در نتیجه نسبت به فرامین و گفتار الهی با چشم شک بنگرد که این مساله با هدف ارسال رسل و خلقت انسان، توسط خداوند در تضاد است. لذا نقض غرض به وجود خواهد آمد که با حکمت خداوند در تناقض است لذا طبق آن می توان گفت علاوه بر آنکه دروغ در مورد خداوند فرض نمی شود، واقع نیز نشده است.(عدم وقوع)
و از تمام این مسائل که بگذریم دروغ در مقابل صدق است و فردی که دروغ می گوید صادق نیست و نداشتن صدق یعنی اینکه فرد یک صفت کمالی را ندارد و از آنجا که خداوند باید واجد تمام صفات کمال باشد پس دروغ در مورد او متصور نیست.

وال ئی;823062 نوشت:
و یک روش هم روش نقلی، یعنی از آیات و احادیث.تاکیدم بر آیاته...چون روایاتو حالا باید صحت و سقمش بررسی بشه که کار من نیست و خلاصه با شک و تردید هایی همراهه.
مثلا، من یک مثال از قرآن می زنم.یک جایی خدا به ابراهیم می گه، پسرت اسماعیل رو برای من بکش و یا قربانی کن.خوب اینجا ابراهیم، پیش خودش نگفت که کشتن بی گناه یک فرزند پاک و معصوم، کار زشتی و قبیحی و خدا چطور همچین دستوری می ده

این مساله با توجه به آیاتی که خداوند خود را صادق خوانده است (مثل آیه 87 سوره نساء) و نیز آیاتی که خداوند امر به راستگویی و بودن با صادقین می کند ( مثل آیه 119 توبه) و نیز آیاتی که خداوند از دروغ و دروغ گوئی نهی فرموده است( زمر آیه 3 و آیات بسیاری که در مورد سرزنش دروغ و دروغ گو در قرآن بیان شده است) ونیز آیاتی که خداوند می فرماید در بهشت دروغی گفته نمی شود ( آیه 35 نباء) و نیز آیاتی که خداوند می فرماید: خداوند خلف وعده نمی کند( مانند آیه 6 روم) و نیز آیاتی که خداوند می فرماید که او وعده حق و راست می دهد (22 ابراهیم) و... به دست می آید.

در مورد داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن فرزند ایشان دقت داشته باشید که اینجا اصلاً سخن از دروغ یا راست بودن مطرح نمی شود چون خداوند به حضرت ابراهیم امر فرمودند و در امر دروغ یا صدق معنا ندارد (متصف به صدق و کذب نمی شود)
بله خداوند قصد ذبح شدن اسماعیل را نداشته بود و تنها امتحانی برای ابراهیم بود اما این دروغ نیست و اینجا دروغ معنا نمی شود. خداوند حقیقتاً به حضرت ابراهیم امر کرده است تا فرزند خود را ذبح کند اما نتیجه این امر را قصد نکرده است (که این غیر از دروغ است)

با سلام مجدد و تشکر بابت پاسخ کاملتان....

جلیل;823668 نوشت:
ثانیاً دروغ مصلحتی اگر از طرف خداوند بیان شود به این معنا خواهد بود که خداوند عاجز از بیان حقیقت بوده و در دفع یک مفسده چاره ای جز تمسک به دروغ نداشته است که این نیز با قدرت خداوند و قادر بوده او در تضاد است.
ما می دانیم که قدا قادر است به این معنا که کارهای ممکن و شدنی را می تواند انجام دهد.اینکه خدا نتواند کارهای محال عقلی را انجام دهد، نشانه ی عدم توانا بودن و عدم قادر بودن او نیست.البته اگر اشتباه نکنم.خوب حالا شاید شرایط به نحویست که اصلا راهی جز این نیست که خدا دروغ مصلحتی ای بگوید.یعنی محال عقلیست که خدا برای دفع شر بزرگی و مفسده ای دروغ مصلحتی ای بگوید.خوب در اینجا اگر هم دروغ مصلحتی گفت خدا، به این معنی نیست که قادر و توانا نیست.درست عرض نمی کنم؟؟مثلا در برهان شر، می گوییم که خدا چرا این همه درد و رنج را با انسان خلق کرد.پاسخ داده می شود که برای کمال انسان این درد و رنج ها لازم است و نمی تواندن از انسان مادی جدا شود.ما می گوییم که خوب خدا ناتوان بود و قادر متعال نبود که دنیا را به گونه ای خلق کند که انسان به کمال برسد ولی زجر نبیند.پاسخ می شنویم...اصلا محال عقلیست که انسان بخواهد به کمال برسد ولی زجر و زجر و درد با او نباشد.پس خدا اینجا قادر بودنش زیر سوال نمی رود.خوب حالا در مورد داستان ما هم...شرایط ایجاب می کند که خدا یک دروغ مصلحتی بگوید....دیگر این که نشان ناتوانی خدا نیست.مثلا خدا پیامبر را فرستاد تا دین خود را کامل کند.حالا شرایط به گونه ای است که تنها راهی که پیامبر زنده بماند و دین خود را کامل کند، این باشد که خدا به خلق یک دروغ مصلحت آمیز بگوید...خوب اینجا شرایط تنها یک راه پیش رو گذاشته و رفتار های دیگری جز دروغ گفتن، محال عقلی هستند.خوب اینجا دروغ گفتن مصلحت آمیز که نشان از عجز و ناتوانی خدا نیست...چون انجام راهی غیر از دروغ، اصلا محال عقلی است.مگر اینکه بگویید که هیچگاه شرایط به این نحو نمی شود...ولی چرا؟
امیدوارم منظورم را درست رسانده باشم؟.

جلیل;823668 نوشت:

به نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید
در این زمینه چند سوال مطرح است:
الف: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله)، محال ذاتی است؟
ب: آیا بیان دروغ توسط خداوند (العیاذ بالله) محال وقوعی است؟ (یعنی ممکن است ولی هرگز واقع نمی شود)
ج: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله) ممکن است و واقع نیز شده است؟
قبل از پرداختن به بحث باید دروغ را تعریف و در مورد اقسام آن مقداری سخن بگوئیم.
دروغ که مقابل صداقت و راستی قرار دارد یعنی فرد، سخنی خلاف واقع و حقیقت را بیان دارد.
دروغ در یک تقسیم بندی کلی به دو قسم دروغ مصلحتی و غیرمصلحتی تقسیم می شود. (دروغ مصلحتی آن است که فرد برای دفع یک مفسده مهم چاره ای جز تمسک به بیان دروغ ندارد و دروغ می گوید تا یک شر از بین برود)
با توجه به آنچه بیان شد اینک سراغ سوالات مطرح شده می رویم.
دروغ اگر غیر مصلحتی باشد، ظلم است و گوینده آن ظالم خواهد بود و با عدالت در تناقض است. و از آنجا خداوند عادل است و ظالم نیست پس دروغ نیز نمی گوید.
اما اگر دروغ مصلحتی باشد. باز نیز خداوند متصف به آن نمی شود زیرا اولاً دروغ مصلحتی باز هم دروغ (که یک فعل زشت است) می باشد و انجام دادن فعل زشت با کمال یک موجود در تضاد است پس خداوند که کمال مطلق است آن را انجام نمی دهد.
درست است که قبح آن به سبب اینکه یک مصلحت بزرگتری در میان است به چشم نمی آید با این حال باز هم قبح خود را دارد.
ثانیاً دروغ مصلحتی اگر از طرف خداوند بیان شود به این معنا خواهد بود که خداوند عاجز از بیان حقیقت بوده و در دفع یک مفسده چاره ای جز تمسک به دروغ نداشته است که این نیز با قدرت خداوند و قادر بوده او در تضاد است.
طبق این مسائل بیاید گفت پس ذاتاً محال است که خداوند العیاذ بالله دروغ گوید.
همچنین با توجه به اینکه انگیزه های بیان دروغ که می تواند جهل یا احتیاج و یا انجام کار عبث و بیهود باشد در مورد خداوند منتفی است می گوئیم دروغ گوئی در مورد خداوند محال است که واقع شود.(محال وقوعی)
همچنین احتمال دروغ (چه مصلحتی یا غیر آن) در خداوند سبب می شود که بشر اعتماد خود را نسبت به خداوند از دست دهد در نتیجه نسبت به فرامین و گفتار الهی با چشم شک بنگرد که این مساله با هدف ارسال رسل و خلقت انسان، توسط خداوند در تضاد است. لذا نقض غرض به وجود خواهد آمد که با حکمت خداوند در تناقض است لذا طبق آن می توان گفت علاوه بر آنکه دروغ در مورد خداوند فرض نمی شود، واقع نیز نشده است.(عدم وقوع)
و از تمام این مسائل که بگذریم دروغ در مقابل صدق است و فردی که دروغ می گوید صادق نیست و نداشتن صدق یعنی اینکه فرد یک صفت کمالی را ندارد و از آنجا که خداوند باید واجد تمام صفات کمال باشد پس دروغ در مورد او متصور نیست.

با سلام

درسته که خدا کامل و بی نیاز از دروغ مصلحتی نیز هست
اما اگر ضعف و ناتوانی از طرف انسان باشد چه؟
مثلا در مورد بیان حقایق آخرت نمیتواند مصداق داشته باشد؟
چون سروکارت با کودک فتاد زبان کودکی باید گشاد مصداق دروغ مصلحتی نیست؟

وال ئی;823688 نوشت:
ما می دانیم که قدا قادر است به این معنا که کارهای ممکن و شدنی را می تواند انجام دهد.اینکه خدا نتواند کارهای محال عقلی را انجام دهد، نشانه ی عدم توانا بودن و عدم قادر بودن او نیست.البته اگر اشتباه نکنم.خوب حالا شاید شرایط به نحویست که اصلا راهی جز این نیست که خدا دروغ مصلحتی ای بگوید.یعنی محال عقلیست که خدا برای دفع شر بزرگی و مفسده ای دروغ مصلحتی ای بگوید.خوب در اینجا اگر هم دروغ مصلحتی گفت خدا، به این معنی نیست که قادر و توانا نیست.درست عرض نمی کنم؟؟

فرض شما بر این محور دور می زد که یک مفسده ای وجود دارد که خداوند برای دفع آن نیاز به بیان کذب مصلحتی دارد:
در این فرض دقت کنید دو مطلب در دل آن وجود دارد:
اول: بیان می کنید مفسده وجود دارد پس یعنی معلول خداوند است (و الا با واجب الوجوب بودن خداوند در تناقض است) و وقتی معلول شد یعنی خداوند قادر بر دفع آن است (و الا با قادر بودن خداوند در تناقض است)
دوم: بیان می دارید که مفسده نیاز به دفع دارد در این صورت خداوند یا قادر است بدون تکیه بر سخنِ خلاف، آن را دفع کند که در این صورت نیازی به بیان کذب نیست و بیان دروغ مصلحتی (طبق تعریف ارائه شده) به معنای نقص در وجود باری تعالی است که منافات با واجب الوجود بودن دارد.
یا اینکه نیاز است خداوند بر سخن کذب تمسک کند تا آن مفسده دفع شود (یعنی اشکال از قابلیت قابل است) و فرض نیز این باشد که هیچ راه دیگری وجود ندارد مثلاً نتوان از توریه یا عدم بیان حقیقت و... استفاده کرد.
به دیگر بیان تنها راه موجود تنها این باشد و بس و حتی یک روزنه نیز وجود ندارد که برای دفع آن مفسده دروغ مصلحتی بیان نشود (این فرض در حد عدم است و بهتر است بگویم واقع هم نمی شود ) آنچه به ذهن حقیر می رسد این است که در این فرض اگر بیان دروغ مصلحتی مخالف حکمت باشد قطعاً از باری تعالی صادر نخواهد شد اما اگر مطابق حکمت باشد و خلاف آن عمل کردن مخالف حکمت باشد در این صورت دروغ، دیگر قبحی ندارد. (و الله العالم)

ملاali;823693 نوشت:
درسته که خدا کامل و بی نیاز از دروغ مصلحتی نیز هست
اما اگر ضعف و ناتوانی از طرف انسان باشد چه؟
مثلا در مورد بیان حقایق آخرت نمیتواند مصداق داشته باشد؟
چون سروکارت با کودک فتاد زبان کودکی باید گشاد مصداق دروغ مصلحتی نیست؟

با سلام و خسته نباشید و تشکر از شما به سبب مشارکت در بحث.

اگر مقصود شما نیز فرض مذکور و نادری است که در انتهای پست قبل بیان شد، پاسخ بیان شده اما اگر غیر آن است با توجه به اینکه در غیر آن فرض، قبح دروغ هنوز باقی است و دال بر عجز می کند در مورد خداوند صادق نیست و از خداوند صادر نمی شود.

اما در مورد مثال شما باید گفت که به نظر در آن بحث دروغ مصلحتی مطرح نیست چون اولاً خداوند قادر است در جهان آخرت برای انسان این نعمت ها را فراهم کند و بدن خاص مطابق با آن نعم در اختیار انسان قرار دهد (لذا نیازی به دروغ نیست) و با لفرض که اینگونه نباشد (که قدرت نباشد العیاذ بالله) اینجا ضرورتی وجود ندارد که خداوند به سبب آن بخواهد خلاف واقع سخن بگوید بلکه می شد یا اصلاً این نعم بیان نشود یا اینکه واقعیت بیان شود.
ثانیاً اگر شما قائل باشید که ذکر این نعم از باب تمثیل است در این صورت نیز بحث دروغ مطرح نمی شود چون در تمثیل قصد بیان مطلب با تکیه بر مثال ملموس است تا مخاطب مطلب را درک کند که به آن دروغ نمی گوید بلکه تشبیه است و در تشبیه نیز باید وجه شبه را مد نظر داشت.

به نام خدا
سوال: آیا ممکن است خداوند(العیاذ بالله) دروغ هرچند مصلحتی باشد بیان کند؟
پاسخ:
در این زمینه چند سوال مطرح است:
الف: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله)، محال ذاتی است؟
ب: آیا بیان دروغ توسط خداوند (العیاذ بالله) محال وقوعی است؟ (یعنی ممکن است ولی هرگز واقع نمی شود)
ج: آیا بیان دروغ توسط خداوند(العیاذ بالله) ممکن است و واقع نیز شده است؟
قبل از پرداختن به بحث باید دروغ را تعریف و در مورد اقسام آن مقداری سخن بگوئیم.
دروغ که مقابل صداقت و راستی قرار دارد یعنی فرد، سخنی خلاف واقع و حقیقت را بیان دارد.[1]
دروغ در یک تقسیم بندی کلی به دو قسم دروغ مصلحتی و غیرمصلحتی تقسیم می شود. (دروغ مصلحتی آن است که فرد برای دفع یک مفسده مهم چاره ای جز تمسک به بیان دروغ ندارد و دروغ می گوید تا یک شر از بین برود)
با توجه به آنچه بیان شد اینک سراغ سوالات مطرح شده می رویم.
دروغ اگر غیر مصلحتی باشد، ظلم است و گوینده آن ظالم خواهد بود و با عدالت در تناقض است. و از آنجا خداوند عادل است و ظالم نیست پس دروغ نیز نمی گوید.
اما اگر دروغ مصلحتی باشد. باز نیز خداوند متصف به آن نمی شود زیرا اولاً دروغ مصلحتی باز هم دروغ (که یک فعل زشت است) می باشد و انجام دادن فعل زشت با کمال یک موجود در تضاد است پس خداوند که کمال مطلق است آن را انجام نمی دهد.
درست است که قبح آن به سبب اینکه یک مصلحت بزرگتری در میان است به چشم نمی آید با این حال باز هم قبح خود را دارد.
ثانیاً دروغ مصلحتی اگر از طرف خداوند بیان شود به این معنا خواهد بود که خداوند عاجز از بیان حقیقت بوده و در دفع یک مفسده چاره ای جز تمسک به دروغ نداشته است که این نیز با قدرت خداوند و قادر بوده او در تضاد است.
طبق این مسائل بیاید گفت پس ذاتاً محال است که خداوند العیاذ بالله دروغ گوید.
همچنین با توجه به اینکه انگیزه های بیان دروغ که می تواند جهل یا احتیاج و یا انجام کار عبث و بیهود باشد در مورد خداوند منتفی است می گوئیم دروغ گوئی در مورد خداوند محال است که واقع شود.(محال وقوعی)
همچنین احتمال دروغ (چه مصلحتی یا غیر آن) در خداوند سبب می شود که بشر اعتماد خود را نسبت به خداوند از دست دهد در نتیجه نسبت به فرامین و گفتار الهی با چشم شک بنگرد که این مساله با هدف ارسال رسل و خلقت انسان، توسط خداوند در تضاد است. لذا نقض غرض به وجود خواهد آمد که با حکمت خداوند در تناقض است لذا طبق آن می توان گفت علاوه بر آنکه دروغ در مورد خداوند فرض نمی شود، واقع نیز نشده است.(عدم وقوع)
و از تمام این مسائل که بگذریم دروغ در مقابل صدق است و فردی که دروغ می گوید صادق نیست و نداشتن صدق یعنی اینکه فرد یک صفت کمالی را ندارد و از آنجا که خداوند باید واجد تمام صفات کمال باشد پس دروغ در مورد او متصور نیست.
پی نوشت:
[1] فیومی، مصباح المنیر، ذیل ماده الکذب

موضوع قفل شده است