شبهه در تلگرام: اسلام و مسلمان واقعی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه در تلگرام: اسلام و مسلمان واقعی

اسلام چیست؟

و امّا مسلمان کیست؟!

مسلمان شخصی است که مسلمان است ولی از اسلام چیزی زیادی ﻧﻤﻰداند! و قرآن را تا بحال به زبانِ خود نخوانده!

اگر پرسشی در موردِ دینش از او بپرسید، خود را فاقدِ سَواد در دین ﻣﻰداند و شما را به علمای دینی ارجاع ﻣﻰدهد!

اگر زیاد سؤال کنید شما را کافر ﻣﻰنامد و اگر محکومش کنید شما را مُرتد ﻣﻰنامد!

اگر حرفﻫﺎی او را قبول نکنید به ﺑﻰسَوادی متّهم ﻣﻰشوید!

اگر به او بگوئید: چرا محمّد ۲۰ زن داشته؟
به شما ﻣﻰگوید: حتماً حکمتی بوده!

اگر به او بگوئید: چرا الله به محمّد گفته اگر کسی به دینِ تو نیامد دست و پای آن را بر خلافِ جهتِ همدیگر قطع کن؟! (سورۀ مائده، آیۀ ۳۳)
ﻣﻰگوید: منظورِ الله چیزِ دیگری بوده!

اگر بگوئید الله در قرآن به مسلمانان ﻣﻰگوید: کافران را در هر جا یافتید بکشید! (سورۀ توبه، آیۀ ۵)
به شما ﻣﻰگوید: حرف حرفِ الله است، ولی اسلام به حقوقِ مَردم و حقوقِ بَشر احترام ﻣﻰگذارد!!

اگر از زنان بپرسید، ﻣﻰگوید: بهشت زیر پای مادران است ولی شما مجازید ۴ و یا بیشتر، چند همسر داشته باشید! (سورۀ نساء، آیۀ ۳)

اگر از کافران (دگر اندیشان) بپُرسی، ﻣﻰگوید: که آنان حقّ و حقوقی دارند، ولی اگر آنﻫﺎ را به اسارت بگیریم، تجاوز به زنان کافران، حقِ مُسلمِ مسلمانان است! (سورۀ نساء، آیۀ ۲۴)

و در نهایت اگر بگوییم که تمامِ این احکام در بینِ گروهﻫﺎی اسلام گرا مثلِ: داعش، بوکوحرام و القاعده در حالِ اجرا است!
ﻣﻰگویند: این اسلامِ واقعی نیست!

و اگر بگویی: پس اسلامِ واقعی چیست؟
ﻣﻰگوید: اسلامِ واقعی هیچگاه اجرا نشده است.

داستانِ اسلامِ مسلمانان مثلِ این است به شخصی بگویی چه میوهﺍی را دوست داری و او بگوید موز، چون موز تُرش و آبدار و گِرد است و رنگِ پرتقالیِ قشنگی هم دارد.
حال موزی را نشانش بدهی او خواهد گفت: نه این موز واقعی نیست...!
موز واقعی تُرش و آبدار و گِرد و پرتقالی است...!!!

مسلمانی به ما گفت: اگر راست می‌گویید یک آیه مانندِ قرآن بیاورید...

(سورۀ محمّد، آیۀ ۴): «هنگامی که با کافران در میدانِ جنگ رو به رو می‌شویـد گردن‌هایـشان را بـزنـید، و همچـنان ادامه دهیـد تا به اندازۀ کافی دشمن را در هم بکوبید، در این هنـگام اسیـران را محکم ببنـدید، سپس بر آنﻫﺎ منّت گذارید و (آزادشان کنید) یا در برابرِ آزادی از آنﻫﺎ غَرامت بگیرید»

آیۀ مـن: هرگز بخاطرِ باور و عقیدۀ دیگران با آنان نجنگید، خدای هرکس آن است که خِرَد او ﻣﻰگوید، جنگ برای دین و باور موجبِ ننگِ مقامِ شامخِ انسان است. هرگز کوشش نکنید باور و عقیدۀ خود را بر دیگران تحمیل کنید، دیگران را کافر و نجس ننامید و اگر کسی از دینِ شما خارج شد، مُرتد ننامیدش و دستورِ قتلش را صادر نکنید، هرکس آزاد است هرگونه می‌خواهد باورهای شخصیﺍش را برگزیند.

با شرمندگی، دوستِ مسلمانِ گرامی، من ﻧﻤﻰتوانم یک آیه مانندِ آنچه پیامبر اسلام گفته، بیاورم، من به انسانیّت عمیقاً باور دارم.

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

mohamads;822867 نوشت:
اسلام چیست؟

و امّا مسلمان کیست؟!

مسلمان شخصی است که مسلمان است ولی از اسلام چیزی زیادی ﻧﻤﻰداند! و قرآن را تا بحال به زبانِ خود نخوانده!


بسم الله الرحمن الرحیم
شبهه داشتن در مورد یک موضوع نه تنها امر ناپسندی نیست بلکه امری مورد تایید است زیرا سبب می شود تا انسان در پی جواب بر آید و در مورد رد یا قبول آن موضوع به یک جمع بندی برسد.
اما آنچه ناپسند است ایجاد شبهه با انگیزه تحریک افکار و غبار آلود کردن یک فضا برای دست یافتن به یک غرض خاص است خصوصاً زمانی که در ارائه یک شبهه دست به تحریف حقایق زده شده باشد و آنان را وارونه جلوه داده باشند.
در هر حال:
اسلام آخرین دین آسمانی است که خداوند برای بشر نازل کرده است و مسلمان، فردی است که با تحقیق، اصول این دین را پذیرفته است و ملتزم به قوانین (فروع دین) آن شده باشد.
لذا یکی از شرائط در پذیرش دین اسلام تحقیق در اصول آن است. البته معنای تحقیق در دین این نیست که افراد متخصص در دین خود شوند یا اطلاعات بالائی نسبت به دین خود داشته باشند زیرا این امر نه عقلاً پذیرفته است و نه هیچ عاقلی چنین توقعی را از فرد متدین به یک دین (هرچند غیر اسلام) دارد.
با توجه به این مسئله می گوئیم اگر فردی بیان داشت مسلمان است اما هیچ از اسلام نمی داند یا اطلاعات او از اسلام اندک است از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست و بر خلاف توصیه های اسلام ناب است.

mohamads;822867 نوشت:
اگر پرسشی در موردِ دینش از او بپرسید، خود را فاقدِ سَواد در دین ﻣﻰداند و شما را به علمای دینی ارجاع ﻣﻰدهد!

طبق آنچه بیان شد مشخص است که کجا ادعای بی اطلاعی از دین، مذموم است و کجا مورد مذمت دین نیست. علاوه بر آن ارجاع به علمای دین، ارجاع به متخصص است که آن نیز عقلاً درست و به جاست.

mohamads;822867 نوشت:
اگر زیاد سؤال کنید شما را کافر ﻣﻰنامد

آنچه بیان شده است تهمت به اسلام است. اسلام نه تنها فردی را که زیاد سوال می کند کافر نمی داند بلکه از آن نیز استقبال می کند تا جائی که حتی دستور داده اگر در میدان جنگ فردی خواست در مورد دین بررسی کند او را مهلت دهید تا تعالیم دین را بشنود و سپس او را با به جایگاهش بازگردانید.(چه پذیرفته باشد و چه نه)
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ‏ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (6/ توبه)
و اگر كسى از مشركان از تو پناه بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود و در آن بينديشد؛ سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.

mohamads;822867 نوشت:
و اگر محکومش کنید شما را مُرتد ﻣﻰنامد!

به صرف اینکه فردی یک مسلمان را محکوم کرد اسم مرتد بر او نهاده نمی شود بلکه از دیدگاه اسلام مرتد (که در لغت به معنای برگشتن است) به مسلمانی گفته می شود که از دین بازگردد و به اظهار بی دینی بپردازد که حکمش بر اساس تعالیم اسلام اعدام است و فلسفه این حکم را می توانید در آدرس زیر مطالعه فرمائید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/67086

mohamads;822867 نوشت:
اگر حرفﻫﺎی او را قبول نکنید به ﺑﻰسَوادی متّهم ﻣﻰشوید!

این سخن تهمت به اسلام است و گویا مستشکل قصد داشته با بازی کردن با الفاظ به تحریک احساسات مخاطبان بپردازد.

mohamads;822867 نوشت:
اگر به او بگوئید: چرا محمّد ۲۰ زن داشته؟
به شما ﻣﻰگوید: حتماً حکمتی بوده!

اولاً پیامبر در طول عمر شریفشان تنها با 12 زن ازدواج نمودند نه 20 زن.(برخی از این ازدواج ها بعد از فوت یک همسر یا چند همسر انجام می شده است و پیامبر این دوازده همسر را در یک زمان نداشته اند)
http://www.soalcity.ir/node/1084
ثانیاً دلایل و قرائن بسیاری وجود دارد که این ازدواج ها با انگیزه خوشگذارنی و هوای نفس(العیاذ بالله) نبوده است قرائنی مثل اینکه 1- پیامبر در جوانی با زنی بیوه که 15 سال از خود ایشان بزرگ تر بوده اند ازدواج کرده اند و تا 50 سالگی با ایشان بوده اند و زنی دیگر اختیار نکردند.2- رد کردن پیشنهاد قریش برای ازدواج با دختران زیبا در مقابل دست برداشتن از دعوت خود.3- ازدواج کردن با زنان بیوه (به جز عایشه) و سالخورده همانند ام سلمه که خواستگاری پیامبر موجب حیرت او شد زیرا در سنی قرار داشت که دیگر کسی حاضر با ازدواج با او نبود.4- نداشتن فرزندان بسیار و ...
جهت مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/21865

mohamads;822867 نوشت:
گر به او بگوئید: چرا الله به محمّد گفته اگر کسی به دینِ تو نیامد دست و پای آن را بر خلافِ جهتِ همدیگر قطع کن؟! (سورۀ مائده، آیۀ ۳۳)
ﻣﻰگوید: منظورِ الله چیزِ دیگری بوده!

ای کاش مستشکل خود آیه را بیان می کرد و بعد دنبال گرفتن نتیجه می بود.
خداوند در آیه 33 سوره مائده می فرماید:
إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (33) إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (34)
ترجمه:
33- كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى‏خيزند و در روى زمين دست به فساد مى‏زنند.(و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‏برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند.
34- مگر آنها كه قبل از دست يافتن شما بر آنان توبه كنند، بدانيد (خدا توبه آنها را مى‏پذيرد) خداوند آمرزنده و مهربان است.
بر اساس این آیه می گوئیم:
اولاً کسی که به دین پیامبر در نیامده است حکمش اعدام و امثال آن نیست بلکه او فردی آزاد و مختار است و کسی حق برخورد با او را ندارد همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید: لا اکراه فی الدین(256 بقره) در پذیرش دین اجباری نهفته نیست (هر که می خواهد بپذیرد و هر که نمی خواهد نپذیرد)
ثانیا: آیه اصلاً در مورد افرادی که به دین پیامبر در نیامده اند صحبت نمی کند؛ بلکه همانگونه که مشخص است آیه در مورد افراد محارب سخن می گوید یعنی عده ای که در زمین به فساد پرداخته اند و بر جان و مال مردم تعرض کرده اند که آیه این عمل آنان را مصداق مبارزه با خدا و رسولش می داند و جزای این اقدام وحشیانه را یکی از این موارد معرفی نموده است 1- کشته شدن با شمشیر و امثال آن 2- به دار آویخته شدن 3- قطع کردن یک دست و یک پا که در جهت مخالف هم باشند( طبق روایات شیعه مقصود قطع انگشتان دست و پا است نه خود دست و پا) 4- تبعید .
بدون شک این مجازات ها عامل بازدارنده ای برای افراد خواهد بود تا در زمین مشغول به فساد نشوند.
ثالثاً با وجود تمام این مسائل باز هم رحمت الهی باری دیگر شامل این افراد شده و خداوند در مورد آنان می فرماید: اگر قبل از دستگیر شدن توبه کنند بخشیده می شوند (البته مسائل حق الناس باید جبران شود)

mohamads;822867 نوشت:
اگر بگوئید الله در قرآن به مسلمانان ﻣﻰگوید: کافران را در هر جا یافتید بکشید! (سورۀ توبه، آیۀ ۵)
به شما ﻣﻰگوید: حرف حرفِ الله است، ولی اسلام به حقوقِ مَردم و حقوقِ بَشر احترام ﻣﻰگذارد!!

ای کاش مستشکل آیات را تقطیع نمی کرد و تنها بخشی که به نظرش آمده را به عنوان اشکال مطرح نمی کرد. اگر آیات قبل بیان می شود برای مخاطب واضح می شود موضوع آیا در مورد عده ای از مشرکین است که با مسلمانان عهد و پیمان بستند تا خیانت نکنند اما بر این عهد استوار نمانند و از پشت خنجر زدند. اما در مقابل خداوند به این مشرکان چهار ماه فرصت دادند که یا از سرزمین مسلمانان هجرت کنند یا در این چهار ماه آماده جنگ شوند (آیا این غیر از رافت است که چهار ماه به دشمن مهلت داده می شود؟) و یا اینکه مسلمان شوند.
در ادامه خداوند می فرماید: بعد از این چهار ماه دیگر رأفتی نیست و این مشرکان هر کجا یافته شوند دستگیر و یا کشته می شوند.
لذا می گویم آیه مورد خاصی دارد و عمومیت ندارد.
جهت مطالعه بیشتر به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=29227

mohamads;822867 نوشت:
گر از زنان بپرسید، ﻣﻰگوید: بهشت زیر پای مادران است ولی شما مجازید ۴ و یا بیشتر، چند همسر داشته باشید! (سورۀ نساء، آیۀ ۳)

وجود بهشت در زیر قدم مادران هیچ منافات و تضادی با مساله جواز تعدد ازدواج ندارد. تعدد ازدواج، علل متعددی دارد که همین علل سبب شده که نه تنها در اسلام بلکه در دیگر جوامع نیز مطرح باشد.
جهت مطالعه بیشتر می توانید به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/56037

mohamads;822867 نوشت:
اگر از کافران (دگر اندیشان) بپُرسی، ﻣﻰگوید: که آنان حقّ و حقوقی دارند، ولی اگر آنﻫﺎ را به اسارت بگیریم، تجاوز به زنان کافران، حقِ مُسلمِ مسلمانان است! (سورۀ نساء، آیۀ ۲۴)

در آیه 24 سوره نسا خداوند می فرماید: وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ... و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه مالك شده‏ايد.
طبق این آیه مرد با زنی که شوهر دارد،(از هر دینی که باشد) نمی تواند ازدواج کند منتهی یک استثنا به این حکم خورده است به این صورت که اگر زن یا زنان کافری، به جنگ علیه مسلمانان پرداختند و در جنگ به اسارت مسلمانان در آمده باشند خداوند این اسارت را به منزله طلاق آن زن یا زنان می داند و اجازه می دهد که این زن در جامعه اسلامی مجدد ازدواج کند.
فلسفه اين حكم در حقيقت اين است كه اين گونه زنان يا بايد به محيط كفر بازگشت داده شوند، و يا بدون شوهر هم چنان در ميان مسلمانان بمانند و يا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج ديگرى نمايند، صورت اول بر خلاف اصول تربيتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر اين تنها راه همان راه سوم است(تفسیر نمونه, ج 3، ص333)
جهت مطالعه بیشتر به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://pasokhgoo.ir/node/37834

mohamads;822867 نوشت:
و در نهایت اگر بگوییم که تمامِ این احکام در بینِ گروهﻫﺎی اسلام گرا مثلِ: داعش، بوکوحرام و القاعده در حالِ اجرا است!
ﻣﻰگویند: این اسلامِ واقعی نیست!

گروه هائی از قبیل داعش و القاعده و... که با نام اسلام ظهور کرده اند و مدعی اند در حال اجرای احکام اسلامی هستند در حقیقت نه مسلمان هستند و نه اسلام را آنگونه که هست می شناسند. اینان تنها بخشی از احکام را دیده اند اما ندانسته اند یا نخواستند بدانند که کجا و چگونه قابل اجرا است (ولی به نظر می دانند اما غرض چیزی دیگر است)
اینان دیده اند در اسلام حکم جهاد است اما نفهمیده اند که جهاد با چه کسی، کی و کجا قابل اجراست.
حکم گرفتن اسیر را دیده اند اما نمی دانند چه کسی را می توان اسیر کرد، کی می توان اسیر کرد و با او چه رفتاری را باید داشت و دیگر مسائل.
برداشت این گروه ها همانند برداشت این مستشکل از متون اسلام است و در حقیقت اسلامی است که آنان می خواهند درک کنند نه اسلامی که نازل شده از جانب خداوند است.
اهداف این گروه از تشکیل این گروه با آنچه پیامبر صلی الله علیه و اله در پی آن بود کاملاً در تضاد است. هدف اسلام هدایت انسان ها بوده است نه قتل و خونریزی و یا به اجبار مسلمان کردن برخی انسان ها و هدایت آنان.

mohamads;822867 نوشت:
مسلمانی به ما گفت: اگر راست می‌گویید یک آیه مانندِ قرآن بیاورید...

(سورۀ محمّد، آیۀ ۴): «هنگامی که با کافران در میدانِ جنگ رو به رو می‌شویـد گردن‌هایـشان را بـزنـید، و همچـنان ادامه دهیـد تا به اندازۀ کافی دشمن را در هم بکوبید، در این هنـگام اسیـران را محکم ببنـدید، سپس بر آنﻫﺎ منّت گذارید و (آزادشان کنید) یا در برابرِ آزادی از آنﻫﺎ غَرامت بگیرید»

آیۀ مـن: هرگز بخاطرِ باور و عقیدۀ دیگران با آنان نجنگید، خدای هرکس آن است که خِرَد او ﻣﻰگوید، جنگ برای دین و باور موجبِ ننگِ مقامِ شامخِ انسان است. هرگز کوشش نکنید باور و عقیدۀ خود را بر دیگران تحمیل کنید، دیگران را کافر و نجس ننامید و اگر کسی از دینِ شما خارج شد، مُرتد ننامیدش و دستورِ قتلش را صادر نکنید، هرکس آزاد است هرگونه می‌خواهد باورهای شخصیﺍش را برگزیند.

با شرمندگی، دوستِ مسلمانِ گرامی، من ﻧﻤﻰتوانم یک آیه مانندِ آنچه پیامبر اسلام گفته، بیاورم، من به انسانیّت عمیقاً باور دارم.

برداشت مستشکل از این آیه (که آن را با سبک خاصی بیان داشته است تا احساسات مخاطب را برانگیزاند)نیز همانند آیات قبل است.
خداوند در آیه 4 سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و اله می فرماید:
فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ
و هنگامى‏كه با كافران جنايت‏ پيشه در ميدان جنگ روبرو شديد گردنهايشان را بزنيد، تا آنها را از پا در آوريد؛ در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد؛ سپس يا منّت گذاريد و آزادشان كنيد يا در برابر آزادى از آنان فديه [ غرامت‏] بگيريد؛ و آزادشان كنيد؛ و اين وضع را ادامه دهيد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد؛ آرى وظيفه اين است؛ و اگر خدا مى‏ خواست خودش آنها را مجازات مى‏كرد، امّا مى‏ خواهد بعضى از شما را با بعضى ديگر بيازمايد؛ و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمى‏برد. (4)
خداوند در این آیه به چگونگی مبارزه در میدان جنگ و بعد از آن می پردازد اما صحبتی در این موارد که چه زمانی می توان جنگ را شروع کرد، با که می توان جنگ کرد، جهاد دفاعی باشد یا خیر و... چیزی بیان نکرده است.
اما مستشکل از جانب خود (و برخلاف محتوای آیه) به این نتیجه رسیده است که اگر دیگری دین ما را قبول نکرد باید با او مبارزه کرد تا کشته شود در حالی که نه پذیرفتن دین از دیدگاه اسلام اجباری است و نه اسلام قصد دارد دین را به اجبار و زور شمشیر به دیگران تحمیل کند.
اسلام در پی جنگ نیست و اگر جنگی صورت گرفته است این طرف مقابل است که این جنگ را به اسلام تحمیل می کند مثلا نمی گذارند حقایق به مردم برسد تا خود انتخاب کنند بلکه به اجبار می خواهند جلوی آن را بگیرند یا آنکه به عده ای ظلم می کنند و برای دفع آنان چاره جز جهاد در مقابلشان نیست و امثال آن.
برای مطالعه بیشتر در مورد جهاد در اسلام می توانید به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/36851

موضوع قفل شده است