جمع بندی روزمرگی و بی تفاوتی در جامعه اسلامی ؛ چرا؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روزمرگی و بی تفاوتی در جامعه اسلامی ؛ چرا؟

چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده دارد انقدر روزمرگی و بی تفاوتی وجود دارد؟
و چرا در جامعه ای که اسوه های انسانی را بعنوان پیشوا و امام دارد انقدر فساد و تباهی و طلاق و درگیی زیاد است؟
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟
و ..
به نظر شما تقصیر کیست؟

خ.ا.ی.ن;822570 نوشت:
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟

چون دشمن اومده معنی آرمانگرایی رو در ذهن ما عوض کرده این از سایت ویکی پدیا هست معنی آرمانگرایی رو ببینید:

آرمان‌گرایی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

آرمان‌گرایی[۱] یا ایدئالیسم اخلاقی[۲]، به معنی ستایش یا دنبال کردن اصول یا اهداف متعالی یا حقیقی و به تعبیر دیگر، پیگیری مصرانه «آرمان» یا «ایده‌آل» است.[۳] این مفهوم معمولاً در برابر واقع‌گرایی قرار می‌گیرد که به معنی تسلیم شدن در برابر واقعیت‌هاست.[۴]

:Lflasher:حالا سخنان رهبر رو در رابطه با آرمانگرایی ببینید:

یکی از فرائض هم فرائض دانشجویی است. قشر دانشجو یک قشر ممتاز است، یک قشر ویژه است؛ به دلایلی که من در این جلسات ماه رمضان سالها با دانشجوها مکرّر گفتم و دیگر نمیخواهم تکرار بکنم؛ یک فرائضی دارد. اوّلین فریضه‌ی دانشجویی عبارت است از آرمان‌خواهی. یک‌عدّه‌ای تبلیغ میکنند و وانمود میکنند که آرمان‌خواهی مخالف واقع‌گرایی است؛ نه آقا، آرمان‌خواهی مخالف محافظه‌کاری است، نه مخالف واقع‌گرایی. محافظه‌کاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظه‌کاری است. معنای آرمان‌گرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمان‌گرایی است. چشمتان به آرمانها باشد. این اوّلین فریضه‌ی دانشجو است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

خ.ا.ی.ن;822570 نوشت:
چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده دارد انقدر روزمرگی و بی تفاوتی وجود دارد؟
و چرا در جامعه ای که اسوه های انسانی را بعنوان پیشوا و امام دارد انقدر فساد و تباهی و طلاق و درگیی زیاد است؟
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟
و ..
به نظر شما تقصیر کیست؟

سلام و ادب

دوستان عزیز دیدگاهها و نظرات خودشان را مرقوم بفرمایند در خدمت عزیزان هستیم. ملتمس دعا

خ.ا.ی.ن;822570 نوشت:
چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده دارد انقدر روزمرگی و بی تفاوتی وجود دارد؟
و چرا در جامعه ای که اسوه های انسانی را بعنوان پیشوا و امام دارد انقدر فساد و تباهی و طلاق و درگیی زیاد است؟
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟
و ..
به نظر شما تقصیر کیست؟

[=book antiqua]با سلام و تشکر@};-

سؤالات شما عنوانی کلی و سرآغاز مبحثی است که دامنه های زیادی داشته و اگر بخواهیم به تفصیل وارد شویم حداقل در حد یک مقاله می طلبد تا عوامل مختلف آن را بررسی کنیم اما در این مجال پس از ذکر چند مقدمه باختصار به عوامل آن اشاره می کنیم:

اول. سؤالات شما و مجموعه سؤالات مرتبط به آن به یک سؤال مشخص باز می گردد و آن اینکه "چرا جامعه دینی ما علیرغم دارا بودن سرمایه های معنوی گوناگون از حقیقت خویش فاصله گرفته است؟"

دوم. در مواجهه با این دسته از سؤالات نباید در دام نگاه صد در صد بدبینانه که آفت نگاه عالمانه، موشکافانه و واقع گرایانه است شویم چنانکه نباید به اشتباه با نگاه صد در صد خوشبینانه از عوامل و موانع عقب ماندگی و دور شدن جامعه از پیشرفت و سعادت غافل شد.

سوم. در بررسی موضوعات و سؤالاتی از این دست باید به هر دو دسته عوامل درونی و بیرونی که در پیشرفت، تعالی و سعادت فرد و جامعه مؤثر هستند و نیز هر دو دسته موانع درونی و بیرونی که بر سر راه تعالی، پیشرفت و سعادت جامعه قرار دارند توجه نمود. بعلاوه باید سطح و ظرفیت عوامل تعالی بخش و سطح و ظرفیت موانع تعالی مورد مقایسه و بررسی قرار گیرد تا بتوان به یک جمعبندی جامع و مانع و دقیقی دست یافت. بعبارتی نباید گرفتار یک جانبه نگری شد. قضاوت در باره شرایطی که در آن هستیم و انتظاری که نسبت به جامعه ایده آل داریم منوط به نگرش سیستمی و بررسی همه عوامل و موانع و شرایط و اقتضائات داخل در بحث است.

[=book antiqua]با این سه مقدمه به سراغ پاسخ سؤال مشخص مورد نظر پرسشگر محترم می رویم:

1. خداوند انسان را موجودی مختار و انتخابگر آفریده و البته خوبی و بدی را به وی الهام نموده و به سلاح عقل که حجت درونی است و سلاح هدایت انبیاء الهی که حجت بیرونی است مجهز نمود. در این میان میل و کشش طبیعی انسان بیش از آنکه بیشتر به سوی معنویات و تعالی و صعود باشد خواسته یا ناخواسته متمایل به سوی مادیات، پستیها و سقوط است. در مثل حکایت انسان بمثابه آب است که وقتی رها می شود بطور طبیعی میل و کشش به سوی سقوط و نشیب و پایین دست دارد و اگر بخواهیم آن را به سمت و سوی بالا هدایت کنیم باید بوسیله قدرت موتور محرکه و دیگر اسبابی اینچنینی باشد.

2. چنانکه گفتیم خداوند این اسباب هدایت را در اختیار بشر قرار داده تا با تمسک بدانها (عقل و فطرت و وجدان و هدایت انبیاء یعنی کتب و رسل و دیگر حجج الهی) راه هدایت و سعادت خویش را بازشناسد اما در جبهه مقابل این اسباب، عوامل و موانعی از درون و بیرون بر سر راه هدایت یابی و ایمان و استقرار بشریت در این وادی نورانی به انحاء و طرق مختلف، ممانعت ایجاد می کنند. بی شک علیرغم تلاش جبهه حق و جنود عقل و نور، راه هدایت بر همگان روشن و ثابت می شود اما در نقطه مقابل، جبهه باطل از هیچ تلاشی برای ترویج تشکیک و تردید و شبهه افکنی، هواپرستی و دنیاطلبی، فریب و اغواگری، تاریک جلوه دادن حق و تخریب اعتقاد و اخلاق در نظر مؤمنان و حق طلبان فروگذار نمی کند.

3. تهدیداتی از درون فرد و جامعه، بشریت را تهدید می کنند که عبارتند از: جهل و نادانی، تنبلی و راحت طلبی، نسیان و فراموشی، دلبستگی های کاذب و دروغین، خودخواهی و نفس پرستی، شهوات گوناگون، استعداد فریب و ظاهرگرایی، تقلید کورکورانه و ... که همه اینها تحت اراده و اداره نفس اماره ی لجام گسیخته که اعدا عدوه است قرار دارند و تلاش می کنند تا انسان را از مسیر اصلی انسانیت خارج نموده به سمت و سوی مسیر ضلالت و گمراهی بکشانند.

4. تهدیدات بیرونی که فرد و جامعه را تهدید می کنند عبارتند از: جلوه های فریبنده دنیا و زرق و برق های کاذب، صاحبان زر و زور و تزویر، دشمنان دین و ملت، مکاتب گوناگون بشری از ایسم ها گرفته تا نحله ها و جریانات عرفانهای کاذب شرقی و غربی، اربابان طاغوت و مروجان دنیا و شهوت طلبی و ... که همه اینها جزو اعوان و انصار شیطان و ابلیس هستند که عدو مبین است و از هیچ تلاشی برای گمراهی، نابودی و هلاکت بشریت فروگذار نمی کنند.

5. اینهمه عوامل و موانع رنگارنگ گمراهی و ضلالت که بر سر راه بشریت قرار گرفته خواه ناخواه، بر ثبات ایمان، عقیده، اخلاق و عمل بشریت تأثیر منفی می گذارد و این وضعیت، اختصاص به زمان کنونی ندارد بلکه در طول تاریخ، از آغاز خلقت تا کنون، همین داستان جریان داشته و علیرغم وجود جلوه های هدایت و تلاش انبیاء الهی و حق مداران، بشریت بدلیل جهل و تنبلی، نسیان و فراموشی و هواخواهی و دنیاطلبی از ناحیه دشمنان درونی و بیرونی دین و راه سعادت ضربه های مهلک بسیاری خورده است و همیشه تاریخ، جاهلان و گمراهان و هواپرستان در اکثریت بوده و اهل جبهه حق و موحدان در اقلیت بوده اند.

6. با این وجود، جامعه شیعی در طول تاریخ علیرغم قرار داشتن در اقلیت، در مقایسه با پیروان دیگر مکاتب، نسبت به معتقدات و دیگر جهات ایمانی خود از ثبات و استقرار و پایبندی بیشتری برخوردار بوده و در مواجهه با دشمنان درونی و بیرونی انسانیت و هدایت، بدلیل دارا بودن بنیانها و مبانی فکری درست، دسترسی به الگوهای حقیقی اخلاق و عمل و ایثار و شهادت از مصونیت بیشتری نسبت به دیگر جوامع بشری برخوردار بوده است. البته این به معنای نادیده گرفتن نواقص و کاستی های اخلاقی، رفتاری و حتی عقیدتی در جامعه شیعی ما نیست زیرا انتظاری که از جامعه شیعی با آنهمه داشته ها و سرمایه های معنوی می رود بیش از اینهاست لکن نباید با قضاوت بسته و محدود و یکجانبه نگر، وضعیت موجود را خیلی سیاه و تیره و تار دید، بلکه باید از یکسو، با شناخت علل و عوامل مثبت، در جهت تقویت و تعالی آنها کوشید و از سوی دیگر، موانع و علل منفی و بازدارنده را نیز شناسایی و در جهت رفع آنها، تلاش نمود تا بتوان جامعه را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب منتقل کرد.

7. البته ناگفته نماند برای دستیابی به جامعه نسبتاً ایده آل و آرمانی و تحقق مدینه فاضله نسبی و مقابله با موانع پیش رو و خروج از تاریکی و تیرگی ها، دین و شریعت و اولیاء الهی و اصحاب معرفت، راهکارهای علمی و عملی بسیاری ارائه داده (که شناخت آنها بحثی مستقل می طلبد) که اگر حکومت و مردم دست به دست هم داده و در جهت پیاده کردن دستورات و برنامه های دین در جامعه تلاش کنند، قطعاً از موانع درونی و بیرونی نفس و شیطان و اعوان و انصارش رهایی یافته و راه سعادت را برای خویش هموار خواهد ساخت. در این میان نمی توان نوک پیکان تقصیر را متوجه یک کانون دانست بلکه در کنار عوامل و موانعی که بیان آن گذشت، می توان سهل انگاری و قصور کانونهای بسیاری نظیر ارکان مختلف جامعه و حکومت اعم از دولتی و غیردولتی، مراکز علمی، حوزوی و دانشگاهی، رسانه های عمومی و خصوصی، آموزش و پرورش، خانواده ها، حتی فرد فرد بشریت و ... را در این مسأله دخیل دانست. پس همه بنحوی در قصورات و کوتاهیها و فاصله داشتن جامعه ما با آن نقطه مطلوب مقصرند، که بررسی میزان و حدود آن نیاز به مطالعه و بررسی عالمانه و موشکافانه ای دارد که در رسالت و توان این تایپیک نیست.

8. از زاویه ای دیگر می توان، با نگاهی امیدوارانه و خوشبینانه که مبتنی بر وعده حق الهی مبنی بر فراهم آمدن زمینه های ظهور و تحقق حکومت عدل الهی است حتی نسبت به تلاش حداکثری اربابان طاغوت در جهت گسترش ظلم و تباهی و فساد، نگاهی قریب به خوشبینی داشت زیرا، از آنجاییکه فطرت های بشری ثابت و لایتغیر و نیز متمایل به عدل و نیکی و مخالف با ظلم و تعدی است. به اعتقاد نگارنده، هر قدر تلاش دشمنان دین و ملت برای تثبیت ظلم و فساد و تباهی بیشتر شود، زمینه های بازگشت بشریت به فطرت های پاک و الهی و عدالتخواهشان بیشتر فراهم می شود. بعبارتی چنانکه در اخبار و روایات آخرالزمان ذکر شده، اسباب ظهور حضرت حجت و تحقق حکومت جهانی مهدی (عج) زمانی فراهم می شود که همه جهان را ظلم و فساد و تباهی از سوی صاحبان زر و زور و تزویر فرا بگیرد.(1) و آنگاه است که مردم بر اساس ندای فطرتشان از همه مظاهر ظلم و فساد و تباهی تبری و بیزاری جسته و همه یکصدا و از عمق جان، موعود رهایی بخش را صدا می زنند و جهان منتظر آن لحظه است تا وعده حق الهی محقق شود.(2) از اینرو نباید گسترش فتنه ها، ضلالتها، فساد و تباهی ها و گمراهی ها موج ناامیدی را در انسان ایجاد کند و چنین تصور شود که با این وضعیت، به پایان راه سعادت و نجات رسیده ایم بلکه این شکاف می تواند سرآغاز وصلی دیگر؛ این تاریکی زمینه ساز وصال به نور حق و این بیابان مقدمه رسیدن به آب و آبادانی باشد. بقول معروف: در پس هر نشیبی فراز و پس از هر پستی بلندی در انتظار ماست.

[=book antiqua]موفق باشید ...@};-

پاورقی_____________________________________________________
1. [=book antiqua]يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلما و جوراً»؛ اربلي، كشف الفقه في معرفة الائمه، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص261.
2. [=book antiqua] ولقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادى الصالحون - ان فى هذا لبلاغا لقوم عابدین؛ «ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم (و مقرر داشتیم) كه بندگان صالح من (حكومت) زمین رابه ارث مى‏ برند در این سخن ابلاغ روشنى است براى گروه عبادت كنندگان»(انبیاء - 105 - 106).

خ.ا.ی.ن;822570 نوشت:
چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده دارد انقدر روزمرگی و بی تفاوتی وجود دارد؟
و چرا در جامعه ای که اسوه های انسانی را بعنوان پیشوا و امام دارد انقدر فساد و تباهی و طلاق و درگیری زیاد است؟
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟
و ..
به نظر شما تقصیر کیست؟

سلام مجدد@};-

اگر کمی مصداقی تر بخواهیم به دلایل روزمره گی و بی تفاوتی و گسترش فساد و تباهی و طلاق و درگیری بپردازیم؛ می توان موارد زیر را مورد اشاره قرار داد:

1. دوری و مهجوریت خانواده ها از معنویت و اخلاق: متأسفانه والدین بدلیل گرفتار آمدن در جلوه های فریبنده زندگی مادی و فاصله گرفتن از سنت های حسنه اسلامی (سبک زندگی دینی)، باز کردن درهای خانه و خانواده به روی فرهنگهای غیراسلامی و وارداتی غرب، وارد کردن امکانات و لوازم تکنولوژی غرب، بدون زمینه سازی فرهنگ استفاده درست از امکانات، فاصله گرفتن والدین از تقیدات دینی و اخلاقی و عادی شدن رفتارهای دون شأن فرهنگ اسلامی که موجب ترویج و شکل گیری آن در روح و ذهن و رفتار فرزندان می شود.

2. تساهل و تسامح در تربیت فرزندان: بسیاری از والدین، نه تنها هیچ برنامه ای برای تربیت صحیح اسلامی فرزندان خویش بر اساس آموزه های دینی و الگوهای حقیقی مکتب ندارند بلکه بالعکس در برابر رفتارهای ناصواب و گناه آلود فرزندانشان هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. در بسیاری موارد، حتی از طرف والدین مورد تشویق هم قرار گرفته و امکانات لازم و پول و سرمایه کافی برای اقدامات گناه آلود در اختیارشان قرار می گیرد، در برخی موارد، والدین با فرزندانشان، بده بستان می کنند، چون خودشان گرفتار برنامه های گناه آلود هستند برای اینکه فرزندانشان حافظ سِرِّ آنها باشند فرصت گناه را به یکدیگر قرض می دهند، بعضی والدین، تحت تأثیر برنامه های ماهواره ای، این رفتارها را در فرزندانشان طبیعی و عادی و اقتضاء سن و سالشان می دانند فلذا خود را به بی خبری می زنند. در برخی موارد؛ خانواده ها صرفاً سکوت می کنند و بدلیل انفعالی که دارند تنها از درون خود را سرزنش می کنند و ... این در حالی است که والدین نسبت به تربیت دینی و انسانی فرزندانشان مسئولند و باید پاسخگو باشند.

3. تعطیلی وظیفه دینی "تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر" که بعبارتی همان امر بمعروف و نهی از منکر است: متأسفانه جامعه ای که در آن امر بمعروف و نهی از منکر تعطیل شود، در حقیقت جامعه ای مرده است و نه تنها دچار روزمره گی که دچار اضمحلال و عقب افتادگی خواهد شد. چنانکه شاهد همین وضعیت اسفبار هستیم، حجب و حیا و عفت و پاکی و پاکدامنی روز به روز جای خود را به بی حجابی و بی حیایی و فساد و خواری و خفت و گناه و پستی می دهد. و این وضعیت نامبارک، نتیجه غفلت فرد و جامعه از این فریضه الهی است.

4. نابسامانی وضعیت آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت: متأسفانه علیرغم توصیه های مکرر رهبر معظم انقلاب نسبت به دغدغه مندی و اهمیت دادن دولتمردان و همه ارکان نظام نسبت به ساختن بنبانهای علمی و عملی آموزش و پرورش و تربیت نیروی کارآمد و مؤثر برای تحقق بخشی امر تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم، متأسفانه عموماً دولتها با برنامه ریزی های فصلی و اقدامات سلیقه ای که ناشی از تفکرات مختلف حزبی، گروهی و جریان محور است، علیرغم تلاش حجمی و روتینی که در این راستا دارند، نه تنها قدم شایسته، مؤثر و سازنده ای در جهت تعلیم و تربیت آینده سازان این مملکت برنداشته اند بلکه در بسیاری موارد بدور از شایسته سالاری، تصمیم گیری ها و اقدامات اصولی؛ با تعیین مدیران غیرمتخصص و ناکارامد که عمدتاً ریشه در وابستگی های حزبی و گروهی دارد، بنبانهای علمی و عملی این دستگاه مهم و سرنوشت ساز را نیز ویران کرده و سرمایه های مادی و معنوی بسیاری را به باد داده اند. تبعات این مسامحه گری و اقدامات غیراصولی را امروزه در مهجوریت و دوری فرزندان مان از علم و معنویت و اخلاق و فاصله افتادن ایشان با کانونهای خانواده، مسجد و ... و تمایل ایشان به تفریحات ناسالم و کاذب و حرام می توان بعبنه مشاهده نمود.

دوستان عزیز؛ شما هم می توانید با ذکر مصادیق دیگری به تکمیل این پازل کمک کنید ...@};-

سلام

در جامعه اگر امربه معروف باشه روزمرگی پیش نمیاد
ایران متاسفانه داره شبیه فرانسه و المان میشه و مردم دچار بی تفاوتی شدن

حالا من که یادم نمیاد ولی قدیمیا می گقتن اون قدیما اینطوری نبود دایم هر روز صبح زود امر به معروف میکردن تا سه نصف شب!!...واسه همین همش هیجان داشت

مثلا تریاکیا رو با ماشین با دویستا سرعت دنبال میکردن حالا تریاکی که اصلا حال نداشت غلط بخوره همین که بوی مامورا رو میشنید یکجوری پابرهنه دنپایی به دست می افتاد تو کوچه خیابون ویراژ میداد که اصلا مامورا از گرفتنش پشیمون میشدن ولش میکردن !

و خیلی چیرای دیگه که متاسفانه مسئولین فتنه به دستور انگلیس و آمریکا امربه معروف رو دستش و کوتاه کردن و اون هیجان ایرانی از بین رفت همه تریاکی شدن یک دفعه دیدن موبایل مثل نخود لوبیا همه جا ریخته اینترنت یهویی مفتی شد تو خونه ها چپ و راست همه طرف ماهواره ریخته طرف اصلا نمی دونه کدوم و نگاه کنه!

با این اوضاع هیچ کس مگه با هم دیگه حرف میزنه ...همه افسرده شدن دارن می میرن!

من فکر می کنم مساله بسیار بزرگتر از فساد اخلاقی وجنسی می باشد . فسادهای اقتصادی رباخواری دروغگویی و نفاق و فریبکاری و تهمت و...حتی درمیان مسئولین ودر رسانه ملی به امری عادی تبدیل شده است.

سلام مجدد@};-

بی توجهی به تربیت دینی نسل آینده ساز کشورمان اعم از کودکان و نوجوانان که بدلیل اینکه زمین وجودشان بکر و دست نخورده است و استعداد فوق العاده ای در پذیرش بذر تعهد و اخلاق و مسئولیت پذیری دارد از جمله برنامه های اساسی انسان سازی وجامعه سازی است که متاسفانه علیرغم اینکه جزو اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و وظیفه ای همگانی است، بشدت مورد غفلت قرار گرفته و از دغدغه ها خارج شده است.

برای تحقق این مهم تنها کانون خانواده مسئول نیست بلکه حکومت، رسانه های صوتی و بصری و نوشتاری، معلمان و مربیان، روحانیت و مراکز حوزوی و دانشگاهی، مراکز فکری و فرهنگی، دوستان و همسالان، فامیل و بستگان و همه کسانی که ظرفیتی برای تأثیرگذاری دارند در این رابطه مسئولند.

[=book antiqua] دوستان مشارکت کنند.@};-

خ.ا.ی.ن;822570 نوشت:
چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده دارد انقدر روزمرگی و بی تفاوتی وجود دارد؟
و چرا در جامعه ای که اسوه های انسانی را بعنوان پیشوا و امام دارد انقدر فساد و تباهی و طلاق و درگیی زیاد است؟
و چرا هیچ کسی آرمانگرا و آرمان طلب نیست؟
و ..
به نظر شما تقصیر کیست؟

بر خلاف تصور شما من فکر میکنم همه انسانها آرمانگرا هستند .
یکی ارمانش میشه قهرمانهای تخیلی یکی میشه یه فوتبالیست و یکی هم ارمانش میشه سارتر و نیچه .

یکی آرمانش میشه اینکه بتونه طی طریق بکنه و میره مرتاض میشه .
یکی ارمانش میشه اینکه در آسمون پرواز کنه و 1 ماه پول هاش رو جمع میکنه و سوار هواپیمل میشه .
یکی آرمانش میشه اینکه بتونه در آسمون پرواز کنه و میره دنبال ساختن هواپیما
یکی ارمانش میشه اینکه بتونه در آسمون پرواز کنه و میره که سوپرمن بشه
یکی ارمانش میشه اینکه بتونه در اسمون پرواز کنه و میره در مورد حشراتی تحقیق میکنه که بر اثر تکامل تونستن پرواز بدون بال داشته باشند و سعی میکنه ابزاری بسازه که بدون استفاده از نیروی بالابری هوا پرواز بدون بال داشته باشه .
یکی هم میره سراغ تله کنزی و ...

بنابراین انسانها ارمان دارند و به نظرم همه به دنبال ارمانشون هستند . تنها بنا به تجربشون ممکن هست از مسیرهای متفاوتی استفاده کنند .

مشکور;826522 نوشت:
سلام مجدد@};-
بی توجهی به تربیت دینی نسل آینده ساز کشورمان اعم از کودکان و نوجوانان که بدلیل اینکه زمین وجودشان بکر و دست نخورده است و استعداد فوق العاده ای در پذیرش بذر تعهد و اخلاق و مسئولیت پذیری دارد از جمله برنامه های اساسی انسان سازی وجامعه سازی است که متاسفانه علیرغم اینکه جزو اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و وظیفه ای همگانی است، بشدت مورد غفلت قرار گرفته و از دغدغه ها خارج شده است.

برای تحقق این مهم تنها کانون خانواده مسئول نیست بلکه حکومت، رسانه های صوتی و بصری و نوشتاری، معلمان و مربیان، روحانیت و مراکز حوزوی و دانشگاهی، مراکز فکری و فرهنگی، دوستان و همسالان، فامیل و بستگان و همه کسانی که ظرفیتی برای تأثیرگذاری دارند در این رابطه مسئولند.

[=book antiqua] دوستان مشارکت کنند.@};-

[=book antiqua]سلام دوستان عزیز@};-

بمنظور تحقق این مهم، راهکارهای تأثیرگذار بسیاری بر اساس تجربه 40 ساله و بر مبنای آموزه های انسان ساز دین (آیات و روایات) شناخته ام که به خانواده ها، معلمان و مربیان، کانونهای فکری و فرهنگی و همه کسانیکه دغدغه تربیت نسل آینده ساز را دارند توصیه می کنم:

اول. لازمه تأثیرگذاری کلام و رفتار ما در فضای خانه و خانواده، مدرسه و کانون، مسجد و هیأت، دانشگاه و محیط کار و ... اعتقاد قلبی و عمیق و صداقت و پاکی و خلوص درونی ماست چه در حوزه عقیده و چه در حوزه گفتار و رفتار ما. باید گفتار و رفتار ما شعاری و سمبلیک نباشد بلکه هنگام سخن گفتن و یا انجام هر رفتار نیک، باید همه سلولهای وجودی مان به آن گواهی دهد. این نسخه عملی بدون شک، در تربیت فرزندان و در تربیت همه کسانی که پیرامون ما قرار می گیرند تأثیر مستقیم و غیرقابل بازگشتی خواهد داشت.

دوم. کودکان و نوجوانان را از همان سنین کودکی و نوجوانی که وجودی پاک، بی آلایش و تأثیرپذیری دارند در کنار فوق برنامه های علمی و تحصیلی و سرگرمی های سالم و فوق برنامه های تفریحی نظیر استفاده از تلویزیون، بازی های کامپیوتری، داشتن امکانات صوتی و تصویری مانند تبلت و گوشی و ... بصورت برنامه ریزی شده با فضاهای معنوی و اجتماعات دینی نیز آشنا کنید. مثلاً گهگاهی آنها را با حالتی سرشار از شوق و محبت، با خود به مسجد، هیئت، محافل دینی و مذهبی، جلسه قرآن، دیدار علما، زیارت اماکن مقدسه امامزاده ها، صله ارحام، عیادت وابستگان بیمار، سرکشی از فقرا و محرومین و دیگر برنامه های معنوی خیر ببرید و در خلال این برنامه ها در راه رفت و یا برگشت در باره فضیلت و ارزش این اقدامات خداپسندانه با فرزندانتان گفتگو کنید و از احساس آنها از این کار خیر بپرسید تا در جان و نهادشان استقرار پیدا کند. بی شک، یکی از ضرورتهای تربیتی جامعه ما، آشناکردن فرزندان با مسجد و هیئت و محافل قرآنی و دینی است زیرا شکل گیری این ارتباط در نهاد کودکان، موجب واکسینه شدن آنها از خطرات و تهدیداتی است که در پیش روی آنها قرار دارد.

برای این منظور، در طول هفته، با فرزندانتان به مسجد، جلسه قرآن و هیئت بروید، تجربه نشان داده والدینی که در برنامه های معنوی مسجد، جلسات قرآن و هیئت، فرزندانشان را همراهی می کنند توفیق بیشتری در مکتبی شدن ایشان داشته اند. اگر این امکان میسور نیست، می توانند برنامه ای ترتیب دهند با دوستان و همسالان فرزندشان، این برنامه ها را پیگیری کنند.

البته کار فرهنگی و تربیتی بسیار ظریف و حساس است باید همچون باران با لطافت و آرامی دنبال و پیگیری شود زیرا اقدام تند و شتابزده همچون بارانهای سیل آسا شکننده، آسیب زا و البته مدت آن کوتاه است فلذا نتیجه مطلوب در اقدامات شتابزده حاصل نمی شود. بعبارتی باید از هرگونه افراط و تفریط در این قبیل برنامه ها بشدت پرهیز کرد. توضیح اینکه ظرفیت کودکان و نوجوانان متفاوت از بزرگسالان است فلذا باید بر اساس ظرفیت آنها و میزان شوق و اشتیاق و علاقمندی ایشان، مدت حضورتان را در جلسات قرآن، هیئت، مسجد و اماکن مذهبی تنظیم کنید تا موجب دلزدگی و تنفر آنها نشود.

سوم. مؤثرترین عامل در تربیت دینی کودکان و نوجوانان را می توان تقویت ارتباط عاطفی و محبت آمیز با ایشان دانست، فرزندان ما بشدت تشنه و شیفته ی محبت و عشق ورزیدن هستند. فلذا باید این رفتار همه کس پسند در رأس همه کارها قرار گیرد. در خلال برنامه های معنوی و تشویق و همراه کردن ایشان در محافل دینی و مذهبی باید این اکسیر بی بدیل به حد اعلای خود برسد، یعنی محبت را تشدید کرد. محبت قبل از اجرای برنامه، حین برنامه و پس از آن باید ثابت و رو به افزایش باشد. بگونه ای فرزند شما و یا کودکان و نوجوانانی که با شما در ارتباط هستند بطور محسوس متوجه اوج محبت و گرمای وجود شما در زمان ارتباط با برنامه های معنوی نظیر نماز، مسجد، هیئت، جلسه قرآن، زیارت و ... را احساس کنند. این آگاهی بشدت در عقیده و روح و روان آنها تأثیر گذاشته و بطور غیرقابل باوری آنها را عاشق این برنامه های معنوی انسان ساز می کند و شما بطور غیرمستقیم آنها را مکتبی ساخته اید.

[=book antiqua]مطمئناً مشارکت شما به غنای مباحث می افزاید ...@};-

[=book antiqua]سلام مجدد@};-

داستان غم انگیز دیگری که موجبات پیشامد کردن وضعیت اسفبار روزمرگی، بی تفاوتی، گسترش فرهنگ بی بندوباری و رواج منکر و محدودتر شدن معروف و فضیلتها در جامعه ما شده را می توان در مصداق زیر جستجو کرد. البته در این مجال، قصد طرح گلایه نیست زیرا (آن را که عیان است/ چه حاجت به بیان است) القصه:

متأسفانه چه بودجه های کلانی که در مراحل اجرائی و عملیاتی، در دستگاه های انتظامی و امنتیتی (پلیس و زندان و ...) بمنظور مقابله با ظلم، جرم، فساد، اعتیاد و ... صرف می شود که ثمرات آن چندان رضایت بخش نبوده و درمانها معمولاً مقطعی و زودگذرند و جامعه مدام از وجود ایم قبیل جرائم که معمولاً ناشی از عدم تربیت درست انسان است رنج می برند. و این در حالی است که اگر یکصدم این بودجه ها به مراکز فکری و فرهنگی و کانونهای قرآنی و دینی اختصاص داده شود، ثمرات بی نظیر آن در مرحله پیشگیری و مقابله با آسیبها بسیار نمایان تر و عینی تر خواهد بود.

متأسفانه مراکز و مجامع قرآنی و دینی، اگر نگوییم به هیچ وجه، چندان مورد توجه دولت و دستگاه های مسئول نبوده و مورد حمایت مادی و معنوی قرار نمی گیرند. از اینرو یا توانایی گسترش کار و جذب قرآن آموزان در مقاطع تحصیلی را نداشته و یا از پرداخت حقوق مربیان خود ناتوانند و یا بدلیل اینکه خودگردان هستند بسیاری از خانواده ها بدلیل بی بضاعتی حتی امکان پرداخت شهریه حداقلی این کلاسها را ندارند و یا پس از یک دوره، از ادامه ارتباط منصرف می شوند. در این میان حتی مسئولین بومی مناطق مختلف، بدلیل فقدان یک سیاست کلی و رسمی ابلاغ شده از سوی دولت و مجلس، علیرغم اینکه امکان حمایت مالی و یا تجمیع حمایتهای مقطعی از طریق دستگاه های مختلف منطقه را دارند حتی از حمایت معنوی، حضور در جلسات آنها، تشویق قرآن آموزان و یا تشکیل مجمع امور خیرین حامی قرآن نیز دریغ نموده و به کارهای قرآنی و تربیت دینی و فرهنگی به چشم اقداماتی غیرضروری و دسته دوم می نگرند. به جرأت می توان گفت: در جامعه ما که حقیقت و اساسش قرآنی و دینی است، در بین مسئولان و من تبع آنها متمکنین و متمولین، برنامه های دینی و قرآنی بشدت غریب و بی کس است.

متأسفانه همه مسئولین، داد از فرهنگ می زنند اما نمی دانم کدام فرهنگ منظور نظرشان است؟ در همین غربتکده قرآن و محافل قرآنی و دینی، شاهد آنیم که چه بودجه ها و حمایتهای مادی و معنوی بیشماری به اسم حمایت از فرهنگ، روانه مراکز و اماکن هنری، سینما و تئاتر و موسیقی و نظائر آن می شود. البته نگارنده مخالف برنامه های هنری مورد اشاره که منطبق با ارزشهای الهی باشد نیست لکن آیا فرهنگ ما تنها و تنها از نظر مسئولین به اقدامات هنری ختم می شود؟ آیا قرآن و دین و مکتب و اهل بیت و تربیت الهی و ارزشهای انسانی و ... خارج از مدار فرهنگ ایرانی اسلامی است؟

آیا کار یک پژوهشگر دینی، تلاش یک حافظ قرآن، زحمات مربیان نخبه ی دلسوز قرآن و حتی تلاش یک قرآن آموز، یا رفتارهای انسانی که احیاگر فضایل الهی و انسانی در سطح جامعه اند و ... کم ارزشتر از تلاش هنرمندان (کارگردانان، تهیه کنندگان و بازیگران) سینما و تئاتر و یا موسیقی نوازان و خوانندگان و یا بازیکنان عرصه های ورزشی است؟ اگر کمتر نیست! شما مقایسه کنید توجه مسئولین و پاداشهایی که به هنرمندان و بازیکنان عرصه های مختلف ورزشی داده می شود را با توجهات و عنایتهایی که به اهالی قرآن و اقدامات دینی و تربیتی دارند؟

[=book antiqua]تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل ...@};-

مارینر;826544 نوشت:
بنابراین انسانها ارمان دارند و به نظرم همه به دنبال ارمانشون هستند . تنها بنا به تجربشون ممکن هست از مسیرهای متفاوتی استفاده کنند .

سلام
این حرف شما منطقی هست و انسان همینه

اما حرف اصلی اینه که همه ارمان ها ایا از پشیمونی جلوگیری میکنن یقینا نه فقط از این همه راه یک راه هست که بن بست نیست و طرف در انتها این جمله رو نمیگه که «راه رو اشتباه اومدم عمرم حیف شد باختم!»

به نظرم مسئولین اشتباه کردن ایران باید یک کشور نظامی میشد کشور باید مملو از کارخونه های نظامی میشد
کارخونه اسلحه سازی کارخونه موشک سازی کارخونه تانک سازی کارخونه نفربر سازی کشتی سازی هلیکوپتر سازی هواپیما سازی توپ سازی نمی دونم چی و چی و چی بعد همه دانشجو ها رو میبردن توی او کار خونه فقط و فقط بگیرن شاتل درست کنن هیچ کس حق نداره حرف از گوجه کیلو چنده و مرغ کیلو چنده دلار کیلو چنده بزنه!

مسئولین بلد نبودن
من اگه ریس جمهور می بودم نمیزاشتم دانشجو فرار کنه بره برای خارجی ها هواپیما بسازه که... همه رو جلوشون و میگرفتم میبردم توی ازمایشگاه های مخفی زیر زمینی که شبیه پایگاه های فضایی موجودات کهکشانی توی فیلم ها هست و فقط شب و روز میگفتم که بگیرن انواع سلاح ها و تجهیزات هژمونی امپراتوری پارس بزرگ آینده را بسازن!

زیاد کرد میفروختیم به کشور های افریقایی خیلی هم ارزون و ازونا یکک ارتش بزرگ درست میکردیم و در اخر الزمان ازشون ناگهانی استفاده میکردیم!

مارینر;826544 نوشت:
بر خلاف تصور شما من فکر میکنم همه انسانها آرمانگرا هستند .
یکی ارمانش میشه قهرمانهای تخیلی یکی میشه یه فوتبالیست و یکی هم ارمانش میشه سارتر و نیچه .

یکی آرمانش میشه اینکه بتونه طی طریق بکنه و میره مرتاض میشه .
یکی ارمانش میشه اینکه در آسمون پرواز کنه و 1 ماه پول هاش رو جمع میکنه و سوار هواپیمل میشه .
یکی آرمانش میشه اینکه بتونه در آسمون پرواز کنه و میره دنبال ساختن هواپیما
یکی ارمانش میشه اینکه بتونه در آسمون پرواز کنه و میره که سوپرمن بشه
یکی ارمانش میشه اینکه بتونه در اسمون پرواز کنه و میره در مورد حشراتی تحقیق میکنه که بر اثر تکامل تونستن پرواز بدون بال داشته باشند و سعی میکنه ابزاری بسازه که بدون استفاده از نیروی بالابری هوا پرواز بدون بال داشته باشه .
یکی هم میره سراغ تله کنزی و ...

بنابراین انسانها ارمان دارند و به نظرم همه به دنبال ارمانشون هستند . تنها بنا به تجربشون ممکن هست از مسیرهای متفاوتی استفاده کنند .


سلام و ادب@};-

صحبت آغازگر تایپیک در باب آرمان طلبی و آرمان خواهی، آرمان های حقیقی اعم از آرمانهای پاک الهی و انسانی است نه آرمان های غیرحقیقی مادی و بشری. بله عموم بشر آرمان طلب هستند و آرمان و آرزو و اهداف و اغراضی را دنبال می کنند اما صحبت ما در این تایپیک فاصله گرفتن فرد و جامعه از آرمانهای حقیقی و الهی است نه آرمانهای غیرحقیقی و مادی.

باتشکر ...@};-

اتمچه;826686 نوشت:
سلام
این حرف شما منطقی هست و انسان همینه

اما حرف اصلی اینه که همه ارمان ها ایا از پشیمونی جلوگیری میکنن یقینا نه فقط از این همه راه یک راه هست که بن بست نیست و طرف در انتها این جمله رو نمیگه که «راه رو اشتباه اومدم عمرم حیف شد باختم!»

به نظرم مسئولین اشتباه کردن ایران باید یک کشور نظامی میشد کشور باید مملو از کارخونه های نظامی میشد
کارخونه اسلحه سازی کارخونه موشک سازی کارخونه تانک سازی کارخونه نفربر سازی کشتی سازی هلیکوپتر سازی هواپیما سازی توپ سازی نمی دونم چی و چی و چی بعد همه دانشجو ها رو میبردن توی او کار خونه فقط و فقط بگیرن شاتل درست کنن هیچ کس حق نداره حرف از گوجه کیلو چنده و مرغ کیلو چنده دلار کیلو چنده بزنه!

مسئولین بلد نبودن
من اگه ریس جمهور می بودم نمیزاشتم دانشجو فرار کنه بره برای خارجی ها هواپیما بسازه که... همه رو جلوشون و میگرفتم میبردم توی ازمایشگاه های مخفی زیر زمینی که شبیه پایگاه های فضایی موجودات کهکشانی توی فیلم ها هست و فقط شب و روز میگفتم که بگیرن انواع سلاح ها و تجهیزات هژمونی امپراتوری پارس بزرگ آینده را بسازن!

زیاد کرد میفروختیم به کشور های افریقایی خیلی هم ارزون و ازونا یکک ارتش بزرگ درست میکردیم و در اخر الزمان ازشون ناگهانی استفاده میکردیم!


سلام و تشکر@};-

دولت اسلامی باید دارای آرمان و هدف و برنامه جامع و مانع باشد، بعبارتی هرقدر بتواند در عرصه های مختلف تکنولوژی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... جامعه خود را پیشرفت ببخشد برای استقلال و تعالی کشور و مقاومت در برابر زیاده خواهی های استکبار ضروری و مفید فایده تر است. از اینرو تنها تمرکز روی یک برنامه و هدف نمی تواند موجبات تعالی و پیشرفت یک کشور و پایبندی بر استقلال و مقاومت را رقم زند و نیز نمی تواند از ظهور و بروز آسیبها پیشگیری کند.

بنابراین طرح شما مبنی بر صرفاً نظامی کردن کشور و بکارگیری همه سرمایه های مادی و انسانی در جهت پیشرفتهای نظامی، نادرست و ناکارآمد است.

موفق باشید ...@};-

سلام و ادب@};-

از جمله عوامل دیگری که غفلت و مسامحه و یا ضعف آن موجبات رشد و گستردگی ابعاد مختلف فساد در انحاء مختلفش اعم از انواع سوء استفاده های مادی و مالی نظیر اخذ و پرداخت رشوه، دزدی، پول شویی، حقوقهای نامتعارف، اخذ وامهای بدون حساب و کتاب و ...و گسترش فساد اخلاقی در سطح جامعه و برخی دستگاه های دولتی و خصوصی و ... شده، فقدان و یا ضعف نظارت عمومی و دستگاه های نظارتی کشور است. اگر همه مردم خود را در برابر مسائل نامتعارفی که در سطح جامعه و یا محیط کار و دستگاه های دولتی مشاهده می کنند مسئول بدانند و مسئولانه مشاهدات عینی خود را به دستگاه های مسئول و نظارتی اطلاع دهند و یا از طریق دستگاه های رسانه ای پیگیری کنند بسیاری از این زمینه های فساد و عوامل آن در نطفه خاموش شده و در جامعه رخداد نمی کند و سرمایه های عمومی کشور بازیچه دست سوءاستفاده گران قرار نمی گیرد.

البته از دستگاه های مسئول و ناظر و بویژه دستگاه قضائی کشور نیز انتظار بیشتری می رود بنحو جدی و قاطعانه تری با عوامل فساد برخورد کنند و نتایج آن را در اختیار عموم قرار دهند تا از طرفی برای کسانی که بدنبال فرصت سوءاستفاده هستند درس عبرتی باشد و هم مردم نسبت به اقدامات جدی نظام اسلامی با عاملان فساد، دلگرم و امیدوار شوند و انگیزه بیشتری برای عضویت در مجموعه نظارت عمومی کشور یافته و خود را در آبادانی و حفظ سرمایه های عمومی شریک کنند.

در این میان، رسانه های عمومی و اصحاب جراید نیز با بکارگیری تعداد بیشتری خبرنگار رسمی منطقه ای و محلی و غیررسمی و افتخاری می توانند نقش بسزایی در اطلاع رسانی اخبار عملکرد صحیح مدیران، بمنظور تشویق و تقویت آن و نیز اطلاع رسانی اخبار عملکردهای ناصواب و غلط مدیران و توضیح خواستن از ایشان و جلوگیری از ادامه روند نادرست کار ایفاء کنند.

در این فرایند تأکیداً عرض می کنم، نقش مردم بسیار کلیدی و حساس و سازنده است. متأسفانه بسیاری از مردم فقط از وضعیت فساد و سوءاستفاده ها می نالند اما وقتی از آنها می خواهیم عملکرد خلافی که از مدیر یا کارمند فلان مؤسسه دیده را به مراجع ذیصلاح نظارتی اطلاع دهد، طفره رفته و می گوید: به ما چه مربوط است! سری که درد نمی کند چرا دستمال ببندیم! و نظائر آن و عده ای هم با نگاهی کاملاً بدبینانه می گویند بابا کی رسیدگی می کند! فرض اینکه خبر دادیم چه فایده ای دارد! و یا اینها همه دستشان توی یک کاسه است!.

بی شک، مادامیکه نگاه مردم به قضیه نظارت و برخورد با فساد و عوامل آن، اینچینی باشد وضعیت همین خواهد بود که هست و نه تنها اصلاح و تغییری رخ نخواده داد بلکه اسفبارتر نیز خواهد شد.

موفق باشید ...@};-

بنام خدا

سؤال:
چرا جامعه ای که تجربه شهادت و خون دادن در راه عقیده داشته و اسوه های انسانی (امامان و شهیدان) را در خود دارد اینهمه فساد و تباهی و بی تفاوتی و روزمره گی وجود دارد؟

پاسخ :

با سلام و تشکر@};-

سؤالات شما عنوانی کلی و سرآغاز مبحثی است که دامنه های زیادی داشته و اگر بخواهیم به تفصیل وارد شویم حداقل در حد یک مقاله می طلبد تا عوامل مختلف آن را بررسی کنیم اما در این مجال پس از ذکر چند مقدمه باختصار به عوامل آن اشاره می کنیم:

اولاً. سؤالات شما و مجموعه سؤالات مرتبط به آن به یک سؤال مشخص باز می گردد و آن اینکه "چرا جامعه دینی ما علیرغم دارا بودن سرمایه های معنوی گوناگون از حقیقت خویش فاصله گرفته است؟"
ثانیاً. در مواجهه با این دسته از سؤالات نباید در دام نگاه صددرصد بدبینانه که آفت نگاه عالمانه، موشکافانه و واقع گرایانه است شویم چنانکه نباید به اشتباه با نگاه صد در صد خوشبینانه از عوامل و موانع عقب ماندگی و دور شدن جامعه از پیشرفت و سعادت غافل شد.
ثالثاً. در بررسی موضوعات و سؤالاتی از این دست باید به هر دو دسته عوامل درونی و بیرونی که در پیشرفت، تعالی و سعادت فرد و جامعه مؤثر هستند و نیز هر دو دسته موانع درونی و بیرونی که بر سر راه تعالی، پیشرفت و سعادت جامعه قرار دارند توجه نمود.

[=book antiqua] با این سه مقدمه به سراغ پاسخ سؤال مشخص مورد نظر پرسشگر محترم می رویم:

1. خداوند انسان را موجودی مختار و انتخابگر آفریده و البته خوبی و بدی را به وی الهام نموده و به سلاح عقل که حجت درونی است و سلاح هدایت انبیاء الهی که حجت بیرونی است مجهز نمود. در این میان میل و کشش طبیعی انسان بیش از آنکه بیشتر به سوی معنویات و تعالی و صعود باشد خواسته یا ناخواسته متمایل به سوی مادیات، پستی ها و سقوط است. در مثل حکایت انسان بمثابه آب است که وقتی رها می شود بطور طبیعی میل و کشش به سوی سقوط و نشیب و پایین دست دارد و اگر بخواهیم آن را به سمت و سوی بالا هدایت کنیم باید بوسیله قدرت موتور محرکه و دیگر اسبابی این چنینی باشد.

2. چنانکه گفتیم خداوند این اسباب هدایت را در اختیار بشر قرار داده تا با تمسک بدانها (عقل و فطرت و وجدان و هدایت انبیاء یعنی کتب و رسل و دیگر حجج الهی) راه هدایت و سعادت خویش را بازشناسد اما در جبهه مقابل این اسباب، عوامل و موانعی از درون و بیرون بر سر راه هدایت یابی و ایمان و استقرار بشریت در این وادی نورانی به انحاء و طرق مختلف، ممانعت ایجاد می کنند. تهدیداتی از درون فرد و جامعه، بشریت را تهدید می کنند که عبارتند از:

جهل و نادانی، تنبلی و راحت طلبی، نسیان و فراموشی، دلبستگی های کاذب و دروغین، خودخواهی و نفس پرستی، شهوات گوناگون، استعداد فریب و ظاهرگرایی، تقلید کورکورانه و ... و تهدیداتی از بیرون، که فرد و جامعه را تهدید می کنند عبارتند از: جلوه های فریبنده دنیا و زرق و برق های کاذب، صاحبان زر و زور و تزویر، دشمنان دین و ملت، مکاتب گوناگون بشری از ایسم ها گرفته تا نحله ها و جریانات عرفانهای کاذب شرقی و غربی، اربابان طاغوت و مروجان دنیا و شهوت طلبی و ...

که همه اینها جزو اعوان و انصار شیطان و ابلیس هستند که دشمن شناخته شده بشر است و از هیچ تلاشی برای گمراهی، نابودی و هلاکت بشریت فروگذار نمی کنند. این همه عوامل و موانع رنگارنگ گمراهی و ضلالت که بر سر راه بشریت قرار گرفته خواه ناخواه، بر ثبات ایمان، عقیده، اخلاق و عمل بشریت تأثیر منفی می گذارد و این وضعیت، اختصاص به زمان کنونی ندارد بلکه

در طول تاریخ، از آغاز خلقت تا کنون، همین داستان جریان داشته و علیرغم وجود جلوه های هدایت و تلاش انبیاء الهی و حق مداران، بشریت بدلیل جهل و تنبلی، نسیان و فراموشی و هواخواهی و دنیاطلبی از ناحیه دشمنان درونی و بیرونی دین و راه سعادت ضربه های مهلک بسیاری خورده است و همیشه تاریخ، جاهلان و گمراهان و هواپرستان در اکثریت بوده و اهل جبهه حق و موحدان در اقلیت بوده اند.
با این وجود، جامعه شیعی در طول تاریخ علیرغم قرار داشتن در اقلیت، در مقایسه با پیروان دیگر مکاتب، نسبت به معتقدات و دیگر جهات ایمانی خود از ثبات و استقرار و پایبندی بیشتری برخوردار بوده و در مواجهه با دشمنان درونی و بیرونی انسانیت و هدایت، بدلیل دارا بودن بنیانها و مبانی فکری درست، دسترسی به الگوهای حقیقی اخلاق و عمل و ایثار و شهادت از مصونیت بیشتری نسبت به دیگر جوامع بشری برخوردار بوده است.

3. البته ناگفته نماند برای دستیابی به جامعه نسبتاً ایده آل و آرمانی و تحقق مدینه فاضله نسبی و مقابله با موانع پیش رو و خروج از تاریکی و تیرگی ها، دین و شریعت و اولیاء الهی و اصحاب معرفت، راهکارهای علمی و عملی بسیاری ارائه داده (که شناخت آنها بحثی مستقل می طلبد) که اگر حکومت و مردم دست به دست هم داده و در جهت پیاده کردن دستورات و برنامه های دین در جامعه تلاش کنند، قطعاً از موانع درونی و بیرونی نفس و شیطان و اعوان و انصارش رهایی یافته و راه سعادت را برای خویش هموار خواهد ساخت. در این میان نمی توان نوک پیکان تقصیر را متوجه یک کانون دانست بلکه در کنار عوامل و موانعی که بیان آن گذشت، می توان سهل انگاری و قصور کانونهای بسیاری را در این مسأله دخیل دانست.

4. از زاویه ای دیگر می توان، با نگاهی امیدوارانه و خوشبینانه که مبتنی بر وعده حق الهی مبنی بر فراهم آمدن زمینه های ظهور و تحقق حکومت عدل الهی است حتی نسبت به تلاش حداکثری اربابان طاغوت در جهت گسترش ظلم و تباهی و فساد، نگاهی قریب به خوشبینی داشت زیرا، از آنجاییکه فطرت های بشری ثابت و لایتغیر و نیز متمایل به عدل و نیکی و مخالف با ظلم و تعدی است.

به اعتقاد نگارنده، هر قدر تلاش دشمنان دین و ملت برای تثبیت ظلم و فساد و تباهی بیشتر شود، زمینه های بازگشت بشریت به فطرت های پاک و الهی و عدالتخواهشان بیشتر فراهم می شود.
بعبارتی چنانکه در اخبار و روایات آخرالزمان ذکر شده، اسباب ظهور حضرت حجت و تحقق حکومت جهانی مهدی (عج) زمانی فراهم می شود که همه جهان را ظلم و فساد و تباهی از سوی صاحبان زر و زور و تزویر فرا بگیرد.(1) و آنگاه است که مردم بر اساس ندای فطرتشان از همه مظاهر ظلم و فساد و تباهی تبری و بیزاری جسته و همه یکصدا و از عمق جان، موعود رهایی بخش را صدا می زنند و جهان منتظر آن لحظه است تا وعده حق الهی محقق شود.(2)

[=book antiqua] در ادامه کمی مصداقی تر به دلایل روزمره گی و بی تفاوتی و گسترش فساد و تباهی و طلاق و درگیری در جامعه اسلامی می پردازیم:

یک. دوری و مهجوریت خانواده ها از معنویت و اخلاق:
متأسفانه والدین بدلیل گرفتار آمدن در جلوه های فریبنده زندگی مادی و فاصله گرفتن از سنت های حسنه اسلامی (سبک زندگی دینی)، باز کردن درهای خانه و خانواده به روی فرهنگهای غیراسلامی و وارداتی غرب، وارد کردن امکانات و لوازم تکنولوژی غرب، بدون زمینه سازی فرهنگ استفاده درست از امکانات، فاصله گرفتن والدین از تقیدات دینی و اخلاقی و عادی شدن رفتارهای دون شأن فرهنگ اسلامی که موجب ترویج و شکل گیری آن در روح و ذهن و رفتار فرزندان می شود.

دو. تساهل و تسامح در تربیت فرزندان:
بسیاری از والدین، نه تنها هیچ برنامه ای برای تربیت صحیح اسلامی فرزندان خویش بر اساس آموزه های دینی و الگوهای حقیقی مکتب ندارند بلکه بالعکس در برابر رفتارهای ناصواب و گناه آلود فرزندانشان هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. در بسیاری موارد، حتی از طرف والدین مورد تشویق هم قرار گرفته و امکانات لازم و پول و سرمایه کافی برای اقدامات گناه آلود در اختیارشان قرار می گیرد،
در برخی موارد، والدین با فرزندانشان، بده بستان می کنند، چون خودشان گرفتار برنامه های گناه آلود هستند برای اینکه فرزندانشان حافظ سِرِّ آنها باشند فرصت گناه را به یکدیگر قرض می دهند، بعضی والدین، تحت تأثیر برنامه های ماهواره ای، این رفتارها را در فرزندانشان طبیعی و عادی و اقتضاء سن و سالشان می دانند فلذا خود را به بی خبری می زنند. در برخی موارد؛ خانواده ها صرفاً سکوت می کنند و بدلیل انفعالی که دارند تنها از درون خود را سرزنش می کنند و ...

این در حالی است که والدین نسبت به تربیت دینی و انسانی فرزندانشان مسئولند و باید پاسخگو باشند. البته برای تحقق این مهم تنها کانون خانواده مسئول نیست بلکه حکومت، رسانه های صوتی و بصری و نوشتاری، معلمان و مربیان، روحانیت و مراکز حوزوی و دانشگاهی، مراکز فکری و فرهنگی، دوستان و همسالان، فامیل و بستگان و همه کسانی که ظرفیتی برای تأثیرگذاری دارند در این رابطه مسئولند.

[=book antiqua] بمنظور تحقق این مهم، راهکارهای تأثیرگذار بسیاری وجود دارد که به چند نمونه اشاره می کنیم:

اول. لازمه تأثیرگذاری کلام و رفتار ما در فضای خانه و خانواده، مدرسه و کانون، مسجد و هیأت، دانشگاه و محیط کار و ... اعتقاد قلبی و عمیق و صداقت و پاکی و خلوص درونی ماست چه در حوزه عقیده و چه در حوزه گفتار و رفتار ما.

دوم. کودکان و نوجوانان را از همان سنین کودکی و نوجوانی که وجودی پاک، بی آلایش و تأثیرپذیری دارند در کنار فوق برنامه های علمی و تحصیلی و سرگرمی های سالم و فوق برنامه های تفریحی نظیر استفاده از تلویزیون، بازی های کامپیوتری، داشتن امکانات صوتی و تصویری مانند تبلت و گوشی و ... بصورت برنامه ریزی شده با فضاهای معنوی و اجتماعات دینی نیز آشنا کنید. مثلاً گهگاهی آنها را با حالتی سرشار از شوق و محبت، با خود به مسجد، هیئت، محافل دینی و مذهبی، جلسه قرآن، دیدار علما، زیارت اماکن مقدسه امامزاده ها، صله ارحام، عیادت وابستگان بیمار، سرکشی از فقرا و محرومین و دیگر برنامه های معنوی خیر ببرید و در خلال این برنامه ها در راه رفت و یا برگشت در باره فضیلت و ارزش این اقدامات خداپسندانه با فرزندانتان گفتگو کنید و از احساس آنها از این کار خیر بپرسید تا در جان و نهادشان استقرار پیدا کند.

البته کار فرهنگی و تربیتی بسیار ظریف و حساس است باید همچون باران با لطافت و آرامی دنبال و پیگیری شود. سوم. مؤثرترین عامل در تربیت دینی کودکان و نوجوانان را می توان تقویت ارتباط عاطفی و محبت آمیز با ایشان دانست، فرزندان ما بشدت تشنه و شیفته ی محبت و عشق ورزیدن هستند.
فلذا باید این رفتار همه کس پسند در رأس همه کارها قرار گیرد. در خلال برنامه های معنوی و تشویق و همراه کردن ایشان در محافل دینی و مذهبی باید این اکسیر بی بدیل به حد اعلای خود برسد، یعنی محبت را تشدید کرد. محبت قبل از اجرای برنامه، حین برنامه و پس از آن باید ثابت و رو به افزایش باشد.

سه. تعطیلی وظیفه دینی "تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر" که بعبارتی همان امر بمعروف و نهی از منکر است: متأسفانه جامعه ای که در آن امر بمعروف و نهی از منکر تعطیل شود، در حقیقت جامعه ای مرده است و نه تنها دچار روزمره گی که دچار اضمحلال و عقب افتادگی خواهد شد.
چنانکه شاهد همین وضعیت اسفبار هستیم، حجب و حیا و عفت و پاکی و پاکدامنی روز به روز جای خود را به بی حجابی و بی حیایی و فساد و خواری و خفت و گناه و پستی می دهد. و این وضعیت نامبارک، نتیجه غفلت فرد و جامعه از این فریضه الهی است.

چهار. نابسامانی وضعیت آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت:
متأسفانه علیرغم توصیه های مکرر رهبر معظم انقلاب نسبت به دغدغه مندی و اهمیت دادن دولتمردان و همه ارکان نظام نسبت به ساختن بنیان های علمی و عملی آموزش و پرورش و تربیت نیروی کارآمد و مؤثر برای تحقق بخشی امر تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم، متأسفانه عموماً دولتها با برنامه ریزی های فصلی و اقدامات سلیقه ای که ناشی از تفکرات مختلف حزبی، گروهی و جریان محور است،
علیرغم تلاش حجمی و روتینی که در این راستا دارند، نه تنها قدم شایسته، مؤثر و سازنده ای در جهت تعلیم و تربیت آینده سازان این مملکت برنداشته اند بلکه در بسیاری موارد بدور از شایسته سالاری، تصمیم گیری ها و اقدامات اصولی؛ با تعیین مدیران غیرمتخصص و ناکارامد که عمدتاً ریشه در وابستگی های حزبی و گروهی دارد، بنبانهای علمی و عملی این دستگاه مهم و سرنوشت ساز را نیز ویران کرده و سرمایه های مادی و معنوی بسیاری را به باد داده اند.
تبعات این مسامحه گری و اقدامات غیراصولی را امروزه در مهجوریت و دوری فرزندان مان از علم و معنویت و اخلاق و فاصله افتادن ایشان با کانونهای خانواده، مسجد و ... و تمایل ایشان به تفریحات ناسالم و کاذب و حرام می توان بعبنه مشاهده نمود.

پنج. فقدان نظارت و برخورد قاطع قضائی با مفاسد:
از جمله عوامل دیگری که غفلت و مسامحه و یا ضعف آن موجبات رشد و گستردگی ابعاد مختلف فساد در انحاء مختلفش اعم از انواع سوء استفاده های مادی و مالی نظیر اخذ و پرداخت رشوه، دزدی، پول شویی، حقوقهای نامتعارف، اخذ وام های بدون حساب و کتاب و ...و گسترش فساد اخلاقی در سطح جامعه و برخی دستگاه های دولتی و خصوصی و ... شده، فقدان و یا ضعف نظارت عمومی و دستگاه های نظارتی کشور است.
البته احساس مسئولیت همگانی مردم در دفع و رفع این معضلات بسیار مؤثر است به عبارتی اگر همه مردم خود را در برابر مسائل نامتعارفی که در سطح جامعه و یا محیط کار و دستگاه های دولتی مشاهده می کنند مسئول بدانند و مسئولانه مشاهدات عینی خود را به دستگاه های مسئول و نظارتی اطلاع دهند و یا از طریق دستگاه های رسانه ای پیگیری کنند بسیاری از این زمینه های فساد و عوامل آن در نطفه خاموش شده و در جامعه رخداد نمی کند و سرمایه های عمومی کشور بازیچه دست سوءاستفاده گران قرار نمی گیرد.

البته از دستگاه های مسئول و ناظر و بویژه دستگاه قضائی کشور نیز انتظار بیشتری می رود بنحو جدی و قاطعانه تری با عوامل فساد برخورد کنند و نتایج آن را در اختیار عموم قرار دهند تا از طرفی برای کسانی که بدنبال فرصت سوءاستفاده هستند درس عبرتی باشد و هم مردم نسبت به اقدامات جدی نظام اسلامی با عاملان فساد، دلگرم و امیدوار شوند و انگیزه بیشتری برای عضویت در مجموعه نظارت عمومی کشور یافته و خود را در آبادانی و حفظ سرمایه های عمومی شریک کنند.

موفق باشید ...@};-

منابع______________________________________ _______________
1. [=book antiqua]يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلما و جوراً»؛ اربلي، كشف الفقه في معرفة الائمه، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص261.
2. [=book antiqua]ولقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادى الصالحون - ان فى هذا لبلاغا لقوم عابدین؛ «ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم (و مقرر داشتیم) كه بندگان صالح من (حكومت) زمین رابه ارث مى‏ برند در این سخن ابلاغ روشنى است براى گروه عبادت كنندگان»(انبیاء - 105 - 106).

موضوع قفل شده است