شبهه عدل الهی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه عدل الهی

شبهه عدل الهی :گناهان و عمر محدود و عذاب نامحدود چگونه با عدل الهی سازگار است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
1- مجازات قرار دادی مانند تنبیه ،عبرت و تربیت . مثلامجازاتهای راهنمایی و رانندگی
2- مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد.
3- مجازاتی که تجسم خود گناه است.
مجازاتهای اخروی مانند مجازاتهای قرار دادی نیست.زیرا اساسا آخرت جای عمل نیست،بلکه جای حساب است .مجازاتهای اخروی یا رابطه تکوینی با گناه دارد که پاره ای از آیات و روایات برآن دلالت دارد.امام علی علیه السلام می فرماید:عمل صالح کشت آخرت است1
در اینگونه مجازاتها تناسب بین عمل و نتیجه از لحاظ کمی شرط نیست چنانکه
یک لحظه غفلت در رانندگی نقص عضو همیشگی به دنبال خواهد داشت و یا اینکه مجازاتهای اخروی تجسم خود گناه است .امام صادق علیه السلام می فرماید:علت همیشه بودن دوزخیان در دوزخ این است که تصمیم آنان این بوده است که هر گاه در دنیا جاودانه بمانند ،خدا را نافرمانی کنندو جهت همیشه بودن بهشتیان در بهشت نیز این است که تصمیم آنان این بوده که هر گاه در این دنیا بمانند اطاعت خدا کنند .پس تصمیمات این دو گروه ،آنان را بهشتی دائم و دوزخی همیشگی کرده است2.
1-نهج البلاغه،خطبه22.
2-بحارالانوار،ج 8،ص347.

[=Century Gothic]با سلام [=&quot]

ـ عذاب الهی با گناه این دنیا رابطه حقیقی دارد و علّی و معلولی است و همه ی اینها به مردم ابلاغ شده ومردم را به حذر داشته در واقع حجت الهی بر آنها تمام شده وحتی نوع عذاب هم گفته شده و طرف آگاهانه اقدام به گناه کرده [ نکته : اگر جاهلانه بود و جهل که مقصرانه نبود بلکه جاهل قاصر بود گناهی بر او نیست وعقاب نمی شود ] و لذا نتیجه آثارش را می بیند و همان گونه که در این دنیا هم یک لحظه کور کردن چشم یک عمر چشم او را کور کرده در آخرت هم همین طور چون اعتباری که نیست بلکه حقیقتی است یعنی خود گناه او را می سوزاند البته خداوند وسیله­ی جبران هم گذاشته مثل : توبه از گناه آن هم توبه حقیقی که اگر به موقع توبه کرد بخشیده می شود ولی اگر گوش نداد وآگاهانه گناه کرد و توبه نکرد آثار آن گناهی که گفته شده بود را می بیند و حکمت الهی در این است .

استاد شهید مرتضی مطهری (ره) اصل این اشکال همراه با پاسخ آن را در کتاب عدلالهی به طور مفصّل آورده است که ما فشرده ای از آن را ارائه می دهیم.
ایشان در طرح سؤال می نویسد: گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل شده،مخالف عدل الهی است، زیرا در مجازات های اخروی، تناسب میان جرم و جریمه وجود نداردو مجازات ها به نحو غیر عادلانه اجرا می شود...؛ مثلاً قرآن کیفر قتل نفس راجاویدان ماندن در جهنم معیّن فرموده است. درباره غیبت روایت شده که «خورش سگ هایجهنم است».(33) هم چنین است برای سایر گناهان که عقوبت ها و مجازات های سخت و غیرقابل تحملی ذکر شده است؛ عقوبت هایی که از حیث کیفیت، فوق العاده شدید و از حیثمدت، بسیار طولانی است. ایراد این است که این بی تناسبی چگونه با عدل الهی سازگاراست؟
وی پس از طرح اشکال، به پاسخ آن می پردازد و ضمن یادآور شدن این نکته که بینزندگی این جهان و جهان آخرت تفاوت هایی وجود دارد که برخی به نوع مجازات ها مربوطاست و پاسخ اشکال بی تناسبیِ جرم و مجازات بستگی به فهم این تفاوت دارد،می فرماید:
مجازات بر سه گونه است:

1 -مجازات قراردادی (تنبیه و عبرت): این نوع از مجازات، همان کیفرها و مقرّراتجزایی است که در جوامع بشری به وسیله قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع گردیدهاست. فایده این گونه مجازات ها دو چیز است: یکی، جلوگیری از تکرار جرم به وسیله خودمجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کند... فایده دیگر، تشفّی وتسلّی خاطر ستم دیده است و این در مواردی است که جرم از نوع جنایت و تجاوز بهدیگران باشد.... باید پذیرفت که وضع مجازات ها و کیفرهای قراردادی برای اجتماعاتبشری لازم و مفید است، ولی ضروری است وضع کنندگان مقرّرات جزایی، تناسب جرم ومجازات را رعایت کنند.
اما نکته جالب آن است که این گونه مجازات ها در جهان آخرت، معقول نیست، زیرا درآن جا نه جلوگیری از تکرار جرم مطرح است، نه تشفّی دل مظلوم، نه آخرت جای عمل استتا عقوبت کردن انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود و نه برایخدا «العیاذ بالله» حس انتقام جویی و تشفّی طلبی مطرح می باشد تا بخواهد برای خالیکردن عقده دلش انتقام بگیرد... به علاوه، همه عذاب ها که مربوط به حقوق مردم نیستتا گفته شود عدل الهی ایجاب می کند که رضای دل مظلومان از راه انتقام از ظالم تحصیلشود. قسمت مهمی از عذاب ها به شرک، ریا، ترک عبادت خدا و امثال اینها مربوط است کهحق الله می باشد نه حق الناس و در این گونه موارد هیچ یک از دو اثر و خاصیتی کهبرای مجازات های دنیوی هست، وجود ندارد.
2 -مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد (مکافات دنیوی): دومین نوع ازانواع مجازات، کیفرهایی است که رابطه علّی و معلولی با جرم دارند؛ یعنی معلولِ جرمو نتیجه طبیعی آن است. این کیفرها را «مکافات عمل» یا اثر وضعی گناه می نامند.بسیاری از گناهان اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتکاب کننده به وجودمی آورد؛ مثلاً شراب خواری علاوه بر این که زیان های اجتماعی به بار می آورد،صدمه هایی نیز بر روان و جسم انسان وارد می کند و موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرایینو ناراحتی های کبدی می گردد.
اینها اثر ذاتی گناه است و کیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم ومجازات در آن رعایت گردد. اگر کسی سمّی کشنده را بنوشد و به اندرز نصیحت گو اعتنانکند، خواهد مرد. مردن، نتیجه طبیعی و اثر وضعی نوشیدن سمّ است، ولی غلط است که کسیبگوید: این بیچاره فقط پنج دقیقه مرتکب جرم شده، چرا به کیفر مرگ مبتلا شد و هستیخود را از دست داد... .
مسئله تناسب جرم و کیفر، مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم،رابطه قراردادی می باشد، نه واقعی و ذاتی؛ اما کیفرهای طبیعی، نتیجه و لازمهعمل اند... و هرگز ممکن نیست که علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خودنیاورد
..

.
3 -مجازاتی که تجسّم خود جرم است و چیزی جدای از آن نیست (عذاب اخروی):مجازات های جهان دیگر، رابطه تکوینی قوی تری با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا درآخرت نه مانند نوع اول، قراردادی است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطه علّی ومعلولی است؛ بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در این جا رابطه «عینیت» و «اتحاد»حکم فرماست؛ یعنی آن چه در آخرت به منزله پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکارانداده می شود، تجسّم عمل آنهاست.
قرآن کریم می فرماید: «[قیامت ] روزی است که هر کس آن چه از کار نیک یا زشتانجام داده، حاضر می بیند [و ]آرزو می کند که کاش بین او و کار زشتش مسافت درازیفاصله می بود.»(
در جای دیگر می فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیستکه در شکم خویش آتش فرو می برند و به زودی در آتشی افروخته، می افتند»؛) یعنیمال یتیم خوردن، عیناً آتش خوردن است، اما چون در این دنیا هستند نمی فهمند، به محضاین که حجاب بدن کنار رفت و از این جهان بیرون شدند، آتش می گیرند و می سوزند.
قرآن کریم باورداران را چنین اندرز می دهد: «ای ایمان آورندگان، از خدا بترسید وهر کسی باید بنگرد که چه چیزی برای فردای خود پیش فرستاده است. از خدا پروا کنید کهاو به کارهایی که می کنید آگاه است.»(
در این جا سخن از پیش فرستادن است؛ یعنی شما عیناً همان چیزهایی را که اکنونمی فرستید خواهید داشت، لذا درست بنگرید که چه می فرستید! همچون کسی که وقتی در سفراست اشیایی را خریداری کرده و پیش از خود به وطنش می فرستد. او باید دقت کند، زیراوقتی از سفر برگشت و به وطن خویش رسید، آن چه فرستاده همان چیزهایی است که خودشتهیه کرده است. ممکن نیست که نوعی کالا پیش بفرستد و هنگام بازگشت به وطن، به نوعیدیگر دست یابد... .
کوتاه سخن این که رعایت تناسب، بحثی است که در مورد کیفرهای اجتماعی و قراردادیقابل طرح است. البته در این گونه کیفرها، قانون گذار باید متناسب بودن کیفر را باجرم در نظر بگیرد. اما در کیفرهایی که رابطه تکوینی با عمل دارند؛ یعنی معلول واقعیو اثر حقیقی کردارند یا کیفرهایی که با گناه رابطه عینیت و وحدت دارند؛ یعنی درحقیقت خود عمل است، دیگر مجالی برای بحث تناسب داشتن و نداشتن نیست.(
با تمام احترامی که شهید مطهری دارد و استاد کل است، نمی توان گفت عذاب اخرویخاصیت ذاتی عمل نیست، بلکه عذاب در همه جا عین عمل است. بنابر این باید جهنم مخلوقنباشد یا مولود اعمال گناه کاران باشد، در صورتی که جهنم برای گناه کاران خلق شدهاست. لذا برخی از عذاب ها خاصیت عمل است و برخی دیگر عین عمل؛ این دو نظر در بارهعذاب های الهی، صادق است. البته شارع مقدس در دنیا عذاب های قراردادی نیز دارد؛موضوع حدود و دیات و قصاص، از این باب است

موضوع قفل شده است