جمع بندی آیا حدیث « فَارِسُ نَطْحَهٌ » معتبر است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حدیث « فَارِسُ نَطْحَهٌ » معتبر است؟


سلام خسته نباشید؛
حدیث زیر چقدر سندیت دارد؟

قال رسول الله (ص) : فَارِسُ نَطْحَهٌ , أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

شُکر;821829 نوشت:


حدیث زیر چقدر سندیت دارد؟

قال رسول الله (ص) : فَارِسُ نَطْحَهٌ , أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا

با سلام و عرض ادب

1) در خبر غریبی [1]که نعیم بن حماد مروزی(م:228)؛[2]و ابن ابی شیبة(م:235هـ)؛[3]و ابن ابی اسامة(م:282هـ)؛[4] از طریق: «ابن مُحَيرِيز» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند؛ آنحضرت در مورد آینده ی گسترش اسلام به ایران فرمودند: «فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لَا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا...».[5]

«نطح»، به معنای شاخ زدن می باشد. و این خبر کنایه از آن است که فارس(اشاره به حاکمیت آن زمان) با مسلمانان یک یا دو مرتبه جنگ می کند و پس از آن شکست می خورد.[6]

2) بررسی حکم این خبر:
سیوطی(م:911هـ)، در کتاب:«الجامع الصغیر» در بیان حکم این روایت بدون آنکه علت خاصی را مطرح نماید تنها حکم به ضعف روایت نموده است. [7] «احمد بن محمد ابن الصدیق الغماری» از حدیث شناسان معاصر عیب خبر را از ناحیه ی ارسال خبر دانسته است: «إن رجاله إلى ابن محيريز ثقات ليس فيهم ضعيف، وإنما ضعفه من الإرسال فقط».[8]

همچنین «ناصر الدین البانی» نیز همه ی رجال این خبر را موثق دانسته و عیب آن را تنها مرسل بودن آن توصیف نموده است؛‌زیرا روای خبر تابعی بوده و این روایت را بدون واسطه ی صحابی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده است:«قلت: وهذا إسناد رجاله ثقات إلا أنه مرسل؛ لأن ابن محيريز - واسمه عبد الله - تابعي مات سنة (99)».[9]

در قبول و یا رد خبر مرسل در بین اهل سنت اختلاف نظر است. جمهور اهل سنت در این رابطه قائل به توقف شده اند؛ اما از سویی دیگر مرسلات ثقات در نزد «کوفیون»و «ابوحنیفه»(احناف) و «مالک بن انس»؛ و «سفیان ثوری»؛ و «اوزاعی» به شکل مطلق حجت بوده است و «ابن جریر» نقل می کند که تابعین اجماع نموده اند بر عمل به مراسیل و انکاری از سوی آنان نرسیده است.[10]

«ابوداود» نیز در این رابطه می نویسد تا قبل از شافعی علما به احادیث مرسل احتجاج می نمودند: «وَقَالَ أَبُو دَاوُد فِي رسَالَته إِلَى أهل مَكَّة وَأما الْمَرَاسِيل فقد كَانَ يحْتَج بهَا الْعلمَاء فِيمَا مضى مثل سُفْيَان الثَّوْريّ وَمَالك وَالْأَوْزَاعِيّ حَتَّى جَاءَ الشَّافِعِي فتکلم فِيهَا وَتَابعه على ذَلِك أَحْمد بن حَنْبَل وَغَيره».[11] همچنین حدیث مرسل در نزد «شافعی» در صورتی که آن حدیث از طریقی دیگر مرسلا یا مسندا نقل شده باشد حجت می باشد.[12]

اما شاید بتوان گفت از آنجا که این روایت مربوط به مسائل فقهی نبوده؛ بلکه بیان برخی از اخبارات غیبی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بوده امر آن سهل می باشد.

موفق باشید.


[/HR] [1] . خبر یا حدیث غریب به خبری گفته می شود که تنها از سوی یک راوی نقل شده است و از آنجا که این روایت را تنها «ابن محیریز» نقل نموده، این خبر غریب خواهد بود.( الغریب و هو ما یتفرد بروایته شخص واحد فی ایّ موضع وقع التفرد به من السند؛‌ نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی،‌ص21).

[2] . الفتن، نعیم بن حماد المروزی، ج2، ص479، ح1346، مكتبة التوحيد – القاهرة.

[3] . المصنف في الأحاديث والآثار، ابن ابی شیبة، ج4، ص206،‌ مكتبة الرشد – الرياض.

[4] . بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، ابن ابی اسامة، المنتقی: الهیثمی، ج2، ص713، ح702، مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - المدينة المنورة.

[5] . سند و متن روایت ابن ابی شیبة اینچنین است: «حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عَمْرٍو السَّيْبَانِيِّ، عَنِ ابْنِ مُحَيْرِيزٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لَا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا وَالرُّومُ ذَاتُ الْقُرُونِ أَصْحَابُ بَحْرٍ وَصَخْرٍ كُلَّمَا ذَهَبَ قَرْنٌ خَلَفَ قَرْنٌ مَكَانَهُ , هَيْهَاتَ إِلَى آخَرِ الدَّهْرِ هُمْ أَصْحَابُكُمْ مَا كَانَ فِي الْعَيْشِ خَيْرٌ».(المصنف، ابن ابی شیبة،‌ج4، ص206،‌ح19342).

[6] . لسان العرب، ج2، ص621: «فارسُ نَطْحَةٌ أَو نَطْحَتانِ ثم لا فارسَ بعْدها أَبداً. قال أَبو بكر: معناه فارسُ تقاتل المسلمين مرة أَو مرتين و قيل: معناه فارس تَنْطِحُ مرة أَو مرتين فيبطل ملكها و يزول أَمرها، فحذف تنطح لبيان معناه».

[7] .الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج2، ص208، ح5832، دارالفکر، بیروت.

[8] . المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، أحمد بن محمد بن الصدِّيق بن أحمد، أبو الفيض الغُمَارِي الحسني الأزهري (المتوفى: 1380 هـ)، ج4، ص562، دار الكتبي، القاهرة - جمهورية مصر العربية.

[9] . سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة،‌الالبانی،‌ ج8،‌ ص465، دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية.

[10] . تدریب الراوی، السیوطی، ص127، دارالفکر.

[11] . توجيه النظر إلى أصول الأثر، طاهر بن صالح (أو محمد صالح) ابن أحمد بن موهب، السمعوني الجزائري، ثم الدمشقيّ (المتوفى: 1338هـ)، ج2، ص559، مكتبة المطبوعات الإسلامية – حلب.

[12] . نزهة النظر، ابن حجر، ص64؛ تدریب الراوی، السیوطی، ص127، دارالفکر.

صدرا;822138 نوشت:
در خبر غریبی [1]که نعیم بن حماد مروزی(م:228)؛[2]و ابن ابی شیبة(م:235هـ)؛[3]و ابن ابی اسامة(م:282هـ)؛[4] از طریق: «ابن مُحَيرِيز» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده اند؛ آنحضرت در مورد آینده ی گسترش اسلام به ایران فرمودند: «فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لَا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا...».[5]

سلام
لطفا درباره موضوع حدیث و شان صدور آن و تطبیق بر آنچه واقع شد بیشتر توضیح دهید.

سید بهاء الدین;822280 نوشت:
سلام
لطفا درباره موضوع حدیث و شان صدور آن و تطبیق بر آنچه واقع شد بیشتر توضیح دهید.

با سلام و عرض ادب

موضوع این حدیث درباره ی فتوحات آینده ی مسلمانان است، که در این خبر بیان شده بعد از یک یا دو بار جنگ ایران فتح می گردد.
شأن صدور مشخصی برای این خبر در کتب روایی بیان نشده و روایت تنها بیانگر اخبار غیبی پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)‌از آینده ی مسلمانان است که در دوران خلفا نیز چنین خبری به وقوع پیوست.

موفق باشید.

سؤال: موضوع خبر: «فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ» چیست و میزان اعتبار آن چگونه است؟

جواب: موضوع این روایت، إخبار از آینده ی فتوحات مسلمین و جنگ با حکومت فارس بوده که در آن به نقل از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) آمده: بلاد فارس(ایران) پس از یک یا دو جنگ فتح می گردد.

این خبر به نقل متفرد و غریب [1] توسط نُعَیم بن حماد مَروَزی(م:228)؛[2]و ابن ابی شیبة(م:235هـ)؛[3]و ابن ابی اسامة(م:282هـ)؛[4] از طریق: «ابن مُحَيرِيز» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که آنحضرت در مورد آینده ی گسترش اسلام به ایران فرمودند:
«فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لَا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا...».[5]

«نطح»، به معنای شاخ زدن می باشد. و این خبر کنایه از آن است که فارس(اشاره به حاکمیت آن زمان) با مسلمانان یک یا دو مرتبه جنگ می کند و پس از آن شکست می خورد.[6]

در بیان میزان اعتبار این خبر می گوئیم:
سیوطی(م:911هـ)، در کتاب:«الجامع الصغیر» در بیان حکم این روایت بدون آنکه علت خاصی را مطرح نماید تنها حکم به ضعف روایت نموده است. [7] «احمد بن محمد ابن الصدیق الغماری» از حدیث شناسان معاصر عیب خبر را از ناحیه ی ارسال خبر دانسته است: «إن رجاله إلى ابن محيريز ثقات ليس فيهم ضعيف، وإنما ضعفه من الإرسال فقط».[8]

همچنین «ناصر الدین البانی» نیز همه ی رجال این خبر را موثق دانسته و عیب آن را تنها مرسل بودن آن توصیف نموده است؛‌ زیرا روای خبر تابعی بوده و این روایت را بدون واسطه ی صحابی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده است: «قلت: وهذا إسناد رجاله ثقات إلا أنه مرسل؛ لأن ابن محيريز - واسمه عبد الله - تابعي مات سنة (99)».[9]

در قبول و یا رد خبر مرسل در بین اهل سنت اختلاف نظر است. جمهور اهل سنت در این رابطه قائل به توقف شده اند؛ اما از سویی دیگر، مرسلات ثقات در نزد «کوفیون» و «ابوحنیفه»(احناف) و «مالک بن انس»؛ و «سفیان ثوری»؛ و «اوزاعی» به شکل مطلق حجت بوده است و «ابن جریر» نقل می کند که تابعین اجماع نموده اند بر عمل به مراسیل و انکاری از سوی آنان نرسیده است.[10]

«ابوداود» نیز در این رابطه می نویسد تا قبل از شافعی علما به احادیث مرسل احتجاج می نمودند: «وَقَالَ أَبُو دَاوُد فِي رسَالَته إِلَى أهل مَكَّة وَأما الْمَرَاسِيل فقد كَانَ يحْتَج بهَا الْعلمَاء فِيمَا مضى مثل سُفْيَان الثَّوْريّ وَمَالك وَالْأَوْزَاعِيّ حَتَّى جَاءَ الشَّافِعِي فتکلم فِيهَا وَتَابعه على ذَلِك أَحْمد بن حَنْبَل وَغَيره».[11] همچنین حدیث مرسل در نزد «شافعی» در صورتی که آن حدیث از طریقی دیگر مرسلا یا مسندا نقل شده باشد حجت می باشد.[12]

اما شاید بتوان گفت از آنجا که این روایت مربوط به مسائل فقهی نبوده؛ بلکه بیان برخی از اخبارات غیبی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بوده امر آن سهل می باشد.


[/HR] [1] . خبر یا حدیث غریب به خبری گفته می شود که تنها از سوی یک راوی نقل شده است و از آنجا که این روایت را تنها «ابن محیریز» نقل نموده، این خبر غریب خواهد بود.( الغریب و هو ما یتفرد بروایته شخص واحد فی ایّ موضع وقع التفرد به من السند؛‌ نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ابن حجر العسقلانی،‌ص21).

[2] . الفتن، نعیم بن حماد المروزی، ج2، ص479، ح1346، مكتبة التوحيد – القاهرة.

[3] . المصنف في الأحاديث والآثار، ابن ابی شیبة، ج4، ص206،‌ مكتبة الرشد – الرياض.

[4] . بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، ابن ابی اسامة، المنتقی: الهیثمی، ج2، ص713، ح702، مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - المدينة المنورة.

[5] . سند و متن روایت ابن ابی شیبة اینچنین است: «حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عَمْرٍو السَّيْبَانِيِّ، عَنِ ابْنِ مُحَيْرِيزٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فَارِسُ نَطْحَةٌ أَوْ نَطْحَتَانِ ثُمَّ لَا فَارِسَ بَعْدَهَا أَبَدًا وَالرُّومُ ذَاتُ الْقُرُونِ أَصْحَابُ بَحْرٍ وَصَخْرٍ كُلَّمَا ذَهَبَ قَرْنٌ خَلَفَ قَرْنٌ مَكَانَهُ , هَيْهَاتَ إِلَى آخَرِ الدَّهْرِ هُمْ أَصْحَابُكُمْ مَا كَانَ فِي الْعَيْشِ خَيْرٌ».(المصنف، ابن ابی شیبة،‌ج4، ص206،‌ح19342).

[6] . لسان العرب، ج2، ص621: «فارسُ نَطْحَةٌ أَو نَطْحَتانِ ثم لا فارسَ بعْدها أَبداً. قال أَبو بكر: معناه فارسُ تقاتل المسلمين مرة أَو مرتين و قيل: معناه فارس تَنْطِحُ مرة أَو مرتين فيبطل ملكها و يزول أَمرها، فحذف تنطح لبيان معناه».

[7] .الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج2، ص208، ح5832، دارالفکر، بیروت.

[8] . المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، أحمد بن محمد بن الصدِّيق بن أحمد، أبو الفيض الغُمَارِي الحسني الأزهري (المتوفى: 1380 هـ)، ج4، ص562، دار الكتبي، القاهرة - جمهورية مصر العربية.

[9] . سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة،‌الالبانی،‌ ج8،‌ ص465، دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية.

[10] . تدریب الراوی، السیوطی، ص127، دارالفکر.

[11] . توجيه النظر إلى أصول الأثر، طاهر بن صالح (أو محمد صالح) ابن أحمد بن موهب، السمعوني الجزائري، ثم الدمشقيّ (المتوفى: 1338هـ)، ج2، ص559، مكتبة المطبوعات الإسلامية – حلب.

[12] . نزهة النظر، ابن حجر، ص64؛ تدریب الراوی، السیوطی، ص127، دارالفکر.
موضوع قفل شده است