جمع بندی سند روایی یا قرآنی در مورد "انتقال گناه از نامه فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده"

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند روایی یا قرآنی در مورد "انتقال گناه از نامه فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده"

سلام

اینکه گفته می شود بخشی از حسنات فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده انتقال می یابد و یا اینکه بخشی از گناهان فرد غیبت شده به نامه اعمال فرد غیبت کننده انتقال می یابد، آیا صحت دارد؟

در صورت صحت آیا سند روایی و یا قرآنی دارد؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

مترصد;821516 نوشت:
سلام
اینکه گفته می شود بخشی از حسنات فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده انتقال می یابد و یا اینکه بخشی از گناهان فرد غیبت شده به نامه اعمال فرد غیبت کننده انتقال می یابد، آیا صحت دارد؟
در صورت صحت آیا سند روایی و یا قرآنی دارد؟
با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی
در پاسخ باید گفت:بله این مطلب که بخشی از ثواب عمل نیک غیبت کننده به غیبت شونده منتقل می شود، در بیان پیامبر صلوات الله علیه وارد شده است.
رسول خدا صلوات الله علیه فرمود:
"يُؤْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي- فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي- فَيُقَالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَنْسَى- ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ- ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ- فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً- فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي- فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ- فَيُقَالُ لِأَنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْك‏"(1)
روز قيامت فردى را مى ‏آورند و او را در برابر خدای متعال نگاه مى ‏دارند و نامه عملش را به او مى‏ دهند. او حسنات خود را در آن نمى ‏بيند، مى ‏گويد: خدايا اين نامه عمل من نيست، زيرا من طاعات خود را در آن نمى‏ بينم! به او گفته مى‏ شود: پروردگار تو گمراه نمى‏ گردد و چيزى را فراموش نمى ‏كند، عمل تو به دلیل غيبت كردن از مردم از بين رفته است. سپس فرد ديگرى را مى‏ آورند و نامه عملش را به او مى‏ دهند، در آن طاعت هاى فراوانى مى ‏بيند، مى‏ گويد: خدايا اين نامه عمل من نيست، زيرا من اين طاعت ها را نداشته ‏ام؟! به او مى‏ گويند: چون فلان شخص غيبت تو را كرده بود، حسناتش به تو داده شده است.علاوه، شبیه به این روایات در دیگر کتاب های روایی به چشم می خورد.(2)در زشتی غیبت همین بس که پیامبر صلوات الله علیه فرمود:"كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلَالٍ- وَ هُوَ يَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِيبَةِ اجْتَنِبُوا الْغِيبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ"(3)
یعنی دروغ می گوید کسی که خیال می کند حلال زاده است اما او با غیبت کردنش گوشت مردم را می خورد. زیرا غیبت خورشت سگ های جهنم است.
پی نوشت ها:
1.علامه مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار ،تهران،انتشارات اسلامیه؛چاپ مکرر، ج‏72، ص 259
2.ر ک، جامع الاخبار تاج الدین شعیری،قم،انتشارات رضی،سال 1405 قمری،چاپ اول،ص 147
و ترجمه الحکم الزاهره،قم،انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی،سال 1375 خورشیدی،چاپ دوم،ص 556
3.جامع الاخبار، همان آدرس


سلام

از پاسخ جنابعالی صمیمانه تشکر می کنم.

محسن;822515 نوشت:
این مطلب که بخشی از ثواب عمل نیک غیبت کننده به غیبت شونده منتقل می شود، در بیان پیامبر صلوات الله علیه وارد شده است.


در منش دینی ما آمده است که نسبت به کسی که غیبت ما را کرده است راضی بوده و او را عفو کنیم؛ این _علی الظاهر_ بدین معناست خود را از حسنات (فرد غیبت کننده) دریغ کرده ایم و یا گناهان ما به نامه اعمال (فرد غیبت کننده) منتقل نمی شود.

آیا بهتر نیست او را عفو نکنیم؟!

بیان سؤال مذکور

با توجه به روایتی که کارشناس محترم اشاره نمودند این امکان وجود دارد که بخشی از گناهان فرد غیبت شده به نامه اعمال فرد غیبت کننده منتقل می شود و یا اینکه بخشی از حسنات فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده منتقل می شود؛ مفهوم این عبارت یعنی کسب امتیاز برای فرد غیبت شده!

در برخی از آیات و روایات "عفو و گذشت کردن" بعنوان امری شایسته آمده است:

در قرآن یکی از ویژگی های انسان متقی را "عفو کردن" می داند: (و العافین عن الناس) آل عمران/ 134

(و جزاء سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی اللهو مجازات هر گناهی کیفری است مانند آن، پس هر کس عفو کند و اصلاح نماید پاداش او بر خدا است. (شوری/ 40)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: العفو عند القدره من سنن المرسلین....عفو در موقع قدرت از سنتهای رسولان خدا است.

از یک طرف فرد غیبت شده امتیاز! بدست آورده است (بدلیل منتقل شدن گناهان وی به نامه اعمال فرد غیبت کننده و یا انتقال حسنات از نامه اعمال فرد غیبت کننده به نامه اعمال وی) و از طرف دیگر سفارش به "عفو و گذشت کردن" است.

سؤال اینجانب این بود آیا بهتر نیست که فرد غیبت شده عفو نکند تا آن حسنات را برای خود ذخیره نماید؟ بنظرم پاسخ سؤال مشخص شد.

با توجه به آیه 40 سوره شوری اگر فردی عفو کند پاداش وی نزد خدا خواهد بود.

مترصد;823411 نوشت:
بیان سؤال مذکور

با توجه به روایتی که کارشناس محترم اشاره نمودند این امکان وجود دارد که بخشی از گناهان فرد غیبت شده به نامه اعمال فرد غیبت کننده منتقل می شود و یا اینکه بخشی از حسنات فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده منتقل می شود؛ مفهوم این عبارت یعنی کسب امتیاز برای فرد غیبت شده!

در برخی از آیات و روایات "عفو و گذشت کردن" بعنوان امری شایسته آمده است:

در قرآن یکی از ویژگی های انسان متقی را "عفو کردن" می داند:

(و العافین عن الناس) آل عمران/ 134

(و جزاء سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علی اللهو مجازات هر گناهی کیفری است مانند آن، پس هر کس عفو کند و اصلاح نماید پاداش او بر خدا است. (شوری/ 40)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: العفو عند القدره من سنن المرسلین....عفو در موقع قدرت از سنتهای رسولان خدا است.

از یک طرف فرد غیبت شده امتیاز! بدست آورده است (بدلیل منتقل شدن گناهان وی به نامه اعمال فرد غیبت کننده و یا انتقال حسنات از نامه اعمال فرد غیبت کننده به نامه اعمال وی) و از طرف دیگر سفارش به "عفو و گذشت کردن" است.

سؤال اینجانب این بود آیا بهتر نیست که فرد غیبت شده عفو نکند تا آن حسنات را برای خود ذخیره نماید؟ بنظرم پاسخ سؤال مشخص شد.

با توجه به آیه 40 سوره شوری اگر فردی عفو کند پاداش وی نزد خدا خواهد بود.


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی.
به این نکته توجه کنیم،عفو و گذشت از خطای دیگران بهتر از تقاص یا مقابله به مثل یا عدم گذشت است.
زیرا عفو مطابق با سفارش قرآن و روایات است.به همین دلیل کسی که در موقعیت عفو باشد، می تواند با گذشتش پاداش بهتری کسب کند. زیرا پاداش عفو مربوط به خدای متعال است و آن چه از خدای متعال به انسان می رسد، بسیار بهتر از آن چیزی است که از راه تقاص به دست می آید.
در ضمن برخی از گناهان مثل غیبت تبعات و اثرات بسیار سویی دارد. هم از نظر شخصی و هم از نظر اجتماعی .اثر شخصی از این جهت است که غیبت کننده کرامت انسانی اش را زیر پا گذاشته و مطابق با وساوس شیطانی عمل کرده و به خودش آسیب زده و هم به غیبت شونده آسیب زده و آبروی او را برده است.و هم برای اجتماع اثر سوء دارد، زیرا موجب بد بینی افراد نسبت به هم می شود.
غیبت موجب مدیونی به دو حق می شود.
باید گفت غیبت کننده دو حق بر عهده اش قرار می گیرد. به تعبیر دیگر دو حق را زیر پا می گذارد. هم حق خدا را به دلیل گناه غیبت و پیروی از شیطان و هم حق مردم را به دلیل آن که آبروی افراد را می برد. اما اگر شخص غیبت شده غیبت کننده را ببخشد، در این صورت چون مطابق با عفو عمل کرده، انشا الله هر دو حقی که بر عهده غیبت کننده است با بخشش غیبت شونده بخشیده خواهد شد از این جهت شخص غیبت شده به دلیل بخشش، پاداش مناسبی دریافت خواهد کرد.پاداشی که از طرف خدای متعال مقرر شده است.
البته حسناتی که از ناحیه شخص به انسان می رسد با حسناتی که از طرف خدا و به دلیل عفو به انسان اعطا می شود، از نظر ارزش قابل قیاس نیست.
هم چنین باید اضافه کرد اگر چه خدای متعال به طور صریح نفرمود اگر ببخشید به دنبال آن پاداش دریافت خواهید کرد، اما طبیعی است که بنده با بخشیدن حقی را نسبت به خدای متعال ایجاد می کند که با اهدای پاداش، آن حق ادا می شود و بیان شد که پاداش الهی بسیار با ارزش تر از تقاصی است که بنده صاحب حق از کسی که به او ظلم کرده می گیرد.
بنا بر این، در آموزه های دینی، سفارش موکدی بر پرهیز از گناهانی شده است که موجب صدمه زدن به آبروی افراد می شود و غیبت یکی از آن گناهان می باشد و متاسفانه به دلیل رواج آن حتی در محافل دینی، قبح آن از بین رفته و این زنگ خطری است که مسلمانان و مومنان باید به آن توجه کنند.
نکته پایانی این که عفو و بخشش از خطای دیگران به خودی خود امری نیکو و پسندیده و موجب پاداش است. هر چند به مثل موضوع مورد پرسش، موجب انتقال اعمال نیک دیگران هم نشود.مثلا اگر شخصی کشته شود،به این معنا نیست که کارهای نیک قاتل به مقتول منتقل شود اما خانواده مقتول این حق را دارند که هم قصاص کنند و هم ببخشند که اگر بخشیدن جا داشته و نیکو باشد، لذت عفو بیشتر درک می شود.زیرا در بسیاری از مواقع قتل با انگیزه قبلی اتفاق نمی افتد، بلکه به طور نا خواسته واقع می شود، در این صورت عفو قاتل می تواند زمینه ترحم و عاطفه را در جامعه ایجاد کند و این کار موجب ثواب و پاداش برای شخص یا اشخاص صاحب حق می شود.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهم صل علی محمد و آل محمد.


بسم الله الرحمن الرحیم

پرسش اول:
اینکه گفته می شود بخشی از حسنات فرد غیبت کننده به نامه اعمال فرد غیبت شده انتقال می یابد و یا اینکه بخشی از گناهان فرد غیبت شده به نامه اعمال فرد غیبت کننده انتقال می یابد، آیا صحت دارد؟
در صورت صحت آیا سند روایی و یا قرآنی دارد؟

پاسخ:
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر همراهان گرامی
باید گفت بله این مطلب که بخشی از ثواب عمل نیک غیبت کننده به غیبت شونده منتقل می شود،در روایات و در بیان پیامبر صلوات الله علیه وارد شده است.
حضرت فرمود:
"يُؤْتَى بِأَحَدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي- فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي- فَيُقَالُ لَهُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُّ وَ لَا يَنْسَى- ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ- ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ- فَيَرَى فِيهَا طَاعَاتٍ كَثِيرَةً- فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي- فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ- فَيُقَالُ لِأَنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْك‏"(1)
روز قيامت فردى را مى ‏آورند و او را در برابر خدای متعال نگاه مى ‏دارند و نامه عملش را به او مى‏ دهند. او حسنات خود را در آن نمى ‏بيند، مى ‏گويد: خدايا اين نامه عمل من نيست، زيرا من طاعات خود را در آن نمى‏ بينم! به او گفته مى‏ شود:پروردگار تو گمراه نمى‏ شود و چيزى را فراموش نمى ‏كند. عمل تو به دلیل غيبت كردن مردم از بين رفته است. سپس فرد ديگرى را مى‏ آورند و نامه عملش را به او مى‏ دهند، در آن طاعت هاى فراوانى مى ‏بيند، مى‏ گويد: خدايا اين نامه عمل من نيست، زيرا من اين طاعت ها را نداشته ‏ام! به او مى‏ گويند: چون فلان شخص غيبت تو را كرده بود، حسناتش به تو داده شده است.
در ضمن مشابه این حدیث در دیگر کتاب های روایی به چشم می خورد.(2)
در زشتی غیبت همین بس که پیامبر صلوات الله علیه فرمود:"كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلَالٍ- وَ هُوَ يَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِيبَةِ اجْتَنِبُوا الْغِيبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ"(3)
یعنی دروغ می گوید کسی که خیال می کند حلال زاده است، اما او با غیبت کردنش گوشت مردم را می خورد. زیرا غیبت خورشت سگ های جهنم است.
پرسش دوم:
در منش دینی ما آمده است نسبت به کسی که غیبت ما را کرده است راضی بوده و او را عفو کنیم همان طور که آیات 134 و 40 سوره های آل عمران و شوری و نیز برخی از روایات به این موضوع اشاره می کند و ظاهرا به این معنا است که خود را از حسنات (فرد غیبت کننده) دریغ کرده ایم و یا گناهان ما به نامه اعمال (فرد غیبت کننده) منتقل نمی شود. آیا بهتر نیست او را عفو نکنیم؟!
سؤال این جانب این بود آیا بهتر نیست که فرد غیبت شده عفو نکند تا آن حسنات را برای خود ذخیره نماید؟
پاسخ:
به این نکته توجه کنیم،عفو و گذشت از خطای دیگران بهتر از عدم گذشت همراه با تقاص یا مقابله به مثل است.
زیرا عفو علاوه بر آن که یک خصلت نیکوی اخلاقی است، در قرآن و روایات نیز به آن سفارش شده است.به همین دلیل کسی که در موقعیت عفو باشد و از خطای دیگران بگذرد،امیدوار باشد که پاداش بهتری کسب خواهد کرد.
زیرا پاداش عفو مربوط به خدای متعال است و آن چه از پروردگار به انسان می رسد، بسیار بهتر از آن چیزی است که از راه تقاص به دست می آید.
اضافه بر مطالب گذشته،چون غیبت کننده دو حق را زیر پا می گذارد.یکی حق خدا را به دلیل گناه غیبت و پیروی از شیطان و دیگری حق مردم را به دلیل ریختن آبروی مردم، اما در صورتی که بخشیده شود،چون مطابق با عفو عمل کرده، انشا الله گناه هر دو حقی که بر عهده غیبت کننده است، با بخشش غیبت شونده پاک خواهد شد.
ضمنا حسناتی که از ناحیه اعمال نیک شخص غیبت شده به انسان می رسد، با حسناتی که از طرف خدا و به دلیل عفو به انسان اعطا می شود، از نظر ارزش قابل قیاس نیست.
در پایان مناسب است به دو روایت در باره برخی از خصلت های نیکوی اخلاقی از جمله عفو دیگران توجه کنیم.
1.امام صادق سلام الله علیه فرمود:
" ثَلَاثٌ مِنْ مَكَارِمِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَحْلُمُ إِذَا جُهِلَ عَلَيْكَ‏"(4)
سه خصلت از نشانه‌های شرافت دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ظلم کرده گذشت کنی، با کسی که با تو قطع رابطه کرده رابطه برقرار کنی و در برابر آدم نادانی که به تو بی ‌حرمتی کرده خویشتن ‌داری نمایی.
2.مولای متقیان امیر مومنان سلام الله علیه فرمود:
"شيئان لا يوزن ثوابهما، العفو و العدل." (5)
دو چيز است كه ثواب آن ها سنجيده نمى‏شود، عفو و عدل،
یعنی این دو کار آن قدر ثواب دارد که قابل تخمین نیست.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
پی نوشت ها:
1.علامه مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار ،تهران،انتشارات اسلامیه؛چاپ مکرر، ج‏72، ص 259
2.ر ک، جامع الاخبار تاج الدین شعیری،قم،انتشارات رضی،سال 1405 قمری،چاپ اول،ص 147
و ترجمه الحکم الزاهره،قم،انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی،سال 1375 خورشیدی،چاپ دوم،ص 556
3.جامع الاخبار، همان آدرس
4.شیخ کلینی، الكافي،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1362 خورشیدی،چاپ دوم، ج‏2، ص 107
5.تمیمی واحدی عبد الواحد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم،قم،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،سال 1366 خورشیدی،چاپ اول، ص 446

موضوع قفل شده است