سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال 11

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال 11


سوال یازدهم:

مراجع رافضی دائم مطالبی را از کتب اهل سنت بیرون می کشند و بنابراین ما نیز در اینجا همین کار را می کنیم و پیرامون قضیه غدیرخم و همچنین ازدواج خلیفه دوم با ام کلثوم به سخنان علمای شیعه استناد می کنیم.
علما و آخوندهای مدعی تشیع، قصد دارند به هر نحو که شده ازدواج ام کلثوم دختر فاطمه زهرا با حضرت عمر رضی الله عنه را خدشه دار کنند و روایات مربوط به این قضیه را به هر صورت تاویل و توجیه و ماست مالی می کنند، ولی هیچگاه به سخن عالم طراز اول خودشان جناب علامه مجلسی اشاره ای ندارند، چون خیلی باب میلشان نیست، در اینجا متن گفته ایشان را می آوریم تا خواننده گرامی بداند که علمای مدعی تشیع به هنگام رد کردن این ازدواج به این سخن مجلسی اشاره ای ندارند:
علامه مجلسی در بحار الانوار جلد۴۲ صفحه ۱۰۹ چنین نوشته: انکار شیخ مفید درباره اصل واقعه(ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان (اهل سنت) ثابت نمی شود وگرنه، پس از ورود اخباری که(از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود(سلسله سند را می آورد) از ابوعبدالله صادق (علیه السلام) گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت، علیu نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد.
و همانند این روایت با سند دیگر(سند را ذکر می کند) از ابوعبدالله صادق علیه السلام نیز گزارش شده است و مسئله تقیه نیز مردود است، چون در همین بحارالانوار جلد۴۲ صفحه۱۰۷ آمده که:
تاره یروی انه کان عن اختیار و ایثار، یعنی: گاهی روایت شده که این ازدواج از روی اختیار و ایثار انجام گرفته است.
در کتاب وسائل الشیعه اثر شیخ حر عاملی، ضمن کتاب المیراث از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که: ماتت ام کلثوم بنت علی علیه السلام و ابنها زید بن عمر بن الخطاب فی ساعه واحده…..(وسائل الشیعه، چاپ سنگی،ج۳، ص۴۰۸ )
یعنی: ام کلثوم دختر علی علیه السلام و پسرش زید فرزند عمر بن خطاب در یک زمان(مقارن با یکدیگر) مُردند….. و اما در مورد غدیرخم، شریف مرتضی از علمای شیعه، حدیث غدیر خم را نص غیر مستقیم و اشاره ای پوشیده برای خلافت می داند.
آنجا که در کتاب(الشافی) می گوید: ما به ضرورت پذیرش تعیین خلافت از طریق نص، نه برای خودمان و نه برای مخالفین ما قائل نیستیم.
هیچ یک از هم مسلکان ما نیز به چنین ضرورتی تصریح نکرده است( المرتضی: الشافی، ج۲ ص ۱۲۸) همچنین ابو المجد الحلبی عالم شیعه می گوید:(ومنها: الخفیه المحتمله للتأویل أولها: نص یوم الغدیر، قوله صلى الله علیه وآله (من کنت مولاه فعلی مولاه)( إشاره السبق ص۵۲).(بعضی از اخبار خفی و قابل تأویلند مانند حدیث روز غدیر)

رضا;777460 نوشت:
ازدواج خلیفه دوم با ام کلثوم به سخنان علمای شیعه استناد می کنیم.
علما و آخوندهای مدعی تشیع، قصد دارند به هر نحو که شده ازدواج ام کلثوم دختر فاطمه زهرا با حضرت عمر رضی الله عنه را خدشه دار کنند و روایات مربوط به این قضیه را به هر صورت تاویل و توجیه و ماست مالی می کنند، ولی هیچگاه به سخن عالم طراز اول خودشان جناب علامه مجلسی اشاره ای ندارند، چون خیلی باب میلشان نیست، در اینجا متن گفته ایشان را می آوریم تا خواننده گرامی بداند که علمای مدعی تشیع به هنگام رد کردن این ازدواج به این سخن مجلسی اشاره ای ندارند:
علامه مجلسی در بحار الانوار جلد۴۲ صفحه ۱۰۹ چنین نوشته: انکار شیخ مفید درباره اصل واقعه(ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان (اهل سنت) ثابت نمی شود وگرنه، پس از ورود اخباری که(از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود(سلسله سند را می آورد) از ابوعبدالله صادق (علیه السلام) گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت، علیu نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد.

بارها گفته شده که علمای شیعه در مورد این ازدواج سه دیدگاه دارند
دیدگاه اول: این ازدواج از اساس دروغ است که شیخ مفید و بسیاری از علما تا کنون از جمله آیه الله میلانی در این مورد کتاب نوشته و آیه الله قزوینی نیز در سایت ولی عصر مطالب متقنی گذاشته اند در این سایت نیز تاپیکهای متعددی در این موضع مطرح شده است
دیدگاه دوم:این ازدواج صورت گرفته ولی از روی اکراه و اجبار نهایتا مصلحتی بوده است زیرا هر ازدواجی دلیل بر علاقه و صمیمیت روابط طرفین نیست.
دیدگاه سوم: اسماء بنت عمیس مادر محمد بن ابابکر پس از ابابکر همسر حضرت علی علیه السلام می شود او فرزندش محمدو خواهر محمد یعنی ام کلثوم بنت ابابکر را به خانه حضرت علی علیه السلام می برد و این دختر که در اصل دختر ابابکر است و دختر خوانده حضرت علی علیه السلام با عمر ازدواج می کند چون دختر خوانده حضرت علی علیه السلام و هم نام دختر واقعی حضرت علی علیه السلام است تصور می شود عمر با دختر ایشان ازدواج کرده است
اما بر اساس هر کدام دیدگاههای فوق آنچه شبهه کنندگاه به دنبال آن هستند محقق نمی شود یعنی از این ازدواج رابطه خوب حضرت علی علیه السلام با عمر بدست نمی آید
زیرا در معتبر ترین کتابهای اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده که عمر قائل است حضرت علی علیه السلام او و ابابکر را دروغگو ، حیله گر، گناهکار و خائن می داند(1) بزرگترین شخصیت اهل سنت یعنی عمر(که اهل سنت حتی او را از پیامبرصلی الله علیه واله وسلم عملا بالاتر می دانند) ودر معتبرترین کتاب آنان اعتراف دارد که علی با من دشمن بوده حال پس از 1400سال می خواهند بگویند نه عمر دروغ گفته یا بخاری دروغ نوشته به دلیل این ازدواج رابطه آنان خوب بوده است.
چرا حضرت علی علیه السلام در شورای شش نفره حاضر به قبول سیره شیخین نشود و خلافت را به رقیب خود وانهاد.
چرا به اعتراف خود اهل سنت حضرت علی علیه السلام شش ماه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم با ابوبکر بیعت کرد البته ما این را قبول نداریم
چرا حضرت علی علیه السلام در طول جنگهای 25ساله خلفای ثلاثه حتی شمشیر بدستش نگرفت الا در جریان احتمال سقوط مدینه به دست مرتدین آنهم به اصرار عثمان
اینها و هزاران مسئله دیگر به روشنی گویای آن است که رابطه حضرت علی علیه السلام با شیخین از باب رفاقت نبوده بلکه از باب مدارا و صبر و بوده است.

1صحیح مسلم کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَیْءِ ، ج3 ص1377 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5.

رضا;777460 نوشت:
علامه مجلسی در بحار الانوار جلد۴۲ صفحه ۱۰۹ چنین نوشته: انکار شیخ مفید درباره اصل واقعه(ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنستکه این حادثه از طریق آنان (اهل سنت) ثابت نمی شود وگرنه، پس از ورود اخباری که(از طریق امامیه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود(سلسله سند را می آورد) از ابوعبدالله صادق (علیه السلام) گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت، علیu نزد ام کلثوم رفت و او را به خانه خود برد.

علامه پس از بیان فرمایش شیخ مفید و سید مرتضی مطالبی دارد که به هیج وجه آنچه شبهه انداز در صدد اثبات آن است به دست نمی آید.
ما در اینجا عین عبارت بحار در صفحه مذکور را می آوریم تا دوستان داوری کنند.
اقول بعد إنكار عمر النص الجلي و ظهور نصبه و عداوته لأهل البيت ع يشكل القول بجواز مناكحته من غير ضرورة و لا تقية إلا أن يقال بجواز مناكحة كل مرتد عن الإسلام و لم يقل به أحد من أصحابنا و لعل الفاضلين إنما ذكرا ذلك استظهارا على الخصم و كذا إنكار المفيد رحمه الله أصل الواقعة إنما هو لبيان أنه لم يثبت ذلك من طرقهم و إلا فبعد ورود ما مر من الأخبار إنكار ذلك عجيب.1
ترجمه: من می گویم: بعد از اینکه عمر نص جلی را انکار کرد و عداوتش به اهل بیت آشکار شد مشکل است که بگوییم این ازدواج از روی ضرورت و تقیه نبودهمگر اینکه قائل به ازدواج با مرتد از اسلام شویم که این (قائل شده به جواز ازدواج با مرتد) را نیز هیچ کدام از علمای امامیه نگفته اند و شاید ایندو عالم بزرگ(شیخ مفید وسید مرتضی) این مطالب در مناظره با خصم گفته باشند و انکار مفید نسبت به اصل ازدواج بخاطر آن است که این گزارش از سوی اهل سنت ذکر شده ولی پس از بیان آن در منابع خودمان انکارش عجیب است.
1. بحار، علامه مجلسی، ج42، ص109

پس در اینجا علامه مجلسی قائل به ازدواج با اکراه و زور است نه اینکه قائل به ازدواج بر پایه محبت و دوستی باشد.که متاسفانه با بریدن جمله ایشان خلاف آن برداشت شده است

.

رضا;777460 نوشت:
و همانند این روایت با سند دیگر(سند را ذکر می کند) از ابوعبدالله صادق علیه السلام نیز گزارش شده است و مسئله تقیه نیز مردود است، چون در همین بحارالانوار جلد۴۲ صفحه۱۰۷ آمده که:تاره یروی انه کان عن اختیار و ایثار، یعنی: گاهی روایت شده که این ازدواج از روی اختیار و ایثار انجام گرفته است

بله علامه مجلسی در همان صفحه از مرحوم شیخ کلینی این حدیث را نقل می کند:
إِنَّ عَلِيّاً لَمَّا تُوُفِّيَ عُمَرُ أَتَى أُمَّ كُلْثُومٍ فَانْطَلَقَ بِهَا إِلَى بَيْتِهِ.
ترجمه: همانا علی(علیه السلام) هنگامیکه عمر مرد ام کلثوم را به خانه خود برگرداند(همین)
این که تقیه مردود است کلام خود شبهه گر است نه ادامه روایت شیخ بزرگوار کلینی
در این جا بحث اصل ازدواج و داستان آن نیست که نتیجه گرفته شود تقیه بوده یا نبوده، می گوید بعد از عمر چنین شد اما اینکه در هنگام ازدواج چگونه این مسئله رخ داد آیا با طیب نفس بود از این روایت چیزی به دست نمی آید و نسبت به آن مسکوت است نمی دانم چگونه با چه فن حدیث شناسی از این روایت طرف نتیجه گرفته که ازدواج از اول از روی تقیه نبوده است.

اما در مورد صفحه 107 بحار که گفته شده: (تاره یروی انه کان عن اختیار و ایثار، یعنی: گاهی روایت شده که این ازدواج از روی اختیار و ایثار انجام گرفته است)
متاسفانه طرف بحث یعنی شبهه گر به هیچ یک از قواعد جدال احسن که گفته قرآن است پایبند نبوده و فقط قصد دارد تا تشویش اذهان حرف خویش را از پیش ببرد زیرا: جمله (تاره یروی انه کان عن اختیار و ایثار) از وسط کلام شیخ مفید که علامه مجلسی آن را نقل کرده جدا شده است.

شیخ مفید در رد این ازدواج پس از آنکه می گوید این روایت از زبیر بکار نقل شده و ما او را از مخالفین می دانیم، این مطلب را آورده است:
و الحديث نفسه مختلف فتارة يروي أن أمير المؤمنين تولى العقد له على ابنته و تارة يروي عن العباس أنه تولى ذلك عنه و تارة يروي أنه لم يقع العقد إلا بعد وعيد عن عمر و تهديد لبني هاشم و تارة يروي أنه كان عن اختيار و إيثار...(حدیث ادامه دارد)(1)
ترجمه: این روایت به صورت های متفاوت نقل شده است در جایی گفته اند امیرالمومنین متولی عقد دخترش بوده و گاهی گفته اند عباس از طرف او عهده دار این امر بوده است. گاهی گفته اند عقد ایجاد نشد مگر بع داز تهدید عمر نسبت به بنی هاشم و گاهی گفته اند از روی اختیار و ایثار بوده است.(پایان ترجمه)
اولا: این کلام شیخ مفید است همان کلامی که در رد ازدواج آورده است
ثانیا: قسمتی از کلام شیخ مفید گزینش شده است
ثالثا: شیخ مفید روایات اهل سنت را بیان می کند که اهل سنت در روایتی گفته اند از روی اجبار بوده و در رواتی دیگر گفته اند از روی اختیار. سپس ایشان نتیجه گرفته اند این گزارشهای اهل سنت مشکل دارد چون هر کدام یک چیز می گویند لذا قابل استناد نیست
علامه مجلسی نیز همان طور که شبهه گر اقرار کرد می فرمایند شیخ مفید با توجه به روایات منقوله از طرف اهل سنت نتیجه گرفته که این ازدواج دورغ است.
مثل اینکه وزارت خارجه ایران بگوید: عربستان در حادثه جده دورغ می گوید: یکبار می گوید 700نفر کشته شدند، یکبارمی گوید6000هزار نفر. یکبار می گوید ازدوحام بود یکبار می گوید راه بسته شد و ...
شخصی در دفاع از عربستان از بین این جمله های گفته شده این جمله را انتخاب کند (700نفر کشته شده) سپس بگوید وزارت خارجه ایران نیز نیز اقرار کرد که 700نفر کشته شده است.
آیا این صداقت در بحث است؟ انصاف در بحث است؟ طریقه جدال احسن قرآن است؟!!!

1. بحار جلد42، ص107

موضوع قفل شده است