سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال 7

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال 7

سوال هفتم:

علمای رافضی پیرامون حدیث حوض که در کتب اهل سنت ثبت شده شلوغ بسیاری می کنند و مرتب به آن استناد می کنند.
حدیثی که در آن جهان پیامبرصلی الله علیه وسلم سراغ اصحاب خویش را می گیرد و به او می گویند: تو نمی دانی اصحاب و یارانت پس از تو چه کردند و آنها پس از تو مرتد شدند. (مسلم)(۳/۱۱۱)
سوال ما این است که چطور این حدیث مورد استناد شماست؟
مگر شما عقیده ندارید که پیامبر و امامان پس از مرگ نیز از احوال ما باخبرند و در واقع حی و حاضر و زنده اند، پس چطور در این حدیث پیامبر از یاران خودش هم بی خبر است؟
و حتی از حوادث پس از رحلت خویش اطلاعی ندارد، مگر شما به آیه شهیدان زنده اند استناد نمی کنید(آل عمران/۱۶۹) و به زیارت قبور ایشان نمی روید و ایشان را صدا نمی زنید؟
پس چرا ناگهان در اینجا عقاید خویش را فراموش می کنید؟!! مگر شما نمی گوئید: حضرت فاطمه به کسانیکه علیه او ظلم کرده بودند فرموده که شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد، پس چطور پیامبرصلی الله علیه وسلم بی اطلاع است.

و شما از کجا متوجه شده اید که منظور از اصحاب، ابوبکر و عمر هستند؟
و از کجا فهمیدید که منظور از ارتداد غصب خلافت علی بوده؟
این خلافت الهی ادعای شماست که هنوز هم نتوانسته اید آنرا ثابت کنید. در حدیث نیز صحبتی از ابوبکر و عمر نشده که شما ایشان را عاملان اصلی فتنه و غصب خلافت به زعم خود می دانید.
در حدیث لفظ اصحابی بطور کلی بکار رفته است و نمی توان کبار صحابه و مهاجرین و انصار ابتدای اسلام را همه را با هم در این لفظ کلی جای داد و احادیث و آیات بسیار دیگری را که در فضایل ایشان می باشد نادیده گرفت و اگر بخواهیم اینگونه برخورد کنیم پس باید علی و اباذر و عمار و سلمان و خیلی دیگر از اصحاب مورد تایید شیعه را نیز شامل این حدیث کنیم.
در سوره الرحمن آیه۴۱ چنین آمده: (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ)، تبهکاران از سیمایشان شناخته مى‏شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند.
در سوره طه نیز چنین آمده: (وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى)(طه/۱۲۴)و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم، (قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا)(طه/۱۲۵)مى‏گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردى با آنکه بینا بودم، (قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَى)(طه/۱۲۶)،مى‏فرماید همان طور که نشانه‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى‏شوى. 1

سوال اینجاست که پس چطور پیامبرصلی الله علیه وسلم در قیامت اصحاب مرتد خودش را از چهره آنها نمی شناسد؟!!
مگر طبق قرآن مجرمین از سیمایشان شناخته نمی شوند؟

رضا;771235 نوشت:
حضرت علی علیه السلام در پاسخ می گوید: اگر زمامداری و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت.

حال ما در اینجا طبق گفته خود حضرت علی می گوئیم اگر خلافت فقط منحصر به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده است پس چرا اینقدر پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد اهل بیت سفارش می کرده است

سلام و عرض ادب و با اجازهء اساتید محترم

در پاسخ به این مغلطهء آشکار می گویم که اگر بنا بر چنین استدلال کودکانه ای باشد ، آنگاه باید گفت:
پس اگر قرآن کریم محور و مبنای دین است و باید برای رسیدن به عاقبت خیر ، به آن تمسک بجوئیم ، پس چرا پیامبر(ص) اینقدر به قرآن کریم سفارش می کرده است؟! آیا سفارش پیامبر(ص) به خواندن ، فهم و تدبر در قرآن ، به این معنا نیست که قرآن نمیتواند در جایگاه هدایت برای ما قرار بگیرد؟ اگر قرآن برای ما نقش هدایت و تربیت داشت و ما باید پیرو آن بودیم ، پس پیامبر(ص) باید سفارش ما را به قرآن می کردند ، نه سفارش قرآن را به ما

متاسفانه تعصب کورکورانه باعث می شود که فقط به فکر تراشیدن پاسخ به شیعیان باشند و از همین رو ، میخواهند ابرویش را درست کنند میزنند چشمش را هم کور می کنند. خیلی از استدلال ها (بخوانید نغلطه ها) که اهل سنت و یا وهابیت برای پاسخ به شیعه به کار می برند ، اگر بخواهیم فرض را بر صحت آنها بگذاریم ، آن وقت چندین مبنای اصلی از دین اسلام زیر سؤال خواهد رفت ، همانطور که با قبول فرض بالا که از جانب مخالفان شیعه مطرح شده است ، تمسک به قرآن هم زیر سؤال خواهد رفت و این مطلبی هست که آنها توجهی به آن ندارند و فقط در پی تراشیدن پاسخی برای توجیه غصب خلافت هستند. خدا همه را به راه راست هدایت کند

رضا;775303 نوشت:
علمای رافضی پیرامون حدیث حوض که در کتب اهل سنت ثبت شده شلوغ بسیاری می کنند و مرتب به آن استناد می کنند.
حدیثی که در آن جهان پیامبرصلی الله علیه وسلم سراغ اصحاب خویش را می گیرد و به او می گویند: تو نمی دانی اصحاب و یارانت پس از تو چه کردند و آنها پس از تو مرتد شدند. (مسلم)(۳/۱۱۱)
سوال ما این است که چطور این حدیث مورد استناد شماست؟
مگر شما عقیده ندارید که پیامبر و امامان پس از مرگ نیز از احوال ما باخبرند و در واقع حی و حاضر و زنده اند، پس چطور در این حدیث پیامبر از یاران خودش هم بی خبر است؟
و حتی از حوادث پس از رحلت خویش اطلاعی ندارد، مگر شما به آیه شهیدان زنده اند استناد نمی کنید(آل عمران/۱۶۹) و به زیارت قبور ایشان نمی روید و ایشان را صدا نمی زنید؟
پس چرا ناگهان در اینجا عقاید خویش را فراموش می کنید؟!! مگر شما نمی گوئید: حضرت فاطمه به کسانیکه علیه او ظلم کرده بودند فرموده که شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد، پس چطور پیامبرصلی الله علیه وسلم بی اطلاع است.

اولا: پر واضح است که استناد به بخشی از سخن خصم آنهم در مناظره به معنای قبول تمام سخنان او نیست.
این موارد بدان معنا است که ما به خصم می گوییم : ما دیدگاه شما را قبول نداریم، ما که صحیح مسلم را قبول ندارد و افکار او را می پذیریم، شما که می پذیرید مسلم نیز چنین حدیثی نقل کرده است.
در این مثال دقت کنید:
.. فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنَ ابْنِ أَخِیکَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَ وَلِىُّ أَبِى بَکْرٍ فَرَأَیْتُمَانِى کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .(1)
ترجمه: پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من ولی رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علی ) آمدید و تو ای عباس میراث برادر زاده‌ات را درخواست کردی و تو ای علی میراث فاطمه دختر پیامبر را و ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم ،
آن‌چه می‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌کار ، حیله‌گر و خیانت‌کار ، معرفی کردید و حال آن که خدا می داند که ابوبکر راستگو ،‌ دین دار و پیرو حق بود .پس از مرگ ابوبکر ،‌ من ولی پیامبر و ولی ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو حلیه گر و گناهکار خواندید .

ممکن است صدر و ذیل این حدیث مطالبی داشته باشد که مورد قبول ما نباشد، استناد به این حدیث به معنای قبول تمام صدر و ذیل حدیث نیست بلکه می گویم آهای کسانی که صحیح مسلم را قبول دارید، ما که قبول نداریم شما که قبول دارید ببینید در مورد رابطه عمر و حضرت علی علیه السلام آنهم از زبان عمر چه نوشته است پس اینقدر به دنبال اثبات رابطه خوب بین آنان با دلایل واهی نباشید
اینجا نیز همان طوراست، ما می گویم ما که صحیح مسلم را قبول نداریم شما که قبول دارید در مورد اصحاب این چنین نوشته است.

ثانیا: این احادیث به صورتهای دیگری نیز در منابع اهل سنت آمده لذا لزوما به معنای ندانستن و عدم علم پیامبر اسلام نیست. مفهومی که در اینجا به ان اشاره کردید با تعابیر مختلفی در صحیح بخاری بیان شده است :
من پیش از شما وارد حوض می شوم و گروهی از شما را بلند میکنند برای بردن به جهنم . می گویم خدایا اصحابم ! در جوابم چنین گفته میشود : تو نمیدانی بعد از تو چه کردند. (2)
... خداوند می فرماید : تو نمیدانی انها بعد از تو چه کردند. من میگویم : غضب خدا غضب خدا برکسانی که بعد از من بدعت گذاری کردند و دینم را تغییر دادند.
حتی با توجه به حدیث بخاری می توان بر علم غیب صحه گذاشت، زیرا این خود پیامبر صلی الله علیه واله و سلم است که می فرماید در قیامت من چنین می گویم و ملائکه چنین می گویند. اتفاقا این دلالت بر علم غیب دارد. حال چرا پیامبرصلی الله علیه واله وسلم (با آنکه خود می فرماید من چنین سوالی می کنم و آنان چنین جوابی می دهند) چنین سوالی می کند باید گفت همه سوالها از روی ندانستن نیست پرسش می تواند دلایل دیگری مثل جلب توجه و.... نیز داشته باشد.
اما باز بنده از اعتماد به نفس طرف مقابل متعجم. در معتبرترین کتابشان مثل بخاری و مسلم چنین حدیثی آمده ما باید به آنها بگویم با توجه به این احادیث بحث عدالت صحابه چه میشود؟؟؟؟؟ آنان طلبکار شده اند!!!!!!!!!!

1. صحیح مسلم کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَیْءِ ، ج3 ص1377 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5.

2.بخاری ج 7 ص 206. چاپ دارالفکر.
3.بخاری ج 7 ص 208.

رضا;775303 نوشت:
و شما از کجا متوجه شده اید که منظور از اصحاب، ابوبکر و عمر هستند؟
و از کجا فهمیدید که منظور از ارتداد غصب خلافت علی بوده؟
این خلافت الهی ادعای شماست که هنوز هم نتوانسته اید آنرا ثابت کنید. در حدیث نیز صحبتی از ابوبکر و عمر نشده که شما ایشان را عاملان اصلی فتنه و غصب خلافت به زعم خود می دانید.
در حدیث لفظ اصحابی بطور کلی بکار رفته است و نمی توان کبار صحابه و مهاجرین و انصار ابتدای اسلام را همه را با هم در این لفظ کلی جای داد و احادیث و آیات بسیار دیگری را که در فضایل ایشان می باشد نادیده گرفت و اگر بخواهیم اینگونه برخورد کنیم پس باید علی و اباذر و عمار و سلمان و خیلی دیگر از اصحاب مورد تایید شیعه را نیز شامل این حدیث کنیم.

این حدیث اثبات می کند نظریه عدالت صحابه صحیح نمی باشد. پس بین صحابه کسانی بودند که پیامبرصلی الله علیه واله وسلم نسبت به آنان این فرمایش را داشته است. شما همین را قبول کنید برای اثبات اینکه این صحابه مورد نظر پیامبرصلی الله علیه واله وسلم چه کسانی بودند هم فرصت است و هم مدارک دیگر الی ماشاءالله . ما نگفتیم که تمام عقاید شیعه را با این حدیث می خواهیم اثبات کنیم که شما چنین موضعی گرفته اید.
شما گر قبول کنید برخی از صحابه طبق این فرمایش پیامبرصلی الله علیه واله وسلم مرتد شدند سپس به دنبال آن مرتدین در احادیث و تاریخ می رویم . شما منکر این ارتداد هستید.
اگر ارتداد را قبول کردید، با هم کم کم تاریخ را ورق می زنیم، پس از پیامبرصلی الله علیه واله وسلم دو گروه بودند
باند سقیفه و باند اهل بیت
به سراغ منابع می رویم تا از بین این دو گروه مصداق فرمایش پیامبرصلی الله علیه واله وسلم را پیدا کنیم
اینکه همه صحابه خوب بودند و عادل بودند مخالف فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و اله وسلم در این حدیث و احادیث مشابه دیگر است.

رضا;775303 نوشت:
در سوره الرحمن آیه۴۱ چنین آمده: (یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ)، تبهکاران از سیمایشان شناخته مى‏شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند.
در سوره طه نیز چنین آمده: (وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى)(طه/۱۲۴)و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏کنیم، (قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا)(طه/۱۲۵)مى‏گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردى با آنکه بینا بودم، (قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَى)(طه/۱۲۶)،مى‏فرماید همان طور که نشانه‏هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى‏شوى. 1

سوال اینجاست که پس چطور پیامبرصلی الله علیه وسلم در قیامت اصحاب مرتد خودش را از چهره آنها نمی شناسد؟!!
مگر طبق قرآن مجرمین از سیمایشان شناخته نمی شوند؟



لطفا اگر جناب مسلم را دیدید بپرسید، مگر این آیات نیست پس چرا پیامبرصلی الله علیه واله وسلم با دیدن آنان متوجه ارتدادشان نمی شود و سوال می پرسند تا اینکه ملائکه بگویند
قطعا جواب خواهد داد هر سوالی از روی ندانستن نیست بلکه برخی سوالات در اوج دانایی صورت می گیرد و منظور پرسگر سوال نیست بلکه منظور دیگری دارد
همین سوالات مطرح شده در این تاپیک از سوی شبه گر که توسط دوست گرامی آقا رضا گذاشته شده
مثل روز روشن است که منظور تنظیم کننده این سوالات، سوال از روی جهالت نیست بلکه یا قصد شبهه پراکنی دارد یا می خواهد بگوید شما جواب ندارید . به هر حال همین سوالات نیز می رساند که همه سوالها از روی ندانستن نیست بلکه منظورهای دیگری ممکن است باشد
الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل
ماالقارعه
و از این نمونه ها بسیار است که پرسشگر در اوج دانایی سوال می پرسد البته در این موارد ممکن است هدف ها فرق کند ولی همه اینها می رساند که هر سوالی از روی نادانی نیست
موضوع قفل شده است