جمع بندی سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال دوم

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالات کمرشکن از مراجع شیعه (خطبه ۶۷ نهج البلاغه) سوال دوم


سوال دوم:

علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم، خلافت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب شده است و در واقع ابوبکر غاصب خلافت الهی علی بوده است و کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم خفقان شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم را نگه نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به بیرون کشیده اند و غاصبان خلافت در مدینه و محیط آن زمان خفقان شدیدی ایجاد کردند.

حتی چنانچه به آخوندها بگویید چرا کسی به حق الهی حضرت علی و غدیر خم اشاره ای نداشته؟
خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و می گویند: ای آقا در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم می زدند و طناب به گردن علی انداختند، شما نمی دانید که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده بودند.

پس از این توضیحات من سوال خود را طرح می کنم:

می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟

منظورم خطبه فاطمه زهرا است که به عقیده شیعه پس از غصب خلافت حضرت علی در مسجد علیه ابوبکر ایراد شده است.
این چه خفقانی بوده که ایشان برای بیعت گرفتن به درب منازل انصار می رفته اند؟

چون شیعه بر این عقیده است که ایشان به درب منازل انصار می رفته اند تا برای خلافت علی بیعت بگیرند.فراموش نکنید شیعیان در مورد خطبه فاطمه زهرا نمی توانند بگویند حضرت فاطمه دختر نبی اکرم صلی الله علیه وسلم بوده و می توانسته این کارها را بکند، چون از آن طرف می گویند به همین دختر ظلم و ستم فراوانی شده و به گوش او سیلی زده اند و درب منزل را آتش زده اند و باعث سقط جنین او شدند.

پس او نیز در خفقان به سر می برده و در واقع از همه بیشتر در این خفقان بوده و از همه بیشتر به او ظلم شده است. پس این تضادها را چگونه توجیه می کنید؟

اگر ابوبکر و عمر خفقانی ایجاد کرده بودند پس خطبه فاطمه زهرا و رفتن نزد انصار برای اخذ بیعت دیگر چیست؟

سوال دیگر پیرامون خفقان این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لازم بتواند ایجاد خفقان کند، پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟
آن هم در همان روز اول؟
او که هنوز بر سر کار نیامده بود و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند. چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم ایجاد خفقان کند؟
و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟ و آیا بقیه مردم به همین زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟
مگر اینکه همان جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم این کینه ها را نشان داده اند!!!
لازم به تذکر است که مراجع رافضی پاسخهای بی ربطی را ارائه می دهند، مثلا می گویند: همیشه در هر جامعه ای افرادی بوده اند که حتی در خفقان سخن حق را بگویند و جریان خطبه حضرت فاطمه علیه ابوبکر نیز همینگونه بوده است!!!

در پاسخ به این مراجع باید گفت: فکر نمی کنم خواندن خطبه علیه خلیفه و در حضور مردم، نوعی اعتراض و سخن کوچک تلقی شود و چنین چیزی نشانه عدم خفقان در یک جامعه است.
حتی امروزه در کشورهای بسیار پیشرفته که دموکراسی و آزادی بیان بطور مطلق برقرار است، باز هم نمی توان به این سادگی، علیه شخص اول مملکت قد علم کرد و در حضور خودش و مردم علیه او سخنرانی نمود!! (تازه اعتراض و خطبه ای که توسط فردی مهم و شناخته شده مطرح شود و نه توسط عوام ساده و ناشناس که مردم توجهی به آن نداشته باشند) [۲] پس باید متوجه باشید که این موارد با خفقانی که مطرح می کنید در تضاد کامل هستند.

در ضمن چطور شما در جایی دیگر می گویید که حضرت علی طبق وصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم و بخاطر مصلحت سکوت اختیار کرده و حرکتی انجام نداده است، ولی در اینجا ناگهان می گویید که حضرت فاطمه علیه خلیفه خطبه ایراد کرده است؟!!
چطور در اینجا رعایت مصلحت نشده است؟!!
و اگر عمل صحیحی بوده پس چرا خود حضرت علی این خطبه را نخوانده است؟!!(و چرا عمل این دو معصوم در برابر یک موضوع واحد با یکدیگر تفاوت داشته و چرا فاطمه به امام خویش اقتدا نکرده و برعکس وی عمل نموده است؟؟چرا پیرو خط ولایت و امامت نبوده است؟؟؟)
فراموش نکنید که شما حضرت فاطمه را بیش از همه مورد ظلم و تحت خفقان می دانید و می گویید که به گوش او سیلی زدند و او را مضروب کردند تا جایی که باعث شهادت وی و جنین داخل شکمش شدند!! حال همین فرد که تحت خفقان و ظلم شدیدی بوده، می رود و در مسجد علیه خلیفه خطبه می خواند!!!
خوب آیا چنین چیزی منطقی و معقول است؟!!
آخر کدامیک از اینها صحیح هستند؟!!
آزادی بیان بوده یا خفقان و ظلم؟!!

رضا;773124 نوشت:
پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟
آن هم در همان روز اول؟
او که هنوز بر سر کار نیامده بود و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند. چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم ایجاد خفقان کند؟

سلام

برای جواب به این شبهات اگر تاریخ دقیق وقایع بعد از شهادت رسول خدا ص را ببینیم دیگر دچار چنین مشکلاتی نمیشویم .

تهاجم به خانه زهرا س و ایجاد خفقان از همان روز اول نبود یعنی اگر چه نقشه حزب سقیفه از اواخر عمر حضرت رسول شروع شد اما اجرای ان مرحله به مرحله بود .

قبلا استاد ممسوس در این باره تحقیقی داشتند که :فاصله رحلت پیامبر (ص) و هجوم به خانه حضرت زهرا ( حدودا 50 روز) بوده است :

http://www.askdin.com/thread52330-8.html

رضا;773124 نوشت:
علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم، خلافت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب شده است و در واقع ابوبکر غاصب خلافت الهی علی بوده است و کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه وسلم خفقان شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم را نگه نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به بیرون کشیده اند و غاصبان خلافت در مدینه و محیط آن زمان خفقان شدیدی ایجاد کردند.
حتی چنانچه به آخوندها بگویید چرا کسی به حق الهی حضرت علی و غدیر خم اشاره ای نداشته؟
خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و می گویند: ای آقا در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم می زدند و طناب به گردن علی انداختند، شما نمی دانید که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده بودند.


اولا اینها فقط در منابع شیعه نیست بلکه در منابع اهل سنت به وفور در مورد تمام این سخنان مدرک است

رضا;773124 نوشت:
پس از این توضیحات من سوال خود را طرح می کنم:

می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟

منظورم خطبه فاطمه زهرا است که به عقیده شیعه پس از غصب خلافت حضرت علی در مسجد علیه ابوبکر ایراد شده است.
این چه خفقانی بوده که ایشان برای بیعت گرفتن به درب منازل انصار می رفته اند؟

با این استدلال باید بگوییم ابن زیاد که تمام مردم را به اجبار به جنگ امام حسین علیه السلام فرستاد، و امام را به شهادت رساند، هانی بن عروه را به آن وضع به شهادت رساند و خفقانی ایجاد کرد که مزحجیان نه تنها انتقام خونش را نگرفتند بلکه مجبور شدند به کربلا آمده و با امام حسین علیه السلام بجنگند، پس از شهادت امام حسین علیه السلام با اعتراض شخص نابینایی به نام عبدالله بن عفیف واکنش تند نشان داد و او را به شهادت رساند و ...... هیج اختنافی ایجاد نکرده بود چون حضرت زینب در کوفه خطبه خواند!!!!
ایا با یک خطبه خوانی حضرت زینب علیها سلام در کوفه می توان تمام ظلمهای این زیاد را نادیده گرفت و گفت نه هیج اختناقی نبوده است؟؟؟!!!
آیا با خطبه خوانی امام سجاد علیه السلام در شام می توان ظلمهای یزید را نادیده گرفت و ادعای آزادی بیان و عقیده و .... در دوران یزید کرد؟؟؟!!! و شهادت امام حسین علیه السلام ، واقعه حره و جنایات وحشتناک او در مدینه و پس از آن در مکه را نادیده گرفت و گفت نه اختناق نبوده بلکه آزادی کامل بوده چرا که امام سجاد علیه السلام در شام خطبه خواند؟؟؟!!!
این استدلال، استدلال نیست بلکه توجیه هم نیست ، در نبود توجیه باید فراکنی کرد، ما این گونه سخنان فراکنی می گویم
گاهی شرایطی ایجاد می شود که حاکم اگر چه خونخوارو جنایکار است و خفقان در دایره حکومت ایجاد کرده ولی نمی تواند با بعضی از جریانات مقابله کند مثل خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها، خطبه حضرت زینب در مجلس یزید، خطبه امام سجاد علیه السلام در شام و...
اینها دلیل بر عادی بودن فضای جامعه و عدم خفقان نیست بلکه شرایط بر حاکم گاهی تنگ می شود(این جواب کلی)

بر همین اساس(مطالب پست قبل) به زمان پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه واله وسلم بر می گردیم.
پس از جریان غدیر باند مخالف، تحرکات خود را آغاز کرده و مقدمات کوتای پس از پیامبرصلی الله علیه واله وسلم را ریختند. و پس از رحلت نیز با برنامه ریزی دقیق از پیش بردند.

همان طور که جناب خیر البریه فرمودند و کارشناس محترم ممسوس نیز در آدرسhttp://www.askdin.com/thread52330-8.html مطرح کردند

سقیفه نشینان پس از به دست گرفتن خلافت، مردم عادی را مجبور به بیعت کردند، به در خانه حضرت علی علیه السلام نیز هجوم آوردند ولی با مقاومت حضرت علی علیه السلام بر عدم بعیت روبرو شدند اما از آنجا که اکثر اهل مدینه را با تطمیع و تهدید و عوامل دیگر با خود همراه کرده بودند مقاومت حضرت علی علیه السلام برایشان گران تمام نشد، و اهمیتی ندادند چرا که سیاستمدان کار اخر را اول انجام نمی دهد تمام تلاش خود را می کند تا کار به جاهای باریک نکشد تا می شود از اهرم آخر یعنی کشتن طرف مقابل استفاده نمی کند مگر اینکه تمام راها بسته و مجبور به این کار شود
اینجا نیز چنین بود، در هجوم اول اقدام فیزیکی انجام ندادند و به جای برخورد فیزیکی به سراغ فدک رفتند و پشتوانه مالی حضرت علی علیه السلام را مصادره کردند، حضرت زهرا سلام الله علیها خطبه خواند، اما سیاستمداران سقیفه تمام سعیشان بر این بود که دستشان به خون اهل بیت آغشته نشود مگر اینکه مجبور شوند باز از اقدام فیزیکی اصلی خودداری کردند نهایت با اعتراض هایی روبرو شدند که از بعیت خودداری می کردند و عدم بیعت حضرت علیه السلام را دلیل آن بیان می کردند اینجا بود که تصمیم نهایی را گرفتند و گفتند باید قائله علی را به هر ترتیبی هست بخوابانیم وگرنه تا آخر با این مشکل روبرو هستیم لذا هجوم اصلی را انجام داده که منجر به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شد.(1)

ابن سعد خبیث بود اما نهایت سعیش را کرد که دستش به خون حضرت امام حسین علیه السلام آغشه نشود و بلکه این ماجرا بدون این ننگ پایان پذیرد لذا تا توانست از جنگ خودداری کرد و سعی بر متقاید کردن امام حسین علیه السلام بر بیعت و از طرف دیگر رام کردن ابن زیاد نمود ولی نه ابن زیاد از تصمیمش برگشت و نه امام حسین تن به ذلت داد در اینجا عمر بن سعد تصمیم آخر را گرفت و لکه ننگ ابدی را بر جان خود قبول کرد.

باند سقیفه نیز چنین بودند می خواستند تا جا دارد از درگیری و آغشته شدن دستشان به خون اهل بیت خوددرای کنند نقشه های آنها در به پایان رساندن ماجرا بدون خونریزی عقیم ماند و لکه ننگ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها گردنشان را گفت تا جایکه ابوبکر آخر عمری از این کار اظهار پیشمانی کرد.

1.شيخ طوسي، تلخيص الشافي، ج3، ص50، 78. به نقل از ابراهيم ثقفي. و رك: موسوعة التاريخ الاسلامي،محمد عهادی یوسفی غروی، ج4، ص101ـ100

رضا;773124 نوشت:
سوال دیگر پیرامون خفقان این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لازم بتواند ایجاد خفقان کند، پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟
آن هم در همان روز اول؟

نه خیر این فرمایش صحیح نیست
در کودتا از همان روز اول خفقان ایجاد می شود وگرنه حکومت پا نمی گیرد
همین الان به کودتاهایی که انجام شده نگاه کنید بلافاصله بعد از کودتا حکومت نظامی، گرفتن و بستن و کشتن در کار است، السیسی در مصر به محض کودتا بالغ بر صدها نفر کشته و زخمی و زندانی شدند و حزب مصر یعنی اخوان المسلیمن را منحل کرد و مسوئلین رده بالای حزب را زندانی کرد و پس از آن کودتا نیز حکومت نظامی اعلام کرد
مشرف در پاکستان همین کار را کرد
داعش یک روزه به موصل آمدند و با کشتار و ایجاد رعب و وحشت خفقان را بر شهر حاکم کردند
اصلا بر عکس فرمایش شما قاعده در کودتا ایجاد خفقان است وگرنه کودتا در اکثر موارد بدون خفقان تحقق پیدا نمی کند

رضا;773124 نوشت:
چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم ایجاد خفقان کند؟
و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟

همانطور که السیسی با کودتا رئیس جمهور رسمی کشور را به زندان انداخت و با آنکه در طول دو سال در شش انتخابات جناح طرفدار رئیس جمهور مرسی پیروز شده بود باز هم خود به زندان رفت و هم طرفدارانش کشته یا ساکت شدند.
رضا;773124 نوشت:
و آیا بقیه مردم به همین زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟
مگر اینکه همان جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وسلم این کینه ها را نشان داده اند!!!

بقیه مردم یا تطمیع شدند یا با تهدید کنار کشدند این گونه موارد سابقه قرآنی دارد
حضرت موسی چهل روز به طور رفت مردم گوساله پرست شدند نه تنها وصی پیامبراشان یعنی هارون را کنار زدند بلکه خود پیامبر را نیز کنار زدند بالاتر خدا را نیز انکار کرده و گوساله پرست شدند اینها همه در چهل روز اتفاق افتاد حال ممکن نیست پس از پیامبرما مردم وصی را کنار بزنند؟؟؟
ایا این جوابهای محکم و دندان شکن که یاشاهد مثال وحیانی دارد یا پشتوانه عقلانی دارد یا در بیرون بارها اتفاف افتاده باز احمقانه حساب می شود؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
گرچه استاد عماد و برادر خیر البریه زحمت کشیده و پاسخ های بسیار قاطع و محکمی به این شبهات دادند اما بنده هم سعی میکنم با رعایت اختصار و با زبانی روان پاسخ هایی را که به ذهنم میرسد عنوان کنم . انشائ الله که مقبول واقع شود.

رضا;773124 نوشت:
می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟

ایراد خطبه ی حضرت فاطمه ی زهرا (س) نمیتواند دلیلی بر عدم وجود خفقان باشد .اصحاب سقیفه نمیتوانسته اند جلوی این اظهار نظر های اهل بیت (ع) را بگیرند چون اگر چنین میکردند دیگر آبرویی برایشان نمیماند . مثلا تصور کنید بنده در مصلای تهران بلند شوم و در مقابل جمعیت شروع کنم به اقامه ی دلیل علیه نظام جمهوری اسلامی . در این شرایط اگر ماموران امنیتی بیایند و مرا کت بسته ببرند قطعا موجب تشویش ذهن مردم میشود و این کار در نهایت سبب میشود مردم باخود بگویند (( نکند حق با این مرد بود . اگر او راست نمیگفت چرا صدایش را خفه کردند و از این قبیل حرف ها )) اصحاب سقیفه هم که در آغاز راه حکومت بوده و شدیدا به حمایت فکری مردم نیازمند بوده اند نمیتوانسته اند از ایراد خطبه ی یگانه دخت رسول خدا (ص) جلوگیری کنند بلکه سعی میکردن با توهین و تهمت و تمسخر سخنان ایشان را کم رنگ کنند. مثلا در خطبه ی فدک زمانی که حضرت فاطمه ی زهرا (س) امام علی (ع) را به عنوان شاهد خو برای تملک فدک آورد ابوبکر با کمال وقاحت به حضرت گفت دمش را شاهد آورد.

ابوهلال عسكری در كتاب جمهرة الأمثال و ابن أبی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل می‌كنند كه وقتی صدیقه طاهره سلام الله علیها به مسجد آمد و آن خطبه غرا را خواند و سپس برای اثبات این كه فدك مال شخصی آن حضرت بوده است ، امیرمؤمنان علیه السلام را به عنوان شاهد خود معرفی كرد، ابوبكر بر منبر رفت و سخن بسیار زشت و توهین‌آمیز را نسبت به صدیقه طاهره و امیرمؤمنان علیهما السلام بر زبان جاری كرد كه پیش از آن سابقه نداشته است.

ابوهلال می‌نویسد:

1017 - قولهم شاهد الثعلب ذنبه :وهو مثل مبتذل فی العامة وقد جاء فی الكلام لأبی بكر رضی الله عنه خطب فقال أیها الناس ما هذه الرعة مع كل قالة أین كانت هذه الأمانی فی عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم ألا من سمع فلیقل ومن شهد فلیتكلم إنما هو ثعالة شاهده ذنبه مرب لكل فتنة هو الذی یقول كروها جذعة بهد ان هرمت یستعینون بالضعفة ویستنصرون النساء كأم طحال احوط أهلها الیها البغی الأولق إن شئت ان أقول لقلت ولو قلت لبحت وإنی ساكت ما تركت

(العسكری ، أبو هلال الحسن بن عبد الله بن سهل بن سعید بن یحیى بن مهران (متوفای395هـ)، جمهرة الأمثال ، ج 1ص 553 ـ 554، ناشر : دار الفكر ـ بیروت ، 1408هـ ـ 1988م.)

ضرب المثل شماره 1017: این سخن مردم كه روباه دمش را شاهد آورده است. این مثل مبتذلی در میان مردم است و در كلام ابوبكر آمده است كه خطبه خواند و این گونه گفت:اى مردم، گوش‌دادن به سخن هر زن سخنگو چه معنى دارد؟! این ادعاها در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) كجا بود؟ هركس كه مى‌شنود باید بگوید، و هركس كه حاضر است، باید مطرح كند كه: «او روباهى است كه شاهدش دم او است»!!! پرورش دهنده تمام فتنه‌ها او است؛‌ او است كه مى‌گوید «شتر ما بعد از پیرى دوباره جوان شده است»!از ضعیفان كمك مى‌خواهد و از زنان یارى مى‌طلبد!مانند ام طحال (از زنان پرچم‌دار زمان جاهلیت)‌كه محبوب‌ترین نزدیكان او، شایسته‌ترین فرد برای زنا بود ...


هرچند كه ابوهلال با توجه به خوی سنی‌گری‌اش، مشخص نكرده است كه منظور ابوبكر چه كسی بوده است؛ اما واضح است كه غیر از صدیقه طاهره سلام الله علیها و امیرمؤمنان علیه السلام كس دیگری نمی‌تواند مقصود ابوبكر باشد؛ چرا كه هیچ یك از اصحاب كه زنی نیز او را پشتیبانی كند، غیر از امیرمؤمنان علیه السلام با ابوبكر درگیر نشده است.

دشنام­ گویی و فحاشی ابوبکر به گونه ­ای بود که علمای اهل سنت در کتاب­ های معتبر خود نقل کرده‌اند که او از دشنام­ گوئی و فحش دادن پروا نداشت.


برای این که مطلب بیشتر جابیفتد یک مثال دیگر میزنم . مگر در زمان رضا شاه پهلوی در ایران خفقان نبود ؟ پس چگونه حضرت امام (ره) در قم به منبر میرفتند و علیه شاه خطبه ایراد میکردند ؟ حقیقت این است که گاهی شخصیت یک فرد از بعد ایمانی و محبوبیت او نزد مردم آنقدر بزرگ میشود که طاقوتیان نمیتوانند از رسیدن صدای او به مردم جلوگیری کنند.

رضا;773124 نوشت:
سوال دیگر پیرامون خفقان این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لازم بتواند ایجاد خفقان کند، پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد خفقان کرده؟
آن هم در همان روز اول؟
او که هنوز بر سر کار نیامده بود و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند. چطور توانسته فوراً در همان ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم ایجاد خفقان کند؟


در جواب این شبهه باید گفت که برنامه ریزی اصحاب سقیفه برای مقابله با اهل بیت و ایجاد جو خفقان در جامعه نه از آغاز خلافت ابوبکر بلکه از مدتها قبل از شهادت رسول خدا (ص) انجام پذیرفته و آنها زمینه های لازم برای این کار را از قبل فراهم کرده بودند و در این زمینه در میان خود عهد بسته بوده و پیمان نامه نوشته بودند پیمان نامه ای که در آن مدعی شده اند که تمام اصحاب از مهاجرین و انصار با آن موافق اند که در ادامه به ذکر تفضیلی آن خواهیم پرداخت . انشاء الله. بعلاوه میان به خلافت رسیدن ابوبکر و حمله به خانه ی امیرالمومنین (ع) حدود 50 روز فاصله بوده که این امر خود موجب تثبیت بیش از پیش قدرت اصحاب سقیفه گشت.
واما صحیفه ی ملعونه و متن آن
پشت پرده صحیفه
امویان و کسانی که از ترس کشته­شدن مسلمان شده­ به همراه منافقانی که با ولایت امیرالمومنین علی(ع) موافق نبودند در تهیه متن این صحیفه شریک بودند مانند: ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی­وقاص و ابو عبیده الجراح و معاویه بن ابی­سفیان و عمرو بن عاص و سعید بن عاص و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و اوس بن حدثان و ابوهریره و ابوطلحه انصاری و سالم غلام خذیفه از جمله کسانی بودند که در این طرح شرکت داشتند. ایشان ابتدای جلسه پیمان بستند که حکومت را غصب کنند و نگذارند تا خلافت به علی(ع) برسد. به همین دلیل در این جلسه، چهار نفر (ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح و سالم بن حبیبه) به ترتیب برای رسیدن به مقام رهبری مسلمانان مورد تأیید واقع شدند!! سپس بعد از مشورت با یکدیگر و اتفاق نظر، متنی را به دست خط سعید بن عاص نوشته و به امانت دار خود یعنی ابوعبیده جراح سپردند،
[1] او نیز این متن را به عنوان پیمان­نامه در کعبه پنهان نمود.
با توجه به تاریخ 25 ساله خانه نشینی امیرالمومنین(ع) از سقیفه تا جنگ صفین، نقش این افراد را به عنوان عناصر اصلی در مخالفت با آن حضرت می­توان آشکار دید.
[1] - مجلسي، محمد باقر؛ بحار الانوار ، بيروت، موسسة الوفا، 1404 هـ ق،ج 28 ، ص 102
برای مشاهده ی متن صحیفه به آدرس زیر مراجععه کنید

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=39077

رضا;773124 نوشت:
و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟ و آیا بقیه مردم به همین زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟

نخیر آنان هرگز فراموش نکرده بودند اما باید توجه داشت که مردمی که درمقابل امام علی (ع) از ابوبکر دفاع کردند به سه دسته تقسیم میشدند . 1. منافقانی که از ابتدا منکر رسالت رسول خدا (ص) و ولایت امیرالمومنین بودند و از سر ترس و برای ضربه زدن به اسلام به ظاهر اظهار مسلمانی کردند که ایشان اصلا به این فضایل اعتقاد نداشته و آن را قبول ندارند و فکر میکنند رسول خدا (ص) برای بالا بردن مقام پسر عم خود و برتری بنی هاشم مدام امام علی (ع) را میستاید. و اصولا ایمان و شجاعت در راه خدا نه تنها برای ایشان فضیلت نیست بلکه ناپسند هم هست .
2. مسلمانانی که قبل از اسلام آوردنشان امام علی (ع) با آنها جنگیده و اقوام و نزدیکان آنها را به هلاکت رسانده است و این افراد بدلیل تعصب جاهلی خود و کینه و نفرت و بغضی که از حضرت علی (ع) به دل داشتند فضایل ایشان و سفارش های رسول خدا (ص) ذدرمورد او را نادیده گرفته و به انتقام جویی روی آورده بودند.
3. کسانی که بدلیل بخلی که نسبت به امام علی (ع) داشتند با ایشان مخالفت میکردند.
برای مطالعه ی بیشتر به آدرس زیر مراجعه کنید .

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=909

رضا;773124 نوشت:
در ضمن چطور شما در جایی دیگر می گویید که حضرت علی طبق وصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم و بخاطر مصلحت سکوت اختیار کرده و حرکتی انجام نداده است، ولی در اینجا ناگهان می گویید که حضرت فاطمه علیه خلیفه خطبه ایراد کرده است؟!!

اولا سکوت امام علی (ع) بعد از ناامیدی ایشان از یاری مسلمین و به جهت حفظ خط امامت و وصایت بود وگرنه ایشان قبل از بیعت اجباری با ابوبکر از دعوت صحابه برای نبرد و بیان فضایل خود و دلایل بطلان سقیفه برای مردم در میان جمع یا برای افراد مختلف به صورت شخصی فروگذار نکردند و ایراد خطبه ی فدک از سوی حضرت فاطمه ی زهرا (س) در آن زمان نه تنها بر خلاف خط مشی امیرالمومنین (ع) نبوده بلکه در امتداد آن بوده است. حتی حضرت علی (ع) بعد از بیعت هم بارها فضایل خود را یادآور شده و مردم را هشیار میکردند و خط مشی ایشان درحقیقت عدم مبارزه ی مستقیم با حکومت مستکبران بود نه انفعال و بی تحرکی
ثانیا برفرض صحت سخنان این فرد باید گفت در نزد خداوند هر یک از اهل بیت سرنوشت و وظیفه ای دارند که باید برای اتمام حجت به مردم و آشکار ساختن حق و باطل آنرا انجام دهند . در شرایط آن روز امام علی (ع) باید برای تداوم خط امامت و وصایت سکوت میکرد ولی حضرت فاطمه ی زهرا (س) باید بعنوان مدافع حریم ولایت می استاد و با سخنان خود اصحاب سقیفه را رسوا میکرد و با شهادت خود لکه ی ننگی بر پیشانی این دون مایگان میگذاشت تا برای تمام مردم اتمام حجت شود و بتوانند حق را از باطل تشخیص دند چراکه رسول خدا (ص) فرمودند ((«إَِّنَ فاِطَمَة بَْضَعٌةِمنِّی٬َمْن آَذاَهاَفَقْد آَذانِی٬َوَمْنَ غاظََهاَفَقْدَغاظَنِیَ وَمْنَسَّرَهاَفَقْدَسَّرنِی» )) و این حدیثی است که شیعه و سنی بر صحت آن متفق اند و رسول خدا (ص) بارها و در شرایط و موقعیت های گوناگون آنرا بیان فرموده اند.


رضا;773124 نوشت:
حال همین فرد که تحت خفقان و ظلم شدیدی بوده، می رود و در مسجد علیه خلیفه خطبه می خواند!!!

این سخن دیگر از عجایب و نوادر روزگار است. اگر کسی شما را بیازارد و مضروب کند و حق شما را غصب کند آیا شما از او شکایت نمیکنید ؟ آیا فریاد دادخواهی سر نمیدهید ؟ آیا برای احقاق حقوق خود به بیان حقایق روی نمی آورید ؟ مگر نه این است که سکوت کننده بر ظلم ظالم در ظلم او شریک است ؟ این چه خزعبلاتی است که این وهابی ها به هم میبافند ؟
والسلام علی من اتبع الهدی

پرسش:
آیا حکومت نوبنیاد ابوبکر توانایی ایجاد این خفقان را داشت؟ اگر خفقان بود چگونه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به مسجد رفته و خطبه خواند؟ چگونه شبانه به در خانه انصار و مهاجرین می رفتند؟ اگر مصلحت بر سکوت بوده چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها)خطبه خواند؟


پاسخ:

معمولا کودتا برفرض پیروزی حکومت یک روزه است نه ده سال و بیشتر. کودتای پرویز مشرف در پاکستان، کودتای السیسی علیه مرسی و ... اینها از قبل حکومت دستشان نبود بلکه آمدند و برعلیه راس هرم کشورشان کودتا کردند البته افراد مطرحی بودند همانند جریان سقیفه که کودتاچیان افراد مطرحی بودند و با برنامه ریزی از روز عید غدیر تا شهادت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) خود را برای کودتا آماده نموده بودند.

کودتاچیان یا هر حکومتی که خفقان ایجاد کند این خفقان نسبت به افراد مختلف و شرایط مختلف فرق می کند. نمونه داستان خفقان ایجاد شده توسط ابن زیاد در کوفه است، او با ایجاد رعب و وحشت حتی قبیله ازد را به جنگ با امام حسین (علیه السلام) فرستاد، قبیله ازد همان قبیله ای هستند که زعیمشان هانی بن عروه یک ماه قبل از حادثه روز عاشورا به دست ابن زیاد به شهادت رسیده بود و این قبیله به انتقام خون زعمیشان برعلیه ابن زیاد به پا خاستند. همین ابن زیاد در مقابل سخنان آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) درمانده می شود

آیا با یک خطبه خوانی حضرت زینب(سلام الله علیها) در کوفه می توان تمام ظلم های این زیاد را نادیده گرفت و گفت نه هیج اختناقی نبوده است؟؟؟!!!
آیا با خطبه خوانی امام سجاد (علیه السلام) در شام می توان ظلم های یزید را نادیده گرفت و ادعای آزادی بیان و عقیده و .... در دوران یزید کرد؟؟؟!!! و شهادت امام حسین (علیه السلام) ، واقعه حره و جنایات وحشتناک او در مدینه و پس از آن در مکه را نادیده گرفت و گفت نه اختناق نبوده بلکه آزادی کامل بوده چرا که امام سجاد (علیه السلام) در شام خطبه خواند؟؟؟!!!

گاهی شرایطی ایجاد می شود که حاکم اگر چه خونخوارو جنایتکار است و خفقان در دایره حکومت ایجاد کرده ولی نمی تواند با بعضی از جریانات مقابله کند مثل خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها)در مجلس یزید، خطبه امام سجاد (علیه السلام) در شام و... یا در زمان معاصر اگر چه حکومت پهلوی خفقان ایجاد کرده بود و با مخالفان به شدت برخورد می کرد اما نتوانست در مقابل سخنرانی های افشاگرانه امام خمینی را به قتل برساند چرا که شرایط به او این اجازه را نمی داد.

حقیقت این است که گاهی شخصیت یک فرد از بعد ایمانی و محبوبیت او نزد مردم آنقدر بزرگ میشود که طاغوتیان نمیتوانند از رسیدن صدای او به مردم جلوگیری کنند
اینگونه موارد دلیل بر عادی بودن فضای جامعه و عدم خفقان نیست بلکه شرایط بر حاکم گاهی تنگ می شود
سقیفه نشینان پس از به دست گرفتن خلافت، مردم عادی را مجبور به بیعت کردند، به در خانه حضرت علی(علیه السلام) نیز هجوم آوردند ولی با مقاومت حضرت علی(علیه السلام)بر عدم بیعت روبرو شدند اما از آنجا که اکثر اهل مدینه را با تطمیع و تهدید و عوامل دیگر با خود همراه کرده بودند مقاومت حضرت علی(علیه السلام) برایشان گران تمام نشد، و اهمیتی ندادند چرا که سیاستمدان کار اخر را اول انجام نمی دهد تمام تلاش خود را می کند تا کار به جاهای باریک نکشد تا می شود از اهرم آخر یعنی کشتن طرف مقابل استفاده نمی کند مگر اینکه تمام راهها بسته و مجبور به این کار شود

اینجا نیز چنین بود، در هجوم اول اقدام فیزیکی انجام ندادند و به جای برخورد فیزیکی به سراغ فدک رفتند و پشتوانه مالی حضرت علی(علیه السلام) را مصادره کردند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطبه خواند،

اما سیاستمداران سقیفه تمام سعی شان بر این بود که دستشان به خون اهل بیت آغشته نشود مگر اینکه مجبور شوند باز از اقدام فیزیکی اصلی خودداری کردند نهایت با اعتراض هایی روبرو شدند که از بعیت خودداری می کردند و عدم بیعت حضرت(علیه السلام)را دلیل آن بیان می کردند اینجا بود که تصمیم نهایی را گرفتند و گفتند" باید قائله علی را به هر ترتیبی هست بخوابانیم وگرنه تا آخر با این مشکل روبرو هستیم" لذا هجوم اصلی را انجام داده که منجر به شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد.(1)

اما در پاسخ به این شبهه اگر حضرت علی (علیه السلام) مامور به سکوت بود چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها)از ایشان تبعیت نکرد و سکوت را شکست بایدگفت:

اولا: پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) حضرت علی (علیه السلام)را مامور به سکوت کرد نه اینکه همه مسلمانان را به این کار مامور کرده باشد. اگر همه مسلمانان به این کار مامور باشند که حجت بر آنان تمام است، خداوند نمی تواند در روز قیام آنها را مواخذه کند چرا که مامور به سکوت بودند، چگونه می شود به طلحه، سعد بن ابی الوقاص و ..... گفت چرا از حق دفاع نکردید، آنها می گوید ما مامور به سکوت بودیم.
پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
یا اخی انت ستبقی بعدی و ستلقی من قریش شده من تظاهرهم علیک وظلمهم لک فان وجدت علیهم اعوانا فجاهدهم و قاتل من خالفک بمن واقفک و ان لم تجد اعوانا فاصبر و کف یدک و لا تلق بها الی الهلکه (2)
ترجمه: ای برادر تو بعد از من می مانی، از از سوی قریش به تو ظلم می شود. اگر برای مقابله با آنان یار پیدا کردی با آنها جهاد کن و با مخالفنت بجنگ، و اگر یاری نیافتی صبر کن و دست نگه دار و جان خود را خطر نیانداز

در اینجا به خوبی مشخص است که حضرت علی(علیه السلام)در نبود یاری و عدم احتمال پیروزی مامور به سکوت بود نه اینکه طلحه و امثال وی هم بگویند ما مامور به سکوت بودیم ، بر همین اساس این صبر و سکوت شامل حال حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمی شود بلکه ایشان وظیفه دارند با تبلیغ و سخنرانی و رفتن به خانه انصار و مهاجر برای حضرت علی (علیه السلام)نیرو جمع کنند تا حضرت علی (علیه السلام) مجبور به صبر و سکوت نشوند.

ثانیا: بر فرض که حضرت زهرا (سلام الله علیها)نیز مامور به سکوت بودند، این سکوت به معنای عدم تحرک نظامی است و نه سکوت در حرف زدن

کلیدواژه: حضرت علی سکوت، خفقان پس از سقیفه، خطبه، حضرت زهرا (سلام الله علیها)

منابع:
1.شيخ طوسي، تلخيص الشافي، المحبین، قم 1382ش، چاپ اول، ج3، ص50، 78؛ موسوعة التاريخ الاسلامي،محمد هادی یوسفی غروی، مجمع اندیشه السلامی، قم، 1417ق، ج4، ص101ـ100
2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، تهران، 1395ق، چتپ دوم، ج1، ص264

موضوع قفل شده است