جمع بندی خداوند برای هدايت بشر در اين زمان چه انجام داده است؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند برای هدايت بشر در اين زمان چه انجام داده است؟

در اين دور وزمان خداوند عالم براي هدايت بشر چه نظام معرفي کرده
هدايت بشر در اين زمان چگونه ممکن است
وقتي که امام هم غآئب است

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

alinaqi;819305 نوشت:
در اين دور وزمان خداوند عالم براي هدايت بشر چه نظام معرفي کرده
هدايت بشر در اين زمان چگونه ممکن است
وقتي که امام هم غآئب است

سلام و ادب@};-

در پاسخ سؤال شما گفتنی است: اسباب هدایت خداوند در همه زمانها در اختیار بشر موجود بوده و هست و مردم عصر و زمانه ما نیز، از این قاعده مستثنی نیستند. خداوند هدايت كننده بندگان به سوي حقيقت و سعادت است. به همين خاطر يكي از نام هاي او «هادي» است؛

در این خصوص، بايد بدانيم كه در اين زمينه دو نوع هدايت وجود دارد، هدايت هاي عمومي و هدايت هاي خصوصي. هدايت عمومي در دو نوع هدايت خلاصه مي گردد:

الف- هدایت عمومی:

[=book antiqua]1 - هدايت عمومي تكويني: مقصود از چنين راهنمايي اين است كه خداوند همه موجودات را آفريد . هر كدام را با وظايف آفرينش خود آشنا ساخت: [=book antiqua]«قال ربنا الذى اعطا كل شىء خلقه ثم هدى »(1)يعني : گفت :پروردگار ما همان كسي است كه به هر موجودي آن چه را لازمه آفرينش او بوده ،داده ،سپس هدايت كرده است. در همين مسير، خداوند بستر و زمينه هدايت انسان را كه همان عقل و قوه ادراك حقيقت از باطل و درستي از نادرستي است ،به وي اعطا نموده است .بدين جهت انسان به واسطه قوه عقل و ادراك خود و از طريق فطرت و ادراكات روحي و ودروني خود بسياري از حقايق را لااقل به شكل مختصر و مجمل در مي يابد . مي تواند مسير حركت و جهت گيري خود را بر ات اساس معين نمايد. بالاتر از همه اين ها ، خداوند دغدغه و ميل به يافتن حقيقت و مسير صحيح را در درون انسان قرار داده كه همين دغدغه و ميل است كه اولين گام مهم در مسير هدايت هاي كامل و دقيق محسوب مي گردد.

[=book antiqua]2 - هدايت عمومي تشريعي: از آن جا كه انسان موجودي است داراي عقل و شعور ،خداوند از باب لطف و اتمام نعمت، هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعي او به وسيله پيامبران همراه كرده است. در واقع هدايت تكويني از درون برمي خيزد و راهنمايي مي كند، ولي هدايت تشريعي از بيرون متوجه انسان مي گردد. دست او را مي گيرد و از مراحل خطرناك عبور داده و به مقصود مي رساند. اين نوع هدايت كه به وسيله پيامبران, اولياي الهي, امامان و كتاب هاي آسماني و آخرین انها یعنی قرآن، انجام مي گيرد، عمومي است. در اختيار همگان قرار دارد. همه افراد بشر مي توانند از آن ها بهره بگيرند.

قرآن مجيد مي فرمايد: [=book antiqua]«قل يا ايهاالناس قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه و من ضل فانما يضل عليها و ما ان عليكم بوكيل (2); بگو اي مردم، حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده ،هركس (درپرتو آن ) هدايت يابد، براي خود هدايت شده و هر كسي گمراه گردد، به زبان خود گمراه مي گردد و من مأمور به (به اجبار) شما نيستم». در جاي ديگر مي فرمايد: [=book antiqua]«ان هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً(3);ما راه را به او نشان داديم ،خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس»؛ نيز فرموده:[=book antiqua]«ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصلحت ان لهم اجراً كبراً (4) ; اين قرآن به راهى كه استوارترين راه ها است، هدايت مى كند . به مؤمنان كه اعمال صالح انجام مي دهند، بشارت مي دهد كه برا آن ها پاداش بزرگي است». اين آيات شريفه به روشني مي رساندكه هدايت تشريعي عمومي است. در حق تمام افراد انسان انجام مي گيرد. اين وظيفه بشر است كه از آزادي خود بهره گرفته و از هدايت هاي همگاني استفاده كند.

در عصر غیبت، قرآن بعنوان کتاب هدایتگر بشریت و سنت پیامبر و فرمایشات راهگشای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) که دو حجت الهی اند (ثقل اکبر و ثقل اصغر) و اگر بشریت، بنا به حکمت الهی از بهره مندی مستقیم از امام و حجت الهی (عج) محرومند اما غیرمستقیم از هدایت ها و حمایت های معنوی آنحضرت که در روایات، به خورشید در پس ابر تشبیه شده، برخوردارند. علاوه بر اینکه در روایات متعددی امور هدایت و روشنگری و تبیین احکام و معارف الهیه در زمانه غیبت به عالمان بالله و راویان حدیث سپرده شده [=book antiqua](وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ؛ در حوادث گوناگونی که در (عصر غیبت) رخداد می کند به راویان حدیث ما (عالمان بالله) رجوع کنید، آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر شمایم.)(5) بعبارتی می توان گفت: در عصر حضور امام (ع) به دلیل دسترسی عموم به ایشان، امر ولایت تشریعی(هدایت بشریت) و مشروعیت حاکمان در اقصی نقاط جهان به نصب خاص امام (ع) صورت می گرفت(نیابت خاص) و در زمانه ی غیبت، به دلیل عدم دسترسی عموم به ایشان، امر ولایت تشریعی و مشروعیت حکام اسلامی به نصب عام امام معصوم (ع) صورت می گیرد.(نیابت عام).(6)

بنابراین، ولایت تشریعی و امر تبیین اسباب و لوازم هدایت و سعادت بشریت در زمانه غیبت با توجه به حضور قرآن و سنت و دستورات راهگشای امامان معصوم (ع) و حضور نائبان عام امام معصوم (عالمان بالله و فقهاء آگاه به زمان و بصیر) و ولایت مطلقه فقیه بروی بشریت گشوده است.

ب- هدایت خصوصی:

البته در کنار دو راه عمومی پیش گفته راه هدايت خصوصي هم وجود دارد كه عنايت خاص الهي براي گروهي از بندگان مخصوص خداست، يعني افرادي كه از هدايت عمومي به احسن وجه بهره گرفته، روح و روان آنان از فروغ وسايل هدايت همگاني روشن گرديده است، كساني كه به مخالفت كشش فطرت و راهنماي خرد و دعوت پيامبران برنخاسته و خود را در مسير وزش نسيم رحمت و هدايت قرار داده باشند. اين گروه به خاطر بهره گيري از هدايت هاي عمومي از عنايات خاص الهي بهره مند شده، مشمول مددهاي غيبي و توفيق هاي الهي مي گردند. اين كه مي گوييم اين نوع هدايت از آن گروهي است كه از وسايل هدايت عمومي بخوبی بهره مند شوند, مطلبي است كه قرآن، در آيات مختلف بيان كرده است: [=book antiqua]«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (7); آن ها كه در راه ما جهاد و كوشش كنند ،به راه هاي خود هدايت شان خواهيم كرد.» و : «الله يجتبى اليه من يشاء و يهدى اليه من يريد (8);خداوند هر كسى را بخواهد برمي گزيند و كسي را كه به سوي او باز گردد ،هدايت مي كند».

با توجه به اين نكات روشن مي شود كه خداوند همه بندگان را به نوعي در مسير هدايت قرار مي دهد. هريك به فراخور حال و روز خود و البته اعمال و رفتار خود به نوعي از هدايت هاي الهي بهره مند مي گردد ؛ اما در اين مسائل همان طور كه تفاوت ها ناشي از كيفيت استفاده فرد از هدايت هاي عمومي قبلي مطرح است، انواع تفاوت ها و اختلاف ها در اصل هدايت هاي عمومي هم وجود دارد، افراد مختلف در اين خصوص، داراي بسترها و زمينه هاي متفاوتي هستند كه به نظر مي رسد امكان هدايت در آن ها كاملا متفاوت خواهد بود. هرچند اختلاف زمينه ها و محيط ها به نوعي منجر به تفاوت رويكرد و جهت گيري هاي انسان ها در زندگي مي شود، اما به معني تبعيض در هدايت آن ها از جانب خداوند نيست؛ در حقيقت مساله اصلي در كيفيت و كميت ميزان معرفت و مسئوليت و تكليف هر فرد است كه هدايت مناسب حال او را رقم مي زند. در واقع تكامل مورد انتظار از هر فرد به فعليت رساندن ظرفيت هاي بالقوه اي است كه براي او با توجه به فرصت ها و امكانات گوناگون الهي برايش متصور و ممكن بود . مي توانست در فرصتي كه به او داده شده بود، آن ها را با حسن اختيار و انتخاب خود در وجود خويش متجلي سازد . اگر به فردي فرصت داده مي شد به چه كمالاتي دست مي يافت، ارتباطي با اصل لزوم تكامل دنيايي انسان ندارد. در نتيجه هدايت و كمال مورد نظر و مورد توقع از افراد در موقعيت هاي مختلف كاملا متفاوت است . اين گونه نيست كه خداوند زمينه هدايت و تكامل ناچيزي براي فردي ايجاد نمايد ، اما توقع دستيابي به هدايتي تمام و كامل از او داشته باشد.(9)

از اینرو قطعاً مسئولیت هر کسی وابسته به میزان فرصتها، ظرفیتها و حجتهایی است که در زندگی وی رونمایی می شود، بی شک، مسئولیت و فرصت و حجتهای کسانی که در زمانه ظهور و برخورداری از وجود امام حاضر هستند و در مدار شعاع انوار مستقیم امام (ع) قرار گرفته اند بیشتر از کسانی است که در زمانه غیبت و فقدان امام ظاهر و حاضر و در حرمان برخورداری مستقیم از وجود پرفیض امام معصوم گذران عمر می کنند. والله العالم

موفق باشید ...@};-

پي نوشت ها_________________________________________________________
1 . طه (20) آيه 50 .
2 . يونس (10) آيه 108.
3 . انسان (76) آيه 3.
4 . اسراء (17) آيه 9.
5 . حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 27، ص 140،موسسه آل البیت، قم، 1409هجری، این روایت در کتاب کمال الدین و احتجاج طبرسی نیز آمده است.
6. بنقل از پایگاه اینترنتی اسلام کوئست، ولایت الهی در عصر غیبت، با کمی تغییر.
7. عنكبوت (29) آيه 69.
8. شورا (42) آيه 13 .
9. بنقل از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، هدایت انسان، با کمی تغییر و تصرف.

ولي اينجا يک سوال است که جناب از رواة احاديثنا چه طور مجتهدين وعلماء استفاده کرديد در حاليکه اونجا لفظ رواة اومده در تائيد اين اگر احاديث باشد بهتره ممنون

alinaqi;820688 نوشت:
ولي اينجا يک سوال است که جناب از رواة احاديثنا چه طور مجتهدين وعلماء استفاده کرديد در حاليکه اونجا لفظ رواة اومده در تائيد اين اگر احاديث باشد بهتره ممنون

سلام و تشکر از سؤال دقیقتان@};-

از یک منظر در رواياتي كه مستند ولايت فقيه هستند هر چند تعبير راويان حديث به كار رفته است, اما شواهد و قرائن متقني در اين روايات وجود دارد كه منظور از اين افراد اولاً صرف راويان احاديث ائمه اطهار عليهم السلام نيست و ثانياً مشخصاً مراد مراجع تقليد هم نيست و اين تعبير در واقع، مربوط به تعيين حاكم اسلامي در عصر غيبت به عنوان نائب ايشان مي باشد كه همان ولي فقيه مي باشد. زيرا اولا براي شيعيان معلوم بوده كه در اين گونه مسائل بايد به علماي دين و كساني كه با اخبار و روايات ائمه و پيامبر عليهم السلام آشنايي دارند , مراجعه كنند و نيازي به سؤال نداشته است. ثانياً اگر منظور راوي از حوادث واقعه, احكام شرعي بود , قاعدتاً بايد تعبيراتي نظير اين كه وظيفه ما در مورد حلال و حرام جيست و يا در مورد احكام الله چه تكليفي داريم و مانند آنها را به كار مي برد كه تعبير شايع و رايجي بوده و در ساير روايات هم بسيار به كار رفته است و تعبير « حوادث واقعه » در مورد احكام شرعي به هيچ وجه معمول و متداول نبوده است . ثالثاً اصولاً دلالت الفاظ , تابع وضع آنهاست و كلمه «حوادث واقعه» به هيچ وجه از نظرلغت و دلالت وضعي به معناي احكام شرعي نيست , بلكه معناي بسيار وسيعتري دارد كه شامل مسائل و مشكلات و رخدادهاي اجتماعي مي شود . تعبير «فانهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم» بيانگر اين است كه نظر فقهاء جامع شرايط در همه مسائل مربوط به جامعه اسلامي به عنوان حجت است و آنها حجت بر مردم در عصر غيبت هستند . (1)

از منظری دیگر، مراد از راويان حديث نيز نمي تواند هر كسي باشد كه تنها راوي روايات ائمه اطهار عليهم السلام باشد , زيرا كسي كه مي خواهد روايتي را از آن بزرگواران نقل كند بايد به طريقي احراز كرده باشد كه اين حديث واقعاً از ايشان است و در غير اين صورت نمي تواند , روايت را به ايشان نسبت دهد و اين امر نيازمند تخصص در علم رجال و درايه ( فهم حديث) است كه كار فقهاست. در روايت مقبوله عمر بن حنظله نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: «... من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فاني قد جعلته عليكم حاكماً ...» « ...هر كس از شما كه راوي حديث ما باشد و در حلال و حرام ما بنگرد و احكام ما را بشناسد او را به عنوان حكم بپذيريد , همانا من او را حاكم بر شما قرار دادم ...» (2) در اين روايت نيز قيد « و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا » مشخص مي كند كه منظور تنها صرف راويان احاديث نيست و كساني است كه آشنايي با احكام دين و حلال و حرام داشته باشند كه نشانگر تخصص در مسائل ديني وفقهاست است مراد است.(3)

می توان هر دو منظر را داخل در راویان حدیث دانست، از طرفی بطور خاص، هم به فقیه جامع الشرایط نسبت داد که علاوه بر مسائل فقهی به مسائل سیاسی و اجتماعی و مسائل حاکمیت اشراف دارد. (ولی فقیه) و از طرفی هم بطور عام به فقهاء و عالمان دینی که با احكام دين و حلال و حرام آشنایی دارند نسبت داد كه نشانگر تخصص ایشان در مسائل ديني و فقهی است.

موفق باشید ...@};-

پاورقی_________________________________________________
1. مصباح يزدي , محمد تقي , نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه , قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي اما م خميني (ره) , 1380, ص 99- 100.
2. الحر العاملي , محمد بن الحسن , وسائل الشيعه , همان ج18, ص 99.
3. بنقل از پرسمان، منظور از راویان حدیث، مراجع یا ولایت فقیه، با کمی تغییر و تصرف.

در نظر شما غير از اين روايت در زمان غيبت روايات ديگر نيست که به علماء وفقهاء رجوع کنيم

[="Tahoma"][="Navy"]

alinaqi;819305 نوشت:
در اين دور وزمان خداوند عالم براي هدايت بشر چه نظام معرفي کرده
هدايت بشر در اين زمان چگونه ممکن است
وقتي که امام هم غآئب است

سلام
خداوند متعال در همه زمانها انسان را با عقل و اندیشه اش هدایت کرده و علاوه بر آن میزانی بنام دین و حجت الهی هم قرار داده است
انسانها همه عقل دارند و می توانند با اندیشه و تفکر به خدای متعال و اسباب سعادت در حد فهم و عقل بشری هدایت شوند
و البته این عقل خود می یابد که آن خداوند خالق دانا برای هدایت او اسباب خاصی هم قرار داده که همان دین است
پس با پیروی از دین هدایتش کامل می شود و اگر حجت تعلیم دهنده دین شخصا حضور نداشته باشد باید به کسی که در اوصاف از هرکسی به آن حجت نزدیکتر است رجوع کرد که همان عالمان پرهیزکارند
یا علیم[/]

alinaqi;821015 نوشت:
در نظر شما غير از اين روايت در زمان غيبت روايات ديگر نيست که به علماء وفقهاء رجوع کنيم

سلام و تشکر@};-

خداوند در قرآن در باب اهمیت تفقه و رسالت فقهاء دین می فرماید: [=book antiqua]"وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّینِ وَلِیُنْذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ. (توبه، 122) [=book antiqua]سزاوار نیست كه هم ه‏ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته‏اى كوچ نمى‏كنند تادر دین فقیه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خویش ‏بازگشتند، آنان را بیم دهند تا شاید آنان (از گناه و طغیان) حذر كنند."
علاوه بر روایت پیش گفته روایات دیگری هم هست که به چند مورد اشاره می کنیم:

1. [=book antiqua]قال علی (ع): «تَفَقَّهْ فِى الدّینِ فَانَّ الْفُقَهاءَ وَرَثَةُ الْانْبِیاءِ»، در دین تفقّه كن! زیرا فقیهان، وارثان پیامبرانند.»(بحار، ج‏1، ص‏216) در این روایت، حضرت على (ع) ضمن دستور به تفقّه در دین، فقها را وارثان انبیا معرفى كرده است.

2. [=book antiqua] الإمامُ العسكريُّ عليه السلام ـ بَعدَ تَقبِيحِ تَقلِيدِ عَوامِ اليَهودِ لِعُلَماءِ الفَسَقَةِ ـ : فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ اللّه ُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم . فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم ؛ امام عسكرى عليه السلام ـ بعد از تقبيح تقليدِ عوامِ يهود از علماى فاسقشان ـ : اگر (مسلمانان) از چنين فقهايى تقليد كنند ، مانند همان يهوديانى هستند كه خداوند آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان نكوهش كرده است. اما هر فقيهى كه خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفْسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد ، بر عوام است كه از او تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى فقهاى شيعه دارا هستند ، نه همه آنها . (منتخب میزان الحکمه، حدیث 1205356)

3. روایت دیگری که توسط امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل شده است: [=book antiqua]"الفقهاء أمناء الرّسل مالم یدخلوا فی الدّنیا. قیل یا رسول الله(ص): و ما دخولهم فی الدّنیا؟ قال(ص)[:] اتّباع السّلطان فأذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم؛ دانشمندان فقیه و مجتهد تا هنگامی که وارد دنیا نشده اند، امین پیغمبران خدا هستند. عرض شد: معنای ورودشان در دنیا چیست؟ فرمود: پیروی از سلطان، پس چون چنین کنند، نسبت به دین تان از ایشان بر حذر باشید".(الکافی، ج 1 ، کتاب فضل العلم).

البته روایات بسیاری در باره فضل عالمان و ضرورت رجوع به علماء و فقهاء وارد شده که به همین مختصر بسنده می کنیم.


موفق باشید ...@};-

بنام خدا


سلام و ادب@};-

سؤال:
در حالی که امام زمان (عج) غایبند در این شرایط، خداوند چگونه بشر را هدایت میکند؟

پاسخ :

در پاسخ این سؤال و جمعبندی بحث، گفتنی است: اسباب هدایت خداوند در همه زمان ها در اختیار بشر موجود بوده و هست و مردم عصر و زمانه ما نیز، از این قاعده مستثنی نیستند. در این خصوص، دو نوع هدايت وجود دارد، هدايت هاي عمومي و هدايت هاي خصوصي. هدايت عمومي در دو نوع هدايت خلاصه مي گردد:

الف- هدایت عمومی:
1 - هدايت عمومي تكويني: مقصود از چنين راهنمايي اين است كه خداوند همه موجودات را آفريد . هر كدام را با وظايف آفرينش خود آشنا ساخت: [=book antiqua]«قال ربنا الذى اعطا كل شىء خلقه ثم هدى »(1)يعني : گفت :پروردگار ما همان كسي است كه به هر موجودي آن چه را لازمه آفرينش او بوده ،داده ،سپس هدايت كرده است.

در همين مسير، خداوند بستر و زمينه هدايت انسان را كه همان عقل و قوه ادراك حقيقت از باطل و درستي از نادرستي است ،به وي اعطا نموده است .بعلاوه از طريق فطرت و ادراكات روحي و ودروني نیز، آدمی بسياري از حقايق را لااقل به شكل مختصر و مجمل در مي يابد و بر این اساس، مي تواند مسير حركت و جهت گيري خود را بیابد.

2 - هدايت عمومي تشريعي : از آن جا كه انسان موجودي است داراي عقل و شعور ،خداوند از باب لطف و اتمام نعمت، هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعي اش به وسيله پيامبران همراه كرده است. اين نوع هدايت كه به وسيله پيامبران, اولياي الهي, امامان و كتاب هاي آسماني و آخرین انها یعنی قرآن، انجام مي گيرد، عمومي بوده و در اختيار همگان قرار دارد. همه افراد بشر مي توانند از آن بهره بگيرند. خداوند در آیاتی مي فرمايد: [=book antiqua]«قل يا ايهاالناس قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه و من ضل فانما يضل عليها و ما ان عليكم بوكيل (2);
بگو اي مردم، حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده ،هركس (درپرتو آن ) هدايت يابد، براي خود هدايت شده و هر كسي گمراه گردد، به زبان خود گمراه مي گردد و من مأمور به (به اجبار) شما نيستم».
نيز فرموده:[=book antiqua]«ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصلحت ان لهم اجراً كبراً (3) ; اين قرآن به راهى كه استوارترين راه ها است، هدايت مى كند . به مؤمنان كه اعمال صالح انجام مي دهند، بشارت مي دهد كه برا آن ها پاداش بزرگي است». اين آيات شريفه به روشني مي رساند كه هدايت تشريعي عمومي است. در حق تمام افراد انسان انجام مي گيرد. اين وظيفه بشر است كه از آزادي خود بهره گرفته و از هدايت هاي همگاني استفاده كند.

بنابراین، ولایت تشریعی و امر تبیین اسباب و لوازم هدایت و سعادت بشریت نیز در زمانه غیبت با توجه به حضور قرآن و سنت و دستورات راهگشای امامان معصوم (ع) و حضور نائبان عام امام معصوم (عالمان بالله و فقهاء آگاه به زمان و بصیر) و ولایت مطلقه فقیه بروی بشریت گشوده است. [=book antiqua](وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ؛ در حوادث گوناگونی که در (عصر غیبت) رخداد می کند به راویان حدیث ما (عالمان بالله) رجوع کنید، آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر شمایم.)(4)

ب- هدایت خصوصی:
در کنار دو راه عمومی پیش گفته راه هدايت خصوصي هم وجود دارد كه البته این راه برای همگان باز است لکن تنها عده ای خاص (بندگان مخصوص خدا) از این عنايت خاصه بهره مند می شوند، يعني افرادي كه از هدايتهای عمومي به احسن وجه بهره گرفته، روح و روانشان از فروغ وسايل هدايت همگاني روشن گرديده، در طول عمر، با فطرت و راهنمايیهای عقل و خرد حقیقت جو و نیز دعوت پيامبران مخالفت نکرده و خود را در مسير وزش نسيم رحمت و هدايت الهی از درون و بیرون قرار داده اند،

از اینرو؛ مشمول مددهاي غيبي و توفيقات خاصه الهي مي گردند. اين تخصیص، مطلبي است كه قرآن، در آيات مختلف بيان كرده است: [=book antiqua]«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (7); آن ها كه در راه ما جهاد و كوشش كنند ،به راه هاي خود هدايت شان خواهيم كرد.» و : [=book antiqua]«الله يجتبى اليه من يشاء و يهدى اليه من يريد (8);خداوند هر كسى را بخواهد برمي گزيند و كسي را كه به سوي او باز گردد ،هدايت مي كند».

نتیجه: با توجه به اين نكات روشن مي شود كه خداوند همه بندگان را به نوعي در مسير هدايت های عمومی و اختصاصی قرار مي دهد. هريك به فراخور حال و روز خود و البته اعمال و رفتار خود به نوعي از هدايت هاي(عمومی و خصوصی) الهي بهره مند مي گردد ؛ اما در اين مسائل همان طور كه تفاوت ها ناشي از كيفيت استفاده فرد از هدايت هاي مطرح شده است، انواع تفاوت ها و اختلاف ها در اصل هدايت های مطروحه هم وجود دارد، افراد مختلف در اين خصوص، داراي بسترها و زمينه هاي متفاوتي هستند كه به نظر مي رسد امكان هدايت در آن ها كاملا متفاوت خواهد بود. ...

به عبارتی نتيجه هدايت و كمال مورد نظر و مورد توقع از افراد در موقعيت هاي مختلف كاملا متفاوت است . اين گونه نيست كه خداوند زمينه هدايت و تكامل ناچيزي براي فردي ايجاد نمايد ، اما توقع دستيابي به هدايتي تمام و كامل از او داشته باشد. (9) از اینرو قطعاً مسئولیت هر کسی وابسته به میزان فرصتها، ظرفیتها و حجتهایی است که در زندگی وی رونمایی می شود، بی شک، مسئولیت و فرصت و حجتهای کسانی که در زمانه ظهور و برخورداری از وجود امام حاضر هستند و در مدار شعاع انوار مستقیم امام (ع) قرار گرفته اند بیشتر از کسانی است که در زمانه غیبت و فقدان امام ظاهر و حاضر و در حرمان برخورداری مستقیم از وجود پرفیض امام معصوم گذران عمر می کنند.

موفق باشید ...

منابع_________________________________________


  1. طه (20) آيه 50 .
  2. يونس (10) آيه 108.
  3. اسراء (17) آيه 9.
  4. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 27، ص 140،موسسه آل البیت، قم، 1409هجری، این روایت در کتاب کمال الدین و احتجاج طبرسی نیز آمده است.
  5. عنكبوت (29) آيه 69.
  6. شورا (42) آيه 13 .
  7. بنقل از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، هدایت انسان، با کمی تغییر و تصرف.
موضوع قفل شده است