***** فاطمه زهرا در آیینه عرفان و فقاهت *****

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** فاطمه زهرا در آیینه عرفان و فقاهت *****


گفته های فقیه متاله آیت‌الله جوادی آملی :

اینکه گاهی گفته می‌شود این بانو حجت بر ائمه علیهم السّلام است، برای این است که در حجیّت، نبوت یا رسالت یا امامت لازم نیست؛ آنچه که محور حجیت است، عصمت است. اگر یک انسانی معصوم بود، یقین داریم حرف او، فعل او، تقریر او، سکوت او و قیام و قعود او حجت خداست.

فاطمه(س) شاگرد مستقیم پرودگار
درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها از دو محور باید سخن گفت: یک محور مربوط به تحقیقات علمی است که برای ما ثمره علمی و نتیجه اعتقادی دارد و پشتوانه مسائل اخلاقی، فقهی، حقوقی ما هم هست. محور دوم آن بخشی است که مستقیماً به ما مربوط است، ما باید تأسی کنیم، آن را اسوه قرار بدهیم، الگو بدانیم، پیروی کنیم و مانند آن.
آن بخشی که مربوط به مسائل اعتقادی است و ثمره علمی دارد بررسی مقام منیع آن بانو است که این همتای قرآن کریم است، همتای نبوت است، همتای رسالت است، همتای ولایت است. چیزی از ولی الله مطلق کم ندارد، این‌ها یک نورند و مانند آن.
سر اینکه این بانو سلام الله علیها حجت بر ائمه علیهم السلام است و اگر علی بن ابیطالب سلام الله علیه نبود، احدی همتای آن حضرت نبود، آدم و من دونه؛ این است که این مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقاء شکل گرفت. قرآن از زمین برنخاست، از فکر کسی تدوین نشد. هیچ عالم بشری این قرآن را تدوین نکرد و تنظیم نکرد. سوره اش، آیاتش، معارفش، مفاهیمش را بررسی نکرد و انشاء نکرد. مستقیماً از جهان غیب نازل شد و در طیّ 23 سال ماند و برای ابد جای خود را تثبیت کرد. این سه کار را قرآن کرد: یعنی از آسمان نازل شد، نزولش هم 23 طول کشید و ماند برای ابد

آیت‌الله فاضل لنکرانی :

بزرگترین بانوی جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) آن حقیقت و گوهری است که تاکنون ابعاد و جودی‌اش برای اهل فکر و بصیرت به صورت صحیح و دقیق روشن نگشته است و او را «فاطمه» گفته‌اند؛ زیرا که خلق از کنه معرفت او محرومند. ذاتی که از غضب او پیامبر (ص) و حق تعالی غضب می‌کنند و از رضایت او خشنود می‌شوند. حقیقتی که می‌توان گفت:
علاوه بر اینکه محور اهل کساء است، محور، اصل اهل بیت(ع) در آیه تطهیر است و از شعاع وجودی او اراده‌ حق تعالی بر اذهاب رجس و تطهیر آنها تعلق گرفت

آیت‌الله فاضل لنکرانی :

یکی از بزرگترین افتخارات شیعه، داشتن شخصیتی است که سیده زنان عالم و دارای مقام عصمت و طهارت است، و به مقتضای آیه تطهیر که در مورد پنج تن نازل شد و در رأس آن‌ها رسول‌ گرامی اسلام (ص) است، از هر رجس و پلیدی و هر گناه و معصیت بر حسب اراده تکوینی خداوند متعال دور و به طهارت مطلقه و پاکی از هر جهت آراسته است. مقام شامخ آن بزرگوار از افق افکار محدود و نارسای ما، بیرون و دست اندیشه و فکر ما از پی بردن به آن کوتاه است. او اولین شهیده راه پرافتخار ولایت و امامت بود و ائمه معصومین (ع) عموماً به فرزندی ایشان افتخار می‌کردند.
فاطمه (س) زنی است که در اوج مظلومیت و با وجود مصائب فراوان، خصوصاً مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) و در شرایط بسیار حساس که بشر عادی حتی قادر بر تکلم معمولی نیست، در حضور حکام و بزرگان قوم، آن‌چنان خطبه‌ای ایراد می‌کند که خردمندان از درک آن عاجزند که چگونه یک زن در چنین موقعیتی بتواند اینگونه مستدل و محکم سخن گوید، آن هم مطالبی بسیار مهم و مربوط به توحید و نبودت و امامت و نیز سرزنش کسانی که به حکم راحت‌طلبی و زندگی آرام، وظیفه الهی خود را ترک و در برابر ظلم دیگران سکوت نموده‌اند

واقعاً اگر زهرا (س) نمی‌بود و این درّ گران‌بهای وجود تجلی نمی‌کرد، چه افق تاریکی بر عالم تکوین و تشریع ترسیم می‌گشت؟! همه انسان‌ها بر حسب آیه شریفه «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»؛ در برابر حق معنوی بزرگ پیامبر (س) در هدایت بشریت، موظف به یک تکلیف مشترکند و آن، مودّت و محبت به ذی‌القربی و خاندان پیامبر (ع) است که در رأس آنان زهرای اطهر (س) است.
این امر به عنوان یک تکلیف و فریضه برای همه انسان‌ها در تمام دوران است و اختصاص به مردم زمان آن حضرت نداشته است.
مودّت نسبت به فاطمه (س)، تکریم و تعظیم آن حضرت، و احیای یاد و خاطره او و ذکر رنج‌ها و مصائبی است که بر آن وجود نازنین وارد شده است.
* او مربی و الگوی همه انسان‌ها است، او رمز واقعی خلقت است؛ اگرچه باید اعتراف کنیم که عقول ناقص ما از شناخت او عاجز است، «لانّ الخلق فطموا عن کنه معرفتها

درود و تهیت انبیاء و ملائکه الهی بر اشرف زنان، فاطمه زهرا (س)، شخصیتی که با عمر کوتاه خویش سرنوشت انسانیت را رقم زد و به رسالت و نبوت و امامت حیات بخشید و همه‌ وجود و عالم کون را ثمره وجود خویش ساخت و به حق، او کوثر الهی بود.
سلام و صلوات خدا بر یگانه بانویی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلان با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود، درود بیکران خداوند بر فاطمه (س) که بهجت قلب و نور چشم رسول خدا (ص) و عزیزترین انسان‌ها در پیشگاه‌ او بود؛ وجودی که نور پیامبر (ص) سراسر او را احاطه نموده و از این جهت شبیه‌ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا (ص)، بود شگفتا، او چه موجودی است که رسول خدا (ص) به هنگام ورودش به او خیر مقدم می‌گوید و دست او را می‌بوسد و در مکان خویش جای می‌دهد؟
* شناخت فاطمه (س) به انسان معرفت توحیدی می‌دهد و بر درجات معرفت توحیدی انسان می‌افزاید. فاطمه (س) در درجات بالایی از معرفت توحید حق تعالی بود، به حدی که عبادت او موجب مباهات الهی بر فرشتگان است. معرفت فاطمه (س) انسان را به وادی امن توحیدی ربوبی در همه ابعاد آن رهنمون می‌سازد؛ آشنایی با فاطمه (س) و معرفت او معرفت پیامبر (ص) است. درک وجود او کلیدی است برای گشوده شدن بسیاری از حقایق و اسرار عالم هستی. همه باید در این مسیر قرار گیریم و اولین قدم در پرداخت مزد رسالت پیامبر (ص) همین است که اهل بیت (ع) او را بیشتر بشناسیم و قلوب خود را منور به نور معارف آنان و مطهر به ولایت آنان سازیم تا به برکت معرفت آنان موفق به شناخت دین شده و در این وادی امن، از ضلالت محفوظ بمانیم.
* حضرت زهرا (س) اولین شهیده در راه ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. شما هرچه سعی و تلاش کنید در رابطه با اظهار مظلومیت و شخصیت و فضائل ایشان بسیار به جاست و جلوی انحرافاتی که می‌خواهد به وجود بیاورند، گرفته می‌شود. این‌ها می‌خواهند بزرگان ما را که حضرت زهرا (س) در رأس آنهاست از ما بگیرند.
حضرت زهرا (س) صرفاً یک مادر معمولی نیست، حضرت زهرا (س) مادر همه ائمه (ع) است، مادر مخصوصی است،‌مادر مقدسه‌ای است، مادر محدثه‌ای است. به فرموده حضرت امام (ره) یعنی جبرئیل بر او نازل می‌شد و بعضی از مسائل را در اختیارش قرار می‌داد یک چنین کسی را این‌ه امی‌خواهند از ما بگیرند

5 - تربيت الهى فاطمه (س )
حضرت فاطمه عليهاالسلام رابطه انس خود را با خداوند و عبادت و نيايش ‍ با تمام وجود را مرهون تربيت پيامبر صلى الله عليه و آله است . او در خانه اى به دنيا آمد كه در آن شيوه پرستش پروردگار دائما در صحنه نمايش ‍ بود. از خردسالى بانگ و نواى آسمانى تكبير را مى شنيد، زمزمه هاى مناجات مادر و پدر را استماع مى كرد.
آن گاه كه مادر را از دست داد، پدرى بسان مادر او را در برگرفت و به رشد و تربيت او همت گماشت ، همان پدرى كه ثلث آخر شب در حال احيا و عبادت بود و فاطمه عليهاالسلام خردسال گاهى تماشاگر پدر در عبادت و زمانى همپاى پدر در عبادت مى شد و طبيعى است در اين بيدارى و همگامى با خلوت شب و روح سحر انس و آشنائى يافت .
از سوى ديگر او توصيه هاى پدر را به ياد داشت كه مى فرمود:
حلوا انفسكم الطاعة و البسوها قناع المخافة ، واجعلوا آخرتكم لانفسكم و سعيكم لمستقركم ؛
طاعت خداى را بر خود حلول دهيد، جامه خوف از خدا را بر خود بپوشانيد، و آخرت خود را براى وجودتان آماده سازيد و كوشش تان براى محل جاويد و مستقرتان باشد.
او در عبادت تا جايى به پيش مى رود كه نوعى انقطاع از سوى الله براى او پديد مى آيد و بينش او در واگذارى نفس به دست خداوند بينش كسى مى شود كه خداى را طبيب و خود را بيمار مى داند و صلاح خويش را در اين اقدام كه خود را كاملا در اختيار طبيب قرار دهد نه جز آن چه كه خود ميل و هوس دارد يا عباد الله ! انتم كالمرضى و رب العالمين كالطبيب فصلاح المرضى فيما يعلم الطبيب و تدبيره به ، لا فيما يشتهيه المريض و يفرحه الا فسلموا لله امره ، تكونوا من الفائزين

خوف در نماز
در حديثى آمده : فاطمه عليهاالسلام در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
7 - فاطمه ثمره چهل روز عبادت
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله با على عليه السلام و عده اى از اصحاب از جمله عمار ياسر، حمزه و عباس در ابطح نشسته بودند. جبرئيل به صورت اصلى خود نازل شد، و گفت :
اى محمد! خداوند به شما سلام رسانده ، مى فرمايد بايد چهل روز از خديجه كناره گيرى كنى .
بدين جهت ، آن حضرت ديگر به خانه نرفت ، روزها روزه بود و شب ها تا صبح به عبادت مى پرداخت . پيامبر صلى الله عليه و آله براى رفع دلتنگى همسر وفادارش ، عمار را به خانه فرستاد و به او فرمود: به خديجه عليهاالسلام بگو:
اين كه تو را ترك كردم از روى بى مهرى نيست ، بلكه به دستور پروردگار است ؛ گويا امر مهمى در كار است . نگران مباش كه شما در نيكى برترى دارى و زن شايسته اى هستى ، خداوند تعالى روزى چند بار به تو بر ملائكه افتخار مى كند. هر شب در خانه را ببند و در بستر خود بياساى . من تا پايان مدت تعيين شده ازسوى خداوند حكيم در خانه فاطمه بنت اسد خواهم بود.
حضرت خديجه عليهاالسلام روزها از فراق شوى مهربان خود مى گريست . از اين كه تا مدتى سيماى مباركش را زيارت نمى كرد بسيار اندوهگين بود.
جبرئيل پس از چهل روز بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و عرض كرد: اى محمد صلى الله عليه و آله خدا به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: امشب خود را براى هديه و كرامت من مهيا ساز.
پس از آن ميكائيل طبقى را كه دستمالى از حرير بهشتى روى آن كشيده شده بود، پيش روى آن حضرت گذاشت و عرض كرد: پروردگارت فرمود: امشب با اين خوراك افطار كن .
حضرت على عليه السلام دراين باره فرمود: پيامبر هر شب هنگام افطار به من فرمود: در را بگشا تا هر كس ميل دارد با پيامبر افطار كند. اما آن شب فرمود: در خانه بنشين و نگذار كسى وارد شود، زيرا اين خوراك بر غير من حرام است .
پيامبر پارچه حرير را از روى طبق غذا برداشت . در آن طبق يك خوشه خرما، يك خوشه انگور و جامى از آب بهشت بود. رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن خوراك ميل كرد تا سير شد. سپس آب بهشتى را نوشيد تا سيراب گشت . پس از آن جبرئيل با كوزه بهشتى آب بر دست مبارك آن حضرت ريخت و ميكائيل دست ايشان را شست و اسرافيل دست حضرتش را با دستمال خشك كرد. بعد از آن بقيه طعام دوباره به آسمان برگشت . چون رسول اكرم صلى الله عليه و آله براى نماز آماده شد، جبرئيل عرض كرد. در اين هنگام لازم نيست نماز مستحبى به جاى آرى ، همين الان به خانه خديجه برو و در كنار او باش ، زيرا حق تعالى اراده كرده است در اين شب از نسل تو ذريه پاكيزه اى خلق كند. از اين رو پيامبر صلى الله عليه و آله روانه خانه خديجه شد.
حضرت خديجه عليهاالسلام ماجراى چهل روز هجران ، و وصال دوباره اش ‍ را چنين بازگو كرده است :
من با تنهايى انس گرفته بودم . هنگام شب درها را مى بستم و پرده ها را مى كشيدم و نماز مى گزاردم . سپس چراغ را خاموش كرده ، به بستر مى رفتم . شب چهلم ، در بين خواب و بيدارى متوجه شدم كه كسى در مى زند. سوال كردم : چه كسى در خانه مرا مى زند، در حالى كه جز وجود مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله كسى حق ندارد كوبه در را به صدا درآورد.
ناگاه از پشت در صداى دلنوازى شنيدم كه فرمود: منم محمد صلى الله عليه و آله در را باز كن .
چون آن صداى روح بخش را شنيدم با اشتياق بسيار از جا برخاستم و در را گشودم . پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد و اين بار بر خلاف عادت ديرينه اش كه هنگام خواب آب طلبيده و تجديد وضو مى كرد و دو ركعت نماز خوانده ، سپس وارد بستر مى شد، يكراست به بستر آمد. طولى نكشيد كه من نور حضرت فاطمه عليهاالسلام را درون خود يافتم

در این قسمت از رفتار حضرت زهرا (س) با پدر بزرگوارش پیامبر عظیم الشأن(ص) نکته های ذکر می شود :
***
«الشجرة الطیّبة رسول اللّه (ص) و فرعها علی و عنصر الشجرة فاطمة و ثمرتها اولادها و اغصانها و اوراقها شیعتها»(1)
همان گونه که در این روایت شریف از امام باقر(ع) آمده است، عنصر اصلی شجره طیبه همانا فاطمه(س) است و او نقش حساس و مسؤولیت عظیم خود را با موفقیت کامل به انجام رساند. به گوشه هایی از این نقش توجه فرمایید:
[h=3]هم راز و هم سنگر پدر[/h]فاطمه(س) همراه و هم درد با پدر بوده است. او حاصل رنجها و سختیها و مشکلات ایام بعثت با اعلان علنی رسالت پیامبر است. نشو و نمای او در تنگنای شکنجه های طاقت فرسای مشرکین نسبت به پیامبر(ص) و اصحاب بود. در شعب، با پدر زندانی و محصور است. کودکی او آنجا سپری شد که هر چه در اطراف خود و پدر می دید شمشیر و اضطراب و ناامنی بود. وقتی که کودکان در ناز و نوازش و رفاه بودند او در سختی و رنج بزرگ شد. راه رفتنش روی ریگهای داغ بیابان مکه بود. هنگامی که او را از شیر مادر برگرفتند نه تنها غذای مخصوصی برایش نبود که خوراک معمولی هم یافت نمی شد. سه سال در آن زندان دردناک گذشت و او صبور و بردبار خود را برای بدوش کشیدن بارهای سنگین مسؤولیتها آماده می کرد. او کسی بود که خدایش قبل از خلقت آزموده بود و او را صابر و استوار یافته بود.
در زیارت شریف آن حضرت است:
«
یا ممتحنک اللّه الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة»(2

[h=4]پاورقی[/h]11ـ مجمع البحرین، ص256، ماده شجر.
2ـ مفاتیح الجنان2

)
[h=3]یاور سالهای غم[/h]رسول حق از حصر و حبس شعب رها شدند و فاطمه در این زمان پنج ساله بود. هنوز غمها فراموش نگشته بود که پیامبر در میان دو موج غم غرق گشت که قلب آن حضرت بشدت آزرده شد. اندوه از دست دادن ابوطالب عموی وفادار و نیرومندش که چون سدی پولادین جلو خطرات را می گرفت و مایه امنیت او در اجتماع بود و تلختر از آن فقد اولین یار و حامی و مایه دلگرمی پیامبر یعنی همسر گرامی و محبوبش خدیجه کبرا(س) که آرامش بخش خانه اش بود. این دو غم آن قدر پیامبر را افسرد که آن را سال غم نام نهاد.(1)
اکنون که یار کم است و دشمن فراوان، پیامبر(ص) تنهاست و غم بسیار، چه کسی می تواند جای آن دو پشتوانه را پر کند؟ چه کسی پرستار و غمخوار باشد؟ و همین جاست که دخترش فاطمه، مادرش می گردد، «ام ابیها» و او بحق شایسته این لقب بود. فاطمه یاور پدر و مدافع کوچک اما نیرومند او بود.
روزی فاطمه(س) دشمنان را دید که در حجرِ اسماعیل نشسته و با هم پیمان می بندند و نقشه قتل پیامبر(ص) را طرح می کنند. این دختر باهوش و مهربان در حالی که بشدت می گریست فورا خود را به پدر رساند و موضوع را به اطلاع او رساند تا پیامبر(ص) خود را به نحوی از توطئه آنان نجات دهد.( 2)
بدخواهان مکه جرأت و جسارت را به نهایت رسانده و با مقام رسالت به گونه ای رفتار می کردند که یکی از دشمنانش بر سر و روی پیامبر(ص) خاکروبه ریخت و آن حضرت با ظاهر خاک آلود، افسرده به خانه آمد. فاطمه(س) با محبت تمام به استقبال پدر آمد و در حالی که خیلی متأثر بود و گریه می کرد، آب آورد و گرد و غبار چهره پیامبر را شست. پیامبر فرمود: دختر نگران مباش زیرا خدا مدافع من است و مرا بر دشمنان پیروز می گرداند.( 3)
رسول حق(ص) برای هدایت و راهیابی مردم به سوی خدا همه آزار را به جان و دل می خرید و همچنان استوار در موضع خویش به بیدار ساختن شور و شعور مردم می پرداخت. مشرکین با هیچ وسیله ای نتوانستند او را از مسیری که می رفت تا بنیاد شرک و الحاد را برکند و بساط ظلم و استکبار را به هم ریزد، منصرف نمایند.
دردناکتر از همه حوادث فوق، صحنه ای بود که رسول خدا(ص) در مسجد به نماز ایستاده شکوه و خضوع این نماز، هر بیننده را مجذوب خود می گرداند. اما دل تیره و سنگ دشمن، همچنان در قساوت و ظلمت است. وقتی پیامبر خدا(ص) سر به سجده گذاشت، خصم بدخو بچه دان شتر تازه ذبح شده ای که آلوده به خون بود بر بدن پیامبر انداخت و بدین وسیله ساحت مقدس او را مورد استهزاء و اهانت قرار داد. این عمل ناجوانمردانه پیش چشمان دختر مهربانش فاطمه انجام شد. او خود را با عجله به پدر رساند و با دستهای کوچک و سراسر عطوفت بدن پدر را پاک کرد و او را نوازش نموده با خود به خانه آورد.(4

31ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص174.
42ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص71؛ بحار، ج18، ص60.
53ـ تاریخ طبری، دارالمعارف، ج2، ص344.
64ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص60؛ بحار، ج18، ص187 و ص209