جمع بندی كفر خدا رو گفتن از روی عصبانیت

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
كفر خدا رو گفتن از روی عصبانیت

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام.
تورو به خدا كمكم كنيد

نزديك به ٤ ساله زندگيم نابود شده تقصير خودمه ميدونم بابت گناهانم
١٨ سالمه خيلي مومن بودم ايمانم قوي بود
تو اين يك سال اخير خيلي وضعم خراب شد كم اوردم ٢٧ رمضان همين امسال بود
يه مشكلي پيش اومد ديگه بريدم توبه شكستم بعد از ٤٢ روز خودارضايي كردم كفر گفتم خيلي بد در حد فحش. گذشت چند روز مشكل حل شد و بعدش هي خبر هاي خوب پشت هم. موندم گفتم خدا ميخواد شرمنده ام كنه يا ازم بريده. يجا خونده بودم خدا به بعضي از بنده هاي كافر و بدش ايقدر رفاه و ارامش ميده كه صداش نكنن كه خدا صداشونو نشنوه. ترسيدم زندگي بدون حمايت هاي اون اصلا شدني نيس از اون طرف تو اين چند سال ايقدر سختي كشيدم اميدو ناميد شدم ايقدر شكستم كه يجورايي زياد بدمم نيومد ولي از اون طرف بدون خدا نميشه يعني راه نداره. موندم خيلي سخته شك افتاده به دلم كه خدا چرا اينجوري ميكنه نميدونم چه مرگمه فقط كمكم كنيد به همه چي شك كردم فقط كمك كنيد


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

طاهر نوشت:

سلام. تورو به خدا كمكم كنيد
نزديك به ٤ ساله زندگيم نابود شده تقصير خودمه ميدونم بابت گناهانم
١٨ سالمه خيلي مومن بودم ايمانم قوي بود
تو اين يك سال اخير خيلي وضعم خراب شد كم اوردم ٢٧ رمضان همين امسال بود
يه مشكلي پيش اومد ديگه بريدم توبه شكستم بعد از ٤٢ روز خودارضايي كردم كفر گفتم خيلي بد در حد فحش. گذشت چند روز مشكل حل شد و بعدش هي خبر هاي خوب پشت هم. موندم گفتم خدا ميخواد شرمنده ام كنه يا ازم بريده. يجا خونده بودم خدا به بعضي از بنده هاي كافر و بدش ايقدر رفاه و ارامش ميده كه صداش نكنن كه خدا صداشونو نشنوه. ترسيدم زندگي بدون حمايت هاي اون اصلا شدني نيس از اون طرف تو اين چند سال ايقدر سختي كشيدم اميدو ناميد شدم ايقدر شكستم كه يجورايي زياد بدمم نيومد ولي از اون طرف بدون خدا نميشه يعني راه نداره. موندم خيلي سخته شك افتاده به دلم كه خدا چرا اينجوري ميكنه نميدونم چه مرگمه فقط كمكم كنيد به همه چي شك كردم فقط كمك كنيد

سلام دوست عزیز،@};- خوشحالیم که به سایت خودتان اعتماد کردید.

البته گرچه کمی بین نوشته هایتان عدم هماهنگی و تناقض دیده میشود که این مطلب هم می تواند ناشی از پریشان حالی و دغدغه و نگرانی حالتان باشد اما چندان تفاوتی نمی کند، وضعیتی که شما در آن قرار گرفته اید زیاد نگران کننده نیست، همینکه متوجه درد شده اید و بدنبال درمان آن هستید جای امیدواری و نشان لطف و مرحمت و عنایت خداوند است. از اینرو توجه شما را به چند نکته جلب می کنیم:

اول. عصبانیت و تندی به اقتضاء سن و سال جوانی که دارید تا حدود زیادی طبیعی است گرچه باید سعی کنید با مراقبت بیشتر و پرهیز از قرار گرفتن در محیط و فضا و شرایطی که موجب عصبانیت می شود بشدت پرهیز کنید و اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید تغییر موقعیت دهید اگر نشسته اید بلند شده، از مکانی که هستید خارج شده و کمی قدم بزنید و یا خودتان را به کار دیگری مشغول کنید، مثلاً شروع کنید به نوشتن، یا مطالعه کتاب و یا تحرک جسمانی و یا فکری، این رفتارها و رفتارهای مشابه در رفع عصبانیت و خارج شدن از این حالت مذموم کمک می کند اما برای دفع و پیشگیری عصبانیت توصیه می شود، از روش مشارطه و معاتبه و معاقبه استفاده کنید بدین صورت که؛ اولاً تصمیم جدی بگیرید و برای تحقق تصمیمتان تمرین کنید حتی الامکان از بحث کردن خصوصاً در مسائل پوچ و بی ارزش بپرهیزید، در گام بعدی تصمیم بگیرید هرگاه شرایط ناراحتی و عصبانیت پیشامد کرد، نفستان را مکلف به کاری کنید(تنبیه کنید) مثلاً تصمیم بگیرید وضو گرفته دو رکعت نماز بخوانید، یا خواندن یک جزء قرآن را به نفستان بقبولانید، یا در صورت هر بار عصبانیت، مبلغی بعنوان صدقه بپردازید، و یا کاری که برای نفستان کمی سخت و دشوار است را به آن تحمیل کنید. از آنجاییکه نفستان رغبتی به این برنامه های تکلیفی ندارد، بعد از چند بار قرار گرفتن در چنین شرایطی(عصبانیت)، به طور اتوماتیک وار سیستم خودکنترلی درونی تان را فعال می کند، آستانه تحملتان افزایش یافته و شما از وضعیت بی پروایی و افسارگسیختگی عصبانیت، خلاصی می یابید.

دوم. بکارگیری روشهای فوق برای درمان عصبانیت و حتی دیگر اختلالات و ناهماهنگی های نفسانی نیز مؤثر است بعلاوه اینکه این قبیل تمرین های معنوی، در رشد و تعالی بخشی نفس و خروج از دامنه رذیلت ها و ورود به دامنه فضائل انسانی بسیار کاربرد دارد. پس از مدتی این تمرین و تکلیفهای معنوی که با هدف و انگیزه معاقبه و معاتبه نفس (تنبیه نفس) برنامه ریزی شده بود، با یک تغییر رویکرد اساسی، جای خود را با انگیزه و هدف اشتیاق به کمال ورزی و میل باطنی به معنویت عوض می کند. بعبارتی شما بیش از آنکه درگیر دفع و رفع موانع باشید، بدلیل آنکه تقوا و پرهیزکاری ملکه نفستان شده، بیشتر درگیر تجهیز فضایل و سجایای اخلاقی و معنوی خواهید شد.

سوم. بدون شک، حفظ و کف نفس و پرهیزکاری از گناهان، خصوصاً در سنین جوانی از ارزش فوق العاده ای برخوردار است و در سازندگی شخصیت انسان و ثبات و قوام روح کمال جو و سعادت خواه، بسیار مؤثر است و راه های کسب معارف الهی و سلوک در طریق بندگی را برای آدمی تسهیل و هموار می کند. گرچه این مشی و مجاهدت نفسانی، توأم با دشواری هایی است اما برای آنانکه افق نگاهشان را در شناخت حقیقت خویشتن و راه و مقصدی که در پیش دارند و نیز ارزش قرب و رضای حقتعالی بخوبی تنظیم کرده اند نه تنها کار چندان سخت و دشواری نیست، بلکه بسیار شیرین و گوارا نیز هست.

با این وجود، از آنجاییکه انسان ممکن الخطا هست (برخلاف آنکه گفته می شود جائز الخطا) یعنی ممکن است بدلیل اینکه معصوم نیست خطا و گناهی از وی صادر شود، آنچه در این مرحله اهمیت دارد، اینکه سریع متوجه اشتباه و خطای خود شده و در اولین فرصت، مترصد توبه، جبران و اصلاح باشد. دقیقاً همین وضعیتی که شما پیداکرده اید و پس از عصبانیت و ارتکاب آن گناه، به سرعت متوجه نقطه درد و نارسایی نفسانی خویش شده اید، این حالت نشان بیداری وجدان شما یا همان نفس لوامه و سرزنشگر شماست و اینکه به فکر درمان افتاده اید، اینها همه نشان آنست که لطف و مرحمت و عنایت حضرت حق، هنوز نسبت به شما ساری و جاری است. پس خیالتان آسوده باشد که خداوند شما را به حال خویش رها نکرده و هنوز مورد توجه و التفات حضرتش هستید وگرنه با این قلم لرزان و توأم با نگرانی تان که گواه دغدغه مندی سرشار وجودتان است با این مرکز تماس نمی گرفتید. بی شک، همه این قدمها مصداق مقدمات توبه و انابه و اصلاح است و خداوند توبه کنندگان، اصلاح کنندگان نفس و منیبین را دوست دارد.

چهارم. اینکه احساس کرده اید بعد از آن غفلت و گناه، درهای لطف و نعمت خدا برویتان باز شده، قطعاً نمی تواند از سنخ و جنس رفتار خدا با کسانی باشد که بطور کلی خودشان، خدا، دین و دستورات الهی را فراموش کرده؛ به تکذیب آیات الهی روی آورده اند و بطور کامل راه گمراهی و ضلالت را برگزیده اند، اینان در ادامه کارشان مشمول [=book antiqua]"یضل من یشاء"(1) می شوند یعنی مشمول گمراهی و ضلالت کیفری،(2) و همانطور که اشاره فرمودید گرفتار سنت "امهال"(3) و استدراج"(4) می شوند بگونه ای که غرق در نعمت هستند، نعمتی از پس نعمتی دیگر، در حالیکه متوجه مُنعِم(خدای سبحان) و ناسپاسی های خویش نیستند. و خداوند بر قلب و چشم و گوششان (بواسطه نافرمانی و تکذیب هایشان) مهر غفلت زده است.(5)

بنابراین، اگر گشایشی در کارتان احساس می کنید و خداوند نعماتی را به سمت شما گسیل داشته، با توجه به اینکه به زشتی کارتان واقف، نسبت به درد و نارسایی وجودتان هوشیار و نیز مترصد اصلاح و جبران هستید، در واقع گواه آنست که اولاً خداوند انقدر نسبت به بندگانش مهربان و رحیم است که به این راحتی آنها را به حال خود رها نمی کند و به هر بهانه ای بدنبال آنست تا ناز بنده اش را بخرد و آب از جوی رفته را به جوی بازگرداند.(6) ثانیاً او می خواهد با این توجه و تداوم لطف، شما را بیشتر در وضعیت انفعال و شرمندگی قرار دهد تا عیار توبه شما بقدری بالا باشد که نَفس، را یارای بازگشت به وضعیت قبلی (شکستن توبه) ممکن نگردد. بعون الله تعالی ان شاءالله

پنجم. علاوه بر همه اینها که گفتیم سعی کنید چند کار را در زندگی جدی بگیرید: 1. مطالعه، ادامه تحصیل و ورزش را آنهم بطور منظم و مداوم. 2. ارتباطتان را با مسجد و کانونها و اجتماعات علمی و فرهنگی و بسیج و مجالس دینی تقویت کنید. 3. سعی کنید دوستانتان را غربال کرده، با کسانی نشست و برخاست کنید که شما را به یاد خدا و معنویت می اندازند. 4. از دیدن تصاویر و فیلمهایی که هیجانات روحی و روانی شما را تحریک می کنند خصوصاً فیلمهای جنگی، خشن و مستهجن بشدت پرهیز کنید. 5. حتی الامکان از تنها ماندن در خانه و خوردن غذاهای فست فودی و تند بپرهیزید. 6. در کنار تقید به نمازهای پنجگانه شبانه روز، در صورت امکان، از زیارت اماکن مقدسه و یا حضور در یک قرار معنوی هفتگی غفلت نورزید و در صورت امکان سعی کنید همیشه با طهارت و با وضو باشید.

موفق باشید ...@};-

پاورقی___________________________________________
1. سوره نحل، آیه 93.
2. ضلالت (کیفری) در مقابل هدایت ثانوی یا پاداشی قرار دارد.
3. امهال يعني مهلت دادن، خداوند متعال براي رعايت يک سلسله مصالحي که ما از برخي از آنها نا آگاهيم در عقوبت اهل باطل تعجيل نمي کند بلکه به آنان فرصت و مهلت مي دهد. البته چنين نيست که خداوند نسبت به همه ستم ها و گناهان بطور کلي، فرصت و مهلت دهد. [=book antiqua]در روايات شيعه، برخي از گناهان به عنوان «گناهان زودکيفر» معرفي شده است. به عنوان مثال: پيامبر خدا(ص) فرمودند: «سه گناه است که کيفرشان در همين دنيا مي رسد و به آخرت نمي افتد: آزردن پدر و مادر، زورگويي و ستم به مردم و ناسپاسي نسبت به خوبي هاي ديگران.»(ترجمه ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ج 4، ص 1903، مؤسسه فرهنگي دارالحديث، قم)
4. علامه طباطبايي درباره سنت استدراج در ذيل آيه 182 سوره اعراف [=book antiqua]«وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» مي فرمايد: «استدراج در لغت به معناي اين است که کسي در صدد برآيد پله پله و به تدريج از مکاني يا مقامي بالا رود يا پائين آيد و يا نسبت به آن نزديک شود. لکن در اين ايه قرينه مقام دلالت دارد بر ابين که منظور نزديک شدن به هلاکت است يا در دنيا و يا در آخرت. و اين که استدراج را مقيد کرد به راهي که خود آنان نفهمند، براي اين است که بفهماند اين نزديک کردن آشکارا نيست، بلکه در همان سرگرمي به تمتع از مظاهر زندگي مادي مخفي است، در نتيجه ايشان با زياده روي در معصيت پيوسته به سوي هلاکت نزديک مي شوند، پس مي توان گفت استدراج تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگري است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمت ها ايشان را از توجه به وبال کارهايشان غافل بسازد.»(ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 8، ص 454)
5.
[=book antiqua]"خَتَم‌َ اللَّه‌ُ عَلَي‌َ قُلُوبِهِم‌ْ وَ عَلَي‌َ سَمْعِهِم‌ْ وَ عَلَي‌ََّ أَبْصَـَرِهِم‌ْ غِشَـَوَه‌ٌ وَ لَهُم‌ْ عَذَاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ؛[=book antiqua] خدا بر دل‌ها و گوش‌هاي آنان مهر نهاده و بر چشم‌هاي آنان پرده افكنده شده و عذاب بزرگي در انتظار آنان است‌."[=book antiqua]؛ (بقره‌،7) ؛ "طَبَع‌َ اللَّه‌ُ عَلَي‌َ قُلُوبِهِم‌؛(توبه‌،93).
6.
[=book antiqua]در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: اگر بندگانی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد؛ مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است،او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم، او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.؛ [=book antiqua]حتی فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود: [=book antiqua]موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.

طاهر نوشت:

يه مشكلي پيش اومد ديگه بريدم توبه شكستم بعد از ٤٢ روز خودارضايي كردم كفر گفتم خيلي بد در حد فحش.

سلام مجدد@};-

در تکمیل پاسخ، گفتنی است: کفرگویی و توهین به مقدسات از گناهان کبیره است و توبه از آن، در هر شرایطی واجب است. البته بی شک، گناه کفرگویی در حال عصبانیت، که ممکن است فرد، در آن وضعیت، اختیار چندانی بر کنترل خویش نداشته باشد، کمتر از حالتی است که فرد در حال هوشیاری و اگاهی کامل و از روی عمد به مقدسات دینی توهین و ناسزا گفته و یا کفرگویی می کند. اما با این وجود، حتی کفرگویی و توهین به مقدسات در حال عصبانیت نیز، گناه محسوب می شود زیرا انسان عاقلِ مکلف، باید تلاش کند با خودسازی و تسلط بر نفس، عنان نفس اماره را بدست گرفته از عصبانیت و خشم که موجب فساد ایمان است(1) بشدت پرهیز کند. امام باقر عليه السلام فرمود: اين غضب (و خشمى كه در وجود شما است) شراره اى است شيطانى كه در دل آدمي زاد شعله ور مى شود و چون كسى از شما خشمگين شود، چشمانش سرخ شود و رگهاى گردنش ورم كند و شیطان در وجودش درآيد، پس هرگاه كسى از شما از اين حالتِ خويش بترسد به زمين بچسبد، زيرا وسوسه شيطان در آن هنگام از او دور شود. (2)

خداوند به انسان عقل و فطرت الهی، این دو موهبت الهی را در پرتو اختیار بخشید در حالیکه در برابر آندو، قوای شهوت و غضب و وهم، صف آرایی کرده اند. انسان مؤمن باید نهایت تلاشش را بکار گیرد تا عقل را بر دیگر قوای نفسانی سیطره و تسلط بخشد، تا به لطف و هدایت الهی راه کمال را در پیش گیرد. لحظه ای غفلت و کوتاهی از این مهم، موجب تسلط هر یک از قوای چموش نفسانی بر عقل کمال جو خواهد شد و یک لحظه غفلت، کافی است که نفس سرکش و طاغی به مدد شهوت یا غضب، آدمی را به ورطه ی هلاکت ساقط کند. چنانکه در پرتو روایات سفارش شده ایم همیشه از خدا بخواهیم: [=book antiqua]"اللهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عیناً ابدا؛ خدایا یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار!"(3) زیرا با وجود عقل، هیچ عذری پذیرفته نیست اینکه من بی تقصیر بودم، شهوت موجب سقوط من گردید و یا غضب مرا هلاک ساخت؟!

در هر حال، اگر انسان خدایی ناکرده بواسطه تسلط شهوت و غضب، در وضعیت گناه آلود قرار گرفت و مثلاً به کفر و ناسزاگویی به مقدسات پرداخت، بلافاصله پس از برگشت به حالت عادی و هوشیاری، متوجه گناه خویش شده و به توبه و استغفار اقدام کند. البته نباید از اصلاح قطعی نفس و مقابله با قوه غضبیه و شهویه، چنانکه گفتیم غفلت ورزد بگونه ای که این قبیل رفتارهای ناشایست در طول زندگی به یک عادت مبدل شود، زیرا خطر سقوط دائمی منتفی نیست، چنانکه خداوند تکذیب و کفر را نتیجه تکرار و اصرار بر گناه و نافرمانی خدا می داند. [=book antiqua]ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأیٰ أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها یَستَهزِئونَ؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (4)

موفق باشید ...@};-

پی نوشت________________________________________
1. [=book antiqua]قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ؛ غضب ايمان را فاسد می كند چنان كه سركه عسل را. اصول کافی، ج:3 ص:412 رواية:1
2. اصول كافى، ج:3، ص:415، رواية:12.
3. [=book antiqua]بنا به روایتی، [=book antiqua]امِّ سلمه مي‌گويد: پیامبر اکرم (ص) در دل شب صورت مبارک خويش را روي خاک مي‌گذاشتند و گریه مي‌کردند و مرتّب مي‌گفتند: «اللّهمّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا». بحارالأنوار، ج 16، ص 217.
4. [=book antiqua]روم/آیه 10.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

بنام خدا

سلام و ادب@};-

سؤال: چرا با وجود گنه کاری لطف خدا بنحو محسوس تری تداوم دارد؟ چگونه بر عصبانیت و گناه غلبه کنیم؟ كفر خدا رو گفتن از روی عصبانیت چه حکمی دارد؟

پاسخ :

در پاسخ و جمع بندی سؤالات شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

اول. عصبانیت و تندی به اقتضاء سن و سال جوانی که دارید تا حدود زیادی طبیعی است البته باید سعی کنید با مراقبت بیشتر و پرهیز از قرار گرفتن در محیط و شرایطی که موجب عصبانیت می شود بشدت پرهیز کنید
در چنین شرایطی تغییر موقعیت دهید. برای دفع و پیشگیری عصبانیت توصیه می شود، از روش مشارطه و معاتبه و معاقبه استفاده کنید بدین صورت که؛ اولاً تصمیم جدی بگیرید و برای تحقق تصمیمتان تمرین کنید حتی الامکان از بحث کردن خصوصاً در مسائل پوچ و بی ارزش بپرهیزید،

در گام بعدی تصمیم بگیرید هرگاه شرایط ناراحتی و عصبانیت پیشامد کرد، نفستان را مکلف به کاری کنید(تنبیه کنید) مثلاً تصمیم بگیرید وضو گرفته دو رکعت نماز بخوانید، یا خواندن یک جزء قرآن را به نفستان بقبولانید، یا در صورت هر بار عصبانیت، مبلغی بعنوان صدقه بپردازید، و یا کاری که برای نفستان کمی سخت و دشوار است را به آن تحمیل کنید.

از آنجایی که نفس آدمی عموماً رغبتی به این برنامه های تکلیفی ندارد، بعد از چند بار قرار گرفتن در چنین شرایطی(عصبانیت)، به طور اتوماتیک وار سیستم خودکنترلی درونی تان را فعال می کند. بعلاوه اینکه این قبیل تمرین های معنوی، در رشد و تعالی بخشی نفس و خروج از دامنه رذیلت ها و ورود به دامنه فضائل انسانی بسیار کاربرد دارد.

پس از مدتی این تمرین و تکلیفهای معنوی که با هدف و انگیزه معاقبه و معاتبه نفس (تنبیه نفس) برنامه ریزی شده بود، با یک تغییر رویکرد اساسی، جای خود را با انگیزه و هدف اشتیاق به کمال ورزی و میل باطنی به معنویت عوض می کند. در این وضعیت، بیش از آنکه درگیر دفع و رفع موانع باشید، بیشتر درگیر تجهیز فضایل و سجایای اخلاقی و معنوی خواهید شد.

دوم. بدون شک، پرهیزکاری از گناهان، خصوصاً در سنین جوانی از ارزش فوق العاده ای برخوردار است و در سازندگی شخصیت انسان و ثبات و قوام روح کمال جو و سعادت خواه، بسیار مؤثر است و راه های کسب معارف الهی و سلوک در طریق بندگی را برای آدمی تسهیل و هموار می کند. گرچه این مشی و مجاهدت نفسانی، توأم با دشواری هایی است اما برای آنان که افق نگاهشان را در شناخت حقیقت خویشتن و راه و مقصدی که در پیش دارند و نیز ارزش قرب و رضای حقتعالی بخوبی تنظیم کرده اند نه تنها کار چندان سخت و دشواری نیست، بلکه بسیار شیرین و گوارا نیز هست.

انسان ممکن الخطاست یعنی ممکن است بدلیل اینکه معصوم نیست خطا و گناهی از وی صادر شود، آنچه در این مرحله اهمیت دارد، اینکه سریع متوجه اشتباه و خطای خود شده و در اولین فرصت، مترصد توبه، جبران و اصلاح باشد. دقیقاً همین وضعیتی که شما پیداکرده اید و پس از عصبانیت و ارتکاب آن گناه، به سرعت متوجه نقطه درد و نارسایی نفسانی خویش شده اید، این حالت نشان بیداری وجدان شما یا همان نفس لوامه و سرزنشگر شما و نیز نشان لطف و مرحمت و عنایت حضرت حق، نسبت به شماست.

سوم. اینکه احساس کرده اید بعد از آن غفلت و گناه، درهای لطف و نعمت خدا بروی شما باز شده، قطعاً نمی تواند از سنخ و جنس رفتار خدا با کسانی باشد که بطور کلی نفس خودشان، خدا، دین و دستورات الهی را فراموش کرده؛ به تکذیب آیات الهی روی آورده اند و بطور کامل راه گمراهی و ضلالت را برگزیده اند.

بنابراین، اگر گشایشی در کارتان احساس می کنید و خداوند نعماتی را به سمت شما گسیل داشته، با توجه به اینکه به زشتی کارتان واقف، نسبت به درد و نارسایی وجودتان هوشیار و نیز مترصد اصلاح و جبران هستید، در واقع گواه آنست که اولاً خداوند انقدر نسبت به بندگانش مهربان و رحیم است که به این راحتی آنها را به حال خود رها نمی کند و به هر بهانه ای به دنبال آنست تا آب از جوی رفته را به جوی بازگرداند.(1)
ثانیاً او می خواهد با این توجه و تداوم لطف، شما را بیشتر در وضعیت انفعال و شرمندگی قرار دهد تا عیار توبه شما بقدری بالا باشد که نَفس، را یارای بازگشت به وضعیت قبلی (شکستن توبه) ممکن نگردد.

چهارم. علاوه بر همه اینها که گفتیم سعی کنید چند کار را در زندگی جدی بگیرید:
1. مطالعه، ادامه تحصیل و ورزش.
2. ارتباطتان را با مسجد و کانونها و اجتماعات علمی و فرهنگی و بسیج و مجالس دینی تقویت کنید.
3. سعی کنید دوستانتان را غربال کنید.
4. از دیدن تصاویر و فیلم هایی که هیجانات روحی و روانی شما را تحریک می کنند بشدت پرهیز کنید.
5. حتی الامکان از تنها ماندن در خانه و خوردن غذاهای فست فودی و تند بپرهیزید.
6. در کنار تقید به نمازهای پنجگانه شبانه روز، در صورت امکان، از زیارت اماکن مقدسه و یا حضور در یک قرار معنوی هفتگی غفلت نورزید و در صورت امکان سعی کنید همیشه با طهارت و با وضو باشید.

پنجم. در تکمیل و تتمیم مطالب قبلی گفتنی است: کفرگویی و توهین به مقدسات از گناهان کبیره است و توبه از آن، در هر شرایطی واجب است. البته بی شک، گناه کفرگویی در حال عصبانیت، که ممکن است فرد، در آن وضعیت، اختیار چندانی بر کنترل خویش نداشته باشد، کمتر از حالتی است که فرد در حال هوشیاری و اگاهی کامل و از روی عمد به مقدسات دینی توهین و ناسزا گفته و یا کفرگویی می کند.

اما با این وجود، حتی کفرگویی و توهین به مقدسات در حال عصبانیت نیز، گناه محسوب می شود زیرا انسان عاقلِ مکلف، باید تلاش کند با خودسازی و تسلط بر نفس، عنان نفس اماره را بدست گرفته از عصبانیت و خشم که موجب فساد ایمان است(2) بشدت پرهیز کند. امام باقر (عليه السلام) فرمود:
[=book antiqua]اين غضب (و خشمى كه در وجود شما است) شراره اى است شيطانى كه در دل آدمي زاد شعله ور مى شود و چون كسى از شما خشمگين شود، چشمانش سرخ شود و رگهاى گردنش ورم كند و شیطان در وجودش درآيد، پس هرگاه كسى از شما از اين حالتِ خويش بترسد به زمين بچسبد، زيرا وسوسه شيطان در آن هنگام از او دور شود. (3)

ششم. خداوند به انسان عقل و فطرت الهی، این دو موهبت الهی را در پرتو اختیار بخشید در حالی که در برابر آندو، قوای شهوت و غضب و وهم، صف آرایی کرده اند. انسان مؤمن باید تلاش کند عقل را بر دیگر قوای نفسانی سیطره و تسلط بخشد، لحظه ای غفلت و کوتاهی از این مهم، موجب تسلط هر یک از قوای چموش نفسانی بر عقل کمال جو خواهد شد و این رویداد آدمی را به ورطه ی سقوط و هلاک می کشاند. از این رو، بنا به روایات دینی سفارش شده ایم همیشه از خدا بخواهیم: [=book antiqua]
"اللهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عیناً ابدا؛ خدایا یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار!"
(4) زیرا با وجود عقل، هیچ عذری پذیرفته نیست اینکه من بی تقصیر بودم، شهوت موجب سقوط من گردید و یا غضب مرا هلاک ساخت؟!

نتیجه آنکه؛ اگر انسان خدایی ناکرده بواسطه تسلط شهوت و غضب، در وضعیت گناه آلود قرار گرفت و مثلاً به کفر و ناسزاگویی به مقدسات پرداخت، بلافاصله پس از برگشت به حالت عادی و هوشیاری، می باید متوجه گناه خویش شده و به توبه و استغفار اقدام کند. البته نباید از اصلاح قطعی نفس و مقابله با قوه غضبیه و شهویه،
چنانکه گفتیم غفلت ورزد بگونه ای که این قبیل رفتارهای ناشایست در طول زندگی به یک عادت مبدل گردد، زیرا خطر سقوط دائمی منتفی نیست، چنانکه خداوند تکذیب و کفر را نتیجه تکرار و اصرار بر گناه و نافرمانی خدا می داند. [=book antiqua]ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأیٰ أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها یَستَهزِئونَ؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (5)

موفق باشید ...@};-

منابع___________________________________________

[=1]

  • [=book antiqua]در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: اگر بندگانی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد؛ مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است،او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم، او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.؛ [=book antiqua]حتی فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود: موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.
  • [=book antiqua]قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ؛ غضب ايمان را فاسد می كند چنان كه سركه عسل را. اصول کافی، ج:3 ص:412 رواية:1
  • اصول كافى، ج:3، ص:415، رواية:12.
  • بنا به روایتی، امِّ سلمه مي‌گويد: [=book antiqua]پیامبر اکرم (ص) در دل شب صورت مبارک خويش را روي خاک مي‌گذاشتند و گریه مي‌کردند و مرتّب مي‌گفتند: «اللّهمّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا». بحارالأنوار، ج 16، ص 217.
  • روم/آیه 10.
  • [/]
    موضوع قفل شده است