جمع بندی آیا حدیث زوراء که درباره وضعیت تهران در آخر الزمان است معتبر است؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حدیث زوراء که درباره وضعیت تهران در آخر الزمان است معتبر است؟

سلام
حديثي به نام حديث زورا كه مربوط به وضعيت شهر تهران در اخر الزمان است خواندم .سوالم اينه كه ايا اين حديث معتبره يا نه؟
آيا وضعيت تهران در اخرالزمان واقعا اينطوريه كه تو اين حديث گفته؟!

به گزارش مشرق، درباره تهران و ری و زورا که برخی از محدثین آنرا تهران نامیده اند روایاتی زیادی آمده است که بخشی از آنها را محمودی گلپایگانی در کتاب پیرامون ایران و طهران جمع آوری کرده اند.
در همین رابطه در منتخب التواریخ ص 875 آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟
عرض کردم خدا و حجتش داناترند.
فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.
همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند :
وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟
فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا (تهران) برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.
در کنز العمال ج۱۴ ص ۲۲۹ نعمان بن بشیر روایت کند که : پیش از ساعت ظهور فتنه هایی بروز میکند همچون اینکه شب تار باشد و شخص در صبح مومن بوده و چون شب فرا رسد کافر گردد و یا شب کند در حالی که مومن بوده و صبح کند در حالی که کافر شده استو گروهی دین و اخلاق خود را هب متاعی ناچیز از دنیا بفروشند.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

saeid2020;815870 نوشت:
سلام
حديثي به نام حديث زورا كه مربوط به وضعيت شهر تهران در اخر الزمان است خواندم .سوالم اينه كه ايا اين حديث معتبره يا نه؟
آيا وضعيت تهران در اخرالزمان واقعا اينطوريه كه تو اين حديث گفته؟!

اينم لينك حديث
yon.ir/okSs


با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی روایتی که فرمودید اگر این روایت باشد که در ذیل می آید:
198- سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: تَمَثَّلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِبَيْتِ شِعْرٍ لِابْنِ أَبِي عَقِبٍ وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ [وَ رَوَى غَيْرُهُ الْبُزَّلُ‏] ثُمَّ قَالَ لِي تَعْرِفُ الزَّوْرَاءَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَقُولُونَ إِنَّهَا بَغْدَادُ قَالَ لَا ثُمَّ قَالَ ع دَخَلْتَ الرَّيَّ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَتَيْتَ سُوقَ الدَّوَابِّ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ رَأَيْتَ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ عَنْ يَمِينِ الطَّرِيقِ تِلْكَ الزَّوْرَاءُ يُقْتَلُ فِيهَا ثَمَانُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ ثَمَانُونَ رَجُلًا «2» مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ كُلُّهُمْ يَصْلُحُ لِلْخِلَافَةِ قُلْتُ وَ مَنْ يَقْتُلُهُمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ يَقْتُلُهُمْ أَوْلَادُ الْعَجَمِ‏ «3».(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 178)
معاويه بن وهب گويد: امام صادق عليه السّلام بشعرى از ابن ابى عقب تمثّل جست كه گويد:


width: 90% align: center

[TD="width: 45%"] «و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى‏[/TD]
[TD="width: 10%"] [/TD]
[TD="width: 45%"] ثمانون ألفا مثل ما تنحر البدن»[/TD]
[TD="width: 45%"] [/TD]


(يعنى در هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند) و در روايت ديگرى بجاى كلمه «البدن» «البزل» آمده (كه بمعناى شتر قوى است).

سپس بمن فرمود: زوراء را مى‏‌شناسى؟

گويد: من عرض كردم: قربانت! مي‌گويند: زوراء همان بغداد است! فرمود: نه، سپس فرمود:

آيا به «رى» رفته‏ اى؟ عرض كردم: آرى، فرمود: بازار چهارپايان رفته ‏اى؟ عرض كردم: آرى:
فرمود: آن كوه سياه را كه در طرف راست جاده است ديده‏ اى؟ همان زوراء است كه هشتاد هزار از ايشان- كه هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شايسته خلافت هستند- در آنجا كشته شوند.(الروضة من الكافي / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 259)
______________________________

(2) في بعض النسخ [يقتل فيها ثمانون ألفا من ولد فلان كلهم يصلح للخلافة].

(3) في القاموس: الزوراء ما كان لاحيحة و البئر البعيدة و القدح و إناء من فضة و القوس و دجلة و بغداد لان أبوابها الداخلة جعلت مزورة عن الخارجة، و موضع بالمدينة قرب المسجد و دار كانت بالحيرة و البعيدة من الاراضى و أرض عند ذى خيم انتهى. و احتمل المجلسيّ- ره- أن يكون الزوراء في الخبر اسما لموضع بالرى و أن يكون زوراء بغداد الجديد و قال: إنّما نفى عليه السلام بغداد القديم و لعله كان هناك موضع يسمى بالرى و يكون إشارة إلى المقاتلة التي وقعت في زمان مأمون هناك و قتل فيها كثير من ولد العباس و على الأول يكون إشارة إلى واقعة تكون في زمن القائم عليه السلام أو في قريب منه و ابن أبي عقب لعله كان سمع هذا من المعصوم فنظمه. (آت)

بررسی سندی

سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الآدمی: امامی مختلف فیه و التحقیق انه ثقه
بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ الرازی:امامی ثقه علی التحقیق و ربما یضعف
مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ الزاهری: امامی مختلف فیه و التحقیق انه ثقه
مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ البجلی: امامی ثقه
سند صحیح، اتصال مسند، نوع سند تعلیق
تعلیق به این معناست که: حذف نام یک یا چند راوی از ابتدای سند به اتکاء اسناد قبل بدون اینکه به قسمت محذوف سند با عباراتی چون بهذا الاسناد یا ضمیر اشاره شود.





با عرض سلام

اين قضيه تفسير زوراء به شهر تهران، خيلي وقته در فضاي مجازي سر و صدا کرده،

بنده هم چند وفت پيش تحقيق کوچکي در اين مورد داشتم در ردّ اين شايعه .

حديثي ديگر علاوه بر حديثي که جناب «مجيد» زيد مجده، اشاره فرمودند، مورد تمسّک قرار مي​گيرد که در کتاب غيبت نعماني آمده است:


✅✅✅زورا یا همان تهران ✅✅✅

همانا قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف از فرزندان علي عليه السلام است كه به مانند يوسف غيبتي دارد و به مانند عيسي، بازگشتي.

سپس بعد از غيبتش، به هنگام طلوع ستاره سرخ و بعد از خرابي منطقه️ الزوراء ️كه ري ️است و

شكافته شدن منطقه المزوره كه بغداد است و بعد از خروج سفياني

و جنگ فرزندان عباس با جوانان ارمنستان و آذربايجان كه هزاران هزار در آن كشته مي شود،

و هركدام از آن ها شمشيري آراسته به دست دارند و پرچم هايي سياه بر فراز آنان به اهتزار در مي آيد

و جنگ هايي به پا مي كنند كه مرگ سرخ و طاعون عظيم آميخته به آن است، بعد از همه اينها او ظهور مي كند.

✅غیبت نعمانی ص ۱۶۶

ملاحظاتي بر روايت فوق الذکر :

ملاحظه اوّل: نگاهي به سند روايت:

سلسله سند اين روايت که در آن، هفت شخصيّت وجود دارد و بايد يکي يکي بررسي شود، در نهايت به کعب الأحبار مي‌رسد، به هيچ معصومي ختم نمي‌شود!

فاعتبروا يا أولي الأبصار.

ملاحظه دوّم: نگاهي به دلالت روايت:

گفتار لغت شناسان درباره زوراء:

ازهرى(متوفای 370ق‏): «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبله‌اش به این اسم نامیده شده است»

جوهرى‏(متوفای 393ق‏): «زوراء، نام دجله بغداد است».

یاقوت حموى‏(متوفای 626ق‏) در کتاب «معجم البلدان» می‌گوید: «زوراء، شهرى است که آن‌را ابى جعفر منصور (منصور دوانیقى) بنا نهاد و آن در قسمت غربى بغداد است»

از این گفتار چنین برمی‌آید که زوراء نام بغداد قدیم است.

علاّمه طريحي مي‌نويسد:
و" الزوراء" بالفتح و المد: بغداد (مجمع البحرين، ماده زور)

گفتار علامه دهخدا درباره زوراء

مرحوم علامه ى دهخدا، دانشمند، محقق، ونويسنده، در کتاب لغتنامه، به نقل از چندين کتاب معتبر لغت وجغرافى که نام آنها را نيز در کتاب خود آورده است درباره ى (زوراء) چنين مى نويسد:

(زوراء، بغداد را گويند. بعضى گويند: زوراء، بغداد است. لأن ابوابها الداخله جعلت مزورة عن الخارجة. زوراء، شهر بغداد است. زوراء، نام بغداد است، از بهر آنکه در جانب قبلى، وضع آن زوارى، يعنى: انحرافى است. شهر زوراء، به بغداد، در جانب شرقى وبه علت کج بودن قبله ى آن، اين نام را بدو داده اند. زوراء موضعى است به مدينه نزديک مسجد ونام بازارى است در مدينه، وخانه اى است عثمان بن عفان را. زوراء نام چند زمين است)

گفتار علامه مجلسى پيرامون زوراء

مرحوم علامه مجلسى (رضوان الله عليه) در اين باره که زوراء نام بغداد است چنين مى نويسد:

ممکن است زوراء در حديث، نام جائى در رى يعنى نام منطقه اى در تهران باشد وممکن است نام بغداد جديد باشد وامام عليه السلام بغداد قديم را نفى فرموده باشد. واما اينکه فرموده است زوراء بغداد نيست، شايد در آنجا منطقه اى وجود داشته که نامش (رى) بوده است، واين جريان کشته شدن هشتاد هزار نفر، اشاره به آن جنگى باشد که در زمان مأمون عباسى در بغداد اتفاق افتاد وگروه زيادى از بنى العباس در آن جنگ کشته شدند.

(ترجمه از: مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول(ص)، علامه مجلسي، ج26 ص65)

با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسشگر گرامی روایت ذیل:
«قال المفضل بن عمر قال لی جعفر بن محمد (ع): اعلم یا مفضل ان فی حوالی الری جبل أسود تبنی فی ذیله بلدة تسمی بالطهران، وهی "دار الزوراء" التی تکون قصورها کقصور الجنة ونسوانها کحور العین، واعلم یا مفضل، انهن یتلبسن بلباس الکفار ویتزین بزی الجبابرة ویرکبن السروج ولا یتمکن لأزواجهن ولا تفی مکاسب الأزواج لهن فیطلبن الطلاق منهم فیکتفی الرجال بالرجال والنساء بالنساء وتشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، فانک ان ترد حفظ دینک فلا تسکن فی هذه البلدة ولا تتخذها مسکنا لأنها محل الفتنة وفر منها الی قلل الجبال ومن الجحر الی الجحر کالثعلب بأشباله»؛ مفضل گفت که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود: ای مفضل آیا میدانی که «دار الزوراء» در کجا واقع شده است؟ من عرض کردم: خدا وحجت او بهتر می دانند. فرمود: ای مفضل بدان، که در حوالی ری کوه سیاهی است که در پایین آن کوه شهری بنا می شود که آن را طهران می نامند، و آن «دار الزوراء» است، و آن شهری است که ساختمان ها وکاخ هایشان مانند قصرهای بهشت است و زنانش (در زیبایی) مانند حورالعین هستند، آن زن ها لباس کفار در بر می کنند و با پوشش کفار خود را می آرایند و بر زین ها (مرکب ها) سوار می شوند و شوهرانشان را تمکین نمی کنند. و درآمد شوهرانشان برای آن ها کافی نیست و این خاطر از شوهران خود طلاق می خواهند. و مرد به مرد اکتفا می کند و زن به زن (همجنس بازی رواج می یابد) ومردان خود را شبیه زنان می سازند و زنان شبیه مردان؛ و اگر می خواهی دین خود را محفوظ نگه داری، آنجا را برای سکونت انتخاب نکن که محل فتنه است. به قله کوه ها و از این سوراخ به آن سوراخ فرار کن، همان طور که روباه بچه هایش را به دندان می گیرد و می گریزد.

پس از جستجوی بیشتر کلید واژه های روایت فوق در
نرم افزار جامع الاحادیث و کتاب بحار الانوار در هیچ یک از کتب روایی موجود در این نرم افزار نیامده است و آدرس هایی را که در موعود نامه

( الزام النصاب ص 183، منتخب الاثر ص 430، بحار الانوار ج 52 ص 258)
آمده بود نیز بررسی شد که در آن ها هم نیامده بود. ولی در
موعود نامه،ص236 آمده است.

[=BRoya]

مجید;817597 نوشت:
پس از جستجوی بیشتر کلید واژه های روایت فوق در نرم افزار جامع الاحادیث و کتاب بحار الانوار در هیچ یک از کتب روایی موجود در این نرم افزار نیامده است و آدرس هایی را که در موعود نامه
( الزام النصاب ص 183، منتخب الاثر ص 430، بحار الانوار ج 52 ص 258)
آمده بود نیز بررسی شد که در آن ها هم نیامده بود. ولی در
موعود نامه،ص236 آمده است.
سلام و عرض ادب استاد
قربان رويت بنده نتيجه را متوجه نشدم! بالاخره اين حديت صحيح و قابل استناد است يا خير؟
و اينكه منظور از "زوراء" را ميتوان با قاطعيت به تهران نسبت داد يا نه؟

مجید;817583 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی روایتی که فرمودید اگر این روایت باشد که در ذیل می آید:
198- سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: تَمَثَّلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِبَيْتِ شِعْرٍ لِابْنِ أَبِي عَقِبٍ وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ [وَ رَوَى غَيْرُهُ الْبُزَّلُ‏] ثُمَّ قَالَ لِي تَعْرِفُ الزَّوْرَاءَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَقُولُونَ إِنَّهَا بَغْدَادُ قَالَ لَا ثُمَّ قَالَ ع دَخَلْتَ الرَّيَّ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَتَيْتَ سُوقَ الدَّوَابِّ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ رَأَيْتَ الْجَبَلَ الْأَسْوَدَ عَنْ يَمِينِ الطَّرِيقِ تِلْكَ الزَّوْرَاءُ يُقْتَلُ فِيهَا ثَمَانُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ ثَمَانُونَ رَجُلًا «2» مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ كُلُّهُمْ يَصْلُحُ لِلْخِلَافَةِ قُلْتُ وَ مَنْ يَقْتُلُهُمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ يَقْتُلُهُمْ أَوْلَادُ الْعَجَمِ‏ «3».(الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 178)
معاويه بن وهب گويد: امام صادق عليه السّلام بشعرى از ابن ابى عقب تمثّل جست كه گويد:

«و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى‏ ثمانون ألفا مثل ما تنحر البدن»

(يعنى در هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند) و در روايت ديگرى بجاى كلمه «البدن» «البزل» آمده (كه بمعناى شتر قوى است).

سپس بمن فرمود: زوراء را مى‏‌شناسى؟

گويد: من عرض كردم: قربانت! مي‌گويند: زوراء همان بغداد است! فرمود: نه، سپس فرمود:

آيا به «رى» رفته‏ اى؟ عرض كردم: آرى، فرمود: بازار چهارپايان رفته ‏اى؟ عرض كردم: آرى:
فرمود: آن كوه سياه را كه در طرف راست جاده است ديده‏ اى؟ همان زوراء است كه هشتاد هزار از ايشان- كه هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همه آنها شايسته خلافت هستند- در آنجا كشته شوند.(الروضة من الكافي / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏1، ص: 259)
______________________________

(2) في بعض النسخ [يقتل فيها ثمانون ألفا من ولد فلان كلهم يصلح للخلافة].

(3) في القاموس: الزوراء ما كان لاحيحة و البئر البعيدة و القدح و إناء من فضة و القوس و دجلة و بغداد لان أبوابها الداخلة جعلت مزورة عن الخارجة، و موضع بالمدينة قرب المسجد و دار كانت بالحيرة و البعيدة من الاراضى و أرض عند ذى خيم انتهى. و احتمل المجلسيّ- ره- أن يكون الزوراء في الخبر اسما لموضع بالرى و أن يكون زوراء بغداد الجديد و قال: إنّما نفى عليه السلام بغداد القديم و لعله كان هناك موضع يسمى بالرى و يكون إشارة إلى المقاتلة التي وقعت في زمان مأمون هناك و قتل فيها كثير من ولد العباس و على الأول يكون إشارة إلى واقعة تكون في زمن القائم عليه السلام أو في قريب منه و ابن أبي عقب لعله كان سمع هذا من المعصوم فنظمه. (آت)

بررسی سندی
سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ الآدمی: امامی مختلف فیه و التحقیق انه ثقه
بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ الرازی:امامی ثقه علی التحقیق و ربما یضعف
مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ الزاهری: امامی مختلف فیه و التحقیق انه ثقه
مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ البجلی: امامی ثقه
سند صحیح، اتصال مسند، نوع سند تعلیق
تعلیق به این معناست که: حذف نام یک یا چند راوی از ابتدای سند به اتکاء اسناد قبل بدون اینکه به قسمت محذوف سند با عباراتی چون بهذا الاسناد یا ضمیر اشاره شود.


مجید;817597 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسشگر گرامی روایت ذیل:
«قال المفضل بن عمر قال لی جعفر بن محمد (ع): اعلم یا مفضل ان فی حوالی الری جبل أسود تبنی فی ذیله بلدة تسمی بالطهران، وهی "دار الزوراء" التی تکون قصورها کقصور الجنة ونسوانها کحور العین، واعلم یا مفضل، انهن یتلبسن بلباس الکفار ویتزین بزی الجبابرة ویرکبن السروج ولا یتمکن لأزواجهن ولا تفی مکاسب الأزواج لهن فیطلبن الطلاق منهم فیکتفی الرجال بالرجال والنساء بالنساء وتشبه الرجال بالنساء والنساء بالرجال، فانک ان ترد حفظ دینک فلا تسکن فی هذه البلدة ولا تتخذها مسکنا لأنها محل الفتنة وفر منها الی قلل الجبال ومن الجحر الی الجحر کالثعلب بأشباله»؛ مفضل گفت که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود: ای مفضل آیا میدانی که «دار الزوراء» در کجا واقع شده است؟ من عرض کردم: خدا وحجت او بهتر می دانند. فرمود: ای مفضل بدان، که در حوالی ری کوه سیاهی است که در پایین آن کوه شهری بنا می شود که آن را طهران می نامند، و آن «دار الزوراء» است، و آن شهری است که ساختمان ها وکاخ هایشان مانند قصرهای بهشت است و زنانش (در زیبایی) مانند حورالعین هستند، آن زن ها لباس کفار در بر می کنند و با پوشش کفار خود را می آرایند و بر زین ها (مرکب ها) سوار می شوند و شوهرانشان را تمکین نمی کنند. و درآمد شوهرانشان برای آن ها کافی نیست و این خاطر از شوهران خود طلاق می خواهند. و مرد به مرد اکتفا می کند و زن به زن (همجنس بازی رواج می یابد) ومردان خود را شبیه زنان می سازند و زنان شبیه مردان؛ و اگر می خواهی دین خود را محفوظ نگه داری، آنجا را برای سکونت انتخاب نکن که محل فتنه است. به قله کوه ها و از این سوراخ به آن سوراخ فرار کن، همان طور که روباه بچه هایش را به دندان می گیرد و می گریزد.

پس از جستجوی بیشتر کلید واژه های روایت فوق در نرم افزار جامع الاحادیث و کتاب بحار الانوار در هیچ یک از کتب روایی موجود در این نرم افزار نیامده است و آدرس هایی را که در موعود نامه
( الزام النصاب ص 183، منتخب الاثر ص 430، بحار الانوار ج 52 ص 258)
آمده بود نیز بررسی شد که در آن ها هم نیامده بود. ولی در
موعود نامه،ص236 آمده است.



بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
هردوی این روایات به انضمام روایاتی دیگر در این زمینه در کتاب ((دارالسلام)) شیخ میثم عراقی با ذکر منبع آمده است .

Reza-D;817700 نوشت:
سلام و عرض ادب استاد
قربان رويت بنده نتيجه را متوجه نشدم! بالاخره اين حديت صحيح و قابل استناد است يا خير؟
و اينكه منظور از "زوراء" را ميتوان با قاطعيت به تهران نسبت داد يا نه؟


سلام علیکم
این احتمال وجود دارد .و باتوجه به تطابق بسیاری از نشانه های این روایات به تهران امروزی و احتمالا آینده جدای از بحث سندی روایت میتوان این احتمال را داد که منظور از زوراء در روایات همین تهران امروزی باشد


مجید;817583 نوشت:
saeid2020;815870 نوشت:
آيا وضعيت تهران در اخرالزمان واقعا اينطوريه كه تو اين حديث گفته؟!
«و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى‏ ثمانون ألفا مثل ما تنحر البدن»

آيت الله کوراني عاملي -حفظه الله- در توضيح اين حديث، مي​نويسد:

{{جنگ​هاي عديده​اي در شهر ري به وقوع پيوست که در طيّ آن هزاران نفر در قيام ابو مسلم خراساني کشته شدند و

سپس در جنگ​هاي مأمون و أمين، و سپس در حوادث زيادي که بعد از آن هم رخ داد،

بنابراين حديث مورد بحث، از حوادثي خبر مي​دهد که بعد از عصر امام صادق به وقوع مي​پيوندد و

در آن به اتّصال وقايع مذکور به عصر ظهور امام مهدي يا اينکه وقايع مذکور علامتي براي ظهور باشد هيچ اشاره​اي نشده است.}}

(ترجمه از متن کتاب : «الإمام الصادق(ع) سيّد بغداد: الشيخ علي الکوراني العاملي: ص51)

[="Navy"]

navid;817705 نوشت:
این احتمال وجود دارد .

سلام عليکم

صرف احتمال دادن موجب نمي​شود که حکم قطعي داده شود.

احتمال دارد تهران باشد و احتمال دارد بغداد باشد و احتمال دارد مدينه باشد،

من نه اهل تهرانم و نه کاري به تهران دارم ولي کسي که يکي از اين احتمالات را تعيين کند بايد دليلي قابل اعتناء ارائه دهد، و چنين دليلي وجود ندارد.

التماس دعاء.
[/]

در مورد اين موضوع، تاپيکي هم قبلا موجود هست : http://www.askdin.com/showthread.php?t=405

navid;817703 نوشت:
هردوی این روایات به انضمام روایاتی دیگر در این زمینه در کتاب ((دارالسلام)) شیخ میثم عراقی با ذکر منبع آمده است

سلام
لطفا کلی ادرس ندید
اگر دسترسی دارید هم ادرس دقیق کتاب دارالسلام رو بفرمایید وهم منابعی که ایشون ازش نقل کردن(چون تا مستند نفرمایید ادعائی بیش نیست)

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به همگی

من به نوبه خودم یک جستجویی ساده در اینترنت کردم درباره ی کلمه "زورا"، هم به انگلیسی و هم فارسی و این هارو پیدا کردم:

یکی در سمنگان افغانستان و بعدی در کرواسی و دیگری در بورنو نیجریه و آخری هم در اودمرت روسیه هست.
منبع: http://findthecity.com/called.php?qcity=Zura&all=cities&part=exact

و اما نام یک روستا در منطقه بلخ در افغانستان هستش:
منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Zura

همچنین نام یک روستا در منطقه بم در بورکینا فاسو شمالی هست.
منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Zoura

حالا سوال اینه که با وجود روستا و مناطقی با همین نام زورا، میتونیم بازم دنبال یک زورا باشیم که در روایات اومده باشه به عنوان تهران یا بغداد؟ یا یکی یا چند تا از این مناطقی که امروز اسمشون زورا هست، همون زورای روایت باشه؟ یا با وجود این ها، این روایت ساختگی باشه؟

Hadi99g;817589 نوشت:
در نهايت به کعب الأحبار مي‌رسد، به هيچ معصومي ختم نمي‌شود!

سلام
به نظرتون نعمانی از غیر معصوم روایت نقل میکنه؟
میشه لطفا ادرس دقیق این روایت در غیبت نعمانی بفرمایید

Reza-D;817700 نوشت:
سلام و عرض ادب استاد
قربان رويت بنده نتيجه را متوجه نشدم! بالاخره اين حديت صحيح و قابل استناد است يا خير؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و عرض ادب و احترام
پرسشگر گرامی اگر با دقت مطالب را مطالعه فرموده بودید بیان شد که این روایت در نرم افزار موجود نبود تا مورد بررسی سندی قرار گیرد و نتیجه خدمت شما ارسال گردد. و فقط در روایت نام مفضل آمده که با جستجوی گسترده ای که بنده انجام دادم در بحار الانوار و نرم افزار جامع الاحادیث روایت فوق یافت نشد.

Reza-D;817700 نوشت:
و اينكه منظور از "زوراء" را ميتوان با قاطعيت به تهران نسبت داد يا نه؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
شهر « زوراء» که در روایت آمده کجاست؟ آیاهمان تهران وشهر ری است يا جای دیگری است؟
اما در مورد« زوراء » چند حدیث قابل توجه وجود دارد :
الف) امیر مؤمنان(علیه السلام) هنگامی که از جنگ با خوارج بازگشت، از «زوراء» گذر کرد و به مردم (همراهان خود) فرمود: آنجا «زوراء» است. پس بروید و از آنجا دور شوید؛ زیرا فرورفتن به سوی این سرزمین، از میخی که در سبوس گندم فرو رود، شتابانترست:«
ابْنُ الشَّيْخِ الطُّوسِيِّ ره فِي أَمَالِيهِ، عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عِيسَى بْنِ حُمَيْدٍ الطَّائِيِّ عَنْ أَبِيهِ حُمَيْدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ « ع» قَالَ: إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمَّا رَجَعَ مِنْ وَقْعَةِ الْخَوَارِجِ اجْتَازَ بِالزَّوْرَاءِ فَقَالَ لِلنَّاسِ إِنَّهَا الزَّوْرَاءُ فَسِيرُوا وَ جَنِّبُوا عَنْهَا فَإِنَّ الْخَسْفَ أَسْرَعُ إِلَيْهَا مِنَ الْوَتِدِ فِي النُّخَالَةِ إِلَى أَنْ قَالَ فَلَمَّا أَتَى يَمْنَةَ السَّوَادِ...(1)
وکسی در تاریخ از ورود امام علی (ع) بعد از جنگ نهروان به ایران وعبور از ری خبر نداده است ؟
ب) اربلی در «کشف الغمه » وعلامه مجلسی در «بحا الانوار» و میرزا حسین نوری در« مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل» آورده اند که:
« فقال والدى: انما اقدمنا على ذلك لانا روينا عن أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام أنّه قال في خطبة الزوراء: و ما أدراك ما الزوراء؟ أرض ذات اثل يشيد فيها البنيان و تكثر فيها السكان و يكون فيها مهادم و خزان يتخذها ولد العباس موطنا و لزخرفهم مسكنا تكون لهم دار لهو و لعب و يكون بها الجور الجائر و الخوف المخيف و الأئمّة الفجرة و الامراء الفسقة و الوزراء الخونة تخدمهم ابناء فارس و الروم لا يأتمرون بالمعروف إذا عرفوه و لا يتناهون عن منكر إذا أنكروه يكتفى الرجال منهم بالرجال و النساء بالنساء فعند ذلك الغم العميم و البكاء الطويل و الويل و العويل لاهل الزوراء من سطوات الترك و هم قوم صغار الحدق وجوههم كالمجان المطرقة لباسهم الحديد جرد مرد يقدمهم ملك يأتي من حيث بدا ملكهم جهورى الصوت قوى الصولة عالى الهمة لا يمر بمدينة إلا فتحها و لا ترفع عليه راية الا نكسها الويل الويل لمن ناواه فلا يزال كذلك حتّى يظفر.
فلما وصف لنا ذلك و وجدنا الصفات فيكم رجوناك فقصدناك، فطيب قلوبهم و كتب لهم فرمانا لهم باسم والدى- ره- يطيب فيه قلوب أهل الحلّة و أعمالها و الاخبار الواردة في ذلك كثيرة انتهى.»(2)
حال سوال این است که؛ آیا وطن و محل حکومت بنی عباس شهر تهران و ری بوده است؟
ج) وَ رَوَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي بِهِ بِسُرَّمَنْ‏رَأَى سَنَةَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَمُّ أَبِي مُوسَى بْنُ عِيسَى عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ بَكَّارٍ عَنْ عَتِيقِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَبِيعَةَ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ قَالَ قَالَ لِي أَبِي‏... سَمِيُّ الْمُنَاجِي رَبَّهُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ يُقْتَلُ بِالسَّمِّ فِي مَحْبَسِهِ يُدْفَنُ فِي الْأَرْضِ الْمَعْرُوفَةِ بِالزَّوْرَاءِ ثُمَّ الْقَائِمُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْإِمَامُ عَلِيٌّ الرِّضَا الْمُرْتَضَى لِدِينِ اللَّهِ إِمَامُ الْحَقِّ يُقْتَلُ بِالسَّمِّ فِي أَرْضِ الْعَجَمِ ثُمَّ الْقَائِمُ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ يَمُوتُ مَوْتاً يُدْفَنُ فِي الْأَرْضِ الْمَعْرُوفَةِ بِالزَّوْرَاءِ ثُمَّ الْقَائِمُ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ لِلَّهِ نَاصِرٌ...( 3)
حال سوال این است که: آیا مدفن امام موسی کاظم (ع)شهر تهران و ری است یا شهر کاظمین که در نزدیکی بغداد است؟
د) در کتاب «مناقب آل أبي طالب عليهم السلام » ابن شهرآشوب آورده است:
وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ ع ... وَ السَّادِسُ وَ الْعِشْرُونَ مِنْهُمْ يُشَرَّدُ الْمُلْكُ مِنْهُ شُرُودَ الْمُنْفَتِقِ وَ يَعْضُدُهُ الْهَزْرَةُ الْمُتَفَيْهِقُ لَكَأَنِّي أَرَاهُ عَلَى جِسْرِ الزَّوْرَاءِ قَتِيلًا ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد» (4)
حال سوال این است که :کدام یک از حکام بنی عباس بر پل شهر تهران و ری کشته شد ؟! ممکن است چند شهر به اسم ری وجود داشته باشد اما هیچ دلیل قطعی در دست نیست که منظور از ری شهر ری تهران است !!

پی نوشت:
1) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص: 429.
2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏102، ص: 297.
3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏36، ص: 219.
4) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص: 276.

reza64;817725 نوشت:
سلام
لطفا کلی ادرس ندید
اگر دسترسی دارید هم ادرس دقیق کتاب دارالسلام رو بفرمایید وهم منابعی که ایشون ازش نقل کردن(چون تا مستند نفرمایید ادعائی بیش نیست)

[=Nassim]علامه مجلسی رحمه الله در مجلد سیزدهم کتاب بحار روایت کرده از بعض مؤلفات اصحاب(البته به نظر میرسد روایت در اینجا دارای انقطاع است.)[=Nassim] از "حسین بن حمدان" از "محمّد بن اسماعیل" و "علی بن عبداللَّه حسنی" از "ابی شعیب محمّد بن نصیر" از "عمر بن فرات" از "محمّد بن مفضّل" از "مفضّل بن عمر"
روایت مزکور را شیخ محمود میثمی عراقی در کتاب دارالسلام با سند فوق از بحار الانوار نقل میکند تا میرسد به این جا که مفضل میگوید(کارشناس گرامی که سند میخواستند بفرمایند این هم سند. بررسی کنند)

[=Nassim]مفضّل عرض کرد: ای مولای من، دار الفاسقین در آن وقت چگونه خواهد بود؟ فرمود: در لعنت و سخط و بطش [= سختی . خداوند به آن فتنه ها آن را خراب کند و واگذارد ویران. پس وای بر آن و بر کسی که در آن باشد از عَلَم های زرد و بیرق های مغرب و از کلب جریره و از بیرق هایی که از دور و نزدیک به سوی آن آید. واللَّه از انواع عذاب بر آن نازل شود آن قدر که بر سایر امّتهای گمراه وارد شده از اول دهر تا آخر آن و هر آینه وارد شود بر آن از عذاب، چیزی که چشم ندیده و گوش نشنیده مانند آن را، و نیست طوفان اهل آن مگر به شمشیر. پس وای بر کسی که آن وقت در آنجا مسکن دارد؛ زیرا که مقیم در آن به شقاوت خود باقی ماند و خارج از آن در رحمت خدا باشد.[=Nassim]قسم به خدا که امر اهل آن در دنیا به جایی رسد که گویند: دنیایی غیر از آن نیست و قصور آن بهشت است و دختران آن حور العین است و پسران آن ولدان است، و گمان آن کنند که خداوند قسمت نکرده روزی خلق را مگر در آن، و هر آینه ظاهر شود در آن از افترای بر خدا و رسول صلی الله علیه وآله و حکم به غیر کتاب اللَّه و شهادت زور و شرب خمر و فجور و رکوب فسق و اکل سحت و سفک دماء، آن قدر که در دنیا نباشد مگر دون آن. پس از آن خدا آن را خراب کند به آن[=Nassim]تنه ها و رایات، بطوری که چون بر آن گذر کنند گویند: "زوراء" در اینجا بوده.[=Nassim]مؤلف گوید که[=Nassim]"زوراء" را جمعی تفسیر به بغداد کرده اند لکن "فاضل برغانی" در "مخزل" نقل کرده از کتاب غیبت نعمانی که از "کعب" روایت شده، در وصف مهدی علیه السلام گفته: ظاهر می شود با غیبت او طلوع صبح سرخ و خراب شدن زوراء - و آن ری باشد - و خسف مزروه، و آن بغداد باشد»(1).[=Nassim]و در روضه کافی از "معاویه بن وهب" روایت شده که: «صادق علیه السلام وقتی مَثَل آورد به شعر "ابن عقبه":[=Nassim]وینحر بالزوراء منهم لدی الضحی[=Nassim]ثمانون ألفاً مثل ما تنحر البدن[=Nassim]بعد فرمود: آیا می شناسی "زوراء" را؟ عرض کردم: فدای تو شوم، می گویند بغداد است. فرمود: نه. بعد فرمود: داخل ری شده ای؟ عرض کردم: آری. فرمود: به بازار حیوان فروشان رفته ای؟ عرض کردم: آری. فرمود: آن کوه سیاهی را که در یمین راه واقع شده دیده ای؟ آن کوه سیاه "زوراء" باشد و در آن کشته شود هشتاد هزار نفر، که از جمله ایشان باشد هشتاد مرد از ولد فلان که همه ایشان صلاحیت خلافت دارند. عرض کردم: که خواهد کشت ایشان را؟ فرمود: می کشد ایشان را از اولاد عجم»(2). پس دور نیست که مراد از "زوراء" در این حدیث هم ری باشد. به هر حال .[=Nassim]1) غیبت نعمانی، ص 147، باب 10، ح 4.[=Nassim]2) کافی، ج 8، ص 177، ح 198.

[=vazir]در همین رابطه در منتخب التواریخ ص 875 آمده است:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
ای مفضل ایا میدانی زورا کجا واقع شده است؟
عرض کردم خدا و حجتش داناترند.
فرمود :بدان ای مفضل در حوالی ری کوه سیاهی ست که در دامن ان شهری بنا شده است که طهران نامیده شود و ان است زورا که قصرهایش مثل قصرهای بهشت و زنهایش مثل حور العین است بدان ای مفضل ان زنها متلبس به لباس کفار میشوند ودر هیئت ظالمان میباشند و به محل سکونت شوهر ها کفایت نمیکنند و از ایشان درخواست طلاق میکنند و مردها به مردها و زنها به زنها اکتفا میکنند و مردها شبیه به زنها و زنها شبیه به مردها میشوند پس اگر تو بخواهی دینت را حفظ کنی پس دراین شهر سکونت مکن و مسکن برای خود قرار مده چون محل فتنه است پس از انجا به قله کوهها و از سوراخی به سوراخی مثل روباه و بچه اش فرار کن.
[=vazir]همچنین در مناقب العتره ابن فهد حلی آمده است:
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند :
وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری
عرض شد این دو شورا چه وقت خواهد بود؟
فرمود شورای کبری بعد از وفات من برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم برپا خواهد شدو شورای صغری در غبیت کبری و در زورا برای تغییر سنت من و تبدیل احکام واقع خواهد شد.

از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که به مفضل فرمودند:

«تصبح طهران قصورها کقصور الجنة، و نسوانها کالحورالعین، یتلبّس بلباس الکفار، و یتزیّین بزّی الجبابرة، یرکبن السروج، و لا یتمکن لازواجهنُ! … و لا تکفی مکاسب الازواج لهنّ! فرّوا منها الی قلة الجبال و من الجُحر الی الجُحر کالثعلب بُأشباله.»

«بدان ای مفضل، در حوالی ری، کوه سیاهی است که در دامنۀ آن شهری بنا خواهد شد که آن را طهران می نامند، و آن دار الزوراء است که قصرهایش(خانه های مجلل) مثل خانه های بهشتی و زن هایش مثل حور العین است.

بدان ای مفضل! آن زن ها لباس کفار می پوشند و خود را به شکل مستکبرانه ای در می آورند، بر زین ها سوار می شوند(مرکب های روز،…)، به همسران خود تمکین نمی کنند، درآمد شوهرشان کفاف مخارج آن ها را نمی دهد؛… اگر می خواهی دینت را حفظ کنی در این شهر سکونت نکن، از آن جا فرار کن و به قله کوه ها فرار کن، از سوراخی به سوراخ دیگر، مانند فرار روباه با بچه هایش….»

(الزام الناصب، 183؛ منتخب التواریخ، ص875؛ مجمع النورین مرندی، ص139؛ بحارالانوار ج52، ص258؛ یوم الخلاص، ص464؛ منتخب الاثر، ص430 و…)


البته لازم به ذکر است درمورد صحت مطالب کتاب منتخب التواریخ نمیتوان اطمینان کامل حاصل کرد و گفته میشود در این کتاب مجعولات زیادی وجود دارد .

Hadi99g;817708 نوشت:

سلام عليکم

صرف احتمال دادن موجب نمي​شود که حکم قطعي داده شود.

احتمال دارد تهران باشد و احتمال دارد بغداد باشد و احتمال دارد مدينه باشد،

من نه اهل تهرانم و نه کاري به تهران دارم ولي کسي که يکي از اين احتمالات را تعيين کند بايد دليلي قابل اعتناء ارائه دهد، و چنين دليلي وجود ندارد.

التماس دعاء.



سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
برادر در این که زوراء نام دیگر بغداد است شکی نیست ولی در بسیاری از موارد پیش آمده که یک نام به چند منطقه اطلاق شده . و این که زوراء نام بغداد است دلیل نمیشود که دلالت این احادیث به تهران بصورت قطع کذب باشد. مثلا میتوان گفت چون تهران ازنظر ظهور و بروز مفاسد و گناهان همچون بغداد آنروز است پس این نام به دلیل تشابه به هردوی آنان داده شده است.
بعلاوه تعدد روایات به نحوی است که اگر یقین به صحت حاصل نشود حداقل احتمال تعلق این روایات به تهران امروزی را نمیتوان بصورت قطع رد کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی


reza64;817782 نوشت:
سلام

عليکم السلام والرحمه خوب هستيد الحمد لله؟

reza64;817782 نوشت:
به نظرتون نعماني از غير معصوم روايت نقل ميکنه؟

بزرگاني همچون ابن ابي زينب نعماني و ثقة الإسلام کليني و ابن قولويه قمّي و امثال ايشان، علاوه بر معصومين، از ديگران هم نقل کرده?اند که در تأليفاتشان مشهود است.

و نکته قابل توجه اين است که کعب الأحبار نه تنها معصوم نيست بلکه موثّق هم نيست!

reza64;817782 نوشت:
ميشه لطفا ادرس دقيق اين روايت در غيبت نعماني بفرماييد

خواهش ميکنم، آدرس دقيقش : کتاب الغيبة، ابن أبي زينب نعماني، انتشارات أنوار الهدي? قم، چاپ اوّل، 1422 قمري، صفحه 148 و 149 ، باب 10 ، حديث 4 :

أخبرنا أحمد بن محمد بن سعيد ، قال : حدثنا أحمد بن محمد الدينوري ، قال : حدثنا علي بن الحسن الكوفي ، قال : حدثتنا عميرة بنت أوس ،

قالت : حدثني جدي الحصين بن عبد الرحمن ، عن عبد الله بن ضمرة ، عن كعب الأحبار أنه قال :

" إذا كان يوم القيامة حشر الخلق على أربعة أصناف.... إن القائم من ولد علي ( عليه السلام ) له غيبة كغيبة يوسف ، ورجعة كرجعة عيسى بن مريم ،

ثم يظهر بعد غيبته مع طلوع النجم الأحمر ، وخراب الزوراء ، وهي الري ، وخسف المزورة وهي بغداد ، وخروج السفياني ، وحرب ولد العباس مع فتيان أرمينية وأذربيجان...

navid;817798 نوشت:
علامه مجلسی رحمه الله در مجلد سیزدهم کتاب بحار روایت کرده از بعض مؤلفات اصحاب(البته به نظر میرسد روایت در اینجا دارای انقطاع است.) از "حسین بن حمدان" از "محمّد بن اسماعیل" و "علی بن عبداللَّه حسنی" از "ابی شعیب محمّد بن نصیر" از "عمر بن فرات" از "محمّد بن مفضّل" از "مفضّل بن عمر"

عليکم السلام برادر عزيز و تشکّر بابت ارائه اين مطالب

راجع به حديثي که از بحار نقل کرديد، بنده در مجلّد 53 دست يافتم.

به ضعف​هايي که در سندش بود خودتان هم مقداري اشاره فرموديد.

در خصوص حسين بن حمدان، مرحوم نجاشي وي را فاسد المذهب دانسته است :

الحسين بن حمدان الخصيبي الجنبلاني‌أبو عبد الله، كان فاسد المذهب. له كتب، منها: كتاب الإخوان، كتاب المسائل، كتاب تاريخ الأئمة، كتاب الرسالة تخليط (رجال النجاشي، ص67)

در کل، سند اين روايت طوري است که مرحوم سيّد مصطفی خميني درباره‌ي آن مي​فرمايد: گمان نمي​کنم در ميان رواياتمان سند روايتي ضعيف‌تر از اين باشد!

و لا أظنّ رواية في رواياتنا أضعف سنداً منها، فراجع آحادها (السيد مصطفی الخميني: ولاية الفقيه : ص60)

البته همانطور که اشاره فرموديد، در متن اين روايت هم تصريحي به تهران يا شهر ري نشده بلکه شارحان احتمالش را داده​اند.

navid;817798 نوشت:
(کارشناس گرامی که سند میخواستند بفرمایند این هم سند. بررسی کنند)

با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
جناب navid روایت اول را که شما آدرس دادید( کافی، ج8، ص 177، ح 198)در پست 3 مورد بررسی سندی قرار گرفت و اما در مورد آدرس دوم نیز پس از جستجوی بیشتر کلید واژه های روایت فوق در نرم افزار جامع الاحادیث و کتاب بحار الانوار در هیچ یک از کتب روایی موجود در این نرم افزار نیامده است و آدرس هایی را که در موعود نامه آمده
( الزام النصاب ص 183، منتخب الاثر ص 430، بحار الانوار ج 52 ص 258)
نیز مورد بررسی قرار دادیم که در آن ها هم روایت نیامده بود. ولی در
موعود نامه،ص236 بدون سند ذکر شده است. موفق باشید

سلام تایپیک رو خوندم ولی آخرش این شد که زوراء معلوم نیست کجاست؟

بعضی سوالات جواباش نامعلومه برداشت من که این بود .
چون بعضی پاسخها با شک و تردید داده شده.

سوال:
حديث الزوراء كه مربوط به وضعيت شهرتهران در اخر الزمان است آيا اين حديث معتبره يا نه؟

پاسخ:
پرسشگر گرامی در مورد حدیث فوق نکاتی را باید عرض شود:

بررسی لغوی «زوراء»:

1. ازهرى(متوفای 370ق‏)می‌گوید: «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبله‌اش به این اسم نامیده شده است.»

2. جوهرى‏(متوفای 393ق‏)می‌گوید: «زوراء، نام دجله بغداد است.»

3. یاقوت حموى‏(متوفای 626ق‏) در کتاب «معجم البلدان» می‌گوید: «زوراء، شهرى است که آن‌ را ابى جعفر منصور (منصور دوانیقى) بنا نهاد و آن در قسمت غربى بغداد است.»
از این گفتار چنین بر می‌آید که زوراء نام بغداد قدیم است.
4. علاّمه طريحي مي‌نويسد: «و" الزوراء" بالفتح و المد: بغداد (مجمع البحرين، ماده زور)

5. علامه دهخدا درباره زوراء به نقل از چندين کتاب معتبر لغت و جغرافى که نام آنها را نيز در کتاب خود آورده است مى‌نويسد: «زوراء، بغداد را گويند. بعضى گويند: زوراء، بغداد است. «لأن ابوابها الداخله جعلت مزورة عن الخارجة.» زوراء، شهر بغداد است، از بهر آنکه در جانب قبلۀ، وضع آن زوارى، يعنى: انحرافى است. شهر زوراء، به بغداد، در جانب شرقى و به علت کج بودن قبلۀ آن، اين نام را بدو داده‌اند. زوراء موضعى است به مدينه نزديک مسجد و نام بازارى است در مدينه، و خانه‌اى است عثمان بن عفان را. زوراء نام چند زمين است.»

5. مرحوم علامه مجلسى (رضوان الله عليه) در اين باره که زوراء نام بغداد است چنين مى نويسد: «ممکن است زوراء در حديث، نام جائى در رى يعنى نام منطقه اى در تهران باشد وممکن است نام بغداد جديد باشد وامام عليه السلام بغداد قديم را نفى فرموده باشد. واما اينکه فرموده است زوراء بغداد نيست، شايد در آنجا منطقه اى وجود داشته که نامش (رى) بوده است، واين جريان کشته شدن هشتاد هزار نفر، اشاره به آن جنگى باشد که در زمان مأمون عباسى در بغداد اتفاق افتاد وگروه زيادى از بنى العباس در آن جنگ کشته شدند.1


اما روایت و ترجمه آن:
عن المفضل بن عمر عن الامام الصادق(ع) قال: یا مفضل! أتدری أینما وقعت الزوراء؟ قال: قلت: الله و حجته اعلم. فقال: إعلم یا مفضل أن فی حوالی الری جبلا أسود یبتنی فی ذیله بلدة تسمی بالطهران و هی دار الزوراء التی تكون قصورها كقصور الجنة و نسوانها كحور العین.
و اعلم یا مفضل، أنهن یتلبسن بلباس الكفار و یتزین بزی الجبابرة، و یركبن السروج، و لایتمكن لأزواجهن، و لاتفی مكاسب (مساكن- خ ل) أزواجهن لهن فیطلبهن الطلاق منهم، و یكتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء، و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال. فإنك إن ترید حفظ دینك فلاتسكن فی هذه البلدة، و لاتتخذها مسكنا، لأنها محل الفتنة، و فر منها إلی قلة الجبال ومن الحجر إلى الحجر كالثعلب بأشباله.... "

نقل كرده مفضّل بن عمر ازحضرت صادق(ع) كه فرمود: ای مفضل! آيا مي داني كجا واقع مي شود دار زوراء؟ عرض كردم: خدا و حجت خدا بهتر مي داند. فرمود:
اي مفضّل! بدان به درستي كه در حوالی ری، کوهي است سیاه، بنا مي شود در ذيل آن كوه شهري به اسم طهران که داراي قصرهايي است مانند قصرهاي بهشت و زن هاي آن شهر مانند حورالعين مي باشند. بدان اي مفضّل! آن زن ها ملبس به لباس كفار و مزين به زينت جبّارين مي شوند و سوار مي شوند به زين و تمكين از شوهر نكنند و وفا نكند كسب شوهرها بر مخارج آن ها، پس طلاق بخواهند از شوهرها و ...

شبيه مي شوند مردها به زن ها و زن ها به مردها، پس اگر خواستی دینت را حفظ کنی، در آن شهر سکني مکن، و منزل و خانه در آن جا اختيار منما. براي خاطر آن كه آن جا محل فتنه است و فرار کن از آن شهر به سوي قله هاي كوه و از سوراخ كوهي به سوراخ كوهي مثل روباه و بچه هاي روباه....»2
بررسی سندی روایت:
در مورد سند روایت باید گفت بنابر جستجوی صورت گرفته این روایت در نرم افزار جامع الاحادیث نیامده تا مورد بررسی سندی قرار گیرد.

زوراء در روایات:
توجه به این نکته که شهر «زوراء» که در روایات آمده کجاست؟ آیا همان تهران و شهر ری است يا جای دیگری است؟
اما در مورد«زوراء » چند حدیث قابل توجه وجود دارد :

الف) ابْنُ الشَّيْخِ الطُّوسِيِّ ره فِي أَمَالِيهِ، عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عِيسَى بْنِ حُمَيْدٍ الطَّائِيِّ عَنْ أَبِيهِ حُمَيْدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ «ع» قَالَ: إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمَّا رَجَعَ مِنْ وَقْعَةِ الْخَوَارِجِ اجْتَازَ بِالزَّوْرَاءِ فَقَالَ لِلنَّاسِ إِنَّهَا الزَّوْرَاءُ فَسِيرُوا وَ جَنِّبُوا عَنْهَا فَإِنَّ الْخَسْفَ أَسْرَعُ إِلَيْهَا مِنَ الْوَتِدِ فِي النُّخَالَةِ إِلَى أَنْ قَالَ فَلَمَّا أَتَى يَمْنَةَ السَّوَادِ...»3
امیر مؤمنان(علیه السلام) هنگامی که از جنگ با خوارج بازگشت، از «زوراء» گذر کرد و به مردم (همراهان خود) فرمود: آنجا «زوراء» است. پس بروید و از آنجا دور شوید؛ زیرا فرو رفتن به سوی این سرزمین، از میخی که در سبوس گندم فرو رود، شتابان تر است.»
و کسی در تاریخ از ورود امام علی (ع) بعد از جنگ نهروان به ایران و عبور از ری خبر نداده است؟

ب) اربلی در «کشف الغمه » و علامه مجلسی در «بحار الانوار» و میرزا حسین نوری در«مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل» آورده‌اند که:
«فقال والدى: انما اقدمنا على ذلك لانا روينا عن أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب عليه السلام أنّه قال في خطبة الزوراء: و ما أدراك ما الزوراء؟ أرض ذات اثل يشيد فيها البنيان و تكثر فيها السكان و يكون فيها مهادم و خزان يتخذها ولد العباس موطنا و لزخرفهم مسكنا تكون لهم دار لهو و لعب و يكون بها الجور الجائر و الخوف المخيف و الأئمّة الفجرة و الامراء الفسقة و الوزراء الخونة تخدمهم ابناء فارس و الروم لا يأتمرون بالمعروف إذا عرفوه و لا يتناهون عن منكر إذا أنكروه يكتفى الرجال منهم بالرجال و النساء بالنساء فعند ذلك الغم العميم و البكاء الطويل و الويل و العويل لاهل الزوراء من سطوات الترك و هم قوم صغار الحدق وجوههم كالمجان المطرقة لباسهم الحديد جرد مرد يقدمهم ملك يأتي من حيث بدا ملكهم جهورى الصوت قوى الصولة عالى الهمة لا يمر بمدينة إلا فتحها و لا ترفع عليه راية الا نكسها الويل الويل لمن ناواه فلا يزال كذلك حتّى يظفر.
فلما وصف لنا ذلك و وجدنا الصفات فيكم رجوناك فقصدناك، فطيب قلوبهم و كتب لهم فرمانا لهم باسم والدى- ره- يطيب فيه قلوب أهل الحلّة و أعمالها و الاخبار الواردة في ذلك كثيرة انتهى.» 4
حال سوال این است که؛ آیا وطن و محل حکومت بنی عباس شهر تهران و ری بوده است؟

ج) وَ رَوَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي بِهِ بِسُرَّمَنْ‏رَأَى سَنَةَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَمُّ أَبِي مُوسَى بْنُ عِيسَى عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ بَكَّارٍ عَنْ عَتِيقِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَبِيعَةَ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ قَالَ قَالَ لِي أَبِي‏... سَمِيُّ الْمُنَاجِي رَبَّهُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ يُقْتَلُ بِالسَّمِّ فِي مَحْبَسِهِ يُدْفَنُ فِي الْأَرْضِ الْمَعْرُوفَةِ بِالزَّوْرَاءِ ثُمَّ الْقَائِمُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْإِمَامُ عَلِيٌّ الرِّضَا الْمُرْتَضَى لِدِينِ اللَّهِ إِمَامُ الْحَقِّ يُقْتَلُ بِالسَّمِّ فِي أَرْضِ الْعَجَمِ ثُمَّ الْقَائِمُ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ يَمُوتُ مَوْتاً يُدْفَنُ فِي الْأَرْضِ الْمَعْرُوفَةِ بِالزَّوْرَاءِ ثُمَّ الْقَائِمُ بَعْدَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ لِلَّهِ نَاصِرٌ...» 5
حال سوال این است که: آیا مدفن امام موسی کاظم (ع) شهر تهران و ری است یا شهر کاظمین که در نزدیکی بغداد است؟

د) در کتاب «مناقب آل أبي طالب عليهم السلام» ابن شهرآشوب آورده است:
وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ ع ... وَ السَّادِسُ وَ الْعِشْرُونَ مِنْهُمْ يُشَرَّدُ الْمُلْكُ مِنْهُ شُرُودَ الْمُنْفَتِقِ وَ يَعْضُدُهُ الْهَزْرَةُ الْمُتَفَيْهِقُ لَكَأَنِّي أَرَاهُ عَلَى جِسْرِ الزَّوْرَاءِ قَتِيلًا ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد.» 6
حال سوال این است که: کدام یک از حکام بنی عباس بر پل شهر تهران و ری کشته شد؟! ممکن است چند شهر به اسم ری وجود داشته باشد اما هیچ دلیل قطعی در دست نیست که منظور از ری شهر ری تهران است !!

منابع:
1. ترجمه مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول(ص)، علامه مجلسي، ج26 ص65.
2. مستدرك سفینة البحار، ج4، ص270 ـ به نقل از "منتخب التواریخ"، فصل علائم الظهور، از علامه مجلسی.
3. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص: 429.
4. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏102، ص: 297.
5. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏36، ص: 219.
6. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص: 276.

موضوع قفل شده است