**** شهید محراب = شهید عدالت *****

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
**** شهید محراب = شهید عدالت *****

"کوفه بعد از شهادت حضرت علی" ؟

از دیدگاه جامعه شناسی ، هنجارهای اجتماعی جوامع بشری در واقع، تجلی ارزش های آن جوامع است و آنچه می تواند همواره حیات اجتماعی جوامع انسانی را تهدید کند، آسیب ها و انحرافات اجتماعی است که ممکن است موجب بیگانگی فرد از جامعه و یا از خودبیگانگی جامعه با ارزش های بنیادین آن گردد و زمینه های بروز رفتارهای نابهنجار فردی و اجتماعی را نیز فراهم کند.بنابراین شناخت عمیق ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و همچنین آسیب های اجتماعی مترتب بر آنها اهمیت خاصی خواهد داشت.جامعه شناسان، علل گوناگونی را در بروز انحرافات اجتماعی مؤثر می دانند ، از قبیل عوامل اجتماعی، محیطی ، جمعیتی ، سیاسی ، اقتصادی ، روانی و شخصیتی و فرهنگی که بیش از همه برای عوامل اجتماعی اهمیت قائلند؛ در حالی که با توجه به رهیافت جامعه شناسی دینی همواره عوامل فرهنگی از برتری خاصی برخوردارند.بر این اساس می توان گفت که ارزش ها و هنجارهای اجتماعی عصر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) تا دوران امام حسین (علیه السلام) به دلایل متعددی و خاصه عوامل فرهنگی ، دچار آفت و انحراف شده بود.لذا تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش های جاهلی و برتری روحیه قومی برهنجارهای اسلامی عصر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) ثروت اندوزی و گرایش به رفاه و تجمل، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی ، برتری حربه ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه جامعه اسلامی و بویژه مردم کوفه و بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و... آسیب های اجتماعی عمده ای بود که امام حسین (علیه السلام) از شروع امامتش برای نجات امت اسلامی ازاین گونه آسیب ها ، تلاش گسترده ای را در سطوح مختلفی آغاز کرده بود و در نهایت با شهادتش موجبات تثبیت هنجارها و ارزش های اسلامی را فراهم کرد.شیوه های تبلیغی امام حسین (علیه السلام) در کنترل اجتماعی آن بود که با تبلیغ ارزش های اسلامی، سیستم اجتماعی عصر خویش را نظام بخشید و روابط اجتماعی افراد جامعه را شکل داد تا هنجارها و ارزش های اسلامی بدون احساس زور و به طور آزادانه از سوی جامعه پذیرفته شوند و به عبارت دیگر «درونی» گردند؛ اگر چه این کنترل با آموزش های دینی و غیر رسمی انجام می شد، اما امام (علیه السلام) همواره مؤثرترین عامل پیشگیری از گناه و ظلم و فساد اجتماعی را تقویت ایمانِ جامعه اسلامی و ارتباطشان با خدامی دید و بنابراین ، امام (علیه السلام)و اهل بیتش «علیهم السلام» لحظه ای از وظیفه امر به معروف و نهی از منکر که بسی فراتر از وظیفه تبلیغ بود، باز نمی ایستادند.
ایجاد بحران های سیاسی -اجتماعی و اقتصادی در مدینه در آخرین سال های حیات پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و تدبیر خلفا در صدور این بحران ها و مقابله با عصیان های اجتماعی و نیز دستیابی به آذوقه و غنایم و رفاه برای مردم بحران زده ی مدینه و اعراب نو مسلمان و تلاش برای گسترش حوزه امپراتوری اسلام به ویژه در محور شرق و تسخیر امپراتوری ایران از عوامل مهم توجه دستگاه خلافت برای تأسیس پایگاه مهمی در شرق یعنی کوفه بود و از دیدگاه آسیب شناسی نظامی اجتماعی پیامد گسترده و تنوعی داشت که به طور فشرده در این سطور مورد بررسی قرار گرفته است ، طبعاً از خلال این بررسی ها بر روی پایگاه مهم کوفه در تاریخ صدر اسلام و موضع گیری های ائمه معصومین (علیهم السلام) در برخورد با مسایل سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و تجارت ارزشمند تاریخی آن روزگار می تواند حاوی درس های عبرت آموزی برای همه ی دوران های تاریخی شیعه و خصوصاً در شرایط فعلی انقلاب اسلامی می باشد که بیش از پیش اقتدار نظام اسلامی و وحدت ملی و مقابله جدی با دشمنان باید در رأس استراتژی مبارزات نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی قرار گیرد.
موقعیت استراتژیک کوفه
در خصوص انگیزه ها و اهداف تأسیس کوفه، می توان به عوامل مهم زیر اشاره کرد که موقعیت استراتژیک کوفه را به روشنی آشکار می سازد:
1-ایجاد اردوگاه ثابت نظامی : خلیفه دوم با ترغیب مسلمانان در حمله به ایران در نامه خود به سعد ابی وقاص در جنگ قادسیه در مورد دستیابی به غنایم و آذوقه تصریح کرده بود1 ... وی در پی عملکرد بسیار بد «مغیره بن شعبه» فرماندار بصره ، به ابوموسی اشعری دستور داد تا به بصره رود و برای اعرابی که آنجا هستند یا بدان جا مهاجرت کرده بودند، زمین و املاکی اختصاص دهد و هر قبیله ای را در محله ای اسکان دهد و مردم را به خانه سازی وادار کند و برای مسلمانان در بصره مسجد بزرگی بنا کند تا نماز جمعه اقامه شود...2 خلیفه دوم همزمان با بنای بصره و اسکان دادن اعراب در محلات آن ، در بین سال های 17 تا 19 ه. ق کوفه را بنا نهاد.شهر کوفه مشتمل بود بر جلگه پهناوری که در کنار شط و در جوار حیره از شهرهای قدیمی ایران و احتمالاً مقصود خلیفه از ساختن آنجا آن بود که در جانب غربی فرات اردوگاه ثابتی برای لشکریان فراهم کرده باشد.3
2- عدم نفوذ عناصر غیر مسلمان در کوفه: فاتحین مسلمان با آگاهی از هوای نا مناسب تیسفون و تبدیل شدن آن به ویرانه می دانستند که کوفه می تواند بهترین نقطه ای باشد که در آنجا عناصر غیر مسلمان نفوذی نداشته باشند تااز میزان تهدیدات احتمالی به شدت کاسته شود.
3- پایگاه مهم فتوحات مسلمین در شرق: نکته دیگر قابل اشاره ، آن که بنای کوفه در واقع به نفس فتوحات بر می گشت ، به این معنا که با گسترش فتوحات به ایران و نواحی شمال شرقی و مشرق ایران و نفوذ در مناطق ماوراءِالنهر ، عملاً امکان هدایت و رهبری مرکز خلافت (مدینه) بر آن نواحی میسر نبود، بنابراین مسلمین نیازمند تأسیس پایگاهی در شرق بودند و با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه، کوفه می توانست در تحقق این مهم ، ایفای نقش نماید.
ماهیت سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی کوفه ( جنگ برای دستیابی به غنایم نه ایمان و عقیده )
در ابتدا باید توجه داشت که از اواخر دوران حیات پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) خصوصاً در سال نهم که به عام الوفور معروف شد، قبایل مختلفی به مدینه روی نهادند و اسلام آوردند و مدینه با مشکلات اجتماعی قابل ملاحظه ای روبرو شد، صدور این بحران ها از سوی دستگاه خلافت ، برای حفظ مدینه از آسیب ها ، شورش ها و عصیان های اجتماعی می توانست یکی از علل مهم دست یازیدن خلفا به فتوحات محسوب گردد.با ملاحظه ی رشد فزاینده جمعیت مدینه و گسترش گروه ها و قبایل عرب به اسلام و بیعت با پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلم) در عام الوفور و سپس استقرار در مدینه و عدم وجود ظرفیت های لازم برای پذیرش این جمعیت متراکم و بروز بیکاری در مشکلات اقتصادی-اجتماعی در این شهر ، نو آشنا بودن مردم با فرهنگ و تعالیم اسلامی و عدم تعمیق آموزه های دینی ، می توانست دلایل مهمی برای ایجاد بستر و زمینه های بحران های اجتماعی از یک سو و به کار گیری این جمعیت آماده جذب، برای گسترش اسلام از سوی دیگر در امر فتوحات مؤثر باشد.به بیان دیگر، اهداف خلفا از روی آوردن به فتوحات اسلامی ، حل معضلات اقتصادی و سیاسی آن روز جامعه اسلامی که به مرکزیت مدینه بود، بر این اساس می توان دریافت که چرا خلفا به مسأله فتوحات و کسب غنایم و توسعه جغرافیایی قلمرو اسلامی تا بدان حد اهتمام داشتند و متأسفانه در چنین شرایطی آنچه بدان اهمیت لازم داده نمی شد، مسأله تربیت دینی و توسعه ایمان و اعتقاد اسلامی بود.در باب انگیزه های سیاسی خلفا از فتوحات ، می توان اذعان داشت که توجه خلیفه اول بیشتر معطوف به خاموش نمودن شعله ی عصیان هایی بود که در خور عربستان افروخته شده بود، مثل شورش اهل رده که از پرداختن زکات سرباز زدند و خلیفه توسط« خالد بن ولید» با عملکردی کاملاً غیر اسلامی آنان را سرکوب نمود ولی در دوره خلفای بعدی بیشتر به مسایل خارج از عربستان مثل ایران و مصر، سوریه و شام توجه می شد و این چنین بود که با توسعه ی دامنه فتوحات، توجه بیشتر اعراب مسلمان به سرزمین های دیگر معطوف می شد و در نتیجه، شرایطی پیش می آمد که اشتباهات داخلی و بدعت های خلفاءِ و سیاست های معارض آنان با سنت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) زیر سؤال نمی رفت و مطلوب خلفا بود.علی رغم این مسایل به نظر می رسد که عمده ترین نتایج مثبت فتوحات اسلامی در دوره خلفا، فراهم شدن زمینه های گسترش اسلام در بین ملل غیر غرب بود، به طوری که ایرانیان و نیز عمدتاً موالی که بیشتر جمعیت کوفه بودند، آنان پس از درک عظمت و حقیقت اعتقادات پاک اسلامی و تحت تأثیر برخی صحابی بزرگ پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلم) بیشترین خدمات را به دین اسلام، با وجود آگاهی از عملکرد منفی فاتحین در قرون بعدی نمودند.
ترکیب اجتماعی کوفه و بسترهای جرم خیز
شناخت و بررسی ترکیب اجتماعی کوفه می تواند تصویر روشنی از این پایگاه مهم ارایه نماید تا با توجه به اخلاق نظامی مردم کوفه؛ بسترهای و زمینه های آسیب پذیری های اجتماعی ، شناسایی شده و میزان تأثیر گذاری این عوامل ارزیابی گردد. اولین ساکنان کوفه عرب بودند و بیشترین آنها عناصر شهری یمنی و حفرموت مثل قبیله کنده و بجیله بوند.4 تمام جمعیت کوفه تا قبل از ورود امام علی (علیه السلام) به آنجا مشتمل بر هفت گروه بود که به صورت سازمانی قبیله ای و بر اساس اتحادهای سیاسی و بی هدف بنا نهاده شده بود و شهر کوفه به هفت قبیله و هفت بخش نظامی تقسیم می شد.این سازمان تا سال 19 ه ق ادامه داشت تا این که در 36 ه .ق امام (علیه السلام) به کوفه آمدند... در تجدید سازمان هایی که امام علی (علیه السلام) انجام داد تعداد گروه های عینی به چهار گروه ونزاری به سه گروه کاهش یافت یعنی عکس قبل از آن که یمنی ها 12 هزار نفر و نزاری ها 8 هزار نفر بودند.5 پس از فتوحات ، جریان های جمعیتی تازه ای وارد کوفه شد که شامل روادف و فارسیان بود.
الف- روادف:افواج تازه واردین عرب بودند که پس از تکمیل فتوحات شام ، مصر وجزیره به سال 20 ه.ق شانس بیشتری برای کسب غنایم در جبهه های غربی نیافتند و متوجه فتوحات احتمالی اعراب در امپراتوری ایران شدند.اینان دلاوری و رشادت والایی از خود به نمایش می گذاشتند و از همان ابتدا مورد توجه خلیفه دوم واقع شدند، بدین ترتیب بر تعداد قبایل و طوایف عرب در کوفه افزوده شد.6
ب- فارسیان: گروهی از اسرای جنگی ایرانی بودند که اسلام آورده و آزاد شدند.علاوه بر آنان چهار هزار نفر دیالمه ای بودند که در کوفه اقامت گزیده و به« اَلحَمرا» معروف بودند که پس از جنگ قادسیه اسلام آورده بودند، بنابراین یمنی ها و فارسیان عمده جمعیت کوفه را تشکیل می دادند که در نهایت گرایش های فکری کوفه را به سوی تشیع رهنمون می شدند.7 ذکر این نکته قابل توجه است که تراکم جمعیت در یک نقطه چنان که بر اساس ساختار طبیعی و رشد و گسترش شهر نشینی ، آن هم متناسب با ارزش های یک جامعه نباشد، موجب تغییرات نا متعادل و هنجار شکنی های اجتماعی خواهد شد.چنان که جامعه شناسان امروزی نیز به تأثیر اکولوژی انسانی بر تغییرات اجتماعی اذعان دارند.« یکی از ویژگی های مهم شهر های قدیم آسیایی این است که پیدایش این شهرها بیشتر متکی به پدیده تمرکز قدرت سیاسی است تا این که نتیجه استقرار و پیشروی و تجارب در یک منطقه معین باشد.»8 مثل بنیان کوفه در صدر اسلام که عمدتاً به منظور ایجاد دژی امنیتی در مقابل ایران و شام و عربستان بود و از این رو دارای موقعیت جغرافیایی و استراتژیک نظامی مهمی بود.برخی جرم شناسان نیز معتقدند که عامل مهم تراکم جمعیت و محیط سکونت می تواند در جنایتکاری افراد تأثیر فراوان داشته باشد.9 آثار این تراکم جمعیت را در مباحث آینده متذکر می شویم.

عمده ترین آسیب های نظامی -اجتماعی پایگاه کوفه
1- مردم کوفه با نظامیان عصیان گر:همچنان که یادآور شدیم ، کوفه در واقع اصالت عربی نداشت و بیشتر مهاجران ساکن در شهر دسته های نظامی بودند که غالباً در پی رسیدن به غنایم ، آذوقه و نیل به زندگی بهتر، شرکت در فتوحات را پذیرفته بودند.بنابراین خصلت های نظامی گری منفی که عبارت از غرور ، عصیان و گرایش به برتری و سروری بر دیگران است در وجود آنان بسیار قوی تر از سایر بلاد اسلامی آن روزگار بود.با این وجود وفاداری بخشی از جمعیت کوفه به پایگاه امامت علوی قابل تحسین بود، در همین راستا برخی مورخین معتقدند که عامل مهم گرایش به تشیع در مردم عراق و خصوصاً کوفه، به اسلام آوردن قبایل عربی یمن مثل بنی همدان و بنی نخع بر می گردد که به نوبه ی خود عامل مهمی در تشیع مردم کوفه بود و به زودی کوفه به صورت مرکز تشیع درآمد.
2- اخلاق نظامی و سقوط فرهنگی کوفه: نکته مهمی که در رابطه با ماهیت فرهنگی کوفه قابل توجه است، آن که شیوه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) در جنگ ها و فتوحات اسلامی به طور کلی شیوه ای کاملاً فرهنگی بود قبل ازآن که نظامی ، اقتصادی یا سیاسی باشد، آن حضرت صرف اظهار مسلمانی و جاری نمودن شهادتین و انجام برخی شعائر و ظواهر اسلامی را کافی نمی دانست.بلکه برای جذب مردم ؛ مربیان و معلمان قرآنی چون مصعب بن عمیر را ، در دسته های کوچک و بزرگ اعزام می کرد تا قرآن و احکام اسلامی را به آنان بیاموزند، اما در دوره خلفای سه گانه و سپس بویژه در دوره امویان ، خبری از این دسته های فرهنگی ومبلغین نبود.بنابراین عمده جمعیت کوفه از آغاز تأسیس تا تشکیل دولت علوی، در اصل فاتحان و جنگجویان ومردمی بودند که درک صحیحی از اسلام نداشتند و نومسلمانانی بودند که بیشتر نیازمند تربیت صحیح اسلامی بودند و اگر چه افرادی از مهاجر و انصار در میان آنها حضور نداشتند ، اما غالباً در اندیشه رسیدن به غنایم بودند و در اندک زمانی رؤسای آنان ثروت های زیادی جمع کردند و آنچنان به اشرافیت گرایش یافتند که دیگر خبری از مساوات اسلامی نبود و تا آنجا پیش رفتند که در دوره ی خلیفه سوم، در حقیقت زمینه های لازم برای ادعای تفوق قوم عرب بر عناصر غیر عرب که امویان بدان دست یازیدند ، فراهم شد.مقایسه اجمالی مراکز مهم عراق (کوفه) و شام و حجاز (مکه و مدینه) در صدر اسلام و توجه کانون ولایت علوی به کوفه و نیز تمایل شیعیان کوفه به امامت علویان و رقابت های دیرینه اعراب یمنی و شام، اهمیت پایگاه کوفه رادر عالم اسلام آشکارا نشان می داد.در مورد وضعیت کلی کوفه می توان گفت که هجوم و مهاجرت دسته های زیادی از مردم سرزمین های فتح شده به کوفه و نیز رواج بازار پر رونق بحث و جدل با وجود مهاجران مختلفی از کیش ها و فلسفه های گوناگون ، تأثیر مهمی در شکل گیری تمایلات درونی و اخلاقی مردم کوفه داشته است.مردم کوفه عمدتاً دارای خصوصیاتی از این قبیل بودند:« احساسات تند، قابلیت تحرک آنی ، عاقبت نیندیشی ، اخذ تصمیم سریع و پشیمانی فوری از تصمیمات گرفته شده.»10 در شرایط اجتماعی خاصی که در کوفه به وجود آمده بود، زمینه های ظهور گروه های افراطی فراهم می آمد، بنابراین منافقین زیادی در کوفه پیدا شده بود مثل خوارج که امام علی (علیه السلام) وجود آنان را معلول فتوحات بی بند و بار و پشت سر هم می داشتند،11 زیرا خوارج عمدتاً تازه مسلمانانی بودند که به عمق تعلیمات اسلامی آشنا نبودند و تازه بیشتر از همه نیز ادعای مسلمانی می کردند و ازآمادگی های نظامی نسبتاً مناسبی برخوردار بودند تادست به عملیات ها و نقش آفرینی های نظامی بزنند.
3- اختلافات طبقاتی و رویارویی های نظامی : در مورد تعیین سرزمین های فتح شده (به ویژه سوادکوفه) چنان که مورخین گفته اند؛ خلیفه دوم با برخی صحابه پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلم) مشورت کرد و بعضی از آنها گفتند که زمین ها رادر میان ما (یعنی مسلمانان ) تقسیم کن؛ ولی سپس با امام علی (علیه السلام) مشورت نمود و او پیشنهاد که اگر امروز آن را تقسیم کنی، برای کسانی که پس از ما خواهند آمد چیزی باقی نمی ماند لیکن آن زمین ها را به دست مردم همین جا بسپار تا با بهره برداری و زراعت در آنها ، هم برای ما و هم برای آیندگان مفید واقع شدند.قابل توجه است که اگر به پیشنهاد امام علی (علیه السلام) عمل می شد، می توانست اولاً در جهت اسلام آوردن مردم این سرزمین ها بسیار مؤثر باشد و ثانیاً از تبدیل اعراب مسلمان و فاتح به عنوان زمینداران و اشراف صاحب زمین جلوگیری نماید که خود موجب بروز طبقه بندی های اجتماعی ناعادلانه ای می شد.اما چنین نشد زیرا در دوره خلیفه سوم چنانکه ذکر شد، روسای قبایل عرب تبدیل به اشراف زمین دار شدند که از دسترنج رعایا و موالی بهره برداری می کردند.چنانکه « دنت» نیز توجه به این مهم کرده و معتقد است که « تمایل و توقع عرب ها درآغاز این بود که بعد از تقسیم غنایم منقول و ارسال خمس آن به مدینه ، اراضی مفتوحه را خود تملک کنند.چرا که جنگجویان عرب نمی خواستند به کشاورزی بپردازند بلکه می خواستند در اراضی مفتوحه مقام مالک را بگیرند و از دسترنج دعایا ارتزاق نمایند.»12 همان طور که پیش تر از این یادآور شدیم، تأسیس کوفه در ابتدای امر به دلیل دستیابی مسلمین به غنایم حاصل از فتوحات و برخورداری مردم از یک رفاه نسبی و سپس به تدریج بر اثر افزایش جمعیت مهاجران به این شهر و مشکلات ناشی از آن ، بدی وضع اقتصادی مردم، اشرافیگری رؤسای قبایل ، بروز اختلافات طبقاتی توقف فتوحات ، عطش حرص و آز مردم شدت یافت و به خودی خود پیدایش جوی نا مطلوب را ایجاد می کرد و متأسفانه دستگاه فرصت طلب اموی با استفاده از همین زمینه ها قدرت افزون تری را به دست می آورد که حاصل آن چیزی جز جنگ و رویارویی کوفیان با اهل بیت (علیهم السلام) نبود.
4- عدم وجود وحدت نظامی : ساختار قبیله ای ارتش ونبودن نظام به معنی صحیح آن و استفاده نکردن از گروه های منظم ، باعث شد تا نظام قبیله ای در ارتش و جنگ با هم عمل کنند.بر این اساس ، رهبر قبیله می توانست مردم را از ادامه مسیر خود باز داردو از رهبری جامعه دور کند مثل نقشی که « اشعث بن قیس» در صفین و« طلحه و زبیر» درنبرد جمل ایفا کردند.
5- آسیب پذیری قدرت دفاعی : از آنجا که جنگ های آن روز کوفیان با امپراتوری ایران و روم ، بیشتر جنبه تهاجمی و دستیابی به منافع مادی داشت بنابراین قدرت دفاعی مناسبی برای حفظ اسلام به وجود نیاورد و آنها را تبدیل به انسان ها و جامعه ای آسیب پذیر کرد.در حالی که مقابله امروز ما با دشمنان انقلاب اسلامی بویژه در دوران دفاع مقدس بیشتر جنبه دفاعی داشته، بنابراین با بسیج مردم و نیروهای ایثارگر و مقابله عملی با مهاجمین به انقلاب اسلامی ، آسیب پذیری ها کاهش یافته و موجب اقتدار نظام اسلامی شده است.

هنجار
از نظر جامعه شناسی ،« هنجارها» ، قواعد رفتاری افراد را در وضعیت مشخص معین می کنند.به بیان دیگر هر جامعه ای از طریق هنجار ها، رفتارهای مناسبی را تعیین می کند.این هنجارهای اجتماعی از طریق مذهب و یا قانون ، دولت و یا تجربه ای فردی تعیّن می یابند.13 هنجارهای اجتماعی یک جامعه ، در واقع تجلّی ارزش های آن جامعه است.یعنی عقاید مشترک اجتماعی درباره آنچه خوب، مطلوب و درست است و یا حدّاقل می توان اذعان داشت که تمامی هنجار ها در یک ارزش اجتماعی اساسی ریشه دارند.14 «اسلام» شیوه زندگی جامعی است که سراسر باورهای دینی و رفتارها و اعمال خصوصی و عمومی افراد را شامل می گردد.واژه ی «اسلام» به معنی تسلیم در مقابل خداست و این امر موجب وحدت درونی و عدالت اجتماعی و برادری و برابری میان همه پیروان می شود.15 با توجه به این توضیحات باید افزود که مقوله ی « از خود بیگانگی » می تواند یکی از آسیب های بزرگ اجتماعی و فردی قلمداد شود.زیرا همواره شخص از خود بیگانه به مخالفت با ارزش ها و هنجار های جامعه خویش می پردازد.همین جامعه نیز ممکن است هنجارهایی را به کار بندد که با ارزش های بنیادین آن جامعه به کلی متناقض باشند.به عبارت دیگر از خود بیگانگی می تواند زمینه های بروز رفتارهای معارض فردی و حتی اجتماعی را فراهم نماید.
موقعیت ارزش ها در عصر امام حسین (علیه السلام)
ارزش ها و هنجار های اجتماعی جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) به دلایل متعددی دچار آفت انحراف می گشت، تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش های جاهلی، فراموش سیره پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) که نشأت گرفته از تعالیم مقدس اسلام بود، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی، ثروت اندوزی ، گرایش به تجمل و کم رنگ شدن روحیه ی عالی اسلامی به ویژه در عصر عثمان و پس ازآن ، برتری حربه ی ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه جامعه اسلامی ، بالاخص مردم کوفه، بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و برخی عوامل دیگر ، از جمله مسایل دردناک و آسیب های عمده ی اجتماعی بود که امام حسین (علیه السلام) تلاش گسترده ای را برای نجات امت اسلامی از آنها آغاز کرد.
محورهای کلی آسیب ها و انحرافات اجتماعی در عصر امام حسین (علیه السلام)
از دیدگاه اجتماعی و جامعه شناسی ،« انحراف اجتماعی» مفهوم وسیعی دارند.« انحرافات» در یک تقسیم بندی، ممکن است مثبت یا منفی باشند.16
انحرافات مثبت: گونه ای از انحرافات است که فرد، با اطلاع کامل ، از حدود و ارزش اعتبارات حاکم بر جامعه پا فراتر می گذارد و ارزش های نوینی را می آفریند که ممکن است در تمام زمینه های زندگی اجتماعی باشند؛ مثل کار قدّیسان در نظام ارزش های مذهبی، قهرمانان در نظام جنگی ، رهبران در نظام سیاسی17 و... از این نظر، این نوع انحراف در حقیقت انحراف به معنی واقعی نیست.
انحرافات منفی: اما انحرافات منفی از دیدگاه جامعه شناسی باعث پیدایش عواملی چند می گردد که مهمترین آنها عبارتند از: از هم گسیختگی اجتماعی و نقض گسترده ی هنجارهای اجتماعی ، سردرگمی درباره ی ارزش ها و هنجار ها به دلیل شدت انحراف؛ تغییر جهت دادن منابع و امکانات درامور غیر مفید و نیز بی اعتمادی مردم.18 بنابراین با توجه به هنجار ها و ارزش های حاکم بر جامعه اسلامی عصر امام حسین (علیه السلام) که خود انحراف بزرگی از هنجارهای عصر نبوی به شمار می آمدند؛ از دیدگاه جامعه شناسی ، قیام امام حسین (علیه السلام) علیه ارزش های منحط حاکم بر آن روزگار، موجب آفرینش ارزش های نوینی شد که بر دستورهای الهی قرآن کریم و سیره امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سنت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) متکی بود وموجب گشته تا فضای فکری و فرهنگی مناسبی پدید آید و بار دیگر ارزش های اصیل اسلامی احیا شود.باافشای چهره ی پلید امویان ، علایم نارسایی و انحراف جامعه اسلامی ، بیش از پیش از سوی امّت اسلامی تشخیص داده شد و پس آن با تقویت و انسجام و همنوایی جامعه ، راه حصول به تغییراتی بنیادین در ساختار نظام اجتماعی حاکم بر آن هم هموارتر گردید.
محورهای کلی انحرافات عصر امام حسین(علیه السلام) عبارت بودند از:
1- تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش های جاهلی و برتری روحیه ی قومی و قبیله ای بر ارزش ها و هنجارهای اصیل اسلامی.
2- انحراف جامعه ی اسلامی از مسیری که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) ترسیم کرده بود و فراموشی سیره آن حضرت.
3- حاکمیت نظام سیاسی فاسد اموی و بی عدالتی رهبران سیاسی که در تجمّل ، ثروت اندوزی ، اشرافیت مادی و فساد اخلاقی گوی سبقت از یکدیگر می ربودند و برای حفظ موقعیت خویش، روش هایی چون اعمال زور و ارعاب و تزویر به کار می بردند.
4- از دست دادن شخصیت اسلامی و پذیرش روحیه ی ذلت پذیری و تسلیم در برابر حکومت گران فاسد اموی ،شکل بزرگ جامعه اسلامی به ویژه پایگاه حساس کوفه بود.علی رغم این که همگان به امامت و برتری فضایل امام حسین (علیه السلام) بر سایر رهبران سیاسی آگاه بودند.
5- حرکت انفعالی امت اسلامی در برابر بازگشت به ارزش های عصر جاهلی و عدم تلاش جدی در جهت پیشگیری و کنترل و نظارت اجتماعی بر انحرافاتی که جامعه ی اسلامی را به سقوط حتمی می کشاند و به عبارت دیگر، ترک عامل مهم «امر به معروف و نهی از منکر» و واگذاری این وظیفه مهم اسلامی به یکدیگر که ثمره ای جز سقوط ارزش های الهی نداشت.
6- دنیا طلبی و گرایش به رفاه به ویژه پس از فتوحات اسلامی عصر خلفا نیز اراده ی امت اسلامی را سست کرده بود و رقابت هایی که بین دو کانون مهم عراق و شام وجود داشت ، مزید بر علل دیگر شده بود.بنابراین روشن است که برای شخصیتی چون امام حسین (علیه السلام) راهی جزقیام علیه این انحرافات بزرگ اجتماعی ( هر چند به قیمت شهادت خود و اسارت اهل بیتش) متصّور نبود.در این راستا عوامل متعددی به شهادت امام (علیه السلام) منجر گردید که مهمترین آنها عبارتند از:
- طمع ورزی به ملک ری (که خواست قلبی عمر بن سعد، علی رغم اکراهش از رویارویی با حسین (علیه السلام) بود.)
- طمع پول و دادن رشوه به رؤسای قبایل عرب به ویژه در کوفه.
- مرعوب بودن عامه ی مسلمین در برابر فشارهای دستگاه اموی.
- میل به جبران محبت یزید که ابن زیاد در صدد جبران کدورت یزید از پدرش در زمان ولایت عهدی بود.
- خبث ذاتی اشخاصی چون شمر و مستی و غرور و سبکسری یزید.
- و از همه بالاتر جهالت و فراموشی کاری عامه ی مردم که تاریخ شصت ساله ی اسلام را فراموش کرده بودند و فریب ظواهر را می خورند.19

پاورقی ها:
1. طبری:تاریخ الرسل والملوک ،ترجمه پاینده،نشر اساطیر ، سال 1362 ، چ2 ، ج4، ص 1646 و 1645.
2. دینوری: اخبار الطوال ،ترجمه مهدوی دامغانی، نشر نی ، 1368،چ3 ، ص 15 به بعد.
3. سترنج: جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
4. الجنابی ، کاظم، تخطیط مدینة الکوفه، دارالجمهوریة ، بغداد، 1967 ص 58 .
5. بلاذری، احمد بن یحیی ، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، نشر نقره، 1367 ص 394 .
6. خاکرند ، شکراله، علل شکل گیری خوارج ، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی ،1372 ، ص 87.
7. همان: ص 88 .
8. شیخاوندی: جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی ، تهران ، نشر و پخش کتاب ،ج1 : 1350 ،ص 91.
9. مساواتی ،مجید: جامعه شناسی ،تبریز، انتشارات احرار ، 1372 ، ص 184.
10. شهیدی ،دکتر سید جعفر: قیام امام حسین (علیه السلام) ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،تهران 1365 ،چ10، ص56.
11. مطهری«ره» ، استاد شهید مرتضی: سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) ، انتشارات صدرا، 1367 ،چ2، ص 87 و 86 .
12. دنت ، داینل ، مالیات سرانه و تأثیر آن در گرایش به اسلام ، ترجمه محمد علی موحد، تهران، نشر خوارزمی ،چ3 ، ص51 ، به نقل از :خراج ابویوسف.
13. محسنی ، منوچهر: مقدمات جامعه شناسی ،تهران 1371 ، چ9 ، ص 376 و 392.
14. رابرتسون ، یان: درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، انتشارات آستان قدس، 1372 ، ج1 ، ص 65 .
15. همان، ص 339.
16. ستود? هدایت الله: مقدمه ای بر آسیب شناسی اجتماعی ، انتشارات آوای نور، تهران 1372 ، ص 31و30.
17. شیخاوندی ، داود، جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی ، نشر و پخش کتاب، تهران، 1350 ، ج1 ، ص15.
18. رابر تسون، یان: درآمدی بر جامعه ،... ، ص 201و200 .
19. مطهری، مرتضی : حماسه حسینی ،... ، ج3 ، ص49.

"عدالت" اگر از "محراب" برنخیزد ، از کجا برخیزد؟
شایسته ترین جا برای جاری شدن چشمه عدالت ، محراب است.....

با سلام

شهادت روح عدالت شهید محراب برهمگان تسلیت باد

شهادت جان سوز روح تاريخ، اسلام و انسان، خانه زاد ملكوت، خورشيد جهان افروز عدالت، اميرالمؤمنين؛ حضرت علي (ع) را تسليت ميگويم

باور نمي كنيم كه شمشيري پركينه، اقيانوسي را توان شكافتن داشته باشد. باور نمي كنيم كه ضربتي نفاق آميز، خورشيد را از نورانیت اندازد. و امشب سرخ ترين پرواز نماز، از رواق خون گرفته محراب بندگي است. شب جان سوزترين ناله هاي نخلستان! کویر این نخلستان پر مهتابی که هرگاه مشت بی تاب قلبم را در زیر باران غیبی سکوتش میگیرم ناله های گریه آلود آن روح دردمند و تنها را میشنوم که همچون این شیعه غریب و تنهایش در قلب ان کویر بی فریاد و مدینه پلید سر در حلقوم چاه فرو میبرد و میگریست و چه فاجعه ای است وقتی که یک مرد میگرید

دوقران های هی دارند امشب
بدستان جام می دارند امشب
دو قران در فراغ آباد هستی
به لب صد نای و نی دارند امشب

******
یکی قران ناطق فرق مولا
یکی صامت به حکم حیّ اعلا
که از امّ الکتاب این دو امانت
شود جاری ... بود یکتا و یکجا
*****
بکی در قوس تنزیل است امشب
یکی از جام تصعید است در تب
و هر دو هفت دریا می خورشد
به چشم ما سوی امشب لبا لب
*****
و شیعه جان گرفت از فرق مولا
از آن خون و از آن زخم و هی و ها
از آن پس تا قیامت گشت جاری
دو قوس اشک وخون از بیت زهرا

*****
دو قوس اشک و خون یعنی امامت
دو مصراع شهادت با اسارت
دو جام زهر نوشیدن پیاپی
چنان اولاد زهرا تا قیامت

گلشن ص 148

فزت_و_رب_الكعبه

دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)

وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)؟

سعید_بیابانکی

موضوع قفل شده است