متن کتاب: درآمدی بر روان شناسی دین

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
متن کتاب: درآمدی بر روان شناسی دین

به نام خداوند بخشنده مهربان

در این تاپیک گزیده ای از کتاب

"درآمدی بر دین" آورده خواهد شد.

فهرست مطالب

مقدمه

فصل اول: کلیات

فصل دوم: نظریه های روان شناسان درباره دین


فصل سوم: ابعاد دینداری

فصل چهارم: سنجش دینداری

فصل پنجم: آثار دینداری

نام کتاب: درآمدی بر روان شناسی دین
مؤلفان: دکتر مسعود آذربایجانی و سید مهدی موسوی اصل
ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
چاپ هفتم: پاییز 1394(چاپ پنجم: زمستان 1393)

نکته: کتاب فوق کتاب درسی دانشجویان ارشد رشته روانشناسی مثبت گرا(اسلامی) می باشد.

مقدمه

روان شناسی دین، به بررسی پدیده دین داری از منظر روان شناسی می پردازد و در صدد توصیف و تبیین عوامل و زمینه های دین داری، ابعاد آن، سنجش و اندازه گیری دین داری و آثار و پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی است.

امروزه در انجمن روان شناسی آمریکا، بخش مستقلی به روان شناسی دین اختصاص یافته است و نشریات علمی، پایگاه های اینترنتی و همایش های مستقل ویژه ای به این موضوع می پردازد و توجه به آن، به گونه ای افزایش یافته است که به عنوان یک درس رسمی در بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا جایگاه خود را یافته و حتی در برخی از مؤسسه های علمی، رشته ای تخصصی به شمار می آید.

در عین حال، در ایران این موضوع چنان که باید و شاید جایگاه مناسب ندارد و کتب معتبر علمی تألیفی یا ترجمه ای دراین موضوع به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. البته مقالات متعددی در این زمینه و موضوعات وابسته وجود دارد و برخی همایش ها و نشست های علمی نیز به این مسئله اختصاص یافته است.

فضای منفی در مورد دین میان برخی روان شناسان ضرورت پرداختن به روان شناسی دین را ایجاد می کند، هرچند امروزه دیدگاه فروید در مورد دین کمتر مورد توجه و اعتنا قرار می گیرد و به آرای روان شناسانی که دید مثبت به دین داشته اند بیشتر پرداخته شده است مانند ویلیام جیمز، یونگ، آلپورت.

فصل اول: کلیات



تعریف روان شناسی دین از دو روان شناس دین:
به نظر تاولس[1]، مطالعه روان شناختی درباره دین، در صددِ« درک رفتار دینی از راه به کار بستن اصول روان شناختی به دست آمده از مطالعه رفتار غیر دینی» است. به سخن دیگر، روان شناسی دین می کوشد اصول روان شناختی ای را که از بررسی رفتار به طور کلی حاصل شده اند، در مورد رفتار دینی به کار بندد تا بتواند آن را تبیین کند.

پالوتزیان: [2]روان شناسی دین، گستره ای است که به مطالعه باورها و اعمال دینی از دیدگاه روان شناختی می پردازد. این بدان معناست که در اینجا هدف، درک فرآیندهای روان شناختی ای است که رفتارها و تجربه های دینی را تحت تاثیر قرار می دهند.

همانگونه که از تعاریف بالا بر می آید، روان شناسی دین عبارت است از:
مطالعه علمی درباره مسائل مربوط به دین و دین داری از دیدگاهی روان شناختی. این مسائل، هم رفتارهای دینی و هم باورها و ارزش های دینی را در بر می گیرد.بنابراین، با هر رویکردی که به روان شناسی داریم و هرگونه تعریفی که از آن به دست می دهیم، اگر موضوعات دینی را بررسی روان شناختی کنیم، در حیطه روان شناسی دین قرار داریم.



[/HR][1] Thouless استاد دانشگاه کمبریج

[2] Paloutzain

روان شناسان دین چه می کنند؟
افزون بر پرداختن به نظریه پردازی های کلان، برای نمونه، می توان از تحلیل روان شناختی مفاهیم و آموزه های دینی نام برد که در حیطه عملکرد آن هاست.

مقصود از تحلیل روان شناختی چیست؟
مقصود از این عنوان، توصیف علمی(شامل تعریف، جدول نشانگان و مقیاس سنجش)، پیدایش، رشد، تبیین، آسیب شناسی و پیامدهای موضوعات دینی است.

یک مثال از تحلیل روان شناختی مفاهیم و آموزه های دینی بزنید.
تقوا مفهومی است که در دین آمده است؛ روان شناسی دین می تواند به ما کمک کند تا

توصیف علمی دقیق از این مفهوم به دست آوریم،
نحوه پیدایش و مسیر رشد آن را پیگیری کنیم،
علت رخ دادن این حالت را تبیین کنیم،
آسیب ها و موانع رشد آن را بر شماریم،
و در نهایت، پیامدها و نتایج آن را بیان کنیم.

تحلیل روان شناختی را می توان در پنج حوزه پی گرفت:
1. مفاهیم انسان شناختی
2. مفاهیم اعتقادی
3. مفاهیم ارزشی و اخلاقی
4. مناسک و شعائر دینی
5. گزاره های دینی

1. مفاهیم انسان شناختی
در قرآن حالت ها و ویژگی هایی برای انسان توصیف شده است که قابل تحلیل روان شناختی اند؛ چه از نظر توصیف مفاهیم آن ها، چه به لحاظ سیر تکوین و رشدشان و چه از جهت پیامدها و نتایجی که دارند و...

مثال:
هَلوع(معارج،19) [سخت ناشکیبا)
جَزوع(معارج،20) [ناشکیبا و زاری کننده]
مَنوع(معارج،21) [بازدارنده، بسیار منع کننده]
ظَلوم(احزاب،72) [بسیار ستمکار]
جَهول(احزاب،72) [بسیار نادان]
و...

2- مفاهیم اعتقادی
برای مثال، ایمان که جزء محوری ترین مفاهیم اعتقادی دین است، باید زیر ذره بین روان شناسی دین قرار بگیرد تا ماهیت آن و فرقش با مفاهیم نزدیکی نظیر امید، اعتماد و عشق بیشتر روشن شود.

تبیین این مفهوم و آسیب ها و موانع پیش روی آن، می تواند به ما یاری رساند برای افزایش ایمان و معنویت در جامعه، بهتر برنامه ریزی کنیم.

3- مفاهیم ارزشی و اخلاقی
اگر دین را سه بخش بدانیم(عقاید، احکام و اخلاق) بخش مهمی از آن، اخلاقیات است؛

مفاهیمی نظیر توبه، تواضع، حسد و مانند آن.
می توان با تجزیه و تحلیل و سنجش برخی از این مفاهیم مانند حسد که از دیدگاه دین، بیماری شمرده می شوند، جدول هایی برای علائم، سیر تکوین و رشد، و ابعاد گوناگون انگیزشی، بدنی و شناختی آن ها ترسیم کرد و در اختیار مشاوران و روان شناسان بالینی قرار داد تا شناخت این نوع بیماری ها برای آنان راحت تر شود.

4- مناسک و شعائر دینی
روان شناسی دین می تواند مفاهیمی نظیر نماز، روزه، حج، زیارت و امثال آنها، و نیز سیر تکوین و عوامل پیدایش حالت های خاصی را که هنگام انجام دادن این اعمال در فرد رخ می دهند، ترسیم کرده، به درک بهتر آنها کمک کند.

مراسم سوگواری امام حسین(ع) نیز نمونه مناسبی برای چنین تحلیل های روان شناختی است.


5- گزاره های دینی

برای تحلیل آموزه های دینی، می توان سراغ گزاره های دینی نیز رفت. برای مثال، اینکه :

«الا بِذِکرِاللّه تَطمَئِن القُلوبُ: ذکر خدا موجب آرامش روانی است»(رعد،28)



یا «اِنَّ الصَّلـاَةَ تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ؛ نماز انسان را از گناه و انحراف باز می دارد»(عنکبوت،45)
و ده ها نمونه دیگر از این دست، موارد مناسبی برای این نوع تحلیل هستند.

دو نکته
1.به نظر می رسد در تعریف دین دو رویکرد کلی وجود دارد:
الف) گاه دین[3] بعنوان پدیده ای مستقل از انسان در نظر گرفته می شود که برخی گزاره های اعتقادی، اخلاقی و عملی را در بر می گیرد. این معنا، با موارد کاربرد کلمه «دین» در فارسی( مثلا، دین اسلام، دین مسیحیت و...) بیشتر سازگاری دارد
در قرآن کریم نیز، هرچند به معنای جزا و پاداش مانند: «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (حمد،4)و اطاعت، مانند: « أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ »(زمر،11) است، ولی در مورد شریعت و آیین کیش نیز بسیار به کار رفته است مانند:«
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً...»(شوری،13) و «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون،6).

ب) گاه نیز دین به معنای پایبندی به شریعت و آیین و به سخن دیگر، تدین و دینداری است. این کاربرد میان دانشمندان غربی شیوع بیشتری دارد.باید توجه داشت وقتی از عنوان «روان شناسی دین» استفاده می شود، بیشتر تحقق دین در روان بشر و به سخن دیگر، تدین و دینداری منظور است.

2. روان شناسی دین را نباید با روان شناسی دینی[4] اشتباه گرفت.
در روان شناسی دین – که رشته ای فرعی از روان شناسی و مورد قبول همه است- روان شناسی به منزله مبنایی برای ارائه تفسیر از پدیدارهای دینی در نظر گرفته می شود و با توجه به تمامیت دین، به یک معنا تقلیل گرایانه
[5] است؛ بدین معنا که یک پدیده دینی، مثلا مراسم عزاداری، ممکن است هم تبیین روان شناختی داشته باشد و هم تبیین جامعه شناختی و هم تبیین هایی از انواع دیگر. [نگاه از پنجره روان شناسی به دین می باشد]

در مقابل، در روان شناسی دینی- که شاخه ای از علم دینی است- باورهای مذهبی به منزله اصل و منبع قرار می گیرند و روان شناسی در چارچوب آن سنت ایمانی جستجو می شود.[نگاه از پنجره دین به روان شناسی می باشد]




[/HR][3] religion
[4] Religious psychology
[5] معنای دیگری برای تقلیل گرایی(فروکاهش) متصور است: منحصر کردن واقعیت امری مثل دین، به نمودار روان شناختی آن، و نفی واقعیت عینی و بیرونی آن. به این معنا، فروید تقلیل گراست، ولی یونگ نیست.

فصل دوم: نظریه های روان شناسان درباره دین


تاریخچه روان شناسی دین

پیدایش رسمی روان شناسی دین به اواخر قرن نوزدهم بر می گردد، ولی تاملات روان شناختی درباره دینداری انسان، سابقه ای طولانی دارد. این تاملات
گاه جنبه توصیفی دارند، همانند کتاب های مقدس ادیان بزرگ[گرایش توصیفی رویکرد درون دینی دارد] و نیز کتاب های شبه دینی ای که برای تربیت معنوی تدوین شده اند؛ نظیر کتاب اعترافات[6] آگوستین قدیس[7] و نیز مثنوی مولوی و...به تبیین پیدایش دین می پردازند[گرایش تبیینی رویکرد برون دینی دارد و از بیرون به دین نگاه می کند]. این دو روند بنیادی در روان شناسی دین همواره از ویژگی های روان شناسی دین بوده اند.

سه سنت عمده در روان شناسی دین وجود دارد که هر دو گرایش فوق در آن ها قابل مشاهده است. این سه سنت عبارتند از:
سنت انگلیسی – آمریکایی،
سنت آلمانی،
و سنت فرانسوی.

ادامه دارد...


[/HR][6] Confessions
[7] Saint Augustin

سنت انگلیسی – آمریکایی

گرچه عناصر لازم برای پیدایش روان شناسی نظام مند دین در قرن هجدهم فراهم بود، ولی آثاری که به صراحت در پی بکار گیری اصول روان شناختی در حوزه دین و دینداری برآمد، تا یک قرن بعد به ظهور نرسید. این آثار، نشان از تلاقی عوامل شخصی، اجتماعی و فکری ای بود که در نهایت به این رشته انجامید که امروزه به روان شناسی دین معروف است.

[در سنت انگلیسی - آمریکایی تاکید بر کمیت می باشد، و نگاه سنجیدنی به پدیده دارند، مثلا سنجیدن میزان هوش]

مهم ترین افراد شاخص این سنت:
گالتون، هال، استارباک، لوبا، کو، ویلیام جیمز، جیمز پِرت.

ادامه دارد...

گالتون[8](1822-1911)بنیانگذار روان شناسی تفاوت های فردی است. او نخستین کسی بود که از روش آماری همبستگی در این زمینه استفاده کرد. بی شک مهم ترین پژوهش وی، تحقیق در مورد کارآیی عینی دعا و نیایش است. گالتون با توجه به نتایج این پژوهش، معتقد است داشتن زندگی همراه با دعا و نیایش و نیز هدف دعای دیگران قرار گرفتن، با برخورداری از منافع عینی قابل مشاهده، همبستگی ندارد. به همین ترتیب مقایسه نظام مند روحانیون برجسته پروتستان با دیگر افراد سرشناس، شواهدی به دست نمی دهد که زندگی همراه با تقوا و دینداری، فرد را از مزایایی عینی، نظیر سلامت و طول عمر بهره مند می کند. از سوی دیگر، گالتون تردیدی نداشت که دعا و نیایش، دارای آثار مثبت باطنی(غیر عینی) است.



[/HR][8] Galton, F.

استنلی هال[9] او در واقع بنیانگذار روان نشاسی دین در آمریکاست. و بنیانگذار تنها دانشکده روان شناسی دین در دانشگاه کلارک آمریکاست دو شاگرد برجسته وی ادوین استارباک و جیمز لوبا ایمان آوری را به عنوان نخستین موضوع تحقیق خود برگزیدند و بر سیر تکاملی دین در آمریکا تاثیرات بزرگی بر جای نهادند. آنان بر مطالعه تجربه هایی همچون ایمان آوری، دعا و حالت های عرفانی با کاربرد روش هایی مانند توزیع پرسشنامه، مصاحبه شخصی، زندگینامه خودنوشت، و دیگر روش های تجربی که قابل تجزیه و تحلیل، رده بندی و سنجش آماری اند، تاکید داشتند.


[/HR]Hall, G.S.[9]

ادوین استارباک[10] نخستین کسی بود که کتاب در این زمینه با نام روان شناسی دین منتشر کرد و در آن، نتایج تحقیق پنج ساله اش را در مورد همزمانی بین بلوغ، اسکیزو فرنی و رویکرد به دین، انتشار داد. و در این تحقیق همزمانی ایمان آوری با آغاز بلوغ را نشان داد. گرچه بروز واقعی زندگی معنوی غالبا به طور متعارف در خلال سال های رشد فیزیولوژیک و به ویژه، بلوغ جنسی رخ می دهد، اما استارباک تاکید دارد که این دوران، صرفا فرصت و موقع بیداری مذهبی است، نه علت آن. استارباک عمیقا معتقد بود با فهم و ارتقای شخصیت و منش کودک، می توان به تامین صلح جهانی و نجات بشریت کمک کرد. استارباک همواره این احساس را داشت که دین، یک راز است و علم هرگز همه ابعاد آن را نخواهد شناخت.



[/HR][10] Starbuck, E.D

جیمز لوبا[11] با سنت دینی دو جنبه دارد: از یک سو او در صدد بود نشان دهد تجربه عرفانی را می توان به صورتی رضایت بخش با فرآیندهای روانی – فیزیولوژیک تبیین کرد و از سوی دیگر، شواهدی گرد آورد، مبنی بر این که دانشمندانِ آگاه از چنین فرآیندهایی که در رشته تخصصی خود برجسته هستند، به خدای متشخص(انسان وار)[12] یا جاودانگی اعتقاد ندارند.
با این حال، او مادی گرای تمام عیار نبود که هیچ گونه حساسیتی به ارزش های معنوی نداشته باشد. در واقع او معتقد به میل ذاتی و فطری به نیکی و اخلاقی سطح بالاتر بود .


[/HR][1] Leuba, J.H.
[2] Personal

ویلیام جیمز [13] شناخته شده ترین روان شناس در گرایش توصیفی به دین است. او به جای نمونه گیری گسترده، از موارد نسبتا نادر به عنوان آزمودنی های اولیه خود بهره می گرفت و به جای جدول بندی و استنتاج آماری پرزحمت، از توانایی تشخیص و بصیرت استثنایی خود استفاده می کرد. با این حال، جیمز صرفا یک ناظر بی طرف نبود که به نفع توصیف جانبدارانه، تبیین تحوبل گرایانه را به کناری نهد.
کتاب انواع تجربه های دینی یکی از بزرگترین آثار کلاسیک در زمینه روان شناسی دین اثر جیمز می باشد.


[/HR][13] James, W.

سنت آلمانی
در حالی که در آمریکا، عمدتا روان شناسان، روان شناسی دین را پیشرفت دادند، در آلمان، این رشته بیشتر زمینه کار و در قلمروِ بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود.
[در این سنت تاکید بر کیفیت می باشد،به دین نگاهی عاطفی دارند، دین طریقت است نه شریعت]

مهم ترین افراد شاخص این سنت:
ویلهلم وونت، فروید، یونگ و اریکسون و...

ویلهلم وونت[14]
بنیانگذار روان شناسی تجربی به شمار می آید. گرچه در درونگری کنترل شده تجربی پیشگام بود، اما اعتقاد داشت فرآیندهای عالی تر روانی را که در نمادهای فرهنگی ای نظیر زبان، اسطوره و دین عینیت می یابند، تنها با استفاده از روان شناسی عامه(توده ها)
[15] می توان درک کرد. وی فنون روان شناسی فردی را که مورد استفاده آمریکایی هاست، برای هر نوع روان شناسی دین واقعی بی فایده می دانست.
وونت در صدد بود دین را از طریق بازسازی گذشته بعید آن و با مبنا قرار دادن فرآیندی تحولی تبیین کند که در حوادث ذهنی ابتدایی و غیر دینی ریشه دارد.

فروید[16] یونگ[17] و دیگر تحلیل گران
فروید، هر چند دین را «توهم»، «نِورُز جهان شمول» و «مخدر» می نامید و امیدوار بود «نوع بشر بتواند بر آن چیره شود»، ولی به تحقیق درباره رفتار دینی علاقه مند بود و چندین مقاله و سه کتاب درباره آن نوشته است.
یونگ، آدلر
[18] و دیگر هواداران نخستین نهضت تحلیل گری، مطالعات در باب دین را ادامه داده و غالبا ارزش روان شناختی و باورهای دینی را پذیرفته اند. کمک های آدلر به حوزه روان شناسی دین، ناچیز و از حیث نظری، نااستوار بود، ولی یونگ برخلاف فروید، به دلیل توجه جدی و همه جانبه اش به روان شناسی پدیدارهای دینی ممتاز است.
اریکسون
[19] وی از برجسته ترین شاگردان فروید است که خدماتی به روان شناسی دین کرده و نظریه مرحله ای اش در مسیر زندگی، ارزیابی مثبت تری از نقش دین در سلامت روانی به دست می دهد.
در بین کسانی هم که از آدلر جدا شدند و مکتب مستقل خویش را پایه نهادند، ویکتور فرانکل
[20] به دلیل «معنا درمانی» که رویکرد و رهیافت دینی دارد، برجسته تر از همه است.


[/HR][14] Wundt, W.
[15] Folk Psychohogy؛ روان شناسی اجتماعی اجتماعات اولیه و بی سواد.
[16] Freud, S.
[17] Jung, C. G.
[18] Adller, A.
[19] Erikson, E, H.
[20] Frankh, V.

سنت توصیفی آلمان
در سنت توصیفی، روش های گوناگونی از این قبیل به کار گرفته شده اند: زندگینامه ها، اسناد شخصی مختلف نظیر اعترافات، زندگینامه های خودنوشت، دفترچه های یادداشت، نامه ها، اشعار و نیز مصاحبه ها مقالات و انشاهای موظفی و دیگر وسایلی که می توانند نمودهای فردی تجربه های دینی را نشان دهد. وظیفه اصلی روان شناس، پس از جمع آوری این مواد و اطلاعات آغاز می شود. روان شناسان آلمانی به جای ارزیابی و استنتاج آماری که مورد توجه علاقه پژوهشگران آمریکایی است، از توصیف، تحلیل و طبقه بندی کیفی استفاده می کنند.
شناخته شده ترین مطالعات توصیفی آلمانی در خارج از محافل آلمان زبان، عبارت باشد از کتاب مفهوم امر قدسی
[21] و کتاب نیایش[22] اثر فریدریش هیلر[23] .
اتو در مقدمه کوتاهی که بر ترجمه انگلیسی کتابش نوشته است، مقصود خود را از عامل غیر عقلانی در الوهیت یا دین، عنصر فراعقلانی یا همان جنبه شهودی، عرفانی و قلبی دین می داند، نه آن که دین حاوی عنصری خلاف عقل و عقل ستیز باشد. او تصریح می کند که مرادش از عامل غیر عقلانی در دین و الوهیت، به هیچ وجه ترویج و طرفداری از نابخردی و خردناگرایی نیست که مُد زمانه شده است، بلکه مقصودش مخالفت با مفهومی کردن دین در برابر تجربه ناب روحانی از دین است. پس، اتو ضد فلسفه یا حتی عقل گرایی نیست، بلکه سعی در نیامیختن فلسفه با دین دارد.


[/HR][21] این کتاب را آقای همایون همتی، با همین عنوان به فارسی ترجمه کرده است(The Idea of the Holy).
[22] Prayer
[23] Heiler, F.
موضوع قفل شده است