جمع بندی چرا خداوند نمی خواهد لو برود؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند نمی خواهد لو برود؟

بسم الله الرحمن الرحیم



با سلام، بنده پس از تحقیق در اینترنت و تفکر آخرش به این نتیجه رسیدم که خداوند اگر میخواست خیلی راحت همه انسان ها را هدایت میکرد ولی چیزی که هست انگار خداوند نمیخواد دستش رو بشه و همه هدایت بشن، انگار میخواد سرگردان بمونیم، میخواستم دلیل اینو بدونم.


مساله ای هم که به تجربه بهش رسیدم اینه که وقتی ما خداوند رو اطاعت میکنیم و بهش تمایل نشون میدیم دل مارو روشن میکنه ولی وقتی گناه میکنیم و نسبت به خداوند کوتاهی میکنیم اون هم مارو سرگردان و گمراه میکنه، آیا چنین برداشتی درسته ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
اگر خدا می خواست همه انسان را از روی جبر و بدون نقش داشتن انسان ها هدایت می کرد می توانست و هیچ کاری هم برای خدا نداشت : «وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا»(سجده 13)
اما آیا همچنین هدایتی ارزشی برای انسان داشت و آیا همچنین بهشت رفتنی برای او یک امتیاز به حساب می آید؟
نکته مهم این جاست که انسان را با تمام ظرفیت هایش بشناسیم و بدانیم که خدا از روی عبث این انسان را با این همه امتیاز خلق نکرده است و اگر او را از مدار دارایی هایش خارج کند در خلق این دارایی ها کار لغوی انجام داده است.
خدا انسان را موجودی مختار خلق کرده است تا با این قدرت اختیار در جدال بین عقل و شهوت و غضب یا عقل را بر شهوت و غضب سلطه دهد و راه سعادت را بپیماید و یا شهوت و غضب را بر عقل مسلط کند و گرفتار نفس شود و اختیاری راه شقاوت را بپیماید «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(انسان 3)
و در عرصه بیرونی یا تبعیت از پیامبران و رسل الهی بکند و یا تبعیت شیطان را.
این دارایی انسان که در بین موجودات او را از همه برتری داده و باعث برتری انسان بر همه موجودات حتی ملائک شده که باعث سجده آنها به انسان می شود:
«وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدين‏»(اعراف11)
و این آفرینش باعث تبریک خدا به خودش شده است تبریکی که برای آفرینش ملائکه خدا به خود نگفته است:
«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏» (مومنون 14)
این انسان می خواهد در این مسیر خلیفه و جانشین خدا در زمین گردد:
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»(بقره30)

حال اگر خدا این انسان را با این ظرفیت عظیم و کاربرد های عجیب که می خواهد خلیفه خود در زمین قرار دهد از مسیر اصلی خود یعنی اختیار و عمل اختیاری خارج کند و او را در هدایت مجبور سازد و همه را به هدایت نهایی خود برساند بدون این که او از راه اختیار به آن برسد این کار لغو و کار ناحسابی است که از خدا سر نخواهد زد .
بلکه یک انسان که با اختیار خود به قرب الهی برسد و مراتب کمال را طی کند بهتر از هزاران انسان است که بدون اختیار به این درجه برسند.
این حقیقت را خدا در جای جای قرآن متذکر می شود که اگر خدا می خواست همه مردم را یک امت واحده و در راه هدایت قرار دهد می توانست ولی خدا از آزمایش بشر قصد هایی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
«ً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏» (مائده48)
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين‏» (هود 18)

خدا انسان را خلق کرد با این همه ظرفیت و دارایی که مهم ترین آنها اختیار داری انسان است و خدا این دارایی او را از او به هدایت اجباری سلب نمی کند.
خدا از این که انسان را مختار خلق کرده هدف هایی داشته که این هدف ها در طول هم می باشند که قرآن به آنها اشاره می فرماید:
1) امتحان و آزمایش انسان ها
«الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ » (ملک 2)
این امتحان و ابتلاء در مورد انسان ها نیز هر کدام فلسفه خاص خود را دارد که مهم ترین آنها بروز و ظهور ظرفیت های درون نهفته انسان است خدا با آزمایش های مختلف انسان او را در موقعیتی قرار می دهد که انسان با سعی و تلاش و کوشش خود آن دارایی ها و توانمندی های اختیاری خود را بروز و ظهور می دهد.
2) عبادت
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏»
خدا انسان را خلق کرد تا او از روی میل و رغبت و آگاهی و از روی اختیار به سوی خوبی ها و کمال نیل کند و بهترین این راه ها عبادت کمال مطلق مبدء هستی است.
3) رحمت الهی
اصلا خدا انسان را خلق کرد که به او رحمت برساند
این سه هدف خلقت در طول همند به این معنا که خدا انسان ها را آزمایش می کند که در بستر آزمایش، حقیقت عبودیت انسان متجلی می گردد . انسان با عبادت پروزدگار آن هم از روی اختیار ظرفیت های معنوی خود را فتح کرده و کمالات وجودی را کسب کرده و با این کسب اختیاری کمالات به قرب الهی نائل می آید که این اوج رحمت الهی است.

پس هدایت اجباری همگان هیچ لطفی برای انسان نداشته و هیچ متیازی برای او نخواهد بود و خدا با خلق انسان مختار او را به رحمت خود به کمال می رساند که اگر این رسیدن از روی اجبار باشد دیگر انسان با دارایی های خود نخواهد بود بلکه یک موجودی مثل ملک است که اختیاری نخواهد داشت.

به من بیاموز;813983 نوشت:
مساله ای هم که به تجربه بهش رسیدم اینه که وقتی ما خداوند رو اطاعت میکنیم و بهش تمایل نشون میدیم دل مارو روشن میکنه ولی وقتی گناه میکنیم و نسبت به خداوند کوتاهی میکنیم اون هم مارو سرگردان و گمراه میکنه، آیا چنین برداشتی درسته ؟

درست است
هدایت و ضلالت ما انسان ها با اختیار خودمان محقق می شود و خدا راه این هدایت را به ما نشان می دهد. و همچنین مسیر ضلالت و گمراهی را نیز نشان خواهد داد.
و اگر ما مسیر هدایت را بپیماییم قطعا توفیق الهی با ما یار خواهد بود و اگر مسیر ضلالت را بپیماییم خذلن الهی دچار ما خواهد شد
و این همان چیری است که شما فرمودید.

سوال:
خداوند اگر میخواست خیلی راحت همه انسان ها را هدایت میکرد ولی چیزی که هست انگار خداوند نمیخواد دستش رو بشه و همه هدایت بشود، انگار خدا می خواهد سرگردان بمونیم، میخواستم دلیل اینو بدونم.

پاسخ:
اگر خدا می خواست همه انسان را از روی جبر و بدون نقش داشتن انسان ها هدایت می کرد می توانست و هیچ کاری هم برای خدا نداشت : «وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا»(1)
اما آیا همچنین هدایتی ارزشی برای انسان داشت و آیا همچنین بهشت رفتنی برای او یک امتیاز به حساب می آید؟
نکته مهم این جاست که انسان را با تمام ظرفیت هایش بشناسیم و بدانیم که خدا از روی عبث این انسان را با این همه امتیاز خلق نکرده است و اگر او را از مدار دارایی هایش خارج کند در خلق این دارایی ها کار لغوی انجام داده است.
خدا انسان را موجودی مختار خلق کرده است تا با این قدرت اختیار در جدال بین عقل و شهوت و غضب یا عقل را بر شهوت و غضب سلطه دهد و راه سعادت را بپیماید و یا شهوت و غضب را بر عقل مسلط کند و گرفتار نفس شود و اختیاری راه شقاوت را بپیماید «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(انسان 3)
و در عرصه بیرونی یا تبعیت از پیامبران و رسل الهی بکند و یا تبعیت شیطان را.
این دارایی انسان که در بین موجودات او را از همه برتری داده و باعث برتری انسان بر همه موجودات حتی ملائک شده که باعث سجده آنها به انسان می شود:
«وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدين‏»(2)
و این آفرینش باعث تبریک خدا به خودش شده است تبریکی که برای آفرینش ملائکه خدا به خود نگفته است:
«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏» (3)
این انسان می خواهد در این مسیر خلیفه و جانشین خدا در زمین گردد:
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»(4)

حال اگر خدا این انسان را با این ظرفیت عظیم و کاربرد های عجیب که می خواهد خلیفه خود در زمین قرار دهد از مسیر اصلی خود یعنی اختیار و عمل اختیاری خارج کند و او را در هدایت مجبور سازد و همه را به هدایت نهایی خود برساند بدون این که او از راه اختیار به آن برسد این کار لغو و کار ناحسابی است که از خدا سر نخواهد زد .
بلکه یک انسان که با اختیار خود به قرب الهی برسد و مراتب کمال را طی کند بهتر از هزاران انسان است که بدون اختیار به این درجه برسند.
این حقیقت را خدا در جای جای قرآن متذکر می شود که اگر خدا می خواست همه مردم را یک امت واحده و در راه هدایت قرار دهد می توانست ولی خدا از آزمایش بشر قصد هایی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
«ً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏» (5)
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين‏» (6)

خدا انسان را خلق کرد با این همه ظرفیت و دارایی که مهم ترین آنها اختیار داری انسان است و خدا این دارایی او را از او به هدایت اجباری سلب نمی کند.
خدا از این که انسان را مختار خلق کرده هدف هایی داشته که این هدف ها در طول هم می باشند که قرآن به آنها اشاره می فرماید:

1) امتحان و آزمایش انسان ها
«الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ » (7)
این امتحان و ابتلاء در مورد انسان ها نیز هر کدام فلسفه خاص خود را دارد که مهم ترین آنها بروز و ظهور ظرفیت های درون نهفته انسان است خدا با آزمایش های مختلف انسان او را در موقعیتی قرار می دهد که انسان با سعی و تلاش و کوشش خود آن دارایی ها و توانمندی های اختیاری خود را بروز و ظهور می دهد.

2) عبادت
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏»(8)
خدا انسان را خلق کرد تا او از روی میل و رغبت و آگاهی و از روی اختیار به سوی خوبی ها و کمال نیل کند و بهترین این راه ها عبادت کمال مطلق مبدء هستی است.
3) رحمت الهی
اصلا خدا انسان را خلق کرد که به او رحمت برساند
این سه هدف خلقت در طول همند به این معنا که خدا انسان ها را آزمایش می کند که در بستر آزمایش، حقیقت عبودیت انسان متجلی می گردد . انسان با عبادت پروردگار آن هم از روی اختیار ظرفیت های معنوی خود را فتح کرده و کمالات وجودی را کسب کرده و با این کسب اختیاری کمالات به قرب الهی نائل می آید که این اوج رحمت الهی است.

پس هدایت اجباری همگان هیچ لطفی برای انسان نداشته و هیچ امتیازی برای او نخواهد بود و خدا با خلق انسان مختار او را به رحمت خود به کمال می رساند که اگر این رسیدن از روی اجبار باشد دیگر انسان با دارایی های خود نخواهد بود بلکه یک موجودی مثل ملک است که اختیاری نخواهد داشت.

پاورقی:
1- سجده13.
2-اعراف11.
3-مومنون 14.
4- بقره30.
5- مائده48.
6- هود 18.
7- ملک 2.
8- ذاریات 56.

موضوع قفل شده است