عمّار، عاشق بی‏قرار.!.

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عمّار، عاشق بی‏قرار.!.

هنر عشق
سخن از مردان خدا، چندان که شیرین و دل‏نواز است؛ خود هنری است که آموختن آن بسی دشوار و دقیق است. تاریخ، شاهد صادق هنرنمایی عاشقانی است که در پی دیدار محبوب، نه زر که سرفشاندند و گوی سبقت از رهپویان کم‏همّت ربودند. عاشقان شیدایی که در راه رضایت معبود یگانه خویش، تا اوج بندگی پرکشیدند و به معراج وصال یار رسیدند؛ عاشقان بی‏قراری چون عمار بن یاسر، او که صحیفه پرارزش عمرش، سرشار از نقش‏های صفا و اخلاص و مردانگی است و نهال راست‏قامت ایمانش به شکوفه‏های فضیلت‏های انسانی مزیّن است. کسی که در راه محبت خدا و اهل‏بیت علیهم‏السلام و پاسداری از مکتب اسلام، به تنهایی اجر صبر و جهاد و شهادت را به کف آورد و در این راه، تا جان خویش را فدا نکرد، از پای نایستاد. همو که دانای اهل‏بیت علیهم‏السلام ، حضرت صادق علیه‏السلام در وصفش فرمود: «خداوند بهشت فردوس را، مسکن و منزلگاه عمار قرار داده است». روحش در جوار اولیای الهی، متعالی و مسرور باد.
اجر صبر
صبر، شاهراه سیر الی اللّه‏ است و پروردگار متعال، صبرکنندگانِ بر مصیبت را مژده داده، می‏فرماید: «[ای پیامبر]، صابران را بشارت ده؛ آنان که در هنگامه بلا و مصیبت گویند: همانا ما از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت». صبر برای مجاهدان راه خدا، ظفرساز و مبارک است و عمار و خانواده او از همین طایفه‏اند. خانواده‏ای که جملگی به شرف شهادت در راه محبوب نایل شدند. عمار، اولین کسی است که خود، پدرش و مادرش در راه اسلام به شهادت رسیدند و پدر و مادرش، نخستین شهدای اسلام‏اند. آنان در زیر سخت‏ترین شکنجه‏ها، دست از هدف والای خویش برنداشتند؛ چندان که صبر از صبوریشان در آزرم شد. سمیه و یاسر، پدر و مادر عمار در زیر عذاب و شکنجه قریش جان باختند و پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چون حال ایشان را بدید، فرمود: «ای خاندان یاسر، شکیبایی کنید، همانا میعادگاه شما بهشت جاوید است».
محبت اولیاء
دوستی دوستان خداوند، راهی برای جلب محبت و دوستی پروردگار است و از این رو، در معارف دینی جایگاهی والا و ارزشمند دارد. حضرت امام سجاد علیه‏السلام در این‏باره می‏فرمایند: «پروردگارا، من [هم] محبت تو را خواستارم و [هم] محبت کسانی را که دوستدار تواند». آنجا که محبوب آدمی برترین آفریده خدا، حضرت محمد مصطفی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باشد، ارزش این دوستی و محبت در وصف نیاید و در وهم نگنجد، چنانکه برگ‏های کتاب تاریخ، به نام و نشان اصحابی مزین است که پروانه‏وار گرد شمع وجود آن حضرت می‏گشتند و از انوار محبت ایشان گرمی و روشنایی می‏جستند و عمار، یکی از ایشان است که نبی مکرم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله محبت خویش را بدو اظهار می‏فرمود. حضرت امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: روزی عماریاسر به خدمت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمد و اجازه ورود طلبید، آن حضرت چون صدای عمار را شنید فرمود: «آفرین! آفرین! پاکِ پاک زاده را اجازه ورود بدهید».
ایمان و اطمینان
پذیرش حق و حقیقت، آن گاه که با یقین و اطمینان قلبی همراه باشد، موجب صفای روح و جلای باطن است و می‏تواند که وسیله پیشرفت روحی آدمی و سیر منازل انسانیت شود. عمار یاسر، داستان پذیرش ایمان خویش را چنین نقل می‏کند: روزی به خدمت محمدمصطفی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رفتم، در حالی که نسبت به ایشان شکی در دلم رخنه داشت. گفتم: ای محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، تا آن گاه که قلبم به شما درشک است، راهی برای تصدیق [نبوت] شما برایم وجود ندارد، آیا در این باره دلیلی داری؟ حضرت فرمود: آری، چون به منزل خویش بازگشتی، سنگ‏ها و درختان را از نبوت من بازپرس تا به پیامبری من نزد تو شهادت دهند. عمار گوید: بازگشتم و دیدم سنگ و درختی نماند، مگر آن که در پاسخ سؤالم، بر صدق نبوت پیامبر، گواهی داد؛ پس صادقانه به او ایمان آوردم.
کتمان ایمان
هنگامی که یاسر و سمیه، پدر و مادر عمار زیر شکنجه‏های مشرکان، مظلومانه به شهادت رسیدند، وی برای رهایی و خلاص از بند دشمنان، به ظاهر آن‏چه را آنها از وی طلب می‏کردند، بر زبان جاری ساخت و آزاد شد. این خبر به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رسید و عده‏ای گفتند: عمار [با این کار] کافر شده است. اما پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: هرگز! سرتاپای عمار را ایمان به خدای متعال پرکرده وایمان با خون و گوشت او آمیخته است. پس از مدتی، عمار در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، به خدمت حضرت رسید و از این که به اجبار به خواسته مشرکان در ستودن بت‏ها تن داده بود، اظهار ندامت کرد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دست‏های مهربان خویش بر چشمان عمار کشید و فرمود: «اگر ایشان با تو دشمنی کردند، [باری] تو نیز با وجود آنچه گفتی، به دشمنی ایشان برخیز».
بهشت، در شوق عمّار
شوق به بهشت، عامل مهمی در سیر انسان به سوی خدای رحمان و فرار او از شر شیطان به شمار می‏آید. در این میان، خوشا حال آنانی که بهشت مشتاق دیدارشان است و بی‏صبرانه انتظار قدوم آنان را می‏کشد و عمار یکی از ایشان است؛ چنان که در روایتی، امام علی بن ابیطالب علیه‏السلام به پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عرض کرد: ای پیامبر خدا، [به ما خبر رسیده که [شما فرموده‏اید بهشت مشتاق سه کس می‏باشد، آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: «تو که اولین آنانی، سلمان فارسی...، و عمّار یاسر که در جنگ‏ها و مشکلات همراه تو خواهد بود، جنگی نیست، جز اینکه عمار در کنار توست. خیر او فراوان، نور [جانش [فروزان و اجر و پاداشش بسیار است».

عمّار، شاگرد واقعی مکتب اسلام
آن کس که بیشتر در کسب فضیلت و به دست آوردن صفات اخلاقی و روحانی بکوشد، انوار عشق و معرفت بر دل و جانش می‏تابد و بیشتر مورد محبت و عنایات پروردگار قرار می‏گیرد، تا بدان‏جا که عملی از او سر نمی‏زند، جز آنکه رضایت خداوند در آن است و کاری را دشمن نمی‏دارد، مگر آن‏که آن کار مورد غضب و دشمنی خالق متعال باشد. چنین انسانی، مقامی برتر از ملائک خواهد یافت که به دست و اختیار خویش، رنج طاعت بر جان خریده و در بهای آن رضایت محبوب به کف آورده است. عمار یاسر، از کسانی است که به واسطه شاگردی واقعی و عاشقانه در مکتب پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و علی علیه‏السلام به چنین معرفتی دست یازید تا بدانجا که پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره وی فرمود: «عمار همراه حق، و حق نیز همراه عمار است، هر جا که باشد». نیز در روایتی دیگر فرمود: «آن کس که با عمار به مبارزه و دشمنی برخیزد، خدا با او به دشمنی برخواهد خواست، و هر کس که عمار را به غضب آورد، خدا را به غضب آورده، و هر کس عمار را دشنام دهد، خدایش را دشنام داده است».
یار باوفای علی علیه‏السلام
در خیمه گاه محبت علی علیه‏السلام یاران وفاداری هستند که چشمان تیزبین تاریخ، در وفاداری و صداقت عاشقی آنان در شگفت است؛ یارانی که آن حضرت به داشتن ایشان مباهات می‏کرد و از اظهار جلالت و بزرگواری‏شان دریغ نمی‏ورزید. آن امام عارفان در پاسخ شخصی که از ایشان درخواست کرد تا یاور همیشگی‏اش، عمار یاسر را توصیف کند فرمود: «عمار کسی است که خداوند گوشت و خونش را از این‏که در آتش بسوزد یا حتی گرمای آتش به آن برسد، محفوظ داشته است». محبت عمار نیز به آن حضرت در همراهی دمادمش با مولای خویش به خوبی جلوه‏گر است. اشتیاق او را به وفاداری و پاسداری از مکتب علوی، می‏توان از سخنانش در هنگامه صفین فهمید: «پروردگارا، اگر بدانم که رضایت تو در آن است که خویش را از بلندای کوه به پایین پرت کنم یا در آتش بسوزانم، حتما خواهم کرد. [پروردگارا]، من با شامیان جز برای خشنودی تو نمی‏جنگم و امید آن دارم که دست خالی ام نگذاری، حال آنکه وصل و دیدار تو آرزوی من است».
پرواز جان‏گداز
نهم ماه صفر سال 37 هجری، هنگامی که لشکر امام علی علیه‏السلام با لشگر معاویه در رزم بود، عمار یاسر در 74 سالگی، حمله‏هایی بر صف دشمن می‏کرد که هیچ جوانی در آن روزگار نکرد و هم‏چنان که می‏غرید و می‏جنگید، ندا در می‏داد که: «ای مردم، این پرچمی که با معاویه است، همان است که پدرش [ابوسفیان] و خود او در میان مشرکان در بدر حنین و احد، برابر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برافراشتند و امروز نوبت چهارم ایشان است. مرا امروز خواهند کشت. چون کشته شوم، با جامه و لباسم در قبرکنید و امیرمؤمنان علی را یاری کنید که فردا در قیامت، شیعیان او رستگاران‏اند». پس مجروح و زخم خورده بر زمین افتاد. قبل از شهادتش کاسه شیری برایش آوردند. چون نگاهش بدان افتاد، لبخندی زد و گفت: «دوستم رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به من خبرداده بود که آخرین آشامیدنی تو از دنیا، جرعه‏ای شیر است». پس چون جرعه‏ای بنوشید، بر زمین افتاد و روح پاکش از قفس دنیا رهید و به ملکوت اعلی پیوست.
مصیبت علی علیه‏السلام در شهادت عمار
شب هنگام در سکوت و تاریکی، گام‏های سنگین و رنجور اولین مظلوم عالم، امام علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام در حالی که گویی کوهی از داغ و مصیبت برسینه‏اش نهاده بود، آرام آرام بر زمین قرار می‏گرفت و چون بر بالین یار باوفای خویش رسید، گام هایش از حرکت بازماند. بر زمین نشست و سر عاشق جان‏باز خویش را بر دامن گرفت و گریست و بر مصیبت جانکاه از دست دادن یار همیشگی خویش این‏گونه ناله سر داد: «انا للّه‏ و انّا الیه راجعون، آن کس که شهادت عمار، مصیبتی برایش نباشد، از اسلام و مسلمانی‏اش بهره‏ای نیست، صلوات خدا بر عمار باد». آن گاه فرمود: «هان! ای مرگ، که هرگز از من جدا نیستی، مرا دریاب و شادم نما که تمام دوستانم را از من گرفتی. تو را نسبت به آنان که دوستشان می‏دارم، مضر می‏بینم که گویی از هر راه به ایشان روی نموده‏ای و قصد ایشان داری

موضوع قفل شده است