جمع بندی آیا سوال از چرایی مقامات ائمه علیهم السلام مساوی است با کفر و شرک؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا سوال از چرایی مقامات ائمه علیهم السلام مساوی است با کفر و شرک؟

با سلام خدمت اساتید گرامی

در باب شناخت امام مطالب و احادیث زیادی وجود دارد که انسان با خواندن آنها مجاب به گردن نهادن به درگاه ائمه اطهار علیهم السلام شده و پیروی تام را سرلوحه خود قرار می دهد ولی از آنجایی که خداوند به انسان عقل و درک و قدرت تحلیل داده و تا مطلبی منطقا برایش جا نیفتد قلبا نمی تواند منقاد کامل گردد وقبول کردن مسائل به صورت تعبدی زیاد قابل اتکال ، مخصوصا در گردنه های صعب العبور شبهات آخرالزمان نیست ، و از طرفی مقام و اختیارات ائمه معصومین درعالم آنقدر رفیع و وسیع است که هر صاحب ذوقی اجازه میدهد از خود بپرسد چرا و چطور و چگونه ایشان به این مقام رفیع دست یافته اند تا با شناخت بهتر از ایشان بتواند پیرو بهتری برای ایشان باشند ، ولی در بعضی احادیث شاهدیم که ائمه اطهار پیروان خود را از سوال در مورد اینکه چرا و چطور و چگونه خدا ایشان را به این مقام انتخاب کرده نهی نموده اند و حتی مطرح کردن اینگونه سوالات را مساوی کفر و شرک قرار داده اند .
برای مثال در حدیث شریف " شناخت امیر المومنین به نورانیت " حضرت امیر علیه السلام پس از شرح مقامات خود برای سلمان و ابوذر می فرمایند : وَ لَو قالَ قائِلٌ: لِمَ وَ کَیفَ وَ فِیمَ؟ لَکَفَرَ وَ أَشرَکَ، ِلأَنَّهُ لا یُسأَلُ عَمَّا یَفعَلُ وَ هُم یُسأَلُونَ یعنی اگر کسی ( بعد از شرح این مقامات برای خود و ائمه ) سوال کند چرا و چگونه و در چه جهت؟ کفر ورزیده و مشرک شده است . چه اینکه از خدا حساب نمی کشند و او سوال می کند ( و حساب می کشد) (الأنبياء/23)
سوال: چرا ائمه اطهار علیهم السلام با گفتن این جملات تهدید آمیز راه را بر تفکر و سوال پیروانشان بسته اند؟ اگر مقام ایشان برحق است ( که حتما اینچنین است ) با پاسخ منطقی دادن به سوالات آنها این حقانیت بیشتر تبیین میگردد.
مطلب دیگر اینکه کفر و شرک هرکدام تعریف مشخص و خاص خود را دارند اگر کسی علت و چگونگی صعود ائمه اطهار علیهم السلام به مقامات رفیع را مورد پرسش قرار دهد و واقعا منظورش کسب آگاهی از مقامات ایشان باشد که بتواند با این آگاهی پیرو و شیعه بهتری باشد ، چرا با این سوال خدا را منکر شده یا برای خدا شریک قائل شده است؟
البته فردی می گفت منظور ، " سوال انکاری "است یعنی وقتی منجر به کفر و شرک می شود که با این سوال قصدش انکار اصل آن باشد . ولی از متن حدیث و احادیث دیگر چنین استنباطی را نمیتوان کرد و برعکس مطلق سوال مساوی کفر و شرک انگاشته شده است.
با سپاس فراوان

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial"][="Blue"]سلام عليكم

روايتي كه جنابعالي از بحار الانوار ذكر فرموديد، سند مشخصي ندارد تا جايي كه خود مرحوم مجلسي در انتهاي حديث ميفرمايد: لو صح صدور الخبر عنه ع؛ اگر صدور چنين حديثي از امير المومنين(ع) اتفاق افتاده باشد... يعني ايشان كه راوي حديث است نيز با شك و ترديد از سند آن صحبت ميكند و در ديگر كتب معتبر هم ذكري از اين حديث نيست.

از طرفي در بسياري از روايات منظور از كفر و شرك، كفر و شرك اصطلاحي نيست كه شخص از جرگه مسلمين خارج شود. بلكه در بسياري از موارد منظور كفر از حق است. كفر به معناي پرده و حجابي است كه مانع از رسيدن به حق ميگردد.
به عنوان مثال واژه «کفر» در کتاب شریف بحار الانوار در بیش از پنج هزار مورد، با شکل ها و صیغه های گوناگون به کار گرفته شده است.
گاهي به معناي انکار یگانگی خداوند یا برخی صفات او ، یا شک در آنها؛ مانند: «من قال بالتشبیه و الجبر ، فهو کافر»؛ هر كس قائل به جبر و تشبيه باشد كافر است.
گاهي به معناي انکار نبوت عامه یا خاصه آمده است. مانند: « من رد کتاب الله ، فهو کافر»؛ هر كس كتاب خدا را رد كند كافر است.
زماني به معناي انکار معاد یا برخی از خصوصیات آن است. مانند: « من قال بالتناسخ فهو کافر»؛ هر كس قائل به تناسخ باشد كافر است.
در برخي موارد در مورد انکار امامت بكار رفته است. چرا كه معنای لغوی کفر، پوشاندن است، قهرا پوشاندن یکی از حقایق مهم دین؛ یعنی امامت و رهبری الهی دوازده امام معصوم(ع) تا قیامت، مصداق کفر است.
در مواردي نيز اين واژه در ارتکاب معصیت بكار گرفته شده است. روشن است که این درجه از کفر با کفر به معانی قبل تفاوت زیادی دارد. احادیث پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) گناهان فراوانی را در حکم کفر دانسته اند؛ از جمله : جرات بر ارتکاب گناهان کبیره ، بدعت گذاری ، لواط ، ترک نماز و ...

بنابراين با صرف نظر از ضعف سند اين روايت، استعمال كفر در اينگونه روايات به معناي اصطلاحي آن نيست، بلكه چون چگونگي اين مقامات براي غير معصوم(ع) پوشيده است ممكن است باعث انكار آن شود. چرا كه فهم چگونگي و چرايي اين مقامات براي هر كسي قابل دست يابي نيست.[/]

عامل;812633 نوشت:
بنابراين با صرف نظر از ضعف سند اين روايت، استعمال كفر در اينگونه روايات به معناي اصطلاحي آن نيست، بلكه چون چگونگي اين مقامات براي غير معصوم(ع) پوشيده است ممكن است باعث انكار آن شود. چرا كه فهم چگونگي و چرايي اين مقامات براي هر كسي قابل دست يابي نيست.

با تشکر از جواب شما
درمورد مشابه مانند تفکر در مورد ذات خدا روایاتی که از پیامبر و ائمه(علیهم السلام) در این باره رسیده است به خوبی روشن میشود که فرموده ‏اند: درباره‏ ی ذات خدا فکر نکنید (که به جایی نمیرسید بلکه از این راه ممکن است شیطان سوء استفاده کرده و شما را منحرف سازد). اما درباره‏ی نعمتها و آثار عظمت او فکر کنید (تا هر ساعت به معرفت و ایمان شما افزوده گردد).
خب نگاه کنید در اینجا هم معصوم ما را از تفکر نهی کرده ولی خیلی منطقی دلیل آنرا گفته که چون به جایی نمی رسیم و هیچ تهدید به کفر و شرک هم نشده واگر دلیلی که شما گفتید می بود ، حضرت علی هم می توانست بگوید در مورد چرایی مقام ما سوال نکنید چون به جایی نمی رسید
در هر صورت جوابتان بنده را قانع نکرد
با تشکر مجدد

[="Arial"][="Blue"]

hosain.nor;812884 نوشت:
درمورد مشابه مانند تفکر در مورد ذات خدا روایاتی که از پیامبر و ائمه(علیهم السلام) در این باره رسیده است به خوبی روشن میشود که فرموده ‏اند: درباره‏ ی ذات خدا فکر نکنید (که به جایی نمیرسید بلکه از این راه ممکن است شیطان سوء استفاده کرده و شما را منحرف سازد). اما درباره‏ی نعمتها و آثار عظمت او فکر کنید (تا هر ساعت به معرفت و ایمان شما افزوده گردد).
خب نگاه کنید در اینجا هم معصوم ما را از تفکر نهی کرده ولی خیلی منطقی دلیل آنرا گفته که چون به جایی نمی رسیم و هیچ تهدید به کفر و شرک هم نشده واگر دلیلی که شما گفتید می بود ، حضرت علی هم می توانست بگوید در مورد چرایی مقام ما سوال نکنید چون به جایی نمی رسید
در هر صورت جوابتان بنده را قانع نکرد

سلام عليكم
تا زماني كه سند حديثي ثابت نشده بحث در مورد دلالت آن فايده ندارد. جواب اوليه اين سوال بدون سند و مدرك بودن روايت است.
از طرفي تفكر در چگونگي آن مقامات و چرايي آنها از عهده غير معصوم خارج است و همين به جايي نرسيدن ممكن است سر از انكار در آورد.
لذا در اينگونه موارد بر فرض اثبات روايت، ما فقط ملزم به قبوليم نه تفحص.
موفق باشيد.[/]

سلام.شاید معرفی این تاپیک بی جا نباشه:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54900
من در تاپیک بالا سوالی در مورد ائمه پرسیدم که واقعا برام شبهه شده و یک زره ایمانی که می تونستم به ائمه داشته باشم هم تقریبا گرد و غبار گرفته.تاپیک هم بی جواب رها شده.

سوال:
آيا سوال از چرايي و چگونگي مقامات اهل بيت(علیهم السلام) مستلزم كفر يا شرك است؟

پاسخ:
اين مطلب تنها در روايتي(1) از امير المومنين(علیه السلام) توسط مرحوم مجلسي در بحار الانوار نقل شده كه البته سند مشخصي ندارد تا جايي كه خود مرحوم مجلسي در انتهاء حديث ميفرمايد: لو صح صدور الخبر عنه ع...؛ اگر صدور چنين حديثي از امير المومنين(علیه السلام)صحيح باشد... يعني ايشان كه راوي حديث است نيز با شك و ترديد از سند آن صحبت ميكند و در ديگر كتب معتبر هم ذكري از اين حديث نيست.
با صرف نظر از مستند نبودن حديث مذكور، امير المومنين
(علیه السلام) دليل سوال نپرسيدن از مقامات ايشان را آيه شريفه: لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ(2)[خداوند] در آن چه انجام مى‏دهد بازخواست نمى‏شود و آنان [انسان‏ها] بازخواست مى‏ شوند.، بيان ميكند.

در ذيل اين آيه شريفه حضرت آيت الله مكارم ميفرمايد:
ما دو گونه سؤال داريم، يك نوع سؤال، سؤال توضيحى است كه انسان از مسائلى بي خبر است و مايل است حقيقت آن را درك كند، حتى با علم و ايمان به اينكه كار انجام شده كار صحيحى بوده باز مى‏خواهد نكته اصلى و هدف واقعى آن را بداند،

اينگونه سؤال در افعال خدا نيز جائز است، بلكه اين همان سؤالى است كه سرچشمه كاوشگرى و پژوهش در جهان خلقت و مسائل علمى محسوب مى‏شود، و از اين گونه سؤالات چه در رابطه با عالم تكوين، و چه تشريع ياران پيامبر و امامان بسيار داشتند.

اما نوع ديگر سؤال، سؤال اعتراضى است، كه مفهومش اين است عمل انجام شده نادرست و غلط بوده، مثل اينكه به كسى كه عهد خود را بى‏ دليل شكسته مى‏گوئيم تو چرا عهدشكنى مى‏كنى؟ هدف اين نيست كه توضيح بخواهيم بلكه هدف آنست كه ايراد كنيم.(3)

بنابراين ظاهرا منظور حضرت امير(علیه السلام)سوال اعتراضي است نه سوال توضيحي. از طرفي چگونگي اين مقامات براي غير معصوم(علیه السلام) پوشيده است و سوال از آن ممكن است باعث انكار آن شود. چرا كه فهم چگونگي و چرايي اين مقامات براي هر كسي قابل دست يابي نيست.

همچنين در بسياري از روايات منظور از كفر و شرك، كفر و شرك اصطلاحي نيست كه شخص از جرگه مسلمين خارج شود. بلكه در بسياري از موارد منظور كفر از حق است. كفر به معناي پرده و حجابي است كه مانع از رسيدن به حق ميگردد.

به عنوان مثال واژه «کفر» در کتاب شریف بحار الانوار در بیش از پنج هزار مورد، با شکل ها و صیغه های گوناگون به کار گرفته شده است. گاهي به معناي انکار یگانگی خداوند یا برخی صفات او، گاهي به معناي انکار نبوت عامه یا خاصه، زماني به معناي انکار معاد یا برخی از خصوصیات آن، در برخي موارد در مورد انکار امامت، در مواردي نيز اين واژه در ارتکاب معصیت بكار گرفته شده است.

بنابراين اولا روايت سند نداشته و ثانيا بر فرض چشم پوشي از سند روايت، منظور حضرت(علیه السلام) سوال توضيحي و حقيقي نيست بلكه سوال اعتراضي و انكاري منظور است.


[/HR]1. بحار الأنوار ؛ ج‏26 ؛ ص6.
2.
(انبياء/23)؛
3. تفسير نمونه، ج‏13، ص: 386.

موضوع قفل شده است