جمع بندی آیا در مورد حکمت معجزه ای خاص، می توانم از خدا یا ائمه علیهم السلام جوابی بگیرم؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در مورد حکمت معجزه ای خاص، می توانم از خدا یا ائمه علیهم السلام جوابی بگیرم؟

سلام
حقیقتش در سال 85-86 یه معجزه ای از طرف امام رضا (ع) برام اتفاق افتاده بود که البته نیمه کاره رها شد و برام فایده ای جز حسرت نداشت.
موضوع از این قرار بود که چند سال قبلش (سال 79) در مشهد از امام (ع) سر دعا، همسری رویایی و ایده آل با صلاحدید خودشون رو برای آینده ام درخواست کرده بودم و به صورت ناگهانی اون فرد وارد زندگیم شد و همکلاسی دوران دانشگاهم شد و بنده کمی ضعف ایمانی داشتم و در نهایت نتونستم به سمتشون برم و با ایشون ازدواج کنم و ایشون هم با فرد دیگری ازدواج کرد. البته سعی کردم، ولی خوب نشد! وقتی من سمت ایشون می رفتم تا در مورد علاقه صحبت کنم، ایشون به بنده سر بهانه های مختلف جواب رد می دادند و وقتی فکراشونو می کردند و به بنده چراغ سبز نشون می دادند، بنده از روی ضعف ایمانی و ترس از ورود به یه جریان مهم و غرور و ... بی اعتنایی می کردم.

در مورد اطمینانم از اینکه فرد مد نظر همون آدم بود یا نه، اون زمان شبی بعد از نماز عشا سر سجده از خدا خواهش کردم حکمت این موضوع رو به من بگه که اون فرد کی هست و همون شب خواب مشهد و ضریح امام (ع) رو دیدم و فرد مد نظر جلوی ضریح بود و بعد از بیداری فهمیدم این موضوع به دعای مد نظر ربط داره.

حالا از شما می پرسم:
آیا واقعا راهی هست که به صورت سوالی جوابی، حکمت موردی همچون اینو از خدا یا ائمه علیهم السلام بپرسم و خدا یا ائمه پاسخگوی من برای درک حکمت باشه؟
چون حقیقتش بعد از چند سال هنوز درگیری فکریشو دارم. مخصوصا که دیگه نمی تونم با هیچ کسی ازدواج کنم. چون مورد مد نظر تاثیر روحی بدی روی من گذاشته و از طرفی دیگه نمی تونم به راحتی از کسی خوشم بیاد.
ممنون.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

++Hadi++;811057 نوشت:
سلام
حقیقتش در سال 85-86 یه معجزه ای از طرف امام رضا (ع) برام اتفاق افتاده بود که البته نیمه کاره رها شد و برام فایده ای جز حسرت نداشت.
موضوع از این قرار بود که چند سال قبلش (سال 79) در مشهد از امام (ع) سر دعا، همسری رویایی و ایده آل با صلاحدید خودشون رو برای آینده ام درخواست کرده بودم و به صورت ناگهانی اون فرد وارد زندگیم شد و همکلاسی دوران دانشگاهم شد و بنده کمی ضعف ایمانی داشتم و در نهایت نتونستم به سمتشون برم و با ایشون ازدواج کنم و ایشون هم با فرد دیگری ازدواج کرد. البته سعی کردم، ولی خوب نشد! وقتی من سمت ایشون می رفتم تا در مورد علاقه صحبت کنم، ایشون به بنده سر بهانه های مختلف جواب رد می دادند و وقتی فکراشونو می کردند و به بنده چراغ سبز نشون می دادند، بنده از روی ضعف ایمانی و ترس از ورود به یه جریان مهم و غرور و ... بی اعتنایی می کردم.

در مورد اطمینانم از اینکه فرد مد نظر همون آدم بود یا نه، اون زمان شبی بعد از نماز عشا سر سجده از خدا خواهش کردم حکمت این موضوع رو به من بگه که اون فرد کی هست و همون شب خواب مشهد و ضریح امام (ع) رو دیدم و فرد مد نظر جلوی ضریح بود و بعد از بیداری فهمیدم این موضوع به دعای مد نظر ربط داره.

حالا از شما می پرسم:
آیا واقعا راهی هست که به صورت سوالی جوابی، حکمت موردی همچون اینو از خدا یا ائمه علیهم السلام بپرسم و خدا یا ائمه پاسخگوی من برای درک حکمت باشه؟
چون حقیقتش بعد از چند سال هنوز درگیری فکریشو دارم. مخصوصا که دیگه نمی تونم با هیچ کسی ازدواج کنم. چون مورد مد نظر تاثیر روحی بدی روی من گذاشته و از طرفی دیگه نمی تونم به راحتی از کسی خوشم بیاد.
ممنون.


سلام و تشکر@};-

قبل از پاسخ به سؤال اصلی شما در باره قضیه ای که نقل کردید گفتنی است: اولاً: نمی توان بطور قطع و یقین اذعان کرد که فردی که وارد زندگی شما شده، نتیجه همان دعا و خواسته شما در حرم امام رضا(ع) بوده است. ثانیاً: کرامتی که قرار است به لطف و عنایت اهل بیت (ع) در زندگی ما اتفاق بیفتد الزاماً و همیشه به یکباره رخ نمی نماید بلکه گاهی باید خودمان برای تحقق آن شرایطی را فراهم کرده و اسباب و لوازم آن را با تدبیر و رشد و تعالی بخشی استعدادهای معنوی خود فراهم آوریم. ثالثاً: عوامل بسیاری موجب می شود که انسان، گاهی رؤیایی را که مطلوبش است را ببیند، شرایط روحی و روانی و دغدغه مندی و تمرکز فکری روی یک مسأله به حصول این مطلوب کمک می کنند. رابعاً: همه خوابها تعبیر ندارند، بعلاوه کسی که می خواهد در باره خواب شما اظهار نظر کند باید علم تعبیر خواب بداند. از اینرو نمی توان بدون نظر کسی که اهلیت تعبیرخواب دارد، بین خوابی که دیده اید با آنچه بعنوان یک سؤال بدنبالش بوده اید ربطی برقرار کرد. و معمولاً ما در مواجهه با پدیده هایی اینچنینی به ظن و گمان متمسک می شویم که معمولاً بهره ای از حق ندارند. چنانکه می فرماید: [=book antiqua]"[=book antiqua] وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ؛ [=book antiqua]و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى ‏كنند [ولى‏] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏ نياز نمى‏ گرداند. آرى، خدا به آنچه مى ‏كنند داناست."(یونس/آیه 36)

بنابر این، شما بدون دلیل خیلی خودتان را درگیر مسأله ای کرده اید که برایتان اتفاق افتاده و به گمان اینکه معجزه ای را از کف داده اید زندگی تان را دچار اختلال کرده و با دستان خودتان فرصت های بعدی خود را زائل می کنید. شایان ذکر است چنین وضعیتی ممکن است برای بسیاری اتفاق بیفتد اما عموماً با چنین پدیده ای خیلی عادی، طبیعی و منطقی برخورد می کنند و علاوه بر اینکه دعا و توکل به درگاه خداوند و توسل به اهل بیت (ع) را بعنوان یک حقیقت در زندگی پذیرفته اند نقش خود و اطرافیانشان را در تدبیر و برنامه ریزی امور و تلاش برای انتخاب همسری مناسب نادیده نمی گیرند. پس سعی کنید به روال عادی زندگی برگردید و هرچه زودتر با توکل به خدا، استمداد از اهل بیت(ع) و با چشمانی باز شریک زندگی خودتان را انتخاب کنید.

اما در باره سؤال مشخص شما گفتنی است: اصل ارتباط با خداوند و اهل بیت (ع) برای همه بندگان فراهم است، همگان می توانند با بالا بردن سطح معرفت، کسب تقوا و پاکدامنی و استواری در عمل، زمینه های تقرب به خداوند و ارتباط معنوی با اهل بیت (ع) را در خود ایجاد کنند. اما در این مسیر تنها افراد محدودی به مقام صدق و راستی در قول و عمل می رسند و شایستگی ارتباط دوسویه را پیدا می کنند به این معنا که مخاطب خاص خداوند شده و محرم اسرار الهی می شوند و یا با اهل بیت (ع) ارتباط معنوی دوطرفه برقرار می کنند. بعبارتی می توانند سؤالاتشان را بپرسند و پاسخ بشنوند و یا حتی بدون اینکه سؤالی بپرسند از هدایت ها و راهنمایی های خاص آنها برخوردار شوند و بین آنها با اهل بیت (ع) رابطه ای صمیمی و وثیق برقرار شود.

ورود انسان در این وادی های نورانی و مبارک و البته دشوار و پرپیچ و خم، نیازمند انگیزه هایی خالص و صرفاً الهی است فلذا اینکه انسان به این نیت که صرفاً به سؤالاتش دست پیدا کند، یا امام زمانش را ببیند، یا به کراماتی دست بیابد، یا حاجاتش را بگیرد، یا چشمانش بروی حکمت های زندگی باز شود و نظائر آن ... انگیزه های کوچک و ناچیزی در برابر عظمت میدانی است که می خواهد وارد شود و بسا که بدلیل انگیزه های کوچک و غیرالهی در همان آغازین گامهای این میدان، تاب و طاقت از کف داده از میدان بدر می روند و بسا کسانیکه بدلیل عدم ناخالصی در نیت و انگیزه هاشان در این وادی تن به شکست داده و یا به گمراهی و ضلالت کشیده شده اند.

در نتیجه امکان دستیابی به پاسخ سؤالات و حکمتهایی که گفتید منتفی نیست اما باید شروع کارتان در ارتباط معنوی با خدا و اهل بیت (ع) برمبنای صدق و راستی و انگیزه های صرفاً الهی باشد. مضافاً اینکه قرار نیست که ما در پی هر اتفاقی بدنبال فهم و دانستن حکمت های آن اتفاق در زندگی مان باشیم، زیرا چنین رویکردی یا در سلوک پیوسته و رو به جلوی ما ایجاد خلل می کند و یا حداقل، شتاب حرکتش را کند می کند. انسانی که خلعت بندگی و اطاعت حضرت حق جل و علا را پوشید که اعظم و اکبر خلعت هاست، دیگر چه جای سؤال و پرسش از آنچه رب الارباب برای بنده اش می خواهد. در نگاه کسی که به مقام عبودیت حقتعالی رسیده تنها یک چیز معنا دارد و آن عبارتست از عبد مولا بودن و اینها (صبر و تسلیم و اطاعت و رضا) همه از شئون این رویکرد مبارک است. البته کسانی که به افتخار این مقامات معنوی ناب و خالص نائل شده اند در خواب و بیداری چیزهایی را می بینند و می شنوند که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محرومند. دیدن و شنیدن بسیاری از همین دست سؤالات و حکمت هایی که تمام وقت، ذهن و روح ما را درگیر کرده و دغدغه های کاذبی برای ما شده، در حالیکه اگر انسان در مدار اصلی و حقیقی خودش قرار بگیرد ضمن فراقت از همه آنها، جواب آنها را نزد خویش حاضر می یابد.

موفق باشید ...@};-

ممنون از شما
چیزی که بنده رو خیلی به فکر برد و خیلی مساله رو کش دار کرد این بود که:
1- بنده در اون زمان اون دعا رو فراموش کرده بودم و یادآوری اون دعا در خواب به بنده مثل این بود که مثلا اسم کارتون پسر شجاع رو به شما بیارند در صورتی که در گذشته اونرو مثلا تماشا می کردید و چندین سال هست که اصلا به اون فکر هم نمی کنید.
2- یکی از مواردی که بنده در دعا از خدا خواستم، زیبایی خاص در رویای من بود که البته نشات گرفته از صورت یک دختر هم بازی من در دوران کودکی(کودکستان) بود که البته هم همسایه بودیم، هم همبازی و هم پدران ما همکاربودند...این صورت برای بنده همواره نوستالژی زا بود و به خودی خود هر کسی را که شبیه وی می دیدم، احساس خاصی به من دست می داد و البته همه نشانه های مذکور در فرد مد نظر بود...
3- در ضمن هر کجا که به سمت ایشان رفته و سعی به برقراری ارتباط اولیه می نمودم، به خودی خود پله های موفقیت توسط خدا ساخته می شد (گویی از بیست سال قبل) ولی آنجایی که پایم سست می شد، همه چیز خراب می شد...

++Hadi++;811057 نوشت:
حالا از شما می پرسم:
آیا واقعا راهی هست که به صورت سوالی جوابی، حکمت موردی همچون اینو از خدا یا ائمه علیهم السلام بپرسم و خدا یا ائمه پاسخگوی من برای درک حکمت باشه؟

[=arial]سلام
به نظرتون یکم زیاده خواه نیستین؟؟؟
همچین تائیدی تو زندگی آدمها خیلی کم پیش میاد
تازه اگه طرف خیلی کارش درست باشه
خدا و ائمه بیکار نیستن که هروقت شما از یکی خوشتون اومد یا خواستین کاری رو انجام بدین
بیان واست تائید یا تکذیبش کنن
یکم درست زندگی کردن
یکم تحقیق
یکم به کار گیری عقل و منطق
پیروی از دستورات ائمه
و تهش توکل به خدا
بهترین نتیجه رو به همراه داره

رهگذر آسمان;812031 نوشت:
[=arial]سلام
به نظرتون یکم زیاده خواه نیستین؟؟؟
همچین تائیدی تو زندگی آدمها خیلی کم پیش میاد
تازه اگه طرف خیلی کارش درست باشه
خدا و ائمه بیکار نیستن که هروقت شما از یکی خوشتون اومد یا خواستین کاری رو انجام بدین
بیان واست تائید یا تکذیبش کنن
یکم درست زندگی کردن
یکم تحقیق
یکم به کار گیری عقل و منطق
پیروی از دستورات ائمه
و تهش توکل به خدا
بهترین نتیجه رو به همراه داره

چرا زیاده خواه؟
بنده موضوعی برام پیش اومده که زندگیمو قفل کرده...
والا به خدا اگه اون اتفاق نمی افتاد من خیلی راحت تر زندگی می کردم...کسی خدا رو مجبور نکرده بود همچین موضوعی برام پیش بیاره.. من اصلا سعی به نزدیک شدن به این موضوع نمی کردم و مدام فرار می کردم از این اتفاق...چون شرایط نداشتم...هزار تا مشکل برام پیش اومده بود. ولی بازم سه بار تلاش کردم و شخصا از احساسم بهش گفتم...احساس نرمال..بدون اغراق و بدون مطرح کردن موضوع امام رضا (ع)
فرض کنید خدا می دونست که تهش به اینجا ختم می شه... اونو هم به فرد دیگری بخشیدش... الان بچه هم داره...
فقط هدف گویا قفل کردن مسیر خوشبختی من بوده؟ که الان از هیچ کسی از صمیم قلب خوشم نمی یاد... باور کنید هیچ کسی رو از صمیم قلب مثل اون دوست نداشتم...
هر سال هم تابستون مشهد می رم و حتما یک شب تنهایی تا صبح در حرم دعا می کنم...برا خوشبختی جوونا و خودم ...برا خیلی موارد درست و حسابی...
اما هیچ کسی رو مثل اون ندیدم...ای کاش جای من بودی...با کفش من راه می رفتی، بعد سختی شرایط من رو درک می کردی...
من الان یه جوون 32 ساله ام که تا حالا با هیچ دختری رابطه دوستی و عاشقانه یا ... نداشتم... یکی از عللش ضربه ای بود که از این مورد خوردم...
در صورتیکه همه دوستان سن پایین تر از من الان ازدواج کردن و تقریبا خوشبختن...اما من...

++Hadi++;812074 نوشت:
همه دوستان سن پایین تر از من الان ازدواج کردن و تقریبا خوشبختن...اما من...

[=arial]فکر کنم اصلا متوجه منظور من نشدین
من نگفتم قفل شدن زندگیتون بخاطر رو.ابط گذشتتون بوده یا هرچیز دیگه ای
من میگم وقتی میخواین کاری انجام بدین با عقل و منطق برین جلو
و به خدا هم توکل کنین تا بهترین اتفاق ممکنه براتون پیش بیاد
ولی اینکه مدام منتظر باشین
تا خدا از طریق خواب مکاشفه یا معجزه درستی و نادرستی کاری یا کسی رو واستون تائید یا تکذیب کنه
ممکنه این اتفاق هیچوقت پیش نیاد و سالیان سال به امید معجزه موقعیت های زندگیتون رو از دست بدین

بله... حرف شما درسته...بیشتر این نوع نگرش رو همون سالها داشتم چون اون موقع خیلی درگیر موضوع بودم...با گذشت زمان و اندکی پختگی دیگه منتظر این مورد نیستم و خیلی هم درگیر اون عشق نیستم البته تاثیراتش همچنان نسبی مونده. فقط خواستم ببینم آیا اگر کسی دچار چنین معزلی شد، راهی به آسمان داره یا خیر...

بنام خدا

سلام و ادب@};-

سؤال :
آیا در مورد حکمت معجزه ای خاص، می توانم از خدا یا ائمه (علیهم السلام) جوابی بگیرم؟

پاسخ : قبل از پاسخ به سؤال اصلی شما در باره قضیه ای که نقل کردید گفتنی است:
اولاً: نمی توان به طور قطع و یقین اذعان کرد که فردی که وارد زندگی شما شده، نتیجه همان دعا و خواسته شما در حرم امام رضا(علیه السلام) بوده است.

ثانیاً: کرامتی که قرار است به لطف و عنایت اهل بیت(علیه السلام)در زندگی ما اتفاق بیفتد الزاماً و همیشه به یکباره رخ نمی نماید بلکه گاهی باید خودمان برای تحقق آن شرایطی را فراهم کرده و اسباب و لوازم آن را با تدبیر و رشد و تعالی بخشی استعدادهای معنوی خود فراهم آوریم.

ثالثاً: عوامل بسیاری موجب می شود که انسان، گاهی رؤیایی را که مطلوبش است را ببیند، شرایط روحی و روانی و دغدغه مندی و تمرکز فکری روی یک مسأله به حصول این مطلوب کمک می کنند.

رابعاً: همه خواب ها تعبیر ندارند، بعلاوه کسی که می خواهد درباره خواب شما اظهار نظر کند باید علم تعبیر خواب بداند. از اینرو نمی توان بدون نظر کسی که اهلیت تعبیرخواب دارد، بین خوابی که دیده اید با آنچه بعنوان یک سؤال به دنبالش بوده اید ربطی برقرار کرد. و معمولاً ما در مواجهه با پدیده هایی این چنینی به ظن و گمان متمسک می شویم که معمولاً بهره ای از حق ندارند.
چنانکه می فرماید:
[=book antiqua]"[=book antiqua] وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ؛ و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى ‏كنند [ولى‏] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏ نياز نمى‏ گرداند. آرى، خدا به آنچه مى ‏كنند داناست."(1)
بنابر این، شما بدون دلیل خیلی خودتان را درگیر مسأله ای کرده اید که برایتان اتفاق افتاده و به گمان اینکه معجزه ای را از کف داده اید زندگی تان را دچار اختلال کرده و با دستان خودتان فرصت های بعدی خود را زائل می کنید. شایان ذکر است چنین وضعیتی ممکن است برای بسیاری اتفاق بیفتد اما عموماً با چنین پدیده ای خیلی عادی، طبیعی و منطقی برخورد می کنند و علاوه بر اینکه دعا و توکل به درگاه خداوند و توسل به اهل بیت (ع) را بعنوان یک حقیقت در زندگی پذیرفته اند نقش خود و اطرافیانشان را در تدبیر و برنامه ریزی امور و تلاش برای انتخاب همسری مناسب نادیده نمی گیرند.

پس سعی کنید به روال عادی زندگی برگردید و هرچه زودتر با توکل به خدا، استمداد از اهل بیت(ع) و با چشمانی باز شریک زندگی خودتان را انتخاب کنید.
اما درباره سؤال مشخص شما گفتنی است:
اصل ارتباط با خداوند و اهل بیت (ع) برای همه بندگان فراهم است، همگان می توانند با بالا بردن سطح معرفت، کسب تقوا و پاکدامنی و استواری در عمل، زمینه های تقرب به خداوند و ارتباط معنوی با اهل بیت (ع) را در خود ایجاد کنند.
اما در این مسیر تنها افراد محدودی به مقام صدق و راستی در قول و عمل می رسند و شایستگی ارتباط دوسویه را پیدا می کنند به این معنا که مخاطب خاص خداوند شده و محرم اسرار الهی می شوند و یا با اهل بیت (ع) ارتباط معنوی دوطرفه برقرار می کنند.
به عبارتی می توانند سؤالاتشان را بپرسند و پاسخ بشنوند و یا حتی بدون اینکه سؤالی بپرسند از هدایت ها و راهنمایی های خاص آنها برخوردار شوند و بین آنها با اهل بیت (ع) رابطه ای صمیمی و وثیق برقرار شود.
ورود انسان در این وادی های نورانی و مبارک و البته دشوار و پرپیچ و خم، نیازمند انگیزه هایی خالص و صرفاً الهی است
فلذا اینکه انسان به این نیت که صرفاً به سؤالاتش دست پیدا کند، یا امام زمانش را ببیند، یا به کراماتی دست بیابد، یا حاجاتش را بگیرد، یا چشمانش بروی حکمت های زندگی باز شود و نظائر آن ... انگیزه های کوچک و ناچیزی در برابر عظمت میدانی است که می خواهد وارد شود و بسا که بدلیل انگیزه های کوچک و غیرالهی در همان آغازین گامهای این میدان، تاب و طاقت از کف داده از میدان بدر می روند و بسا کسانی که بدلیل عدم ناخالصی در نیت و انگیزه هاشان در این وادی تن به شکست داده و یا به گمراهی و ضلالت کشیده شده اند.
در نتیجه امکان دستیابی به پاسخ سؤالات و حکمت هایی که گفتید منتفی نیست اما باید شروع کارتان در ارتباط معنوی با خدا و اهل بیت (ع) برمبنای صدق و راستی و انگیزه های صرفاً الهی باشد. مضافاً اینکه قرار نیست که ما در پی هر اتفاقی بدنبال فهم و دانستن حکمت های آن اتفاق در زندگی مان باشیم، زیرا چنین رویکردی یا در سلوک پیوسته و رو به جلوی ما ایجاد خلل می کند و یا حداقل، شتاب حرکتش را کند می کند. انسانی که خلعت بندگی و اطاعت حضرت حق جل و علا را پوشید که اعظم و اکبر خلعت هاست،
دیگر چه جای سؤال و پرسش از آنچه رب الارباب برای بنده اش می خواهد. در نگاه کسی که به مقام عبودیت حق تعالی رسیده تنها یک چیز معنا دارد و آن عبارتست از عبد مولا بودن و اینها (صبر و تسلیم و اطاعت و رضا) همه از شئون این رویکرد مبارک است. البته کسانی که به افتخار این مقامات معنوی ناب و خالص نائل شده اند در خواب و بیداری چیزهایی را می بینند و می شنوند که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محرومند.
دیدن و شنیدن بسیاری از همین دست سؤالات و حکمت هایی که تمام وقت، ذهن و روح ما را درگیر کرده و دغدغه های کاذبی برای ما شده، در حالی که اگر انسان در مدار اصلی و حقیقی خودش قرار بگیرد ضمن فراقت از همه آنها، جواب آنها را نزد خویش حاضر می یابد.

موفق باشید ...@};-

منبع:
1.(یونس/آیه 36)

موضوع قفل شده است