جمع بندی آیا حدیث صحیحی در مورد امام زمان (عج) در کتب شیعه وجود ندارد؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حدیث صحیحی در مورد امام زمان (عج) در کتب شیعه وجود ندارد؟

جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همینجا پاسخ بدید یا نتیجه مباحثه کارشناس با اون ها رو اینجا قرار بدید:

تحدی بر تمامي شیعیان - روحانيون و مراجع قم و نجف ...

هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد.

لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.

روایات بزعم صحیحتان را فقط از کتب شیعه ارایه دهید.

حرف های نامربوط و بجز روایات امام زمان در نظر گرفته نخواهد شد.

به مدت 10 روز روایات شما را جمع آوری می کنیم ، سپس در کانال تک به تک بررسی خواهیم کرد.

ممنون میشم سریع پاسخ بدید

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

muiacir;810247 نوشت:
جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همینجا پاسخ بدید یا نتیجه مباحثه کارشناس با اون ها رو اینجا قرار بدید:
تحدی بر تمامي شیعیان - روحانيون و مراجع قم و نجف ...
هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد.
لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.
روایات بزعم صحیحتان را فقط از کتب شیعه ارایه دهید.
حرف های نامربوط و بجز روایات امام زمان در نظر گرفته نخواهد شد.
به مدت 10 روز روایات شما را جمع آوری می کنیم ، سپس در کانال تک به تک بررسی خواهیم کرد.
ممنون میشم سریع پاسخ بدید
با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
در باره وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه هم در کتاب های شیعی و سنی روایات مستند و متعددی وجود دارد.که می توان موارد متعددی از آن را در کتاب های کمال الدین شیخ صدوق و نیز کتاب منتخب الاثر آیت الله صافی گلپایگانی به وضوح مشاهده کرد.
با این حال کاربران عزیز می توانند تا قبل از آن که پاسخ تکمیلی ارائه شود، به سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر با این لینک(http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4907)
مراجعه کنند و جواب های مفصلی را مشاهده نمایند.

در سایت مذکور، تحقیقات مسندی در باره پرسش مذکور و نیز پاسخ به شبهات متعدد ارائه شده است.

muiacir;810247 نوشت:
هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد
سلام و عرض ادب
کاش دقیقاً میفرمودید کدام کانال بوده و دقیقاً اثبات چه چیزی را خواسته

اثبات وجود ایشان را؟
اثبات زنده بودن ایشان را؟
اثبات طول عمر ایشان را؟
اثبات ظهورشان را؟

اما تحدی!!! دیگر جالب است چون پرمدعاترین های انها نیز چنین ادعاهایی کرده اند ولی زیر حرفشان زدند
درمورد امامت حضرت مهدی(عج) نه فقط روایت صحیح در کتب شیعه ، که روایات صحیح در کتب خود اهل سنت نیز فراوان است!!

نمونه:

پیامبر(ص) فرمودند جانشینان من 12 نفر هستند که آخرین آنها مهدی(عج) است

صحیح مسلم - ج 8 - ص 185 - حدیث 729
تفسیر القرآن الکریم - ج 2 - ص 33
کشف المشکل فی الاحادیث الصحیحین - ج 1 - ص 499

پیامبر(ص) فرمودند خلفای بعد از من 12 نفر هستند که همگی از بنی هاشم هستند. نام اولین آنها علی(ع) و نام آخرین آنها مهدی(عج) است

ینابی الموده - ص 290 و 291
قندوزی حنفی در ذیل این روایت میگوید:
با توجه به این روایت و همچنین حدیث ثقلین ، نتیجه این است که خلفای 12 گانه بدون شک از اهل بیت پیامبر(ص) هستند

اصل روایات مهدویت صحیح است

منهاج السنه - ج 8 - ص 255

امر مهدی امری است معلوم ، روایات آن متواتر و خروج او حق است

مجموعه الفتاوی - ص 98 و 99

در تفسیر دو آیهء (33 از سوره توبه) و (114 از سورهء بقره) در تفاسیر اهل سنت گفته شده این آیات درمورد مهدی(عج) است

تفسیر قرطبی - ج 8 - ص 121
تفسیر الکبیر رازی - ج 16 - ص 40

محسن;810565 نوشت:
لینک آن تقدیم می شود
سلام و عرض ادب
استاد لینکی که دادید مال همین تاپیک است!
لطفاً اصلاح بفرمائید

Reza-D;810577 نوشت:
سلام و عرض ادب
استاد لینکی که دادید مال همین تاپیک است!
لطفاً اصلاح بفرمائید

سلام و درود بر شما
با عرض معذرت از لینک اشتباهی
عزیزان لطفا به این لینک( http://www.valiasr-aj.com/persian/index.php) مراجعه فرمایند تا در اولین فرصت پاسخ تکمیلی ارائه شود.

Reza-D;810576 نوشت:
سلام و عرض ادب
کاش دقیقاً میفرمودید کدام کانال بوده و دقیقاً اثبات چه چیزی را خواسته

اثبات وجود ایشان را؟
اثبات زنده بودن ایشان را؟
اثبات طول عمر ایشان را؟
اثبات ظهورشان را؟

اما تحدی!!! دیگر جالب است چون پرمدعاترین های انها نیز چنین ادعاهایی کرده اند ولی زیر حرفشان زدند
درمورد امامت حضرت مهدی(عج) نه فقط روایت صحیح در کتب شیعه ، که روایات صحیح در کتب خود اهل سنت نیز فراوان است!!

نمونه:

پیامبر(ص) فرمودند جانشینان من 12 نفر هستند که آخرین آنها مهدی(عج) است

صحیح مسلم - ج 8 - ص 185 - حدیث 729
تفسیر القرآن الکریم - ج 2 - ص 33
کشف المشکل فی الاحادیث الصحیحین - ج 1 - ص 499

پیامبر(ص) فرمودند خلفای بعد از من 12 نفر هستند که همگی از بنی هاشم هستند. نام اولین آنها علی(ع) و نام آخرین آنها مهدی(عج) است

ینابی الموده - ص 290 و 291
قندوزی حنفی در ذیل این روایت میگوید:
با توجه به این روایت و همچنین حدیث ثقلین ، نتیجه این است که خلفای 12 گانه بدون شک از اهل بیت پیامبر(ص) هستند

اصل روایات مهدویت صحیح است

منهاج السنه - ج 8 - ص 255

امر مهدی امری است معلوم ، روایات آن متواتر و خروج او حق است

مجموعه الفتاوی - ص 98 و 99

در تفسیر دو آیهء (33 از سوره توبه) و (114 از سورهء بقره) در تفاسیر اهل سنت گفته شده این آیات درمورد مهدی(عج) است

تفسیر قرطبی - ج 8 - ص 121
تفسیر الکبیر رازی - ج 16 - ص 40


سلام.لینک کانال مربوطه توسط کارشناس حذف گردید
فکر میکنم با توجه به سوال اثبات وجود ایشان باشد
سوال کتب اهل سنت نیست که شما روایاتش را آوردید لطفا از کتب شیعیان اراءه دهید روایاتی که مطمن هستید صحیح هستند چون با توجه به روایاتی که نقد کردند مشخص است به علم رجال مسلط هستند

محسن;810615 نوشت:
سلام و درود بر شما
با عرض معذرت از لینک اشتباهی
عزیزان لطفا به این لینک( http://www.valiasr-aj.com/persian/index.php) مراجعه فرمایند تا در اولین فرصت پاسخ تکمیلی ارائه شود.

سلام
با تمام احترام باید بگم من اینجا نیومدم ادرس سایت بهم بدید
لطفا احادیث معتبر از کتب شیعه بهم بدید احادیثی که مطمن هستید صحیح هستند
تشکر

muiacir;810649 نوشت:
سوال کتب اهل سنت نیست که شما روایاتش را آوردید لطفا از کتب شیعیان اراءه دهید روایاتی که مطمن هستید صحیح هستند
بله متوجهء مطالبه شما هستم
اما دوست عزیز ، در مناظره مهم اثبات دلیل است

اگر کسی که میفرمائید به علم رجال تسلط دارد و خود را اهل سنت میداند ، پس باید به روایات خود نیز اعتقاد داشته باشد
بخصوص کتبی مثل صحیح مسلم و صحیح بخاری که به اعتقاد اهل سنت کاملاً صحیح هستند
پس برای کسی که اعتقاد به صحت کامل کتاب صحیح مسلم دارد ، همان یک روایت از صحیح مسلم کفایت میکند که به امام مهدی(عج) معتقد بشود

muiacir;810649 نوشت:
لینک کانال مربوطه توسط کارشناس حذف گردید
پس لااقل بفرمائید آن شخص دقیقاً چه چیزی را خواسته که روایتش را بیاوریم؟
فقط اثبات وجود حضرت مهدی(عج) در روایات شیعی را خواسته؟

muiacir;810649 نوشت:
مشخص است به علم رجال مسلط هستند
فرض کنیم که استاد روایات صحیح السند را برای شما قرار بدهند
فکر نمیکنم شما به علم رجال وارد باشید (اگر اشتباه میکنم اصلاح بفرمائید)
پس اگر طرف مقابل برای شما دلایلی بیاورد که سند این روایات شیعی که برایم آوردید ضعیف است ، چطور میخواهید راست و دروغش را بفهمید؟
مگر اینکه دوباره پاسخ آن شخص را به این سایت بیاورید و باز پاسخ اساتید اینجا را برای او ببرید.....

در کل من هم مثل شما انتظارِ حضور فعالتری را از کارشناس این تاپیک دارم
صرفاً دادن یک لینک پاسخ مناسبی به سوال این تاپیک نیست

Reza-D;810576 نوشت:
سلام و عرض ادب
کاش دقیقاً میفرمودید کدام کانال بوده و دقیقاً اثبات چه چیزی را خواسته

اثبات وجود ایشان را؟
اثبات زنده بودن ایشان را؟
اثبات طول عمر ایشان را؟
اثبات ظهورشان را؟

اما تحدی!!! دیگر جالب است چون پرمدعاترین های انها نیز چنین ادعاهایی کرده اند ولی زیر حرفشان زدند
درمورد امامت حضرت مهدی(عج) نه فقط روایت صحیح در کتب شیعه ، که روایات صحیح در کتب خود اهل سنت نیز فراوان است!!

نمونه:

پیامبر(ص) فرمودند جانشینان من 12 نفر هستند که آخرین آنها مهدی(عج) است

صحیح مسلم - ج 8 - ص 185 - حدیث 729
تفسیر القرآن الکریم - ج 2 - ص 33
کشف المشکل فی الاحادیث الصحیحین - ج 1 - ص 499

پیامبر(ص) فرمودند خلفای بعد از من 12 نفر هستند که همگی از بنی هاشم هستند. نام اولین آنها علی(ع) و نام آخرین آنها مهدی(عج) است

ینابی الموده - ص 290 و 291
قندوزی حنفی در ذیل این روایت میگوید:
با توجه به این روایت و همچنین حدیث ثقلین ، نتیجه این است که خلفای 12 گانه بدون شک از اهل بیت پیامبر(ص) هستند

اصل روایات مهدویت صحیح است

منهاج السنه - ج 8 - ص 255

امر مهدی امری است معلوم ، روایات آن متواتر و خروج او حق است

مجموعه الفتاوی - ص 98 و 99

در تفسیر دو آیهء (33 از سوره توبه) و (114 از سورهء بقره) در تفاسیر اهل سنت گفته شده این آیات درمورد مهدی(عج) است

تفسیر قرطبی - ج 8 - ص 121
تفسیر الکبیر رازی - ج 16 - ص 40


سلام
در این مورد و موارد مشابه، روایت باید مربوط به خود اون دوره باشه! حداقل 8ماه مادرش باید باردار باشه! بالاخره یکی باید دیده باشه اینو! البته اگه یه عده نیان ادعا کنن که بارداریشم مجازی بوده و نوزاد تو عالم غیبت بدنیا اومده!!

Masood11;810729 نوشت:
سلام
در این مورد و موارد مشابه، روایت باید مربوط به خود اون دوره باشه! حداقل 8ماه مادرش باید باردار باشه! بالاخره یکی باید دیده باشه اینو! البته اگه یه عده نیان ادعا کنن که بارداریشم مجازی بوده و نوزاد تو عالم غیبت بدنیا اومده!!

سلام داش "مسعود"
باور كن اصلاً نفهميدم چه گفتيد برادر!
به چه دليل روايت مربوط به خود آن دوره باشد؟!

موضوع تاپيك اين است: ا

ثبات امام مهدي(عج)

روايت صحيح از قول پيامبر(ص) براي اثبات اصل وجود امام مهدي(عج) كافي است و نيازي نيست در خود دوران ايشان باشد
اتفاقاً قول پيامبر(ص) از جهاتي اعتبار بيشتري دارد

بعد اصلاً فرض بگيريم روايت بايد در خود دوران باشد ، ديگر چرا بايد دوران بارداري مادر ايشان باشد؟!!

muiacir;810247 نوشت:
لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.

سلام بر دوستان

لطفا این قسمت را ثابت کنید
برای من هم سوال شده

muiacir;810650 نوشت:
سلام
با تمام احترام باید بگم من اینجا نیومدم ادرس سایت بهم بدید
لطفا احادیث معتبر از کتب شیعه بهم بدید احادیثی که مطمن هستید صحیح هستند
تشکر

سلام
آدرس سایت دادن چه اشکالی دارد.وقتی کار را کس دیگری انجام داده دیگر چه لزومی به دوباره کاری است؟ حتما باید از همانجا کپی پیست بشود؟

البته آن آدرسی که کارشناس محترم دادند بازهم مشکل دارد و دقیق نیست. آدرس دقیق تر را من از همان سایت به شما می دهم:

آيا ولادت حضرت مهدي (ع) فقط از طريق حكيمه، نقل شده است؟

برای اینکه کارتان راحت تر بشود قسمت مرتبط با سوالتان را در پایین از همانجا برایتان کپی پیست می کنم:

[SPOILER]روايت عبد الله بن جعفر حميري:

[=Calibri]يكي از كساني كه به ديدار حضرت مهدي عليه السلام بار يافته، نائب و سفير او عثمان بن سعيد عمري است، او در جواب سؤال عبد الله بن جعفر حميري كه از راويان موثق است تصريح مي كند كه امام زمان عليه السلام را ديده است. مرحوم كليني اين روايت را با سند صحيح اين گونه نقل كرده است: [=Calibri]مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَمُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ: اجْتَمَعْتُ أَنَا وَالشَّيْخُ أَبُو عَمْرٍو رَحِمَهُ اللَّهُ عِنْدَ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ فَغَمَزَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ لَهُ: يَا أَبَا عَمْرٍو إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ شَيْ ءٍ وَمَا أَنَا بِشَاكٍّ فِيمَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْهُ فَإِنَّ اعْتِقَادِي وَدِينِي أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إِلَّا إِذَا كَانَ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ رُفِعَتِ الْحُجَّةُ وَأُغْلِقَ بَابُ التَّوْبَةِ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً فَأُولَئِكَ أَشْرَارٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَهُمُ الَّذِينَ تَقُومُ عَلَيْهِمُ الْقِيَامَةُ وَلَكِنِّي أَحْبَبْتُ أَنْ أَزْدَادَ يَقِيناً وَإِنَّ إِبْرَاهِيمَ عليه السلام سَأَلَ رَبَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يُرِيَهُ «كَيْفَ يُحْيِي الْمَوْتَي قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَي وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي».... [=Calibri] ثُمَّ قَالَ: سَلْ حَاجَتَكَ فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتَ رَأَيْتَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِ أَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام؟ فَقَالَ: إِي وَاللَّهِ وَرَقَبَتُهُ مِثْلُ ذَا وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ.... [=Calibri]عبد الله بن جعفر حميري مي گويد: من با عثمان بن سعيد عمروي سفير امام زمان عليه السلام در خانه احمد بن اسحاق، وكيل امام بوديم. احمد بن اسحاق به من اشاره كرد تا از جانشين امام عسكري بپرسم، من به سفير امام زمان عثمان بن سعيد گفتم: [=Calibri]مي خواهم سؤالي مطرح كنم. سؤال من در اثر شك و ترديد نيست، زيرا كيش و آئين من بر اين است كه زمين از حجت خالي نمي ماند، مگر چهل روز قبل از قيامت كه در آن روز حجت خدا به آسمان پر مي كشد. در آن روز راه توبه و بازگشت به ايمان مسدود مي شود آنسان كه بعد از آن نه ايمان كسي پذيرفته شود كه تا آن روز كافر بوده است، و نه كردار شايسته مردمان مورد قبول مي افتد كه پاداشي بر آن مترتب گردد. مردمي كه در آن چهل روز بر روي زمين باشند بدكاره هاي خلق خدا هستند و عالم هستي بر سر همانان خراب مي شود. با اين اعتقاد و يقين، دوست دارم بر يقين خود بيفزايم. همانا ابراهيم خليل از خدا مسألت كرد تا به او نشان دهد كه چگونه مردگان را زنده مي كند. و خدا به او گفت: مگر اين را باور نداري؟ ابراهيم گفت: «چرا باور دارم. اما مي خواهم اطمينان و آرامش دل بيابم». من نيز به شما كه سفير امام زماني وثوق كامل دارم .... [=Calibri]عثمان بن سعيد گفت: سؤال خود را مطرح كن و آنچه حاجت داري بپرس. من گفتم: «تو خودت جانشين امام حسن عسكري را ديده اي؟». گفت: آري به خدا. موقعي كه او را ديدم گردن او تا اين حد رشد كرده بود و به دست خود اشاره كرد... [=Calibri]الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص330، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش. بررسي سند روايت:

مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ:

[=Calibri]نجاشي در بار او مي نويسد: [=Calibri]محمد بن عبد الله بن جعفر بن الحسين بن جامع بن مالك الحميري أبو جعفر القمي، كان ثقة، وجها، كاتب صاحب الامر عليه السلام. [=Calibri]النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص 355، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي العطار:

[=Calibri]محمد بن يحيي أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث. [=Calibri]رجال النجاشي، ص 353 عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ:

[=Calibri]عبد الله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميري أبو العباس القمي. شيخ القميين و وجههم. [=Calibri]رجال النجاشي، ص 219 احمد بن إسحاق القمي:

[=Calibri]أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالك بن الأحوص الأشعري، أبو علي القمي، وكان وافد القميين، وروي عن أبي جعفر الثاني وأبي الحسن عليهما السلام، وكان خاصة أبي محمد عليه السلام. [=Calibri]رجال النجاشي، ص 91 عثمان بن سعيد العمري:

[=Calibri][ 5877 ] 22 - عثمان بن سعيد العمري الزيات، ويقال له: السمان، يكني أبا عمرو، جليل القدر ثقة، وكيله عليه السلام. [=Calibri]الطوسي، الشيخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، رجال الطوسي، ص 401، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولي، 1415هـ. [=Calibri]سند اين روايت صحيح اعلائي است و تمام روات آن از برترين راويان تاريخ شيعه هستند.
[=Calibri]ابو هاشم جعفري از جمله راويان موثقي است كه امام عسكري عليه السلام از وجود فرزندش حضرت مهدي به او خبر داده است. مرحوم كليني اين روايت را به سند صحيح آورده است: [=Calibri]مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام: جَلَالَتُكَ تَمْنَعُنِي مِنْ مَسْأَلَتِكَ فَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ فَقَالَ: سَلْ قُلْتُ: يَا سَيِّدِي هَلْ لَكَ وَلَدٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ فَقُلْتُ: فَإِنْ حَدَثَ بِكَ حَدَثٌ فَأَيْنَ أَسْأَلُ عَنْهُ؟ قَالَ: بِالْمَدِينَةِ. [=Calibri]ابو هاشم جعفري مي گويد: به امام حسن عسكري عليه السلام عرض كردم: جلالت و بزرگي شما مرا از پرسش باز مي دارد، اجازه مي فرمائيد از شما سؤالي كنم؟ فرمود، بپرس، عرض كردم: آقاي من! آيا شما فرزندي داريد؟ فرمود: آري، عرض كردم: اگر براي شما پيش آمدي كند، در كجا از او بپرسم؟ فرمود: در مدينه. [=Calibri]الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص328، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش. بررسي سند روايت:

[=Calibri]در سند اين روايت سه نفر از راويان: 1.محمد بن يحي العطار؛ 2. احمد بن اسحاق؛ 3. ابو هاشم جعفري واقع شده اند كه بايد هريك آنان را بررسي كرد. 1ـ محمد بن يحيي العطار:

[=Calibri]راوي نخست اين روايت، محمد بن يحياي عطار است. اين شخص از ديدگاه رجال شناسان شيعه، ثقه است. نجاشي از بزرگان رجاليون در باره او مي گويد: [=Calibri] «محمد بن يحيي أبو جعفر العطار القمي، شيخ أصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث» [=Calibri]محمد بن يحي ابو جعفر عطار قمي، از بزرگان اصحاب اماميه در زمان خودش، موثق، بزرگ قوم است و روايات بسياري را نقل كرده است. [=Calibri]النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص353، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ. 2ـ أحمد بن إسحاق:

[=Calibri]دومين راوي در اين روايت، احمد بن اسحاق قمي است. نجاشي در باره او مي نويسد: [=Calibri]أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالك بن الأحوص الأشعري، أبو علي القمي، وكان وافد القميين، وروي عن أبي جعفر الثاني وأبي الحسن عليهما السلام، وكان خاصة أبي محمد عليه السلام. [=Calibri]احمد بن اسحاق بن عبد الله بن سعد بن مالك بن احوص اشعري، ابو علي قمي است، او نماينده مردم قم بود و از ابي جعفر و امام علي النقي عليهما السلام روايت كرده است و از ياران ويژه اي امام حسن عسكري عليه السلام بود. [=Calibri]النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص91، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ. [=Calibri]شيخ طوسي نيز در فهرست او را به همان عبارت نجاشي ستوده و اضافه مي كند كه او امام زمان عليه السلام را ديده است: [=Calibri]الأشعري، أبو علي، كبير القدر، وكان من خواص أبي محمد عليه السلام، ورأي صاحب الزمان عليه السلام، وهو شيخ القميين ووافدهم. [=Calibri]الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، الفهرست، ص70، تحقيق: الشيخ جواد القيومي، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامي، الطبعة الأولي1417 [=Calibri]و در رجال خود او را ثقه دانسته است: [=Calibri]أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعري، قمي، ثقة. [=Calibri]الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، رجال الطوسي، ص397، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولي، 1415هـ. 3ـ أبو هاشم الجعفري:

[=Calibri]اسم ابو هاشم، داود، فرزند قاسم و كنيه اش ابو هاشم است. او شخصي بزرگوار و مورد وثوق است. [=Calibri]نجاشي در باره او مي نويسد: [=Calibri]داود بن القاسم بن إسحاق بن عبد الله بن جعفر بن أبي طالب، أبو هاشم الجعفري رحمه الله كان عظيم المنزلة عند الأئمة عليهم السلام، شريف القدر، ثقة، روي أبوه عن أبي عبد الله عليه السلام. [=Calibri]داود بن قاسم بن اسحاق بن عبد الله بن جعفر بن ابي طالب، ابو هاشم جعفري در نزد ائمه عليهم السلام داراي منزلت بزرگ بود، او يك انسان با شرافت و ثقه است. و پدرش از امام صادق عليه السلام روايت كرده است. [=Calibri]النجاشي الأسدي الكوفي، ابوالعباس أحمد بن علي بن أحمد بن العباس (متوفاي450هـ)، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب رجال النجاشي، ص156، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ. [=Calibri]شيخ طوسي نيز او را موثق و جليل القدر تعريف كرده است: [=Calibri]داود بن القاسم الجعفري، يكني أبا هاشم، من ولد جعفر بن أبي طالب عليه السلام، ثقة جليل القدر. [=Calibri]داود بن قاسم جعفري كنيه اش ابوهاشم از فرزندان جعفر بن ابي طالب عليه السلام است، او فرد موثق و جليل القدر است. [=Calibri]الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، رجال الطوسي، ص375، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولي، 1415هـ. [=Calibri]حال با توجه به تصريحات رجاليون در مورد راويان فوق؛ سند روايت در نهايت اتقان است. روايت، از نظر دلالت نيز روشن و صريح در اين است كه امام حسن عسكري عليه السلام فرزند دارد كه ابو هاشم را به او راهنمائي مي كند. 2. خبر دادن به محمد بن علي بن بلال

[=Calibri]محمد بن علي بن بلال مي گويد: دو بار امام عسكري از وجود فرزندش به من خبر داد، اين روايت موثق را نيز مرحوم كلنيي و شيخ مفيد روايت كرده اند: [=Calibri]عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ: خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ أَبِي مُحَمَّدٍ قَبْلَ مُضِيِّهِ بِسَنَتَيْنِ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ قَبْلِ مُضِيِّهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِه. [=Calibri]محمد بن علي بن بلال مي گويد: از جانب امام حسن عسكري عليه السلام، دو سال پيش از وفاتش پيامي به من رسيد كه از جانشين بعد از خود به من خبر داد، بار ديگر سه روز پيش از وفاتش پيامي رسيد و از جانشين بعد از خود به من خبر داد. [=Calibri]الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الأصول من الكافي، ج1، ص328، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش. [=Calibri]الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص348، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م. بررسي سند رو ايت:

[=Calibri]در سند اين روايت نيز دو نفر: 1. علي بن محمد و 2. محمد بن علي بن بلال واقع شده است: 1. علي بن محمد:

[=Calibri]علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي الكليني المعروف بعلان يكني أبا الحسن. ثقة، عين. له كتاب أخبار القائم [ عليه السلام ]. [=Calibri]رجال النجاشي، ص 261 2ـ محمد بن علي بن بلال:

[=Calibri]محمد بن علي بن بلال، ثقة. [=Calibri]الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، رجال الطوسي، ص401، تحقيق: جواد القيومي الأصفهاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الأولي، 1415هـ.[/SPOILER]

Reza-D;810699 نوشت:
بله متوجهء مطالبه شما هستم
اما دوست عزیز ، در مناظره مهم اثبات دلیل است

اگر کسی که میفرمائید به علم رجال تسلط دارد و خود را اهل سنت میداند ، پس باید به روایات خود نیز اعتقاد داشته باشد
بخصوص کتبی مثل صحیح مسلم و صحیح بخاری که به اعتقاد اهل سنت کاملاً صحیح هستند
پس برای کسی که اعتقاد به صحت کامل کتاب صحیح مسلم دارد ، همان یک روایت از صحیح مسلم کفایت میکند که به امام مهدی(عج) معتقد بشود

پس لااقل بفرمائید آن شخص دقیقاً چه چیزی را خواسته که روایتش را بیاوریم؟
فقط اثبات وجود حضرت مهدی(عج) در روایات شیعی را خواسته؟

فرض کنیم که استاد روایات صحیح السند را برای شما قرار بدهند
فکر نمیکنم شما به علم رجال وارد باشید (اگر اشتباه میکنم اصلاح بفرمائید)
پس اگر طرف مقابل برای شما دلایلی بیاورد که سند این روایات شیعی که برایم آوردید ضعیف است ، چطور میخواهید راست و دروغش را بفهمید؟
مگر اینکه دوباره پاسخ آن شخص را به این سایت بیاورید و باز پاسخ اساتید اینجا را برای او ببرید.....

در کل من هم مثل شما انتظارِ حضور فعالتری را از کارشناس این تاپیک دارم
صرفاً دادن یک لینک پاسخ مناسبی به سوال این تاپیک نیست

کاری به اهل سنت نداشته باشین سوال اونا اینه که از کتب معتبر اهل تشیع هیچ سند صحیحی در مورد امام زمان وجود نداره ادعاشون هم الکی نیست همه جا هم تحدی کردن که هرکی سند حدیثی داره بسم الله.
اون سوالتون رو هم پرسیدم فرمودند که " اثبات وجود مهدی عج"

muiacir;810247 نوشت:
جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همینجا پاسخ بدید یا نتیجه مباحثه کارشناس با اون ها رو اینجا قرار بدید:

تحدی بر تمامي شیعیان - روحانيون و مراجع قم و نجف ...

هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد.

لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.

روایات بزعم صحیحتان را فقط از کتب شیعه ارایه دهید.

حرف های نامربوط و بجز روایات امام زمان در نظر گرفته نخواهد شد.

به مدت 10 روز روایات شما را جمع آوری می کنیم ، سپس در کانال تک به تک بررسی خواهیم کرد.

ممنون میشم سریع پاسخ بدید

با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
مطرح کننده ی این شبهه و شبهات مشابه مشتی بیسواد مغرض بیش نیستند زیرا احادیث مربوط به مهدویت و امام زمان (عج) متواتر معنوی بوده و احادیث آن یکدیگر را تقویت میکنند و خبر متواتر نیاز به بررسی سندی ندارد و حجت است .
با این حال بنده به شما توصیه میکنم در این مورد از
برادر خیر البریه که به نوبه ی خود در علم رجال متخصص هستند هم استفاده کنید .
والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

Masood11;810729 نوشت:
سلام

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

Masood11;810729 نوشت:
در این مورد و موارد مشابه، روایت باید مربوط به خود اون دوره باشه!

چه کسی این را گفته است ؟ اتفاقا روایاتی که قبل از ولادت حضرت بقیه الله الاعظم (عج) اشاره به ولادت و غیبت و ظهور حضرت قبل از عصر خود حضرت دارند از اخبار غیبی محسوب میشوند که از ارزش به مراتب بالاتری برخوردارند و باتوجه به اینکه درخواست مطرح کننده ی شبهه ارائه ی روایت صحیح درمورد موضوع مهدویت بود نه اثبات تولد امام زمان (ع) پس روایات ائمه ی معصومین درمورد امام زمان (عج) هم قابل قبول اند.

Masood11;810729 نوشت:
حداقل 8ماه مادرش باید باردار باشه!

اولااین حداقل هشت ماه بارداری را شما از کجایتان در آوردید ؟ برمبنای قرآن و حتی علم بشر امروزی حداقل زمان بارداری برای به دنیا آوردن یک بچه ی سالم بصورت نورمال 6 ماه است مه 8 ماه.
ثانیا امام و خانواده شان در خفقان شدید به سرمیبردند و رژیم حاکم به شدت ایشان را تحت نظر داشت تا به محض ولادت امام زمان (عج) ایشان را به قتل برسانند به همین دلیل بارداری و وضع حمل مادر امام زمان (س) بصورت مخفیانه بود لکن افرادی بودند که این واقعه ی مبارک را به عینه دیدند و روایات آن در منابع شیعه موجود است . از جمله ی این افراد حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیه السلام و نسیم و ماریه کنیزان امام جواد هستند که روایات مربوط به حکیمه خاتون (س) در کمال الدین ج 2 ص 426 - بحار الانوار ج 51 ص 11 موجود است . راوی این حدیث محمد ابن عبدالله میگوید ((پس از حکیمه پاره ای چیزها شنیدم که بر آنها غیر از خدا دیگری مطلع نشده بود و دانستم که حدیث او حق و صدق است و خدا او را مطلع نموده به اموری که دیگران بر آنها اطلاع ندارند))

در همین روایت امام حسن عسگری (ع) درمورد وضع حمل نرجس خاتون (س) میفرماید (( عمه مثل نرجس مثل مادر موسی (ع) باشد که کسی بر حمل او مطلع نگردید زیرا فرعون شکم زنان حامله را پاره مینمود و این مولود نظیر موسی (ع) خواهد بود .))

عالم و محقق مرحوم آیت الله شیخ محمود میثمی عراقی پس از نقل این روایت در کتاب دار السلام در صفحه ی 207 میفرماید (( این حدیث را علامه مجلسی (ره) از مشایخ عظام محمد ابن یعقوب کلینی و محمد ابن بابویه قمی و شیخ ابوجعفر طوسی و سید مرتضی و غیر ایشان از محدثان به سند های معتبر از حکیمه نقل کرده از آنجا که حکیمه گفت ((روزی حضرت عسکری علیه السلام به خانه من تشریف آورده، نظر تندی به نرجس فرمودند» تا آنجا که «حکیمه گفت پیشی جست قبل از آنکه از او سؤال نمایم»، با بعضی اضافات، مثل آن که: «حکیمه گفت: چون آن مولود را برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف بریده و پاکیزه دیدم و بر ذراع راستش نوشته بود: «جاءَ الْحقُّ وزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»» و مثل آنکه: «چونآن مولود را به نزد پدرش بردم، او را در بر گرفت و زبان مبارک بر هر دو دیده اش و بر دهان و هر دو گوشش مالید و به آن گردانید و بر کف دست چپ، او را نشانید و دست مطهر بر سر او کشید و فرمود: ای فرزند، به قدرت خداوند تکلّم نما. پس آن مولود استعاذه کرد و گفت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ونُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ ونَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً ونَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ونُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ ونُرِی فِرْعَونَ وهامانَ وجُنُودَهُما ماکانُوا یحذَرُونَ». ))

ونیز روایت مربوط به کنیزان حضرت که امام زمان (عج) را بعد از تولد دیده اند در کمال الدین ج2 ص 433 ح 13 موجود است

و روایات فراوان دیگر در این مورد که اختصار فرصت ذکر آنرا نمیدهد .

و روایاتی از اهل سنت که نقل شده و ولادت حضرت از امام حسن عسگری (ع) را اثبات میکند
مثل روایات زیر
ابن حجر عسقلاني، يكي از بزرگان تاريخ اهل سنت در علم رجال، درايه، حديث ، تاريخ و انساب در كتاب لسان الميزان خود در شرح حال جعفر بن علي بن محمد، وي را برادر امام حسن عسكري عليه السلام معرفي مي كند و آن امام را به عنوان پدر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف معرفي مي كند:
جعفر بن علي بن محمد بن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الحسيني أخو الحسن الذي يقال له العسكري و هو الحادي عشر من الأئمة الإمامية ووالد محمد صاحب السرداب
جعفر بن علي بن محمد بن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب الحسيني، وي برادر حسن [عليه السلام] است كه به او عسكري گفته مي شود و يازدهمين امام از امامان شيعه و پدر محمد (امام زمان عج) ـ همان كسي كه غيبتش در سرداب بود، مي­باشد.
لسان الميزان، جلد 2، صفحه 460.

نظر فخر رازي درباره تولد حضرت مهدی(ع)

صاحب كتاب تفسير كبير ، متوفاي 606 هـ صراحت دارد :

فله ابنان وبنتان . اما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان والثاني موسي درجه في حيات أبيه .

امام عسكري (ع) دو دختر و دو پسر داشت . يكي از فرزندان او صاحب الزمان و ديگري موسي بوده كه در زمان حيات پدرش از دنيا رفته است . الشجرة المباركة في انساب الطالبية ، ص78 .

- نظر ذهبي درباره تولد حضرت مهدی(ع)

در تاريخ اسلام ، در وفيات 251 تا 260 دارد :

وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسين وقيل سنة ستة وخمسين .

حضرت مهدي ، فرزند امام عسكري سال 258 يا 256 به دنيا آمده است .

وروایات فراوان دیگر در اینمورد

Masood11;810729 نوشت:
بالاخره یکی باید دیده باشه اینو!

اولا ادب را رعایت کنید این را به درخت میگویند نه به حجت خدا بر خلقش
ثانیا بله در اینمورد هم روایت داریم

پس از این که جنازه حضرت امام حسن عسگری(علیه‌السلام) تجهیز یعنی غسل و کفن شد، خادم آن حضرت عقید خارج شد و جعفر بن علی را صدا زده گفت: مولای من، برادر شما کفن شد، پس برخیز و برای او نماز بخوان. جعفر بن علی و به همراه او شیعیان که پیشاپیش آنان عثمان بن سعید عمری که یکی از وکیلان امام عسگری(علیه‌السلام) (و بعدها وکیل حضرت حجت علیه‌السلام) بود، داخل شدند.هنگامی که وارد خانه شدند دیدند حسن بن علی -صلوات الله علیه- کفن شده و در تابوت قرار گرفته است، جعفر بن علی جلو رفت تا بر آن حضرت نماز بخواند. هنگامی که خواست تکبیر بگوید پس بچه ای که صورتش کمی گندمگون و موهایش مجعّد و دندان‌هایش فاصله دار بود، خارج شده، ردای جعفر را گرفت و به او گفت: ای عمو، من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر در حالی که چهره‌اش عبوس و زرد شده بود پا پس نهاد و پسر بچه جلو آمده وبر او نماز خواند. (کمال‌الدین2/475)

مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در كتاب شريف كمال الدين به نقل از سعد بن عبد الله مي‌نويسد :
سعد بن عبد الله گويد : وقتي به عرض حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رساندم كه : شخصي از مخالفين ، هميشه از من مي‌پرسد بگو ابابكر و عمر با رضايت و رغبت مسلمان شدند و يا با بي ميلي و ناخرسندي دروني مسلمان شدند ؟
امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمودند :
چرا به آن شخص نگفتي كه آن دو [ابوبكر و عمر] به خاطر طمع مسلمان شدند .
و بعد اضافه فرمودند :
جريان از اين قرار است كه ابابكر و عمر معمولاً با يهوديان نشست و برخاست داشتند و اخباري را كه يهوديان از تورات و ديگر كتب آسماني ، كه در مورد حوادث و رويداد‌هاي روزانه و به خصوص جريان ظهور حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و پايان پيروزمندانه آن ، دريافت مي‌كرده‌اند و جويا مي‌شدند و يهودي‌ها هم به آن دو مي‌گفتند : همان گونه كه بخت النصر بر بني اسرائيل چيره شدند و همه بني اسرائيل را در برابر خود تسليم نمودند ، محمد هم مي‌آيد و بر تمام عرب مسلّط مي‌شود . البته با اين تفاوت كه محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) وقتي آمد ، به دروغ ادعا مي‌كند كه پيامبر است [اين تعبير غير مؤدبانه از يهود است كه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به خاطر آگاهي سؤال كننده آن را نقل كرده است] .
پس از اين بود كه ابابكر و عمر به حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) رسيدند و با گفتن شهادت «لا اله الا الله» به كمك آن حضرت شتافتند و به طمع اين كه هر يك از آن دو ، بعد از پيروزي حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و تسليم شدن عرب و آرام گشتن اوضاع به حكومت يكي از ولايات گماشته شوند ، با حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بيعت كردند .
و بعد از آن كه از رسيدن به حكومت و رياست دلخواه خود ، از طرف حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) مأيوس شدند ، در بازگشت از جنگ تبوك ، روبند و نقاب بر صورت زدند و به همراه عده‌اي از منافقين همانند خويش از كوه عقبه بالا رفتند ، و شتر پيامبر را رم دادند تا آن حضرت را به قتل برسانند .
اما تدبير خداوند بر حيله آنان پيروز شد و خداوند مكر و دشمني آنان را به خودشان بازگرداند و با همان خشم و كينيه بازگشتند و از كار زشت خود ، هيچ فايده‌اي نديدند .

اتفاقاً نظير همين مسأله ، در زمان حضرت علي (عليه السلام) پيش آمد كه طلحه و زبير به حضور علي بن أبي طالب (عليه السلام) رسيدند و هر يك از آن دو به طمع رسيدن به حكومت و رياست يكي از شهرها ، با حضرت علي (عليه السلام) بيعت كردند ؛ اما وقتي از رسيدن به پست‌هايي كه لياقتش را نداشتند ، مأيوس گرديدند ، بيعت با علي (عليه السلام) را شكستند و بر عليه آن حضرت دست به شورش زدند و خداوند به گونه زمين خوردن ِ ديگر عهد شكنان ، آن دو را به زمين زد و نابود ساخت
كمال الدين و تمام النعمة ، ج‏2 ، ص 463 .



Masood11;810729 نوشت:
البته اگه یه عده نیان ادعا کنن که بارداریشم مجازی بوده و نوزاد تو عالم غیبت بدنیا اومده!!

این عالم عالم اسباب است و خداوند اکراه دارد کاری را بدون سبب انجام دهد و به یقین ولادت حضرت در همین دنیای مادی و از مادر بزرگوارشان حضرت نرجس خاتون (س) بوده است ولی بدلیل خوف از به خطر افتادن جان حضرت این ولادت مخفی بوده و آثار وضع حمل آنطور که در زنان باردار دیگر مشاهده میشده در مادر حضرت مشاهده نشده است اما به تصریح امام حسن عسگری (ع) حضرت نرجس خاتون (س) به حضرت بقیه الله الاعظم (عج) باردار بوده اند.
و البته که اصل و حقیقت معنوی و وجود و آفرینش اهل بیت و از جمله امام زمان (عج) مربوط به هزاران سال قبل آفرینش هستی بوده است و اصولا هستی به برکت این بزرگواران آفریده شده است.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


muiacir;810247 نوشت:
جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همینجا پاسخ بدید یا نتیجه مباحثه کارشناس با اون ها رو اینجا قرار بدید:

تحدی بر تمامي شیعیان - روحانيون و مراجع قم و نجف ...

هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد.

لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.

روایات بزعم صحیحتان را فقط از کتب شیعه ارایه دهید.

حرف های نامربوط و بجز روایات امام زمان در نظر گرفته نخواهد شد.

به مدت 10 روز روایات شما را جمع آوری می کنیم ، سپس در کانال تک به تک بررسی خواهیم کرد.

ممنون میشم سریع پاسخ بدید

با تشکر


کاربر گرامی در این آدرس 40 روایت صحیح السند از اهل بیت درباره امام زمان سلام الله علیه وجود دارد حتما ملاحظه بفرمایید

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=4907

با تشکر

منتظر دو روایت از کارشناس عزیز هستم خواهشمندم پاسخ بدند

آیا حدیث صحیحی در مورد امام زمان (عج) در کتب شیعه وجود ندارد؟



جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همینجا پاسخ بدید یا نتیجه مباحثه کارشناس با اون ها رو اینجا قرار بدید:
تحدی بر تمامي شیعیان - روحانيون و مراجع قم و نجف ...
هر کس یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانالهايمان را ميبنديم و از بي ديني خارج شده اعلام تشیع خواهیم کرد.
لطفا هر کس روایت صحیحی از کتب شیعه در اثبات مهدی فرزند حسن عسگری دارد ، ارسال نماید.
روایات بزعم صحیحتان را فقط از کتب شیعه ارایه دهید.
حرف های نامربوط و بجز روایات امام زمان در نظر گرفته نخواهد شد.
به مدت 10 روز روایات شما را جمع آوری می کنیم ، سپس در کانال تک به تک بررسی خواهیم کرد.
ممنون میشم سریع پاسخ بدید
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق برای شما و دیگر کاربران گرامی
تکرار می شود که فراوان روایات مستند در باره اصل وجود قائم آل محمد صلوات الله علیه و نیز نحوه غیبت و ظهور آن حضرت هم در منابع شیعی و هم سنی وجود دارد.
اینک به برخی از آن روایات صحیح السند که در منابع مهم شیعی آمده است، اشاره می شود.
1.امام جواد سلام الله علیه از مولای متقیان سلام الله علیه چنین نقل می کند:
"أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه السلام وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى يَدِ سَلْمَانَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَيْئَةِ وَ اللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ- فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْأَلُكَ عَنْ ‏ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِي بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَكِبُوا مِنْ أَمْرِكَ مَا قُضِيَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْ لَيْسُوا بِمَأْمُونِينَ فِي دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى عَلِمْتُ أَنَّكَ وَ هُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلْنِي عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَيْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يَذْكُرُ وَ يَنْسَى وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ وَ الْأَخْوَالَ فَالْتَفَتَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِلَى الْحَسَنِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ قَالَ فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ علیه السلام فَقَالَ الرَّجُلُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ علیه السلام وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَصِيُّ أَخِيهِ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَيْنِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا يُكَنَّى وَ لَا يُسَمَّى حَتَّى يَظْهَرَ أَمْرُهُ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً"
ترجمه:
اميرمؤمنان همراه حسن بن علي عليهما السلام مى‏ آمد و به دست سلمان تكيه داده بود. وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردى خوش قيافه و خوش لباس پيش آمد و به امير مؤمنان عليه السلام سلام كرد. حضرت جواب سلام وي را داد. او نيز پس از اين که نشست: گفت: يا امير مؤمنان سه سؤال از شما مي‌پرسم، اگر جواب آن ها را داديد، می فهمم مردمی كه بعد از پيامبر حكومت را متصرف شدند در باره تو مرتكب عملى اشتباه شده اند و با اين کار خود را محكوم کرده اند و در دنيا و آخرت خويش آسوده و در امان نيستند. اما اگر جواب سؤالاتم را ندادي مي فهمم که تو هم با آن ها برابرى. امير مؤمنان عليه السلام به او فرمودند: هر چه مي خواهى از من بپرس، او گفت: به من بگو:
1. وقتى انسان مي خوابد روحش كجا مي‌رود؟
2. و چگونه مى‏شود كه انسان گاهى به ياد مى‏آورد و گاهى فراموش مي كند؟.
3. و چگونه مى‏شود كه فرزند انسان مانند عموها و دائي هايش مى‏ شود؟ يعني ويژگي هاي وراثتي آن ها را به ارث مي برد.
امير مؤمنان عليه السلام رو به امام حسن عليه السلام كرده و فرمودند: اى ابا محمد! جوابش را بگو، امام حسن عليه السلام جواب سؤالات را فرمودند، آن مرد گفت: گواهى مي دهم كه کسي جز خداوند، شايسته پرستش نيست و همواره به آن گواهى مي‌دهم.
گواهى مي‌دهم كه محمد رسول خداست و همواره بدان گواهى مي دهم.
گواهى مي‌دهم كه تو وصى رسول خدا هستى و به حجت او قيام كرده‏اى- اشاره به امير مؤمنان كرد- و همواره بدان گواهى مي دهم.
گواهى مي‌دهم كه تو وصى او هستي و وظايف او را انجام مي دهي- اشاره به امام حسن كرد.
گواهى مي‌دهم كه حسين بن على وصى برادر خود و انجام دهنده وظايف وي خواهد بود.
گواهى مي‌دهم كه على بن الحسين پس از حسين انجام دهنده و ظايف امامت اوست.
گواهى مي‌دهم كه محمد بن على انجام دهنده وظايف امامت على بن الحسين است.
گواهى مي‌دهم كه جعفر بن محمد جانشين و انجام دهنده وظايف امامت محمد است.
گواهى مي‌دهم كه موسى (بن جعفر) جانشين و انجام دهنده وظايف امامت جعفر بن محمد است.
گواهى مي‌دهم كه على بن موسى جانشين و انجام دهنده وظايف امامت موسى بن جعفر است.
گواهى مي‌دهم كه محمد بن على جانشين و انجام دهنده وظايف امامت على بن موسى است.
گواهى مي‌دهم كه على بن محمد جانشين و انجام دهنده وظايف امامت محمد بن على است.
گواهى مي‌دهم كه حسن بن على جانشين و انجام دهنده وظايف امامت على بن محمد است.
و گواهی می دهم که مردی از فرزندان حسن است که تا هنگام ظهور نباید به کنیه و نام خوانده شود. او زمین را از عدالت پر می کند چنان که از ستم پر شده است.
همان طور که مشاهده می شود در این روایت صریحا به نام و نسب و امام زمان سلام الله علیه اشاره شده است.

این روایت در کتاب های الکافی شیخ کلینی انتشارات اسلامیه تهران چاپ دوم سال 1362 خورشیدی، جلد اول، ص 526 و کتاب علل الشرایع شیخ صدوق انتشارات داوری قم سال چاپ اول جلد اول ص ‏98 و کتاب عیون اخبار الرضا شیخ صدوق انتشارات نشر جهان تهران،سال 1378 قمری،چاپ اول، جلد اول ص 67 و کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق،انتشارات اسلامیه تهران، سال 1395 قمری،چاپ دوم،جلد اول،ص 315 و کتاب اعلام الوری شیخ طبرسی،چاپ اسلامیه تهران،سال 1390 قمری،چاپ سوم،ص 406 و کتاب
به چاپ رسیده است.
2.امام صادق سلام الله علیه فرمود:
"وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وبَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ.
یعنی:
و بداند كه پس از رسول خدا على بن ابى طالب عليه السلام امام است و پس از او حسن سپس حسين سپس على بن الحسين و سپس محمد بن على و پس از او منم، و پس از من موسى فرزندم و پس از او فرزندش على و بعد از او محمد فرزندش پس از او نيز على فرزندش سپس فرزندش حسن و حضرت حجت از فرزندان حسن است..
در این روایت نیز صریحا نام مبارک امام زمان سلام الله علیه به عنوان امام برده شده است.
این روایت با سند صحیح در کتاب های کفایه الاثر خزار قمی ص 260 و کتاب الانصاف فی النص علی الائمه با ترجمه رسولی محلاتی انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم، ص 369 به چاپ رسیده است.
3. امام رضا سلام الله علیه خطاب به شاعر معروف دعبل خزایی این گونه نام امام زمان سلام الله علیه می برد:
فرمود:
"يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وبَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وظُلْماً"

یعنی:
اى دعبل امام بعد از من محمد است پسر من، و بعد از محمد پسر او على، و بعد از على پسر او حسن، و بعد از حسن پسر او حجت قائم منتظر هنگام غیبت و اطاعت شده به وقت ظهور است و اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند آن روز آن قدر طولانی خواهد شد تا امام خروج (ظهور) کند و دنیا را از عدل پر کند آن گونه که از ظلم پر شده باشد.
این روایت نیز در کتاب های اعلام الهدی ص 331 و بحار الانوار علامه مجلسی چاپ انتشارات اسلامیه تهران جلد پنجاه و یک ص 154 و کتاب عیون اخبار الرضا جلد دوم ص 266 و کتاب کمال الدین و تمام النعمه جلد دوم ص 372 و کتاب مسند امام رضا جمع آوری عزیز الله عطاردی چاپ مشهد انتشارات آستان قدس رضوی چاپ اول، سال 1406 قمری جلد یکم ص 224 چاپ شده است.در ضمن برای کسب اطلاعات بیشتر و نیز پی گیری صحت اسناد روایات به آدرس اینترنتی از قبل ارائه شده مراجعه شود. و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

Reza-D;810731 نوشت:
سلام داش "مسعود"
باور كن اصلاً نفهميدم چه گفتيد برادر!
به چه دليل روايت مربوط به خود آن دوره باشد؟!

موضوع تاپيك اين است: ا

ثبات امام مهدي(عج)

روايت صحيح از قول پيامبر(ص) براي اثبات اصل وجود امام مهدي(عج) كافي است و نيازي نيست در خود دوران ايشان باشد
اتفاقاً قول پيامبر(ص) از جهاتي اعتبار بيشتري دارد

بعد اصلاً فرض بگيريم روايت بايد در خود دوران باشد ، ديگر چرا بايد دوران بارداري مادر ايشان باشد؟!!


سلام
به نظر شما اینکه یکی(یا همه) قبل از جنگ جهانی اول، تعداد کشته های جنگ جهانی دومو اعلام کنن، از نظر تاریخی معتبره!؟؟

زمان بارداری رو بخاطر طولانی بودن گفتم! حدیثی از پدر یا مادر باید باشه دیگه!

navid;810834 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اولااین حداقل هشت ماه بارداری را شما از کجایتان در آوردید ؟ برمبنای قرآن و حتی علم بشر امروزی حداقل زمان بارداری برای به دنیا آوردن یک بچه ی سالم بصورت نورمال 6 ماه است مه 8 ماه.
ثانیا امام و خانواده شان در خفقان شدید به سرمیبردند و رژیم حاکم به شدت ایشان را تحت نظر داشت تا به محض ولادت امام زمان (عج) ایشان را به قتل برسانند به همین دلیل بارداری و وضع حمل مادر امام زمان (س) بصورت مخفیانه بود لکن افرادی بودند که این واقعه ی مبارک را به عینه دیدند و روایات آن در منابع شیعه موجود است . از جمله ی این افراد حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسکری علیه السلام و نسیم و ماریه کنیزان امام جواد هستند که روایات مربوط به حکیمه خاتون (س) در کمال الدین ج 2 ص 426 - بحار الانوار ج 51 ص 11 موجود است . راوی این حدیث محمد ابن عبدالله میگوید ((پس از حکیمه پاره ای چیزها شنیدم که بر آنها غیر از خدا دیگری مطلع نشده بود و دانستم که حدیث او حق و صدق است و خدا او را مطلع نموده به اموری که دیگران بر آنها اطلاع ندارند))

در همین روایت امام حسن عسگری (ع) درمورد وضع حمل نرجس خاتون (س) میفرماید (( عمه مثل نرجس مثل مادر موسی (ع) باشد که کسی بر حمل او مطلع نگردید زیرا فرعون شکم زنان حامله را پاره مینمود و این مولود نظیر موسی (ع) خواهد بود .))

عالم و محقق مرحوم آیت الله شیخ محمود میثمی عراقی پس از نقل این روایت در کتاب دار السلام در صفحه ی 207 میفرماید (( این حدیث را علامه مجلسی (ره) از مشایخ عظام محمد ابن یعقوب کلینی و محمد ابن بابویه قمی و شیخ ابوجعفر طوسی و سید مرتضی و غیر ایشان از محدثان به سند های معتبر از حکیمه نقل کرده از آنجا که حکیمه گفت ((روزی حضرت عسکری علیه السلام به خانه من تشریف آورده، نظر تندی به نرجس فرمودند» تا آنجا که «حکیمه گفت پیشی جست قبل از آنکه از او سؤال نمایم»، با بعضی اضافات، مثل آن که: «حکیمه گفت: چون آن مولود را برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف بریده و پاکیزه دیدم و بر ذراع راستش نوشته بود: «جاءَ الْحقُّ وزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»» و مثل آنکه: «چونآن مولود را به نزد پدرش بردم، او را در بر گرفت و زبان مبارک بر هر دو دیده اش و بر دهان و هر دو گوشش مالید و به آن گردانید و بر کف دست چپ، او را نشانید و دست مطهر بر سر او کشید و فرمود: ای فرزند، به قدرت خداوند تکلّم نما. پس آن مولود استعاذه کرد و گفت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ونُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ ونَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً ونَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ونُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ ونُرِی فِرْعَونَ وهامانَ وجُنُودَهُما ماکانُوا یحذَرُونَ». ))

ونیز روایت مربوط به کنیزان حضرت که امام زمان (عج) را بعد از تولد دیده اند در کمال الدین ج2 ص 433 ح 13 موجود است

و روایات فراوان دیگر در این مورد که اختصار فرصت ذکر آنرا نمیدهد .

و روایاتی از اهل سنت که نقل شده و ولادت حضرت از امام حسن عسگری (ع) را اثبات میکند
مثل روایات زیر
ابن حجر عسقلاني، يكي از بزرگان تاريخ اهل سنت در علم رجال، درايه، حديث ، تاريخ و انساب در كتاب لسان الميزان خود در شرح حال جعفر بن علي بن محمد، وي را برادر امام حسن عسكري عليه السلام معرفي مي كند و آن امام را به عنوان پدر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف معرفي مي كند:
جعفر بن علي بن محمد بن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب الحسيني أخو الحسن الذي يقال له العسكري و هو الحادي عشر من الأئمة الإمامية ووالد محمد صاحب السرداب
جعفر بن علي بن محمد بن علي بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب الحسيني، وي برادر حسن [عليه السلام] است كه به او عسكري گفته مي شود و يازدهمين امام از امامان شيعه و پدر محمد (امام زمان عج) ـ همان كسي كه غيبتش در سرداب بود، مي­باشد.
لسان الميزان، جلد 2، صفحه 460.

نظر فخر رازي درباره تولد حضرت مهدی(ع)

صاحب كتاب تفسير كبير ، متوفاي 606 هـ صراحت دارد :

فله ابنان وبنتان . اما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان والثاني موسي درجه في حيات أبيه .

امام عسكري (ع) دو دختر و دو پسر داشت . يكي از فرزندان او صاحب الزمان و ديگري موسي بوده كه در زمان حيات پدرش از دنيا رفته است . الشجرة المباركة في انساب الطالبية ، ص78 .

- نظر ذهبي درباره تولد حضرت مهدی(ع)

در تاريخ اسلام ، در وفيات 251 تا 260 دارد :

وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسين وقيل سنة ستة وخمسين .

حضرت مهدي ، فرزند امام عسكري سال 258 يا 256 به دنيا آمده است .

وروایات فراوان دیگر در اینمورد


بحث علمی نیست که علمی بگم، بحث مذهبیه! و در این مورد 6ماه نشنیدم پس حداقلو کمی کمتر از کامل گرفتم فقط!!(در ضمن از نظر علمی حداقل 6 ماه نیست! حدود 4 5 ماه میشه)

حقیقتا اون روایت که کامل توضیح دادیدو حتی تو فیلمای هالیوودی دیدید!!؟؟ یکی از کارشناسا قبلا حرف خیلی قشنگی زد! گفت هر روایتی که با عقل در تضاده، اشتباهه!(نقل به مضمون!)
بقیه روایاتو دسترسی ندارم که ببینم!

نقل قول:

اولا ادب را رعایت کنید این را به درخت میگویند نه به حجت خدا بر خلقش
ثانیا بله در اینمورد هم روایت داریم

پس از این که جنازه حضرت امام حسن عسگری(علیه‌السلام) تجهیز یعنی غسل و کفن شد، خادم آن حضرت عقید خارج شد و جعفر بن علی را صدا زده گفت: مولای من، برادر شما کفن شد، پس برخیز و برای او نماز بخوان. جعفر بن علی و به همراه او شیعیان که پیشاپیش آنان عثمان بن سعید عمری که یکی از وکیلان امام عسگری(علیه‌السلام) (و بعدها وکیل حضرت حجت علیه‌السلام) بود، داخل شدند.هنگامی که وارد خانه شدند دیدند حسن بن علی -صلوات الله علیه- کفن شده و در تابوت قرار گرفته است، جعفر بن علی جلو رفت تا بر آن حضرت نماز بخواند. هنگامی که خواست تکبیر بگوید پس بچه ای که صورتش کمی گندمگون و موهایش مجعّد و دندان‌هایش فاصله دار بود، خارج شده، ردای جعفر را گرفت و به او گفت: ای عمو، من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر در حالی که چهره‌اش عبوس و زرد شده بود پا پس نهاد و پسر بچه جلو آمده وبر او نماز خواند. (کمال‌الدین2/475)

مرحوم شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در كتاب شريف كمال الدين به نقل از سعد بن عبد الله مي‌نويسد :
سعد بن عبد الله گويد : وقتي به عرض حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رساندم كه : شخصي از مخالفين ، هميشه از من مي‌پرسد بگو ابابكر و عمر با رضايت و رغبت مسلمان شدند و يا با بي ميلي و ناخرسندي دروني مسلمان شدند ؟
امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمودند :
چرا به آن شخص نگفتي كه آن دو [ابوبكر و عمر] به خاطر طمع مسلمان شدند .
و بعد اضافه فرمودند :
جريان از اين قرار است كه ابابكر و عمر معمولاً با يهوديان نشست و برخاست داشتند و اخباري را كه يهوديان از تورات و ديگر كتب آسماني ، كه در مورد حوادث و رويداد‌هاي روزانه و به خصوص جريان ظهور حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و پايان پيروزمندانه آن ، دريافت مي‌كرده‌اند و جويا مي‌شدند و يهودي‌ها هم به آن دو مي‌گفتند : همان گونه كه بخت النصر بر بني اسرائيل چيره شدند و همه بني اسرائيل را در برابر خود تسليم نمودند ، محمد هم مي‌آيد و بر تمام عرب مسلّط مي‌شود . البته با اين تفاوت كه محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) وقتي آمد ، به دروغ ادعا مي‌كند كه پيامبر است [اين تعبير غير مؤدبانه از يهود است كه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به خاطر آگاهي سؤال كننده آن را نقل كرده است] .
پس از اين بود كه ابابكر و عمر به حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) رسيدند و با گفتن شهادت «لا اله الا الله» به كمك آن حضرت شتافتند و به طمع اين كه هر يك از آن دو ، بعد از پيروزي حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) و تسليم شدن عرب و آرام گشتن اوضاع به حكومت يكي از ولايات گماشته شوند ، با حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بيعت كردند .
و بعد از آن كه از رسيدن به حكومت و رياست دلخواه خود ، از طرف حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) مأيوس شدند ، در بازگشت از جنگ تبوك ، روبند و نقاب بر صورت زدند و به همراه عده‌اي از منافقين همانند خويش از كوه عقبه بالا رفتند ، و شتر پيامبر را رم دادند تا آن حضرت را به قتل برسانند .
اما تدبير خداوند بر حيله آنان پيروز شد و خداوند مكر و دشمني آنان را به خودشان بازگرداند و با همان خشم و كينيه بازگشتند و از كار زشت خود ، هيچ فايده‌اي نديدند .

اتفاقاً نظير همين مسأله ، در زمان حضرت علي (عليه السلام) پيش آمد كه طلحه و زبير به حضور علي بن أبي طالب (عليه السلام) رسيدند و هر يك از آن دو به طمع رسيدن به حكومت و رياست يكي از شهرها ، با حضرت علي (عليه السلام) بيعت كردند ؛ اما وقتي از رسيدن به پست‌هايي كه لياقتش را نداشتند ، مأيوس گرديدند ، بيعت با علي (عليه السلام) را شكستند و بر عليه آن حضرت دست به شورش زدند و خداوند به گونه زمين خوردن ِ ديگر عهد شكنان ، آن دو را به زمين زد و نابود ساخت
كمال الدين و تمام النعمة ، ج‏2 ، ص 463 .


اولا منظورم از "این"، بارداری و وضع حمله!
دوما خیلی طولانی شد ولی در کل اسم منبعشو تابحال نشنیده بودم!!(قسمت اول)

نقل قول:

این عالم عالم اسباب است و خداوند اکراه دارد کاری را بدون سبب انجام دهد و به یقین ولادت حضرت در همین دنیای مادی و از مادر بزرگوارشان حضرت نرجس خاتون (س) بوده است ولی بدلیل خوف از به خطر افتادن جان حضرت این ولادت مخفی بوده و آثار وضع حمل آنطور که در زنان باردار دیگر مشاهده میشده در مادر حضرت مشاهده نشده است اما به تصریح امام حسن عسگری (ع) حضرت نرجس خاتون (س) به حضرت بقیه الله الاعظم (عج) باردار بوده اند.
و البته که اصل و حقیقت معنوی و وجود و آفرینش اهل بیت و از جمله امام زمان (عج) مربوط به هزاران سال قبل آفرینش هستی بوده است و اصولا هستی به برکت این بزرگواران آفریده شده است.

والسلام علی من اتبع الهدی


حقیقتا فرستادن یه قاتل و بعد اعدام اون قاتل منطقی تر از این لوس بازیا نبوده!!؟؟

Masood11;811414 نوشت:
به نظر شما اینکه یکی(یا همه) قبل از جنگ جهانی اول، تعداد کشته های جنگ جهانی دومو اعلام کنن، از نظر تاریخی معتبره!؟؟
سلام
مسعود جان یک نگاهی به موضوع تاپیک هم بکنی بد نیست داداش :Nishkhand:

موضوع بحث ، آوردن سند صحیح در کتب شیعه ،

برای یک اهل سنت (یا وهابی) است ، نه فرضاً برای یک تاریخ نگار
یعنی یک سری مبانی بین ما و آنها مشترک است و هر دو به آنها اعتقاد داریم که یکی از مهمترینِ این اشتراک ها ، اعتقاد به پیامبر(ص) است
پس اگر حدیثی از پیامبر(ص)
(یا بر مبنای سایر اشتراک های اعتقادی) با ذکر سند آورده شود برای طرف مقابل کفایت می کند

Masood11;811414 نوشت:
حدیثی از پدر یا مادر باید باشه دیگه!
اگر قرار باشد حدیث را در پاسخ به پرسشگر قرار بدهیم ، باید با مبنای خودش باشد
اگر هم قرار باشد برای شما قرار بدهیم که شما در وجود و شرایط پدر و مادرِ ایشان هم تشکیک دارید پس معنا ندارد از زبان آنها طلب حدیث کنید

Masood11;811414 نوشت:
الف) بحث علمی نیست که علمی بگم ، بحث مذهبیه!

Masood11;811414 نوشت:
ب) حقیقتا اون روایت که کامل توضیح دادیدو حتی تو فیلمای هالیوودی دیدید!!؟؟
:-??
مسعود جان ببخشید برادر ولی دیگر بعد از مدت زمان زیادی که در این سایت هستید ، لااقل باید مبانی مباحثه را به خوبی درک کنید
خودتان می فرمائید بحث مذهبی است ، بعد کنایه ای از فیلم های هالیوودی میزنید به این معنا که این اتفاق از نظر
علمی و عقلی عجیب است

وقتی یک بحث درون مذهبی است ، باید با مبانی همان مذهب درموردش گفتگو بشود
می فرمائید:

Masood11;811414 نوشت:
یکی از کارشناسا قبلا حرف خیلی قشنگی زد! گفت هر روایتی که با عقل در تضاده، اشتباهه!(نقل به مضمون!)
آن کارشناس کاملاً درست گفتند. اما ایشان کدام عقل را گفتند؟ تعریف ایشان از عقل چیست؟
شما عقل را در سایه علوم تجربی تعریف می کنید و ما عقل را طبق اعتقادات و باور به خداوند و قدرت بی انتهای الهی

لذا برای شما یک سری مسائل غیرممکن است ، ولی برای ما غیرممکن نیست و کاملاً قابل پذیرش است
البته ما هم به چهارچوب علمی اعتقاد داریم و لزوماً هر مطلب ماورایی را نمی پذیریم
اما به هر حال در مبنای پذیرش مسائل ماورای علمی با شما اختلاف نظر داریم

پس باز هم برگشتیم سر خانهء اول! اینکه موضوع این تاپیک بحث درون مذهبی است

Masood11;811414 نوشت:
حقیقتا فرستادن یه قاتل و بعد اعدام اون قاتل منطقی تر از این لوس بازیا نبوده!!؟؟
ظاهراً در آن هیومن رایتز که شما به آن اعتقاد دارید ، احترام به اعتقادات مردم جایی ندارد!
مسعود جان ، یک بار جناب "navid" از شما خواستند که حرمت نگه دارید ولی متاسفانه اهمیت نمی دهید

و اینکه

"فرستادن یه قاتل و بعد اعدام اون قاتل" را دیگر واقعاً نفهمیدم یعنی چه؟!!

Reza-D;811443 نوشت:
ظاهراً در آن هیومن رایتز که شما به آن اعتقاد دارید ، احترام به اعتقادات مردم جایی ندارد!
مسعود جان ، یک بار جناب "navid" از شما خواستند که حرمت نگه دارید ولی متاسفانه اهمیت نمی دهید

و اینکه "فرستادن یه قاتل و بعد اعدام اون قاتل" را دیگر واقعاً نفهمیدم یعنی چه؟!!

سلام
کدوم قسمتش حقوق انسانیو پایمال کرد یا به کسی بی احترامی کرد!؟ میگم اون خلیفه ای که اینقدر ترس داشته، نمیتونسته امام عسکری رو خیلی راحت بکشه و بعد قاتلشو اعدام کنه تا مردم طرفدارش بشن!؟ و اینکه بیاد بگه حق نداری حرف بزنی، حق نداری کسی رو ببینی و... بخاطر ترسشون، واقعا مسخره نیست!؟ دقت کنید که کار خلیفه یا حاکم منظورمه! الان اگه از اون خلیفه تعریف میکردم یه بساطی بود!!

نقل قول:
خودتان می فرمائید بحث مذهبی است ، بعد کنایه ای از فیلم های هالیوودی میزنید به این معنا که این اتفاق از نظر علمی و عقلی عجیب است

خب مگه بحث مذهبی نباید حد و مرزی داشته باشه!؟ اگه الان من بگم پیامبر قدش 25متر بوده شما بسادگی باور میکنید!؟

Masood11;811548 نوشت:
کدوم قسمتش حقوق انسانیو پایمال کرد یا به کسی بی احترامی کرد!؟ میگم اون خلیفه ای که اینقدر ترس داشته، نمیتونسته امام عسکری رو خیلی راحت بکشه و بعد قاتلشو اعدام کنه تا مردم طرفدارش بشن!؟ و اینکه بیاد بگه حق نداری حرف بزنی، حق نداری کسی رو ببینی و... بخاطر ترسشون، واقعا مسخره نیست!؟ دقت کنید که کار خلیفه یا حاکم منظورمه! الان اگه از اون خلیفه تعریف میکردم یه بساطی بود!!
خب داداش مطالب را خيلي گنگ مطرح مي كنيد!
من عذرخواهي ميكنم برداشت ديگري كردم. ببخشيد برادر گل

خب اين بحثش خيلي مفصل است و نياز است يك كارشناس تاريخ پاسخ بدهند
اما شما خودتان هم اگر به تاريخ مراجعه كنيد مي بينيد كه كشتن به همين راحتي ها هم نيست و موارد زيادي را خواهيد ديد كه خليفه يا پادشاه با كسي مشكل داشتند ولي اولين اقدام آنها كشتن نبوده. اين موضوع دلايل مختلفي دارد. گاهي شرايط مناسب وجود نداشته ، گاهي ترس از رسوا شدن داشتند ، گاهي ترس از شكست در نقشه قتل و اتفاقات بعد از آن بوده و...... بخصوص در موضوع مورد بحث كه صحبت بر روي امام شيعه و فرزند پيامبر(ص) است. خليفه اي كه صحبتش را مي كنيد گر چه عناد داشته ، ولي به هر حال خليفهء مسلمانان بوده و از فرد مورد نظر هم فرزند پيامبر(ص) بوده. لذا كشتن به اين سادگي هم نيست كه شما ميفرمائيد. ضمن اينكه به اعتقاد و باور ما ، خداوند از ايشان حفاظت ميكرده و اين احتمال را هم ميدهيم كه خدا اين فكر را از ذهن خليفه برده باشد

Masood11;811548 نوشت:
خب مگه بحث مذهبی نباید حد و مرزی داشته باشه!؟ اگه الان من بگم پیامبر قدش 25متر بوده شما بسادگی باور میکنید!؟
چرا برادر بايد حد و مرز داشته باشد. در پست قبلي هم بنده گفتم كه:
Reza-D;811443 نوشت:
لذا برای شما یک سری مسائل غیرممکن است ، ولی برای ما غیرممکن نیست و کاملاً قابل پذیرش است
البته ما هم به چهارچوب علمی اعتقاد داریم و لزوماً هر مطلب ماورایی را نمی پذیریم
اما به هر حال در مبنای پذیرش مسائل ماورای علمی با شما اختلاف نظر داریم
لذا اگر همينطوري كسي بگويد قد پيامبر 25 متر بود باور نميكنيم چون در حالت عادي چنين اتفاقي خيلي بعيد است
اما اگر دلايل كافي بر اين داشته باشيم كه خدا كسي را با قد 25 متري خلق كرده ، آن را مي پذيريم چون چنين كاري از سوي خدا كه قادر مطلق است و منافاتي با عقل هم ندارد پديرفتني است
البته عقل با تعريف ما

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

Masood11;811414 نوشت:
بحث علمی نیست که علمی بگم، بحث مذهبیه!

دین اسلام نه تنها هیچ گاه از علم جدا و با آن بیگانه نبوده بلکه همواره با آن عجین بوده و مهد رشد و تعالی علم محسوب میشود . شما بروید و اشارات علمی ژرف و بی نظیری که در قرآن و احادیث آمده را بررسی کنید ببینید این اشارات تا حد اعجاز انگیز بوده اند . اگر هم میبینید اشارات علمی قرآن و احادیث بصورت رمز یا سربسته یا به زبان مردمی بیان شده اند علتش سطح پایین درک و علم بشر در گذشته بوده . همین مطلبی که امروزه ما در آیات و روایات بعنوان مطلب علمی مورد بررسی قرار میدهیم دیروز مردم به عنوان سحر و دروغ میشمردند حالا شما تصور کنید اگر در دین اسلام مفاهیم اساسی علمی همچون فیزیک کوآنتم و ... مطرح میشد مردم با رسول خدا (ص) و ائمه ی اطهار (ع) چه میکردند . بعلاوه اسلام پایه و بستر علم را فراهم کرده و مردم را به علم آموزی تشویق میکند و این وظیفه ی مردم است که با مطالعه و تحقیق و ... به درجات رفیع علم برسد و خداوند هیچ گاه نخواسته است لقمه ی حاضر و آماده در دهان بشر بگذارد بلکه مشیت الهی بر تلاش و کوشش برای بشر و اراده و اختیار و تفکر و تعقل قرار برای او گرفته است.

Masood11;811414 نوشت:
و در این مورد 6ماه نشنیدم پس حداقلو کمی کمتر از کامل گرفتم فقط!!(در ضمن از نظر علمی حداقل 6 ماه نیست! حدود 4 5 ماه میشه)

حداقل زمان یک بارداری طبیعی در قرآن و علم امروزی 6 ماه است و کودکانی که در 4 یا 5 ماهگی بدنیا می آیند بصورت طبیعی زایمان نشده و دارای مشکلات و نقص های جسمی هستند.

Masood11;811414 نوشت:
حقیقتا اون روایت که کامل توضیح دادیدو حتی تو فیلمای هالیوودی دیدید!!؟؟

خدای من قبلا یکبار کودکی را که نه امام بود و نه پیغمبر برای شهادت به نفع حضرت یوسف (ع) به سخن درآورد و همچنین حضرت عیسی مسیح (ع) را هم در زمانی که در گهواره بود به سخن درآورد و این قبیل کارها برای خدای من سهل است. اینها صد ها سال قبل از آنکه هالیوود تاسیس شود اتفاق افتاده و نگارش شده اند و اگر امروز دوستان هالیوودی شما بعد از ده ها سال فهمیده اند که ناچار اند برای بقاء خویش و اغنای فطرت بشریت از اکسپریمنتالیزم و آمپریزم عبور کرده و به مفاهیم ماوراء الطبیعه برسند ما 1400 سال پیش به غیب ایمان آوردیم منتها غیبی که خدا همه کاره اش است نه غیب سیتنیزم که در آن توسل به شیاطین و ساحر ها تنها راه نجات بشریت شناخته شده است.

Masood11;811414 نوشت:
یکی از کارشناسا قبلا حرف خیلی قشنگی زد! گفت هر روایتی که با عقل در تضاده، اشتباهه!(نقل به مضمون!)
بقیه روایاتو دسترسی ندارم که ببینم!

تا شما عقل را چه بدانید در حدیثی از معصوم آمده عقل چیزی است که خداوند با آن پرستیده شود و بهشت ره آورد آن باشد.


Masood11;811414 نوشت:
اولا منظورم از "این"، بارداری و وضع حمله!

اولا بهتر است در نگارش خود و نحوه ی انتقال پیامتان دقت کنید تا بدلیل گنگی مطلبتاد دیگران به اشتباه نیفتند
ثانیا در روایتی که ذکر کردم (
کمال الدین ج 2 ص 426 - بحار الانوار ج 51 ص 11 ) صراحتا به وضع حمل حضرت نرجس خاتون (س) اشاره شده است.

Masood11;811414 نوشت:
حقیقتا فرستادن یه قاتل و بعد اعدام اون قاتل منطقی تر از این لوس بازیا نبوده!!؟؟

اولا قبلا هم یکبار گفتم و باز هم تذکر میدهم اینجا بحث بر سر نحوه ی تولد پسرخاله تان نیست که اینگونه حرف میزنید پس جدا از شما میخواهم ادب را رعایت کنید.
ثانیا سخنتان واقعا گنگ و نامفهوم است .
ثالثا اگر منظورتان این است که ولادت حضرت آشکار میشد و حکومت عده ای را برای به شهادت رساندن امام زمان (عج) میفرستاد و بعد به قدرت خدا این افراد میمردند. باید بگویم که سخت در اشتباهید . حکومت وقت با تمام توان و بنیه ی خود قصد کشتن حضرت را داشت و پایان این رویه ممکن نبود مگر با نابودی حکومت طاغوت و از آنجا که ((ان الله لا یغیر قوم حتی یغیر ما بانفسهم)) خداوند چنین کاری را نمیکرد چون تحول اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و ... یک قوم منوط به ایمان و عمل صالح و تلاش همان قوم است و خداوند هیچ گشایش اجتماعی را به رایگان در اختیار یک قوم قرار نمیدهد . بعلاوه اوضاع جامعه و امت اسلامی به گونه ای بود که مشیت الهی بر غیبت قرار بگیرد و تمام این اتفاقات زمینه ساز غیبت بوده و وقوع آن الزامی بوده است و جنبه ی امتحان شیعیان و غربال سست ایمانان از راسسخان وم ومنان را دارد. و دلایل فراوان دیگر.
ولی بطور کلی اصل دیدار حضرت که موجب اطمینان خاطر شیعیان و تقویت ایمان واتمام حجت است بصورتت ملاقات های یکباره توسط تعداد زیادی از افراد گزارش شده ولی اینکه جا و مکان حضرت و ولادتشان کاملا بر همگان بخصوص دشمنان آشکار باشد تا هرکس خواست حضرت را ببینید و به جان او سوء قصد کند باید بگویم که این مطلب برخلاف مشیت الهی و بدیهیات عقلی است.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد و آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای همه عزیزان کاربر، این نکته را فراموش نکنیم که پرسش داخل پست کاملا معلوم و پاسخ نیز داده شده است. بنا بر این، خروج از بحث و مجادله در باره موضوعاتی که گاهی هیچ گونه سنخیتی با پرسش ندارد، به طور معمول هیچ ننتیجه ای نخواهد داشت.در عین حال اگر کاربران گرامی مناقشه ای در باب پرسش و یا نقدی مربوط به پاسخ دارند، لطف فرموده همان را مطرح کرده از چارچوب موضوع خارج نشوند. و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

بسم الله الرحمن الرحیم
جمع بندی:
پرسش:

آیا حدیث صحیحی در باره امام زمان (عج) در کتب شیعه وجود ندارد؟



جدیدترین تحدی که توسط یکی از کانال های نقد اسلام در مورد مهدویت مظرح شده است رو خواهشمندم همین جا پاسخ بدید.
هر کسی یک روایت صحیح و صریح از کتب شیعه در اثبات امام زمان بیاورد ، ما كانال هاي مان را مي بنديم و اعلام تشیع خواهیم کرد.

پاسخ:
در پاسخ باید گفت:
فراوان روایات مستند و صحیح در منابع مهم شیعی در باره وجود قائم آل محمد صلوات الله علیه و نیز نحوه غیبت و ظهور آن حضرت به چشم می خورد.
اینک به برخی از آن روایات، اشاره می شود.
1.امام جواد سلام الله علیه چنین نقل می کند:
"أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه السلام وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى يَدِ سَلْمَانَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَيْئَةِ وَ اللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ- فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَجَلَسَ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْأَلُكَ عَنْ ‏ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِي بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَكِبُوا مِنْ أَمْرِكَ مَا قُضِيَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْ لَيْسُوا بِمَأْمُونِينَ فِي دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى عَلِمْتُ أَنَّكَ وَ هُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَلْنِي عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَيْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يَذْكُرُ وَ يَنْسَى وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ وَ الْأَخْوَالَ فَالْتَفَتَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام إِلَى الْحَسَنِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ قَالَ فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ علیه السلام فَقَالَ الرَّجُلُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ علیه السلام وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَصِيُّ أَخِيهِ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَيْنِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا يُكَنَّى وَ لَا يُسَمَّى حَتَّى يَظْهَرَ أَمْرُهُ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً"
ترجمه:
اميرمؤمنان همراه حسن بن علي عليهما السلام مى‏ آمد و به دست سلمان تكيه داده بود. وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردى خوش قيافه و خوش لباس پيش آمد و به امير مؤمنان عليه السلام سلام كرد. حضرت جواب سلام وی را داد. او نيز پس از اين که نشست گفت: يا امير مؤمنان سه سؤال از شما می ‌پرسم، اگر جواب آن ها را داديد، می فهمم مردمی كه بعد از پيامبر حكومت را متصرف شدند، در باره تو مرتكب عملى اشتباه شده اند و با اين کار خود را محكوم کرده اند و در دنيا و آخرت خويش آسوده و در امان نيستند. اما اگر جواب پرسش های مرا ندادی می فهمم که تو هم با آن ها برابرى. امير مؤمنان عليه السلام به او فرمودند: هر چه می خواهى بپرس، او گفت:
وقتى انسان می خوابد روحش كجا می ‌رود؟
و چگونه مى ‏شود كه انسان گاهى به ياد مى‏آورد و گاهى فراموش می كند؟.
و چگونه مى ‏شود كه فرزند انسان مانند عموها و دایی هايش مى‏ شود؟ (يعنی ويژگی های وراثتی آن ها را به ارث می برد(.
حضرت رو به امام حسن عليه السلام كرده فرمودند: اى ابا محمد! جوابش را بگو، امام حسن عليه السلام جواب پرسش ها را دادند. آن مرد گفت: گواهى می دهم کسی جز خداوند، شايسته پرستش نيست و همواره به آن گواهى مي‌دهم.
گواهى می ‌دهم كه محمد رسول خدا است و همواره بدان گواهى می دهم.
گواهى می ‌دهم كه تو وصى رسول خدا هستى و به حجت او قيام كرده‏اى- اشاره به امير مؤمنان كرد- و همواره بدان گواهى می دهم.
گواهى می ‌دهم كه تو وصى او هستی و وظايف او را انجام می دهی- اشاره به امام حسن كرد.
گواهى می ‌دهم كه حسين بن على وصى برادر خود و انجام دهنده وظايف وی خواهد بود.
گواهى می ‌دهم كه على بن الحسين پس از حسين انجام دهنده و ظايف امامت اوست.
گواهى می ‌دهم كه محمد بن على انجام دهنده وظايف امامت على بن الحسين است.
گواهى مي‌دهم كه جعفر بن محمد جانشين و انجام دهنده وظايف امامت محمد است.
گواهى می ‌دهم كه موسى (بن جعفر) جانشين و انجام دهنده وظايف امامت جعفر بن محمد است.
گواهى می ‌دهم كه على بن موسى جانشين و انجام دهنده وظايف امامت موسى بن جعفر است.
گواهى می ‌دهم كه محمد بن على جانشين و انجام دهنده وظايف امامت على بن موسى است.
گواهى می ‌دهم كه على بن محمد جانشين و انجام دهنده وظايف امامت محمد بن على است.
گواهى می ‌دهم كه حسن بن على جانشين و انجام دهنده وظايف امامت على بن محمد است.
و گواهی می دهم که مردی از فرزندان حسن (امام زمان سلام الله)تا هنگام ظهور نباید به کنیه و نام خوانده شود. او زمین را از عدالت پر می کند چنان که از ستم پر شده است.
همان طور که مشاهده می شود در این روایت صریحا به نام و نسب و امام زمان سلام الله علیه اشاره شده است.
این روایت در کتاب های الکافی شیخ کلینی، انتشارات اسلامیه تهران، چاپ دوم، سال 1362 خورشیدی، جلد اول، ص 526 و کتاب علل الشرایع شیخ صدوق، انتشارات داوری قم، چاپ اول، جلد اول، ص ‏98 و کتاب عیون اخبار الرضا شیخ صدوق، انتشارات نشر جهان، تهران،سال 1378 قمری،چاپ اول، جلد اول، ص 67 و کتاب کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق،انتشارات اسلامیه تهران، سال 1395 قمری،چاپ دوم،جلد اول،ص 315 و کتاب اعلام الوری شیخ طبرسی،چاپ اسلامیه تهران،سال 1390 قمری،چاپ سوم،ص 406 و کتاب
وجود دارد.
2.امام صادق سلام الله علیه فرمود:
"وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وبَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وبَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وبَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ والْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ.
یعنی:
و بداند كه پس از رسول خدا على بن ابى طالب عليه السلام امام است و پس از او حسن سپس حسين سپس على بن الحسين و سپس محمد بن على و پس از او منم، و پس از من موسى فرزندم و پس از او فرزندش على و بعد از او محمد فرزندش پس از او نيز على فرزندش سپس فرزندش حسن و حضرت حجت از فرزندان حسن است.
در این روایت نیز صریحا نام مبارک امام زمان سلام الله علیه به عنوان امام برده شده است.
این روایت با سند صحیح در کتاب های کفایه الاثر خزار قمی، ص 260 و کتاب الانصاف فی النص علی الائمهترجمه رسولی محلاتی، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم، ص 369 به چاپ رسیده است.
3.امام رضا سلام الله علیه خطاب به شاعر معروف دعبل خزایی این گونه نام امام زمان سلام الله علیه می برد:
فرمود:
"يَا دِعْبِلُ الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وبَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وبَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وبَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وظُلْماً"
یعنی:
اى دعبل امام بعد از من محمد پسر من است، و بعد از محمد پسر او على، و بعد از على پسر او حسن، و بعد از حسن پسر او حجت قائم منتظر هنگام غیبت و اطاعت شده به وقت ظهور است و اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند آن روز آن قدر طولانی خواهد شد تا امام خروج (ظهور) کند و دنیا را از عدل پر کند، آن گونه که از ظلم پر شده باشد.
این روایت نیز در کتاب های اعلام الهدی ص 331 و بحار الانوار علامه مجلسی، چاپ انتشارات اسلامیه تهران، جلد پنجاه و یک، ص 154 و کتاب عیون اخبارالرضا جلد دوم، ص 266 و کتاب کمال الدین و تمامالنعمه جلد دوم ص 372، و کتاب مسند امام رضا جمع آوری شده از طرف عزیز الله عطاردی، چاپ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی چاپ اول، سال 1406 قمری جلد یکم ص 224 وجود دارد.هم چنین در این باره می توانید به کتاب منتخب الاثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مراجعه کنید.
نتیجه این که:
در باره وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه هم در کتاب های شیعی و هم در منابع سنی روایات مستند و متعددی وجود دارد که البته چون پرسش گر از منابع شیعی سوال و بر این موضوع اصرار کردند،از اشاره به منابع اهل سنت خود داری می کنیم زیرا همراهان عزیز آن روایات را در فضای انجمن گفتگوی دینی منعکس کردند (و البته محل استنادی قوی برای فرقه تسنن است)
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
موضوع قفل شده است