شناخت مرز بین حق و باطل در مورد جایگاه و اختیارات ائمه معصومین (علیهم السلام)

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شناخت مرز بین حق و باطل در مورد جایگاه و اختیارات ائمه معصومین (علیهم السلام)

با سلام
سوال من در مورد شناخت مرز بین حق و باطل در مورد جایگاه و اختیارات ولی الله و ائمه معصومین ( علیهم السلام) در عالم وجود است.
همانطور که می دانیم دو گروه به واسطه ائمه معصومین علیهم السلام به خطا رفته اند گروه اول منکران ایشان و گروه دوم غلو کنندگان در مورد ایشان ، با توجه به اینکه شناخت امام و جایگاه ولی در عالم وجود از وظایف مومنین و شیعیان است و از طرفی کثرت وجود منابع روایی و کتب در مورد جایگاه ائمه علیهم السلام و قدرت و اختیارات ایشان و از طرفی احتمال جعلی بودن احادیث و در نتیجه انحراف در این شناخت ، این سوال پیش می آید که آیا معیار مشخص و روشنی در دست شیعیان وجود دارد که با مقایسه آن معیار با حدیث مذکور یا با مقام ادعایی ، بتوان به درستی و غلطی آن ادعا پی برد؟
به عبارت دیگر آیا معیار خاصی وجود دارد که وقتی ادعایی در مورد ائمه علیهم السلام به گوش ما می رسد با آن بتوان محک زد که آیا این ادعا درست است یا غلو است؟
برای مثال برای درستی یا نادرستی احادیث ائمه ، خود ائمه علیهم السلام فرموده بودند که اگر حدیثی از قول ما به شما رسید آن را با قرآن مقابله دهید اگر هماهنگی داشت بگیرید و اگر نداشت به دیوار بزنید و رد نمایید.

در همین رابطه حدیثی از علی علیه السلام رسیده که امام علی علیه السلام فرموده است :« ایاکم والغلو فینا ، قولوا : انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلناماشئتم » .از غلو درباره ما بپرهیزید ، بگویید که ما بندگانی هستیم تحت اراده رب ، وهر چه خواستید در فضیلت ما بگویید .
خب اینجا این سوال مطرح می شود که یعنی ما آیا می توانیم اعتقاد داشته باشیم که ائمه اطهار علیهم السلام بندگان خدا هستند و تحت اراده او هستند و سپس بگوییم ایشان دارای تمام قدرت و مشیت و اراده و خلق و رزق و امر و قبض و بسط و هدایت و ضلالت و تقسیم رزق و بهشت و جهنم در عالم خلق و امر هستند.
چون شرط علی علیه السلام برای جلوگیری از گمراهی را رعایت کرده ایم که همانا ما ائمه علیهم السلام را بندگان خدا و تحت اراده او می دانیم.
برای مثال شاهی را در نظر بگیرید که بنده و غلامی دارد که این بنده تحت اراده اربابش می باشد و تا اربابش چیزی را نخواهد اوهم نمیخواهد چون این غلام آنقدر به اربابش نزدیک است که دقیقا می داند ارباب نظرش در مورد همه امور مملکت چیست و رضایتش بر چه چیز تعلق میگیرد بنابراین هرچه این بنده دستور دهد دقیقا خواست ارباب است و این ارباب این غلام را صاحب اختیار تمام مملکت خود کرده و در کنار دستورات ارباب ، این غلام نیز برای امور مملکت تصمیم بگیرد و دستور دهد و ببخشد و مجازات کند و غیره .
آیا همین شان را برای ائمه معصومین علیهم السلام می توان در نظر گرفت چون وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ

خلاصه جواب شامل وجود یا عدم وجود معیار واقعی و عینی در مورد غلو باشد.
با سپاس از کارشناسان محترم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

hosain.nor;808639 نوشت:
برای مثال برای درستی یا نادرستی احادیث ائمه ، خود ائمه علیهم السلام فرموده بودند که اگر حدیثی از قول ما به شما رسید آن را با قرآن مقابله دهید اگر هماهنگی داشت بگیرید و اگر نداشت به دیوار بزنید و رد نمایید.

در همین رابطه حدیثی از علی علیه السلام رسیده که امام علی علیه السلام فرموده است :« ایاکم والغلو فینا ، قولوا : انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلناماشئتم » .از غلو درباره ما بپرهیزید ، بگویید که ما بندگانی هستیم تحت اراده رب ، وهر چه خواستید در فضیلت ما بگویید .
خب اینجا این سوال مطرح می شود که یعنی ما آیا می توانیم اعتقاد داشته باشیم که ائمه اطهار علیهم السلام بندگان خدا هستند و تحت اراده او هستند و سپس بگوییم ایشان دارای تمام قدرت و مشیت و اراده و خلق و رزق و امر و قبض و بسط و هدایت و ضلالت و تقسیم رزق و بهشت و جهنم در عالم خلق و امر هستند.
چون شرط علی علیه السلام برای جلوگیری از گمراهی را رعایت کرده ایم که همانا ما ائمه علیهم السلام را بندگان خدا و تحت اراده او می دانیم.
برای مثال شاهی را در نظر بگیرید که بنده و غلامی دارد که این بنده تحت اراده اربابش می باشد و تا اربابش چیزی را نخواهد اوهم نمیخواهد چون این غلام آنقدر به اربابش نزدیک است که دقیقا می داند ارباب نظرش در مورد همه امور مملکت چیست و رضایتش بر چه چیز تعلق میگیرد بنابراین هرچه این بنده دستور دهد دقیقا خواست ارباب است و این ارباب این غلام را صاحب اختیار تمام مملکت خود کرده و در کنار دستورات ارباب ، این غلام نیز برای امور مملکت تصمیم بگیرد و دستور دهد و ببخشد و مجازات کند و غیره .
آیا همین شان را برای ائمه معصومین علیهم السلام می توان در نظر گرفت چون وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ


سلام وعرض ادب
با تشکر از این شوال خوب ومهمی که بیان داشتید.
در مورد غلو با توجه به اینکه غالیان همیشه از مشکلات شیعه مخصوصا در عصر ائمه علیهم السلام بودند. وغلو برخی شیعیان اهل بیت علیهم السلام را غیر آزار می داد. سخن شما کاملا درست است. وبالطبع نسبت به دشمنان انتظاری غیر از دشمنی نیست. وائمه بر خلاف دشمنان خود که همیشه از چاپلوسان ومتملقان بهره می برند. از تملق وغلو رضایت نداشتند. چون هدفشان تحقق خواست الهی وپیاده کردن اسلام وتعالیم نجات بخش آن بود. نه حکومت وسیطره دنیوی.
معیار در باب شناخت ومعرفت اهل بیت(ع) همان حدیثی است که حضرتعالی از امام علی علیه السلام ذکر کردید. با این توضیح:
اهل بیت(ع) بندگان برگزیده خداومد متعال هستند. که تمام کمالات انسانی در حد نهایت آنرا دارا هستند. ولی همه اینها را از خداوند متعال دارند. وبنده خدا هستند. چرا که در نماز هم همین معیار دائما تکرار می شود «أشهد أنّ محمدا عبده ورسوله» پیامبر قبل از اینکه رسول باشد. بنده است. وبه هر کجا هم این بزرگواران رسیده اند. از همین بندگی رسیده اند.
وقتی اهل بیت(ع) ممکن الوجود هستند. وهستی خدا را از واجب الوجود دریافت کرده اند. در جایگاه خدا قرار دادن آنها غلو بوده وظلم در حق آنهاست. چون تمام کمال وزیبایی آنها رد بندگی وعبودیت آنهاست.
اهل بیت مظهر صفات الهی در عالم بوده وواسطه فیض وپل ارباطی بین بندگان وخداوند متعال هستند. واگر خود دارای تمام کمالات د رحد نهایی آن که یک انسان می تواند داشته باشد. نداشته باشند. نمی توانند راهبر خوب وکاملی برای سایر انسانها باشند. لذا این انسانهای کامل همه آنچه را که باید داشته باشند. دارند. وتمام این اختیارات تشریعی وتکوینی هم به اذن الهی به این بزرگواران تفویض شده ااست.

کریم;809133 نوشت:
معیار در باب شناخت ومعرفت اهل بیت(ع) همان حدیثی است که حضرتعالی از امام علی علیه السلام ذکر کردید.

با سلام مجدد و تشکر
اگر معیار همین باشد که مولا علی علیه السلام فرمودند پس این سوال مطرح می شود که :ما آیا می توانیم اعتقاد داشته باشیم که ائمه اطهار علیهم السلام بندگان خدا هستند و تحت اراده او هستند و سپس بگوییم ایشان دارای تمام قدرت و مشیت و اراده و خلق انسانها و موجودات و رزق دادن به آنها و امر و قبض و بسط و هدایت و ضلالت انسانها و تقسیم بهشت و جهنم در عالم خلق و امر هستند؟( سوال اول)
البته به صورت موردی میتوان قدرتی خارق العاده برای اولیای الهی در نظر گرفت مثل حضرت عیسی علیه السلام که به قول قرآن عیسی به اذن خدا مرده زنده میکرد ولی سوال این است که حد و حدود اختیارات اولیای الهی که به طور معمول آن وظایف به عهده آنها گذاشته شده است چیست و کجاست ؟ (سوال دوم)
مطلب دیگر اینکه ما در چه اموری موظف هستیم که ابتدا به ائمه مراجعه کنیم نه به خدا برای مثال در زیارت جامعه می خوانیم : من اراد الله بداء بکم - یعنی اگر کسی می خواهد سراغ خدا برود اول باید بییاد درب خانه اهل بیت خداشناسی و توحید را یاد بگیرد بعد قدم در راه بگذارد ، آیا در مورد مسائل دیگر چه؟برای مثال میفرمایند ائمه اطهار علیهم السلام واسطه رزق هستند ، این آیا به این معنا است که ما برای جلب رزق باید ابتدا درب خانه اهل بیت برویم بعد درب خانه خدا یا باید خدا را به اهل بیت قسم بدهیم چه کار باید بکنیم؟
خلاصه مطلب اینکه ما میدانیم که اولیای الهی اگر خدا بخواهد حتی مرده زنده میکنند ولی اولا به صورت معمول حیطه وظایف و اختیارات و تاثیرات ایشان در عالم وجود چیست؟( سوال سوم) ثانیا ما باید با این وظایف ائمه چطور برخورد کنیم به عبارتی برای کسب فیض باید درب خانه اهل بیت رفت و از ایشان درخواست نمود یا ایشان را در نزد خدا واسطه قرار داد؟( سوال چهارم)
لطفا هر چهار سوال را به طور مبسوط توضیح دهید چون اینجا لبه مرز توحید و شرک است و خیلی باریک و دقیق است.
بسیار بسیار از شما سپاسگزارم

hosain.nor;809351 نوشت:
ما آیا می توانیم اعتقاد داشته باشیم که ائمه اطهار علیهم السلام بندگان خدا هستند و تحت اراده او هستند و سپس بگوییم ایشان دارای تمام قدرت و مشیت و اراده و خلق انسانها و موجودات و رزق دادن به آنها و امر و قبض و بسط و هدایت و ضلالت انسانها و تقسیم بهشت و جهنم در عالم خلق و امر هستند؟( سوال اول)

سلام وعرض ادب
تمام کلام در این شعر خلاصه شده است.
زاحمد تا احد یک میم فرق است همه عالم در آن یک میم غرق است.
اولیاء الهی ممکن الوجود هستند. ولی همانطور که در فلسفه هم این مباحث بخوبی بحث شده است. خداوند متعال این ممکن الوجود را مظهر صفات اسماء خود قرار داده است. در رزاقیت، قدرت، حیات، علم وغیره، ودر واقع نور محمدی همان صادر اول است. که بقیه خلقت از این نور اول یا عقل اول وتعابیر دیگری که در عرفان وفلسفه وجود دارد. بوجود می آید.
اما باید به یک نکته اعتراف کرد. وآن اینکه ما از شناخت مقام ومنزلت واقعی اهل بیت علیهم السلام عاجز هستیم. حداقل تا بحال مقام حقیقی آن حضرات برای ما روشن نشده است. چنانچه می دانید در احادیث هم داریم که حضرت زهراء همان مصداق لیلة القدر است. وزمانی که ما توان درک عظمت لیلة القدر را نداریم. در واقع نسبت به این ذوات نورانی هم امکان شناخت حقیقی بطور کامل نداریم. وهمین هم باعث شده است. که عده ای در دام غلو افتاده وآنها را خدا بدانند.
به هر حال اهل بیت(ع) مظهر صفات الهی بوده واوامر الهی بر روی زمین به واسطه این بزرگواران اجرا می شود. واین به معنای این نیست که خدا کنار کشیده است. بلکه اهل بیت به نور الهی وصل هستند. واین فیض وذن دائما در حال انتقال به آنهاست. واین وسایط بخاطر اتصال به آن معدن تامتناهی چنین توان وقدرتی دارند.
وبه تعبیر دیگر امور عالم به اذن وامر اهل بیت(ع) جامه عمل می پوشد. از رزق گرفته تا سایر موارد.

hosain.nor;809351 نوشت:
ولی سوال این است که حد و حدود اختیارات اولیای الهی که به طور معمول آن وظایف به عهده آنها گذاشته شده است چیست و کجاست ؟

اولیاء الهی دارای ولایت تکوینی وتشریعی هستند.
ولایت تشریعی در تبیین احکام دین، قضاوت ومدیریت اجتماعی وسیاسی که دارند. وولایت تکوینی هم این است. که خداوند توان واذن تصرف در امور عالم را به آن بزرگواران داده است. وهمه عالم تحت فرمان آنها هستند. از جمادات گرفته تا حیوانات وغیره، وزمانی که کسی ولایت تکوینی داشته باشد. واز خود مردم به آنها نزدیکتر واولی تر باشد. (النبی اولی بالمومنین من انفسهم)، در واقع توان واذن هر امری را در عالم هستی دارد. اما همه اینها به اذن وخواست الهی است.
این نکته را هم اشاره کنیم که اهل بیت(ع) محو وفانی در خدا هستند. و خواستی غیر از خواست خدا دارند. وبه تعبیر دیگر ماموران مطیع محض در پیشگاه الهی هستند. که خواست الهی را در زمین اجرا می کنند.

hosain.nor;809351 نوشت:
چه؟برای مثال میفرمایند ائمه اطهار علیهم السلام واسطه رزق هستند ، این آیا به این معنا است که ما برای جلب رزق باید ابتدا درب خانه اهل بیت برویم بعد درب خانه خدا یا باید خدا را به اهل بیت قسم بدهیم چه کار باید بکنیم؟

در قرآن می خواینم . واتوا البیوت من ابوابها، از در خانه ها وارد خانه ها شوید. در تفسیر این آیه شریفه فرموده اند: که مراد این است. که برای یاد گرفتن دین از در آن که اهل بیت علیهم السلام باشند. وارد شوید.
ال بیت علیهم السلام دورازه های ورود به توحید وشناخت حقیقی دین هستند. بنابراین ما بجای ارتباط مستیقم با خدا که بخاطر گناهکاری وعدم شایستگی بهتر ودرست این است که از راه ودروازه درست آن که اهل بیت باشند وارد شویم.

hosain.nor;809351 نوشت:
ثانیا ما باید با این وظایف ائمه چطور برخورد کنیم به عبارتی برای کسب فیض باید درب خانه اهل بیت رفت و از ایشان درخواست نمود یا ایشان را در نزد خدا واسطه قرار داد؟( سوال چهارم)

شما چه بطور مستیقم اهل بیت(ع) را خطاب قرار دهید .یا واسطه برای ارتباط با خدا، فرقی نمی کتد. چون در حالت اول هم واسطه هستند. در واقع خواست اصلی از خداوند متعال است. وخداوند این توان وقدرت را به اهل بیت(ع) داده است. که زمین را اداره کرده وخواست بندگان را برآورده کنند.

کریم;809824 نوشت:
شما چه بطور مستیقم اهل بیت(ع) را خطاب قرار دهید .یا واسطه برای ارتباط با خدا، فرقی نمی کتد.

دقیقا نکته همینجاست این مطلب که شما فرموده اید ( که فرقی نمی کند چه خدا را بخوانیم چه اهل بیت را) این مطلب چه سند روایی یا قرآنی یا از متن دعا بتوان استنباط کرد یا هر چیز دیگه دارد؟
خلاصه مطلب ادعایی را آیا میتوان اثبات کرد؟
با توجه به اینکه ائمه اطهار پیشوایانی هستند که رفتارشان الگوی ما است و ما باید در همه امور رفتار آنها را الگوی خود قرار دهیم پس اگر بتوان مستقیما اهل بیت را برای حوائج خود صدا زد باید ائمه نیز خود حد اقل یکجا اینکار را کرده باشند و همدیگر را برای حاجتی صدا کرده باشند ، اگر سراغ دارید بفرمایید
ولی هرچه نگاه میکنیم در ادعیه ماثوره از ائمه اطهار خدا به حق محمد و آل (ع) قسم داده شده است و حد اکثر در دعای توسل ماخدا را به مقام ائمه قسم می دهیم که حاجتمان برآورده شود و از ائمه هم می خواهیم که شفاعت ما را نزد خدا بکنند خلاصه همه جا خدا یک پای قضیه هست و کنار گذاشته نشده است.
ممنون

hosain.nor;809842 نوشت:
دقیقا نکته همینجاست این مطلب که شما فرموده اید ( که فرقی نمی کند چه خدا را بخوانیم چه اهل بیت را) این مطلب چه سند روایی یا قرآنی یا از متن دعا بتوان استنباط کرد یا هر چیز دیگه دارد؟
خلاصه مطلب ادعایی را آیا میتوان اثبات کرد؟
با توجه به اینکه ائمه اطهار پیشوایانی هستند که رفتارشان الگوی ما است و ما باید در همه امور رفتار آنها را الگوی خود قرار دهیم پس اگر بتوان مستقیما اهل بیت را برای حوائج خود صدا زد باید ائمه نیز خود حد اقل یکجا اینکار را کرده باشند و همدیگر را برای حاجتی صدا کرده باشند ، اگر سراغ دارید بفرمایید
ولی هرچه نگاه میکنیم در ادعیه ماثوره از ائمه اطهار خدا به حق محمد و آل (ع) قسم داده شده است و حد اکثر در دعای توسل ماخدا را به مقام ائمه قسم می دهیم که حاجتمان برآورده شود و از ائمه هم می خواهیم که شفاعت ما را نزد خدا بکنند خلاصه همه جا خدا یک پای قضیه هست و کنار گذاشته نشده است.

سلام وعرض ادب
اینکه مستقیم از ائمه معصومین علیهم السلام حاجت بخواهیم اشکال ندارد. با توجه به نکته است. که شخص سائل می داند امام در رفع حاجت استقلال ندارد. بلکه از جانب خداوند این کار را انجام می دهد. و نمونه بارز آن که در زیارات آمده است. درخواست شفاعت است. که مستقیم در خواست شفاعت می کنیم. نه اینکه بگوییم خدایا فلان امام را شفیع من قرار بده. از باب نمونه در زیارت امام رضاعلیه السلام می گوییم:
اتیتک بابی انت وامی زائراعرافا بحقک، موالیا لأولیائک ومعادیا لأعدائک فاشفع لی عند ربّک.
در بقیه حاجات هم یک موقع مانند مشرکان که بت ها را مستقل در رفع حوائج می دانستند. وبه آنها ملتمس می شدند. بدون اینکه خدا نقشی داشته باشد. اعتقاد داریم. وائمع را مستقل می دانیم. ویک موقع است،باب اینکه بنده خوب خداست شفیع قرار می دهیم. حالت دوم هیچ مشکلی ندارد. چون تنها اشکال می تواند شریک قرار دادن باشد. که منتفی است. چون شرک زمانی است که ما موجود دیگری را در یکی از اقسام توحید مثل ربوبیت نظیر وهم ردیف برای خدا قرار داده واو را در انجام ورفع آن عمل مستقل بدانیم. نه اینکه با اذن خدا آنرا انجام دهد.

کریم;810172 نوشت:
اتیتک بابی انت وامی زائراعرافا بحقک، موالیا لأولیائک ومعادیا لأعدائک فاشفع لی عند ربّک.

با تشکر از جواب شما
شما به اصل سوال من که این بود جواب ندادید:

;810172 نوشت:
این مطلب که شما فرموده اید ( که فرقی نمی کند چه خدا را بخوانیم چه اهل بیت را) این مطلب چه سند روایی یا قرآنی یا از متن دعا بتوان استنباط کرد یا هر چیز دیگر ، دارد؟

مطلب دیگر اینکه من خودم قضیه شفاعت را در سوال اصلی اشاره کردم که مثلا در دعای توسل ما ائمه را شفیع قرار میدهیم ولی سوال من این است و باز تکرار می کنم:
اگر گفتن یا "علی فلان حاجت مرا بده" صحیح است شما یک نمونه بیاورید که یکی از ائمه اطهار علیهم السلام این کار را کرده باشند برای مثال یکی از ائمه در جایی یا دعایی گفته باشد مثلا یا علی فلان حاجت مرا برآورده کن. تا ما هم بتوانیم به تاسی از امام خود همین کار را انجام دهیم
با تشکر فراوان

hosain.nor;811154 نوشت:
مطلب دیگر اینکه من خودم قضیه شفاعت را در سوال اصلی اشاره کردم که مثلا در دعای توسل ما ائمه را شفیع قرار میدهیم ولی سوال من این است و باز تکرار می کنم:
اگر گفتن یا "علی فلان حاجت مرا بده" صحیح است شما یک نمونه بیاورید که یکی از ائمه اطهار علیهم السلام این کار را کرده باشند برای مثال یکی از ائمه در جایی یا دعایی گفته باشد مثلا یا علی فلان حاجت مرا برآورده کن. تا ما هم بتوانیم به تاسی از امام خود همین کار را انجام دهیم
با تشکر فراوان

سلام وعرض ادب
بنده در دعاها ندیده ام. ونمی دانم هست یانه.
اما نسبت به اصل خواستن ومستقیم مورد خطاب قرار دادن با توجه به اینکه امام را مستقل در برآوردن حاجت نمی داند مشکلی ندارد.

شب قدر وتوسل به اهل بیت(ع):
شب قدر شبی است که فرشتگان الهی برای اندازه گیری وثبت سرنوشت یکساله بندگان بر زمین نازل می شوند. وآنها باید در زمین میزبانی داشته باشند. وکسی که بر او نازل شوند. واو هم کسی نیست جزء امام معصوم وقلب عالم امکان، وچه بهتر که در این ایام ائمه معصوم(ع) را واسطه بین خود وپروردگار قرار داده وزمینه بخشش گناهان ورفع حوائج را فراهم نماییم.
در مراسم قرآن به سر ما ائمه را واسطه قرار می دهیم. برای بخشش گناهن ونجات از آتش جهنم.

موضوع قفل شده است